ما بی انتها هستیم


این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

در حادثه اخیر ساختمان پلاسکو، دوستان زیادی از من درباره “موضوع مرگ” پرسیدند. برخی نگران این موضوع بودند که رسیدن به خواسته ها چه فایده ای دارد، وقتی هر لحظه ممکن است با مرگ مان همه چیز تمام شود!

من ساعت‌های زیادی در زندگی‌ام به این موضوع فکر کردم و به یقین رسیدم که مرگ چیزی جز اتمام یک سفر زیبا و شروع یک سفر زیباتر نیست. این موضوع وقتی بیشتر لمس شد که بیش از ۲ سال از زندگی‌ام را به همراه خانواده، به سفر در کشورهای مختلف گذراندم.

هتل‌های زیبای زیادی را تجربه کردم، خانه‌های مختلف با سبک‌های معماری متفاوت که هرکدام زیبایی خاص خود را داشتند و هر کدام طبق فرهنگ آن منطقه طراحی و ساخته شده بودند، خودروهای مختلف با طرح و مکانیزم های مختلف که هر کدام زیبایی و لذت خاص خود را داشتند. شهرها و مناطقی زیبا که بی شباهت به بهشت نبودند. اما زمان ترک هیچ کدام از آن زیبایی‌ها، کمترین احساس ناراحتی‌ای نداشتم یا حس نمی‌کردم که با ترک آن مکان، چیزی را از دست داده‌ام.

حتی همین لحظه هم که به آن فکر می‌کنم، هیچ حسرتی درباره هیچکدام شان ندارم. نمی‌گویم ای کاش آنجا بیشتر می‌ماندم، یا آن کار را نیز انجام می دادم یا آن مکان را هم می‌دیدم. زیرا از تمام آن لحظات به گونه‌ای لذت بردم که جای هیچ ای کاشی باقی نماند. می‌دانستم مکان‌های زیباتر و تجارب بهتری نیز در جهان در انتظارم است.

مکانی که همین حالا در آن زندگی می‌کنم، از تمام آن مناطق رؤیایی، زیباتر است که این موضوع را ثابت می کند.

با این حال اگر همین الان فرشته مرگ به سراغم بیاید، با کمال میل به همراهش می‌روم بی آنکه تصور کنم مرگ، این همه زیبایی و نعمت را از من می گیرد یا حسرتی داشته باشم. زیرا می دانم جایی که قرار است در آنجا باشم، بسیار زیباتر و لذت بخش تر از جایی است که الان هستم. زیرا من هر لحظه همان کاری را انجام داده‌ام که بیش از هر چیز به آن علاقه داشته‌ام.

و مهم‌تر ازهمه، از نظر من اصلاً مرگی وجود ندارد.

کل زمان زندگی مادی ما، در برابر ابدیت ما، دقیقاً به اندازه یک سفر کوتاه است.

چرا فکر می‌کنی با مرگ همه چیز نابود می‌شود؟ چرا فکر می‌کنی مرگ بدترین اتفاق زندگی است؟

آیا بدترین حادثه برای درختان، زمستان است؟

آیا وقتی ریزش برگ‌های درختان در پاییز یا شاخه‌های خشکیده‌شان را در زمستان می‌بینی، به حالشان گریه می‌کنی؟ شما نگران وضعیت گیاهان در پاییز و زمستان نیستی، زیرا می دانی این یک فرصت برای یک رویش زیباتر است. می دانی این جزئی از طبیعت است.

مرگ نیز بخشی از طبیعت ماست. بدن ما هر روز درحال تجربه مرگ و تولد است. هر روز سلولهای زیادی می‌میرند تا فرصتی برای تولد سلولهای جدید باشد. تنها چیزی که درباره مان ثابت است، روح مان است که ابدی است.

ما یک جسم نیستیم که فقدانش ما را بترساند، بلکه یک روح هستم که انتخاب کرده مدت بسیار کوتاهی، بُعد جسمانی را تجربه کند.

انتخاب کرده تا در این جسم مادی با تضادهایش روبرو شود، خواسته‌هایش را بشناسد و شور و اشتیاق حرکت در مسیر خواسته‌هایی را تجربه کند که هر صبح به واسطه‌شان از خواب بر می‌خیزد.

فردی که در عین خوشبختی، ثروت، سلامتی و آرامش مرگ را تجربه می‌کند، نه تنها چیزی را از دست نداده، بلکه از فرصتی استفاده کرده که در این بُعد جسمانی داشته و آنچه را که دوست داشته، خلق نموده و از این تجربه لذت برده است. وقتی هم می میرد، مانند فردی است که سفرش به یک مکان رؤیایی تمام می‌شود در حالیکه مکان‌های زیباتری منتظر اوست.

مرگ مانند پاییز و زمستان که فرصتی است برای تولد برگ‌های تازه در بهار، یک فرصت است برای تجربه بُعد خدایی‌مان.

تمام کاری که باید در این بعد جسمانی انجام دهیم، تجربه مسیری است که خودمان انتخاب کرده‌ایم و انجام کاری است که بیش از هر چیز به آن علاقه داریم.

آنوقت است که در لحظه مرگ، هرگز حسرت انجام کاری که دوست داشتیم انجام دهیم اما آن را به تعویق انداختیم، را نخواهیم داشت.

سید حسین عباس‌منش


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    378MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی ما بی انتها هستیم
    29MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

873 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    167مین ردپای تکاملی به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به همه ی بچهای سایت بهشتی.

    الهی تورابابت نعمت سلامتی خودوخانواده ام ونی نی جونم سپاسگذارم.

    خوب اگه مرگ رو ازفبل تعریف کنم.

    حتی آرزومیکردم هیچ وقت انسان نمی‌بودم!!!!!!!

    چون خدامنتظربودمن بمیرم حالا دیگه نوبتی هم که باشه نوبت خداست.

    نمازبخون ازترس مادر،ازترس خدا، برای به دست آوردن وگرفتن چیزی. ازخدا!!!!!!!!

    برای از دست ندادن. آنچه که به هزاران بد بختی وبیچارگی به دست آوردی!!!!!!

    نداشتی. وآنچه هم که داشتی هی پس انداز کن با آرامش وراحتی استفاده نکن تمام بشه چی !!!!؟؟؟؟قسطها عقب بیفته چی!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نه مسافرتی درستی!!!!!!!!!!!

    نه خواب وخوراک وپوشاک درستی!!!!!!!!!!

    نمیگم نبودمنظورم کفر گفتن نیست!!!!!!!!!

    خدا اون روز. رو. نیاره!!¡!!!!!!!!

    منظورم از ذهن فقیر خودم است!!!!!!!!!!!

    مسابقه ورقابت بادیگران،حسادت کردن به دیگران

    که عه فلانی چند روز روزه گرفته!¡!¡!¡!!¡؟؟؟؟؟

    خوب منم بگیرم.!!!!!!!!!!!!!!

    عه ماه رمضان نماز صبح فلانی مسجد رفت منم برم که انگاربهشت رو توی نمازخوندن،روزه گرفتن،مسجدرفتن،قرآن خوندن من نهاده بودن!!!!!!!!!

    حاجت رواشدن من توسل به همه بود!!!!!!!!!

    الّا اصلِ کاری خدا¡!!!!!!!!!!!

    وحالاچون سیدکه نیستم!!!!!

    پیغمبروامام هم که نیستم!!!!!!

    پسر هم که نبودم !!!!برم به جنگ،جنگجوهم که نبودم شهید بشم خوب بهشت هم که برای این گروه است!!!

    این چه عبادتی!!!!!؟؟؟

    وبه پشتوانه ی کدام کارمثبتم به این دنیا آمده ام!!!!!؟؟؟؟؟؟

    وای از لحظه ی جان کندن که عزرائیل با قیافه ی وحشتناک دندانهای سیاه کثیف زشت بلندازپایین به بالا وبالعکس!!¡!¡!!!!!!!

    آمده که منو قبض روح کنه!¡!!!!!!!

    خوب مادرجان چرامنوبه دنیاآوردی!!!¡!!!؟؟؟؟؟؟

    کاشکی هایی که از بچگی ازمادرم داشتم به خاطرترس ازخدا!!!!!!

    کاش ننه یک تیکه پارچه بودم!!!!!!

    کاش یک ظرف بودم!!!!!!!!

    کاش یک نعلبکی بودم میشکستم توی کانال کنارباغ مینداختنم!!!!!!

    ولی انسان نبودم!!!!!!!!

    ننه حالاانسان شدم خداکنه قبل ازتوبمیرم که منویا بسوزونی، یابه آب. دریا بیندازی که کوسه ها بخورن!!!!!!

    یانه اصلا راه خانه ی ما که به دریا. خیلی دورِ. وماکه ماشین هم نداریم پدرو مادرم پیرن از کجا اینقدر پول بیارن تا منو به دریای شمال برسونن!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پس تو همین کانال جلوی خانه بندازین تا سگهامنو بخورن!!!!!!!

    حداقل بعدازجان کندن ودیدن عزراییل بانکیر ومنکر روبرو نشم!!¡!!!

    خخخخخدددددددداااااااااااییییییییاااااااااااااچرامنوانسان قراردادی!!!!؟؟؟

    این نامردیه چون همه چیز غیر از انسان راحت از بین میرن واین همه بدبختی گریبان گیرمنه انسان شده.

    پس رحم و مروتت کجا رفته!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟

    خدابیامرزت مادر تورفتی ، ولی هستی وحالانظاره گری که ببینی بعداز سالها میخوام به جواب سوالاتم برسم

    آیا اجل مهلتم می‌دهد!!!!!!!!؟؟؟؟؟

    چون همیشه این جمله ی دلداری ات به من بود.

    برای انجام هرکاری ورسیدن به هر خواسته ی مادی ومعنوی. که

    ننه نترس،ننه غصه نخورخدابزرگه.آره خدابزرگه.

    این جملات استاددانشگاهم بود .

    که ازنطفه تاابدهابرام مادراست بود.

    روحتون تا ابدها شادپدرومادر،میدونم برام دعامیکنین ولی دوست دارم بزرگتربشم که دنیاروخوب تجربه کنم.

    به خدالیلا حیفه نامرادوناکام ازدنیابره!!!!!!!!

    میخوام اون لحظه‌ای که خدا به شکل زیبا ورنگ وبوی گل محمدی وگل رز سرخ برای پس گرفتن امانتش روح الهی از این جسم نازنینم در ابعادجناب عزرائیل به سراغم آمدبرای ادامه ی سفراز بهشت خاکی به دیاروبهشت ابدی، ازخوشحالی قبل از قبض روح خودم بال دربیاورم بگم خدایا برای من دیرشده بزن بریم به سرعت برق وباد.

    خدایافقط کمکم کن.

    که ازعزیزدلم وبچه هام واین فانی ها محکم واستوار دل بکنم ودرضمن قبرم رابه من الهام کن روشنایی قبر رو ببینم.متشکرم خدا.

    چون آنچه راکه ببینم بیشترباورم می‌شود.

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.

    عاشقتونم بابت شناسوندن خدابه من،وخودم به خودم.برای همتون آرزوی سعادت وخوشبختی دارم یاحق.

    امیدوارم که این ردپای هم خنده دار،

    هم ترس خدابرای خودم عمیق باشد.وبرای دوستان یادگاری بماند.

    چون که هرکلمه اش راباجون ودل نوشتم ومثل ابرهای بهاری1404/15/1 ازچشمان زیبایم اشکهاباریده است.

    دعایم بدرقه راهتان باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 480 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    گام 29 از روزشمار تحول زندگی من

    مرگ مساله کاملا طبیعی است اما نمی‌دانم چرا در ذهن ما مرگ را ترسناک و ازبین رفتن جسم ما را یک مسأله غیر طبیعی معرفی کردند . میگن مرگ آمدنیست ، پس باید به آن بی‌حد فکر کنیم و حال خوب نداشته باشیم. مرگ شروع یک زنده‌گی نو و جدید است ، پس چیزی را از دست ندادیم .

    رفتن به یک مهمانی و لذت بردن از داشته های آن مهمانی درست مثل آمدن ما درین دنیا است پس باد حال خوب و احساس آرامش و با تجربه ثروت وخوشبختی و سلامتی ازین مهمانی لذت ببریم. پس باید از لحظه ، لحظه زنده گی ما لذت ببریم . این یک مسیر است نه مقصد باید ازین مسیر لذت ببریم و اتفاقات خوب نتیجه طبیعی بودن در مسیری درستی و خوب است. و اگر درین دنیا خوب زندهگی کرده باشیم ، مسلما او دنیای ما خوب و عالی می‌شود چون این قانون است اگر احساس خوبی داشته باشیم اتفاقات خوب را خودبخود تجربه خواهیم کرد. او دنیای ما وقتی زیباست که زیبایی را درین دنیا تجربه کرده باشیم .

    وقتی دنبال خواسته های ما می‌رویم، طعم زنده‌گی را میچشیم، خوب زنده گی میکنیم ، از نعمتهای خداوند بیشتر استفاده می‌کنیم.چون هدفمند زنده گی کردیم ،و این باور چقدر برای من کمک میکند که بیشتر و بیشتر روی احساس ارزشمندی خود کار کنیم ،و قسمی زندهگی کنیم که موقعی مرگ حسرت هیچ چیزی را نداشته باشیم. چون نزدیکترین چیزها مرگ است و مرگ چیزی بدی نیست .

    خداره صدهزار مرتبه شکر برای یک فرصت دیگری کامنت نوشتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان عزیزم در سایت.

    استاد در دوره هم جهت با جریان خداوند در خصوص مرگ صحبت کرد و من گفتم این یک فرصت هست که بار دیگه این فایل فوق العاده رو ببینم.

    امیدوارم خودم بتونم عمل کننده به این آگاهی باشم و خدایا کمک کن بتونم به این آگاهی ها عمل کنم در زندگیم.

    واقعا نمیشه از مرگ فرار کرد و خودمون و عزیزانمون و .. همیشه در معرض این اتفاق ممکنه قرار داشته باشن به همین دلیل باید باورهای خوبی رو ایجاد کنیم که بتونه ما رو ضدضربه کنه.

    اول از اینکه بپذیریم همه‌ی ما رفتنی هستیم. به هیچکس وابسته نباشیم و هر کدوم از ما یا اعضا خانواده‌ی ما یا فامیل یا نزدیکان این امکان رو داره که بره. خودمون هر لحظه این امکان وجود داره که برویم. این از این.

    دوم اینکه طبیعی ترین اتفاق در این جهان هستی مرگ هست. در هر لحظه میلیاردها موجود دارن میمیرن و البته میلیاردها موجود هم دارن زنده میشن. یعنی مرگ و زندگی کاملا موضوعی طبیعی هست برای این دنیا.

    سوم اینکه وقتی که ما می‌میریم نابود نمیشیم. یعنی اینطور نیست که ما فقط در این دنیا باشیم و بعدش از بین بریم. نه، ما اومدیم به یک مهمانی و جایگاه اصلی ما دنیای پس از مرگ ماست. ما از دنیا پس از مرگ اومدیم به این مهمانی و بعدش هم از این مهمانی خواهیم رفت و چیزی به نام از بین رفتن وجود نداره. بنابراین همه‌ی عزیزان ما هم دارن به جایگاه قبلیشون برمیگردن. دارن میرن پیش خدا. جایی که سراسر شادی و لذت و عشق و حال خوبه. به همین دلیل هست که خیلی از فرقه‌های جهان بعد از اینکه عزیزی ازشون میمیره رقص و شادی بر پا میکنن چون اعتقاد دارن این افراد دارن به پیش خدا بر میگردن. دارن به یک جای امن تر بهتر و شاد تر از این زمین برمیگردن. پس مرگ به معنا پایان زندگی نیست.

    چهارم اینکه حالا که میدونیم که همه‌ی ما در هر لحظه ممکنه از این دنیا بریم شروع کنیم به لذت بردن از زندگیمون. شروع کنیم به هدف داشتن و برای اهداف حرکت کردن. چرا که این مسیر خود زندگی هست. وقتی هدف و انگیزه داری و براش تلاش میکنی داری زندگی رو تجربه میکنی. و همیشه سعی کنیم خودمون رو در حال خوب قرار بدیم در شادی آرامش و عشق.

    پنجم اینکه همه‌ی افرادی که در مسیر هدفشون و رزقشون دارن حرکت میکنن و به هر صورتی میمیرن شهید حساب میشن و جانشون محترم هست و اینطور نیست که فقط افرادی که در مسیر جنگ‌های در راه خدا کشته شده باشن شهید حساب بشن.

    ششم اینکه ما اومدیم یک مهمونی هر کسی به هر صورتی از این دنیا بره مثل این هست که از یک مهمونی رفته باشه و چیز خاصی رو از دست نداده.

    هفتم اگر ثروتمند ترین فرد روی کره زمین هم باشی یک روزی باید پولت رو بگذاری و بروی و هیچ کسی این پولها رو با خودش نبرده، این ثروت باعث شده که در دنیا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کنی و در مسیر خداوند باشی که منبع ثروت هست همین.

    هشتم جوری زندگی کنیم که انگار فرصت دیگه‌ای باقی نمونده و از لحظه به لحظه‌ی مسیر زندگیمون استفاده کنیم مثل زمانی که در استخر هستیم و ناجی سوت میزنه و 5 دقیقه آخر رو اعلام میکنه چقدر تو همون لحظه شنا میکنیم؟ چقدر حرکت میکنیم چون میدونیم قرار هست که برویم پس استفاده میکنیم از اون فضا.

    نهم اینکه میشه مثل استاد حتی اگر فرزندت فوت کرد در عرض یکی دو ساعت به حال خوب برسی و سپاسگزار باشی

    دهم عزاداری کردن برای امامان و پیامبران کار درستی نیست چون کسی از بین نرفته .. رفته پیش خدا جایی که سراسر لذت و آرامش و شادی و عشق هست و تازه احساس بد داشتن به خاطر فوت امامان و پیامبران باعث میشه اتفاقات بدتر برای خودمون بیفته

    یازدهم اینکه جوری زندگی کنیم که وقتی عزرائیل اومد گفت بریم حتی یک لحظه هم ازش فرصت نخواهیم و بگیم بیا قربونت با هم بریم.

    این درکی بود که من از این جلسه داشتم. امیدوارم بتونم خودم بهش عمل کنم.

    سپاسگزارم از شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    حمزه لطیفی صدر گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی و هماهنگ با این طول موج سپاسگزاری

    اهدنا اصراط المستقیم

    استاد فارغ از محتوایی پر آگاهی و مطالب مفیدش در مورد مرگ عزیزانمون

    می‌خوام بگم چه باورهایی از من در آوردی که تو ذهن ما کاشتن حد و حساب نداره ، یعنی هواسم هست نه اینکه می‌خوام به ناخواسته ها توجه کنم نه میگم اصلا کلا حرف های که قرآن می‌کنه با باورهایی که تو ذهن ما کاشتن بسیار تناقض داره در جده 180 درجه و اثری تو قرآن ازشون نمی‌بینیم مثلا :

    این چند بار می‌خوام کامنت بنویسم و یادم می‌ره که من از کجا به اینجا رسیدم یعنی بیشتر با قرآن انس میگیرم و میبینم قرآن چی میگه نه من چه باورهایی نسبت با مسائل زندگی دارم

    1. ظهور امام زمان

    2. شفاعت و توسل به اهل بیت

    3. چشم زخم

    5. خدا اصلا با ما صحبت نمیکنه

    6. اعتقاد به عوامل بیرونی

    7. مسائل مهمی که تو قرآن هست بهش توجه نمی‌کنند و اصل رو از فرع تشخیص نمی‌دن

    خدا داند که چه باورهای مخربی رو تو ذهن ما تزریق کردن که همیشه باید بیل توشون بزنیم و از قرآن هدایت بخواهیم که ما را به مسیر راست هدایت کنه

    و هزارتا باور بی اصل و اساس که معلوم نیست از کجا اومده و هیچ منبع تو قرآن در موردش صحبت نکرده

    استاد عزیز مرسی که هستی تاج سری و بی نهایت ازتون سپاسگزارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    سلام استاد سلام مریم جان

    استاد من همیشه به نشانه روز ایمان دارم

    ساعتی قبل با دوستی صحبت میکردم و پدرش حالش خوب نیست

    گفتم خدایا شب عید پیششون باشه

    ولی باز گفتم خدایا عمر و زندگی در دستان توست

    خودت با عزت و خیر انجام بده براشون

    اومدم نشانه روز و مبحث مرگ و رفتن به ابدیت بود

    سپاس گزارم که خداوند مرگ رو آفرید تا بهتر زندگی کنیم و مزایای زیادی دارد

    خدایا شکرت بابت تمام نعمتهایت

    و تمام حکمتهایت

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خدایی که از روحش در ما دمیده خدایا من فقط تو را دارم تو قدرته مطلقی

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم

    وقتی فهمیدم که تمام اتفاقات و شرایط رو خودم دارم با باورها و افکارم رقم میزنم با خودم گفتم خب حالا من باید چکار کنم سهم من چیست

    آره سهم من تغییر ست سهم من لیاقت خوبیها و ثروتها و زیبایی‌های این جهان ست

    اومدم آگاهانه افکارمو سمته چیزهایی بردم که به من احساسه خوبی می‌داد باورهامو تغییر دادم رفتارم تغییر کردم فهمیدم سهم من در این دنیا لذت بردن و دوست داشتن و دیدن خوبیها و زیبایی ست و هر روز دارم کاری میکنم با این افکار و باور و فرکانس و احساس که به خدا نزدیک تر بشم گرم تر بشم به خواسته هام برسم

    هدفمند زندگی کنم ایمانم بیشتر بشه قدرت و عظمتشو درک و باور کنم

    هم در این دنیا لذت ببرم و هم در اون دنیا

    روح ابدیست اما جسم ما فانی

    خدایا کمکم کن هر روز ایمانمو به تو بیشتر کنم

    تا بتونم ثروتها و زیبایی‌های این جهان رو تجربه کنم

    خدایا به من عزت بده به من قدرت بده خدایا به من شهرت بده خدایا به من کمک کن هدایتم کن

    من هیچم در برابرت من تسلیمم

    الان که به شکر الله و به کمک دستانش استاد عزیزم آگاه به قوانین و شناخت خداوند شدم تا میتونم از ناخواسته ها از منفیها از بدی‌ها از نازیباییها از احساسه بد از هر آنچه که دوست ندارم اعراض میکنم

    و به سمته خوبیها زیباییها نعمت‌ها ثروتها به سمته خواسته ها به سمته احساسه خوب و به سمته رشد و پیشرفت میروم

    این قانون ست و من دستمو محکم در دستانه خداوند دادم

    خدایا به من بگو کجا بروم و چه بگویم و چکار کنم راه رو تو نشانم بده

    خدایا شکرت سپاسگزارتم برای تمام داشته هایم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: