اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من هر وقت میرفتم لباس بخرم طبق عادتی که از خانواده یاد گرفته بودم، میرفتم یه چیزی میخریدم که با بقیه پولش بتونم چیز دیگه ای بخرم
و از این کارم ذوق میکردم انگار برد کردم
ولی وقتی میپوشیدم اون لباسو، حس ارزون بودن، حس بی لیاقتی بهم دست میداد
یعنی ۱۰۰ برابر اون حس بد برمیگشت
جالبه که وقتی توی لباس شویی میرفت این شکلی میشد قیافم 😨
رنگش میرف، آب میرف، کوتاه میشد، تنگ میشد
و خیلی چیزایی دیگه، دقیقا طبق حرف استاد فقط ضرر میکردم
چون دیگه نمیتونستم ازش استفاده کنم باید میرفتم یکی دیگه میخریدم
حتی جالبه یه لکه هم روش میوفتاد اصلا پاک نمیشد
و ظاهر قشنگشم بعد از رفتن تو لباسشویی تبدیل میشد به چیزی که منو خیلی ناراحت میکرد
و من تقریبا الان دارم چیزهای باکیفیت میخرم
حتی این سری چند تا تیشرت گرفتم، تیشرتش گرون بود و پول من تموم شد، اون ناراحتی بعد خرید بود اما، وقتی دارم الان از اون لباسا استفاده میکنم میتونم بگم هم احساس لیاقت دارم هم واقعا احساس ارزشمند بودن و هم خوشحالم که این کارو کردم
و پارچش نرمو راحت
و این احساس ثروت رو به جهان ارسال کردم
و هر چی لباس با جنس های بد داشتمو انداختم دور
و نمیدونید این کار چقدر لذت بخشه
احساس میکنید دارید اشغالارو جمع میکنید تا بندازید بیرون
خودتون امتحان کنید
بارها برای هممون پیش اومده که وقتی دوتا جنس با قیمت های متفاوت رو لمس میکنیم میبینم اونی که قیمتش بالاتره احساس خوبی میده، اما با حساب کتاب خودمون اونی رو میگیریم که قیمتش پایین تره
مثلا من خودم وقتی کیف چرم دستم میگیرم کیفی که قیمتش بالاست، احساس ثروت مند بودن میکنم و یا کفشی رو بپوشم که جنسش عالیه، با توجه به احساسی که از لباسمو کفشمو و یا ماشینو هر چیزی که دارم ازش استفاده میکنم، این احساس راحتی و لذت فرکانس مثبتی رو ارسال میکنه و به جهان اینو میگیم که ما فقط با داشتن این چیزا خوشحالیم
و اونم مارو به چیز های عالی تر هدایت میکنه
چون اون لحظه حس رضایت داریم
وقتی یه کفش میپوشی که میدونی گرون خریدیش اما وقتی باهاش راه میری قیمتش یادت میره
اما خب برنامم رو دنبال میکنم: دوره فصل اول سفرنامه که برای من یه چیز دیگس با اون متنای منحصربفرد مریم جان
امروز روز 17 و 18 رو مرور کردم
یه نکته ای استاد توی فایل ارزش ابزار گفتن که یادمه توی یکی از قسمتای زندگی در بهشت با مثال عینی و با تفصیل و توضیح دقیق برای ما گفتن
اینکه ما کارهایی رو بر حسب عادت انجام میدیم در حالی که نیازی اون نیست و میتونیم حالا شیوه رو عوض کنیم میتونیم دیزاین کارامدتری رو داشته باشیم میتونیم چیزهایی که دیگه بهشون نیاز نیست رو حدف کنیم و این همه جا و در هر زمیننه ای کاربرد داره ، حتی توی شخصیت توی رفتارهامون
مثالی که توی زدگی در بهشت بود حذف اون تکه چوب بالای در ورود به چیکن تراکتور بود که مانع رفت و امد راحت برای استا بود و همچنین اون میله های اهنی که برای جابجایی چیکن تراکتور بود که دیگه نه تنها کارایی نداشت بلکه مانع شده بود.
پیش خودم گفتم که واقعا استاد همه چیز رو به ما گفته و هر بار اگر هم تکرار کنه با مثالی دیگر با حس و حال تاثیر گزارتر با توضیح بیشتر و بهتر برای ما تکرار میکنه که به قول مریم جان تغییر از همین تکرار نکات اما مستمر شروع میشه تا جایی که نهادینه بشه.
چه حس خوبی داره که اومدم کامنت نوشتم
یهو به دهنم اومد با اینکه خیلی وقته اصلا به دهنم نیومده بود که کامنت بنویسم
خدایا شکرت
من ادامه میدم چون دارم میببینم هرروز کمی بهت از دیروز داره میشه
سلام خدمت استاد عزیزم وخونواده ی بزرگ عباسمنشیم.بعنوان رد پای هجدهمین روز از این سفر میخوام بگم که همه ی ما هزااااران مورد از این مثال رو داشتیم که یه کالایاخدماتی رو بخاطرقیمت ارزونش انتخاب کردیم اما بعدش بخاطرکیفیت پایینش مجبور شدیم دوباره هزینه کنیم وپشیمون شدیم وهمینطور یه کالاوخدماتی رو به نظرخودمون گرون واسمون تموم شده اما بعدش بخاطر کیفیت بالاش خیییلی به خودمون احسنت گفتیم از انتخابمون از امروز باید حواسم موقع پرداخت بهای هرچیزی بیشتر جمع باشه ونتایج رو بررسی کنم تا بدونم که آیا باوجود این نتایج می ارزه که انقدر پول یا حتی وقت صرف داشتن هرچیزی بکنم یانه.استاد عزیزم خدارو هزااااااران بارشاکرم که باشما وآموزه های نابتون آشناشدم شما نفس تون حقه وکلامتون نجات دهنده ست.
“🌻با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت🌻
🦋 ارزش ابزار🦋
روز هجدهم سفرنامه
نباید در مورد گرانی و ارزانی برداشت نامناسبی داشته باشم و وقتی چیزیو دیدم بگم وای چقدر گرونه،
باید در مورد نتیجه اش، یعنی مقایسه کنم مبلغی که پرداخت میکنم با نتیجهای که در زندگیم ایجاد میکنه، بعد بگم گرونه یا ارزون🥀
اگه مبلغی رو پرداخت کردم برای مثلاً خودرو، و نتیجهای که برام داره بارها و بارها از اون مبلغی که پرداخت کردم بیشتره، پس من این خودرو رو ارزون خریدم.
اما اگه مبلغی رو پرداخت کردم برای خودرویی که ارزان تر بود، پولم رو دور ریختم، چون با اولین چاله ای که توش میفتم جلوبندیش میاد پایین، لاستیکش با اولین جسمی که بهش وارد میشه میترکه🥺
همیشه باید نگاه کنم به نتیجهای که اون وسیله یا جنس برام ایجاد میکنه، نگاهم باید در مورد قیمتها این باشه که چه چیزیو دریافت میکنم در مقابل اونچه که پرداخت میکنم، اگه چیزیو که دریافت میکنم بیشتر از اونیه که پرداخت کردم، اون قیمتو ارزون خریدم🌹
در مورد قیمت ها قضاوت نکنم، برای چیزای خوب باید پول خوب پرداخت کنم و بدونم که ارزون خریدم.
باید مواظب باشم که به خاطر اینکه چیزیو ارزان بخرم، صدها برابر پول جنس با کیفیتش بعدا هزینه نکنم، جنس خوب بخرم
اینو توی تموم خرج کردن هام مد نظر قرار بدم
در تموم موارد که میرم جنسی رو ارزان بخرم ببینم که آیا نکنه بعداً فکر میکنم دارم ارزون میخرم،
بعداً یه کارایی باهام میکنه، یه هزینههایی روی دستم میزاره، یه بلایی سرم میاره که برای رفع کردن اون بلاها که به واسطه این جنس درب و داغون برام توی زندگی ایجاد شده بارها و بارها بیشتر از پول نو یا جنس اصل این کالا باید هزینه کنم.🥺
وقتی که میخوام هزینه کنم باید نگاه کنم به نتیجهای که میتونه برام داشته باشه، اگه نتیجش بیشتر از اون هزینهایه که پرداخت میکنم شک نکنم که ارزون خریدم. یه فرد ثروتمند اینجوری فکر میکنه🌹🥰
من در همون جهانی زندگی میکنم، با همون قوانینی سر و کار دارم که همون افرادی زندگی میکنن که، اونارو موفقتر و ثروتمندتر از خودم میدونم.💞
اما اونچه که تعیین میکنه که:
کدوم سفر رو برم، چه نوع تفریحی داشته باشم،
توی چه محله و خونهای زندگی کنم،
از چه فروشگاهی خرید کنم،
چه جنسی با چه کیفیتی بخرم،
با چه اشخاصی رفت و آمد داشته باشم و چه خودرویی رو سوار بشم
باور «احساس داشتن لیاقت» و «باور فراوانیه»😊⚘
بیشتر مشکلات زندگیم، از باور کمبود و باور احساس عدم لیاقته.
به خاطر این دو باوره که به دنبال اجناس بیکیفیت، اما تخفیف خورده میرم.
به خاطر این دو باوره که همیشه قبل از دیدن کیفیت جنس، به دنبال برچسب قیمتش هستم
و عامل تعیین کننده در خریدن یا نخریدن یه جنس
تجربه یا عدم تجربه یه موضوع
علاقه یا نیازم نیست،
بلکه قیمت اون جنسه.🤔🥴
و با این نوع تفکر، همیشه گرونترین بها رو برای کم ارزشترین چیزها میپردازم.
چون این تفکر همیشه هزینههایی روی دستم میذاره که، بارها بیشتر از بهای همون کالا اما با کیفیت عالیه.☹
اگه به خاطر خریدن یه کالای بیکیفیت اما ارزون، احساس برنده بودن بکنم
اونوقت بهای گزافی باید بابت درمان بیماریها یا هزینه تعمیر و نگهداری بپردازم که، نتیجه مصرف همون کالای به ظاهر ارزونه.🤨
باید به جای پایین آوردن کیفیت زندگیم، باورامو قدرتمندکنندهتر کنم.🤗
به جای پایین آوردن توقعم از تجربه نعمتها، قوانین زندگیو درک کنم و باهاشون هماهنگ بشم.👌🥰
هر وقت رفتاری در خودم دیدم که میخواد به جای تلاش برای ساختن یه باور، کیفیت خواستمو بیاره پایین،
همونجا مچ ذهنمو بگیرم و جهادی اکبر برای تغییر اون نوع نگرش راه بندازم.💐
به اندازهای که بتونم این دو باور رو قدرتمندکنندهتر بکنم، به همون اندازه زندگیم در تموم جنبهها، باکیفیتتر میشه.🥰
اگه به کمتر از بهترین قانع نشم، جهان منو به سمت بهترینها هدایت میکنه.
قانع نشدن به کمتر از بهترین، یعنی تعهد برای ساختن باورقدرتمند کننده و تغییر باور محدودکننده، به جای پایین آوردن کیفیت خواسته😊⚘
گاهی به خاطر اینکه کمتر هزینه کنیم کاری انجام میدیم که نه تنها نمیتونیم صرفه جویی کنیم بلکه صدها برابر هم مجبور شدیم بیشتر هزینه کنیم؟
اگه ذهنم فقیر باشه، همیشه همه چیزو گرون میخره.
اگه با این نوع تفکر که میخوام کمتر هزینه کنم، اونوقت انتخابها و خریدهایی میکنم که توی دراز مدت هزینههای زیاد و یا ضررهای جبران ناپذیری رو برام دارن.🥺
ذهن فقیرم، بخاطراینکه کمتر هزینه کنه، ایدهاش خرید خودرو دست دومه و این ایده فقیرانه با هزینههایی همراه میشه که در دراز مدت از یه خوردوی نو و با کیفیت هم گرونتر تموم میشه.
از زمان و هزینهای که برای رفتن به تعمیرگاهها یا خرید قطعات یدکی میکنم،
زمانهایی که توی جاده و خیابون از کار میفته
به خطر انداختن سلامتیم و تصادف به خاطر کیفیت پایین خودرو☹
ذهن فقیر ایده اش استفاده از نیروی کاریه که تخصص نداره
برای اینکه دستمزد کمتری بده.
اما نه تنها مسئله حل نمیشه بلکه به خاطر رفع مسائل بغرنجی که نیروی غیر متخصص ایجاد کرده، گاهی باید تموم زندگیشو بده.😳
ذهن فقیر همیشه میخواد با ایده هاش منو گرفتار کنه و همه چیزو برام گران تموم کنه.🙁
کافیه که خودروی نامناسب و ارزون قیمت، وسط یه جاده خاموش بشه.
کافیه ظرف ارزون، موقع غذا خوردن بشکنه و منو از اون غذای لذیذ محروم کنه یا بهم آسیب بزنه.
کافیه وسیله ارزون قیمت موقع تعمیر یه وسیله با ارزش، بشکنه و کالای با ارزشمو خراب کنه
اونوقت ضرر و زیان ناشی از اون بیشتره🥺
وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیرم میگیرم تا یه ذهن ثروتمند برای خودم بسازم، یکی از مهمترین کارایی که باید بهش توجه کنم، ساختن باورای مناسب برای خرید کردن و خرج کردنه.
هروقت خواستم درباره قیمت وسیله ای قضاوت کنم، باید ببینم به ازای هزینهای که میدم، چیو دریافت میکنم
چه نتیجهای برام داره؟!😊⚘
این نتیجه میتونه
زمانی باشه که صرف کار کردن با اون وسیله میکنم
امنیت، اطمینان و کارایی که اون وسیله برام ایجاد میکنه
راحتی و لذت استفاده از اون وسیله
مدت زمان کارا بودن این وسیله برای حل مسائلم
یا پیشگیری از مسائلی که باعث ضرر و زیان میشه
و تموم این نتایجو با هم جمع کنم. اگه جمع این نتایج، بیشتر از هزینهای بود که براش پرداختم، یعنی اون وسیله رو ارزون خریدم!
وقتی آگاهانه این کارو انجام بدم، ذهنی ثروتمند برای خودم میسازم که منو به انجام خریدهایی هدایت میکنه که نه تنها هزینه نیستن بلکه جزء سرمایه گذاریهای زندگیم به حساب میان
سرمایه گذاریهایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیرم حتی بهشون فکر هم نمیکردم🤗🌹.
موقع خرید خونه تو ترکیه چون دنبال این بودین که پول کمتر بدیم و اینجا هم چون بافت قدیمی داره و البته خونه های نوساز هم داره ، ولی همون موقع ما میتونستیم یک خونه نوساز خوب در یک منطقه خوب بخریم ولی چون ذهن من فقیر بود و ارزش ابزار و نمیدونستم و الان بعد از ۳ سال با استاد بودن تازه این فایل و هدایت شدم ، یک خونه قدیمی خریدیم و همچنان هم چون ارزش ابزار و نمیدونستم دنبال داشتن ابزارهایی با قیمت کمتر هستم
به نظر من توجه به کیفیت بالای یک محصول شمارو در مداری قرار میده که شرایط و موقعیت های اون مدار، باعث میشن که شما به سمت خرید محصولات با کیفیت بالا هدایت بشید.
هرچند ممکنه ما در شرایط کنونی زندگیمون توان خرید چنین محصولاتی رو نداشته باشیم.
اما با «توجه» به چنین محصولاتی همیشه در تلاشیم تا مدارمونو تغییر بدیم.
به شخصه در زندگیم همیشه محصولات با کیفیت رو تحسین میکنم و تا جایی که حسم بد نشه، سعی میکنم برای محصولات با کیفت هزینه کنم و سعی میکنم کمیت رو در نظر نگیرم.
