این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-20.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2015-08-14 09:38:012024-06-08 20:59:00می خواهی جزو کدام گروه باشی؟
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در جهان چهار دسته افراد وجود دارند. دسته اول: کسانی هستند که با دیدن نشانه های تغییر هیچ بهبودی در خود و شرایط و موقعیتشان ایجاد نکرده و نهایتا زیر چرخ دنده های جهان له می شوند. دسته دوم: افرادی هستند که نشانه های تغییر را دیده اما تا زمانی که به انها فشار زیادی وارد نشود تغییر نمی کنند و هنگامی که به لحظات پایانی نابودی زندگی نزدیک شده و در ان زمان تغییر می کنند که البته تغییر انها مستلزم زمان و انرژی بسیار زیاد است اما امکان پذیر است. دسته سوم: افرادی هستند که با کوچکترین نشانه سریعا تغییر کرده و اجازه نمی دهند که شرایط انها بیش از اندازه تخریب شود و دسته جهارم: که ما همواره باید سعی کنیم جزء انها باشیم خود را بهبود داده و اجازه نمی دهند که با تضادی مواجه شوند.
زمانی که ما همواره به فکر رشد و پیشرفت باشیم جهان ما را با تضادی مواجه نخواهد کرد زیرا قانون تضاد برای شناسایی خواسته های ما است و زمانی که ما خواسته های خود را بشناسیم و به سمت ان حرکت کنیم با تضاد خاصی مواجه نخواهیم شد. جهان همواره رو به رشد و پیشرفت و گسترش است و ایستایی عدم تحرک را قبول نمی کند. هیچ راهکاری برای دور زدن تغییر یا تغییر نکردن وجود ندارد یا تغییر کرده و خود را بهبود می دهیم یا زیر چرخ دنده های جهان له می شویم.
من از وقتی یادم میاد ،در خانواده و اطرافم و البته خودم این الگو بوده که حتی در وسایل مصرفی هم ،به سختی تغییری رخ داده چه برسه درون و خودشناسی
خوده من ،گوشیمو عوض نمیکنم تا براش مشکلی پیش بیاد یا از نظر باطری و مسایل فنی براش مشکلی پیش بیاد
ماشینمو عوض نمیکنم تا اونقدر بیفته تو خرج تا در درنهایت بفروشمش
این الگو تقریبا توی خانواده ی ما هست
مثلا هر چن وقت یبار،به لوله کشیه خونه که وقتی وضعیتش خوبه،نمیرسیم
تا بزنه یجایی نم بده بریم با زحمت تعمیر کنیم
یا مادر من،زمانی که بخاطر دیابت پاشو از دست داد،تازه به خودش اومد که بیشتر رعایت کنه
خداروشکر که اماده ی دریافت اگاهی های این مسیره روشن هستم و الان منعطفم که مسایل زندگیم،منوط به تغییر یک چیز در درونه منه و باید دست بکار شم برای تغییرش
حتی با زدن اینمثال گوشیو ماشینو ..باید دنبال ریشش در وجودم بگردم
کدوم باور داره منو از تغییر بیرون و وسایلام باز میداره؟
من قبلا بارها این کلیپ رو دیده بودم و دفعه قبل زمانی بود که انقد حال روحی بدی داشتم و هر وقت میرفتم جلو اینه گریه میکردم چون به شخصی کخ داخل اینه بود دلم میسوخت ولی کاری از دستم بر نمی اومد ،در شرایط فوق العاده بدی بودم و مدام از خدا میخواستم که منو از اون حالت و افسردگی نجات بده تا اینکه خدا هدایتم کرد به سمت این سایت و من شروع کردم کلی حالم خوبب شد و پر انرژی بودم تا ینکه بعد چندماع یکم دور شدم از سایت ولی به اون حال بد برنگشتم ولی بازم احساس میکردم اون حس و حال خوب رو ندارم ولی شرایطم عادی بود ولی خواستم که دوباره برگردم چون چیز های جدیدی میخواستم از خودم و زندگیم و باید براش تلاش میکردم و اولین قدم برای تلاش کردن این بود که احساسم عالی باشه برای همین تصمیم گرفتم دوباره به سمت سایت برگردم و از اول شروع کنم الان باز حالم عالی شده ولی تفاوت این باری که به سمت سایت اومدم با دفعه قبلش این بود که دفعه قبل با حال وحشتناک اومدم ولی الان با اینکه وضع عادی داشتم ولی بازم نخواستم مثل مردم عادی باشم من رویاهای دیگه ای دارم و نمیتونم روزاهامو به شکل عادی بگذرونم .
خداروشکر الان حالم عالیه و مطمئنم بهتر هم میشه .دوستتون دارم بهترینها
به نام خدای محقق کننده خواستههایم به آسانی به زیبایی به عزت
ستایش خدایی که با قوانین ثابتش هر روز مرا یاری کرد تا جهان را بهتر درک کنم و بدنبالش زندگیم را بر روی چرخهای روان حرکت داد
ستایش خدایی که مرا بر روی دوش خود نشانده و به هرسویی که خیر است میکشاند
ستایش خدایی که بااغوش باز پذیرای من شد و دستانم را فشرد و به من اطمینان داد که خودش برایم کافیست
اگربخوا هم بگویم کی تغییر کردم؟
برای من زمانی که اوضاع نامناسب بود
البته نبود زمانهایی که اوضاع کاملاً خوب باشد
اما من نمیدانستم چگونه باید تغییر دهم
به هر آب و آتشی برای تغییر چنگ میزدم اما باورهای نادرست من اجازه تغییر را نمیداد
در دنیای فیزیکی بسیار تلاش میکردم
به دنبال این نبودم کسی تغییر کند تا زندگیم تغییر کند
اما خودم هم بلد نبودم چگونه تغییرکنم
به هر دری میزدم هر کاری میکردم هر کتابی میخواندم اما نمیدانستم که باورها میتواند زندگی را تغییر دهد من هر کاری میکردم برای تغییر شرایط بدون آگاهی از تاثیر باورها به همین خاطر من همیشه در حال تغییر اوضاع و احوال بیرونی بودم تا شاید کمی زندگیم تغییر کند بهبود پیدا کند بتواند وضعیت مالیم تغییر کند
بیشتر کار میکردم
بیشتر به این درو اون در میزدم
اماتغییری در اوضاعم نبود
نمیدانستم باید خودم تغییر کنم تا زندگیم تغییر کند
به خاطر همین چک و لگدهای روزگار را بسیار خوردم تا آنجا که فهمیدم که خالق زندگی خودم هستم در واقع باور کردم که من هستم خالق زندگی خودم هستم من هستم که لحظه به لحظه تمام زندگیم را دارم میسازم و آنچه که درش هستم مسئولش خودم هستم
باورهای من چنین وضعیتی را برای من ایجاد کرده بود آن روز روز طلای زندگی من بود تغغیر برایم حکم مرگ و زندگی شد
تغییر درونی را میگویم یا باید تغییرات بزرگ و خوبی ایجاد کرد تغییراتی که در شأن من باشد یا باید مرد
