«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 79 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    214MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
    16MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

2079 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    🌹🌹سفرنامه روز سوم🌹🌹🌹

    تسلیم بودن … واژه ای که بسیار کم در زندگیم بوده است …

    برای من تسلیم شدن نقطه متقابل عجله داشتنه…

    و من تمام زندگیم عجله داشتم همیشه عجله داشتم که زودتر به فلان خواسته م برسم تا احساس خوشبختی کنم .

    دوران مدرسه هر مقطعی بی صبرانه منتظر مقطع بعدی و در هر مقطعی بی صبرانه منتظر سال اخر اون مقطع!

    منتظر بودم دانشگاه قبول بشم تا خوشبخت بشم و قبول شدم و رفتم و جز بدبختی خلق نکردم

    منتظر بودم شاغل بشم خوشبخت بشم جز گلایه و اعصاب خردی و مریضی خلق نکردم

    منتظر بودم ازدواج کنم تا خوشبخت بشم جز سیاه چال خلق نکردم

    و این دو سه روزی که به این فایله گوش میدم میبینم همه ش بخاطر این بود هیچوقت تسلیم نبودم همیشه منتظر خوشبختی در اینده بودم و حالمو درک نکردم

    این مدت منتظر بودم کمد جدیدی که چهارماهه سفارش دادم بیاد و اصلا اتاقمو اون جور که باید تمیز نمیکردم و خیلی شلخته منتظر بودم کمد جدید بیاد و اینا برن و یه دکور جدید به اتاقم بدم تا حالم خوب بشه!!!

    و دوسه روز قبل فهمیدم طرف اماده نکرده و پول خیلی بیشتری میخواد میگه وسایل گرون شده خیلی حالم گرفته شد و اصلا دیگه حوصله نداشتم دست به هیچی بزنم

    اما با شنیدن این فایل از خودم پرسیدم

    چرا اینجوری چسپیدی!!!!

    چرا رها نمیکنی!!!

    چرا داری تمام زندگیتو تکرار میکنی و منتظری فردا خوشبخت بشی فردایی که نمیاد!!!

    چرا همین الان با همین امکانات اون حس رو خلق نمیکنی!!!

    مگر استاد تو یه اتاق سیمانی منتظر بود از اونجا نجات پیداکنه تا خوشبخت بشه و زندگی کنه!!!

    .

    .

    من با تمام وجودم زندگی مستقل میخوام اما اینکه تا حالا جور نشده فقط بخاطر چسپندگیم بوده بخاطر تسلیم نبودن بخاطر اینکه منتظرم زندگیم مستقل بشه تا فلان جوری لباس بپوشم فلان جوری ورزش کنم یا کارهای مختلف رو انجام بدم!

    .

    .

    تسلیم بودن برای من یعنی باید بگم خدایا من خونه ای با این مشخصات و در این منطقه میخوام و خلاص

    باید اگر تجسمی هست با عشق باشه و خلاص….

    .

    .

    .

    یاد چندسال قبل افتادم ده سال بود دیپلم گرفته بودم و لیسانس داشتم اما دلم رشته های شاخه پزشکی میخواست دی ماه شب توی سکوت رفتم لب پنجره و گفتم خدایا بهم یه فرصت دیگه برای درس خوندن تو رشته ی پزشکی بده

    و تمام حتی دیگه نه بهش فکر کردم نه برنامه ریختم نه هیچی اصلا اصلا

    تاریخ ۲۶ اسفند یکی بهم گفت امروز اخرین روز مهلت ثبت نام دانشگاست برای خواهرم تحقیق کردم تو دانشگاه ازاد شهرمون چی بخونه خوبه گفتن مامایی و پرستاری

    و بعد بهم گفت تو که خیلی استعداد داری چرا شرکت نمیکنی

    و همین یک جمله باعث شد من ثبت نام کردم تا تاریخ ۱ فروردین از درو همسایه کتاب رشته تجربی جمع کردم یک کتاب ده سال کنکور خریدم و تا خرداد نشستم خوندم کنکور افتاد خرداد اون سال و من کنکور دادم و مامایی قبول شدم

    .

    .

    بارها به خودم میگفتم اون شب من چه جوری دعا کردم که دوماه بعد مقدمه ش فراهم شد و شش ماه بعد رخ داد! و الان پنج ساله برای زندگی مستقل دعا میکنم جور نمیشه!

