چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 40 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

583 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 852 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    سال نو میلادی بر شما و خانواده بزرگ عباس منش مبارک باشه انشالله بهترین ها را در این سال جدید تجربه کنید برای خودم در این سال جدید از خداوند می‌خواهم که در این مسیر الهی پایدار تر بمانم از خداوند ایمان بیشتر و توکل بیشتر و شکر گزاری بیشتر را خواهان هستم

    استاد عزیزم تمام آگاهی های این فایل بی نظیر بر میگردد به احساس ارزشمندی است که من باید خیلی روی خودم کار کنم که همیشه خودم را با خودم مقایسه کنم نه‌ با دیگران

    وقتی آگاه شدم که من زندگی خودم را خلق می‌کنم

    با این آگاهی باید توجه خودم را روی زیبایی ها و موقعیت های عالی بگذارم چرا که به هرچیزی توجه کنم از جنس همان وارد زندگیم می‌شود

    باید همیشه روی داشته های خودم تمرکز کنم‌ و همیشه در احساس سپاس گزاری باشم و خودم را لایق بهترین ها بدانم

    قبلا من همیشه فکر میکردم که چقدر مردم در روابط خانوادگی خوب هستند وهمیشه با هم سفر می روند همیشه دوره همی دارن همیشه در مراسم با هم جمع هستند و خوش میگذرنند ولی الان خدا را صد هزار مرتبه شکر با این آگاهی ها فقط روی خدا خودم حساب می‌کنم‌ و برای پیشرفت دائمی خودم تلاش می کنم‌ وقتی که شرایط من عوض شود تمام زندگی من تعقیر می‌کند استاد عزیزم من الان این آگاهی ها را در زندگیم تجربه کردم و به جایی رسیدم که فقط با خدای خودم حالم خوب و عالی است و اتفاقا تمام شرایط به نفع من پیش می‌رود

    خدا را شکر آلان تمام تمرکز خودم را زندگی خودم است و سعی می کنم که کاری به کسی نداشته باشم همیشه کانون توجهم را روی زیبایی های اطرافم زندگی بگذارم چون من واقعیت زندگی خودم را خلق می‌کنم نه دیگران نظر دیگران برای خودشون مهم است این من هستم که خالق زندگیم هستم با تمرکز روی افکار و ورودی های خودم و شکر گزاری نعمت هایی که در زندگی خودم دارم فقط و فقط وظیفه من کنترل زندگی خودم است نه دیگران

    الان خدا را شکر من در این سه سالی که در سایت الهی هستم دیگه خبری از تلویزیون و ماهواره و شبکه های اجتماعی نیست زندگی من شده این سایت الهی و کار کردن روی محصولات سایت الهی

    دیگه خبری از شبکه‌های اجتماعی نیست فقط وفقط سعی می کنم روی خودم کار کنم وتوانائی های خودم را ارتقا بدهم

    خودم را مسئول زندگی خودم بدانم و همیشه مواظب افکار و ورودی های خودم باشم و تمرکز خودم را زیبایی های اطرافم قرار بدهم

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا اکبر گفته:
    مدت عضویت: 233 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام بر تمام کسانی که این را میخوانند…

    قبل از اینکه با قوانین حاکم بر جهان و نحوه کار کرد این جهان آشنا شوم،بسیار زیاد خودم و زندگیم را با اطرافیان و دوستان و آشنایان مقایسه میکردم و اثرات زیان آور و مخربی بر روی روان،افکار و زندگی من وارد میشد.هر از گاهی از این سو و آن سو شنیده بودم که از مقایسه کردن خود با دیگران بپرهیزید چرا که اثرات مضری بر شما خواهد داشت،برای اندک زمانی دست از مقایسه کردن بر می داشتم و تا به خودم می آمدم می‌دیدم باز درگیر این ماجرا شده ام و در حال مقایسه کردن خودم با دیگران هستم.

    اکنون پس از آشنایی با قوانین حاکم بر هستی و نحوه‌ی عملکرد این جهان امروز پس از شنیدن این فایل دریافتم که یکی از تفییرات من همین کاهش عمل مقایسه کردن خودم با دیگران است.

    اکنون که با خود فکر می‌کنم واقعا علت بسیاری از مشکلات و مسائل موجود در زندگیم در گذشته همین عمل به ظاهر ساده مقایسه کردن بوده است و به صورت ناخودآگاه خودم را درگیر مسائل و مشکلات فراوانی میکردم که گاهی امانم را می‌بریدند.

    درحقیقت زمانی که ما خودمان را ،ویژگی هایمان،خصلت های مان،دارایی هایمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم ،در واقع ما باطن زندگی خودمان را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می‌کنیم و بدیهی است تنها و تنها خودمان و خدایمان از باطن زندگیمان باخبر هستیم و از باطن زندگی هیچ کسی مطلع نیستیم و به همین سادگی موجی از افکار منفی و باور های نادرست و توجه به نا زیبایی ها را وارد زندگی خودمان می‌کنیم.

    قوانین حاکم بر هستی از اذل تا ابد تغییر نکرده و نخواهد کرد و به هرچه آگاهانه و نا خودآگاه توجه کنیم از همان جنس وارد زندگیمان خواهد شد.اگر توجهمان بر روی خواسته هایمان باشد به سوی خواسته هایمان حرکت میکنیم و اگر توجهمان بر روی ناخواسته هایمان باشد به سوی ناخواسته هایمان حرکت میکنیم.برای مثال شما دوست ندارید چاق شوید و هر روز بر این نکته توجه میکنید که دوست دارید چاق نشوید ولی طبق قانون چاق خواهید شد چون توجهتان بر روی چاقی است.

    خداوند مهربان را بی نهایت سپاس می گویم که هر روز دریچه جدیدی از آگاهی و بینش را بر من باز می‌کند و مرا بیشتر با قوانین هستی آشنا می نماید.همچنین نهایت قدردانی را از استاد عباس منش عزیز دارم که با این فایل زیبا توجهم را به سمت زیبایی ها و درک زیبایی ها سوق داد و باز یاداور قوانین هستی برایم شد.

    خدایا شکرت بابت فرصتی دیگر برای نوشتن این مطالب و قدم برداشتن در راه درست و هماهنگ کردن عواطف و احساساتم در راستای خواسته هایم.

    خدایا شکرت….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمد شکری گفته:
    مدت عضویت: 1454 روز

    با سلام به استاد عزیزم چهره ی همراه با لبخندتون خیلی زیباست خدارو شکر میکنم که در مدار شما قرار دارم الهی صد هزار مرتبه شکرت که شما هستید و من دنبال رو آموزشهاتون هستم و به لطف خدای مهربانم هر روزم داره زیباتر از روزهای قبلم میشه و چقدر این پیشرفت ها زیباست و مخصوصاً که وقتی آگاهانه میبینمشون

    بنده دقیقا دی وز غروب بود که داشتم توی ذهنم با خودم صحبت میکردم که یک آن این ضرب المثل رو دو بار برای خودم تکرار کردم که مرغ همسایه غازه و تقریباً یکی دو ساعت بعد که اومدم داخل سایت دیدم اسم فایل جدید دقیقا همون چیزیه که من توی ذهنم داشتم در موردش صحبت می کردم یک لحظه وقتی دیدمش یک لبخند زیبایی روی لبام نشست حس زیبایی بود

    خدارو شکر میکنم که تاثیرات آموزه‌های شما هم در وجودم هم در بیرون از خودم به وضوح میبینم و واقعا از شما بی نهایت سپاسگزارم خیلی در تلاش هستم که بتونم آگاهانه زندگی کردن رو وارد وجودم کنم خیلی در تلاش هستم که بتونم شکرگزاری در هر لحظه رو وارد شخصیتم کنم چندین روز هست که به صورت لیزری فوکوس کردم روی خودم و آگاهانه تلاش میکنم تمرکزم رو از دیگران بردارم و فقط روی خودم باشه دقیقا تغییرات رو هم دارم میبینم

