اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دقیقا امروز توی ماشین همکارم راجع به اینکه بنزینش تموم شده بوده و دردسر شده بوده براش داشت تعریف میکرد ، یه لحظه به ذهنم اومد منم یه خاطره از این ماجرا دارم بزار تعریف کنم که صحبتمون هم ادامه دار بشه اما سریع به خودم گفتم این خاطره کاملا منفیه و توجه رو میبره روی ناخواسته ، پس تعریفش نمیکنم و هیچی نگم بهتره تا اینکه بخوام همچین خاطراتی تعریف کنم…
جالبه که امشب اومدم دقیقا فایل روز دهم راجع به همین موضوع بود ، خوشحالم که خیلی بهتر از قبل شدم اما باز سعی میکنم حتی اتفاقای کوچیک منفی رو هم تعریف نکنم و ساکت بمونم یا بحث رو عوض کنم…
” و از کلام های تو بر تو حکم خواهد شد” این جمله که فکرمیکنم برای انجیل باشه رو توی کتاب چهاراثرفلورانس سالهااا پیش خونده بودم ولی الان تازه متوجه عمقش میشم و سعی میکنم واقعا آگاه باشم به کلامم…
همونطور که حواسمون به ورودیامون هست باید مراقب حرف ها و صحبت های روزانهمون هم باشیم و آگاه باشیم به اونچه که میگیم…
سپاسگزار این همه آگاهی و این سایت و استاد و خانم شایسته و چشم های زیبایی که کامنتم رو خوندن هستم…باشد که همگان در عشق و آرامش باشند…
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها
وسپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدن
و سپاسگزارم از خودم که متعهدانه پای بهبود دائمی خودم ایستادم و هرروز از آگاهی های این سایت نوش جان میکنم و ورودی های مناسب به ذهنم میدم و باورهای قدرتمند کننده میسازم و نتایج فوقالعادشو تو زندگیم میبینم و هرروز سطح کیفی زندگیم بالاتر میره
وسپاسگزارم از دوستان عزیزم که در این مسیر دراین سایت همراهم هستند ،انرژی خوبشون بهم میرسه .
تو این فایل ارزشمند بهم یادآوری شد که بیشتر از قبل مراقب زبونم و گفتارم باشم و راجب ناخواسته هام صحبت نکنم چون اثر منفیش خیلی خیلی بیشتر از لذتِ آنیِ تعریف کردنشه
و تمرکزم بر خواسته ها م،زیبایی های اطرافم و تحسین کردنشون و هرآنچه که حالمو بهتر میکنه باشه
چون اینجوری باخودم بیشتر درصلح قرار میگیرم ودرامتدادش مهمترین رابطهی زندگیم که رابطه با الله مهربان هست ،مستحکم تر میشه و من اینجوری به شیوه ی قوانین زندگی میکنم و هم زمان که حالم خوبه و سپاسگزاری هام بیشتر میشه نعمت ها به سمتم سرازیر میشن چون توجه به هرسمتو سویی برود نتایج نیز به همان سمت و سو خواهند رفت و دریک کلام نتیجه طبیعی این رابطه، هدایت شدن به سمت نعمتها و برکتهاست.
سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی های توحیدی رو دراختیارمون قرارمیدن تا خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم مریم شایسته جانم و دوستان هم فرکانسی ام
بریم سراغ نعمت های الهی امروزم:
خدایا شکرت بابت ناهار و شام بسیار خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت کرم شکلات هدیه خوشمزه ای که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت باقلای هدیه ی خوشمزه و رایگانی ک خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت ماکارونی خوشمزه ای که مادرم برام درست کرده بود
خدایا شکرت بابت مشتری هایی ک برای پودر زعفران فرستادی
خدایا شکرت بازم یه مشتری خانم بسیار محترم و باشخصیت پیام دادند (سلام وقت بخیر فردا ساعت یک و20 دیقه میتونی میدان فرهنگ بهم 9 بسته بیاری 200 تومن با هزینه ارسال تقدیم کنم سپاسگزارم)
خدایا شکرت بابت سلامتی امروزم
خدایا شکرت بابت دو تا پستی که ب پیج جدید پودر زعفرانم گذاشتم
خدایا شکرت که به مادرم شارژ خریدم زمانی بود واسه خودم نمیتونستم شارژ بخرم الان خداروشکر ب مادرمم میخرم
خدایا شکرت ک اهرم رنج و لذت واسه ورودی های ذهنم و کنترل کانون توجهم ساختم و از فردا قراره تمرین کنم
سوال این فایل قشنگ
امروز، آگاهانه کانون توجهات را تحلیل کن و درباره بخشی از آن بنویس و آن را به خاطر بسپار که به تو احساس بهتری بخشید. این راهکار خوششانس شدن است!
امروز شنیدم یکی از فامیلامون ازدواج کرده و آقا داماد گفتند تمام خرج جهیزیه و عقدخوانی با من شما فقط لباس بپوشین بیایین
گفتم چقدر قشنگ براشون آرزوی خوشبختی کردم
یه ماشین BMV بسیار خوشگل سفید رنگ دیدم و تحسین کردم
خدایا شکرت بابت این همه فراوانی
و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:
اگر در مورد مشکلات و بلاهایی ک سرمون اومده صحبت کنیم در مداری قرار میگیریم که اون اتفاقات بد رو جذب میکنیم
من قبلا خیلی در مورد بلا ها و مشکلات حرف میزدم الان نمیگم کامل حذف شده خیلی کمتر شده
باید متعهد بشیم که در مورد اتفاقات خوبی صحبت کنیم تا در مدار اتفاقات خوب قرار بگیریم
هرچقدر تمرکزمون رو نکات مثبت باشه اتفاقات خوب رو جذب میکنیم
وقتی ک میگیم رفتیم اونجا این بلا سرم اومد
فلان چیزو گم کردم فلانجا تصادف کردم فلان آدم بد با من این کارو کرد وقتی قدرت میدیم با کلاممون ب این افکار اینارو جذب میکنیم
من باید متعهد شم ک فارغ از اینک هر اتفاق بدی هم برام بیفته بیام در موردش اصلا صحبت نکنم و بیام درمورد اتفاقات خوبی صحبت کنم ک برام رخ داده اینطوری اتفاقات خوب بیشتری برام میفته
وقتی تو جمع میشینی در مورد اون اتفاق بدی ک افتاده برات صحبت میکنی یعنی تو دوس داری ک اتفاقات بد بیشتری برات بیفته و بازم بشینی تو جمع صحبت کنی و جذبشون کنی
باید بیشتر مراقب باشم ک در مورد اتفاق بد صحبت نکنم ب هیچ عنوان با هیچکس
باید متعهد بشم اینطوری تمرکزم میره رو اتفاقای خوب و اتفاقات خوب رو جذب میکنم
چرا دوس داری در مورد اتفاق بدی ک رخ داده صحبت کنی؟
بخاطر اینکه اون طرف مقابل صحبت های تورو تایید کنه ک تایید بشی توسط دیگران؟ک بهت ظلم کردند و احساس قربانی بودن میکنی؟ک میگی هیچی سرجاش نیست؟
صحبت از اتفاق بد از باور بدشانسی میاد ک این بلاها سرم اومده از باور احساس عدم لیاقت و احساس قربانی بودن میاد ک ظلم کردند بهم
درحالیکه تو خودت داری به خودت ظلم میکنی ب اتفاقای بد توجه میکنی
هیج شانسی وجود نداره شانس رو ما داریم میسازیم با باورهامون اگه ب نکات مثبت توجه میکنیم خوش شانسی برا خودمون خلق میکنیم و برعکس
صحبت درمورد اینکه فلان آدم چقدر بده پشت سرش با یه آدم دیگه حرف میزنی چون تمرکزت رو رفتار بد اونه پس تو مدار جذب آدمای بد قرار میگیری
خیلی باید مراقب باشی ساناز
داری به چی توجه میکنی؟
داری در مورد چی صحبت میکنی؟؟
خدایا ازت میخوام این آگاهی هارو درعمل تو زندگیم استفاده کنم
فکرشو بکن فقط این ی آگاهی رو عمل کنی زندگیت کن فیکون میشه
در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
متوجه شدم که تو همین مورد منم نشتی فرکانسی دارم و کلا ازش غافل بودم .
واقعا چه کار مزخرفی از اینکه به خاطر خود شیرینی ، حس دلسوزی ، مهربون جلوه دادن بخوای تمام اتفاقات ناجوری که تو کل روز باهاش برخورد میکنی رو تعریف کنی و انتظار سلامتی ، حال خوب و از همه مهمتر پول و ثروت رو داشته باشی.
منم کم از تعریفی که تو بالا ذکر کردم نداشتم .
و فک میکردم که باید تعریف کنی ، باید سر صحبت رو باز کنی .
اینقد که آدم کم حرف و منزوی بودم ، موقع حرف زدن دلم میخواست همه چی بگم ،هر چیز بی ربطی رو دوست داشتم بگم.
کارم شده بود فقط سرزنش کردن و توقعات بیجا از خودم که ته تهش به تنفر از خودم منجر شده بود .
هراسی از گفتن شخصیت قبلیم ندارم ، اوضاعم خیلی ناجور بود که هدایت شدم به اینجا !
تو این مدت که رو خودم کار کردم این موضوع رو هنوز که هنوز جدی نگرفتم ، متوجه شدم که باید براش فیلتر بزارم و افسارش رو دستم بگیرم .
همین جا به خودم تعهد میدم که اتفاقات نادلخواهی که برام می افته رو به هیچ عنوان حتی پیش خودمم تعریف نکنم و به جاش به خواسته هام و زیبایی های اطرافم و داشته هام توجه کنم .
خدا رو بی انتها شکر که به فایلهای سفرنامه هدایت شدم تا باگ های ذهنیم رو بهم نشون بده و مسیر برام واضحتر بشه .
استاد از شما هم سپاس گزارم برای تلنگرهایی که بهم وارد میکنید تا به خودم بیام .
درود بر همه دوستان نازنینم ، سید دلها و مریم بزرگوار
درس بسیار بزرگی رو دادید که در ظاهر چند کلمه است اما دنیایی از عمل کردن و تعهد است. تعهد به اینکه اگر اتفاق ناگواری برایم افتاد از اون صحبت نکنم برای دیگران. من تجربه ای که دارم این بود که تا هر اتفاق ناگواری می افتاد به همه اعلام می کردم. شاید هم خوشم می اومد از اینکه برایم دلسوزی کنند یا شاید میخواستم برخی بی تعهدی هایم رو در پس این وقایع پنهان کنم. و هر روز اتفاقات بدتری برایم می افتاد . طوری که دوستان زنگ می زدن و من می گفتم الحمدلله از فردا بهترم !!!
تصمیم گرفتم که از اتفاقات فقط تجربه های خوبش را درک کنم و اگر لازم شد صحبتی کنم از تجربیاتم بگویم و این اتفاقات را برای کسی تعریف نکنم. آدم ها از کسای که مرتب درد دل می کنن گریزان هستند و این روابط ما رو هم خراب می کنه.دوستان غمگین میشن و دشمنان خوشحال. پس اگر اتفاقی افتاد باید بگوییم قالو انا لله و انا الیه راجعون. تصمیم های درست بگیریم. و تلاش کنیم که حس و حالمون بد نکنیم و اینجاست که فرق ادم های قوی و ضعیف مشخص می شود. به کسانی که فقط و فقط باید در جریان مشکل ما آن هم برای راه حل گرفتن قرار بگیرن بگیم و درخواست کمک کنیم و درباره این موضوع با کسانی که به آنها هیچ ارتباطی ندارد هرگز صحبت نکنیم.
از آن روز که تصمیم گرفتم اول مسئولیت اتفاق ها رو بپذیرم دوم درباره شون با کسی صحبت نکنم خدا رو شکر دیگر اتفاقی غیر منتظره نیفتاده و هر روز حالم بهتر وکسب و کارم پر رونق تر است. براتون بهترین ها آرزو دارم. ممنونم
خدارا هزاران مرتبه شاکرم که من را در مسیر رشد وآگاهی قرار داد وبا شما استاد گرانمایه آشنا کرد.
استاد جان از روزی که با قوانین آشنا شدم خیلی غرزدنهام کمتر شده ازبین نرفته کمتر شده وحسم نسبت به خودم خیلی خیلی بهتر شده .
استاد قبل از آشناشدن با دوره های شما من دختری بودم که با کوچکترین چیز اشکم جاری میشد وخیلی خود خوری میکردم ولی الاهی شکر حدود دوسالی هست که خیلی از عادتهای نادرست خودم را کنار گذاشتم نه کامل ولی بسیار کم رنگ شدند.
استادبی نهایت از شما ومریم جان سپاسگزارم واز خداوند میخواهم آرامشی به زندگیتون بده که بینظیر باشه .دوستون دارم و به خدای مهربان میسپارمتون
سلام خدمت استاد عزیزم ، مریم جان نازنینم و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام.
در دهمین روز از سفرم از فصل اول
بعد از شنیدن فایل چرا بعضی افراد بدشانس هستند متوجه شدم که چقدر راجع به اتفاقات بد زندگیم صحبت کردم در همین فکرها بودم که ناگهان کمرم بشدت درد گرفت به حدی که نتونستم کمرم رو صاف کنم تا خواستم به این فکر کنم که ااای بابا چقد بد شانسم چند روز دیگه تولد نوه ام هست و کلی کار دارم الان چه وقت کمر درد شدنه، سریع یاد حرف استا افتادم که توی فایلی در مورد سلامتی گفتن که هر موقع دردی یا مریضی به سراغتون اومد از خودتون بپرسین که چند دقیقه پیش یا چند ساعت پیش یا چند روز یا چند هفته پیش چه فرکانس منفی رو ارسال کردین ، که متاسفانه یادم افتاد هفته پیش مشاجره ای با همسرم داشتم و محق دونستن خودم و عدم پشتیبانی از همسرم منو آزرده خاطر کرده بود و در رابطه با این موضوع با اقوام و دوستانم صحبت کرده بودم و شدیدا خودم رو در فرکانس منفی قرار داده بودم و این مسئله امروز خودش رو در غالب کمر درد نمودار کرد .
اول از خدا سپاسگزارم که با این درد کمر، من رو متوجه کرد که قانون قانونه ، احساس بد مساوی با اتفاق بد .
و همچنین از استاد عزیزم و مریم جان که با این فایل زیبا من رو از اشتباه بد شانس بودن رهایی دادند.
سوالات خوب پرسیدن یکی از روش های دستیابی به آگاهی های عمیق جهان هستی ه. سوالاتی مثل اینکه چطور میشه «خوش شانس» بود؟
چرا بعضی از آدم ها خودشون رو خیلی خوش شانس می دونن و همیشه اتفاقات و شرایط عالی رو جذب می کنن اما بعضی از آدم ها همیشه بدترین اتفاق ها و شرایط رو تجربه می کنن و به اصطلاح عمومی «بدشانس» ن؟
خب ماجرا از این جا شروع میشه که:
صحبت کردن با دیگران یکی از ویژگی های طبیعی آدم هاست ، اما اغلب آدم ها عادت به صحبت کردن از مسایل ناخوشایند و مشکلات خودشون دارن و تعداد کمی سعی می کنن مسایل خوب رو تعریف کنن و در مورد تجربه های خوشایند خودشون اغراق کنند و این راز تفاوت آدم ها در خوش شانس شدن یا بد شانس شدن هست !
تو می خوای جزو کدوم دسته از آدم ها باشی ؟
می خوای «خوش شانس» و همیشه اتفاقات خوب رو تجربه کنی یا «بدشانس» باشی و همیشه درگیر اتفاقات و ماجراهای ناخوشایند و عجیب و غریب باشی؟
می خوای مثل اکثریت آدم ها عمل کنی و نتیجه ای رو بگیری که اکثریت آدم ها گرفتن ؟
یا می خوای نتیجه ی منحصر به فردی خلق کنی ؟
می خوای خوش شانسی رو در زندگی ت خلق کنی یا بدشانسی رو ؟
فکر و بررسی کن و ببین برنامه ی تو چیه ؟
آیا تو هم می خوای برای جلب توجه دیگران صحبت هایی رو داشته باشی که همه دارن ؟
تو که به این آگاهی رسیدی که با صحبت کردن در حال ارسال درخواست هات به جهان هستی تا فرکانس های ارسالی تو رو به شکل اتفاقات برات شکل بده باید به خودت یه تعهد بدی:
تعهد بدی که فقط بر روی اتفاقات خوب زندگی تمرکز بذاری و همیشه از معجزات و برکات زندگی ت صحبت کنی .
پس با تمام وجود تمرکز ت رو بر روی زیبایی ها و قشنگی های زندگی ت و داشته هات بذار و از اون ها بگو و تعریف کن و بنویس .
برای خداوند از ماجراهای خوبی که تجربه می کنی بگو.
برای خودت معجزات و برکت های هرروزه ی خودت رو بازگو کن.
در بین عزیزانت از زیبایی ها و قشنگی ها و شگفتی هایی که تجربه کردی صحبت کن.
از زیبایی های که می بینی حرف بزن .
طبیعت و برکت هاش رو تحسین کن .
ثروت و نعمت و رفاه رو ببین و تماشا کن و لذت ببر.
خداوند رو سپاس بگو .
سپاس بگو بخاطر قوانین بی نظیری که بر جهان خلق کرده .
خداوند رو سپاس بگو برای اینکه کلام تو رو عصای معجزه گری کرده و در اختیار ت قرار داده .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر این همه محبت و لطفی که در حق تو داشته که تو رو در بهترین سایت دنیا وارد کرده و به تو این فرصت رو داده که قوانین ش رو درک کنی .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر بهترین استادی که با عشق در اینجا حضور داره تا به تو حقیقت ها و قوانین جهان رو یاد بده .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر یه بانوی بی نظیر که بهترین نقش مکمل دنیا رو در اجرای رسالت ش داره انجام میده و شده الگوی زندگی تو .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر خانواده ی نازنینی که داری ، همون که همیشه آرزوت بود ،انسان هایی مهربان و آگاه و فرهیخته .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر گوشی فوق العاده ای که داری و بسته ی اینترنت پرسرعت ت و امکان استفاده از فضای سایت .
برای خداوند بگو که چقدر ذوق زده میشی وقتی مهر سبز لایک رو کنار دیدگاه هات می بینی و می دونی که هدایت خداوند بوده که استاد اون دیدگاه رو لایک کنه و این یه نشونه ست نشونه برای اینکه اون نوشته پر از باورهای درست ه.
برای خداوند از زیبایی های زندگی الان ت بگو .
از زمان هایی که با عشق و صلح و صفا و زیبایی سپری میشه .
برای خداوند تعریف کن که چقدر همه چیز در روابط و خانواده و عزیزان ت تغییر کرده از وقتی که تو متعهد شدی به شاگرد استاد بودن .
برای خودت یادآوری کن معجزات کوچک و بزرگ زندگی ت رو .
برای خودت از نعمت هایی بگو که به سمت زندگی ت سرازیر شده .
از اینکه تمرکز گذاشتن چقدر سریع همه چیز زندگی ت رو تغییر میده .
تعریف کن که بهترین لذت زندگی تو نوشتن از قوانین و یادآوری اونها به خودت هست .
بگو که این کاری هست که عاشق ش هستی و از انجام ش لذت می بری و هیجان زده میشی .
برای عزیزان ت داستان هدایت ت و معجزات ش رو تعریف کن ….
می بینی عزیزدلم که چقدر صحبت های عالی برای گفتن داری ؟؟
…
یادت هست مدتها قبل از آشنایی با استاد کتاب «چهار میثاق» رو می خوندی ؟ و یادت هست که اولین میثاق همین بود : با کلام خود گناه نکنید
و تو انگار الان حقیقت این میثاق رو درک می کنی و ارتباطش با قوانین جهان هستی رو بهتر می فهمی .
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است …
…
حالا بهتر می فهمی ارتباط بین بدشانسی و صحبت ها و داستان گویی های آدم ها رو . درسته ؟
پس
به خودت و خداوند قول بده که فقط زمانی حرفی برای گفتن داشته باشی که قصد داری با کلام ت معجزه کنی و شگفتی ها رو در زندگی ت خلق کنی.
و ایمان داشته باش که به این شکل خودت رو در مدار دریافت معجزه و شگفتی و اتفاقات عالی قرار میدی .
عزیزم !
این رو هم بدون که :
هرچقدر هم خوب باز هم می تونی بهتر به قانون عمل کنی
تو یه الگوی بی نظیر رو برای خودت انتخاب کردی که همیشه در حال بهبود خودش هست . استاد تو استاد عمل کردن به قانون ه . استادی که با عمل گرایی خودش تو رو عاشق و شیفته ی خودش کرده
ایمان دارم که تو هم روزی تبدیل به یک الگو خواهی شد از عمل گرایی و اجرای قانون در لحظه به لحظه ی زندگی ت و به این شکل در زندگی هزاران نفر تاثیرات مثبت میذاری و میشی مصداق این شعار خانواده ت که :
سلام به عزیزانم سلام به استاد نازنینم سلام به خانم شایسته ام و سلام به دوستانم .
برای امروز اگاهانه توجه ات را تحلیل کن و در مورد بخشی از ان بنویس و به یاد داشته باش که به تو احساس خوبی بخشید :.
امروز پیاده روی بودم .صبح توجه من در میان درخت ها بود در میان کوه ها توجه ام روی صدای باد بود که بین درختی قدیمی می پیچید . چند متری را دویدم در مسیری که 7 سال پیش به مدت 6سال در آن به مدرسه میرفتم .مسیری طولانی در جاده ای خاکی کف زمین هنوز هم سنگ و شن بود هنوز هم آن درخت کنار راه بود هنوز هم درخت های بید مدرسه بودن.
دویدم باد می امد و محکم به صورتم میخورد بر خلاف باد میدویدم دقیقا همان احساس را داشتم همان حس انگار باز هم بچه شده بودم حتی باد هم برایم بو داشت بوی زندگی . ..
وفهمیدم من عاشق این روستا هستم عاشق مسیر سنگی اش عاشق درخت هایش و عاشق کوه های بلندش که هر چهار طرف روستا وجود دارن .
امروز آن حس فرار از روستا را نداشتم نبودن ها را ندیدم و فقط چیز های که بود را دیدم اما نه مثل قبل چون قبلا با چشمم میدیدم اگر بودن هم تشخیصشان نمیدادم
امروز با احساسم دیدم با وزش باد و برخوردش به صورتم دیدم با دویدن روی سنگ ها دیدم خودم را جای فرد دیگری گزاشتم که اولین بار هست روستا را میبیند و چقدر برای دیدنش ذوق دارد .
آنگاه همه چیز جدید شد
و فهمیدم این عادت کردن و یک روال را داشت و……….
هست که من همه چیز را یک نواخت و تکراری میبینم .
الان که میبینم، میفهمم من هنوز خیلی از چیز ها را در این روستا تجربه نکردم.
من دویدن در هوای ابری را تجربه نکردم.
من از تپه غرب روستا بالا نرفتم.
من به آدم هایش لبخند نزدم .
من میخواهم همه این کار ها را بکنم من میخواهم همه این ها را ببینم این بار با احساسم .
میخواهم این بار چیز های که به من احساس خوبی میدهند را ببینم و از آن ها سخن بگویم از لذت هایم برای خوانواده ام بگویم.
.وقتی صحبت از نبود امکانات شد من از مسیر زیبایش بگویم از بوی باد.
خوب امروز به لطف خدا ساعات بیشتری رو در حالت عرفانی بودم واقعا چقدر قشنگه وقتی حالت خوبه وقتی احساس نزدیکی با خداوند میکنی حتی در پرنده هایی که همیشه میبینی یه عشق خاصی رو دریافت میکنی و لذت میبری از دیدنشون چون آفریده پروردگارت هستن ..
خدارو شکر امروز واقعا احساس کردم مدارم بالاتر رفته چون هم وجود نعمت های زیادتری رو در زندگیم شاهدم هم حتی خیلی از مسائل برام اهمیتشون رو از دست دادند و زودتر میتونم به احساس خوب برسم البته که نجواها هم همیشه هستن و در ساعاتی از روز اگر حواست نباشه تو رو تحت کنترل خودشون در میارن ولی خداروشکر که دیگه الان جنسشون رو تشخیص میدم و سعی میکنم بها ندم و سریع تر به احساس خوب میرسم واقعا خداروشکر میکنم.
در رابطه با موضوع فایل باید بگم فکر میکنم اکثر بچه هایی که الان اینجا هستیم تجربه شو داشتیم که غرق صحبت مشکلات و ناخواسته ها بودیم حداقل در یه برهه زمانی و الان که آگاه شدیم به لطف وجود استادمون داریم سعی میکنیم که از ناخواسته هامون حرفی نزنیم تا حد توانمون البته چون به هر حال اکثر اطرافیان ما آگاهی ندارند و ما مدام در معرض شنیدن ناخواسته هاشون هستیم یه کم کار برامون سخته ولی شدنیه…
این روزها از یه فایل با مدت زمان کم استادجونم هم حتی در حد پنج شش دقیقه خیلی آگاهی های خوبی دریافت میکنم و برام کلی نکته داره و از این بابت واقعا خوشحالم و سپاسگزار.
خوب در رابطه با موضوع شروع کسب و کارم و آموزش دیدنم به یه کتاب فوق العاده رسیدم که در حال خواندنش هستم اما هنوز یه ضعفی که دارم اینه که روش متمرکز نشدم و حواس پرتی هم خیلی دارم این وسط یه بخشیش مربوط به امور بچه هاست و یه بخشیش هم واقعا مشکل از خودمه که زمانم رو هدر میدم امیدوارم خدا کمکم کنه و روی این جنبه هر روز کار کنم و بهبودش بدم.
سلام به همه عزیزان
روز دهم سفرنامه…
دقیقا امروز توی ماشین همکارم راجع به اینکه بنزینش تموم شده بوده و دردسر شده بوده براش داشت تعریف میکرد ، یه لحظه به ذهنم اومد منم یه خاطره از این ماجرا دارم بزار تعریف کنم که صحبتمون هم ادامه دار بشه اما سریع به خودم گفتم این خاطره کاملا منفیه و توجه رو میبره روی ناخواسته ، پس تعریفش نمیکنم و هیچی نگم بهتره تا اینکه بخوام همچین خاطراتی تعریف کنم…
جالبه که امشب اومدم دقیقا فایل روز دهم راجع به همین موضوع بود ، خوشحالم که خیلی بهتر از قبل شدم اما باز سعی میکنم حتی اتفاقای کوچیک منفی رو هم تعریف نکنم و ساکت بمونم یا بحث رو عوض کنم…
” و از کلام های تو بر تو حکم خواهد شد” این جمله که فکرمیکنم برای انجیل باشه رو توی کتاب چهاراثرفلورانس سالهااا پیش خونده بودم ولی الان تازه متوجه عمقش میشم و سعی میکنم واقعا آگاه باشم به کلامم…
همونطور که حواسمون به ورودیامون هست باید مراقب حرف ها و صحبت های روزانهمون هم باشیم و آگاه باشیم به اونچه که میگیم…
سپاسگزار این همه آگاهی و این سایت و استاد و خانم شایسته و چشم های زیبایی که کامنتم رو خوندن هستم…باشد که همگان در عشق و آرامش باشند…
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها
وسپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدن
و سپاسگزارم از خودم که متعهدانه پای بهبود دائمی خودم ایستادم و هرروز از آگاهی های این سایت نوش جان میکنم و ورودی های مناسب به ذهنم میدم و باورهای قدرتمند کننده میسازم و نتایج فوقالعادشو تو زندگیم میبینم و هرروز سطح کیفی زندگیم بالاتر میره
وسپاسگزارم از دوستان عزیزم که در این مسیر دراین سایت همراهم هستند ،انرژی خوبشون بهم میرسه .
تو این فایل ارزشمند بهم یادآوری شد که بیشتر از قبل مراقب زبونم و گفتارم باشم و راجب ناخواسته هام صحبت نکنم چون اثر منفیش خیلی خیلی بیشتر از لذتِ آنیِ تعریف کردنشه
و تمرکزم بر خواسته ها م،زیبایی های اطرافم و تحسین کردنشون و هرآنچه که حالمو بهتر میکنه باشه
چون اینجوری باخودم بیشتر درصلح قرار میگیرم ودرامتدادش مهمترین رابطهی زندگیم که رابطه با الله مهربان هست ،مستحکم تر میشه و من اینجوری به شیوه ی قوانین زندگی میکنم و هم زمان که حالم خوبه و سپاسگزاری هام بیشتر میشه نعمت ها به سمتم سرازیر میشن چون توجه به هرسمتو سویی برود نتایج نیز به همان سمت و سو خواهند رفت و دریک کلام نتیجه طبیعی این رابطه، هدایت شدن به سمت نعمتها و برکتهاست.
سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی های توحیدی رو دراختیارمون قرارمیدن تا خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام
روز شمار تحول زندگی من روز دهم از فصل اول
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم مریم شایسته جانم و دوستان هم فرکانسی ام
بریم سراغ نعمت های الهی امروزم:
خدایا شکرت بابت ناهار و شام بسیار خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت کرم شکلات هدیه خوشمزه ای که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت باقلای هدیه ی خوشمزه و رایگانی ک خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت ماکارونی خوشمزه ای که مادرم برام درست کرده بود
خدایا شکرت بابت مشتری هایی ک برای پودر زعفران فرستادی
خدایا شکرت بازم یه مشتری خانم بسیار محترم و باشخصیت پیام دادند (سلام وقت بخیر فردا ساعت یک و20 دیقه میتونی میدان فرهنگ بهم 9 بسته بیاری 200 تومن با هزینه ارسال تقدیم کنم سپاسگزارم)
خدایا شکرت بابت سلامتی امروزم
خدایا شکرت بابت دو تا پستی که ب پیج جدید پودر زعفرانم گذاشتم
خدایا شکرت که به مادرم شارژ خریدم زمانی بود واسه خودم نمیتونستم شارژ بخرم الان خداروشکر ب مادرمم میخرم
خدایا شکرت ک اهرم رنج و لذت واسه ورودی های ذهنم و کنترل کانون توجهم ساختم و از فردا قراره تمرین کنم
سوال این فایل قشنگ
امروز، آگاهانه کانون توجهات را تحلیل کن و درباره بخشی از آن بنویس و آن را به خاطر بسپار که به تو احساس بهتری بخشید. این راهکار خوششانس شدن است!
امروز شنیدم یکی از فامیلامون ازدواج کرده و آقا داماد گفتند تمام خرج جهیزیه و عقدخوانی با من شما فقط لباس بپوشین بیایین
گفتم چقدر قشنگ براشون آرزوی خوشبختی کردم
یه ماشین BMV بسیار خوشگل سفید رنگ دیدم و تحسین کردم
خدایا شکرت بابت این همه فراوانی
و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:
اگر در مورد مشکلات و بلاهایی ک سرمون اومده صحبت کنیم در مداری قرار میگیریم که اون اتفاقات بد رو جذب میکنیم
من قبلا خیلی در مورد بلا ها و مشکلات حرف میزدم الان نمیگم کامل حذف شده خیلی کمتر شده
باید متعهد بشیم که در مورد اتفاقات خوبی صحبت کنیم تا در مدار اتفاقات خوب قرار بگیریم
هرچقدر تمرکزمون رو نکات مثبت باشه اتفاقات خوب رو جذب میکنیم
وقتی ک میگیم رفتیم اونجا این بلا سرم اومد
فلان چیزو گم کردم فلانجا تصادف کردم فلان آدم بد با من این کارو کرد وقتی قدرت میدیم با کلاممون ب این افکار اینارو جذب میکنیم
من باید متعهد شم ک فارغ از اینک هر اتفاق بدی هم برام بیفته بیام در موردش اصلا صحبت نکنم و بیام درمورد اتفاقات خوبی صحبت کنم ک برام رخ داده اینطوری اتفاقات خوب بیشتری برام میفته
وقتی تو جمع میشینی در مورد اون اتفاق بدی ک افتاده برات صحبت میکنی یعنی تو دوس داری ک اتفاقات بد بیشتری برات بیفته و بازم بشینی تو جمع صحبت کنی و جذبشون کنی
باید بیشتر مراقب باشم ک در مورد اتفاق بد صحبت نکنم ب هیچ عنوان با هیچکس
باید متعهد بشم اینطوری تمرکزم میره رو اتفاقای خوب و اتفاقات خوب رو جذب میکنم
چرا دوس داری در مورد اتفاق بدی ک رخ داده صحبت کنی؟
بخاطر اینکه اون طرف مقابل صحبت های تورو تایید کنه ک تایید بشی توسط دیگران؟ک بهت ظلم کردند و احساس قربانی بودن میکنی؟ک میگی هیچی سرجاش نیست؟
صحبت از اتفاق بد از باور بدشانسی میاد ک این بلاها سرم اومده از باور احساس عدم لیاقت و احساس قربانی بودن میاد ک ظلم کردند بهم
درحالیکه تو خودت داری به خودت ظلم میکنی ب اتفاقای بد توجه میکنی
هیج شانسی وجود نداره شانس رو ما داریم میسازیم با باورهامون اگه ب نکات مثبت توجه میکنیم خوش شانسی برا خودمون خلق میکنیم و برعکس
صحبت درمورد اینکه فلان آدم چقدر بده پشت سرش با یه آدم دیگه حرف میزنی چون تمرکزت رو رفتار بد اونه پس تو مدار جذب آدمای بد قرار میگیری
خیلی باید مراقب باشی ساناز
داری به چی توجه میکنی؟
داری در مورد چی صحبت میکنی؟؟
خدایا ازت میخوام این آگاهی هارو درعمل تو زندگیم استفاده کنم
فکرشو بکن فقط این ی آگاهی رو عمل کنی زندگیت کن فیکون میشه
در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستانم
دهمین روز سفرنامه ام
متوجه شدم که تو همین مورد منم نشتی فرکانسی دارم و کلا ازش غافل بودم .
واقعا چه کار مزخرفی از اینکه به خاطر خود شیرینی ، حس دلسوزی ، مهربون جلوه دادن بخوای تمام اتفاقات ناجوری که تو کل روز باهاش برخورد میکنی رو تعریف کنی و انتظار سلامتی ، حال خوب و از همه مهمتر پول و ثروت رو داشته باشی.
منم کم از تعریفی که تو بالا ذکر کردم نداشتم .
و فک میکردم که باید تعریف کنی ، باید سر صحبت رو باز کنی .
اینقد که آدم کم حرف و منزوی بودم ، موقع حرف زدن دلم میخواست همه چی بگم ،هر چیز بی ربطی رو دوست داشتم بگم.
کارم شده بود فقط سرزنش کردن و توقعات بیجا از خودم که ته تهش به تنفر از خودم منجر شده بود .
هراسی از گفتن شخصیت قبلیم ندارم ، اوضاعم خیلی ناجور بود که هدایت شدم به اینجا !
تو این مدت که رو خودم کار کردم این موضوع رو هنوز که هنوز جدی نگرفتم ، متوجه شدم که باید براش فیلتر بزارم و افسارش رو دستم بگیرم .
همین جا به خودم تعهد میدم که اتفاقات نادلخواهی که برام می افته رو به هیچ عنوان حتی پیش خودمم تعریف نکنم و به جاش به خواسته هام و زیبایی های اطرافم و داشته هام توجه کنم .
خدا رو بی انتها شکر که به فایلهای سفرنامه هدایت شدم تا باگ های ذهنیم رو بهم نشون بده و مسیر برام واضحتر بشه .
استاد از شما هم سپاس گزارم برای تلنگرهایی که بهم وارد میکنید تا به خودم بیام .
عاشقتونم???
درود بر همه دوستان نازنینم ، سید دلها و مریم بزرگوار
درس بسیار بزرگی رو دادید که در ظاهر چند کلمه است اما دنیایی از عمل کردن و تعهد است. تعهد به اینکه اگر اتفاق ناگواری برایم افتاد از اون صحبت نکنم برای دیگران. من تجربه ای که دارم این بود که تا هر اتفاق ناگواری می افتاد به همه اعلام می کردم. شاید هم خوشم می اومد از اینکه برایم دلسوزی کنند یا شاید میخواستم برخی بی تعهدی هایم رو در پس این وقایع پنهان کنم. و هر روز اتفاقات بدتری برایم می افتاد . طوری که دوستان زنگ می زدن و من می گفتم الحمدلله از فردا بهترم !!!
تصمیم گرفتم که از اتفاقات فقط تجربه های خوبش را درک کنم و اگر لازم شد صحبتی کنم از تجربیاتم بگویم و این اتفاقات را برای کسی تعریف نکنم. آدم ها از کسای که مرتب درد دل می کنن گریزان هستند و این روابط ما رو هم خراب می کنه.دوستان غمگین میشن و دشمنان خوشحال. پس اگر اتفاقی افتاد باید بگوییم قالو انا لله و انا الیه راجعون. تصمیم های درست بگیریم. و تلاش کنیم که حس و حالمون بد نکنیم و اینجاست که فرق ادم های قوی و ضعیف مشخص می شود. به کسانی که فقط و فقط باید در جریان مشکل ما آن هم برای راه حل گرفتن قرار بگیرن بگیم و درخواست کمک کنیم و درباره این موضوع با کسانی که به آنها هیچ ارتباطی ندارد هرگز صحبت نکنیم.
از آن روز که تصمیم گرفتم اول مسئولیت اتفاق ها رو بپذیرم دوم درباره شون با کسی صحبت نکنم خدا رو شکر دیگر اتفاقی غیر منتظره نیفتاده و هر روز حالم بهتر وکسب و کارم پر رونق تر است. براتون بهترین ها آرزو دارم. ممنونم
باسلام خدمت استاد عزیزم ومریم جان شایسته
خدارا هزاران مرتبه شاکرم که من را در مسیر رشد وآگاهی قرار داد وبا شما استاد گرانمایه آشنا کرد.
استاد جان از روزی که با قوانین آشنا شدم خیلی غرزدنهام کمتر شده ازبین نرفته کمتر شده وحسم نسبت به خودم خیلی خیلی بهتر شده .
استاد قبل از آشناشدن با دوره های شما من دختری بودم که با کوچکترین چیز اشکم جاری میشد وخیلی خود خوری میکردم ولی الاهی شکر حدود دوسالی هست که خیلی از عادتهای نادرست خودم را کنار گذاشتم نه کامل ولی بسیار کم رنگ شدند.
استادبی نهایت از شما ومریم جان سپاسگزارم واز خداوند میخواهم آرامشی به زندگیتون بده که بینظیر باشه .دوستون دارم و به خدای مهربان میسپارمتون
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم ، مریم جان نازنینم و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام.
در دهمین روز از سفرم از فصل اول
بعد از شنیدن فایل چرا بعضی افراد بدشانس هستند متوجه شدم که چقدر راجع به اتفاقات بد زندگیم صحبت کردم در همین فکرها بودم که ناگهان کمرم بشدت درد گرفت به حدی که نتونستم کمرم رو صاف کنم تا خواستم به این فکر کنم که ااای بابا چقد بد شانسم چند روز دیگه تولد نوه ام هست و کلی کار دارم الان چه وقت کمر درد شدنه، سریع یاد حرف استا افتادم که توی فایلی در مورد سلامتی گفتن که هر موقع دردی یا مریضی به سراغتون اومد از خودتون بپرسین که چند دقیقه پیش یا چند ساعت پیش یا چند روز یا چند هفته پیش چه فرکانس منفی رو ارسال کردین ، که متاسفانه یادم افتاد هفته پیش مشاجره ای با همسرم داشتم و محق دونستن خودم و عدم پشتیبانی از همسرم منو آزرده خاطر کرده بود و در رابطه با این موضوع با اقوام و دوستانم صحبت کرده بودم و شدیدا خودم رو در فرکانس منفی قرار داده بودم و این مسئله امروز خودش رو در غالب کمر درد نمودار کرد .
اول از خدا سپاسگزارم که با این درد کمر، من رو متوجه کرد که قانون قانونه ، احساس بد مساوی با اتفاق بد .
و همچنین از استاد عزیزم و مریم جان که با این فایل زیبا من رو از اشتباه بد شانس بودن رهایی دادند.
در پناه حق شاد و سربلند باشین.
عزیزدلم!
سوالات خوب پرسیدن یکی از روش های دستیابی به آگاهی های عمیق جهان هستی ه. سوالاتی مثل اینکه چطور میشه «خوش شانس» بود؟
چرا بعضی از آدم ها خودشون رو خیلی خوش شانس می دونن و همیشه اتفاقات و شرایط عالی رو جذب می کنن اما بعضی از آدم ها همیشه بدترین اتفاق ها و شرایط رو تجربه می کنن و به اصطلاح عمومی «بدشانس» ن؟
خب ماجرا از این جا شروع میشه که:
صحبت کردن با دیگران یکی از ویژگی های طبیعی آدم هاست ، اما اغلب آدم ها عادت به صحبت کردن از مسایل ناخوشایند و مشکلات خودشون دارن و تعداد کمی سعی می کنن مسایل خوب رو تعریف کنن و در مورد تجربه های خوشایند خودشون اغراق کنند و این راز تفاوت آدم ها در خوش شانس شدن یا بد شانس شدن هست !
تو می خوای جزو کدوم دسته از آدم ها باشی ؟
می خوای «خوش شانس» و همیشه اتفاقات خوب رو تجربه کنی یا «بدشانس» باشی و همیشه درگیر اتفاقات و ماجراهای ناخوشایند و عجیب و غریب باشی؟
می خوای مثل اکثریت آدم ها عمل کنی و نتیجه ای رو بگیری که اکثریت آدم ها گرفتن ؟
یا می خوای نتیجه ی منحصر به فردی خلق کنی ؟
می خوای خوش شانسی رو در زندگی ت خلق کنی یا بدشانسی رو ؟
فکر و بررسی کن و ببین برنامه ی تو چیه ؟
آیا تو هم می خوای برای جلب توجه دیگران صحبت هایی رو داشته باشی که همه دارن ؟
تو که به این آگاهی رسیدی که با صحبت کردن در حال ارسال درخواست هات به جهان هستی تا فرکانس های ارسالی تو رو به شکل اتفاقات برات شکل بده باید به خودت یه تعهد بدی:
تعهد بدی که فقط بر روی اتفاقات خوب زندگی تمرکز بذاری و همیشه از معجزات و برکات زندگی ت صحبت کنی .
پس با تمام وجود تمرکز ت رو بر روی زیبایی ها و قشنگی های زندگی ت و داشته هات بذار و از اون ها بگو و تعریف کن و بنویس .
برای خداوند از ماجراهای خوبی که تجربه می کنی بگو.
برای خودت معجزات و برکت های هرروزه ی خودت رو بازگو کن.
در بین عزیزانت از زیبایی ها و قشنگی ها و شگفتی هایی که تجربه کردی صحبت کن.
از زیبایی های که می بینی حرف بزن .
طبیعت و برکت هاش رو تحسین کن .
ثروت و نعمت و رفاه رو ببین و تماشا کن و لذت ببر.
خداوند رو سپاس بگو .
سپاس بگو بخاطر قوانین بی نظیری که بر جهان خلق کرده .
خداوند رو سپاس بگو برای اینکه کلام تو رو عصای معجزه گری کرده و در اختیار ت قرار داده .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر این همه محبت و لطفی که در حق تو داشته که تو رو در بهترین سایت دنیا وارد کرده و به تو این فرصت رو داده که قوانین ش رو درک کنی .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر بهترین استادی که با عشق در اینجا حضور داره تا به تو حقیقت ها و قوانین جهان رو یاد بده .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر یه بانوی بی نظیر که بهترین نقش مکمل دنیا رو در اجرای رسالت ش داره انجام میده و شده الگوی زندگی تو .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر خانواده ی نازنینی که داری ، همون که همیشه آرزوت بود ،انسان هایی مهربان و آگاه و فرهیخته .
خداوند رو سپاس بگو بخاطر گوشی فوق العاده ای که داری و بسته ی اینترنت پرسرعت ت و امکان استفاده از فضای سایت .
برای خداوند بگو که چقدر ذوق زده میشی وقتی مهر سبز لایک رو کنار دیدگاه هات می بینی و می دونی که هدایت خداوند بوده که استاد اون دیدگاه رو لایک کنه و این یه نشونه ست نشونه برای اینکه اون نوشته پر از باورهای درست ه.
برای خداوند از زیبایی های زندگی الان ت بگو .
از زمان هایی که با عشق و صلح و صفا و زیبایی سپری میشه .
برای خداوند تعریف کن که چقدر همه چیز در روابط و خانواده و عزیزان ت تغییر کرده از وقتی که تو متعهد شدی به شاگرد استاد بودن .
برای خودت یادآوری کن معجزات کوچک و بزرگ زندگی ت رو .
برای خودت از نعمت هایی بگو که به سمت زندگی ت سرازیر شده .
از اینکه تمرکز گذاشتن چقدر سریع همه چیز زندگی ت رو تغییر میده .
تعریف کن که بهترین لذت زندگی تو نوشتن از قوانین و یادآوری اونها به خودت هست .
بگو که این کاری هست که عاشق ش هستی و از انجام ش لذت می بری و هیجان زده میشی .
برای عزیزان ت داستان هدایت ت و معجزات ش رو تعریف کن ….
می بینی عزیزدلم که چقدر صحبت های عالی برای گفتن داری ؟؟
…
یادت هست مدتها قبل از آشنایی با استاد کتاب «چهار میثاق» رو می خوندی ؟ و یادت هست که اولین میثاق همین بود : با کلام خود گناه نکنید
و تو انگار الان حقیقت این میثاق رو درک می کنی و ارتباطش با قوانین جهان هستی رو بهتر می فهمی .
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است …
…
حالا بهتر می فهمی ارتباط بین بدشانسی و صحبت ها و داستان گویی های آدم ها رو . درسته ؟
پس
به خودت و خداوند قول بده که فقط زمانی حرفی برای گفتن داشته باشی که قصد داری با کلام ت معجزه کنی و شگفتی ها رو در زندگی ت خلق کنی.
و ایمان داشته باش که به این شکل خودت رو در مدار دریافت معجزه و شگفتی و اتفاقات عالی قرار میدی .
عزیزم !
این رو هم بدون که :
هرچقدر هم خوب باز هم می تونی بهتر به قانون عمل کنی
تو یه الگوی بی نظیر رو برای خودت انتخاب کردی که همیشه در حال بهبود خودش هست . استاد تو استاد عمل کردن به قانون ه . استادی که با عمل گرایی خودش تو رو عاشق و شیفته ی خودش کرده
ایمان دارم که تو هم روزی تبدیل به یک الگو خواهی شد از عمل گرایی و اجرای قانون در لحظه به لحظه ی زندگی ت و به این شکل در زندگی هزاران نفر تاثیرات مثبت میذاری و میشی مصداق این شعار خانواده ت که :
خوب زندگی کنی
و کمک کنی جهان جای بهتری برای زندگی بشه .
دوستت دارم نازنینم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سفرنامه_قسمت 10.
سلام به عزیزانم سلام به استاد نازنینم سلام به خانم شایسته ام و سلام به دوستانم .
برای امروز اگاهانه توجه ات را تحلیل کن و در مورد بخشی از ان بنویس و به یاد داشته باش که به تو احساس خوبی بخشید :.
امروز پیاده روی بودم .صبح توجه من در میان درخت ها بود در میان کوه ها توجه ام روی صدای باد بود که بین درختی قدیمی می پیچید . چند متری را دویدم در مسیری که 7 سال پیش به مدت 6سال در آن به مدرسه میرفتم .مسیری طولانی در جاده ای خاکی کف زمین هنوز هم سنگ و شن بود هنوز هم آن درخت کنار راه بود هنوز هم درخت های بید مدرسه بودن.
دویدم باد می امد و محکم به صورتم میخورد بر خلاف باد میدویدم دقیقا همان احساس را داشتم همان حس انگار باز هم بچه شده بودم حتی باد هم برایم بو داشت بوی زندگی . ..
وفهمیدم من عاشق این روستا هستم عاشق مسیر سنگی اش عاشق درخت هایش و عاشق کوه های بلندش که هر چهار طرف روستا وجود دارن .
امروز آن حس فرار از روستا را نداشتم نبودن ها را ندیدم و فقط چیز های که بود را دیدم اما نه مثل قبل چون قبلا با چشمم میدیدم اگر بودن هم تشخیصشان نمیدادم
امروز با احساسم دیدم با وزش باد و برخوردش به صورتم دیدم با دویدن روی سنگ ها دیدم خودم را جای فرد دیگری گزاشتم که اولین بار هست روستا را میبیند و چقدر برای دیدنش ذوق دارد .
آنگاه همه چیز جدید شد
و فهمیدم این عادت کردن و یک روال را داشت و……….
هست که من همه چیز را یک نواخت و تکراری میبینم .
الان که میبینم، میفهمم من هنوز خیلی از چیز ها را در این روستا تجربه نکردم.
من دویدن در هوای ابری را تجربه نکردم.
من از تپه غرب روستا بالا نرفتم.
من به آدم هایش لبخند نزدم .
من میخواهم همه این کار ها را بکنم من میخواهم همه این ها را ببینم این بار با احساسم .
میخواهم این بار چیز های که به من احساس خوبی میدهند را ببینم و از آن ها سخن بگویم از لذت هایم برای خوانواده ام بگویم.
.وقتی صحبت از نبود امکانات شد من از مسیر زیبایش بگویم از بوی باد.
به نام الله یکتا
رد پای شماره 10
خوب امروز به لطف خدا ساعات بیشتری رو در حالت عرفانی بودم واقعا چقدر قشنگه وقتی حالت خوبه وقتی احساس نزدیکی با خداوند میکنی حتی در پرنده هایی که همیشه میبینی یه عشق خاصی رو دریافت میکنی و لذت میبری از دیدنشون چون آفریده پروردگارت هستن ..
خدارو شکر امروز واقعا احساس کردم مدارم بالاتر رفته چون هم وجود نعمت های زیادتری رو در زندگیم شاهدم هم حتی خیلی از مسائل برام اهمیتشون رو از دست دادند و زودتر میتونم به احساس خوب برسم البته که نجواها هم همیشه هستن و در ساعاتی از روز اگر حواست نباشه تو رو تحت کنترل خودشون در میارن ولی خداروشکر که دیگه الان جنسشون رو تشخیص میدم و سعی میکنم بها ندم و سریع تر به احساس خوب میرسم واقعا خداروشکر میکنم.
در رابطه با موضوع فایل باید بگم فکر میکنم اکثر بچه هایی که الان اینجا هستیم تجربه شو داشتیم که غرق صحبت مشکلات و ناخواسته ها بودیم حداقل در یه برهه زمانی و الان که آگاه شدیم به لطف وجود استادمون داریم سعی میکنیم که از ناخواسته هامون حرفی نزنیم تا حد توانمون البته چون به هر حال اکثر اطرافیان ما آگاهی ندارند و ما مدام در معرض شنیدن ناخواسته هاشون هستیم یه کم کار برامون سخته ولی شدنیه…
این روزها از یه فایل با مدت زمان کم استادجونم هم حتی در حد پنج شش دقیقه خیلی آگاهی های خوبی دریافت میکنم و برام کلی نکته داره و از این بابت واقعا خوشحالم و سپاسگزار.
خوب در رابطه با موضوع شروع کسب و کارم و آموزش دیدنم به یه کتاب فوق العاده رسیدم که در حال خواندنش هستم اما هنوز یه ضعفی که دارم اینه که روش متمرکز نشدم و حواس پرتی هم خیلی دارم این وسط یه بخشیش مربوط به امور بچه هاست و یه بخشیش هم واقعا مشکل از خودمه که زمانم رو هدر میدم امیدوارم خدا کمکم کنه و روی این جنبه هر روز کار کنم و بهبودش بدم.
الهی شکر یا رب العالمین