این عمل باعث شده در مدار درست قرار بگیرم و گاها محصولاتی بهم معرفی میشه که کیفیت بالایی دارند و گاها قیمتشون هم از محصولات بی کیفیت پایین تره.
به نام یگانه الله هدایت کننده و حمایت کننده ام به سوی زیبایی ها
خدا را شاکرم در این مسیر هستم و روز به روز لحظه به لحظه با اجرای توحید د رعمل و دنبال کردن مطالب سایت زندگی ام نرم و نرم تر لطیف و لطیف تر میشه
خدایا شاکرت هستم که به من یاد دادی ارزشمندم و احساس لیاقت بهترین ها را در زندگی ام دارم.
تجربه من در مورد این قسمت از سفرنامه و ارزش ابزار اینه که من زمانیکه گواهی نامه گرفتم و پدرم همون زمان میگفت یه پراید ۴ -۵ میلیونی برای فاطمه بگیریم و ذهنم من اصلا این مساله را قبول نمی کرد. چند سال گذشت من همچنان این مساله را داشتم که پدرم میگفت یه پراید ۱۵ تومنی برات بگیریم و مساله اینه همچین ماشین هایی هی خراب میشه و تو هی زنگ میزنی فلان جا بیایید دنبالم ماشینم خراب شده یا روشن نمیشه. من تازه قدم ۴ دوره دوازده قدم بودم و داشتم روی باورهایم کار میکردم و تمام مدت میگفتم ماشین صفر میخواهم و همه مسخره ام میکردن که تو بلد نیستی و میزنه در و دیوار ، بابام میگفت ماشین صفر سال بعد قیمتش میافته .
ولی من خیلی مصمم بودم ماشین صفر داشته باشم در دفترم نوشته بودم ماشین صفر سفید هاچ بک میخواهم و البته با شکرگزاری این درخواست به جهان هستی دادم تمام احساس لیاقت و شایستگی داشتم که من لیاقت اسایش و راحتی را دارم.
قدم چهار بودم و خیلی مشتاق بودم برای من هم اتفاق بیافته میگفتم خیلی راحت اتفاق میافته . میخواهم میتوانم میشود
خدا را شاکرم اون زمان هدایت شدم به سایت ثبت نام ماشین و شانس من نه اسمی از قرعه کشی بود و نه چیزی ، من اذر ماه ۹۸ ثبت نام کردم و خرداد ماه ۹۹ ماشین صفرم بدون هیچ گونه تاخیری به دستم رسید. اون زمان من حقوقم ماهی یک میلیون تومان بود در تعجم چطور پول ماشین جور شده . نجواهای ذهنی میومد سراغم که دستت خالی شد ماشین خریدی ولی تقوا در پیش گرفتم و کنترل ذهن داشتم، و از مسیر لذت بردم و شاد و خوشحال و سپاسگزار بودم و باز هم در عین ناباوری ماشینم قیمتش در مدت زمان کوتاهی سه برابر شد چیزی که تمام اطرافیان میگفتن فاطمه چقدر خوش شانسه و من لبخند میزدم و در دلم میگفتم راه عباسش منش راه احساس خوب و لذت بردن از زندگی و احساس لیاقت درونی نتیجه ایی جز این نداره . خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
نشانه امروزم رو زدم و این فایل رومدت ها قبل دیده بودم ، کامنت هم گذاشته بودم ، فکر هم کرده بودم و تا یه مدت تو ذهنم بود و رعایت میکردم ولی انگار به مرور بعد گوش ندادن بهش تو ذهنم کمرنگ شده بود
در واقع یکی از خرید های جدیدم هم بر اساس ذهن فقیرم بود هر چند اونلحظه میدونستم اشتباهه ولی کفتم من الان تو ابتدای مسیر پول هستم پس اشکال نداره به قیمت توجه کنم تا کیفیت حالا بعدا به کیفیت بیشتر توجه میکنم اما غافل بودم که اول من باید تغییر کنم و تغییراتم رودر سیکل های کوچک اعمال کنم تا نتایج بیرونی بیاد این آموزه ها هم اصلش همینو میگه خودمون رو تغییر بدیم تا نتایج تغییر کنه نه اینکه منتظر باشیم نتایج تغییر کنه ما هم سبکمون رو عوض کنیم
خرید هایی که کردم و بعد هزینه های بیشتری از نظر زمان وقت پول انرژی گذاشتم ( به نظرم همون از دست دادن تمرکز واسه خرابی لوازم بزرگترین هزینه ای هست که جنس های بنجل رو دست آدم میزاره چون وقتی من دارم روی خودم و شغلم کار میکنم اگه یه مسئله ای پیش بیاد کل ذهنم میزه سمتش و ازین مسیر پیشروی خودم می آفتم )
یکی از ضعف های اساسیم رو پیدا کردم که من اصلا تو خرید هام دقیق نمیشم که الان این وسیله چه مزایایی داره ، و اصلا تمرکز نمیزارم توجه نمیزارم روی کیفیت مزایای و نتیجه ای که اون وسیله برای من داره هر چند از قبل خودم بهتر شدم ولی خیلی باید بهتر شم خیلی خیلی
دوچرخه خریدم و اولین نگاهم روی قیمت و یه ویژگی تاشو بودن اون بود بدون فکر خریدم و وقتی اومد دیگه متوجه شدم اصل بودن و نبودن یعنی چی انقد ازم انرژی گرفت واسه تنظیمات و …. همون اول کار که الان همون پولم انگار رفته تو سطل اشغال
من باید شروع کنم به دقت کردن از انتخاباتم توی کوچکترین مسایلم ،ببینم واسه کدون باور هست یا واسه الگوی قبلی ذهنم هست !!! دارم به شیوه آموزه های جدید فکر و رفتار میکنم یا شیوه قبلیم !؟!؟
البته خدا رو شکر تو خیلی خیلی زمینه ها بهتر شدم
ولی می خوام بازم بهتر شم و نگم الان پول ندارم اشکال نداره
نه از همین جا همین انتخاباتم شروع میکنم
وقتی داشتم به فایل گوش میدادم یاد همه انتخابات خودم وخانواده ام افتادم
پدر من دقیقا مثل پدر استاد رفتار میکنه و من چقد از بچگی حرص خوردم ! به خاطر اینکه میگفتم خب چرا انقد کوچیک فکر میکنه اونهمه میوه بد مزه میخره میاره تو خونه که از خوردنش نه تنها آدم لذت نمیره بلکه وقتی نگاهشون هم میکنم دلم نمیاد بخورمشون ولی اون با حس موفقیت نگاه میکنه ودفعه بعد هم تکرار میکنه چرا ؟؟؟ چون کاملا تمرکزش روی کمبود پول هست و روی قیمت و این آلویت رو میخواد تو ذهنش حفظ کنه
من میبینم که پدرم توخونه واسه خودش ماشین لباسشویی نمی خره فریزر خونه خرابه و درست نمیکنه و میگه پول ندارن ولی میره مغازه پایین خونمون روتجهیز میکنه ؟ چرا چون ذهنش فقیره و جایگاه آلویت ها رو بر اساس اون الگوهاش داره تکرار میکنه
ولی من همش میگم اگه تو خونت رو درست کنی اگه فریزر ماشین لباس شویی تو اوکی باشه خانمت حالش بهتره عشق بیشتره همدلی بیشتره و دیگه تو نمیگی زنم فلان فلان میری کار میکنی جالب اینکه برای اینکه تو خونمون همیشه بحثه اعصاب همه داغونه و عملا کسی شغلی و موفقیتی نداره
و همیشه یک نوع امتیازه که هر کس جنس ارزون تر بخره برنده هست
استاد همین الان که داشتم رو این فایل فکر میکردم یه مثال واسمون پیش اومد که خواهرم ماشین پراید دست دو خریده بودن ولی ماشین بد هم نبود بهشون گفتم اول کار ببرین کل باطری سازی ، جلوبندی و …. چکاب کنین تا تو خیالتون راحت شه ، انجام ندادن و الان ماشین موند توخیابون همون پول رو هزینه جرثغیل و اعصاب خوردی ودعوا و درگیری دادن چرا ؟ چون ذهن فقیر میگه چرا هزینه کنم با همین هم میشه طی کرد …. وای خدا یعنی انقد واضح خدا باهام صحبت کرد البته خدا رو شکر من خیلی تغییر کردم
ولی الان تو ذهنم درست شده هر کس جنسی رو بخره که نسبت به نتیجه ای که در پی داره واسش ارزون تر باشه برنده هست
نگرانی واسه جنس های ضعیف خودش کل تمرکز وجود آدم رو میگیره و نمیزاره آدم اصلا رو چیزی تمرکز کنه و باید همش بدو بدو داشته باشه
وسایلی که به کیفیت توجه کردم
چندتا قبل من واسه خونه ام پرده خریدم و اون موقع دوست داشتم پارچه ها شکیل جنس خوبی داشته باشن و باورتون نمیشه الان چندین سال میکذره خونه خودم روچند بار عوض کردم و الان که خونه همندارم ازون پارچه ها به عنوان روتختی استفاده میکنم واصلا اخ هم نگفتن انگار تازه خریدم و هر بار نگاهشون میکنم حس شعف زندگی و ثروت بهم دست میده
احاطه شدن با جنس های بنجل به آدم حس فقر رو القا میکنه
استاد واقعا ازت ممنونم چه اصل بزرگی رو با منطق توضیح دادین که همین اصل میتونه چقد تو زندگیم من رو به ثروت برسونه
من این اصل رو حتی توی وجود خودم هم رعایت میکنم ازونجایی که دارم رو خودم کار میکنم ، روی سلامتیم ، اندامم ، ذهنم و روحیه ام پس متناسب با همین همیشه افرادی که خواستار رابطه عاطفی با من هستن رو رد میکنم چرا ؟ چون رو کیفیت خودم کار کردم و از نظرم مثل همون ظرفی که گفتین تنها فردی می تونه بهم نزدیک شه که ارزشش رو بدونه وبهاش رو بده پس رعایت این اصل نه تنها تو خرید هامون بلکه تو کسب و کار خودمون تو فروش هامون توی روابطمون هم مهمه
منی که روی خودم کار میکنم کیفیت خودم رو میبرم بالا انتظار دارم تو رابطه اجتماعیم و عاطفیم افراد سطح بالاتر فقط با من باشن هر چند کم
منی که روی شغلم کار میکنم و هر دفعه می خوام بهترش کنم انتظار دارم مشتری های لایق و بهتری رو هر دفعه تجربه کنم
منی که انقد واسه خودم دارم وقت میزارم واسه ظاهر و باطنم انتظار دارم رابطه عاطفی بهتر با فرد عالی رو تجربه کنم
پس من باید همواره تمرکزم روی کیفیت باشه روی کیفیت باشه روی کیفیت مهم نیست الان رو چند هستم میتونم ببرمش بالاتر از همین جا شروع کنم
عجب فایلی امروز از استاد مهربان گوش دادم و چه نکته های عالی در این فایل یاد گرفتم
این فایل را در گوشی ام در قسمت موزیک ها دانلود و بعد ذخیره کردم تا بارهای بار در خلوت خودم آنرا گوش بدهم و بتوانم از نکته های آن همیشه و همیشه استفاده کنم
خدا را ممنون که این همه حس خوب و حال خوب و آگاهی هایی ناب را اینگونه به راحتی و به سادگی در اختیار من قرار داده است
نکته زیبایی که فهمیدم و یاد گرفتم این بود که برای بهتر شدن زندگی ام باید الگوهای قبلی خودم را تغییر بدهم
و با تغییر الگوهای قدیمی و کهنه ای که در ذهن خودم دارم این سبب می شود که من پیشرفت کنم و به بهترین خودم تبدیل بشوم و با کمترین هزینه و وقت به بهترین و بالاترین و با کیفیت ترین محصولات و کالاها و خواسته های خودم خواهم رسید
باور فراوانی
باور به وجود بهترین و با کیفیت ترین کالاها
باور به احساس لیاقت
باور به داشتن حق بهترین ها را
همه اینها بهترین باورهایی است که من با نهادینه کردن در ذهن خودم می توانم به آرامش و خواسته های عالی خودم برسم
این یعنی لذت بردن از زندگی و شکرگزاری خدای مهربان در استفاده نعمت های او
نکته عالی دیگر این بود که گرانی و ارزانی را با کیفیت و خدماتی که ان محصول و کالا به من می دهد را مقایسه کنم و بسنجم
همیشه نگاه کنم به آن نتیجه ای که آن محصول به من می دهد این نشانه خوب و یا بد بودن و با کیفیت بودن و یا نبودن و به صرفه بودن و یا گران بودن یک کالا است
اینها همگی نکاتی عالی هستند که با بکارگیری انها در زندگی خودمان سبب می شود که در کاهش هزینه های اضافی صرفه جویی بشود و این خود یک قدم من را به جلو می برد در نتیجه هزینه ها کمتر می شود و من را به ثروتمند شدن بیشتر هدایت می کند
یک ذهن قدرتمند و ثروتمند کمتر پول می دهد برای یک جنس دست دوم و ارزان
ممنون از استاد عزیز بخاطر این فایل عالی که این نکته واقعا مهم است در نوع نگرش وتفکر و هزینه های زندگی ما
سلام به استاد عزیزم سلام به خانم شایسته عزیزم سلام به دوستان عزیزم
روز هجدهم
من صبح این فایلو دانلو کردم و گذاشتم پخش بشه، همزمان با لپ تاپ 5 تا سایت باز کرده بودم و برای کار درسیم سرچ می کردم هر بار هر 5 تا رو چک می کردم که ببینم تو کدوم پیدا میشه تا فایل رسید به اینجا که استاد گفت باید حواستون باشه که از الگوهای قدیمی استفاده نکنید… یهویی تو ذهنم گفتم نکنه یه راه دیگم باشه آخه برای 96 مورد من این کارو انجام بدم که خیلی طول میکشه. و رفتم تو یه سایت اصلی سرچ کردم دیدم که بله همونجا همه موارد رو با هم داره اما چون من چند وقت پیش این کارو به این روش انجام داده بودم بازم داشتم همونو تکرار می کردم . به جای اینکه از خودم بپرسم نکنه الان تغییر کرده باشه یا اینکه شاید دفعه قبلی من خوب سرچ نکردم و خیلی علل دیگه….
در مورد توجه به کیفیت به جای قیمت محصول من خیییییلی جاها گول قیمت محصول رو خوردم و بعدش هم کاملا پشیمون شدم. همین چند شب پیش با دوستم بیرون بودیم تصمیم گرفتیم شام بخوریم و ما بین دو رستوران، رستوران ارزون تر رو انتخاب کردیم… بعدشم من کاملا پشیمون شدم چون اصلا طعم و کیفیت خوبی نداشت و تازه قیمتش هم تفاوت چندانی با رستوران دیگه نداشت یعنی وااااقعا ارزشش رو داشت اون بها رو بپردازی اما غذای با کیفیت تری رو انتخاب کنی. اما همیشه ذهن یه جوری برات دلیل و توجیه میاره که یادت میره این از باور کمبود و عدم لیاقته نه این دلایل به ظاهر موجه. خیلی باید بیشتر حواسمو جمع کنم. من قبلا هم این فایلو شنیده بودم اما اون موقع واقعا برداشتم با الان متفاوت بود. خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم و سلام مریم جان
دقیقا دقیقا دقیقا
خودم این مورد رو خیلی خوب درک میکنم
واقعا هیچ ارزونی بی دلیل نیست اینجاست،
من هر وقت میرفتم لباس بخرم طبق عادتی که از خانواده یاد گرفته بودم، میرفتم یه چیزی میخریدم که با بقیه پولش بتونم چیز دیگه ای بخرم
و از این کارم ذوق میکردم انگار برد کردم
ولی وقتی میپوشیدم اون لباسو، حس ارزون بودن، حس بی لیاقتی بهم دست میداد
یعنی ۱۰۰ برابر اون حس بد برمیگشت
جالبه که وقتی توی لباس شویی میرفت این شکلی میشد قیافم 😨
رنگش میرف، آب میرف، کوتاه میشد، تنگ میشد
و خیلی چیزایی دیگه، دقیقا طبق حرف استاد فقط ضرر میکردم
چون دیگه نمیتونستم ازش استفاده کنم باید میرفتم یکی دیگه میخریدم
حتی جالبه یه لکه هم روش میوفتاد اصلا پاک نمیشد
و ظاهر قشنگشم بعد از رفتن تو لباسشویی تبدیل میشد به چیزی که منو خیلی ناراحت میکرد
و من تقریبا الان دارم چیزهای باکیفیت میخرم
حتی این سری چند تا تیشرت گرفتم، تیشرتش گرون بود و پول من تموم شد، اون ناراحتی بعد خرید بود اما، وقتی دارم الان از اون لباسا استفاده میکنم میتونم بگم هم احساس لیاقت دارم هم واقعا احساس ارزشمند بودن و هم خوشحالم که این کارو کردم
و پارچش نرمو راحت
و این احساس ثروت رو به جهان ارسال کردم
و هر چی لباس با جنس های بد داشتمو انداختم دور
و نمیدونید این کار چقدر لذت بخشه
احساس میکنید دارید اشغالارو جمع میکنید تا بندازید بیرون
خودتون امتحان کنید
بارها برای هممون پیش اومده که وقتی دوتا جنس با قیمت های متفاوت رو لمس میکنیم میبینم اونی که قیمتش بالاتره احساس خوبی میده، اما با حساب کتاب خودمون اونی رو میگیریم که قیمتش پایین تره
مثلا من خودم وقتی کیف چرم دستم میگیرم کیفی که قیمتش بالاست، احساس ثروت مند بودن میکنم و یا کفشی رو بپوشم که جنسش عالیه، با توجه به احساسی که از لباسمو کفشمو و یا ماشینو هر چیزی که دارم ازش استفاده میکنم، این احساس راحتی و لذت فرکانس مثبتی رو ارسال میکنه و به جهان اینو میگیم که ما فقط با داشتن این چیزا خوشحالیم
و اونم مارو به چیز های عالی تر هدایت میکنه
چون اون لحظه حس رضایت داریم
وقتی یه کفش میپوشی که میدونی گرون خریدیش اما وقتی باهاش راه میری قیمتش یادت میره
میگه اصلا خیلی راحته واقعا ارزششو داشت
و تنها بهای گران برای چیز هایی هست که ارزشمندن
دوستون دارم
اینم از ردپای مهدیه جون 👣🤗
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خیلی وقته کامنت نگداشتم چقد دلم تنگ شده
اما خب برنامم رو دنبال میکنم: دوره فصل اول سفرنامه که برای من یه چیز دیگس با اون متنای منحصربفرد مریم جان
امروز روز 17 و 18 رو مرور کردم
یه نکته ای استاد توی فایل ارزش ابزار گفتن که یادمه توی یکی از قسمتای زندگی در بهشت با مثال عینی و با تفصیل و توضیح دقیق برای ما گفتن
اینکه ما کارهایی رو بر حسب عادت انجام میدیم در حالی که نیازی اون نیست و میتونیم حالا شیوه رو عوض کنیم میتونیم دیزاین کارامدتری رو داشته باشیم میتونیم چیزهایی که دیگه بهشون نیاز نیست رو حدف کنیم و این همه جا و در هر زمیننه ای کاربرد داره ، حتی توی شخصیت توی رفتارهامون
مثالی که توی زدگی در بهشت بود حذف اون تکه چوب بالای در ورود به چیکن تراکتور بود که مانع رفت و امد راحت برای استا بود و همچنین اون میله های اهنی که برای جابجایی چیکن تراکتور بود که دیگه نه تنها کارایی نداشت بلکه مانع شده بود.
پیش خودم گفتم که واقعا استاد همه چیز رو به ما گفته و هر بار اگر هم تکرار کنه با مثالی دیگر با حس و حال تاثیر گزارتر با توضیح بیشتر و بهتر برای ما تکرار میکنه که به قول مریم جان تغییر از همین تکرار نکات اما مستمر شروع میشه تا جایی که نهادینه بشه.
چه حس خوبی داره که اومدم کامنت نوشتم
یهو به دهنم اومد با اینکه خیلی وقته اصلا به دهنم نیومده بود که کامنت بنویسم
خدایا شکرت
من ادامه میدم چون دارم میببینم هرروز کمی بهت از دیروز داره میشه
من ادامه میدم تا برسم به بهشت
ممنون استاد خوب ما ممنون مریم همراه ما
ممنون کامنتمو خوندید دوستان
در پناه خدای رئوف و ودود باشید.
سلام خدمت استاد عزیزم وخونواده ی بزرگ عباسمنشیم.بعنوان رد پای هجدهمین روز از این سفر میخوام بگم که همه ی ما هزااااران مورد از این مثال رو داشتیم که یه کالایاخدماتی رو بخاطرقیمت ارزونش انتخاب کردیم اما بعدش بخاطرکیفیت پایینش مجبور شدیم دوباره هزینه کنیم وپشیمون شدیم وهمینطور یه کالاوخدماتی رو به نظرخودمون گرون واسمون تموم شده اما بعدش بخاطر کیفیت بالاش خیییلی به خودمون احسنت گفتیم از انتخابمون از امروز باید حواسم موقع پرداخت بهای هرچیزی بیشتر جمع باشه ونتایج رو بررسی کنم تا بدونم که آیا باوجود این نتایج می ارزه که انقدر پول یا حتی وقت صرف داشتن هرچیزی بکنم یانه.استاد عزیزم خدارو هزااااااران بارشاکرم که باشما وآموزه های نابتون آشناشدم شما نفس تون حقه وکلامتون نجات دهنده ست.
“🌻با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت🌻
🦋 ارزش ابزار🦋
روز هجدهم سفرنامه
نباید در مورد گرانی و ارزانی برداشت نامناسبی داشته باشم و وقتی چیزیو دیدم بگم وای چقدر گرونه،
باید در مورد نتیجه اش، یعنی مقایسه کنم مبلغی که پرداخت میکنم با نتیجهای که در زندگیم ایجاد میکنه، بعد بگم گرونه یا ارزون🥀
اگه مبلغی رو پرداخت کردم برای مثلاً خودرو، و نتیجهای که برام داره بارها و بارها از اون مبلغی که پرداخت کردم بیشتره، پس من این خودرو رو ارزون خریدم.
اما اگه مبلغی رو پرداخت کردم برای خودرویی که ارزان تر بود، پولم رو دور ریختم، چون با اولین چاله ای که توش میفتم جلوبندیش میاد پایین، لاستیکش با اولین جسمی که بهش وارد میشه میترکه🥺
همیشه باید نگاه کنم به نتیجهای که اون وسیله یا جنس برام ایجاد میکنه، نگاهم باید در مورد قیمتها این باشه که چه چیزیو دریافت میکنم در مقابل اونچه که پرداخت میکنم، اگه چیزیو که دریافت میکنم بیشتر از اونیه که پرداخت کردم، اون قیمتو ارزون خریدم🌹
در مورد قیمت ها قضاوت نکنم، برای چیزای خوب باید پول خوب پرداخت کنم و بدونم که ارزون خریدم.
باید مواظب باشم که به خاطر اینکه چیزیو ارزان بخرم، صدها برابر پول جنس با کیفیتش بعدا هزینه نکنم، جنس خوب بخرم
اینو توی تموم خرج کردن هام مد نظر قرار بدم
در تموم موارد که میرم جنسی رو ارزان بخرم ببینم که آیا نکنه بعداً فکر میکنم دارم ارزون میخرم،
بعداً یه کارایی باهام میکنه، یه هزینههایی روی دستم میزاره، یه بلایی سرم میاره که برای رفع کردن اون بلاها که به واسطه این جنس درب و داغون برام توی زندگی ایجاد شده بارها و بارها بیشتر از پول نو یا جنس اصل این کالا باید هزینه کنم.🥺
وقتی که میخوام هزینه کنم باید نگاه کنم به نتیجهای که میتونه برام داشته باشه، اگه نتیجش بیشتر از اون هزینهایه که پرداخت میکنم شک نکنم که ارزون خریدم. یه فرد ثروتمند اینجوری فکر میکنه🌹🥰
من در همون جهانی زندگی میکنم، با همون قوانینی سر و کار دارم که همون افرادی زندگی میکنن که، اونارو موفقتر و ثروتمندتر از خودم میدونم.💞
اما اونچه که تعیین میکنه که:
کدوم سفر رو برم، چه نوع تفریحی داشته باشم،
توی چه محله و خونهای زندگی کنم،
از چه فروشگاهی خرید کنم،
چه جنسی با چه کیفیتی بخرم،
با چه اشخاصی رفت و آمد داشته باشم و چه خودرویی رو سوار بشم
باور «احساس داشتن لیاقت» و «باور فراوانیه»😊⚘
بیشتر مشکلات زندگیم، از باور کمبود و باور احساس عدم لیاقته.
به خاطر این دو باوره که به دنبال اجناس بیکیفیت، اما تخفیف خورده میرم.
به خاطر این دو باوره که همیشه قبل از دیدن کیفیت جنس، به دنبال برچسب قیمتش هستم
و عامل تعیین کننده در خریدن یا نخریدن یه جنس
تجربه یا عدم تجربه یه موضوع
علاقه یا نیازم نیست،
بلکه قیمت اون جنسه.🤔🥴
و با این نوع تفکر، همیشه گرونترین بها رو برای کم ارزشترین چیزها میپردازم.
چون این تفکر همیشه هزینههایی روی دستم میذاره که، بارها بیشتر از بهای همون کالا اما با کیفیت عالیه.☹
اگه به خاطر خریدن یه کالای بیکیفیت اما ارزون، احساس برنده بودن بکنم
اونوقت بهای گزافی باید بابت درمان بیماریها یا هزینه تعمیر و نگهداری بپردازم که، نتیجه مصرف همون کالای به ظاهر ارزونه.🤨
باید به جای پایین آوردن کیفیت زندگیم، باورامو قدرتمندکنندهتر کنم.🤗
به جای پایین آوردن توقعم از تجربه نعمتها، قوانین زندگیو درک کنم و باهاشون هماهنگ بشم.👌🥰
هر وقت رفتاری در خودم دیدم که میخواد به جای تلاش برای ساختن یه باور، کیفیت خواستمو بیاره پایین،
همونجا مچ ذهنمو بگیرم و جهادی اکبر برای تغییر اون نوع نگرش راه بندازم.💐
به اندازهای که بتونم این دو باور رو قدرتمندکنندهتر بکنم، به همون اندازه زندگیم در تموم جنبهها، باکیفیتتر میشه.🥰
اگه به کمتر از بهترین قانع نشم، جهان منو به سمت بهترینها هدایت میکنه.
قانع نشدن به کمتر از بهترین، یعنی تعهد برای ساختن باورقدرتمند کننده و تغییر باور محدودکننده، به جای پایین آوردن کیفیت خواسته😊⚘
گاهی به خاطر اینکه کمتر هزینه کنیم کاری انجام میدیم که نه تنها نمیتونیم صرفه جویی کنیم بلکه صدها برابر هم مجبور شدیم بیشتر هزینه کنیم؟
اگه ذهنم فقیر باشه، همیشه همه چیزو گرون میخره.
اگه با این نوع تفکر که میخوام کمتر هزینه کنم، اونوقت انتخابها و خریدهایی میکنم که توی دراز مدت هزینههای زیاد و یا ضررهای جبران ناپذیری رو برام دارن.🥺
ذهن فقیرم، بخاطراینکه کمتر هزینه کنه، ایدهاش خرید خودرو دست دومه و این ایده فقیرانه با هزینههایی همراه میشه که در دراز مدت از یه خوردوی نو و با کیفیت هم گرونتر تموم میشه.
از زمان و هزینهای که برای رفتن به تعمیرگاهها یا خرید قطعات یدکی میکنم،
زمانهایی که توی جاده و خیابون از کار میفته
به خطر انداختن سلامتیم و تصادف به خاطر کیفیت پایین خودرو☹
ذهن فقیر ایده اش استفاده از نیروی کاریه که تخصص نداره
برای اینکه دستمزد کمتری بده.
اما نه تنها مسئله حل نمیشه بلکه به خاطر رفع مسائل بغرنجی که نیروی غیر متخصص ایجاد کرده، گاهی باید تموم زندگیشو بده.😳
ذهن فقیر همیشه میخواد با ایده هاش منو گرفتار کنه و همه چیزو برام گران تموم کنه.🙁
کافیه که خودروی نامناسب و ارزون قیمت، وسط یه جاده خاموش بشه.
کافیه ظرف ارزون، موقع غذا خوردن بشکنه و منو از اون غذای لذیذ محروم کنه یا بهم آسیب بزنه.
کافیه وسیله ارزون قیمت موقع تعمیر یه وسیله با ارزش، بشکنه و کالای با ارزشمو خراب کنه
اونوقت ضرر و زیان ناشی از اون بیشتره🥺
وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیرم میگیرم تا یه ذهن ثروتمند برای خودم بسازم، یکی از مهمترین کارایی که باید بهش توجه کنم، ساختن باورای مناسب برای خرید کردن و خرج کردنه.
هروقت خواستم درباره قیمت وسیله ای قضاوت کنم، باید ببینم به ازای هزینهای که میدم، چیو دریافت میکنم
چه نتیجهای برام داره؟!😊⚘
این نتیجه میتونه
زمانی باشه که صرف کار کردن با اون وسیله میکنم
امنیت، اطمینان و کارایی که اون وسیله برام ایجاد میکنه
راحتی و لذت استفاده از اون وسیله
مدت زمان کارا بودن این وسیله برای حل مسائلم
یا پیشگیری از مسائلی که باعث ضرر و زیان میشه
و تموم این نتایجو با هم جمع کنم. اگه جمع این نتایج، بیشتر از هزینهای بود که براش پرداختم، یعنی اون وسیله رو ارزون خریدم!
وقتی آگاهانه این کارو انجام بدم، ذهنی ثروتمند برای خودم میسازم که منو به انجام خریدهایی هدایت میکنه که نه تنها هزینه نیستن بلکه جزء سرمایه گذاریهای زندگیم به حساب میان
سرمایه گذاریهایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیرم حتی بهشون فکر هم نمیکردم🤗🌹.
سپاسگزارم از شما استاد عزیز وخانم شایسته جان
🌺⚜💐⚘🥀🌹🌸🌼
موقع خرید خونه تو ترکیه چون دنبال این بودین که پول کمتر بدیم و اینجا هم چون بافت قدیمی داره و البته خونه های نوساز هم داره ، ولی همون موقع ما میتونستیم یک خونه نوساز خوب در یک منطقه خوب بخریم ولی چون ذهن من فقیر بود و ارزش ابزار و نمیدونستم و الان بعد از ۳ سال با استاد بودن تازه این فایل و هدایت شدم ، یک خونه قدیمی خریدیم و همچنان هم چون ارزش ابزار و نمیدونستم دنبال داشتن ابزارهایی با قیمت کمتر هستم
به نام الله
سلام به دوستان عزیزم.
به نظر من توجه به کیفیت بالای یک محصول شمارو در مداری قرار میده که شرایط و موقعیت های اون مدار، باعث میشن که شما به سمت خرید محصولات با کیفیت بالا هدایت بشید.
هرچند ممکنه ما در شرایط کنونی زندگیمون توان خرید چنین محصولاتی رو نداشته باشیم.
اما با «توجه» به چنین محصولاتی همیشه در تلاشیم تا مدارمونو تغییر بدیم.
به شخصه در زندگیم همیشه محصولات با کیفیت رو تحسین میکنم و تا جایی که حسم بد نشه، سعی میکنم برای محصولات با کیفت هزینه کنم و سعی میکنم کمیت رو در نظر نگیرم.
این عمل باعث شده در مدار درست قرار بگیرم و گاها محصولاتی بهم معرفی میشه که کیفیت بالایی دارند و گاها قیمتشون هم از محصولات بی کیفیت پایین تره.
عاشقانه دوستون دارم.
در پناه الله.
سلام به یگانه افریدگار عشق و آگاهی
به نام یگانه فرمانروای جهان هستی
به نام یگانه الله هدایت کننده و حمایت کننده ام به سوی زیبایی ها
خدا را شاکرم در این مسیر هستم و روز به روز لحظه به لحظه با اجرای توحید د رعمل و دنبال کردن مطالب سایت زندگی ام نرم و نرم تر لطیف و لطیف تر میشه
خدایا شاکرت هستم که به من یاد دادی ارزشمندم و احساس لیاقت بهترین ها را در زندگی ام دارم.
تجربه من در مورد این قسمت از سفرنامه و ارزش ابزار اینه که من زمانیکه گواهی نامه گرفتم و پدرم همون زمان میگفت یه پراید ۴ -۵ میلیونی برای فاطمه بگیریم و ذهنم من اصلا این مساله را قبول نمی کرد. چند سال گذشت من همچنان این مساله را داشتم که پدرم میگفت یه پراید ۱۵ تومنی برات بگیریم و مساله اینه همچین ماشین هایی هی خراب میشه و تو هی زنگ میزنی فلان جا بیایید دنبالم ماشینم خراب شده یا روشن نمیشه. من تازه قدم ۴ دوره دوازده قدم بودم و داشتم روی باورهایم کار میکردم و تمام مدت میگفتم ماشین صفر میخواهم و همه مسخره ام میکردن که تو بلد نیستی و میزنه در و دیوار ، بابام میگفت ماشین صفر سال بعد قیمتش میافته .
ولی من خیلی مصمم بودم ماشین صفر داشته باشم در دفترم نوشته بودم ماشین صفر سفید هاچ بک میخواهم و البته با شکرگزاری این درخواست به جهان هستی دادم تمام احساس لیاقت و شایستگی داشتم که من لیاقت اسایش و راحتی را دارم.
قدم چهار بودم و خیلی مشتاق بودم برای من هم اتفاق بیافته میگفتم خیلی راحت اتفاق میافته . میخواهم میتوانم میشود
خدا را شاکرم اون زمان هدایت شدم به سایت ثبت نام ماشین و شانس من نه اسمی از قرعه کشی بود و نه چیزی ، من اذر ماه ۹۸ ثبت نام کردم و خرداد ماه ۹۹ ماشین صفرم بدون هیچ گونه تاخیری به دستم رسید. اون زمان من حقوقم ماهی یک میلیون تومان بود در تعجم چطور پول ماشین جور شده . نجواهای ذهنی میومد سراغم که دستت خالی شد ماشین خریدی ولی تقوا در پیش گرفتم و کنترل ذهن داشتم، و از مسیر لذت بردم و شاد و خوشحال و سپاسگزار بودم و باز هم در عین ناباوری ماشینم قیمتش در مدت زمان کوتاهی سه برابر شد چیزی که تمام اطرافیان میگفتن فاطمه چقدر خوش شانسه و من لبخند میزدم و در دلم میگفتم راه عباسش منش راه احساس خوب و لذت بردن از زندگی و احساس لیاقت درونی نتیجه ایی جز این نداره . خدایا شکرت
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
نشانه امروزم رو زدم و این فایل رومدت ها قبل دیده بودم ، کامنت هم گذاشته بودم ، فکر هم کرده بودم و تا یه مدت تو ذهنم بود و رعایت میکردم ولی انگار به مرور بعد گوش ندادن بهش تو ذهنم کمرنگ شده بود
در واقع یکی از خرید های جدیدم هم بر اساس ذهن فقیرم بود هر چند اونلحظه میدونستم اشتباهه ولی کفتم من الان تو ابتدای مسیر پول هستم پس اشکال نداره به قیمت توجه کنم تا کیفیت حالا بعدا به کیفیت بیشتر توجه میکنم اما غافل بودم که اول من باید تغییر کنم و تغییراتم رودر سیکل های کوچک اعمال کنم تا نتایج بیرونی بیاد این آموزه ها هم اصلش همینو میگه خودمون رو تغییر بدیم تا نتایج تغییر کنه نه اینکه منتظر باشیم نتایج تغییر کنه ما هم سبکمون رو عوض کنیم
خرید هایی که کردم و بعد هزینه های بیشتری از نظر زمان وقت پول انرژی گذاشتم ( به نظرم همون از دست دادن تمرکز واسه خرابی لوازم بزرگترین هزینه ای هست که جنس های بنجل رو دست آدم میزاره چون وقتی من دارم روی خودم و شغلم کار میکنم اگه یه مسئله ای پیش بیاد کل ذهنم میزه سمتش و ازین مسیر پیشروی خودم می آفتم )
یکی از ضعف های اساسیم رو پیدا کردم که من اصلا تو خرید هام دقیق نمیشم که الان این وسیله چه مزایایی داره ، و اصلا تمرکز نمیزارم توجه نمیزارم روی کیفیت مزایای و نتیجه ای که اون وسیله برای من داره هر چند از قبل خودم بهتر شدم ولی خیلی باید بهتر شم خیلی خیلی
دوچرخه خریدم و اولین نگاهم روی قیمت و یه ویژگی تاشو بودن اون بود بدون فکر خریدم و وقتی اومد دیگه متوجه شدم اصل بودن و نبودن یعنی چی انقد ازم انرژی گرفت واسه تنظیمات و …. همون اول کار که الان همون پولم انگار رفته تو سطل اشغال
من باید شروع کنم به دقت کردن از انتخاباتم توی کوچکترین مسایلم ،ببینم واسه کدون باور هست یا واسه الگوی قبلی ذهنم هست !!! دارم به شیوه آموزه های جدید فکر و رفتار میکنم یا شیوه قبلیم !؟!؟
البته خدا رو شکر تو خیلی خیلی زمینه ها بهتر شدم
ولی می خوام بازم بهتر شم و نگم الان پول ندارم اشکال نداره
نه از همین جا همین انتخاباتم شروع میکنم
وقتی داشتم به فایل گوش میدادم یاد همه انتخابات خودم وخانواده ام افتادم
پدر من دقیقا مثل پدر استاد رفتار میکنه و من چقد از بچگی حرص خوردم ! به خاطر اینکه میگفتم خب چرا انقد کوچیک فکر میکنه اونهمه میوه بد مزه میخره میاره تو خونه که از خوردنش نه تنها آدم لذت نمیره بلکه وقتی نگاهشون هم میکنم دلم نمیاد بخورمشون ولی اون با حس موفقیت نگاه میکنه ودفعه بعد هم تکرار میکنه چرا ؟؟؟ چون کاملا تمرکزش روی کمبود پول هست و روی قیمت و این آلویت رو میخواد تو ذهنش حفظ کنه
من میبینم که پدرم توخونه واسه خودش ماشین لباسشویی نمی خره فریزر خونه خرابه و درست نمیکنه و میگه پول ندارن ولی میره مغازه پایین خونمون روتجهیز میکنه ؟ چرا چون ذهنش فقیره و جایگاه آلویت ها رو بر اساس اون الگوهاش داره تکرار میکنه
ولی من همش میگم اگه تو خونت رو درست کنی اگه فریزر ماشین لباس شویی تو اوکی باشه خانمت حالش بهتره عشق بیشتره همدلی بیشتره و دیگه تو نمیگی زنم فلان فلان میری کار میکنی جالب اینکه برای اینکه تو خونمون همیشه بحثه اعصاب همه داغونه و عملا کسی شغلی و موفقیتی نداره
و همیشه یک نوع امتیازه که هر کس جنس ارزون تر بخره برنده هست
استاد همین الان که داشتم رو این فایل فکر میکردم یه مثال واسمون پیش اومد که خواهرم ماشین پراید دست دو خریده بودن ولی ماشین بد هم نبود بهشون گفتم اول کار ببرین کل باطری سازی ، جلوبندی و …. چکاب کنین تا تو خیالتون راحت شه ، انجام ندادن و الان ماشین موند توخیابون همون پول رو هزینه جرثغیل و اعصاب خوردی ودعوا و درگیری دادن چرا ؟ چون ذهن فقیر میگه چرا هزینه کنم با همین هم میشه طی کرد …. وای خدا یعنی انقد واضح خدا باهام صحبت کرد البته خدا رو شکر من خیلی تغییر کردم
ولی الان تو ذهنم درست شده هر کس جنسی رو بخره که نسبت به نتیجه ای که در پی داره واسش ارزون تر باشه برنده هست
نگرانی واسه جنس های ضعیف خودش کل تمرکز وجود آدم رو میگیره و نمیزاره آدم اصلا رو چیزی تمرکز کنه و باید همش بدو بدو داشته باشه
وسایلی که به کیفیت توجه کردم
چندتا قبل من واسه خونه ام پرده خریدم و اون موقع دوست داشتم پارچه ها شکیل جنس خوبی داشته باشن و باورتون نمیشه الان چندین سال میکذره خونه خودم روچند بار عوض کردم و الان که خونه همندارم ازون پارچه ها به عنوان روتختی استفاده میکنم واصلا اخ هم نگفتن انگار تازه خریدم و هر بار نگاهشون میکنم حس شعف زندگی و ثروت بهم دست میده
احاطه شدن با جنس های بنجل به آدم حس فقر رو القا میکنه
استاد واقعا ازت ممنونم چه اصل بزرگی رو با منطق توضیح دادین که همین اصل میتونه چقد تو زندگیم من رو به ثروت برسونه
من این اصل رو حتی توی وجود خودم هم رعایت میکنم ازونجایی که دارم رو خودم کار میکنم ، روی سلامتیم ، اندامم ، ذهنم و روحیه ام پس متناسب با همین همیشه افرادی که خواستار رابطه عاطفی با من هستن رو رد میکنم چرا ؟ چون رو کیفیت خودم کار کردم و از نظرم مثل همون ظرفی که گفتین تنها فردی می تونه بهم نزدیک شه که ارزشش رو بدونه وبهاش رو بده پس رعایت این اصل نه تنها تو خرید هامون بلکه تو کسب و کار خودمون تو فروش هامون توی روابطمون هم مهمه
منی که روی خودم کار میکنم کیفیت خودم رو میبرم بالا انتظار دارم تو رابطه اجتماعیم و عاطفیم افراد سطح بالاتر فقط با من باشن هر چند کم
منی که روی شغلم کار میکنم و هر دفعه می خوام بهترش کنم انتظار دارم مشتری های لایق و بهتری رو هر دفعه تجربه کنم
منی که انقد واسه خودم دارم وقت میزارم واسه ظاهر و باطنم انتظار دارم رابطه عاطفی بهتر با فرد عالی رو تجربه کنم
پس من باید همواره تمرکزم روی کیفیت باشه روی کیفیت باشه روی کیفیت مهم نیست الان رو چند هستم میتونم ببرمش بالاتر از همین جا شروع کنم
سلام بر استاد عزیز
درود بر دوستان مهربان
عجب فایلی امروز از استاد مهربان گوش دادم و چه نکته های عالی در این فایل یاد گرفتم
این فایل را در گوشی ام در قسمت موزیک ها دانلود و بعد ذخیره کردم تا بارهای بار در خلوت خودم آنرا گوش بدهم و بتوانم از نکته های آن همیشه و همیشه استفاده کنم
خدا را ممنون که این همه حس خوب و حال خوب و آگاهی هایی ناب را اینگونه به راحتی و به سادگی در اختیار من قرار داده است
نکته زیبایی که فهمیدم و یاد گرفتم این بود که برای بهتر شدن زندگی ام باید الگوهای قبلی خودم را تغییر بدهم
و با تغییر الگوهای قدیمی و کهنه ای که در ذهن خودم دارم این سبب می شود که من پیشرفت کنم و به بهترین خودم تبدیل بشوم و با کمترین هزینه و وقت به بهترین و بالاترین و با کیفیت ترین محصولات و کالاها و خواسته های خودم خواهم رسید
باور فراوانی
باور به وجود بهترین و با کیفیت ترین کالاها
باور به احساس لیاقت
باور به داشتن حق بهترین ها را
همه اینها بهترین باورهایی است که من با نهادینه کردن در ذهن خودم می توانم به آرامش و خواسته های عالی خودم برسم
این یعنی لذت بردن از زندگی و شکرگزاری خدای مهربان در استفاده نعمت های او
نکته عالی دیگر این بود که گرانی و ارزانی را با کیفیت و خدماتی که ان محصول و کالا به من می دهد را مقایسه کنم و بسنجم
همیشه نگاه کنم به آن نتیجه ای که آن محصول به من می دهد این نشانه خوب و یا بد بودن و با کیفیت بودن و یا نبودن و به صرفه بودن و یا گران بودن یک کالا است
اینها همگی نکاتی عالی هستند که با بکارگیری انها در زندگی خودمان سبب می شود که در کاهش هزینه های اضافی صرفه جویی بشود و این خود یک قدم من را به جلو می برد در نتیجه هزینه ها کمتر می شود و من را به ثروتمند شدن بیشتر هدایت می کند
یک ذهن قدرتمند و ثروتمند کمتر پول می دهد برای یک جنس دست دوم و ارزان
ممنون از استاد عزیز بخاطر این فایل عالی که این نکته واقعا مهم است در نوع نگرش وتفکر و هزینه های زندگی ما
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم سلام به خانم شایسته عزیزم سلام به دوستان عزیزم
روز هجدهم
من صبح این فایلو دانلو کردم و گذاشتم پخش بشه، همزمان با لپ تاپ 5 تا سایت باز کرده بودم و برای کار درسیم سرچ می کردم هر بار هر 5 تا رو چک می کردم که ببینم تو کدوم پیدا میشه تا فایل رسید به اینجا که استاد گفت باید حواستون باشه که از الگوهای قدیمی استفاده نکنید… یهویی تو ذهنم گفتم نکنه یه راه دیگم باشه آخه برای 96 مورد من این کارو انجام بدم که خیلی طول میکشه. و رفتم تو یه سایت اصلی سرچ کردم دیدم که بله همونجا همه موارد رو با هم داره اما چون من چند وقت پیش این کارو به این روش انجام داده بودم بازم داشتم همونو تکرار می کردم . به جای اینکه از خودم بپرسم نکنه الان تغییر کرده باشه یا اینکه شاید دفعه قبلی من خوب سرچ نکردم و خیلی علل دیگه….
در مورد توجه به کیفیت به جای قیمت محصول من خیییییلی جاها گول قیمت محصول رو خوردم و بعدش هم کاملا پشیمون شدم. همین چند شب پیش با دوستم بیرون بودیم تصمیم گرفتیم شام بخوریم و ما بین دو رستوران، رستوران ارزون تر رو انتخاب کردیم… بعدشم من کاملا پشیمون شدم چون اصلا طعم و کیفیت خوبی نداشت و تازه قیمتش هم تفاوت چندانی با رستوران دیگه نداشت یعنی وااااقعا ارزشش رو داشت اون بها رو بپردازی اما غذای با کیفیت تری رو انتخاب کنی. اما همیشه ذهن یه جوری برات دلیل و توجیه میاره که یادت میره این از باور کمبود و عدم لیاقته نه این دلایل به ظاهر موجه. خیلی باید بیشتر حواسمو جمع کنم. من قبلا هم این فایلو شنیده بودم اما اون موقع واقعا برداشتم با الان متفاوت بود. خدایا شکرت
سپاسگزارم