    .

    .

    و حالا میفهمم من تسلیم شدم من رها کردم من نچسپیدم من از خدا خواستم و فراموش کردم و زندگی کردم ، من زندگیمو تعطیل نکردم که بگم حالا بذار قبول بشم بعد …

    .

    .

    .

    تسلیم شدن چقد سخت و چقد نتیجه بخشه…

    از خدا میخوام کمکم کنه همچون ابراهیم تسلیم خواسته ش بشم

    همچون ابراهیم رها کنم

    همچون ابراهیم بها بدم

    و بهم بگه بهای رسیدن به این خواسته چیه؟!

    .

    .

    امیدوارم سری دوم سفرنامه بتونم از نتایج تسلیمم بگم…

    .

    .

    .

    استاد امروز که فایل شنا کردن تو دریاچه توی شب رو گذاشتید و اون حرفهای زیبا رو راجب به بارون باریدن و تمیزی فلوریدا زدید منو بیشتر از پیش عاشق فلوریدا کردید پس با عشق میگم

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فائزه مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام خداوند یکتا

    من وقتی فایل سومین روز رو بار اول گوش دادم با خودم گفتم من هم حتماً اگر چنین مسئله ای باشد و خدا از من بخواهد که از فرزند بگذرد می گذرم این تفکر من غروری در بر داشت و من متوجه آن نبودم

    تا اینکه اتفاقات ای پشت سر هم برای فرزندم افتاد و دیدم من طاقت دیدن قطره اشکی از چشم دخترم رو ندارم چطور من اونقدر مطمئن گفتم که از فرزندم میگذرم چطور خودم را با ابراهیم نبی مقایسه کردم« خدایا منو ببخش که تو بخشنده ترینی»

    فهمیدم که در مسیری که هستم اگه حرفی بزنم باید پای حرفم وایستم فهمیدم که خدا امتحان میکنه ما را با خوبی ها با اتفاقاتی که ببینه که آیا ادعایی که کردیم بهش پایبند هستیم یا نه.

    خدای من پروردگارم این قدرت رو بهم بده که وابستگی خودم به فرزندم باعث نشه که از تو دور بشم باعث نشه من فرزندم را بپرستم.

    اصلا از وقتی که خدا من را آزمایش کرد و اتفاقات کوچکی برای دخترم افتاد فکر کردم آخه چه جوری شد که ابراهیم گذشت از فرزندش در برابر خداوند چگونه تسلیم خواست خداوند شد خدایا من نمیتونم لحظه‌ای فکرش را هم بکنم.

    اصلا وقتی به دخترم نگاه می کنم اتفاقات این دو روز و فایل استاد و داستان ابراهیم مدام میاد توی سرم جلوی چشمم حس و حال عجیبیه انگاری که پاره ای از وجودم میخواد کنده بشه انگار که من باید بگذرم و بسپارم به خدا فرزندم را از عزیزانم را خدای بزرگ تو با این امتحان به من آموختی و یادآوری کردی که همه ما فرزندان تو هستیم و «همه ما از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم»

    «خداوندا عزیزانم را فرزند کوچکم را به دستان قدرتمند تو میسپارم و میدانم که تو همواره مانند یک لایه محافظ از آنها در برابر بلاها،سختیها، بیماری‌ها و……محافظت می کنی.»

    (از طرف بنده تو که غرور سراسر وجودش را گرفته بود و فکر می‌کرد که میتونه ابراهیم وار از فرزندش بگذره)

    خدای مهربونم تسلیمم ..تسلیم خواست تو….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    نورا محمودزاده گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    سلام

    سلام به نورای عزیز و رب مهربانم

    سلام به استاد عزیز و مریم شایسته گل

    سلام به دوستان هم فرکانسی ام و هم خانواده های عباس منشی ام

    امروز یاد گرفتم

    پیرو آیین ابراهیم باشم که او موحد بود و مشرک نبود و از تمام آزمایشات خداوند سربلند بیرون آمد…..

    بله یکتاپرستی و توحیدی شدن من

    چقدر تو دوران دبیرستان و دانشگاه این کلمه را شنیدم چقدر آشناست اما به جرآت میگم هیچوقت اون طور که باید درکش نکردم

    وقتی استاد داشت از توحید می‌گفت…

    باز گفتم ای بابا این که تکراریه بارها شنیدم

    اما این بار فرق میکرد خیلی متفاوت بود با اون توحیدی که من فقط بصورت تئوری شنیده بودم و عملا توحیدی نبودم

    …..

    چقدر قشنگ است این مسیر هر روز درس جدید هر روز متفاوت تر از دیروز

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    استاد عزیزم تو به من یادآوری کردی که توحیدی بودن یعنی ایمان داشتن و تسلیم خدا بودن

    یعنی خودتو رها کن نورا جان یعنی خودتو بسپار به خدا و حرکت کن

    یعنی واقعا میشه یه روزی من به ایمان ابراهیمی برسم؟

    آره عزیزم حتما میرسی وقتی ابراهیم نبی تونست به این حد از ایمان و اعتماد و یقین برسه و تسلیم خداوند باشه پس تو هم میتونی

    نورای من ببین چقدر قشنگ جواب سوالاتت رو میگیری

    ببین استاد چی میگه ….

    و تو درست همین الان همین لحظه معنای واقعی توحید و یکتاپرستی رو درک می‌کنی

    نورای عزیزم ایمان داشته باش تسلیم باش و. رها کن خودت را از بندهایی که به خودت بستی به خاطر باورهای محدودت

    ببین عزیزم خداوند بی نهایت راهکار دارد ….خداوند بی نهایت شرایط و موقعیت عالی برایت فراهم میکند….خداوند هیچوقت تو رو تنها نمی‌ذاره…..خداوند همیشه حامی توست ….خداوند همیشه با توئه…..

    پس احساست رو خوب کن تا اتفاقات خوب برایت رقم بخورد

    مگه نگفتی میخوای شادتر ..با ایمان تر …ثروتمند تر…سلامت تر…جوان تر….موفق تر باشی

    پس ایمانت را قوی تر کن با باورهای عالی و خداوند رو بشناس و خودت رو

    ببین ابراهیم نبی چگونه تسلیم خدا بود و خود را رها کرد و سپرد به خدا

    …..

    بله من باور میکنم که ایمان داشتن به خداوند و تسلیم بودن در برابر خداوند بایداینقدر کار کنی روی خودت و باورهات تا به این حد از ایمان برسی …..

    و به قول استاد عزیزم ایمانی که حرکت نیاورد ایمان نیست

    نورا جان قربانی کن شرک های وجودت را

    قربانی کن این افکار بیهوده را

    قربانی کن این ترس ها و نجواها را

    و حرکت کن برو تو دل ترس هات ایمان داشته باش خداوند به بهترین شکل تو را به بهترین ها خواهد رساند

    نورای عزیزم …یادت باشه اگه میخوای تو زندگیت موفق بشی حتما باید ایمان داشته باشی و با توکل به خدا حرکت کنی و تسلیم خدا باشی و خودت روبسپاری به خودش و رها کنی خودت رو از قل و زنجیرهایی که واسه خودت ساختی

    ایمان داشته باش خداوند همیشه هست..💝 همیشه کمکت خواهد کرد…💕خداوند هیچوقت تنهات نمی‌ذاره😘….ناامید نباش نورای من

    خسته نشو عزیزمن….شجاع باش,،

    آرام باش …احساست رو خوب کن

    تسلیم خدا باش ….این اتفاقات جز طبیعت هستی

    خدایا عاشقتم ….مرا حمایت کن مرا هدایت کن مرا ایمانی ابراهیمی عطا کن تا فقط و فقط تسلیم تو باشم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    دوستت دارم نورا جان

    دوستت دارم استاد عزیز و مریم شایسته عزیز

    دوستتان دارم دوستان من

    عاشقتم خدااااااااااااا😘😘😘😘😘💝

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3342 روز

    در حال تلاش شبانه روزی هستم تا بتوانم توحید عملی را در جنبه های زندگی ام

    اجرا نمایم. زیرا دیگر تحت هیچ شرایطی حاضرنیستم غیر از او را ببینم.

    باگ های زیادی دارم شرک های زیادی اما یک هدف دارم ادامه میدهم.

    خداوندا بند های مقاومت و وابستگی جلوی حرکت مرا گرفته است.

    در حال پیدا کردن و از بین انها هستم .

    خداوندا به هر فقری که از سمت تو به من برسد فقیرم .

    مرا به وسیله ی نور خویش هدایت فرما و مرا در رحمت خودت دراور.

