اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من همین باور ارزانی را یکبار برای خرید کفش بکار بردم و یک کفش ارزان قیمت خریدم که بعد از یک هفته کفش پاره شد و یه قسمت دوبرابر کفش هزینه تعمیرات کردم ولی باز هم درست نشد که نشد فقط پول هدر دادم
من هم تجربه ای در این زمینه دارم که میخام بگم. من همیشه بخاطر باورهای محدودکننده و فقیر ذهنم لوازم ارایشی ارزون و بی کیفیت میخریدم که الان پوست نازنینم بخاطر همین لوازم کمی تغییر کرده و الان فهمیدم بخاطر همین بوده و تصمیم گرفتم به هیچ عنوان جنس بی کیفیت نخرم که بعدها بهای چند برابری رو پرداخت کنم.خدایا شکرت بخاطر این اگاهی
تیلی جالبه واقعا، فرق شما با بقیه‌ی اساتید اینه که بصورت ریشه‌ای میاید و تموم باورهای ما رو زیر و رو می‌کنید. چقدر این باور قوی هست تو وجود من. چقدر پررنگه تو وجود من. اما متوجهش نبودم.
چند مدت پیش رفته بودم خرید،، میخواستم کفش بگیرم، یه کفش خیلی قشنگ و سبک و نرم بود اما قیمتش بالا بود، پولشم داشتم اما خب ذهنیت، ذهنیت فقیره ،، و همونطور که می‌دونید هرکاری کردم چندین‌بار پوشیدمش اما نتونستم بخرم و بالاخره نجواهای ذهنم پیروز شد و من به جای اون کفش فوق العاده، دوتا کفش ارزونتر بی کیفیت گرفتم..
جالبه بدونید استاد گفتن دراز مدت😄 من توی روز سوم که ازش استفاده کردم، چون مسیر زیادی رو پیاده روی کردم ، پام زخم شده .. چقدر ما ناآگاهانه تصمیمای بی خود میگیریم، چقدر انتخاب‌های الکی داریم که البته برمیگرده به باورهای محدود کننده‌مون..
همیشه کمیت برام بهتر از کیفیت بوده
حتی توی روابطم.
با کلی آدمای معمولی دوست بودم، ادمایی که هیچ هدفی نداشتن..
اما یاد گرفتم که “یک مرد جنگی به از صد سوار” یه ادم فوق العاده بهتر از صدتا ادم معمولیه
یه کفش فوق العاده بهتر از دوتا کفش درب و داغونه
ریشه‌ی این اتنخاب هم برمیگرده به باور محدوده کننده.. که باید خیلی روش کار کنم..
چون‌فکر میکنم حالا همین یه بار پول دارم اومدم خرید ممکنه تا یک سال دیگه نتونم خرید کنم. و همین باور باعث میشه بیماری ترس و طمع و استرس بیاد سراغم و همچین انتخابایی داشته باشم..
خدا ما رو از شر این بیماریها در امان بداره. و کمکمون کنه که هر روز روی باورهامون کار کنیم
خدا را شکر میکنم که در زندگیم کمتر به این مسئله برخورد کردم، همیشه دنبال اجناس و خدمات باکیفیت بودم،
همیشه میگفتن که من به قیمت اهمیت نمیدهم و همین که خوشم بیاید میخرم، و این خوب نیست!
اما چرا خوب نیست؟ بروم جنسی بخرم که دوستش ندارم؟ که چون همین که قیمت پایینی داشته باشد باید بخرم؟
نه من نمیگویم همیشه این قانون را رعایت کرده ام، یا همیشه همه چیز عالی بوده، اما هر آنچه که میتوانستم انجام میدادم و چه حس خوب لیاقتی هم میکردم.
چقدر سفرهایی که دلم میخواست بروم برایم جور میشد و چه لذتهایی که نبردم، واقعا کار خدا بی عیب و نقص است. آن روزها قانون را نمیشناختم اما به این جمله ی معروف که: به کم قانع باش بی توجه بودم.
اسم قناعت حالم را دگرگون میکرد و سؤال‌هایی ایجاد!
حالا که اصل ماجرا و قانون دنیا را میدانم میخواهم آگاهانه اینکار را انجام دهم.
جالب اینجاست که این سال همه ی شرایط به گونه ای پیش میرود که خودم باید کل زندگیم را مدیریت کنم،
این خیلی برایم هیجان انگیز است و بسیار خوشحالم، چون دارم عملگرا میشوم.
و از قضا من نیاز به وسایلی خواهم داشت، تا قبل این فایل میگفتم حالا دست دوم هم بد نیست، اما الان مطمئنم دلم فقط وسایل نو با کیفیت میخواهد، مثل همیشه.
و من در پاسخ به ذهنم که میگوید: چطور؟ میگویم: نمیدانم چطور، خدا خودش میداند و برایم فراهم میکند، مثل همیشه.
