این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ای کسی که بازدارنده یِ دست ابراهیم بودی از اینکه سر فرزندش را بِبُرد…
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
خداراسپاسگزارم به خاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه
خداراسپاسگزارم که هرروز در کنارم دارمش ومرا براحتی آسان می کند برای آسانیها
خداراسپاسگزارم که به این مسیر توحیدی هدایتم کرد ودر این مکان الهی حضور دارم
خداراسپاسگزارم بخاطر حضور خودش در زندگیم
خداراسپاسگزارم بخاطر وجود عزیزانم ودوستانم
خداراسپاسگزارم بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام
اعتماد به رب پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
عید قربان که بزرگترین عید مسلمانان جهان هست چون ،مقام حضرت ابراهیم در قرآن بعنوان فرد خاص واسطوره وبعنوان الگو بارها وبارها تکرار شده وبه مقام خلیل اللهی رسیده وبارها وبارها به پیامبر اسلام ،یا حضرت مسیح ،حضرت موسی خداوند در قرآن گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود ومشرک نبود واو از تمام آزمایشات ما سربلند بیرون آمد
حضرت ابراهیم وقتی حضرت اسماعیل بدنیا میاد ویه کودک چند روزه بوده وماموریتی رو از طرف خداوند دریافت می کند بچه را به همراه هاجر در بیابان رها میکند ومیره دنبال ماموریتی که خدا فرمان داده، آیا ما حاضریم که بچه شیرخوارمون رو وسط بیابان رها کنیم وبریم واعتماد کنیم به خداوند که خداوند نگهبان وحمایتگرش هست ؟
خیلی از افراد تمام اهداف وبرنامه هاشون یعنی کل زندگیشون شده بچه هاشون واصلا خودشون رو فراموش کردند هیچ هدف وبرنامه ای هم برای زندگی خود ندارند یعنی هدف آنها شده خوشبختی بچه هاشون حتی درخواستهایشان از خداوند در مورد بچه هاشون هست اینکه خوشبخت، موفق شوند
البته اکثر انسانها همین تفکر رو دارند اینکه خیلی ها حاضرند جانشان را بخاطر فرزندشون از دست بدهند
وقتی بچه دار میشویم یه عشقی خداوند در وجودمون قرار میده که اون حس حتی انسان به مادرش ،خواهرش ،برادرش،همسرش نداره حتی در مورد حیوانات نیز همین مرسوم هست
واقعا تک تک لحظه هایی که با بچه ات میگذرونی وبزرگ شدن ورشد کردنش رو میبینی لذت بخش هست
ولی نمی تونه هدف زندگی یک فرد بچه هاش باشند چرا که خداوند مال وفرزند را زینت حیات دنیا قرار داده واین نعمتها از فضل پروردگار هست وبهترین حمایتی که ما میتونیم از بچه هامون بکنیم این است که اصلا از آنها حمایت نکنیم
با این شرایط که خیلی افراد هست ونیست شون رو میزارند برای بچه ها وحتی از شکم خودشون میزنند ببین ابراهیم کی بود وقتی احساس کرد باید بره ماموریت آن بچه رو گذاشت وفقط از خدا یه درخواست کرد واینکه خدایا مردم رو دور اینها جمع کن واینها تنها نمونند وباور داشت که خداوند حمایتش می کند وبعد از بیست سال بر میگرده که بچه بزرگ شده نه برای اینکه در واقع این بچه نوازش کند بلکه خوابی دیده که باید این بچه رو سر ببره ،برمیگرده به بچه میگه میخوام قربانی ات کنم در راه خداوند کی میتونه اینکار رو بکند حالا سر نه انگشت بچه اش رو ببره ،ما این ایمان را نداریم حتی اگر ایمان داشته باشم این کلام الله است ولی ببین ابراهیم چقدر تسلیم بود تسلیم به این معنا که من خودم را رها میکنم ،من خودم را می سپارم به خداوند وایمان دارم خداوند کمکم میکند حمایتم میکند آیامن تا این حد تسلیمم که اگر احساس کنم خداوند از من میخواهد فرزندم را قربانی کنم نمی توانم و به این دلیل هست که این شخصیت اینقدر برجسته هست درقرآن وبه این دلیل هست که خداوند هر کجا می خواهد از انسان کامل مثال بزند از ابراهیم مثال می زند نه از مسیح وما راه درازی داریم برای اینکه به آنجا برسیم وما میتونیم اینکار رو انجام بدیم وخدا کمکمون کند در این مسیر حرکت کنیم تفاوت آدمها در ترسهاشون هست ،تسلیم بودن وایمان داشتن به این معناست که من ایمان دارم خداوند به من کمک میکند من ایمان دارم که شرایط ،دستهای خداوند جوری پیش میره واتفاقات جوری پیش می آید که من هیچ موقعه تنها نمی مونم وبارم روی زمین نمی مونه کار ودر آمدو هیچ ایده ای ندارم ولی میرم تو دلش ایمان دارم انجام میشود
ایمان داشتن به اینکه هدایت میشیم ،مورد حمایت قرار میگیریم وخداوند بی نهایت دست داره که به ما کمک کند و من باید اینقدر رو خودم کار کنم که در هر شرایطی تسلیم باشم
وقتی ایمان داشته باشم که خداوند هست ومن را هدایت میکند احساسم خوب هست
نشانه تسلیم بودن وایمان احساس خوب هست وقتی من تسلیم باشم وایمان داشته باشم وبدونم که خداوند خیر من رامی خواهد وخداوند مرا از راه درست هدایت می کند وخداوند مرا تنها نمیزاره من حالم خوب هست واحساس خوبی دارم وپشتم گرمه وپیش میرم ونا امید نمیشم ،خسته نمیشم، ترسها من رادر بر نمیگیره ،شجاع میشم وحرکت میکنم ،من حرکت میکنم وخداوند به من برکت می دهد من ایمان دارم که کمکم میکند ومن تسلیم امر پروردگارم واگر اتفاق بدی برا خودم یا فرزندم بیافته نمیرم ده سال عزاداری کنم نمیرم خودکشی کنم اگر عزیزم رو از دست بدم زندگیم رو از دست نمیدم چون من تسلیم خداوند هستم پس حتما خیره واین اتفاقات جزئی از طبیعت جهان هستی است ومن تسلیم هستم در برابر اتفاقاتی که برام بوجود میاد
اگر ابراهیم تونسته اینکار را انجام دهد وبه این درجه از ایمان وتسلیم برسد من هم میتونم
همیشه بایدسعی کنم قلب وایمانم رو نزدیک کنم به ابراهیم وبرم تو دل ترسام وتسلیم خداوند باشم وباور داشته باشم خودش حمایتمون میکند
خدایا شکرت…شکرت……شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
بنام الله یکتا ستایش خدای را که خلق کرد و هدایت کرد سپاس گزار خدای که قرآن را برای هدایت و بشارت و انذار و شفا برای مردمان قرار داد
سومین روزشمار تحول زندگی من
حضرت ابراهیم که سلام خدا و فرشتگان بر او باد آن هنگامکه از خورشید و ماه وستارگان بیزاری جست و خدای احد و واحد را پرستید و با شکستن بت ها خود را برای ماموریتی بس سنگین آماده کردو با در آتش در افتادن از منیت و نفسانیات خود گذشت و با قربانی کردن فرزند خود از هر تعلق خاطری دست شست خود را برای پروردگار عالم خاص گردانید.
