اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیز، بانو شایسته ی گرانقدر و همراهان پرتلاش و باهوشم..
من غرق در نشانه و معجزه و هدایتم.. منی که هیچ ادعایی ندارم، فقط و فقط بواسطه ی دنبال کردن همین روزشمار و یه خواسته ی قلبی و عمیق برای هدایت شدن، زیر سایه آرامش و هدایت الهی قرار گرفتم.. خدایا شکرت.. هر چی دارم هر چی هستم همه از توئه خدای من.. فرمانروای مهربان من.. فرمانروای بخشنده ی من، فرمانروای روزی رسان من..
از بس این هدایت ها و این همزمانی ها زیاده، به این باور رسیدم هیچ دو دو تا چهارتایی وجود نداره، همه چی مجازه.. همه چی دکوره.. تمام این جهان فرکانسه و تمام این جهان هدایته.. شما تصور کن یه میلیون پول داری.. شما قاعدتا باید بتونی یک کیلو انگور بگیری. اما یه جوری ممکنه جهان بچرخه که نتونی بگیری. و ممکنه برای کسی که هیچ پولی نداره، یه جوری به انواع و اقسام روش ها یک کیلو انگور برسه..
زندگی همش مجازه. زندگی مثل آبیه که توی انواع ظرف ها ریخته میشه و شکل اون ظرف ها میشه.. انسان ها خیلی سال پیش فکر میکردن تنها راه جابه جایی بین دو تا شهر، قدم برداشتنه.. در حالی که خر و الاق و شتر میتونست کمکشون کنه.. در حالی که اسب سرعت بیشتری داره.. در حالی که بعدها خودروهایی اومد که سرعت و راحتی خیییلی بیشتری داره.. در حالی که هلیکوپترهایی هست که خیلی سریع تر و راحت تر میرسی… هیچ نشدی وجود نداره.. این اسب و خودرو و هلیکوپتر همشون همون خدان.. همشون هدایت هستن.. به خودم میگم ریحانه بینهایت روش وجود داره برای هر خواسته ای.. درگیر موانع نشو.
فکر نکن فقط همین دودوتا چهارتای خودته.. نه.
به اونها اعتماد نکن.. فقط دلتو بسپر به خدا و از خودش بخواه. تسلیم بودن رو، بندگی کردن رو تمرین کن ریحانه جانم.. فرمانروای اصلی رو بشناس و پادشاه جهانت باش و خییییییلی راحت تر به اهدافت برس.
اعتماد اعتماد اعتماد، ایمان ایمان ایمان، صبر صبر صبر
.
.
چند شب پیش صاحب خونمون پیام داد به همسرم که هم رو ببینن و در مورد موعد رهن صحبت کنن. من دعوتش کردم با اینکه کلی ابزار و امکانات پذیرایی مهمان توی خونه مون فراهم نبود.. فرداش صبح، روز پانزدهم، نوبت فایل رویاهایت را باور کن قسمت1 رسید. فایلی که بهم میگفت ریحانه صبور باش.. خودت باش.. الآن خودت رو بپذیر و فکر نکن شرایط الانت هویت تو برای کل زندگی هست.. نه. هویت تو رویای توئه.. هویت تو در درونته.. و اون فایل آرامش قلبم رو بیشتر کرد..
اون روز تا شب، توی روستای مامانم بودیم و کلاس قرآن داشتم، استاد نیومد و من هم کاری داشتم که باید زودتر از پایان کلاس میرفتم. خانم های روستا اومدن مسجد، استاد نیومد، استاد همیشه در نبود خودش کار رو به من میسپرد. از طرفی فرمانده پایگاه، گفت ریحانه دست خودتو میبوسه.. خلاصه من هم نگفتم که عجله دارم.. توی دلم میگفتم اوکی زود تموم میکنم.. بعد توی کلاس، بچه ها کلی سوال داشتن، سوالاشون رو با حوصله جواب دادم و دیگه کم کم پشیمون شدم از رفتن و گفتم میتونم اون کار خودم رو حلش کنم با ایده هایی که به ذهنم رسید. و بعدش شنیدم یکی از خانوم ها میگفت پدرش بیمارستان رفته و نذر کرده اگر اجازه بدم سوره صف و جمعه رو بخونه، گفتم باشه. و خودش خوند.
دوستان من توانایی نه گفتن رو بواسطه تمام تمرین هایی که تو زندگیم ایجاد کردم دارم و خییلی برام سهل و راحته.. اونجا انتخاب کردم که بمونم.
شبش سفره و قاشق و چنگال و قوری و برنج و …. کلی وسیله از مامانم گرفتم بردیم خونمون و با کلی فکر و ایده برای پذیرایی از مهمانم.. اولین مهمانم در خونه ی خودمون بعد از یکسال از زندگی مشترکمون.
کلی استرس داشتم برای پذیرایی، البته تمرین صبوری میکردم، تمرین بندگی میکردم.. سعیمو میکردم.. من کلاس های ابتدایی هستم و خدا تلاشم رو میبینه و یاری های خودشو میرسونه..
فرداش صبح، روز شانزدهم رویاهایت را باور کن قسمت دوم، آرامشی بود که پروردگار برام روانه کرد.. و کارای لازم رو انجام دادم طبق برنامه ریزیم..
و در نهایت رفتم از روی دیوار اتاق کارمون آیه 80 سوره اسرا رو خوندم به نیت میهمانی شام شب، بعد یکی دوساعت صاحبخونه زنگ زد و گفت شام نمیان، و عصری میان. خلاصه که این نشانه ی همون آیه بود برام. بعد رفتم یک کیک پختم برای سرو با چایی. و بعدش به نیت عقد قراردادمون دوباره رفتم همون آیه رو خوندم. و خلاصه مهمونا اومدن و صحبت کردیم و شرایطمون به هم نمیخورد. من و همسرم ایمانمون رو حفظ کردیم.. فرداییش خدا هم اومد به یاریمون که قوت قلب بیشتری بهمون بده. روز هفدهم بود و فایل بینظیر و درجه ی یک فقط روی خدا حساب کن..
خدا میدونه اون روز چند ده مرتبه این فایل رو گوش کردم.. خدا میدونه چقدر شیفته ش شدم.. رفتم توی بلوارمون قدم بزنم و این فایل رو انقدر گوش بدم که بشینه به جان و روحم.. و خلاصه ما نهایت همکاری رو با توجه به برنامه ریزی هامون با صاحب خونه داشتیم که مقداری به رهن اضافه کنیم و بمونیم.. و صاحب خونه هم با اینکه خیلی راضی بود از ما اما به سرمایه بیشتری نیاز داشت.. بنگاهی سعی میکرد ما رو از اسباب کشی بترسونه.. میگفت 10، 20 تومن اسباب کشی میشه.. ما تماس گرفتیم با دو تا حمل بار خاور مختلف، همراه با کارگر میشد 4.5 نهایتا 5 تومن.. لبخند میزدیم بخاطر این ترس ها و باورهای محدود کننده ای که سعی میکردن القا کنن.. خلاصه که ایمانمون رو حفظ کردیم و زیر بار عددی که در توانمون نبود نرفتیم.. دیروز غروب، همسرم به این فکر بود که بریم یه خونه ارزون تر از پول رهن و با باقی پول طلا بگیریم و بازی کنیم به قولی.. که امروز این فایل درخشان برام اومد که نکنید این کار رو.. یه خونه ی خوب بگیرید اندازه همون مبلغ. که بتونید یه سال زندگی همراه با آرامش داشته باشید و استفاده ش رو ببرید.. توی ذهنم این میچرخید که اگر نتونم همسرم رو متقاعد کنم و … اما به سرعت رفتم عقل کل یه سرچ در مورد باورهای همسر زدم و آگاهی هاشو دریافت کردم و سعی کردم تو اون نجواهای دور کننده نرم و فقط باورهای خودمو بسازم و خودم رو آگاه تر کنم.. فقط روی خودم کار کنم.. و نتایج رو بسازم.. برای خودم. اونوقته که همسرم هم همراه میشه..
خلاصه که خدای بزرگ ممنونم از همه حمایت ها و هدایت ها.. فرمانروای بزرگم سپاسگزارم.. خیلی حس آرومی دارم.. خیلی زیاد.
میدونم پرحرفم.. میدونم نمیام نمیام یهو با صحبت از چند روزم میام.. آخه این نشانه ها خیلی بهم پیوسته هستند.. اگر شرایطم رو نگم روزای قبل و بعدش رو نگم حق مطلب ادا نمیشه.. عذرخواه وجود تک تکم.. مینویسم برای روزهای آینده.. برای اینکه قدم های رشد خودم رو ببینم و نشانه ها رو یادم بمونه.. و شاید یه نفر که مثل خودم اهل دو دو تا چهارتا بود بخونه و دل به نشانه ها بسپاره..
استاد عزیزم، بانو شایسته ی ارزشمندم، خیلی دوستون دارم.. ممنونم ازتون که برای زندگی خودتون تلاش کردین و این بستر آگاهی بخشی رو با این کیفیت بالا به لطف خدا مهیا کردین.. خدایا شکرت برای تمام نعمت ها.
این اصل رو میشه گفت یه جاهایی از زندگیم خیلی رعایت میکردم مثل خرید مواد غذایی ویه جاهایی نه …ولی الان تمام تلاشم را میکنم برای خرید جنس باکیفیت نه فقط ارزان قیمت تا به قول استاد
عزیز از هزینه های آینده بکاهم
نکته ی بسیار مهم است این موضوع که کمتر توجه میشود
ممنونم استاد بخاطرآگاهی این فایل واز خدای بزرگ بسیار سپاسگزارم بابت فرصتی که به من این اجازه رو برای دریافت آگاهی داده.
سالها،ماه ها،هفته ها،روزها،ساعتهاو ثانیه هایی سر شار از سلامتی،ارامش،ثروت و عشق الهی رو برای تک تک اعضای خانواده بزرگ عباسمنش آرزو میکنم ….
بی نهایت تجربه درباره خرید ارزان و در نتیجه دریافت جنس و خدمات بی کیفیت یا کم کیفیت دارم ..آخرینش نصب درب برقی ارزون برای پارکینگ که توی سه سال گذشته بارها تعمیر شده و همین الان هم رفته تعمیر…
البته تجربه های زیادی هم داشتم که هزینه زیاد پرداخت کردم و نتیجه خوبی هم دریافت کردم …این فایل رو به عنوان نشانه دریافت کردم و به یاری خداوند باورهای ذهن فقیرم رو تغییر میدم و نتایج عالیش رو به اشتراک میزارم ….
وقتی چیزی رو میخوای میخری،به این فکر کن که چه نتیجه ای این ابزار داره،حتی اگر اون جنس رو نخرم،بازم اگر تلاش کنم آگاهانه به این موضوع از این زاویه نگاه کنم که چه نتیجه ای این کالا داره واسم،دارم ذهنم رو ثروتمند میکنم و باور ثروت ساز می سازم.
باید قبل از خرید هر جنس از خودم بپرسم که:
چه چیزی رو دریافت میکنم در قبال اینکه الان این مبلغ رو پرداخت میکنم.این سوال رو باید مهترین سوال زندگیم قبل از خرید هر کالایی باشه برام.
و مواظب باشم به خاطر اینکه جنسی رو ارزون بخرم،بعدا صدها برابرشو نخوام هزینه کنم.
و در نهایت،جنس هاش آشغال ارزون،گرونترین اجناس روی کره ی زمین هستند.
و یادم باشه که یه فرد ثروتمند اینجوری فکر میکنه که اون کالا چه ارزشی براش داره.
پس انرژی بزارم و سعی کنم منم مثل ثروتمندا فکر کنم!
خرید پژو پارس
یه ماشین میخواستم بخرم،رفتم یه پژو پارس خریدم که قیمتش خیلی پایین تر از مدل های خودش توی بازار بود.چقدر هم خوشحال بودم که ارزون خریدمش!
یعنی تقریبا یک دوم قیمت خرید ماشین،هزینش کردم که درست بشه و نشد و چند ماه هم انرژی و وقتم رو گرفت و درگیر تعمیرگاه بودم و موقع خرید هم هیچکی نمیخریدش!
چقدر پیچ گوشتی،پیرهن،تی شرت،شلوار،عطر و عطکلان و اوووووو هر جای زندگیم دارم نگاه میکنم فقط و فقط جنس ارزون و بی کیفیت خریدم و تهش انگار فقط پولم رو ریختم دور!
حتی میوه های ارزون میخریدم که در نهایت نه میشد خوردشون و نع میشد نگه داشت و به زووور یه کمیش قابل استفاده بود و بعد از خوردن هم مسموم میشدم و درگیر معده درد و قرص و …
یعنی تفاوتش با میوه های خوب شاید نهایتا سر جمع 50 هزار تومن میشد،ولی بالای 500 هزار تومن خرج دوا و درمونم میکردم و چقدر درد میکشیدم و در نهایت چقدر خوشحال بودم که زرنگی کردم و میوه ی ارزون گرفتم!!!!
یه وقتی هم تی شرت کیفیت دار خریدم،شاید تفاوتش با قیمت تی شرت های آشغال بازار، 2 برابر بودااا،ولی باور کنین 2 سال پوشیدمش شبانه روز و ازش کار کشیدم که خودم خسته شده بودم چرا خراب نمیشه!تازه اوایل هم که خریده بودم به خودم میگفتم که چقدر گرون خریدمش!!!
الان درکم نسبت به خرید کالا متفاوت شد،هزاران البته که باید تکامل رو رعایت کنم و این آگاهی رو یواش یواش توی عمل بیارمش.
باسلام خدمت استادان عزیزم و دوستان بینظیرم در این قسمت از فایل بینظیر ارزش ابزار
خدایا شکرت که امروز هم خداوند من رو هدایت کرد برای اینکه روی تعهدم باقی بمونم و یک برگ دیگری از این سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز رو ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ عمل کنم خدایااا شکرت
خانم شایسته ی عزیز خیلی ممنون و سپاسگزارم برای نوشته های مفید گفته های استاد در کپشن .. یکی از اون سخن های طلایی استاد عزیزمون اینکه.
وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیر میگیری تا یک ذهن ثروتمند برای خود بسازی، یکی از مهمترین کارهایی که باید به آن توجه کنی، ساختن باورهای مناسب برای خرید کردن و خرج کردن است
ذهن فقیر، همیشه همه چیز را گران میخرد
این نوع تفکر بخاطر کمتر هزینه کردن است
ذهن فقیر، بخاطر هزینه کمتر، ایدهاش خرید خودرویی دست دوم و سوم است و این ایده فقیرانه با هزینههایی همراه میشود که در دراز مدت از یک خودروی نو و با کیفیت هم گرانتر تمام میشود
بقول انگلیسی ها : ما هنوز آنقدر پولدار نشدیم که چیزی رو ارزان بخریم
یعنی با خرید و هزینه کردن برای اجناس ضعیف و بی کیفیت بمراتب هزینه اش از اجناس نو و با کیفیت هم گرانتر تمام میشود. و هم وقت و زمان و هزینه ی بیشتری رو صرف عبور و مرور کرده و فقط کافی است خودروی نامناسب و ارزان، در وسط یک جاده خاموش شود
نه تنها هزینه های مالی در بر دارد بلکه هزینه های جانبی که از همه گرانتر تمام میشود بخطر انداختن سلامتی و تصادف به خاطر کیفیت پایین خودرو میباشد و …
ذهن فقیر نه تنها جنس بی کیفیت میخره بلکه همیشه از نیروی کار غیر متخصص هم استفاده میکند
در واقع ایده ذهن فقیر استفاده از نیروی کار غیر متخصص است فقط برای اینکه دستمزد کمتری بپردازد
تمرین عالی برای ساختن ذهنیت ثروتمند و
اصلاح و بهبود آن برای ساختن یک ذهن ثروتمند خیلی مهم هست یعنی
وقتی آگاهانه این تمرینات و این کار را انجام دهیم یعنی ذهنی ثروتمند برای خود میسازیم که ما را به انجام خریدهایی هدایت میکند که نه تنها هزینه نیستند بلکه جزء سرمایه گذاریهای زندگیمان به حساب می آیند.
سرمایه گذاریهایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیر حتی به آنها فکر هم نمی کردیم
سال گذشته با خاله جانم رفتیم که یک قابلمه کوچیک برای درست کردن پلو بخره وقتی وارد مغازه شدیم انواع و اقسام قابلمه های مختلف در سایزهای مختلف رو بما معرفی کرد بعد از دیدن قابلمه ها چشمون افتاد به یک قابلمه مشکی که کف اش قطور و سرامیکی خوشکل یک وجبی بود .. یعنی ظاهراً دو سه نفره بود ولی سه چهار پیمانه میشد پلو درونش درست کرد یعنی شکل ظاهریش بزرگ بنظر نمیرسید و زیبا بود بعدش کف قابلمه از بیرون فلزی براق بود و چندین لایه های قطوری تا کف داخل قابلمه وجود داشت که مانع سوختن هر نوع غذایی میشد خیلی جالب بود که قیمت همین یک قابلمه یک وجبی سال گذشته یک میلیون بود .. اتفاقا منم از همین قابلمه مشکی های چدنی سرامیکی داشتم و همیشه هم خیلی راضی بودم ولی این قابلمه هم جدیدتر بود و هم کیفیتش فوق العاده بالاتر بود.. ولی خاله ام نمیخواست چنین هزینه ای رو برای این قابلمه پرداخت کنه ولی با تعریف هایی که صاحب مغازه از این قابلمه کرد و منم به خاله ام گفتم که اتفاقا منم از همین رو دارم ولی این قابلمه هم جدیدتره و هم خیلی خیلی باکیفیت تر از مال منه .. خلاصه خاله جانم این قابلمه رو بهمراه یک ماهیتابه ای که دو دسته دار کوچیک بود که اون هم قیمتش خوب بود و هم کیفیتش خریداری کردیم اومدیم خانه … تا مدتها خاله ام غر میزد که آخه چرا اینقدر گرون خریدم .. آخه چرا باید یک میلیون بابت این قابلمه بدم.. آخه به این کوچکی چقدر سنگینه . خلاصه از این حرفا میزد و تا مدت ها تلفنی راجب همین قابلمه صحبت میشد و منم بهش گفتم اشکالی ندارد حالا تو چند دفعه باهاش پلو درست کن تفاوتش رو ببین تا بهش عادت کنی مطمعن باش ازش خوشت میاد.. یعنی هنوز به قابلمه های قدیمیش دلبسته بود .. خلاصه بعد از اون ماجرا چند وقته دیگه رفتم پیشش .. دیدم خیلی از اون قابلمه راضیه همش میگفت عجب پلو رو خوشمزه درست میکنه .. عجب ته دیگی میشه .. عجب ببه بهههه و چهههه از دهنش نمی افتاد .. خلاصه یواش یواش به کیفیتش پی برد و الان میگه من فقط و فقط برای پلو از این قابلمه استفاده میکنم ..انکار فهمید کیفیتش با هزینه ای که برای این قابلمه پرداخت کرده ارزشش رو داشت خدا رو شکر
یک داستان دیگه از خودم بگم اینکه خدا رو شکر خدا رو صد هزار مرتبه شکر در این زمینه ذهن ثروتمندی دارم یعنی اصلا و اصلا علاقه ای به اجناس دست دوم ندارم یکـــــــــ … دوما همیشه دوست دارم از اشخاص متخصص استفاده کنم یعنی غالبنا و اکثر وقتا اینجوری بوده .. یادمه آن موقع ها که هنوز تضادها و ورشکستگی های مالی برام پیش نیومده بود خونه ای رو که در پردیس خریده بودم نوساز و خام بود یعنی حتی کابینت و شیر آلات و دوش و توالت فرنگی و کابینت های حمام و دستشویی و آشپزخانه رو به سلیقه ی خودم نصب کردم و حتی بهترین نقاش رو برای رنگ آمیزی خونه داشتم .. و حتی همیشه ماشینم رو از کمپانی خریداری می کردم یعنی همیشه نو نو بودم .. یعنی همیشه به وسایل نو و جدید و شیک علاقه داشتم خدا رو شکر در این زمینه خیلی دارم سعی میکنم بهتر هم بشم.. مثلا بعد از اون داستان های ورشکستگی مالی و از دست دادن خانه و ماشین و اموالم و بعد از آشنایی ام با استاد عباسمنش بزرگوارم خیلی زود به کمک دخترم توانستم خانه ای اجاره کنیم و برام خیلی جالبه که آن خانه ی اجاره ام هم نوساز و شیک بود و هم محله ای که رفتم جدید و نوساز بود و بعد از مدتی اون منطقه فاز پنج پردیس خیلی آباد و تر و تمیز و مرتب و شلوغ شد .. همینکه اونجا شلوغ شد جهان من رو بسمت منطقه ی بهتر و خلوت و نوسازتر هدایت کرد .. یعنی این دومین خانه ی اجاره ای هست که کاملا نوساز و کلید نخورده بود با بهترین امکانات و آسانسور و کابینت های سفید و طوسی و شیک و با گاز پنج شعله ی شیک . دو سرویس حمام دستشویی فرنگی و ایرانی . با کمدهای عالی بزرگ کشویی و چراغ های هالوژنی کناف کاری شده . و از همه مهمتر اتاق خواب نازنینم که با پنجره های قدی رو به بالکن دارم که وسعت دیدن آسمان زیبای خداوند رو رزق هر روزم کرده و الان خورشید از شمال شرقی بسمت شرق حرکت کرده و تا اول مهر میرسه درست مقابل و روبروی تختخوابم در قسمت شرق آسمان که میتونم بر تختخوابم تکیه بزنم و لحظات پر شکوه طلوع خورشید رو در فصل پاییز ببینم و بعدش تا آخر زمستون میرسه بسمت جنوب شرقی واقعا دیدن چنین صحنه ی بینظیری از پشت اون کوههای دور دست یک معجزه ای بود که آرزوشو داشتم که چنین راحت نظاره کنم خدا رو شکر از اینکه بدون هیچ محدودیتی طلوع ملکوتی الماس نشان خورشید صبحگاهی رو می تونم ببیبینم واقعا از خداوند ممنون و سپاسگذارم که هیچوقت حرکت طلوع خورشید رو به این واضحی ندیده بودم.. آخه من همیشه تصور میکردم که خورشید از شرق طلوع میکنه و بعدش سلات ظهر به وسط آسمان میرسه و بعدش در غرب هم غروب میکنه همین و.. ولی حالا متوجه شدم که نه تنها حرکت خورشید از شرق به وسط و بالای سرم هنگام ظهر هستش و بعدش از بالای سرم عبور میکنه و میره بسمت غرب و غروب میکنه بلکه هنگام طلوع خورشید هم هر روز یک درجه مثل عقربه های ساعت حرکت میکنه از شمال شرقی هر روز یک دقیقه یک دقیقه میره بسمت جنوب شرقی … فکرشو بکنید !! در فصل تابستان طلوع خورشید رو در شمال شرقی ببینی و آخر فصل زمستان جنوب شرقی . یعنی دقیقا یک نیمدایره تغییر جهت رو میشه کاملا بوضوح در یکسال دید .. وووااای مثل اینکه خیلی هیجانی شدم کلی از این زیبایی ها تعریف و تمجید و تحسین کردم و این ردپا رو در اینجا به یادگار میگذارم خدایاا شکرت
و شکر خدا با مالک خوبم مجددا تمدید قرار داد بستیم یکماه زودتر برای آخر شهریور 1403 و از این بابت فوق العاده خوشحالم و از خداوند یک درخواستی کردم اینکه اگر قرار باشه از اینجا جابجا بشم خودش منو ببره به یک جای بهتر و قشنگتر و زیباتر و نوسازترین با ویویی که هم طلوع خورشید رو داشته باشم و هم ویوی غروب زیبای نازنین رو داشته باشم الهی آمین این جمله رو همش باید تکرار و تکرار و تمرین کنم اینکه
اگر به کمتر از بهترین قانع نشوم قطعا جهان هم من را بسمت بهترین ها هدایت می کند
خدایاا شکر که همیشه از لوازم و ابزارهای نو استفاده کردم هیچوقت فکر نمی کردم این نوع نگاه به ابزار و لوازم نو دلیل ذهن ثروتمند بودن ذهن بوده باشه ولی با دیدن این فایل سعی میکنم بیشتر روی این قسمت از باورهای ثروت سازم کار کنم البته قبلنا بارها و بارها این فایل رو دیده بودم ولی این بار با آگاهی بیشتری به این موضوع تمرکز کردم و باید بیشتر و بیشتر برای ذهن ثروت سازم الگوهای بیشتر و بهتری نشون بدم تا کاملا در ذهنم تثبیت بشه بهترین باوری که همیشه می نویسم و بخودم یاد آوری می کنم اینکه من به کمتر از بهترین قانع. نیستممممنیستمممممم
الهی آمین همه ی ما به یک اندازه به منبع و ثروت و نعمتی دسترسی داریم که هیچ پایانی بر آن متصور نیست و من به این باور رسیدم که ما با فرکانس های مان زندگیمان رو خلق می کنیم
باور احساس لیاقت و باور فراوانی و باور عزت نفس رو در خودم بیشتر از همیشه تقویت میکنم چون من لایق بهترین ها هستم
من به این ایمان و یقین رسیدم که به جای پایین آوردن کیفیت زندگیم باورهایم رو قدرتمند تر کنم و قوانین زندگی رو درک کنم و با آنها هماهنگ شوم یعنی باید همیشه کیفیت رو در نظر بگیرم
قانون طلایی ذهن ثروتمند
اگر به کمتر از بهترین قانع نشویم قطعا جهان هستی ما رو بسمت بهترین ها هدایت می کند و قانع نشدن به کمتر ازبهترین یعنی تعهد به تغییر شخصیت و این عمیقترین خواسته ای است که در ذهنم دارم
یعنی تعهد برای ساختن باورهای قدرتمندتر کننده و تغییر باور محدود کننده به جای پایین آوردن کیفیت زندگی و به همان اندازه که بتوانم این دو باور احساس لیاقت و عزت نفس و باور وفور و فراوانی رو در خودم قدرتمندتر کنم به همان اندازه زندگیم در تمام جنبه های زندگیم با کیفیت تر و زیباتر خواهد شد ..
خدایااا کمکم کن ظرف وجودمو در خدایی وجودم بزرگتر کنم
خدایااا شکرت و از اینکه هم شما و هم خانم شایسته ی عزیز الگوهای بارز و مشخص من در تمام جنبه های زندگیم. هستید از خداوند تشکر و قدردانی می کنم
من باید همیشه استادانم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
همیشه وقتی میرفتم خرید میگفتم من دنبال تنوع هستم واگه یه جنس خیلی تو دستم بمونه حوصلم سر میره وخودم رو گول میزدم یه جنس رو میخریدم دو ماه نشده خراب میشد ودوباره هزینه ی دیگه
الانم همین طور هستم ولی تصمیم گرفتم روی جملات باور ساز تمرکز کنم وتکرار تکرار وتکرار
من تو این چند سال سالی چند بار هندزفری خریدم ودخترانم هم همین طور هر دفعه سیمش قطع میشد و بعد با یه سیم ودیگه …
حالا یه ایر پاد همسرم خرید برام که نزدیک یه ساله چقدر راحتتر شدم وچقدر بیشتر استفاده میکنم و بیشتر شبانه روز دارم استفاده میکنم تازه دوتا بی هم استفاده میکنیم
وچقدر راضی تریم
چقدر صدا واضح تر
این زمانی که ما این ایر پاد رو استفاده میکنم حساب کنم غیراز استفاده سخت هندزفری های سیمی که خیلی خودش دردسره وچندتاشو تا حالا خریده بودم در حالی که کیفیت این هندزفری وراحتی که داره وکیفیت جنسش اصلا قابل مقایسه نیست با سیمی قبلی
ما یه جاروبرقی حدود 18سال پیش خریدیم
برند پارس خزر بود کوچیک وجمع جور ولی قدرت بالایی داشت واقعا از کیفیتش راضی بودم
یه ساله جاروبرقی خریدم مارک خارجی
هم سنگینه وهم وسائلش یکی یکی داره خراب میشه وکیفیت کیسه یه بار مصرفش هم جالبی نیس
وهمیشه اذیتیم موقع استفاده ولی از اون جارو برقی واقعا راضی بودم
یه بار رفتم یه پوستکن برا آشپز خونه بخرم
قیمت یکیش چند برابر بود من ارزونتر و خریدم
چند وقت استفاده نکرده دستش شکست و خودم متوجه شدم این جنس وکیفیت کالا هس که مهمه وتاره یه بار خرید چقدر بهتر از چند بار خریدنه وتازه موقع استفاده هم یه لذتی وسائل با کیفیت داره که موقعی که لمسش میکنیم متوجه میشیم
حالا در مورد هر وسیله ای اگه همین طور باشیم چقدر خوب میشه
مثل ماشین که این ذهنیت باشه که ماشین خوب سوار شدیم وفکر لوازم جانبیش رو هم نکنیم
سپاس گزار خداوندم بابت یک روز دیگه ای که در مسیر او حرکت کردم و احساس خوبی داشتم
و اما تمرین این فایل
از آخر شروع میکنم تا یادم بیاد و بنویسم به امیده خدا
پارسال با پسر داییم داشتیم میرفتیم یه سفر کوتاه که تو مسیر یه نفر بساط کرده بود و زده بود کفش اسپورت 100هزار تومن
و پسر داییم نگه داشت ،گف برا چن روزی که اینجام یه جف بخرم تو باشگاه استفاده کنم و رفتیم نگا کنیم و یه جفت خرید و کفشا ظاهر خوشگلی داشتن و یه جفتم برا من خرید و گف یه جفتم تو وردار
دو جفت کفش شد 200هزار تومن
یعنی شما فک کن یه کفش 100هزار تومنی ،حتی اگه 100هزارتومنشم سود باشه ،بازم برا طرف کمه .
آقا ما آوردیم و من چند باری پوشیدم تو باشگاه و اینور اونور ،اصن پلاستیک خالص بود و به جوری پا توش بو میگرف که اصن اوضاعی بود ،پاهای من اصن جندین ساله که یادم نمیاد بو بده ،حتی اگه یک شبانه روز تو کفش باشه ،وای دیگه به لطف کفش صدهزار تومنی شد دیگه ، حالا این تجربه ضرری نشد برام و هزینه تعمیر و فلان که ندادم و اصن پولیم بابت کفش ندادم ولی خب دیگه واقعا برام تجربه شد ،البته نمیشه هم راجب قیمت بگی که چون قیمتش بالاست جنسش خوبه با چون قیمتش پایینه جنسش بده ها ،مثلا من فک کنم سال 92سه اینا بود از بندر عباس که مهمون رفته بودیم اونموقع یه تیشرتت از بساطی خریدم 7هزار تومن و اون تیشرت و من فک کنم سه سال پوشیدم ،اصن نه رنگش میرف ،هر چی میشستی انکار تازه تر میشد ،یه تیشرت رنگ بنفش روشن که جلوش نوشته بود به انگلیس اپل و خیلیم دوسش داشتم هنوزم یادمه ،انقد پوشیدم که خراب نشد ،دیگه اندازم نشد بعدش ،یعنی میخوام بگم که بحث درونیه نه که بگم آقا من جنس ارزون بخرم یعنی احساس عدم لیاقت دارم یا باور کمبود دارم ،نه بحث اینه که با چه باوری من اون تیشرت و یا اون وسیله و لباس ارزون و میخرم ،با این باور که عع چقد قشنگه و به دلم نشست که بخرم ،یا نه با باور اینکه حالا این ارزونه و نمیخواد برا یه لباس انقد هزینه کنم و هزارتا بهونه بیارم تا باور کمبود رو بخوام سرپوش بزارم روش
مثال :ایلان ماسک که ثروتمندترین شخص دنیاس تیشرت 7دلاری تنشه ،خب باور کمبود که نداره ،حال کرده اصن به هزار و یک دلیل یا اصن ظاهر براش مهم نیست یا هر چی ،در هر حال اون انتخابش بوده ، البته اینم گفتنش خالی از لطف نیست لای پرانتز بگم (خیلی ها اصن نمیتونن حتی به سلیقه ی خودشون لباس انتخاب کنن و میرن یه لباسایی از یه برندهای گرون میگیرن که اصن لباسه رو مفت بدن من خودم نمیپوشم ،اون طرح و اون تیپ رو ،ولی خب به طرف میگی بابا این چیه پوشیدی و این همه ام هزینه کردی و اینا ،بعد توجیهش چیه ؟؟؟میگه برو بابا اینو فلان سلبریتی میپوشه تو کجای کاری اگه بد بود که اون نمیپوشید !!!و این قدم پولشه و اینا
یعنی انتخاب های ما میتونه باورهای مختلفی پشتش باشه ،ولی خب دیگه ما که نمیتونیم به خودمون دروغ بگیم ،ما میفهمیم موقع خرید چرا ارزون میخریم ؟؟؟به خاطر باور کمبود دست و دلمون میلرزه یا نه باور به فراوانی داریم و از بین اون همه مثلا لباس گرون حال کردیم که این لباس ارزونه که خیلی طرحش خوشگله رو بخریم حتی اگه بدونیم که مثلا 10روز دیگه خراب میشه و باید بنداریمش دور
پس قیمت اصن ملاک نیست اون باور پشت این انتخاب ها و تصمیم ها ملاکه ،
مثلا یه هفته پیش تو همین بحث لباس ،دهات بودم که هفته ای یه بار میان بساژ میکنن و یه تیشرت خریدم 270هزار تومن و اصن هدایتی شد و انقد عاشق این تیشرتم که دلم تنگه دوباره بپوشمش زود ، و همین تیشرت رو شما بوتیک آشنا داشته باشی و بری از بوتیک بخری یه منتم سرت میزاره و میگه اینا 600تومنه برا تو 550میرنم و زرتی کارت رو میکشه و بعد مثلا من خودم پارسال حال میکردم و میگفتم از بساطی نمیخرم و از بوتیک میخرم و کلاسیک رفته بالا. تو خیاله خودم ،در حالی که همون شلواری که از بوتیک خریدم 800هزار تومن توی فروشگاه ارزانسرا گذاشته 500هزار تومن دقیقا همونو ،
پس بحث باوریه که پشت این خرید داریم
هودی خریدم 700هزار تومن از بوتیک و همون هودی و دیجی کالا گذاشته 250هزار تومن ،
خب وقتی که یه جنسی رو من میدونم که دقیقا همون جنسه و دوتا مغازه اونورتر 200هزار تومن ارزونتر میده ،من چرا گرون بخرم به هوای اینکه من باور به فراوانی دارم و اشکال ندارد بیا این 200تومن بیشتر میخرم !!!!اینها مرزهای باریکیه که باید بدونیم چی به چیه
و خب توی بحث ابزار مثلا یا غیره
یادمه یه ماشین موزر خریدم سوغاتی برا پدرم 80هزار تومن و فک کنم سه بار استفاده شد 5سال پیش ،ولی خب یه موزر خریدم 550تومن هر بلاییم سرش میاری کار میکنه مث بنز ،خب به هوای اینکه هم سوغاتی ببرم و هم دست خالی نباشم و از همه مهم تر ارزونم هست ، یا سه ساعت خریدم بازم برا پدرم چند سال پیش اون فقط زرق و برق داشت و ظاهر رنگشم طلایی بود 150تومن دادم و اونم که اصن پدرم ننداخت و یه مدت بعد این کار نکرد
یا تو بوتیک رفیقم بودم طرف اومد داخل و ادکلن داشت و گف بخرید و اینا ،ادکلن و میداد 150هزاررتومن و منم گفتم دست خالی را نندازم و اتفاقا 150تومن تو جیبم بود نقد و دادم بهش و رفیقمم از محرم تیشرت مشکی تو مغازه مونده بود و گف کسی اینارو نمیخوره و یه ادکلنم اون برداشت و یه تیشرت مشکی داد از اینا که شبیه گونی ارده و به هیکل طرفم میخورد و پسندید اتفاقا و خب من اون ادکلن و برا مگسا تو بنگاه استفاده کردم ،
اسپری خریدم مثلا 100هزار تومن موندگاری نداشت اصن ،ولی مثلا از یه ادکلن فروشی اسپری گرفتم گف این اصل فرانسس و راستم میگف یه پیس میزنی بوش تا یه هفته میمونه یا عطر تام فورد پر کردم زمستون تو این شیشه نازکا که اندازه ی انگست اشارس و برا اونم 300دادم و اونم فوقا العادس موندگاریش و اینا یه کوچولو اسپری میکنی روی لباس که البته غلیظه و رو دستم اسپری میکنم و بعد میزنم که لکه نگیره و لباس و چند بار میشوری بازم بوش میاد ، و بازم میگم تو ایران ما ماشاالله همه چی در هم بر همه و نمیشه از قیمت قضاوت کرد خیلی موقع ها ،توهمین مثال اسپری و اینا من اسپری این بار از فروشگاه خریدم 60تومن و بوشم واقعا عالیه و موندگاریشم خوبه ،مهم اون باوریه که پشت این انتخاب و خرید هست
یه پرایدی داشتم که نمیخوام وارد بحثش بشم ،اندازه قیمتش من هزینه تعمیر دادم ،واخرشم نمیدونم چی شد اصن پولش و اینا ،
یه گوشی ساده گرفتم سال 95با کارتنش از مغازه با گارانتی وگوشی اصله اون زمان 90تومن دادم که پول خوبی بود برا اون گوشی و هنوزم که هنوزه دارمش وعین ساعت کار میکنه ،برا پدربزرگم گوشی خریدم و برا داداشم خریدم که پدربزرگم به رحمت خدا رفت و گوشی دست مادربزرگمه و 8نه ساله که داره استفاده میشه اونم اصله سامسونگه و پول خوبی دادم ، کلا جنسی که واقعا میدونیم خوبه ،پول خوبیم باید براش داد ،اما وقتی میدونیم جنسی اونی که ما میخوایم نیست و فقط چون ارزونه و اینا ،باید برگردیم و کنکاش کنیم و اصن پول دادن به جنسی که به خاطر ارزونی داریم میخریم به نظرم حتی بی احترامی به پولیه که خیلی با ارزشه .
خیلی مثالا باید باشه و اینا خب یادم اومد و امید وارم بیشتر تو این زمینه روی خودم کارکنم و تجربه کردم وقتی که آدم اون جنسی که میخواد رو با احساس لیاقت و باور فراوانی و با دلی قرص میخره حالا لباس اگه باشه ،اثن وقتی توی تنشه ، اون حس قدرتی که از این خرید میگیری ،اون احساس لیاقتی که از این خرید میکنی که تخفیف نخواستی و اونی که دوس داشتی و بدون توجه به قیمت و…. میخری ،چندین برابر آدم و رشد میده و طبق قانون باید پول آسانتر وارد زندگی بشه توی این مثال ،چرا ؟؟؟چون با احساس لیاقت و با قدرت خرید کردیم و این پیغام رو به دنیا دادیم که من ارزشمندم و هر چی رو که بخوام رو میخرم و این با هر بار خرید تقویت میشه و آرام آرام مبلغ خرید هام بالا میره و این یک قانون است .
واقعا فایل عالی بود همیشه به نتایج باید نگاه کرد نه به الان و ارزون بودن وسیله ارزش ابزار یعنی این. قدر خودمون را بدونیم برای خودمون برای پولمون ارزش قائل بشیم و لایق چیزهای خوب بدونیم .
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان همسفرم
سفرنامه روز هیجدهم
مهمترین عاملی که باعث میشه که به چیزهای ارزان و کم کیفیت روی بیاوریم کمبود باور فراوانی و عدم احساس لیاقت هستش .
ما بارها چیزهای ارزان و کم کیفیت را خریدیم که برامون زیاد کار نکرده ویا ضرر کردیم ما باید این را یک تضاد ببینیم تا باور فراوانی را در خودمان ایجاد کنیم من خودم وقتی چیزی ارزان میخرم هزاران دلیل منطقی ذهنم میاره که کار عالی انجام دادم وقتی هم چیز گران می خرم بازهم ذهنم دلیل میاره که باور کمبود داره و باعث میشه که احساس بدی را تجربه کنم وگفتگوهای ذهنیم شروع میشه این ذهن در دوحالت گفتگو داره پس چه بهتر که بتوانیم فراوانی و احساس لیاقت را در وجودمان رشد دهیم و اجازه ندهیم که ذهن برایمان تصمیم بگیره هرچند این از باورهای کمبود که داریم می آید ولی آگاهانه میتوانیم تغییرش دهیم.از امروز سعی میکنم آگاهانه وقتی خواستم چیزی بخرم اول به کیفیت توجه کنم و قیمت برام مهم نباشد.
سپاسگزارم از استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان هم فرکانسم
سلام استاد عزیز، بانو شایسته ی گرانقدر و همراهان پرتلاش و باهوشم..
من غرق در نشانه و معجزه و هدایتم.. منی که هیچ ادعایی ندارم، فقط و فقط بواسطه ی دنبال کردن همین روزشمار و یه خواسته ی قلبی و عمیق برای هدایت شدن، زیر سایه آرامش و هدایت الهی قرار گرفتم.. خدایا شکرت.. هر چی دارم هر چی هستم همه از توئه خدای من.. فرمانروای مهربان من.. فرمانروای بخشنده ی من، فرمانروای روزی رسان من..
از بس این هدایت ها و این همزمانی ها زیاده، به این باور رسیدم هیچ دو دو تا چهارتایی وجود نداره، همه چی مجازه.. همه چی دکوره.. تمام این جهان فرکانسه و تمام این جهان هدایته.. شما تصور کن یه میلیون پول داری.. شما قاعدتا باید بتونی یک کیلو انگور بگیری. اما یه جوری ممکنه جهان بچرخه که نتونی بگیری. و ممکنه برای کسی که هیچ پولی نداره، یه جوری به انواع و اقسام روش ها یک کیلو انگور برسه..
زندگی همش مجازه. زندگی مثل آبیه که توی انواع ظرف ها ریخته میشه و شکل اون ظرف ها میشه.. انسان ها خیلی سال پیش فکر میکردن تنها راه جابه جایی بین دو تا شهر، قدم برداشتنه.. در حالی که خر و الاق و شتر میتونست کمکشون کنه.. در حالی که اسب سرعت بیشتری داره.. در حالی که بعدها خودروهایی اومد که سرعت و راحتی خیییلی بیشتری داره.. در حالی که هلیکوپترهایی هست که خیلی سریع تر و راحت تر میرسی… هیچ نشدی وجود نداره.. این اسب و خودرو و هلیکوپتر همشون همون خدان.. همشون هدایت هستن.. به خودم میگم ریحانه بینهایت روش وجود داره برای هر خواسته ای.. درگیر موانع نشو.
فکر نکن فقط همین دودوتا چهارتای خودته.. نه.
به اونها اعتماد نکن.. فقط دلتو بسپر به خدا و از خودش بخواه. تسلیم بودن رو، بندگی کردن رو تمرین کن ریحانه جانم.. فرمانروای اصلی رو بشناس و پادشاه جهانت باش و خییییییلی راحت تر به اهدافت برس.
اعتماد اعتماد اعتماد، ایمان ایمان ایمان، صبر صبر صبر
.
.
چند شب پیش صاحب خونمون پیام داد به همسرم که هم رو ببینن و در مورد موعد رهن صحبت کنن. من دعوتش کردم با اینکه کلی ابزار و امکانات پذیرایی مهمان توی خونه مون فراهم نبود.. فرداش صبح، روز پانزدهم، نوبت فایل رویاهایت را باور کن قسمت1 رسید. فایلی که بهم میگفت ریحانه صبور باش.. خودت باش.. الآن خودت رو بپذیر و فکر نکن شرایط الانت هویت تو برای کل زندگی هست.. نه. هویت تو رویای توئه.. هویت تو در درونته.. و اون فایل آرامش قلبم رو بیشتر کرد..
اون روز تا شب، توی روستای مامانم بودیم و کلاس قرآن داشتم، استاد نیومد و من هم کاری داشتم که باید زودتر از پایان کلاس میرفتم. خانم های روستا اومدن مسجد، استاد نیومد، استاد همیشه در نبود خودش کار رو به من میسپرد. از طرفی فرمانده پایگاه، گفت ریحانه دست خودتو میبوسه.. خلاصه من هم نگفتم که عجله دارم.. توی دلم میگفتم اوکی زود تموم میکنم.. بعد توی کلاس، بچه ها کلی سوال داشتن، سوالاشون رو با حوصله جواب دادم و دیگه کم کم پشیمون شدم از رفتن و گفتم میتونم اون کار خودم رو حلش کنم با ایده هایی که به ذهنم رسید. و بعدش شنیدم یکی از خانوم ها میگفت پدرش بیمارستان رفته و نذر کرده اگر اجازه بدم سوره صف و جمعه رو بخونه، گفتم باشه. و خودش خوند.
دوستان من توانایی نه گفتن رو بواسطه تمام تمرین هایی که تو زندگیم ایجاد کردم دارم و خییلی برام سهل و راحته.. اونجا انتخاب کردم که بمونم.
شبش سفره و قاشق و چنگال و قوری و برنج و …. کلی وسیله از مامانم گرفتم بردیم خونمون و با کلی فکر و ایده برای پذیرایی از مهمانم.. اولین مهمانم در خونه ی خودمون بعد از یکسال از زندگی مشترکمون.
کلی استرس داشتم برای پذیرایی، البته تمرین صبوری میکردم، تمرین بندگی میکردم.. سعیمو میکردم.. من کلاس های ابتدایی هستم و خدا تلاشم رو میبینه و یاری های خودشو میرسونه..
فرداش صبح، روز شانزدهم رویاهایت را باور کن قسمت دوم، آرامشی بود که پروردگار برام روانه کرد.. و کارای لازم رو انجام دادم طبق برنامه ریزیم..
و در نهایت رفتم از روی دیوار اتاق کارمون آیه 80 سوره اسرا رو خوندم به نیت میهمانی شام شب، بعد یکی دوساعت صاحبخونه زنگ زد و گفت شام نمیان، و عصری میان. خلاصه که این نشانه ی همون آیه بود برام. بعد رفتم یک کیک پختم برای سرو با چایی. و بعدش به نیت عقد قراردادمون دوباره رفتم همون آیه رو خوندم. و خلاصه مهمونا اومدن و صحبت کردیم و شرایطمون به هم نمیخورد. من و همسرم ایمانمون رو حفظ کردیم.. فرداییش خدا هم اومد به یاریمون که قوت قلب بیشتری بهمون بده. روز هفدهم بود و فایل بینظیر و درجه ی یک فقط روی خدا حساب کن..
خدا میدونه اون روز چند ده مرتبه این فایل رو گوش کردم.. خدا میدونه چقدر شیفته ش شدم.. رفتم توی بلوارمون قدم بزنم و این فایل رو انقدر گوش بدم که بشینه به جان و روحم.. و خلاصه ما نهایت همکاری رو با توجه به برنامه ریزی هامون با صاحب خونه داشتیم که مقداری به رهن اضافه کنیم و بمونیم.. و صاحب خونه هم با اینکه خیلی راضی بود از ما اما به سرمایه بیشتری نیاز داشت.. بنگاهی سعی میکرد ما رو از اسباب کشی بترسونه.. میگفت 10، 20 تومن اسباب کشی میشه.. ما تماس گرفتیم با دو تا حمل بار خاور مختلف، همراه با کارگر میشد 4.5 نهایتا 5 تومن.. لبخند میزدیم بخاطر این ترس ها و باورهای محدود کننده ای که سعی میکردن القا کنن.. خلاصه که ایمانمون رو حفظ کردیم و زیر بار عددی که در توانمون نبود نرفتیم.. دیروز غروب، همسرم به این فکر بود که بریم یه خونه ارزون تر از پول رهن و با باقی پول طلا بگیریم و بازی کنیم به قولی.. که امروز این فایل درخشان برام اومد که نکنید این کار رو.. یه خونه ی خوب بگیرید اندازه همون مبلغ. که بتونید یه سال زندگی همراه با آرامش داشته باشید و استفاده ش رو ببرید.. توی ذهنم این میچرخید که اگر نتونم همسرم رو متقاعد کنم و … اما به سرعت رفتم عقل کل یه سرچ در مورد باورهای همسر زدم و آگاهی هاشو دریافت کردم و سعی کردم تو اون نجواهای دور کننده نرم و فقط باورهای خودمو بسازم و خودم رو آگاه تر کنم.. فقط روی خودم کار کنم.. و نتایج رو بسازم.. برای خودم. اونوقته که همسرم هم همراه میشه..
خلاصه که خدای بزرگ ممنونم از همه حمایت ها و هدایت ها.. فرمانروای بزرگم سپاسگزارم.. خیلی حس آرومی دارم.. خیلی زیاد.
میدونم پرحرفم.. میدونم نمیام نمیام یهو با صحبت از چند روزم میام.. آخه این نشانه ها خیلی بهم پیوسته هستند.. اگر شرایطم رو نگم روزای قبل و بعدش رو نگم حق مطلب ادا نمیشه.. عذرخواه وجود تک تکم.. مینویسم برای روزهای آینده.. برای اینکه قدم های رشد خودم رو ببینم و نشانه ها رو یادم بمونه.. و شاید یه نفر که مثل خودم اهل دو دو تا چهارتا بود بخونه و دل به نشانه ها بسپاره..
استاد عزیزم، بانو شایسته ی ارزشمندم، خیلی دوستون دارم.. ممنونم ازتون که برای زندگی خودتون تلاش کردین و این بستر آگاهی بخشی رو با این کیفیت بالا به لطف خدا مهیا کردین.. خدایا شکرت برای تمام نعمت ها.
به نام پروردگار زیبایی ها
سلام به استاد عزیز م وخانم شایسته نازنین
این اصل رو میشه گفت یه جاهایی از زندگیم خیلی رعایت میکردم مثل خرید مواد غذایی ویه جاهایی نه …ولی الان تمام تلاشم را میکنم برای خرید جنس باکیفیت نه فقط ارزان قیمت تا به قول استاد
عزیز از هزینه های آینده بکاهم
نکته ی بسیار مهم است این موضوع که کمتر توجه میشود
ممنونم استاد بخاطرآگاهی این فایل واز خدای بزرگ بسیار سپاسگزارم بابت فرصتی که به من این اجازه رو برای دریافت آگاهی داده.
باسلام ..
سالها،ماه ها،هفته ها،روزها،ساعتهاو ثانیه هایی سر شار از سلامتی،ارامش،ثروت و عشق الهی رو برای تک تک اعضای خانواده بزرگ عباسمنش آرزو میکنم ….
بی نهایت تجربه درباره خرید ارزان و در نتیجه دریافت جنس و خدمات بی کیفیت یا کم کیفیت دارم ..آخرینش نصب درب برقی ارزون برای پارکینگ که توی سه سال گذشته بارها تعمیر شده و همین الان هم رفته تعمیر…
البته تجربه های زیادی هم داشتم که هزینه زیاد پرداخت کردم و نتیجه خوبی هم دریافت کردم …این فایل رو به عنوان نشانه دریافت کردم و به یاری خداوند باورهای ذهن فقیرم رو تغییر میدم و نتایج عالیش رو به اشتراک میزارم ….
آرام و شاد و ثروتمند باشید.
سلام و دروود
روز شمار تحول زندگی من
روز 18 ام،بار دوم
مهمترین درسهای من از این فایل:
وقتی چیزی رو میخوای میخری،به این فکر کن که چه نتیجه ای این ابزار داره،حتی اگر اون جنس رو نخرم،بازم اگر تلاش کنم آگاهانه به این موضوع از این زاویه نگاه کنم که چه نتیجه ای این کالا داره واسم،دارم ذهنم رو ثروتمند میکنم و باور ثروت ساز می سازم.
باید قبل از خرید هر جنس از خودم بپرسم که:
چه چیزی رو دریافت میکنم در قبال اینکه الان این مبلغ رو پرداخت میکنم.این سوال رو باید مهترین سوال زندگیم قبل از خرید هر کالایی باشه برام.
و مواظب باشم به خاطر اینکه جنسی رو ارزون بخرم،بعدا صدها برابرشو نخوام هزینه کنم.
و در نهایت،جنس هاش آشغال ارزون،گرونترین اجناس روی کره ی زمین هستند.
و یادم باشه که یه فرد ثروتمند اینجوری فکر میکنه که اون کالا چه ارزشی براش داره.
پس انرژی بزارم و سعی کنم منم مثل ثروتمندا فکر کنم!
خرید پژو پارس
یه ماشین میخواستم بخرم،رفتم یه پژو پارس خریدم که قیمتش خیلی پایین تر از مدل های خودش توی بازار بود.چقدر هم خوشحال بودم که ارزون خریدمش!
یعنی تقریبا یک دوم قیمت خرید ماشین،هزینش کردم که درست بشه و نشد و چند ماه هم انرژی و وقتم رو گرفت و درگیر تعمیرگاه بودم و موقع خرید هم هیچکی نمیخریدش!
چقدر پیچ گوشتی،پیرهن،تی شرت،شلوار،عطر و عطکلان و اوووووو هر جای زندگیم دارم نگاه میکنم فقط و فقط جنس ارزون و بی کیفیت خریدم و تهش انگار فقط پولم رو ریختم دور!
حتی میوه های ارزون میخریدم که در نهایت نه میشد خوردشون و نع میشد نگه داشت و به زووور یه کمیش قابل استفاده بود و بعد از خوردن هم مسموم میشدم و درگیر معده درد و قرص و …
یعنی تفاوتش با میوه های خوب شاید نهایتا سر جمع 50 هزار تومن میشد،ولی بالای 500 هزار تومن خرج دوا و درمونم میکردم و چقدر درد میکشیدم و در نهایت چقدر خوشحال بودم که زرنگی کردم و میوه ی ارزون گرفتم!!!!
یه وقتی هم تی شرت کیفیت دار خریدم،شاید تفاوتش با قیمت تی شرت های آشغال بازار، 2 برابر بودااا،ولی باور کنین 2 سال پوشیدمش شبانه روز و ازش کار کشیدم که خودم خسته شده بودم چرا خراب نمیشه!تازه اوایل هم که خریده بودم به خودم میگفتم که چقدر گرون خریدمش!!!
الان درکم نسبت به خرید کالا متفاوت شد،هزاران البته که باید تکامل رو رعایت کنم و این آگاهی رو یواش یواش توی عمل بیارمش.
عااشقتونممم استادان عزیزم
چهاردهمین قسمت
از لیست سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز ارزش ابزار
باسلام خدمت استادان عزیزم و دوستان بینظیرم در این قسمت از فایل بینظیر ارزش ابزار
خدایا شکرت که امروز هم خداوند من رو هدایت کرد برای اینکه روی تعهدم باقی بمونم و یک برگ دیگری از این سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز رو ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ عمل کنم خدایااا شکرت
خانم شایسته ی عزیز خیلی ممنون و سپاسگزارم برای نوشته های مفید گفته های استاد در کپشن .. یکی از اون سخن های طلایی استاد عزیزمون اینکه.
وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیر میگیری تا یک ذهن ثروتمند برای خود بسازی، یکی از مهمترین کارهایی که باید به آن توجه کنی، ساختن باورهای مناسب برای خرید کردن و خرج کردن است
ذهن فقیر، همیشه همه چیز را گران میخرد
این نوع تفکر بخاطر کمتر هزینه کردن است
ذهن فقیر، بخاطر هزینه کمتر، ایدهاش خرید خودرویی دست دوم و سوم است و این ایده فقیرانه با هزینههایی همراه میشود که در دراز مدت از یک خودروی نو و با کیفیت هم گرانتر تمام میشود
بقول انگلیسی ها : ما هنوز آنقدر پولدار نشدیم که چیزی رو ارزان بخریم
یعنی با خرید و هزینه کردن برای اجناس ضعیف و بی کیفیت بمراتب هزینه اش از اجناس نو و با کیفیت هم گرانتر تمام میشود. و هم وقت و زمان و هزینه ی بیشتری رو صرف عبور و مرور کرده و فقط کافی است خودروی نامناسب و ارزان، در وسط یک جاده خاموش شود
نه تنها هزینه های مالی در بر دارد بلکه هزینه های جانبی که از همه گرانتر تمام میشود بخطر انداختن سلامتی و تصادف به خاطر کیفیت پایین خودرو میباشد و …
ذهن فقیر نه تنها جنس بی کیفیت میخره بلکه همیشه از نیروی کار غیر متخصص هم استفاده میکند
در واقع ایده ذهن فقیر استفاده از نیروی کار غیر متخصص است فقط برای اینکه دستمزد کمتری بپردازد
تمرین عالی برای ساختن ذهنیت ثروتمند و
اصلاح و بهبود آن برای ساختن یک ذهن ثروتمند خیلی مهم هست یعنی
وقتی آگاهانه این تمرینات و این کار را انجام دهیم یعنی ذهنی ثروتمند برای خود میسازیم که ما را به انجام خریدهایی هدایت میکند که نه تنها هزینه نیستند بلکه جزء سرمایه گذاریهای زندگیمان به حساب می آیند.
سرمایه گذاریهایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیر حتی به آنها فکر هم نمی کردیم
سال گذشته با خاله جانم رفتیم که یک قابلمه کوچیک برای درست کردن پلو بخره وقتی وارد مغازه شدیم انواع و اقسام قابلمه های مختلف در سایزهای مختلف رو بما معرفی کرد بعد از دیدن قابلمه ها چشمون افتاد به یک قابلمه مشکی که کف اش قطور و سرامیکی خوشکل یک وجبی بود .. یعنی ظاهراً دو سه نفره بود ولی سه چهار پیمانه میشد پلو درونش درست کرد یعنی شکل ظاهریش بزرگ بنظر نمیرسید و زیبا بود بعدش کف قابلمه از بیرون فلزی براق بود و چندین لایه های قطوری تا کف داخل قابلمه وجود داشت که مانع سوختن هر نوع غذایی میشد خیلی جالب بود که قیمت همین یک قابلمه یک وجبی سال گذشته یک میلیون بود .. اتفاقا منم از همین قابلمه مشکی های چدنی سرامیکی داشتم و همیشه هم خیلی راضی بودم ولی این قابلمه هم جدیدتر بود و هم کیفیتش فوق العاده بالاتر بود.. ولی خاله ام نمیخواست چنین هزینه ای رو برای این قابلمه پرداخت کنه ولی با تعریف هایی که صاحب مغازه از این قابلمه کرد و منم به خاله ام گفتم که اتفاقا منم از همین رو دارم ولی این قابلمه هم جدیدتره و هم خیلی خیلی باکیفیت تر از مال منه .. خلاصه خاله جانم این قابلمه رو بهمراه یک ماهیتابه ای که دو دسته دار کوچیک بود که اون هم قیمتش خوب بود و هم کیفیتش خریداری کردیم اومدیم خانه … تا مدتها خاله ام غر میزد که آخه چرا اینقدر گرون خریدم .. آخه چرا باید یک میلیون بابت این قابلمه بدم.. آخه به این کوچکی چقدر سنگینه . خلاصه از این حرفا میزد و تا مدت ها تلفنی راجب همین قابلمه صحبت میشد و منم بهش گفتم اشکالی ندارد حالا تو چند دفعه باهاش پلو درست کن تفاوتش رو ببین تا بهش عادت کنی مطمعن باش ازش خوشت میاد.. یعنی هنوز به قابلمه های قدیمیش دلبسته بود .. خلاصه بعد از اون ماجرا چند وقته دیگه رفتم پیشش .. دیدم خیلی از اون قابلمه راضیه همش میگفت عجب پلو رو خوشمزه درست میکنه .. عجب ته دیگی میشه .. عجب ببه بهههه و چهههه از دهنش نمی افتاد .. خلاصه یواش یواش به کیفیتش پی برد و الان میگه من فقط و فقط برای پلو از این قابلمه استفاده میکنم ..انکار فهمید کیفیتش با هزینه ای که برای این قابلمه پرداخت کرده ارزشش رو داشت خدا رو شکر
یک داستان دیگه از خودم بگم اینکه خدا رو شکر خدا رو صد هزار مرتبه شکر در این زمینه ذهن ثروتمندی دارم یعنی اصلا و اصلا علاقه ای به اجناس دست دوم ندارم یکـــــــــ … دوما همیشه دوست دارم از اشخاص متخصص استفاده کنم یعنی غالبنا و اکثر وقتا اینجوری بوده .. یادمه آن موقع ها که هنوز تضادها و ورشکستگی های مالی برام پیش نیومده بود خونه ای رو که در پردیس خریده بودم نوساز و خام بود یعنی حتی کابینت و شیر آلات و دوش و توالت فرنگی و کابینت های حمام و دستشویی و آشپزخانه رو به سلیقه ی خودم نصب کردم و حتی بهترین نقاش رو برای رنگ آمیزی خونه داشتم .. و حتی همیشه ماشینم رو از کمپانی خریداری می کردم یعنی همیشه نو نو بودم .. یعنی همیشه به وسایل نو و جدید و شیک علاقه داشتم خدا رو شکر در این زمینه خیلی دارم سعی میکنم بهتر هم بشم.. مثلا بعد از اون داستان های ورشکستگی مالی و از دست دادن خانه و ماشین و اموالم و بعد از آشنایی ام با استاد عباسمنش بزرگوارم خیلی زود به کمک دخترم توانستم خانه ای اجاره کنیم و برام خیلی جالبه که آن خانه ی اجاره ام هم نوساز و شیک بود و هم محله ای که رفتم جدید و نوساز بود و بعد از مدتی اون منطقه فاز پنج پردیس خیلی آباد و تر و تمیز و مرتب و شلوغ شد .. همینکه اونجا شلوغ شد جهان من رو بسمت منطقه ی بهتر و خلوت و نوسازتر هدایت کرد .. یعنی این دومین خانه ی اجاره ای هست که کاملا نوساز و کلید نخورده بود با بهترین امکانات و آسانسور و کابینت های سفید و طوسی و شیک و با گاز پنج شعله ی شیک . دو سرویس حمام دستشویی فرنگی و ایرانی . با کمدهای عالی بزرگ کشویی و چراغ های هالوژنی کناف کاری شده . و از همه مهمتر اتاق خواب نازنینم که با پنجره های قدی رو به بالکن دارم که وسعت دیدن آسمان زیبای خداوند رو رزق هر روزم کرده و الان خورشید از شمال شرقی بسمت شرق حرکت کرده و تا اول مهر میرسه درست مقابل و روبروی تختخوابم در قسمت شرق آسمان که میتونم بر تختخوابم تکیه بزنم و لحظات پر شکوه طلوع خورشید رو در فصل پاییز ببینم و بعدش تا آخر زمستون میرسه بسمت جنوب شرقی واقعا دیدن چنین صحنه ی بینظیری از پشت اون کوههای دور دست یک معجزه ای بود که آرزوشو داشتم که چنین راحت نظاره کنم خدا رو شکر از اینکه بدون هیچ محدودیتی طلوع ملکوتی الماس نشان خورشید صبحگاهی رو می تونم ببیبینم واقعا از خداوند ممنون و سپاسگذارم که هیچوقت حرکت طلوع خورشید رو به این واضحی ندیده بودم.. آخه من همیشه تصور میکردم که خورشید از شرق طلوع میکنه و بعدش سلات ظهر به وسط آسمان میرسه و بعدش در غرب هم غروب میکنه همین و.. ولی حالا متوجه شدم که نه تنها حرکت خورشید از شرق به وسط و بالای سرم هنگام ظهر هستش و بعدش از بالای سرم عبور میکنه و میره بسمت غرب و غروب میکنه بلکه هنگام طلوع خورشید هم هر روز یک درجه مثل عقربه های ساعت حرکت میکنه از شمال شرقی هر روز یک دقیقه یک دقیقه میره بسمت جنوب شرقی … فکرشو بکنید !! در فصل تابستان طلوع خورشید رو در شمال شرقی ببینی و آخر فصل زمستان جنوب شرقی . یعنی دقیقا یک نیمدایره تغییر جهت رو میشه کاملا بوضوح در یکسال دید .. وووااای مثل اینکه خیلی هیجانی شدم کلی از این زیبایی ها تعریف و تمجید و تحسین کردم و این ردپا رو در اینجا به یادگار میگذارم خدایاا شکرت
و شکر خدا با مالک خوبم مجددا تمدید قرار داد بستیم یکماه زودتر برای آخر شهریور 1403 و از این بابت فوق العاده خوشحالم و از خداوند یک درخواستی کردم اینکه اگر قرار باشه از اینجا جابجا بشم خودش منو ببره به یک جای بهتر و قشنگتر و زیباتر و نوسازترین با ویویی که هم طلوع خورشید رو داشته باشم و هم ویوی غروب زیبای نازنین رو داشته باشم الهی آمین این جمله رو همش باید تکرار و تکرار و تمرین کنم اینکه
اگر به کمتر از بهترین قانع نشوم قطعا جهان هم من را بسمت بهترین ها هدایت می کند
خدایاا شکر که همیشه از لوازم و ابزارهای نو استفاده کردم هیچوقت فکر نمی کردم این نوع نگاه به ابزار و لوازم نو دلیل ذهن ثروتمند بودن ذهن بوده باشه ولی با دیدن این فایل سعی میکنم بیشتر روی این قسمت از باورهای ثروت سازم کار کنم البته قبلنا بارها و بارها این فایل رو دیده بودم ولی این بار با آگاهی بیشتری به این موضوع تمرکز کردم و باید بیشتر و بیشتر برای ذهن ثروت سازم الگوهای بیشتر و بهتری نشون بدم تا کاملا در ذهنم تثبیت بشه بهترین باوری که همیشه می نویسم و بخودم یاد آوری می کنم اینکه من به کمتر از بهترین قانع. نیستمممم نیستمممممم
الهی آمین همه ی ما به یک اندازه به منبع و ثروت و نعمتی دسترسی داریم که هیچ پایانی بر آن متصور نیست و من به این باور رسیدم که ما با فرکانس های مان زندگیمان رو خلق می کنیم
باور احساس لیاقت و باور فراوانی و باور عزت نفس رو در خودم بیشتر از همیشه تقویت میکنم چون من لایق بهترین ها هستم
من به این ایمان و یقین رسیدم که به جای پایین آوردن کیفیت زندگیم باورهایم رو قدرتمند تر کنم و قوانین زندگی رو درک کنم و با آنها هماهنگ شوم یعنی باید همیشه کیفیت رو در نظر بگیرم
قانون طلایی ذهن ثروتمند
اگر به کمتر از بهترین قانع نشویم قطعا جهان هستی ما رو بسمت بهترین ها هدایت می کند و قانع نشدن به کمتر ازبهترین یعنی تعهد به تغییر شخصیت و این عمیقترین خواسته ای است که در ذهنم دارم
یعنی تعهد برای ساختن باورهای قدرتمندتر کننده و تغییر باور محدود کننده به جای پایین آوردن کیفیت زندگی و به همان اندازه که بتوانم این دو باور احساس لیاقت و عزت نفس و باور وفور و فراوانی رو در خودم قدرتمندتر کنم به همان اندازه زندگیم در تمام جنبه های زندگیم با کیفیت تر و زیباتر خواهد شد ..
خدایااا کمکم کن ظرف وجودمو در خدایی وجودم بزرگتر کنم
خدایااا شکرت و از اینکه هم شما و هم خانم شایسته ی عزیز الگوهای بارز و مشخص من در تمام جنبه های زندگیم. هستید از خداوند تشکر و قدردانی می کنم
من باید همیشه استادانم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو هدایت و یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به تو اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام استاد عزیز وبانو مریم عشق
هیچ گرونی بی حکمت نیست
همیشه وقتی میرفتم خرید میگفتم من دنبال تنوع هستم واگه یه جنس خیلی تو دستم بمونه حوصلم سر میره وخودم رو گول میزدم یه جنس رو میخریدم دو ماه نشده خراب میشد ودوباره هزینه ی دیگه
الانم همین طور هستم ولی تصمیم گرفتم روی جملات باور ساز تمرکز کنم وتکرار تکرار وتکرار
امیدوارم این باور سمی رو درست کنم
در پناه حق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
سلام به همه
بله دقیقا همین طوره استاد که میگین
من تو این چند سال سالی چند بار هندزفری خریدم ودخترانم هم همین طور هر دفعه سیمش قطع میشد و بعد با یه سیم ودیگه …
حالا یه ایر پاد همسرم خرید برام که نزدیک یه ساله چقدر راحتتر شدم وچقدر بیشتر استفاده میکنم و بیشتر شبانه روز دارم استفاده میکنم تازه دوتا بی هم استفاده میکنیم
وچقدر راضی تریم
چقدر صدا واضح تر
این زمانی که ما این ایر پاد رو استفاده میکنم حساب کنم غیراز استفاده سخت هندزفری های سیمی که خیلی خودش دردسره وچندتاشو تا حالا خریده بودم در حالی که کیفیت این هندزفری وراحتی که داره وکیفیت جنسش اصلا قابل مقایسه نیست با سیمی قبلی
ما یه جاروبرقی حدود 18سال پیش خریدیم
برند پارس خزر بود کوچیک وجمع جور ولی قدرت بالایی داشت واقعا از کیفیتش راضی بودم
یه ساله جاروبرقی خریدم مارک خارجی
هم سنگینه وهم وسائلش یکی یکی داره خراب میشه وکیفیت کیسه یه بار مصرفش هم جالبی نیس
وهمیشه اذیتیم موقع استفاده ولی از اون جارو برقی واقعا راضی بودم
یه بار رفتم یه پوستکن برا آشپز خونه بخرم
قیمت یکیش چند برابر بود من ارزونتر و خریدم
چند وقت استفاده نکرده دستش شکست و خودم متوجه شدم این جنس وکیفیت کالا هس که مهمه وتاره یه بار خرید چقدر بهتر از چند بار خریدنه وتازه موقع استفاده هم یه لذتی وسائل با کیفیت داره که موقعی که لمسش میکنیم متوجه میشیم
حالا در مورد هر وسیله ای اگه همین طور باشیم چقدر خوب میشه
مثل ماشین که این ذهنیت باشه که ماشین خوب سوار شدیم وفکر لوازم جانبیش رو هم نکنیم
خونه میخریم خونه نوساز بخریم واز امکانات یه خونه تمیز ونو لذت ببریم
خدا رو شکر ذهنم رو بیشتر شناختم .
از این فایل عالی هم ممنونم .
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت یک روز دیگه ای که در مسیر او حرکت کردم و احساس خوبی داشتم
و اما تمرین این فایل
از آخر شروع میکنم تا یادم بیاد و بنویسم به امیده خدا
پارسال با پسر داییم داشتیم میرفتیم یه سفر کوتاه که تو مسیر یه نفر بساط کرده بود و زده بود کفش اسپورت 100هزار تومن
و پسر داییم نگه داشت ،گف برا چن روزی که اینجام یه جف بخرم تو باشگاه استفاده کنم و رفتیم نگا کنیم و یه جفت خرید و کفشا ظاهر خوشگلی داشتن و یه جفتم برا من خرید و گف یه جفتم تو وردار
دو جفت کفش شد 200هزار تومن
یعنی شما فک کن یه کفش 100هزار تومنی ،حتی اگه 100هزارتومنشم سود باشه ،بازم برا طرف کمه .
آقا ما آوردیم و من چند باری پوشیدم تو باشگاه و اینور اونور ،اصن پلاستیک خالص بود و به جوری پا توش بو میگرف که اصن اوضاعی بود ،پاهای من اصن جندین ساله که یادم نمیاد بو بده ،حتی اگه یک شبانه روز تو کفش باشه ،وای دیگه به لطف کفش صدهزار تومنی شد دیگه ، حالا این تجربه ضرری نشد برام و هزینه تعمیر و فلان که ندادم و اصن پولیم بابت کفش ندادم ولی خب دیگه واقعا برام تجربه شد ،البته نمیشه هم راجب قیمت بگی که چون قیمتش بالاست جنسش خوبه با چون قیمتش پایینه جنسش بده ها ،مثلا من فک کنم سال 92سه اینا بود از بندر عباس که مهمون رفته بودیم اونموقع یه تیشرتت از بساطی خریدم 7هزار تومن و اون تیشرت و من فک کنم سه سال پوشیدم ،اصن نه رنگش میرف ،هر چی میشستی انکار تازه تر میشد ،یه تیشرت رنگ بنفش روشن که جلوش نوشته بود به انگلیس اپل و خیلیم دوسش داشتم هنوزم یادمه ،انقد پوشیدم که خراب نشد ،دیگه اندازم نشد بعدش ،یعنی میخوام بگم که بحث درونیه نه که بگم آقا من جنس ارزون بخرم یعنی احساس عدم لیاقت دارم یا باور کمبود دارم ،نه بحث اینه که با چه باوری من اون تیشرت و یا اون وسیله و لباس ارزون و میخرم ،با این باور که عع چقد قشنگه و به دلم نشست که بخرم ،یا نه با باور اینکه حالا این ارزونه و نمیخواد برا یه لباس انقد هزینه کنم و هزارتا بهونه بیارم تا باور کمبود رو بخوام سرپوش بزارم روش
مثال :ایلان ماسک که ثروتمندترین شخص دنیاس تیشرت 7دلاری تنشه ،خب باور کمبود که نداره ،حال کرده اصن به هزار و یک دلیل یا اصن ظاهر براش مهم نیست یا هر چی ،در هر حال اون انتخابش بوده ، البته اینم گفتنش خالی از لطف نیست لای پرانتز بگم (خیلی ها اصن نمیتونن حتی به سلیقه ی خودشون لباس انتخاب کنن و میرن یه لباسایی از یه برندهای گرون میگیرن که اصن لباسه رو مفت بدن من خودم نمیپوشم ،اون طرح و اون تیپ رو ،ولی خب به طرف میگی بابا این چیه پوشیدی و این همه ام هزینه کردی و اینا ،بعد توجیهش چیه ؟؟؟میگه برو بابا اینو فلان سلبریتی میپوشه تو کجای کاری اگه بد بود که اون نمیپوشید !!!و این قدم پولشه و اینا
یعنی انتخاب های ما میتونه باورهای مختلفی پشتش باشه ،ولی خب دیگه ما که نمیتونیم به خودمون دروغ بگیم ،ما میفهمیم موقع خرید چرا ارزون میخریم ؟؟؟به خاطر باور کمبود دست و دلمون میلرزه یا نه باور به فراوانی داریم و از بین اون همه مثلا لباس گرون حال کردیم که این لباس ارزونه که خیلی طرحش خوشگله رو بخریم حتی اگه بدونیم که مثلا 10روز دیگه خراب میشه و باید بنداریمش دور
پس قیمت اصن ملاک نیست اون باور پشت این انتخاب ها و تصمیم ها ملاکه ،
مثلا یه هفته پیش تو همین بحث لباس ،دهات بودم که هفته ای یه بار میان بساژ میکنن و یه تیشرت خریدم 270هزار تومن و اصن هدایتی شد و انقد عاشق این تیشرتم که دلم تنگه دوباره بپوشمش زود ، و همین تیشرت رو شما بوتیک آشنا داشته باشی و بری از بوتیک بخری یه منتم سرت میزاره و میگه اینا 600تومنه برا تو 550میرنم و زرتی کارت رو میکشه و بعد مثلا من خودم پارسال حال میکردم و میگفتم از بساطی نمیخرم و از بوتیک میخرم و کلاسیک رفته بالا. تو خیاله خودم ،در حالی که همون شلواری که از بوتیک خریدم 800هزار تومن توی فروشگاه ارزانسرا گذاشته 500هزار تومن دقیقا همونو ،
پس بحث باوریه که پشت این خرید داریم
هودی خریدم 700هزار تومن از بوتیک و همون هودی و دیجی کالا گذاشته 250هزار تومن ،
خب وقتی که یه جنسی رو من میدونم که دقیقا همون جنسه و دوتا مغازه اونورتر 200هزار تومن ارزونتر میده ،من چرا گرون بخرم به هوای اینکه من باور به فراوانی دارم و اشکال ندارد بیا این 200تومن بیشتر میخرم !!!!اینها مرزهای باریکیه که باید بدونیم چی به چیه
و خب توی بحث ابزار مثلا یا غیره
یادمه یه ماشین موزر خریدم سوغاتی برا پدرم 80هزار تومن و فک کنم سه بار استفاده شد 5سال پیش ،ولی خب یه موزر خریدم 550تومن هر بلاییم سرش میاری کار میکنه مث بنز ،خب به هوای اینکه هم سوغاتی ببرم و هم دست خالی نباشم و از همه مهم تر ارزونم هست ، یا سه ساعت خریدم بازم برا پدرم چند سال پیش اون فقط زرق و برق داشت و ظاهر رنگشم طلایی بود 150تومن دادم و اونم که اصن پدرم ننداخت و یه مدت بعد این کار نکرد
یا تو بوتیک رفیقم بودم طرف اومد داخل و ادکلن داشت و گف بخرید و اینا ،ادکلن و میداد 150هزاررتومن و منم گفتم دست خالی را نندازم و اتفاقا 150تومن تو جیبم بود نقد و دادم بهش و رفیقمم از محرم تیشرت مشکی تو مغازه مونده بود و گف کسی اینارو نمیخوره و یه ادکلنم اون برداشت و یه تیشرت مشکی داد از اینا که شبیه گونی ارده و به هیکل طرفم میخورد و پسندید اتفاقا و خب من اون ادکلن و برا مگسا تو بنگاه استفاده کردم ،
اسپری خریدم مثلا 100هزار تومن موندگاری نداشت اصن ،ولی مثلا از یه ادکلن فروشی اسپری گرفتم گف این اصل فرانسس و راستم میگف یه پیس میزنی بوش تا یه هفته میمونه یا عطر تام فورد پر کردم زمستون تو این شیشه نازکا که اندازه ی انگست اشارس و برا اونم 300دادم و اونم فوقا العادس موندگاریش و اینا یه کوچولو اسپری میکنی روی لباس که البته غلیظه و رو دستم اسپری میکنم و بعد میزنم که لکه نگیره و لباس و چند بار میشوری بازم بوش میاد ، و بازم میگم تو ایران ما ماشاالله همه چی در هم بر همه و نمیشه از قیمت قضاوت کرد خیلی موقع ها ،توهمین مثال اسپری و اینا من اسپری این بار از فروشگاه خریدم 60تومن و بوشم واقعا عالیه و موندگاریشم خوبه ،مهم اون باوریه که پشت این انتخاب و خرید هست
یه پرایدی داشتم که نمیخوام وارد بحثش بشم ،اندازه قیمتش من هزینه تعمیر دادم ،واخرشم نمیدونم چی شد اصن پولش و اینا ،
یه گوشی ساده گرفتم سال 95با کارتنش از مغازه با گارانتی وگوشی اصله اون زمان 90تومن دادم که پول خوبی بود برا اون گوشی و هنوزم که هنوزه دارمش وعین ساعت کار میکنه ،برا پدربزرگم گوشی خریدم و برا داداشم خریدم که پدربزرگم به رحمت خدا رفت و گوشی دست مادربزرگمه و 8نه ساله که داره استفاده میشه اونم اصله سامسونگه و پول خوبی دادم ، کلا جنسی که واقعا میدونیم خوبه ،پول خوبیم باید براش داد ،اما وقتی میدونیم جنسی اونی که ما میخوایم نیست و فقط چون ارزونه و اینا ،باید برگردیم و کنکاش کنیم و اصن پول دادن به جنسی که به خاطر ارزونی داریم میخریم به نظرم حتی بی احترامی به پولیه که خیلی با ارزشه .
خیلی مثالا باید باشه و اینا خب یادم اومد و امید وارم بیشتر تو این زمینه روی خودم کارکنم و تجربه کردم وقتی که آدم اون جنسی که میخواد رو با احساس لیاقت و باور فراوانی و با دلی قرص میخره حالا لباس اگه باشه ،اثن وقتی توی تنشه ، اون حس قدرتی که از این خرید میگیری ،اون احساس لیاقتی که از این خرید میکنی که تخفیف نخواستی و اونی که دوس داشتی و بدون توجه به قیمت و…. میخری ،چندین برابر آدم و رشد میده و طبق قانون باید پول آسانتر وارد زندگی بشه توی این مثال ،چرا ؟؟؟چون با احساس لیاقت و با قدرت خرید کردیم و این پیغام رو به دنیا دادیم که من ارزشمندم و هر چی رو که بخوام رو میخرم و این با هر بار خرید تقویت میشه و آرام آرام مبلغ خرید هام بالا میره و این یک قانون است .
در پناه الله یکتا .
بنام خدای مهربان
سلام خدمت شما استاد عزیز و همه عزیزان
واقعا فایل عالی بود همیشه به نتایج باید نگاه کرد نه به الان و ارزون بودن وسیله ارزش ابزار یعنی این. قدر خودمون را بدونیم برای خودمون برای پولمون ارزش قائل بشیم و لایق چیزهای خوب بدونیم .
ارزش ابزار
احساس لیاقت و خود ارزشمندی بیشتر.
اعتماد به نفست بیشتر
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان همسفرم
سفرنامه روز هیجدهم
مهمترین عاملی که باعث میشه که به چیزهای ارزان و کم کیفیت روی بیاوریم کمبود باور فراوانی و عدم احساس لیاقت هستش .
ما بارها چیزهای ارزان و کم کیفیت را خریدیم که برامون زیاد کار نکرده ویا ضرر کردیم ما باید این را یک تضاد ببینیم تا باور فراوانی را در خودمان ایجاد کنیم من خودم وقتی چیزی ارزان میخرم هزاران دلیل منطقی ذهنم میاره که کار عالی انجام دادم وقتی هم چیز گران می خرم بازهم ذهنم دلیل میاره که باور کمبود داره و باعث میشه که احساس بدی را تجربه کنم وگفتگوهای ذهنیم شروع میشه این ذهن در دوحالت گفتگو داره پس چه بهتر که بتوانیم فراوانی و احساس لیاقت را در وجودمان رشد دهیم و اجازه ندهیم که ذهن برایمان تصمیم بگیره هرچند این از باورهای کمبود که داریم می آید ولی آگاهانه میتوانیم تغییرش دهیم.از امروز سعی میکنم آگاهانه وقتی خواستم چیزی بخرم اول به کیفیت توجه کنم و قیمت برام مهم نباشد.
سپاسگزارم از استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان هم فرکانسم