چه کسی مالک توست؟! - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    240MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی چه کسی مالک توست؟!
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1270 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1485 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    روز بیست و پنجم از روزشمار تحولم

    کاش میتونستم هر لحظه این رو به یاد بیارم که من تعیین کننده همه آنچه که برایم رخ می دهد هستم. گاهی سخت میشه و همون موقع ست که غمگین میشم.مخصوصا برای منکه اول راهم و خیلی وقتها دچار تردید میشم که چرا اون چیزی که میخوام اتفاق نمیفته.مثلا در مورد شغل قبلا به نظرم راحتتر کار پیدا میکردم.البته اون زمان معیارم برای شغل کم بود ولی الان شغل دلخواهم رو میخوام. نمیدونم چه ترمزهایی تو ذهنم هست که مانع به وقوع پیوستنش شده. میدونم وضعیتی که الان توش هستم یه زمانی از ته دل خواستمش. یادمه وقتی از کار زیاد خسته شده بودم از ته دل خواستم تمکن مالی داشته باشم ولی سر کار نرم و همون هم شد. و الان میبینم که چقدر بیکاری سخته. الان میخوام شغل دلخواهم رو پیدا کنم شغلی که از انجامش لذت ببرم. خدایا تو هدایتم کن. و بمن صبر بده که در این مسیر ثابت قدم بمونم و با روحیه ادامه بدم. و زندگی من هم مانند اینهمه دوستان این سایت که فوق العاده شده عالی بشه. ممنونم استاد و خانم شایسته ی عزیز🌷🌷🌷🌷🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته‌ی عزیز

    با اینکه فکر میکردن الان انسان موحدتری شده‌ام اما حتی خودم هم خبر نداشتم، چیزهایی که فکرشو هم حتی نمیکردم نشان دهنده‌ی شرک من باشند.

    فکر میکردم الان دیگه میدونم قدرت فقط دست خدا و منه ولی الان میبینم که هنوز هم باورم ضعیفه.

    خیلی راجع به فرقه‌ها و موضوعاتی که از این قبیل شنیده بودم ، واقعا عصبانی و ناراحت میشدم و یه جورایی بهم برمیخورد و احساس کم ارزشی میکردم وقتی میدیدم که کل قدرت و ثروت دنیا دست یه عده‌ی خاصی از آدم‌هاست و ماها انگاری عروسک خیمه شب بازی اونا هستیم و اونا هرجوری که دلشون میخواد ما رو کنترل میکنند. ی سری مستندها و فیلم هایی راجع به ایلومیناتی دیده بودم و بعضی مواقع حتی میترسیدم ازشون از اینکه اگه من بخوام پیشرفت کنم ، اگه بخوام به هدفم برسم، اگه بخوام حقایقی رو به مردم بگم، اونا دوست ندارن مردم آگاه بشن، شاید یه بلایی سرم بیارن، اونا آدم های مهم و اونایی که برای قدرت و جایگاهشون تهدید میبینن رو میتونن به راحتی از سر راهشون بردارن بنابراین نابود کردن من براشون کاری نداره.

    میخواستم قدرتمند و ثروتمند بشم اونم خیلی زیاد اونقدری که اون آدم ها دیگه نتونن زندگیمو کنترل کنند و روی من تاثیر داشته باشن ولی این انگیزم توش شرک بود و خودم خبر نداشتم .

    من یادم نبود که حتی الانشم کنترل زندگیم دست خودمه و لازم نیس براش تلاش کنم. چون اصلا واقعیت غیرقابل تغییر و قانون همینه.

    الان که فکرشو میکنم میبینم چقدر ساده یا بهتره بگم مشرک بودم که همه اینا رو باور میکردم🤦🏻‍♀️

    ممنون استاد عزیز که امروز هم یه نکته خیلی مهم رو بهم یادآوری کردین.

    در پناه خداوند یکتا و تنها قدرت جهان. موفق باشید.❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2695 روز

    سلام

    منشا تمام بدبختی هاومشکلات من ترس هامه..

    منشا این زندگی سخت ترسه..

    ترس از شزک میاد…

    ترس از بی ایمانی وعدم توکل میاد..