چه زیبا حضرت ابراهیم این سیر تکاملی را به اتمام رسانید درود خدا بر او باد
حتی اگر حضرت ابراهیم هم باشی دعایت در باره غیر مستجاب نمی گردد کسی که در مدار و فرکانس درست نباشد نه دعا و نه شفاعت کسی هرچند خلیل خدا هم سفارش کرده باشد قرار نمیگیرد مگر خود شخص توبه کند و برای اصلاح خود و جهادی اکبر قدمی بردارد خدایا تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ای بهترین یار و یاور
با توبه کردن و بیزاری جستن از هر قدرت بیرونی وکار کردن روی باورها و پذیرفتن پروردگاری قادر و توانا بعنوان مولا و یار و یاور خود و اعتماد کردن به او و تسلیم شدن در برابر او خود را برای رشد و پیشرفت و رسیدن به کمال آماده میکنم خدایا از تو یاری میجویم
آن گاه از میان مردم بپرس, آیا کسی هست که به خداوند اعتماد کرده و خدا او را نجات نداده است؟ ))
(( کیست که از خداوند سراغ گرفت ولی او را نیافت؟
کیست که به خدا پناه برد ولی خدا از اون دفاع نکرد؟
و کیست که به خداوند توکل کرد ولی خدا او را کفایت نکرد؟ ))
وقتی اینارو میخونم بدجور منقلب میشم, باید اعتراف کنم تازه فهمیدم میان ذهن و روحم جدال وجود داره, درسته صدای قلبمو دارم بلندتر میکنم, هر روز یاد خدا هستم, سعی میکنم ببشتر یادش کنم و سپاسگزارش باشم, ولی تازه فهمیدم اونی که داره هی بهم میگه بییی فایده ست اون هنوزم هست
هیچ کدوم از نعمت هایی که دارم با کار فیزیکی نبوده, هرچقدر نعمت هام بیشتر شد هیچ کدوم کار فیزیکی نبود
استاد عزیزم تو یکی از فایلها میگه نشونه ی اینکه خداوند داره انجام میده اینه که خود بخود انجام میشه
خود به خود نعمت های زندگیم خیلیی بیشتر شدن و من فقط ذره ای از مسیر قبلیم دورتر شدم, من فقط زحمت کشیدم باورها و خ
حرفهایی که حالمو بد میکنند رو خاموش کنم ,من سعی کردم فقط یکم روی توجه به نکات مثبت کار کنم بعد خدا سریع دست به کار شد و نعمت ها و عشق ها و توجهات رو اورد برام!!!
این جلسه برای امروزته فاطمه! یه جاهایی که فکر میکنی نمیشه و راهی نیست اونجا دقیقا همونجا اگه درخواست کنی خدا راهو باز میکنه
باید روی کلمه اعتماد به خداوند سالیان سال کار کنم
یه وقتی گفت از چندتا دوستات فاصله بگیر, برام سخت بود, تنهایی کشیدم ولی گوش کردم ادامه دادم بعد فهمیدم چه مسائلی که پیش نیمد برای اونها بخاطر این ارتباطات گسترده اشتباه
یه وقتی گفت از کارت بیا بیرون, بعد فهمیدم اون همکار تازه اومده چه ابرویی که نبرد, چه خرابکاری ای نکرد, چه مزاحمت ها که ایجاد نکرد و من اومده بودم بیرون و روحمم خبر نداشت, حالا بعد یکسال که شرایط بارها و بارها بهتر قبل شد ازم دعوت کردن که برم
الان میفهمم خداوند داره هر لحظه خیر و شرمو بهم میگه ولی میدونی چیه! من عجیب فراموشکارم, من یادم میره خدا
تو با من خیلییی خوب بودی, تو یه فاطمه قوی و با اعتماد به نفس, درستکار, ساختی ازم, تو به من هرچی خرافات و راست و دروغه را گفتییییی, ولی من یادم میره میشه بهت اعتماد کنم بار دیگه
حالا میخوام این بار سنگین رو بزارم برای تو
باور های این فایل:
من ایمان دارم خدا بارمو زمین نمیزاره, خدا کمکم میکنه, خدا هست
تنها کار زندگی من هماهنگی بیشتر ذهن و روحمه, بقیشو خدا انجام میده
خدا نمیخواد من زجر یا سختی بکشم اون دوست داره هر روز زندگیم ساده تر بشه و سرشار از فراوانی
به نام الله مهربان ،نیروی برتر که مدیریت همه ی جهان به دستِ اوست، که محافظِ هر جنبنده ای است، که بدونِ اذنش برگی از درخت نمی افتد،
خدایا کمکم کن تاهرروز بیشتر باورت داشته باشم ، و انقدر موحدباشم که از هر آنچه که با “تسلیم بودنم در برابر تو ربّ” سخاوتمندم مغایر است، دست بشویم زیرا هیچ چیز نمی تواند از این بالاتر باشد، که انسان، پایه های تمامِ زندگی اش را بر “اعتماد به قدرتی بچیند و رفیق نیرویی باشد که برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد و اتصالش با او دائمی است.
مهربان پروردگارم بهم تسلیم بودن رو بیاموز و کمکم کن توحید رو درعمل بکار ببرم که بقول استاد عباس منش عزیزم ،ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .
خدایا تنها ترا میپرستم و تنها ازتو یاری میجویم منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی .
من به هرخیری از جانب تو فقیرم معبودم ،سپاس گزارم که هدایتم کردی به سمت این آگاهی های توحیدی تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
وسپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین.
گفت: ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟ اگر [از بت ستیزی] باز نایستی، قطعاً تو را سنگسار می کنم، و [تا از من آسیبی به تو نرسیده] زمانی طولانی از من دور شو.
بنام خداوندی که بی نقص است و به اراده او همچیز درست و دقیق کار میکند…
سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز
الله جاری سازد کلامم را..
دو مورد خیلی مهم در این فایل خیلی روی من تاثیرگذار بود که بهشون میپردازیم…
سوال اول؟!
چقدر من خداوند رو باور دارم؟ همون اندازه که مادر موسی، موسی را به آب انداخت؟ همون اندازه که ابراهیم زنو بچه شیرخوارش رو در بیابان رها کرد؟ همون اندازه که سلیمان به وهابیتش باور داشت، باور دارم
رک و روراست بگم
از سمت من خیره، من به اون اندازه باورش ندارم.
و به همین دلیل به اندازه سلیمان نعمت ندارم
به اندازه ابراهیم با رب خودم رفیق نیستم
و به اندازه مادر موسی در آرامش نیستم
سوال دوم؟!
قربانی کردن…
چقدر ما برای یکی شدن با رب، برای اینکه زندگیمون رو غلتک بیوفته، برای اینکه بتونیم زندگی رو در همه جنبه ها زندگی کنیم، میتونیم قربانی کنیم؟
ولی خدا از ما نمیخواد که چیزی رو قربانی کنیم، او مارو کاملا مختار آفریده و اتفاقا همچیز آسانه
ما خیلی سخت گرفتیم موضوع رو، چرا؟ چون ارزش ها رو نمیدونیم
ما به چشم قربانی کردن میبینیمش…
اگر ارزش گذاری کنید متوجه میشید که ما هیچ چیزی قربانی نمیکنیم، هیچ چیز سختی وجود نداره.
مثلا
خودتی که انتخاب میکنی، آیا میتونی یکم کمتر با دوستات بری بیرون؟
میتونی صبح زودتر بیدار بشی؟
میتونی برای خودت زمان بزاری و روی خودت و باور هات کار کنی؟
میتونی تلویزیون نبینی؟
میتونی با دوستایی که وایب منفی میدن، دوستایی که حال خوبشون توی مشروب خوردنشونه، دوستایی که مادام از خبرهای منفی صحبت میکنن قطع رابطه کنی؟
این ها قربانیه که ما باید انجام بدیم ولی اگر نگاه به ارزش ها کنی متوجه میشی قربانی نیستن
کدوم ارزشش بیشتره؟ اینکه 2 ساعت از خوابت بزنی پاشی و سپاسگذاری کنی، روی باورهات کار کنی و خیلی زود به خواسته هات برسی با ارزشتره یا اینکه 2 ساعت بیشتر بخوابی؟
بودن با دوستایی که زندگی بخور نمیری دارن و همش تو وایب منفین با ارزش تره یا قط کردن ارتباطت با اون ها و خیلی زود رسیدن به دوستای فوق العاده و موفق؟
توی فضای مجازی و پیگیر بودن رسانه ها با ارزشتره که باعث میشه آرامشت کمرنگ شه
یا کنار گذاشتنشون که باعث میشه اتفاقات خوب رو وارد زندگیت بکنی و سرشار از ارامشو حال خوب باشه زندگیت
میدونید خیلی از موارد رو ما میدونیم ولی رعایت نمیکنیم، میخوایم تغیر رو ولی عمل نمیکنم
واسه همینه که استاد میگه عمل کردن همون ایمانه
ایمانه، توحید، باور همچیز در حرکت کردن و عمل کردن خلاصه میشه ولی در راه درست
همه میدونن سیگار ضرر داره ولی میکشن
همه میدونن غذای فسفود ضرر داره ولی میخورن
همه میدونن وابسته بودن تهش عذابه ولی وابسته میشن
دوستای عزیزم
بگردم دورتون،ما باید جای ارزشها رو در ذهنمون عوض کنیم، باید یکم جلوتر رو ببینیم
یکم دورنگار باشیم
اون کاری که با ارزشتره، اون کاری که باعث میشه پس فردا نتیجه بزرگی دستمون باشه رو انجام بدیم
وقتی بدونیم کدوم کار باارزشتره، انجامشونم راحتر و لذت بخش تر میشه…
خیلی ممنون از کامنت عالی که گذاشتید واقعا لذت بردم از این کامنت که چقدر قشنگ قانون رو درک کردید و اینقدر راحت و آسون برای ما نوشتید که باید چکار کنیم و چطور به خداوند نزدیک تر بشیم .
و چه زیبا گفتید که قربانی کردن رو با شرایط الان ما
وبه چه شکل میتونیم اون قربانی کردن رو انجام بدیم و واقعا که حقیقت همین هست.
ممنونم از استاد عباسمنش بزرگوار بخاطر این سایت عالی
توی دوره کشف قوانین استاد توضیح دادن که وقتی بعد از مدت ها تلاش و سختی .. به خواسته ای میرسیم در واقع به خاطر اون سختی ها نبوده که ما به خواسته رسیدیم بلکه ما در نتیجه ناآگاهانه یا آگاهانه تسلیم شدیم و یه سری باورهامون هماهنگ شد ترمز ها برداشته شد که اون اتفاق بلاخره افتاد
پس چه بهتر از اول تسلیم خدا باشیم و با شکرگزاری از داشته ها حال مون رو خوب نگه داریم و باور کنیم که خدا خواسته هامون رو میده و وعده خدا حقه
خدایا کمک کن تا باورت کنم
خدایا کمک کن تا تسلیم تو باشم
خدایا کمک کن ایمانم بهت قوی شه
خدایا کمک کن صبور باشم و تصمیمات درست بگیرم
خدایا کمک کن تا طبق قوانین تو عمل کنم
خدایا کمکم کن هدایتو هارو دریافت و بهشون عمل کنم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجوییم
خدایا شکرت بابت وجود بندگانی
مثل استاد. که سراسر دانش آگاهی عشق. انگیزه امید به زندگی
من گام به گام دارم از ابتدا که آمد تو منو سایت رد پا میگذارم
روز شماره فصل اول
تا اینجا در روز اول مفهموم ظلم یاد گرفتم
که هیچکس در بدبختی خوشبختی. تخریب ضربه زدن به دیگران تاثیر ندارن
ما خودمون خالق زندگی خود هستیم ظلمی نیست
هرکه فکر میکنه به دیگران. بد کنن به خودشون برمیگرده
حق الناسی نیست. مدارها هستن که اجازه میدهند یکی تو اون مقطعی. کاری کنن. تخریب ضربه مالی. بی احترامی کردن ما در سطح اون اشخاص بودیم
اگر سطح فرکانس بالا بره از اون مدار خارج شده
ما خودمون خالق زندگی خودمون هستیم. هیچکس مقصر نیست
خودم باعث شدم یکی حقم ضایع کنه خودم زمینه ایجاد کردم یکی بی احترامی کنه
خودم باعث شدم یکی عشق بده احترام بده همه اینا خودم خلق کردم
درگام دوم. استغفار. را فقط از خدا بخواهیم. ما وپیامبر به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم
ما از پیامبر بخواهیم برامون طلب آمرزش کنیم. شرک به خداست
گام سوم
رب العالمین بودن خداست پروردگار جهانیان است
ما تسلیم خدا باشیم حتی اگر تو بدترین شرایط بودیم. متوکل باشیم
خاشع ترین باشیم
هرچه داریم از فصل پروردگار هست
ابراهیم پیامبر یکتا پرستی بود
ابراهیم خلیل الله. دوست خدا بود
خدا دوست همه ماست. بنده ها دوست داره
خدایا شکرت بابت این همه نعمت بر من ارزانی داشتی
هرچه دارم از فضل پروردگارم است
خدایا ما را با بنده گان خوب صالحان اولیا انبیا محشور کن
در دنیا آخرت
بنام تنها فرمانروای قدرتمند جهان هستی، بنام اوکه هرچه دارم از اوست
بنام یَا مُمْسِکَ یَدِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ ذَبْحِ اِبْنِهِ…
ای کسی که بازدارنده یِ دست ابراهیم بودی از اینکه سر فرزندش را بِبُرد…
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
خداراسپاسگزارم به خاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه
خداراسپاسگزارم که هرروز در کنارم دارمش ومرا براحتی آسان می کند برای آسانیها
خداراسپاسگزارم که به این مسیر توحیدی هدایتم کرد ودر این مکان الهی حضور دارم
خداراسپاسگزارم بخاطر حضور خودش در زندگیم
خداراسپاسگزارم بخاطر وجود عزیزانم ودوستانم
خداراسپاسگزارم بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام
اعتماد به رب پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
عید قربان که بزرگترین عید مسلمانان جهان هست چون ،مقام حضرت ابراهیم در قرآن بعنوان فرد خاص واسطوره وبعنوان الگو بارها وبارها تکرار شده وبه مقام خلیل اللهی رسیده وبارها وبارها به پیامبر اسلام ،یا حضرت مسیح ،حضرت موسی خداوند در قرآن گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود ومشرک نبود واو از تمام آزمایشات ما سربلند بیرون آمد
حضرت ابراهیم وقتی حضرت اسماعیل بدنیا میاد ویه کودک چند روزه بوده وماموریتی رو از طرف خداوند دریافت می کند بچه را به همراه هاجر در بیابان رها میکند ومیره دنبال ماموریتی که خدا فرمان داده، آیا ما حاضریم که بچه شیرخوارمون رو وسط بیابان رها کنیم وبریم واعتماد کنیم به خداوند که خداوند نگهبان وحمایتگرش هست ؟
خیلی از افراد تمام اهداف وبرنامه هاشون یعنی کل زندگیشون شده بچه هاشون واصلا خودشون رو فراموش کردند هیچ هدف وبرنامه ای هم برای زندگی خود ندارند یعنی هدف آنها شده خوشبختی بچه هاشون حتی درخواستهایشان از خداوند در مورد بچه هاشون هست اینکه خوشبخت، موفق شوند
البته اکثر انسانها همین تفکر رو دارند اینکه خیلی ها حاضرند جانشان را بخاطر فرزندشون از دست بدهند
وقتی بچه دار میشویم یه عشقی خداوند در وجودمون قرار میده که اون حس حتی انسان به مادرش ،خواهرش ،برادرش،همسرش نداره حتی در مورد حیوانات نیز همین مرسوم هست
واقعا تک تک لحظه هایی که با بچه ات میگذرونی وبزرگ شدن ورشد کردنش رو میبینی لذت بخش هست
ولی نمی تونه هدف زندگی یک فرد بچه هاش باشند چرا که خداوند مال وفرزند را زینت حیات دنیا قرار داده واین نعمتها از فضل پروردگار هست وبهترین حمایتی که ما میتونیم از بچه هامون بکنیم این است که اصلا از آنها حمایت نکنیم
با این شرایط که خیلی افراد هست ونیست شون رو میزارند برای بچه ها وحتی از شکم خودشون میزنند ببین ابراهیم کی بود وقتی احساس کرد باید بره ماموریت آن بچه رو گذاشت وفقط از خدا یه درخواست کرد واینکه خدایا مردم رو دور اینها جمع کن واینها تنها نمونند وباور داشت که خداوند حمایتش می کند وبعد از بیست سال بر میگرده که بچه بزرگ شده نه برای اینکه در واقع این بچه نوازش کند بلکه خوابی دیده که باید این بچه رو سر ببره ،برمیگرده به بچه میگه میخوام قربانی ات کنم در راه خداوند کی میتونه اینکار رو بکند حالا سر نه انگشت بچه اش رو ببره ،ما این ایمان را نداریم حتی اگر ایمان داشته باشم این کلام الله است ولی ببین ابراهیم چقدر تسلیم بود تسلیم به این معنا که من خودم را رها میکنم ،من خودم را می سپارم به خداوند وایمان دارم خداوند کمکم میکند حمایتم میکند آیامن تا این حد تسلیمم که اگر احساس کنم خداوند از من میخواهد فرزندم را قربانی کنم نمی توانم و به این دلیل هست که این شخصیت اینقدر برجسته هست درقرآن وبه این دلیل هست که خداوند هر کجا می خواهد از انسان کامل مثال بزند از ابراهیم مثال می زند نه از مسیح وما راه درازی داریم برای اینکه به آنجا برسیم وما میتونیم اینکار رو انجام بدیم وخدا کمکمون کند در این مسیر حرکت کنیم تفاوت آدمها در ترسهاشون هست ،تسلیم بودن وایمان داشتن به این معناست که من ایمان دارم خداوند به من کمک میکند من ایمان دارم که شرایط ،دستهای خداوند جوری پیش میره واتفاقات جوری پیش می آید که من هیچ موقعه تنها نمی مونم وبارم روی زمین نمی مونه کار ودر آمدو هیچ ایده ای ندارم ولی میرم تو دلش ایمان دارم انجام میشود
ایمان داشتن به اینکه هدایت میشیم ،مورد حمایت قرار میگیریم وخداوند بی نهایت دست داره که به ما کمک کند و من باید اینقدر رو خودم کار کنم که در هر شرایطی تسلیم باشم
وقتی ایمان داشته باشم که خداوند هست ومن را هدایت میکند احساسم خوب هست
نشانه تسلیم بودن وایمان احساس خوب هست وقتی من تسلیم باشم وایمان داشته باشم وبدونم که خداوند خیر من رامی خواهد وخداوند مرا از راه درست هدایت می کند وخداوند مرا تنها نمیزاره من حالم خوب هست واحساس خوبی دارم وپشتم گرمه وپیش میرم ونا امید نمیشم ،خسته نمیشم، ترسها من رادر بر نمیگیره ،شجاع میشم وحرکت میکنم ،من حرکت میکنم وخداوند به من برکت می دهد من ایمان دارم که کمکم میکند ومن تسلیم امر پروردگارم واگر اتفاق بدی برا خودم یا فرزندم بیافته نمیرم ده سال عزاداری کنم نمیرم خودکشی کنم اگر عزیزم رو از دست بدم زندگیم رو از دست نمیدم چون من تسلیم خداوند هستم پس حتما خیره واین اتفاقات جزئی از طبیعت جهان هستی است ومن تسلیم هستم در برابر اتفاقاتی که برام بوجود میاد
اگر ابراهیم تونسته اینکار را انجام دهد وبه این درجه از ایمان وتسلیم برسد من هم میتونم
همیشه بایدسعی کنم قلب وایمانم رو نزدیک کنم به ابراهیم وبرم تو دل ترسام وتسلیم خداوند باشم وباور داشته باشم خودش حمایتمون میکند
خدایا شکرت…شکرت……شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام خدمت استاد عزیزم ودوستان هم فرکانسی
این فایل نشانه امروزم بود
توی تمرین ستاره قطبی نوشتم خدا باور توحیدی ام را تقویت کن
بالاترین الگو در قرآن واسه ساخت باور توحیدی وتوکل وتسلیم حضرت ابراهیم هست
ودرمورد ثروت بالاترین الگو در قرآن حضرت سلیمان هست
کافیه قرآن رو هرروز مرور کنم وهرروز این آیه ها رو تکرار کنم تا نفوذ کنه ب اعماق ذهن وقلبم ورشد کنم
خدارو شکر در مدار دوباره شنیدن این فایل ها قرار گرفتم
بنام الله یکتا ستایش خدای را که خلق کرد و هدایت کرد سپاس گزار خدای که قرآن را برای هدایت و بشارت و انذار و شفا برای مردمان قرار داد
سومین روزشمار تحول زندگی من
حضرت ابراهیم که سلام خدا و فرشتگان بر او باد آن هنگامکه از خورشید و ماه وستارگان بیزاری جست و خدای احد و واحد را پرستید و با شکستن بت ها خود را برای ماموریتی بس سنگین آماده کردو با در آتش در افتادن از منیت و نفسانیات خود گذشت و با قربانی کردن فرزند خود از هر تعلق خاطری دست شست خود را برای پروردگار عالم خاص گردانید.
چه زیبا حضرت ابراهیم این سیر تکاملی را به اتمام رسانید درود خدا بر او باد
حتی اگر حضرت ابراهیم هم باشی دعایت در باره غیر مستجاب نمی گردد کسی که در مدار و فرکانس درست نباشد نه دعا و نه شفاعت کسی هرچند خلیل خدا هم سفارش کرده باشد قرار نمیگیرد مگر خود شخص توبه کند و برای اصلاح خود و جهادی اکبر قدمی بردارد خدایا تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ای بهترین یار و یاور
با توبه کردن و بیزاری جستن از هر قدرت بیرونی وکار کردن روی باورها و پذیرفتن پروردگاری قادر و توانا بعنوان مولا و یار و یاور خود و اعتماد کردن به او و تسلیم شدن در برابر او خود را برای رشد و پیشرفت و رسیدن به کمال آماده میکنم خدایا از تو یاری میجویم
به نام خدای مهربانم
اول دفترم نوشته بودم:
(( به خداوند اعتماد کن!
آن گاه از میان مردم بپرس, آیا کسی هست که به خداوند اعتماد کرده و خدا او را نجات نداده است؟ ))
(( کیست که از خداوند سراغ گرفت ولی او را نیافت؟
کیست که به خدا پناه برد ولی خدا از اون دفاع نکرد؟
و کیست که به خداوند توکل کرد ولی خدا او را کفایت نکرد؟ ))
وقتی اینارو میخونم بدجور منقلب میشم, باید اعتراف کنم تازه فهمیدم میان ذهن و روحم جدال وجود داره, درسته صدای قلبمو دارم بلندتر میکنم, هر روز یاد خدا هستم, سعی میکنم ببشتر یادش کنم و سپاسگزارش باشم, ولی تازه فهمیدم اونی که داره هی بهم میگه بییی فایده ست اون هنوزم هست
هیچ کدوم از نعمت هایی که دارم با کار فیزیکی نبوده, هرچقدر نعمت هام بیشتر شد هیچ کدوم کار فیزیکی نبود
استاد عزیزم تو یکی از فایلها میگه نشونه ی اینکه خداوند داره انجام میده اینه که خود بخود انجام میشه
خود به خود نعمت های زندگیم خیلیی بیشتر شدن و من فقط ذره ای از مسیر قبلیم دورتر شدم, من فقط زحمت کشیدم باورها و خ
حرفهایی که حالمو بد میکنند رو خاموش کنم ,من سعی کردم فقط یکم روی توجه به نکات مثبت کار کنم بعد خدا سریع دست به کار شد و نعمت ها و عشق ها و توجهات رو اورد برام!!!
این جلسه برای امروزته فاطمه! یه جاهایی که فکر میکنی نمیشه و راهی نیست اونجا دقیقا همونجا اگه درخواست کنی خدا راهو باز میکنه
باید روی کلمه اعتماد به خداوند سالیان سال کار کنم
یه وقتی گفت از چندتا دوستات فاصله بگیر, برام سخت بود, تنهایی کشیدم ولی گوش کردم ادامه دادم بعد فهمیدم چه مسائلی که پیش نیمد برای اونها بخاطر این ارتباطات گسترده اشتباه
یه وقتی گفت از کارت بیا بیرون, بعد فهمیدم اون همکار تازه اومده چه ابرویی که نبرد, چه خرابکاری ای نکرد, چه مزاحمت ها که ایجاد نکرد و من اومده بودم بیرون و روحمم خبر نداشت, حالا بعد یکسال که شرایط بارها و بارها بهتر قبل شد ازم دعوت کردن که برم
الان میفهمم خداوند داره هر لحظه خیر و شرمو بهم میگه ولی میدونی چیه! من عجیب فراموشکارم, من یادم میره خدا
تو با من خیلییی خوب بودی, تو یه فاطمه قوی و با اعتماد به نفس, درستکار, ساختی ازم, تو به من هرچی خرافات و راست و دروغه را گفتییییی, ولی من یادم میره میشه بهت اعتماد کنم بار دیگه
حالا میخوام این بار سنگین رو بزارم برای تو
باور های این فایل:
من ایمان دارم خدا بارمو زمین نمیزاره, خدا کمکم میکنه, خدا هست
تنها کار زندگی من هماهنگی بیشتر ذهن و روحمه, بقیشو خدا انجام میده
خدا نمیخواد من زجر یا سختی بکشم اون دوست داره هر روز زندگیم ساده تر بشه و سرشار از فراوانی
خدایا شکرت
به نام الله مهربان ،نیروی برتر که مدیریت همه ی جهان به دستِ اوست، که محافظِ هر جنبنده ای است، که بدونِ اذنش برگی از درخت نمی افتد،
خدایا کمکم کن تاهرروز بیشتر باورت داشته باشم ، و انقدر موحدباشم که از هر آنچه که با “تسلیم بودنم در برابر تو ربّ” سخاوتمندم مغایر است، دست بشویم زیرا هیچ چیز نمی تواند از این بالاتر باشد، که انسان، پایه های تمامِ زندگی اش را بر “اعتماد به قدرتی بچیند و رفیق نیرویی باشد که برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد و اتصالش با او دائمی است.
مهربان پروردگارم بهم تسلیم بودن رو بیاموز و کمکم کن توحید رو درعمل بکار ببرم که بقول استاد عباس منش عزیزم ،ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .
خدایا تنها ترا میپرستم و تنها ازتو یاری میجویم منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی .
من به هرخیری از جانب تو فقیرم معبودم ،سپاس گزارم که هدایتم کردی به سمت این آگاهی های توحیدی تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
وسپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین.
عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
سلام
داستان توحید در عمل الان برام واضح تر شده
تازه دارم میفهمم عمل اینجا یعنی چی
یعنی نترس بودن
یعنی حالت خوب باشه وقتی همه میگن دلار میشه فلان تومانا!
یعنی حالت خوب باشه وقتی میگن بدبخت جهان سوم زندگی میکنی!
یعنی حالت خوب باشه وقتی پول یک سانت از خونه های بالاشهر تهرانم نداری ولی امید داری به اینکه خدا خلف وعده نمیکنه!
آره یعنی امید!
تسلیم بودن یعنی حال خوب
یعنی احساس خوب
یعنی رهایی
یعنی بسپار خدا خودش اوکی میکنه
یعنی هدایت میشی
یعنی خداکارارو میکنه کافیه تو آروم باشی
کافیه تو سرتو بندازی پایین بزاری خدا خدایی کنه تو بندگی کنی
و البته کار سختیه این توحید در عمل! خصوصا وقتی که بارها به شیطان ذهنت ناخودآگاه باج دادی و جا زدی و گذاشتی ترس ها بهت غلبه کنن
داستان ابراهیم داستان خاصیه
اول از همه شروع میکنه به گشتن راجب خدا
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ ﴿76﴾
زمانى که شب بر او پرده انداخت، ستارهاى دید و گفت این پروردگار من است، آنگاه چون افول کرد، گفت افولکنندگان را دوست ندارم
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ﴿77﴾
آنگاه چون ماه را تابان دید، گفت این پروردگار من است، و چون افول کرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند بىگمان از گمراهان خواهم شد
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَهً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ﴿78﴾
آنگاه چون خورشید را تابان دید گفت این پروردگار من است، این بزرگتر است، و چون افول کرد گفت اى قوم من، من از شرکى که مىورزید، برى و برکنارم
از ستاره و ماه گرفته تا خورشید
تا میرسه به خدا
بعد میره جلوی پدرش می ایسته و میگه بابا دارید بت میپرستید؟!
یَا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جَاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرَاطًا سَوِیًّا ﴿43﴾
پدرجان از علم [وحى] چیزى به من رسیده است که به تو نرسیده است، پس از من پیروى کن که تو را به راهى راست رهنمایى کنم
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یَا إِبْرَاهِیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَاهْجُرْنِی مَلِیًّا ﴿46﴾
گفت: ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟ اگر [از بت ستیزی] باز نایستی، قطعاً تو را سنگسار می کنم، و [تا از من آسیبی به تو نرسیده] زمانی طولانی از من دور شو.
حالا بعد از این دیالوگ ابراهیم به پدرش چی میگه؟
قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا ﴿47﴾
ابراهیم گفت: سلام بر تو، به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش می خواهم؛ زیرا او همواره نسبت به من بسیار نیکوکار و مهربان است.
