چه کسی مالک توست؟! - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    240MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی چه کسی مالک توست؟!
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1270 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3733 روز

    چه کسی مالک توست؟

    سلام

    استاد یه زمانی منم این حرفا رو شنیدم که قدرتهایی وجود دارن بیرون و اون ۷ نفر و شیطان پرستان و … و قشنگ احساس بدش رو درک کردم.خدا رو شکر خیلی زود با شما آشنا شدم و کم کم از این نحوه تفکر فاصله گرفتم.ولی دارم مثال افرادی که این حرفا رو گوش میکنن و کلی به به و چه چه میکنن و کلی فکر میکنن که عجب خوب شد که آگاه شدیم و حالا ما باید مبارزه کنیم با این افراد و بجنگیم و اونا دارن تو کشور ما نفوذ میکنن و از این حرفا و خیلی هم همون بنده خدا رو دنبال میکنن.بعد وقتی نگاه میکنی به زندگیش میبینی سلامتی که نداره و از وقتی تو بحر این حرفا بیشتر رفته کلا داغون تر شده سلامتیش.وضعیت مالی خوبی هم نداره و از همه مهمتر همیشه در حال و احساس بد و نگرانی و ترس هست.

    چقدر زندگی براشون زجرآوره واقعا.چقدر راحت این خوراک رو به خودشون میدن.خوراکی که حتی وقتی بوش بلند میشه حال آدمو بهم میزنه.آدم نمیتونه باور کنه آدمهایی اینا رو مصرف میکنن.

    بعد من به خودم نگاه میکنم که از وقتی شروع به باور این آگاهی ها کردم چقدر ترسم ریخته،قدرتمند تر شدم،نگرانی هام کمتر شده،دست به چه کارهای جسورانه ای زدم،چقدر محکم تر قدم برداشتم و چه نتایجی گرفتم.خب با خودم میگم قطعا میخوام تا آخر عمرم توی این مسیر زیبا حرکت کنم.توی مسیری که هر لحظش برکته ثروته سعادته.

    خدا رو شاکرم که قدرت خلق زندگیم رو بهم داد و فقط به وسیله باورهای خودم در زندگیم تاثیر میزاره.نه ظلمی نه هیچی.کاملا عادلانه در جهانی قانونمند با قوانینی یکسان تا ابد.اوفففف عجب حسی میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    اعظم شیرانی گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    سلام عاشقانه به خداوند و خالصانه به استاد عزیزم.اولین باره که اومدم تا کامنت بذارم.اینقدر از صبح با اشتیاق گریه کردم.و این اولین بارم نبود.تجربه های زیادی که بین من و خداوند رد وبدل شد و گریه های عاشقانه تنها کاری بود که اون موقع میتونستم انجام بدم.ولی امروز تصمیم گرفتم اونو به اشتراک بذارم.من دو ساله که با استاد عزیزم آشنا شدم و خیلی زیاد نتیجه دیدم.و امروز اومدم تا تجربه صبح رو با دوستانم به اشتراک بگذارم.خیلی وقته باخداصحبت میکنم و ازش ایمان واقعی میخام.یکی از ترسهای عمیق من در مورد بچه هاس.بچه های خواهرام و داداشم.همش نگران بودم مبادا اتفاقی براشون بیفته.وخودمو زجر میدادم سرکوچکترین موضوع.دیشب دوباره این حس ترس اومد سراغم ولی سریع مچ خودمو گرفتم و از خدا خاستم باهام صحبت کنه.صبح که بیدار شدم اول خودمو توی دریا دیدم داشتم شنا میکردم.یهو بچه خواهرمو دیدم یه سالشه.دیدمش وسط آب،روی یه تیکه چوب.تپشهای شدید قلبم شروع شد.یهو خداوند بهم گفت،اعظم وقتی تونستی مثل مادر موسی که فرزندشو سپرد به من و روی آب رهاش کرد،،،ترست رو رها کنی این میشه ایمان.ترست رو کنار بگذار.من اینجا هستم.و دیگه گریه امونمو برید از عشق قادر متعال که چقدر قشنگ شنوای آگاهه.استاد عزیزم من و خواهرم قدمهارو شریکی خریدیم.و داریم باهم پیش میریم.هر لحظه دعاتون میکنم.و تلاشم رو برلی گسترش جهان انجام میدم.عاشقتونم.خودتون.خانم شایسته عزیزم که وقتی صحبت میکنن با اینکه ندیدنشون،،همش میگم دورت بگردم که پر از انرژی خالصی.خدارو شکر برای آشناییم با شما و سایتتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آذر گفته:
      مدت عضویت: 2489 روز

      سلام دوست عزیزم واقعا تکان دهنده بود خیلی زیبا خداوند هدایتتون کردن تصورش کردم و ایمانم بالاتر رفت امیدوارم خدای قادر یکتا روز بروز بر ایمانمان اضافه کند .

      یارب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی تاتلاری گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    سلام به استاد عزیز وتمام اعضای سایت

    خیلی ممنونم از شما استاد عزیز با کلام نافذتون

    باورهای مخربی که تو ذهن من بود در مورد چشم زخم ودر مورد گرسنه نگهداشتن مردم برای حکومت به اونها

    استاد عزیز اینقدر کلامتون شیرین بود که این شرک از وجودم پاک شد و رفت پی کارش

    همینجا توبه میکنم از خدای مهربون و میخوام که منو ببخشه بابت این شرکی که تو وجود من بود

    خدایا ببخش منو که من قدرت دادم به ادمهای نا لایق

    خدایا شکرت به خاطر این اگاهیهایی که بوسیله استاد عزیز به من دادی

    خدایا شکرت که انسانی رو برگزیدی برای هدایت ما و بهش شهرت دادی و یه کلام نافذ و شیرین بهش دادی که طوری ازت صحبت کنه که رو ذره ذره وجود ادم تاثیر بذاره

    خدایا بی نهایت سپاسگذارم ازت بخاطر تمام نعمتهایی که به ما عطا کردی وازت میخوام که این انسان برگزیده رو در پناه خودت حفظ کنی

    همتونو به خدای بزرگو مهربون میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نفیس صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    به نام خدایی که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی‌ست

    سلام

    وقت بخیر ایام بکام

    شرک یعنی هر عامل بیرونی رو دارای قدرت بدونی و فکر کنی که شرایط و موقعیتها و انسانها در زندگی تو،موفقیتای تو و شکستهای تو تاثیرگذارن‌.

    درحالیکه تموم اونهارو خودت رقم زدی با تفکراتت با باورهات…

    از امروز تمام تلاشم رو میکنم که ذهنم فقط ورودی‌های مثبت رو به خودش راه بده و در اون موارد فکر کنه و باورسازی کنه

    امیدوارم زود زود این رفتار برام‌ تبدیل به عادت بشه.

    شاد و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خوب و ثروتمندم

    داشتم کامنت ها رو میخوندم یدفعه یه چیزی به ذهنم رسید

    چقدر جالب که من با تمام این مواردی که گفته شد آشنام

    از تموم اون راه ها گذشتم….

    ایلومیناتی

    هرم قدرت

    بیلدربرگ

    و…

    چقدر جالبه اونموقع فکر میکردم اون راه درسته

    باید توطه گرانو بشناسیم

    بفهمیم دنیا چجوری اداره میشه

    دستشونو رو کنیم

    شواهدشونو مطالعه کنیم

    مثل اینکه باید از تمام این راه ها میگذشتم

    بقول استاد باید داشته باشی تا بتونی ازش بگذری

    منم از تمام اینا گذشتم

    خداروشکر میکنم که به سمت توحید هدایتم کرد

    الان هیچ قدرتی براشون قائل نیستم

    چقدر گمراه بودم که قدرتو به اونا میدادم

    و ربم چقدر مهربان بود که من مشرکو مهلت داد و هدایتم کرد

    آورد تو یه جمعی که حرف خدا به میونه

    یادش ورد لب همست

    این هدایت جای سجده داره

    کس نمیداند ز من جز اندکی

    وز هزاران جرم و بد فعلی یکی

    من همی آن دانم و ستار من

    جرم ها و زشتی کردار من

    هرچه کردم جمله ناکرده گرفت

    طاعت ناورده آورده گرفت

    نام من در نامه پاکان نوشت

    دوزخی بودم ببخشیدم بهشت

    عفو کرد آن جملگی جرم وگناه

    شد سفید آن نامه و روی سیاه

    آه کردم چون رسن شد آه من

    گشت آویزان رسن در چاه من

    آن رسن بگرفتم و بیرون شدم

    شاد و زفت و فربه و گلگون شدم

    دربن چاهی همی بودم نگون

    در دو عالم هم نمی گنجم کنون

    آفرین ها بر تو بادا ای خدا

    ناگهان کردی مرا از غم جدا

    گر سر هر موی من گردد زبان

    شکرهای تو نیاید در بیان

    استاد

    مرسی هستین

    در پناه خدا باشید

    اهدافم در ۱۴۰۱

    به لطف الله پیدا کردن رسالت و راه اندازی بیزنس خودم

    هدیه گرفتن قانون سلامت از خدای مهربونم

    با هدایت الله عالی شدن فهم و حفظ و تثبیت قرانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فرزاد خالقی گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    استاد نمیدونم چطور قدردان این همه بخشندگیت از درک حقیقت و قوانین و اشتراک گذاریش با ما باشمممم/ تو همونی هستی که جهان خواست توسط شما راهنما و هدایت گردی باشی به بندهایی که این میسر و زندگی رو میخوان تجربه کنند/ ازت سپاس گزارم که خیلی ازت یادگرفتم و دارم یادمیگیرم و درک زندگی برام شفاف‌تر و روشن تر میشه…استاد عباس منش عزیز و دوستتداشتنی الهی که همیشه حال دلت خوب باشه و بمونی برامون… خیلی دوستتداریم، عشقی به تمام معنا🌺☘️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    حمیدرضا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4096 روز

    ردپای روز 26 ام ، با تاخیری تقریبا 1 روزه !

    و در این روز شمار به شکلی شده که روند صعودی مدارمون را نم نم میبینیم و میفهمیم و دقیقا برعکس رها کردن کنترل ذهن و روند نزولی را هم به عینه متونیم متوجه بشیم ، دقیقا مثل دو روز گذشته من ، که به عینه دیدم که افسار ذهن کمی در رفته و روند باب میل نیست !!

    از زمانی که این ویدیو از استاد منتشر شد ، نمیدونم چند بار دیدم ، و یکی از مورد علاقه ترین ویدیو های دانلودی برای من بوده ، مخصوصا آخر کار که استاد از صمیم قلب میگند : ” دوست دارم این حرفا را بزنم ، دوست دارم این حرفا را بزنم …. ” چقدر حس درونیشون مشخصه و به دل میشینه !!

    دیدگاهی که استاد تعریف کردند و همه ما دیدیم که خیلی ها تیپ به ظاهر روشنفکر و عاقل را میگیرند و این صحبت ها را نظریه ها را هم دارند !

    گفتم آدم های عاقل یاد یکی از دل نوشته هام افتادم ، کوتاه نوشته بودم ، و تنها داخل این سایت هست که اگر حسم باشه دل نوشته ام را بزارم ، میگذارم !

    شاید برای کامنت و ردپای این فایل مناسب باشه

    این دل نوشته را بعد از آهنگ بسیار دوست داشتنی شهریار به نام ” باران که شدی ” نوشتم :

    =================================================================

    باران تو که از پیش خدا می آیی توضیح بده :

    عاقل و دیوانه یکیست !

    .

    نه

    عاقل و دیوانه یکی نیست !

    تا عاقل چه معنا شود و دیوانه را چه کسی تعریف کند

    تعریف دیوانه از زبانه روزمرگان بی نتیجه و سر در برف فرو کرده و فرار از آگاهی

    یا تعریف دیوانه از مجنونی که از کشتی شکسته و طوفانی با ابهت نجات یافته و رقص کنان و پای کوبان مردم او را دیوانه میخوانند

    چه بسا در دیوانگی زیبایی هایی باشد که عاقلان حتی در ذهن منطقی خود هم نتوانند تجسم کنند !

    و چه بسا مجنونی که نتواند یک ثانیه زندگی عاقل منطقی را تحمل کند

    معیار سنجش چیست ؟؟؟

    احساس

    قطعا برای هیچ کس 50 سال کشتی ساختن نوح منطقی نبود ، چه بسا مزحک و خنده دار ، ولی اگر احساسش خوب نبود حتی به 5 روز هم نمیرسید ادامه ی کار ، چه برسد به 50 سال

    هیچ عاقلی با هیچ منطقی نمیتواند اثبات کند که آتش ابراهیم را نسوزاند

    هیچ عاقلی فرزند خود را به قربان گاه نبرد مگر یک مجنون بی احساس ، البته با ایمان

    با چه عقل و منطقی مادری فرزند خود را به دل رودی همچون دریا بسپارد

    با کدام عقل میتوان رزق و ثروت سلیمان را حساب کرد ؟؟

    قوانین فیزیک خواهد گفت که یونس باید در دل نهنگ جان میداد !

    منطق گوید موسی را چه به ایستادن در مقابل قدرت زمانه ی او ؟!

    پیرو احساس خویش بودن و فرمانبردار هدایتگر خویش ، حرکت کردن با ایمان ، دلیل بر مجنونی و دیوانگی نیست !

    نه باران ، تو که از پیش خدا می آیی توضیح بده که سرانجام افراد عاقل و دیوانه یکی نیست !!

    =================================================================

    دوستتون دارم ، خدا را شکر که امروز هم میتونم از این سایت بهره ببرم و روی خودم کار کنم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام به استاد خوبم و مریم خانم عزیزم

    سلام به تمام دوستان نازنینم

    میدونید استاد یه دسته از آدما که قدرت تغییر زندگیشونو ندارن با اعتقاد به اینکه مثلا ثروت فقط مخصوص یه طبقه خاصه یا قدرت فقط در دست اونهاست میخوان شانه خالی کنن از زیر بار مسُولیتهایی که بر دوش اونهاست و خودشونو اینجوری مجاب میکنن و براساس همین تفکر و اعتقاد زندگیشونو پیش میبرن البته به نتایجی هم نمیرسن.

    و خیلی هم تلاش میکنن که دیگران و اطرافیانشونم با خودشون همسو کنن و با این روش زندگی میکنن.امیدوارم خدا همهمون رو به سمت بهترینها هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عاطفه زارعی گفته:
      مدت عضویت: 916 روز

      به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگی

      با درود و سپاس خدمت دوست همفرکانسیم شیدای عزیز به نظر من هم فقط برای این جور آدمها باید دعای خیر طلب کرد.

      اگر قابل هدایت هستند هدایت بشن و از این تجارب استفاده کنند.

      و اگر قابل هدایت نیستند افکار و انرژی عزیزم رو لحظه ای براشون صرف نخواهم کرد.

      طبق قوانین بدون تغییر خدا

      نعمتها برای همه یکسانه و همه به یک میزان به نعمتهای خدا دسترسی دارن.

      در پناه حق پر روزی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 916 روز

    خدایا سپاسگزارم به خاطر همه چیز مخصوصاً به خاطر، باور عالی این فایل که به من هدیه دادی (قدرت فقط در دستان خداست) (هیچ کس نمی تونه در برنامه های زندگی من تاثیری داشته باشه و فقط افکار خودم هست که باعث ایجاد موفقیت در زندگیم می شه) (خدا برای من زمین و آسمان رو مسخر کرده)

    با درود و سپاس خدمت استاد عزیزم، مریم جان گل و دوستان نازنین همفرکانسیم

    روزشمار روز بیست و ششم: چه کسی مالک توست؟

    در ادامه مسیر تکاملم با استفاده از کتاب ها و فایلهای استاد و اجرای متعهدانه آموزه های استاد، این فایل خیلی بهم چسبید

    توحید و توحید و توحید

    شجاعت و نترسیدن از چیزی

    زمانیکه بچه بودم اصلا از هیچی هیچی نمی ترسیدم خیلی شجاع و جسور بودم و کار های عجیب و غریب زیادی می کردم.

    کمی که بزرگتر شدم (به قول قدیمی ها کمی عقلم که رسید) به دلایلی که همه ما با اون ها در زندگیمون مواجهیم شجاعت عزیزم رو از دست دادم چقدر حیف. اون دوران شیرین نا آگاهانه از دستم رفت.

    ترس از کمبود (ترس از تموم شدن، ترس از خراب شدن، ترس از کهنه شدن)،

    ترس از افکار منفی مردم، ترس از قضاوت مردم، ترس از طرد شدن و ترس از تنهایی، ترس از تنبیه شدن، ترس از تحقیر شدن، ترس از لیبل های بی مسئولیتی و وظیفه نشناسی و خیلی ترس های دیگه

    متاسفانه این ترس ها من رو

    به موجودی مطیع و رام تبدیل کرد و نذاشت که چیز های خوب رو تجربه کنم .

    شروع دوباره زندگی من، یاد گرفتن باورهای استاد بود

    من دوباره متولد شدم

    امیدوارم، خیلی زود زود زود مسیر تکامل شغل دلخواهم طی بشه و ثمره اش رو ببینم.

    امیدوارم، خیلی زود زود زود نتایج باورهای جدید فراوانی و ثروت در زندگی نمایان بشه.

    امیدوارم خیلی زود زود زود همه خواسته هام محقق بشن و هر روز زندگیم بهتر و بهتر بشه.

    و امیدوارم همه شما عزیزان هم این تجربه رو به دست بیارید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    روز 25 ام

    سلام خدمت استاد جان ، مریم عزیزم و هم فرکانسی های عزیزم

    همه چیز از درون من آغاز میشود ،

    باور به من همان باور به خداست ، خدایی که در درون ماست ، خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است ، خدایی که جهان را مسخر من کرده

    توحید یعنی من به هیچ چیز وابسته نباشم ، نه دولت ، نه رئیس جمهور، نه قیمت دلار ، نه قدرت به ظاهر ابر قدرتهای جهان .

    خدا را سپاس گذارم که قدرت خلق زندگی ام را به درون من سپرد ، باشد که پله پله قانون تکامل را طی کنم و آن شرک خفی را از خودم دور کنم تا ابراهیمی شوم .

    در پناه الله یکتا شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: