اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدا را هزاران بار سپاس گزارم که قبل از اینکه فرصت زندگی را از دست بدهم با شما اشنا شدم و زندگی که رنگ و بویی از جنس ارامش وزیبایی را دارد تجربه کنم
استاد عزیز خدا را شکر بدون هیچ اموزشی همیشه اعتقاد داشتم چشم زخمی وجود ندارد با اینکه خیلی اطرافیان این مسیله چشم زخم رو یاداوری میکردن ولی همیشه برام غیر قابل باور بود
استادم از وقتی با شما اشنا شدم خیییلی تغییر کردم دیگه از جدایی ها و تنها ماندن ها و به غربت رفتن ها ترسی ندارم انگار خیییلی قوی شدم یعنی احساس می کنم هر اتفاقی بیفته من با وجود شما و فایل های شما بهم نمیریزم حداقل از لحاظ ذهنی خیلی تغییر کردم و میشه گفت اصلا با اون چیزی که بودم شباهتی ندارم گرچه هنوز نسبت به بقیه خیییلی ضعیف هستم ولی نسبت به خودم ادم دیگه ای شدم
ولی استاد جان از خودم ناراحتم
چرا بخاطر فایل های شما که مخلوق خدا هستین اینقدر احساس دلگرمی و بی نیازی از دیگران در من زیاد شده
ولی چرا نمی تونم اونجور که باید حضور خدا رواحساس کنم
اگه میتونستم مث فایل های شما حضور خدا رو احساس کنم چه انسانی میشدم میتونستم کوه ها رو جابجا کنم
سلام خدمت همه ی دوستان:به نظرم یکم سخته این باورمخربومواصلاح کنم چون سی ساله زندگیموبه دست افراددادم وگفتم مادروپدرم مقصرزندگیمم بعدگفتم همسرم وبعدمادرشوهرم وبعدگفتم گیربچه هامم که به هدفام نمیرسم اما الن هروزدارم یه چیزجدیدیادمیگیرم که خودت درست کردی این اوضاع وشرایطت روپس خودتم میتونی عوض کنی وازاین یه بعداین سکان روبدستت بگیروتغییربده همه چیوبه امیدموفق شدنم خداجونمم همراهمه
خدایا چقد نیاز داشتم این حرفهامو بشنوم و از طریق بنده خوبت بهم رسوندی ازت ممنونم خدای مهربونم
این روزها که فاصله افتاده بین شرایطی که داشت واسم خوب میرفت جلو و باز استاپ کردم خودم خوب میدونم که دلیلش چی بود دلیلش شرک بود من روی کسی حساب کردم که تمام برنامه هام بهم ریخت سرخودم و گول میزدم که نه این و خدا فرستاده ،آره خدا میفرسته اما تو چی واقعا روی کی حساب میکنی ،اعتراف میکنم که مغرور شدم و وهم ورم داشت و روی بندش حساب کردم خودم که میدونم چه خبره دیگه تو درونم ….،بازهم ممنونم خدای مهربونم که با امتحانهای کوچیک بهم فهموندم که چقد پام روی پوست موزه و بی ثباتم ،فقط ادعا میکردم فقط و فقط
چند روزبه قول دادم به خودم که حواسم راجمع کنم تا باز خراب کاری نکنم
جالبه که میگم فقط خدا اما فقط میگم
نمیدونم تا کی میخوام همش انگشت اشاره به اطرافیانم باشه و خودم رو بیگناه و معصوم بدونم نمیدونم نمیدونم
الان اگه این شرایط و دارم چون فرکانسی اینه و یکی مثه خودم کنارمه
خدایا ازت کمک میخوام ،من عاشق خانوادم و همسرم هستم ازت میخوام کمکم کنی تا عوض بشم
بنام خدای جان..روز 26سفر..سلام زه استادو مریم عزیزم..سلام به همه دوستان گل..خدایا شکرت که من اینجام وهر روز که وارد سایت میشم اگاهی های ناب بیشتری رو درک میکنم میفهمم ومتعهد میشم تا عمل کنم..استاد چقدر جالب بود این فایل واقعا ما چقدر مشرک بودیم وبعد اسم دینمون اسلام بود جقدر ما تسلیم بودیم که خودمون رو مسلمان نامگذاری کرده بودیم..من خودم رو میگم دوستان من فقط ظاهرا خدا پرست بودم اونم چون آبا واجدادم بودن وهیچ بویی از یکتاپرستی نبرده بودم ولی الان با عشق با تمام وجودم اعلام میکنم من یکتاپرستم چون دارم بیشار وبیشتر مالک واقعی رو میشناسم وحالا دیگه دوس دارم بنده مخلص و تسلیم این خدا باشم ..خدایی که وقتی باهاشم واقعا هیچ نگرانی وغمی ندارم ..استاد قبلا خیلی غصه گذشته رو میخوردم ولی الان اصلا واقعا خدارو شکر میکنم که قوانینش رو شناختم وجاهل نمردم الان هر لحظه تلاشم بر اینکه ذهنم رو کنترل کنم تا مشرک نباشم..تا ظالم به خودم نباشم خدایا تو مالک جان وجهانی ببخش مرا برا روزهایی که تو را ندیدم و روی بنده هایت حساب کردم و ببخش مرا که بد زمین خوردم تو اون روزها میدونم تو عاشق منی هیچ وقت طاقت زمین خوردنم را نداشتی ولی این سنت تو بود وسنت خداوند تغییر نمیکند حتی برای پیامبرش..خدایا اکنون عاشقانه دارم فقط از تو یاری میخوام وهیچ عاملی رو عامل خوشبختی یا بدبختی خودم نمیدونم ایمان دارم که زندگیم در دست خودم وباورهای خودمه ومهمتر اینکه یقین دارم که تو با لاترین انرزی کل تو که سراسر عشق وخیری هر لحظه هدایت وحمایتم میکنی واین چقدر برایم لدت بخش و امنیت بخش است..خدایا سپاسگزارم..استاد بابت شما از خدا خیلی تشکر کردم و خواهم کرد بینهایت ممنون برا این همه اگاهی
سلام استاد جونم. منم دوست دارم اینا رو برای شما و همه عزیزانم توی سایت بنویسم.
همزمان که دارم ویس امروز رو گوش میکنم با خودم میگم تو خیال میکنی قدرت عادت های قدیمیت خیلی بیشتر از قدرت خداوند و خواسته های درونی تو برای رشد و پیشرفته.
این شرک و باور کمبود با هم توی ذهنت ازدواج کردن و فرزندشون اون سکون و یاس و کرختی و افسردگی که بهش توی جسم و روح و ذهن تو خونه دادن.
چرا الان اینقدر دنبال این هستی که انرژی تو ببری بالا خوابتو کم کنی. چند ماهه که از وقتی یکم اوضاعت خوب شده توی قلبت دیگه اون قدرت تزلزل ناپذیر رو حس میکنی و حالتم بده. میدونی چرا؟
من الان دقیقا فهمیدم چرا! چون تو بخاطر وجود باور کمبود توی ذهنت فکر میکردی که اگر یکم اوضاع خوب بشه دیگه کافیه دیگه. خیلیای دیگه حتی همین رو هم ندارن و الان به سعادت رسیدی.
اما غافل بودم از اینکه ذهن و روح من خیلی بزرگتر از این اسباب بازی پلاستیکی هاست که دلمو بهش خوش کردم. یه مثال جالبی به ذهنم رسید.
من از بچگی عاشق زیست شناسی بودم و هستم و خواهم بود. مثال عینی اگر بخوام بزنم از شرایط این چند وقتم، اینطوری میتونم بگم که انگار من یه زیست شناس و دانشمند خیلی بزرگ در درونم دارم.
بعد چون خیلی وقت بود که محدود بودم و اصلا هیچ ابزاری نداشتم الان، یه پلیت یا پیپت که وسایل آزمایشگاهی هستن رسیده دستم بعدشم تونستم یه ماکت میروسکوپ بخرم که عملا هیچ کارایی هم نداره.
بعد منی که سواد و علمشو دارم میدونم که با این وسایل نمیتونم هیچ کاری رو پیش ببرم ولی میام بخاطر ذهنیت محدودم میگم ببین خیلی از دانشمندای دیگه حتی همین پلیت و پیپت و ماکت میکروسکوپ رو هم ندارن. تو اگر مرد باشی میتونی با این ماکت پلاستیمکی و دو تا تیکه وسیله مسیر سیگنالینگ سلولی رو مطالعه بکنی و جایزه نوبل بگیری.
در صورتی که این تفکر اصلا درست نیست و این تفکر محدود که حاصل تجربه های گذشتم هست و من به اشتباه فکر میکنم حقیقته، من رو از واقعیت و از قدرت و منبع خودم دور میکنه و باعث میشه توی یه حباب مصنوعی و الکی زندگی کنم و توش امنیت کاذب داشته باشم( این امنیت کاذب بد مزه ترین و مزخرف ترین احساس در دنیاست.) اما روحم که همون دانشمنده است میگه بابا جون تو با اینا یه سلول نمیتونی کشت بدی، کشت چیه اصلا نمیتونی ساختار ساده یه سلول رو بررسی بکنی. چرا چرت و پرت میگی؟ من تا میکروسکوپ کونفوکال دستم نرسه هیچ کاری نمی کنم و اینطوری من بین ذهنیت و دروغ هایی که معیارهای من شده و واقعیت خودم گیر کردم و چون سمت وخود واقعیم نمیرم، چون به حرفاش گوش نمی کنم، در قلبم هم روی خودم بسته شده.
شاید این ناراحتی و آشفتگی بخاطر قهر بودن خود حقیقیمه.
بگذریم. حس میکنم باورهای قبلیم و محدود کننده ام و مخصوصا تفکر کمبود و عجله واسه تموم نشدن( هر چیزی چه در زمینه ماده و چه در زمینه انتزاعی) منو شبیه قابلمه ای که ته گرفته کرده و نمیشه اون غذایی که چسبیده کف قابلمه رو ازش جدا کرد و اون موادی که یه زمانی قرار بوده غذای خوشمزه ای بشن و حالا نه میشه خوردش نه دورانداختش چسبیدن به روحم، ازم آویزون شدن و ناراحتم میکنن.
برای همین واسه اینکه قابلمه ام خوب خیس بخوره و اونا کنده بشن سه تا کار میکنم.
یک.به هر چی که دوست دارم فکر کنم و جلوی ذهنم رو از ترس نرسیدن بهش نگیرم و سعی کنم هرروز خودم رو خیلی خوشحال کنم و زندگیم رو هر جوری که عشق میکنم بسازم و به هیچ محدودیتی فکر نکنم.
دو. اسباب کشی میکنم و میام سایت استاد عباسمنش قشنگ قدرتمند و خانم شایسته باهوش و آروم و بقیه دوستانی که برای این سایت زحمت میکشن. اصلا میام اینجا کنگر میخورم و لنگر میندازم.
سه. هر جا دیدم کسی حرفی میزنه یا اصلا انرژی و فرکانسی میفرسته که حس کنم رسیدن به آرزوهای ذهنم و چیزایی که دوست دارم محاله و اصلا موفقیت در اون حد امکان پذیر نیست و باید یه سری چیزا رو از دست بدی و یا باید ناراحت باشی تا اون موقعیت رو داشته باشی، چشمام رو میبندم. گوش هامو می بیندم. زبونم رو هم می بیندم که کلامی برای صحبت کردن در اون مورد از دهنم خارج نشه. و مثل سلولی که به محیط کشتش سم وارد میکنن از اونجا فورا دور میشم.
استاد قشنگم قلبم باز شد. مرسی. تلخی توی قلبم همراه با اشک هایی که توی چشمم جمع شدن زد بیرون.
ممنونم. ممنونم.هزاران بار از شما ممنونم. هم از شما و هم از خدای عزیزم.
مریم جان شایسته که الحق مثل اسمتون بانوی شایسته ای هستین ازتون خیلی ممنونم که هر بار با ایده های خلاقانه و با هوش بالاتون تغییراتی توی سایت میدین که بیشتر و بیشتر روی خودمون کار کنیم. ازتون به اندازه همه دنیا و جهان و کیهانی که خداوند خلق کرده ممنون و سپاسگزارم و کلی عشق از همین جا نثارتون میکنم.
قشنگی و زیبایی کار اینجاست ک هدایت بشم سمت این فایل و واقعا چه کسی مالک ما ادم ها هست
بار ها بارها تک تکمون تو شرایطی بودیم که تو یک مقطعی از زندگی هامون احساس ضعیفی و ناتوان بودن را داشتیم و پر از باور های غلط و اشتباه
خداروشکر بابت تمامی دوستان خوبم ک تو این راه می بینم و کلی لذت شون میبرم
و بقول شما استاد تفاوت رب و الله همینه ک هرکسی برای خودش ربی دارد ولی اله همان قدرت واحد هستش فرمان روایی اعظم تمام قدرت ها همان صاحب روز جزا و چقدر قشنگه درکش خداروصد هزار مرتبه شکر بابت وجود چنین الله
ربی که بزرگترین قدرت جهان است وبااین عظمت بازکل جهان رامسخره ماانسانها مرده است وحتی به تمام فرشتگان می گوید انسان راسجده کند پس جواب این که مالک ما چه کسی است فقط رب العامین
تاکنون چنداین باراین فایل راگوش دادم وهر بار بایک حس خوب وپراز ارامش وامید مواجه می شوم
خدایاشکررررت که در۲۶روزسفرنامه ام این فایل رادر سرراه من قرار دادی
استاد بزرگ ممنونم که چشم وگوش من رابه این دنیا باز کردی
سلام دوستان. چقدر این فایل احساس ادم رو خوب میکنه. واقعا از زمانی که یه کوچولو دارم درک میکنم که ما خالق زندگی مون هستیم و خداوند همه قدرت رو دست خودمون داده. این روزها بمب انرژی شده ام. اولین نتیجه اش ارامش که این همه سال دنبالش بودم واین ارامش رو تو قبول شدن ازمون فلان شرکت، امضای رییس بانک، فامیلی که قرار دست منو بگیر، کسی که قرار منو خوشبخت کنه تو این مسیرها دنبالش بودم و الان چه باور های بمبی رو درست کرده برای خودم. چه استرس های عمیقی رو تحمل کردیم و چه سختی هایی رو کشیدیم. زمانی که به همه دست کمک داشتیم به جز خدای خودمون. چه مسیر های سخت و ناجوری رو رفتیم و گفتیم ببینیم سرنوشت چی برامون رقم میزنه. بچه ها الان که تو این سایتم انقدر دارم خدا رو شکر میکنم برای تک تک این لحظه ها که این اگاهی ها رو در زمان زنده بودنمون درک کردیم و بهش عمل کردیم. انقدر این روز هام رو دست دارم که فقط دارم لذت میبرم از همه چی. ممنون از همتون
یاد روزهایی میفتم که تا مشکلی پیش میامد دنبال پارتی و آشنا و رابطه بودم یا رفع مشکل را از بنده خدا درخواست میکردم که نه تنها مشکلم حل نمیشد تازه یک منتی هم بر سرمان بود که فلانی من به خاطر تو به فلانی رو انداختم،اما حالا دیدگاهم عوض شده میخواهم خودم رو به دست خدا بسپارم تا بی منت مسیر را برایم هموار کند.
خدایا شکرت که تو مسیر تغییر خودم هستم و هر روز یکی از عیبهای خودم رو شناسایی و سعی در رفع آن میکنم🌹🌹🌹
سلام استاد عزیزم وهمراهان عزیز
خدا را هزاران بار سپاس گزارم که قبل از اینکه فرصت زندگی را از دست بدهم با شما اشنا شدم و زندگی که رنگ و بویی از جنس ارامش وزیبایی را دارد تجربه کنم
استاد عزیز خدا را شکر بدون هیچ اموزشی همیشه اعتقاد داشتم چشم زخمی وجود ندارد با اینکه خیلی اطرافیان این مسیله چشم زخم رو یاداوری میکردن ولی همیشه برام غیر قابل باور بود
استادم از وقتی با شما اشنا شدم خیییلی تغییر کردم دیگه از جدایی ها و تنها ماندن ها و به غربت رفتن ها ترسی ندارم انگار خیییلی قوی شدم یعنی احساس می کنم هر اتفاقی بیفته من با وجود شما و فایل های شما بهم نمیریزم حداقل از لحاظ ذهنی خیلی تغییر کردم و میشه گفت اصلا با اون چیزی که بودم شباهتی ندارم گرچه هنوز نسبت به بقیه خیییلی ضعیف هستم ولی نسبت به خودم ادم دیگه ای شدم
ولی استاد جان از خودم ناراحتم
چرا بخاطر فایل های شما که مخلوق خدا هستین اینقدر احساس دلگرمی و بی نیازی از دیگران در من زیاد شده
ولی چرا نمی تونم اونجور که باید حضور خدا رواحساس کنم
اگه میتونستم مث فایل های شما حضور خدا رو احساس کنم چه انسانی میشدم میتونستم کوه ها رو جابجا کنم
چطور میتونم درکش کنم
سلام خدمت همه ی دوستان:به نظرم یکم سخته این باورمخربومواصلاح کنم چون سی ساله زندگیموبه دست افراددادم وگفتم مادروپدرم مقصرزندگیمم بعدگفتم همسرم وبعدمادرشوهرم وبعدگفتم گیربچه هامم که به هدفام نمیرسم اما الن هروزدارم یه چیزجدیدیادمیگیرم که خودت درست کردی این اوضاع وشرایطت روپس خودتم میتونی عوض کنی وازاین یه بعداین سکان روبدستت بگیروتغییربده همه چیوبه امیدموفق شدنم خداجونمم همراهمه
سفرنامه روز بیست و ششم
خدایا چقد نیاز داشتم این حرفهامو بشنوم و از طریق بنده خوبت بهم رسوندی ازت ممنونم خدای مهربونم
این روزها که فاصله افتاده بین شرایطی که داشت واسم خوب میرفت جلو و باز استاپ کردم خودم خوب میدونم که دلیلش چی بود دلیلش شرک بود من روی کسی حساب کردم که تمام برنامه هام بهم ریخت سرخودم و گول میزدم که نه این و خدا فرستاده ،آره خدا میفرسته اما تو چی واقعا روی کی حساب میکنی ،اعتراف میکنم که مغرور شدم و وهم ورم داشت و روی بندش حساب کردم خودم که میدونم چه خبره دیگه تو درونم ….،بازهم ممنونم خدای مهربونم که با امتحانهای کوچیک بهم فهموندم که چقد پام روی پوست موزه و بی ثباتم ،فقط ادعا میکردم فقط و فقط
چند روزبه قول دادم به خودم که حواسم راجمع کنم تا باز خراب کاری نکنم
جالبه که میگم فقط خدا اما فقط میگم
نمیدونم تا کی میخوام همش انگشت اشاره به اطرافیانم باشه و خودم رو بیگناه و معصوم بدونم نمیدونم نمیدونم
الان اگه این شرایط و دارم چون فرکانسی اینه و یکی مثه خودم کنارمه
خدایا ازت کمک میخوام ،من عاشق خانوادم و همسرم هستم ازت میخوام کمکم کنی تا عوض بشم
بنام خدای جان..روز 26سفر..سلام زه استادو مریم عزیزم..سلام به همه دوستان گل..خدایا شکرت که من اینجام وهر روز که وارد سایت میشم اگاهی های ناب بیشتری رو درک میکنم میفهمم ومتعهد میشم تا عمل کنم..استاد چقدر جالب بود این فایل واقعا ما چقدر مشرک بودیم وبعد اسم دینمون اسلام بود جقدر ما تسلیم بودیم که خودمون رو مسلمان نامگذاری کرده بودیم..من خودم رو میگم دوستان من فقط ظاهرا خدا پرست بودم اونم چون آبا واجدادم بودن وهیچ بویی از یکتاپرستی نبرده بودم ولی الان با عشق با تمام وجودم اعلام میکنم من یکتاپرستم چون دارم بیشار وبیشتر مالک واقعی رو میشناسم وحالا دیگه دوس دارم بنده مخلص و تسلیم این خدا باشم ..خدایی که وقتی باهاشم واقعا هیچ نگرانی وغمی ندارم ..استاد قبلا خیلی غصه گذشته رو میخوردم ولی الان اصلا واقعا خدارو شکر میکنم که قوانینش رو شناختم وجاهل نمردم الان هر لحظه تلاشم بر اینکه ذهنم رو کنترل کنم تا مشرک نباشم..تا ظالم به خودم نباشم خدایا تو مالک جان وجهانی ببخش مرا برا روزهایی که تو را ندیدم و روی بنده هایت حساب کردم و ببخش مرا که بد زمین خوردم تو اون روزها میدونم تو عاشق منی هیچ وقت طاقت زمین خوردنم را نداشتی ولی این سنت تو بود وسنت خداوند تغییر نمیکند حتی برای پیامبرش..خدایا اکنون عاشقانه دارم فقط از تو یاری میخوام وهیچ عاملی رو عامل خوشبختی یا بدبختی خودم نمیدونم ایمان دارم که زندگیم در دست خودم وباورهای خودمه ومهمتر اینکه یقین دارم که تو با لاترین انرزی کل تو که سراسر عشق وخیری هر لحظه هدایت وحمایتم میکنی واین چقدر برایم لدت بخش و امنیت بخش است..خدایا سپاسگزارم..استاد بابت شما از خدا خیلی تشکر کردم و خواهم کرد بینهایت ممنون برا این همه اگاهی
بیست و ششمین ردپا :
سلام استاد جونم. منم دوست دارم اینا رو برای شما و همه عزیزانم توی سایت بنویسم.
همزمان که دارم ویس امروز رو گوش میکنم با خودم میگم تو خیال میکنی قدرت عادت های قدیمیت خیلی بیشتر از قدرت خداوند و خواسته های درونی تو برای رشد و پیشرفته.
این شرک و باور کمبود با هم توی ذهنت ازدواج کردن و فرزندشون اون سکون و یاس و کرختی و افسردگی که بهش توی جسم و روح و ذهن تو خونه دادن.
چرا الان اینقدر دنبال این هستی که انرژی تو ببری بالا خوابتو کم کنی. چند ماهه که از وقتی یکم اوضاعت خوب شده توی قلبت دیگه اون قدرت تزلزل ناپذیر رو حس میکنی و حالتم بده. میدونی چرا؟
من الان دقیقا فهمیدم چرا! چون تو بخاطر وجود باور کمبود توی ذهنت فکر میکردی که اگر یکم اوضاع خوب بشه دیگه کافیه دیگه. خیلیای دیگه حتی همین رو هم ندارن و الان به سعادت رسیدی.
اما غافل بودم از اینکه ذهن و روح من خیلی بزرگتر از این اسباب بازی پلاستیکی هاست که دلمو بهش خوش کردم. یه مثال جالبی به ذهنم رسید.
من از بچگی عاشق زیست شناسی بودم و هستم و خواهم بود. مثال عینی اگر بخوام بزنم از شرایط این چند وقتم، اینطوری میتونم بگم که انگار من یه زیست شناس و دانشمند خیلی بزرگ در درونم دارم.
بعد چون خیلی وقت بود که محدود بودم و اصلا هیچ ابزاری نداشتم الان، یه پلیت یا پیپت که وسایل آزمایشگاهی هستن رسیده دستم بعدشم تونستم یه ماکت میروسکوپ بخرم که عملا هیچ کارایی هم نداره.
بعد منی که سواد و علمشو دارم میدونم که با این وسایل نمیتونم هیچ کاری رو پیش ببرم ولی میام بخاطر ذهنیت محدودم میگم ببین خیلی از دانشمندای دیگه حتی همین پلیت و پیپت و ماکت میکروسکوپ رو هم ندارن. تو اگر مرد باشی میتونی با این ماکت پلاستیمکی و دو تا تیکه وسیله مسیر سیگنالینگ سلولی رو مطالعه بکنی و جایزه نوبل بگیری.
در صورتی که این تفکر اصلا درست نیست و این تفکر محدود که حاصل تجربه های گذشتم هست و من به اشتباه فکر میکنم حقیقته، من رو از واقعیت و از قدرت و منبع خودم دور میکنه و باعث میشه توی یه حباب مصنوعی و الکی زندگی کنم و توش امنیت کاذب داشته باشم( این امنیت کاذب بد مزه ترین و مزخرف ترین احساس در دنیاست.) اما روحم که همون دانشمنده است میگه بابا جون تو با اینا یه سلول نمیتونی کشت بدی، کشت چیه اصلا نمیتونی ساختار ساده یه سلول رو بررسی بکنی. چرا چرت و پرت میگی؟ من تا میکروسکوپ کونفوکال دستم نرسه هیچ کاری نمی کنم و اینطوری من بین ذهنیت و دروغ هایی که معیارهای من شده و واقعیت خودم گیر کردم و چون سمت وخود واقعیم نمیرم، چون به حرفاش گوش نمی کنم، در قلبم هم روی خودم بسته شده.
شاید این ناراحتی و آشفتگی بخاطر قهر بودن خود حقیقیمه.
بگذریم. حس میکنم باورهای قبلیم و محدود کننده ام و مخصوصا تفکر کمبود و عجله واسه تموم نشدن( هر چیزی چه در زمینه ماده و چه در زمینه انتزاعی) منو شبیه قابلمه ای که ته گرفته کرده و نمیشه اون غذایی که چسبیده کف قابلمه رو ازش جدا کرد و اون موادی که یه زمانی قرار بوده غذای خوشمزه ای بشن و حالا نه میشه خوردش نه دورانداختش چسبیدن به روحم، ازم آویزون شدن و ناراحتم میکنن.
برای همین واسه اینکه قابلمه ام خوب خیس بخوره و اونا کنده بشن سه تا کار میکنم.
یک.به هر چی که دوست دارم فکر کنم و جلوی ذهنم رو از ترس نرسیدن بهش نگیرم و سعی کنم هرروز خودم رو خیلی خوشحال کنم و زندگیم رو هر جوری که عشق میکنم بسازم و به هیچ محدودیتی فکر نکنم.
دو. اسباب کشی میکنم و میام سایت استاد عباسمنش قشنگ قدرتمند و خانم شایسته باهوش و آروم و بقیه دوستانی که برای این سایت زحمت میکشن. اصلا میام اینجا کنگر میخورم و لنگر میندازم.
سه. هر جا دیدم کسی حرفی میزنه یا اصلا انرژی و فرکانسی میفرسته که حس کنم رسیدن به آرزوهای ذهنم و چیزایی که دوست دارم محاله و اصلا موفقیت در اون حد امکان پذیر نیست و باید یه سری چیزا رو از دست بدی و یا باید ناراحت باشی تا اون موقعیت رو داشته باشی، چشمام رو میبندم. گوش هامو می بیندم. زبونم رو هم می بیندم که کلامی برای صحبت کردن در اون مورد از دهنم خارج نشه. و مثل سلولی که به محیط کشتش سم وارد میکنن از اونجا فورا دور میشم.
استاد قشنگم قلبم باز شد. مرسی. تلخی توی قلبم همراه با اشک هایی که توی چشمم جمع شدن زد بیرون.
ممنونم. ممنونم.هزاران بار از شما ممنونم. هم از شما و هم از خدای عزیزم.
مریم جان شایسته که الحق مثل اسمتون بانوی شایسته ای هستین ازتون خیلی ممنونم که هر بار با ایده های خلاقانه و با هوش بالاتون تغییراتی توی سایت میدین که بیشتر و بیشتر روی خودمون کار کنیم. ازتون به اندازه همه دنیا و جهان و کیهانی که خداوند خلق کرده ممنون و سپاسگزارم و کلی عشق از همین جا نثارتون میکنم.
به نام الله یکتا
درود برشما استاد عزیزم و همراهان گرامی
قشنگی و زیبایی کار اینجاست ک هدایت بشم سمت این فایل و واقعا چه کسی مالک ما ادم ها هست
بار ها بارها تک تکمون تو شرایطی بودیم که تو یک مقطعی از زندگی هامون احساس ضعیفی و ناتوان بودن را داشتیم و پر از باور های غلط و اشتباه
خداروشکر بابت تمامی دوستان خوبم ک تو این راه می بینم و کلی لذت شون میبرم
و بقول شما استاد تفاوت رب و الله همینه ک هرکسی برای خودش ربی دارد ولی اله همان قدرت واحد هستش فرمان روایی اعظم تمام قدرت ها همان صاحب روز جزا و چقدر قشنگه درکش خداروصد هزار مرتبه شکر بابت وجود چنین الله
عاشقتونم در پناه الله باشید🌹
سلام
به نام ربالعالمین
ربی که بزرگترین قدرت جهان است وبااین عظمت بازکل جهان رامسخره ماانسانها مرده است وحتی به تمام فرشتگان می گوید انسان راسجده کند پس جواب این که مالک ما چه کسی است فقط رب العامین
تاکنون چنداین باراین فایل راگوش دادم وهر بار بایک حس خوب وپراز ارامش وامید مواجه می شوم
خدایاشکررررت که در۲۶روزسفرنامه ام این فایل رادر سرراه من قرار دادی
استاد بزرگ ممنونم که چشم وگوش من رابه این دنیا باز کردی
سلام دوستان. چقدر این فایل احساس ادم رو خوب میکنه. واقعا از زمانی که یه کوچولو دارم درک میکنم که ما خالق زندگی مون هستیم و خداوند همه قدرت رو دست خودمون داده. این روزها بمب انرژی شده ام. اولین نتیجه اش ارامش که این همه سال دنبالش بودم واین ارامش رو تو قبول شدن ازمون فلان شرکت، امضای رییس بانک، فامیلی که قرار دست منو بگیر، کسی که قرار منو خوشبخت کنه تو این مسیرها دنبالش بودم و الان چه باور های بمبی رو درست کرده برای خودم. چه استرس های عمیقی رو تحمل کردیم و چه سختی هایی رو کشیدیم. زمانی که به همه دست کمک داشتیم به جز خدای خودمون. چه مسیر های سخت و ناجوری رو رفتیم و گفتیم ببینیم سرنوشت چی برامون رقم میزنه. بچه ها الان که تو این سایتم انقدر دارم خدا رو شکر میکنم برای تک تک این لحظه ها که این اگاهی ها رو در زمان زنده بودنمون درک کردیم و بهش عمل کردیم. انقدر این روز هام رو دست دارم که فقط دارم لذت میبرم از همه چی. ممنون از همتون
سلام
روز بیست و ششم
نکته خیلی مفیدی بود
و چیزی بود که کمتر کسی بهش توجه میکنه
این جریان در قران هم هست
وقتی به پیامبر وحی میشه که شیطان بر انسان های مومن تاثیری نداره
اصلا قران راجبهمینه
و چیزیه که ما بهش بی توجهیم به خاطر باور های شرک آلودمون
و زندگی رو به خودمون زهر میکنیم
به نام خداوند عالم💕
بیست و ششمین روز روزشمار تحول زندگی من
خدایا شکرت که هروز ایمانم نسبت به تو بیشتر میشود
یاد روزهایی میفتم که تا مشکلی پیش میامد دنبال پارتی و آشنا و رابطه بودم یا رفع مشکل را از بنده خدا درخواست میکردم که نه تنها مشکلم حل نمیشد تازه یک منتی هم بر سرمان بود که فلانی من به خاطر تو به فلانی رو انداختم،اما حالا دیدگاهم عوض شده میخواهم خودم رو به دست خدا بسپارم تا بی منت مسیر را برایم هموار کند.
خدایا شکرت که تو مسیر تغییر خودم هستم و هر روز یکی از عیبهای خودم رو شناسایی و سعی در رفع آن میکنم🌹🌹🌹