چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2510MB68 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 230MB68 دقیقه
سلام و درود خدمت همه اعضای این خانواده صمیمی
درست سه روز قبل از آپلود شدن این فایل روی سایت بشدت داشتم رو خودم کار میکردم که بتونم یک رابطه عاطفی همراه با عشق و علاقه و آزادی دو طرفه رو ایجاد کنم و از جایی که هر روز صبح اولین کاری که میکنم اینه که سایت رو چک میکنم که ببینم فایل جدید اومده یا نه به محض دیدن فایل جدید دانلودش کردم و با اشتیاق گوشامو باز کردم ببینم که استاد امروز میخوان کدوم در از آگاهی رو بروم باز کنن
فایل پلی شد و استاد حرف ها و نکات ارزشمندشونو شروع کردن تا جایی که رسیدن به جمله ای که گفتن بنا بر کامنتهای زیادی که روی فایل قبلی اومده میخوام درباره ایجاد یک رابطه عاطفی صحبت کنم و حرفا برای افرادیه که مجردن و یا میخوان یک رابطه عاطفی فوق العاده رو تجربه کنن، همین رو که گفتن برق از سرم پرید و به خودم گفتم مطمعنم خدا میخواد یه چیزی بهم بگه، چرا دقیقا وقتی که من شروع کردم به تلاش کردن برای ایجاد یک رابطه زیبا دقیقا همون موقع هم استاد بخوان در مورد همین موضوع صحبت کنن پس این حتما هدایت خداونده، همینطور که داشت پیش میرفت بیشتر پی میبردم که چه ترمزهای هیولایی دارم و اتفاقا همه ترمزهایی که استاد توی این فایل گفتن رو من به شدت دارم و خیلی خیلی باید رو خودم کار کنم چون پاشنه های آشیلمو پیدا کردم و این تازه شروع ماجراست
شاید باورتون نشه ولی تا قبل از این فایل باورم این بود که حتی یک دونه دختر خوب هم برای من وجود نداره و مثل رابطه های قبلیم بعد از یک مدت کوتاه طرف مقابلم توزرد از آب درمیاد، حالا میفهمم مفهوم گاز و ترمز رو چون تا وقتیکه ترمز هارو تو ذهنم دارم امکان نداره به شرایط دلخواهم نزدیک بشم و هر تلاشی بی فایدس چون من اجازه دسترسی به خواسته هامو ندارم و از درون مقاومت شدید دارم، حالا که چندین و چند بار این فایلو گوش کردم و تایید کردم و دنبال الگوهای کمک کننده گشتم کم کم دارم میبینم که چقدر آروم و آسون شرایط داره عوض میشه ولی اینو نباید فراموش کنم که همیشه باید روی پاشنه های آشیلم کار کنم چون اونها علفهای هرزی هستن که دنبال فرصتن تا بتونن قدرت بگیرن
استاد عزیزم هر بار که یک فایل جدید رو آپلود میکنید دری از آگاهی به روم باز میشه و مغزم از نو کدنویسی میشه همیشه سپاسگزار خداوند هستم که منو به این راه راست هدایت کرد و با شما آشنا شدم، از وقتی که با مفهوم گاز و ترمز آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که واقعا هر خواسته ای دست یافتنیه به شرط اینکه پامونو از روی ترمز برداریم و اجازه بدیم که ماشین حرکت کنه به سمت خواسته هامون به این نتیجه رسیدم که جهان اطراف ما دقیقا مثل یک زبان برنامه نویسیه که هر کدی اعم از خواسته یا ناخواسته رو بنویسی بدون شک اجرا میشه و بصورت اتفاقات و شرایط و آدم ها وارد تجربه زندگیت میشن
ممنون و سپاسگزارم.
سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان و دیگر عزیزان.
من مدتهاست که میخوام پیام بزارم ولی تجربه ای نداشتم ومیترسیدم نکنه بد بنویسم.ولی با حرفهای این فایل استاد بالاخره تصمیم گرفتم چند کلمه بنویسم،وباور کنم که منهم میتونم بنویسم.
واقعا از خدای مهربان سپاسگزارم که منو به این سایت هدایت کرد تا با استاد عزیز آشنا بشم که همچون برادری دلسوز باتمام وجود تلاش میکنند که آموخته هایی که سالها برایش زحمت کشیدند رو در اختیار ما قرار بدن،تا ماهم بتونیم روش درست زندگی کردن رو بیاموزیم با تغییر باورهای نادرستمون.
من خودم یکسالی هست توی رابطه با دیگران دچار چالش شدم وبا این فایل استاد متوجه شدم که میتونم خودم رو تغییر بدم اگر پام رو ازروی ترمزهام بردارم.مثلا اینکه من لیاقت این زندگی خوب رو ندارم،یادمه چند سال پیش ماشین برلیانس خریدیم ولی من به جای ذوق و لذت گریه میکردم،به کسی چیزی نگفتم ولی تودلم به خودم میگفتم چرا خواهرم ماشین نداره و ما دوتا داریم«آخه این ماشین دوممون بود».
الان میفهمم که اون روز چه کار بدی کردم که احساس لیاقت رو در خودم نمیدیدم.
ویا اینکه در آشپزی عالیم ولی ترمز اینکه من نمیتونم ازین بهتر باشم نگذاشته که من تو این زمینه پیشرفت کنم با اینکه یکی از رویاهامه داشتن یک رستوران یا آشپزخونه.ویا حتی شیرینی پزی.
خلاصه اگر بخوام بگم خیلی ازین باورهای غلط دارم،که خیلیاشون دارن زندگی منو نابود میکنن.
ولی الان خیلی خوشحالم که با شما استاد عزیز آشنا شدم تا تلاش کنم برای تغییر زندگی بهم ریخته ی خودم باشکر نعمتها و باور اینکه خدا برایم میخواهد.
وکلام آخر استاد آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند
مطمئنا حرفهایی که شما از دل میگید بردل وجان ما میشینه.انقدر حرفاتون به دلم نشسته که باعث شده پیام بزارم براتون.
درپناه ایزد یکتا موفق وسالم باشید .
به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام سلام سلام
هدایت من به فایل چرا با با وجود تلاش فراوان به اهدافم نرسیده ام؟
خوب من دنبال گازها و ترمزهای ذهنم بودم و دقیقا هدایت شدم به این فایل️
اگر من باور درست نداشته باشم هرچقدر تلاش کنم به خواسته هام نمی رسم .
باور درست ایجاد کنم هدایت می شوم به ایده مناسب در زمان مناسب به آدم مناسب در مکان مناسب و یه کاری انجام می دهم که همه این موارد داره و صدرصد موفق میشم.
باورهای نامناسب ازدواج و روابط :
1_ترمز :راجب جذابیت های ظاهری من احساس می کردم چون چشم ابرو مشکی هستم و هیچ عملی انجام ندادم چهره نچرال شرقی طور دارم حس می کردم الان ملاک ها به سمت افراد عملی رفتن کسایی که خیلی به خودشون رسیدن لب هاشون ژل زدن و ناخن کاشتن و موهای بافت زده و رنگ کرده دارن .هیکل های عملی طور دارن .سیکس پک دارن خیلی خرج خودشون می کنن .بعدم چون من کلا سبک ساده و کلاسیک و سنتی طور لباس می پوشم اکثرا بلند و پوشیده و رسمی طور احساس می کردم کسایی که تریپ های خیلی خفن و مارک طور می پوشن جذابند کسایی که لباس های باز و…کلا اعتماد به نفس نداشتم. خودم پایین تر از دیگران می دانستم علی رغم تعریف های دیگران از خودم.بعد استاد من حس می کردم دیگران خیلی بالاتر از من هستن مخصوصا وقتی جاهای لاکچری می خواستم برم کلا نمی رفتم .می گفتم اونجا ها دیگه در حد من نیست
گاز:من الان به سبک اروپایی ها و آمریکایی ها زندگی می کنم اونام مثل من ساده پوش ساده زیست هستن .الان صنعت زیبایی به سمت این رفته که چهره های نچرال مثل من خیلی جذاب هستن .این قدیم برام تضاد بود چون به هیچ عنوان اهل عمل نیستم و الان به خودم افتخار می کنم که هیچ عملی انجام ندادم و نچرال بیوتی هستم️دکتر من خدا جونم من خیلی زیبا آفریده به به من خیلی خیلی خدا شکر میی کنم چون من بسیار کیوت آفریده ساعت ها برام وقت گذاشته .مرگل جون تو خیلی کیوتی .
من از درون زیبا هستم همه من دوست داشتنی می دانن.من خود ارزشمند هستم من self love دارم من هرجوری باشم چه چاق چه لاغر بسیار ارزشمند هستم. من دوست داشتنیم همین جوری که هستم . من از درون و بیرون ارزشمند هستم.
(استاد جونم سعی می کنم اعتماد به نفسم ببرم بالا خودم در حد دیگران و بالاتر بدونم)
2_ترمز:من توانایی خاصی ندارم .استاد من درس خوندم مدرکم دارم سرکارم رفتم ولی بازم تو این مسئله مشکل دارم اون کمال گرایی هایی که دارم اینطوری که من که روانشناسی خوندم مثلا خودم لایق ازدواج با یه پزشک نمی دانم .من خودم برای خودم ارزش قائل نیستم.مثلا آدم هایی که خیلی ثروتمند هستند رو از خودم بالاتر می دانم می گم بابا من دیگرر در حد اونا نیستم من کجا اونا کجا اونا ثروت مند تحصیلات فلان کلا خودم پایین تر می دانستم و با افرادی ارتباط می گیرم که سطح پایین تر یا هم سطح خودم دارند.علی رغم ویژگی های شخصیتی عالی .خودتحقیری دارم دیگران از خودم بهتر توانمند تر زیبا تر می دانم . میگم من نباید برم جاهای خیلی عالی مثلا اگر تو یه جمع برم که دیگه خیلی سطح بالا هستن محو می شوم
گاز:همه ماها ارزشمندیم فارغ از مدرک تحصیلی فارغ از ثروتمند بودن .من لیاقت بهترین ها دارم از این به بعد می خوام با اعتماد به نفس خیلی زیاد به همه مکان هایی برم که توش افراد ثروتمند هستم.من ارزشمند هستم من هیچ چیز از هیچ کس کم ندارم تازه زیادی هم دارم️
3_ترمز:باور کمبود استاد دیگه الان کسی ازدواج نمی کند .پسرها قصد سو استفاده دارند به این دلیل با یک دختر وارد رابطه می شوند که ازش سو استفاده جنسی کنند .آنقدر تو دین مذهب ما از رابطه دختر پسر غول ساختن که این بدترین ترمز ممکن که صحبت یک دختر پسر گناه اصلا می برن می سوزونتت با یک پسر رفیق بشی .نمی دانم هرکس دست نامحرمی بگیره باید بره دستش تو کوره بسوزونه باورهای خودم اصلا مشکل دار خیلی زیاد اصلا قدیم می دیدم یک دختر پسر نامحرم باهم راه میرن می گفتم اینا خانواده ندارن چقدر بی حیان .یعنی چی که یک دختر بره با یک پسر سر قرار ازش کادو بگیره کلا باورهای سمی مذهبی خیلی زیاد داشتم بخوام بشمرم از 1000 تا خارج
1_دختر و پسر هیچ صحبتی خارج از عرف نباید کنن که چی یک پسر بخواد با یک دختر رفیق بشه رفاقت دختر پسر معنی نداره .آنقدر روانشناسی گفته بودن که نیاز جنسی پسرها فلان فقط دخترها به چشم یه دستمال می بینن این الگو تو ذهن من تقویت شده بود که پسرها هیچ وقت دختری که باهاش دوستن نمی گیرن .این باور توسط کارم تو اورژانس اجتماعی و فیلم ها اخبار صدا و سیما و پیج های درد ودل دیگران تقویت شده بود.و دائم اخبار یا پست یا حوادث این چنینی برام می آمد یا مستند هایی می آمد که مثلا معذرت می خوام تجاوزهای که گروهی صورت گرفته به یک دختر و صدا وسیما می آمد این بلد می کرد که پسرها فقط به چشم یک ابزار جنسی به دخترها نگاه می کنن .یا مثلا پیج هایی که در ظاهر فمنیسم هستن ولی در باطن کلی اخبار ترس وحشت ظلم به زنها نشان می دهند و بدتر باعث سوق دادن زنها به سمت کارهای وحشی گری و افراط می شدن یکیش نسرین نمی دانم چی بود یا آقای محمد رضا برخورداری فعال حقوق زنان شاید پیجش محتوی حمایت از حقوق زنان داره ولی این صفحه شده بود اخبار قتل زنها و دخترها توسط پدر برادر پارتنر و شوهر که دائم می گفت دخترها بهشون ظلم میشه دخترها حقشون خورده میشه ببین این جور رسانه ها در ظاهر من خودم قدیم فکر می کردم کمک کننده ولی الان متوجه شدم چقدر آثار فجیعی روی ناخودآگاه من گذاشته بود که جنس مرد یه جنس ظالم مستبد که حق ما زنها می خورند نگاه می کردم یا دائم ترس این داشتم نکنه پدرم خانواده یا همسر آینده ام بخواد من بکشه سرم ببره چون دائم روتین اینجور پیج ها همینه وای خدایا شکرت که 6 ماه اینستا پاکیدم و راحتم .
2_یا مثلا اموزهای دینی ما من به شدت آدم مذهبی بودم به شدت یعنی ساقه دست بپوش چادر مشکی تو دمای 90 درجه دیگه گرما اغراق کردم ولی فکر کن ترکیب چادر+روسری یا مقعنه خیلی بلند +مانتو خیلی بلند +شلوار گشاد+ساق دست قشنگ می رفتم بیرون بینی و چشمم مشخص بود و دائم فوبیا این که نکنه یکم شالم بره این ور اون ور دختر مومن کوتاه بیا تو عکس های خانوادگی با چادر بودم وسط سیزده بدر با چادر آخه کل تفریحات دنیا از خودم محروم کرده بودم. تو زمستان می لرزیدم بدون پالتو پی رفتم چون زیر چادر که نمیشه پوشید . بعد من تو بسیج فعالیت داشتم و اونجا دیگه می دانید رسالتشون شست وشو مغزی کامل که لباس روشن بپوشید گناه کردید دل امام زمان شکستید جواب سلام نامحرم نکنه یه جوری بدهید که گناه کنید .نکنه بوی عطر ادکلن بدهید وقتی با نامحرم صحبت می کنید بوی بدنتون متوجه بشن.نکنه عکس خودتون بزارید رو پروفایل پسر فامیل ببینه نکنه که چشم تو چشم یک پسر بشید که اون دنیا از یک تار مو آویزون می شوید. کتاب سبک خانواده می گفت اگر با یک پسر صحبت کنید گناهش از زنا کمتر نیست .
من جنس مخالف یه موجود عجیب غریب از مریخ آمده می دانستم تو تاکسی یا باید جلو می شستم یا کرایه چند نفر حساب می کردم کسی کنارم نشینه برای همین یه باور مزخرف داشتم که همکار و صاحبکار مرد خیلی بده .این باور مذهبی من از حضور درجامعه در خرید همه چی محدود می کرد مثلا یه مغازه برم فروشنده مرد بود خیلی سختم بود الانم یکم سخته ولی بهتر شدم . یا اینکه تنها شدن با یک نامحرم تو یه اتاق گناه خوب من که مشاوره بخوام بدهم با مرد باید تو اتاق تنها باشم این خودش یه ترمزه
یا استاد مثلا می گفتن راه می روید صداتون آهسته باشه بیشتر از دو کلام حرف نزنید .
همینا من بیچاره کرده بودمن یادم یه چت ساده با همکار یا هم کلاسی مرد می کردم ساعت ها عذاب وجدان داشتم . یعنی الان که فکر می کنم خیلی خودم عذاب دادم اگر مرضیه من یعنی روح من نبخشد تو اون دنیا میرم طبقه هفت جهنم.
خیلی خودم آزار دادم آنقدر باورهای مذهبی سخت هست که میگم بخوام بشمرم ماها و روزها طول می کشه آموزش های مدارس دخترانه خودش تو یه لول دیگن.
انگار کیس عاطفی من قرار بود من از اون دنیا بهش الهام بشم️
خداوندا خودت من نجات دادی دمت گرم ….
باور ما باعث تجربه ما میشه تجربه باور ما تقویت می کنه .
جهان میگه باور ما تقویت می کنه .
_ترمز:با بالا رفتن سن امکان ازدواج موفق از بین می روند دختر ها حتما باید تا قبل 30 سالگی ازدواج کنن وگرنه دیگه امکان ازدواج پیدا نمی کنند با بالا رفتن سن اون طراوت ندارند. یک سری کلمات نامناسب مثل ترشیده .
گاز:اولا این غلط ترین دیدگاه ممکن راجب ازدواج هست هرچی سن آدم ها میره بالاتر پخته تر می شوند من واقعا قدیم انقدر درک نداشتم منطقی شدم منعطف تر شدم .هرچی سن میره بالاتر من احساس می کنم چهره آدم پخته تر جذاب تر میشه عین یک خورشت که جا میفته می شود من آنقدر الگوهای موفق دیدم راجب ازدواج که سن بالای 30 و35 سال ازدواج کردن . اتفاقا من الان که 25 سالمه تعداد خواستگارانم خیلی بیشتر شده تا قدیم ولی دیدگاه های اطرافیان هست من قدیم به حرفهای دیگران اهمیت می دادم ولی الان فقط خودم مهمم وخودم.
یه ترمز شخصی من:اینکه یک رابطه حتما باید به ازدواج برسه حتی اگر طرف بدترین آدم بود نباید رهاش کرد خیانت است آدم باید تحت هر شرایطی وفادار باید باشه نباید قلب طرف شکوند حالا ممکن طرف روانی باشه باید رهاش کرد من این ترمز دارم .که نباید روابط متعدد داشت فقط با یک نفر باید صحبت کرد و اون یه نفرم باید به ازدواج برسه وگرنه هم به اون نفر ظلم کردم هم به نفری که بعدا قرار وارد زندگیم بشه خیانت کردم .یعنی این بدترین ترمز که با هیچ کس سر دیت نمی روم چون میگم باهاش ازدواج نکنم خیانت به شوهر آینده ام یعنی من کولیکسیونی از ترمزهای مختلفم همشم از همون مذهب میاد.
همیشه برام تعجب آور چطور یک نفر از یکی جدامیشه میره با یکی دیگه
ترمز:احساس لیاقت آره منم خودم لایق آدم های خیلی خوب آدم های خیلی باشخصیت عشق ندارم.اینکه طرف بخواد برام خیلی هزینه کنه کادو بگیره واینا واقعا این مشکل دارم.
من تو ذهنم خودم لایق ارزشمند نمی دانم ..دقیقا چه فرکانس احساسی مهمه نه حرف ما️.
ترمز :آخ استاد من همیشه میگم آدم های عصبی نامناسب جذب می کنم. همیشه میگم من شانس ندارم.همه عصبین این باورغلط دارم
من این الگو می شکنم آدم های درست جذب می کنم من باورعوض می کنم آدم های خوش اخلاق درست جذب می کنم آدم های عصبی هم به من که می رسند بی نهایت خوش اخلاق می شوند من عوض بشم کل افراد عوض می شوند جهانم عوض می شود .
ترمز :تمام روابط به جدایی می رسند
یا اینکه اصلا دیگه عشقی نیست همه تمام میشن.وای استاد شما دارید می گید مغزم هی ارور میده نجوا میده .اینکه تهش اینجوری میشه چرا شروع بشه .
این چه حرفیه الان مادر پدرم 30 سال باهم خوبن این چه توهمیآره من این ترس داشتم که هیچ وقت از مسیر لذت نمی بردم
هر شادی شادی بیشتری به وجود می آورد.
ترمز:من باید بی نظیر پرفکت عالی باشم تا یک فرد خوب جذب کنم
هیچ کس در این دنیا نیست که نقصی نداشته باشد همه نقص دارند تا پیشرفت کنن .ما هرجور باشیم دوست داشتنی لایق هستیم
ترمز:همه خیانت کار هستن 90 درصد آهنگ های عاشقانه ما راجب جدایی هست تو ایران رفتی نشد واینجوری مفهوم ها .اره نباید طرف از خود زده کرد.
ترمز :دقیقا استاد من این ترمز داشتم من که پدر ومادر پول دار ندارم خانه زندگیم ساده قدیمی هست کسی نمی خواد با من ازدواج کنه .الان من نمی تونم آدم درست حسابی جذب کنم چون پول ندارم .
استاد انگار خدا داشت بهم از زبان شما می گفت این حرفها رو
ترمز:من بهتر تنها باشم این منم دارم که بودن با آدم ها باعث اذیت من می شود دقیقا وای پنهان بود استاد
ترمز:سرنوشت و تقدیر و شانس وای من این داشتم همیشه می گفتم استاد من تنهایی برام نوشته شده و باید سختی بکشم و تنهایی برام نوشته شده و ازدواج نمی کنم🫠هیچ تقدیری نوشته نشده خواسته خداوند این ما به خواسته هامون برسیم. من خوش شانسم هیچ تقدیری وجود ندارد هیچ تقدیری نیست
باورهای نامناسب راجب آزادی :هرکدام باید تو یه کامنت بگم چون زیاده
باورهای نامناسب راجب عزت نفس احساس لیاقت خود عشق ورزی :کامنت بعدی راجب کار ثروت اینا میگم.
به نام خدایی که هر لحظه آگاه از ما
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته
سلام دوست های گلم
استاد من شنیده بودن توی سایت که بچه ها کامنت میذارن برای فایلی و میگن استاد ما این درخواست رو داشتیم و چند روز بود بهش فکر میکردیم و دنبال جواب بودیم و شما در موردش فایل گذاشتید
و همه بچه ها میگن که این سایت الهی هستش
این سایت رو خدا داره اداره میکنه
تا اینکه منم در این فایل با پوست و گوشت و استخونم درک کردم
که بابا خدا هر لحظه داره حرف های من رو میشنوه به من آگاهه و داره هدایت میکنه .
خدایا شکر که در مدار درک این آگاهی ها هستم که به جرات میگم 95 درصد کمتر و بیشتر مردم دقیقا برعکسش رو باور کردن که منم تا ی سال پیش همون جا بودم
خدایا شکرت.
خوب بریم سر داستان من
استاد من چند روزی بود که بصورت جدی به فکر ازدواج افتادم.
چون الان نزدیک 12 سال هست که ترمز های ذهنی من نمیزاره این اتفاق بیفته
رابطه هایی داشتم
اقدام هایی کردم
خواستگاری هایی رفتم
ولی همیشه برای خودمو و خانواده و همه آدم هایی که من رو میشناختن سوال بود که چرا من هنوز نتونستم ازدواج کنم
چون من بچه کوچیک خونه هستم و برای 3 تا برادرم ی جورایی تدارک عروسی شون رو من انجام دادم و بهترین عروسی ها رو گرفتیم
ولی برای خودم نمیشد.
دیگه این اواخر ادای روشن فکر ها رو در میآوردم که ازدواج مال جهان سومی هاست
الان ازدواج دیگه قدیمی شده
الان ازدواج سفید هستش
آمارها نشون میده آدم ها بیشتر تنها شدن
دیگه کسی ازدواج نمیکنه ……
ولی از درون میدونستم که من میترسم ازدواج کنم
من مجردی رو انتخاب نکردم مجبور شدم دروغ بگم
و باز باز خدا از طریق شما به من گفت پسر
تو بشین باور هاتون درست کن
تو ترمز های ذهنی ات رو بردار
استاد میخوام این فایل رو نشونه بذارم برای
اینکه ازدواج کنم البته با هدایت
و البته با تغییر باور هام
چون خیلی خیلی ترمز دارم
و ی روزی ن چندان دور میام اینجا خبر ازدواجم رو مینویسم تا ایمانم قوی تر بشه
تو همین چند روز که به فکر ازدواج شدم با ایمان به خدا
جالب یکی از دستان خدا برام دختری رو پیشنهاد داده
که قراره صحبت کنیم
و جالبه که چون چند وقته به ازدواج فکر میکنم
توی اینترنت ازدواج محمدرضا گلزارم رو پیگیری کردم
توجه کردم
و تحسین کردم
و
عه قانون قانون قانون
به هرچیزی توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه
وای که از تعجب دارم شاخ در میارم
ببین الان که چند وقته محمدرضا گلزار که در 45 سالگی ازدواج کرده و مثل بم خبر ساز شده
همه اتفاق های منم از همین جنس بوده
چون من توجه کردم و به زندگی امجذب کردم
آخرین تیر رو هم استاد زد
با این فایلشون که در مورد رابطه عاطفی بود
خدایا تو هر لحظه پاسخ میدی
استاد میخوام بشینم روی باور های خوب برای ازدواج کار کنم
البته خوشحالم که همه چی داره دست به دست هم میده چون من تازه دوره عزت نفس رو تموم کردم
و اول دوره شما میگید خیلی فرق میکنه ی نفر دوره عزت نفس رو کار کنه و بعد ازدواج کنه و یا برعکس
من با باور های خوب و جدید و عالی میرم
به دنبال هدف ازدواج
با هدایت خدا در بهترین زمان
در بهترین مکان
و با بهترین آدم
ولی نه به خاطر خلاء عاطفی
ن به خاطر اینکه اگه ازدواج کنم کامل میشم
ن به خاطر حرف مردم
ن به خاطر اینکه من تنها حالم خوب نیست
ن اینکه تا ازدواج نکنم پیشرفت نمیکنم
به خاطر .گسترش خودم
به خاطر شناخت بیشتر خودم
به خاطر لذت بیشتر از زندگی
به خاطر بزرگ شدن ظرفم
……
استاد دستتون رو به گرمی میفشارم
که همیشه در بهترین زمان هستید
خیلی احساس عالی دارم
خدایا شکرت
اگه میلیون ها تومان پول هزینه میکردم میرفتم کلاس مشاوره ازدواج جای ی دکتر
به جرات میگم باور های مخرب بیشتری باز به من میدادن
ویا میرفتم به حاشیه
و خدا دستم رو گرفتم
گفت بیا بصورت رایگان
این فایل رو نگاه کن
بنویس
نکته برداری کن
باورها و ترمز هاتو در بیار
باورهای خوب بساز
برو زحمت بکش الگو هاشو پیدا کن
پات رو از رو ترمز بردار
بعد ببین چی میشه
حس عالی دارم استاد
خیلی با معرفتی
خیلی خوشبختم
خیلی دوستتون دارم
انشالله این فایل باشه نشونه
سپاس فراوان
به نام هدایت الله
سلام خدمت دوست عزیزم آقای مقدم خیلی خوشحالم در این فایل ترمزهای مخفی خودت رو پیدا کردی برای ازدواج این نشونه خوبی است که در مسیر درست داری قدم بر میداری اما در مورد ازدواج امیدوارم به باور قوی برسی و باورهای درست را در زندگی پیاده کنی تا به نتیجه خوبی برسی براتون آرزوی بهترین ها رو از خدا خواستارم
سلام دوست عزیزم
خیلی سپاس گذارم
ازتون
من قبلا خیلی خودم رو سرزنش میکردم (الانم میکنم ولی کمتر از گذشته )
کلا ی جورایی با خودم حل نمیکردم دوره عزت نفس رو ی بار کار کردم
ی مقدار از ترمز ها
کد های خراب
رو پیدا کردم
الان در قدم اول عزت نفس هستم از بابت اینکه فهمیدم
سرچشمه تمام مشکلات من از کمبود عزت نفس آب میخوره
به خاطر شرایط خانواده و محیطی که بزرگ شدم
باور های بدی در من هست.
این مال گذشته بود
الان دارم کم کم با توکل با حمایت و هدایت و لطف پروردگار رو خودم کار میکنم
دارمخودم و گذشته و آدم هایی که ناآگاهانه فکر میکردم توی زندگی من مقصر هستن رو میبخشم
دارم کم کم رها میکنم گذشته رو
دارم قلبم رو پاک میکنم برای شنیدن الهامات و صدای خدا
دارم خونه قلبم رو پاک میکنم کم کم و ذهنم رو ساکت میکنم برای شنیدن صدای خداوند که به خاطر سرو صدای زیاد اون همیشه بامن حرف میزد ولی من نمیشنویم
درک میکنم اول راهم و باید فقط ادامه بدم
فقط توکل کنم ورودی هام رو کنترل کنم .گریه گرفت که چقدر من گمراه بودم و هستم
خدایا خودت به راه راست هدایت کن
الان چند وقته مدام به این نکته اشاره میکنم که من به خاطر تضاد های زندگیم از خدا کمک خواستم و اونم درخواست من رو اجابت کرده و من رو آورده توی این سایت
خدا شاهد میگیرم لیاقت میخواد بودن در این سایت
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
خدا رو شاهد میگیرم ی سال بود دوستم به من میگفت بیا سایت عضو شو
بالای 15تا 20 تا ایمیل درست کردم
نشد که نشد
این پروسه دقیق یک سال طول کشید
و نمیتونستم درک کنم چرا نمیشه بخدا نمیدونستم
الان درک میکنم که اون موقع محرم نبودم
نمیتونستم صدای خدا رو از زبان استاد بشنوم
بخدا آماده نبودم
خدا من رو آورد توی این سایت
خداست که هرلحظه داره زندگی من رو راه میبره
خدا رو شاهد میگیرم من چیزی از خودم ندارم
جز باور های مخرب
جز شرک شرک
بی ایمانی
ترس ترس
نا امیدی
احساس های بد
توجه به نکات منفی
این خداست که هر لحظه داره با نشانه ها با من صحبت میکنه
فقط ادامه باید بدم
فقط کنترل ورودی
فقط باید عجله نکنم
نچسبم سریع شکست هام که همه تجربه حساب میشه رو ی دفعه جبران کنم
تکامل رو درک کنم
قدرت خدا رو درک کنم
هدایت لحظه به لحظه خدا رو درک کنم
ایمانم رو قوی کنم
آرامش رو در وجودم بیارم
قوی باشم
حال کنم در لحظه زندگی کنم
خودم رو سریع ببخشم هر اشتباهی کردم
خودم رو با خودم با ی روز قبلم فقط فقط فقط فقط مقایسه کنم
هر روز سعی کنم ی ذره بهتر به قانون عمل کنم
هر لحظه به احساس درونم تونه کنم اون چی پی اس منه
اگه احساس خوبی دارم به راهم و کار هام ادامه بدم و فقط لذت ببرم و اگر احساسم خوب نیست
بگردم ببینم دا رم به کدوم نکته منفی توجه میکنم تا بگم شیطان هرلحظه کارش غمگین کردن منه و حرف هاش و وعده هاش از بیخ دورغه
و اگرم نفهمیدم چی حالم رو بد میکنه فقط قانون رو به خودم میلیارد ها بار تکرار کنم که احساس خوب اتفاق های خوب
و احساس بد اتفاق های بد
واقعا دارم کم کم درک میکنم قوانین رو و چقدر حال خوبیه
از درون قلبت باز میشه و به احساس خوب میرسی
البته شیطان هم بیکار وا نمی ایسته و از کوچکترین فرصت استفاده میکنه
ولی غمی نیست
وقتی خدا هست
خدا کافیه
که بزرگتر از خدا
کی قدرتمند تر از خدا
کی رزاق تر از خدا
کی مهربان و بخشنده تر از خدا
خدایا خودت همه ما رو به راه راست هدایت کن
محمدرضا جان نمیدونم چی شد اینا رو نوشتم
فقط میدونم خدا بود
من فقط با انگشتانم که اونم ماله خودشه تایپ کردم
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
برات درک بهتر و بهتر قوانین رو میخوام
تا عالی زندگی کنی
تا درک کنی ما آمده ایم فقط و فقط لذت ببریم از لحظه به لحظه زندگی در این دنیای مادی
ما مال این دنیا نیستیم
و باید هرلحظه به زندگیمون از دید بزرگتر نگاه کنیم تا همه چیز رو درست درک کنیم
سلام استاد عزیز ومهربان
واقعا چقدر به موقع این مسایل رو مطرح کردین دقیقا یک هفته هست که من دراین زمینه گیر کردم که چرا ازدواج نمیکنم والان جواب سوالهامو گرفتم هیچ وقت نشستم فکر کنم ببینم چرا نمیخوام ازدواج کنم والان شما جواب سوالم رو دادین مثلا یکیش اینه که من تنهایی رو دوست دارم واز اینکه آدمها یه مقداری بهم نزدیک بشن اذیت میشم والان فکر میکنم به خاطر اینه که فکر میکنم ممکنه رفتاری رو انجام بدم که اشتباه باشه از نظر اونا پس بهتره که تنها باشم ویکیش هم این هست که فکر میکنم آزادیم گرفته میشه والان به این نتیجه رسیدم که آزادی یعنی احساس خوب داشتن ومثلا شما در کنار خانم شایسته احساس خوبی دارین پس آزادی این نیست که کسی پیش آدم نباشه بلکه این هست که کسی پیش آدم باشه که برای حریم خصوصی طرفش ارزش قایل باشه حتی اگر با آدم باشه
مثل شما که هر وقت خواستین میرین یه جایی تنها وخانم شایسته درک بالایی داره ومیدونه که شما نیاز به تنهایی دارین واینکه چند وقت قبل هم فکر میکردم که آدمی که بامن هست چون من سنم بیشتره ممکنه بعدا به مشکل بخورم .باز هم ممنونم از شما استاد خوب
بنام خدای هدایتگرم
زبانم قاصره ،از شروع فایل نتونسم جلو اشکامو بگیرم ،اشکای از جنس سپاسگزاری ،از حسی فوق العاده،از جنس خدا،از زبان پیام آور توحید استاد عباسمنش
حد شکرگزاری مو نمیتونم چجور بیانش کنم یا اصلا چطور اداش کنم ک حق باشه
دیروز اونقد آزرده بودم از تضادهای ک در تمام ابعاد زندگیم رخنه کرده بود و نفسمو بند آورده بود با خدای خودم خلوت کردم از ته قلبم گفتم من عاجزم کورم واضحتر هدایتم کن ،تنها پناه من تویی ،تنها حقیقت این دنیا تویی
بهم بگو
حسم گفت گوشی رو روشن کن برو به سایت
نجوا گفت باوا بیخیال چند ساعت پیش چک کردی ک چیزی پیدا نکردی
گفتم اعوذ بالله من الشیطان رجیم
باز کردم سایت
این فایل ساعت یک شب دانلودش کردم
و فقد اشک بود و اشک
حتی کامل ندیدمش هر چند دقیقه میزدم جلوتر
میشنیدم صدای خدا رو
الله اکبر
الله اکبر
چقد حس عجیبی بود
من ک از این شدت نجواها نتونستم بخوابم با صدای استاد خوابم برده بود
صب تا بیدار شدم با یه تشنگی گوش دادم و نوشتم تو صفحاتی ک از اشکام خیس میشد و جوهر پخش
استاد انگار نشسته بودی تنها جلو من
و داشتی باهام میحرفیدی انگار تمام زندگیمو جلوم باز کردی
هنوزم دارم میشنوم
و یچیز جدید میشنوم، نمیدونم چند بار شد
اینم بگم برا بچها
من از اول سال جدید عهدمو با سایت گزاشتم یه تعهد نو
قدم به قدم با هدایت خدا فایل دانلود کردم خلاصه نوشتم
برا خودم یه دفتر راهنما درست کردم ،با وجود دفترهایی ک قبلا طی سالها ک تو سایتم هستم پر کرده بودم از فایل ها
اما این دفتر چیز دیگه س .یجور تکاملمه
اینکه قراره چقد آگاه تر بشم چقد توحیدی بشم براش لحظه شماری میکنم و این رسالت زندگی منه
یه حس عاشقانه عجیبی تمام روز داشتم ،حسی ک خدا عاشقمه
منم بدجور عاشقشم
و عاشق استاد عباسمنش
عاشق خانم شایسته
بهترین الگوهای زندگی من
و عاشق تک تک شماها هستم
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت ……….
به نام خداوندی که تنها ترین حامی و هدایت گر من هست.
سوال اولی که از خودم میپرسم:
چه باورهایی میتونم بسازم که در هدف جدیدی که تعیین کردم میتونه کمکم کنه؟
همونطور که توی قسمت قبلی گفتم من هدف گذاشتم این تابستون برم سر کار.
تو قسمت قبلی ترمز ها رو ریشه یابی کردیم، حالا بریم که یخورده گاز بدیم.
باور هایی که بهم قدرت میده:
خداوندا سپاسگزارم بسیاار ممنونم. من و به آسانی هدایت کردی بسمت یه مکان فووق العاده برای پول زایی و کسب تجربه و لذت از زندگی.
واااقعا خیییلی راحت و آسان این اتفاق برام افتاد. اون افراد بشدت استقبال کردند از من و با روی باز و احترام به درخواست من پاسخ مثبت دادن.
خدایاا من و هدایت کردی به جایی که حساااابی میتونم باورهای ثروت ساز بسازم از بسسس که این جا پر از ثروت و آدم های ثروتمنده.
همکارا همه انسان های بییی نظیری هستند، باشخصیت، محترم، خوشرو و با سواد و ثروتمند.
این جا باعث شده من به خدا نزدیک تر بشم و انسان توحیدی تری بشم، زیبلایی ها رو بیشتر میبینم و بسیار سپاسگزار ترم.
من به جایی هدایت شدم که اعتماد به نفشمو بالا و بالاتر میبره. همزمان که دارم پیش یه استاد فوق العاده با سواد یاد میگیرم و تجربه میکنم، دارم از زندگیم هم لذت میبرم و اعتماد به نفسمم روز به روز بیشتر میشه..
برخلاف باور بقیه قبل از استخدام، و هماهنگ با باور خودم که میدونستم پول خوبی میسازم، در حال حاضر دارم پول فوق العاده ای میسازم و از لحاظ مالی کاااملا مستقل شدم و پولم داره نزدیک میشه به خرید گوشی مورد علاقم….. فک کن فاطمههه.. آیفون بخری اونم با پول خوووودت
فرصت های پولساز برام بیشتر شده.
باورم به فراوانی قوی تر شده.
به خداوندم نزدیک تر شدم. شکر
خیلی آزاد تر شدم، هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ وابستگی به خانواده و هم اینکه دیگه بیشتر از قبل برای کارام و تصمیمام ازاذی دارم.
ساعت کاری خیییلی عالی ای داره و کارم تمرکز لیزری نمیخواد و به خاطر همین دو ویژگی میتونم به راحتی هم دانشگاه و درسم و با بازدهی عالی ادامه بدم و هم کار کنم.
میبیینم که افرادیکه باورم نداشتن چطور بهم احترام میذارنو کارمو محترم میبینن.
ممنونم استاد عزیزمقراره بترکونم
به نام خدای مهربانم
سلام به استادعزیزم ومریم خانم بامحبت
خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که همیشه به درخواستهای ما پاسخ میدهدفقط کافی صبور باشیم
درست از یک ماه پیش شروع کرده بودم تمرکزبر روابط خوب، ازدواج و مراسم عروسی
.میخاستم واردمدار ازدواج بشم(باوجود سن بالایی که دارم وهمیشه خواهان داشتن رابطه عاطفی عالی بودم ولی این اگاهی رو نداشتم که خودم خالق زندگیم هستم)
و برام خیلی جالب بودکه باتمرکزم روی این موضوع هر روز خبر ازدواج و خاستگاری به گوشم میرسید.خبر ازدواج دخترهایی که تو سن من هستن.
داشتم خوب پیش میرفتم از جوابهای عقل کل همش استفاده میکردم و انصافاچقدر پربار هستن جوابهای دوستان…
ولی کم اوردم و نجواهای ذهنی میگفتن این فقط دلخوشی و بخاری از این دیگ در نمیاد.
هفته پیش باخدای مهربانم دردودل میکردم و درخواست .که خدایا من بایدچکار کنم که فرد دلخواهم وارد زندگیم بشه چطور رابطه زیباتجربه کنم.من که همه کارهایی که استادو دوستان لیست کردن رو انجام دادم پس چرا نمیشه…
اصلا نمیدونستم گیر من کجاست فکرنمیکردم اشکال از درونم و باورهام باشه
فکرمیکردم همش عوامل بیرونی نقش دارن و من هیچ کاره..
امروز سرکار وارد سایت شدم و دیدم استاد عزیزم فایل گذاشتن.مثل همیشه با جون ودل پای صحبتهاش نشستم.
ولی اصلاااااااا فکر نمیکردم که قراره جواب سوال و درخواستم از خداوند رو بشنوم..
جاخوردم استاد حرف میزد و من مبحوط..
خدایا چطور .استاد داره جواب درخواستم رو میده
خدایا شکرت.استادعزیزم مچکرم
چه اگاهی هایی دادین.واااای چه ترمزهایی رو گفتین
ترمزهایی که 90 درصدشون رو دارم و ازشون خبرنداشتم
.باور اومدن خاستگاران سن بالا به دلیل بالا بودن سنم(بااینکه اطراف خودم چندنمونه دیده بودم که مرداز خانم چندسال کوچکتر باشه)
باور پولدارنبودن(باور داشتم پسرای امروزی دنبال دخترای پولدار هستن)
باور داشتن روی زیبا و جذاب(بااینکه از قیافه خودم راضی هستم ولی باورم میگه به اندازه کافی زیبا نیستی و همه دنبال چهره زیبای جذاب هستن)
باور نداشتن احساس لیاقت.بااینکه دوره عزت نفس تاحدودی بهم کمک کرده ولی همچنان باید کارکنم
(اینکه چرا باید فرد ارمانیم بخادبام ازدواج کنه مگه من چی دارم.)
و یک ترمز هم دارم که نکنه مرد دلخواهم بعداز مدتی ازم خسته بشه .احتمالا برمیگرده به همون ترمزی که استاد گفتن اینکه بلدنیستم چطور رابطه رو پیش ببرم..
و احتمالا خیلی ترمزهاوباورهای غلط دیگه ای هم دارم که هنوز کشف نکردم.
امیدبخدا واگاهی های استادبتونم پام رواز ترمزهایی که دارم بردارم.وزندگی شیرینی رو تجربه کنم.
استاد عزیزم برای وجودتون همیشه از خداممنونم و وجود شماهم پاسخ درخواست من از دوسال پیش ازخداوند بود.که برام یک راهنما بفرسته .راه زندگی درست رو بهم بگه.
خدایاهزاران بار شکرت .برای داشتن استادعزیزم و مریم جان مهربان و دوستان عزیزی که همیشه از مطالبشون تو عقل کل استفاده میکنم.از همتون ممنونم.
درپناه خدای مهربانم باشید
عرض سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و خانواده عزیز عباس منش.استاد من با شنیدن این فایل، بعداز گذشت سالها فهمیدم که علت نرسیدن من با دختری که اینهمه همدیگر را عاشقانه دوست داشتیم،چیه.من تا این ساعت مخالفت خانواده ام را عامل اصلی وگناه نرسیدن من به دختر مورد نظرم رابه گردن مادر و خواهرم می انداختم.اما با گوش دادن این فایل بینهایت ارزشمند،فهمیدم یک باور غلط قدرتمندی که در ذهن من بود ،این بود که عاشقان واقعی به هم نمیرسند.والان که ساعتها به اون اتفاق فکر کردم. هی یادم میاد که من چقدر در دفترهای عاشقانه مینوشتم والان که نگاه میکنم میبینم،دیدن فیلمهای قدیمی و کتاب های عاشقانه مثل امشب اشکی میریزد ووواین باور را در ذهن من کاشت.استاد عزیزم،من یک برادر بزرگ دارم که خیلی پای منبر برو بود وبا آب و تاب میومد باورهای غلط مذهبی در ذهن من میکاشت.مثلا میگفت به قول فلان امام که هیچ کوه ثروتی ندیدم ،مگر کنارش حق فقرا ضایع شده باشه.وووو حالا بریم یک نمونه از تاثیر این باور در زندگی من را ببینیم .من بزرگترین پروژه فضای سبز استان تهران را درسال 1388تا سال 90در تهران باغ موزه دفاع مقدس نزدیک میدان ونک به عنوان یکی از پیمانکاران اجرا کردم.سیصد هزار تن مصالح فضای سبز خریدم وبا اجاره بیست کامیون حمل شد. ونتیجش بجای سیصد میلیون سود ،،شد صد میلیون بدهکاری.حالا میفهمم من دوست داشتم ثروتمند بشم،خیلی هم تلاش درمسیر درستش کردم،اما باورهای غلط وقدرتمندی ذهنم،مثل سد بتونی مانع رسیدن من به خواستم شدند.ترمزهای ذهنی که من ناخودآگاه در ذهنم میساختم،این بلاها را سرم می آورد والان میفهمم دلیل نرسیدن من به عشق ،،پول وثروت چه بود.استاد عزیزم بینهایت از شما تشکر میکنم که ما رابه مسیر درست هدایت کردی و راه درست رانشانمان میدهی،واقعا اگر من خودم به زجرها وسختیهای زندگی عادت نکنم وله خودم هر لحظه یادآوری کنم که من هم میتوانم راحت وثروتمند زندگی کنم.من هم لایق داشتن زندگی سالم واران و تجربه عشق واقعی را دارم،،تلاش خواهم کرد تا این آگاهیها رادرعمل استفاده کنم وبقول فرمایش شما ،هدایت میشوم به مسیر درست پژمان درست وادم مناسب.من هم مثل خیلی از بچه های سایت ،زندگیم یک قیچی خورده بهش ودوقسمت شده،قسمت اول چهل و پنج سال ناآگاهی وغغغغغررررق در باورهای غلط وناخواسته،،قسمت دوم که یک سال و نیم میشه.اشناشدن با شما وسایت بی اندازه ارزشمندتون که در مدت این یکسال ونیم،ارام آرام قوانین را درک کردم و فایلهای رایگان من رابه درک درست و بهتر قوانین هدایت کرد.من بخاطر بدهکاری با وحشت واظطراب زندگی میکردم.کلی بدهکار داشتم.اما با درک قوانین وبکار گیری آنها آرامش عجیبی پیدا کردم.صبورتر شدم.ایمانم کامل شد ویک خدای قدرتمند در درونم ساختم.کلی بدهیهایم به طرز معجزه آسایی برطرف شد.در اصل من باید خودم را اینطور معرفی کنم.حسن طهماسبی یک سال و نیمه از تهران.
استاد عزیزم درونم غوغاییست از این آگاهیهایی که هر روزه از سایت شما دریافت میکنم.حس خوشحالی وامیدو ایمان از یکطرف وحس حسرت وگاها غصه بخاطر روزهای از دست رفته ،،همه و همه در وجودم طوفانی بپا کرده اند.اما با توکل بر خدا وپاک کردن شرک ودادن قدرت فقط به الله،اینده روشنی را در برابرم میبینم.هر شب شکرگذاری میکنم و هر روز به خواسته هایش توجه میکنم ودستاوردهایم را بیاد می آورم واز خداوند بابت آنها سپاسگزاری میکنم.
کامنت دوستان را میخونم وسعی در پیدا کردن ترمزهای دارم.
سبک زندگی شما را الگوی خودم قرار داده ام وله اندازه درک قانون وتکاملم از خودم انتظار دارم وبه خودم میگم،وقتی استاد تونسته،به این معنیه که هر کس دیگه هم میتونه،بشرط ایمان و عمل به قوانین.
در آخر باز هم از شما تشکر میکنم که این فایلهای باارزش را در اینستاگرام هم منتشر میکنید.من با اینکه آیکون اینستا را تازگیها بعنوان یک بهای رسیدن، پاک کرده ام،اما از دوستان هم فرکانس میشنوم که استاد این فایل را دراینستا گذاشتند وما دیدیم و تاثیر گرفتیم .
آرزوی توفیق وسلامتی و بهترینها را برای شما وکل خانواده صمیمی عباس منش دارم.
خداوند یار ویاورتان باد.
سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان
چه مطالب ارزشمندی جاداره چندین وچند
باراین فایل بی نظیر که خودش یه دوره
کامله روگوش بدم و عمل کنم
امامن همیشه برام جای سوال بود که چرا
هروقت اسم ازدواج کردن رو ازطرف خونواده
یاهرکس دیگه ای میشنوم اینقدر ذهنم مقاومت
میکنه وقلبم تند تند میزنه و انگار میخاد از سینم
بیاد بیرون وحالاباصحبتهای استاد فهمیدم که
علتش چی بوده یه ترس عظیمی از رابطه
داشتن توذهنم بوده واینکه به چه دردسر بزرگی
میفتم آزادیم تبدیل به زندان میشه اینکه خیلی
مسعولیت بزرگی به دوشم میفته یه روز دوروزم
نیست که یامنکه شانس ندارم یه نفری میاد
به زندگیم که توقعش خیلی زیاده یا آدم خوبی
که سراغ مانمیاد یامن کجاشانس آوردم که اینجا بیارم کی حوصله زن وبچه ونق وقرهاشونو
داره یااینکه من میرم خواستگاری اگه گفت ماشین
میخام فلان قدر طلا میخام چی بگم ودهها باور مخالف دیگه که باصحبتای استاد فهمیدم
واقعاتشکر میکنم ازاستاد وازخداوند که چقدر به موقع هدایتم کرد به این صحبتها که امیدوارم
فقط شنونده خوبی نباشم وبتونم این آگاهی های
جدید روتبدیل به باور کنم وبیام اینجا وبه زودی
ازنتایج صحبت کنم.