    خیلی احساس زیبایی دارم خیلی حال دلم زیباست و بابت تک تک لحظه هام سپاس گذارم

    استاد عزیزم مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2852 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    داشتم خلاصه بازی منچستریونایتد و لیورپول میدیدم اول بگم چقدر بازی خوبی بود حسم خوب شد

    اما همون لحظه که پلی کردم بازی رو یه حسی بهم گفت عهه ببین چقدر مقایسه کردی چقدر توی فضای مقایسه ای بودیم در مورد فوتبال

    همیشه مقایسه میکردیم که ببین امکانات و سطح فوتبال ما کجاست، امکانات و سطح فوتبال در اسپانیا و انگلیس المان کجاست

    حالا درمورد کشورهای عربی خودمون با سطح دانش فوتبالشون مقایسه نمیکردیم میومدیم میگفتیم اینا پول دارن چه امکاناتی دارن ما نداریم

    اما نمیگفتیم که چه بازیکن های خوبی دادیم به دنیا مثل علی دایی مثل مهدی مهدوی کیا مثل مهدی طارمی مثل سردار ازمون و…

    نمیگفتیم چه بازیکن های تکنیکی داریم

    مثل حسین طیبی بازیکن فوتسال ،که تا همین قبل از جام جهانی فوتسال توی پرتغال بعد اسپانیا بازی میکرد توی چمپونزلیگ فوتسال مدال قهرمانی، نایب قهرمانی و سومی گرفته و یه گل خوشگلم زد که چقدرررررر ویو خورد

    میگفت ما از این گلا رو توی بازی هامون وقتی بچه بودیم میزدیم

    این مقایسه ها هم توی فوتسال هست

    وحید شمسایی

    مسلم اولاد قباد که اونم با طیبی و سالار اقا پور باهم اسپانیا بودن

    سالار اقا پور که بهترین بازیکن جوان جهان در فوتسال شد کلا فکر کنم 20 یا 22 سالش باشه

    همیشه مقایسه بود اینقدر اون بیرون چشمم کور کرده بود که نمیدونستم سالها وحید شمسایی اقای گل جهان بوده و این لقب از یه بزریلی میگیره هرچند فالکائو اومد دوباره رکورد شمسایی زد ولی من نمیدونستم اینقدر فوتسالمون جهانیه

    سالها پیش ما بزریل با فالکائو معروفش توی جام جهانی بردیم و سوم شدیم

    استاد توی همون اروپا، کرواسی کشوری بوده که یه نسل خیلی خوب داشته بعد از اون شاید 15 سال یا 20 سال توی جام جهانی اینا هیچ نتیجه در حد اسم اروپا نداشتن اروپایی که بیشتر کشورهاشو توب جام جهانی مدعی میبینیم

    بعد الان دوتا جام جهانی این کشور یه بار دوم شده یه بار سوم شده

    درحالی که این کشور مثلا یه کشور اروپایی بوده اما سالها از این ارزو که بتونه دوباره توی جام جهانی رتبه ای بدست بیاره دور بوده

    اینو گفتم چون خیلی توی فوتبال اسیا و اروپا مقایسه میشه

    خب واقعا چمپونزلیگ یه چیز فوق العادس اما کار ذهن ما مقایسه خودمون لیگ هامون با لیگ های اروپایی

    واقعا اینو میگم چون هر بار دیدم بازی رو از لیگ ایران که مربی خارجی وایستاده با خودم گفتم اییییین چجوری اومده ایران اصلا براچی اومده براچی برای مربی گری اومده ایران؟؟

    قشنگ دارم میبینم اینو همیشه شاخکم هام بیرون میزد میگفتم این چرا داره روی نیمکت فلان تیم که حالا شاید ورزشگاهش در حد بقیه نیست سرمربی گری میکنه

    یه چیزی یادم افتاد، میسون گرینوود بازیکن منچستر یونایند بعد از اینکه بهش اتهام زدن در مورد مسائل جنسی، منچستر حمایتش از این بازیکن جوون فکر کنم 18 سالش بود گرفت و خیلی حرف شنید و باهاش خوب برخورد نشد اونم بلند شد از انگلیس مهاجرت کرد به اسپانیا

    الانم فکر میکنم فرانسه بازی میکنه

    بعد توی ایرانم یه بازیکن خوزستانی بود فامیلش یادم نیست قدیمی تر ها میشناسنش

    این از بارسلونا گویا پیشنهاد داشت اما بخاطر اینکه توی مهمونی مختلط شرکت کرده بود

    دقت کنید گفتن شرکت کرده دیگه نمیدونم به اتهامش چی بوده هرچی کلا خراب شد فوتبالش الان هیچچچچچ کس نمیشناسش من میشنیدم که میگفتن این بازیکن بوده که میتونسته در سطح اول فوتبال جهان بازی کنه ولی حیف شد اون روزهاش

    امیدوارم الان هرکجا هست توی هر بیزنسی موفق باشه

    خلاصه این دو مورد میخواستم بگم شرایط تقریبا یکسانی برای هر دو بوده حتی فکر میکنم برای گرینوود بیشتر بوده

    ولی انتخاب دو نفر متفاوت بوده

    حتی تا اخرین چیزی که خبر دارم گرینوود ازدواج کرده

    حالا من اینا رو نمیبینم خیلی ساده مقایسه میکنم

    اگر من این چیزا ببینم این مثالا ببینم دیگه جرئت مقایسه توی بقیه چیزا به خودم نمیدم

    یا به من میفگتن توی فوتسال اگر توی اروپا بودی میتونستی فوتسالیست خوبی بشی از اول همونجا

    درحالی که ما توی فوتسال زنان زهرا لطف ابادی داشتیم که توی لیگ 1(برتر) اسپانیا بازی میکرد

    مدرک بدنسازی فدراسیون ورزش اسپانیا گرفت

    اسپانیایی هم شروع کرد به یاد گرفتن

    همین دختر از شهر کوچیکی به اسم نکا توی مازندران فوتسالش شروع کرد

    و میگفت که دانشگاه ول کردم رفتم سراغ فوتسال دکتر گفت کف پات صافه نمیتونی فوتسال بازی کنی

    ولی اون به هیچ کدوم از اینا باج نداد

    مارال ترکمان که الان توی تیم پالایش نفت ابادان بازی میکنه این دختر فکر کنم 22 یا 23 سالش باشه چندسال الان به عنوان پدیده مسابقات انتخاب میشه

    کاندید بهترین بازیکن جوان جهان شده

    استاد میدونید توی این چندسال اخیر هربار یه بازیکن

    زن ایرانی جز ده بازیکن برتر جهان در فوتسال انتخاب شده؟؟ استاد حتم دارم نمیدونستید :)))

    تازه بازی شروع شده… دارم گرم میشم :))

    استاد الان یه چیزی یادم افتاد

    این ذهن مقایسه گر که میگه پسرا فوتبالشون یا فوتسالشون بهتر از دختراس اصلا همش این حرفها بود که مگه دخترا هم میتونن فوتبال بازی میکنن

    مگه دخترا فوتبال بلدن فوتبال بازی کنن

    یاااا دختروووو چه به فوتبال؟

    استاد الان فکر میکنم پس یعنی شانسی بود که من بعد چندبار امتحان کردن اونم برای اولین بار که بهم گفتن باید اینو انجام بدید من توپ از نقطه کرنر زمینی شوت کردم توی دربازه؟؟؟

    یا این شانسی بود که پشت محوطه بودم اولین گلم شوت کردم توی دربازه اونقدر که دربازه توی مرحله دوم نتونست بگیرش؟ ؟؟

    یا این شانسی بود که پاس خوشگل بدم توی تمرین برای کسی که غریبه بود اولین بار میدیدمش ؟

    یا این شانسی بود که وقتی روبه دربازه خودمون بودم و ازهمونجا پاس از پشت دادم به کسی که از شکللل دویدنش لذت میبردی

    یا این شانسیه که میتونم با دستای بسته روپایی بزنم

    یا این شانسی بود که وقتی مربی من گذاشت توی تیم ضعیفه من رفتم اول گل با سماجت البته هم تیمیا هام زدم اینقدرر زدیم تا من ضربه اخر زدم تمام کردم

    و مساوی کردیم

    یا شانسی بود که بازیکن رد میکردم و حمله میکردم به سمت دربازه

    یا شانسی بود که هر روز تمرین یه دختر کوچیک میگفت تووووو کاپیتان منی یه بازوبند ببند درحالی که توی اون تیم از من تکنیکی تر بود

    یا شانسی بود که به مربی گفتم مربی من میخوام با تو بازب کنم توی تیم تو باشم حالا مربی کی بود کسی بود که کسی جرئت نمیکرد حرف بزنه باش میترسیدن ازش

    یا شانسی بود که روز اول توی 10 – 13 دقه اول که رفتم توی زمین بازی کردم وسطش نفس کم اوردم به مربی گفتم تعویضم کن هم تیمی هام حواسشون نبود من رفتم بیرون همین که من رفتم بیرون گل خورررردیم

    تا اون موقع تیممون قوی بود جلو بودیم

    یا شانسی بود که تمرین روز دوم که رفتم توی زمین عین 13 دقیقه بازی کردم

    بالاخره جواب معادله حل نشده ذهنمو پیدا میکنم

    نه شانسی نبود مگه من توی 14 و 15 سالگی از خدا نخواسته بودم که میخوام فوتسالیست بشم

    مگه نگفته بودم که خدایا من میدونم میتونم بهترین بازیکن لیگ برتر بشم پس چرا اون موقع اینکار نکردم

    منکه والیبال میرفتم منکه توی تیم هندبال مدرسه بودم

    پس چرا سراغ فوتسال نرفتم

    چون باور نداشتم که میشه

    اگر خدا بهم قدرت اینو نمیداد که تصمیم بگیرم چجور میتونستم اینکار بکنم

    اگر خدا نبود پس کی بود که بدون اینکه بخوام جبران کنم برای کسی کلی از وسایلم جور شد

    خدا این قدرت بهم داد

    من که قبلم نماز میخوندم حجابم داشتم پس چیشد چرا خدا نمیدید

    وقتی با عباسمنش اشنا شدم نماز میخوندم حجابم داشتم

    ولی یه چیزی اینجا داشت تغییر میکرد

    یه نیروی بهم گفت از مدرسه ساعت 1:40 پیاده برو خونه ،سرویس کنسل کن

    منم روزها از مدرسه این ساعت که تمام مغازه ها بسته بودن و نه ماشین نه ادمی همه توی خونه هاشون بودن

    جز دوسه تا موتوری که توی خیابون گاز میدادن میرفتن

    اره همون موتوری هایی که وقتی راهنمایی بودم توی شلوغ ترین خیابون تیکه هاشون مینداختن ذیگه قدرتی نداشتن تووی ذهنم چون خدا گفت باید تنهایی دو محله رو پیاده توی این ساعت بیای خونه

    من اومدم ترسها میومدن ولی من میومدم

    اره گفت هیچ کس نمیتونه اذیتت کنه

    من باهاتم تو قوی هستی

    اره این خداست

    خدا به من بیگ پیکچر داد چیزی فراتر از مهندس شدن قبولی توی بهترین دانشگاه بخاطر همین در عرض دوماه بعد از گرفتن تصمیم انصرافم از کنکور صبح رفتم سر تمرین

    رفتممممم سر تمرین همون اول بسم الله توی تمرین جلو بچها افتادم بلند شدم خندیدم

    نه عزیزان من یه ادم متفاوتی بودم اشتباه کرده بودن فکر کردن من ناراحت شدم وقتی ازم خندیدن

    نه جانم.

    باید ادامه بدم..

    ممنونم استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 999 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام وادب

    خدایاشکرت که بازهم میتوانم بنویسم

    خوشحالم که من دراین سایت هستم استاد

    دقیییقا من این مسئله روداشتم والان خداروشکر بهتر شدم

    همیشه فک میکردم بقیه ازما بهترن

    وهمیشه توذهنم بود که بقیه ازمن بهترن استعداد بیشتری دارن خوشکلترن چقد زندگیشون بهتره چقد خوشحال چقد خوب براشون همه چی پیش میره و…

    باتمام وجودم حسادت میکردم استاد ودلم میخواست هیچی نداشته باشن وقتی میدیدم یه کسی یه مسئله ی براش پیش اومده باتمام وجود خوشحال بودم

    خدایا ازت طلب مغرفت میکنم منو ببخش

    ولی الان استاد عزییییزم باتکتک سلولهای بدنم خوشحالم ازاینکه بقیه خوشحالن و اتفاقات خوب روتجربه میکنن وباتمام وجودم ازته دلم براشون آرزوی خوشبختی بیشتر رومیکنم وتحسین میکنم

    خوشحالم کع تعقیر کردم وازخدا سپاسگذارم وازشما استااادم ممنووونم

    باور دارم زندگی زیباست

    قدرت خداست

    من ارزشمندم ولایق بهترینها

    هرروز کارها آسونتر میشه

    سلامتی هست وهرروز بهترمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهرداد پورفردی گفته:
    مدت عضویت: 1224 روز

    سلام عرض میکنم به استاد عزیزم و خانم شایسته سپاسگزارم خداوند هستم که این آگاهی های ناب رو از طریق استاد عزیزم به ما می‌رسد واقعا من توی زندگی خودم این مواردی که استاد گفتند رو داشتم و به لطف خدا از موقعه ای که قانون شناختم و با سایت استاد به مدت دو سال هست که آشنا شدم هی یک سری موارد با توجه به عملکرد به قوانین داره کمتر میشه و خوب شد که استاد یادآوری کردند این قوانین رو که واقعا فضای مجازی مسموم هست و قانون توجه رو به سمت کمبود و احساس بد میبره و به خودم از امین امروز قول دادم که خودم رو و قانون توجه رو بزارم روی زیبایی خداوند و واقعا سایت استاد یکی از باکیفیت ترین سایت های که در طول این دو سال که من قانون را شناختم بهترین بوده و می‌توانیم قانون توجه رو باتوجه به فایل های که ارزشمند هست در بخش دانلود سایت می‌تواند قانون توجه ما رو به سمت زیبایی و فراوانی نعمت ما رو هدایت کنه .امیدارم که بتوانم صد درصد رو بزاریم روی کار کردن خودمان و کاری هم با دیگران نداشته باشیم و تمرکز بزاریم روی خودمون و عمل به آگاهی ها . خدا رو سپاسگزارم که من رو هدایت کرد به سابت استاد که در واقعه قوانین های خودش رو یاد بگیرم و عمل کنم و نتیجه بگیرم .با خرید دوره عزت نفس و دوره دوازده قدم در حال ادامه و گوش دادن و عمل کردین این دوره ها هستم که چقدر بی نظیره این دوره ها و خواستم که یک رد پای از خودم بزارم و از همه دوستان هم فرکانسی هم تشکر میکنم که وقت میزارن کامنت های دوستان رو میخونن و عمل میکنن با این قوانین بدون تغییر خداوند از طریق استاد عزیزم که واقعا یکی از دستان خداوند شده در زندگی من .آرزوی بهترین ها به استاد عزیزم دو دوستان رو آرزو مندم .فعلا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    معین پورمهدی گفته:
    مدت عضویت: 214 روز

    سلام و درود بر استاد عزیز و ارجمند و همه دانشجو های عزیز. استاد واقعا از شما سپاسگزارم واسه تمام راهنمایی و نشان دادن راه درست زندگی. من شخصی بودم که قبلا با شما مشکل داشتم به دلیل یکسری رفتارهای اشتباه بعضی از دانشجوهای شما ک قوانین رو اشتباه فهمیده بودن و اجرا میکردن ولی یکبار الله یکتا به من الهام کرد و شما در جایگاه مهم زندگی من قرار گرفتین. واقعا من از الله یکتا سپاسگزارم ک منو با شما اینگونه آشنا کرد و از الله یکتا برای شما سلامتی مثل همیشه لب خندان خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فریاد صفری گفته:
    مدت عضویت: 238 روز

    سلام

    نتایجی که توی این چند مدت گرفتم رو میخوام براتون بگم ،

    دو ماه پیش تصمیم به خرید ماشین گرفتم ولی دو دل بودم که این نمیدونستم ماشین بخرم یا سرمایه گذاری انجام بدم ، ( چون تاحالا ماشین نداشتیم پدرم از خودم بیشتر دوست داشت ماشین داشته باشم خودش نداشته گواهی نامه هم نداره … ) یه احساسی اومد و گفتم بابا ماشین بخریم ؟! گفت اره چقدر پول داری منم فلان قدر دارم که کمکت کنم ، بابام به این دید نگفت که قرض بهت میدم یا اینها ولی من خودم گفتم اگر قرار باشه بابام بهم یه مقدار پول بده حتما بهش پس میدم ، درحال گشتن ماشین تو اینترنت و از دوست ها بودم … اولین ماشین که خوشم هم اومد تا پای بازدید هم رفتیم ولی کنسل شد … دومین ماشین رفتیم کارشناس اومد کنسل شد ( اینم بگم پسر عموم خودم میرفتیم برای بازدید اون خودش دوست داشت بیاد من بهش نگفتم و اصرار نکردم اصلا و خیلی جالبه انگار خدا اینو سرباز کرده بود برام که بگرده دنبال ماشین و این یه کارایو انجام بده برام ولی من هواسم به خودم بود که این بزار کار خودشو انجام بده من چیکار دارم بزار خدا کارشو انجام بده ) رفتیم ماشین سومی هم تا پای معامله رفتیم ولی کنسل شد ، اینم بگما خیلی میخواستم بخریم اینایی که رفتیم بازدید ولی باز به خودم یاداوری میشد که هواست باشه اشکال نداره بزار پیش بره صبوری کردم … .

    وقتی سومین ماشین که کنسل شد همون موقع هم پسر عموم هی داشت میگشت و دنبال ماشین بود یوهو گفت فریاد فریاد این ماشینو… تماس گرفت و نزدیک خونمون هم بود رفتیم بازدید کارشناس هم اومد تایید کرد هم از لحاظ فنی و … کاملا خوب و عالی واقعا خداوند هدایت کرد به این ماشین که کاملا سالم 115 کیلومتر کار کرده بود یعنی خشک محسوب میشه و جالب هم اینکه 15 درصد از لحاظ قیمتی کمتر بود نسبت به بازار .

    قانونی که من استفاده کردم برای این مورد… فکر کنم شامل اینهاست :

    * اجازه بدیم خدا کارهارو انجام بده دست خدارو باز بزاریم

    * احساس خوب

    * به اتفاقات از زاویه ای نگاه کنیم که بهمون احساس خوب بدهد

    البته بگم من زیر بار قرض رفتم ولی با خودم اومدم و گفتم این هدایت خدا بوده شاید باید تجربش میکردم این فشار قرض رو که درس بگیرم و به رشدم کمک کنه ( این از همون قانون اینکه از اتفاقعات طوری نگاه کنیم که احساس خوب به ما بدهد ، استفاده کردم )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مژگان علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 671 روز

    به نام خداوند مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیزو تمامی بزرگواران

    درکم از این فایل

    با این باور که من خالق صد درصد زندگیم هستم باید بتونم در این مسیر دوتا کاررا به خوبی انجام بدم

    اولا اینکه آگاهانه کانون توجه امو همیشه و در همه حال بر زیباییها ببرم زیبای های آدم ها زیبایی های شهرمون زیبایی های اطرافمون و لاجرم زیبایی‌های بیشتری وارد زندگی ام میشه که به نطرم همون مصداق آیه ای تو قرآن که میگه خداوند را بسیار یاد کنید و شکرگزار باشید تا نعمتهای شما هم زیاد شود

    دوم اینکه کنترل آگاهانه روی ورودی هامون داشته باشیم که اینم همون تقوا داشتن هس یعنی کنترل کنیم آنچه باید بشنویم و ببنیم و آنچه رو که بر زبان میاریم که با کنترل درست ورودی ها خروجی های خوب هم وارد زندگی امون میشه

    خدایا شکرت بابت این سایت ارزشمند

    خدایا شکرت بابت این استاد عزیزو مهربان

    خدایا شکرت بابت همه بزرگواران در سایت

    در پناه حق شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2051 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    درود بر استاد عزیز که اینقدر عالی در مورد مسائل توضیح می دهد.

    چقدر عالی که سال جدید میلادی رو هم تبریک گفتید، یک لحظه آخر فایل ، لبخند رو بهم هدیه دادید، ممنونم

    یادم می آید که وقتی بچه بودم خیلی دوست داشتم با پسر دایی شون بوده و خونشون باشم، با این که همیشه اونجا می پلکیدم!!

    وقتی پدر و مادرم گاهی اوقات بنده رو منع می کردند از رفتن به اونجا، من ناراحت می شدم و غرولند می کردم، قشنگ یادمه که یک بار برگشتم به مامان و بابام گفتم: من دوست داشتم بچه دایی شون بودم :((

    باباشون هم یک خنده ای کردند و هیچ نگفتند.

    اون ایام دقیقا برای من این قضیه مرغ همسایه غازه صادق بود، چون تمرکزم بر خوشی ها و لذاتی بود که در خانه دایی شون تجربه می کردم و از یکسری محدودیت های خانه خودمان رها بودم.

    در موضوع هم شغل این عارضه کاملا شایع هست و در مورد خودم هم صدق می کند، اصلا هیچ ادعایی در این موضوع ندارم و خیلی خوشحال هستم که دلایل ریشه ای این قضیه برایم واضح شد

    _تمرکز اشتباهی که داریم

    _عدم مسئولیت پذیری

    _مقایسه

    بی نهایت از لطف استاد سپاسگزارم

    این موضوع کنترل کانون توجه هر روز برایم مهم و مهمتر می شود و به لطف خداوند هر روز در موضوعات چالشی که احساساتم را درگیر می کند در مدت زمان کمتری خودم را به احساس پایدار می رسانم

    همه اینها از برکت هدایت پروردگار در آوردن دوباره ام به مسیر آگاهی های این سایت و مطالعه روزانه فایل ها و کامنت نویسی فعالانه است، البته که هنوز ایرادات زیادی هست که باید برطرف شود و دارم تلاش می کنم تا ترمزهای ذهنی متعددی را که دارم بردارم و هر بار خداوند با نشانه ای هدایت و حمایتم می کند.

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: