اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چشم استاد از تجربیاتم میگم: خداروشکر من درباره این خرید ارزان از اول یادمه همیشه هر چی میخواستم بهترین بود یادمه بهترین عروسک بهترین لباس بهترین رستوران حتی اگه 1 عدد داشتم ولی بهترین بود، کم کم در تمام مواقع خرید میدیم که معمولا جنس های خوب میخریدم گاهی نصف حقوقم بود اما تا سالهای سال اون جنس کارا بود ، حتی مواقعی که سفر بودم و سوغات میخریدم هم انگار برای خودم میخریدم یادمه دختر دایی ام میگفت برای سوغاتی ارزون بخر ، از دستفروش بخر اما من نمیتونستم و دوست داشتم اگه قراره یک تیکه سوغات بدم ی چیز خوب باشه و اصلا همیشه هدایت به اجناس خوب و مغازه های عالی و برند عالی که از قضا تخفیف خورده بود میشدم و من راحت سوغات میخریدم نه اینکه برای تخفیف خرید کنم . . . همیشه اعتقاد داشتم برخلاف دوستام یک جنس درجه یک برند عالی داشته باشم بهتر از اینه که ده تا جنس آشغال نشان داشته باشم اینجوری از درون همیشه احساس خوبی داشتم هم شیک تر بودم هم سبک شخصی خودم را داشتم و مجبور نبودم هر روز برم ی جنس بی کیفیت بخرم که زود خراب بشه یا از شکل بیوفته، البته گاهی در اثر معاشرت با دوستانی که ذهن فقیر داشتن علی رغم اینکه درآمد خوبی داشتن اما فکر میکردن باید برن ته بازار که عمده میفروشن ارزون بخرن و ی جوری هم با افتخار میگفتن که انگار چه کار مفیدی کردن و من که مثلا این کار را نمیکنم زرنگ نیستم و میرم هی گرون میخرم و این در صورتی بود که همیشه خدا اونا باید خرید میکردن و خوش تیپ نبودن و اطلاعات و دانسته هاشون از کیفیت زندگی هم در همون حد می موند و همیشه حسرت داشتن جنس درجه بالا را داشتنن اما مقاومت ذهنی شون اجازه نمیداد خرید گران داشته باشن اما گفتم این در صورتی بود که 3 برابر من درآمد داشتن و اگر کسی برای اونا کادو ارزان و بی کیفیت میخرید شاکی میشدن اما خودشون هم موقع کادو خریدن هم همین روال را داشتن واقعا ذهن فقیر چقدر ظریف در زوایای زندگی وجود دارد. . . تا اینکه از قضا دقیقا امروز دقیا امروزز که این فایل را گوش دادم و بسیار روی جمله باور لیاقت و عزت نفس ذهنم درگیر بود، دوستم برای هدیه تولدم پیام داد که رفته ی کفش ارزان و بسیار بی کیفیت خریده بود بدون نظرسنجی من و با قیمت خیلی کم و به شدت هم اصرار داشت بیا بپوش ببین اندازه هست یا نه؟ . . . و اینجا من باید باورم را در عمل نشان میدادم ، ابتدا از او تشکر و قدردانی کردم و بعد از او خواستم تا فرصت دارد کفش را پس بدهد چرا که من این مدل کفش برایم کاربردی نیست . . . احتمالا ناراحت شد اما من از درون احساس بهتری دارم و این اولین بار بود که در مقابل این رفتار ها باور قوی خودم را نشان دادم . . . باور احساس لیاقتم تقویت شد
چرا به هر فایل جدید میرسیم میگم اصلا اینو استاد شخصا برای منه گفته
چون دقیقا چیزای رو میگه تا قبلش اصلا نمیدونستم در وجودم بوده یا اگر فهمیده بودم مث این موضوع خیلی خوب میدونستمش و فکر نمیکردم همین یه باور بسیار محدود کننده س
امروز یاد یه قسمت زندگی در بهشت افتادم که خانم شایسته عزیز در مورد پیچک های باریک و بلند که به دور درخت میپیچن میگفت اینکه درسته باریکن و از دور معلوم نیست ولی اگه درختم قطع کنی باز پیچکه با وجود باریک بودنش نمیزاره درخت بیافته
فکر کردم دیدم این موضوع ارزون خریدن و به کیفیت توجه نکردن و فقط درگیر قیمت بودن اجناس برای من همون پیچکه س
همیشه میگفتم منکه دارم قانون کار میکنم چرا پیشرفت مالی ندارم
حالا میفهمم چرا
من خیلی وقتا از خواسته دلم برای قیمتش گذشتم و به جنس با قیمت کمتر و نادلخواهم تن دادم چون میگفتم اگه اینو بخرم دیگه پول کم میاره برا فلان چیز پس اصل رفع نیازه حالا کم کیفیت باشه
چون تو محیطیم بودم که تخفیف گرفتن و ارزون خریدن رو خیلی خوب میدونستن
فکر میکردم با ارزون گرفتن چیزی که گرونشم هست دیگه خیلی شم اقتصادی خوبی دارم مابه التفاوت قیمت ارزون و گرونه رو برای خودم فکر میکردم سود کردم و خیلی زرنگم😐
اما امروز فهمیدم اول اینکه من باورهای محدود کننده و کمبود ثروتم خیلیه و دوم اینکه من خودم لایق جنس گرون نمیدونستم
و این باور اینقدر مخفی بود از دور که من فقط درخت(باور محدودکننده قوی و رو) رو میدیدم که میخواستم قطع ش کنم هرچیم تبر میزدم درخته نمی افتاد😢
این باور ارزون گرفتن اجناس و بجای یک چیز گرون چندتا جنس ارزون داشتن تو دانشگاه برام خیلی پررنگ تر شد
همه هر روز تیپ جدید میزدن و لباس های مختلفی میپوشیدن
من و دوستانم هم برای اینکه کم نیاریم(خلا عزت نفس) سمت جنس های ارزون میرفتیم که بتونیم چند جنس مختلف بگیریم که از ملت عقب نیافتیم
تازه بهشم افتخار میکردیم
یکی ازمون میپرسید این لباست چه خوبه چند گرفتی و ما بهش میگفتیم فلان تمن اونم میگفت چقدر خوب گرفتی والا افرین کلی برای خودمون ذوق میکردیم
اگه عزت نفس بالا و خود ارزشی داشتم بخاطر دیدگاه مردم همچین کاری نمیکردم اگه باور داشتم که من و همه جهان به یک اندازه به منبع ثروت و نعمت دسترسی داریم و هرچیزی رو بخوام میتونم با فرکانس مناسبش و باورم خلقش کنم از کیفیت خواسته هام کم نمیکردم
از ظهر این نوشته خانم شایسته مدام میاد جلو چشمام که از کیفیت خواسته هامون کم نکیم بلکه باور مناسب و قدرتمندشو بسازیم
تغیر این باوری که ۲۲سال باهامه و محیط اطراف و جامعه براش تشویقم کرده درحالی که بد بوده و من رو از رسیدن به ثروت باز داشته سخته و جهاد اکبر لازم داره
ولی ایمان دارم که میتونم بسازم باور قدرتمندشو
باور اینکه من لایق بهترین هام
باور به اینکه جهان پر از فراوانی و ثروته
باور اینکه خداوند هدایتم میکنه به سمت مسیر های بهتر به سمت اینکه قدم به قدم افزایش بدم اعتماد به نفسم رو
خیلی وقتا تو این موقعیت قرار میگرفتم که کدوم محصول رو بخرم
دلم میخواسته اونی که طرحش زیباتره و کیفیتش بالاتره رو بخرم ولی بخاطر قیمت بالاش منصرف شدم
و به خودم میگفتم من آدم تنوع طلبی هستم بزار اونی که قیمت مناسبتری داره بخرم تا اگه دلمو زد و رفتم یکی دیگه گرفتم بخاطر قیمت بالاش دلم نسوزه
خودمو قانع میکردم ههههه
اما در واقع من به کمبودهام چشم دوخته بودم و بخاطر باور به کمبود و محدودیت و ترس از پول کم آوردن از خرید منصرف میشدم
دو روز پیش رفتم برا خودم ۸۰ تومن از پولی که دلم میخاست بهش دست نزنم برداشت کردم و همون لحظه که پیام برداشت از حساب به گوشیم اومد با حس خوب گفتم خدایا شکرت ۸۰۰ تومن وارد حسابم شد
و خدا رو بخاطر توان مالیم شکر کردم
دقیقا یه ساعت بعدش مبلغ ۷۳۰ تومن بابت اضافه کاری بحسابم واریز شد و خودمم ۱۰۰ تومن تو کارت داشتم باهم شد ۸۰۰ تومن
خیلی برام جالب بود که با این سرعت ۱۰ برابر اون مبلغ تو کارتم بود
خدایا سپاسگذارم که قوانینت اینقدر خوب و دقیق جواب میده
دیروز رفتم چشم پزشکی و بهم گفت که باید اشک مصنوعی استفاده کنی و عینکمم عوض کرد منم رفتم عینک سازی و بهترین جنس رو انتخاب کردم
و رفتم دارو خونه و اشک مصنوعی خارجی گرفتم که قیمتش ۱۰ برابر نوع ایرانیش بود و همون لحظه خدا رو شکر کردم که این توان رو دارم تا برای سلامتیم خرج کنم
استاد جان بی نهایت ممنونم بخاطر فایلها و آگاهی هایی که در اختیارم گذاشتین زندگیم عوض شده
همه چیز بنظرم زیبا شده
اصلا فکر اینکه میتونم آیندمو بسازم برام خیلی شیرینه
اینکه میتونم هرجا که اشتباه کردم دوباره شروع کنم خیلی امید بخشه
خدارو شکر میکنم که امروز هم بهم فرصت داد تا بتونم زندگی کنم و هجدهمین روز تحول زندگیمو دنبال کنم و خداروشکر که بهم فرصت داد که ردپای خودمو تو روزشمار تحول زندگیم حتی اندک بگذارم
خدای بزرگ و ثروتمندم ازت سپاسگزارم
استاد عباسمنش عزیز و قیمتی 💞🥰🤩از توهم ممنون و سپاسگزارم که درمسیر زندگیم قرار گرفتی
میدونید بچه ها قبل از اینکه فایل گوش بدم و داشتم کامنت خانم شایسته رو میخوندم، داشتم به این فکرمیکردم که وقی من به این سایت هدایت شدم، یعنی اینکه من ذهنم ثروتمند بوده و چون همیشه دنبال باکیفیت ترین ها بودم، خداهم منو به اینجا هدایت کرده.
شاید الان ازلحاظ مالی رو مداری که میخوام نیستم، ولی وقتی به گذشته ام نگاه میکنم میبینم من همیشه وهمیشه وهمیشه دنبال کیفیت فوق العاده بودم، ولی اتفاقهایی افتاد که برشکست شدم و ازاونموقع به بعد دیگه دنبال قیمت بودم و دیگه مثل قبل نبودم ونشدم
و از خدا میخوام دوباره مثل قبلآ ها که جوونتر و حتی زمانیکه مجرد بودم، ذهنم ثروتمند بشه و مثل همون موقع ها فقط وفقط دنبال کیفیت خوب و عالی و فوق العاده باشم.
خدایا شکرت که امروز منو به ذهن ثروتمند گذشته ام بردی و ازت میخوام کمکم کنی که دوباره ذهنم قوی و پویا و ثروتمند بشه.
ولی خداییش که هنوز ته ته ته مطمئنم که ذهنم ثروتمند هست، چون اگه نبود استاد واین سایت با ارزش وبا کیفیت سر راهم قرار نمیگرفت و از خدای خودم سپاسگزارم بابت این اتفاق
امروز جمعه ساعت 9:27دقیقه روز هجدهم روزشمار تحول زندگی من
خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم و خوشحالم که هجدهمین روز سفرنامه ام هم به من هدیه داده ای.
الهی از تو میخواهم که مرا یاری کنی و هدایتم کنی که این دو باور قدرتمند رو اول توی ذهنم به درستی جا بندازم و کنترل ذهن خوبی در موردشون انجام بدهم که بتوانم در تمام مراحل زندگیم اجراشون کنم چون میدونم نتیجه عالی خواهد داد؛
1_باور فراوانی
2_احساس لیاقت
صحبت های استاد کاملا درسته و من قبول دارم وقتی میخوایم یه هزینه ای برای چیزی پرداخت کنیم اول به ارزش و نتیجه کار فکر کنیم. منم مثل خیلی از دوستان قبلا خیلی باورهای اشتباهی توی این زمینه داشتم که حالا خدارو هزاران مرتبه شکر با کسب آگاهی ها دارم توی این زمینه روی خودم کار میکنم. هنوز باید خیلی روش کار کنم چون باید اعتراف کنم که یکی از پاشنه های آشیل منه، مثال زیاد هست تو این زمینه ولی ناخودآگاه یاد چند سال پیش افتادم که عروسی برادرم بود (این در مورد ابزار نیست استاد یه تجربه خانمانه هست که خانم ها بهتر میفهمن من چی دارم میگم😁) خواهرم اینا برای رنگ کردن موهاشون نوبت آرایشگاه گرفتن من گفتم این همه هزینه نمیکنم خودم مواد میخرم توی خونه رنگ میزنم نصف هزینه ای که بقیه کردن هم نمیشه، خلاصه مواد خریدم کلی وقت و انرژی گذاشتم نتیجه افتضاح شد و مجبور شدم باز برم ارایشگاه یه هزینه دیگه بدم که درستش کنم موهام آسیب دید و به نتیجه دلخواه هم نرسیدم و تجربه ای شد که وقتی هزینه ای پرداخت میکنی اما نتیجه با کیفیت تری دریافت میکنی و این موضوع در مورد خیلی چیزها صدق میکنه. امیدوارم با تمرین و کنترل ذهن به موقع همه ما بتوانیم به شرایطی برسیم که تجربه های خوبی توی زندگی هامون کسب کنیم.
هجدهمین برگ سفرناممو پر میکنم به امید الله مهربان.
من چهار ساله که استاد و سایتشونو میشناسم ولی هیچ وقت فعالیتی نداشتمو به سایتم سر نمیزدم.تا اینک از طریق کسی تعریف سریال گفت و گو با دوستانو شنیدم و مشتاق شدم که ببینم چیه!حدودا سه ماه اینا میگذره و من از همون روز با اکانت جدید و تعهد قلبی وارد سایت شدم و کار کردن رو با ایمان بیشتر شروع کردم.من تا حالا این فایلو گوش نکرده بودم میتونم بگم اصلا زندگی من دو قسمت شد یکی قبل از گوش دادن به این فایل یکی بعدش😁
وقتی اسمشو خوندم با خودم گفتم ینی چی ارزش ابزار؟؟؟
اما وقتی گوش دادم دیدم واااااای چقدر من ندونسته خرجای الکی میکردم برای اینک نمیدونستم اصلا کیفیت ینی چی فک میکردم اگه یه چیزی ارزونه پس بهتره همیشه میگفتم بابا فرقی ندارن که همشون یکین اونی که گرونه رنگ و لعابش بیشتره الکی گرون کردن بعدم چرا اینقد هزینه الکی کنم ول کن بابا همین خوبه…اما اون جنس بی کیفیت جز هزینه هایی که داشت فقطم یک یا دوماه قابل مصرف بود و دوباره مجبور به هزینه بیشتر میشدم فقط بخاطر باور کمبود و عدم لیاقت…باورایی که بشدت منو گیر انداختن تو زندگی
خداروشکر میکنم بابت شنیدن این فایل بی نظیر از استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این گنج هایی که در اختیارمون گذاشتن به رایگان!!!از مریم بانو ی زیباااا و دوست داشتنی ام ممنونم برای این سفر معرکه.خداروشکر که همراه شمام و شدین خانواده ام.
یا فرد مورد نظر که برای یه شرکت ، ارگان دولتی کار میکنن جای خودشون نیستن ؟
این ضرب المثل رو هم میشه برای افرادی که صاحب کسب و کار هم هستن به کار برد …
کار آفرینانی که برای کسب و کارخودشون هزینه نمیکنن چون ترس دارن …
یسریاشون هم اگر نمیترسن بخاطر خساستی که دارن پول پای چیزهای بی کیفیت میدن …
حالا میتونه وسیله باشه یا افراد باشه …
بالاخره وقتی یک نیروی انسانی برای یک کارآفرین ، شرکت یا ارگانی کار میکنه در قبالش حقوقی دریافت میکنه …
کار آفرینانی هستن که افراد درستی رو وارد اون شغل نمیکنن بخاطر ایکنه ارزون کار میکنن …
ولی براشون اینقدر ضرر به بار میارن که نمیدونن اشتباه کارشون از خودشونه …
من خیلی از افرادی رو دیدم که تو زمینه آرایشگاه زنونه افراد صیحی اون شاخه زیبایی رو نیووردن و کلی مشتری از دست دادن و حتی به جایی رسیدن که اونایی که مکان برای خودشون نبوده و اجاره ماهیانه پرداخت میکردن سالن اشون رو با اون همه هزینه هایی که کرده بودن جمع کردن …
اینا همش بخاطر خساست هست که پول خوب درمیووردن و برای کارشون که سودی بیشتری بهشون بده هزینه نمیکردن …
یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه:
(I’m Not Rich Enough to Buy Cheap Things)
من اونقدر پولدار نیستم که چیز ارزون بخرم …
من بارها تو خرید هام اینو تست کردم …
رفتم یجا حراجی کلی لباس خریدم که شده 1 میلیون ولی به یک ماه نشده که از بین رفته یا دوختش خوب نبوده و از بغل دوخت ها با پوشیدن سوراخ شده یا با شستن رنگ لباس ها تغییر کرده یا آب رفته …
دلیلش میدونی چی بوده که من کلی لباس خریدم ؟
فقط بگم من کلی لباس دارم …
فقط کمدم پر باشه از لباس های رنگی …
ولی الان اگه پول زیاد میدم برای یه دست لباس میدونم جنسش نخ پنبه ست و به پوستم آسیب نمیرسونه میدونم کیفیتش خیلی عالی و با شستن حتی حالت از بین نمیره و پارچش بو هم نمیگیره یا موقع کا کردن به بدنم نمیچسبه …
من یاد گیرفتم که موقع خرید کم بخرم ولی با کیفیت بخرم …
به خودم و سلامتیم رسیدگی کنم …
چون بعدش به خودم ضرر میرسونم و کلی باید دکتر پوست برم تا درمان کنم …
از وقتی ضرب المثل انگلیسی ها رو شنیدم دگ هر آرایشگاهی نمیرم …
پیش هر ناخن کاری نمیرم …
برای خرید مانتو هام یا لباس هام کلی اطلاعات درمورد پارچه چی خوبه و کیفیت رو چجوری تشخیص بدم مطالعه میکنم …
الان به راحتی هم تشخیص میدم و هم با حس و حال خوبم خرید میکنم …
کلی اون وسیله برام کار میکنه …
مل کلی از لوازمای دگ ای که دارم از لباس هام گرفته تا لوازم الکترونیکی که دارم …
اعتماد به نفسمم بیشتر شده از وقتی که جنس خوب میپوشم ، جنس خوب دستم میگیرم …
ابزار های با کیفیت روی اعتماد به نفس هم تاثیر داره …
یادمه دورانی که راهنمایی بودم تابستون ها به دلیل اینکه ذهنیت من این بود که برای پول درآوردن باید زحمت بکشی تابستون یه سری کارهایی رو انجام میدادم که خیلی از لحاظ فیزیکی برام سخت بود درآمد کارگری که خیلی کم بود رو داشت و به صورت روز مزد که یادمه پولم رو رفتم یه گوشی خریدم بین دوتا برند گیر کرده بودم یه گوشی اندازه بزرگتری داشت ولی برندش خیلی آشغال بود ولی اون گوشی دیگه ابعادش کوچیک تر بود اما کیفیتش بالاتر بود ولی ذهن فقیر من رفت به سمت اون گوشی که بزرگتره در حالی
که قیمت هر دوتا گوشی تقریبا یکی بود اینجوری شد که پولی رو که با اون زحمت درآورده بودم انگار به فنا رفت و اون گوشی بعد از چند وقت باتریش باد کرد و کلی هزینه روی دست من گذاشت بعدش کناره های گوشی رنگش رفت جوری که به اون قسمت ها دست میزدی برق میگرفتت و خیلی جالب بود با اینکه من کلی ازش مراقبت میکردم بعدش کلی هنگ میکرد با اینکه چیز زیادی روش نریختم و بعد از چند مدت دکمه های پاور و خاموش و روشنش به طرز عجیبی خراب شد و دیگه عملا اون گوشی کار نمیکرد
به علت ذهن فقر خانواده اون گوشی رو تا الان نگه داشتنش ولی من میگفتم این دیگه بدرد نمیخوره و الانم یه آشغاله که چند وقت پیش خودم به زور انداختمش بیرون و این الگو رو زیاد دیدم که افراد فقیر به دلیل باور کمبود نگه میدارند خیلی از چیز ها رو به همین خاطر افراد فقیر انباری دارند توی خونه هاشون و وسایلی رو نگه میدارند به اصطلاح برای روز مبادا که عملا آشغاله ولی ثروتمند هایی رو من دیدم که به محض اینکه وسایلی رو که میخوان عوض کنند میزارن پشت در خونشون و حتی به خودشون زحمت نمیدن که ببرند سمساری و…. میزارن پشت در خونه که آدم های نیاز مند ببرند بدون اینکه هیچ هزینه ای دریافت کنند و این به من فهموند که برای پولدار شدن فقط ذهنیت مهمه و تمام .
یه مثال دیگه ای که توی بچگی من زیاد تکرار میشد این بود که من خوب یه سری لباس های داشتم و همیشه یه ست لباس میگرفتم خانواده نگه میداشتن برای میهمانی جایی که میخوایم بریم یا یه جای خاص که بپوشم و این هم نشان دهنده ذهن فقیره من به این نتیجه رسیدم که اگر چیزی رو برای روز مبادا کنار میزاری یعنی باور کمبود داری به هر نحوی و داستان از این قرار بود اون لباسی که من نگه میداشتم بعد چند وقت اصلن از مد میوفتاد و کسی اونارو نمیپوشید و یه جورایی قدیمی میشد و قابل پوشیدن نبود
الان هر لباسی رو میخرم خیلی وقتا از همون مغازه ای که میخرم میپوشم و ازش استفاده میکنم و این باور رو دارم که چیزی رو میخری که ازش استفاده کنی و وسایلم رو درست و به جا ازشون استفاده میکنم .
یه چیزی دیدم و خیلی بدم میاد ازش اینکه افراد بر فرض مثال یه ماشین جدید میگیرند و تا چند سال بعد پلاستیک های روی ماشین رو نمیکنند که کلی اذیت میکنه اونهارو مثلا وقتی تابستون میشنی روی پلاستیک ها خیلی عرق میکنی و زمستون هم که نگم براتون یا گوشی میخرند اون برچسب پشت گوشی رو نمی کنند به امید روزی که میخوان بفروشن نو باشه و کلی مثال از این دست که همش زاینده ذهن فقیر هست و خیلی به ادم فشار میاره باعث میه از همون وسیله ای که داره نتونه خوب استفاده کنه
یا مثلا افرادی رو دیدم توی خونشون مبل میخرند ولی روش نمیشینند و اگر یه بچه کوچیک روی اون مبل راه بره با اینکه وزنش خیلی کمه و… دعوا میکنند بچه رو فکر میکنند خراب میشه همیشه این سوال توی ذهنم بود قبل از اینکه با قانون آشنا بشم اینکه بنده خدا تو اون مبل رو گرفتی که استفاده کنی و راحت باشی اینکه شد مایه زجر و اذیت تو خب وقتی که نداشتی راحت تر بودی و قبلا فکر میکردم همش برای چشم و هم چشمی هست اما الان میفهمم که اینها از باور کمبود منشا میگیره و اون چشم و هم چشمی هم هست ولی اصلش از باور کمبود نشات میگیره
یا افرادی رو دیدم که ماشینشون رو به هرجایی نمیبرند که خراب نشه وقتی میخوان بفروشند سالم باشه در صورتی اون جاها فشاری به ماشین نمیاره اما…. ذهن فقیر جلوی اینکار رو میگیره این هم همیشه توی ذهنم بود که آدم پول میده که راحت زندگی کنه بر خلاف اون ضرب المثل چرتی که میگه هرکه بامش بیش برفش بیشتر انسان با خرید وسایل زیاد راحت تر زندگی میکنه مثال براتون بزنم ماشین لباسشویی های دو قولو قدیم رو اگر یادتون باشه باید توش لباس می ریختی آب میریختی و توی یکیش آبکشی میکرد و بعدش لباس هارو بر میداشتی و فشار میدادی و میریخیتی توی قسمت دیگش که خشک کنه اما الان توی یه قسمت همه ی این کار هارو انجام میده
