چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 34

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
    495MB
    33 دقیقه
  • فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
    61MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 772 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان،به نام یگانه معبود جهانیان،قدرتمندترین قدرتمندان.سلام به استاد بزرگوارم ودوستان،عزیز،دررابطه با سوال استاد عزیز،اینکه زمانی که ماصدخودمونوبرای کاری که انجام میدیم،هدفمون،عشق وعلاقه ای که داریم،ولی ما چرا نتیجه ای که میخوایمو،بدست نمی‌یاریم،یااصلا بهش نمیرسیم،دید من نسبت به این مسأله اینطور هست که ما تلاش میکنیم،وقت صرف میکنیم،حتی شاید بیشترازحد استاندارد ولی باورمانسبت به اینکه این خواسته ماچقدربه مانزدیک یا اینکه میرسیم بهش حتما،چقدر هست خیلی مهمه ،فارغ از اینکه در رابطه با چ موضوعی باشه،ایمان ما،توکل مابخدا،همون بحث رو آدما حساب نکنیم وواقعیی،رو خودش حساب کنیم خییلی،مهمه،حرفایی ک هرروز،اون نداهایی ک باخودمون یدک میکشیم ک نمیشه،نمیتونیم،گنده ترش انجام داده نتونسته،اینها خیلی تاثیر داره،پاشنه آشیل ما او مسیری که میریم اینم تاثیرشو میزاره،اینای که میگم خودم تجربش،کردم،خلاصه همه چیز به خودمون برمیگرده ک چ شخصیتی ازخودمون ساختیم،چ باورهایی داریم ،چ اعتقاداتی داریم،چ ترس‌هایی داریم،به چی توجه میکنیم،آیا زمانی ک به مشکلی برمیخوریم دنبال ریشه ها هستیم ،دنبال دلیل منطقی هستیم یا اینکه دلیل موفق نشدنمونو ی چیز بیرونی میدونیم و دنبال فرعیاتیم،خیلی مهمه ک علتو پیدا کنیم ودرسدد رفعشون باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1611 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    من تقریبا دو سالی میشه که با شما آشنا شدم از 17 سالگی من عاشق فوتبال هستم عاشق فوتبال هستم و خیلی دوست دارم که تو تیم های خوبی بازی کنم و به اهدافم تو این زمینه برسم ماه های اول خیلی رو خودم کار میکردم ولی قانون تکامل رو هم نمی‌دونستم من خیلی رو خودم کار میکردم هرچی جلوتر می‌رفت بیشتر رو خودم کار میکردم و همزمان فوتبال هم بازی میکردم اما یک مشکلی هم در گل زنی داشتم و خیلی از توپ هارو گل نمی‌کردم و این نقطه ضعف من بود با این که من یکسانی بود که اینطور شده بودم اما قبلاً همون توپ هارو گل میکردم حتی سخت تر از اونا هم بعد واسم عجیب بود که چرا با اینکه من آنقدر احساسم خوبه چرا نمیتونم خوب گل بزنم چند ماه بعدش از ناحیه مچ پا مصدوم شدم و یک ماه بازی نکردم اما باز خودم رو کنترل کردم و دوباره شروع به بازی کردم الان باید این رو بگم که من تو اون سال خیلی به مصدومیت فکر میکردم ، همیشه حس میکردم که یکی میتونن به من آسیب بزنه و خیلی از مصدومیت ترس داشتم و نمیتونستم کنترلش کنم بعد چند بار ضربه خوردم تا فهمیدم که آقا این خودم هستم که دارم این اتفاقات رو برای خودم به وجود میارم اون موقع پاییز سال 1400 بود من داشتم روی کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم کار میکردم و خدا رو گواه می‌گیرم کمتر از یک هفته که به آموزه های اون کتاب عمل کردم و تمرکز کرده بودم رو گل زنی در فوتبال ، اولین تمرینی که رفتم چند تا گل خوشگل زدم و واقعا هیجان زده شدم و خدا رو شکر کردم به خاطر این قوانین فوق العاده اش منی که تا قبل از اون هر سه، چهار تمرینی یه بار گل میزدم یعنی می‌خوام بگم که این ترمز ترس از مصدوم شدن آنقدر قوی شده بود که حتی تو تمرینات هم سخت گل میزدم ، اما اون روز واقعا کیف کردم چند باری تو مسابقه ها هم از اون استفاده کردم و به میزانی که تمرکز میکردم روش جواب میداد ، من خیلی داشتم تمرکز میکردم و فرکانس می‌فرستادم که به تیم ملی و استقلال برم حتی خیلی خودم رو تو اون شرایط قرار می‌دادم و خیلی تمرین هم میکردم ، و حتی خودم رو تو تیم های اروپایی هم تصور میکردم ، این باور مصدومیت خیلی کم شده بود و من هم بعضی وقت ها میشد که جدی رو خودم کار نمی‌کردم یعنی من اگه بخوام بگم یادم نمیاد که من یه ماه با تعهد رو خودم کار کرده باشم ، بعد داشتم رو خودم کار میکردم تا اینکه پول خوبی برام اومد بهار 1401 من هم خیلی خوشحال شدم که میتونم یک دوره از استاد رو بخرم قبلا هم پول داشتم اما نه به اندازه زیادی که بتونم دوره بخرم اون موقع تازه 18 سالم شده بود و یکم باور محدود کننده احساس گناه اومده بود سراغم نه اون احساس گناهی که بگی خدا میبخشه یا نه بحث خودم با خودم بود بعد فهمیدم که باید با خودم به صلح برسم اردیبهشت ماه دوره به صلح رسیدن با خود رو خریدم ، از همون جا زندگی من خیلی نسبت به قبل دوره متحول شد با ایمان و تعهد رو خودم کار میکردم ، نشانه های فوق العاده ای برام نیومد و من خودم می‌فهمیدم کن این نشانه های اینه که من تو مسیر درست دارم حرکت میکنم ، یکیش این بود که مثلا راننده تاکسی ازم پول تاکسی نگرفت چند هفته بعد که خیلی خوب شده بودم امروز لحاظ فرکانسی و زیاد هم تمرین فوتبال میکردم ، رفتم تهران است باشگاه استقلال من کلا از دوسال پیش که با شما آشنا شدم باخودم میگفتم که میرم استقلال تست میدم و قبول میشم و از اونجا به ترتیب پیشرفت میکنم و با توجه به فرکانس های که ارسال کرده بودم این همه مدت شک نداشتم که قبول میشم البته تازه فایل قانون تکامل رو هم گوش داده بودم و یه حس کوچکی به من می‌گفت که نمیشه یه شبه از تیمتون تو لرستان، خرم آباد، بری استقلال اما من زیاد توجه نمی‌کردم ، خلاصه رفتیم تست دادیم و برخلاف انتظار من قبول نشدم و واقعا شوکه شدم که مگه میشه قانون عمل نکنه ولی اتفاقا قانون عمل کرده بود ،قانون تکامل ، من اون روز خیلی ناراحت شدم اما بعد چند روز خودم رو جمع و جور کردم و اومدم خرم آباد ، خیلی خوب داشتم بازی میکردم تو خرم آباد و هم زمان رو دوره صلح خودتون هم کار میکردم باور احساس گناه که من تا 28 سالگی حتی بهش فکر هم نمی‌کردم یه دفعه اومده بود تو ذهنم و شده بود پاشنه آشیل من و باور مصدومیت با کار کردن رو دوره به صلح رسیدن با خود خیلی خیلی خیلی کم شد چند باور ها از بین نمی‌روند و باید روشن کار کنیم و نگذاریم رسد کنند و و اوضاع خیلی خوب بود ، تو بازی های دوستانه خیلی گل میزدم و تبدیل شده بودم به بهترین مهاجم تیممون تا اینکه چند ماه بعد ، یعنی شهریور مسابقات استانی شروع شد هم انتظارات از من خیلی بالا بود و هم خودم خیلی از خودم انتظار داشتم که گل های خوبی بزنم مسابقات شروع شد و سه بازی کردیم تیم صعود کرد اما من با اینکه همه بازی ها تو بازی بودم ، نتونستم حتی یک گل هم بزنم ، حتی موقعیت هم خراب کردم من خیلی دوست داشتم که بتونم اولین گل رسمی رو بزنم اما نزدم ، با اینکه تو دفتر هم نوشته بودم یه بازی مونده بود اما من وسط بازی ها ول مردم و رفتم کرج تفریح و مسابقات هم تموم شد و تیم صعود نکرد ، دانشگاه هم نرفتم وموندم که یک سال دیگر تر برم از زمستون هم به خاطر یک مصدومیت ، همون مچ پام ، سه ماه بازی نکردم ، با اینکه می‌تونستم بازی کنم ، احساس گناه، دوباره اومد سراغم از پاییز سال قبل و من هم خیلی کم شده بود تایم کار کردن رو باور هام اما خدا رو شکر دوباره شروع کردم از اسفند پارسال و احساس گناهم که باعث احساس عدم لیاقت میشه در وجودم خیلی کم شد نمیدونم چطور اما چند ماه خوب رو باور هام کار نکردم زمستون پارسال و خودم فکر میکنم به خاطر این بود که داشتم درس میخوندم ، من الان یک ماهی میشه که دوباره شروع کردم به فوتبال و کار کردن روی خودم اما با تجربه تر شدم و میدونم چطور دوباره جدی شروع کنم من الان ترمزم اینه که احساس گناه برا یه چیز مسخره که ماله خیلی وقت پیشه و خیلیا مثل من بودن اما چنین حسی ندارن اما میگم که این احساس خیلی خیلی کم شده تو این به ماه حتی نزدیک به صفر ، یه ترمز دیگه که دوباره پیدا شده باور مصدومیت هست که اونو خیلی کمه ، و یه ترمز مخفی دیگه هم هست که میگه چون تو 19 سالت هست و تو تیم های پایه لیگ برتری بازی نکردی پیشرفت نمیکنی ، آنا کسایی بودن مثل وحید امیری که از بیست سالگی فوتبال رو شروع کرد و الان تو تیم ملیه ، یا جونیور مسیاس ، جیمی واردی و…

    ولی بعضی وقتا حس میکردم اون شور شوق پارسال ، پریسال رو که با ایمان رو خودم کار میکردم و فایل هارو می دیدم ندارم نمیدونم چرا اما خودم رو کنترل میکنم چون میدونم عمل به آموزه های استفاده که زندگی انسان رو رقم میزنه

    من دوباره با تعهد از اول سال شروع کردم و می‌خوام جدی رو خودم کار کنم و امیدوارم ، که آرام آرام خداوند من رو به چیز هوایی که دوست دارم و به تیم های حرفه ای هدایت کنه .

    ممنون میشم نظرات خودتون رو در مورد سوال ها و دیدگاه من برام بنویسد ، دوستون دارم هر کجا هستید سلامت و موفق و سعادتمند و ثروتمند باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سید محسن مصطفوی گفته:
    مدت عضویت: 1020 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته

    ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الا خره حسنه

    این آیه عزت نفس در قرآن به ما دستور میده تو فقط عالی ها رو تیک بزن وانتخاب کن ولی مگه ذهن‌استدلال گر میزاره

    سال‌های قبل که با این قوانین آشنا نبودم و اصلا نمیدونستم هدایت چی هست خدا کیه و فقط مثل گوسفند دولا راست میشدم و اصلا نمیدونستم برای چی نماز می خونم روزه میگیرم سر در گم بودم مثلا یادمه یک هفته مغازه های خیابون جمهوری رو زیر رو کردم که یه موبایل به اصطلاح خوب ‌ارزون بخرم آخر هم اشغال ترین موبایل بازار رو خریدم بعدش چقدر خودم رو سرزنش کردم که چرا یک کم پول بیشتر ندادم یه چیز درست حسابی بخرم آخرش هم یکسال کار نکرد و سوخت

    به قول استاد ما لازم نیست زیاد برای بدست آوردن چیزی زور بزنیم کافیه فقط یه ذره تلاش کنیم و از خداوند هدایت بخواهیم که خدایا بهترین رو برای من بزار کنار تا من برم بخرمش

    من یک سری باورهای کمبود مثل ارزون‌تره بهتره

    انقدر هزینه کنی مردم چی میگن

    تو یه کارمندی یه موبایل ارزون بخر

    فقط اون برند خوبه بقیه برندها نه

    و سواس در انتخاب

    عدم آشنایی با قابلیت های اون

    بی عزت نفسی

    باعث می‌شد که من برای یه خرید ساده مثلا یه موبایل یک هفته انرژی هدر بدهم

    اما اون طرف قضیه وقتی روی باورهام کار کردم و من لایق بهترین هستم خداوند دوست داره من بهترینها رو داشته باشم جهان پر از نعمت ‌وثروته و فراوانیه پول بی نهایت هست

    تو خرج کن تا پول بیشتری وارد زندگیت بشه

    باعث شد منی که برای خرید یه موبایل 2میلیونی هفته ها تو بازار پرسه بزنم و انرژی بزازم همین پارسال با عزت نفس بالا رفتم تو اولین مغازه یک ایفون 13 با بهترین لوازم خریدم 60 میلیون کارت کشیدم اومدم بیرون کل زمان برای این خرید 1/5ساعت شد

    یا رفتم تو اولیین مغاز و بهترین فروشگاه قلمستون یه دوچرخه 175 میلیونی با قدرت خریدم

    که متصدی صدور چک بانکی میگفت تو 175 میلیون پول دوچرخه داری میدی؟؟؟

    خوب برو یه تیبا بخر

    گفتم ماشین دارم

    دوچرخه دوست دارم اونم بهترین دوچرخه که تو ایرا ن تکه

    باورهای مخرب فقر هم وقت آدم رو میگیره هم جون آدم رو میگره هم عزت نفس آدم رو میاره پایین و باعث میشه مثلا برای یه خرید ساده کلی explore کنی آخرم اشغال بخری بعد چون اون جنس خوبه رو هم دیدی و ذهنت به خاطر باور فقر و کمبود جلوگیری کرده کلی هم باید بعدش خودت رو سرزنش کنی و دلیل بیاری برای ذهنت که چرا اون بهتره رو نخریدم خوب لامسب یه خورده بیشتر پول میدادی اونو میخریدی

    اینها همش از باورهای فقر میاد و بای شناسایی بشوند

    ساله پیش تو‌محیط کارم با همه درگیر بودم دعوا می‌کردم چون بیماری کمال گرایشی داشتم که همه باید مثل من کار کنند اگه یک ساعت تو اداره بنشینی نونت حرام میشه و از این دسته باورهای مخرب و اگه کسی طبق میل من رفتا ر نمی مرد به شدت عصبانی میشدم

    ولی وقتی قانون رو درک کردم متوجه شدم چرا من الکی آنقدر با همه درگیر میشدم و آنقدر زور میزدم که همه کارها امروز رد بشه چقدر عجول بودم

    فهمیدم که من فقط خودم رو باید تغییر بدم و وقتی من تغییر کردم چقدر آدم‌ها و فرکانسهای اطرافم عوض شد

    متوجه شدم وقتی من زیاد دارم زور می‌زنم و انرژی هدر میدم حتما یه جای کار خودم عیب داره و باید برم اون باور مخرب رو شناسایی کنم و از صفهحه وجودم پاکش کنم

    یه آیه در قرآن هست که خطاب به پیامبر

    که خدا اختیار مطلق است و به دست تو‌کاری نیست

    و به پیامبر می فرماید که ای پیامبر خودت رو آزار نده که مردم ایمان بیاورند و تلاش بیهوده نکن که مردم رو تغییر بدی هر کس تو فرکانس من باشه خودش میاد هرکس هم نباشه بسپارش به خود من

    از همه بچه ها و استاد سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      اکرم هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1427 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام و درود بر شما

      چقدر خواندن کامنت شما به من امید داد که منم میتونم تغییر کنم. همونطور که شما انقدر تغییر فوق العاده ای کردین

      من از خدا خواستم که کمکم کنه تغییر کنم و فرکانس ثروت بفرستم ، نه اینکه موقع خرید بگردم دنبال ارزان ها و تخفیفا

      شما تونستین ، واقعا براتون خوشحالم و تبریک میگم بهتون

      از خداوند متشکرم که کامنت شما رو نشونم داد

      سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سید محسن مصطفوی گفته:
      مدت عضویت: 1020 روز

      سلام ودرود برشما

      خیلی خوشحال شدم که شما هم قوانین جهان هستی رو درک کرده اید من هم مثل شما که تو داستان آشنایی با استاد عباس منش نوشته بودید استاد عرشیانفر و سهیل جان رو دنبال می‌کردم که با لایو عرشیان با استاد آشنا شدم

      نکته ای که در استاد عباس منش خیلی در وجود من شعله بر انگیخت این بود که حرف های ایشون حول یک اصل توحید متمرکز هست که من حقیقتا در اساتید دیگه آنقدر توحید و دوری از شرک‌رو ندیدم و با ذات اللهی من بسیار هماهنگ تر هست

      امیدوارم که از در دیوا ر خیر و برکت و ثروت براتون بباره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Reza Hedari گفته:
    مدت عضویت: 902 روز

    سلام به استاد عباسمنش و خانوم شایسته

    سلام به دوستان عزیزم

    من مدت هاست که الان یکی از خواسته های اصلی من خرید دوره فوق العاده و بینظیر روانشناسی ثروت‌ 1 استاد هست

    من این دوره قبلا از یک شیوه حرام به دستم رسیده بود و چند جلسه رو گوش دادم و استفاده کردم و بعد دلم راضی نبود پاک کردم

    من به دوره روانشناسی ثروت 1 ایمان کاملی دارم ک با انجام تمریناتش و باور به حرفای استاد زندگی مالی من در حتی 3 ماه از این رو به اون رو میشه به این باور کامل دارم

    و الان 2 ماه هست ک میخواستم دوره رو بخرم یک قرار داد کاری که پول اون قرار داد به اندازه خرید دوره روانشناسی ثروت 1 بود دقیقا دقیقا به همون مقدار

    و دم اخری که قرار داد نوشته شد وپول فردا باید به حسابم واریز میشد اون شخص پول من رو نداد و فرار کرد

    رفتم در یک فست فود مشغول به کار شدم به مدت 1 ماه ب سختی کار کردم بعد از 1 ماه که باید پولم رو میگرفتم و مقدار اون پول به اندازه خرید دورره بود صاحب کارم گفت نصف پول رو میدم و نصف رو بعدا

    و باز من سردر گم که چرا نمیشه چرا مشگل کجاس چرا با تلاش فراوان به خواسته ام نرسیدم

    چیزی که تا الان متوجه شدم این هست که

    من باور دارم با خرید دوره روانشناسی ثروت 1 زندگی من از این رو به اون میشه و اون ور هم این باور رو دارم که (اگر ثروتمند بشم همه فکر میکنند که من دزدی کردم یا کلاه برداری کردم)

    ممنون میشم از دوستان عزیزم که تو این مورد کمکم کنن که این ترمز رو حذفش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      اکرم مهدی گفته:
      مدت عضویت: 1225 روز

      سلام به برادر بزرگوار

      نکته ای که من در فایل های استاد بهش رسیدم این بود که استاد در ابتدای کار که با آمریکا سفر کرده بودند گفتند بعضی از اقوام نزدیک من حتی می گفتند این خانه ها وماشین هایی که استاد فیلمش می فرسته وسایل میگیره تمامش اجاره ای ودروغ میگه که مال خودش وداره فیلم بازی میکنه ویا اینکه اگر میره داخل ویلاش وپشت درخت هست که برگ هاش حرکت می کنه می گفتند حرکت برگها رو با برنامه فتوشاپ درست کرده ویلایی در کار نیست

      این نمونه برای خودت بیاره که همیشه مردمی که ذهن فقیر دارند زیاد از این حرف ها می زنند به ما ربطی نداره خودشون از نعمت دور می کنند ما چرا باید ؟؟؟؟؟؟در گیر ذهن فقیر آن ها شده خدا را از ثروت محروم کنیم این برمی گرده به اینکه حرف مردم از آسایش خودمون مهم تر که ریشه در ضعف عزت نفس داره وگرنه نباید برامون قضاوت دیگران مهم باشه وبرای خودتون نمونه بیاورید که افرادی که ترقی چشمگیری داشتند همیشه توسط افراد کوته فکر با ذهن فقیر در مضان اتهام دزدی ،کلاهبرداری،قاچاق فروشی و،….قرار گرفته اند

      الگوی شما در مبارزه با این باورها ،دیدگاه استاد عباس منش باشد نسبت به این موضوع که اعراض می کردند وبی تفاوت بودند وثروت را به خود جذب می کردند .

      در پناه خدا ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نسرين خالقي گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم بانو و همه دوستان در این سایت الهی ، خدا را شکر برای نعمت وجود شما و این مطالب ارزشمند

    دوره کشف قوانین و دوره عزت نفس در دوره ارزشمندی أست که از خداوند درخواست کردم به راحتی و عزتمندانه بخرم و درک کنم و مهمتر از ان عمل کنم . قانون اصلی و اساسی جهان که همان پاسخ به فرکانس های ما است ولی استاد عزیز و چیره دست و به فرمایش مریم بانو این استاد باهوش ، چنان همه موارد و راهها و ترمز ها را موشکافانه کشف کرده است که هیچ جا نمی شود مانند ان را پیدا کرد .

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    من هدف و خواسته ای چند سال أست داشته ام و نتوانسته ام به ان برسم خرید خانه دلخواهم بوده که هر بار به طریقی موفق به خرید ان نشده ام خیلی دوست دارم که خانه ارزو هایم را بخرم ، این مهمترین خواسته ای أست که محقق نشده أست

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    افراد بسیار زبادی را دیده ام در دوست و اشنا که وجود سن کمتر یا کار راحت تر توانسته اند به خواسته خود برستد، قبل از اشنایی با استاد من هم این فکر را داشتم که ان کار خاصی که انجام می دهند سبب شده به خواسته خودشون برستد یا ان خانه زیبا را داشته باشند یا در محل های بالا ی شهر تهران که می رفتم همیشه این تو ذهنم بود مگر امکان دارد از طریق کار کارمندی و راه درست به این خانه ها رسید و همان ایده منفی که همه پولدارها از راه خلاف به ثروت زیاد رسیدند ، ولی در این مدت اشنایی با قوانین دیدم که چه افرادی با تغییر باورها و فقط روی خدا حساب کردن به چه ثروت های بزرگ رسیدند ان هم به راحتی با ایده های ساده ، دو نفر که خودم می شناسم و از شاگردان استاد بودند. واقعا با دیدن الگو ها و اینکه برای انها شده باور می کنی که برای من هم می شود و فقط باید بند کفش را محکم کرد .

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    اول از همه فکر کنم ان شرک که درون اکثریت افراد أست و ان نگاه غلط به این سیستم و خدا باعث شده که خیلی از ما ها به خواسته هایمان ترسیم من خودم همیشه بر این باور بودم که باید دعا کنم نذر کنم به خواسته ای برسم و اگر نرسیدم خدا صلاح ندانسته ، و واقعا نمی دانم ابنها از کجا امده که نسل به نسل همه به ما رسیده ، واقعا خدا که منبع نعمت و ثروت و خوبی أست چرا نباید صلاح بداند و بر چه اساس صلاح می داند یا نمی داند ، چرا هیچ وقت دنبال جواب ان نبودیم .چرا همیشه دنبال متوسل شدن به امامان و بزرگان بودیم ، همان داستان عدم لیاقت ، که من خودم مستقیم نمی توانم از خدا بخواهم چون من بسیار کناهکارم ، یادمه زمانی دوستی داشتم که همیشه می گفت من به این واسطه ها کاری ندارم من مستقیم از خود خدا می خوام .

    به غیر از این شرک درون ، برای من به شخصه نداشتن عزت نفس مانع رسیدن به خواسته ام شده ، خیلی مواقع به خاطر دیگران اقدام نکردم تا انها ناراحت نشوند یا ترسیدم اقدام کنم که اگر نتیجه دلخواه را نگیرم چه می شود و ضرر می کنم و ان وقت حرف و حدیث های بقیه تمامی ندارد باید همه را راضی نگه دارم و … . برای من عزت نفس در خیلی موارد مهمترین عامل در نرسیدن به خواسته ام بوده أست .

    امیدوارم بتوانم این ایراد اصلی و هزاران مشکل و باور ریز و درشت دیگر را به مدد دوره کشف قوانین و عزت نفس بر طرف کنم .

    شاد و سر بلند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    رسول ابراهیمیان گفته:
    مدت عضویت: 2101 روز

    با سلام و عرض ادب

    4 روزه که دارم کامنتهای بچه ها را میخونم و از هر کامنتی که میخوندم لذت میبردم و نکاتی را یاداشت میکردم

    چقدر فایل خوبی بود و چقدر از اون عالی تر اینکه بچه های هم دوره ایت هر کدوم با نتایجشون و یا عدم دستیابی به نتایجشون اومدن و کامنت گذاشتن و ذهنیت بقیه بچه ها را تغییر دادن.حتی ایده هایی که میشد از کامنتها گرفت خیلی خوب و عالی بود و میشد ترمزهای مشابهی بین رفتار خودت و هم دوره ایهات پیدا میکردی و یا اتفاقات خوبی که با عمل کردن به قانون پیدا کرده بودن

    من بعد از این 4 روز الان به دلم افتاد بیام بنویسم و تمام کلماتی که نوشتم لحظه به لحظه به ذهنم اومدن

    از روز شروع اشناییم با سایت و عمل به قوانین در هر زمینه ای که خواستم با طی کردن تکاملم به لطف خداوند پیشرفت کردم و اتفاقات کوچک و بزرگ زیادی تو زندگیم تجربه کردم از هدایتهای الهی و عنایتهای بسیاری که بهم داشت در مورد جای پارک برای ماشین..سبز بودن چراغها..انجام کارهام به راحتی…تا خرید خونه …خرید ماشین خوب ( البته هنوز اونی که در رویام هست نشده ولی در حد تکامل الانم خیلی خوبه)..خرید باغ… و سرمایه گذاریهای بسیار سود ده که تماما با هدایتهای الهی انجام دادم و سود خوبی هم بردم و مطمئنم راه درستی را در پیش گرفتم و ادامه میدم و به نتایج خیلی بهتری هم میرسم

    از لحاظ روابط هم خیلی رابطم با همسرم و بچه هام بهتر شده و کنترل ذهن و کنترل خشم خیلی بهتری دارم

    از لحاظ سلامتی هم خودم و هم افراد خانوادم کمتر مریض شدیم و من با اینکه دوره قانون سلامتی را خریدم ولی به صورت جدی هنوز گوش ندادم و عمل نکردم فقط مدتی مصرف کربو هیدات را قطع کردم و مصرف شیرینی جات را هم کم کردم و توی همین مدت 6 کیلو وزن کم کردم

    این را هم براتون بگم اولش که من با این دوره به صورت اجمالی اشنا شدم میگفتم اخه همسر من که نمیاد غذای جدا برای من درست کنه و سختشه این حرکت را انجام بده و بعد این طور ادامه دادم که کربوهیدرات را از چرخه غذاییم اول کم کردم و بعد حذف کردم از همون غذایی که خانمم برای خانواده میپختن من کربوهیدراتش را مصرف نمیکردم و به مرور حتی وقتی همسرم دیدن نتایج خوبی گرفتم ایشون هم با من همراه شدن و الان تقریبا غذاهای ما یا بدون کربوهیدرات هست یا کم کربوهیدرات داره و خدا را شاکرم به این خوبی تونستم استارت استفاده از دوره سلامتی را که بتونم به جد ازش استفاده کنم زدم

    راجع به سوال اول:

    من هم مثل همه بچه ها دلم میخواد استقلال مالی داشته باشمو تو زندگیم از لحاظ ثروت پیشرفت خوبی داشته باشم

    چند وقت و حتی میشه گفت چند ساله که ی کارمند خوب میخوام که در کنارم باشه ولی هنوز محقق نشده برام

    در مورد سوال دوم

    خب میبینم خیلی ها به راحتی کارمند با عدد و رقم و حقوق خیلی مناسب پیدا میکنن

    در مورد سوال سوم

    در مورد کارمند داشتن ترمز های زیادی داشتم و لی الان روی خیلیشون کار کردم و نشونه ها هم برام داره پدیدار میشه

    در مورد ثروت هم که احساس میکنم مسیرم درسته و دارم تکاملی پیش میرم البته از کجا تصاعدی میشه نمیدونم ولی با باور سازی ها و کار کردن روی فایلهای عزت نفس و ثروت دارم پیش میرم تا انشاله درامدم هم دیگه تصاعدی بالا بره

    و اینم را هم بگم که تا حالا هر تعهدی که برای افزایش درامدم به دو برابر یا سه برابری در سال داده ام به لطف خداوند بهش رسیدم فقط مونده تصاعدی …. که اونم حتما بهش به لطف خدا میرسم

    خدا را سپاسگذارم که امروز تونستم این کامنت را بنویسم و راه روشنی بشه واسه ادامه راه خودم و شاید بقیه دوستانم

    استاد عزیز بینهایت سپاس و براتون ارزوی سلامتی و حال خوب دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    معین کوه پیما گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    سلام دو صد سلام بر همه دوستان و استاد عزیز امیدوارم حال دلتون عالی باشه و جیب هاتونم پر پول

    در مورد سوال اول

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    خوب اول این اومد من رسیدم به هر خواسته ای که تلاش کردم و من بعدش ولشون کردم ولی یکم فکر کردم دیدم نه

    هدف امسال من ثروتمند شدن هست استقلال مالی

    من از همون اول از کار های انلاین خوشم میومد کاری که کلش به خود من بستگی داره چقد وقت بزارم

    مدیر بالا سرم نباشه و کلن خودم باشم خودم البته این به این علته که من توانایی رهبری کردن مدیریت افراد بر اساس توانایی ها

    تلاش و پشتکار رو از همون بچگی داشتم و از همه مهم تر خلاقیت و چون یک پیام بیل گیتس گفته بود من افرادی رو استخدام میکنم که راحت طلب باشن و کار های سخت رو به اسون ترین شکل انجام بدن و منم کلن کار سخت از همون بچگی تو کتم نمیرفت و خانواده دوستان لقب های گشاد اینا داده بودن

    به اینم فکر کردم چون اونا نمیدیدن من دارم تلاشم میکنم اینو میگفتن ولی دوستان نزدیکم منو الگو قرار داده بودن

    جوری که همشون برای یک شب خونه مون موندن انتظار میکشیدن و اینم بگم من کلن از نتایج از اهدافم از کار های که میکنم به هیچکس چیزی نمیگم یا اگه بگم به مادرم که هم فرکانسی من هست میگم

    خوب این یک مشخصه از خودم بود

    من کار های زیادی انجام دادم و درامد خوبی رو کسب کردم ولی از همشون بیرون میرفتم چون اون چیزی که میخواستم نبود تا کار الانم یعنی خالق بودن بود رسیدم من از همون بچگی تا همین الان بیشتر اوقات تجسم میکردم و با بیرون رفتن حال نمیکردم نه اینکه دوستان نبودن ها دوستان بودن و مشتاق من هم بودن من از رفتن به اونجا لذت نمیبردم و تجسم میکردم

    و خوب داستان برای خودم میساختم زندگی موفقیت و این برام واقعا لذت بخش بوده تا الان

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    افرادی که موفق شدن به راحتی و به اسونی خانواده عمه خودم در راه اندازی سایتی که دارن و فروش عالی دارن

    ولی من هنوز به اون ویو دلخواه نرسیدم که خانواده عمم با کمترین تلاش رسیدن

    سایت خود استاد در یکی از فایل های رایگان گفتن در روز دوم راه اندازی سایت 600 کامنت دریافت کردن

    واقعا هنوز همین الانشم برام سخته که باور کنم که شده برای استاد

    سایت های نو پا که ترکوندن

    افراد هنرمند که کار هاشون به راحتی فروش میرن و واقعا کارشون خوبه ولی درکی رو نمیرسونه

    و من خودم عاشق رسوندن درک هستم و خیلی تلاش کردم برای این

    ولی نرسیدم

    توی استریم افرادی رو می دیدم که خیلی راحت دونیت میشن و پول در میاوردن

    توی یوتیوب افرادی بودن که خیلی راحت ساب و ویو و واچ تایم میگرفتن از جمله دوست عزیزم و اقای سامانی گل

    که یک ویدئو توی روز اول گذاشته بود نزدیک 3000 هزار تا ویو گرفته بود

    گفتم چطور چرا برای من نمیشه

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    خوب فعلا توی این بخش

    موفقیت مالی

    من یک عمه دارم که اون ها اول با سایت استاد اشنا شدن

    و واقعا تحسین میکنم کل کار هاشون از مهاجرت از کار های که کردن و نحوه ثروت ساختن شون

    و ما براشون یک سایت ساختیم واوردیم بالا و دادیم دست خودشون نمیدونم چی شد توی همون ماه اول فروش خوبی داشتن و هر روز بهتر بهتر شد

    با اینکه اصلا روی سایت کار نکردن چون میگفتن اره برای اینکه سایتت فروشش داشته باشه باید هر روز هر هفته روش کار کنی مطلب بزاری اگر نه اصلن نمیشه بعد من اینو میدیدم اقا هم ویو هم فروش از من بیشتر و بهتر بود

    میگفتم دکی چی شد بعد تحسین کردم

    باور مخرب این بود

    1_برای ویو گرفتن و موفقیت باید مطلب زیاد رو سایت باشه باید هر روز روش کار کنی (این الان بهم رسید)

    2_هنر باید خیلی زیبا باشه و اصل هنر زیبا بودن کار هست (باور درست:در هنر مفهوم و درک درست تصویر مهم هست)

    3_کی میاد بخره (باور درست: من دارم هنر مفهمومی کار میکنم و دارم با این کار کلمات خداوند رو میکشم

    این همه افراد دوره های استاد و اساتید موفقیت رو خریدن برای اینکه توجه کنن به زیبایی و این همه افراد خرید کردن پس

    برای من هم میشه این همه افراد غیر از سایت استاد دارن نقاشی های مفهومی رو میخرن با قیمت های باور نکردنی

    این همه افراد دارن هر روز نقاشی های انلاین میخرن برای اینکه از کار اون هنرمند از نحوه فکر اون فرد خوششون میاد)

    4_تو با این کارت ارزش مگه ایجاد میکنی (باور درست: بله ایجاد میشه به چه دلیل افراد رابطه های خراب دارن افراد ده 50 به بالا تا دهه 70 یا همون 60 به دلیل داستان های ایجاد شده لیلی و مجنون شیرین و فرهاد البته من اون موقع نبودم و اینم هم نمیگم که همه افراد بعضی از افراد

    از جمله نزدیکان من

    ازشون میپرسیدم و میگفتن اره فلان ومیدیدم اقاااااا اینا همه قدرت تصویر هست یک تصویر میتونه زندگی هارو بساز و بکوبه

    من خلاق میتونم تصویری بسازم که درونش رابطه خوب رو نشون بده و افراد با دیدنش و به صورت ناخوداگاه اون هارو تجسم میکنن و احساس خوب رو میفرستن و جهانم از همون شرایط براشون میسازه ……..)

    5_معین اینجا ایرانه ایران از نظر هنر خیلی پایینه (باور درست:ایران هیچ وقت پایین نبوده افراد گذشته خیلی از نقاش های مطرح ایران بودن هنر باستانی نزد ایران است بست و گفتم بله که میشه ما محدودیت نداریم اونم توی این زمانه که همه چیز رو داریم )

    6_* احساس بد نسبت به نرم افزار های کرک (اقا من دیدم برای چی ایران از زمان دیجیتالی شدن موفقیت مثل ژاپن چین

    امریکا نداشته {رسیدم به اینجا که 99 درصد افراد طراح ایران از نسخه های غیر قانونی استفاده میکنن } و از نظر هنر میتونم بگم خیلی خیلی خلاق و عالی کار میکنیم ولی همه دارن کاری رو میکنن که دوست ندارن دیگران با خودشون انجام بدن

    گفتم من از نسخه کرک استفاده نمیکنم و به لطف خدا نرم افزار رایگان برای کارم پیدا کردم خیلی هم بهتر از فتوشاپ

    ولی گفتم تا جایی که بشه من از کرک استفاده نمیکنم . اینی که میگم بیشتر کرک هارو پاک کردم ولی ویندوز رو نمیدونم و نمیتونم پاکش کنم گفتم میرم سیستمی میخرم همش اورجینال )

    7_تکامل یواش و سخته(باور درست: اشتباه تکامل به این معنی هست که خیلی سریع تر به اون تجربه ها دست پیدا میکنیم و این بستگی به خود ما داره و اصلن سخت نیست بلکه اگر در مسیر علاقه باشه بعدش خیلی لذت بخش و در حین کار لذت بخشه)

    8_کار اسون یکجای کارش می لنگه (باور درست: هر کاری که سخته اشتباه است ، اگر کاری داره سخت پیشه میره اشتباه و یکجایی کار می لنگه مگه یک گیاه چه سختی میکشه تا بیاد بیرون یا یک پرنده چه سختی میکشه تا پرواز کنه همون موقعی که میفهمه با دوسه بار تلاش کردن پرواز رو یاد میگیره چقد سختی کشیده ، این باور هنوزم باید خیلی خیلی روش کار کنم )

    خوب اینم از این کامنت زیبا واقعا بعضی از باور ها مخرب از ناکجا اباد اومدن خیلی ممنونم استاد و دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    بهینا گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    هدف هایی که براشون تلاش کردم ولی به نتیجه نرسیدن یا روند به نتیجه رسیدنشون اینقدر کنده که انگار نرسیدم:

    المپیاد زیست دبیرستان،کنکور دبیرستان،روابطی که میخواستم،درآمد زایی،پیج اینستام،جوشای صورتم

    من هی استپ میکنم فایل رو میام اینا رو مینویسم…

    خوب کسایی که با تلاش کمتر یا در زمان کم تر به نتیجه دلخواه همون هدفای من رسیدن.

    برای درآمد زایی میشناسم.. شیدا

    برای پیج میشناسم.. نیرا

    برای کنکور نه

    برای المپیادم نه

    برا روابط هم میشناسم… خیلی از اطرافیان

    جوش ها ام که بله بوده

    چه باور های محدود کننده ای؟

    خوب

    برای المپیاد و کنکور…حس میکردم نمیتونم…یعنی بقیه شاید بتونن ولی من نمیتونم… حفظیاتم ضعیفه یا هر چی … با اینکه به این باور داشتم که باهوشم ولی حس میکردم حوصله درس خوندن ندارم … ولی خوب میخوندم ولی همش حس میکردم کافی نیست و بده … در صورتی که اگه همون رو با برنامه ریزی و منسجم انجام میدادم به نایجه میرسید ولی چون مثل بقیه ساعت مطالعه فلان نداشتم همش حس میکردم بدم و لیاقت ندارم…

    برای درآمد زایی این باور میومد همش که وقت ندارم و وقت نمیکنم … چند بار شروع کردم ولی همش بعد یه مدت نا امید میشدم و ول میکردم … و فکر میکردم باید خیلی تجهیزات خوب داشته باشی… در واقع برای درآمد زایی میترسیدم برم تو دل کار و به آینده ی دور عکر میکردم.. میخواستم آنلاین شاپ بزنم ولی فکر میکردم 1 سال یا 2 سال دیگه که از ایران رفتم اون همه تلاش و اینا برای آنلاین شاپ توی ایران بیهوده خواهد بود و بعد نمیتونم ادامش بدم و حتی اگه بخوام ادامه بدم اون ور نمیتونم وقت بذارم براش برای همین هی عقب انداختم و هی شروع نکردم

    به سرمایه اولیه هم فکر میکردم…که شاید سرمایه بیشتری برای شروع نیاز دارم ولی اونقدر پاشنه آشیل من نبوده چون بارها این باور رو ساخته بودم که با هر چیزی که در اختیار داری شروع کن

    برای جوش واقعا نمیدونم … شاید چون باور داشتم باید حتما روتین پوستی خفن داشته باشی یا حتما دکتر بری و راکوتان بخوری یا فیشال بری

    و زیاد خرج کنی در صورتی که الان که فکرش رو میکنم زیاد هم براش خرج کردم

    پیجم هم که احتمالا چون میترسیدم که توسط بعضی اطرافیان دیده بشه و خجالت میکشم و اعتماد به نفسش رو ندارم و همینطور خودم رو کاربلد نمیدونستم و به نظر خودم حرفه ای نبودم در صورتی که از خیلی های دیگه که تو این کارن و موفق ترن بهترم

    روابط … خوب احتمالا همون احساس عدم لیاقت و اینکه به دوست داشته شدن احتمالا گار دارم و نمیدونم چه طور باید دوست داشته شد و اینکه افرادی هم اومدن خیلی هاشون با اون چیزی ک میخواستم متفاوت بوده ولی بزرگ ترینش احساس عدم لیاقته و اینکه فکر میکنم زیبا نیستم در واقعیت..و این باور در من وجود داره که برای یه رابطه خوب باید از لحاظ ظاهری،پوست،مو، وزن بی نقص باشی و از اونجایی که بی نقص نیستم نتونستم روابط رو هم قبول کنم با اینکه کسایی بودن که خیلی زیاد منو دوست داشتن و اوایل هم منم زیاد دوستشون داشتم ولی بعدش دیگه دوستشون نداشتم و همش پسشون زدم

    در نهایت اون بارون آخر ویدیو خیلی حس خوبی بهم داد و خیلی زیبا بود

    مطمئنم بوی اون بارون باید فوق العاده بوده باشه… بوی چمن ها و خاک بارون خورده

    به به

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رسول و محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 837 روز

    سلام وخداقوت خدمت استاد عزیزم…من به کلی از این ترمز های ذهنی در تمام جنبه های زندگی استفاده میکنم و سعی براین دارم تا در زندگی ام با برطرف کردن این ترمزها مسیرم را هموارتر و یا بهتر بگم قدرت خودم در مواجهه با آن را افزایش بدم…ولی یه باورمحدودکننده ای در کارم دارم که چندساله با اینکه راه برطرف کردنش رو خداوند بهم الهام کرده و من تستش هم کردم ولی باز در رسیدن به این چالش رفتار اشتباه دفعه قبلی خود را تکرار میکنم…همیشه با خودم میگم که شاید ایمانم کمه و باید با ایمان بیشتر کارم رو انجام بدم ولی باز این کار خودش رو میکنه…همکارای زیادی رو پیداکردم که به راحتی از پس این چالش براومدن وبه سادگی رشد کردن…ولی من هنوز با این چالش درگیرم…اگه میتونید راهکار جدیدی برام بنویسید تا من بتونم تو این چالش بکار ببرم و این روشی رو که میدونم رو اجرایی کنم…سپاسگزار الله و قدردان استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    M-A گفته:
    مدت عضویت: 1177 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم عزیزم

    چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    من در یک رابطه نادرست قرار دارم که از پایه انتخاب اشتباهی کردم و حس بدی نسبت به این ازدواج داشتم و با یک پسری ازدواج کردم که خیلی از من پایین تر بود در ظاهر خیلی منو دوست داشت و وقتی وارد زندگی شدم متوجه خیانت های این مرد شدم. هرچه تلاش کردم رابطه رو به بدی رفت و به مرز افسردگی کامل رسیدم. در این تضاد من فهمیدم که خواسته من داشتن یک ازدواج موفق با یک مرد خوب هست. بعد از فهمیدن خواسته خودم برای گرفتن مچ همسرم مدارکی را جمع کردم که برای طلاقم اقدام کنم و هربار که برای طلاق اقدام می کردم و نتیجه ای نمی گرفتم و الان فهمیدم اقدام برای طلاق اشتباهه وقتی مدار فرکانسی من تغییر کنه خودش تصمیم میگیره از زندگی من بره بیرون و برخلاف نظر اطرافیانم برای طلاق اقدامی نمیکنم و به جاش دارم روی ورودی های ذهنم و باورهام تمرکز میکنم و همش دارم حسم رو خوب نگه میدارم با اینکه بودن در این زندگی خیلی وقت ها شرایطی پرا زحس بد برای من ایجاد کرده. و لی با این وجود نشانه هایی از تصمیم همسرم برای جدایی نمیبنم و میبنم که نمی توانم از این رابطه خارج شم و همسرم من را به زور در این رابطه بلاتکلیف گذاشته و راضی به جدایی نمیشه و من نمیتوانم به رابطه دلخواهم که همراه با حس لذت و آرامش هست برسم.

    چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    افرادی همچون اقای عباسمنش که به راحتی و به سادگی به رابطه لخواهشون رسیدن و من همیشه رابطه ایشون با مریم عزیزم را تحسین میکنم. یا افرادی زیادی رو دیدم که وقتی رابطه بد بوده تمام شده و به راحتی وارد یک رابطه الهی شدند.

    چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    من با بررسی خودم متوجه شدم فعلا 40 باور محدود کننده در من در مورد روابطم وجود داره که خیلی هاشون با دیدن سریال زندگی در بهشت استاد و به یاری خدا داره کم رنگ تر میشن که اینجا برای شما مینویسمشون که شاید برای خیلی های دیگه مخفی باشه و بتونه کمکشون کنه.

    1من هیچ وقت نمیتونم به رابطه دلخواهم برسم2من برای یک مرد جذاب نیستم چون تنها زن های خوش هیکل و خوشگل و قد بلند برای مردها جذاب اند3زنی که عشوه گری بلده تو ازدواجش موفقه5مردها زنی که خوب می رقصه رو دوست دارن6زن های خیلی خوشگل وسوسه برانگیزند7مردها از زنی که با ناز حرف بزنه خوششون میاد8ما خانوادگی سرد و بی احساس هستیم9 زنی که عشوه داشته باشه زن خوش نامی در بین مردم نیست10زنی که قشنگ برقصه و به خودش برسه همه با دید بد نگاهش میکنند11داشتن زنانگی یعنی یک زن بد بودن در جامعه12ارتباط با مردها بدترین و منفورترین کاردنیاست که باید ازش دوری کرد13ارتباط با مردها هیچ سود و امتیازی برای زن نداره و همش زجره 14 عشق بدترین و زشت ترین حس دنیاست15 هرکس با عشق ازدواج کنه گول میخوره و سرش کلاه میذارن15مردها سوءاستفاده گراند16 مردها عشقشون دروغه17 ازدواج یعنی بدبختی زجر و فلاکت17 ازدواج یعنی یکی زور بگه یکی تحمل کنه18 هیچ مردخوبی وجود نداره19هیچ راه و روشی برای تجربه یک ازدواج موفق برای من وجود نداره20 من اگر ازدواج موفقی داشته باشم خواهرم غصه میخوره پس من باید بدبخت باشم21من اگر ازدواج موفقی کنم به همسرم ظلم میکنم22تجربه یک ازدواج موفق خیلی سخت و دست نیافتنیه23 من همیشه تنهام24هیچ پسری پیدا نمیشه که بخواد با من تورابطه باشه24 من هیچ وقت نمیتونم یک مرد رو متقاعد کنم25 من چون همیشه نمیخندم جذاب نیستم26من برای یک مرد در رابطه در اولویت چندم قرار میگیرم27مردها زورگو هستند28 مردها بدشون میاد برای خانمشون پول خرج کنند29مردها دروغگواند30من اگر بدبخت باشم و مظلومیتم رو بقیه بدونند دلشون برای من میسوزه و به من توجه و ترحم میکنند و میتونم محبتشون رو جلب کنم و دوست داشتنی باشم31حالا حالا ها وقت داری چه عجله ای برای تغییر هست32 ماهمه دخترای فامیلمون تو ازدواج بدشانسیم33دختر یعنی کسی که همیشه بدبخته و در رنجه33شرایط فعلی من ثابت و تغییر ناپذیره و هر تلاشی کنم نتیجه نمیگیرم34 اگر بدبخت باشی کسی دیگه بهت حسودی نمیکنه35تو باید اینقدر بدبخت باشی که کسی حسرت زندگیت رو نخوره36 من از ازدواج می ترسم37من از ازدواج متنفرم38 ازدواج یک مانع بزرگ برای پیشرفته37هرکس ازدواج کرده بدبخت شده و شکست خورده38ازدواج یعنی ایجاد محدودیت برای خودت39تو باید حتما دل بقیه رو به دست بیاری حتی اگر یه نفر از خودت پایین تر باشه حق نداری از ازدواج باهاش منصرف بشی چون آهش تو رو میگیره40مردها یه دنده و لجبازند41 مردها با داشتن همسر میتونند رابطه ای دیگه با زنی دیگر داشته باشند و خیانت کارند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: