این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-10.gif8001020پشتیبانی سایت/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngپشتیبانی سایت2014-07-03 00:00:002022-12-29 00:57:11جهان مانند آینه عمل می کند
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همه دوستان خوبم. حالا که این فایل رو گوش میدم حالم ناجالب بود اما خب با خودم گفتم احسان تو هفته پیش داشتی خیلی وحشتناک تر از این رو تجربه میکردی خیلی وحشتناک تر حالا اینکه ناخن کوچیکشم نیست چرا غصه میخوری؟
اینکه ما به خودمون یادآوری کنیم گذشته رو و اینکه از کجا به اینجا رسیدیم خیلی به شکرگزار بودنمون کمک میکنه. الان کمی نگران بودم اما با خودم گفتم اگر اینجا نتونی ذهنت رو آگاهانه کنترل کنی چطور میخوای تو چالش های بزرگ تر اینکارو انجام بدی؟
همین شد که حالم بهتر شد و نگرانیم رو با تصور متفاوت به صورت آگاهانه خیلی خیلی کمتر شد.
نگرانیم بابت رابطه عاطفیم بود از اینکه چرا عشقم امروز ناراحته و جواب تلفنم رو نمیده و خب بعد گفتم احسان شاید حتما رفته مهمونی تو کیفش تلفنش جامونده که خب این تجربه رو چندین بار داشتم.
من در حال حاضر حال روحی عشقم خیلی برام مهمه میدونم که اشتباهه و از سر وابستگیه اما تلاش دارم در این سال جدید وابستگیم رو به حداقل برسونم و حال درونی خودم رو الویت قرار بدم. میدونم که میتونم این قدم اوله…
به نظرم بهترین حرف استاد اینه که اگر ذهنتم نمیتونی کنترل کنی عیب نداره ولی زبونت رو که میتونی. در مورد اتفاقات منفیت حرف نزن.
منم امروز روز بزرگی برامه با اینکه یکم در مورد آینده به عنوان جوون ترس دارم اما ادامه میدم…
شاید این مطالبی که میخوام اینجا تایپ کنم زیاد ارتباطی به این فایل نداسته باشه
ولی این ها الان چیزی هست که داره بهم گفته میشه
و اولین کامنتی که دارم داخل سایت میزارم
امروز که دارم این کامت را مینویسم روز دهم
چهارصدو دو هست ومن کارم جوری که باید تا سیزهم صبر کنم و بعد اون استارت بزنم
من واقعا به این موضوع که احساس خوب اتفاقات بهتر ایمان دارم وبر عکس
من یک سال پیش با یه استادی که نمیخوام اسمشون رو بگم و واقعا هم کارشون خوبه
و مباحسشون کپی برداری از استاد جان خودمونه
قدم در این مسیر زیبا وچه چه بلبلان گذاشتم
واولش چون نتایجو نمیدیدم به چشم
یه جورایی دل سرد شدم
وبعد از دو،سه ماه کار کردن کلا برگشتم به روز اول،ولی چون کار کرده بودم یه مدت نتایجو متوجه نمیشدم اصلا یادم رفته بود
ولی کارم روابطم جوری داشت رقم میخورد
که انگار معجزه شده بود ومن متوجه نبودم
اون موقع درامدم 6 ملیون در ماه بود
روابط داغون و …
از اونجایی که چکاب داده بودم قبل دورشون
تقریبا یک ماه پیش بود دفتر که از اسفاده میکردم
باز کردم‌و چکاب یک سال پیشمو دیدم
ووبا تعجب که تقریبا هرچی نوشته بودم
بطور معجزه اسایی تغییر کرده بود
مثال.درامدم 4 برابر شده
روابطم که هفته یک بار باهمسرم بحث میکردیم .الان یادم نیست کی بحث کردیم
بخدا
و…
اینها چون قابل درکتره نوشتم
باور کنید 3 ماه بیشتر کار نکردم
این نتایج رقم خور چون متوجه نتایج نبودم
از مسیر رفتم بیرون
البته این هم لطف خدابود که با بهترین استاد جهان اشنا بشم به خودم قول دادام یک سال با استاد ادامه میدم بعد اون تصمیم میگیرم باشم یا نه البته 100000درصد باور دارم که این قوانین
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستانی که پیام منو میخونن امیدوارم هرجا که هستین حال و احساستون خوب باشه
من تو روز چهارم روزشمار تحول زندگی هستم و تجربه امروزم رو خلاصه میکنم فایل رو امروز سه چهار بار گوش دادم و اتفاقی که واسم جالب بود
و با خودم گفتم نوشتنش کمک کننده است اینه که امروز من محل کارم یه مسأله برام پیش اومد که همیشه تو ذهنم برام سخت بود حل کردنش
و نمیتونستم حلش کنم این مسۀله به این صورت بود که حتی همکارم وقتی وضعیتو دید بهم گفت ولش کن و دیگه روش کار نکن همین امروز یه نکته خیلی مهم همین همکارم که علی اسمش هست بهم یاد داد چند ساعت کلا کار رو ول کردم و اصلا سراغش نرفتم و گیر کرده بودم که چیکار کنم و واقعا فکری به ذهنم نمیرسید و بعد محیط کارم که اروم شد رفتم سراغ کار وبا خودم گفتم خدایا خودت درستش کن و باور نمیکنید