بهش برنامه زمانی میدی خودش با چه مدلی برات بشوره و تو تنظیم میکنی و میری کار هات رو انجام میدی و بعد میاد سر اون تایمی که تموم میشه کارش لباس ها رو بر میداری و میزاری روی طناب
یا یادمه قدیما ماشین ظرفشویی نبود و چقدر برای خیلی از افراد اینکار سخت بود الان خیلی راحت هر تعداد ظرفی که داری میزاری توی ماشین ظرفشویی برات میشوره و خیلی هم تر و تمز بردار و بزار سر جاشون چقدر آدم میتونه راحت باشه
یا همین ابزار های برند میلواکی که استاد میگن چقدر خفن حرفه ای فکرش رو بکن یه اره برقی با اون عزمت با باتری کار کنه یا پمپ آب یا انواع اره ها و دریل و پیچ گوشی که توی هر جایی که دسترسی به برق نیست میتونی ازشون استفاده کنی و چقدر کار راحته برای آدم همیشه نیاز بود که اگر جایی میخوای دریل اسشتفاده کنی حتما برق باشه و خیلی وقتا سیم دریل نمیرسید به اون پریز باید از کابل های بزرگ استفاده میکردی و دردسر ایجاد میکرد برات اما الان چقدر کار راحت شده یا همین دریل هایی که سرش حالت پیچ گوشی داره و در کسری از ثانیه یه پیچ خیلی قدیمی رو که قبلا باید کلی زور میزدی رو باز میکنی
یا همین دستگاه نیل گان چقدر اذیت میشدیم برای میخ زدن بعضی وقتا حواست نبود چکش رو میزدی روی انگشتت و زیر ناخن سیاه میشد و اصلن یه درد وحشتناکی داشت و ناخن میوفتاد و نگم براتون کلی آدم اذیت میشد و چقدر دردسر برای خودمون ایجاد میکردیم اما الان چقدر کار ها راحت شده
در مورد این داستان میوه که گفتید استاد من هنوزم این مشکل رو با پدرم دارم که میگم آقا جای اینهمه میوه بی کیفیت با این حجم بالا که خیلی هاش خورده نمیشه دو کیلو میوه درست حسابی بگیر که استفاده کنیم نه اینکه اینهمه بگیری چون ارزون بوده ولی استفاده نشه
یادمه یه معملی داشتیم که میگفت ما یکی از فامیل هامون از این لودر های بزرگ داره و رفته بوده براش یه جفت لاستیک بخره گفتم فلانی پول بزار این مدل رو بگیر چند سال برات کار میکنه روی ماشینت و اون بنده خدا قبول نکرده و نخریده مثلا یه مدل که جفتش میشده 5 میلیون که چینی بوده با کیفیت پایین و یه مدل داشته 7.5 میلیون اما چند سال کار میکرده براش میگه این بنده خدا اون 5 تومنی رو خرید و فقط 6 ماه براش کار کرد و بعد 6 ماه خراب شد اون لاستیک ها به طوری که قابل استفاده نبود
بعد 6 ماه رفتم همون 7.5 میلیونی رو خرید خب این فرد اینجا میتونست همون اول بگیره اون جفت لاستیک 7.5 میلیونی رو ولی دلش سوخت و در کل 12.5 میلییون پول داد که 5 میلیون از پولش رو ریخته دور به همین راحتی و خودتون هم کلی مثال از این دست براتون اتفاق میوفته تازه یه چیزی هم که یادم اومد اینکه میگفت اون لاستیک های 5 تومنی هر چند وقت یکبار به دلیل متریال بی کیفیت پنچر میشه و کلی اون فرد از کار می افتاد و کلی فشار ذهنی به آدم وارد میشه هی کارت لنگ میمونه وسط کار وقتی یه وسیلت خراب میشه
خرید یک جنس به ظاهر ارزان باعث شد اون فرد هم آسایش و رفاه ازش گرفته بشه و توی کارش تداخل ایجاد بشه و کلی هزینه اضافی روی دست طرف بزاره و چیزی رو خریده بود در ظاهر به جای اینکه از دغده هاش کم کنه و از هزینه هاش کم کنه باعث شد که اینجوری بهش فشار وارد بشه
و کلی از این دست مثال ها وجود داره که مخصوصا توی جامعه ایران زیاد دیدم و فکر میکنم یکی از پاشنه های آشیل ماست .
یه چیزی رو که یادم اومد اینکه به دلیل یه شرایطی که توی ایران وجود داره توی سال های اخیر افراد بعضی از وسایل آشغال رو میخرند چون فکر میکنند در آینده پولشون نمیرسه اون رو بخرند و به صورت عجیب و غریب افراد آشغال میخرند و به خیال خودشون فکر میکنند تخفیف گرفتند و ….
و کلی از مثال هایی وجود داره که خوشحال میشم تجربتون رو با من به اشتراک بزارید منکه خودم با عشق کامنت های زیباتون رو میخونم.
واقعا درسته ارزش ابزار ، خداروشکر من تو این موضوع خوب عمل کردم ، هر موقع خواستم چیزی رو بخرم مثلا لباس ، کفش و.. یا نمیخریدم یا وقتی هم میخریدم نباید چشمش دنبال قیمت باشه همیشه اینجوریم وقتی چیزی بخوام بخرم اول جنس و کیفیت و زیبایی برام مهم بوده اگه یک درصد قیمت برام مهم باشه اصلا سمت خرید نمیرم ، همیشه هم کالایی که خریدم انقدر خوب میموند که آخرشم میبخشیدمش ، جالب اینجاست که اطرافیانم لباس و وسایل منو میدیدن همیشه میگن چقدر شیکه چقدر عالیه جنسشون، بعد که قیمتشو میپرسن وحشت میکنن تو دلشون هم مسخره ام میکنن یا میگن عین همین رو فلان جا خیلی کمتر از این میفروختن، اما من بهشون میخندم و میگم نه عزیزم مطمئن باش اون چیز دیگه ایه، الان هم واسه دخترم دقیقا اینجوری هستم ، یه هودی جلو زیپ براش گرفتم هر کی میدید دوست داشتن فقط لمسش کنن ، انقدر جنسش خوبه و مدرسه رفته بود معلمشون از تنش درآورده بود که فقط نگاش کنه که چطور جنسیه و چطور دوخت شده ، البته جایی هم خرید میکنم که کسی میشنوه نمیتونن از کنارش بگذرن خلاصه من که خیلی راضیم و اصلا هم کوتاه نمیام که جای بیکیفیت جنسی رو بخرم ، البته قبلترها تجربه اش رو داشتم یه بار با خواهرم رفتیم یه جایی که من دوست نداشتم بهم گفت بیا از این لباسهای زیر یه چند تا بخر خیلی ارزونه و خوبه منم علارقم میل باطنیم خریدم و بعدش چشمتون روز بد نبینه بعد از استفاده روز بعدش انقدر بدنم خارش گرفت و قرمز شد که دیگه توبه کردم و همشو پرت زدم و دیگه از اون روز به بعد بیشتر مصمم شدم و قیمتی که برای همون لباسا پرداخت میکنم بیشتر از ۲۰ برابره اما خیلی راضیم و به قول استاد مفت هم خریدم از پس کارایی و زیبایی دارن برام ، خلاصه خداروشکر میکنم بابت این نوع نگاهم به ارزش ابزار💖💖💖💖💖💖💖💖
درود به همسفرانم
چشم استاد از تجربیاتم میگم: خداروشکر من درباره این خرید ارزان از اول یادمه همیشه هر چی میخواستم بهترین بود یادمه بهترین عروسک بهترین لباس بهترین رستوران حتی اگه 1 عدد داشتم ولی بهترین بود، کم کم در تمام مواقع خرید میدیم که معمولا جنس های خوب میخریدم گاهی نصف حقوقم بود اما تا سالهای سال اون جنس کارا بود ، حتی مواقعی که سفر بودم و سوغات میخریدم هم انگار برای خودم میخریدم یادمه دختر دایی ام میگفت برای سوغاتی ارزون بخر ، از دستفروش بخر اما من نمیتونستم و دوست داشتم اگه قراره یک تیکه سوغات بدم ی چیز خوب باشه و اصلا همیشه هدایت به اجناس خوب و مغازه های عالی و برند عالی که از قضا تخفیف خورده بود میشدم و من راحت سوغات میخریدم نه اینکه برای تخفیف خرید کنم . . . همیشه اعتقاد داشتم برخلاف دوستام یک جنس درجه یک برند عالی داشته باشم بهتر از اینه که ده تا جنس آشغال نشان داشته باشم اینجوری از درون همیشه احساس خوبی داشتم هم شیک تر بودم هم سبک شخصی خودم را داشتم و مجبور نبودم هر روز برم ی جنس بی کیفیت بخرم که زود خراب بشه یا از شکل بیوفته، البته گاهی در اثر معاشرت با دوستانی که ذهن فقیر داشتن علی رغم اینکه درآمد خوبی داشتن اما فکر میکردن باید برن ته بازار که عمده میفروشن ارزون بخرن و ی جوری هم با افتخار میگفتن که انگار چه کار مفیدی کردن و من که مثلا این کار را نمیکنم زرنگ نیستم و میرم هی گرون میخرم و این در صورتی بود که همیشه خدا اونا باید خرید میکردن و خوش تیپ نبودن و اطلاعات و دانسته هاشون از کیفیت زندگی هم در همون حد می موند و همیشه حسرت داشتن جنس درجه بالا را داشتنن اما مقاومت ذهنی شون اجازه نمیداد خرید گران داشته باشن اما گفتم این در صورتی بود که 3 برابر من درآمد داشتن و اگر کسی برای اونا کادو ارزان و بی کیفیت میخرید شاکی میشدن اما خودشون هم موقع کادو خریدن هم همین روال را داشتن واقعا ذهن فقیر چقدر ظریف در زوایای زندگی وجود دارد. . . تا اینکه از قضا دقیقا امروز دقیا امروزز که این فایل را گوش دادم و بسیار روی جمله باور لیاقت و عزت نفس ذهنم درگیر بود، دوستم برای هدیه تولدم پیام داد که رفته ی کفش ارزان و بسیار بی کیفیت خریده بود بدون نظرسنجی من و با قیمت خیلی کم و به شدت هم اصرار داشت بیا بپوش ببین اندازه هست یا نه؟ . . . و اینجا من باید باورم را در عمل نشان میدادم ، ابتدا از او تشکر و قدردانی کردم و بعد از او خواستم تا فرصت دارد کفش را پس بدهد چرا که من این مدل کفش برایم کاربردی نیست . . . احتمالا ناراحت شد اما من از درون احساس بهتری دارم و این اولین بار بود که در مقابل این رفتار ها باور قوی خودم را نشان دادم . . . باور احساس لیاقتم تقویت شد
سلام به استاد گرامیم و همه دوستان
چرا به هر فایل جدید میرسیم میگم اصلا اینو استاد شخصا برای منه گفته
چون دقیقا چیزای رو میگه تا قبلش اصلا نمیدونستم در وجودم بوده یا اگر فهمیده بودم مث این موضوع خیلی خوب میدونستمش و فکر نمیکردم همین یه باور بسیار محدود کننده س
امروز یاد یه قسمت زندگی در بهشت افتادم که خانم شایسته عزیز در مورد پیچک های باریک و بلند که به دور درخت میپیچن میگفت اینکه درسته باریکن و از دور معلوم نیست ولی اگه درختم قطع کنی باز پیچکه با وجود باریک بودنش نمیزاره درخت بیافته
فکر کردم دیدم این موضوع ارزون خریدن و به کیفیت توجه نکردن و فقط درگیر قیمت بودن اجناس برای من همون پیچکه س
همیشه میگفتم منکه دارم قانون کار میکنم چرا پیشرفت مالی ندارم
حالا میفهمم چرا
من خیلی وقتا از خواسته دلم برای قیمتش گذشتم و به جنس با قیمت کمتر و نادلخواهم تن دادم چون میگفتم اگه اینو بخرم دیگه پول کم میاره برا فلان چیز پس اصل رفع نیازه حالا کم کیفیت باشه
چون تو محیطیم بودم که تخفیف گرفتن و ارزون خریدن رو خیلی خوب میدونستن
فکر میکردم با ارزون گرفتن چیزی که گرونشم هست دیگه خیلی شم اقتصادی خوبی دارم مابه التفاوت قیمت ارزون و گرونه رو برای خودم فکر میکردم سود کردم و خیلی زرنگم😐
اما امروز فهمیدم اول اینکه من باورهای محدود کننده و کمبود ثروتم خیلیه و دوم اینکه من خودم لایق جنس گرون نمیدونستم
و این باور اینقدر مخفی بود از دور که من فقط درخت(باور محدودکننده قوی و رو) رو میدیدم که میخواستم قطع ش کنم هرچیم تبر میزدم درخته نمی افتاد😢
این باور ارزون گرفتن اجناس و بجای یک چیز گرون چندتا جنس ارزون داشتن تو دانشگاه برام خیلی پررنگ تر شد
همه هر روز تیپ جدید میزدن و لباس های مختلفی میپوشیدن
من و دوستانم هم برای اینکه کم نیاریم(خلا عزت نفس) سمت جنس های ارزون میرفتیم که بتونیم چند جنس مختلف بگیریم که از ملت عقب نیافتیم
تازه بهشم افتخار میکردیم
یکی ازمون میپرسید این لباست چه خوبه چند گرفتی و ما بهش میگفتیم فلان تمن اونم میگفت چقدر خوب گرفتی والا افرین کلی برای خودمون ذوق میکردیم
اگه عزت نفس بالا و خود ارزشی داشتم بخاطر دیدگاه مردم همچین کاری نمیکردم اگه باور داشتم که من و همه جهان به یک اندازه به منبع ثروت و نعمت دسترسی داریم و هرچیزی رو بخوام میتونم با فرکانس مناسبش و باورم خلقش کنم از کیفیت خواسته هام کم نمیکردم
از ظهر این نوشته خانم شایسته مدام میاد جلو چشمام که از کیفیت خواسته هامون کم نکیم بلکه باور مناسب و قدرتمندشو بسازیم
تغیر این باوری که ۲۲سال باهامه و محیط اطراف و جامعه براش تشویقم کرده درحالی که بد بوده و من رو از رسیدن به ثروت باز داشته سخته و جهاد اکبر لازم داره
ولی ایمان دارم که میتونم بسازم باور قدرتمندشو
باور اینکه من لایق بهترین هام
باور به اینکه جهان پر از فراوانی و ثروته
باور اینکه خداوند هدایتم میکنه به سمت مسیر های بهتر به سمت اینکه قدم به قدم افزایش بدم اعتماد به نفسم رو
در پناه تنها قدرت جهان هستی
بنام خداى مهربان
خیلی وقتا تو این موقعیت قرار میگرفتم که کدوم محصول رو بخرم
دلم میخواسته اونی که طرحش زیباتره و کیفیتش بالاتره رو بخرم ولی بخاطر قیمت بالاش منصرف شدم
و به خودم میگفتم من آدم تنوع طلبی هستم بزار اونی که قیمت مناسبتری داره بخرم تا اگه دلمو زد و رفتم یکی دیگه گرفتم بخاطر قیمت بالاش دلم نسوزه
خودمو قانع میکردم ههههه
اما در واقع من به کمبودهام چشم دوخته بودم و بخاطر باور به کمبود و محدودیت و ترس از پول کم آوردن از خرید منصرف میشدم
دو روز پیش رفتم برا خودم ۸۰ تومن از پولی که دلم میخاست بهش دست نزنم برداشت کردم و همون لحظه که پیام برداشت از حساب به گوشیم اومد با حس خوب گفتم خدایا شکرت ۸۰۰ تومن وارد حسابم شد
و خدا رو بخاطر توان مالیم شکر کردم
دقیقا یه ساعت بعدش مبلغ ۷۳۰ تومن بابت اضافه کاری بحسابم واریز شد و خودمم ۱۰۰ تومن تو کارت داشتم باهم شد ۸۰۰ تومن
خیلی برام جالب بود که با این سرعت ۱۰ برابر اون مبلغ تو کارتم بود
خدایا سپاسگذارم که قوانینت اینقدر خوب و دقیق جواب میده
دیروز رفتم چشم پزشکی و بهم گفت که باید اشک مصنوعی استفاده کنی و عینکمم عوض کرد منم رفتم عینک سازی و بهترین جنس رو انتخاب کردم
و رفتم دارو خونه و اشک مصنوعی خارجی گرفتم که قیمتش ۱۰ برابر نوع ایرانیش بود و همون لحظه خدا رو شکر کردم که این توان رو دارم تا برای سلامتیم خرج کنم
استاد جان بی نهایت ممنونم بخاطر فایلها و آگاهی هایی که در اختیارم گذاشتین زندگیم عوض شده
همه چیز بنظرم زیبا شده
اصلا فکر اینکه میتونم آیندمو بسازم برام خیلی شیرینه
اینکه میتونم هرجا که اشتباه کردم دوباره شروع کنم خیلی امید بخشه
حتی میتونم خیلی چیزا رو پیش بینی کنم
سپاسگذارم سپاسگذارم
و عاشقتونم
بنام الله یکتا
این فایل رو قبلا گوش کرده بودم تو فایل های مرا به نشانه ام هدایت کن برام بالا اومد و اون موقع چقد بهم کمک کرد تا درست تصمیم بگیرم برای خریدم
امروز روز هجدهم سفر پر برکتمونه
خدا رو شکر
من خیلی وقته جنس ارزون نمیخرم
الان هر چی فکر کردم حضور ذهن نداشتم و چیزی یادم نیومد تا مثال بزنم
ولی یادمه که قبلنا خیلی جنس ارزون میخریدم و بعد از مدت کوتاهی کاراییشو از دست میداد و مجبور میشدم مجدد هزینه کنم
ولی الان که یجورایی دارم جنسای خوب و با کیفیت میخرم تفاوت اون زمان و این زمان از نظر کیفیت زندگی برام خیلی ملموسه
الان با احساس لیاقتی که در خودم دارم ایجاد میکنم خودمو دوست دارم و خودمو لایق بهترینا میبینم
همیشه دوست داشتم به خودم برسم اما حاضر نبودم پولی برا خودم خرج کنم اما وقتی فهمیدم تا خودم به خودم ارزش ندم و برای خودم مهم نباشم
برای هیچ کس هم مهم نخواهم بود
شروع کردم به خریدن وسایلی که حس میکردم برای بالا بردن کیفیت زندگیم لازمه
مثلا پوستم چرب بود و مستعد جوش
محصولات خوب مراقبت پوستی تهیه کردم و خدا رو شکر پوستم داره اون طوری که دوست دارم میشه
الان یادم اومد که یه سری قرص جوشان ایرانی خریدم که قیمتش از نوع خارجی کمتر بود تقریبا یک چهارمش بود
اما اینقدر از نظرم بد مزه بود که انداختم دور و برگشتم خارجیشو خریدم در واقع پولمو انداختم دور
چون من قبلا امتحانش کرده بودم و میدونستم مزه شو دوست ندارم اما بخیال خودم برا صرفه جویی خریدمش
حالا یاد گرفتم که صرفه جویی خریدن جنس بی کیفیت و ارزون نیست بلکه حذف خرجهای غیر ضروری و خریدهای چشمو هم چشمیه
اولش خیلی سخت بود چون باورهای قبلیم
باور کمبود و عدم احساس لیاقت نمیزاشتن تا اجتاس با کیفیت بخرم و برا خودم خرج کنم اما کم کم باهاش مقابله کردم
شروع کردم به خریدهای با کیفیت
رفتم کافه و رستورانای بالا شهر
و از این کارها
تا برام عادی شد و باور کردم که لیاقتشو دارم و الان جزیی از شخصیتم شده
در واقع شخصیتم عوض شده و از اون آدم قبلی که نسبت به خودش خسیس بود چیزی نمونده
خدایا شکرت بخاطر هدایتم
سپاسگذارم
عاشقتونم
ممنونم استادم
سلام سلام سلام
خدارو شکر میکنم که امروز هم بهم فرصت داد تا بتونم زندگی کنم و هجدهمین روز تحول زندگیمو دنبال کنم و خداروشکر که بهم فرصت داد که ردپای خودمو تو روزشمار تحول زندگیم حتی اندک بگذارم
خدای بزرگ و ثروتمندم ازت سپاسگزارم
استاد عباسمنش عزیز و قیمتی 💞🥰🤩از توهم ممنون و سپاسگزارم که درمسیر زندگیم قرار گرفتی
میدونید بچه ها قبل از اینکه فایل گوش بدم و داشتم کامنت خانم شایسته رو میخوندم، داشتم به این فکرمیکردم که وقی من به این سایت هدایت شدم، یعنی اینکه من ذهنم ثروتمند بوده و چون همیشه دنبال باکیفیت ترین ها بودم، خداهم منو به اینجا هدایت کرده.
شاید الان ازلحاظ مالی رو مداری که میخوام نیستم، ولی وقتی به گذشته ام نگاه میکنم میبینم من همیشه وهمیشه وهمیشه دنبال کیفیت فوق العاده بودم، ولی اتفاقهایی افتاد که برشکست شدم و ازاونموقع به بعد دیگه دنبال قیمت بودم و دیگه مثل قبل نبودم ونشدم
و از خدا میخوام دوباره مثل قبلآ ها که جوونتر و حتی زمانیکه مجرد بودم، ذهنم ثروتمند بشه و مثل همون موقع ها فقط وفقط دنبال کیفیت خوب و عالی و فوق العاده باشم.
خدایا شکرت که امروز منو به ذهن ثروتمند گذشته ام بردی و ازت میخوام کمکم کنی که دوباره ذهنم قوی و پویا و ثروتمند بشه.
ولی خداییش که هنوز ته ته ته مطمئنم که ذهنم ثروتمند هست، چون اگه نبود استاد واین سایت با ارزش وبا کیفیت سر راهم قرار نمیگرفت و از خدای خودم سپاسگزارم بابت این اتفاق
امروز جمعه ساعت 9:27دقیقه روز هجدهم روزشمار تحول زندگی من
21/3/1400
خدایا سپاسگزارم 💞💞💞💞💞💞🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
به نام یکتا خالق زیبایی ها.
خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم و خوشحالم که هجدهمین روز سفرنامه ام هم به من هدیه داده ای.
الهی از تو میخواهم که مرا یاری کنی و هدایتم کنی که این دو باور قدرتمند رو اول توی ذهنم به درستی جا بندازم و کنترل ذهن خوبی در موردشون انجام بدهم که بتوانم در تمام مراحل زندگیم اجراشون کنم چون میدونم نتیجه عالی خواهد داد؛
1_باور فراوانی
2_احساس لیاقت
صحبت های استاد کاملا درسته و من قبول دارم وقتی میخوایم یه هزینه ای برای چیزی پرداخت کنیم اول به ارزش و نتیجه کار فکر کنیم. منم مثل خیلی از دوستان قبلا خیلی باورهای اشتباهی توی این زمینه داشتم که حالا خدارو هزاران مرتبه شکر با کسب آگاهی ها دارم توی این زمینه روی خودم کار میکنم. هنوز باید خیلی روش کار کنم چون باید اعتراف کنم که یکی از پاشنه های آشیل منه، مثال زیاد هست تو این زمینه ولی ناخودآگاه یاد چند سال پیش افتادم که عروسی برادرم بود (این در مورد ابزار نیست استاد یه تجربه خانمانه هست که خانم ها بهتر میفهمن من چی دارم میگم😁) خواهرم اینا برای رنگ کردن موهاشون نوبت آرایشگاه گرفتن من گفتم این همه هزینه نمیکنم خودم مواد میخرم توی خونه رنگ میزنم نصف هزینه ای که بقیه کردن هم نمیشه، خلاصه مواد خریدم کلی وقت و انرژی گذاشتم نتیجه افتضاح شد و مجبور شدم باز برم ارایشگاه یه هزینه دیگه بدم که درستش کنم موهام آسیب دید و به نتیجه دلخواه هم نرسیدم و تجربه ای شد که وقتی هزینه ای پرداخت میکنی اما نتیجه با کیفیت تری دریافت میکنی و این موضوع در مورد خیلی چیزها صدق میکنه. امیدوارم با تمرین و کنترل ذهن به موقع همه ما بتوانیم به شرایطی برسیم که تجربه های خوبی توی زندگی هامون کسب کنیم.
استاد عزیز ممنون از فایل عالی امروز🙏😍
به نام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو جان
سلام به همه دوستان عزیزم
هجدهمین برگ سفرناممو پر میکنم به امید الله مهربان.
من چهار ساله که استاد و سایتشونو میشناسم ولی هیچ وقت فعالیتی نداشتمو به سایتم سر نمیزدم.تا اینک از طریق کسی تعریف سریال گفت و گو با دوستانو شنیدم و مشتاق شدم که ببینم چیه!حدودا سه ماه اینا میگذره و من از همون روز با اکانت جدید و تعهد قلبی وارد سایت شدم و کار کردن رو با ایمان بیشتر شروع کردم.من تا حالا این فایلو گوش نکرده بودم میتونم بگم اصلا زندگی من دو قسمت شد یکی قبل از گوش دادن به این فایل یکی بعدش😁
وقتی اسمشو خوندم با خودم گفتم ینی چی ارزش ابزار؟؟؟
اما وقتی گوش دادم دیدم واااااای چقدر من ندونسته خرجای الکی میکردم برای اینک نمیدونستم اصلا کیفیت ینی چی فک میکردم اگه یه چیزی ارزونه پس بهتره همیشه میگفتم بابا فرقی ندارن که همشون یکین اونی که گرونه رنگ و لعابش بیشتره الکی گرون کردن بعدم چرا اینقد هزینه الکی کنم ول کن بابا همین خوبه…اما اون جنس بی کیفیت جز هزینه هایی که داشت فقطم یک یا دوماه قابل مصرف بود و دوباره مجبور به هزینه بیشتر میشدم فقط بخاطر باور کمبود و عدم لیاقت…باورایی که بشدت منو گیر انداختن تو زندگی
خداروشکر میکنم بابت شنیدن این فایل بی نظیر از استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این گنج هایی که در اختیارمون گذاشتن به رایگان!!!از مریم بانو ی زیباااا و دوست داشتنی ام ممنونم برای این سفر معرکه.خداروشکر که همراه شمام و شدین خانواده ام.
الهی صد هزار مرتبه شکررت.
دوستتون دارم.
در پناه حق
سلام به دوستای عزیزم …
سفرنامه روز 18 : ارزش ابزار
چینی ها ضرب المثل معروفی دارن :
“چیزهای ارزان خوب نیستند؛ چیزهای خوب ارزان نیستند”
دقت کردین یسری از کسب و کار ها زود شکست میخورن ؟
یا فرد مورد نظر که برای یه شرکت ، ارگان دولتی کار میکنن جای خودشون نیستن ؟
این ضرب المثل رو هم میشه برای افرادی که صاحب کسب و کار هم هستن به کار برد …
کار آفرینانی که برای کسب و کارخودشون هزینه نمیکنن چون ترس دارن …
یسریاشون هم اگر نمیترسن بخاطر خساستی که دارن پول پای چیزهای بی کیفیت میدن …
حالا میتونه وسیله باشه یا افراد باشه …
بالاخره وقتی یک نیروی انسانی برای یک کارآفرین ، شرکت یا ارگانی کار میکنه در قبالش حقوقی دریافت میکنه …
کار آفرینانی هستن که افراد درستی رو وارد اون شغل نمیکنن بخاطر ایکنه ارزون کار میکنن …
ولی براشون اینقدر ضرر به بار میارن که نمیدونن اشتباه کارشون از خودشونه …
من خیلی از افرادی رو دیدم که تو زمینه آرایشگاه زنونه افراد صیحی اون شاخه زیبایی رو نیووردن و کلی مشتری از دست دادن و حتی به جایی رسیدن که اونایی که مکان برای خودشون نبوده و اجاره ماهیانه پرداخت میکردن سالن اشون رو با اون همه هزینه هایی که کرده بودن جمع کردن …
اینا همش بخاطر خساست هست که پول خوب درمیووردن و برای کارشون که سودی بیشتری بهشون بده هزینه نمیکردن …
یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه:
(I’m Not Rich Enough to Buy Cheap Things)
من اونقدر پولدار نیستم که چیز ارزون بخرم …
من بارها تو خرید هام اینو تست کردم …
رفتم یجا حراجی کلی لباس خریدم که شده 1 میلیون ولی به یک ماه نشده که از بین رفته یا دوختش خوب نبوده و از بغل دوخت ها با پوشیدن سوراخ شده یا با شستن رنگ لباس ها تغییر کرده یا آب رفته …
دلیلش میدونی چی بوده که من کلی لباس خریدم ؟
فقط بگم من کلی لباس دارم …
فقط کمدم پر باشه از لباس های رنگی …
ولی الان اگه پول زیاد میدم برای یه دست لباس میدونم جنسش نخ پنبه ست و به پوستم آسیب نمیرسونه میدونم کیفیتش خیلی عالی و با شستن حتی حالت از بین نمیره و پارچش بو هم نمیگیره یا موقع کا کردن به بدنم نمیچسبه …
من یاد گیرفتم که موقع خرید کم بخرم ولی با کیفیت بخرم …
به خودم و سلامتیم رسیدگی کنم …
چون بعدش به خودم ضرر میرسونم و کلی باید دکتر پوست برم تا درمان کنم …
از وقتی ضرب المثل انگلیسی ها رو شنیدم دگ هر آرایشگاهی نمیرم …
پیش هر ناخن کاری نمیرم …
برای خرید مانتو هام یا لباس هام کلی اطلاعات درمورد پارچه چی خوبه و کیفیت رو چجوری تشخیص بدم مطالعه میکنم …
الان به راحتی هم تشخیص میدم و هم با حس و حال خوبم خرید میکنم …
کلی اون وسیله برام کار میکنه …
مل کلی از لوازمای دگ ای که دارم از لباس هام گرفته تا لوازم الکترونیکی که دارم …
اعتماد به نفسمم بیشتر شده از وقتی که جنس خوب میپوشم ، جنس خوب دستم میگیرم …
ابزار های با کیفیت روی اعتماد به نفس هم تاثیر داره …
.
.
.
.
.
دوستتون دارم … موفق باشید …
سلام به استاد و دوستان هم فرکانسی عزیز
برگ 18 سفرنامه
یادمه دورانی که راهنمایی بودم تابستون ها به دلیل اینکه ذهنیت من این بود که برای پول درآوردن باید زحمت بکشی تابستون یه سری کارهایی رو انجام میدادم که خیلی از لحاظ فیزیکی برام سخت بود درآمد کارگری که خیلی کم بود رو داشت و به صورت روز مزد که یادمه پولم رو رفتم یه گوشی خریدم بین دوتا برند گیر کرده بودم یه گوشی اندازه بزرگتری داشت ولی برندش خیلی آشغال بود ولی اون گوشی دیگه ابعادش کوچیک تر بود اما کیفیتش بالاتر بود ولی ذهن فقیر من رفت به سمت اون گوشی که بزرگتره در حالی
که قیمت هر دوتا گوشی تقریبا یکی بود اینجوری شد که پولی رو که با اون زحمت درآورده بودم انگار به فنا رفت و اون گوشی بعد از چند وقت باتریش باد کرد و کلی هزینه روی دست من گذاشت بعدش کناره های گوشی رنگش رفت جوری که به اون قسمت ها دست میزدی برق میگرفتت و خیلی جالب بود با اینکه من کلی ازش مراقبت میکردم بعدش کلی هنگ میکرد با اینکه چیز زیادی روش نریختم و بعد از چند مدت دکمه های پاور و خاموش و روشنش به طرز عجیبی خراب شد و دیگه عملا اون گوشی کار نمیکرد
به علت ذهن فقر خانواده اون گوشی رو تا الان نگه داشتنش ولی من میگفتم این دیگه بدرد نمیخوره و الانم یه آشغاله که چند وقت پیش خودم به زور انداختمش بیرون و این الگو رو زیاد دیدم که افراد فقیر به دلیل باور کمبود نگه میدارند خیلی از چیز ها رو به همین خاطر افراد فقیر انباری دارند توی خونه هاشون و وسایلی رو نگه میدارند به اصطلاح برای روز مبادا که عملا آشغاله ولی ثروتمند هایی رو من دیدم که به محض اینکه وسایلی رو که میخوان عوض کنند میزارن پشت در خونشون و حتی به خودشون زحمت نمیدن که ببرند سمساری و…. میزارن پشت در خونه که آدم های نیاز مند ببرند بدون اینکه هیچ هزینه ای دریافت کنند و این به من فهموند که برای پولدار شدن فقط ذهنیت مهمه و تمام .
یه مثال دیگه ای که توی بچگی من زیاد تکرار میشد این بود که من خوب یه سری لباس های داشتم و همیشه یه ست لباس میگرفتم خانواده نگه میداشتن برای میهمانی جایی که میخوایم بریم یا یه جای خاص که بپوشم و این هم نشان دهنده ذهن فقیره من به این نتیجه رسیدم که اگر چیزی رو برای روز مبادا کنار میزاری یعنی باور کمبود داری به هر نحوی و داستان از این قرار بود اون لباسی که من نگه میداشتم بعد چند وقت اصلن از مد میوفتاد و کسی اونارو نمیپوشید و یه جورایی قدیمی میشد و قابل پوشیدن نبود
الان هر لباسی رو میخرم خیلی وقتا از همون مغازه ای که میخرم میپوشم و ازش استفاده میکنم و این باور رو دارم که چیزی رو میخری که ازش استفاده کنی و وسایلم رو درست و به جا ازشون استفاده میکنم .
یه چیزی دیدم و خیلی بدم میاد ازش اینکه افراد بر فرض مثال یه ماشین جدید میگیرند و تا چند سال بعد پلاستیک های روی ماشین رو نمیکنند که کلی اذیت میکنه اونهارو مثلا وقتی تابستون میشنی روی پلاستیک ها خیلی عرق میکنی و زمستون هم که نگم براتون یا گوشی میخرند اون برچسب پشت گوشی رو نمی کنند به امید روزی که میخوان بفروشن نو باشه و کلی مثال از این دست که همش زاینده ذهن فقیر هست و خیلی به ادم فشار میاره باعث میه از همون وسیله ای که داره نتونه خوب استفاده کنه
یا مثلا افرادی رو دیدم توی خونشون مبل میخرند ولی روش نمیشینند و اگر یه بچه کوچیک روی اون مبل راه بره با اینکه وزنش خیلی کمه و… دعوا میکنند بچه رو فکر میکنند خراب میشه همیشه این سوال توی ذهنم بود قبل از اینکه با قانون آشنا بشم اینکه بنده خدا تو اون مبل رو گرفتی که استفاده کنی و راحت باشی اینکه شد مایه زجر و اذیت تو خب وقتی که نداشتی راحت تر بودی و قبلا فکر میکردم همش برای چشم و هم چشمی هست اما الان میفهمم که اینها از باور کمبود منشا میگیره و اون چشم و هم چشمی هم هست ولی اصلش از باور کمبود نشات میگیره
یا افرادی رو دیدم که ماشینشون رو به هرجایی نمیبرند که خراب نشه وقتی میخوان بفروشند سالم باشه در صورتی اون جاها فشاری به ماشین نمیاره اما…. ذهن فقیر جلوی اینکار رو میگیره این هم همیشه توی ذهنم بود که آدم پول میده که راحت زندگی کنه بر خلاف اون ضرب المثل چرتی که میگه هرکه بامش بیش برفش بیشتر انسان با خرید وسایل زیاد راحت تر زندگی میکنه مثال براتون بزنم ماشین لباسشویی های دو قولو قدیم رو اگر یادتون باشه باید توش لباس می ریختی آب میریختی و توی یکیش آبکشی میکرد و بعدش لباس هارو بر میداشتی و فشار میدادی و میریخیتی توی قسمت دیگش که خشک کنه اما الان توی یه قسمت همه ی این کار هارو انجام میده
بهش برنامه زمانی میدی خودش با چه مدلی برات بشوره و تو تنظیم میکنی و میری کار هات رو انجام میدی و بعد میاد سر اون تایمی که تموم میشه کارش لباس ها رو بر میداری و میزاری روی طناب
یا یادمه قدیما ماشین ظرفشویی نبود و چقدر برای خیلی از افراد اینکار سخت بود الان خیلی راحت هر تعداد ظرفی که داری میزاری توی ماشین ظرفشویی برات میشوره و خیلی هم تر و تمز بردار و بزار سر جاشون چقدر آدم میتونه راحت باشه
یا همین ابزار های برند میلواکی که استاد میگن چقدر خفن حرفه ای فکرش رو بکن یه اره برقی با اون عزمت با باتری کار کنه یا پمپ آب یا انواع اره ها و دریل و پیچ گوشی که توی هر جایی که دسترسی به برق نیست میتونی ازشون استفاده کنی و چقدر کار راحته برای آدم همیشه نیاز بود که اگر جایی میخوای دریل اسشتفاده کنی حتما برق باشه و خیلی وقتا سیم دریل نمیرسید به اون پریز باید از کابل های بزرگ استفاده میکردی و دردسر ایجاد میکرد برات اما الان چقدر کار راحت شده یا همین دریل هایی که سرش حالت پیچ گوشی داره و در کسری از ثانیه یه پیچ خیلی قدیمی رو که قبلا باید کلی زور میزدی رو باز میکنی
یا همین دستگاه نیل گان چقدر اذیت میشدیم برای میخ زدن بعضی وقتا حواست نبود چکش رو میزدی روی انگشتت و زیر ناخن سیاه میشد و اصلن یه درد وحشتناکی داشت و ناخن میوفتاد و نگم براتون کلی آدم اذیت میشد و چقدر دردسر برای خودمون ایجاد میکردیم اما الان چقدر کار ها راحت شده
در مورد این داستان میوه که گفتید استاد من هنوزم این مشکل رو با پدرم دارم که میگم آقا جای اینهمه میوه بی کیفیت با این حجم بالا که خیلی هاش خورده نمیشه دو کیلو میوه درست حسابی بگیر که استفاده کنیم نه اینکه اینهمه بگیری چون ارزون بوده ولی استفاده نشه
یادمه یه معملی داشتیم که میگفت ما یکی از فامیل هامون از این لودر های بزرگ داره و رفته بوده براش یه جفت لاستیک بخره گفتم فلانی پول بزار این مدل رو بگیر چند سال برات کار میکنه روی ماشینت و اون بنده خدا قبول نکرده و نخریده مثلا یه مدل که جفتش میشده 5 میلیون که چینی بوده با کیفیت پایین و یه مدل داشته 7.5 میلیون اما چند سال کار میکرده براش میگه این بنده خدا اون 5 تومنی رو خرید و فقط 6 ماه براش کار کرد و بعد 6 ماه خراب شد اون لاستیک ها به طوری که قابل استفاده نبود
بعد 6 ماه رفتم همون 7.5 میلیونی رو خرید خب این فرد اینجا میتونست همون اول بگیره اون جفت لاستیک 7.5 میلیونی رو ولی دلش سوخت و در کل 12.5 میلییون پول داد که 5 میلیون از پولش رو ریخته دور به همین راحتی و خودتون هم کلی مثال از این دست براتون اتفاق میوفته تازه یه چیزی هم که یادم اومد اینکه میگفت اون لاستیک های 5 تومنی هر چند وقت یکبار به دلیل متریال بی کیفیت پنچر میشه و کلی اون فرد از کار می افتاد و کلی فشار ذهنی به آدم وارد میشه هی کارت لنگ میمونه وسط کار وقتی یه وسیلت خراب میشه
خرید یک جنس به ظاهر ارزان باعث شد اون فرد هم آسایش و رفاه ازش گرفته بشه و توی کارش تداخل ایجاد بشه و کلی هزینه اضافی روی دست طرف بزاره و چیزی رو خریده بود در ظاهر به جای اینکه از دغده هاش کم کنه و از هزینه هاش کم کنه باعث شد که اینجوری بهش فشار وارد بشه
و کلی از این دست مثال ها وجود داره که مخصوصا توی جامعه ایران زیاد دیدم و فکر میکنم یکی از پاشنه های آشیل ماست .
یه چیزی رو که یادم اومد اینکه به دلیل یه شرایطی که توی ایران وجود داره توی سال های اخیر افراد بعضی از وسایل آشغال رو میخرند چون فکر میکنند در آینده پولشون نمیرسه اون رو بخرند و به صورت عجیب و غریب افراد آشغال میخرند و به خیال خودشون فکر میکنند تخفیف گرفتند و ….
و کلی از مثال هایی وجود داره که خوشحال میشم تجربتون رو با من به اشتراک بزارید منکه خودم با عشق کامنت های زیباتون رو میخونم.
سلام استاد
سفر روز هجدهم
واقعا درسته ارزش ابزار ، خداروشکر من تو این موضوع خوب عمل کردم ، هر موقع خواستم چیزی رو بخرم مثلا لباس ، کفش و.. یا نمیخریدم یا وقتی هم میخریدم نباید چشمش دنبال قیمت باشه همیشه اینجوریم وقتی چیزی بخوام بخرم اول جنس و کیفیت و زیبایی برام مهم بوده اگه یک درصد قیمت برام مهم باشه اصلا سمت خرید نمیرم ، همیشه هم کالایی که خریدم انقدر خوب میموند که آخرشم میبخشیدمش ، جالب اینجاست که اطرافیانم لباس و وسایل منو میدیدن همیشه میگن چقدر شیکه چقدر عالیه جنسشون، بعد که قیمتشو میپرسن وحشت میکنن تو دلشون هم مسخره ام میکنن یا میگن عین همین رو فلان جا خیلی کمتر از این میفروختن، اما من بهشون میخندم و میگم نه عزیزم مطمئن باش اون چیز دیگه ایه، الان هم واسه دخترم دقیقا اینجوری هستم ، یه هودی جلو زیپ براش گرفتم هر کی میدید دوست داشتن فقط لمسش کنن ، انقدر جنسش خوبه و مدرسه رفته بود معلمشون از تنش درآورده بود که فقط نگاش کنه که چطور جنسیه و چطور دوخت شده ، البته جایی هم خرید میکنم که کسی میشنوه نمیتونن از کنارش بگذرن خلاصه من که خیلی راضیم و اصلا هم کوتاه نمیام که جای بیکیفیت جنسی رو بخرم ، البته قبلترها تجربه اش رو داشتم یه بار با خواهرم رفتیم یه جایی که من دوست نداشتم بهم گفت بیا از این لباسهای زیر یه چند تا بخر خیلی ارزونه و خوبه منم علارقم میل باطنیم خریدم و بعدش چشمتون روز بد نبینه بعد از استفاده روز بعدش انقدر بدنم خارش گرفت و قرمز شد که دیگه توبه کردم و همشو پرت زدم و دیگه از اون روز به بعد بیشتر مصمم شدم و قیمتی که برای همون لباسا پرداخت میکنم بیشتر از ۲۰ برابره اما خیلی راضیم و به قول استاد مفت هم خریدم از پس کارایی و زیبایی دارن برام ، خلاصه خداروشکر میکنم بابت این نوع نگاهم به ارزش ابزار💖💖💖💖💖💖💖💖