۱۴۰۰ برای من شروعی عجیب و شوق انگیز است دوست دارم اسمش را بگذارم تاریخ مبدأ باران
خیلی با مسمی است نه؟
و من هیچوقت این تاریخ مبدأ را فراموش نخواهم کرد. زیرا عمل کردن را به من آموخت.
من تعهد میدهم همیشه:
با باور فراوانی جهان، و با باور احساس لیاقت به جلو پیش بروم،
و هرگز به کمتر از درجه ی عالی بسنده نکنم،
و باورهایی همسو با این لیاقت بسازم،
که هرگاه خواستم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را بخرم:
ابتدا به کیفیت آن توجه کنم و تنها آنهایی را انتخاب کنم که بدانم بارها و بارها در زندگیم ارزشی درخور شایستگی من ایجاد میکنند و خواهند کرد.
خداروشکر میکنم که یاد گرفتم الگوهایم را بسته به شرایط تغییر دهم و همیشه از یک الگو استفاده نکنم وقتی که شرایط تغییر کرده.
خداروشکر نگاهم به گران و ارزان بودن وسایل عوض شد.هرچند خداروشکر به صورت ناخودآگاه همیشه من در خرید دنبال بهترین کیفیت هستم.مثلا همیشه با خودم میگفتم من اگر بخوام ماشین بخرم، دست دوم نمیخرم.ماشین صفر میخرم چند سال سوار میشم تا به خرج کردن افتاد میفروشم دوباره یه صفرشو میخرم.هیچوقت از تعمیر وسایل واینجور مسائل خوشم نمیومده.یکی دوبار شده که در خریدهای کوچیک این اشتباه رو کردم ولی خداروشکر در خریدهای بزرگ هیچوقت نشده.
خداروشکر میکنم و خوشحالم از این به بعد آگاهانه روی این موضوع بیشتر تمرکز کنم که به ازای هزینه ای که می پردازم چه چیزی را دریافت می کنم؟
یاد گرفتم با این تمرین ذهنی ثزوتمند برای خودم بسازم.
سلام به استاد عزیز و مریم جان و سلام خدمت دوستان عزیز همسفرم
هجدهمین رو از سفرنامه ام
وای استاد تا دلتون بخواد مثال دارم که بزنم، من خودم همیشه این باور رو دارم که جنس و کالای مورد نیاز رو همیشه با کیفیت بگیرم و پولش برام مهم نبوده چون میدونم بعدش آرامش بیشتری دارم ولی همسرم همیشه خلاف نظر من رو داره، هر وقت وسیله ای نیاز دارم دنبال جنس دست دوم هست و همیشه هم ضرر کرده.
یادمه زمانی که از شهرمون نقل مکان کردیم به شهر دیگه همه وسایل خونه رو دست دوم خرید چون میگفت خونه خریدیم و و پولی برام نمونده، یادمه لباسشویی رو دست دومم گرفتیم و بعد چند ماه سوخت و مجبور شدیم لباسشویی نو بخریم ولی چون چند ماه گذشته بود گرونتر شده بود و ما دقیقا دو تا ضرر کردیم علاوه بر اینکه دو بار هزینه جابجایی و حمل و نقل لباسشویی دادیم.
یخچال و فریزر خونمون رو هم همینطور دست دومم گرفت و الان چند ساله مشکل داره ولی چون خیلی گرون شده نمیتونه نو بخره و میدونم آخرش مجبور میشه خیلی گرون بخره
ولی خودم هر زمان بخوان جنس یا کالایی بگیرم مخصوصا وسایل خونه و ابزار سعی میکنم مارک خوب و عالی بگیرم چون این باور از کودکی از پدرم به من انتقال پیدا کرده ایشون همیشه میگن چون پول زیادی نداریم باید جنس خوب بگیریم که بتونیم بیشتر ازش استفاده کنیم، و همیشه از مواد غذایی، میوه، لباس و وسایل خونه بهترینها رو برامون میگرفت و همیشه اعتقاد داشت روزی رسان خداست و ترسی از خرج کردن و خرید کالای با کیفیت نداشت.
ولی از اونجایی که من 21 ساله با همسرم زندگی میکنم متاسفانه بعضی اوقات باورهاش روی منم تأثیر میزاره ولی تا اونجایی که بتونم سعی میکنم کالاهای باکیفیت و خوب بگیرم
یادمه زمانی که میخواستم چایی ساز بگیرم خودم رفتم و مارک خوب گرفتم و الان چند ساله خدارو شکر دارم استفاده میکنم ولی همه اطرافیانم تو این مدت هر سال چایی سازهاشون رو عوض کردن و چند برابر من هزینه کردن
یک موضوع دیگه استفاده از تکنولوژی و خرید آنلاین هست که واقعا هنوز ذهن ما باور نکرده که میشه بدون اینکه اذییت بشیم و کلی هزینه رفت و امد بدیم و وقتمون رو تلف کنیم از کالاهای آنلاین خرید کنیم. این باور رو دو سال پیش زمانی که نتوورک رو شروع کردم در ذهنم شکل گرفت و عالی بود. با این حال باز هم بعضی اوقات یادم میرم. یه تجربه جالب بگم، من یه گربه پرشین تو خونه دارم که غذاش رو از پت شاپ تهیه میکنم و دفعه قبل که غذاشو گرفتم فهمیدم دیجی کالا همون غذا رو با قیمت ارزونتر داره و باز هم سهل انگاری کردم و وقتی غذاش تموم شد دیدم اون پت شاپ همیشگی غذاشو نداره و کلی دور زدم تا تونستم غذاشو گیر بیارم و دیگه با خودم گفتم آنلاین خرید میکنم هم راحت میارن برام و لازم نیست من برم بیرون، هم ارزونتره، هم اینکه هر نوع مارکی بخوام دارن
خدا رو شکر میکنم که این باور رو دارم که لایق بهترینها هستم و خدا بهترینها رو برام میخواد.
ممنونم استاد عزیز بابت این فایل و این باور قدرتمند.
سلام و هزاران درود به استاد عزیزم و همچنین عزیز دل ما مریم جان بابت تلاشی که برای این سفر نامه انجام دادن❤
توی روز هجدهم سفرنامه من مثال های زیادی دارم از این دست اتفاقات خیلی زیاد مخصوصا از سمت همسرم، که همیشه به دنبال جنس ارزونه ولی من همیشه دوست دارم بهترین رو داشته باشم و این اخلاق همسرم روی متم تاثیر گذاشته که اونم البته مسئولیتش هم با منه من نتونستم اون به سمت خودم بکشم ولی اون تونسته
ولی کلید کاربردی بود که بازم باید متفاوت فکر کرد و عمل کرد چقدر مثال دارم برای خودم از پوشاک،پوشاک که یه زمانی چقدر به دنبال دست فروشها بودم برای خرید جنس ارزون ولی اونقدر جنس‌ها بد بودن و بی کیفیت که دیگه به خودم قول دادم از دست فروش خرید نکنم و اینقدر اینو به خودم گفتم که حتی اگر اون جنس رو فقط دست فروش داره نمیخرم و اینقدر میگردم که از مغازه بخرمش
خرید خوراکی ها وقتی میری خرید همه قیمت هست واین بستگی به طرز فکر و ذهن فقیر یا ثروتمند تو داره که کدوم رو بخری و این ترفند ذهنه که همیشه میگه برو ارزونتر رو بخر
من همیشه این دیدگاه رو داشتم که جنس خوب به قول استاد ارزون برات تمام میشه چون اونقدر کار میکنه برات و این اگاهی عالی بود و دیگه روی این طرز فکر کمرنگ شده‌ام کار میکنم
سپاسگزارم استاد عزیز و ثروتمندم که این باورهای ثروتمند رو برامون مرور میکنی و گوشزدمیکنی
ولی استاد واقعا جنس با کوالیتی بالا چقدر حسش بهتره و احساس خوبی بهت میده احساس ارزش و لیاقت بهت میده
سپاسگزارم از این سایت و محصولات با کوالیتی فوق‌العاده بالا که منو از استفاده هر سایت و محصولی بی نیاز کرده و برای تا اخر عمرم کافیه برای هر روز و هر لحظه ام
خدایا شکرت برای همه چیز برای زندگی که هر روز زیباتر و با شکوهترین میشه و دید و نگاهی که ارزشمندتر و زیبا بین تر میشه
روز هجدهم سفرنامه : من یادمه که بعضی وقت ها لباس هایی رو میخریدم که بعدش فهمیدم اینا بعد یه بار شستشو اصلا کوتاه میشن یا رنگشون می‌ره بعد مدتی رفتم با خودم گفتم که یه تیشرت خوب بخرم که اصلا قیمتش مهم نباشه خلاصه با یه قیمت بالایی اون رو خریدم اون تیشرت بعد سال ها با هزاربار شستن هنوز یه تیکه از رنگش نرفته یعنی وقتی میشه یه چیز خوب خرید چرا باید با قیمت پایین تر و کیفیت پایین تر یک کالا رو خرید .خدای بزرگ رو شکر میکنم به خاطر سلامتی که به من داده و این مسیری که من رو بهش هدایت کرده که بتونم با تقویت هرچه بیشتر باور هام بدون دیدن قیمت هر کالایی اون رو بخرم .
یک تجربه از خرید یک خدمات میخواستم بگم که مال همین اواخر هست
من چند سالی میشه که رقص رو بصورت حرفه ای دنبال میکنم. همیشه هم حاضر بودم برای دوره های مختلف هزینه کنم.
البته قبل از اینکه به موضوع امروز برسم بگم که یک باور غلطی که دارم اما متوجهش شدم و دارم تلاش میکنم اصلاحش کنم اینه که فکر میکنم شرکت کردن در هر دوره ای برام خوبه و پول دادن برابر آگاهی هست … اما الان در این نقطه قرار گرفتم که اول خواسته و انتظارم رو برای خودم شفاف کنم بعد از بین مواردی که وجود داره اونی رو انتخاب کنم که نیاز من رو تامین کنه و لزوما شرکت در دوره برام آگاهی نداره بلکه باید همون چیزی که دارم رو تمرین کنم و بهش مسلط بشم .
خلاصه که یک ده آباد از صدتا شهر خراب بهتره
حالا در مورد موضوع این فایل:
اخیرا یه دوره ای ثبت نام کردم که اسمش خیلی برام جذابیت ایجاد کرد ولی هرچی نگاه میکردم می‌دیدم مربی و مدرسش یه طورایی فرم و ظاهرش برام انگار مچ نیست با اون محتوایی که وعده آموزشش رو داده اما قیمت کمی که داشت وسوسه ام کرد که ثبت نام کنم.
من ثبت نام کردم … اولا که اصلا براساس وعده ای که داده بودن عمل نکردن و نوع ارائه مطلب یه دفعه تغییر کرد. بعد اینقدر در هر جلسه برقراری ارتباط برای حضور در کلاسشون سخت فراهم میشد که من عصبی میشدم. بعد نوع رفتارشون که بسیار برام ناخوش بود هم از یکطرف دیگه کم کم به نقطه ای رسیدم که دیدم این کلاس بیشتر از اینکه برام آگاهی داشته باشه داره روی مخم می‌ره . خلاصه از جلسه سوم عطاش رو به لقاش بخشیدم و ولش کردم .
درواقع می‌خوام اینو بگم که غیر از ضرر زیان مالی ما وقتی انتخابمون از ذهن فقیر سرچشمه بگیره هزینه های روانی زیادی رو هم پرداخت میکنیم.
و دائم میریم تو احساس بد . و قانون هم میگه احساس بد یعنی اتفاق بد !!
و اینجاست که موضوع ابزار مناسب (چه کالا و چه خدمت) اگرچه به نظر مسأله ساده ای میاد اما تاثیرش خیلی عمیق‌تر و ریشه ای تر هست
❤️❤️یاد خدا آرامبخش قلب هاست ❤️❤️
سلام بر دوستان عزیز و استاد عباسمنش گرامی
من همین باور ارزانی را یکبار برای خرید کفش بکار بردم و یک کفش ارزان قیمت خریدم که بعد از یک هفته کفش پاره شد و یه قسمت دوبرابر کفش هزینه تعمیرات کردم ولی باز هم درست نشد که نشد فقط پول هدر دادم
سلام خدمت استاد عزیز و مریم بانوی مهربان
من هم تجربه ای در این زمینه دارم که میخام بگم. من همیشه بخاطر باورهای محدودکننده و فقیر ذهنم لوازم ارایشی ارزون و بی کیفیت میخریدم که الان پوست نازنینم بخاطر همین لوازم کمی تغییر کرده و الان فهمیدم بخاطر همین بوده و تصمیم گرفتم به هیچ عنوان جنس بی کیفیت نخرم که بعدها بهای چند برابری رو پرداخت کنم.خدایا شکرت بخاطر این اگاهی
بنام خدای مهربان
سلام استاد عباسمنش عزیز و مریم خانم شایسته ،، امیدوارم حالتون عالی باشه
تیلی جالبه واقعا، فرق شما با بقیه‌ی اساتید اینه که بصورت ریشه‌ای میاید و تموم باورهای ما رو زیر و رو می‌کنید. چقدر این باور قوی هست تو وجود من. چقدر پررنگه تو وجود من. اما متوجهش نبودم.
چند مدت پیش رفته بودم خرید،، میخواستم کفش بگیرم، یه کفش خیلی قشنگ و سبک و نرم بود اما قیمتش بالا بود، پولشم داشتم اما خب ذهنیت، ذهنیت فقیره ،، و همونطور که می‌دونید هرکاری کردم چندین‌بار پوشیدمش اما نتونستم بخرم و بالاخره نجواهای ذهنم پیروز شد و من به جای اون کفش فوق العاده، دوتا کفش ارزونتر بی کیفیت گرفتم..
جالبه بدونید استاد گفتن دراز مدت😄 من توی روز سوم که ازش استفاده کردم، چون مسیر زیادی رو پیاده روی کردم ، پام زخم شده .. چقدر ما ناآگاهانه تصمیمای بی خود میگیریم، چقدر انتخاب‌های الکی داریم که البته برمیگرده به باورهای محدود کننده‌مون..
همیشه کمیت برام بهتر از کیفیت بوده
حتی توی روابطم.
با کلی آدمای معمولی دوست بودم، ادمایی که هیچ هدفی نداشتن..
اما یاد گرفتم که “یک مرد جنگی به از صد سوار” یه ادم فوق العاده بهتر از صدتا ادم معمولیه
یه کفش فوق العاده بهتر از دوتا کفش درب و داغونه
ریشه‌ی این اتنخاب هم برمیگرده به باور محدوده کننده.. که باید خیلی روش کار کنم..
چون‌فکر میکنم حالا همین یه بار پول دارم اومدم خرید ممکنه تا یک سال دیگه نتونم خرید کنم. و همین باور باعث میشه بیماری ترس و طمع و استرس بیاد سراغم و همچین انتخابایی داشته باشم..
خدا ما رو از شر این بیماریها در امان بداره. و کمکمون کنه که هر روز روی باورهامون کار کنیم
فراوانی جهان رو باور کنیم
رزاق و وهاب بودن‌خدا رو باور کنیم
توانایی‌های خودمون رو باور کنیم
نامحدود بودن خودمون رو باور کنیم
خدایا شکرت. شاد و سالم باشید❤
ردِّ پای من در روز هجدهم سفرنامه
خدا را شکر میکنم که در زندگیم کمتر به این مسئله برخورد کردم، همیشه دنبال اجناس و خدمات باکیفیت بودم،
همیشه میگفتن که من به قیمت اهمیت نمیدهم و همین که خوشم بیاید میخرم، و این خوب نیست!
اما چرا خوب نیست؟ بروم جنسی بخرم که دوستش ندارم؟ که چون همین که قیمت پایینی داشته باشد باید بخرم؟
نه من نمیگویم همیشه این قانون را رعایت کرده ام، یا همیشه همه چیز عالی بوده، اما هر آنچه که میتوانستم انجام میدادم و چه حس خوب لیاقتی هم میکردم.
چقدر سفرهایی که دلم میخواست بروم برایم جور میشد و چه لذتهایی که نبردم، واقعا کار خدا بی عیب و نقص است. آن روزها قانون را نمیشناختم اما به این جمله ی معروف که: به کم قانع باش بی توجه بودم.
اسم قناعت حالم را دگرگون میکرد و سؤال‌هایی ایجاد!
حالا که اصل ماجرا و قانون دنیا را میدانم میخواهم آگاهانه اینکار را انجام دهم.
جالب اینجاست که این سال همه ی شرایط به گونه ای پیش میرود که خودم باید کل زندگیم را مدیریت کنم،
این خیلی برایم هیجان انگیز است و بسیار خوشحالم، چون دارم عملگرا میشوم.
و از قضا من نیاز به وسایلی خواهم داشت، تا قبل این فایل میگفتم حالا دست دوم هم بد نیست، اما الان مطمئنم دلم فقط وسایل نو با کیفیت میخواهد، مثل همیشه.
و من در پاسخ به ذهنم که میگوید: چطور؟ میگویم: نمیدانم چطور، خدا خودش میداند و برایم فراهم میکند، مثل همیشه.
۱۴۰۰ برای من شروعی عجیب و شوق انگیز است دوست دارم اسمش را بگذارم تاریخ مبدأ باران
خیلی با مسمی است نه؟
و من هیچوقت این تاریخ مبدأ را فراموش نخواهم کرد. زیرا عمل کردن را به من آموخت.
من تعهد میدهم همیشه:
با باور فراوانی جهان، و با باور احساس لیاقت به جلو پیش بروم،
و هرگز به کمتر از درجه ی عالی بسنده نکنم،
و باورهایی همسو با این لیاقت بسازم،
که هرگاه خواستم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را بخرم:
ابتدا به کیفیت آن توجه کنم و تنها آنهایی را انتخاب کنم که بدانم بارها و بارها در زندگیم ارزشی درخور شایستگی من ایجاد میکنند و خواهند کرد.
سپاس از خدای بخشنده ام
و سپاس از مهربانی شما،
دوستدارتان بارانِ فروردین ماهِ ۱۴۰۰🌻🌻🌻
با سلام خدمت همه دوستان عزیز🙏
خداروشکر میکنم که یاد گرفتم الگوهایم را بسته به شرایط تغییر دهم و همیشه از یک الگو استفاده نکنم وقتی که شرایط تغییر کرده.
خداروشکر نگاهم به گران و ارزان بودن وسایل عوض شد.هرچند خداروشکر به صورت ناخودآگاه همیشه من در خرید دنبال بهترین کیفیت هستم.مثلا همیشه با خودم میگفتم من اگر بخوام ماشین بخرم، دست دوم نمیخرم.ماشین صفر میخرم چند سال سوار میشم تا به خرج کردن افتاد میفروشم دوباره یه صفرشو میخرم.هیچوقت از تعمیر وسایل واینجور مسائل خوشم نمیومده.یکی دوبار شده که در خریدهای کوچیک این اشتباه رو کردم ولی خداروشکر در خریدهای بزرگ هیچوقت نشده.
خداروشکر میکنم و خوشحالم از این به بعد آگاهانه روی این موضوع بیشتر تمرکز کنم که به ازای هزینه ای که می پردازم چه چیزی را دریافت می کنم؟
یاد گرفتم با این تمرین ذهنی ثزوتمند برای خودم بسازم.
ممنون از شما استاد عزیز و خانم شایسته💐☀🙏🙏
سلام به استاد عزیز و مریم جان و سلام خدمت دوستان عزیز همسفرم
هجدهمین رو از سفرنامه ام
وای استاد تا دلتون بخواد مثال دارم که بزنم، من خودم همیشه این باور رو دارم که جنس و کالای مورد نیاز رو همیشه با کیفیت بگیرم و پولش برام مهم نبوده چون میدونم بعدش آرامش بیشتری دارم ولی همسرم همیشه خلاف نظر من رو داره، هر وقت وسیله ای نیاز دارم دنبال جنس دست دوم هست و همیشه هم ضرر کرده.
یادمه زمانی که از شهرمون نقل مکان کردیم به شهر دیگه همه وسایل خونه رو دست دوم خرید چون میگفت خونه خریدیم و و پولی برام نمونده، یادمه لباسشویی رو دست دومم گرفتیم و بعد چند ماه سوخت و مجبور شدیم لباسشویی نو بخریم ولی چون چند ماه گذشته بود گرونتر شده بود و ما دقیقا دو تا ضرر کردیم علاوه بر اینکه دو بار هزینه جابجایی و حمل و نقل لباسشویی دادیم.
یخچال و فریزر خونمون رو هم همینطور دست دومم گرفت و الان چند ساله مشکل داره ولی چون خیلی گرون شده نمیتونه نو بخره و میدونم آخرش مجبور میشه خیلی گرون بخره
ولی خودم هر زمان بخوان جنس یا کالایی بگیرم مخصوصا وسایل خونه و ابزار سعی میکنم مارک خوب و عالی بگیرم چون این باور از کودکی از پدرم به من انتقال پیدا کرده ایشون همیشه میگن چون پول زیادی نداریم باید جنس خوب بگیریم که بتونیم بیشتر ازش استفاده کنیم، و همیشه از مواد غذایی، میوه، لباس و وسایل خونه بهترینها رو برامون میگرفت و همیشه اعتقاد داشت روزی رسان خداست و ترسی از خرج کردن و خرید کالای با کیفیت نداشت.
ولی از اونجایی که من 21 ساله با همسرم زندگی میکنم متاسفانه بعضی اوقات باورهاش روی منم تأثیر میزاره ولی تا اونجایی که بتونم سعی میکنم کالاهای باکیفیت و خوب بگیرم
یادمه زمانی که میخواستم چایی ساز بگیرم خودم رفتم و مارک خوب گرفتم و الان چند ساله خدارو شکر دارم استفاده میکنم ولی همه اطرافیانم تو این مدت هر سال چایی سازهاشون رو عوض کردن و چند برابر من هزینه کردن
یک موضوع دیگه استفاده از تکنولوژی و خرید آنلاین هست که واقعا هنوز ذهن ما باور نکرده که میشه بدون اینکه اذییت بشیم و کلی هزینه رفت و امد بدیم و وقتمون رو تلف کنیم از کالاهای آنلاین خرید کنیم. این باور رو دو سال پیش زمانی که نتوورک رو شروع کردم در ذهنم شکل گرفت و عالی بود. با این حال باز هم بعضی اوقات یادم میرم. یه تجربه جالب بگم، من یه گربه پرشین تو خونه دارم که غذاش رو از پت شاپ تهیه میکنم و دفعه قبل که غذاشو گرفتم فهمیدم دیجی کالا همون غذا رو با قیمت ارزونتر داره و باز هم سهل انگاری کردم و وقتی غذاش تموم شد دیدم اون پت شاپ همیشگی غذاشو نداره و کلی دور زدم تا تونستم غذاشو گیر بیارم و دیگه با خودم گفتم آنلاین خرید میکنم هم راحت میارن برام و لازم نیست من برم بیرون، هم ارزونتره، هم اینکه هر نوع مارکی بخوام دارن
خدا رو شکر میکنم که این باور رو دارم که لایق بهترینها هستم و خدا بهترینها رو برام میخواد.
ممنونم استاد عزیز بابت این فایل و این باور قدرتمند.
به نام خدای هدایتگر
سلام و هزاران درود به استاد عزیزم و همچنین عزیز دل ما مریم جان بابت تلاشی که برای این سفر نامه انجام دادن❤
توی روز هجدهم سفرنامه من مثال های زیادی دارم از این دست اتفاقات خیلی زیاد مخصوصا از سمت همسرم، که همیشه به دنبال جنس ارزونه ولی من همیشه دوست دارم بهترین رو داشته باشم و این اخلاق همسرم روی متم تاثیر گذاشته که اونم البته مسئولیتش هم با منه من نتونستم اون به سمت خودم بکشم ولی اون تونسته
ولی کلید کاربردی بود که بازم باید متفاوت فکر کرد و عمل کرد چقدر مثال دارم برای خودم از پوشاک،پوشاک که یه زمانی چقدر به دنبال دست فروشها بودم برای خرید جنس ارزون ولی اونقدر جنس‌ها بد بودن و بی کیفیت که دیگه به خودم قول دادم از دست فروش خرید نکنم و اینقدر اینو به خودم گفتم که حتی اگر اون جنس رو فقط دست فروش داره نمیخرم و اینقدر میگردم که از مغازه بخرمش
خرید خوراکی ها وقتی میری خرید همه قیمت هست واین بستگی به طرز فکر و ذهن فقیر یا ثروتمند تو داره که کدوم رو بخری و این ترفند ذهنه که همیشه میگه برو ارزونتر رو بخر
من همیشه این دیدگاه رو داشتم که جنس خوب به قول استاد ارزون برات تمام میشه چون اونقدر کار میکنه برات و این اگاهی عالی بود و دیگه روی این طرز فکر کمرنگ شده‌ام کار میکنم
سپاسگزارم استاد عزیز و ثروتمندم که این باورهای ثروتمند رو برامون مرور میکنی و گوشزدمیکنی
ولی استاد واقعا جنس با کوالیتی بالا چقدر حسش بهتره و احساس خوبی بهت میده احساس ارزش و لیاقت بهت میده
سپاسگزارم از این سایت و محصولات با کوالیتی فوق‌العاده بالا که منو از استفاده هر سایت و محصولی بی نیاز کرده و برای تا اخر عمرم کافیه برای هر روز و هر لحظه ام
خدایا شکرت برای همه چیز برای زندگی که هر روز زیباتر و با شکوهترین میشه و دید و نگاهی که ارزشمندتر و زیبا بین تر میشه
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید❤🙏
سلام به استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیز
سفرنامه روز هجدهم
همه ما به یک اندازه به منبع ثروت ونعمت خداوند دسترسی داریم
توانایی ما به عنوان موجودی که با فرکانس هاش زندگی خودش رو خلق میکنه به یک اندازه اس
قوانینی که باعث شده که افراد موفق به ثروت زیادی برسن برای همه یکسانه
آنچه که تعیین میکنه کدوم سفر را بری
چه نوع تفریحاتی داشته باشی
در چه محله وخانه ای زندگی کنی
از چه فروشگاهی خرید کنی
چه جنسی با چه کیفیتی تهیه کنی
با چه اشخاصی رفت وآمد کنی
وچه خودرویی سوار بشی .
💞باور احساس لیاقت وباور فراوانی است 💞
٪۹۹ از مشکلات زندگی افراد از باور کمبود وباور احساس عدم لیاقته
به خاطر این دو باوره که افراد زیادی به دنبال اجناس بی کیفیت اما تخفیف خورده ان
به خاطر این دو باوره که قبل از دیدن کیفیت جنس به دنبال برچسب قیمت هستن
افراد زیادی به خاطر خریدن کالای بی کیفیت اما ارزان احساس برنده بودن میکنن
در حالی که بهای گزافی بابت درمان بیماریها یا هزینه تعمیر ونگهداری آن می پردازند
راهش اینه که
به جای پایین آوردن کیفیت زندگی
باورهات رو قدرتمند تر کنی
به جای پایین آوردن توقع ات از تجربه نعمتها
قوانین زندگی رو درک کنی وبا اونها هماهنگ بشی
هر زمان رفتاری در خودت مشاهده کردی که میخواد به جای تلاش برای ساختن یک باور
کیفیت خواسته ات رو پایین بیاره همونجا مچ ذهنت رو بگیر
وجهادی اکبر برای تغییر نوع نگرشت راه بنداز
اگر بتونی باورهات رو قدرتمندتر کنی به همون اندازه زندگیت در تمام جنبه ها با کیفیت تر میشه
اگر به کمتر از بهترین قانع نشی قطعا جهان تو رو به سمت بهترین ها هدایت میکنه
وقانع نشدن به کمتر از بهترین یعنی تعهد برای ساختن باور قدرتمند کننده وتغییر باور محدود کننده
به جای پایین آوردن کیفیت خواسته
وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیر میگیری
تا یک ذهن ثروتمند برای خودت بسازی
یکی از مهمترین کارهایی که باید به اون توجه کنی
ساختن باورهای مناسب برای خرید کردن وخرج کردن است
هر گاه خواستی درباره قیمت ابزاری قضاوت کنی
دقت کن
به ازای هزینه ای که میپردازی چه چیزی را دریافت میکنی
وچه نتیجه ای ایجاد میشود
این نتیجه میتواند شامل
زمانی که صرف کار کردن با آن ابزار میکنی
امنیت ،اطمینان وکارایی آن ابزار که برایت ایجاد میکند
راحتی ولذت استفاده از آن ابزار
مدت زمان کارایی آن ابزار برای حل مسائلت باشد
تمام این نتایج را با هم جمع کن اگر جمع این نتایج بیش از هزینه ای بود که برایش پرداخته ای
یعنی آن ابزار را ارزان خریده ای
وقتی آگاهانه این کار را انجام میدهی ذهنی ثروتمند برای خود میسازی
که تو را به انجام خریدهایی هدایت میکند که نه تنها هزینه نیستند بلکه جزءسرمایه گذاری های زندگیت به حساب می آیند
سرمایه گذاری هایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیر حتی به آنها هم فکر نمیکردی
💖💖💖💞💞💞💞💞
استاد عزیزم وخانم شایسته بابت این آگاهی ها از شما ممنونم
🥰🥰🥰
خدایاشکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
🙏🙏🙏🙏💖💖💞💖💞💖💞🌴⚘🌴⚘
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز هجدهم سفرنامه : من یادمه که بعضی وقت ها لباس هایی رو میخریدم که بعدش فهمیدم اینا بعد یه بار شستشو اصلا کوتاه میشن یا رنگشون می‌ره بعد مدتی رفتم با خودم گفتم که یه تیشرت خوب بخرم که اصلا قیمتش مهم نباشه خلاصه با یه قیمت بالایی اون رو خریدم اون تیشرت بعد سال ها با هزاربار شستن هنوز یه تیکه از رنگش نرفته یعنی وقتی میشه یه چیز خوب خرید چرا باید با قیمت پایین تر و کیفیت پایین تر یک کالا رو خرید .خدای بزرگ رو شکر میکنم به خاطر سلامتی که به من داده و این مسیری که من رو بهش هدایت کرده که بتونم با تقویت هرچه بیشتر باور هام بدون دیدن قیمت هر کالایی اون رو بخرم .
خدایا شکرت .
سلام به استاد عزیزم
مریم نازنینم
و همه دوستانم
یک تجربه از خرید یک خدمات میخواستم بگم که مال همین اواخر هست
من چند سالی میشه که رقص رو بصورت حرفه ای دنبال میکنم. همیشه هم حاضر بودم برای دوره های مختلف هزینه کنم.
البته قبل از اینکه به موضوع امروز برسم بگم که یک باور غلطی که دارم اما متوجهش شدم و دارم تلاش میکنم اصلاحش کنم اینه که فکر میکنم شرکت کردن در هر دوره ای برام خوبه و پول دادن برابر آگاهی هست … اما الان در این نقطه قرار گرفتم که اول خواسته و انتظارم رو برای خودم شفاف کنم بعد از بین مواردی که وجود داره اونی رو انتخاب کنم که نیاز من رو تامین کنه و لزوما شرکت در دوره برام آگاهی نداره بلکه باید همون چیزی که دارم رو تمرین کنم و بهش مسلط بشم .
خلاصه که یک ده آباد از صدتا شهر خراب بهتره
حالا در مورد موضوع این فایل:
اخیرا یه دوره ای ثبت نام کردم که اسمش خیلی برام جذابیت ایجاد کرد ولی هرچی نگاه میکردم می‌دیدم مربی و مدرسش یه طورایی فرم و ظاهرش برام انگار مچ نیست با اون محتوایی که وعده آموزشش رو داده اما قیمت کمی که داشت وسوسه ام کرد که ثبت نام کنم.
من ثبت نام کردم … اولا که اصلا براساس وعده ای که داده بودن عمل نکردن و نوع ارائه مطلب یه دفعه تغییر کرد. بعد اینقدر در هر جلسه برقراری ارتباط برای حضور در کلاسشون سخت فراهم میشد که من عصبی میشدم. بعد نوع رفتارشون که بسیار برام ناخوش بود هم از یکطرف دیگه کم کم به نقطه ای رسیدم که دیدم این کلاس بیشتر از اینکه برام آگاهی داشته باشه داره روی مخم می‌ره . خلاصه از جلسه سوم عطاش رو به لقاش بخشیدم و ولش کردم .
درواقع می‌خوام اینو بگم که غیر از ضرر زیان مالی ما وقتی انتخابمون از ذهن فقیر سرچشمه بگیره هزینه های روانی زیادی رو هم پرداخت میکنیم.
و دائم میریم تو احساس بد . و قانون هم میگه احساس بد یعنی اتفاق بد !!
و اینجاست که موضوع ابزار مناسب (چه کالا و چه خدمت) اگرچه به نظر مسأله ساده ای میاد اما تاثیرش خیلی عمیق‌تر و ریشه ای تر هست