اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام و تشکر فراوان از استاد عباسمنش گرامی وگروه تحقیقاتی استاد عباسمنش برای ارائه ای این فایل هدیه ای ارزشمند…
واقعاً اگر شخصی به ورزش علاقه مند باشد و صحبت های استاد عباسمنش را در این فایل باور کند به تمام اهداف و آرزوهایش خواهد رسید….
إن الله لذو فضل علی الناس ولکن اکثرالناس لا یشکرون….
خدا نسبت به مردم دارای فزون بخشی است.ولی بیشتر مردم سپاس نمیگذارند…(243بقره)
واقعاً خداوند به گونه ای ما را آفریده است که به تمام خواسته ها و آرزوهایمان برسیم ولی ما بندگان هستیم که ناسپاسی میکنیم…
ما بندگان خدا با ربط دادن موفقیت به ژنتیک و عوامل بیرونی ناسپاسی میکنیم و خودمان را از نعمت ها وبرکات خداوند محروم میکنیم…
چند سال پیش که استاد عباسمنش شروع به آپدیت دوره ای روانشناسی ثروت یک کردن در ابتدا که محصول با قیمت قبلی ارائه میشد من نتوانستم این دوره را تهیه کنم واقعا در زندگی به بن بست رسیده بودم و آرزوی مرگم را میکردم،اما خدارو شکر توانستم بعد از چند ماه دوره ای روانشناسی ثروت یک را به قیمت اصلی خریداری کنم…
واقعاً دوره ای روانشناسی ثروت یک یکی از بهترین دوره های استاد عباسمنش است که کلی برکت و نعمت برای زندگی من به ارمغان آورده است…
خداوند را برای دسترسی داشتن به آموزش های روانشناسی ثروت یک بی نهایت سپاسگزارم و گاهی با خودم میگویم اگر به آگاهی های دوره ای روانشناسی ثروت یک دسترسی نداشتم چه سرنوشت شومی در انتظار من بود…
البته هنوز هم خیلی فاصله دارم که ادعا کنم که به تمام آموزش های روانشناسی ثروت یک دارم عمل میکنم و نتایج عالی گرفته ام،اما دارم سعی و تلاشم را میکنم که ظرفم را بزرگ کنم و انشالله در آینده از موفقیت های بزرگ تری برای شما خواهم گفت…. واقعاً با چشم خود دیده ام که افراد زیادی به خاطر اینکه به آموزش های دوره ای روانشناسی ثروت یک دسترسی نداشتند بدبخت و بیچاره وکارتن خواب شده اند و واقعاً توضیحات استاد عباسمنش در دوره ای روانشناسی ثروت یک علاوه بر اینکه کلی برکت و نعمت وارد زندگی ما میکند از کلی ضرر وزییان در زندگی ما جلوگیری میکند…
به نظر من آموزش های روانشناسی ثروت یک نه خراب میشود نه دزدیده میشود نه قدیمی میشود و هیچ اتفاق دیگری برای این دوره رخ نمیدهد و مانند یک گنج خوشبختی در ذهن و سیستم من ذخیره شده است و بهترین خرید زندگی من تاکنون بوده است و همیشه به خاطر این دوره الله را شکر گذاری میکنم وبرای استاد عباسمنش دعای خیر میکنم….
سلام به دوستان عزیزم واستاد عباس منش عزیزم وخانم شایسته گرامی
خیلی خیلی لذت بردم از این فایل زیبا تون ومی خواهم به سوالاتی که استاد جان پرسیدند جواب بدم تا کمکی هم به دوستان در درک قوانین خداوند کرده باشم .
الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟
ب) چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟ باورهایی که باعث شک و تردید، به تعویق انداختن و مانع تراشیدن برای حرکت در راستای تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به شما ضربه زده است؟
الف )
از جمله باورهای قدرتمند کننده ای که به من کمک کرده تا به آرمان هایم برسم ودست به اقدام بزنم این بود که من خیلی ها از بچگی بهم می گفتند تو مثل خانم معلم ها می مونی ومانند اون ها رفتار می کنی حتی قبل از اینکه وارد این کار بشم این صحبت ها گفته می شد افراد ناشناسی مثل راننده تاکسی ، دوست ،آشنا وغیره که شاید باعث شد بهش فکر کنم وباورکنم که علاقه ام اینه وواقعا همین شد .
باور دیگه اینکه فردی که باهاش به صورت مجازی کار می کردم ودر بستر آنلاین وایتا وایستا محصولاتش می فروختم بهم گفت تو قدرت جذب بالایی برای جذب مشتری ، اون هم به صورت مجازی داری واخلاقت برای کاسبی خوبه واین باعث شد الان شاید مثل خیلی ها کانال مجازی که زدم ممبرهاش بالا نباشه ولی فروش خوبی دارم وحتی فردی که 3سال توی این بسترها کار میکنه از فروش من با اعضای کم تعجب میکنه ولی برای من عجیب نیست فرق داره فردی که از آموزه های استاد استفاده میکنه با کسی که اصلا تواین فضا نیست ،حالا بماند که خودمم باور کردم جذب مشتری بالایی دارم .
من این باور دارم که کبوتر با کبوتر ،باز با باز،یعنی اگر من معمولا محصولات با کیفیت می خرم وکیفیت از قیمت برام مهم تر پس مشتری هایی رو جذب می کنم که در مدار من هستند ومثل من فکر می کنند وهمیشه مشتری های دست ودل باز ولارج به سمت من میان نه افرادی که لنگ یک قرون ودوزار باشن .
من این باور در خودم ساختم که من برای کارم نیاز به تبلیغ ندارم کارم خوبه مشتری هام خودشون برام مشتری جذب می کنند وواقعا این مورد گاهی اتفاق می افته که مثلا یک محصولی که می خواهم بفروشم یک نفر لیدر میشه وتبلیغ میکنه وبه جای اینکه فقط برای خودش سفارش بده یک دفعه 20تا30تا سفارش میده برای خودش وهمکارهاش .
من باورم اینکه ژنتیک معنی نداره اگر من توجه به سلامت جسم وروحم داشته باشم وورودی هام کنترل کنم چه غذایی چه ذهنی فرق نمی کنی چه سنی داشته باشم سالم وسرحال می مونم وروند طبیعی اینه که ما بیمار نباشیم وسالم زندگی کنیم وبعد هم که وقت رفتن رسید با یک خواب آرام از دنیا بریم .
باور بعدی که تقویت کننده هست این که من به این اعتقاد دارم استعداد معنی نداره تنها تفاوتی که بین آدم هاست برای انجام کارهای هنری ،آموزشی ،…..این هست که یک نفر با یکبار آموزش مطلبی رو یاد میگیره ویک نفر دیگه با 3بار اون هم برای اینه که فردی به یک چیزی علاقه اش بیشتر زودتر میگیره یکی علاقه اش کمتر دیرتر وگرنه انسان ها توانایی ها واستعدادهاشون برابر اون بسته به روحیات واخلاقشون که توی زمینه های مختلف تفاوت دارند .
باور بعدی اینکه بچه دار شدن هیچ ربطی به سن وسال نداره واین روند طبیعی جهان که هروقت که اراده کنی می تونه بچه دار بشه این الهام از طبیعت خداوند گرفتم که دائما گیاهان وحیوانات درحال زایش ورویش هستند والگوهایی هم در بین اقوام وبرنامه هایی تلویزیونی پیدا کردم جالب من تلویزیون نمی بینم وقتی همه که اتفاقا خانواده ام روشن میکنند برنامه هایی می بینم که هماهنگ با باورهام چند وقت پیش زن ومرد مسنی رو دیدم که مرده 65ساله وخانم حدودا 50 سالش بود وبه روش کاملا طبیعی بعد از سالین زیاد بدون مصرف دارو باردار شده بودنند
پدیده بعدی که برام جذاب دوقلوزایی اونم از نوع همسان هست که خدا شاهد دوسال پشت سر هم شاگر دهای کلاسم سه قلو که دوتاشون همسان بودند وسال بعدی دوقلوی همسان بودنند که تمام اینها باورهای تقویت کننده بود برام وحتی میوه هم که میخرم حالت دوقلو دارند البالو،خیار ،گوجهسبز،…..
خدایا شکرت
##################################
ب)
بریم سراغ باورهای محدودکننده از بچگی تا حالا که الا ماشالله زیاد هست یادم بچه بودم بابام می گفت من استعداد ریاضی ونقاشی ندارم توهم به من رفتی ولی من الان معلم ریاضی هستم اینم می دونم که اگر دنبال یادگیری نقاشی رفته بودم توی اونم قوی می شدم .
باور بعدی که قدیما یادم مادربزرگ ومادرم می گفتند سفره ای که مادر بندازه ،دختر جمع می کنه
حالا یعنی چییییییییی؟؟؟؟؟
اینکه مادر اگر در زندگی متاهلی با همسرش خوشبخت باشه دخترم خوشبخته اگر بدبخت بشه دخترم بدبخت میشه ولی زندگی من ثابت کرده این دروغی بیش نبود وخدارو شکر من در روابط با همسرم وفرزندانم عالی هستم .
باور بد بعدی اینکه آخر هر خنده ،گریه هست این چرندیاتی بیش نیست.
باور مخرب بعدی اینکه میگن ما شانس نداریم هرچی ویژگی بد ژنتیکی از پدر ومادرمون می گیریم مثلا یکی میگه مامانم موهاش کمه من به اون رفتم یا فشارخون داره منم میگیرم بابام پوستش سیاه من به اون رفتم ولی قدش بلند که بهش نرفتم فقط ویژگی های بدش گرفتم .
دم دریا هم برم باید یک آفتابه آب با خودم ببرم .این ها صحبت هایی هست که بین بیشتر افراد ردوبدل میشه وما هم از بچگی شنیدیم وباور کردیم .
باور مخرب دیگه اینکه بعضی ها میگن ما دستمون به گل وگیاه خونگی نمیاد شما چکار میکنی هرچی گلدون میاره خونتون اینقدر قشنگ رشد میکنه وزیبا میشه .
دیگه خبر ندارند ربطی به دست نداره ، ربط داره به سپاسگزاری وجای مناسب خاک واب مناسب ….
باور مخرب بعدی اینکه عروس که دختر نمیشه صدتا عروس هم بیاره فایده نداره … ولی من الان در بین دوستانم واقوام عروس هایی رو می شناسم که از دختر به مادر شوهرشون بیشتر خدمت ولطف می کنند وانگار این افراد از همه طلبکار ومتوقع هستند.
یا درباره ثروت یادم از بچگی میگفتن خدا آدم امتحان میکنه یکی بافقر یکی با بیماری یکی با فرزند و…حالا نگاه کن فلانی که ثروت داره چه فایده خدا با مرگ بچه اش امتحانش میکنه یا با مریضی انگار خدا بخیل بود اون افراد همه چیز با هم داشته باشند ومسخره کرده بود که توی سوره حمد گفته بود از خدا بخواهید هدایت تون کن به مسیر کسانی که بهشون نعمت داده نه مورد غضب شده ها ونه گمراهان …
یعنی ثروت =بیماری،مرگ فرزند،وهزار مصیبت دیکه..
این بیت شعر مخرب بگم برم
مرگ توانگر باعث جنگ وارث است
خوشا به حال آنکه مرد یک کفن نداشت
بیچاره اونی که اینو باور کرده کفنش هم برای خودش نبست .
خلاصه این گوشه ای از باورهای مخرب وتقویت کننده بودکه گفتم امیدوارم مفید بوده باشد در پناه الله یکتا شاد وسعادتمند باشید .
استادجان بهترین برات می خوام که زندگی منو در تمام ابعاد تغییر دادی دوره دوازده قدم دارم کار می کنم وهرروز برات هزاران آرزو سعادتمندی می کنم .
################################
فقط فقط فقط یک در خواست کاش کامنت ها قابلیت ذخیره ی به صورت صوتی داشت تا ما در هنگام پیاده روی ،کارهای روزانه ودرمسیر هم می تونستیم گوش کنیم .
چطور خدا رو سپاسگزاری کنم به خاطر این همه اگاهی در این فایل ..
شما در همه ی فایلهاتون دارین اصل رو فریاد میزنین .اصل قانون باوره .بیا و ببین چه باورهایی داری و در چه فرکانسی هستی .
چقدر این کلمه و جمله اشناس …اما ما چقدر متعهدانه داریم روی باورهامون کار میکنیم
خدای من اشک از چشمانم جاری شد چند روزی هست که دوباره با خودم درگیر شدم و از خداوند هدایت خاستم و این فایل بی نظیر همچی رو کامل کرد .لیلی فقط باورهاتو بشناس و باورهای قوی تری بساز
یک باوری که سالهاس دارم و این باور تقریبا 15 سالی هست که با منه اینه که خداوند همه ی مسایلی ک من باید بدونم رو بهم میگه .قبل از اشنایی با سایت شما همیشه خواب میدیدم و توی خاب همچی رو میفهمیدم حتی در مورد اطرافیانم و همیشه در هر موردی که سوال داشتن میگفتن ببین خواب نمیبینی برامون !..و بعد لز اشنایی با سایت و باورهای قدرتمند کننده در مورد خداوند که با ما صحبت میکند این موضوع هم در من رشد کرد و صدای خداوند رو خیلی راحت میشنوم و هدایت میشم بازهم حتی در مورد اطرافیانم .تقریبا همه ی اونایی که منو میشناسن هر سوالی که دارن رو از من میپرسن و جواب هم میگیرین و در مورد خودم هم همینطور همیشه سوالهای من جواب داده میشه اون هم به راحتی .باور معنویت من خیلی خوب بود از اول با خدا دوست بودم و همیشه نزدیک و درون خودم حسش میکردم ..
حالا هم که دارم روی خودم کار میکنم رسیدم به محدویت احساس لیاقت که دوره احساس لیاقت رو با عزیز دلم خریداری کردیم و بسیار عالی و بی نظیر بود برام .خصوصا در مورد نجوای ذهنی ک بیشتر خودم رو شناختم و از لحاظ درونی واقعا تغییر عالی داشتم برای خودم
الان هم دارم روی باورهای ثروت ساز کار میکنم که با هدایت خداوند فهمیدم یکی از باورهای مخربم این هست که با ثروت مند شدن رابطه ی عاطفی ام بهم میخوره و دیگه رابطه عاشقانه ندارم …چقدر در این مورد ترمز دارم خدای من باور نمیشد چقدر توی فیلمهای بچگی دیدیم که ثروتمندا رابطه ی خانوادگیشون بهم ریختس و هرکدوم برای خودشون زندگی میکنن و رابطه ی عاطفی مناسبی ندارن و همیشه از بچگی شنیدیم که هرچه قدر ثروت مندتر میشن فاصله ایحاد میشه و رابطه ها صمیمی نیست و خیلی موارد دیگه در این مورد
خلاصه دوهفتس ک هدایت شدم این یکی از ترمزهای اصلی منه که جلوی ورودی درهای نعمت بیشتر رو در زندگیم گرفته .
و من دوهفتس ک دارم روی این باور کار میکنم باورهای مناسب مینویسم و تکرار میکنم الگوها رو نشون ذهن میدم ولی بعد از دوهفته یه تصویر دیدم ک انگار خودم دو دست خودم رو گرفتم و دارم ب زور خود دیگرم رو میکشم و اون هم پاهاشو محکم گذاشته و داره مقاومت میکنه ..خدای من چقدر این ذهن سیمانی شده و این باور قدرتمند .ولی من تعهد دادم و از کار کردن دست نمیکشم و مبارزه میکنم تا این باور رو کمرنگ کنم و باور جدید رو قدرتمند
و این فایل هم برای من بهترین نشانه بود ..
بارهم ممنونم از استاد عشق و زندگی و سپاسگزار خداوند هستم من رو در هر لحظه هدایت و یاری میکنه
سلام به استاد زیبای خودم و خانم شایسته ی همیشه پایه و مهربانم
چقدرررررر عاشقانه دلم براتون تنگ شده بود
وچقدر زیبا پروردگار پاسخ درخواست هامو داد
شما و تمام تصاویری که در این فیلم دیدم از تابلوهای نقاشیه منم رنگارنگ تر وزیباترید!
واااااااقعا یه اثر هنریه این فایل و اون فضا.
خداروبی نهایت شکرمیکنم برای مسیر شگفت انگیزی ک دراون قرار گرفتم
فایل قبلیه استاد هم درمورد باورهای ثروتساز بودکه درست زمانی ک داشتم بیراهه میرفتم مسیردرست روبهم نشون داد
من در کامنت قبلی که میشه 25ام اردیبهشت نوشتم که دارم رو جلسات ثروت 1 کارمیکنم
وتاالان که 27ام خرداد هست انقدددددر اتفاقای معجزه است برام افتاده که ازهمون روزی که این فایل رو گوش دادم همش دارم بخودم میگم من چجوووری اییینهمه ی اتفاق ثروت افرین و معجزه اسا رو با بچه ها درمیون بذارم
چجوری بگم وبنویسمکه اصل مطلب رو رسونده باشم
درست یکماه پیش بود که نوشتم دارم رویخودم کارمیکنم ولی هنوز گرسنگی و بی پولی و این داستانا هست
اونموقع خیلی کُند بودم و البته باورهای ثروتسازم بشششدت ضعیف بودن و مقاومتای ذهنیم بالا بود ونمیذاشت اگاهی های دوره به خورد ذهنم بره ولی من همچنان ادامه میدادم و اون مثال استاد راجبرنگ سفید زدن به دیوار سیمانی رو به خودم یاداور میشدم و میگفتم اشکال نداره مائده،ادامهبدهاینالان لایه یاولهرنگه و طبیعیه که رنگ سیمان هنوزخیییلی مشخصه طبیعیه وباید کارکرد ذهنو بشناسی تا بتونی افسارشو دستتبگیری
ادامهدادم و بقول استاد ذهنمو بااگاهی های دوره ثروت بمباران کردم و بقولا بخودم اجازه ی نفسکشیدنندادم
البتهمن همزمان دارم قدم اول و دوره ی عزت نفسم کارمیکنم
و بسییییییار متعهدانه تمرینات هر سه تا دوره رو انجام میدم
این ماه داشتم روی جلسه 6عزت نفس کارمیکردم که یکی از تمریناتش «اگهی تبلیغاتی» هست
تمرینی که بشششدت نسبت بهش گارد داشتم و انجام دادنش سختم بوده وهست
اما این جمله ی استاد که«اگر این تمرین رو انجام ندی ینی نمیخوای تغییرکنی» انقدددددر غیرت منو برانگیخته کرد که اصلا نمیتونستم یه لحظه هم از فکر انجام دادنش بیرون بیام
در جلسه ی 4 ثروت 1 استاد درتکمیل تمرین اهرم رنج ولذت میگن هرررر ایده ایی برای یک اقدام عملی به ذهنتون میاد رو بنویسین وانجامش بدین
من دوتا ایده بذهنم رسید یکیش :
شروع از اول دوره ی طراحیم و تمرین روزانه
ودومی بیرون رفتن از خونه ودیدن فراوانی ها و الگوهای عینی ثروتسازبود
منم همون شب انجامشون دادم
دوره ی طراحی رو که از همون لحظه بعد از فایل 4 استارت زدم
وهمون شبم رفتم بیرون و تلااااااااش ذهنیه بسیییار کردم راجب هرررچه تااونموقع از ساختن باورهای ثروتساز یادگرفته بودم اقدام عملی کنم تا جهان جدیت منو ببینه
مثلا درمورد خرج کردن پول ک بششششدت برام سخت بود چون پولم کم بود و میترسیدم
سعی میکردم با تکیه بر منطق مثالهای استاد و تکرار اگاهی های باورفراوانی پول خرج کنم
ویا مثلا دیدن اگاهانه ی نمودهای ثروت
مثل مغازه ها وماشین های شیک و افرادی ک انقدر پول دارن ک هرررچی بخوان دارن میخرن که انصافا هم اصصصلا تعدادشون کم نبود بااینکه همیشه همه میگفتن خرمشهریا محروم و فقیرن ولی من با چشم خودم دیدم ک اتفاقا هم خیییییلی پولدارن هم خیلی دارن خرج میکنن که این نتیجه ی توجه اگاهانه روی فراوانی هاست!
ذهنمو باز کردم و از تمام وجودم خدارو شکر میکردم
نمیدونم باورتون میشه یانه ولی حس میکردم تو لاس وگاسم:))
بااینکه هواخیییلی گرم بود و خرمشهر همون خرمشهری بود که همیشه فحشش میدادم ولی اونشب کلا حالم خییلی خوب بود.
و طبق قانون حال خوب=اتفاق خوب و بنابه الهامی که بم شده بود هدایت شدم به پیداکردن یه اموزشگاه هنری توخرمشهر برای اولین بار!
گشتم وگشتم و پیدانکردم
گفتم از مغازه های اطراف بپرسم
ک هدایت شدم به یک کافی نت و فرشته ایی ک اونجا خدا برام قرار داده بود
خوداون خانم داوطلبانه برام پیگیر شد
و کلی تماس گرفت ودراخر هم داوطلبانه شماره ی چنتا مدیراموزشگاه رو بم داد
من اونشب دگ تماسی نگرفتم
ولی فرداش علیرغم نجواهای بسیییییارزیاد شیطان ولی بخاطر عزم محکمم برای تغییر یکبار اگهی تبلیغاتی رو برا خودم تو خونه تمرین کردم و بعد سریع اماده شدم و رفتم انجامش دادم
اونایی ک این تمرین رو انجام دادن میدونن ک چقدددددد شیطان نجوا میکنه
اونموقع جلسه ی6 ثروت 1بودم
انجام این تمرین و تمرینهای ثروت 1 چنان اعتمادبنفس و ذهن اماده ایی بم داد ک دگ نمیتونستم بیخیال هدفم بشم
پیگیر اموزشگاه شدم
گفتم خدایی ک تااینجا هدایتم کرده و راهو بم نشون داده از اینجا به بعدشم کنارم هست و داره کییییف میکنه از داشتن همچین بنده ایی.
مائده اماده ی گیفت های خدا باش!
بااولین شماره تماس گرفتم و باباور هدایت و احساس لیاقت خودمو پرزنت کردم
و اون فرد منو راهنمایی کرد به یک شخص دگ
فرداش به دلیل یسری مسائل خونوادگی حالم خیلی خوب نبود و نجواها بی داد میکردن
ولی من مدام درحال گوش دادن به جلسات ثروت1بودم
به ترتیب!
البته یادمه اون روز داشتم کتاب«من میتوانم اینده ی مالیه شمارو پیش بینی کنم »رو هم میخوندم
خلاصه تماس گرفتم باخانمی ک بم معرفی شده بودن
!
و درنهایت گفتن بیا اموزشگاه
ومن رفتم
و معجزه ی هدایت!!!!
معتبرترین اموزشگاه خرمشهر که تازه یک هفته بود تاسیس شده بود
و نیاز به یه نیروی کاربلد تو همه چیز داشت
چون شرایط ظاهری اموزشگاه خیلی خوب نبود وباید پا میگرفت
بااون خانم بی نهایت مهربون که مدیر اونجا بود صحبت کردم
و ازم خییلی خوشش اومد
و این شد ک کارم از عصر همون روز استارت خورد
خودمم باورم نمیشه الان دارم این جملات و مینویسم!!!!
من دقیقا از10خرداد 1403مشغول کار شدم
و همون موقع هم به اون خانم گفتم من اومدم کار یادبگیرم
هیییییچ تضمینی تو ذهنم نمیخواستم
فقط میخواستم تو محیطی ک عشقم (طراحی ونقاشی) محوریتش هست حضور داشته باشم وکار یاد بگیرم
بقول استاد و حرفای طلائیشون(خییییییلی باارزش ترازطلا)که دردوره ثروت1میگن :
من اگر جای شماباشم اگ بخوام جایی رئیس بشم اول میرم مدددتها اونجا کارگری میکنم شاگردی میکنم و اجازه میدم تکاملم طی بشه
بقول استاد اصلا نخواید یک شبه ثروتمند و موفق بشید
بخواید ک اهسته اهسته و قدم به قدم رشد کنید
منم این حرفا مددددددام درسرم تکرار میشدن و میشن
هرررجایی ک میخوام عجله کنم یا حرکت ناشیانه ای کنم سرعتگیرهای استاد هستن واجازه ی سرعتهای غیرمجاز رونمیدن!!!
منم فقط میگم چشم:))))
من الان صبح و بعدازظهر اموزشگاهم و همههههههه کار میکنم
از دسشویی شستن و چای درست کردن وحساب کتاب و پاسخ ارباب رجوع و تمیییییییزکاری و چه وچه
با افتخار
بقول استاد افتخار میکنمک دارم از صفر شروع میکنم
و ایییینهمه داره بم احترام گذاشته میشه
باماشین شخصیشون میان دنبالم
میبرنم و میارنم(بخاطر گررررررمای وحشتناک خرمشهر)اینو خدا به دلشون انداخته!
بهم اعتماد دارن
ازم هیییچ ومدرک و چیزی نخواستن
منو با خودم میسنجن
بااین میسنجن ک دارم از همه ی وجودم مایه میذارم باعشق
وااااقعا صدمو گذاشتم
در کنارش خانم مدیر مهربون کلللی کتاب و تکنیک های نقاشی و طراحی رو داوطلبانه در اختیارم قرار داده
و من همش سرکلاسای اموزشیه طراحیم
تمام اموزشها دارن برام بارها تکرار میشن ک محصول 30 سال تجربه این استاد بزرگوارن
والبته دارن بهم اموزش دادن رو هم یادمیدن ک منم طراحی یادبدم
چون تاحدودی بلدم و قدرت کلام دارم
وهمچنین چون خیییلی رابطم بابچه ها خوبه اموزش نقاشی بچه هارو هم به من سپردن:)))))))
و من شبانه روز دارم رو مهارتهام کار میکنم
یکم انرژیم درگیره وخسته میشم ک میدونم اولشه و طبیعیه
انقدر ک اصلا وقت نکردم بیام کامنت بذارم
از 22ام هی میام یکی دوجمله تایپ میکنم و میرم
این چندروزه ورکشاپ سفالگری داشتیم ک یجور افتتاحیه هم محسوب میشد و همینطور برنامه های پی در پی داریم ک من و خانم مدیر وهمسرشون ک اتفاقا دوست مادرم(معلمن) از اب دراومدن سه نفری داریم شرایط رو مدیریت میکنیم واین باعث شده ک من 2ساعت بیشتر خونه نباشم
و همش در حال فعالیتم
و راااااااااااضی
وخووووووشحال
و شککککککککرگزار پروردگار و سپاسگزارم دستای مهربونش هستم
و عااااااااااااااااشقتونم استاد
بااااااعشق مینویسم براتون
من تغییر کردم استاد
حرکت کردم و باور دارم که این «صراط المستقیمه» من «انعمت علیهم » رو انتخاب کردم!
من هرروز دارم از دانشگاه شما اموزش میبینم و یادمیگیرم و عمل میکنم
و این باعث میشه ک باکمترین درصد خطا رشد کنم و پیشرفت کنم و ثروتمند بشم
راجب پول و حقوق نگفتم
چون نمیدونم چقدره
هرچی باشه قدم اوله و من نه تضمینی میخوام ن قولی ن عددی!!
منبه هر میزانی کخوب باشم و بهتر بشم و باعث رشد کردن خودم و اموزشگاه بشم از «جهان» ثروت دریافت میکنم.
ممنونم از همه ی رفیقای درجه یکم که همیشه تو عقل کل هوامو داشتن.
عزیزم چقدررر لذت بردم از کامنتت، این همه معجزه و نتایج توی یک ماه، واقعا جای تحسین داری.ممنونم ک برامون نوشتی از نتایجت.برات موقعیت بهتر و بالاتری رو میخوام، پیشرفت بیشتر و بیشتر.
تمرین آگهی بازرگانی و تحسین فراوانی هر دو تمرین های بسیار خوبیه و من خیلی دوست شون دارم، مرسی بابت یادآوری ات ک فراموشم نشه باید جزو شخصیتم بشه نه صرفا با یکبار دوبار انجام دادن بزارمش کنار.و من ب عینه دیدم نتایج هر دوش رو توی زندگیم، شاید اون لحظه ذهن بگه خب ک چی، مثلا رفتی تمرینو خوندی بعدش قراره چه اتفاق عجیبی رخ بده مگه، یا مثلا خب الان این ماشین لوکس و زیبا رو یا اون فرد ثروتمند رو تحسین کردی خب ک چی!؟
ولی من بارها دیدم بعد از تکرار تحسین فراوانی مشتری های خوب اومدم سمتم با خریدهای بیشتر ، بعد از تمرین آگهی مخصوصا برای پسرها چه اعتمادبنفسی پیدا کردم برای راحت ارتباط برقرار کردن، و دیدم ک بابا چقدر پسرهای محترم و متشخصی بودن من تو ذهنم چه دید بدی داشتم، دیدم چقدر فراوان انسان های محترم و متشخص داریم، چقدر میتونم با صدای رسا و قاطع با جنس مخالفم صحبت کنم. و نتایج بسیاااار دیگه ک اون لحظه ک انجامش میدی نمیدونی در آینده چه موهبت هایی داره برات.
جالبه یکی از پاشنه های آشیل من هم خرج کردن پول هست، باید جنگید با این ذهن و ب زور دستش رو بگیری ببری براش خرید کنی، من هربار این جنگ رو دارم ولی دارم کم کم خوب پیش میرم. این حس ک قراره پولت تموم بشه، دیگه از کجا میخواد برگرده، اینا نجواهای کمبود شیطانه، چون من از بچگی بهم گفتن فقط برای موارد فوق ضروری پول خرج بشه و من یاد نگرفتم ک پول را باید بدهی تا برگردد.
اتفاقا اگر دقت کرده باشی همه افراد ثروتمند از خرج کردن پول نمیترسن، شاید ذهن ما بگه خب دارن ک خرج میکنن، نع اصن ربطی ب داشتن پول تو حساب نیست، اونا پول رو ب راحتی خرج میکنن و تیکه ای از قلب شون کنده نمیشه با خرج کردن، با باور فراوانی پول رو خرج میکنن و نمیترسن نمی ترسن.
اتفاقا امروز داشتم ب یکی از اقوام فکر میکردم دیدم ایشون هر دفعه ک می بینمش یک دست لباس جدید داره، و زندگیش مثل یه روز شاه ی روز گدا هست، ولی یک سری عقاید خیلی خوبی در مورد خرج کردن داره، ک تا قطره آخر پولش رو برای خودش خرج میکنه و اصلا نگران تموم شدن پولش نیست و مطمئنه برمیگرده حالا از کجا ؟ فکرش رو نمیکنه، فقط و فقط میخره و میخوره و خیلی آدم بی خیالی هست، خیلی در لحظه زندگی میکنه و جالبه از طریق خانواده اش و خواهر و برادرهاش همیشه بهش پول میرسه، ینی اون افراد همیشه بهش غر میزنن ک چرا انقدر خرج میکنی و درعین حال هربار بهش پول هم میدن.
خیلی عجیبه ب خدا، نه نیست چون قانون عه، ینی من گفتم خب ندن بهش ک یکم پس انداز کنه کمتر خرج کنه، بعد دیدم بابا قانون اینه این فرد نمیترسه از خرج کردن، پول خرج کردن مثل کندن از جونش نیست، نمی شینه حساب کتاب کنه و جهان هم بهش میده ب همین راحتی.
میدونی ی باوری ک در خودم ساختم من میگم با خرج کردن دارم ب پیشرفت و گسترش جهان کمک میکنم، من پول رو میدم ک دوباره برگرده، این پول باید توی چرخه جهان بچرخه، نباید ثابت بمونه وگرنه میگنده.
و باور خوب بعدی ام اینه ک خرج کردن پول نوعی انفاق حساب میشه، چون تو داری ب اون فرد کمک میکنی ک کارش گسترش پیدا کنه و بتونه اجناس بیشتری بیاره و خدمت بیشتری کنه.من حتی پرداخت کرایه مغازه ام رو انفاق میدونم، ب خدا میگم اون بنده توعه من دارم از رزقی ک تو بهم عطا کردی ب اون بنده ات خیر میرسونم، چون همیشه تو ذهن ما این بوده ک کرایه دادن ینی پول مفت ب بقیه دادن، ینی پول رو حروم کردن، در صورتی ک من اومدم این باور رو عوض کردم و گفتم نه اتفاقا خدا چندبرابرش رو ب من برمیگردونه، من یکی از دستانش هستم برای رزق رسانی ب این بنده صاحب ملک، پس با عشق میپردازم.
و نتیجه این شده ک صاحب ملک من میگه هروقت داشتی بزن اصلا اشکال نداره دخترم، و میگم خدایا شکرت من ک تابحال هیچ جا نشینده بودم صاحب ملکی بگه عیب نداره هروقت داشتی بزن، و اصلا هیچ اضطراری روم نباشه و بگم خدایا خودت پول بنده ات رو جور کن من نمیدونم.
هرر ایده ای برای یک اقدام عملی ب ذهنتون میادرو بنویسید و انجامش بدین.
من اگر جای شماباشم اگ بخوام جایی رئیس بشم اول میرم مدددتها اونجا کارگری میکنم شاگردی میکنم و اجازه میدم تکاملم طی بشه.
بقول استاد اصلا نخواید یک شبه ثروتمند و موفق بشید،بخواید ک اهسته اهسته و قدم به قدم رشد کنید ممنونم ازت ک این جملات ناب استاد رو برامون نوشتی.خیلی بهم کمک کرد.
چقدر تحسینت میکنم ک اقدام کردی و حرکت کردی و گفتی با توجه ب شرایط فعلی من این ایده قابل اجراس و رفتی و تحقیق کردی و خداوند هدایتت کرد ب بهترین فرد،ک هم تو دستی برای خیررسانی ب این دو کارآفرین باشی ک کارشون از اول خوب پیش بره با چنین نیروی درستکار و مسئولیت پذیری و هم برای تو سراسر خیر و خوبی باشه ک آموزش هارو یاد بگیری ب راحتی و درنهایت عزت.
نمیدونی چقدر دلم خواست چنین وضعیتی رو تجربه کنم، چون احساس میکنم توی روتین افتادم و همه چیز برام امن شده، دلم چالش خواست، دلم معاشرت های جدید، ارتباطات جدید، وظایف جدید، تجربیات جدید خواست. از خدا خواستم ک بهم ایده بده ک بیشتر حرکت کنم، بیشتر خلق ثروت کنم، خودمو بندازم تو ریل گسترش جهان. درصورتی ک الان بیکار نیستم و دارم خلق ثروت میکنم ب لطف خدا ولی من ب کم قانع نیستم و میخوام بیشتر رشد کنم.
من اولین کامنتم رو دارم میگذارم همیشه فکر میکردم چه حسی دارم زمانی که اولین کامنتم رو میذارم
خدارو هزار بار سپاسگذارم که توی این مسیر قرار گرفتم و استاد باهوشی دارم
من 43سالمه حدودا 7ساله که روی خودم کار میکنم حدود 3ساله با سایت عباس منشن دات کام آشنا شدم
حدود یک ماه بود تصمیم داشتم کامنت بگذارم اما از خداوند درخواست کردم خودش در زمان مناسب هدایتم کنه
روز هشتم تیر تولدم بود کوه بودم نشد کامنت بگذارم گفتم خداوندا استاد میگن کامنت بگذارید بنویسید که باور هاتون شکل بگیره. قسم به قلم. خلاصه که دیشب پسرم که اونم 14تیر تولدش هست رفته بود با پولای تولدش هدیه بخره .
توی راه برگشت ناخود آگاه به من گفت بابا من خیلی توی تو تغییر دیدم. گفتم چه تغییری رو واضح تر میبینی گفت تو آروم شدی تو بابای خوبی شدی. گفتم پسرم چطور آروم شدم.
اینجاش رو دخترم گفت. گفت بابا قبلا ها عصبی بودی حتی در عصبانیت میومدیم میگفتیم آروم باش عصبانی تر میشدی و ما ازت میترسیدیم .
خدای من خدای خوب من همونی رو که لازم داشتم گفت.
من آرامش دارم. من اینقدر ارومم که خدارو تو قلبم حس میکنم.
برای دوستان و استاد عزیز آرزوی بهترینهارو دارم.
البته من در زندگی تغییرات زیادی داشتم اعتیاد و مشکلات دیگه که به لطف خداوند مهربان یکی یکی دارم مساعل رو حل میکنم و به زودی به نتایج بهترو بهتر هدایت میشم خدارو سپاسگذارم که توی این حس خوب اولین کامنتم رو ارسال کردم و حس خوبشرو دریافت کردم.
امیدوارم که شاد سالم ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
میخوام ی داستانی رو تعریف کنم ک شاید کمکی ب یکی از باورهای شما سروران کرد.
من از 16 سالگی وارد کار شدم اولین کارم تعمیر ابزارالات برقی بود و در همون زمینه استاد شدم ولی متاسفانه بنابر دلایلی شغلمو عوض کردم و در طی 5 سال مدام ب این شغل و اون شغل رفتم در نهایت ب شغل اولم ک تعمیرابزاآلات بود بازگشتم و یک مغاره ای رو افتتاح کردم چند ماهی نگذشته بود ک دلسرد میشدم چون مشتری کم داشتم و ب همین دلیل مکان های مغازمو عوض میکردم تا این مورد تمسخر دیگران هم قرار گرفته بودم و میگفتن محمد اصول مغازه داری اینه ک باید خاک و آفتابش رو بخوری تا جا بیوفته بعد این دفعه مشتری هات زیاد میشن ولی من این قانون رو قبول نداشتم بر این باور بودم ک وقتی شخصی مغازه میزنه باید از همون روز اول مشتری داشته باشه ن کم حتی زیادش ولی همه میگفتن اینجوری نمیشه اگر دیگه معجزه بشه و همین خاطر در طی سال ها چند ماهی مغازه میزدم و دلسرد میشدم و جمع میکردم، مکان رو عوض میکردم تا این ک استاد سابقم ک من پیش ایشون کار یاد گرفته بودم میخواست مهاجرت کنه و یک دفعه بعد چندسال ب من زنگ میزنه و میگه محمد من دارم مهاجرت میکنم و بیا مغازه منو دست بگیر
اونم چ مغازه ای ، مغازه ای با 20 سال سابقه با مشتری های زیاد و با ی صاحب ملک با انصاف و مؤمن. الانم داخل همون مغازه هستم ک دارم کامنت میزارم و از خدا جونم خیلی خیلی تشکر میکنم و بهش میگم همونجور ک منو دوس داره من بیشتر دوسش دارم. امیدوارم از داستانم بهره برده باشین خدا یارونگهدارتون
الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟
من برای اولین بار در عمرم و اولین کسی که درمورد قدرت هدایت ازش شنیدم و اینکه من هدایت میشوم از شما بود استاد جان، و زمانی که به قدرت هدایت باور کردم توانستم که تصمیماتی بگیرم، جاهایی بروم و با کسانی صحبت کنم که قبلا هرگز جراتش رو نداشتم، وقتی که باور داشتم خداوند حواسش بهم هست مثلا: وقتی که من باور کردم که خداوند هدایتم میکنه و میگه چیکار کنم، توانستم که دانشگاه رو ول کنم و مسیر دیگه ای رو شروع کنم ، وقتی باور داشتم خداوند هدایتم میکنه و بهم میگه چیکار کنم توانستم اعتماد کنم و قدم بزارم به کارهای جدیدی که قبلا هرگز انجام نداده بودم.
یا مثلا وقتی که حکومت طالبان آمد همگی میگفتند بدبخت میشیم یا دخترا براش زندگی تنگ تر میشه ، ولی استاد جان من همون زمان فایل های شما رو گوش میدادم که میگفتین حکومت ، شرایط ، منطقه جغرافیایی ، جنسیت هیچ نقشی در موفقیت یک فرد نداره ، با بستن ورودی هام از جامعه و باز کردن ورودی هام به صحبت ها و فایل های شما باعث شد که اولا من در قسمت کارم به شیوه ای آنلاین هدایت بشم بعدش هدایت بشم به صنعت توریزم با همین فایل های سفرنامه ای که از شما دیدم با باور کردن صحبت های خوب از شما ، الان توی کشور یک امنیت خیلی خوبی بوجود آمده با تغییر حکومت و به این دلیل توریست های خیلی زیادی دارن به افغانستان میان و من تونستم به عنوان خانم راهنما و تور گاید تو ی شهرم کار بکنم، با این باوری که خداوند قلب ها رو برام رام میکنه تونستم برم با افرادی صحبت کنم که بغیه اسم شونو بشنون ترس شون میان ، با باور اینکه هر اتفاقی بیافته به خیر من هست توانستم اتفاقاتی که به ظاهر بر خلاف من بود به خیر من تمام شوند.
یکبار یادم میاد که از طرف بعضی اشخاص حکومتی برام یک مسأله ای پیش آوردن اینکه من توریست های آقا رو گاید یا ترجمانیش نکنم بعد من اون تجربه ای شما رو یادم آوردم که گفتین تو دانشگاه بندرعباس اون اشخاصی که بخش نظارت بودن اومدن و شما رو جلوی همه حالت نامناسبی بردن دفتر مشاور ، ولی اونا نتونستن که باعث ایستاد شدن کار تون بشن و بلکه باعث رشد تون شدن، با تکرار این باور در ذهنم باعث شد که من در کل به عنوان گاید خانم شناخته بشم ، چون این شغل تو افغانستان کاملا جدید هست و وقتی من رفتم برای اولین به دفتر اطلاعات فرهنگ شهرم اونا برای اولین بار بودن که تور گاید خانم میدیدن و در کل با رفتن تو دل ترس ها و کار های ناشناخته انجام دادن این شغل داره رشد پیدا میکنه بعد از من دختر خانم های دیگه ای هم بهم درخواست دادن که چطور این کار رو پیش ببرن و چطور شروع کنند و واقعا همه ای شجاعت ها رو مدیون باور هایی میدونم که از شما استاد گرفتم از تجربیات شما در ذهنم الگو برداری کردم و میکنم در نتیجه، زندگیم شروع به تغییر کرده
ربم سپاسگزارم از اینکه استادم رو در مسیر تغییرم قرار دادی تا هدایتم کنی.
چه باورهای قدرتمندکننده ای داری ک باعث پیشرفتت شده؟
من باور دارم استعداد ذاتی دارم در یاد گرفتن مهارت ها، در ارتباط برقرار کردن، در مدیریت امور و هندل کردن کارها پس از این استعدادها برای خودم برای شغل خودم استفاده میکنم.
من عاشق خلق کردن ابداع کردن هستم از کارهای روتین و ربات گونه متنفرم، از اینکه یه جا بشینم و یه کار تکراری رو هر بار انجام بدم، دوست دارم رشد کنم هی ایده های جدیدتر رو امتحان کنم، هی معاشرت های جدید، هی تجربیات جدید.
و چه باورهای محدودی رو نپذیرفتم از اطرافیانم؟
من باور نکردم برای ساخت ثروت باید سختی کشید، چون پدرم بنّا هست باور نکردم ک پول ب سختی بدست میاد.
باور نکردم پول از طریق رئیس و صاحب کار و بابا و شوهر فقط میتونه وارد زندگیت بشه پس مغازه خودم رو زدم، با اینکه هیچ الگویی در فامیل نداشتم.
باور نکردم چون زنم نمیتونم شغل خودمو داشته باشم،چون سنم کمه نمیتونم و از پسش برنمیام، یا تنهایی نمیتونم باید با کسی شریک بشی.
باور نکردم که من نمی تونم از طریق عشق و علاقه ام پول بسازم، با اینکه همه اطرافیان و کل طایفه اصلا عاشق کارشون نیستن.
من باور نکردم اینکه الان ثروتمند نیستم ربط داره ب کشورم، ب محله ام، ب وضعیت مالی خانواده ام، ب اینکه بابای پولدار ندارم ک حمایتم کنه، ب اینکه ما مهاجریم تو این کشور، گفتم نه من مسئولم باورای من مسئوله افکار منه ک ایراد داره نه چیز بیرونی.
من پذیرفتم ک استعداد بیزنس وومن شدن رو دارم، روحیه من اینه ک برا خودم کار کنم، من میگفتم من باید کارآفرین باشم و شغل خودم رو داشته باشم و مغازه زدم.
اون موقع ک مدرکم دیپلم بود باور نکردم ک جای خوبی نمیتونم استخدام بشم، و شدم و حدود 3 سال توی شرکت خیلی خوبی مشغول بکار شدمو مهره اصلی شرکت شدم.
باور نکردم ک خواهرام بهم میگفتن تو نقاشی ات اصلا خوب نیست، مثل بچه ها میکشی و یادمه تو مدرسه همش خودمو با دوستام مقایسه میکردم و وقتی شروع ب نقاشی رو سرامیک کردم دیدم نه بابااا من خیلیم عالی هستم و اتفاقا خواهرم منو تحسین کرد و گفت خیلی قشنگ شده.
خدا رو باور کن، توانایی ای ک بهت داده رو باور کن و حرکت کن حرکت کن، راکد نباش، مستاصل و درمانده نباش، تو خدا رو داری، هدایت و حمایت خدا رو داری، باوراتو عوض کن و ب ایده هایی ک میگه عمل کن و بعد می بینی باورهای اطرافیانت برا خودشونه باورهای تو برا خودت.
درود و سپاس فراوان به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
خداوند را سپاسگزارم ک باز به من قدرت داد که بیام کامنت بنویسم و تجربه خودم را در موضوع این فایل بگم
حدود 10سال پیش که ب صورت حرفه ای ورزش کشتی انجام میدادم و همیشه توی هم باشگاهی هام بیشترین تلاش رو من داشتم و خستگی ناپذیر بودم جوری تمرین میکردم ک کسی تو باشگاه حاضر نبود با من هم تمرینی بشه چون تمرین های سخت و کشنده انجام میدادم و کاملا توی تمرین جدی بودم و کم نمیآوردم و همیشه تو مسابقات استانی اول بودم ..اما ک به مسابقات بالاتر میرفتم برا مسابقات تیم ملی ی ترسی میومد تو وجودم دوتا موضوع مهم بود ک استاد عزیز راجب دوتاش خیلی قشنگ واضح توضیح داده خدایی باید با طلا نوشت اینارو
اولین موضوع همین نژاد بود ..توی رشته کشتی مازندرانی ها نسبت به بقیه قوی تر بودن و من همیشه خوب بودم تا قبل اینکه مربیم بهم میگفت حواست باشه شل نگیری حریفت مازندرانی و سر سخته و عضو تیم ملی. با احتیاط کشتی بگیر …تا همین جمله رو میشنیدم همونجا خودمو میباختم و تمام تلاش های ک شبانه روز در طول یک سال کرده بودم با یک جمله از بین میرفت و این باور غلط و اشتباه رو قبل از مسابقه تو ذهن من انداختن و توی ذهن من آشوبی میشد ک آره اون قویه عضو تیم ملیه تو نمیتونی ببریش و متاسفانه من ب همون حریف با اختلاف خیلی کم میباختم
و موضوع دوم که من یک سال برای انتخابی مسابقات پکن آسیایی ک توی تهران بود انتخاب شده بودم که برم مسابقه بدم و دوماه قبل از مسابقات دنده من آسیب دید و نتونستم درست و حسابی تمرین کنم و تنها چیزی ک از اطرافیان بهم رسید انرژی منفی دادن بود که تو دیگه آسیب دیدی و نمیتونی بری مسابقه و منم خیلی تلاش کرده بودم برای این مسابقه اما هیچوقت روی خودم و باورهام کار نکرده بودم و من کلا بعد از این موضوع دیگه خداحافظی کردم از دنیای کشتی
چون خیلی تحت تاثیر حرفای بقیه قرار گرفتم و خودمو ب راحتی باختم و الان ک دارم اینا رو مینویسم با اشک دارم تایپ میکنم که چرا یکی مثل استاد نبود که مارو آگاه کنه و بهمون بفهمونه ک بابا نژاد فقط ی جمله اس طرف بچه کدوم شهر یا کشور یا کدوم قاره اس فقط ی جمله اس همه ما آفریده خداوندیم ما باید همه چیز از خدا بخواهیم وو فقط باید روی خودمون و هدفمون تمرکز کنیم نه روی حرفهای بیخود بقیه..واقعا من با شنیدن صحبت های استاد عزیز در این فایل ب این باور رسیدم ک هیچوقت هیچکس نباید مانع رسیدن ما به خواسته هامون بشه ..
مسیر خودت انتخاب کن و با امید الله یکتا پیش برو به سمت هدفت تا خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمیفته بجای تمرکز کردن روی حرف مردم روی ذهن و خدای خودمون تمرکز کنیم ک همه چیز بهمون داده ب الله یکتا توکل کن ایمانت راقوی کن ..نزار کلمات تورو شکست بده تا خدای بزرگی مثل رب داری
خداروشکر میکنم ک درکنار شما استاد عزیز هستم و داری راه رسیدن ب موفقیت آگاهی ایمان و توحید را ب من و همه دوستان نشون میدی من دیگه ب گذشته خودم فکر نخواهم کرد و آینده زیبا خواهم ساخت
توی این مدتی که وارد سایت شدم خیلی مسیر زندگیم تغییر کرده و تمام ورودی های منفی ب زندگیم و آدمای منفی گرا زندگیم حذف کردم و فقط نکات مثبت و انرژی مثبت جهان هستی را میبینم با تشکر از استادعباس منش عزیزم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
استاد عزیزم چه هیکل عالی دارید ماشالله
چه دریاچه زیبایی و بی نظیری
چه طبیعت شگفت انگیزی
چه استاد کار درستی
چه همراه همیشه در پشت دوربین عالی و فوقالعادهای
واقعا ازتون سپاسگذارم خانم شایسته عزیز به خاطر دوربین به دست بودنتون
من یکی از شکر گذاریام شما خانم شایسته عزیز هستید که اگر شما نبودید شاید فایلهای سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت نبود البته شاید
ولی باز هم ازتون سپاس گذارم
موضوع این فایل بی نظیر
سوال
چه موضوعی رو باور کردای؟
اول از باورهای مثبت شروع میکنم
1_من باور دارم که هر مسئله چه تو خونهی خودمون چه فامیل اگر پیش بیاد به راحتی انجام میدم
مثلا اگر شیر آب خراب باشه کولری خراب باشه
بخاری آب گرمکن لامپ و هر مسئله دیگهای که پیش بیاد حتی اگر برای اولین بار باشه به راحتی انجام میدم
چون باور دارم من توانا هستم و به راحتی انجام میدم
2_باور رانندگی و موتور سواری
من از بچگی عاشق موتور و رانندگی کردن بودم
و بدون اینکه کسی بهم یاد بده من هم با موتور هم با ماشین برای اولین بار که روندم انگار که سالهاست رانندگی بلدم از بس عاشق بودم و تو وجودم حس میکردم که من به راحتی میتونم برونم و در سن 13سالگی موتور داشتم اینو بگم که من دهه شصتی هستم اون موقع تو روستای ما آدم بزرگا هم موتور نداشتن ولی من با وجود خانواده فقیر با کارکرد خودم موتور خریدم یه ابهتی داشتم ههههه
3_باور رابطه خوب با همسر
خدارو شکر یکی از بهترین باورهای هست که دارم که
خیلی برام طبیعی هست و 7ساله که با عشقم در صلح و آرامش زندگی میکنیم
و….
امااااااااااا باورهای مخرب
*1_اگر ثروتمند شوم از خدا دور میشم
البته خیلی توش بهتر شدم*
2_پولدارها ادمهای خوبی نیستن
که این هم دارم خیلی بهتر میشم
3_پول دراوردن سختترین کار دنیاست
4_هر که بامش بیشتر برفش بیشتر
5_باور عدم لیاقت که خدا رو شکر هدایت شدم به دوره بی نظیر احساس لیاقت
6_باور کمبود در مورد همه چیز
اصلا به قول آقای عطار روشن هر چقدر روی خودمون کار میکنیم از بس داغون هستیم از یه جا دیگه میزنه بیرون ولی من این قدر قدرتمند وخالق هستم که میتونم همه رو به لطف الله و با کمک آموزههای استاد بی نظیرم درستشون کنم
واقعا هر چقدر که دارم پیش میرم و به خود شناسی میرسم بیشتر میفهمم باید روی خودم کار کنم
من با دوره 12قدم شروع کردم وتا قدم 5پیش رفتم درآمدم رو از صفر به 25 میلیون رسوندم ولی از بس عجول بودم و کمال گرای واقعی که زود سقوط کردم
بعد رفتم سراغ دوره ثروت 2 که اون هم چون تکاملش رو نداشتم و فقط به خاطر تخفیف خریدم میتونم بگم اصلا ازش استفاده نکردم نه اینکه گوش نکرده باشم نه
اتفاقا خیلی گوش دادم ولی در مدار آگاهی نبودم و استفاده عملی نکردم
باز این حس که باید فعلا یاد بگیری و کشف قوانین زندگی رو خریدم که اون هم استفاده عملی نکردم
امان از این کمال گرای و امان از این انسان عجول
ولی ایندفه دیگه با تعهد ولی از سر شور و شوق نه از سر چک ولگد جهان میخوام به بهترین حالت احساسی خودم برسم
من تقریبا 2 سال هست که هر روز یا یک روز در میون میومدم سایت بدونه کامنت نوشتن یا کامنت خوندن فقط میومدم یا سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکردم یا سفر به دور آمریکا
ولی واقعا این جمله استاد که میگن تو کامنتها مشارکت کنید یه نصیحت فوقالعاده است برای کسی که درک کنه بخدا قسم بعد از کامنت خوندن بچها من به درکهای بالاتری از گفتهای استاد رسیدم
شاید کلا 10 روز نشه که دارم جدی کار میکنم ولی به اندازه این دو سال و تمام آموزشهای که دیدم الان توی این ده روز دارم اونها رو درک میکنم
فقط با خوندن کامنت بچها که عالی مینویسن
استاد عزیزم به قول خودتون که باور بی عمل حرف مفت هست
من همش حرف مفت میزدم فقط لب و دهن بودم برای بقیه شده بودم علامه دهر با اینکه توی این چنتا دورههای که از شما دارم همش گفتید روی خودتون کار کنید ولی من شاگرد خوبی نبودم
من فقط لب و دهن بودم
عالم بی عمل بودم
ولی توی این مدت 10 روزه با خرید دوره احساس لیاقت خیلی حالم بهتره خیلی توی سایت هستم خیلی کامنت میخونم و سعی می کنم تا جای که در توانم هست کامنت بزارم
ولی این فایل شما باز انگار من رو شارژتر کرد من رو مصمم تر کرد برای ادامه مسیر چون راستش رو بخوای انگار به قانون اعتقاد نداشتم نه اینکه نداشته باشم احساس میکنم اگر ایمانم بیشتر بود بیشتر روی ذهنم کار میکردم تا بخوام با فیزیکم کارها رو جلو ببرم
ولی کامنت بچها و حرفهای شما رو برسی کردم دیدم
واقعا فقط پذیرش ذهنی هست برای هر کس میتونه کارها رو
آسونتر کنه یا سختر
پیروز بشن یا بازنده
پول دار بشن یا فقیر
سلامت باشن یا بیمار
رابطه خوب داشته باشن یانه
و….
ولی از الان میخوام بهتر و جدیتر و با شور شوق
روی خودم روی ذهنم روی رفتارهام روی دوره ها
کار کنم
و از امروز بیشتر قبول میکنم که همه چیز ذهن هست
واز امروز قبول میکنم که من صددرصد خالق زندگی خودم هستم
از امروز قبول میکنم که مسولیت تمام زندگیم بهعهده خودم هست نه عوامل بیرونی
از امروز قبول میکنم که تنها شخصی که میتونه تو زندگیم تاثیر بزاره خودم هستم و باورهای خودم
پس استاد عزیزم همینجا به خودم قول میدم
که متعهدتر و خیلی متعهد تر از قبل روی ذهنیتم وباورهام و احساسم کار کنم
دوستار شما هادی 22 خرداد 1403
به امید الله تا 3 ماه آینده میام و یک کامنت فوقالعاده از نتایج میزارم چون فقط من هستم در این جهان خودم که قدرت در دست اوست
به نام خدا
با سلام و تشکر فراوان از استاد عباسمنش گرامی وگروه تحقیقاتی استاد عباسمنش برای ارائه ای این فایل هدیه ای ارزشمند…
واقعاً اگر شخصی به ورزش علاقه مند باشد و صحبت های استاد عباسمنش را در این فایل باور کند به تمام اهداف و آرزوهایش خواهد رسید….
إن الله لذو فضل علی الناس ولکن اکثرالناس لا یشکرون….
خدا نسبت به مردم دارای فزون بخشی است.ولی بیشتر مردم سپاس نمیگذارند…(243بقره)
واقعاً خداوند به گونه ای ما را آفریده است که به تمام خواسته ها و آرزوهایمان برسیم ولی ما بندگان هستیم که ناسپاسی میکنیم…
ما بندگان خدا با ربط دادن موفقیت به ژنتیک و عوامل بیرونی ناسپاسی میکنیم و خودمان را از نعمت ها وبرکات خداوند محروم میکنیم…
چند سال پیش که استاد عباسمنش شروع به آپدیت دوره ای روانشناسی ثروت یک کردن در ابتدا که محصول با قیمت قبلی ارائه میشد من نتوانستم این دوره را تهیه کنم واقعا در زندگی به بن بست رسیده بودم و آرزوی مرگم را میکردم،اما خدارو شکر توانستم بعد از چند ماه دوره ای روانشناسی ثروت یک را به قیمت اصلی خریداری کنم…
واقعاً دوره ای روانشناسی ثروت یک یکی از بهترین دوره های استاد عباسمنش است که کلی برکت و نعمت برای زندگی من به ارمغان آورده است…
خداوند را برای دسترسی داشتن به آموزش های روانشناسی ثروت یک بی نهایت سپاسگزارم و گاهی با خودم میگویم اگر به آگاهی های دوره ای روانشناسی ثروت یک دسترسی نداشتم چه سرنوشت شومی در انتظار من بود…
البته هنوز هم خیلی فاصله دارم که ادعا کنم که به تمام آموزش های روانشناسی ثروت یک دارم عمل میکنم و نتایج عالی گرفته ام،اما دارم سعی و تلاشم را میکنم که ظرفم را بزرگ کنم و انشالله در آینده از موفقیت های بزرگ تری برای شما خواهم گفت…. واقعاً با چشم خود دیده ام که افراد زیادی به خاطر اینکه به آموزش های دوره ای روانشناسی ثروت یک دسترسی نداشتند بدبخت و بیچاره وکارتن خواب شده اند و واقعاً توضیحات استاد عباسمنش در دوره ای روانشناسی ثروت یک علاوه بر اینکه کلی برکت و نعمت وارد زندگی ما میکند از کلی ضرر وزییان در زندگی ما جلوگیری میکند…
به نظر من آموزش های روانشناسی ثروت یک نه خراب میشود نه دزدیده میشود نه قدیمی میشود و هیچ اتفاق دیگری برای این دوره رخ نمیدهد و مانند یک گنج خوشبختی در ذهن و سیستم من ذخیره شده است و بهترین خرید زندگی من تاکنون بوده است و همیشه به خاطر این دوره الله را شکر گذاری میکنم وبرای استاد عباسمنش دعای خیر میکنم….
خدایارونگهدار
به نام خالق بی همتا
سلام به دوستان عزیزم واستاد عباس منش عزیزم وخانم شایسته گرامی
خیلی خیلی لذت بردم از این فایل زیبا تون ومی خواهم به سوالاتی که استاد جان پرسیدند جواب بدم تا کمکی هم به دوستان در درک قوانین خداوند کرده باشم .
الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟
ب) چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟ باورهایی که باعث شک و تردید، به تعویق انداختن و مانع تراشیدن برای حرکت در راستای تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به شما ضربه زده است؟
الف )
از جمله باورهای قدرتمند کننده ای که به من کمک کرده تا به آرمان هایم برسم ودست به اقدام بزنم این بود که من خیلی ها از بچگی بهم می گفتند تو مثل خانم معلم ها می مونی ومانند اون ها رفتار می کنی حتی قبل از اینکه وارد این کار بشم این صحبت ها گفته می شد افراد ناشناسی مثل راننده تاکسی ، دوست ،آشنا وغیره که شاید باعث شد بهش فکر کنم وباورکنم که علاقه ام اینه وواقعا همین شد .
باور دیگه اینکه فردی که باهاش به صورت مجازی کار می کردم ودر بستر آنلاین وایتا وایستا محصولاتش می فروختم بهم گفت تو قدرت جذب بالایی برای جذب مشتری ، اون هم به صورت مجازی داری واخلاقت برای کاسبی خوبه واین باعث شد الان شاید مثل خیلی ها کانال مجازی که زدم ممبرهاش بالا نباشه ولی فروش خوبی دارم وحتی فردی که 3سال توی این بسترها کار میکنه از فروش من با اعضای کم تعجب میکنه ولی برای من عجیب نیست فرق داره فردی که از آموزه های استاد استفاده میکنه با کسی که اصلا تواین فضا نیست ،حالا بماند که خودمم باور کردم جذب مشتری بالایی دارم .
من این باور دارم که کبوتر با کبوتر ،باز با باز،یعنی اگر من معمولا محصولات با کیفیت می خرم وکیفیت از قیمت برام مهم تر پس مشتری هایی رو جذب می کنم که در مدار من هستند ومثل من فکر می کنند وهمیشه مشتری های دست ودل باز ولارج به سمت من میان نه افرادی که لنگ یک قرون ودوزار باشن .
من این باور در خودم ساختم که من برای کارم نیاز به تبلیغ ندارم کارم خوبه مشتری هام خودشون برام مشتری جذب می کنند وواقعا این مورد گاهی اتفاق می افته که مثلا یک محصولی که می خواهم بفروشم یک نفر لیدر میشه وتبلیغ میکنه وبه جای اینکه فقط برای خودش سفارش بده یک دفعه 20تا30تا سفارش میده برای خودش وهمکارهاش .
من باورم اینکه ژنتیک معنی نداره اگر من توجه به سلامت جسم وروحم داشته باشم وورودی هام کنترل کنم چه غذایی چه ذهنی فرق نمی کنی چه سنی داشته باشم سالم وسرحال می مونم وروند طبیعی اینه که ما بیمار نباشیم وسالم زندگی کنیم وبعد هم که وقت رفتن رسید با یک خواب آرام از دنیا بریم .
باور بعدی که تقویت کننده هست این که من به این اعتقاد دارم استعداد معنی نداره تنها تفاوتی که بین آدم هاست برای انجام کارهای هنری ،آموزشی ،…..این هست که یک نفر با یکبار آموزش مطلبی رو یاد میگیره ویک نفر دیگه با 3بار اون هم برای اینه که فردی به یک چیزی علاقه اش بیشتر زودتر میگیره یکی علاقه اش کمتر دیرتر وگرنه انسان ها توانایی ها واستعدادهاشون برابر اون بسته به روحیات واخلاقشون که توی زمینه های مختلف تفاوت دارند .
باور بعدی اینکه بچه دار شدن هیچ ربطی به سن وسال نداره واین روند طبیعی جهان که هروقت که اراده کنی می تونه بچه دار بشه این الهام از طبیعت خداوند گرفتم که دائما گیاهان وحیوانات درحال زایش ورویش هستند والگوهایی هم در بین اقوام وبرنامه هایی تلویزیونی پیدا کردم جالب من تلویزیون نمی بینم وقتی همه که اتفاقا خانواده ام روشن میکنند برنامه هایی می بینم که هماهنگ با باورهام چند وقت پیش زن ومرد مسنی رو دیدم که مرده 65ساله وخانم حدودا 50 سالش بود وبه روش کاملا طبیعی بعد از سالین زیاد بدون مصرف دارو باردار شده بودنند
پدیده بعدی که برام جذاب دوقلوزایی اونم از نوع همسان هست که خدا شاهد دوسال پشت سر هم شاگر دهای کلاسم سه قلو که دوتاشون همسان بودند وسال بعدی دوقلوی همسان بودنند که تمام اینها باورهای تقویت کننده بود برام وحتی میوه هم که میخرم حالت دوقلو دارند البالو،خیار ،گوجهسبز،…..
خدایا شکرت
##################################
ب)
بریم سراغ باورهای محدودکننده از بچگی تا حالا که الا ماشالله زیاد هست یادم بچه بودم بابام می گفت من استعداد ریاضی ونقاشی ندارم توهم به من رفتی ولی من الان معلم ریاضی هستم اینم می دونم که اگر دنبال یادگیری نقاشی رفته بودم توی اونم قوی می شدم .
باور بعدی که قدیما یادم مادربزرگ ومادرم می گفتند سفره ای که مادر بندازه ،دختر جمع می کنه
حالا یعنی چییییییییی؟؟؟؟؟
اینکه مادر اگر در زندگی متاهلی با همسرش خوشبخت باشه دخترم خوشبخته اگر بدبخت بشه دخترم بدبخت میشه ولی زندگی من ثابت کرده این دروغی بیش نبود وخدارو شکر من در روابط با همسرم وفرزندانم عالی هستم .
باور بد بعدی اینکه آخر هر خنده ،گریه هست این چرندیاتی بیش نیست.
باور مخرب بعدی اینکه میگن ما شانس نداریم هرچی ویژگی بد ژنتیکی از پدر ومادرمون می گیریم مثلا یکی میگه مامانم موهاش کمه من به اون رفتم یا فشارخون داره منم میگیرم بابام پوستش سیاه من به اون رفتم ولی قدش بلند که بهش نرفتم فقط ویژگی های بدش گرفتم .
دم دریا هم برم باید یک آفتابه آب با خودم ببرم .این ها صحبت هایی هست که بین بیشتر افراد ردوبدل میشه وما هم از بچگی شنیدیم وباور کردیم .
باور مخرب دیگه اینکه بعضی ها میگن ما دستمون به گل وگیاه خونگی نمیاد شما چکار میکنی هرچی گلدون میاره خونتون اینقدر قشنگ رشد میکنه وزیبا میشه .
دیگه خبر ندارند ربطی به دست نداره ، ربط داره به سپاسگزاری وجای مناسب خاک واب مناسب ….
باور مخرب بعدی اینکه عروس که دختر نمیشه صدتا عروس هم بیاره فایده نداره … ولی من الان در بین دوستانم واقوام عروس هایی رو می شناسم که از دختر به مادر شوهرشون بیشتر خدمت ولطف می کنند وانگار این افراد از همه طلبکار ومتوقع هستند.
جالب وقتی اون مثال عروس خوب هارو میاری میگن دستش توی جادو وجمبله
یا درباره ثروت یادم از بچگی میگفتن خدا آدم امتحان میکنه یکی بافقر یکی با بیماری یکی با فرزند و…حالا نگاه کن فلانی که ثروت داره چه فایده خدا با مرگ بچه اش امتحانش میکنه یا با مریضی انگار خدا بخیل بود اون افراد همه چیز با هم داشته باشند ومسخره کرده بود که توی سوره حمد گفته بود از خدا بخواهید هدایت تون کن به مسیر کسانی که بهشون نعمت داده نه مورد غضب شده ها ونه گمراهان …
یعنی ثروت =بیماری،مرگ فرزند،وهزار مصیبت دیکه..
این بیت شعر مخرب بگم برم
مرگ توانگر باعث جنگ وارث است
خوشا به حال آنکه مرد یک کفن نداشت
بیچاره اونی که اینو باور کرده کفنش هم برای خودش نبست .
خلاصه این گوشه ای از باورهای مخرب وتقویت کننده بودکه گفتم امیدوارم مفید بوده باشد در پناه الله یکتا شاد وسعادتمند باشید .
استادجان بهترین برات می خوام که زندگی منو در تمام ابعاد تغییر دادی دوره دوازده قدم دارم کار می کنم وهرروز برات هزاران آرزو سعادتمندی می کنم .
################################
فقط فقط فقط یک در خواست کاش کامنت ها قابلیت ذخیره ی به صورت صوتی داشت تا ما در هنگام پیاده روی ،کارهای روزانه ودرمسیر هم می تونستیم گوش کنیم .
دوستتون دارم زیاددددددددد
به ماند به یادگار23 خردادماه 1403
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عشق
چطور خدا رو سپاسگزاری کنم به خاطر این همه اگاهی در این فایل ..
شما در همه ی فایلهاتون دارین اصل رو فریاد میزنین .اصل قانون باوره .بیا و ببین چه باورهایی داری و در چه فرکانسی هستی .
چقدر این کلمه و جمله اشناس …اما ما چقدر متعهدانه داریم روی باورهامون کار میکنیم
خدای من اشک از چشمانم جاری شد چند روزی هست که دوباره با خودم درگیر شدم و از خداوند هدایت خاستم و این فایل بی نظیر همچی رو کامل کرد .لیلی فقط باورهاتو بشناس و باورهای قوی تری بساز
یک باوری که سالهاس دارم و این باور تقریبا 15 سالی هست که با منه اینه که خداوند همه ی مسایلی ک من باید بدونم رو بهم میگه .قبل از اشنایی با سایت شما همیشه خواب میدیدم و توی خاب همچی رو میفهمیدم حتی در مورد اطرافیانم و همیشه در هر موردی که سوال داشتن میگفتن ببین خواب نمیبینی برامون !..و بعد لز اشنایی با سایت و باورهای قدرتمند کننده در مورد خداوند که با ما صحبت میکند این موضوع هم در من رشد کرد و صدای خداوند رو خیلی راحت میشنوم و هدایت میشم بازهم حتی در مورد اطرافیانم .تقریبا همه ی اونایی که منو میشناسن هر سوالی که دارن رو از من میپرسن و جواب هم میگیرین و در مورد خودم هم همینطور همیشه سوالهای من جواب داده میشه اون هم به راحتی .باور معنویت من خیلی خوب بود از اول با خدا دوست بودم و همیشه نزدیک و درون خودم حسش میکردم ..
حالا هم که دارم روی خودم کار میکنم رسیدم به محدویت احساس لیاقت که دوره احساس لیاقت رو با عزیز دلم خریداری کردیم و بسیار عالی و بی نظیر بود برام .خصوصا در مورد نجوای ذهنی ک بیشتر خودم رو شناختم و از لحاظ درونی واقعا تغییر عالی داشتم برای خودم
الان هم دارم روی باورهای ثروت ساز کار میکنم که با هدایت خداوند فهمیدم یکی از باورهای مخربم این هست که با ثروت مند شدن رابطه ی عاطفی ام بهم میخوره و دیگه رابطه عاشقانه ندارم …چقدر در این مورد ترمز دارم خدای من باور نمیشد چقدر توی فیلمهای بچگی دیدیم که ثروتمندا رابطه ی خانوادگیشون بهم ریختس و هرکدوم برای خودشون زندگی میکنن و رابطه ی عاطفی مناسبی ندارن و همیشه از بچگی شنیدیم که هرچه قدر ثروت مندتر میشن فاصله ایحاد میشه و رابطه ها صمیمی نیست و خیلی موارد دیگه در این مورد
خلاصه دوهفتس ک هدایت شدم این یکی از ترمزهای اصلی منه که جلوی ورودی درهای نعمت بیشتر رو در زندگیم گرفته .
و من دوهفتس ک دارم روی این باور کار میکنم باورهای مناسب مینویسم و تکرار میکنم الگوها رو نشون ذهن میدم ولی بعد از دوهفته یه تصویر دیدم ک انگار خودم دو دست خودم رو گرفتم و دارم ب زور خود دیگرم رو میکشم و اون هم پاهاشو محکم گذاشته و داره مقاومت میکنه ..خدای من چقدر این ذهن سیمانی شده و این باور قدرتمند .ولی من تعهد دادم و از کار کردن دست نمیکشم و مبارزه میکنم تا این باور رو کمرنگ کنم و باور جدید رو قدرتمند
و این فایل هم برای من بهترین نشانه بود ..
بارهم ممنونم از استاد عشق و زندگی و سپاسگزار خداوند هستم من رو در هر لحظه هدایت و یاری میکنه
سلام به استاد زیبای خودم و خانم شایسته ی همیشه پایه و مهربانم
چقدرررررر عاشقانه دلم براتون تنگ شده بود
وچقدر زیبا پروردگار پاسخ درخواست هامو داد
شما و تمام تصاویری که در این فیلم دیدم از تابلوهای نقاشیه منم رنگارنگ تر وزیباترید!
واااااااقعا یه اثر هنریه این فایل و اون فضا.
خداروبی نهایت شکرمیکنم برای مسیر شگفت انگیزی ک دراون قرار گرفتم
فایل قبلیه استاد هم درمورد باورهای ثروتساز بودکه درست زمانی ک داشتم بیراهه میرفتم مسیردرست روبهم نشون داد
من در کامنت قبلی که میشه 25ام اردیبهشت نوشتم که دارم رو جلسات ثروت 1 کارمیکنم
وتاالان که 27ام خرداد هست انقدددددر اتفاقای معجزه است برام افتاده که ازهمون روزی که این فایل رو گوش دادم همش دارم بخودم میگم من چجوووری اییینهمه ی اتفاق ثروت افرین و معجزه اسا رو با بچه ها درمیون بذارم
چجوری بگم وبنویسمکه اصل مطلب رو رسونده باشم
درست یکماه پیش بود که نوشتم دارم رویخودم کارمیکنم ولی هنوز گرسنگی و بی پولی و این داستانا هست
اونموقع خیلی کُند بودم و البته باورهای ثروتسازم بشششدت ضعیف بودن و مقاومتای ذهنیم بالا بود ونمیذاشت اگاهی های دوره به خورد ذهنم بره ولی من همچنان ادامه میدادم و اون مثال استاد راجبرنگ سفید زدن به دیوار سیمانی رو به خودم یاداور میشدم و میگفتم اشکال نداره مائده،ادامهبدهاینالان لایه یاولهرنگه و طبیعیه که رنگ سیمان هنوزخیییلی مشخصه طبیعیه وباید کارکرد ذهنو بشناسی تا بتونی افسارشو دستتبگیری
ادامهدادم و بقول استاد ذهنمو بااگاهی های دوره ثروت بمباران کردم و بقولا بخودم اجازه ی نفسکشیدنندادم
البتهمن همزمان دارم قدم اول و دوره ی عزت نفسم کارمیکنم
و بسییییییار متعهدانه تمرینات هر سه تا دوره رو انجام میدم
این ماه داشتم روی جلسه 6عزت نفس کارمیکردم که یکی از تمریناتش «اگهی تبلیغاتی» هست
تمرینی که بشششدت نسبت بهش گارد داشتم و انجام دادنش سختم بوده وهست
اما این جمله ی استاد که«اگر این تمرین رو انجام ندی ینی نمیخوای تغییرکنی» انقدددددر غیرت منو برانگیخته کرد که اصلا نمیتونستم یه لحظه هم از فکر انجام دادنش بیرون بیام
در جلسه ی 4 ثروت 1 استاد درتکمیل تمرین اهرم رنج ولذت میگن هرررر ایده ایی برای یک اقدام عملی به ذهنتون میاد رو بنویسین وانجامش بدین
من دوتا ایده بذهنم رسید یکیش :
شروع از اول دوره ی طراحیم و تمرین روزانه
ودومی بیرون رفتن از خونه ودیدن فراوانی ها و الگوهای عینی ثروتسازبود
منم همون شب انجامشون دادم
دوره ی طراحی رو که از همون لحظه بعد از فایل 4 استارت زدم
وهمون شبم رفتم بیرون و تلااااااااش ذهنیه بسیییار کردم راجب هرررچه تااونموقع از ساختن باورهای ثروتساز یادگرفته بودم اقدام عملی کنم تا جهان جدیت منو ببینه
مثلا درمورد خرج کردن پول ک بششششدت برام سخت بود چون پولم کم بود و میترسیدم
سعی میکردم با تکیه بر منطق مثالهای استاد و تکرار اگاهی های باورفراوانی پول خرج کنم
ویا مثلا دیدن اگاهانه ی نمودهای ثروت
مثل مغازه ها وماشین های شیک و افرادی ک انقدر پول دارن ک هرررچی بخوان دارن میخرن که انصافا هم اصصصلا تعدادشون کم نبود بااینکه همیشه همه میگفتن خرمشهریا محروم و فقیرن ولی من با چشم خودم دیدم ک اتفاقا هم خیییییلی پولدارن هم خیلی دارن خرج میکنن که این نتیجه ی توجه اگاهانه روی فراوانی هاست!
ذهنمو باز کردم و از تمام وجودم خدارو شکر میکردم
نمیدونم باورتون میشه یانه ولی حس میکردم تو لاس وگاسم:))
بااینکه هواخیییلی گرم بود و خرمشهر همون خرمشهری بود که همیشه فحشش میدادم ولی اونشب کلا حالم خییلی خوب بود.
و طبق قانون حال خوب=اتفاق خوب و بنابه الهامی که بم شده بود هدایت شدم به پیداکردن یه اموزشگاه هنری توخرمشهر برای اولین بار!
گشتم وگشتم و پیدانکردم
گفتم از مغازه های اطراف بپرسم
ک هدایت شدم به یک کافی نت و فرشته ایی ک اونجا خدا برام قرار داده بود
خوداون خانم داوطلبانه برام پیگیر شد
و کلی تماس گرفت ودراخر هم داوطلبانه شماره ی چنتا مدیراموزشگاه رو بم داد
من اونشب دگ تماسی نگرفتم
ولی فرداش علیرغم نجواهای بسیییییارزیاد شیطان ولی بخاطر عزم محکمم برای تغییر یکبار اگهی تبلیغاتی رو برا خودم تو خونه تمرین کردم و بعد سریع اماده شدم و رفتم انجامش دادم
اونایی ک این تمرین رو انجام دادن میدونن ک چقدددددد شیطان نجوا میکنه
اونموقع جلسه ی6 ثروت 1بودم
انجام این تمرین و تمرینهای ثروت 1 چنان اعتمادبنفس و ذهن اماده ایی بم داد ک دگ نمیتونستم بیخیال هدفم بشم
پیگیر اموزشگاه شدم
گفتم خدایی ک تااینجا هدایتم کرده و راهو بم نشون داده از اینجا به بعدشم کنارم هست و داره کییییف میکنه از داشتن همچین بنده ایی.
مائده اماده ی گیفت های خدا باش!
بااولین شماره تماس گرفتم و باباور هدایت و احساس لیاقت خودمو پرزنت کردم
و اون فرد منو راهنمایی کرد به یک شخص دگ
فرداش به دلیل یسری مسائل خونوادگی حالم خیلی خوب نبود و نجواها بی داد میکردن
ولی من مدام درحال گوش دادن به جلسات ثروت1بودم
به ترتیب!
البته یادمه اون روز داشتم کتاب«من میتوانم اینده ی مالیه شمارو پیش بینی کنم »رو هم میخوندم
خلاصه تماس گرفتم باخانمی ک بم معرفی شده بودن
!
و درنهایت گفتن بیا اموزشگاه
ومن رفتم
و معجزه ی هدایت!!!!
معتبرترین اموزشگاه خرمشهر که تازه یک هفته بود تاسیس شده بود
و نیاز به یه نیروی کاربلد تو همه چیز داشت
چون شرایط ظاهری اموزشگاه خیلی خوب نبود وباید پا میگرفت
بااون خانم بی نهایت مهربون که مدیر اونجا بود صحبت کردم
و ازم خییلی خوشش اومد
و این شد ک کارم از عصر همون روز استارت خورد
خودمم باورم نمیشه الان دارم این جملات و مینویسم!!!!
من دقیقا از10خرداد 1403مشغول کار شدم
و همون موقع هم به اون خانم گفتم من اومدم کار یادبگیرم
هیییییچ تضمینی تو ذهنم نمیخواستم
فقط میخواستم تو محیطی ک عشقم (طراحی ونقاشی) محوریتش هست حضور داشته باشم وکار یاد بگیرم
بقول استاد و حرفای طلائیشون(خییییییلی باارزش ترازطلا)که دردوره ثروت1میگن :
من اگر جای شماباشم اگ بخوام جایی رئیس بشم اول میرم مدددتها اونجا کارگری میکنم شاگردی میکنم و اجازه میدم تکاملم طی بشه
بقول استاد اصلا نخواید یک شبه ثروتمند و موفق بشید
بخواید ک اهسته اهسته و قدم به قدم رشد کنید
منم این حرفا مددددددام درسرم تکرار میشدن و میشن
هرررجایی ک میخوام عجله کنم یا حرکت ناشیانه ای کنم سرعتگیرهای استاد هستن واجازه ی سرعتهای غیرمجاز رونمیدن!!!
منم فقط میگم چشم:))))
من الان صبح و بعدازظهر اموزشگاهم و همههههههه کار میکنم
از دسشویی شستن و چای درست کردن وحساب کتاب و پاسخ ارباب رجوع و تمیییییییزکاری و چه وچه
با افتخار
بقول استاد افتخار میکنمک دارم از صفر شروع میکنم
و ایییینهمه داره بم احترام گذاشته میشه
باماشین شخصیشون میان دنبالم
میبرنم و میارنم(بخاطر گررررررمای وحشتناک خرمشهر)اینو خدا به دلشون انداخته!
بهم اعتماد دارن
ازم هیییچ ومدرک و چیزی نخواستن
منو با خودم میسنجن
بااین میسنجن ک دارم از همه ی وجودم مایه میذارم باعشق
وااااقعا صدمو گذاشتم
در کنارش خانم مدیر مهربون کلللی کتاب و تکنیک های نقاشی و طراحی رو داوطلبانه در اختیارم قرار داده
و من همش سرکلاسای اموزشیه طراحیم
تمام اموزشها دارن برام بارها تکرار میشن ک محصول 30 سال تجربه این استاد بزرگوارن
والبته دارن بهم اموزش دادن رو هم یادمیدن ک منم طراحی یادبدم
چون تاحدودی بلدم و قدرت کلام دارم
وهمچنین چون خیییلی رابطم بابچه ها خوبه اموزش نقاشی بچه هارو هم به من سپردن:)))))))
و من شبانه روز دارم رو مهارتهام کار میکنم
یکم انرژیم درگیره وخسته میشم ک میدونم اولشه و طبیعیه
انقدر ک اصلا وقت نکردم بیام کامنت بذارم
از 22ام هی میام یکی دوجمله تایپ میکنم و میرم
این چندروزه ورکشاپ سفالگری داشتیم ک یجور افتتاحیه هم محسوب میشد و همینطور برنامه های پی در پی داریم ک من و خانم مدیر وهمسرشون ک اتفاقا دوست مادرم(معلمن) از اب دراومدن سه نفری داریم شرایط رو مدیریت میکنیم واین باعث شده ک من 2ساعت بیشتر خونه نباشم
و همش در حال فعالیتم
و راااااااااااضی
وخووووووشحال
و شککککککککرگزار پروردگار و سپاسگزارم دستای مهربونش هستم
و عااااااااااااااااشقتونم استاد
بااااااعشق مینویسم براتون
من تغییر کردم استاد
حرکت کردم و باور دارم که این «صراط المستقیمه» من «انعمت علیهم » رو انتخاب کردم!
من هرروز دارم از دانشگاه شما اموزش میبینم و یادمیگیرم و عمل میکنم
و این باعث میشه ک باکمترین درصد خطا رشد کنم و پیشرفت کنم و ثروتمند بشم
راجب پول و حقوق نگفتم
چون نمیدونم چقدره
هرچی باشه قدم اوله و من نه تضمینی میخوام ن قولی ن عددی!!
منبه هر میزانی کخوب باشم و بهتر بشم و باعث رشد کردن خودم و اموزشگاه بشم از «جهان» ثروت دریافت میکنم.
ممنونم از همه ی رفیقای درجه یکم که همیشه تو عقل کل هوامو داشتن.
عاشقتونم
به نام خداوند بخشاینده ام
سلام ب مائده جانم
عزیزم چقدررر لذت بردم از کامنتت، این همه معجزه و نتایج توی یک ماه، واقعا جای تحسین داری.ممنونم ک برامون نوشتی از نتایجت.برات موقعیت بهتر و بالاتری رو میخوام، پیشرفت بیشتر و بیشتر.
تمرین آگهی بازرگانی و تحسین فراوانی هر دو تمرین های بسیار خوبیه و من خیلی دوست شون دارم، مرسی بابت یادآوری ات ک فراموشم نشه باید جزو شخصیتم بشه نه صرفا با یکبار دوبار انجام دادن بزارمش کنار.و من ب عینه دیدم نتایج هر دوش رو توی زندگیم، شاید اون لحظه ذهن بگه خب ک چی، مثلا رفتی تمرینو خوندی بعدش قراره چه اتفاق عجیبی رخ بده مگه، یا مثلا خب الان این ماشین لوکس و زیبا رو یا اون فرد ثروتمند رو تحسین کردی خب ک چی!؟
ولی من بارها دیدم بعد از تکرار تحسین فراوانی مشتری های خوب اومدم سمتم با خریدهای بیشتر ، بعد از تمرین آگهی مخصوصا برای پسرها چه اعتمادبنفسی پیدا کردم برای راحت ارتباط برقرار کردن، و دیدم ک بابا چقدر پسرهای محترم و متشخصی بودن من تو ذهنم چه دید بدی داشتم، دیدم چقدر فراوان انسان های محترم و متشخص داریم، چقدر میتونم با صدای رسا و قاطع با جنس مخالفم صحبت کنم. و نتایج بسیاااار دیگه ک اون لحظه ک انجامش میدی نمیدونی در آینده چه موهبت هایی داره برات.
جالبه یکی از پاشنه های آشیل من هم خرج کردن پول هست، باید جنگید با این ذهن و ب زور دستش رو بگیری ببری براش خرید کنی، من هربار این جنگ رو دارم ولی دارم کم کم خوب پیش میرم. این حس ک قراره پولت تموم بشه، دیگه از کجا میخواد برگرده، اینا نجواهای کمبود شیطانه، چون من از بچگی بهم گفتن فقط برای موارد فوق ضروری پول خرج بشه و من یاد نگرفتم ک پول را باید بدهی تا برگردد.
اتفاقا اگر دقت کرده باشی همه افراد ثروتمند از خرج کردن پول نمیترسن، شاید ذهن ما بگه خب دارن ک خرج میکنن، نع اصن ربطی ب داشتن پول تو حساب نیست، اونا پول رو ب راحتی خرج میکنن و تیکه ای از قلب شون کنده نمیشه با خرج کردن، با باور فراوانی پول رو خرج میکنن و نمیترسن نمی ترسن.
اتفاقا امروز داشتم ب یکی از اقوام فکر میکردم دیدم ایشون هر دفعه ک می بینمش یک دست لباس جدید داره، و زندگیش مثل یه روز شاه ی روز گدا هست، ولی یک سری عقاید خیلی خوبی در مورد خرج کردن داره، ک تا قطره آخر پولش رو برای خودش خرج میکنه و اصلا نگران تموم شدن پولش نیست و مطمئنه برمیگرده حالا از کجا ؟ فکرش رو نمیکنه، فقط و فقط میخره و میخوره و خیلی آدم بی خیالی هست، خیلی در لحظه زندگی میکنه و جالبه از طریق خانواده اش و خواهر و برادرهاش همیشه بهش پول میرسه، ینی اون افراد همیشه بهش غر میزنن ک چرا انقدر خرج میکنی و درعین حال هربار بهش پول هم میدن.
خیلی عجیبه ب خدا، نه نیست چون قانون عه، ینی من گفتم خب ندن بهش ک یکم پس انداز کنه کمتر خرج کنه، بعد دیدم بابا قانون اینه این فرد نمیترسه از خرج کردن، پول خرج کردن مثل کندن از جونش نیست، نمی شینه حساب کتاب کنه و جهان هم بهش میده ب همین راحتی.
میدونی ی باوری ک در خودم ساختم من میگم با خرج کردن دارم ب پیشرفت و گسترش جهان کمک میکنم، من پول رو میدم ک دوباره برگرده، این پول باید توی چرخه جهان بچرخه، نباید ثابت بمونه وگرنه میگنده.
و باور خوب بعدی ام اینه ک خرج کردن پول نوعی انفاق حساب میشه، چون تو داری ب اون فرد کمک میکنی ک کارش گسترش پیدا کنه و بتونه اجناس بیشتری بیاره و خدمت بیشتری کنه.من حتی پرداخت کرایه مغازه ام رو انفاق میدونم، ب خدا میگم اون بنده توعه من دارم از رزقی ک تو بهم عطا کردی ب اون بنده ات خیر میرسونم، چون همیشه تو ذهن ما این بوده ک کرایه دادن ینی پول مفت ب بقیه دادن، ینی پول رو حروم کردن، در صورتی ک من اومدم این باور رو عوض کردم و گفتم نه اتفاقا خدا چندبرابرش رو ب من برمیگردونه، من یکی از دستانش هستم برای رزق رسانی ب این بنده صاحب ملک، پس با عشق میپردازم.
و نتیجه این شده ک صاحب ملک من میگه هروقت داشتی بزن اصلا اشکال نداره دخترم، و میگم خدایا شکرت من ک تابحال هیچ جا نشینده بودم صاحب ملکی بگه عیب نداره هروقت داشتی بزن، و اصلا هیچ اضطراری روم نباشه و بگم خدایا خودت پول بنده ات رو جور کن من نمیدونم.
هرر ایده ای برای یک اقدام عملی ب ذهنتون میاد رو بنویسید و انجامش بدین.
من اگر جای شماباشم اگ بخوام جایی رئیس بشم اول میرم مدددتها اونجا کارگری میکنم شاگردی میکنم و اجازه میدم تکاملم طی بشه.
بقول استاد اصلا نخواید یک شبه ثروتمند و موفق بشید،بخواید ک اهسته اهسته و قدم به قدم رشد کنید ممنونم ازت ک این جملات ناب استاد رو برامون نوشتی.خیلی بهم کمک کرد.
چقدر تحسینت میکنم ک اقدام کردی و حرکت کردی و گفتی با توجه ب شرایط فعلی من این ایده قابل اجراس و رفتی و تحقیق کردی و خداوند هدایتت کرد ب بهترین فرد،ک هم تو دستی برای خیررسانی ب این دو کارآفرین باشی ک کارشون از اول خوب پیش بره با چنین نیروی درستکار و مسئولیت پذیری و هم برای تو سراسر خیر و خوبی باشه ک آموزش هارو یاد بگیری ب راحتی و درنهایت عزت.
نمیدونی چقدر دلم خواست چنین وضعیتی رو تجربه کنم، چون احساس میکنم توی روتین افتادم و همه چیز برام امن شده، دلم چالش خواست، دلم معاشرت های جدید، ارتباطات جدید، وظایف جدید، تجربیات جدید خواست. از خدا خواستم ک بهم ایده بده ک بیشتر حرکت کنم، بیشتر خلق ثروت کنم، خودمو بندازم تو ریل گسترش جهان. درصورتی ک الان بیکار نیستم و دارم خلق ثروت میکنم ب لطف خدا ولی من ب کم قانع نیستم و میخوام بیشتر رشد کنم.
در پناه الله باشی دوست خوبم.
سلام به تو ناعمه ی عزیزو قشگنم
ممنونم از لطفت مهربان
چه اسم و زیبا و وزینی داری.وچه معنایزیبایی
معنای اسمت پراز حسخوبه:))
بله خودمم خیلی به وجد میام وقتی به تغییراتم دراین یکماه فکر میکنم
البته هنوز یکماه نشده ١٠ تیر یکماه میشه:)))
و بسیییییار سپاسگزارتم برای دعای خیرت و منم از تمام وجودم برات ارزوی پیشرفت و شادی وثروت بیشتر وبیشتر دارم عزیزدلم
وااااقعا تمرین اگهی تبلیغاتی تمرین تاثیرگذاریه
ینی قشنگ حس میکنی اون ادمی که چنددقیقه قبل از انجام دادنش بودی دگ نیستی
و بیشتر شدن قدرتتو وااقعا ملموس حس میکنی
یه حس پیروزیه حقیقی ای داره
و اینکه «باور» میکنیم که ما واقعا قشنگیم ،خوبیم،مهربونیم،بااستعدادیم ووو
و این چیزیه ک باهیچ کاره دیگه ایی انقد سریع و واقعی نمیشه حسش کرد
درواقع یهو ،شک و ترس رو به یقین تبدیل میکنه
و این خییییلی زیباست
من یکبار تاالان انجامش دادم ک همون یکبار زندگیمو متحول کرد
ولی میخوام برنامه ی جدی براش داشته باشم ک هرچندوقت یکبار انجامش بدم وهربار سعی کنم چالشی ترش کنم
ولی خب درمورد جنس مخالف میدونم ک بششدت پاشنه اشیل دارم و باید شجاعت بیشتریبرای تمرین این تمرین درمقابلاقا پسرا داشته باشم
انشالله خدا مثلهمیشه کمک میکنه
درموردتحسین فراوانی هم من بششششدت کار دارم
و بشششدت باید تمرینش کنم چون خیییلی عجیب لنگ میزنم دراینمورد
ولی از قانون توجه باید کمک گرفت و تلاش کنیم اگاهانه زیبایی ها و فراوانی هارو ببینیم
که بقول استاد «تمرین» میخوات همه یاینا تمرین میخوات وبهتر میشه انشالله!!
ناعمه ی عزیزم منم بسیار مشکلدر خرج کردن پول داشتم ومنم فکرمیکردم ک باید الان با بی مهابا خرج کردن پولام به این حس بد غلبه کنم اما
در دوره ی ثروت استاد چیزی گفتن ک کاااملا باید مورد منافات داشت
و گفتن ک اتفاقا باید فقط وقتی پول خرج کنیم ک چیزی رو «لازم » داریم
ن چون پول داریم به چاهی براش بکنیم
و این شده ک الان درمن این حس بده پول خرج کردن کمترشده بدون زیاد پول خرجکردن
دیدم ک عزیزه دیگری در پاسخ بهکامنت شما گفته بودن :الان میرم با حس خوب پولمو خرج میکنم
اگر فقطزمانی باشه ک ما چیزی نیازمونه اوکیه
اینجوری ما با پول رفیق میشیمعزیزدلم
(حیفهکه اینجا نمیشهایموجیفرستاد،همش دوسداشتم برات قلب بفرستم:)))
وعزیزم باورهات راجب ثروت و رابطش با پیشرفت جهان هم عاالیه
ناعمه جان
هرررچه از بازخوردایبیی نهایت زیبا به تبعحرکت و اقدام کردن بگم کم گفتم
اصلا درهایی باز میشه ک هیچوقت فک نمیکردی درن فک میکردیدیوارن وبن بستن
خداوند از بی نهایتدستشکمکتمیکنه
من هرررروزع این یکماه اصلا برام قابلباور نیست
هررروزشپرررر از ثروت و رضایته واین درحالیه ک من «««هنوز هیچپولی بهحسابمواریزنشده»»»
یعنی من فااارغ از داشتن پول راضی و خوشحال وهدف دارو در حرکتم
و بقول تو دوست عزیزم منم شدم دست خدا برای این دوکارافرین ک واقعا بشکل نهادینه هرچه ک نیاز دارند رو در کارکترم دارم
بدوننقشبازی کردن وزور زدن
و اینکه ی ناعمه ی زیبا
من در پروفایلت داستان اشناییت رو خوندم
همینطور خوندم و تحسینت کردم ک برای جسارتت برای حرکتت
تو اییینهمهحرکت کردی اینهمه توکل کردی
و اینهمه هم نتیجه گرفتی
پس الانم میتونی خیییلی بهتر و بیشتر حرکت کنی
چون بارها این کار رو کردی و زمینشو داری
و ایضا در دوره ی عزت نفس جلسه ی 8 استاد توضیح کاااااامل میدن راجب بیرون اومدن از منطقه ی امن
یکبار دیگه گوششکن
مطمئنم ک میتونی
وخییییلی بهتر از انتظاراتت خواهیبود
من دوشیفت اموزشگاهم و کلا سه ساعت خونم از30ام هی میام یکی دوجمله مینویسم و میرم :)))
و دگ گذاشتم روزعید ک تعطیلم جوابشما و چنتا از دوستان دیگه رو بدم
از قشنگیای امسال بازمبگم که روز تولدم مصادفشدهبا عید غدیر کهمن اینو به فال نیک گرفتم
و بهلطفوفضلبینهایت خدا متفاوت ترین روز زندگیم بود
و از درو دیوار برام عشق بارید
ایندوعزیزکارافرینسوپرایزم کردن و برامکیک اوردن ومن اصلللللللا فک نمیکردن بدونن و اینکارو انجام بدن
ایناولین بار بود تو زندگیم:))))
من سپاسگزار دستان مهربان الله هستم
اما سپاسگزاریه اصلی رو از پروردگار دارم ک اینقد دقیییق و عاشقانه هوامو داره
وقطعا همینطور هوایتو رو هم داره
وبرات ارزوی شادی و موفقیتو سلامتیوثروت روز افزون دارم
سلام ناعمه عزیز چه اسم پر معنا و خوشکلیم داری،
چقدرررررر از خوندن کامنتت که پاسخ یک کامنت قشنگ دیگه بود لذت بردم عزیزم ،
چقدر بهم انگیزه دادی که همینقدری پولی که توی دستمه رو برم باهاش خرید کنم و ازش لذت ببرم و بزای از دست دادنش و تمام شدنش نگران نباشم ،
انقدر حس خوب گرفتم که دلم میخواد برم و همین الان که ساعت 6 صبح نشده خرج کنم و باهاش عشق کنم ،
ممنون عزیزم که واسمون از حس و دل قشنگت نوشتی .
در پناه خدای بزرگ شاد وموفق باشی
. سلام استاد
سلام دوستای عزیزم
من اولین کامنتم رو دارم میگذارم همیشه فکر میکردم چه حسی دارم زمانی که اولین کامنتم رو میذارم
خدارو هزار بار سپاسگذارم که توی این مسیر قرار گرفتم و استاد باهوشی دارم
من 43سالمه حدودا 7ساله که روی خودم کار میکنم حدود 3ساله با سایت عباس منشن دات کام آشنا شدم
حدود یک ماه بود تصمیم داشتم کامنت بگذارم اما از خداوند درخواست کردم خودش در زمان مناسب هدایتم کنه
روز هشتم تیر تولدم بود کوه بودم نشد کامنت بگذارم گفتم خداوندا استاد میگن کامنت بگذارید بنویسید که باور هاتون شکل بگیره. قسم به قلم. خلاصه که دیشب پسرم که اونم 14تیر تولدش هست رفته بود با پولای تولدش هدیه بخره .
توی راه برگشت ناخود آگاه به من گفت بابا من خیلی توی تو تغییر دیدم. گفتم چه تغییری رو واضح تر میبینی گفت تو آروم شدی تو بابای خوبی شدی. گفتم پسرم چطور آروم شدم.
اینجاش رو دخترم گفت. گفت بابا قبلا ها عصبی بودی حتی در عصبانیت میومدیم میگفتیم آروم باش عصبانی تر میشدی و ما ازت میترسیدیم .
خدای من خدای خوب من همونی رو که لازم داشتم گفت.
من آرامش دارم. من اینقدر ارومم که خدارو تو قلبم حس میکنم.
برای دوستان و استاد عزیز آرزوی بهترینهارو دارم.
البته من در زندگی تغییرات زیادی داشتم اعتیاد و مشکلات دیگه که به لطف خداوند مهربان یکی یکی دارم مساعل رو حل میکنم و به زودی به نتایج بهترو بهتر هدایت میشم خدارو سپاسگذارم که توی این حس خوب اولین کامنتم رو ارسال کردم و حس خوبشرو دریافت کردم.
امیدوارم که شاد سالم ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام ب همه عزیزان
میخوام ی داستانی رو تعریف کنم ک شاید کمکی ب یکی از باورهای شما سروران کرد.
من از 16 سالگی وارد کار شدم اولین کارم تعمیر ابزارالات برقی بود و در همون زمینه استاد شدم ولی متاسفانه بنابر دلایلی شغلمو عوض کردم و در طی 5 سال مدام ب این شغل و اون شغل رفتم در نهایت ب شغل اولم ک تعمیرابزاآلات بود بازگشتم و یک مغاره ای رو افتتاح کردم چند ماهی نگذشته بود ک دلسرد میشدم چون مشتری کم داشتم و ب همین دلیل مکان های مغازمو عوض میکردم تا این مورد تمسخر دیگران هم قرار گرفته بودم و میگفتن محمد اصول مغازه داری اینه ک باید خاک و آفتابش رو بخوری تا جا بیوفته بعد این دفعه مشتری هات زیاد میشن ولی من این قانون رو قبول نداشتم بر این باور بودم ک وقتی شخصی مغازه میزنه باید از همون روز اول مشتری داشته باشه ن کم حتی زیادش ولی همه میگفتن اینجوری نمیشه اگر دیگه معجزه بشه و همین خاطر در طی سال ها چند ماهی مغازه میزدم و دلسرد میشدم و جمع میکردم، مکان رو عوض میکردم تا این ک استاد سابقم ک من پیش ایشون کار یاد گرفته بودم میخواست مهاجرت کنه و یک دفعه بعد چندسال ب من زنگ میزنه و میگه محمد من دارم مهاجرت میکنم و بیا مغازه منو دست بگیر
اونم چ مغازه ای ، مغازه ای با 20 سال سابقه با مشتری های زیاد و با ی صاحب ملک با انصاف و مؤمن. الانم داخل همون مغازه هستم ک دارم کامنت میزارم و از خدا جونم خیلی خیلی تشکر میکنم و بهش میگم همونجور ک منو دوس داره من بیشتر دوسش دارم. امیدوارم از داستانم بهره برده باشین خدا یارونگهدارتون
سلام استاد عزیز و خواننده ای عزیز.
الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟
من برای اولین بار در عمرم و اولین کسی که درمورد قدرت هدایت ازش شنیدم و اینکه من هدایت میشوم از شما بود استاد جان، و زمانی که به قدرت هدایت باور کردم توانستم که تصمیماتی بگیرم، جاهایی بروم و با کسانی صحبت کنم که قبلا هرگز جراتش رو نداشتم، وقتی که باور داشتم خداوند حواسش بهم هست مثلا: وقتی که من باور کردم که خداوند هدایتم میکنه و میگه چیکار کنم، توانستم که دانشگاه رو ول کنم و مسیر دیگه ای رو شروع کنم ، وقتی باور داشتم خداوند هدایتم میکنه و بهم میگه چیکار کنم توانستم اعتماد کنم و قدم بزارم به کارهای جدیدی که قبلا هرگز انجام نداده بودم.
یا مثلا وقتی که حکومت طالبان آمد همگی میگفتند بدبخت میشیم یا دخترا براش زندگی تنگ تر میشه ، ولی استاد جان من همون زمان فایل های شما رو گوش میدادم که میگفتین حکومت ، شرایط ، منطقه جغرافیایی ، جنسیت هیچ نقشی در موفقیت یک فرد نداره ، با بستن ورودی هام از جامعه و باز کردن ورودی هام به صحبت ها و فایل های شما باعث شد که اولا من در قسمت کارم به شیوه ای آنلاین هدایت بشم بعدش هدایت بشم به صنعت توریزم با همین فایل های سفرنامه ای که از شما دیدم با باور کردن صحبت های خوب از شما ، الان توی کشور یک امنیت خیلی خوبی بوجود آمده با تغییر حکومت و به این دلیل توریست های خیلی زیادی دارن به افغانستان میان و من تونستم به عنوان خانم راهنما و تور گاید تو ی شهرم کار بکنم، با این باوری که خداوند قلب ها رو برام رام میکنه تونستم برم با افرادی صحبت کنم که بغیه اسم شونو بشنون ترس شون میان ، با باور اینکه هر اتفاقی بیافته به خیر من هست توانستم اتفاقاتی که به ظاهر بر خلاف من بود به خیر من تمام شوند.
یکبار یادم میاد که از طرف بعضی اشخاص حکومتی برام یک مسأله ای پیش آوردن اینکه من توریست های آقا رو گاید یا ترجمانیش نکنم بعد من اون تجربه ای شما رو یادم آوردم که گفتین تو دانشگاه بندرعباس اون اشخاصی که بخش نظارت بودن اومدن و شما رو جلوی همه حالت نامناسبی بردن دفتر مشاور ، ولی اونا نتونستن که باعث ایستاد شدن کار تون بشن و بلکه باعث رشد تون شدن، با تکرار این باور در ذهنم باعث شد که من در کل به عنوان گاید خانم شناخته بشم ، چون این شغل تو افغانستان کاملا جدید هست و وقتی من رفتم برای اولین به دفتر اطلاعات فرهنگ شهرم اونا برای اولین بار بودن که تور گاید خانم میدیدن و در کل با رفتن تو دل ترس ها و کار های ناشناخته انجام دادن این شغل داره رشد پیدا میکنه بعد از من دختر خانم های دیگه ای هم بهم درخواست دادن که چطور این کار رو پیش ببرن و چطور شروع کنند و واقعا همه ای شجاعت ها رو مدیون باور هایی میدونم که از شما استاد گرفتم از تجربیات شما در ذهنم الگو برداری کردم و میکنم در نتیجه، زندگیم شروع به تغییر کرده
ربم سپاسگزارم از اینکه استادم رو در مسیر تغییرم قرار دادی تا هدایتم کنی.
چه باورهای قدرتمندکننده ای داری ک باعث پیشرفتت شده؟
من باور دارم استعداد ذاتی دارم در یاد گرفتن مهارت ها، در ارتباط برقرار کردن، در مدیریت امور و هندل کردن کارها پس از این استعدادها برای خودم برای شغل خودم استفاده میکنم.
من عاشق خلق کردن ابداع کردن هستم از کارهای روتین و ربات گونه متنفرم، از اینکه یه جا بشینم و یه کار تکراری رو هر بار انجام بدم، دوست دارم رشد کنم هی ایده های جدیدتر رو امتحان کنم، هی معاشرت های جدید، هی تجربیات جدید.
و چه باورهای محدودی رو نپذیرفتم از اطرافیانم؟
من باور نکردم برای ساخت ثروت باید سختی کشید، چون پدرم بنّا هست باور نکردم ک پول ب سختی بدست میاد.
باور نکردم پول از طریق رئیس و صاحب کار و بابا و شوهر فقط میتونه وارد زندگیت بشه پس مغازه خودم رو زدم، با اینکه هیچ الگویی در فامیل نداشتم.
باور نکردم چون زنم نمیتونم شغل خودمو داشته باشم،چون سنم کمه نمیتونم و از پسش برنمیام، یا تنهایی نمیتونم باید با کسی شریک بشی.
باور نکردم که من نمی تونم از طریق عشق و علاقه ام پول بسازم، با اینکه همه اطرافیان و کل طایفه اصلا عاشق کارشون نیستن.
من باور نکردم اینکه الان ثروتمند نیستم ربط داره ب کشورم، ب محله ام، ب وضعیت مالی خانواده ام، ب اینکه بابای پولدار ندارم ک حمایتم کنه، ب اینکه ما مهاجریم تو این کشور، گفتم نه من مسئولم باورای من مسئوله افکار منه ک ایراد داره نه چیز بیرونی.
من پذیرفتم ک استعداد بیزنس وومن شدن رو دارم، روحیه من اینه ک برا خودم کار کنم، من میگفتم من باید کارآفرین باشم و شغل خودم رو داشته باشم و مغازه زدم.
اون موقع ک مدرکم دیپلم بود باور نکردم ک جای خوبی نمیتونم استخدام بشم، و شدم و حدود 3 سال توی شرکت خیلی خوبی مشغول بکار شدمو مهره اصلی شرکت شدم.
باور نکردم ک خواهرام بهم میگفتن تو نقاشی ات اصلا خوب نیست، مثل بچه ها میکشی و یادمه تو مدرسه همش خودمو با دوستام مقایسه میکردم و وقتی شروع ب نقاشی رو سرامیک کردم دیدم نه بابااا من خیلیم عالی هستم و اتفاقا خواهرم منو تحسین کرد و گفت خیلی قشنگ شده.
خدا رو باور کن، توانایی ای ک بهت داده رو باور کن و حرکت کن حرکت کن، راکد نباش، مستاصل و درمانده نباش، تو خدا رو داری، هدایت و حمایت خدا رو داری، باوراتو عوض کن و ب ایده هایی ک میگه عمل کن و بعد می بینی باورهای اطرافیانت برا خودشونه باورهای تو برا خودت.
درود و سپاس فراوان به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
خداوند را سپاسگزارم ک باز به من قدرت داد که بیام کامنت بنویسم و تجربه خودم را در موضوع این فایل بگم
حدود 10سال پیش که ب صورت حرفه ای ورزش کشتی انجام میدادم و همیشه توی هم باشگاهی هام بیشترین تلاش رو من داشتم و خستگی ناپذیر بودم جوری تمرین میکردم ک کسی تو باشگاه حاضر نبود با من هم تمرینی بشه چون تمرین های سخت و کشنده انجام میدادم و کاملا توی تمرین جدی بودم و کم نمیآوردم و همیشه تو مسابقات استانی اول بودم ..اما ک به مسابقات بالاتر میرفتم برا مسابقات تیم ملی ی ترسی میومد تو وجودم دوتا موضوع مهم بود ک استاد عزیز راجب دوتاش خیلی قشنگ واضح توضیح داده خدایی باید با طلا نوشت اینارو
اولین موضوع همین نژاد بود ..توی رشته کشتی مازندرانی ها نسبت به بقیه قوی تر بودن و من همیشه خوب بودم تا قبل اینکه مربیم بهم میگفت حواست باشه شل نگیری حریفت مازندرانی و سر سخته و عضو تیم ملی. با احتیاط کشتی بگیر …تا همین جمله رو میشنیدم همونجا خودمو میباختم و تمام تلاش های ک شبانه روز در طول یک سال کرده بودم با یک جمله از بین میرفت و این باور غلط و اشتباه رو قبل از مسابقه تو ذهن من انداختن و توی ذهن من آشوبی میشد ک آره اون قویه عضو تیم ملیه تو نمیتونی ببریش و متاسفانه من ب همون حریف با اختلاف خیلی کم میباختم
و موضوع دوم که من یک سال برای انتخابی مسابقات پکن آسیایی ک توی تهران بود انتخاب شده بودم که برم مسابقه بدم و دوماه قبل از مسابقات دنده من آسیب دید و نتونستم درست و حسابی تمرین کنم و تنها چیزی ک از اطرافیان بهم رسید انرژی منفی دادن بود که تو دیگه آسیب دیدی و نمیتونی بری مسابقه و منم خیلی تلاش کرده بودم برای این مسابقه اما هیچوقت روی خودم و باورهام کار نکرده بودم و من کلا بعد از این موضوع دیگه خداحافظی کردم از دنیای کشتی
چون خیلی تحت تاثیر حرفای بقیه قرار گرفتم و خودمو ب راحتی باختم و الان ک دارم اینا رو مینویسم با اشک دارم تایپ میکنم که چرا یکی مثل استاد نبود که مارو آگاه کنه و بهمون بفهمونه ک بابا نژاد فقط ی جمله اس طرف بچه کدوم شهر یا کشور یا کدوم قاره اس فقط ی جمله اس همه ما آفریده خداوندیم ما باید همه چیز از خدا بخواهیم وو فقط باید روی خودمون و هدفمون تمرکز کنیم نه روی حرفهای بیخود بقیه..واقعا من با شنیدن صحبت های استاد عزیز در این فایل ب این باور رسیدم ک هیچوقت هیچکس نباید مانع رسیدن ما به خواسته هامون بشه ..
مسیر خودت انتخاب کن و با امید الله یکتا پیش برو به سمت هدفت تا خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمیفته بجای تمرکز کردن روی حرف مردم روی ذهن و خدای خودمون تمرکز کنیم ک همه چیز بهمون داده ب الله یکتا توکل کن ایمانت راقوی کن ..نزار کلمات تورو شکست بده تا خدای بزرگی مثل رب داری
خداروشکر میکنم ک درکنار شما استاد عزیز هستم و داری راه رسیدن ب موفقیت آگاهی ایمان و توحید را ب من و همه دوستان نشون میدی من دیگه ب گذشته خودم فکر نخواهم کرد و آینده زیبا خواهم ساخت
توی این مدتی که وارد سایت شدم خیلی مسیر زندگیم تغییر کرده و تمام ورودی های منفی ب زندگیم و آدمای منفی گرا زندگیم حذف کردم و فقط نکات مثبت و انرژی مثبت جهان هستی را میبینم با تشکر از استادعباس منش عزیزم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
استاد عزیزم چه هیکل عالی دارید ماشالله
چه دریاچه زیبایی و بی نظیری
چه طبیعت شگفت انگیزی
چه استاد کار درستی
چه همراه همیشه در پشت دوربین عالی و فوقالعادهای
واقعا ازتون سپاسگذارم خانم شایسته عزیز به خاطر دوربین به دست بودنتون
من یکی از شکر گذاریام شما خانم شایسته عزیز هستید که اگر شما نبودید شاید فایلهای سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت نبود البته شاید
ولی باز هم ازتون سپاس گذارم
موضوع این فایل بی نظیر
سوال
چه موضوعی رو باور کردای؟
اول از باورهای مثبت شروع میکنم
1_من باور دارم که هر مسئله چه تو خونهی خودمون چه فامیل اگر پیش بیاد به راحتی انجام میدم
مثلا اگر شیر آب خراب باشه کولری خراب باشه
بخاری آب گرمکن لامپ و هر مسئله دیگهای که پیش بیاد حتی اگر برای اولین بار باشه به راحتی انجام میدم
چون باور دارم من توانا هستم و به راحتی انجام میدم
2_باور رانندگی و موتور سواری
من از بچگی عاشق موتور و رانندگی کردن بودم
و بدون اینکه کسی بهم یاد بده من هم با موتور هم با ماشین برای اولین بار که روندم انگار که سالهاست رانندگی بلدم از بس عاشق بودم و تو وجودم حس میکردم که من به راحتی میتونم برونم و در سن 13سالگی موتور داشتم اینو بگم که من دهه شصتی هستم اون موقع تو روستای ما آدم بزرگا هم موتور نداشتن ولی من با وجود خانواده فقیر با کارکرد خودم موتور خریدم یه ابهتی داشتم ههههه
3_باور رابطه خوب با همسر
خدارو شکر یکی از بهترین باورهای هست که دارم که
خیلی برام طبیعی هست و 7ساله که با عشقم در صلح و آرامش زندگی میکنیم
و….
امااااااااااا باورهای مخرب
*1_اگر ثروتمند شوم از خدا دور میشم
البته خیلی توش بهتر شدم*
2_پولدارها ادمهای خوبی نیستن
که این هم دارم خیلی بهتر میشم
3_پول دراوردن سختترین کار دنیاست
4_هر که بامش بیشتر برفش بیشتر
5_باور عدم لیاقت که خدا رو شکر هدایت شدم به دوره بی نظیر احساس لیاقت
6_باور کمبود در مورد همه چیز
اصلا به قول آقای عطار روشن هر چقدر روی خودمون کار میکنیم از بس داغون هستیم از یه جا دیگه میزنه بیرون ولی من این قدر قدرتمند وخالق هستم که میتونم همه رو به لطف الله و با کمک آموزههای استاد بی نظیرم درستشون کنم
واقعا هر چقدر که دارم پیش میرم و به خود شناسی میرسم بیشتر میفهمم باید روی خودم کار کنم
من با دوره 12قدم شروع کردم وتا قدم 5پیش رفتم درآمدم رو از صفر به 25 میلیون رسوندم ولی از بس عجول بودم و کمال گرای واقعی که زود سقوط کردم
بعد رفتم سراغ دوره ثروت 2 که اون هم چون تکاملش رو نداشتم و فقط به خاطر تخفیف خریدم میتونم بگم اصلا ازش استفاده نکردم نه اینکه گوش نکرده باشم نه
اتفاقا خیلی گوش دادم ولی در مدار آگاهی نبودم و استفاده عملی نکردم
باز این حس که باید فعلا یاد بگیری و کشف قوانین زندگی رو خریدم که اون هم استفاده عملی نکردم
امان از این کمال گرای و امان از این انسان عجول
ولی ایندفه دیگه با تعهد ولی از سر شور و شوق نه از سر چک ولگد جهان میخوام به بهترین حالت احساسی خودم برسم
من تقریبا 2 سال هست که هر روز یا یک روز در میون میومدم سایت بدونه کامنت نوشتن یا کامنت خوندن فقط میومدم یا سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکردم یا سفر به دور آمریکا
ولی واقعا این جمله استاد که میگن تو کامنتها مشارکت کنید یه نصیحت فوقالعاده است برای کسی که درک کنه بخدا قسم بعد از کامنت خوندن بچها من به درکهای بالاتری از گفتهای استاد رسیدم
شاید کلا 10 روز نشه که دارم جدی کار میکنم ولی به اندازه این دو سال و تمام آموزشهای که دیدم الان توی این ده روز دارم اونها رو درک میکنم
فقط با خوندن کامنت بچها که عالی مینویسن
استاد عزیزم به قول خودتون که باور بی عمل حرف مفت هست
من همش حرف مفت میزدم فقط لب و دهن بودم برای بقیه شده بودم علامه دهر با اینکه توی این چنتا دورههای که از شما دارم همش گفتید روی خودتون کار کنید ولی من شاگرد خوبی نبودم
من فقط لب و دهن بودم
عالم بی عمل بودم
ولی توی این مدت 10 روزه با خرید دوره احساس لیاقت خیلی حالم بهتره خیلی توی سایت هستم خیلی کامنت میخونم و سعی می کنم تا جای که در توانم هست کامنت بزارم
ولی این فایل شما باز انگار من رو شارژتر کرد من رو مصمم تر کرد برای ادامه مسیر چون راستش رو بخوای انگار به قانون اعتقاد نداشتم نه اینکه نداشته باشم احساس میکنم اگر ایمانم بیشتر بود بیشتر روی ذهنم کار میکردم تا بخوام با فیزیکم کارها رو جلو ببرم
ولی کامنت بچها و حرفهای شما رو برسی کردم دیدم
واقعا فقط پذیرش ذهنی هست برای هر کس میتونه کارها رو
آسونتر کنه یا سختر
پیروز بشن یا بازنده
پول دار بشن یا فقیر
سلامت باشن یا بیمار
رابطه خوب داشته باشن یانه
و….
ولی از الان میخوام بهتر و جدیتر و با شور شوق
روی خودم روی ذهنم روی رفتارهام روی دوره ها
کار کنم
و از امروز بیشتر قبول میکنم که همه چیز ذهن هست
واز امروز قبول میکنم که من صددرصد خالق زندگی خودم هستم
از امروز قبول میکنم که مسولیت تمام زندگیم بهعهده خودم هست نه عوامل بیرونی
از امروز قبول میکنم که تنها شخصی که میتونه تو زندگیم تاثیر بزاره خودم هستم و باورهای خودم
پس استاد عزیزم همینجا به خودم قول میدم
که متعهدتر و خیلی متعهد تر از قبل روی ذهنیتم وباورهام و احساسم کار کنم
دوستار شما هادی 22 خرداد 1403
به امید الله تا 3 ماه آینده میام و یک کامنت فوقالعاده از نتایج میزارم چون فقط من هستم در این جهان خودم که قدرت در دست اوست