حالا بعد از اعراض کردن و دور شدن از پدرش به چی میرسه؟ پاداشش چی بود؟
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا ﴿49﴾
پس هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا می پرستیدند، کناره گرفت، اسحاق ویعقوب را به او بخشیدیم وهر یک را پیامبر قرار دادیم.
بعد دیالوگ هاش با بت پرستان
بعد نترسیدنش از اینکه گفتن میندازیمت توی آتیش!
بعد سرد شدن اتش براش
قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿69﴾
[پس او را در آتش افکندند] گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش!
بعد نجات از قوم لوط و ادامه داستان
تا میرسه به تولد فرزندی که باور نداشته خدا بهش میده
خدا میگه فرزندت رو رها کن برو
میگه چشم!
میگه برو سرشو ببر
میگه چشم!
واقعا چقدر ایمان قوی داشته
شما مقایسه کن با موسی که از پیامبران پر نام در قرآنه
وقتی میگه برو پیش فرعون میترسه میگه هارون هم باشه
شما مقایسه کن با مریم که وقتی بچه دار میشه آرزو مرگ میکنه
همین تفاوت ها نشون دهنده ایمان ابراهیمه!
همینا باعث شده بشه رفیق خدا
دوست خدا
عشق خدا
واقعا ایمان خیلی بالایی داشته
ولی به خودم یادآوری میکنم
عباس!
نشونه ایمان احساس خوبه
نشونه ایمان ارامشه
نشونه ایمان نترسیدنه
نشون ایمان غمگین نشدنه
و یادت باشه همه چیز در تکامل رخ میده!
توقع نداشته باش یروزه بشی ابراهیم یا ابراهیمی عمل کنی
وقتی استاد با این همه غلبه به ترس میگه هنوز فاصله دارم با ابراهیمی عمل کردن
نخواه خودت رو مقایسه کنی و توی دام شیطان بیافتی
فقط یادت باشه کسی که توکلش به خداست نه ترسی داره و نه غمی
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست.
و توکل کنندگان همواره فقط بر خدا توکل میکنند(همواره …)
بنام خداوندی که بی نقص است و به اراده او همچیز درست و دقیق کار میکند…
سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز
الله جاری سازد کلامم را..
دو مورد خیلی مهم در این فایل خیلی روی من تاثیرگذار بود که بهشون میپردازیم…
سوال اول؟!
چقدر من خداوند رو باور دارم؟ همون اندازه که مادر موسی، موسی را به آب انداخت؟ همون اندازه که ابراهیم زنو بچه شیرخوارش رو در بیابان رها کرد؟ همون اندازه که سلیمان به وهابیتش باور داشت، باور دارم
رک و روراست بگم
از سمت من خیره، من به اون اندازه باورش ندارم.
و به همین دلیل به اندازه سلیمان نعمت ندارم
به اندازه ابراهیم با رب خودم رفیق نیستم
و به اندازه مادر موسی در آرامش نیستم
سوال دوم؟!
قربانی کردن…
چقدر ما برای یکی شدن با رب، برای اینکه زندگیمون رو غلتک بیوفته، برای اینکه بتونیم زندگی رو در همه جنبه ها زندگی کنیم، میتونیم قربانی کنیم؟
ولی خدا از ما نمیخواد که چیزی رو قربانی کنیم، او مارو کاملا مختار آفریده و اتفاقا همچیز آسانه
ما خیلی سخت گرفتیم موضوع رو، چرا؟ چون ارزش ها رو نمیدونیم
ما به چشم قربانی کردن میبینیمش…
اگر ارزش گذاری کنید متوجه میشید که ما هیچ چیزی قربانی نمیکنیم، هیچ چیز سختی وجود نداره.
مثلا
خودتی که انتخاب میکنی، آیا میتونی یکم کمتر با دوستات بری بیرون؟
میتونی صبح زودتر بیدار بشی؟
میتونی برای خودت زمان بزاری و روی خودت و باور هات کار کنی؟
میتونی تلویزیون نبینی؟
میتونی با دوستایی که وایب منفی میدن، دوستایی که حال خوبشون توی مشروب خوردنشونه، دوستایی که مادام از خبرهای منفی صحبت میکنن قطع رابطه کنی؟
این ها قربانیه که ما باید انجام بدیم ولی اگر نگاه به ارزش ها کنی متوجه میشی قربانی نیستن
کدوم ارزشش بیشتره؟ اینکه 2 ساعت از خوابت بزنی پاشی و سپاسگذاری کنی، روی باورهات کار کنی و خیلی زود به خواسته هات برسی با ارزشتره یا اینکه 2 ساعت بیشتر بخوابی؟
بودن با دوستایی که زندگی بخور نمیری دارن و همش تو وایب منفین با ارزش تره یا قط کردن ارتباطت با اون ها و خیلی زود رسیدن به دوستای فوق العاده و موفق؟
توی فضای مجازی و پیگیر بودن رسانه ها با ارزشتره که باعث میشه آرامشت کمرنگ شه
یا کنار گذاشتنشون که باعث میشه اتفاقات خوب رو وارد زندگیت بکنی و سرشار از ارامشو حال خوب باشه زندگیت
میدونید خیلی از موارد رو ما میدونیم ولی رعایت نمیکنیم، میخوایم تغیر رو ولی عمل نمیکنم
واسه همینه که استاد میگه عمل کردن همون ایمانه
ایمانه، توحید، باور همچیز در حرکت کردن و عمل کردن خلاصه میشه ولی در راه درست
همه میدونن سیگار ضرر داره ولی میکشن
همه میدونن غذای فسفود ضرر داره ولی میخورن
همه میدونن وابسته بودن تهش عذابه ولی وابسته میشن
دوستای عزیزم
بگردم دورتون،ما باید جای ارزشها رو در ذهنمون عوض کنیم، باید یکم جلوتر رو ببینیم
یکم دورنگار باشیم
اون کاری که با ارزشتره، اون کاری که باعث میشه پس فردا نتیجه بزرگی دستمون باشه رو انجام بدیم
وقتی بدونیم کدوم کار باارزشتره، انجامشونم راحتر و لذت بخش تر میشه…
در پناه الله یکتا باشید️
سلام به دوست و برادر عزیزم آقا علی
خیلی ممنون از کامنت عالی که گذاشتید واقعا لذت بردم از این کامنت که چقدر قشنگ قانون رو درک کردید و اینقدر راحت و آسون برای ما نوشتید که باید چکار کنیم و چطور به خداوند نزدیک تر بشیم .
و چه زیبا گفتید که قربانی کردن رو با شرایط الان ما
وبه چه شکل میتونیم اون قربانی کردن رو انجام بدیم و واقعا که حقیقت همین هست.
ممنونم از استاد عباسمنش بزرگوار بخاطر این سایت عالی
و تشکر میکنم از علی جان عزیز
در پناه الله
به نام خدا
سلام به همگی
تسلیم بودن در مقابل خداوند
توی دوره کشف قوانین استاد توضیح دادن که وقتی بعد از مدت ها تلاش و سختی .. به خواسته ای میرسیم در واقع به خاطر اون سختی ها نبوده که ما به خواسته رسیدیم بلکه ما در نتیجه ناآگاهانه یا آگاهانه تسلیم شدیم و یه سری باورهامون هماهنگ شد ترمز ها برداشته شد که اون اتفاق بلاخره افتاد
پس چه بهتر از اول تسلیم خدا باشیم و با شکرگزاری از داشته ها حال مون رو خوب نگه داریم و باور کنیم که خدا خواسته هامون رو میده و وعده خدا حقه
خدایا کمک کن تا باورت کنم
خدایا کمک کن تا تسلیم تو باشم
خدایا کمک کن ایمانم بهت قوی شه
خدایا کمک کن صبور باشم و تصمیمات درست بگیرم
خدایا کمک کن تا طبق قوانین تو عمل کنم
خدایا کمکم کن هدایتو هارو دریافت و بهشون عمل کنم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجوییم
خدایا تسلیم تو هستم
به نام خدایی که نامش بر سر زبان هاست
به نام نیرویی که خالق است
رفیقی که همواره در قلب من است….
سلام به اساتید جانه دلم
خانم شایسته عزیز و استاد عباسمنش عزیز
امروز با دیدن این فایل متوجه خیلی چیزها شدم
دیروز یه اتفاقی برام افتاد که عجیب با دیدن این فایل همزمانی رخ داد
و منم چون که فهمیدم کجای کارممشکل داره
و نقطه ضعفمو پیدا کردم
دیگه عصبی شدم و گفتم باید خودمو نشون بدم
باید ایمانم و نشون بدم
باید بهش اعتماد کنم
الان وقتشه پس قراره کی از اینآموزه ها تو زندگیم استفاده کنم
میخوام تعریف کنم که چطور اعتماد به رب کردم
به تنها رفیقم به تنها معبودم و او چگونه پاسخ داد
به راحتی و شیرینی آب خوردن
دو روز پیش شاگردی با من تماس میگیره که کلاس دنس خصوصی میخواد و از من خواست که برم منزل و آموزش بدم
گفتن نمیتونند بیان
منم طبق سیستم و قانون کارم گفتم مشکلی نیست
شما برای اینکه ثبت نامتون قطعی بشه
یه بیعانه بزنید تا اون روز من کلاسی نبندم و بدونم شما هستین
ایشون همگفت چشم
آخر شب شد و خبری از واریزی نشد
فرداش که بشه دیروز تماس گرفتم که حداقل ازشون بپرسم روی چه موزیکی طراحی بزنم براتون
دیدم بازمپاسخگو نبودن
منم گفتم الخیر فی ما وقع
خداوندی که این شاگرد و به سمت من هدایت کرد
میتونه هزاران نفر از این آدم هارو هدایت کنه
خلاصه که رهاش کزدم و نشونه برداشتم از این داستان و به خودم گفتم نشانه است
قراره شاگرد بگیرم به راحتی آب خوردن
آخر شب شد یعنی دیشب ساعت 12و نیم
دیگه داشتم یواش یواش میخوابیدم
طبق معمول شبا قبل از خواب ویدئو یکی از خواسته هایی که روش تمرکز کردم و میبینم
یه ویدئو ازش دانلود کردم و هر شب قبل از خواب تجسمش میرم
قبل از تمام شدن ویدئو یهو دیدم تکستی برام اومد
از همون شماره خانمی که شاگردم بود
دیدم نوشته :
سلامعذرخواهی میکنمتماس گرفته بودین
خواب بودن متوجه نشدم و ……
خلاصه ساعت ها از اون تایمی که من تماس گرفته بودم میگذشت اما خانم به من آخر شب تکست دادن
کاری ندارم
نشونه رو سریع برداشتم گفتم ببین خداااااا
دورت بگردم شکر به درگاهت
من اعتماد کردم به تو و رها کردم و گفتم اگر برای من باشه درست میشه
و نتیجشم گرفتم ….
ولی یه چیزیو خیلی خوب فهمیدم و درک کردم
که چقد کار سختیه تسلیم بودن و اعتماد کردن بهش اونم زمانی که دقیقا هزاران نجوا میاد سمتت و تو میخوای تمرکز بزاری روی نکات مثبت
تمرکز بزاری روی نشانه هاش
کنترل ذهن کنی ..و …..
چقدر ابراهیم و تحسین میکنم
جقدر استاد و تحسین میکنم
چقدر بچه هایی که این چنین از این قدرت استفاده میکنند و تحسین میکنم
واقعا تسلیم بودن کاری بسیار بزرگ است
که فقط بتونی اندازه صدم ثانیه ذهنتو تو دستت بگیری و اجازه ندی بهش
هر چی دوس داره بگه….
خدایا خداوندا معبودا رب من پرودگار من
کمکم کن من درخواست دارم که از بندگان مسلم تو باشم
درخواست دارم که تورا گویی رفیقی بدانم که همواره ولی و سرپرست من است
و تمام کارهای من را حمایت میکند
کافیست من به او اعتماد کنم
خداوندا میخوام از آن دسته بندگانی باشم که
پایه های تمامِ زندگی اش را بر “اعتماد به قدرتی بچیند و رفیق نیرویی باشد که برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد و اتصالم با او دائمی است.
پروردگارا معبودا
بر تو پناه میبرم از هر گونه شررک و بدی و پلیدیست و و میخوام کمکم کنی تا پایه های ایمانم و اعتمادم به تو محکم تر شود
به مانند کوهی فولادین خودم را به تو بسپرم
الهی به امیدخودت :)