جهان مانند آینه عمل می کند - صفحه 126 (به ترتیب امتیاز)

سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان هم فرکانس ام.

امروز چهارمین روزی هست که من دارم به طور منظم و متعهدانه به فایل ها نگاه می کنم و کامنت میذارم و این تعهدی بود که من به خودم داده بودم این فایل هر چند کوتاه هست ولی چندین قانون مهم و اساسی رو دربر می گیره. یکی از مهمترین قوانین اینه که من با توجهم زندگی خودم رو خلق می کنم. واقعا اگر من این قانون را درک کنم اونوقت به چی توجه می کنم من اگه باور داشته باشم که توجه من باعث میشه که از اساس اون توجه ، افراد، موقعیت ها و شرایط خاصی وارد زندگی من بشن آیا باز هم دوست دارم که در مورد بیماری ، کمبود ، زشتی حرف بزنم و یا اینکه تمام تلاشم رو می کنم که کانون توجه ام به زیبایی ها باشه و سپاس گزار خداوند باشم؟ من اگه همین قانون رو درک کنم و بهش متعهد باشم و بدونم که واقعا این قانون با کسی شوخی نداره ، براش مهم نیست که آیا اون طرف این قانون رو می دونه یا نه بلکه کار خودش رو انجام می ده ، مثل یقینی که من به آتیش دارم که اگه دستم رو ببرم داخل آتیش حتما می سوزه و اونم اینجور عمل می کنه آیا بازهم تعلل می کنم؟

من می خوام اتفاقات امروزم رو با این قانون براتون بگم چون دیشب موقع خواب به این فایل گوش کردم

صبح با حس خیلی خوبی از خواب پا شدم اولین چیزی که توجه ام رو جلب کرد گل های زیبایی بود که تو اتاق خوابم داریم مخصوصا جوانه و غنچه های تازه ای که فلفل دلمه ای زده بودند این گیاه های زیبا رو تابستون تو حیاطمون کاشته بودیم و پاییز با سرد شدن هوا همسرم آورد تو خونه تو گلدون کاشت و اصلا فکرش رو نمی کرد دوباره جون بگیرن ولی من خیلی دوستشون داشتم و هر روز باهاشون حرف می زدم اول صبح که غنچه های سفید رو دیدم از ته دلم خدا رو شکر گفتم و لبخند زدم. پسر بزرگم اومد گفت که خاله زنگ زده و می گه اگه امکان داره اشکالات ریاضی دخترش رو جواب بدم چون امتحان ریاضی داشت. از ته دلم خدا رو شکر کردم که معلم ریاضی هستم و به راحتی مسائل ریاضی رو حل می کنم و از این بابت همیشه کمک حال بچه های خودم و خواهرزاده هام هستم و من هم با حس خوب پاسخ دادم. اتفاق خوب بعدی این بود که با پسرهام رفتیم خونه دوستم ( خدا رو شکر که ماشین دارم و به راحتی می تونم رانندگی کنم ) پسر بزرگم اشکالات درس علوم رو با همسرش رفع کرد و امتحانش رو هم همون جا داد و خدا رو شکر که نتیجه اش هم خوب بود. من هم با دوستم کلی درباره قوانین حرف زدیم از تعهدهای جدیدمون به گوش دادن به فایل ها و نوشتن کامنت ها تو سایت و با گفتن خاطرات خوب گذشته درباره موفقیت های درسیمون و باورهامون قوانین این جهان و حرف های خوب استاد عزیز رو دوباره به خودمون یادآوری کردیم و بچه های کوچیکمون هم کلی با هم بازی کردند واقعا خداوند رو شاکر هستم که دوست بسیارخوبی دارم که هر دفعه که می بینمش انگیزه مون برای بودن بیشتر در این سایت و انجام دقیق تر تمرین های استاد بیشتر و بیشتر می شه موقع برگشتن هم دوست خوبم تو اون مدت حرف زدن ناهارمون رو هم پخت و چون پسر کوچیکم بعد از ظهر کلاس آنلاین داشت ناهارمون رو ریخت تو قابلمه و ما هم برگشتیم خونمون و همگی با هم و با همسرم که از اداره برگشته بود خوش مزه خوش مزه خوردیم.

خدا رو شکر که امروز کلی تو حس و حال خوب بودم و تونستم تا الان یه سری کارهای عقب افتاده ام رو انجام بدم مثل جا به جا کردن پول از چند حساب و فرستادن ویس به چن نفر همین کارهای کوچیک باعث شدخیلی احساس راحتی کنم و دوباره حسم خوب باشه از این که اونها رو انجام دادم و این هم تعهدی بود که به انجام تمرین های استاد داده بودم.

خدا رو هزار مرتبه شکر که همگی سلامت هستیم. خدا رو هزار مرتبه شکر که فرزندانم بدون کمک های من کارهای درسی خودشون رو انجام می دن.

خدا رو هزار مرتبه شکر که امروز همسرم با پسرم رفتن بیرون تا به قولی که به پسرم داده بود عمل کنه و من هم از اون مدت تو این سایت زیبا هستم.

و در آخر دعای زیبای استاد رو برای همه آرزو می کنم

در پناه الله یکتا شاد ، سالم ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.