    یوسف چزا دز زندان سال ها اسیر شد؟؟ چون شزک ورزید..

    منم شرک ورزیدم و در بدبختی و فلاکت گرفتار شدم..

    ریشه ترس و توی سر خوزدن شرکه !!!

    کسی که به خدا ایمان داره اصلا نمترسه.. جلو کسی دولا راست نمیشه..باج نمیده.. دنبال رانت و پارتی و این داستانا نیست…

    ترس و بی ایمانی بدبختم کرد… خوشبختی و لذت زندکی رو از خودم دور کردم..

    ریشه وابستگی و ترس و همه ی اینا شرکه !! یعنی توکل نداشتن به رب…

    یعنی ایمان داشتن به فرماندار و رییس بانک و رییس جمهور و فلان اخوند وووو وایمان نداشتن به خدا !!! خدایی که گفته من زمین و اسمان رو مسخر شما کردم !!!

    کی التماس میکنه و باج میده ؟؟ کسی که میترسه… کی میترسه ؟؟ کسی که به خدا ایمان نداره… کسی قدرت رو در دستان افراد دیگه ای میدونه !!!

    چقدر منم این مزخرفات راجب رفسنجانی و فلان بهمان شنیدم.. احتمالا همه شنیدن …

    اینی که یه سری ادما و ثروتمندا هستن دنیا رو دست گرفتن و اگر اراده کنن دنیا رو تغییر میدن ومردم هم هیچ قدرتی ندارن و مثل اسباب بازی باید مطیع باشن و فلان…

    همه ی اینا باعث شده شخصیتی ترسو و بی اعتماد به نفس در من و خیلیای دگ شکل بگیره که همه بزنن تو سرش و جرئت نکنه هیچی بگه !!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1351 روز

    به نام الله

    سلام بر استاد عزیز

    روز بیست و ششم روزشمار من

    چه کسی مالک توست؟

    من توی این چند ماهی که توی سایت هستم و فایل های رایگان استاد را گوش کردم و وقتی کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم را خواندم خیلی خیلی آرامش پیدا کردم.

    از اینکه احساس میکنم که مسئول تمام زندگیم خودم هستم حالم خوبه.

    دیگه نه از دست کسی ناراحت میشم و نه انتظاری دارم. نه میترسم از دیگران که قبلا عامل بدبختی خودم میدونستم. دیگه حتی کشور و مملکت و رئیس جمهور و …. را مقصر نمیدونم. قبلا همش میگفتم من چرا اینجا بدنیا اومدم . این عدل الهی نیست یکی مثلا سوئیس بدنیا بیاد یکی مثلا ایران‌.

    اما الان باخودم کنار اومدم چون میدونم خدا من را آزاد گذاشته که خودم زندگی خودم را بسازم. و خودم زندگیم را خلق کنم. آرامش یعنی اینکه بدونی همون الله که از رگ گردن به من نزدیکتره خلق زندگیم را به دستان خودم گذاشته و هیچ احدی هیچ قدرتی نداره. نه در خوب کردن زندگیم و نه خراب کردن آن.

    این واقعا حالم را خوب کرده .

    منم خیلی شنیده بودم که یه خانواده در یه گوشه دنیا دارن برای کل دنیا برنامه ریزی میکنند. اما الان که استاد صحبت کردند به افکار و باور خودم خندیدم.

    خدا با این همه نعمت که به همه یکسان داده و گفته آسمان و زمین را مسخر تو کرده ام ، حالا منم که چقدر خودم را لایق این نعمت ها بدانم.. خداوند میگه بیا اینا نعمت حالا تو باور کن و باورهایت را در ذهنت شکل بده و جهان هم همان را به تو تحویل میده. و این عدل خدای من است.

    امروز از یه جایی یه جمله قشنگ شنیدم که جهنم وقتی است که تو با خود واقعی خودت و مسیری که میتونستی بری روبرو میشی.

    خیلی جالبه یعنی خدا ما را روبرو میکنه با اینهمه نعمت میگه بنده من ، ببین چقدر راه برات گذاشتم اینهمه نعمت برات گذاشتم اما تو چی را باور کردی؟ تو چه کسی را باور کردی؟

    شرک یعنی قدرت دادن به هر چیزی غیر از خدا.

    و چقدر ما شرک داریم و داشتیم. اما خدا را شکر الان داریم تصحیح میکنیم.

    هر چقدر بیشتر خدا را باور کنیم سرنوشتمان بیشتر تغییر میکند.

    این منم که به باورهام بها میدم به هر چیزی بها بدم از همون نوع دریافت میکنم.

    و چقدر قشنگ استاد فرمودند عامل بدبختی بشریت شرک است و عامل خوشبختی بشریت یکتاپرستی است.

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    ممنون از مریم عزیز بخاطر این مسیر قشنگ و برنامه ریزی شده و ممنون از خدای مهربانم که مرا در این مسیر قرار داده تا سخنان استاد عباسمنش را بشنوم و عمل کنم.

    تنها جایی که فایل های آنها بر پایه یکتاپرستی و توحید برنامه ریزی شده اینجاست. و مطمئنم وقتی خداپرست بشم همه نعمت ها برای من سرازیر میشه. مشکل و نکته اساسی ما شرک بوده تا الان. همه چیز را از غیر او خواسته ایم.

    و استاد عزیز ممنون که من را با خدای خودم آشتی دادی و عدل او را باور کردم و حالم خوبه و آرامش دارم.

    خیلی خیلی دوستتون دارم ♥️

    از تک تک کامنت دوستانم ممنونم که چقدر قشنگ مینویسند و حال دلشون خوبه❤

    سپاسگزارم 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حسین رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    سلام

    خدمت خودم و استاد عزیز دل

    روز به روز حالم بهتر و بهتر میشه

    و چیزی جز شنیدن حقیقت این حال خوب رو به آدم نمیده

    خب این هم یه ردپای دیگه از من

    واقعا نمیشه بین فایل ها تفاوت قائل شد

    یکی از دیگری ارزشمندتر

    مثل این فایل

    چقدررر این موضوع توحید و شرک زیباست

    البته توحید زیباست نه شرک

    که فقط همین یک مرحله رو ادراک کنی

    کنی میتونی بری بالاتر

    این مرحله که قدرت فقط و فقط مخصوص خداست

    و کسی نمیتونه به تو صدمه بزنه

    و تمام …

    مگه چیزی هم میمونه

    فقط همینو درک کنی بره تو پوست و گوشت و استخونت

    تمومه

    خدایا شکرت هزاربارشکرت

    من العان مدت کوتاهیه که تعهد چند برابر کردن ثروت رو دادم

    و هنوز اتفاق باحاله نیوفتاده

    ولی ایده هاش رسیده

    فقط یه قدم کوچیک از طرف من و یه لطف بزرگ از طرف خالق مونده که تموم بشه

    و قطعا اگه خدا بخاد میام اینجا و نتایجش رو ردپا میزارم

    واقعا شاکر خدام که یه همچین معلمی برامون تو این برحه از دنیا قرار داد

    شب هایی رو به یاد میارم که با التماس از خدا مربی ،معلم ، استاد طلب میکردم که بتونم آموزش بگیرم و بهترین شاگردش باشم

    و الان باید برای این هدایت شاکر باشم باید

    چون قانونش اینه

    و اون هم باید شکر عملی باشه و نه فقط زبانی

    و شکر عملی زین پس در همین مسیر زندگی کردنه

    در مسیر این که شرک رو کنار بزنی و قدرت رو بدی دست صاحب قدرت

    امیدوارم در پناه الله یکتا

    شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

    من نمیدونم چطور از شما سپاسگزاری کنم به خاطر این فایل باارزش

    امروز یک ندایی به قلبم آمد که دیگر در کلاس استاد … نباشم چون یه باورهای ریز شرک در بین صحبت های ایشون دیده بودم اما زیاد اهمیت ندادم چون ایشون رو خیلی دوست داشتم و یک ارتباط احساسی گونه با ایشون داشتم . اما در کلاس امروز که یک ساعت پیش بود و به طور مجازی برگزار میشد ، راجب همین موضوعی که شما صحبت کردید ایشون گفتند که ثروت کل جهان دست 20 نفر هست و آنها هستند زندگی بقیه مردم رو تعیین میکنند .

    و من یک باره خشک شدم و اصلا باورم نمی شد. و درجا از کلاس بیرون اومدم و حالم بد شد و بعد به خودم گفتم : هیچ کس مالک من نیست ، من خودم زندگی خودم رو خلق میکنم و اشک ریختم .

    و بعدش خداروشکر کردم به خاطر این آگاهی که شما به ما آموختید و بی نهایت از شما سپاسگزارم

    امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید در کنار خانواده تان

    دوستتون دارم آرامش من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1669 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز بیست ششم روزشمار زندگی من!!

    چه کسی مالک من هست؟؟

    برخلاف گذشته که من در تسخیر تمام ادمیان و عالمیان و شرایط و موقعییت ها و مکانها و احساسات و نجواهای گمراه کننده و هرچه غیر خودم وخداوند بودم…

    مدتهاست که از شما استاد عزیزم آموختم که این عالم وآدم و هرچه در عالمه ، در تسخیر منه، من مالک همه چیز هستم وتنها خداست که مالک منه ودیگر هیچ چیز وهیچکس…

    توگذشته های نه چندان دور، حتی دمای هوا هم مالک من بود، از ترس اینکه سرما نخورم و مریض نشم از بارون وبرف و سرما فراری بودم و ازش می ترسیدم، ودقیقا هم چون مالک من بود ومن بنده ی اون، هر جا منو میدید به بردگی میکشید جوریکه راه فراری نداشتم و تسلیمش میشدم، نمیشد که همیشه همه جا ازش فرار کنم، آره هوای سرد مالک من بود وبه راحتی می تونست مسافرتها، مهمونی ها، گردس وتفریحات من، ودورهمی های توی فضای باز منو، کوه رفتن منو، زیر بارون قدم زدن ولذت بردن از بارون رو ازم بگیره، چون باور کرده بودم سرمامیخورم ومریض میشم چون ضعیفم وسرمایی؟!!!

    آدمی می تونه تا همین حد عاجز باشه در مقابل چیزی، واون چیز به ظاهر پیش پا افتاد بشه مالک حال خوب وبدش، مالک ترسهاش، ویا قدرتش…

    دیگه نگم براتون که مالک کیا وچیا بودن و من چطور بنده وبرده ای…

    ولی شکرالله مهربان از وقتی باشما استادعزیزم در این مسیرروشن قرار گرفتم ودارم روی خدا شناسی و جهان شناسی وخودشناسی ودیگر شناسی کار میکنم، کم کم اون مالکییت رو از غیر گرفتم ومیگیرم …

    اونهایی که نمی تونم از پسش بربیامو به خداوند سپردم واونهایی که قدرت پس گرفتن مالکیتشو داشتم پس گرفتم وحالا خودم مالکشون هستم…

    مالک سرنوشتم، مالک حال خوب وبدم ، مالک باورها و افکار وگفتار واعمالم…

    مالک عقایدم…مالک تمام زندگیم، مالک تمام رویاهام…چون خداوند از اول هم این مالکییت رو بهم داده بود…

    اما بزرگ شدن با باورهای اشتباه وتغذیه از باورهای محدود اطرافم باعث شده بود این مالکییت از من گرفته بشه وبه هرکس وهرچیز غیر خداوند ومن داده بشه…

    واقعا که چه حس فوق العاده ای هست اینکه به یقین میرسی خودت مالک زندگی وسرنوشتت هستی …در صورتیکه موحد باشی نه مشرک، صبور باشی نه عجول، بشنوی وعمل کنی نه اینکه فقط بشنوی و نگاه کنی…

    وقتی پا میذاری رو ترسهات وتوکل میکنی وباور داری قدرت تنها در دستان رب توست نه هیچکس دیگه، کم کم میسپاری ، کم کم نتیجه ی مثبت میگیری، کم کم باور وایمانت قوی تر میشه، وبه یه جایی میرسی که هرچقدر بیشتر اعتماد میکنی نتایج بزرگتر وبیشتری هم میگیری….

    انوقته که ترسها محو میشن، حتی اگه بخوان بیان تودیگه اونهارو میشناسی …

    دیگه بهشون اجازه ورود نمیدی، چون میددونی چقدر بدمزه هست طعم بردگی و بندگی کردن غیر خدا…

    وچقدر خوش طعم ودلچسب وگواراست که صاحب اختیارت قدرتمندترین قدرت جهان باشه…

    انشالله که همیشه ودر هر لحظه تنها مالک من خداوند باشه ومن در پناه امنش رها از هرچه وابستگی و بندگی وبردگی وترس و تردید…

    اولش سخته ولی بعد یه مدت میشه عادت…یه کم که بیشتر میگذره میشه اصل وجزء واجبات وبهش می بالی و افتخار میکنی که تنها مالک تو خداوند هست و این مالکییت برخودت وزندگیتو به دست خودت سپرده وعهد بسته که نفس نفس کنارت باشه به شرط صداقت، به شرط پاکی دل، به شرط ایمان ویکتاپرستی.

    واقعا یه مالک داشته باشی بهتره یا هزاران مالک؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3937 روز

      درود و سلام مینا جان

      چقدر عالی و قشنگ توضیح دادید و مثال زدید آفرین بر شما

      چقدر موقع خوندن کامنت تون با خودم فکر کردم و حرف زدم و چه چیزهایی دوباره برام مرور شد

      کاملا درسته تمام حرفاتون

      حتی چقدر چه جاهایی ادم حس کرده پول مالکشه با نحوه نادرست خرج کردن (چه در زمان داشتنش) (چه زمان نداشتنش) موقعی که پول و سرمایه میخواد برای کاری

      چقدر وقتی در رابطه ای ادم دل میبازه و حسابی وابسته ی کسی میشه و اون شخص و رابطه میشه مالکش و حتی احساسات ادم میشن مالک آدم

      افکار ادم میشن مالک

      موقعیت ها و شرایط ناخواسته ای مثلا یک نفر یک کاری میکنه (مثل دود سیگارش) میشه مالک تو…

      هیچ کس مالک و تعیین کننده نیست افکار و احساسات و رفتار و سبک زندگی دیگران، شرایط مملکت، وضعیت جوی و جغرافیایی، سنی و… نمی توانند مالکان واقعی و تعیین کننده باشند و کنترلی بر سرنوشت مون داشته باشند

      تنها یک نیرو وجود دارد آن هم نیروی خیر هست به قول خانم اسکاول شین نیروی شری وجود ندارد

      همه چیز تحت کنترل خداوند یگانه است

      قل هو الله احد

      و من تنها با وصل شدن به همین خدا اجازه کنترل چیزی را نمی دیم و اجازه میدم فقط نیروی تسلیم شدن در برابر الله هدایت گر باشد نه هیچ عامل دیگری نه هیچ شخص و هیچ وضعیت و شرایط و اشیا و موجودی

      منتظر کامنت ها و دستاوردهای دیگرتون هستم

      خوب و پاینده و سرزنده و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1669 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

        وسلام به شما اقا مهدی گرامی

        ممنون از لطف وتوجه شما

        انشالله خداوند استاد عزیزمون رو برامون حفظ کنه که به لطف الله با اشتراک گذاشتن،اگاهیهای زندگی سازشون، کمکمون کردن تا بتونیم تا حد زیادی شرک پنهان ظاهری وباطنی خودمون رو شناسایی کنیم و از جهل ونادانی به سمت اگاهی ونور، حرکت کنیم..

        همین پذیرش اینکه من مسئول صد درصد اتفاقات زندگیم هستم و خودم مالک افکار وگفتار واعمالم، خودش یعنی تا حدود زیادی رها شدن از بردگی، اینکه بپذیری تمام لحظه به لحظه های عمرت می تونی با خیال راحت با درک اینکه زندگیتو با قدرتی شریک هستی که،تمام قدرت جهان در دستانش هست، باعث میشه احساس آرامش کنی، وانجا که اروم میگیری، فقط وفقط صدای قلبت رو میشنوی که میگه نترس، امید داشته باش، نگران نباش، توکه داری با صداقت وراستی ودرستی و توکل و ایمان قدم برمیداری، پس بی شک خیر وخوشی هم پاداش توست….

        الهی هزاران بار که این زنجیرهای شرک پاره شد، هر رشته وزنجیری که وصلمون کرده بوده به آدمهایی که خودشون هم نمی تونند برای خودشون کاری انجام بدن وهمینقدر عاجز هستند در خوشبخت کردن خودشون..

        خدارو هزاران بار شکر که نگاهمون از روی فرشها، از روی پایین ،از گردن کج کردن ها، در برابر ادمها وشرایط ومکانها و موقعییت ها وزمانها برداشته شده تا حدود زیادی، و حالا نگاهمون به منبع نور وروشنایی هست که، جهان روشن از نور اوست…

        انشالله که در این مسیر ثابت قدم باشیم هممون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Taha گفته:
    مدت عضویت: 669 روز

    به نام رب

    # ردپای من در 26 مین روز از روزشمار تحول زندگی من #

    وقتی کسی اصل و اساس جهان را درک نمیکنه که میگه ” تمام اتفاقات که تجربه میکنیم ، بدون استثناء بر اساس فرکانس ارسالی ماست ” و به چیزی که میخواد نمیرسه اونم بخاطر باورهای محدودکنندش ، توهم داره ، توهم اینکه بقیه برای ما تصمیم میگیرن ، توهم اینکه ما هیچ کنترلی نداریم رو زندگیمون ، هر کسی یه سرنوشتی داره و نمیشه تغییرش داد و هزاران توهم و باورهای اشتباه و غلط

    این توهم ها و باورهای غلط و محدودکننده ما از روی شرکه ، از روی اینکه باور نداری خداوند به ما قدرت خلق زندگیمون رو داده و هیچ کس غیر از خودمون نمیتونه روی زندگیمون تاثیر بگذاره ، تغییر بده ، خوشبخت کنه یا بدبخت کنه ، چطوری ؟ به وسیله باورها و فرکانس هامون

    اما وقتی با تمام سلول هایت درک میکنی و باور داری که خداوند تنها قدرت مطلق جهانه و میزان دسترسی ما به این منبع ، به این نیرو ، به میزانیه که توحید داریم ، به میزانیه که روی خودمون و خدای خودمون حساب میکنیم بجای غیر خدا ، به میزانیه که در عمل توحید داریم ، اونموقعست که به آرامش درونی میرسیم ، اونموقعست که خودمون رو بیشتر دوست داریم ، اونموقعست که توحیدی تر و معنوی تر عمل میکنیم ، سپاسگزارتریم ، متواضع تریم ، بخشنده تریم ، دیگر نگران حرف مردم ، قیمت دلار ، سیاست ها و حکومت ها و … نیستیم و سکان زندگیمون رو به دست میگیریم و در نهایت به صلح با خودمون میرسیم ، اینها نتایج یکتاپرستی و توحیدی عمل کردنه

    وقتی باور داری همون قدرت مطلق ، همون مالک همه چیز از جمله آسمانها و زمین ، به تو قدرت خلق زندگیت رو به وسیله فرکانس هایت داده و همه چیز را مسخر ما کرده ، متوجه میشی این جهان چقدر زیباست ، چقدر خداوند بخشندست ، چقدر خدا مهربانه ، چقدر عادله ، چقدر این سیستم و قوانین کامل هستن ، چقدر همه چیز در این جهان عالیه …

    خدایا شکرت بابت خودمم که خالق زندگی خودمم …

    باآرزوی بهترینا برای همتون عزیزای دلم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    به نام الله یکتا

    سلامی از سر مهربانی و عشق به استاد عزیزم و مریم بانو و همه ی دوستان آگاه و دوست داشتنیم که هر روز بیشتر عاشقتون میشم.

    روز بیست و ششم سفر انسانسازِِ روز شمار تحول واقعی و قابل احساس زندگی من

    تا لحظه ای که زنده هستم فقط برای همین سفر بینظیر که در درون ما صورت می‌گیرد و بی انتهاست و‌لذت بخش و هر روز بیشتر به عمق وجود و ارزش آفرینش خودمون و قدرت درونمون پی می‌بریم ، ثانیه ای میلیاردها مرتبه سپاسگزار خدای یکتا و استاد عشقم و مریم جانم هستم.

    چه میشود گفت از توحید و یکتا پرستی وقتی خداوند در چندین جای قرآن کریم به وضوح فرمودند که هدف از دعوت انسانها توسط پیامبران و از نازل شدن کتب آسمانی فقط یکتا پرستی و دوری از شرک بوده.

    آخه اینقدر روشن خدای مهربونم ما رو هدایت کرده به سمت سعادت ابدی ولی انسان همیشه کفور و ناشکر هست.

    خدایا شکرت برای هدایت ما به مسیر انسانهایی که به آنها نعمت دادی و به راه راست هدایت فرمودی.

    خدایا کمک کن تا در این مسیر پایدار و موفق باشیم.

    من در حال حاضر که نزدیک عید نوروز سال 1403 هست ، در شرایط سختی از نظر مالی قرار دارم و تا حالا نتونستم کوچکترین خرید و تدارکی برای عید داشته باشم . حتی خرید لباس برای فرزندانم. امااااا اگر این اتفاق سالهای پیش می‌افتاد ، حتما کلی حرص می خوردم و نگران بودم به خصوص برای نظر مردم و بحث میکردم با همسرم و حتی قرض میکردیم که کم نیاریم و همه چیز بخریم.

    اما حالا فقط گاهی و به مدت کم نگران میشم و ناراحت میشم ، بخصوص برای پسرهام. ولی بعد زود به خودم میگم ، این همون شرایطی هست که تمام وجودم داره توش لِه میشه و اگر ذهنم رو کنترل بکنم ، خدای مهربان منو پروانه می‌کنه و بال پرواز بهم میده . اصلا نظر مردم برام مهم نیست و خیلی امید دارم که موفق میشم و خدا در بهترین زمان و بهترین مکان به من کمک می‌کنه و فعلا من کارهایی که از دستم برای سال نو برمیاد رو انجام میدم که حالم خوبتر بشه مثل خانه تکانی و …

    و فقط با تمرکز دارم روی باورهام و شکر گزاری و دیدن نعمتهام کار میکنم و نمی‌ذارم که حالم بد بشه و میگم یا پول میاد و همه چیز عالی برگزار میشه و یا این یک عید متفاوت میشه و در هر صورت مطمینم که خیلی بهم خوش میگذره .چون باور دارم احساس خوب من و عید واقعی از درون من ساخته نیست و این خریدهای و … عوامل بیرونی هستن. پس من باااااید بتونم بدون عوامل بیرونی و با تکیه بر کنترل احساسم و قدرت فرکانسم حالمو خوب کنم و عید واقعی رو با شکر گزاری و شادی برگزار کنم.

    در ضمن خیلی مطمئنم‌ که خدا پشت همه ی این ماجراهاست و یک نقشه ی عالی برام داره و‌همش خیره و داره منو به راه درست هدایت می‌کنه و نه ترسی دارم و نه غمی و می‌دونم همه چیز عالی‌تر میشه چون حالم خوبه.

    همش منتظر خبرهای خوبم و آرامم چون نشانه زیاد دیدم که خدا بهم میگه عزیزم ، سیمینم صبر کن ، من در کنارتم و همه چیز رو درست میکنیم باهم.

    تو فقط صبر کن و توکل و به من اعتماد کن، خوش خلق باش و اوصاف من رو زیاد بگو و ستایش کن و شکرگزار و یکتا پرست باش.

    منم میگم چشم خدای مهربانم ، مگه وعده ای از وعده ی تو‌راستتر هست ؟ و تو برای من کافی هستی و همه ی امیدم به تو‌هست.

    تو سینه ی منو گشاده کن و کار منو آسان کن و بر آگاهی من بیفزا و من رو به ،،،، ولسوف یعطیک ربک فترضی،،،،، برسان.

    اگر قبلاً بود تا حالا دیوونه شده بودم ، چون راه رسیدن به خواسته هامو دست دیگران می‌دیدم و همش منتظر بودم دولت ، همسرم ، خانواده ی همسرم ، یا … برامون یه کاری بکنن و مشکل رو حل کنن و از چالش‌ها و تضادها میترسیدم و فراری بودم.

    ولی حالا آرامم چون می‌دونم داستان زندگی من داستان باورهایم هست و وقتی جایی خرابه یعنی باور اشتباه هست. و دست خودم هست و درستش میکنم و به آرامش درون و احساس خوب میرسم و در بیرون همه چیز درست میشود.

    و از تضادها استقبال میکنم چون می‌دونم اومدن که منو بزرگتر کنن که به مرحله ی بالاتر ببرند و به خواسته هام برسونن و با توکل به خدا و اعتراض از ناخواسته و شکر گزاری و‌ حال خوب از خداوند هدایت می‌خوام و هرگونه که هدایت کند حتی غیر طبیعی من عمل میکنم و مطمئنم‌که درستترین کار هست.

    من همه ی تمرکزم رو روی رابطه ام با خدا میزارم که مهمترین کار من در زندگی هست و اوست که همه چیز و همه کس و خالق و مالک و روزی رسان من هست.

    و فقط روی خدا حساب میکنم و از او حساب میبرم و انتظار دارم.‌همه چیز خدا و من.

    هیچچچچچچچچ عامل بیرونی در زندگی من اثر مثبت یا منفی ندارد و همه چیز نتیجه ی فرکانس ارسالی من هست. من هرچه در آینه‌ی جهان نشون بدم ، همونو به من بر می گردونه.

    پس من شادم و شکر گزاری و از هر ترس و غم و نگرانی و حسرت و نیاز و وابستگی به دورم. چون در پناه الله یکتا هستم.

    در پناه خداوند پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مژگان حقیقت گفته:
      مدت عضویت: 1660 روز

      سلام سیمین جان

      از این متن بسیار بسیار زیبای شما سپاسگزارم. دستتون طلا

      واقعا آموزنده بود.

      مرحبا به شما به خاطر این ایمان قوی.

      من هم مطمئن هستم به یاری حق شما بزودی زود از این شرایط به ظاهر بد بیرون می آیید، فقط کمی صبر و رهایی لازم هست. به قول استاد ما باید روی باورهامون کار کنیم، خدا خودش راهها رو برامون باز می‌کنه

      امیدوارم هر چه زودتر پاداش ایمانتون رو بگیرید

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 840 روز

    به نام خداوندی که به تنهایی کافیست.

    سلام به استاد به مریم عزیز وهمه دوستان.

    روز 26 سفر.

    خدایا شکرت که در این سفر با انسانهای توحیدی همسفر شدم واز خوندن نظراتشون قلبم اروم می گیره وامیدوار می شه.

    چه کسی مالک توست

    قبل از اینکه به سایت بیام همه رو مالک می دونستم جز خدا البته زبونی خدارو مالک می گفتم اما از چشم زخم حسادت قدم ودست نحس نفرین وناله دیگران می ترسیدم وفکر می کردم زندگیم با اینا تغییر می کنه.

    خدارو شکر از وقتی به سایت هدایت شدم وصحبتهای استاد رو شنیدم ودرسها رو اموختم خیلی افکارم تفاوت کرد البته هنوز جا بسیار دارد ولی من شادم وشکرگزار که در مسیر هدایت وتکامل هستم.

    تنها خداست که مالک من هست او که رب العالمین هست وزندگیم رو به دست افکار وباورهام داده اوخالق هست ومن رو هم خالق خلق کرده.

    الان دیگه می دونم نه پدر نه مادر نه شوهر نه مشتری نه خانواده ها هیچکدام تاثیری بر زندگیم ندارند این من هستم که زندگیم رو می سازم.

    وامروز تصمیم گرفتم با توکل به مالک مطلق جهان زندگیم رو پر از شادی وثروت وخوشبختی بسازم.

    خدایا شکرت که روزم رو زیبا می سازی.

    استاد متشکرم.

    مریم عزیز متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: