اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
فکر میکنم یکی از دلایل اینکه ما بهصورت روزمره از اتفاقات بد با اطرافیانمون حرف میزنیم، اینه که حرفی برای گفتن نداریم،مثلا برای خودم پیش اومده که رفتم سر کار و همکارم تعریفی کرده و من هم به زعم خودم برای احترام و اینکه منم چیزی گفته باشم و فقط سکوت نکرده باشم،شروع کردم به تعریف کردن یک ماجرا و معمولا هم این ماجراها ناراحتکننده بوده؛البته که بعد از آشنایی با قانون،رو خودم کار کردم که از این مسئله جلوگیری کنم.
دومین دلیل شاید این باشه که اتفاقات وحشتناک هیجان دارند!و خب تعریف کردن اونا هم هیجانانگیزه؛اما خب باید جلوی این مورد و وسوسه شدن برای تعریف کردن این قبیل اتفاقات رو هم بگیریم.
سومین دلیل به نظر من این هست که غالبا میخوایم با تعریف کردن مسائل ناراحت کننده، ترحم بخریم کل واضحه اگر اهل عمل به قانون باشیم،باید از این مورد هم جلوگیری کنیم تا در مدار منفی نباشیم و فرکانس و هسته اون مورد رو جذب نکنیم.
یکی از دلایلش هم میتونه نوع نگاه ما باشه؛به این صورت که در سفر یا حضر یا غیره بهجای توجه به اتفاقات خوب،به مسائل بد توجه میکنیم و به اصطلاح روی اونها زوم میکنیم و همین باعث میشه اتفاق خوبی برای تعریف کردن پیدا نکنیم.
سلام به استاد عزیزو خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
خیلی جالبه من چند وقت پیش اگاهانه داشتم اتفاقات خوب رو برای اطرافیانم تعریف میکردم یعنی اتفاقاتی که دوسداشتم بیشتر و بیشتر اتفاق بیوفتن رو باخودم گفتم طبق قانون اگر من تمرکزم روی خواستم باشه و ازاون حرف بزنم بیشتر از اون خواستم وارد زندگیم میشه و اتفاقی که مثل معجزه رخ داده بود تو زندگیمو و کار کردن و مشتری هایی که داشتم رو برای اطرافیانم تعریف میکردم و نکات مثبت مدیر سالنی که باهاش همکاری میکنم رو واسه اطرافیانم تعریف میکردم و من اگاهانه اینکارو انجام میدادم و مدیر سالنی که باهاش همکاری میکنم واقعااا خانم محترم و باشخصیتی و اتفاقی فهمیدم ایشون هم از قانون خبر دارن ولی استادشون یه شخص دیگس ولی گفتن که فایل های استاد عباس منشم گوش میدن بعضی وقتا خلاصه وقتی فهمیدم خییلی برام جالب بود و کمی هم راجب این موضوع حرف زدیم باهم خداجونم من سپاسگذارم که به اون مدیر سالنی هدایت شدم که دقیقا مدنظرم بود خدایاشکررررت.
همه چیز توی زندگی من تغییر کرد من خییلی یهویی کار کردنم شروع شد با ادم خیلی محترمی اشنا شدم و همه چیز روون حرکت کرد دوتا مشتری داشتم مدیر سالن خییلی ازکارام راضی و دستی از دستان خداونده برای من انقدر که حواسش به کارم و هست و کمکم میکنه برای پیشرفت کردن توی کارم یهو به خودم اومدم گفتم عاطی تو الان دقیقااا جایی هستی که چند وقت پیش آرزوت بود چرا زیاد ذوقشو نداری؟چرا انگار عادی برات و میدونی همه اینا رقم میخورده و اصلا تعجب نکردی ازاین همه روون بودن و فقط سپاسگذار خداوند بودی؟چطوره که تو الان به یکی از آرزوهات رسیدی ولی اون ذوق و شوق زیااادی که تصور میکردی رو نداری؟دیشب به جوابش رسیدم خداوند از حرف های یکی از دوستام بهم جواب و داد من چون میدونستم همه چیز رقم میخوره و آرامش داشتم و حسم خوب بود و مطمئنننن بودم خداوند همه چیز و به بهترین شکل برام رقم میزنه و چند وقت پیش تنها کاری که داشتم کار کردن روی باورهام بوده ذهنم نجوا میداد که چقدر قراره رو باورهات کار کنی کی قراره همه چیز تغییر کنه سریع از خودم میپرسیدم من الان توی شرایطی که دارم برای رسیدن به هدفم چکار باید کنم؟یه صدایی از درون بهم میگفت صبرکن و کار کن روی خودت تاجایی که قدم اول بهم الهام شد خب الان پیج کاریتو بزن منم گفتم چشم اولین پست رو گذاشتم و همینطور به ترتیب پیش رفتم که الان پیج کاری من 15 تا پست داره که خداروشکر خیلی راضیم از محتوا و کیفیت پست هام.
الانم خیلی خیالم راحته چون من سپردم به خدا جوری که اون دوتا مشتری رو برام اورد بقیه مشتری ها رو هم برام میاره خدا خودش رزق و روزی و ثروت رو به کسب و کارم میاره من سپردم به خودش همه چیزو برام حل میکنه همه چیز روون پیش میره چون یبار برام پیش رفت یبار معجزه شد پس دوباره هم میشه من همیشه وقتی به خدا سپردم و ارووم بودم وارامش داشتم یه جوری همه چیز رو برام قشنگ چید که اصلا شاید من فکرشم نمیکردم انقدر خوب بخواد پیش بره خدایاشکرت خداجونم سپاسگذارممم.
کانون توجه من امروز روی نکات مثبت بود و وقتی ذهنم میخواست نجوا و احساس بد بده سریع به خودن میومدم و اگاهانه احساسم رو خوب میکردم و خیلی خوبه که روزم رو با سایت شروع کردم و انقدر حالم خوبه و احساسم خوبه چون چند روزی بود که کامنت ننوشته بودم و الان که نوشتم خیلی حالم بهترا انگار با نوشتن اون نکات مثبت زندگیم خیلی بیشتر به چشم میان خداجونم من سپاسگذارم که انقدر عاشقمی و به بهترین شکل هدایتم میکنی.
این فایل رو با تماموجود درک کردم. چون یادم میاد زمانی که بچه بودم اینکارو انجام میدادم برای جلب توجه. گاهی حتی چیزای غیرواقعی وحشتناک میساختم تا حواس و توجه بقیه رو جلب کنم
بررگتر که شدم دیدم نیازی به این کار نیست
و الان متوجهم چیزی که نیازه اینه که مدام از خوبی های زندگیم بگم. حتی شده برای خودم
با صدای بلند از اتفاقای خوب و شگفت انگیز زندگیم برای خودم میگم. یا با همسرم در موردشون حرف میزنیم
و شگفت انگیز تر اینه که جهان میشنوه و خوشش میاد و دوباره بارها بارها و به شکلهای مختلف سوپرایزم میکنه…
خدا جونم شکرت
استاد جان . مریم جان و دوستان عزیزم از همتون ممنونم…
سلام وهزاران درودبراستاد عباسمنش که در قاره ای سبز نیز در حین رانندگی به فکر ما هستند و برای ما فایل آماده میکنند…
واقعاً من از این فایل چاره ای جدید برای مشکلات خود پیدا کردم و آن چاره صحبت نکردن درباره ای ناخواسته هاست و ما با هربار صحبت کردن درباره ای ناخواسته ها،ناخواسته های بیشتری را جذب میکنیم وچقدر سر به زنگا من به این فایل در بخش نشانه ای امروز من هدایت شدم و جلوی یک نشتی فرکانسی بزرگ را گرفتم…
چقدر مسیر لوکزامبورگ به پاریس فارق العاده زیبا و سرسبز بود وچقدر این جاده واین فایل سرشار از انرژی مثبت و آگاهی بود…
ماشاالله به دست فرمون استاد عباسمنش،که آقا میکاییل با کمال آرامش در کنار استاد عباسمنش به خواب رفته است…
به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده خودم
من وقتی غذا میخورم خیلی خیلی علاقه دارم به فیلم دیدن
یعنی میتونم بگم یکی از شیرینترین حسا برام خوردن غذا بافیلمه
معمولا سعی میکنم فیلم طنز ببینم
چندروز پیش عکس از یه سریال دیدم که بازیگر طنز توش بود نگاش کردم و دیدم ای بابافیلمش اصن جناییه،از حق نگذریم عااالی درستش کرده بودن فیلم ایرانی بااین هیجان ،جوری که تاقسمت اخر میخکوبم کنه پای فیلم….
راستش خیلی خوب بود
ولی باعث شده بود خیلی شیک نتونم به کارام برسم و تا وقت گیربیارم بگم بذار ببینم فیلمه چی شد
این چندروز خیلی کمتر به سایت سرزدم کمتر فایل گوش دادم…البته که دلایل متفاوتی داشت ولی یکی از دلایلشم این بود
وجالبه بعد از سر کار – هردو کلی حرف منفی جمع میکردیم که موقع شام وچای خوردن بگیم وچقدر هم اصرار داشتیم که سختی وعذاب بیشتری رو تحمل کردیم وجودمون رو بدبخت تر جلوه بدیم
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار تشکر از شما عزیزان
اصل قانون را را با هم مرور میکنیم به هر آنچه توجه کنی از جنس همان وارد زندگیت می شود نقطه سره خط خداوند مثل یه آینه عمل میکند مگه میشه تو با آینه بخندی واو چهرهی ناراحت به تو تحویل دهد پس قانون جهان هستی این است که آگه یه زیبایی ها توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون میشود حالا قانون اینه پس من هم سعی می کنم آگاهانه کانون توجهم را روی زیبایی و ثروت و فراوانی بگذارم تا زیبایی ونعمت وثروت بیشتر را وارد زندگیم کنم
قبل از آشنایی با این قانون همیشه از زمین و زمان شکایت میکردم که چرا بعضی ها این قدر خوش شانس هستند بدون اینکه کار خاصی انجام بدهند
این قدر عالی زندگی میکنند همیشه گله وشکایت در درگاه خداوند تا اینکه با این سایت الهی آشنا شدم که منو آگاه کرد با این سیستم با این قانون که این من هستم با کانون توجهم زندگیم را خلق میکنم نه هیچ عامل بیرونی دیگه الان دو سه ساله که دارم سعی می کنم توجهم را از روی ناخواسته بردارم و بگذارم روی خواسته بیشتر توجهم روی زیبایی ونعمت وثروت وعشق باشه که البته به اندازه ای که به این قوانین عمل کردم نتایج هم گرفتم
با توجه به سفر های شما در این مسیر به خیلی از سفر های هدایت شدم که شبیهه سفر های شما بوده
البته جای تحسین داره سفر های شما که بدون هیچ گونه نگرانی و ترسی ویا بهانه ای با اون شرایط که مایک عزیز یه پسر بچه بود میزدید به جاده هم لذت میبرید و هم کارهای تحقیقاتی انجام می دادید خدا را شکر برای وجود شما عزیزان که بهترین الگو برای زندگیم شدید من هم تازگی خیلی از باورهای غلط گذشته را ترک کردم یکی از باورهای این بود که باید همیشه کنار بچه ها باشی تا اونا درس بخونند از تفریح و گردش خودم میزدیم تا بچه ها درس بخونند ولی خدا را شکر که با آموزش های شما خیلی بهتر عمل می کنم اول برای خواسته های خودم ارزش قائل باشم بعد به خواسته های بچه ها برسم چراکه که این قانون را درک کردم به اندازهی که برای خودم ارزش قائل باشم جهان برای من ارزش قائل است
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
درمورد اتفاقات خوبی ک برام رخ داده یا خاطرات خوبم رو برای دیگران تعریف کنم و اگ چیزی و اتفاق ناخواسته ای ک برام رخ داده ،اگ قلقلکم داد ک تعریف کنم ،زیپ دهنمو رو بکشم و در لحظه آگاه باشم ب لحظه ام و ب خودم هشدار بدم ک همین الان داری خلقش میکنی و…..
بله من متعهد میشم ک از اتفاقات خوب زندگی ام تعریف کنم
چندتاشو بگم اینجا یادم بمونه ::::
اول اینک ارتباطم با خانواده ام خواهرام و مامان بابام خیلییی خوب شده بیشتر دوستشون دارم
دوم خیلیییی الان در طول روز حواسم ب قانون هست و خیلیی عملگرا شدم
و سوم اینک قراره حقوقم بیشتر شه یه میلیون از اون چیزی ک من بیشتر از خدا درخواست کرده بودم
چهارم ::دارم روی علاقه خودمم کار میکنم و میخوام ک علاقه ام بشه زندگیم شغلم و این وعده رو استاد داده بهم ک ثروت محدود ب شغل خاصی نیست و اینک تمام شغل های دنیا ب یک اندازه میشه ازشون پول درآورد پس این ک تموم شدست میمونه باور من ب علاقه ام اونم نقاشی و هایپررئال هست
و من عاشقشم
و دارم حسابی آموزش میبینم و وقت میزارم برای خودم
و اینک نجواها زیادن ولی من ادامه میدم
الانم برای داشتن ورودی مالی ک استاد گفتن خودتون رو صفر نکنید و حتما وردی مالی داشته باشین
من دارم کار میکنم و اینک یه صاحب کار بسیار بسیار مهربون دارم ک ایشون هم با استاد کار میکنن و یه همکار بسیار مهربون
خدایا شکرت چقدر تعریف کردن احساس عالی میده
سپاس گزارم
قبلا و همین الانم لاور مخرب دارم ک اگ از خوبی ها و خوشی هام بگم دیگ رخ نمیدن و همیشه باید از اتفاقات بد بگم و باور ب چشم زخم و خخخخ چشم خوردن و این چرت و پرت ها
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم.
فکر میکنم یکی از دلایل اینکه ما بهصورت روزمره از اتفاقات بد با اطرافیانمون حرف میزنیم، اینه که حرفی برای گفتن نداریم،مثلا برای خودم پیش اومده که رفتم سر کار و همکارم تعریفی کرده و من هم به زعم خودم برای احترام و اینکه منم چیزی گفته باشم و فقط سکوت نکرده باشم،شروع کردم به تعریف کردن یک ماجرا و معمولا هم این ماجراها ناراحتکننده بوده؛البته که بعد از آشنایی با قانون،رو خودم کار کردم که از این مسئله جلوگیری کنم.
دومین دلیل شاید این باشه که اتفاقات وحشتناک هیجان دارند!و خب تعریف کردن اونا هم هیجانانگیزه؛اما خب باید جلوی این مورد و وسوسه شدن برای تعریف کردن این قبیل اتفاقات رو هم بگیریم.
سومین دلیل به نظر من این هست که غالبا میخوایم با تعریف کردن مسائل ناراحت کننده، ترحم بخریم کل واضحه اگر اهل عمل به قانون باشیم،باید از این مورد هم جلوگیری کنیم تا در مدار منفی نباشیم و فرکانس و هسته اون مورد رو جذب نکنیم.
یکی از دلایلش هم میتونه نوع نگاه ما باشه؛به این صورت که در سفر یا حضر یا غیره بهجای توجه به اتفاقات خوب،به مسائل بد توجه میکنیم و به اصطلاح روی اونها زوم میکنیم و همین باعث میشه اتفاق خوبی برای تعریف کردن پیدا نکنیم.
روزشمار تحول زندگی من فصل1 روزدهم
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیزو خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
خیلی جالبه من چند وقت پیش اگاهانه داشتم اتفاقات خوب رو برای اطرافیانم تعریف میکردم یعنی اتفاقاتی که دوسداشتم بیشتر و بیشتر اتفاق بیوفتن رو باخودم گفتم طبق قانون اگر من تمرکزم روی خواستم باشه و ازاون حرف بزنم بیشتر از اون خواستم وارد زندگیم میشه و اتفاقی که مثل معجزه رخ داده بود تو زندگیمو و کار کردن و مشتری هایی که داشتم رو برای اطرافیانم تعریف میکردم و نکات مثبت مدیر سالنی که باهاش همکاری میکنم رو واسه اطرافیانم تعریف میکردم و من اگاهانه اینکارو انجام میدادم و مدیر سالنی که باهاش همکاری میکنم واقعااا خانم محترم و باشخصیتی و اتفاقی فهمیدم ایشون هم از قانون خبر دارن ولی استادشون یه شخص دیگس ولی گفتن که فایل های استاد عباس منشم گوش میدن بعضی وقتا خلاصه وقتی فهمیدم خییلی برام جالب بود و کمی هم راجب این موضوع حرف زدیم باهم خداجونم من سپاسگذارم که به اون مدیر سالنی هدایت شدم که دقیقا مدنظرم بود خدایاشکررررت.
همه چیز توی زندگی من تغییر کرد من خییلی یهویی کار کردنم شروع شد با ادم خیلی محترمی اشنا شدم و همه چیز روون حرکت کرد دوتا مشتری داشتم مدیر سالن خییلی ازکارام راضی و دستی از دستان خداونده برای من انقدر که حواسش به کارم و هست و کمکم میکنه برای پیشرفت کردن توی کارم یهو به خودم اومدم گفتم عاطی تو الان دقیقااا جایی هستی که چند وقت پیش آرزوت بود چرا زیاد ذوقشو نداری؟چرا انگار عادی برات و میدونی همه اینا رقم میخورده و اصلا تعجب نکردی ازاین همه روون بودن و فقط سپاسگذار خداوند بودی؟چطوره که تو الان به یکی از آرزوهات رسیدی ولی اون ذوق و شوق زیااادی که تصور میکردی رو نداری؟دیشب به جوابش رسیدم خداوند از حرف های یکی از دوستام بهم جواب و داد من چون میدونستم همه چیز رقم میخوره و آرامش داشتم و حسم خوب بود و مطمئنننن بودم خداوند همه چیز و به بهترین شکل برام رقم میزنه و چند وقت پیش تنها کاری که داشتم کار کردن روی باورهام بوده ذهنم نجوا میداد که چقدر قراره رو باورهات کار کنی کی قراره همه چیز تغییر کنه سریع از خودم میپرسیدم من الان توی شرایطی که دارم برای رسیدن به هدفم چکار باید کنم؟یه صدایی از درون بهم میگفت صبرکن و کار کن روی خودت تاجایی که قدم اول بهم الهام شد خب الان پیج کاریتو بزن منم گفتم چشم اولین پست رو گذاشتم و همینطور به ترتیب پیش رفتم که الان پیج کاری من 15 تا پست داره که خداروشکر خیلی راضیم از محتوا و کیفیت پست هام.
الانم خیلی خیالم راحته چون من سپردم به خدا جوری که اون دوتا مشتری رو برام اورد بقیه مشتری ها رو هم برام میاره خدا خودش رزق و روزی و ثروت رو به کسب و کارم میاره من سپردم به خودش همه چیزو برام حل میکنه همه چیز روون پیش میره چون یبار برام پیش رفت یبار معجزه شد پس دوباره هم میشه من همیشه وقتی به خدا سپردم و ارووم بودم وارامش داشتم یه جوری همه چیز رو برام قشنگ چید که اصلا شاید من فکرشم نمیکردم انقدر خوب بخواد پیش بره خدایاشکرت خداجونم سپاسگذارممم.
کانون توجه من امروز روی نکات مثبت بود و وقتی ذهنم میخواست نجوا و احساس بد بده سریع به خودن میومدم و اگاهانه احساسم رو خوب میکردم و خیلی خوبه که روزم رو با سایت شروع کردم و انقدر حالم خوبه و احساسم خوبه چون چند روزی بود که کامنت ننوشته بودم و الان که نوشتم خیلی حالم بهترا انگار با نوشتن اون نکات مثبت زندگیم خیلی بیشتر به چشم میان خداجونم من سپاسگذارم که انقدر عاشقمی و به بهترین شکل هدایتم میکنی.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
به نام خدای مهربان
که هر چه دارم از توست
سلام استاد عزیز و مریم جان. سلام دوستان توانمندم
این فایل رو با تماموجود درک کردم. چون یادم میاد زمانی که بچه بودم اینکارو انجام میدادم برای جلب توجه. گاهی حتی چیزای غیرواقعی وحشتناک میساختم تا حواس و توجه بقیه رو جلب کنم
بررگتر که شدم دیدم نیازی به این کار نیست
و الان متوجهم چیزی که نیازه اینه که مدام از خوبی های زندگیم بگم. حتی شده برای خودم
با صدای بلند از اتفاقای خوب و شگفت انگیز زندگیم برای خودم میگم. یا با همسرم در موردشون حرف میزنیم
و شگفت انگیز تر اینه که جهان میشنوه و خوشش میاد و دوباره بارها بارها و به شکلهای مختلف سوپرایزم میکنه…
خدا جونم شکرت
استاد جان . مریم جان و دوستان عزیزم از همتون ممنونم…
نومید مشو ز چاره جستن
کزدانه شگفت نیست رستن
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سفید است
سلام وهزاران درودبراستاد عباسمنش که در قاره ای سبز نیز در حین رانندگی به فکر ما هستند و برای ما فایل آماده میکنند…
واقعاً من از این فایل چاره ای جدید برای مشکلات خود پیدا کردم و آن چاره صحبت نکردن درباره ای ناخواسته هاست و ما با هربار صحبت کردن درباره ای ناخواسته ها،ناخواسته های بیشتری را جذب میکنیم وچقدر سر به زنگا من به این فایل در بخش نشانه ای امروز من هدایت شدم و جلوی یک نشتی فرکانسی بزرگ را گرفتم…
چقدر مسیر لوکزامبورگ به پاریس فارق العاده زیبا و سرسبز بود وچقدر این جاده واین فایل سرشار از انرژی مثبت و آگاهی بود…
ماشاالله به دست فرمون استاد عباسمنش،که آقا میکاییل با کمال آرامش در کنار استاد عباسمنش به خواب رفته است…
شاد و پیروز باشید…
به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده خودم
من وقتی غذا میخورم خیلی خیلی علاقه دارم به فیلم دیدن
یعنی میتونم بگم یکی از شیرینترین حسا برام خوردن غذا بافیلمه
معمولا سعی میکنم فیلم طنز ببینم
چندروز پیش عکس از یه سریال دیدم که بازیگر طنز توش بود نگاش کردم و دیدم ای بابافیلمش اصن جناییه،از حق نگذریم عااالی درستش کرده بودن فیلم ایرانی بااین هیجان ،جوری که تاقسمت اخر میخکوبم کنه پای فیلم….
راستش خیلی خوب بود
ولی باعث شده بود خیلی شیک نتونم به کارام برسم و تا وقت گیربیارم بگم بذار ببینم فیلمه چی شد
این چندروز خیلی کمتر به سایت سرزدم کمتر فایل گوش دادم…البته که دلایل متفاوتی داشت ولی یکی از دلایلشم این بود
گفتم امشب سریالو تموم کنم فکرم اروم شه
وااای ینی اصن حس رهااایی دارم همش میگم خداروشکر راحت شدم
امشب قول دادم تا یک ماه اینده سریال نبینم مگر سریالی که برای تقویت زبانمه شبی یکی
گفتم یک ماه که ذهنم قبول کنه و بهم اجازه بده نبینم و بانجواهاش سراغم نیاد….
روزهای جالبیو دارم میگذرونم امیدوارم خداوند کمکم کنه و بهتر و درستتر با تصمیمات زیباتر جلو برم
امشب شب دهم چله2من
سلام استاد مهربون ومریم زیبا ودوستان خوبم
امروز کلی حرف داشتم برای همخونم که بزنم
وجالبه بعد از سر کار – هردو کلی حرف منفی جمع میکردیم که موقع شام وچای خوردن بگیم وچقدر هم اصرار داشتیم که سختی وعذاب بیشتری رو تحمل کردیم وجودمون رو بدبخت تر جلوه بدیم
غافل از اینکه خودمون اتفاقات بعدی رو درست میکنیم
خدا بهت خیر بده استاد که مارو آگاه میکنی مرسیییییییو واقعا مرسییییی
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار تشکر از شما عزیزان
اصل قانون را را با هم مرور میکنیم به هر آنچه توجه کنی از جنس همان وارد زندگیت می شود نقطه سره خط خداوند مثل یه آینه عمل میکند مگه میشه تو با آینه بخندی واو چهرهی ناراحت به تو تحویل دهد پس قانون جهان هستی این است که آگه یه زیبایی ها توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون میشود حالا قانون اینه پس من هم سعی می کنم آگاهانه کانون توجهم را روی زیبایی و ثروت و فراوانی بگذارم تا زیبایی ونعمت وثروت بیشتر را وارد زندگیم کنم
قبل از آشنایی با این قانون همیشه از زمین و زمان شکایت میکردم که چرا بعضی ها این قدر خوش شانس هستند بدون اینکه کار خاصی انجام بدهند
این قدر عالی زندگی میکنند همیشه گله وشکایت در درگاه خداوند تا اینکه با این سایت الهی آشنا شدم که منو آگاه کرد با این سیستم با این قانون که این من هستم با کانون توجهم زندگیم را خلق میکنم نه هیچ عامل بیرونی دیگه الان دو سه ساله که دارم سعی می کنم توجهم را از روی ناخواسته بردارم و بگذارم روی خواسته بیشتر توجهم روی زیبایی ونعمت وثروت وعشق باشه که البته به اندازه ای که به این قوانین عمل کردم نتایج هم گرفتم
با توجه به سفر های شما در این مسیر به خیلی از سفر های هدایت شدم که شبیهه سفر های شما بوده
البته جای تحسین داره سفر های شما که بدون هیچ گونه نگرانی و ترسی ویا بهانه ای با اون شرایط که مایک عزیز یه پسر بچه بود میزدید به جاده هم لذت میبرید و هم کارهای تحقیقاتی انجام می دادید خدا را شکر برای وجود شما عزیزان که بهترین الگو برای زندگیم شدید من هم تازگی خیلی از باورهای غلط گذشته را ترک کردم یکی از باورهای این بود که باید همیشه کنار بچه ها باشی تا اونا درس بخونند از تفریح و گردش خودم میزدیم تا بچه ها درس بخونند ولی خدا را شکر که با آموزش های شما خیلی بهتر عمل می کنم اول برای خواسته های خودم ارزش قائل باشم بعد به خواسته های بچه ها برسم چراکه که این قانون را درک کردم به اندازهی که برای خودم ارزش قائل باشم جهان برای من ارزش قائل است
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام استاد جانم و مریم عزیزم
امیدوارم همیشه شاد باشید خیلی دوستتون دارم
خب فایل سوم از دسته بندی توانایی کنترل ذهن ؛؛
خب باید یه تعهد خیلی مهم و چالش برانگیز بدم
یکم میترسم ولی تلاش میکنم ک عالی عمل کنم
من متعهد میشوم ک از این تاریخ 1403/05/12
درمورد اتفاقات خوبی ک برام رخ داده یا خاطرات خوبم رو برای دیگران تعریف کنم و اگ چیزی و اتفاق ناخواسته ای ک برام رخ داده ،اگ قلقلکم داد ک تعریف کنم ،زیپ دهنمو رو بکشم و در لحظه آگاه باشم ب لحظه ام و ب خودم هشدار بدم ک همین الان داری خلقش میکنی و…..
بله من متعهد میشم ک از اتفاقات خوب زندگی ام تعریف کنم
چندتاشو بگم اینجا یادم بمونه ::::
اول اینک ارتباطم با خانواده ام خواهرام و مامان بابام خیلییی خوب شده بیشتر دوستشون دارم
دوم خیلیییی الان در طول روز حواسم ب قانون هست و خیلیی عملگرا شدم
و سوم اینک قراره حقوقم بیشتر شه یه میلیون از اون چیزی ک من بیشتر از خدا درخواست کرده بودم
چهارم ::دارم روی علاقه خودمم کار میکنم و میخوام ک علاقه ام بشه زندگیم شغلم و این وعده رو استاد داده بهم ک ثروت محدود ب شغل خاصی نیست و اینک تمام شغل های دنیا ب یک اندازه میشه ازشون پول درآورد پس این ک تموم شدست میمونه باور من ب علاقه ام اونم نقاشی و هایپررئال هست
و من عاشقشم
و دارم حسابی آموزش میبینم و وقت میزارم برای خودم
و اینک نجواها زیادن ولی من ادامه میدم
الانم برای داشتن ورودی مالی ک استاد گفتن خودتون رو صفر نکنید و حتما وردی مالی داشته باشین
من دارم کار میکنم و اینک یه صاحب کار بسیار بسیار مهربون دارم ک ایشون هم با استاد کار میکنن و یه همکار بسیار مهربون
خدایا شکرت چقدر تعریف کردن احساس عالی میده
سپاس گزارم
قبلا و همین الانم لاور مخرب دارم ک اگ از خوبی ها و خوشی هام بگم دیگ رخ نمیدن و همیشه باید از اتفاقات بد بگم و باور ب چشم زخم و خخخخ چشم خوردن و این چرت و پرت ها
خدارو شکر آگاه شدم
استاد جانم عاشقتممم
به نام خالق یکتا
سلام یه استاد عزیزم
سلام به مریم شایسته عزیز و مهربان
امروز به روز دهم رسیدم
خدایا شکرت که هروز آگاهی ما رو افزایش میدهی وبا ما یاد آوری میکنی راه نعمت و سعادت رو
خدایا شکرت سپاسگذارم که به من یاد میدهی گاهی باید سکوت کرد و آران شو و نیازی برای باز گو کردن نیت
سخن من این کلام من باید جز برای آرامش شادی نور برکت زیبایی اتفاقات عالی احساس خوب مرور خاطرات عالی باز نشود
تمرین کنم و روز دار باشم از کلامم محافظت کنم تا زندگی سرشار از خوبی داشته باشم
سپاسگذارم از شما
سپاسگذارم از خدای مهربانم
درپناه خداوند شاد و پیروز باشید
به نام خالق یکتا
سلام یه استاد عزیزم
سلام به مریم شایسته عزیز و مهربان
امروز به روز دهم رسیدم
خدایا شکرت که هروز آگاهی ما رو افزایش میدهی وبا ما یاد آوری میکنی راه نعمت و سعادت رو
خدایا شکرت سپاسگذارم که به من یاد میدهی گاهی باید سکوت کرد و آران شو و نیازی برای باز گو کردن نیت
سخن من این کلام من باید جز برای آرامش شادی نور برکت زیبایی اتفاقات عالی احساس خوب مرور خاطرات عالی باز نشود
تمرین کنم و روز دار باشم از کلامم محافظت کنم تا زندگی سرشار از خوبی داشته باشم
سپاسگذارم از شما
سپاسگذارم از خدای مهربانم
درپناه خداوند شاد و پیروز باشید