اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یادم می یاد حدود 16 سال پیش وقتی پراید داشتم رفته بودیم شهرستان سبزوار و انجا می خواستم به خاطر ارزانی لاستیک، لاستیکهای ماشینم را تعویض کنم. و این کار را کردم و دقیقا” حدود دو ماه بعدش وقتی در ساعت حدود 11 شب در یکی از اتوبانهای تهران می رفتم یک ماشین دیگرکه از گلگیر عقب سمت راننده به من زد و ماشین من بعلت ترکیدن لاستیک که ارزان تر خریده بودم روی قسمت چپ واژگون شد و این درحالی بود که توماشین من پر از جمعیت بود و خدا ما رو حفظ کرد. و بعد از اون رفتم و سمند که ماشین محکم تر بود خریدم. و وقتی این فایل رو گوش کردم دیدم دقیقا” وصف کار من در آن مقطع بود. البته هنوز بعضی مواقع این کارها رو از روی تعلل انجام می دم که امید دارم کمتر شود.
وقتی این فایل رو دانلود کردم و گوش کردم خندم گرفت یعنی کل زندگی ما همینه،یعنی این باور غلط رو کل زندگی خانوادم تآثیر گذاشته ، داشتم می خندیدم که دیدم مامانم با تعجب داره نگام می کنه ، دیونه شدی ؟ گفتم نه بذار یه فایل بذارم از عباسمنش باهم نگاه کنیم عالیه (مامانم برخلاف دیگر اعضای خونواده فایل های استادو دوستداره) نشستیم نگاه کردیم مامانم خندید گفت ااا من چقدر سر این موضوع هزینه کردم ،گفتم یکیشو بگو ، گفت اون چرخ گوشتو میبینی قبلش یکی گرفتیم که از این ارزونتر بود یعنی من قشنگ یادمه پدرمونو در اورد بعدش رفتیم یکی دیگه آلمانیشو گرفتیم بعدش گفت الان که دارم به وسایلام نگاه میکنم میبینم سر هر وسیله ای من این تجربه رو داشتم، بعد نشست کلی دعاتون کرد استاد، براتون از خدا بهترینارو خواستن.
ولی عزیزان یه مثال از خودم بگم و بگم که تاثیر تعهد رو من با این فایل درک کردم، نمیدونم سال 83 بود یا 84 من یه گوشی سونی اریکسون گرفتم با اینکه میتونستم چند ماه صبر کنم و یه گوشی n73 بگیرم ،از همون هفته اول شروع کرد به هنگ کردنو اینجور مسایل هرچقدر تعمیرش کردن درست نشد کلی خرجش کردم گذاشتمش کنار رفتم یکی بدتر از اونو گرفتم اونم زیر قیمت فروختم به یه تعمیرکار گوشی، بعدش دیگه به خودم قول دادم که دیگه تا وقتی که پول یه گوشی خوبو نداشته باشم گوشی نمیگیرم بعد چند ماه تونستم یه گوشی خوب بخرم و از شر این هزینه ها خلاصشم از اون روز به بعد تعهد دادم که دیگه جنس اصل و مرغوبی بگیرم این باور درستو تا الان رعایت کردم ، وقتی این فایلو دیدم خودمو با اعضای خونوادم مقایسه کردم دیدم که با رعایت این باور به ظاهر ساده چقدر پولم تو جیبم مونده و زمانمو صرف کارای دیگه کردم و از همه مهمتر احساس بد و منفی با این باور ازم دور بوده و خبر نداشتم ،ولی در مقابل خونوادم با این باور غلط هر روز دارن هزینه میکنن ،بازم همه چی برمیگرده به تعهد به نظر من ماها خیلی جاها باور های غلطو شناسایی میکنیم ولی پشت گوش میندازیمو دیگه نه تعهدی میدیمو نه روشون کار میکنیم تا تغییرشون بدیم البته اینم دلیل داره ذهن مقاومتگرمون میگه که تاثیر چندانی نداره و ماهم قبول میکنیم ،ولی من تاثیر یه تغییر کوچکرو با گوش دادن این فایل درک کردم ، فقط و فقط تعهدمارو قوی میکنه،متعهد باشیم همین
هر بار که نظری می نویسم (البته 1-2 بیشتر ننوشتم (: ) حسم خوبه چون همه اینجا مثبت فکر می کنن، برعکس بیشتر مکان هایی که حضور داریم و همه به فکر غر زدن هستن.
من البته نه به حد دوستان سر وسایل ماشین و … خسیسی کردم (که بابت این خیلی خدارو شکر می کنم که قبل از برخورد کردن به اون موقعیت ها این اصل رو یاد گرفتم)
تو زمان کارشناسی می خواستم اتود بخرم. بعد رفتم ارزون ترینشو خرید که بیشتر هزینه نکنمو صرفه جویی کنم. آقا این اتوده پر پرش هر 1-2 ماه خراب می شد و من الان که میبینم با کمال ناباوری فک کنم ی 3-4 تایی خریدمو باز هم همون قضیه تکراری اتفاق افتاد که آخرش رفتم ی اتود خیلی خوب (faber castell) خریدمو تا 2 سال برام کار کرد.
آقا نکنیم، تا به قول دوستمون پول خرید یه جنس خوبو نداشتیم جنس بیخود نخریم.
شاد، سالم، پیروز، موفق، ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشین….
لطفا در مورد حادثه اخیر که در ایران رخ داده فایل بذارید و راهنمایی کنید که در این مواقع کار درست و عملکرد و رفتار درست چی باید باشه؟ دوست دارم از دید شما به این قضیه نگاه کنم . شما چطور در همچنین شرایطی خودتون رو اروم میکنید؟ ایا اون اتشنشانها این موقعیت رو برای خودشون خواسته بودن ؟ هر چی با خودم فکر میکنم میبینم نمیتونم این موضوع رو با اموزه های شما تطبیق بدم .
افرادی هستند که به زندگی سطح پایین (از لحاظ درآمد) رضایت میدن و افرادی هستند که به غیر از پول اولویت های دیگری دارند و خیلی از چیزهای دیگر برای آنها مهمتر هست مثل نجات جان انسان ها
اگر قرار بود همه مانند استاد عباس منش زندگی کنند و فکر کنند دیگر هیچ شخصی مانند این آتش نشانان نبودند و نمیرفتند که جان خودشون رو برای نجات جان و مال مردم به خطر بندازند
همه چیز پول نیست و همه چیز قانون جذب نیست و همه چیز فقط امیال و خواسته های شخص خود ما و لذت های خود ما نیست و گاهی اوقات ما باید خودمان را برای دیگران فدا کنیم تا آنها را نجات بدیم و تا به اونها کمک کنیم و خدمت کنیم و …
طبیعیه که تمام آتش نشانان عزیز وقتی که در هر ماموریتی اعزام میشن احتمال میدن که این ماموریت ماموریت آخر اونها باشه اما این اصلا ارتباطی به ارتعاش و مدار و قانون جذب نداره، هر چند که این احتمال برای اونها وجود داره و این احتمال رو میدن اما هرگز خود اونها هم فکر این رو نمیکردن که این ساختمان سقوط کنه و اونجا جانشون رو از دست بدن و به شهادت برسند
مواردی در این دنیا وجود داره که اونها رو نمیشه با منطق و استدلال و قانون جذب و … سنجید و از درک من و شما و … خارج هست، این نوشته ها رو با چشم گریان مینویسم اما خواهشا این دید رو نداشته باشید و همه رو از اون بالا نبینید و فکر نکنید که همه چیز رو میشه با همون قانون سنجید، در ضمن اینها یک زندگی جدید پیدا کردند و فقط از بُعد ما انسانها خارج شدن و به بُعد دیگری رفتن و به همین خاطر دیگه از این به بعد دیگه نمیتونیم اونها رو ببینیم
این اتفاق هیچ ربطی به نحوه تفکر آتش نشان ها نداره و فقط یک اتفاق بود، همین که البته این عزیزان همیشه با چنین اتفاقای درگیر هستن اما چون ذهن من و شما درگیر اونها نیست اونها رو نمیبینیم، ناراحتی های ریوی، سرفه، مریضی هایی که از بوی دود و مواد شیمیایی استشمام می کنند، سوختگی های شدید، شکستگی و … چیزهای عادی ای هست برای آتش نشان ها
آتش نشان های ما از بهترین های دنیا هستند، هر چند که انتخاب این شغل که البته نمیشه گفت شغل و بسیار بالاتر از یک شغل هستر، دست خودشون بوده به هر حال به هیچ وجه فکر نمیکردند که قرار هست این ساختمان بر روی سر اونها در اون لحظه خراب بشه که البته اگر این فکر رو هم می کردند باز هم برای اونها فرقی نداشت و بارها می دونن که اگر به دل آتش بزنند احتمال برگشتنشون کم هست اما برای نجات جان و مال انسان ها به دل آتش میرن و همه چیز خودشون رو فدای نجات جان و مال مردم میکنند
نمیدونم بعضی از افراد چرا چنین حرف هایی رو میزنن که اونها چرا رفتن توی ساختمان، مشکل این افراد ندانستن هست چون آتش نشانان چه برای جان و چه برای مال مردم به دل آتش میرن و باید اونها رو نجات بدن و این رو نه فقط به خاطر وظیفه بلکه به خاطر عشق انجام میدن و واقعا بسیار با جرات و بسیار انسان های بزرگی هستند و بهترین درجات بهشت برای اینهاست هر چند که در دنیا فقط یک حقوق بسیار عادی به اونها پرداخت میشه که با اون همه سختی های کاری که دارند یک زندگی عادی میتونند داشته باشند اما اونها به پول فکر نمیکنند و پول برای اونها مهم نیست و این کار رو برای هدف بزرگتری انجام میدن و اولویت های اونها فرق داره و این ماجرا هم که عرض کردین ارتباطی با تفکر اونها نداره خواهر گرامی، موفق باشید
سلام من ی گوشی خاهرم داره ک ب نرخ خیلی ارزان خریده ولی ایقداعصابش روریخته بهم ک هرلحظه میخاد بکوبونش ب دیووار.خودش میگه این گوشی قیمت کم اعصاب خوردکن نه داده اش وصل میشه نه برنامه ای میشه روش نصب کرد خودب خود هم خاموش میشه حالااگه گوشی مدل خوبی بوداین دردسرهارونداشت
من از بچگی همیشه دنبال چیزای ارزون بودم.یعنی فکر میکردم مثلا بجای اینکه مثلا 1 مانتو بخرم 200٫000ت بجاش 4تا مانتوی 50٫000 تومنی بخرم و کلا خیلی سمت اجناس گرون قیمت نمیرفتم.اما چند باری که برعکس این باورم عمل کردم یعنی کالای با کیفیت و گران خریدم واقعا دیدم که چقدر توی هزینه هام صرفه جویی شد.مثلا 2-3سال پیش 1 کتونی پیاده روی به مبلغ 200٫000ت خریدم..اون موقع فکر میکردم که چقدر گران خریدم ولی الان که میبینم من چقدر زیاد ازون کفش استفاده کردم و هنوز هم ظاهرش هیچ تغییری نکرده و بازهم میتونم استفاده کنم میفهمم چقدر این تصمیم درست بوده.
2٫همسرم شغل آزاد داره و در نمایشگاه کار میکنه و وسیله خیلی زیاد داره..تابستون تصمیم گرفت برای خودش 1وانت بخره و بعد چند ماه بخاطر بار زیادی که روی ماشین سوار کرده شاسی ماشین شکست در صورتی که اگر از اول 1ماشین مقاوم تر میخرید دیگه نیازی به این هزینه ها نبود.
مثال در این مورد بسیار زیاده ولی نمیخام سرتونو درد بیارم.
عااالی بود استاد عباس منش عزیزم, عااااالی. خیلی جالب بود . خیلی عالیه که این تجربیات قشنگتون رو برامون میگید ، خیلی خیلی لذت بخشه شنیدن این صحبت ها و فهمیدن این باورهای درست و پیاده کردن این شیوه های درست توی زندگی. لطفا بیشتر و بیشتر از تجربیاتتون برامون بگید .کیف میکنم وقتی از ثروتتون میگید و سرشار از شور و هیجان میشم. مشتاقانه منتظر فایلها بعدیتون هستم. از خدا براتون توفیق روزافزون میخوام
ﺑﺎ ﺳﻼﻡ
ﻣﻦ و ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻛﻮﻫﻨﻮﺭﺩ ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻭﺭﺯﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﻴﺪﻭﻧﻦ ﻛﻪﺗﻬﻴﻪ اﺑﺰاﺭ اﺭﺯاﻥ ﻗﻴﻤﺖ و ﺑﻲ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺟﺎﻥ ! ﻣﺜﻼ” ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻛﻔﺶ ﻛﻮﻩ, ﻛﻴﺴﻪ ﺧﻮاﺏ و ﻛﺎﭘﺸﻦ و ﺩﺳﺘﻜﺶ…اﺻﻼ” ﻧﺒﺎﻳﺪﺭﻳﺴﻚ ﻛﺮﺩ و اﺯﻟﻮاﺯﻡ ﺑﻲ ﻛﻴﻔﻴﺖ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩ . ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺜﺎﻝ ﺧﺎﻧﻢ و ﺁﻗﺎﻳﻲ اﺯ ﭼﺮاﻍ ﭘﻴﺸﺎﻧﻲ ﺑﻲ ﻛﻴﻔﻴﺖ وﻏﻴﺮ اﺳﺘﺎﻧﺪاﺭﺩ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻧﺪ ( ﺩﺭ ﻗﻠﻪ ﺗﻮﭼﺎﻝ) و ﭼﻮﻥ ﺩاﺧﻠﺶ اﺯ ﻓﻠﺰ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ اﺛﺮ ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ اﺯ ﺩﺳﺖ ﺩاﺩﻧﺪ….
سلام به همه خانواده عباس منش.
یادم می یاد حدود 16 سال پیش وقتی پراید داشتم رفته بودیم شهرستان سبزوار و انجا می خواستم به خاطر ارزانی لاستیک، لاستیکهای ماشینم را تعویض کنم. و این کار را کردم و دقیقا” حدود دو ماه بعدش وقتی در ساعت حدود 11 شب در یکی از اتوبانهای تهران می رفتم یک ماشین دیگرکه از گلگیر عقب سمت راننده به من زد و ماشین من بعلت ترکیدن لاستیک که ارزان تر خریده بودم روی قسمت چپ واژگون شد و این درحالی بود که توماشین من پر از جمعیت بود و خدا ما رو حفظ کرد. و بعد از اون رفتم و سمند که ماشین محکم تر بود خریدم. و وقتی این فایل رو گوش کردم دیدم دقیقا” وصف کار من در آن مقطع بود. البته هنوز بعضی مواقع این کارها رو از روی تعلل انجام می دم که امید دارم کمتر شود.
با سلام
زیاده ولی پیشنهاد می دم بخونید
وقتی این فایل رو دانلود کردم و گوش کردم خندم گرفت یعنی کل زندگی ما همینه،یعنی این باور غلط رو کل زندگی خانوادم تآثیر گذاشته ، داشتم می خندیدم که دیدم مامانم با تعجب داره نگام می کنه ، دیونه شدی ؟ گفتم نه بذار یه فایل بذارم از عباسمنش باهم نگاه کنیم عالیه (مامانم برخلاف دیگر اعضای خونواده فایل های استادو دوستداره) نشستیم نگاه کردیم مامانم خندید گفت ااا من چقدر سر این موضوع هزینه کردم ،گفتم یکیشو بگو ، گفت اون چرخ گوشتو میبینی قبلش یکی گرفتیم که از این ارزونتر بود یعنی من قشنگ یادمه پدرمونو در اورد بعدش رفتیم یکی دیگه آلمانیشو گرفتیم بعدش گفت الان که دارم به وسایلام نگاه میکنم میبینم سر هر وسیله ای من این تجربه رو داشتم، بعد نشست کلی دعاتون کرد استاد، براتون از خدا بهترینارو خواستن.
ولی عزیزان یه مثال از خودم بگم و بگم که تاثیر تعهد رو من با این فایل درک کردم، نمیدونم سال 83 بود یا 84 من یه گوشی سونی اریکسون گرفتم با اینکه میتونستم چند ماه صبر کنم و یه گوشی n73 بگیرم ،از همون هفته اول شروع کرد به هنگ کردنو اینجور مسایل هرچقدر تعمیرش کردن درست نشد کلی خرجش کردم گذاشتمش کنار رفتم یکی بدتر از اونو گرفتم اونم زیر قیمت فروختم به یه تعمیرکار گوشی، بعدش دیگه به خودم قول دادم که دیگه تا وقتی که پول یه گوشی خوبو نداشته باشم گوشی نمیگیرم بعد چند ماه تونستم یه گوشی خوب بخرم و از شر این هزینه ها خلاصشم از اون روز به بعد تعهد دادم که دیگه جنس اصل و مرغوبی بگیرم این باور درستو تا الان رعایت کردم ، وقتی این فایلو دیدم خودمو با اعضای خونوادم مقایسه کردم دیدم که با رعایت این باور به ظاهر ساده چقدر پولم تو جیبم مونده و زمانمو صرف کارای دیگه کردم و از همه مهمتر احساس بد و منفی با این باور ازم دور بوده و خبر نداشتم ،ولی در مقابل خونوادم با این باور غلط هر روز دارن هزینه میکنن ،بازم همه چی برمیگرده به تعهد به نظر من ماها خیلی جاها باور های غلطو شناسایی میکنیم ولی پشت گوش میندازیمو دیگه نه تعهدی میدیمو نه روشون کار میکنیم تا تغییرشون بدیم البته اینم دلیل داره ذهن مقاومتگرمون میگه که تاثیر چندانی نداره و ماهم قبول میکنیم ،ولی من تاثیر یه تغییر کوچکرو با گوش دادن این فایل درک کردم ، فقط و فقط تعهدمارو قوی میکنه،متعهد باشیم همین
دوستون دارم
سلااااااااااااااااااااام
من دیدگاهم رو ارسال کرده بودم ولی..
ولی ….امروز2دی 95
یه اتفاق بسیار مبارکی برام افتاد که فریاد زدم قانونهای گفته شده توسط استاد عزیزمان جواب میدهد.
من شاکر خدا هستم که قوانین بی عیب و نقص عوالم هستی رو وضع کرده که هیچ تتغییری در اوناا نیست خدایا تنها و تنها تو عادل کل عوالم هستی هستی
سلام خدمت شما دوستان و هم فرکانسی های عزیزم
هر بار که نظری می نویسم (البته 1-2 بیشتر ننوشتم (: ) حسم خوبه چون همه اینجا مثبت فکر می کنن، برعکس بیشتر مکان هایی که حضور داریم و همه به فکر غر زدن هستن.
من البته نه به حد دوستان سر وسایل ماشین و … خسیسی کردم (که بابت این خیلی خدارو شکر می کنم که قبل از برخورد کردن به اون موقعیت ها این اصل رو یاد گرفتم)
تو زمان کارشناسی می خواستم اتود بخرم. بعد رفتم ارزون ترینشو خرید که بیشتر هزینه نکنمو صرفه جویی کنم. آقا این اتوده پر پرش هر 1-2 ماه خراب می شد و من الان که میبینم با کمال ناباوری فک کنم ی 3-4 تایی خریدمو باز هم همون قضیه تکراری اتفاق افتاد که آخرش رفتم ی اتود خیلی خوب (faber castell) خریدمو تا 2 سال برام کار کرد.
آقا نکنیم، تا به قول دوستمون پول خرید یه جنس خوبو نداشتیم جنس بیخود نخریم.
شاد، سالم، پیروز، موفق، ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشین….
سلام استاد گرامی
لطفا در مورد حادثه اخیر که در ایران رخ داده فایل بذارید و راهنمایی کنید که در این مواقع کار درست و عملکرد و رفتار درست چی باید باشه؟ دوست دارم از دید شما به این قضیه نگاه کنم . شما چطور در همچنین شرایطی خودتون رو اروم میکنید؟ ایا اون اتشنشانها این موقعیت رو برای خودشون خواسته بودن ؟ هر چی با خودم فکر میکنم میبینم نمیتونم این موضوع رو با اموزه های شما تطبیق بدم .
سلام خواهر بزرگوار
افرادی هستند که به زندگی سطح پایین (از لحاظ درآمد) رضایت میدن و افرادی هستند که به غیر از پول اولویت های دیگری دارند و خیلی از چیزهای دیگر برای آنها مهمتر هست مثل نجات جان انسان ها
اگر قرار بود همه مانند استاد عباس منش زندگی کنند و فکر کنند دیگر هیچ شخصی مانند این آتش نشانان نبودند و نمیرفتند که جان خودشون رو برای نجات جان و مال مردم به خطر بندازند
همه چیز پول نیست و همه چیز قانون جذب نیست و همه چیز فقط امیال و خواسته های شخص خود ما و لذت های خود ما نیست و گاهی اوقات ما باید خودمان را برای دیگران فدا کنیم تا آنها را نجات بدیم و تا به اونها کمک کنیم و خدمت کنیم و …
طبیعیه که تمام آتش نشانان عزیز وقتی که در هر ماموریتی اعزام میشن احتمال میدن که این ماموریت ماموریت آخر اونها باشه اما این اصلا ارتباطی به ارتعاش و مدار و قانون جذب نداره، هر چند که این احتمال برای اونها وجود داره و این احتمال رو میدن اما هرگز خود اونها هم فکر این رو نمیکردن که این ساختمان سقوط کنه و اونجا جانشون رو از دست بدن و به شهادت برسند
مواردی در این دنیا وجود داره که اونها رو نمیشه با منطق و استدلال و قانون جذب و … سنجید و از درک من و شما و … خارج هست، این نوشته ها رو با چشم گریان مینویسم اما خواهشا این دید رو نداشته باشید و همه رو از اون بالا نبینید و فکر نکنید که همه چیز رو میشه با همون قانون سنجید، در ضمن اینها یک زندگی جدید پیدا کردند و فقط از بُعد ما انسانها خارج شدن و به بُعد دیگری رفتن و به همین خاطر دیگه از این به بعد دیگه نمیتونیم اونها رو ببینیم
این اتفاق هیچ ربطی به نحوه تفکر آتش نشان ها نداره و فقط یک اتفاق بود، همین که البته این عزیزان همیشه با چنین اتفاقای درگیر هستن اما چون ذهن من و شما درگیر اونها نیست اونها رو نمیبینیم، ناراحتی های ریوی، سرفه، مریضی هایی که از بوی دود و مواد شیمیایی استشمام می کنند، سوختگی های شدید، شکستگی و … چیزهای عادی ای هست برای آتش نشان ها
آتش نشان های ما از بهترین های دنیا هستند، هر چند که انتخاب این شغل که البته نمیشه گفت شغل و بسیار بالاتر از یک شغل هستر، دست خودشون بوده به هر حال به هیچ وجه فکر نمیکردند که قرار هست این ساختمان بر روی سر اونها در اون لحظه خراب بشه که البته اگر این فکر رو هم می کردند باز هم برای اونها فرقی نداشت و بارها می دونن که اگر به دل آتش بزنند احتمال برگشتنشون کم هست اما برای نجات جان و مال انسان ها به دل آتش میرن و همه چیز خودشون رو فدای نجات جان و مال مردم میکنند
نمیدونم بعضی از افراد چرا چنین حرف هایی رو میزنن که اونها چرا رفتن توی ساختمان، مشکل این افراد ندانستن هست چون آتش نشانان چه برای جان و چه برای مال مردم به دل آتش میرن و باید اونها رو نجات بدن و این رو نه فقط به خاطر وظیفه بلکه به خاطر عشق انجام میدن و واقعا بسیار با جرات و بسیار انسان های بزرگی هستند و بهترین درجات بهشت برای اینهاست هر چند که در دنیا فقط یک حقوق بسیار عادی به اونها پرداخت میشه که با اون همه سختی های کاری که دارند یک زندگی عادی میتونند داشته باشند اما اونها به پول فکر نمیکنند و پول برای اونها مهم نیست و این کار رو برای هدف بزرگتری انجام میدن و اولویت های اونها فرق داره و این ماجرا هم که عرض کردین ارتباطی با تفکر اونها نداره خواهر گرامی، موفق باشید
ممنونم ازینکه به سوال من پاسخ دادید
سلام من ی گوشی خاهرم داره ک ب نرخ خیلی ارزان خریده ولی ایقداعصابش روریخته بهم ک هرلحظه میخاد بکوبونش ب دیووار.خودش میگه این گوشی قیمت کم اعصاب خوردکن نه داده اش وصل میشه نه برنامه ای میشه روش نصب کرد خودب خود هم خاموش میشه حالااگه گوشی مدل خوبی بوداین دردسرهارونداشت
تمرین ابزار:
سلم خدمت هم گروهی های عزیز و استاد بزرگوارم.
من از بچگی همیشه دنبال چیزای ارزون بودم.یعنی فکر میکردم مثلا بجای اینکه مثلا 1 مانتو بخرم 200٫000ت بجاش 4تا مانتوی 50٫000 تومنی بخرم و کلا خیلی سمت اجناس گرون قیمت نمیرفتم.اما چند باری که برعکس این باورم عمل کردم یعنی کالای با کیفیت و گران خریدم واقعا دیدم که چقدر توی هزینه هام صرفه جویی شد.مثلا 2-3سال پیش 1 کتونی پیاده روی به مبلغ 200٫000ت خریدم..اون موقع فکر میکردم که چقدر گران خریدم ولی الان که میبینم من چقدر زیاد ازون کفش استفاده کردم و هنوز هم ظاهرش هیچ تغییری نکرده و بازهم میتونم استفاده کنم میفهمم چقدر این تصمیم درست بوده.
2٫همسرم شغل آزاد داره و در نمایشگاه کار میکنه و وسیله خیلی زیاد داره..تابستون تصمیم گرفت برای خودش 1وانت بخره و بعد چند ماه بخاطر بار زیادی که روی ماشین سوار کرده شاسی ماشین شکست در صورتی که اگر از اول 1ماشین مقاوم تر میخرید دیگه نیازی به این هزینه ها نبود.
مثال در این مورد بسیار زیاده ولی نمیخام سرتونو درد بیارم.
بازهم ممنونمم از استاد گرامی
سلام استاد عزیز گروه تحقیقاتی عباسمنش و تمام دوستان گرامی
بسیار ممنون از فایل های خوبتون که یار همیشگی من هستند.
عااالی بود استاد عباس منش عزیزم, عااااالی. خیلی جالب بود . خیلی عالیه که این تجربیات قشنگتون رو برامون میگید ، خیلی خیلی لذت بخشه شنیدن این صحبت ها و فهمیدن این باورهای درست و پیاده کردن این شیوه های درست توی زندگی. لطفا بیشتر و بیشتر از تجربیاتتون برامون بگید .کیف میکنم وقتی از ثروتتون میگید و سرشار از شور و هیجان میشم. مشتاقانه منتظر فایلها بعدیتون هستم. از خدا براتون توفیق روزافزون میخوام