دست از تلاشهای فیزیکی برداشتم دست از دوندگیها برداشتم حواسم رو متمرکز کردم به درون خودم حواسم رو متمرکز کردم به تغییر باورهای خودم پیدا کردن مقاومتها
کشف درون خودم
و دیدم که جریان زندگی تغییر کرد
دیدم که زندگی اسان شد
باور کردم من نقش اول زندگیم هستم
باور کردم من هرلحظه با ارتعاشم درحال خلق هستم
باور کردم من و خدایم کافی هستیم
دست از قوانین انسانی کشیدم و به قوانین الهی دل بستم
ـــــــ
من با چک و لگد روزگار به این مسبر امدم
اما ایمان دارم دیگر ظرف وجودم انقدر اماده است که در زمانی که شرایط خوب است بدانم وقت تغییر هست
من راه بسیاردارم
و پرامید و خوشحالم
امروز نه از سرناچاری و ضعف که از سر قدرت و ایمان خواسته هایم را به خداوند عرضه میکنم
امروز با باور اینکه من به اسانی و راحتی به خواسته ام میرسم هرانچه که باشد حرکت میکنم
امروز با این نگرش که جهان هست برای اینکه ما با تحقق خواستهدهایمان ان را گسترش دهیم حرکت میکنم
من قدردان این آگاهی های الهی هستم
قدردان شما هستم که من را به درون خودم بردید و جهان پرعظمت انجا را نشانم دادید
این فایل رو صبح به عنوان نشانه ای از خداوند گوش دادم
چند باریه که دوباره گوشش میدم
تا بتونم درکش کنم
بتونم درک کنم که چیکار کنم
تغییر
بله تغییر،، مهم ترین اصل زندگی برای موفقیت
تغییر به موقع
همش دنبال این بودم که چیکار کنم، چه چیزی رو تغیر بدم
درمورد موضوعی که از خداوند برای اون نشانه خواسته بودم
من باید برای خلق کردن اون چیزی که میخوام
باورام رو تغییر بدم،، باوری که به واسطه ی اون بتونم ایمانم رو به خداوند بیشتر کنم
ایمان داشته باشم که وقتی خواسته ای رو میخوام،، با ایمان کامل به اینکه صد درصد خداوند اون رو برام خلق میکنه، درخواست کنم، و با ایمان کامل رهاش کنم، حالم رو خوب نگه دارم، در آرامش کامل باشم و احساسم رو خوب نگه دارم،، تا به موقع اش خداوند اون خواسته رو بهم بده و در این راه باید صبر کنم، صبور باشم، و صبر کنم، نه تحمل، صبر کنم با حال خوب، چون وقتی که حالم خوبه و احساس آرامش دارم نشانه ی ایمانم به خداونده،
سپاسگزارم خداوند عزیزم که با نشانه های واضح و روشن من رو حمایت هدایت میکنی
سپاس از استاد و مریم جان عزیزم برای این سایت بینظیر
دقیقا بهترین زمان برای تغییر همان زمانی است که تمام شرایط خوب و عالی است ما باید همیشه بدونیم باید پیشرفت کنیم و همیشه به سمت جلو باشیم و به دنبال تعییر باشیم و شرایط خوب مارو گول نزنه چرا که خودمون به موقع تصمیم بگیریم در واقع جهان مارو دچار تضاد نخواهد،کرد
من در یک جایی از زندگی ام الان که مرور می کنم با اینکه قانون رو نمی دونستم ولی در بهترین حالت زندگی ام در شرایطی که خودم و همسرم در شرایط کاری و زندگی خوبی بودیم تصمیم به مهاجرت گرفتم و این مهاجرت باعث پیشرفت عالی در زندگی ام شد هر چن در اون زمان به ما و بچه هام کمی سخت گذشت ولی الان فکر می کنم چقدر عالی و به موقع تصمیم گرفته بودم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
ممنونم از شما استاد عزیز و همه دوستان گرامی که واقعا شنیدن هر فایلی به آگاهی های آدم اضافه می کنه و به ما کمک می کنه برای پیشرفت بیشتر
از خداوند سپاسگذارم که امروز هدایت شدم به این فایل استاد در مورد تعقیر صحبت کردین واقعا چقد جالب بود این فایل منم الان خداروشکر سه سال و 2ماه پاک هستم وقتی به لطف خداوند مواد ترک کردم با داشته هام ترک کردم و کارم ازاد بود ودوسال از شهرستان اومدم تهران و تو یه شرکت کارگرم اما گذشته کاسب بودم و درامدم خوب بود ولی اومدم تهران و دنبال تعقیراتی بودم تا اینکه باسایت شما اشنا شدم خیلی خوشحالم که با سایت شما اشنا شدم و خودمو پیدا کنم از خداوند میخوام کمکم کنه محصولات بخرم و خیلی خیلی تعقیر کنم و به ارزوهام برسم از شما سپاسگذارم استاد عزیز بابت همه چیز شکرگذارم
می خوام توی این برگ از روز شمارم به تمرین و سوالی که استاد توی این فایل پرسیدن جواب بدم که به خودم کمک کرده باشم.که خودمو بهتر بشناسم
سوال اینه:
چه تغیری را در زمان مناسب در زندگی خود ایجاد کردید که موجب هدایت شما به مدار جدید وتجربه نعمت های بیشتر شد؟
اول راجب خود این سوال صحبت بکنم که داره قانون رو یاد من میاره که من برای رسیدن به نعمت های بیشتر باید برم توی مداری که اون نعمت ها هستن و وجود دارن وراه رفتن به اون مدار ها هم تغیر خودمه نه هیچ چیز دیگه ای
حالا بریم برای جواب به این سوال
اول که از خودم پرسیدم نتونستم جواب درستی براش پیدا بکنم توی ذهنم بعد خدا گفت برو بنویسش ومن گفتم حالا نوشتن می خواد چیکار ولی سریع به خودم اومدم که گفتم بابااا میگه برو بنویسش برو بنویس.دیگه چیکار داری تو به بقیش
واومدم توی دفتر شکر گذاریم اون بالا نوشتمش
بعد انگاری جواب ها خودشون می اومدن به خودکارم ومن می نوشتمشون با خودمم تاایدشون می کردم
( هدایت همیشه با ماست همیشه با منه ففط باید باور بکنم که هدایت میشم حتی برای جواب دادن به این سوال)
حالا جوابها چیا بود
1- بزرگترین تغیری که من در زمان مناسب انجامش دادم ودرهایی به روم باز کرده که تا ابد هنوز جا داره که نعمت ها وبرکاتشو در یافت بکنم.تغیر دیدگاهم به جهان وخداایی بود که این سازو کارو خلق کرده.چون قبل از این تغیر دیدگاهم منم داشتم مثل 98٪مردم زندگی میکردم بدون هیچ آگاهیی از این قوانینی که میشه باهاشون زندگیتو خلق بکنی.و من زمانی دست به تغیر زدم که واقعا زمانش بود برام. زمانی که باید تصمیم مهمی توی زندگیم می گرفتم وباید تمووم اون باورهای قبلیم رو رها میکردم وبه باورها وچیزایی ایمان میاوردم که توی هیچ کودم از آدما اطرافم کوچک ترین نشونه ای ازش نبود.
یعنی اون زمان احساس دوگانگی داشتم که نکنه این راهی که من قدم گذاشتم توش درست نباشه نکنه دیوونه ای چیزی شدم نکنه توهم دارم میزنم.(بخاطر اینکه می دیدم هیچ کسی یعنی هیییچ کسی یه ذره هم نه اون راهو رفته نه قبول داره و دارن همه راه خودشونو میرن اونم راهی که راه همه است)
ولی یه احساسی درونم میگفت مسیرت درسته ومسیر همینه بقیه دارن اشتباه میرن تو توی راه درستی هستی.واین تغیر بزرگی بود که توی زمان مناسبی توی خودم انجامش دادم ونتایجش شده جایگاهیی که العان دارم ودرکی که از قانون تا به اینجای کار به دست آوردم که اگر اون تغیر دیدگاهو انجام نمی دادم هیچ کودم از اینا وجود نداشت.
وچقدر می تونم شکر بکنم خدای خودمو بابت این تغیر واین هدایت.واقعا در توانم نیست که سپاسگذارشون باشم از بس بی انتهاست این نعمت
وتغیر دومی که انجام دادم این بود که روش تغذیه ای و تحرک داشتنمو تغیر دادم اما این بار یه کوچولو پس گردنیه رو خوردم از جهان که وزنم رفته بود بالا و داشت سرو کله مریضی های الکی وبی خودی پیداشون می شد توی زندگیم که وقتی اولین نشونه هارو دیدم سریع دست به تغیر زدم و وزنمو بدنمو به جایگاه ایدآلی رسوندم.نتیجه این هدایت برام کلی اعتماد به نفس به ارمقان آورد با خودش وکلی حالمو خوب کرد وانرژی داد بهم وسلامت ترم کرد
تغیر بعدی که با ایجادش هدایت شدم به مدار هایی که اون نعمت ها درونش وجود داشتن و ثروت رو وارد زندگیم کرد این بود
که بهتر با یه مثال از مثال های خود استاد بیانش کنم که یه جا استاد گفتن
یه روز میرداماد داشته در مورد خدا صحبت میکرده که چقد رحمانه و رحیمه
پیرمردی بلند میشه میگه آره، تو که در مورد خدا صحبت میکنی تو خیلی ثروتمندی
این همه اسب داری، ثروت داری، من بدبخت چی؟ یه خر ناتوان و لنگ بیشتر ندارم
من چه جوری میتونم بگم خدا رحیمه و بخشنده است، چه رزقی به من داده
میرداماد میگه تفاوت من با تو اینه که افسار اسبای من به گِل میخه
ولی افسار خر تو به دل میخه
اگه امروز خر تو بمیره تو هم فردا باهاش میمیری، ولی اگه امروز همه اسبای من افسار شون از میخی که به زمین وصله در بیاد و فرار کنن من هیچیم نمیشه
این مثالو زدم چون دقیقا با تغیر این باور که نباید افسار اسبامو به دلم میخ بکنم.ورها باشم توی داشته هام ونچسبم بهشون واجازه بدم خداوند هدایتم بکنه ونگم فلان خونه یا زمین یا ماشین باید همیشه همینجور که هست برام بمونه نه، باید دست خدارو باز بزارم برای تغیر دادنشون و وارد کردن نعمت های بیشتر
چون یه زمین داشتم که نا آگاهانه میخشو به دلم کوبیده بودم وهمون میخه نمیزاشت من برم توی مداری که نعمت بیشتر هست ولی وقتی داشتم مقاومت میکردم به تغیر توی چند لحظه کل داستان میر داماد واون مرد اومد توی ذهنم وبه خودم گفتم محموووود میخ خرتو کوبیدی به دلتااا ولش کن بره آزاد بکن خودتو وبزار خدا کارشو انجام بده وبعد که رها کردم کلی نعمت وثروت وارد زندگیم کرد وموفعیت پشت موقعیت وهنوز خدا می دونه این مسیری که برام باز شد بعد از این دل کندنی که پشت ذهنم بود چه دست آوردها ومدار های بالاتریو درشونو به روم باز بکنه
خدایا شکرت شکرت
واقعا با جواب به این سوال خیلی خودمون برای خودمون روشن تر میشیم ومیشناسیم رفتار های خودمون رو
و هم دلیل نتایجی که هم نداریمشون هم اونایی که داریمشون توی زندگیمون
استاد عزیزم ممنونتم وقدرادن
هرکجا که هستین درپناه الله شادو سلامت باشین وثروتمند
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم ،بنام مهربانه هدایتگرم ، به نام عشق ،به نام مهربان پروردگارم که بخشنده و مهربانِ
تاابد سپاسگزارِ مهربان پروردگارِ سخاوتمندم هستم که هدایتم کرد به آگاهی های استاد عباسمنش…
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که خودتون رو شناختید،خدای خودتون رو شناختیدو خوب زندگی کردید و کمک کردید جهان جای بهتری برای زیستن باشه
خدایا تاابد ازت سپاسگزارم که قوانین جهان هستی رو ازطریق استاد عباس منش عزیزم به من آموزش دادی
من ماریای 37 ساله ای هستم که در واقع 6 سالمه، 6ساله با آگاهی های شما آشنا شدم و دوباره با عشق خودمو تربیت کردم
تاقبل از آشنایی با آگاهی های شما ، فکر میکردم دوام آوردن زیر چک ولگدهای دنیا کار درستیه، نشون میده که من چقدر قوی هستم که دارم تحمل میکنم و این باور محدود کننده از تربیت ناصحیح نشأت گرفته بود
بعد از آشنایی با شما وآگاهی های شما،متوجه شدم چون استاندارد هام پایینه چون احساس لیاقت نمیکنم چون برای خودم به عنوان یک انسان، فقط چون انسانم برای خودم ارزش قائل نیستم ، به همین خاطرهست که بااستاندارد های پایین زندگی میکنم و به اصطلاح دارم دوام میارم و چون مشرک هستم و ایمان ندارم که هدایت میشم که خداوند بزرگترین حامی منه،
به همین خاطر دست به تغییر نمیزنم و اجازه دادم شِرکم، فرمون عملکردهامو دردست داشته باشه نه ایمانم.
مهربان پروردگارم که رب جهانیان هست و رحمن و رحیم هست رو هزاران بار سپاس گزارم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی ،تا الان در جایی باشم که بتونم با قدرت بگم ، چون این آموزش هارو دیدم ،تونستم تغییر کنم ،اونم نه مثل الگوی گذشته ی خودم (زمانی که مجبور به تغییر بشم ) بلکه بااولین نشانه ها به خودم بیام وزمانی که اوضاع عالی هست ، درک کنم که باید تغییر کنم
وحالا که به اوضاع نگاه میکنم ، میبینم عین نوح زمانی که بهم گفته شد تغییرات رو آغاز کن با وجود اینکه هیچ نشانه ای از طوفان نبود من شروع کردم به ساختن کشتیم و حالا که اون بیرون ابرهای سیاه وعظیم باران زا رو میبینم ،به خودم تبریک میگم که توحیدی عمل کردم
که حالا با آرامش تو کشتیم نشستم و حمد و ستایش مهربان پروردگارِی رو میکنم که همواره همراه من بوده و سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم که چراغ راهم هست دراین مسیر .
اصلا نمیتونم تصور کنم که اگر با آگاهی های شما آشنا نمیشدم ،الان در مواجه بااین موضوع (به ظاهر تضاد) باید چیکار میکردم و چقدر آسیب میدیدم ،
میگم به ظاهر تضاد چون دیگه الان یقین دارم برای منی که تو مسیرم هرررررراتفاقی ،هررررررراتفاقی برای رسوندن من به خواسته هامه، چون یقین دارم روند طبیعی جهان رشد و پیشرفته، چون میدونم هیچ چیزی نیست که بخوام اما توانایی تحقق آن رو نداشته باشم، اگررررررر کنترل کانون توجهم رو یادبگیرم.
من به هوشی که تمام کیهان رو مدیریت میکنه اعتماد دارم ،فرمون دست اونه من روی شونه های خدا نشستم و خودش منو میبره اونجا که دلش خواست ،به هرجابُرد میدونم ساحل همونجاست…
دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سایت توحیدی عباسمنش 🟢
من رشته تحصیلمو دوس نداشتم ترسیدم تغییرش بدم الان مدرکش به هیچ دردی نمیخوره اما در شغلم برعکس تغییرات زیادی دادم
در شغل اولم همه چیز بظاهر خوب بود اما من دنبال پیشرفت بودم خودم تغییرش دادم شغل دومم جهان مجبورم کرد و با اتفاقات و تضادها رهاش کردم الان هم همه چیز داره ثابت میشه اما انقدر مصمم هستم که نمیزارم دیگه یکنواخت بشه هر بار میگم بهتر و بهتر هم میشه
در مورد روابط هم همین روند بود هر سه مدل تجربه کردم که جاهایی که خودم رها نکردم رها شدم جاهایی که من تغییر کردم من تحول دادم خیلی موفق شدم
الان این چند روز دارم روی تغییر خونه کار میکنم الان دو سال شده که من میخوام خونه را تغییر بدم اول تغییرات از دکور و رنگ و فضا بود حتی تغییر کابری بخش ها اما الان میدونم برام کوچکه من نیازم الان یک خونه بزرگتره و الان مصمم برای تغییر دارم قدم برمیدارم نسبت به تمام تجربیاتم میدونم بعدش میگم کاش زودتر انجامش داده بودیم و بعدش به سمت بزرگتر بهتر و همینطور ادامه داره
اینبار نمیخوام ثابت باشم خودم پیش قدم تغییرات میشم
برای ماشین هم همین روش داشتم اولش گفتم ماشین هر ماشینی بعد گفتم نه ماشین بهتز و انقدر گفتم که بارها ماشین عوض کردیم و همین باعث پیشرفت زیادی، در زندگیمون شد
خداروشکر من خیلی زود درس میگیرم قبل سیلی دنیا خودم سریع تغییر میدم
سیلی که محکم بود یادمع شغلی بود که همه چیز ثابت بود و بخاطر تغییر ندادنش کل موهام از دست دادم من ارایشگاه کار میکردم و موهام همه در کلره سوخت همان شد که همان دیگه از شغلم اومدم بیرون و بهاش سخت بود یادگرفتم دیگه صبر نکنم مدارا نکنم
این دو سال هم که برای تغییر خوته صبر داشتم چون تکاملمون داشت طی میشد خیلی تحولات دیگه دلشتیم و حتی خونه را هم تغییرات دادیم الان هر کس میاد از دیدن خونمون لذت میبره چون ما زیباترش کردیم
در کامنتهای ایندم این تحول را میگم الانکه براش خیلی ذوق دارم بااینکه نمیدونم چی میخواد بشه حتی نمیدونم میخریم یا اجاره ای
فقط میدونم من خونه بزرگتر و زیباتر بهتر میخوام و این خونه با تمام عشقی بهش دارم قراره همراه خانواده دیگه ای باشه اولین خونمون که. با همسرم زندگیمون شروع کردیم و کلی تغییرات بهش دادیم وابستش شدیم امروز توی حیاط نشسته بودم بهش گفتم من خیلی دوست دارم وابسته ات هستم اما باید دل بکنیم از هم و تو هم صاحب بهتری پیدا میکنی که بیشتر از من بهت عشق میده زیبایی میده
اینجا مینویسم چون کامنتهام همیشه میمونه
تحولی قدم برداشتم که برای اولین بار بدون حساب کتابه
بدون اینده نگریه
قراره فقط بسپارم به خدا
بااینکه همه چیز عالیه اما من دارم بازی بهم میریزم که از اول بچینم بهتر بازی کنم
خونه ای بهتر و عالی تر داشته باشم خودمو سپردم به خدا و اماده ام برای لذت بردن با خونه جدیدم
اینکه الان اینجام چون هر شب ویس های استاد میشنوم که بدون ترس قدم بردارم تغییر همیشه با ترس و نگرانیه
با دل کندنه
من میخوام انجامش بدم و از خونه زیبام دل بکنم برم سمت خونه زیباتر
قبلا عمل کرده بودم ویستون میشنیدم اما الان وسط ماجرام میشنوم همینم تکامله چون میدونم الان خیلی بهتر دارم عمل مبکنم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
در جهان چهار دسته افراد وجود دارند. دسته اول: کسانی هستند که با دیدن نشانه های تغییر هیچ بهبودی در خود و شرایط و موقعیتشان ایجاد نکرده و نهایتا زیر چرخ دنده های جهان له می شوند. دسته دوم: افرادی هستند که نشانه های تغییر را دیده اما تا زمانی که به انها فشار زیادی وارد نشود تغییر نمی کنند و هنگامی که به لحظات پایانی نابودی زندگی نزدیک شده و در ان زمان تغییر می کنند که البته تغییر انها مستلزم زمان و انرژی بسیار زیاد است اما امکان پذیر است. دسته سوم: افرادی هستند که با کوچکترین نشانه سریعا تغییر کرده و اجازه نمی دهند که شرایط انها بیش از اندازه تخریب شود و دسته جهارم: که ما همواره باید سعی کنیم جزء انها باشیم خود را بهبود داده و اجازه نمی دهند که با تضادی مواجه شوند.
زمانی که ما همواره به فکر رشد و پیشرفت باشیم جهان ما را با تضادی مواجه نخواهد کرد زیرا قانون تضاد برای شناسایی خواسته های ما است و زمانی که ما خواسته های خود را بشناسیم و به سمت ان حرکت کنیم با تضاد خاصی مواجه نخواهیم شد. جهان همواره رو به رشد و پیشرفت و گسترش است و ایستایی عدم تحرک را قبول نمی کند. هیچ راهکاری برای دور زدن تغییر یا تغییر نکردن وجود ندارد یا تغییر کرده و خود را بهبود می دهیم یا زیر چرخ دنده های جهان له می شویم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 112امو تعهد من..
«تغییر»
من از وقتی یادم میاد ،در خانواده و اطرافم و البته خودم این الگو بوده که حتی در وسایل مصرفی هم ،به سختی تغییری رخ داده چه برسه درون و خودشناسی
خوده من ،گوشیمو عوض نمیکنم تا براش مشکلی پیش بیاد یا از نظر باطری و مسایل فنی براش مشکلی پیش بیاد
ماشینمو عوض نمیکنم تا اونقدر بیفته تو خرج تا در درنهایت بفروشمش
این الگو تقریبا توی خانواده ی ما هست
مثلا هر چن وقت یبار،به لوله کشیه خونه که وقتی وضعیتش خوبه،نمیرسیم
تا بزنه یجایی نم بده بریم با زحمت تعمیر کنیم
یا مادر من،زمانی که بخاطر دیابت پاشو از دست داد،تازه به خودش اومد که بیشتر رعایت کنه
خداروشکر که اماده ی دریافت اگاهی های این مسیره روشن هستم و الان منعطفم که مسایل زندگیم،منوط به تغییر یک چیز در درونه منه و باید دست بکار شم برای تغییرش
حتی با زدن اینمثال گوشیو ماشینو ..باید دنبال ریشش در وجودم بگردم
کدوم باور داره منو از تغییر بیرون و وسایلام باز میداره؟
باور کمبود و نداشتن باور ثروت؟که مسائل مهمتری هست حالا بعدا عوض میکنم!
یا الان پولم کمه و سختمه و اگه الان عوض کنم ضرر میکنم
باور اینکه خودم از پسش بر نمیام یکی باید برام عوض کنه
یا هرچیزی ازین قبیل که در وجوده خودمه باز،.
شکر برای این اگاهیی ها
سلام به همه شما دوستای عزیزم
من قبلا بارها این کلیپ رو دیده بودم و دفعه قبل زمانی بود که انقد حال روحی بدی داشتم و هر وقت میرفتم جلو اینه گریه میکردم چون به شخصی کخ داخل اینه بود دلم میسوخت ولی کاری از دستم بر نمی اومد ،در شرایط فوق العاده بدی بودم و مدام از خدا میخواستم که منو از اون حالت و افسردگی نجات بده تا اینکه خدا هدایتم کرد به سمت این سایت و من شروع کردم کلی حالم خوبب شد و پر انرژی بودم تا ینکه بعد چندماع یکم دور شدم از سایت ولی به اون حال بد برنگشتم ولی بازم احساس میکردم اون حس و حال خوب رو ندارم ولی شرایطم عادی بود ولی خواستم که دوباره برگردم چون چیز های جدیدی میخواستم از خودم و زندگیم و باید براش تلاش میکردم و اولین قدم برای تلاش کردن این بود که احساسم عالی باشه برای همین تصمیم گرفتم دوباره به سمت سایت برگردم و از اول شروع کنم الان باز حالم عالی شده ولی تفاوت این باری که به سمت سایت اومدم با دفعه قبلش این بود که دفعه قبل با حال وحشتناک اومدم ولی الان با اینکه وضع عادی داشتم ولی بازم نخواستم مثل مردم عادی باشم من رویاهای دیگه ای دارم و نمیتونم روزاهامو به شکل عادی بگذرونم .
خداروشکر الان حالم عالیه و مطمئنم بهتر هم میشه .دوستتون دارم بهترینها
به نام خدای محقق کننده خواستههایم به آسانی به زیبایی به عزت
ستایش خدایی که با قوانین ثابتش هر روز مرا یاری کرد تا جهان را بهتر درک کنم و بدنبالش زندگیم را بر روی چرخهای روان حرکت داد
ستایش خدایی که مرا بر روی دوش خود نشانده و به هرسویی که خیر است میکشاند
ستایش خدایی که بااغوش باز پذیرای من شد و دستانم را فشرد و به من اطمینان داد که خودش برایم کافیست
اگربخوا هم بگویم کی تغییر کردم؟
برای من زمانی که اوضاع نامناسب بود
البته نبود زمانهایی که اوضاع کاملاً خوب باشد
اما من نمیدانستم چگونه باید تغییر دهم
به هر آب و آتشی برای تغییر چنگ میزدم اما باورهای نادرست من اجازه تغییر را نمیداد
در دنیای فیزیکی بسیار تلاش میکردم
به دنبال این نبودم کسی تغییر کند تا زندگیم تغییر کند
اما خودم هم بلد نبودم چگونه تغییرکنم
به هر دری میزدم هر کاری میکردم هر کتابی میخواندم اما نمیدانستم که باورها میتواند زندگی را تغییر دهد من هر کاری میکردم برای تغییر شرایط بدون آگاهی از تاثیر باورها به همین خاطر من همیشه در حال تغییر اوضاع و احوال بیرونی بودم تا شاید کمی زندگیم تغییر کند بهبود پیدا کند بتواند وضعیت مالیم تغییر کند
بیشتر کار میکردم
بیشتر به این درو اون در میزدم
اماتغییری در اوضاعم نبود
نمیدانستم باید خودم تغییر کنم تا زندگیم تغییر کند
به خاطر همین چک و لگدهای روزگار را بسیار خوردم تا آنجا که فهمیدم که خالق زندگی خودم هستم در واقع باور کردم که من هستم خالق زندگی خودم هستم من هستم که لحظه به لحظه تمام زندگیم را دارم میسازم و آنچه که درش هستم مسئولش خودم هستم
باورهای من چنین وضعیتی را برای من ایجاد کرده بود آن روز روز طلای زندگی من بود تغغیر برایم حکم مرگ و زندگی شد
تغییر درونی را میگویم یا باید تغییرات بزرگ و خوبی ایجاد کرد تغییراتی که در شأن من باشد یا باید مرد
دست از تلاشهای فیزیکی برداشتم دست از دوندگیها برداشتم حواسم رو متمرکز کردم به درون خودم حواسم رو متمرکز کردم به تغییر باورهای خودم پیدا کردن مقاومتها
کشف درون خودم
و دیدم که جریان زندگی تغییر کرد
دیدم که زندگی اسان شد
باور کردم من نقش اول زندگیم هستم
باور کردم من هرلحظه با ارتعاشم درحال خلق هستم
باور کردم من و خدایم کافی هستیم
دست از قوانین انسانی کشیدم و به قوانین الهی دل بستم
ـــــــ
من با چک و لگد روزگار به این مسبر امدم
اما ایمان دارم دیگر ظرف وجودم انقدر اماده است که در زمانی که شرایط خوب است بدانم وقت تغییر هست
من راه بسیاردارم
و پرامید و خوشحالم
امروز نه از سرناچاری و ضعف که از سر قدرت و ایمان خواسته هایم را به خداوند عرضه میکنم
امروز با باور اینکه من به اسانی و راحتی به خواسته ام میرسم هرانچه که باشد حرکت میکنم
امروز با این نگرش که جهان هست برای اینکه ما با تحقق خواستهدهایمان ان را گسترش دهیم حرکت میکنم
من قدردان این آگاهی های الهی هستم
قدردان شما هستم که من را به درون خودم بردید و جهان پرعظمت انجا را نشانم دادید
و خدایم
محبوبم
را به من به نیکی شناساندید
خدایاشکرت که من را هدایت میکنی
و هرلحظه بانشانه ها بامن حرف میزنی
به نام یگانه خالق یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم عزیزم
سلام بر خانواده دوستداشتنی عباسمنش
این فایل رو صبح به عنوان نشانه ای از خداوند گوش دادم
چند باریه که دوباره گوشش میدم
تا بتونم درکش کنم
بتونم درک کنم که چیکار کنم
تغییر
بله تغییر،، مهم ترین اصل زندگی برای موفقیت
تغییر به موقع
همش دنبال این بودم که چیکار کنم، چه چیزی رو تغیر بدم
درمورد موضوعی که از خداوند برای اون نشانه خواسته بودم
من باید برای خلق کردن اون چیزی که میخوام
باورام رو تغییر بدم،، باوری که به واسطه ی اون بتونم ایمانم رو به خداوند بیشتر کنم
ایمان داشته باشم که وقتی خواسته ای رو میخوام،، با ایمان کامل به اینکه صد درصد خداوند اون رو برام خلق میکنه، درخواست کنم، و با ایمان کامل رهاش کنم، حالم رو خوب نگه دارم، در آرامش کامل باشم و احساسم رو خوب نگه دارم،، تا به موقع اش خداوند اون خواسته رو بهم بده و در این راه باید صبر کنم، صبور باشم، و صبر کنم، نه تحمل، صبر کنم با حال خوب، چون وقتی که حالم خوبه و احساس آرامش دارم نشانه ی ایمانم به خداونده،
سپاسگزارم خداوند عزیزم که با نشانه های واضح و روشن من رو حمایت هدایت میکنی
سپاس از استاد و مریم جان عزیزم برای این سایت بینظیر
در پناه الله یکتا
به نام خداوند بخشنده و مهربان
با عرص سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان
دقیقا بهترین زمان برای تغییر همان زمانی است که تمام شرایط خوب و عالی است ما باید همیشه بدونیم باید پیشرفت کنیم و همیشه به سمت جلو باشیم و به دنبال تعییر باشیم و شرایط خوب مارو گول نزنه چرا که خودمون به موقع تصمیم بگیریم در واقع جهان مارو دچار تضاد نخواهد،کرد
من در یک جایی از زندگی ام الان که مرور می کنم با اینکه قانون رو نمی دونستم ولی در بهترین حالت زندگی ام در شرایطی که خودم و همسرم در شرایط کاری و زندگی خوبی بودیم تصمیم به مهاجرت گرفتم و این مهاجرت باعث پیشرفت عالی در زندگی ام شد هر چن در اون زمان به ما و بچه هام کمی سخت گذشت ولی الان فکر می کنم چقدر عالی و به موقع تصمیم گرفته بودم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
ممنونم از شما استاد عزیز و همه دوستان گرامی که واقعا شنیدن هر فایلی به آگاهی های آدم اضافه می کنه و به ما کمک می کنه برای پیشرفت بیشتر
در پناه حق شاد و سلامت باشید
به نام خداوند یکتا
از خداوند سپاسگذارم که امروز هدایت شدم به این فایل استاد در مورد تعقیر صحبت کردین واقعا چقد جالب بود این فایل منم الان خداروشکر سه سال و 2ماه پاک هستم وقتی به لطف خداوند مواد ترک کردم با داشته هام ترک کردم و کارم ازاد بود ودوسال از شهرستان اومدم تهران و تو یه شرکت کارگرم اما گذشته کاسب بودم و درامدم خوب بود ولی اومدم تهران و دنبال تعقیراتی بودم تا اینکه باسایت شما اشنا شدم خیلی خوشحالم که با سایت شما اشنا شدم و خودمو پیدا کنم از خداوند میخوام کمکم کنه محصولات بخرم و خیلی خیلی تعقیر کنم و به ارزوهام برسم از شما سپاسگذارم استاد عزیز بابت همه چیز شکرگذارم
به نام خداوند وهاب وعظیم
امروز روز 112 از روز شمار تحول زندگیمه
می خوام توی این برگ از روز شمارم به تمرین و سوالی که استاد توی این فایل پرسیدن جواب بدم که به خودم کمک کرده باشم.که خودمو بهتر بشناسم
سوال اینه:
چه تغیری را در زمان مناسب در زندگی خود ایجاد کردید که موجب هدایت شما به مدار جدید وتجربه نعمت های بیشتر شد؟
اول راجب خود این سوال صحبت بکنم که داره قانون رو یاد من میاره که من برای رسیدن به نعمت های بیشتر باید برم توی مداری که اون نعمت ها هستن و وجود دارن وراه رفتن به اون مدار ها هم تغیر خودمه نه هیچ چیز دیگه ای
حالا بریم برای جواب به این سوال
اول که از خودم پرسیدم نتونستم جواب درستی براش پیدا بکنم توی ذهنم بعد خدا گفت برو بنویسش ومن گفتم حالا نوشتن می خواد چیکار ولی سریع به خودم اومدم که گفتم بابااا میگه برو بنویسش برو بنویس.دیگه چیکار داری تو به بقیش
واومدم توی دفتر شکر گذاریم اون بالا نوشتمش
بعد انگاری جواب ها خودشون می اومدن به خودکارم ومن می نوشتمشون با خودمم تاایدشون می کردم
( هدایت همیشه با ماست همیشه با منه ففط باید باور بکنم که هدایت میشم حتی برای جواب دادن به این سوال)
حالا جوابها چیا بود
1- بزرگترین تغیری که من در زمان مناسب انجامش دادم ودرهایی به روم باز کرده که تا ابد هنوز جا داره که نعمت ها وبرکاتشو در یافت بکنم.تغیر دیدگاهم به جهان وخداایی بود که این سازو کارو خلق کرده.چون قبل از این تغیر دیدگاهم منم داشتم مثل 98٪مردم زندگی میکردم بدون هیچ آگاهیی از این قوانینی که میشه باهاشون زندگیتو خلق بکنی.و من زمانی دست به تغیر زدم که واقعا زمانش بود برام. زمانی که باید تصمیم مهمی توی زندگیم می گرفتم وباید تمووم اون باورهای قبلیم رو رها میکردم وبه باورها وچیزایی ایمان میاوردم که توی هیچ کودم از آدما اطرافم کوچک ترین نشونه ای ازش نبود.
یعنی اون زمان احساس دوگانگی داشتم که نکنه این راهی که من قدم گذاشتم توش درست نباشه نکنه دیوونه ای چیزی شدم نکنه توهم دارم میزنم.(بخاطر اینکه می دیدم هیچ کسی یعنی هیییچ کسی یه ذره هم نه اون راهو رفته نه قبول داره و دارن همه راه خودشونو میرن اونم راهی که راه همه است)
ولی یه احساسی درونم میگفت مسیرت درسته ومسیر همینه بقیه دارن اشتباه میرن تو توی راه درستی هستی.واین تغیر بزرگی بود که توی زمان مناسبی توی خودم انجامش دادم ونتایجش شده جایگاهیی که العان دارم ودرکی که از قانون تا به اینجای کار به دست آوردم که اگر اون تغیر دیدگاهو انجام نمی دادم هیچ کودم از اینا وجود نداشت.
وچقدر می تونم شکر بکنم خدای خودمو بابت این تغیر واین هدایت.واقعا در توانم نیست که سپاسگذارشون باشم از بس بی انتهاست این نعمت
وتغیر دومی که انجام دادم این بود که روش تغذیه ای و تحرک داشتنمو تغیر دادم اما این بار یه کوچولو پس گردنیه رو خوردم از جهان که وزنم رفته بود بالا و داشت سرو کله مریضی های الکی وبی خودی پیداشون می شد توی زندگیم که وقتی اولین نشونه هارو دیدم سریع دست به تغیر زدم و وزنمو بدنمو به جایگاه ایدآلی رسوندم.نتیجه این هدایت برام کلی اعتماد به نفس به ارمقان آورد با خودش وکلی حالمو خوب کرد وانرژی داد بهم وسلامت ترم کرد
تغیر بعدی که با ایجادش هدایت شدم به مدار هایی که اون نعمت ها درونش وجود داشتن و ثروت رو وارد زندگیم کرد این بود
که بهتر با یه مثال از مثال های خود استاد بیانش کنم که یه جا استاد گفتن
یه روز میرداماد داشته در مورد خدا صحبت میکرده که چقد رحمانه و رحیمه
پیرمردی بلند میشه میگه آره، تو که در مورد خدا صحبت میکنی تو خیلی ثروتمندی
این همه اسب داری، ثروت داری، من بدبخت چی؟ یه خر ناتوان و لنگ بیشتر ندارم
من چه جوری میتونم بگم خدا رحیمه و بخشنده است، چه رزقی به من داده
میرداماد میگه تفاوت من با تو اینه که افسار اسبای من به گِل میخه
ولی افسار خر تو به دل میخه
اگه امروز خر تو بمیره تو هم فردا باهاش میمیری، ولی اگه امروز همه اسبای من افسار شون از میخی که به زمین وصله در بیاد و فرار کنن من هیچیم نمیشه
این مثالو زدم چون دقیقا با تغیر این باور که نباید افسار اسبامو به دلم میخ بکنم.ورها باشم توی داشته هام ونچسبم بهشون واجازه بدم خداوند هدایتم بکنه ونگم فلان خونه یا زمین یا ماشین باید همیشه همینجور که هست برام بمونه نه، باید دست خدارو باز بزارم برای تغیر دادنشون و وارد کردن نعمت های بیشتر
چون یه زمین داشتم که نا آگاهانه میخشو به دلم کوبیده بودم وهمون میخه نمیزاشت من برم توی مداری که نعمت بیشتر هست ولی وقتی داشتم مقاومت میکردم به تغیر توی چند لحظه کل داستان میر داماد واون مرد اومد توی ذهنم وبه خودم گفتم محموووود میخ خرتو کوبیدی به دلتااا ولش کن بره آزاد بکن خودتو وبزار خدا کارشو انجام بده وبعد که رها کردم کلی نعمت وثروت وارد زندگیم کرد وموفعیت پشت موقعیت وهنوز خدا می دونه این مسیری که برام باز شد بعد از این دل کندنی که پشت ذهنم بود چه دست آوردها ومدار های بالاتریو درشونو به روم باز بکنه
خدایا شکرت شکرت
واقعا با جواب به این سوال خیلی خودمون برای خودمون روشن تر میشیم ومیشناسیم رفتار های خودمون رو
و هم دلیل نتایجی که هم نداریمشون هم اونایی که داریمشون توی زندگیمون
استاد عزیزم ممنونتم وقدرادن
هرکجا که هستین درپناه الله شادو سلامت باشین وثروتمند
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم ،بنام مهربانه هدایتگرم ، به نام عشق ،به نام مهربان پروردگارم که بخشنده و مهربانِ
تاابد سپاسگزارِ مهربان پروردگارِ سخاوتمندم هستم که هدایتم کرد به آگاهی های استاد عباسمنش…
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که خودتون رو شناختید،خدای خودتون رو شناختیدو خوب زندگی کردید و کمک کردید جهان جای بهتری برای زیستن باشه
خدایا تاابد ازت سپاسگزارم که قوانین جهان هستی رو ازطریق استاد عباس منش عزیزم به من آموزش دادی
من ماریای 37 ساله ای هستم که در واقع 6 سالمه، 6ساله با آگاهی های شما آشنا شدم و دوباره با عشق خودمو تربیت کردم
تاقبل از آشنایی با آگاهی های شما ، فکر میکردم دوام آوردن زیر چک ولگدهای دنیا کار درستیه، نشون میده که من چقدر قوی هستم که دارم تحمل میکنم و این باور محدود کننده از تربیت ناصحیح نشأت گرفته بود
بعد از آشنایی با شما وآگاهی های شما،متوجه شدم چون استاندارد هام پایینه چون احساس لیاقت نمیکنم چون برای خودم به عنوان یک انسان، فقط چون انسانم برای خودم ارزش قائل نیستم ، به همین خاطرهست که بااستاندارد های پایین زندگی میکنم و به اصطلاح دارم دوام میارم و چون مشرک هستم و ایمان ندارم که هدایت میشم که خداوند بزرگترین حامی منه،
به همین خاطر دست به تغییر نمیزنم و اجازه دادم شِرکم، فرمون عملکردهامو دردست داشته باشه نه ایمانم.
مهربان پروردگارم که رب جهانیان هست و رحمن و رحیم هست رو هزاران بار سپاس گزارم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی ،تا الان در جایی باشم که بتونم با قدرت بگم ، چون این آموزش هارو دیدم ،تونستم تغییر کنم ،اونم نه مثل الگوی گذشته ی خودم (زمانی که مجبور به تغییر بشم ) بلکه بااولین نشانه ها به خودم بیام وزمانی که اوضاع عالی هست ، درک کنم که باید تغییر کنم
وحالا که به اوضاع نگاه میکنم ، میبینم عین نوح زمانی که بهم گفته شد تغییرات رو آغاز کن با وجود اینکه هیچ نشانه ای از طوفان نبود من شروع کردم به ساختن کشتیم و حالا که اون بیرون ابرهای سیاه وعظیم باران زا رو میبینم ،به خودم تبریک میگم که توحیدی عمل کردم
که حالا با آرامش تو کشتیم نشستم و حمد و ستایش مهربان پروردگارِی رو میکنم که همواره همراه من بوده و سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم که چراغ راهم هست دراین مسیر .
اصلا نمیتونم تصور کنم که اگر با آگاهی های شما آشنا نمیشدم ،الان در مواجه بااین موضوع (به ظاهر تضاد) باید چیکار میکردم و چقدر آسیب میدیدم ،
میگم به ظاهر تضاد چون دیگه الان یقین دارم برای منی که تو مسیرم هرررررراتفاقی ،هررررررراتفاقی برای رسوندن من به خواسته هامه، چون یقین دارم روند طبیعی جهان رشد و پیشرفته، چون میدونم هیچ چیزی نیست که بخوام اما توانایی تحقق آن رو نداشته باشم، اگررررررر کنترل کانون توجهم رو یادبگیرم.
من به هوشی که تمام کیهان رو مدیریت میکنه اعتماد دارم ،فرمون دست اونه من روی شونه های خدا نشستم و خودش منو میبره اونجا که دلش خواست ،به هرجابُرد میدونم ساحل همونجاست…
دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سایت توحیدی عباسمنش 🟢
من رشته تحصیلمو دوس نداشتم ترسیدم تغییرش بدم الان مدرکش به هیچ دردی نمیخوره اما در شغلم برعکس تغییرات زیادی دادم
در شغل اولم همه چیز بظاهر خوب بود اما من دنبال پیشرفت بودم خودم تغییرش دادم شغل دومم جهان مجبورم کرد و با اتفاقات و تضادها رهاش کردم الان هم همه چیز داره ثابت میشه اما انقدر مصمم هستم که نمیزارم دیگه یکنواخت بشه هر بار میگم بهتر و بهتر هم میشه
در مورد روابط هم همین روند بود هر سه مدل تجربه کردم که جاهایی که خودم رها نکردم رها شدم جاهایی که من تغییر کردم من تحول دادم خیلی موفق شدم
الان این چند روز دارم روی تغییر خونه کار میکنم الان دو سال شده که من میخوام خونه را تغییر بدم اول تغییرات از دکور و رنگ و فضا بود حتی تغییر کابری بخش ها اما الان میدونم برام کوچکه من نیازم الان یک خونه بزرگتره و الان مصمم برای تغییر دارم قدم برمیدارم نسبت به تمام تجربیاتم میدونم بعدش میگم کاش زودتر انجامش داده بودیم و بعدش به سمت بزرگتر بهتر و همینطور ادامه داره
اینبار نمیخوام ثابت باشم خودم پیش قدم تغییرات میشم
برای ماشین هم همین روش داشتم اولش گفتم ماشین هر ماشینی بعد گفتم نه ماشین بهتز و انقدر گفتم که بارها ماشین عوض کردیم و همین باعث پیشرفت زیادی، در زندگیمون شد
خداروشکر من خیلی زود درس میگیرم قبل سیلی دنیا خودم سریع تغییر میدم
سیلی که محکم بود یادمع شغلی بود که همه چیز ثابت بود و بخاطر تغییر ندادنش کل موهام از دست دادم من ارایشگاه کار میکردم و موهام همه در کلره سوخت همان شد که همان دیگه از شغلم اومدم بیرون و بهاش سخت بود یادگرفتم دیگه صبر نکنم مدارا نکنم
این دو سال هم که برای تغییر خوته صبر داشتم چون تکاملمون داشت طی میشد خیلی تحولات دیگه دلشتیم و حتی خونه را هم تغییرات دادیم الان هر کس میاد از دیدن خونمون لذت میبره چون ما زیباترش کردیم
در کامنتهای ایندم این تحول را میگم الانکه براش خیلی ذوق دارم بااینکه نمیدونم چی میخواد بشه حتی نمیدونم میخریم یا اجاره ای
فقط میدونم من خونه بزرگتر و زیباتر بهتر میخوام و این خونه با تمام عشقی بهش دارم قراره همراه خانواده دیگه ای باشه اولین خونمون که. با همسرم زندگیمون شروع کردیم و کلی تغییرات بهش دادیم وابستش شدیم امروز توی حیاط نشسته بودم بهش گفتم من خیلی دوست دارم وابسته ات هستم اما باید دل بکنیم از هم و تو هم صاحب بهتری پیدا میکنی که بیشتر از من بهت عشق میده زیبایی میده
اینجا مینویسم چون کامنتهام همیشه میمونه
تحولی قدم برداشتم که برای اولین بار بدون حساب کتابه
بدون اینده نگریه
قراره فقط بسپارم به خدا
بااینکه همه چیز عالیه اما من دارم بازی بهم میریزم که از اول بچینم بهتر بازی کنم
خونه ای بهتر و عالی تر داشته باشم خودمو سپردم به خدا و اماده ام برای لذت بردن با خونه جدیدم
اینکه الان اینجام چون هر شب ویس های استاد میشنوم که بدون ترس قدم بردارم تغییر همیشه با ترس و نگرانیه
با دل کندنه
من میخوام انجامش بدم و از خونه زیبام دل بکنم برم سمت خونه زیباتر
قبلا عمل کرده بودم ویستون میشنیدم اما الان وسط ماجرام میشنوم همینم تکامله چون میدونم الان خیلی بهتر دارم عمل مبکنم
ممنون استاد