که چقدر هنرمندانه این مسأله رو حل کردم انگار که خیلی وقت بود که این کار رو انجام میدادم و تسلط کامل داشتم رو کار همین کاری که وقتی
بهش برخورد میکردم میگفتم با سخت ترین کار روبه رو شدم و ذهنیتم این بود که من نمیتونم این کار رو انجام بدم ولی خدا شاهده که وقتی
کار رو به خودش سپردم خیلی زیبا و هنرمندانه برام جمعش کرد که من هیچوقت تا حالا تجربه نداشتم اونجوری روی اون ایراد کار کنم و تاحالا نتونسته بودم اونقد با ظرافت تو اون مورد کار کنم و همیشه ترمز بزرگ بود تو ذهنم که اگه با این ایراد برخورد کنم چیکار کنم
خدایا ممنونم که هوامو داری و کمکم میکنی سپاس گذارم از شما استاد عزیز که به من کمک میکنین در مسیر زندگیم و با اگاهی هاتون منو زنده
میکنین امیدوارم که خدا کمکم کنه که هر روز بهتر بشم
توی متن این سایت نوشته شده بود امروز از اتفاقات خوبتون برای شروع بنویسید
منم گفتم برای شروع عالیه
امروز صبح که از خواب بیدار شدم رفتم دم در خونه نگاه کردم دیدم خدارو شکر دیگه همسایمون جلوی در خونه ما آشغال نذاشته این خیلی عالی بود قبلا انقدر آشغال باهم میزاشتن که نگو و نپرس که من حتی میخواستم برم باهاشون دعوا کنم بگم جلوی در خونه خودتون بزارید که یا دم به قانون آفتاد گفتم باید عمل کنه دیگه فقط شکرگذاری میکردم که چقدر همسایه های بی سر صدایی هستن چقدر محترما یا مثلا حیوان نگه نمیدارن که شب بی موقع پارس کنه و الان نزدیک نمیدونم دقیقا چندماه دیگه نذاشتن جلوی درخونمون آشغال
انفاق خوب بعدی که افتاد برم اینه دلم میخواست بدون معطلی راحت برم نون بگیرم از یکی از شلوغ ترین نون وای های شهرمون که میخواستم برم داخلش هدایت الاهی شدم گفت الان نرو برو یه کار دیگتو انجام بده و رفتم انجام دادم برگشتم تو یه صفی افتادم بقیه صف ها شلوغ شلوغ بود ولی من راحت نون گرفتن اومدم خونه بی درد سر
خدارو الان که اینو مینویسم 9 ماه دارم دفتر شکر گذاری و احساس خوب مینویسم و هروز هم نتایجش میبینم
بیشتر اوقات دارم کامنت های بچه هارو میخونم این کامنت شروع برای گذاشتن کامنت های بعدی من هست
اگر 100 درصد این نکته رو بفهمیم و عمل کنیم خلیل الله میشیم
ابراهیم نبی وقتی این مطلب رو درک کرد ، فرکانس هاش و تنظیم کرد و آرام شد و به احساس عالی رسید و در آغوش خدا جای گرفت
پس به قول استاد:
اگر یک نفر تونست موفق بشه من هم میتوانم
چه الگوهایی بالاتر و بهتر از ابراهیم خلیل و استاد عزیز ما .
مدتی بود که متوجه شدم یکی از سه قلوهام با خواهرش درگیر میشه
راستش اولش بلد نبودم چطوری به نکات مثبتشون توجه کنم تا مشکل حل بشه
ولی بعدش خودم و بستم به دیدن فایلها و مطالعه کامنت ها
از نوشتن نکات مثبت بچه ها شروع کردم ، بدون سرو صدا و آروم
هر روز ، بلا استثنا هر روز خداوند رو به خاطر داشتن دخترم شکر میکردم ، تواناییها و زیبایی هاش و مینوشتم ، اخلاق و ادب و رفتارش و سپاسگزار بودم
حتی اگر موردی رو که در اون نقص داشت مثلا درگیر شدن با خواهرش رو ، برعکس مینوشتم و آب و تابش میدادم و شکر میکردم
بعد کم کم به دخترم گفتم که من خوبیهات و مینویسم و از خدا تشکر میکنم که تو رو بهم داده اولش باور نکرد و بعدش هر روز میومد و میگفت :
مامان بده خوبیهام و بخونم .
این روند حدود یک ماه ادامه پیدا کرد تا نشانه ها ظاهر شد
بحث هاشون کم شد ، وقتی به هم کمک میکردن ، تشکر میکردند ، وسایلشون و بیشتر به هم امانت میدادن ، …..
نشانه ها پر رنگ و پر رنگ تر شدن و من همچنان مینویسم
حالا :
هم نوشته های من رنگ و لعابی از واقعیتهایی پیدا کرده که واقعیه و هم صدای خنده ی بچه ها بهترین ملودیه دنیاست
اینکه قبلا بحثشون میشد اصلا طبیعی نیست و نخواهد بود .
چون به زیبایی های هم توجه نمیکردند مشکل ساز شده بود .
استاد خوبم : با به کار بردن آموزه های شما بیگ بنگی به نام معجزه در روابط بچه ها رخ داد .
الان هر دو نفرشون خیلی آگاهانه هر کدام یک دفتر دارن و شکر گزاری مینویسن و سفر به دور امریکا رو هر روز پنج یا شش قسمت و میبینن و کلی هم رو به چالش میکشن .
قربون خدا برم که اینقدر من رو دوست داره و در جایگاهی عالی قرار داده ، الهی شکر که در این دانشگاه نامم رو نوشت و الهی صد هزار مرتبه شکر که در دانشگاه زندگی به گفته های استادم به زیبایی و آگاهانه با عشق عمل میکنم .
مهربانی همسرم بود واین احساس قلبی که چقدر از داشتن همسرم از خداوند سپاسگزارم
ودوستش دارم
برای همسرم باعشق نیمرو درست کردم
اما خودم نتونستم بخورم
چون باید به محل کارم میرفتم وچه حس خوبی داشت موقعی داشتم ماشین رو از پارکینگ حیاط در میاوردم همسرم مثل ملکه باهام رفتار کرد ودرحیاط رو برام باز کرد وچه حس عالی گرفتم
بعد از اون هم رفتم پمپ بنزین یه لحظه فکر کردم شاید کارت بنزین همرام نباشه اما همسر عزیزم به موقع کارت رو به داخل کیف پولم برگردونده بود واقعا خداروشکر کردم
با حس عالی وفوق العاده ای به محل کارم رفتم
در محل کارم به بازدید رفتم آنجا فردی را دیدم که منو نمیشناخت اما من کامل با اسم وفامیل میشناختمش
من چندین ماہ ھست عضو این سایت ھستم و مرتب فایلھا رو گوش میکنم ھمین الان ھم کہ دارم می نویسم یکی از فایلھای کہ مربوط بہ لایو اینستا ھست دارم گوش میکنم ۔۔۔یہ جوری فایلھای استاد عباسمنش جزئ از زندگی من شدہ ۔۔بعضی وقتا بچہ ھام می پرسند مامان امروز عباسمنش گوش نکردی؟؟
فایلھای شما خیلی حالم خوب میکنہ و من واقعا زمینہ و ظرفیت صحبت ھا و راھنمایھای شما رو دارم چون توی این مسیر قرار گرفتم و ھر روز بھتر پیش میرم
استاد عزیز میشہ دربارہ قدرت خلق بیشتر صحبت کنید ۔۔من قدرت خلق رو در خودم خیلی خوب حس میکنم با گوش دادن فایلھا و تغییر خودم بہ این حس رسیدم ۔۔۔تازگیا خلق چیزھای کہ بھش فکر میکنم می بینم ۔۔شاید چیزھای کہ خلق میشہ خیلی بزرگ نیست ولی برای من خیلی جالب ھست بنظرم برای رسیدن نہ خلق بزرگتر نیاز بہ تغییرات بیشتر ھست و من باز ھم ادامہ میدم تا بہ خلق ھای بزرگتر برسم ۔۔
چند وقت پیش داشتم فکر میکردم کاش ھدیہ ای کہ دوستم میخواد برام بگیرہ ادکلن باشہ وقتی ھدیہ ش باز کردم دیدم یہ ادکلن بود ۔۔یا یہ بار کہ قرار بود یہ بار برام برسہ ترمینال گفتم کاش ترمینالی کہ بھم نزدیکتر ھست برسہ جالب کہ تماس گرفتند و بھم گفتند ھمون ترمینالی کہ توی ذھنم بود بار رسیدہ ۔۔۔با شوھرم دربارہ زدن یہ مغازہ صحبت کردم و از رویایی کہ داشتم صحبت کردم ۔ دقیقا روز تولدم تمام شرایط دست بہ دست ھم داد و ما زمینی در بھترین جای شھر خریدیم تا برای مغازہ بسازیمش ۔۔جالب این کہ ما اصلا قصد خرید زمین نداشتیم انگار اتفاقات و شرایط کنار ھم قرار گرفت تا ما توی بنگاہ بشینیم و زمین از یہ آدم پر انرژی و خوب بخریم با اینکہ ھمہ ی پول ما جور نبود ۔۔
من مطمئنم اگر بخوام و باور درست داشتہ باشم می تونم خلق کنم تمام آرزوھام رو ۔۔
خیلی ممنونم بابت این سایت خوبتون کہ انقدر برای ما مفید ھست
یکی خواستہ ھای دیگہ م اینہ کہ بہ توانایی برسم کہ بتونم پکیج ھای شما رو بخرم ۔۔و من بہ زودی بہ خواستہ م میرسم ۔
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان وتمام هم مسیری های فوق العاده
نکات مثبت امروز
امروز صبح تا از خواب پاشدم با خدا حرف زدم و بهش گفتم که من هیچی نیستم در مقابل آگاهی مطلق و بزرگی و علم بی نهایت خودش و ازش هدایت و مدیریت زندگی ام را خواستم خیلی حس خوبی بهم میده خدا رو شکر
بعد به خوبی رسیدم سرکارم کارام خیلی خوب پیش رفت رفتار دیگر دوستانی که باهام بودن خیلی خوب بود کمی شاد تر بودم غذای فوق العاده ای خوردم ابزار کارم خیلی خوب بود و آسون کارام انجام دادم سر کارم در حین کار فایل های دوره احساس لیاقت رو گوش دادم و خیلی ذهنم آروم تر بود خدا روشکر تونستم هم کارم انجام بدم هم روی خودم کار کنم بعد از ظهر دوستم رو دعوت کردم به یه قهوه بعد از در مسیر پارک بودم برای پیاده روی که چه غروب زیبایی از خورشید رو دیدم که واقعا خدا رو شکر کردم برای تماشای این صحنه بعد از اون در یک نسیم خنک در طبیعت پیاده روی کردم و باز فایل گوش کردم به از اون با دوستم کمی حرف زدم که خیلی برام لذت بخش بود و چه قدر نکات مثبت داشت این صحبت خدا روشکر بعد کمی دوباره پیاده روی داشتم و چقدر خدا روشکر کردم بابت این جسم سالمی که دارم و این نعمت بزرگی که بهم داده بعد رفتم اسنوکر بازی کردم و چقدر لذت بخش بود البته عصری نشانه هایم را دیدم طبق روال هر روزه و چقدر خدا روسپاسگزارم استاد به خاطر این نشانه های فوق العاده و هدایت های هر روزه ام از قسمت نشانه های امروز من که قسمت اول قدم یک دوازده قدم بود که چون خریده بودم رفتم گوشش کردم و چقدر ذوق زده ام برای چکاپ نوشتن دوباره و شروع دوباره خدایا شکرت و چه نکات ریز قشنگی از فایل برام هدایت بود که هر دفعه تکرارش کردم باخودم بعد از اون یه شام فوق العاده خوردم و لذت بردم و امروز خیلی هوا خوب بود عالی فوق العاده و همه چیز هر روز کمی بهتر میشه خدایا سپاسگزارم و ممنونم
سپاسگزارم ممنونم از همه در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید دوستتون دارم
قبلا من فکر میکردم که اگر یه فکر منفی مدام توی سرم بیاد اون اتفاق رخ میده، یعنی عیناً.
ولی خب متوجه این اصل شدم که اگر افکار منفی دارم یا افکار مثبت دارم، حالا اون فکر هر چی می‌تونه باشه، مثلا من فکر داشتن ماشین رو توی سرم دارم احساسم هم خیلی خوبه
این دلیل نمیشه که به سرعت ماشین توی زندگیم خلق شه بلکه حال خوبی که همراهش داشتم باعث میشه حال خوب بیشتری جذب کنم.
من فعلا از قانون این رو فهمیدم که :
اگر حس امید داشته باشم، حس امید بیشتری وارد زندگیم میشه،
حس ترس دارم، ترس بیشتر
مثلا ترس از دعوا کردن و کتک خوردن…
شاید خیلی توی ذهن فکر کتک خوردن رو تجسم کنیم ولی ممکن هم هست اصلا دعوایی نکنیم تا آخر عمرمون ولی، اما جسارت و شجاعت رو ازمون میگیره که هی جلوی بقیه کم بیاریم. ترس ترس می‌آورد. ماهیتش وارد زندگی میشه. اصلش.
حس خوب دارم، حس خوب بیشتر
من دارم به داشتن خونه فکر میکنم، خریدن یک خونه، استفاده از امکاناتی که بهم میده. این فکر حالم رو خوب میکنه، حس خوبی بهم میده ولی حالا فعلا، حس خوب بیشتر دیگه ای جذب میکنم تا تکاملم طی بشه.
شاید با این فکر و این حس خوب من یک موقعیت پول ساز وارد زندگیم کردم، شاید یه پول خیلی خیلی کمی از یه جایی بهم رسید، شاید یه لبخند نصیبم شد، شاید یه صحبت عالی به یک دوست رو جذب کنم، و شاید یک احساس آرامش دیگری وارد زندگیم کردم.
خدایا کمکم کن که در هر لحظه سعی کنم که به اتفاقات خوب زندگیم تمرکز کنم تا وارد مدار ثروت و زندگی خوب بشم. همین الآن که دارم این متن رو مینویسم آدمایی هستن که دارن بهترین زندگی ها تجربه می‌کنن. بهترین زندگی رو دارن. بهترین امکانات، بهترین موقعیت.
آدما و دوستای خوبی تو زندگیمون هست…
مسافرت‌های با حالی دارن …
احساس آزادی دارن…
ذهنی آرام و راحتی دارن
خلاصه خدا، خدای من، زندگی خیلی خوبی دارن
من میخوام جزء این افراد باشم.
من برای اینکه به خودم بگم که من هم دارم قدم بر می‌دارم برای رسیدن به خواسته‌هام، دارم سفرنامه رو دنبال میکنم و هر شب هم هرچی که بشه مینویسم و کامنت میکنم منی که کامنت نوشتن واسم سخت بود.
سلام به همه دوستان خوبم. حالا که این فایل رو گوش میدم حالم ناجالب بود اما خب با خودم گفتم احسان تو هفته پیش داشتی خیلی وحشتناک تر از این رو تجربه میکردی خیلی وحشتناک تر حالا اینکه ناخن کوچیکشم نیست چرا غصه میخوری؟
اینکه ما به خودمون یادآوری کنیم گذشته رو و اینکه از کجا به اینجا رسیدیم خیلی به شکرگزار بودنمون کمک میکنه. الان کمی نگران بودم اما با خودم گفتم اگر اینجا نتونی ذهنت رو آگاهانه کنترل کنی چطور میخوای تو چالش های بزرگ تر اینکارو انجام بدی؟
همین شد که حالم بهتر شد و نگرانیم رو با تصور متفاوت به صورت آگاهانه خیلی خیلی کمتر شد.
نگرانیم بابت رابطه عاطفیم بود از اینکه چرا عشقم امروز ناراحته و جواب تلفنم رو نمیده و خب بعد گفتم احسان شاید حتما رفته مهمونی تو کیفش تلفنش جامونده که خب این تجربه رو چندین بار داشتم.
من در حال حاضر حال روحی عشقم خیلی برام مهمه میدونم که اشتباهه و از سر وابستگیه اما تلاش دارم در این سال جدید وابستگیم رو به حداقل برسونم و حال درونی خودم رو الویت قرار بدم. میدونم که میتونم این قدم اوله…
به نظرم بهترین حرف استاد اینه که اگر ذهنتم نمیتونی کنترل کنی عیب نداره ولی زبونت رو که میتونی. در مورد اتفاقات منفیت حرف نزن.
منم امروز روز بزرگی برامه با اینکه یکم در مورد آینده به عنوان جوون ترس دارم اما ادامه میدم…
بنام خدای زیباییها
قسمت چهارم سفرنامه‌ام
شاید این مطالبی که میخوام اینجا تایپ کنم زیاد ارتباطی به این فایل نداسته باشه
ولی این ها الان چیزی هست که داره بهم گفته میشه
و اولین کامنتی که دارم داخل سایت میزارم
امروز که دارم این کامت را مینویسم روز دهم
چهارصدو دو هست ومن کارم جوری که باید تا سیزهم صبر کنم و بعد اون استارت بزنم
من واقعا به این موضوع که احساس خوب اتفاقات بهتر ایمان دارم وبر عکس
من یک سال پیش با یه استادی که نمیخوام اسمشون رو بگم و واقعا هم کارشون خوبه
و مباحسشون کپی برداری از استاد جان خودمونه
قدم در این مسیر زیبا وچه چه بلبلان گذاشتم
واولش چون نتایجو نمیدیدم به چشم
یه جورایی دل سرد شدم
وبعد از دو،سه ماه کار کردن کلا برگشتم به روز اول،ولی چون کار کرده بودم یه مدت نتایجو متوجه نمیشدم اصلا یادم رفته بود
ولی کارم روابطم جوری داشت رقم میخورد
که انگار معجزه شده بود ومن متوجه نبودم
اون موقع درامدم 6 ملیون در ماه بود
روابط داغون و …
از اونجایی که چکاب داده بودم قبل دورشون
تقریبا یک ماه پیش بود دفتر که از اسفاده میکردم
باز کردم‌و چکاب یک سال پیشمو دیدم
ووبا تعجب که تقریبا هرچی نوشته بودم
بطور معجزه اسایی تغییر کرده بود
مثال.درامدم 4 برابر شده
روابطم که هفته یک بار باهمسرم بحث میکردیم .الان یادم نیست کی بحث کردیم
بخدا
و…
اینها چون قابل درکتره نوشتم
باور کنید 3 ماه بیشتر کار نکردم
این نتایج رقم خور چون متوجه نتایج نبودم
از مسیر رفتم بیرون
البته این هم لطف خدابود که با بهترین استاد جهان اشنا بشم به خودم قول دادام یک سال با استاد ادامه میدم بعد اون تصمیم میگیرم باشم یا نه البته 100000درصد باور دارم که این قوانین
تنها راه خوشبختی در همه قسمتهای زندگی بشر هست
واز خدای مهربان میخوام که در این مسیر
هدایتمان کند
دوستون دارم باعشق
عاشقتم استاد
یک ماهه باشما هستم و حالم عالیه بلطف خدا
و امید دارم نتایج وحال خوب بهترو بهتر
خواهد شد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستانی که پیام منو میخونن امیدوارم هرجا که هستین حال و احساستون خوب باشه
من تو روز چهارم روزشمار تحول زندگی هستم و تجربه امروزم رو خلاصه میکنم فایل رو امروز سه چهار بار گوش دادم و اتفاقی که واسم جالب بود
و با خودم گفتم نوشتنش کمک کننده است اینه که امروز من محل کارم یه مسأله برام پیش اومد که همیشه تو ذهنم برام سخت بود حل کردنش
و نمیتونستم حلش کنم این مسۀله به این صورت بود که حتی همکارم وقتی وضعیتو دید بهم گفت ولش کن و دیگه روش کار نکن همین امروز یه نکته خیلی مهم همین همکارم که علی اسمش هست بهم یاد داد چند ساعت کلا کار رو ول کردم و اصلا سراغش نرفتم و گیر کرده بودم که چیکار کنم و واقعا فکری به ذهنم نمیرسید و بعد محیط کارم که اروم شد رفتم سراغ کار وبا خودم گفتم خدایا خودت درستش کن و باور نمیکنید
که چقدر هنرمندانه این مسأله رو حل کردم انگار که خیلی وقت بود که این کار رو انجام میدادم و تسلط کامل داشتم رو کار همین کاری که وقتی
بهش برخورد میکردم میگفتم با سخت ترین کار روبه رو شدم و ذهنیتم این بود که من نمیتونم این کار رو انجام بدم ولی خدا شاهده که وقتی
کار رو به خودش سپردم خیلی زیبا و هنرمندانه برام جمعش کرد که من هیچوقت تا حالا تجربه نداشتم اونجوری روی اون ایراد کار کنم و تاحالا نتونسته بودم اونقد با ظرافت تو اون مورد کار کنم و همیشه ترمز بزرگ بود تو ذهنم که اگه با این ایراد برخورد کنم چیکار کنم
خدایا ممنونم که هوامو داری و کمکم میکنی سپاس گذارم از شما استاد عزیز که به من کمک میکنین در مسیر زندگیم و با اگاهی هاتون منو زنده
میکنین امیدوارم که خدا کمکم کنه که هر روز بهتر بشم
خداروشکر
سلام به همه دوستان
این اولین کامنت من توی سایت عباس منش هست
توی متن این سایت نوشته شده بود امروز از اتفاقات خوبتون برای شروع بنویسید
منم گفتم برای شروع عالیه
امروز صبح که از خواب بیدار شدم رفتم دم در خونه نگاه کردم دیدم خدارو شکر دیگه همسایمون جلوی در خونه ما آشغال نذاشته این خیلی عالی بود قبلا انقدر آشغال باهم میزاشتن که نگو و نپرس که من حتی میخواستم برم باهاشون دعوا کنم بگم جلوی در خونه خودتون بزارید که یا دم به قانون آفتاد گفتم باید عمل کنه دیگه فقط شکرگذاری میکردم که چقدر همسایه های بی سر صدایی هستن چقدر محترما یا مثلا حیوان نگه نمیدارن که شب بی موقع پارس کنه و الان نزدیک نمیدونم دقیقا چندماه دیگه نذاشتن جلوی درخونمون آشغال
انفاق خوب بعدی که افتاد برم اینه دلم میخواست بدون معطلی راحت برم نون بگیرم از یکی از شلوغ ترین نون وای های شهرمون که میخواستم برم داخلش هدایت الاهی شدم گفت الان نرو برو یه کار دیگتو انجام بده و رفتم انجام دادم برگشتم تو یه صفی افتادم بقیه صف ها شلوغ شلوغ بود ولی من راحت نون گرفتن اومدم خونه بی درد سر
خدارو الان که اینو مینویسم 9 ماه دارم دفتر شکر گذاری و احساس خوب مینویسم و هروز هم نتایجش میبینم
بیشتر اوقات دارم کامنت های بچه هارو میخونم این کامنت شروع برای گذاشتن کامنت های بعدی من هست
سلام بر استاد عزیزم و یار مهربونش
جهان مانند آینه عمل میکنه
اگر 100 درصد این نکته رو بفهمیم و عمل کنیم خلیل الله میشیم
ابراهیم نبی وقتی این مطلب رو درک کرد ، فرکانس هاش و تنظیم کرد و آرام شد و به احساس عالی رسید و در آغوش خدا جای گرفت
پس به قول استاد:
اگر یک نفر تونست موفق بشه من هم میتوانم
چه الگوهایی بالاتر و بهتر از ابراهیم خلیل و استاد عزیز ما .
مدتی بود که متوجه شدم یکی از سه قلوهام با خواهرش درگیر میشه
راستش اولش بلد نبودم چطوری به نکات مثبتشون توجه کنم تا مشکل حل بشه
ولی بعدش خودم و بستم به دیدن فایلها و مطالعه کامنت ها
از نوشتن نکات مثبت بچه ها شروع کردم ، بدون سرو صدا و آروم
هر روز ، بلا استثنا هر روز خداوند رو به خاطر داشتن دخترم شکر میکردم ، تواناییها و زیبایی هاش و مینوشتم ، اخلاق و ادب و رفتارش و سپاسگزار بودم
حتی اگر موردی رو که در اون نقص داشت مثلا درگیر شدن با خواهرش رو ، برعکس مینوشتم و آب و تابش میدادم و شکر میکردم
بعد کم کم به دخترم گفتم که من خوبیهات و مینویسم و از خدا تشکر میکنم که تو رو بهم داده اولش باور نکرد و بعدش هر روز میومد و میگفت :
مامان بده خوبیهام و بخونم .
این روند حدود یک ماه ادامه پیدا کرد تا نشانه ها ظاهر شد
بحث هاشون کم شد ، وقتی به هم کمک میکردن ، تشکر میکردند ، وسایلشون و بیشتر به هم امانت میدادن ، …..
نشانه ها پر رنگ و پر رنگ تر شدن و من همچنان مینویسم
حالا :
هم نوشته های من رنگ و لعابی از واقعیتهایی پیدا کرده که واقعیه و هم صدای خنده ی بچه ها بهترین ملودیه دنیاست
اینکه قبلا بحثشون میشد اصلا طبیعی نیست و نخواهد بود .
چون به زیبایی های هم توجه نمیکردند مشکل ساز شده بود .
استاد خوبم : با به کار بردن آموزه های شما بیگ بنگی به نام معجزه در روابط بچه ها رخ داد .
الان هر دو نفرشون خیلی آگاهانه هر کدام یک دفتر دارن و شکر گزاری مینویسن و سفر به دور امریکا رو هر روز پنج یا شش قسمت و میبینن و کلی هم رو به چالش میکشن .
قربون خدا برم که اینقدر من رو دوست داره و در جایگاهی عالی قرار داده ، الهی شکر که در این دانشگاه نامم رو نوشت و الهی صد هزار مرتبه شکر که در دانشگاه زندگی به گفته های استادم به زیبایی و آگاهانه با عشق عمل میکنم .
دوستت دارم استاد مهربون و مریم جونم
باسلام
از صبح ساعت 6که بیدار شدم
مهربانی همسرم بود واین احساس قلبی که چقدر از داشتن همسرم از خداوند سپاسگزارم
ودوستش دارم
برای همسرم باعشق نیمرو درست کردم
اما خودم نتونستم بخورم
چون باید به محل کارم میرفتم وچه حس خوبی داشت موقعی داشتم ماشین رو از پارکینگ حیاط در میاوردم همسرم مثل ملکه باهام رفتار کرد ودرحیاط رو برام باز کرد وچه حس عالی گرفتم
بعد از اون هم رفتم پمپ بنزین یه لحظه فکر کردم شاید کارت بنزین همرام نباشه اما همسر عزیزم به موقع کارت رو به داخل کیف پولم برگردونده بود واقعا خداروشکر کردم
با حس عالی وفوق العاده ای به محل کارم رفتم
در محل کارم به بازدید رفتم آنجا فردی را دیدم که منو نمیشناخت اما من کامل با اسم وفامیل میشناختمش
وبابت این حافظه بسیار خوبم از خداوند سپاسگزارم
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های جان بخش
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین ،
سپاسگزارم از خودم که متعهدانه پای بهبود دائمی خودم ایستادم ،
سپاسگزارم که خداوند کمکم کرد تا مقاومت‌های ذهنیم کمتر بشه تا این قانون ثابت جهان هستی (احساس خوب =اتفاق خوب )رو هرروز بیشتر باور کنم
استاد عباس منش عزیزم شما فایلی دارید بنام «عادتی که زندگی شمارا برای همیشه تغییرمیدهد»
اون فایل هم بسیار عالی و آموزنده و فوق العادس که میشه در ادامه ی این فایل گوش کرد وقوانین رو بهتر درک کرد.
خداروشکر که این قانون رو یادگرفتم و خدارو شکر که دائما درحال تمرین هستم ، اینکار حال دلمو خوب میکنه و بهم آرامش میده.
خدایا کمکم کن تا بیشتر به شیوه قوانین زندگی کنم که زیستن به این شیوه یعنی توحیدی زندگی کردن.
وتوحید همه چیزه
خدایا من به هر خیری ازجانب تو فقیرم ، منو هدایت کن به راه راست، راه کسانی که به آنها نعمت دادی.
درود بر استاد عباسمنش عزیز و خانم شایستہ عزیز
درود بر ھمہ دوستان
من چندین ماہ ھست عضو این سایت ھستم و مرتب فایلھا رو گوش میکنم ھمین الان ھم کہ دارم می نویسم یکی از فایلھای کہ مربوط بہ لایو اینستا ھست دارم گوش میکنم ۔۔۔یہ جوری فایلھای استاد عباسمنش جزئ از زندگی من شدہ ۔۔بعضی وقتا بچہ ھام می پرسند مامان امروز عباسمنش گوش نکردی؟؟
فایلھای شما خیلی حالم خوب میکنہ و من واقعا زمینہ و ظرفیت صحبت ھا و راھنمایھای شما رو دارم چون توی این مسیر قرار گرفتم و ھر روز بھتر پیش میرم
استاد عزیز میشہ دربارہ قدرت خلق بیشتر صحبت کنید ۔۔من قدرت خلق رو در خودم خیلی خوب حس میکنم با گوش دادن فایلھا و تغییر خودم بہ این حس رسیدم ۔۔۔تازگیا خلق چیزھای کہ بھش فکر میکنم می بینم ۔۔شاید چیزھای کہ خلق میشہ خیلی بزرگ نیست ولی برای من خیلی جالب ھست بنظرم برای رسیدن نہ خلق بزرگتر نیاز بہ تغییرات بیشتر ھست و من باز ھم ادامہ میدم تا بہ خلق ھای بزرگتر برسم ۔۔
چند وقت پیش داشتم فکر میکردم کاش ھدیہ ای کہ دوستم میخواد برام بگیرہ ادکلن باشہ وقتی ھدیہ ش باز کردم دیدم یہ ادکلن بود ۔۔یا یہ بار کہ قرار بود یہ بار برام برسہ ترمینال گفتم کاش ترمینالی کہ بھم نزدیکتر ھست برسہ جالب کہ تماس گرفتند و بھم گفتند ھمون ترمینالی کہ توی ذھنم بود بار رسیدہ ۔۔۔با شوھرم دربارہ زدن یہ مغازہ صحبت کردم و از رویایی کہ داشتم صحبت کردم ۔ دقیقا روز تولدم تمام شرایط دست بہ دست ھم داد و ما زمینی در بھترین جای شھر خریدیم تا برای مغازہ بسازیمش ۔۔جالب این کہ ما اصلا قصد خرید زمین نداشتیم انگار اتفاقات و شرایط کنار ھم قرار گرفت تا ما توی بنگاہ بشینیم و زمین از یہ آدم پر انرژی و خوب بخریم با اینکہ ھمہ ی پول ما جور نبود ۔۔
من مطمئنم اگر بخوام و باور درست داشتہ باشم می تونم خلق کنم تمام آرزوھام رو ۔۔
خیلی ممنونم بابت این سایت خوبتون کہ انقدر برای ما مفید ھست
یکی خواستہ ھای دیگہ م اینہ کہ بہ توانایی برسم کہ بتونم پکیج ھای شما رو بخرم ۔۔و من بہ زودی بہ خواستہ م میرسم ۔
به نام خدا که به شدت کافیست
به شرط ایمان و پاکی دل
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان وتمام هم مسیری های فوق العاده
نکات مثبت امروز
امروز صبح تا از خواب پاشدم با خدا حرف زدم و بهش گفتم که من هیچی نیستم در مقابل آگاهی مطلق و بزرگی و علم بی نهایت خودش و ازش هدایت و مدیریت زندگی ام را خواستم خیلی حس خوبی بهم میده خدا رو شکر
بعد به خوبی رسیدم سرکارم کارام خیلی خوب پیش رفت رفتار دیگر دوستانی که باهام بودن خیلی خوب بود کمی شاد تر بودم غذای فوق العاده ای خوردم ابزار کارم خیلی خوب بود و آسون کارام انجام دادم سر کارم در حین کار فایل های دوره احساس لیاقت رو گوش دادم و خیلی ذهنم آروم تر بود خدا روشکر تونستم هم کارم انجام بدم هم روی خودم کار کنم بعد از ظهر دوستم رو دعوت کردم به یه قهوه بعد از در مسیر پارک بودم برای پیاده روی که چه غروب زیبایی از خورشید رو دیدم که واقعا خدا رو شکر کردم برای تماشای این صحنه بعد از اون در یک نسیم خنک در طبیعت پیاده روی کردم و باز فایل گوش کردم به از اون با دوستم کمی حرف زدم که خیلی برام لذت بخش بود و چه قدر نکات مثبت داشت این صحبت خدا روشکر بعد کمی دوباره پیاده روی داشتم و چقدر خدا روشکر کردم بابت این جسم سالمی که دارم و این نعمت بزرگی که بهم داده بعد رفتم اسنوکر بازی کردم و چقدر لذت بخش بود البته عصری نشانه هایم را دیدم طبق روال هر روزه و چقدر خدا روسپاسگزارم استاد به خاطر این نشانه های فوق العاده و هدایت های هر روزه ام از قسمت نشانه های امروز من که قسمت اول قدم یک دوازده قدم بود که چون خریده بودم رفتم گوشش کردم و چقدر ذوق زده ام برای چکاپ نوشتن دوباره و شروع دوباره خدایا شکرت و چه نکات ریز قشنگی از فایل برام هدایت بود که هر دفعه تکرارش کردم باخودم بعد از اون یه شام فوق العاده خوردم و لذت بردم و امروز خیلی هوا خوب بود عالی فوق العاده و همه چیز هر روز کمی بهتر میشه خدایا سپاسگزارم و ممنونم
سپاسگزارم ممنونم از همه در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید دوستتون دارم
یا حق
سلام به دوستای عزیز
چهارمین فایل از روز شمار تحولِ زندگیِ من
جهان مثل آیینه می‌مونه
قبلا من فکر میکردم که اگر یه فکر منفی مدام توی سرم بیاد اون اتفاق رخ میده، یعنی عیناً.
ولی خب متوجه این اصل شدم که اگر افکار منفی دارم یا افکار مثبت دارم، حالا اون فکر هر چی می‌تونه باشه، مثلا من فکر داشتن ماشین رو توی سرم دارم احساسم هم خیلی خوبه
این دلیل نمیشه که به سرعت ماشین توی زندگیم خلق شه بلکه حال خوبی که همراهش داشتم باعث میشه حال خوب بیشتری جذب کنم.
من فعلا از قانون این رو فهمیدم که :
اگر حس امید داشته باشم، حس امید بیشتری وارد زندگیم میشه،
حس ترس دارم، ترس بیشتر
مثلا ترس از دعوا کردن و کتک خوردن…
شاید خیلی توی ذهن فکر کتک خوردن رو تجسم کنیم ولی ممکن هم هست اصلا دعوایی نکنیم تا آخر عمرمون ولی، اما جسارت و شجاعت رو ازمون میگیره که هی جلوی بقیه کم بیاریم. ترس ترس می‌آورد. ماهیتش وارد زندگی میشه. اصلش.
حس خوب دارم، حس خوب بیشتر
من دارم به داشتن خونه فکر میکنم، خریدن یک خونه، استفاده از امکاناتی که بهم میده. این فکر حالم رو خوب میکنه، حس خوبی بهم میده ولی حالا فعلا، حس خوب بیشتر دیگه ای جذب میکنم تا تکاملم طی بشه.
شاید با این فکر و این حس خوب من یک موقعیت پول ساز وارد زندگیم کردم، شاید یه پول خیلی خیلی کمی از یه جایی بهم رسید، شاید یه لبخند نصیبم شد، شاید یه صحبت عالی به یک دوست رو جذب کنم، و شاید یک احساس آرامش دیگری وارد زندگیم کردم.
خدایا کمکم کن که در هر لحظه سعی کنم که به اتفاقات خوب زندگیم تمرکز کنم تا وارد مدار ثروت و زندگی خوب بشم. همین الآن که دارم این متن رو مینویسم آدمایی هستن که دارن بهترین زندگی ها تجربه می‌کنن. بهترین زندگی رو دارن. بهترین امکانات، بهترین موقعیت.
آدما و دوستای خوبی تو زندگیمون هست…
مسافرت‌های با حالی دارن …
احساس آزادی دارن…
ذهنی آرام و راحتی دارن
خلاصه خدا، خدای من، زندگی خیلی خوبی دارن
من میخوام جزء این افراد باشم.
من برای اینکه به خودم بگم که من هم دارم قدم بر می‌دارم برای رسیدن به خواسته‌هام، دارم سفرنامه رو دنبال میکنم و هر شب هم هرچی که بشه مینویسم و کامنت میکنم منی که کامنت نوشتن واسم سخت بود.
خدایا به امید خودت …
11:45 pm
فعلا …