    کمکم کن که در ذهنم غیر از تو را نبینم.

    میدانم و میخواهم که غیر از او را نبینم اما چکار کنم که این یک روند است

    و 100 درصد نمیتوانم انهارا عملی سازم اما تلاشم این است.

    خداوندا من خودم را تسلیم تو کردم تا مرا هدایت کنی.

    احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب این قانونی است که انرا با تجربه ها زیاد

    اثبات و دیدم. با اینکه نگران هستم اما تماما بر اساس توحید عملی سعی میکنم

    حرکت کنم خداوندا من بر اساس الهاماتم عمل میکنم تو نیز مرا خوشنود ساز

    و یاد خود را در دلم افکن و نگرانی هایم را بخشکان .

    اخیرا اتفاقاتی افتاده که باعث شد تصمیم بگیرم توجه ام تمرکزم و باورم را

    خیلی بیش از پیش روی خداوند بگذارم

    باعث شد تصمیم بگیرم که توکلم را بیش از پیش روی خداوند بگذارم.

    الان هیچ نتیجه ای نیست و فقط به سمت احساس خوب با توکل و ایمان حرکت میکنم.

    باشد نشانه ای تا ببینیم که این تلاشم برای اجرای توحید چه میشود.

    توحید عملی به من زندگی در لحظه را می اموزد انطورکه اگر هر ان خداوند به

    سراغم بیاید و بگوید برویم من با تمام وجود میگویم برویم .

    اکنون که اوضاع به ظاهر هیچ نتیجه نیست و خوب نیست دارم این اصل را اجرا میکنم

    و فقط روی کار کردن رو یخودم تمرکز کردم. شاید ایمان به غیب باشد نمیدانم

    اما میدانم من تنها عاشق خداوند هستم و هر عاملی که باعث شود غیر از او را ببینم

    از بین میبرم. کنترل کانون توجه و احساسم در هر لحظه مهمترین کار است.

    شخصیت ابراهیم هر بار مرا به شوق می اورد که هیچ چیز باعث نمیشود تا غیر از

    تنها فرمانروای جهان ببیند. و نتایجش هم مشخص است.

    اعتماد به الله یکتا کار هرکسی نیست مخصوصا در شرایطی که اوضاع مطابق میل نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مهزیار مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2477 روز

    با سلام و احترام فراوان خدمت همه یه هم فرکانسی های عزیزم ❤️

    من توی یه شرکت دولتی مشغول به کارم که جدیدا قراره یه تغییر وضعیت توی نوع استخدامم صورت بپذیره و توی همین شرکت تعدادی از بستگانم هم کار میکنن که از نظر جایگاه کاری توی پست های عالی رتبه هستند

    روز اولی که استخدام شدم تمام فامیل اشنا و دوست و رفقا بهم اسرار میکردن که از این لابی ها استفاده کن و زندگیتو تغییر بده و من هم به حرفاشون گوش دادمو شروع به رفت و امد کردم

    ولی حتی یک قدم هم در راستای هدفم نتونستم بر دارم

    از اونجایی که صحبت های استاد در قلب و ذهنم ریشه دوونده و در صد کمی از توحید رو که در عملم به کار بردم

    متوجه شدم که تمام این راهنمایی و خیر خاهی های به ظاهر دلسوزانه چیزی جز شرک نیست

    و تصمیم گرفتم که خودم به تنهایی و با توکل به پروردگارم کارم رو پیش ببرم که خدارو شکر نیمی از کارم انجام شده

    حالا احساس قدرت و ارامش و شادی میکنم چون به منبع قدرت و ارامش و شادی وصلم

    امیدوارم متوجه بشین که وقتی احساس میکنید خودتونو خداتون وقتی یه لشکر دو نفره میشید لحظه لحظه ی زندگی چقدر با اعتماد به نفس سپری میشه

    دوستدار همهی شما مهزیار مرادی🌹😂🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    MJGoodlooking گفته:
    مدت عضویت: 2367 روز

    به نام خدا

    به لطف خدا

    و در راه خدا

    خدای خوبم ازت ممنونم بابت نعمت هدایتم و ازتون ممنونم استاد عزیزم و بی مریم نازنین.

    سومین برگ سفرنامه توحیدی من:

    به طرز فوق العاده عجیبی من این فایل رو دوست دارم یعنی دوست داشتنش یه جوریه که اصلا به زبون نمیاد فقط باید من باشی تا درک کنی چی میگم. نه فقط این فایل بلکه هر فایلی که موضوع ظاهری و اساسی اون هر دو باهم توحید باشه یجوری منو تکون میده که اصن زلزله 12 ریشتری هم این کارو با ساختمونا نمیکنه. فایلای توحید عملی رو که دیگه نگو اونا خود خود آتشفشانن😄.

    راستش من همیشه خودم رو تو این فایل پیدا میکنم شده برام یه مقیاس از اینکه چقدر دارم توحیدی عمل میکنم. من بچه ندارم اما یه برادر زاده دارم که بی نهایت دوسش دارم هر وقت این فایل رو گوش میدم تصور میکنم بهم گفته بشه همچین کاری رو با اون بکنم دیوونه میشم. اصن نمیتونم یعنیا حاضرم خودمو بکشم به بدترین شکل اما اونو نه و هر بار میبینم که من خیلیییی از ابراهیم فاصله دارم. راستش یکم ناراحت میشم اولاش اما یاد گرفتم چطور باید اون ناراحتی رو بر طرف کنم به خودم یادآوری میکنم ابراهیم از روز اول اونطوری نبود اون حتی روز اول خدا رو هم نمیشناخت کلی گذشت تا شناختش کلی تکامل اون وسط بوده که من ازش خبر ندارم و این چیزا بوده که ابراهیم رو ابراهیم کرده وقتی همون روند زندگیش رو یادآوری میکنم میبینم که بله خدا رو شکر من هم میتونم ابراهیمی رفتار کنم و ابراهیم باشم بشرطی که تکاملم طی بشه… بشرطی که ایمان عملی خودم رو نشون بدم بشرطی که توحید عملی داشته باشم.

    خدایا شکرت.

    ممنونم استاد نازنینم و بی مریم عزیزم💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    حمید ریگی گفته:
    مدت عضویت: 2358 روز

    سلام

    روز سوم از سفر نامه

    خیلی دوست دارم تسلیم باشم خیلی علاقه دارم بیشتر خدا رو بشناسم و بیشتر بفهمم اش

    این فایل بهم یاد آوری کرد که تسلیم باشم و تمام تلاشم رو میکنم که این کارو انجام بدم

    استادعزیزم این روزها اینقدر حالم خوبه اینقدر آگاهی دریافت کردم که حس ام بهم میگه فقط گوش کن و فقط کامنت ها رو بخون و فقط با سوال پرسیدن در مورد خواسته هات فک کن و بساز و واقعا زبونم بند اومده از بس که آگاهی هست اصلا نمی‌دونم کدوم رو بنویسم

    استاد یادته توی اینستا بعضی از فایل هایی که میذاشتید و بعد میگفتین امروز دوست دارم فقط بشینم و به زیبایی ها نگاه کنم و فک کنم و دیگه هیچ کاری نکنم دقیقا منم به این فایل ها و سفر نامه رو که نگاه میکنم همون حس رو دارم یعنی حس ام بهم میگه فقط درک کن فقط بشنو و فقط بخون و لذت ببر و همش میخوام کامنت بنویسم میبینم که ی چیزی بهم میگه که فقط فایل ها رو ببین فقط گوش کن انگار خیلی خوب میتونم درک شون کنم انگار توی وجودم و توی ذهنم نهادینه میشه من همچین احساسی دارم از بس که با خوندن و نگاه کردن فایل ها لذت میبرم دوست دارم فقط بشینم و نگاه کنم انگار ظرف وجودم داره پر میشه انگار توی وجودم قشنگ میشینه این آگاهی ها و هر روز تشنه تر و لذت بخش تره برام مثل کسی که وقتی خیلی تشنه هست و آب میخوره چقدر بهش میچسبه منم دقیقا الان توی این مدار قرار گرفتم و خیلی راضی و خوشبخت و خوشحالم و خداروشکر میکنم بابت مدارم میدونم حرفهای منو درک میکنی و میفهمی که بعضی موقع ها آدم دوست داره فقط بشینه و فقط نگاه کنه دیگه هیچ کاری نکنه خانم شایسته عزیز توی متن سفر نامه روز اول نوشته بودین که از خودتون رد پا بذارید و درکتون رو از فایل ها بنویسید و من درک ام از فایل ها این بود که نوشتم هر فایلی رو که میبینم میتونم خیلی واضع پیامی که برام داره رو دریافت کنم و خدا انگار بهم میگه پیام رو دریافت کن و اون چیزی که دریافت کردی رو اجرا کن

    و در نهایت دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    جواد شیروانی گفته:
    مدت عضویت: 3950 روز

    سلام و درود خدمت تک تک دوستان همفرکانسم

    مهمترین رکن هر موفقیتی تسلیم بودن در برابر خدا هست وقتی ایمان داریم که فرمانروای جهان،رب العالمین همیشه بهترین چیزها رو برا ما نگه داشته خدا از خودمون هم بیشتر میخواد تا موفق بشیم و واقعا تسلیم امرش باشیم

    وقتی تسلیم میشیم احساس آرامش ناب داریم دقیقا آرامشی که الان من دارم،چون میخواستم دلیل اینکه کارم پیش نمیره رو بدونم و تازه فهمیدم چن مدته تسلیم خدا نیستم و میخوام به زور از خدا بگیرم،فراموش کردم که خدا بهترشو میخواد بهم بده،من فقط باید تسلیم امرش باشم،من فقط باید ایمانم رو حفظ کنم دلم رو بهش بسپارم تا آرامشی از جنس یقین سرازیر کنه به قلبم

    مهم ترین نشونه تسلیم بودن آرامشه وقتی دیدیم آرامش نداریم،حرص میزنیم،بدو بدو میکنیم،نگران هستبم بدونیم که تسلیم امر خدا نیستیم

    تسلیم بودن ینی اینکه من راهم رو ادامه میدم با احساس خوب،ولی میدونم خدا با منه و بهش ایمان دارم که قدرتمند ترین فرمانروای جهان مقدر کرده که به اون چیزی که میخوام برسم،وقتی این دیدگاه رو دارم دیگه حرص نمیزنم دیگه طمع نمیکنم دیگه وقتی کارم پیش نمیره میگم اوکی تو بهترشو میخوای بهم بدی،هرکاری میخوای بکنی بکن من با تمام وجودم تسلیم تو هستم

    خدایا عاشقتم،من دنبال یه راه حل بودم یادم رفته بود ک باید تسلیمت باشم،ممنونم که یادم آوردی خدایاااااااا عاشقتمممممم

    ممنونم که منو هدایت میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    معصومه صبوری گفته:
    مدت عضویت: 2067 روز

    سومین روز سفر پر خیر و برکتم

    خداوندا از اینکه مرا وارد این مسیر نمودی بینهایت سپاسگزارت هستم

    سلام استاد ارزشمندم و بانو مریم جان عزیزم

    تسلیم بودن در مقابل تنها فرمانروای جهان

    ایمان به غیب

    ابراهیم گونه زندگی کردن

    واقعا با تمام وجودت تسلیم بودن در مقابل خداوند آسون نیست قدرتی بینهایت میخواد که تسلیم باشی به حدی که پاره تنتو در بیابانی بدون زندگی پر از مارو عقرب و….رها کنی و بری و بعد از ۲۰سال بر گردی که سرشو ببری حتی تصور همچین چیزی آدمو دیوونه میکنه چقدر باید ایمان داشته باشی که به ابن حد از تسلیم شدن برسی

    به این حداز اعتماد برسی

    این نهایت عاشقانگی با خدا

    ومن کجای این گونه تسلیم شدنم …

    وقتی پسرم برا بازی و مدرسه از خونه بیرون میره کل خانواده من و همسرم همش توصیه میکنن که مواظب باش چرا اجازه میدی بچه ات تو این وضعیت میره بیرون میره مدرسه و کلی از گیردادنا و راه وبیراه….

    وقتی بهشون میگم من میدونم خدا مراقبه بچه منه میدونم و باور دارم که خدا هر لحظه ایی که بیشتر بهش اعتماد میکنم اونم بیشتر مراقبه فرزند منه

    ولی باز ته دلم نگرانی میاد همش با خودم میگم من به خدا اعتماد دارم و باور دارم که حافظ بچه منه و این حرفارو به خانوادمم میگم میگن خدا بهت عقل داده و…از این حرفایی که همیشه توی هر خونواده ایی میگن .

    وقتی با خودم فکر میکنم به کاری که مگه حضرت ابراهیمم عقل نداشته که فرزندشو توی بیابون ول میکنه و بعد چند سال میاد که قربونیش بکنه هیچ عقل سلیمی اینو نمیتونه قبول کنه ،حضرت ابراهیم واقعا با چه حدی از ایمان همه ی این نجواها رو میزاره کنار و هر الهامی که دریافت میکنه و عملی میکنه واین شخصیت واین حد از ایمان فوق تحسینه تا به این حد توحید در عمل رو حضرت ابراهیم به زیبایی نشون میده و واقعا این شخصیت برجسته است

    خدای عزیزم مرا در این مسیر پر خیر و برکت یاری کن تا شرکای وجودم رو بشناسم و انسانی توحیدی باشم

    امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سعدی عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    سلام و درود به عزیز دل استاد عباس منش گرامی که به راستی و به حقیقت بنده موحد و خداشناسی است که الله را به معنی واقعی شناخته و قوانینش را درک کرده.

    سلام ویژه به خانم شایسته گرامی که دوشا دوش این مرد بزرگ(سید عباس منش عزیز) در هموار سازی این مسیر زیبا در رسیدن به حضرت حق و خدایی شدن انسانهای موحد و جویای حقیقت تلاش فراوان دارد.

    درود فراوان به همراهان این سفر حقیقی و معنوی!

    سالها بود که در میان کلمات و سطور مقالات و کتابها مختلف با هر موضوعی که فکر میکردم مرا به حقیقت جهان هستی و فلسفه وجودیمان آشنا میکند سرگردان بودم.

    اگر به یک شعری، نوشته ای و یا حکایتی بر می خوردم با دقت و حوصله برایش وقت میگذاشتم تا شاید بتوانم رمز و رازی را بیابم.

    به فراخور شغلم که همیشه در حال ماموریت در شهرهای مختلف بودم اگر به یک پیری و یا دانایی که حرف های پند آمیزی میداد بر میخوردم با صبر و حوصله صحبت هایش را می شنیدم.

    سالها به همین منوال میگذشت برخی لحظه ها به نکاتی دست میافتم و حس میکردم راه درست همین است.

    و از برخی حرفها کاملا دیدگاه ام عوض میشد و مدتها نسبت به همه چیز مشرک میشدم.

    در همین افکار سرگردان بودم ولی طالب درک حقیقت!

    در جستجوی مرشدی، راه بلدی بودم تا مرا بیدار سازد.

    که یک روز زیبا به طور اتفاقی به این سایت، به این خانه لبریز از حس خداشناسی و خداخواهی هدایت شدم.

    تا آن روز حال زیاد خوبی نداشتم.

    در دیار غربت و خارج از ایران حال زیاد خوبی نداشتم!

    از هر طرف زندگی بر من و خانواده 4 نفری ام فشارش را هر روز زیاد تر میکرد.

    و امید به زندگی هر روز برای من کم رنگتر میشد.

    از روزی که صدای امید بخش استاد عزیز را شندیم و با افتخارعضو این خانه شدم،گویی مرشد خود را یافته بودم.

    دلم آرام تر شد.

    سایه مشکلات و مسایل قبلی هنوز در زندگی روز مره ام بود ولی امید به رفعشان هر روز در دلم بیشتر میشد.

    هم اکنون که این مطلب را مینویسم هنوز موفق به خرید هیچ کدام از محصولات و گنجینه های ناب این مسیر خدایی نشده ام ولی با دنبال کردن فایلهای رایگان و توجه کردن به توصیه های استاد عباس منش عزیز بعد از 95 روز حالم بسیار خوب و عالیست و احساسم بسیار خوب.

    و به این یقین رسیده ام،چیزی را که سالها بود به دنبالش میگشتم،در گفته ها و نوشته ها و توصه های استاد عباس منش عزیز یافته ام و به یقین رسیده ام که مسیر هدایت همین است و بس.

    خدا را سپاسگذارم که مرا به این مسیر هدایت کرد.

    خدا را سپاس گذارم که دست مرا در دستان انسانی موحد قرار داد تا قوانین جهان هستی را بتوانم درک کنم

    خدایا شکرت، خدایا شکرت،خدایا شکرت،

    برای هه شما عزیزان حال و احساس خوب آرزومندم.

    قسمت مهمی از مسایل و

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: