اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سال نو بر شما دو عزیز مبارک .عجب فایلی .چقدر آگاهی بخش .چقدر ارزشمند .
وصف الحال اتفاقات اخیر در کار من بود ا
انقدر مثالها نزدیک به آنچه بر من گذشت بود که میخکوب شده بودم. و از آگاهی هابی که دریافت می کردم متحیر شده بودم ..اینکه توجه به نکات مثبت .اگر بر آنچه منفی و ناخوشایند است تمرکز کنی و شرایط دیگری که دور از شرایط و مقتضیات توست را ارجح بدانیم دو اتفاق می افتاد .
1_توجه به نکات منفی و ایراد گیری باعث میشود به موقعیت های هدایت شوی که ثابت می کند حق با توست و شرایط و ویژگی های در حال حاضر تو بسیار ناخوشایند و نامناسب است و تو حق داری که منفی می بینی و به آن توجه کردی .
2_اگر به شرایط بهتر که همیشه آنرا ارجح می دانستی هدایت شوی در ابتدای امر جهان ثابت می کند که حق با تو بوده و شرایط تغییر و دلخواه تو همین است که آرزو داشتی و تو درست باور داشتی اما بعد از مدتی افکار غالب منفی تو و باورهای مخرب دوباره رشد می کنند و دوباره در مسیری قرار می گیری و شرایطی را تجربه می کنی که همان مکان منفی و ایرادات و ناخواسته وجود داشته و عملا رضایتی حاصل نمی سه و به همان سیکل گذشته رجعت می کنیم .
این نکات آگاهی بخش همان مطالب ارزشمند و گرانبهایی هست که بارها و بارها در زندگی ما اتفاق افتاده اما رابطه و پیوند باورهای منفی با جهت گیری اتفاقات در زندگی را متوجه نمی شدیم البته منظورم خود شخص خودم هستم .
من گمان می کردم اگر در هجرت از نقطه الف به نقطه ب با مشکل و ناخواسته هابی مواجه شدم یعنی اینکه اون خواسته دیگه مناسب من نیست و جهان داره بهم میگه مسیرت را عوض کن چون شرایط ناخواسته و منفی زیاد شده پس باید عقب گرد کنی .عجب باور اشتباهی داشتم .خدارا شکر استاد عزیز به زیبایی این باگ ذهنی من را باز کردید و توضیحات ارزشمندی داشتید و من متوجه شدم علت جذب ناخواسته ها و اتفاقات منفی همان ادامه زنجیره باورهای مخرب منفی قبلی هست که ریشه اش رشد یافته و در نقطه ب دست و پایم را بسته و در حال خفه کردن بوده است .
بسیار عالی و زیبا استاد جان توضیح دادید .خدایا ممنونم که بهم فهماندی تغییر ابتدا باید در سطح افکار و باورها به شکل مثبت نگری و رضایت از آنچه موجود است باید باشد .رضایت از زندگی و اوضاع و شرایط و داشتن احساس خوب دایمی هست که نتایج پایدار را باعث می گردد.
نیاز دارم فایل عیدانه را بارها و بارها گوش کنم و در سطح باورهایم تغییراتی را ایجاد کنم .
اما از معجزات شنیدن ابتدای فایل همین را بگم که در مسیر رفتن به محل کار 30دقیقه ابتدای فایل را گوش می دادم تا به محل کار رسیدم پس شنیدن ادامه فایل را به بعد موکول کردم .داشتم فک می کردم که من هم همیشه مقایسه همکارای فلان منطقه با همکارای خودم یا محیط فلان منطقه با محیط کار خودم را داشته ام و این باور اشتباهی را پیداش کردم و گفتم خوب بیا و از همین محل با همین همکاری عزیز حالتو خوب کن و احساس خوب داشته باش .خوب پس از احوال پرسی با همکاری عزیزم یکی از عزیزان بهم گفت که شب آرزوها برات دعا کردم و دعای خیر و سلامتی و ….برات داشتم .تعجب کردم ابتدای ورود اول صبح خوشحال شدم بعد از دو دقیقه با شیرینی اومد پیشم و گفت این هم برای شما از حرم امام رضا تبرک آوردم .اونجا بود که متوجه شدم این احترام و محبت از کجا میاد .بله از فایلی که کمتر از یک ساعت قبل فقط شنیده بودم ..این محبت ها امروز چندین مرتبه به شکل های گوناگون اتفاق افتادکه آبشخور اون آگاهی هایی بود که بر جانم نشسته بود .
سپاس فراوان از استاد عباسمنش عزیز که فایلهای ارزشمند و الهام بخششون چراغ راه زندگی من شده است و سپاس از استاد شایسته نازنین .
درس که از امروز گرفتم این بود که داشته های خودما عادی و بی ارزش میشه و اون دیگران است که شهر خوبی دارند، خانواده خوبی دارند ، پدر و مادر ، شغل ، بزنی ، روابط عاطفی ، زنده گی خوبی دارند اصلا ما که هیچی هر چی هست دیگران است این نوع نگاه بسیار مخرب است در زنده گی ما ، زنده گی ما را نابود میکند و کاری میکند که ما هیچ وقت احساس رضایت ، و احساس شادی از زنده گی نداشته باشیم و زنده گی ما جنگ دایمی در نارضایتی و مقایسه کردن بگذرد
دلیل که ما این نوع نگاه را داریم این است که ما تمرکز مان روی نکات منفی ، پدر مادر مان، شهر مان ، کشور مان ، بزنس مان ، روابط عواطفی مان هست از اونجای که این توجه ما بر نکات منفی است ما از جنس همین توجه منفی بیشتر را جذب میکنیم از اصل و اساس همین توجه بیشتر جذب میکنیم از آنجای که جهان به ما ثابت میکند که درست فکر میکنیم نکات منفی یا شرایط بد بدتر بیشتر را جلو چشمان مان میاره که ما باور کنیم که درست فکر میکنیم و برای ما باور محدود کننده ایجاد میکند و هعی هر روز بیشتر به این نکات منفی توجه میکنیم بیشتر باور های ما تقویت میشود …
ما بیاییم توجه ما را از نکات منفی قضیه برداریم بزاریم روی زیبایی های که دارد و اون زیبایی ها را ببینیم و بنویسیم و تکرار کنیم طبق قانون جهان ما هدایت میشویم به زیبایی های بیشتر و این کار را هر روز تکرار کنیم که برای ما تبدیل بشود به یک عادت ، که هر جا میریم بیشتر توجه کنیم به قسمت زیبایی های اونجا ….
دوم دلیل این نوع نگاه از عدم مسئولیت پذیری است که ما مسئولیت ساختن زنده گی مان را بر عهده نمیگیریم و از اونجا میایم توجیه میکنیم برای اینکه خودمان را قانع کنیم که مشکل از من نیست تمام بدبختی و مشکلات را کسی دیگر برایم رقم میزند که این یک نوع بهانه است که مسئولیت زنده گی مان را بر عهده نگیریم و تا زمانیکه تو این نوع نگاه را داری به هیچ عنوان موفق نخواهی شد بخاطر که همیش انگشت اشاره به بیرون از خود و عوامل بیرونی داری به هیچ عنوان تغیر نمیکنی چون که عوامل بیرونی را تغیر داده نمیتوانی زمانی که خودت مسئولیت پذیری به عهده بگیری اون زمان است که میتوانی خودت را تغیر بدی ….
خب اگر هر شرایط و زنده گی داریم بیایم مسئولیت به عهده بگیریم اگر نارضایتی وجود دارد خودمان را تغیر بدیم نوع رفتار و افکار مان را
سومین دلیل مقایسه کردن در شبکه های اجتماعی است
وای وای وای که این شبکه های اجتماعی ما را نابود میکند ما خودمان مقایسه میکنیم و این مقایسه کردن ما را نابود میکند از اونجای اون ها فقط نکات مثبت زنده کی شان را میزاره یا قسمت زیبای زنده کی شان میزاره و نمیخاد که از مشکلات های داره بزاره و قسمت اندک هایلایت زنده گی شان میبینیم این مارا نابود میکنید
سپاسگزارم مهربان خدایم تشکر میکنم استاد قشنگم بابت این آگاهی های که در. اختیار ما میزاری
بنام خدای رب العالمینم که هدایتگر منه در راه سعادت و آرامش
انا لالله و انا علیه رٰجعون
ما از خداییم و بسوی او بازمیگردیم
نوت برادی فایل :
سپاس گزار خداوند هستیم که ما رو به این اگاهی هدایت کرده
همیشه چیز بهتری هست از اون چیزی که ما داریم
انگار که ما نعمت های خودمونو در نظر نمی گیریم و به شرایط بقیه نگاه میکنیم
انگار یک نگاهی داریم که خودمونو با بقیه مقایسه میکنیم
خیلی مثال هست خیلی تجربش کردیم
که یک شهری هست که انقدر کار و پول ریخته که غیر از شهر خودمون
یا ی جای دیگه ای هست به غیر از جای ما که مردمش خیلی با فرهنگش
مثل اینکه میگیم خوش بحال خارجی ها
که فکر میکنیم خارجیا همه وی توش خوبه و کشور ما خوب نیست
یعنی همیشه یک نگاهی هست که اوضاع ما خوب نیست و اوضاع دیگران خوبه
این از کجا میاد ؟
واقعا چرا اینجوری فکر میکنیم ؟
چند تا دلیل داره:
ما تمرکز اصلیمون بر روی نکات منفیه
مثلا تمرکزمون رو نکات منفی شهرمونه
مثلا تمرکزمون روی انسان های خوبی که اطرافمون هستن نیست همش به نکات بدش فکر میکنیم
این تمرکز طبق قانون مارو به ویژگی های منفی بیشتری وارد زندگیمون میکنه که باورمون رو تقویت میکنه که دیدی گفتم اینجوریه ، که باور کنیم درست فکر میکنیم
و این تقویت میشه و دوباره اتفاقاتی پیش میاد که دوباره به این نکات منفی مربوطه
هر کی تو یه کاری هست میگه که ی گروه دیگه ای هست که تو اون کاره پول هوب هست تو کار من که نیست
مثلا تمرکزم همش روی سختی های کارمه و میبینیم یک کار دیگه چقدر راحته و فلان
تمرکزم روی مسائل و مشکلاتیه که دارم و دارم میبینم از دور که یه کار دیگه که اون داره پول میسازه
و هی بیشتر و بیشتر باوره کمک میکنه که مسائل بیشتری رو جذب میکنم و در زندگیمون رخ میده و میریم توی سیکل معیوب و هی جهان بهش همینو ثابت میکنه
وقتی تمرکز میکنی به چیزای نازیبا هی چیزایی بیشتری در این رابطه رخ میده و هی باوره محکم تر و محکم تر میشه مثل سیمان
پس قدم اول از توجه شروع میشه
داری رو چی تمرکز میکنی؟
داری روی چیزایی تمرکز میکنی که بهت احساس بدی میده
یا چیزایی رو میبینی که احساس خوبی بهت میده
و جهان اگه حست بده چیزای بد تری رو وارد زندگیت میکنه و اگه حالت خوبه اتفاقای بهتری رخ میده
قدم اول اینه که به چی داری توجه میکنی
به چیزای مثبت و دلخواه فکر کنیم سپاس گزاری کنیم بنویسیم صحبت کنیم ببینیم و بشنویم
و دومین دلیل
اینه که مسئولیت پذیری نداریم
یعنی بدی های خودمونو براش بهانه میاریم
و خودشو راضی میکنه که اگر من این رو موفق نشدم به این دلیله که این اشتباهه
یعنی اگر من فلان چیزو داشتم موفق میشدم
یعنی دنبال بهونه ایم که چرا توی این موفق نشدیم
و حالا وقتی میریم به اون جایی که فکر میکنیم خوبه
اولش کلی خوبی و مردمای خوب رو میبینیم که باعث میشه باورمون تقویت بشه که حای من بده و اینجا خوبه
ولی باز وقتی اونجا هستیم چون شخصیت منفی نگری داریم کلی نکات منفی پیدا میکنیم که باعث میشه دوباره اوضاع اون شهر خوبه هم دوباره بد بشه و اتفاقات منفی بیوفته که باعث تقویت دوباره ی این باور بشه
و یاد بگیریم مسئولیت شرایط زندگیمونو بر عهده بگیریم
نه باید بگیم من چه تغییراتی رو باید در شخصیتم ایجاد کنم
باید بگم نکنه من انسان نامناسبی ام
ولی ادم دوست نداره فک کنه که من مشکل دارم
ولی ما تا مسئولیتش رو بر عهده نگیریم نمی تونیم تغییرش بدیم
و یکی از این عوامل که باعث تقویت این باور بده شبکه ی اجتماعی و مقایسه کردنه
و بعد تو احساس میکنی که من چقد بدبختم و اونا چقدر بی نظیرن
و انگار مسابقس ، که با نمایش و بازیگری کردن توی فضای مجازی نشون بدم که من چقدر بی مشکلیم و احساس بدبختی به مخاطب میده در حالی که تو تو زندگی اونا نبودی که
و مقایسه کردن نابود کننده است و وارد رقابت و چشم و هم چشمی میشه
تصمیم عاقلانه اینه که کلا وارد شبکه اجتماعی نباشیم
ولی اگر ما باورامونو تغییر بدیم و تمرکزمون رو روی زیبایی های زندگیمون باشه لاجرم به زیبایی ها و نعمتای بیشتر هدایت میشه
باید الگو های مناسب پیدا کنیم تا باور محدود کننده امون رو بشکنیم و بزنیم نابودش کنیم بابا!
و ببینی که از همون جایی که هستی میتونی شرایطو تغییر بدی
و هر روز شرایط بهتر و بهتر خواهد شد
من با افکار و باور های خودم دارم زندگی خودم رو میسازم میبینم
و وقتی باوراتون بهتر شده همون ده دیقه بعد و یک ساعت و یک روز بعد نشونه هاش میاد که باورهام بهتر شده!
خدایا شکرت به خاطر این اگاهی ها
منم چند تا مثال میزنم تا خودمو بهتر بشناسم :
استاد منم دقیقا یادمه
من توی فردوس زندگی میکنم و جای کویریه و زیاد سرسبزی نداره ولی عوضش کویر داره و کلی حاهای باحال دیگه که من از وقتی اومدیم فردوس کلی خوش میگذرونم اینجا
مثلا اینجا واقعا کافه های خوبی داره
خیلی کافه ها خوبن کیفیت کارشون خوبه
حتی پارکا خیلی خوبن بنظرم و پیست کارتینگ و پینت بال که خیلی باحاله برای من و بازار هاش که همیشه شلوغه و باشگاه های خوبی داره ، و کلی جاهای دیدنی داره کلی رستوران خوب داره هوای عالی داره و…..
با این حال برای کلا مثلا اطرافینام هر وقت در موردش صحبت میکنیم دقیقا همینطوریه که انگار بابا فردوس که جایی نداره ولی مشد مثلا موجای ابی خیلی خفنه یا طرقبه خیلی خفنه یا نه مشد که جایی نداره تهران خیلی خفنه که ایران مال داره کلی خونه های خوب داره وووووووووووو
و همیشه این بحث هست
و مثلا یه بار مامانم رفته بودن تفریح با دوستاشون خارج از شهر و دیدن یه اتوبوس پر از مسافر رد شده و بهشون میگفته که خوش بحالتون چه شهر خوبی دارید و کلی تعریف میکردن
و منم خیلی جدیدا میبینم که اینجا مثلا کلی اتوبوس اومده که کلی گردشگر اورده و کلی مسافر و ادمای جدید میبینم که واقعا همشون نشون میده که جایی که من در اون زندگی میکنم این خوبی ها رو داره و تمرکزم روی نکات مثبت باشه
یا مثلا من خودم چون امروز ازمون ریاضی داشتیم یادم اومد بگم که مثلا همیشه با همکلاسیام میگیم که واقعا نمره ی خوب گرفتن از خانم فلانی واقعا سخته و واسه خودمون یه غول بی شاخ و دم ساخته بودیم که من تا قبل این امتحان انقدر به این باور داشتم که کلی استرسم میگرفت موقع امتحان و باعث میشه نمره ی مد نظرم رو نگیرم ولی روی این باورم کار کردم و امروز یک ازمون خیلی خوب دادم و هیلی راضیمخدایا شکرت
مثلا من که تو حوزه ی طراحی و نقاشی کار میکنم همیشه میدیدم که مثلا استادم میگفت که من ارزوم از کلی سال قبل این بود که به این جایگاهم برسم و الان رسیدم ولی خب توی این شهر که نمی شه درامد داشت و باید بری ترکیه و تهران و اونجا گالری بزنی و اینحا که مشتری نیست و فلان در حالی که کلییییی دانشجو داشت استادم و هر روز این اقا داشت سفارش میکشید و واقعا برام حای سوال بود که چطور تو این شهر به این کوچکی اینقدر سفارش و هنرجو داره که حتی جمعه هاش هم پره پره
حلاصه که اصل مطلب اینه که شرایط ما بستگی به این داره که ما چقدر خوبی های شهرمون رو میدونیم و چقدر روی بدی های شهرمون تمرکز میکنیم و این در هر بعدی از زندگی ملموسه
خدایاصد هزار مرتبه شکرت
راستی استاد چقدر این فایل خوشگله کلا چقدر فایلا خوشگل شدن که یکی پس زمینه اش صورتیه یکی سبزه و استاد چقدر لباستون زیباو ساده اس ، من عاشق سادگی ام
چقدر چشماتون زیباست واقعا رنگ زیبایی داره
واقعا اصن دقت کردیم که چشمای خودمون چقدر زیباست در حالی که هر وقت یک ادم چشم رنگی رو میبینیم میگیم چقدر فلانی چشماش خوشگله در حالی که چشمای خودمون هم خیللییییی قشنگن
سپاس گزارم و عاشقتونم
هر کجا که هستید امیدوارم شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشید
از زمانی که تمرینی را برای خودم گذاشتم که ویژگیها و زیباییهای شهرم را بنویسم شهر من به یک بهشت و آرامش و لذت و فراوانی تبدیل شده ،اغلب افراد که منو نمیشناسند بهم سلام میکنند و با روی خوش باهام برخورد میکنند هر روز زیباییها رو میبینم که در 33 سال گذشته توی این شهر ندیده بودم هر روز کلی از زیبایی آسمون و ابرها را میبینم که تا به حال بهش دقت نکرده بودم هر روز امکاناتی که به این شهر اضافه میشه رو مینویسم بنرهایی که از افراد موفق و ورزشکار زده شده رو عکس میگیرم و راجع بهشون صحبت میکنم شهر من تبدیل به یک بهشتی شده که قبلاً به خاطر دیدگاهی که نسبت بهش داشتم حدود دو سال به به این شهر نیومدم و ازش فراری بودم.
از زمانی که نکات مثبت جنس مخالفم نوشتم هر روز دخترهای زیبا ،خوش اندام ،خوشحال باحال ثروتمند ،جذاب میبینم و تمام بانوان و دختران با من راحت هستند باهام میخندن و با هم گرم و صمیمی هستیم در حالی که قبلاً از دخترهای شهرم فراری بودم و جالبه که هر شهری هم میرفتم دخترها هم از من فراری بودند و حتی دوست نداشتن باهام ارتباط بگیرن.
از زمانی که نکات مثبت خانوادم نوشتم کلی خوشی و خوشحالی احساس خوب در خانواده میبینم و کلی احترام دریافت میکنم رابطه بسیار خوبی باهاشون دارم و چقدر بهم احترام میذارن چقدر بهم عشق میدن در حالی که قبلاً به خاطر افکار منفی که با خانوادم داشتم تا دو سال ازشون دور بودم.
در یک دفتر خوشگل و فوق العادهای که دارم کلی از آن چیزهایی که در زندگیم هست رو لیست کردم سعی میکنم هر روز بخونمشون و به نکات مثبتشون توجه میکنم و هر بار یک ویژگی رو بهشون اضافه میکنم که با دیدن این فایل مهر تاییدی شد که بیشتر به این دفتر نازنینم برسم و تعهد میدم که بیشتر رو این نکاتی که نوشتم تمرکز کنم لیستی که تهیه کردم به همراه آن کارهایی که انجام میدم و میخوام به اشتراک بگذارم تا خداوند هم آگاهی بیشتری به ظرف وجودیم اضافه کنه .
4.خودم (ویژگی های شخصیتی ،توانایی ها و مهارتها ،جسم و سلامتی ،موفقیتهام ،حفاظت های ربم ،هدایت های ربم ،ایده های هدایتی ،پیاده روی ،تمرکز روی خودم ،مسائلی که حل کردم
5. خانه و وسایل خانه
6.شهر و محله ام
7. کشورم
8. قوانین خداوند
9. سایت استاد عباسمنش (ستاره قطبی ،مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ،سفر به دور آمریکا )
10. وسایل شخصیم
11.رزق و روزی ثروت و فراوانی
12. توحید
13. رسانه (تلگرام و اینستا گرام و یوتیوب )
14. قرآن
15. طبیعت و حیوانات
16. دختران و بانوان
لیست بالا آن چیزهایی هست که لازم دارم و در حال حاظر دارم روشون تمرکز میذارم
حالا یه سری موارد و نکات را نوشتم که اونا را هم سعی میکنم انجام بدم تا از لیستم بهتر استفاده کنم
ــ سعی میکنم از افراد در مورد نکات مثبت آنچه که میخوام بپرسم مثلاً در خانوادهام از داداشم ویژگیهای مادرم را میپرسم یا مثلاً از زن داداشم ویژگیهای داداشم میپرسم و مینویسم
ــ ریشه شکرگزاری و نکات مثبت در قرآن در بیارم
ــ نکات مثبت و خوبی که از یک شخص دوست دارم و بهم کمک میکنه رو بردارم
ــ هر زمانی که با یکی از افراد لیست خواستم ارتباط بگیرم و یا به مکان و جایی میخواستم برم و یا فعالیتی بکنم آن نکات مثبت را بخوانم تا با ذهنیت خوبی مواجه بشم و ویژگیهای خوب و جنبه خوب آن موضوع یا فرد را ببینم
ــ وقتی دارم رو خودم کار میکنم و روی احساس خوب و ویژگی خوب افراد کار میکنم با هر کدوم از این افراد برخورد میکنم منتظر اتفاقات خوب و شرایط خوب و لذت بخش و ثروت فراوانی باشم و اگر به غیر از این هم باشه یعنی یک خیریتی هست که باید متوجه بشم و خدا از این طریق داره یک دروازه جدید بهم نشون میده و اگر مسئله ای هست حلش کنم و رشد کنم
ــ یادم باشه در هر کجا و در هر شرایطی هستم باید به احساس خوب و خوشبختی کامل برسم تا برم مرحله بعد خوشبختی در همین تمرکز بر زیباییها نکات مثبت و احساس خوب میاد
ــ یادم باشه وقتی دارم روی نکات مثبت این مواردی که نوشتم با آنچه خداوند هدایتم میکنه کار میکنم و سپاسگزاری میکنم به زیباییها و نعمتها و وجه مثبت این موارد هدایت میشم و با دیدنشون تایید کنم و بگم که من لایق این ارتباط و این نعمت این زیبایی و شگفتی هستم
ــ هر موردی که توش ضعیف هستم و ضعف دارم و یا پاشنه آشیلمه بیشتر روش کار کنم و جلوش با یک (( ستاره ))مشخص کنم و تمرکز بذارم و نکات مثبت و وجه خوبشو بکشم بیرون
ــ فایلهای استاد را که میبینم یادداشت برداری کنم و هر نکتهای مربوط به این موارد و این لیست بود را بهش اضافه کنم
شاید کلاً 5 درصد تمرکز گذاشتم روی این تمرینی که درست کردم ولی زندگیم بهشت شده و آرامش و خوشحالیم خیلی زیادتر شده ،مدام شرایطی واسم پیش میاد که رو خودم بیشتر کار کنم و بالاخره علاقم را پیدا کردم و دارم آموزش میبینم تا بتونم یک دوره از علاقم پیدا کنم و پیش ببرم با هدایت ربم .
یکی از افرادی که تو این لیست هست قبلا وقتی به من زنگ میزد کلی قلبم به تپش در میومد چون منتظر بودم که الان دیگه اخبار بد بهم بده اما زمانی که تمرکز مثبتش هر بار که زنگ میزنه به من خبرهای خوب خبرهای فراوانی و خوشحال کننده میده و فقط هم با من این رفتار رو داره.
سپاس گذارم استاد عزیزم که سخاوتمندانه فایل ضبط میکنید و در اختیار ما قرار میدید
سپاسگزارم دوستان عزیزم بابت کامنتهای طلاییتون
آفرین به خودم که در حال رشد پیشرفت و یادگیری هستم و با همین شرایطی که دارم کافی ارزشمندم
خداوند همیشه و در هر لحظه و هر کاری هدایتم میکنه و بهم میگه که چیکار کن
مقایسه کردن یکی از بدترین پاشنه اشیلهای من بوده الان به طرز محسوسی کمرنگ شده واقعا از شما ممنونم چون الان که کامنتارو میخونم میبینم من خیلی وقته بخاطر مقایسه احساسم بد نشده من حتی از اسم مقایسه میترسیدم از اینکه حلسه یکم دوره احساس لیاقت گوش بدم میترسیدم و چند ماه ایگنورش کردم الان اوووون ادم به جایی رسیده انقد عزت نفس و احساس لیاقتش در این مورد رفته بالا
استاد عزیزم الان که دارم مینویسم واقعا ذوق میکنم چون میبینم نتیجه ی بزرگی گرفتم الان سپاسگذار نعمتهای دیگرانم بجای مقایسه کردن چون باور کردم هر کس هرجایی هست جای درستشه و بخاطر باورهاشه و منم باید ازون شخص یاد بگیرم باورهای خوبی بسازم ویژگی های خوبی در شخصیتم ایجاد کنم چون ارزشمندی من به داشتن چیزی یا نداشتنش نیست و من ارزشمندم فقط باید روی باورهام کار کنم
استاد عزیزم من الان مدت زیادی در طول روز حالم خیلی خوبه و در حال سپاسگذاری هستم چون خودمو مقایسه نمیکنم چون همینطوری خودمو دوست دارم چون دیگرانو از خودم بهتر و ارزشمندتر نمیدونم خودمم از دیگران بهتر نمیدونم و همه در یک گروهیم در گروه اشرف مخلوقات در گروه بهترین محصولات خداوند و فقط باید باورهامونو درست کنیم هر کس مسیر یکتا و منحصربفرد خودش رو داره هر کس باورهای مخصوص خودش رو داره و همین دلایل کافیه تا مقایسه کردن بی معنی بشه و به دنبال رشد خودم باشم
وقتی دیدم نوشته مرغ همسایه غازه یاد دوران نوجوانیم یا کمتر افتادم من همیشه خانوادمو مقایسه میکردم روابط متشنج تو خونمون رو مقایسه میکردم فکر میکردم دیگران گل و بلبلن
مثلا میرفتیم خونه خالم حسرت میخوردم چه خونه ی تمیزی دارن چقدر فضا انرژیش مثبته وقتی میومدیم خونه تا ساعت ها حسرت میخوردم یا وقتی زنگ میزدن با مامانم حرف بزنه من حسرت میخورم الان تو خونه اونا کاش بودم در حالی که اونام کلی مشکل داشتن
همیشه حسرت روابط خواهرانه ی دیگرانو میخوردم که چقدر دوتا خواهرن با هم خوبن منو خواهرم چقدر باهم بدیم و اونا چقدر باهم خوشن
وقتی یکی از فامیلهارو میدیدم که با پدرش روابط خوبی دارن باهم میرن بیرون همیشه حسرت میخوردم
در کل این مثال منو یاد بچگیم انداخت یا تو بعد ازدواج فراوان داشتم ازین مثال ها
خیلی خوشحال میشم وقتی از شما یه فایل جدید میبینم و البته این فایل دغدغه ی من هم هست
همیشه همسرم و دوقلوهام رو مورد مقایسه قرار میدم با فامیلهامون
اونها چه رابطه ی خوبی دارن چه قدر بامحبتن با همدیگه چقدر حواسشون به همدیگه هست و …..راجبه بچه ها شلوغی بچه ها از همون اول منو بسیار اذیت کرد و میکنه اونقدر روی شلوغی بچه ها تمرکز کردم که رفته رفته بیشتر و بیشتر شده و الان واقعا کارم سخته که چطور تمرکزمو بردارم از بس همیشه به شلوغی هاشون توجه کردم .
یه مدتی هست سعی میکنم نکات مثبت بچه ها رو ببینم و شاکر جنبه های دیگه ی بچه ها باشم ولی خیلی برام سخته چون بچه ها ده سالشونه و من به این طرز نگاه به بچه ها عادت کردم باورم شده بچه ها شلوغ هستن و نمیشه دیگه کاری کرد و باید بسازم در حالی که اینقدر خودم روی این مساله فوکوس کردم و اینقدر ارتعاش فرستادم که روز به روز بیشتر و بیشتر شده و داره میشه
ممنونم بابت این فایل قشنگتون مثل همیشه عالی بود، همیشه از تون انرژی میگیرم و چراغ راه من هستید
از خداوند بزرگم کمک میخام با آموزه های شما و اراده ی خودم بتونم فضای آرامتری در خونه تجربه کنم
سلام به دوستان عزیز که مثل گلهای در دشت سرسبز با غنچه های زیبا در سایت هستید
چرا مرغ همسایه غازه؟
داشتم فایلو نگاه میکردم وسط های فایل بود که استاد اشاره کردن به دیدن نکات منفی اطراف خودمون و در مورد کسب و کار خودمون صحبت میکرد داستانی اشنا از خودم رو به یادم اورد برام خیلی خیلی جالب بود
بعداً مدت ها که دانشگاه بودم و توی روستا هم زندگی میکردم گفتم چیکار کنم یه شغل کوچک که درامد خودمو داشته باشم بعداً چند روز فکر کردن به فکرم رسید که دستگاه جوجه کشی بخر خیلی هدایتی هم بود حالا چرا هدایتی چون از وقتی که بهم گفته شد و منی که درآمدی نداشتم اینقدر زیبا کارها کنار هم چیده شد که زیر 45روز خریدمش ولی داستان از اونجایی خراب شد که من سفارش تخم مرغ دادم و رفتم گرفتم از طرف و کسب و کار طرفو برای چند بار دیدم و افتادم توی تله مقایسه
خیلی خودمو با این و اون مقایسه کردم و روز به روز اوضاع بدتر میشد چون با اگاهی های فایل ها درست و حسابی روی خودم کار نمیکردم و فقط گوش میدادم فایل ها رو فقط
این قدری بد شد که دیگه تصمیم گرفتم با پدرم کارگری کنم و کار کردن روی فایل ها مخصوصا زندگی در بهشت رو خیلی دیدم در کنار بقیه فایل های دانلودی منی که درامدم 1/5بیشتر در ماه نمیتونستم پول بسازم درامدم رسید به 5میلیون در ماه و الان قدم اول رو خریدم و یک ماهی میگذره از کار کردن روی قدم اول اینقدر ذهنم ارام تر شده و در تصمیم گیری هام فکر میکنم در مورد قوانین که
آیا الان من کاری که میخوام انجام بدم طبق قانون هست یا نه؟
هرکاری میخوام انجام بدم تقریبا با قوانینی که از استاد یاد گرفتم می سنجمش
چقدر ذهن من پاک تر از قبلاً شده
قبلاً من خیلی سریع عصبانی میشدم ولی الان نه
قبلاً من پول کار میکردم ولی یک قرون نداشتم ولی الان من 3میلیون پس انداز دارم که برای هدفی دارم پول جمع میکنم
من باورهام خیلی نسبت به گذشته تغییر کرده و تا وقتی کار میکنم روشون بهتر و بهتر هم میشه
قبلاً من حوصله انجام کاری رو نداشتم ولی الان باشگاه میرم و ورزش میکنم و طبق فرمول موفقیتی که از استاد تو دوره 12قدم یادگرفتم تو زمان کمتری بدن زیبای ساختم
قبلاً من نمیتونستم حتی از پدر درخواست کنم ولی الان درخواست که میکنم هیچ تازه بهش پیشنهاد هم میدم وقتی کار میکنه
به قول استاد اگه هم مقایسه خوب باشه و بخوایم خودمونو با کسی مقایسه کنیم اون خودمون هستیم با فقط میتونیم خودمونو با خودمون مقایسه کنیم با دیروزمون
ما این حق رو باید از خودمون بگیریم که خودمونو با کسی مقایسه کنیم چون مقایسه کردن خودمون با دیگران دقیقا مثل خوردن سم میمونه
چقدر الان که حرفام تموم شد حس خوبی دارم انگار این حرفا ها توی ذهنم گیر کرده بودن و نیاز داشتم یه جای بنویسمشون استاد ازت سپاسگزارم که این فضای بدون حاشیه و مثبت رو ساختی تا ما اینجا باشیم و لذت ببریم از کامنت های همدیگه و فایل های پرازآگاهیتون
خدایا سپاس گزارم که جای هست تا اگاهی هامو یادداشت کنم
قبل از اشنایی با دوره احساس لیاقت و اشنایی با استاد مرغ همسایه همیشه واسم غاز بود واز وضعیتم درهر صورت ناراضی بودم . وضعیت ظاهرم رو با همسن و سالان یا افراد دیگ مقایسع میکردم با اینک وضعیت خوبی داشتم ناراضی میشدم و تو افسردگی میرفتم .وقتی زیاد ب بقیه توجه داشتم بهترین وضعیت موجودم رو نمیدیدم
با اینکه شرایط مالی بهتر داشتم کوچکترین داشته هامو نمیدیدم و دیگران مهمتر بودن
اگر چیزی میخریدم و دوستم هم میخرید وسیله دوستم همیشه بهتر بود و پشیمون میشدم
چیزی راضیم نمیکرذ
واین نارضایتی ب خشم عصبانیت و افسردگیتبدیل شد
کم کم یاد گرفتم ک توجه نکنم و از وقتی خودم رو با قبل خودم مقایسه میکنم
هر انتخابم رو دوس دارم کم و زیاد رو هرچی هست دوس دارم
ارامش دارم
مقایسه نمیکنم
اصلن مهم نیس واسم بقیه چطوری هستن .اصلن کجا سفر میرن .اصلن چطور میگردن
چون حتی سفر رفتنم با توجه به دیگران بود
هرجور اونا بودن هرجا میرفتن واسم مهم بود
الن نه . مهم این ب من خوش بگذره مهم این دوس داشته باشم
مهم اینه ارامش دارم
هرچیزی نمیخرم
هرچی واقعا نیلزم میش رو میخرم دوس داشته باشم میخرم
و بهتر میتونم وضعیت و امور مالیمو مدیریت کنم
با قدیم خودمو مقایسه میکنم خیلی عالی شدم
فقط تین عصبانیت ک گاه بگاه شده ن مدام اینم حذفش کنم.فک میکنم ب درسهایی ک گوش میدم عمل میکنم .البته نتایجم نشون میده مسیرم درسته تکامل طی بشه
سلام ودرود به مریم عزیزم و استاد بسیار گرانقدرم استاد عباس منش
تمرکز روی مرغ همسایه در بسیاری از مواردی که مربوط به حیطه آموزش در زمینه نقاشی و متد سیاه قلم هست ،آموزشم در طی 3.5 سال خودم به پایان رسوندم چرا که فکر کردم که اصلا طرفدار نداره ،باخودم گفتم ،ببین این متد واقعا بیخوده و رنگی خیلی متفاوت تره و رهاش کردم و طراحی رو بیشتر زوم کردم و در شبکه های اجتماعی کارهای بسیار عالی از سیاه قلم رو می بینم و میگم اینا خیلی راحتتر و آسون گیر هستند و خیلی راحت تابلو رو به اتمام میرسونن در صورتی که اجراشون شاید اصلا قوی نباشه ولی من مقایسه می کنم و داشت خیلی حسمو بد میکرد و متوجه این قضیه شدم و توجه مو برداشتم .
دوباره تصمیم گرفتم برم سراغ رنگ روغن ،نظرم این بود که ، اصلا رنگی کارکردن یه چیز دیگه القا میکنه به مخاطبان و این خیلی بهتره و مدام در جستجوی استاد برای آموزش پرتره با رنگ روغن بودم وچه خوب شد که به این فایل برخورد کردم و جلوی یک حرکت بسیار بزرگ رو گرفت .
تمرکزم روی عوض کردن رشته مورد علاقه ام که 3.5 سال براش زحمت کشیدم نبود با صحبتهای شما متوجه این باگ از خودم شدم و شاید باورتون نشه الان من چند باور بسیار نامناسب از صحبتهای استاد درمورد بیزینس ام پیدا کردم که هر روز باهاش سرو کار داشتم ولی برام عادی بود و خیلی هم تحسین میکردم این رفتار نامناسب که برام باورهای مخرب ساخته
ویا در مورد خاااااااارج که یکی از باورهام این بود که این جا تو ایران قدر هنر کسی نمی دونه و پول براش نمی ده باید حتما مهاجرت هنرمندی کنم برم یه کشوری که مردمش و فرهنگ اون کشور هر جا به جز ایران باشه ،خیلی می فهمن که ،هنر چیه و روی چشم شون می ذارن این تابلوهارو…..
یا باور دیگه تو تهران نمی شه باید برم توی شهرستان ها ورکشاپ بذارم و کلی درآمد داشته باشم و چون قدرت خرید شهرستانیها کم می تونم بهشون حسابی کمک کنم و کارآفرین بشم و براشون شغل ایجاد کنم با هنرم…..
درصورتی که باور کمبود و محدود داشته باشی فرقی نمیکنه ایران باشی ، یا خارج از ایران وقتی نمی تونی خودت ،قدر هنر خودتو بدونی و شاکر خدای مهربان باشی که تمام امکانات رو در این شهر برات محیا کرده ،سپاسگزار باشی کجاااااااااااامیخوای قدردان باشی
همه می گن تهران برای کسب و کار خوبه دوستانی دارم از شهرستانها میان اینجا آموزش نقاشی می بینن و اونوقت من میگم اینجا نمی شه درآمد خوب داشت اونم از هنر برم شهرستان ها خوبه.
وای استاد واقعا درخود مستقر شدن و کنکاش برای این باورهای محدود کننده و اینکه مسیولیت تغییر شغلم رو خودم بعهده نمیگیرم ،ایراد خودمو نمی بینم من نزدیک4 ساله که فقط آموزش دیدم تا با توپ پر و تجربه برم تو بازار کار ولی با این افکار دوباره می خواستم برم روی آموزش رنگ.
وقتی کانون توجه مو کنترل میکنم بیشتر خودمو می شناسم و می فهمم که آره دارم کجارو به غلط و اشتباه میرم
ناسپاسی و توجه به ناخواسته ها برات بیشتر رقم میخوره
خدارو شاکر و سپاسگذارم که بهترین هارو در سایت می بینم و فانوس روشن برای راههم شده برای ادامه مسیرم و رسیدن به اهدافم
استاد پایدار باشید و استوار و مریم نازنینم از شما برای زحمات بسیار زیادی که در سایت متحمل میشی تا مارو به راحتی و آسانی و رسیدن به اهدافمون کمک میکنی با پروژه هایی که به ذهن نازنینت خطور میکنه بسیار بسیار قدردانم و سپاسگذار خدای مهربانم هستم که هدایتم میکنه با فایل هایی که به موقع در اختیار من قرار بگیره
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام بر استاد عباسمنش عزیز استاد شایسته نازنین.
سال نو بر شما دو عزیز مبارک .عجب فایلی .چقدر آگاهی بخش .چقدر ارزشمند .
وصف الحال اتفاقات اخیر در کار من بود ا
انقدر مثالها نزدیک به آنچه بر من گذشت بود که میخکوب شده بودم. و از آگاهی هابی که دریافت می کردم متحیر شده بودم ..اینکه توجه به نکات مثبت .اگر بر آنچه منفی و ناخوشایند است تمرکز کنی و شرایط دیگری که دور از شرایط و مقتضیات توست را ارجح بدانیم دو اتفاق می افتاد .
1_توجه به نکات منفی و ایراد گیری باعث میشود به موقعیت های هدایت شوی که ثابت می کند حق با توست و شرایط و ویژگی های در حال حاضر تو بسیار ناخوشایند و نامناسب است و تو حق داری که منفی می بینی و به آن توجه کردی .
2_اگر به شرایط بهتر که همیشه آنرا ارجح می دانستی هدایت شوی در ابتدای امر جهان ثابت می کند که حق با تو بوده و شرایط تغییر و دلخواه تو همین است که آرزو داشتی و تو درست باور داشتی اما بعد از مدتی افکار غالب منفی تو و باورهای مخرب دوباره رشد می کنند و دوباره در مسیری قرار می گیری و شرایطی را تجربه می کنی که همان مکان منفی و ایرادات و ناخواسته وجود داشته و عملا رضایتی حاصل نمی سه و به همان سیکل گذشته رجعت می کنیم .
این نکات آگاهی بخش همان مطالب ارزشمند و گرانبهایی هست که بارها و بارها در زندگی ما اتفاق افتاده اما رابطه و پیوند باورهای منفی با جهت گیری اتفاقات در زندگی را متوجه نمی شدیم البته منظورم خود شخص خودم هستم .
من گمان می کردم اگر در هجرت از نقطه الف به نقطه ب با مشکل و ناخواسته هابی مواجه شدم یعنی اینکه اون خواسته دیگه مناسب من نیست و جهان داره بهم میگه مسیرت را عوض کن چون شرایط ناخواسته و منفی زیاد شده پس باید عقب گرد کنی .عجب باور اشتباهی داشتم .خدارا شکر استاد عزیز به زیبایی این باگ ذهنی من را باز کردید و توضیحات ارزشمندی داشتید و من متوجه شدم علت جذب ناخواسته ها و اتفاقات منفی همان ادامه زنجیره باورهای مخرب منفی قبلی هست که ریشه اش رشد یافته و در نقطه ب دست و پایم را بسته و در حال خفه کردن بوده است .
بسیار عالی و زیبا استاد جان توضیح دادید .خدایا ممنونم که بهم فهماندی تغییر ابتدا باید در سطح افکار و باورها به شکل مثبت نگری و رضایت از آنچه موجود است باید باشد .رضایت از زندگی و اوضاع و شرایط و داشتن احساس خوب دایمی هست که نتایج پایدار را باعث می گردد.
نیاز دارم فایل عیدانه را بارها و بارها گوش کنم و در سطح باورهایم تغییراتی را ایجاد کنم .
اما از معجزات شنیدن ابتدای فایل همین را بگم که در مسیر رفتن به محل کار 30دقیقه ابتدای فایل را گوش می دادم تا به محل کار رسیدم پس شنیدن ادامه فایل را به بعد موکول کردم .داشتم فک می کردم که من هم همیشه مقایسه همکارای فلان منطقه با همکارای خودم یا محیط فلان منطقه با محیط کار خودم را داشته ام و این باور اشتباهی را پیداش کردم و گفتم خوب بیا و از همین محل با همین همکاری عزیز حالتو خوب کن و احساس خوب داشته باش .خوب پس از احوال پرسی با همکاری عزیزم یکی از عزیزان بهم گفت که شب آرزوها برات دعا کردم و دعای خیر و سلامتی و ….برات داشتم .تعجب کردم ابتدای ورود اول صبح خوشحال شدم بعد از دو دقیقه با شیرینی اومد پیشم و گفت این هم برای شما از حرم امام رضا تبرک آوردم .اونجا بود که متوجه شدم این احترام و محبت از کجا میاد .بله از فایلی که کمتر از یک ساعت قبل فقط شنیده بودم ..این محبت ها امروز چندین مرتبه به شکل های گوناگون اتفاق افتادکه آبشخور اون آگاهی هایی بود که بر جانم نشسته بود .
سپاس فراوان از استاد عباسمنش عزیز که فایلهای ارزشمند و الهام بخششون چراغ راه زندگی من شده است و سپاس از استاد شایسته نازنین .
بنام خداوند بخشنده مهربان
درس که از امروز گرفتم این بود که داشته های خودما عادی و بی ارزش میشه و اون دیگران است که شهر خوبی دارند، خانواده خوبی دارند ، پدر و مادر ، شغل ، بزنی ، روابط عاطفی ، زنده گی خوبی دارند اصلا ما که هیچی هر چی هست دیگران است این نوع نگاه بسیار مخرب است در زنده گی ما ، زنده گی ما را نابود میکند و کاری میکند که ما هیچ وقت احساس رضایت ، و احساس شادی از زنده گی نداشته باشیم و زنده گی ما جنگ دایمی در نارضایتی و مقایسه کردن بگذرد
دلیل که ما این نوع نگاه را داریم این است که ما تمرکز مان روی نکات منفی ، پدر مادر مان، شهر مان ، کشور مان ، بزنس مان ، روابط عواطفی مان هست از اونجای که این توجه ما بر نکات منفی است ما از جنس همین توجه منفی بیشتر را جذب میکنیم از اصل و اساس همین توجه بیشتر جذب میکنیم از آنجای که جهان به ما ثابت میکند که درست فکر میکنیم نکات منفی یا شرایط بد بدتر بیشتر را جلو چشمان مان میاره که ما باور کنیم که درست فکر میکنیم و برای ما باور محدود کننده ایجاد میکند و هعی هر روز بیشتر به این نکات منفی توجه میکنیم بیشتر باور های ما تقویت میشود …
ما بیاییم توجه ما را از نکات منفی قضیه برداریم بزاریم روی زیبایی های که دارد و اون زیبایی ها را ببینیم و بنویسیم و تکرار کنیم طبق قانون جهان ما هدایت میشویم به زیبایی های بیشتر و این کار را هر روز تکرار کنیم که برای ما تبدیل بشود به یک عادت ، که هر جا میریم بیشتر توجه کنیم به قسمت زیبایی های اونجا ….
دوم دلیل این نوع نگاه از عدم مسئولیت پذیری است که ما مسئولیت ساختن زنده گی مان را بر عهده نمیگیریم و از اونجا میایم توجیه میکنیم برای اینکه خودمان را قانع کنیم که مشکل از من نیست تمام بدبختی و مشکلات را کسی دیگر برایم رقم میزند که این یک نوع بهانه است که مسئولیت زنده گی مان را بر عهده نگیریم و تا زمانیکه تو این نوع نگاه را داری به هیچ عنوان موفق نخواهی شد بخاطر که همیش انگشت اشاره به بیرون از خود و عوامل بیرونی داری به هیچ عنوان تغیر نمیکنی چون که عوامل بیرونی را تغیر داده نمیتوانی زمانی که خودت مسئولیت پذیری به عهده بگیری اون زمان است که میتوانی خودت را تغیر بدی ….
خب اگر هر شرایط و زنده گی داریم بیایم مسئولیت به عهده بگیریم اگر نارضایتی وجود دارد خودمان را تغیر بدیم نوع رفتار و افکار مان را
سومین دلیل مقایسه کردن در شبکه های اجتماعی است
وای وای وای که این شبکه های اجتماعی ما را نابود میکند ما خودمان مقایسه میکنیم و این مقایسه کردن ما را نابود میکند از اونجای اون ها فقط نکات مثبت زنده کی شان را میزاره یا قسمت زیبای زنده کی شان میزاره و نمیخاد که از مشکلات های داره بزاره و قسمت اندک هایلایت زنده گی شان میبینیم این مارا نابود میکنید
سپاسگزارم مهربان خدایم تشکر میکنم استاد قشنگم بابت این آگاهی های که در. اختیار ما میزاری
بنام خدای رب العالمینم که هدایتگر منه در راه سعادت و آرامش
انا لالله و انا علیه رٰجعون
ما از خداییم و بسوی او بازمیگردیم
نوت برادی فایل :
سپاس گزار خداوند هستیم که ما رو به این اگاهی هدایت کرده
همیشه چیز بهتری هست از اون چیزی که ما داریم
انگار که ما نعمت های خودمونو در نظر نمی گیریم و به شرایط بقیه نگاه میکنیم
انگار یک نگاهی داریم که خودمونو با بقیه مقایسه میکنیم
خیلی مثال هست خیلی تجربش کردیم
که یک شهری هست که انقدر کار و پول ریخته که غیر از شهر خودمون
یا ی جای دیگه ای هست به غیر از جای ما که مردمش خیلی با فرهنگش
مثل اینکه میگیم خوش بحال خارجی ها
که فکر میکنیم خارجیا همه وی توش خوبه و کشور ما خوب نیست
یعنی همیشه یک نگاهی هست که اوضاع ما خوب نیست و اوضاع دیگران خوبه
این از کجا میاد ؟
واقعا چرا اینجوری فکر میکنیم ؟
چند تا دلیل داره:
ما تمرکز اصلیمون بر روی نکات منفیه
مثلا تمرکزمون رو نکات منفی شهرمونه
مثلا تمرکزمون روی انسان های خوبی که اطرافمون هستن نیست همش به نکات بدش فکر میکنیم
این تمرکز طبق قانون مارو به ویژگی های منفی بیشتری وارد زندگیمون میکنه که باورمون رو تقویت میکنه که دیدی گفتم اینجوریه ، که باور کنیم درست فکر میکنیم
و این تقویت میشه و دوباره اتفاقاتی پیش میاد که دوباره به این نکات منفی مربوطه
هر کی تو یه کاری هست میگه که ی گروه دیگه ای هست که تو اون کاره پول هوب هست تو کار من که نیست
مثلا تمرکزم همش روی سختی های کارمه و میبینیم یک کار دیگه چقدر راحته و فلان
تمرکزم روی مسائل و مشکلاتیه که دارم و دارم میبینم از دور که یه کار دیگه که اون داره پول میسازه
و هی بیشتر و بیشتر باوره کمک میکنه که مسائل بیشتری رو جذب میکنم و در زندگیمون رخ میده و میریم توی سیکل معیوب و هی جهان بهش همینو ثابت میکنه
وقتی تمرکز میکنی به چیزای نازیبا هی چیزایی بیشتری در این رابطه رخ میده و هی باوره محکم تر و محکم تر میشه مثل سیمان
پس قدم اول از توجه شروع میشه
داری رو چی تمرکز میکنی؟
داری روی چیزایی تمرکز میکنی که بهت احساس بدی میده
یا چیزایی رو میبینی که احساس خوبی بهت میده
و جهان اگه حست بده چیزای بد تری رو وارد زندگیت میکنه و اگه حالت خوبه اتفاقای بهتری رخ میده
قدم اول اینه که به چی داری توجه میکنی
به چیزای مثبت و دلخواه فکر کنیم سپاس گزاری کنیم بنویسیم صحبت کنیم ببینیم و بشنویم
و دومین دلیل
اینه که مسئولیت پذیری نداریم
یعنی بدی های خودمونو براش بهانه میاریم
و خودشو راضی میکنه که اگر من این رو موفق نشدم به این دلیله که این اشتباهه
یعنی اگر من فلان چیزو داشتم موفق میشدم
یعنی دنبال بهونه ایم که چرا توی این موفق نشدیم
و حالا وقتی میریم به اون جایی که فکر میکنیم خوبه
اولش کلی خوبی و مردمای خوب رو میبینیم که باعث میشه باورمون تقویت بشه که حای من بده و اینجا خوبه
ولی باز وقتی اونجا هستیم چون شخصیت منفی نگری داریم کلی نکات منفی پیدا میکنیم که باعث میشه دوباره اوضاع اون شهر خوبه هم دوباره بد بشه و اتفاقات منفی بیوفته که باعث تقویت دوباره ی این باور بشه
و یاد بگیریم مسئولیت شرایط زندگیمونو بر عهده بگیریم
نه باید بگیم من چه تغییراتی رو باید در شخصیتم ایجاد کنم
باید بگم نکنه من انسان نامناسبی ام
ولی ادم دوست نداره فک کنه که من مشکل دارم
ولی ما تا مسئولیتش رو بر عهده نگیریم نمی تونیم تغییرش بدیم
و یکی از این عوامل که باعث تقویت این باور بده شبکه ی اجتماعی و مقایسه کردنه
و بعد تو احساس میکنی که من چقد بدبختم و اونا چقدر بی نظیرن
و انگار مسابقس ، که با نمایش و بازیگری کردن توی فضای مجازی نشون بدم که من چقدر بی مشکلیم و احساس بدبختی به مخاطب میده در حالی که تو تو زندگی اونا نبودی که
و مقایسه کردن نابود کننده است و وارد رقابت و چشم و هم چشمی میشه
تصمیم عاقلانه اینه که کلا وارد شبکه اجتماعی نباشیم
ولی اگر ما باورامونو تغییر بدیم و تمرکزمون رو روی زیبایی های زندگیمون باشه لاجرم به زیبایی ها و نعمتای بیشتر هدایت میشه
باید الگو های مناسب پیدا کنیم تا باور محدود کننده امون رو بشکنیم و بزنیم نابودش کنیم بابا!
و ببینی که از همون جایی که هستی میتونی شرایطو تغییر بدی
و هر روز شرایط بهتر و بهتر خواهد شد
من با افکار و باور های خودم دارم زندگی خودم رو میسازم میبینم
و وقتی باوراتون بهتر شده همون ده دیقه بعد و یک ساعت و یک روز بعد نشونه هاش میاد که باورهام بهتر شده!
خدایا شکرت به خاطر این اگاهی ها
منم چند تا مثال میزنم تا خودمو بهتر بشناسم :
استاد منم دقیقا یادمه
من توی فردوس زندگی میکنم و جای کویریه و زیاد سرسبزی نداره ولی عوضش کویر داره و کلی حاهای باحال دیگه که من از وقتی اومدیم فردوس کلی خوش میگذرونم اینجا
مثلا اینجا واقعا کافه های خوبی داره
خیلی کافه ها خوبن کیفیت کارشون خوبه
حتی پارکا خیلی خوبن بنظرم و پیست کارتینگ و پینت بال که خیلی باحاله برای من و بازار هاش که همیشه شلوغه و باشگاه های خوبی داره ، و کلی جاهای دیدنی داره کلی رستوران خوب داره هوای عالی داره و…..
با این حال برای کلا مثلا اطرافینام هر وقت در موردش صحبت میکنیم دقیقا همینطوریه که انگار بابا فردوس که جایی نداره ولی مشد مثلا موجای ابی خیلی خفنه یا طرقبه خیلی خفنه یا نه مشد که جایی نداره تهران خیلی خفنه که ایران مال داره کلی خونه های خوب داره وووووووووووو
و همیشه این بحث هست
و مثلا یه بار مامانم رفته بودن تفریح با دوستاشون خارج از شهر و دیدن یه اتوبوس پر از مسافر رد شده و بهشون میگفته که خوش بحالتون چه شهر خوبی دارید و کلی تعریف میکردن
و منم خیلی جدیدا میبینم که اینجا مثلا کلی اتوبوس اومده که کلی گردشگر اورده و کلی مسافر و ادمای جدید میبینم که واقعا همشون نشون میده که جایی که من در اون زندگی میکنم این خوبی ها رو داره و تمرکزم روی نکات مثبت باشه
یا مثلا من خودم چون امروز ازمون ریاضی داشتیم یادم اومد بگم که مثلا همیشه با همکلاسیام میگیم که واقعا نمره ی خوب گرفتن از خانم فلانی واقعا سخته و واسه خودمون یه غول بی شاخ و دم ساخته بودیم که من تا قبل این امتحان انقدر به این باور داشتم که کلی استرسم میگرفت موقع امتحان و باعث میشه نمره ی مد نظرم رو نگیرم ولی روی این باورم کار کردم و امروز یک ازمون خیلی خوب دادم و هیلی راضیمخدایا شکرت
مثلا من که تو حوزه ی طراحی و نقاشی کار میکنم همیشه میدیدم که مثلا استادم میگفت که من ارزوم از کلی سال قبل این بود که به این جایگاهم برسم و الان رسیدم ولی خب توی این شهر که نمی شه درامد داشت و باید بری ترکیه و تهران و اونجا گالری بزنی و اینحا که مشتری نیست و فلان در حالی که کلییییی دانشجو داشت استادم و هر روز این اقا داشت سفارش میکشید و واقعا برام حای سوال بود که چطور تو این شهر به این کوچکی اینقدر سفارش و هنرجو داره که حتی جمعه هاش هم پره پره
حلاصه که اصل مطلب اینه که شرایط ما بستگی به این داره که ما چقدر خوبی های شهرمون رو میدونیم و چقدر روی بدی های شهرمون تمرکز میکنیم و این در هر بعدی از زندگی ملموسه
خدایاصد هزار مرتبه شکرت
راستی استاد چقدر این فایل خوشگله کلا چقدر فایلا خوشگل شدن که یکی پس زمینه اش صورتیه یکی سبزه و استاد چقدر لباستون زیباو ساده اس ، من عاشق سادگی ام
چقدر چشماتون زیباست واقعا رنگ زیبایی داره
واقعا اصن دقت کردیم که چشمای خودمون چقدر زیباست در حالی که هر وقت یک ادم چشم رنگی رو میبینیم میگیم چقدر فلانی چشماش خوشگله در حالی که چشمای خودمون هم خیللییییی قشنگن
سپاس گزارم و عاشقتونم
هر کجا که هستید امیدوارم شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم سلام به استاد شایسته عزیز
سلام به خانواده بهشتی ام
از زمانی که تمرینی را برای خودم گذاشتم که ویژگیها و زیباییهای شهرم را بنویسم شهر من به یک بهشت و آرامش و لذت و فراوانی تبدیل شده ،اغلب افراد که منو نمیشناسند بهم سلام میکنند و با روی خوش باهام برخورد میکنند هر روز زیباییها رو میبینم که در 33 سال گذشته توی این شهر ندیده بودم هر روز کلی از زیبایی آسمون و ابرها را میبینم که تا به حال بهش دقت نکرده بودم هر روز امکاناتی که به این شهر اضافه میشه رو مینویسم بنرهایی که از افراد موفق و ورزشکار زده شده رو عکس میگیرم و راجع بهشون صحبت میکنم شهر من تبدیل به یک بهشتی شده که قبلاً به خاطر دیدگاهی که نسبت بهش داشتم حدود دو سال به به این شهر نیومدم و ازش فراری بودم.
از زمانی که نکات مثبت جنس مخالفم نوشتم هر روز دخترهای زیبا ،خوش اندام ،خوشحال باحال ثروتمند ،جذاب میبینم و تمام بانوان و دختران با من راحت هستند باهام میخندن و با هم گرم و صمیمی هستیم در حالی که قبلاً از دخترهای شهرم فراری بودم و جالبه که هر شهری هم میرفتم دخترها هم از من فراری بودند و حتی دوست نداشتن باهام ارتباط بگیرن.
از زمانی که نکات مثبت خانوادم نوشتم کلی خوشی و خوشحالی احساس خوب در خانواده میبینم و کلی احترام دریافت میکنم رابطه بسیار خوبی باهاشون دارم و چقدر بهم احترام میذارن چقدر بهم عشق میدن در حالی که قبلاً به خاطر افکار منفی که با خانوادم داشتم تا دو سال ازشون دور بودم.
در یک دفتر خوشگل و فوق العادهای که دارم کلی از آن چیزهایی که در زندگیم هست رو لیست کردم سعی میکنم هر روز بخونمشون و به نکات مثبتشون توجه میکنم و هر بار یک ویژگی رو بهشون اضافه میکنم که با دیدن این فایل مهر تاییدی شد که بیشتر به این دفتر نازنینم برسم و تعهد میدم که بیشتر رو این نکاتی که نوشتم تمرکز کنم لیستی که تهیه کردم به همراه آن کارهایی که انجام میدم و میخوام به اشتراک بگذارم تا خداوند هم آگاهی بیشتری به ظرف وجودیم اضافه کنه .
1.خانوادم (پدر ،مادر ،ابجی ،داداش ،زن داداش ،برادر زادم)
2.فامیل و آشنا
3. دوستان (3 تا دوست دارم )
4.خودم (ویژگی های شخصیتی ،توانایی ها و مهارتها ،جسم و سلامتی ،موفقیتهام ،حفاظت های ربم ،هدایت های ربم ،ایده های هدایتی ،پیاده روی ،تمرکز روی خودم ،مسائلی که حل کردم
5. خانه و وسایل خانه
6.شهر و محله ام
7. کشورم
8. قوانین خداوند
9. سایت استاد عباسمنش (ستاره قطبی ،مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ،سفر به دور آمریکا )
10. وسایل شخصیم
11.رزق و روزی ثروت و فراوانی
12. توحید
13. رسانه (تلگرام و اینستا گرام و یوتیوب )
14. قرآن
15. طبیعت و حیوانات
16. دختران و بانوان
لیست بالا آن چیزهایی هست که لازم دارم و در حال حاظر دارم روشون تمرکز میذارم
حالا یه سری موارد و نکات را نوشتم که اونا را هم سعی میکنم انجام بدم تا از لیستم بهتر استفاده کنم
ــ سعی میکنم از افراد در مورد نکات مثبت آنچه که میخوام بپرسم مثلاً در خانوادهام از داداشم ویژگیهای مادرم را میپرسم یا مثلاً از زن داداشم ویژگیهای داداشم میپرسم و مینویسم
ــ ریشه شکرگزاری و نکات مثبت در قرآن در بیارم
ــ نکات مثبت و خوبی که از یک شخص دوست دارم و بهم کمک میکنه رو بردارم
ــ هر زمانی که با یکی از افراد لیست خواستم ارتباط بگیرم و یا به مکان و جایی میخواستم برم و یا فعالیتی بکنم آن نکات مثبت را بخوانم تا با ذهنیت خوبی مواجه بشم و ویژگیهای خوب و جنبه خوب آن موضوع یا فرد را ببینم
ــ وقتی دارم رو خودم کار میکنم و روی احساس خوب و ویژگی خوب افراد کار میکنم با هر کدوم از این افراد برخورد میکنم منتظر اتفاقات خوب و شرایط خوب و لذت بخش و ثروت فراوانی باشم و اگر به غیر از این هم باشه یعنی یک خیریتی هست که باید متوجه بشم و خدا از این طریق داره یک دروازه جدید بهم نشون میده و اگر مسئله ای هست حلش کنم و رشد کنم
ــ یادم باشه در هر کجا و در هر شرایطی هستم باید به احساس خوب و خوشبختی کامل برسم تا برم مرحله بعد خوشبختی در همین تمرکز بر زیباییها نکات مثبت و احساس خوب میاد
ــ یادم باشه وقتی دارم روی نکات مثبت این مواردی که نوشتم با آنچه خداوند هدایتم میکنه کار میکنم و سپاسگزاری میکنم به زیباییها و نعمتها و وجه مثبت این موارد هدایت میشم و با دیدنشون تایید کنم و بگم که من لایق این ارتباط و این نعمت این زیبایی و شگفتی هستم
ــ هر موردی که توش ضعیف هستم و ضعف دارم و یا پاشنه آشیلمه بیشتر روش کار کنم و جلوش با یک (( ستاره ))مشخص کنم و تمرکز بذارم و نکات مثبت و وجه خوبشو بکشم بیرون
ــ فایلهای استاد را که میبینم یادداشت برداری کنم و هر نکتهای مربوط به این موارد و این لیست بود را بهش اضافه کنم
شاید کلاً 5 درصد تمرکز گذاشتم روی این تمرینی که درست کردم ولی زندگیم بهشت شده و آرامش و خوشحالیم خیلی زیادتر شده ،مدام شرایطی واسم پیش میاد که رو خودم بیشتر کار کنم و بالاخره علاقم را پیدا کردم و دارم آموزش میبینم تا بتونم یک دوره از علاقم پیدا کنم و پیش ببرم با هدایت ربم .
یکی از افرادی که تو این لیست هست قبلا وقتی به من زنگ میزد کلی قلبم به تپش در میومد چون منتظر بودم که الان دیگه اخبار بد بهم بده اما زمانی که تمرکز مثبتش هر بار که زنگ میزنه به من خبرهای خوب خبرهای فراوانی و خوشحال کننده میده و فقط هم با من این رفتار رو داره.
سپاس گذارم استاد عزیزم که سخاوتمندانه فایل ضبط میکنید و در اختیار ما قرار میدید
سپاسگزارم دوستان عزیزم بابت کامنتهای طلاییتون
آفرین به خودم که در حال رشد پیشرفت و یادگیری هستم و با همین شرایطی که دارم کافی ارزشمندم
خداوند همیشه و در هر لحظه و هر کاری هدایتم میکنه و بهم میگه که چیکار کن
سلام استاد عزیزم
مقایسه کردن یکی از بدترین پاشنه اشیلهای من بوده الان به طرز محسوسی کمرنگ شده واقعا از شما ممنونم چون الان که کامنتارو میخونم میبینم من خیلی وقته بخاطر مقایسه احساسم بد نشده من حتی از اسم مقایسه میترسیدم از اینکه حلسه یکم دوره احساس لیاقت گوش بدم میترسیدم و چند ماه ایگنورش کردم الان اوووون ادم به جایی رسیده انقد عزت نفس و احساس لیاقتش در این مورد رفته بالا
استاد عزیزم الان که دارم مینویسم واقعا ذوق میکنم چون میبینم نتیجه ی بزرگی گرفتم الان سپاسگذار نعمتهای دیگرانم بجای مقایسه کردن چون باور کردم هر کس هرجایی هست جای درستشه و بخاطر باورهاشه و منم باید ازون شخص یاد بگیرم باورهای خوبی بسازم ویژگی های خوبی در شخصیتم ایجاد کنم چون ارزشمندی من به داشتن چیزی یا نداشتنش نیست و من ارزشمندم فقط باید روی باورهام کار کنم
استاد عزیزم من الان مدت زیادی در طول روز حالم خیلی خوبه و در حال سپاسگذاری هستم چون خودمو مقایسه نمیکنم چون همینطوری خودمو دوست دارم چون دیگرانو از خودم بهتر و ارزشمندتر نمیدونم خودمم از دیگران بهتر نمیدونم و همه در یک گروهیم در گروه اشرف مخلوقات در گروه بهترین محصولات خداوند و فقط باید باورهامونو درست کنیم هر کس مسیر یکتا و منحصربفرد خودش رو داره هر کس باورهای مخصوص خودش رو داره و همین دلایل کافیه تا مقایسه کردن بی معنی بشه و به دنبال رشد خودم باشم
وقتی دیدم نوشته مرغ همسایه غازه یاد دوران نوجوانیم یا کمتر افتادم من همیشه خانوادمو مقایسه میکردم روابط متشنج تو خونمون رو مقایسه میکردم فکر میکردم دیگران گل و بلبلن
مثلا میرفتیم خونه خالم حسرت میخوردم چه خونه ی تمیزی دارن چقدر فضا انرژیش مثبته وقتی میومدیم خونه تا ساعت ها حسرت میخوردم یا وقتی زنگ میزدن با مامانم حرف بزنه من حسرت میخورم الان تو خونه اونا کاش بودم در حالی که اونام کلی مشکل داشتن
همیشه حسرت روابط خواهرانه ی دیگرانو میخوردم که چقدر دوتا خواهرن با هم خوبن منو خواهرم چقدر باهم بدیم و اونا چقدر باهم خوشن
وقتی یکی از فامیلهارو میدیدم که با پدرش روابط خوبی دارن باهم میرن بیرون همیشه حسرت میخوردم
در کل این مثال منو یاد بچگیم انداخت یا تو بعد ازدواج فراوان داشتم ازین مثال ها
سلام به استاد گرانقدرم و خانم شایسته ی عزیزم
خیلی خوشحال میشم وقتی از شما یه فایل جدید میبینم و البته این فایل دغدغه ی من هم هست
همیشه همسرم و دوقلوهام رو مورد مقایسه قرار میدم با فامیلهامون
اونها چه رابطه ی خوبی دارن چه قدر بامحبتن با همدیگه چقدر حواسشون به همدیگه هست و …..راجبه بچه ها شلوغی بچه ها از همون اول منو بسیار اذیت کرد و میکنه اونقدر روی شلوغی بچه ها تمرکز کردم که رفته رفته بیشتر و بیشتر شده و الان واقعا کارم سخته که چطور تمرکزمو بردارم از بس همیشه به شلوغی هاشون توجه کردم .
یه مدتی هست سعی میکنم نکات مثبت بچه ها رو ببینم و شاکر جنبه های دیگه ی بچه ها باشم ولی خیلی برام سخته چون بچه ها ده سالشونه و من به این طرز نگاه به بچه ها عادت کردم باورم شده بچه ها شلوغ هستن و نمیشه دیگه کاری کرد و باید بسازم در حالی که اینقدر خودم روی این مساله فوکوس کردم و اینقدر ارتعاش فرستادم که روز به روز بیشتر و بیشتر شده و داره میشه
ممنونم بابت این فایل قشنگتون مثل همیشه عالی بود، همیشه از تون انرژی میگیرم و چراغ راه من هستید
از خداوند بزرگم کمک میخام با آموزه های شما و اراده ی خودم بتونم فضای آرامتری در خونه تجربه کنم
ممنونم استاد گرانقدرم و خانم شایسته ی عزیز
سلام استادِ جان سلام مریم خانم گل
سلام به دوستان عزیز که مثل گلهای در دشت سرسبز با غنچه های زیبا در سایت هستید
چرا مرغ همسایه غازه؟
داشتم فایلو نگاه میکردم وسط های فایل بود که استاد اشاره کردن به دیدن نکات منفی اطراف خودمون و در مورد کسب و کار خودمون صحبت میکرد داستانی اشنا از خودم رو به یادم اورد برام خیلی خیلی جالب بود
بعداً مدت ها که دانشگاه بودم و توی روستا هم زندگی میکردم گفتم چیکار کنم یه شغل کوچک که درامد خودمو داشته باشم بعداً چند روز فکر کردن به فکرم رسید که دستگاه جوجه کشی بخر خیلی هدایتی هم بود حالا چرا هدایتی چون از وقتی که بهم گفته شد و منی که درآمدی نداشتم اینقدر زیبا کارها کنار هم چیده شد که زیر 45روز خریدمش ولی داستان از اونجایی خراب شد که من سفارش تخم مرغ دادم و رفتم گرفتم از طرف و کسب و کار طرفو برای چند بار دیدم و افتادم توی تله مقایسه
خیلی خودمو با این و اون مقایسه کردم و روز به روز اوضاع بدتر میشد چون با اگاهی های فایل ها درست و حسابی روی خودم کار نمیکردم و فقط گوش میدادم فایل ها رو فقط
این قدری بد شد که دیگه تصمیم گرفتم با پدرم کارگری کنم و کار کردن روی فایل ها مخصوصا زندگی در بهشت رو خیلی دیدم در کنار بقیه فایل های دانلودی منی که درامدم 1/5بیشتر در ماه نمیتونستم پول بسازم درامدم رسید به 5میلیون در ماه و الان قدم اول رو خریدم و یک ماهی میگذره از کار کردن روی قدم اول اینقدر ذهنم ارام تر شده و در تصمیم گیری هام فکر میکنم در مورد قوانین که
آیا الان من کاری که میخوام انجام بدم طبق قانون هست یا نه؟
هرکاری میخوام انجام بدم تقریبا با قوانینی که از استاد یاد گرفتم می سنجمش
چقدر ذهن من پاک تر از قبلاً شده
قبلاً من خیلی سریع عصبانی میشدم ولی الان نه
قبلاً من پول کار میکردم ولی یک قرون نداشتم ولی الان من 3میلیون پس انداز دارم که برای هدفی دارم پول جمع میکنم
من باورهام خیلی نسبت به گذشته تغییر کرده و تا وقتی کار میکنم روشون بهتر و بهتر هم میشه
قبلاً من حوصله انجام کاری رو نداشتم ولی الان باشگاه میرم و ورزش میکنم و طبق فرمول موفقیتی که از استاد تو دوره 12قدم یادگرفتم تو زمان کمتری بدن زیبای ساختم
قبلاً من نمیتونستم حتی از پدر درخواست کنم ولی الان درخواست که میکنم هیچ تازه بهش پیشنهاد هم میدم وقتی کار میکنه
به قول استاد اگه هم مقایسه خوب باشه و بخوایم خودمونو با کسی مقایسه کنیم اون خودمون هستیم با فقط میتونیم خودمونو با خودمون مقایسه کنیم با دیروزمون
ما این حق رو باید از خودمون بگیریم که خودمونو با کسی مقایسه کنیم چون مقایسه کردن خودمون با دیگران دقیقا مثل خوردن سم میمونه
چقدر الان که حرفام تموم شد حس خوبی دارم انگار این حرفا ها توی ذهنم گیر کرده بودن و نیاز داشتم یه جای بنویسمشون استاد ازت سپاسگزارم که این فضای بدون حاشیه و مثبت رو ساختی تا ما اینجا باشیم و لذت ببریم از کامنت های همدیگه و فایل های پرازآگاهیتون
خدایا سپاس گزارم که جای هست تا اگاهی هامو یادداشت کنم
1403/10/15شنبه
22:56
سلام استاد جان
خدایاشکرت ب خاطر یه فایل ارزشمنده دیگه
مرغ همسایه غازه این دیدگاه خودم دارم با
این تفاوت ک نسبت ب قبل کمتر شده و کمتر
دنبال عوامل بیرونی هستم چون مهاجرتم خیلی
درس ها برام داشت خیلی تجربیات ارزشمندی
داشت این شهر خوبه پول توشه مردمانش فلان
اند یا شغل تولید عالیه دقیقن من این طرز تفکرا
داشتم و اومدم وبعد مدتی دیدم نه همجور آدمی
تو این شهر هست شغل قبلیم از این شغل خیلی
بهتر بود ناشکر شده بودم و ادامه ماجرا و یاد
حرف های استاد تو دوره ثروت 1 افتادم ک
ثروتمند شدن ن ب شغل،شهر ،سن،جنسیت،…
ربط نداره و الان باورش کردم چون این شرایطا
دیدم و حرف استاد کاملا درست بود
_مادر عزیزم همیشه مقایسه میکرد با بچه های
همسایه بغلی شما هام مثل فلانی باشید ولی
درکل سه تا بچه هاشا دوس داره و این طور
میگفت ک ما بهتر بشیم بنده خدا نمیدونسته
شیوه درست این نیست ب هرحال من ک خیلی
دوسش دارم و تا کنار هم هستیم قدرشونا میدونم
_مقایسه کردن خودم با دیگران باعث شد خواسته
های اونا را داشته باشم وقتی بهش رسیدم نه
تنها احساس خوبی نداشتمب شدت احساسم
بد بود ب خودن میگفتم چرا این احساس را دارم
ب هدفم رسیدم با دوره احساس لیاقت فهمیدم
همش مقایسه بوده نگاه ب نگاه بوده میدونی
شخصیت من با مثلا این شغل و شهر ساز گار
نیست چون فلانی رفته تو این شغل منم برم
درحالی ک هرکسی برای هر کاری ساخته شده
همه انسانها مثل هم نیستند،ماها حتی تو آهنگ
گوش دادن هم متفاوتیم مثلا وقتی بارفیقام میرم
مسافرت یکی رپ دوس داره یکی قدیمی،یکی هم
کلن مخالفه و میگه سکوت باشه اینقدر متفاوتیم
من بارها این را تکرار کردم تا این تجربیاتم درونی
بشه دوباره اشتباه نکنم و خودما مقایسه نکنم
خلاصه از این مرغ همسایه غازه من خودم ضربه
خوردم و درساشا یاد گرفتم وبعد از مهاجرتم
خیلی سپاسگزارتر شدم و متواضع تر شدم چون
میبینم اون شرایطا جور میکنه اگه خودم میخواستم
اقدام کنم چطور انجام بدم کلاهم پس معرکه بود
چقدر خوبه این مهاجرت قشنگ آب دیده میشی
و توکلت ب خدا بیشتر میشه
یادم باشه همیشه مرغ خودم غازه ن کسی دیگه خخخ
پر برکت و سالم و پر روزی باشید دوستان عزیز
سلام ب استاد قدرتمند و خوش سخن
قبل از اشنایی با دوره احساس لیاقت و اشنایی با استاد مرغ همسایه همیشه واسم غاز بود واز وضعیتم درهر صورت ناراضی بودم . وضعیت ظاهرم رو با همسن و سالان یا افراد دیگ مقایسع میکردم با اینک وضعیت خوبی داشتم ناراضی میشدم و تو افسردگی میرفتم .وقتی زیاد ب بقیه توجه داشتم بهترین وضعیت موجودم رو نمیدیدم
با اینکه شرایط مالی بهتر داشتم کوچکترین داشته هامو نمیدیدم و دیگران مهمتر بودن
اگر چیزی میخریدم و دوستم هم میخرید وسیله دوستم همیشه بهتر بود و پشیمون میشدم
چیزی راضیم نمیکرذ
واین نارضایتی ب خشم عصبانیت و افسردگیتبدیل شد
کم کم یاد گرفتم ک توجه نکنم و از وقتی خودم رو با قبل خودم مقایسه میکنم
هر انتخابم رو دوس دارم کم و زیاد رو هرچی هست دوس دارم
ارامش دارم
مقایسه نمیکنم
اصلن مهم نیس واسم بقیه چطوری هستن .اصلن کجا سفر میرن .اصلن چطور میگردن
چون حتی سفر رفتنم با توجه به دیگران بود
هرجور اونا بودن هرجا میرفتن واسم مهم بود
الن نه . مهم این ب من خوش بگذره مهم این دوس داشته باشم
مهم اینه ارامش دارم
هرچیزی نمیخرم
هرچی واقعا نیلزم میش رو میخرم دوس داشته باشم میخرم
و بهتر میتونم وضعیت و امور مالیمو مدیریت کنم
با قدیم خودمو مقایسه میکنم خیلی عالی شدم
فقط تین عصبانیت ک گاه بگاه شده ن مدام اینم حذفش کنم.فک میکنم ب درسهایی ک گوش میدم عمل میکنم .البته نتایجم نشون میده مسیرم درسته تکامل طی بشه
ممنون از استاد
عاشقتم
در پناه پروردگار سلامت باشی ک عشقی
به نام خدای بسیار بسیار بخشنده و بسیار مهربان
سلام ودرود به مریم عزیزم و استاد بسیار گرانقدرم استاد عباس منش
تمرکز روی مرغ همسایه در بسیاری از مواردی که مربوط به حیطه آموزش در زمینه نقاشی و متد سیاه قلم هست ،آموزشم در طی 3.5 سال خودم به پایان رسوندم چرا که فکر کردم که اصلا طرفدار نداره ،باخودم گفتم ،ببین این متد واقعا بیخوده و رنگی خیلی متفاوت تره و رهاش کردم و طراحی رو بیشتر زوم کردم و در شبکه های اجتماعی کارهای بسیار عالی از سیاه قلم رو می بینم و میگم اینا خیلی راحتتر و آسون گیر هستند و خیلی راحت تابلو رو به اتمام میرسونن در صورتی که اجراشون شاید اصلا قوی نباشه ولی من مقایسه می کنم و داشت خیلی حسمو بد میکرد و متوجه این قضیه شدم و توجه مو برداشتم .
دوباره تصمیم گرفتم برم سراغ رنگ روغن ،نظرم این بود که ، اصلا رنگی کارکردن یه چیز دیگه القا میکنه به مخاطبان و این خیلی بهتره و مدام در جستجوی استاد برای آموزش پرتره با رنگ روغن بودم وچه خوب شد که به این فایل برخورد کردم و جلوی یک حرکت بسیار بزرگ رو گرفت .
تمرکزم روی عوض کردن رشته مورد علاقه ام که 3.5 سال براش زحمت کشیدم نبود با صحبتهای شما متوجه این باگ از خودم شدم و شاید باورتون نشه الان من چند باور بسیار نامناسب از صحبتهای استاد درمورد بیزینس ام پیدا کردم که هر روز باهاش سرو کار داشتم ولی برام عادی بود و خیلی هم تحسین میکردم این رفتار نامناسب که برام باورهای مخرب ساخته
ویا در مورد خاااااااارج که یکی از باورهام این بود که این جا تو ایران قدر هنر کسی نمی دونه و پول براش نمی ده باید حتما مهاجرت هنرمندی کنم برم یه کشوری که مردمش و فرهنگ اون کشور هر جا به جز ایران باشه ،خیلی می فهمن که ،هنر چیه و روی چشم شون می ذارن این تابلوهارو…..
یا باور دیگه تو تهران نمی شه باید برم توی شهرستان ها ورکشاپ بذارم و کلی درآمد داشته باشم و چون قدرت خرید شهرستانیها کم می تونم بهشون حسابی کمک کنم و کارآفرین بشم و براشون شغل ایجاد کنم با هنرم…..
درصورتی که باور کمبود و محدود داشته باشی فرقی نمیکنه ایران باشی ، یا خارج از ایران وقتی نمی تونی خودت ،قدر هنر خودتو بدونی و شاکر خدای مهربان باشی که تمام امکانات رو در این شهر برات محیا کرده ،سپاسگزار باشی کجاااااااااااامیخوای قدردان باشی
همه می گن تهران برای کسب و کار خوبه دوستانی دارم از شهرستانها میان اینجا آموزش نقاشی می بینن و اونوقت من میگم اینجا نمی شه درآمد خوب داشت اونم از هنر برم شهرستان ها خوبه.
وای استاد واقعا درخود مستقر شدن و کنکاش برای این باورهای محدود کننده و اینکه مسیولیت تغییر شغلم رو خودم بعهده نمیگیرم ،ایراد خودمو نمی بینم من نزدیک4 ساله که فقط آموزش دیدم تا با توپ پر و تجربه برم تو بازار کار ولی با این افکار دوباره می خواستم برم روی آموزش رنگ.
وقتی کانون توجه مو کنترل میکنم بیشتر خودمو می شناسم و می فهمم که آره دارم کجارو به غلط و اشتباه میرم
ناسپاسی و توجه به ناخواسته ها برات بیشتر رقم میخوره
خدارو شاکر و سپاسگذارم که بهترین هارو در سایت می بینم و فانوس روشن برای راههم شده برای ادامه مسیرم و رسیدن به اهدافم
استاد پایدار باشید و استوار و مریم نازنینم از شما برای زحمات بسیار زیادی که در سایت متحمل میشی تا مارو به راحتی و آسانی و رسیدن به اهدافمون کمک میکنی با پروژه هایی که به ذهن نازنینت خطور میکنه بسیار بسیار قدردانم و سپاسگذار خدای مهربانم هستم که هدایتم میکنه با فایل هایی که به موقع در اختیار من قرار بگیره