این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام آقای صادق زاده .مشخصه که شما خیلی آگاهی داری و از آموزه های استاد بهره مند شدی.من یک ساله که وارد این مسیر زیبا شدم اما دوماه از عضویت من تو سایت میگذره .همه چی عالیه .فقط تو بحث کاری شرک دارم و اینو متوجه شدم تصمیم گرفتم امسال 1402 توحید را سر لوحه کارم کنم اما حقیقتا ترس دارم میخوام اگر میتونید راهنمایی ام کنید؟ من گچ کارم
مرسی از نظر خوبتون .من از وقتی خدا را شناختم واقعا بدون اقراق میگم عاشقش شدم و خیلی حالم خوبه .سعی میکنم همیشه سپاسگزاری کنم.تو مسایل زندگیم واقعا سعی میکنم توحید را رعایت کنم چون از نظر من توحید اصل بندگی و زندگی هستش البته برای من.اما مدتی هست متوجه شدم تو شغلم که گچکاری هستش شرک خیلی آشکاری دارم.من یه شریک دارم اون توکار خیلی حرفه ای هستش حتی بهتر از خودمه حقیقتش .قبلاً هم شریکایی داشتم اما اصلا نسبت به اونا شرک نداشتم.من احساس میکنم که اگه اون نباشه و تو کار به من کمک نکنه من نمیتونم کامل از عهده کار بربیام.اما امسال تصمیم گرفتم برم تو این ترس و نگاهم دیگه به اون شخص نباشه و به خدای خودم توکل کنم .حالا هرچی میخواد بشه بشه.من باید توحیدی را عملی کنم.
وقتی که برای اولین بار بر ترس خودت غلبه کنی و یک کار بدون حضور شریک خودت انجام بدهی و حتی آن کار خیلی هم کوچک باشد بی شک دیگر این ذهن دست از بازی و نجواها بر می دارد
خودت برای خودت به این منطق و این حقیقت می رسی که بله خودت هم به تنهایی خواهی توانست
فقط نکته اینجا است که شما فقط و فقط به قدم اول نگاه کن و فکر کن و فقط قدم اول را ببین کاری به قدم های بعدی نداشته باش
به خودت بگو من قدم اول را بر می دارم و مابقی قدم ها خودش ذره به ذره نشانم داده خواهد شد
سلام سعید آقا مرسی از راهنمایی خوبتون .به نظر منم حرفاتون خیلی درسته که فقط باید به قدم بعدی توجه کنم و نه به چند قدم بعدی .تمام تلاشم را میکنم تو این مسیر ذهنم را کنترل کنم و به خداوند خودم توکل .انشااله به نتایج خوبی خواهم رسید که حتما با شما به اشتراک خواهم گذاشت.بازهم تشکر میکنم از وقتی که گذاشتید.
مرسی از نظر خوبتون .من از وقتی خدا را شناختم واقعا بدون اقراق میگم عاشقش شدم و خیلی حالم خوبه .سعی میکنم همیشه سپاسگزاری کنم.تو مسایل زندگیم واقعا سعی میکنم توحید را رعایت کنم چون از نظر من توحید اصل بندگی و زندگی هستش البته برای من.اما مدتی هست متوجه شدم تو شغلم که گچکاری هستش شرک خیلی آشکاری دارم.من یه شریک دارم اون توکار خیلی حرفه ای هستش حتی بهتر از خودمه حقیقتش .قبلاً هم شریکایی داشتم اما اصلا نسبت به اونا شرک نداشتم.من احساس میکنم که اگه اون نباشه و تو کار به من کمک نکنه من نمیتونم کامل از عهده کار بربیام.اما امسال تصمیم گرفتم برم تو این ترس و نگاهم دیگه به اون شخص نباشه و به خدای خودم توکل کنم .حالا هرچی میخواد بشه بشه.من باید توحیدم را عملی کنم.
سلام عرض ادب خدمت استاد عزیز منم امروزروزسومه رو شماره است برام که دیدگاه ابراهیم اومد برام منم به لطف استاد عزیز باران اشناشدم وهمیشه میخوانم ولی چیزی که ازابراهیم است واقعا قابل تحسین چقدراین آدم تسلیم خدابودچقدرایمان قوی وقابل تحسینی داشته انشالله خدابه منم بده وقتی ابراهیم دراون موقعی که هیچ یاریاوری نداشته تک تنها بااون قدرت نمرود که میگفته آنه ربی من رب شماهستم یه نفرپیدامیشه وبرخلافش حرف میزنه وصحبت ازخدای یکتا میکنه چقدراین آدم موحد بودومن خودم واقعا بعصی وقتها احساس میکنم یعنی این ذهن من میگه نمیشه بابا یااین نظرکرده خداهست خخخ ولی یه انسان چقدرمیتونه تسلیم باشی بگن اتیشت میزنیم واعتماد کنی وباگوشت استخوان درک کنی برگی بدون اجازه خدا نمی افته وقتی به زندگیم نگاه میکنم هرچی که الان دارم فقط نتیجه تسلیم شدنمه استاد خداراشاهده استاد هرجا میرفتم خواستگاری هیچ که بهم زن نمیداد همه میگفتن تودعواگری یکی میگفت فلان دختر بختت بسته استاد خسته بودم وآخرین لحظه به االله قسم رفتم یه جای معنوی توی یه زیارت زدم زانو گفتم من تسلیم من خسته شدم حالا توبرام یه زن خوشگل بااصالت مهربان وهمچی تمام برام بفرست اینه تسلیم چی شد 1ماه نشد من زن گرفتم خوشگل همچی تمام وکامل تومدارخودم وچقدر استاد ایناهرروزبه خودم میگم توبخواه وتسلیم باش خدا هست هست واین آدم چقدرمیتونه قوی باشه که ازبچت بگذری استاد واقعا ایمانی توحیدی قوی داشته البته همه ما یه جاهای تسلیم شدیم وایمان مون نشون دادیم وتجربه بعدیم استاد ازاینکه من اینه که یه واحد آپارتمان داشتم خریده بودم یه سال بعدش یه ملک تجاری داشتم میخواستم بخرم برای جای مغازه استاد هرکار میکردم اون خونه باقیمت خودم فروخته نمیشد بااینکه خودمم دفتراملاک دارم اومدم گفتم آغا نمیفروشم خداتوهرکارمیکنی بکن خداراشاهده نمیدونم 1هفته شد چی شد خونه باقیمت 300ملیون بیشتراز قیمتی خودم گذاشتم فروخته شد من نمیدونم چه قدرتی توی تسلیم وتوکل است که خیلی جاهاهم نمیتونم چون ای ذهن من مقاومت میکنه ولی یه آدم میاد زن بچش میزاره توی بیابون ومیره آغا میره نه تلفنی نه ارتباطی هیچی نبوده واین که میره بعنی ایمان داره به یه نیروی که برگی بدون اذنش نمیفته یه نیروی که هرلحظه هست چ قدرعاشق این ایمانم وتوکل وهرروز به خدا میگم به منم بده وچقدر این قدرت وتوکل لذت بخشه وبعدابراهیم الگوی من توی توکل شماهستین استاد 2ساله شاگردشماهستم گاهی کم میارم گاهی ذهنم خیلی مقاومت میکنه ومیگه عباس منش موجود بخصوصی است اون فرق داره اون بچه لر هست وووو هزارتا بهانه ولی میشه ومنم ازخدا میخوام بهم کمک کنه خداگواهه شبابافایلهای شمامیخوابم راه میرم همش حرفای شما توذهنم هست واین مسیر بانجواها ادامه میدم وانشالله منم میرسم ب این توکل امید ایمان مرسی استاد
چقدر لذت بردم از کامنتت ، مخصوصا اون دوتا مثالی که زدی و گفتی از جاهایی که واقعا تسلیم شدی و چه نتایج بزرگی خدا برات رقمزد ، واقعا چند جا از کامنتت اشک تو چشام جمع شد و کیف کردم ؛
واقعا ممنونم داداش گلم بخاطر این حس خوبی که توی کامنتت بود ؛
اینکه من چقدر تسلیمم،بنظرم خیلی کم ،اتفاقا من همیشه در تقلا بودم،امروز با خواهرم صحبت از مهاجرت شد،گفتم مهاجرت بمن همیشه استرس میده،خواهرم گفت چون همه مهاجرت های زندگیت از روی اجبار بوده،جهان مجبورت کرده،من اقدام کردم اما با ترس و غصه و رنج فراوان و عذاب،من یک بار در سن 19 سالگی بخاطر دانشگاه مهاجرت کردم علرغم همه وابستگی ام به خانواده،یک بار در سن 26 سالگی بخاطر کار،یک بار دیگر در سن 34 سالگی ان هم بخاطر کار،اما قشنگ ترین مهاجرت من در سن 29-30 سالگی بود که تنها خاطره من از مهاجرت هست که نه تنها با عذاب نبود بلکه با لذت و شوق فراوان بود،من با خودم فکر کردم دیدم چون تسلیم نیستم چون مثل حضرت ابراهیم نیستم که طفل شیرخواره را با مادرش در بیابان بتونم رها کنم و ایمان داشته باشم که خدا حافظشان هست،طفل چیست من حتی نمیتوانم در این سن پدر مادرم را رها کنم،خدایا من کجا هستم و بنده های محبوبت کجایند،7-8 ماه پیش که تازه به صورت مسمتر به سایت سر میزدم مغزم پر از حرفهای استاد در مورد مهاجرت بود،اما حرفهایی که بهشان ایمان نداشتم،میگفتم دوست دارم از کشور مهاجرت کنم چون مهاجرت های قبلی من همه در داخل کشور خودم بودند اما بعد متوجه شدم من میترسم از مهاجرت من میترسم از رفتن به دل ناشناخته،با اینکه خیلی راحت میتوانم با ادم ها ارتباط برقرار کنم و دوست پیدا کنم،دلیل این ترس از عدم ایمانه،ایمان به اینکه خدا هدایتگر و حافظ منه و با توکل به او راهها باز میشود،من هنوز مثل ابراهیم نیستم تا وابستگی هایم را قربانی کنم،چقدر اعتراف به اینها سخته،اما خوشحالم که متوجه میشوم و ان شالله خدا هدایتم میکنه تا مسیر رشدم را طی کنم و مثل ان مهاجرتم که سرشار از شورُ شوق بودم و زندگی در ان شهر که قبلا از آن همیشه ازش فوبیا داشتم تبدیل شد به قشنگترین خاطرم و ان شهر جز دوست داشتنی ترین شهرها برای من،به خودم گفتم درسته سایر مهاجرت هایم با رنج بوده اما من توانستم مهاجرت زیبایی هم داشته باشم ان هم وقتی بود که آن زمان در تسلیم ترین حال روحی خودم زندگی میکردم،باز هم بابت این فایل های بینظیر سفرنامه هم از لحاظ محتوا هم دسته بندی بینهایت سپاسگزارم
سلام و عرض ارادت خدمت آقای عباسمنش استاد گرانقدرم و مریم خانم عزیزم و دوستان گرامی
همیشه با امید به رحمت الهی زندگی کرده ام ، شاید بهترین قوانینی که در طول عمرم رعایت کرده ام ، همین امیدواری بوده ، و نتایج بسیار زیبایی هم گرفتم از امیدواری به خدا ، سپردن امورم به خدا خیلی نتیجه گرفتم ، ان شاءالله روز های آینده در طول سفرمون ، تعریف میکنم.
اما با تغییر مدارم ، مدل امیدواری هایم نیز قوی تر و با احساس آرامش بیشتری شده است.
راستش هنوز به مرحله تسلیم شدن کامل نرسیده ام .
خیلی چیزها رو رها کردم ، اما هنوز تقلا میکنم ، حتی در ذهنم.
به خدا و رحمتش ایمان دارم ، ولی به توحید عملی نرسیده ام ، ان شاءالله به اونم می رسم .روی خودم کار میکنم ، روی باورهایم ، یقین دارم نتیجه میگیرم .
همان امیدواری هایم بود ، که به این مسیر الهی ، به این خانواده ی باعظمت، هدایت شدم .خدا را سپاسگزارم
خیلی از صحبتهای استاد ارجمندم در این فایل ، نیایش است ، جملات تاکیدی مثبت است .
آنها نوشته ام ، با صدای خودم ضبط کرده ام ، گوش میکنم و لذت می برم .
تکرارشون به روح آدم جلا میده ، پاکسازی میکنه ، آرامش میده .
من این فایل رو از روزشمار تحول زندگی من فصل اول دیدم و چقدر برام جالب و پر نکته بود.
همیشه از بچگی بهم میگفتن و الان هم میگن که تو چقدر سر نترسی داری و چه کارهایی میکنی.
از بچگی همیشه به خدا توکل داشتم و همیشه وقتی با خودم میگفتم که خدا مراقبمه کارهام واقعا عالی انجام میشده یا از یک کار شری در امان میموندم.
نوجوان که بودم همیشه نماز هام اول وقت و در مسجد محله میخوندم و خودمم تنهایی بدون کسی میرفتم مسجد و بر میگشتم و از همون زمان به حرف کسی اهمیت نمیدادم و کاری که حسم بهم میگفت درسته انجام میدادم.
هر چند منم مصون از علفهای هرز منفینگری نبودم و نیستم اما همیشه از خدا خواستم از همون بچگی ، که کمکم کن بتونم از زندگی لذت ببرم.
زمانهایی که رابطم رو با خدا تقویت میکنم و ایمان من قویتر میشه نتایج جالب و عظیمی میگیرم و زمانی که ذهنمو کنترل نمیکنم دوباره اسیر افکار منفی میشم.
قبلا تصور میکردم این طبیعیه که گرفتار افکار منفی بشم، اتفاقات بد پیش بیاد و…. اما از وقتی با شما آشنا شدم دیدم نه، طبیعی نیست که به اتفاقات بد عادت کنم. اگر من بر بدبختی و سختی ها آسون بشم خدا هم منو در همون جهت حمایت میکنه و اگر در جهت خوشبختی و آسانی ها حرکت کنم خداهم بر همون جهت هدایتم میکنم.
خدایاشکرت که همیشه هدایتم میکنم و بهم قدرت انتخاب دادی که چه چیزی رو انتخاب کنم، فقر یا ثروت، آرامش یا استرس، بیماری یا سلامتی و….
یعنی میشه ما هم یکمی از این اعتمادی که ابراهیم به خدا داشت رو ما داشته باشیم
من خودم یه مادر هستم اصلا تصور اینکه اتفاقی برای بچه هام بیافته دیوونه میشم.
از امروز میخوام بچه هامو بسپرم به خودش ودیگه نگران آینده اونا نباشم وبه خدا اعتماد کنم
توی صحبت های استاد که میگفتن بهترین حمایت از بچه هامون حمایت نکردنه. منم میخوام از امروز این حرف استاد رو سرلوحه ی کارام بکنم وهمچنین مثل خلیل الله به خدا اعتماد کنم.
خدایا شکرت که وارد این دوره شدم روزبه روز بیشتر رشد میکنم
سلام به استاد جان و خانم شایسته عزیز و بچهای گل سایت
استاد چقدر این بحث توحید و اسم حضرت ابراهیم فرکانسش عجیبه که هر وقت ازش فایلی از شما میشنوم یا مطلبی توی قران میخونم ، نه تنها سیراب نمیشم ازش ؛ که اتفاقا هر روز تشنه تر میشم و دوس دارم بازم از توحید و ابراهیم بخونم و بشنوم ؛
من چند ساله به عنوان تمرین فیلم ابراهیم خلیل الله رو هر چند ماه یکبار میبینم و با اینکه خیلی زیاد دیدمش ولی هر بار دوباره میبینمش واقعا منقلب میشم ، مخصوصا اون صحنه هایی که با قدرت و با توکل قوی به خدا با نمرود حرف میزنه ، یا اونجاهایی که از توحید و یگانگی خدا با پدرش آذر و اطرافیانشصحبت میکنه ؛ اونجایی که تو صحرای گرم عربستان زن و بچش رو رها میکنه ، اونجاهایی که شیطان بخاطر تفرقه انداختن بین هاجر و ساره نجوهای زیاد میکنه و ابراهیم تو اون لحظات سخت چجوری ایمانشو نشون میده و با خدای خودش صحبت میکنه ؛ چون فیلم به صورت تصویری هست انگار خیلی بیشتر بمن میچسبه و ملموس تره ؛
چقدر زیاد این بحث توحید که طی این سالها از فایلهای شما و آیات قران یاد گرفتن شخصیت منو رشد داد ، از آدمی که پر از شرک و ترس بودم ، از ادمی که چقدر زیاد آدمهای دیگه رو بت میکردم و فکر میکردم اونا قدرت خاصی دارن ، چقدر منو شجاع تر کرد ، چقدر آرامش منو بیشتر کرد وقتی که فکر میکنم فقط یه قدرت تو جهان هست ، چقدر خواسته های منو در دسترس تر کرد برام که با وجود این خدا هیچ خواسته ای واقعا غیر ممکن نیست ؛ من نباید آرزوهامو دفن کنم ، باید از خودش بخوام ، اونی که تمام کهکشان و ملیاردها سیاره رو اینقدر راحت مدیریت میکنه ، براش کاری نداره زندگی منو مدیریت کنه ، براش کاری نداره منو راحت به آرزوهام برسونه ؛
واقعا از شما بابت این فایلهای با ازرش ممنونم ، طی این سالها که با شما هستم چقدر بحث توحید بمن کمک کرد و بزرگم کرد ؛
خداست که معبودى جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مىگیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند. و به چیزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىیابند. کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست، و اوست والاى بزرگ. (255) در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست. (256) خداوند سرور کسانى است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مىبرد. ولى کسانى که کفر ورزیدهاند، سرورانشان [همان عصیانگران] طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مىبرند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.(257)
.
.
ترجمه ی آیه الکرسی
.
اگر روزی هزار بار این متن رو بخونم باز که انگار بار اولم هست که میخونمش
و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق گرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را دوست خود گرفت. (سوره نساء- آیه 125)
عید قربان، بزرگترین عید مسلمانان جهانه.
مقام حضرت ابراهیم در قرآن به عنوان یک اسطوره و به عنوان یک الگو بارها و بارها تکرار شده. به مقام خلیل اللهی رسیده، و خداوند بارها و بارها در قرآن گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید… پیرو آیین ابراهیم باشید… که او موحد بود و مشرک نبود، و از تمام آزمایشات ما سربلند بیرون آمد:
سپس به تو وحی فرستادیم که از آئین ابراهیم، که خالی از هر گونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پیروی کن.
…………………………………………………………………………….
چند نفر از ما حاضریم یه چیزی که خیلی برامون مهم و باارزشه رو رها کنیم و بریم، و اعتماد کنیم که خداوند نگهبانشه و حمایتگرشه؟
+ هدف زندگی یک فرد، نمیتونه بچههاش باشه. و بهترین حمایتی که از بچههامون میتونیم داشته باشیم، اینه که، بچههامون رو حمایت نکنیم.
+ زمانی که حضرت ابراهیم احساس کرد که باید بره ماموریت، اون بچه رو تنها گذاشت و فقط از خدا یه درخواست کرد و گفتش: خدایا مردم رو دور اینها جمع کن… اینا تنها نمونن. و باور داشت.
پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بیآب و علفی، در کنار خانهای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهای گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزی ده؛ شاید آنان شکر تو را بجای آورند!
و از رحمت خود به آنها ارزانی داشتیم و برای آنها نام نیک و مقام مقبول و برجسته قرار دادیم.
ان شاالله که خدا کمک کنه که ما هم به این مسیر حرکت کنیم.
…………………………………………………………………………….
+ تفاوت آدمها توی همین ترسهاست.
تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:
من ایمان دارم که خداوند به من کمک میکند
من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دستهای خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمیمونم… بارم روی زمین نمیمونه… کارم حل میشه.
هیچ ایدهای ندارم، هیچ کسی رو هم نمیشناسم و کار و درآمدمی هم ندارم، ولی:
میرم توی دلش
من توکل میکنم به اون
و ایمان دارم که این کار انجام میشه
این اون چیزیه که تو باید در خودت ایجاد کنی، اگر میخوای توی زندگیت موفق بشی و اگر میخوای واقعاً پیشرفت کنی:
من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم.
…………………………………………………………………………….
نکته مهم اینه که:
نشانه تسلیم بودن احساس خوبه
نشانه ایمان احساس خوبه
+ وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:
من حالم خوبه و احساس خوبی دارم
من پشتم گرمه و پیش میرم
من ناامید نمیشم…. من خسته نمیشم
ترسها منو در بر نمیگیره… شجاع میشم
حرکت میکنم و میگم: من حرکت میکنم، خداوند به من برکت میده.
من ایمان دارم که کمکم میکنه
من تسلیم امر پروردگارم
حتی اگر یه اتفاقی هم بیفته میگم: حتماً خوب بوده… من تسلیم خداوند هستم و تسلیم هستم نسبت به اتفاقاتی که برام به وجود میاد.
…………………………………………………………………………….
در مورد این موضوع فکر کن….. در مورد حضرت ابراهیم توی قرآن مطالعه کن. خیلی بهت احساس آرامش میده. خیلی شخصیت برجستهایه. خیلی متفاوته… خیلی متفاوته.
هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم. بنگر نظر تو چیست؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿103﴾
هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد …
امیدوارم که خداوند ما رو هدایت کنه و امیدوارم که ما هر روز به این قضیه فکر کنیم که تا چه حد میتونیم ایمانمون رو ببریم بالاتر و چون آدمهایی بودن که این کار رو کردن، پس ما هم میتونیم که این کار را انجام بدیم.
و همیشه از خدا بخواه که:
من رو حمایت و هدایت کن که ابراهیمت باشم.
سعی کنیم خودمون رو، و قلبمون رو، و ایمان و باورمون رو نزدیک کنیم به حضرت ابراهیم.
خدایا کمکمون کن و هدایتمون کن که مثل اون عمل کنیم…
که ترسهامونو بریزیم و بریم توی دل ترسهامون ….
و حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم که الله ما رو حمایت میکنه.
و هر کجا که بهش توکل کنیم، و هر کجا که ایمان داشته باشی و حرکت کنی، بارت روی زمین نمیمونه و کارت انجام میشه….
اونم با بهترین شیوه و با بهترین روش… با دستهایی که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکنی و هیچ ایدهای براشون نداری بهت کمک میکنه و واقعاً راضیت میکنه.
راضی میشی از این نگاهی که به جهان داری و از این تفکری که داری و نتیجهای که میگیری.
در تمام ابعاد ازش نتیجه میگیریم.
و وقتی توی زندگی تماماً با توکل و با ایمان پیش بری، خیلی زندگی قشنگ و آروم و بیدغه و بینگرانی و بدون ترسی خواهی داشت.
زندگیت پر از نعمت پر از سلامتی و پر از خوشبختی و پر از زیبایی خواهد بود.
و میشه که همه مردم این رو تجربه کنن. فقط ما باید روی باورهامون کار کنیم…
…………………………………………………………………………….
در مورد حضرت ابراهیم و داستانهای قرآنیش بیشتر بخون. روحیش رو بفهم، و ذهنیتش رو درک کن. نگاهش رو به جهان و نگاهش رو به خداوند و نگاه خداوند به اون رو ببین:
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند، و انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.
…………………………………………………………………………….
و این خیلی بهت کمک میکنه برای اینکه راهت رو پیدا کنی برای اینکه یه جوری عمل کنی که خدا هم درباره ما هم اینجوری صحبت کنه.
برای شما تاسی نیکی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، هنگامی که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع همچنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید، جز آن سخن ابراهیم که به پدرش وعده داد که برای تو طلب آمرزش میکنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم. پروردگارا! ما بر تو توکل کرده ایم، و به سوی تو بازگشتیم، و سرانجام همه به سوی تو است.
ممنون بابت کامنت کامل و جامعی که نوشتی و نکات این جلسه رو با دقت و به زیبایی هر چه تمامتر، برای ما بیان کردی.
*
مرور چند نکته:
تسلیم بودن به این معنا است که:
من رها میکنم خودم رو
من خودم رو به خداوند میسپارم
و من ایمان دارم که خداوند حمایتم میکنه، کمکم میکنه.
من تا این حد تسلیمم…
تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:
من ایمان دارم که خداوند به من کمک میکند
من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دستهای خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمیمونم… بارم روی زمین نمیمونه… کارم حل میشه.
نشانه تسلیم بودن احساس خوبه
نشانه ایمان احساس خوبه
وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:
من حالم خوبه و احساس خوبی دارم
من پشتم گرمه و پیش میرم
من ناامید نمیشم…. من خسته نمیشم
ترسها منو در بر نمیگیره… شجاع میشم
حرکت میکنم و میگم: من حرکت میکنم، خداوند به من برکت میده.
*
خدا رو هزار بار شکر برای هدایت شدنم به سمت این کامنت پرمحتوا و زیبا. خیلی ممنونم دوست من.
برات آرزوی رسیدن به خیلی بیشتر از سقف تمام آرزوهات رو دارم
و امیدوارم زندگی عاشقانه و فوقالعادهای رو تجربه کنی، بسیار سلامت باشی، آرامش و آسایش داشته باشی، عزتمند باشی، آبرومند باشی، موفق باشی، ثروتمند باشی و در رفاه کامل زندگی کنی،
و در یک کلام، در هر دو جهان، بسیار خوشبخت و سعادتمند باشی.
ممنون از اینکه وقت گذاشتی و کامنتم رو خوندی و بسیار خوشحال شدم از دیدن پاسخت.
خوشحالم از اینکه برات مفید بوده و از مرور نکاتی که تکرار کرده بودی خیلی لذت بردم.
نکاتی که نوشتی رو نشانه ای از طرف خدا در پاسخ به سوالات توی ذهنم، و گفتگویی که امروز با خدا داشتم، دونستم.
مریم جان، دعا و آرزوهایی که آخر کامنتت نوشتی، اینقدر شیرین و سخاوتمندانه است که دفعه اول که خوندمش، مطمئن نبودم که تا پایان خط، هنوز این دعا ادامه داره…
تک تک کلماتی که در این دعا استفاده کردی برام باارزش و دلنشین هستن.
امیدوارم زندگی برات همینطور سخاوتمند، و در تمام ابعادش، همراه با آسانی و عزت و رضایت باشه.
سلام بر استاد عزیز
سلام بر دوستان خوبم
آنچه که استاد عزیز در مورد حضرت ابراهیم گفتند تا حال من نشنیده بودم و برای بار اول است که در حال شنیدن آن هستم و این نکات عالی را یاد گرفتم
گذشتن از علاقه ها و دلبندی ها این مهمترین کاری بود که حضرت ابراهیم انجام داد
این کار هیچ چیز نیست جز یک باور توحیدی بسیار قوی و ایمانی بی چون و چرا که در همه حال تسلیم خدای خود بودن است
یک نکته کلیدی که در صحبت های استاد بود این بود
که همه زندگی ما نباید بچه ها و زن و فرزندمان باشد
بلکه خدای من ، قدرت برتر است که او در اولویت است
اما واقعا سخت است
نکته عالی دیگر که از استاد یاد گرفتم این بود که نشانه ایمان داشتن آرامش است
آرامشی که واقعا پایدار است و خللی در آن وارد نخواهد شد
ممنونم استاد عزیز از این فایل گرانبها
سپاس از خدای ابراهیم
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام آقای صادق زاده .مشخصه که شما خیلی آگاهی داری و از آموزه های استاد بهره مند شدی.من یک ساله که وارد این مسیر زیبا شدم اما دوماه از عضویت من تو سایت میگذره .همه چی عالیه .فقط تو بحث کاری شرک دارم و اینو متوجه شدم تصمیم گرفتم امسال 1402 توحید را سر لوحه کارم کنم اما حقیقتا ترس دارم میخوام اگر میتونید راهنمایی ام کنید؟ من گچ کارم
سلام رضا جان
هر کمکی از دستم بر بیاد چشم انجام خواهم داد
لطفا به من بگو چه مشکل و چه دیدگاهی داری تا بتوانم بهت کمک کنم
ترس داشتن طبیعی است
چرا که می خواهید از دایره امن ذهن خودتان خارج بشوید
این ترس در واقع نوعی بازدارنده شما است
پس فقط کافی است که اولین قدم را بردارید
مطمین باشید با برداشتن اولین قدم ،قدم های بعدی برای شما نمایان خواهد شد
در ضمن یادتان باشد خداوند عاشق حرکت کردن ما است
وقتی شما اولین قدم را بردارید باقی قدم ها برایتان نمایان خواهد شد
امیدوارم که کمک خوبی برای شما باشم
مرسی از نظر خوبتون .من از وقتی خدا را شناختم واقعا بدون اقراق میگم عاشقش شدم و خیلی حالم خوبه .سعی میکنم همیشه سپاسگزاری کنم.تو مسایل زندگیم واقعا سعی میکنم توحید را رعایت کنم چون از نظر من توحید اصل بندگی و زندگی هستش البته برای من.اما مدتی هست متوجه شدم تو شغلم که گچکاری هستش شرک خیلی آشکاری دارم.من یه شریک دارم اون توکار خیلی حرفه ای هستش حتی بهتر از خودمه حقیقتش .قبلاً هم شریکایی داشتم اما اصلا نسبت به اونا شرک نداشتم.من احساس میکنم که اگه اون نباشه و تو کار به من کمک نکنه من نمیتونم کامل از عهده کار بربیام.اما امسال تصمیم گرفتم برم تو این ترس و نگاهم دیگه به اون شخص نباشه و به خدای خودم توکل کنم .حالا هرچی میخواد بشه بشه.من باید توحیدی را عملی کنم.
سلام رضا جان
سال نو مبارک
دقیقا کار درست را خودت انجام می دهی
وقتی که برای اولین بار بر ترس خودت غلبه کنی و یک کار بدون حضور شریک خودت انجام بدهی و حتی آن کار خیلی هم کوچک باشد بی شک دیگر این ذهن دست از بازی و نجواها بر می دارد
خودت برای خودت به این منطق و این حقیقت می رسی که بله خودت هم به تنهایی خواهی توانست
فقط نکته اینجا است که شما فقط و فقط به قدم اول نگاه کن و فکر کن و فقط قدم اول را ببین کاری به قدم های بعدی نداشته باش
به خودت بگو من قدم اول را بر می دارم و مابقی قدم ها خودش ذره به ذره نشانم داده خواهد شد
در واقع به این شعر توجه کن
تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون بایدت کرد
سلام سعید آقا مرسی از راهنمایی خوبتون .به نظر منم حرفاتون خیلی درسته که فقط باید به قدم بعدی توجه کنم و نه به چند قدم بعدی .تمام تلاشم را میکنم تو این مسیر ذهنم را کنترل کنم و به خداوند خودم توکل .انشااله به نتایج خوبی خواهم رسید که حتما با شما به اشتراک خواهم گذاشت.بازهم تشکر میکنم از وقتی که گذاشتید.
مرسی از نظر خوبتون .من از وقتی خدا را شناختم واقعا بدون اقراق میگم عاشقش شدم و خیلی حالم خوبه .سعی میکنم همیشه سپاسگزاری کنم.تو مسایل زندگیم واقعا سعی میکنم توحید را رعایت کنم چون از نظر من توحید اصل بندگی و زندگی هستش البته برای من.اما مدتی هست متوجه شدم تو شغلم که گچکاری هستش شرک خیلی آشکاری دارم.من یه شریک دارم اون توکار خیلی حرفه ای هستش حتی بهتر از خودمه حقیقتش .قبلاً هم شریکایی داشتم اما اصلا نسبت به اونا شرک نداشتم.من احساس میکنم که اگه اون نباشه و تو کار به من کمک نکنه من نمیتونم کامل از عهده کار بربیام.اما امسال تصمیم گرفتم برم تو این ترس و نگاهم دیگه به اون شخص نباشه و به خدای خودم توکل کنم .حالا هرچی میخواد بشه بشه.من باید توحیدم را عملی کنم.
سلام عرض ادب خدمت استاد عزیز منم امروزروزسومه رو شماره است برام که دیدگاه ابراهیم اومد برام منم به لطف استاد عزیز باران اشناشدم وهمیشه میخوانم ولی چیزی که ازابراهیم است واقعا قابل تحسین چقدراین آدم تسلیم خدابودچقدرایمان قوی وقابل تحسینی داشته انشالله خدابه منم بده وقتی ابراهیم دراون موقعی که هیچ یاریاوری نداشته تک تنها بااون قدرت نمرود که میگفته آنه ربی من رب شماهستم یه نفرپیدامیشه وبرخلافش حرف میزنه وصحبت ازخدای یکتا میکنه چقدراین آدم موحد بودومن خودم واقعا بعصی وقتها احساس میکنم یعنی این ذهن من میگه نمیشه بابا یااین نظرکرده خداهست خخخ ولی یه انسان چقدرمیتونه تسلیم باشی بگن اتیشت میزنیم واعتماد کنی وباگوشت استخوان درک کنی برگی بدون اجازه خدا نمی افته وقتی به زندگیم نگاه میکنم هرچی که الان دارم فقط نتیجه تسلیم شدنمه استاد خداراشاهده استاد هرجا میرفتم خواستگاری هیچ که بهم زن نمیداد همه میگفتن تودعواگری یکی میگفت فلان دختر بختت بسته استاد خسته بودم وآخرین لحظه به االله قسم رفتم یه جای معنوی توی یه زیارت زدم زانو گفتم من تسلیم من خسته شدم حالا توبرام یه زن خوشگل بااصالت مهربان وهمچی تمام برام بفرست اینه تسلیم چی شد 1ماه نشد من زن گرفتم خوشگل همچی تمام وکامل تومدارخودم وچقدر استاد ایناهرروزبه خودم میگم توبخواه وتسلیم باش خدا هست هست واین آدم چقدرمیتونه قوی باشه که ازبچت بگذری استاد واقعا ایمانی توحیدی قوی داشته البته همه ما یه جاهای تسلیم شدیم وایمان مون نشون دادیم وتجربه بعدیم استاد ازاینکه من اینه که یه واحد آپارتمان داشتم خریده بودم یه سال بعدش یه ملک تجاری داشتم میخواستم بخرم برای جای مغازه استاد هرکار میکردم اون خونه باقیمت خودم فروخته نمیشد بااینکه خودمم دفتراملاک دارم اومدم گفتم آغا نمیفروشم خداتوهرکارمیکنی بکن خداراشاهده نمیدونم 1هفته شد چی شد خونه باقیمت 300ملیون بیشتراز قیمتی خودم گذاشتم فروخته شد من نمیدونم چه قدرتی توی تسلیم وتوکل است که خیلی جاهاهم نمیتونم چون ای ذهن من مقاومت میکنه ولی یه آدم میاد زن بچش میزاره توی بیابون ومیره آغا میره نه تلفنی نه ارتباطی هیچی نبوده واین که میره بعنی ایمان داره به یه نیروی که برگی بدون اذنش نمیفته یه نیروی که هرلحظه هست چ قدرعاشق این ایمانم وتوکل وهرروز به خدا میگم به منم بده وچقدر این قدرت وتوکل لذت بخشه وبعدابراهیم الگوی من توی توکل شماهستین استاد 2ساله شاگردشماهستم گاهی کم میارم گاهی ذهنم خیلی مقاومت میکنه ومیگه عباس منش موجود بخصوصی است اون فرق داره اون بچه لر هست وووو هزارتا بهانه ولی میشه ومنم ازخدا میخوام بهم کمک کنه خداگواهه شبابافایلهای شمامیخوابم راه میرم همش حرفای شما توذهنم هست واین مسیر بانجواها ادامه میدم وانشالله منم میرسم ب این توکل امید ایمان مرسی استاد
به نام خدا
سلام به دوست نازنینم آقا مصیب گل ؛
چقدر لذت بردم از کامنتت ، مخصوصا اون دوتا مثالی که زدی و گفتی از جاهایی که واقعا تسلیم شدی و چه نتایج بزرگی خدا برات رقمزد ، واقعا چند جا از کامنتت اشک تو چشام جمع شد و کیف کردم ؛
واقعا ممنونم داداش گلم بخاطر این حس خوبی که توی کامنتت بود ؛
باسلام
تعهدمن برای روز سوم و کامنت!
قربانی کردن!
ابراهیم واقعا کی بود؟
تسلیمه و باور داره که خداوند هدایتش میکنه
حضرت ابراهیم یکبار بچرو رها کرده و بعد 20سال اومده دنبالش تا قربانی بکنه!!
چرا؟چون واقعا تسلیمو رهاست
چون ایمان داره به عالی بودن نتایجی که خدا واسش رقم میرنه
چون مطمعنه خدا بد نمیخواد
چون خودشو عقل کل نمیدونه نسبت بخدا
چون خودشو صاحب تر از خدا نمیدونه نسبت به همه ی امور و بنده های این دنیا حتی پسرش
بعد اونوقت من حتی جرات ندارم،غرورمو قربانی کنم
ترسامو قربانی کنم
باورهای قدیمیو فسیلم قربانی کنم
چون میترسم
چون اونقدر به خدا وصل نیسم ک بدونم واسم بد نمیخواد
چون اونقدر خدارو قادر و عالم نمیدونمو فکر میکنم شاید نتایجی رخ بده که به ضرره من باشه!
ابراهیم گردنه بچشو گزاشت که قربانی کنه
گوشته تنشو
اما من برای هزارتا چیزه مادی،هزارتا بالاپایین میکنمو تهش میگم نه نمیتونم بگذرم
بچه ندارم ولی حداقل که میتوننم بفهمم چقدر برای ادم عزیزه
من اون قدر وابسته ی این دنیا شدم که حتی نمیتونم از کل سرمایم یا حتی مثلا نصفش یا نه یک دهمش بگذرم چه برسه بچم…
این وابستگیو باید قربانی کنم و کم کم دارم روش کار میکنم
قربانی برای راحتی خودمه،قربانی برای لذته بیشتر خودمه
اما بازمم نمیکنم
تا این حد باورای مخرب
که باید خشکشون کنم و تخم باورای جدیدمو هروز اب بدمو نهال و درختای قوی رشد بدم توی وجودم
تسلیم ینی نشینم بعدشو با مغزو باورایخرابم،پیش بینی کنم و تردید کنم
بلکه ایمان دارم خدا کمک میکنه،خدا حل میکنه
اینک نگران ایندمم،نگران تورمم و هزارتا نگرانی
یعنی من تسلیم نیسم
یعنی من رها نیسم برای تدبیر خدا
چون اگه بودم،در لحظه بهترین لذتو میبردم
خیلی بهتر از قبلم اما بیشتر باید بشه
شکر برای همین پیشرفته ظاهرا کمم
سلام استاد جانِ جانانم و سلام استاد شایسته عزیزم
روز سوم سفرنامه من
اینکه من چقدر تسلیمم،بنظرم خیلی کم ،اتفاقا من همیشه در تقلا بودم،امروز با خواهرم صحبت از مهاجرت شد،گفتم مهاجرت بمن همیشه استرس میده،خواهرم گفت چون همه مهاجرت های زندگیت از روی اجبار بوده،جهان مجبورت کرده،من اقدام کردم اما با ترس و غصه و رنج فراوان و عذاب،من یک بار در سن 19 سالگی بخاطر دانشگاه مهاجرت کردم علرغم همه وابستگی ام به خانواده،یک بار در سن 26 سالگی بخاطر کار،یک بار دیگر در سن 34 سالگی ان هم بخاطر کار،اما قشنگ ترین مهاجرت من در سن 29-30 سالگی بود که تنها خاطره من از مهاجرت هست که نه تنها با عذاب نبود بلکه با لذت و شوق فراوان بود،من با خودم فکر کردم دیدم چون تسلیم نیستم چون مثل حضرت ابراهیم نیستم که طفل شیرخواره را با مادرش در بیابان بتونم رها کنم و ایمان داشته باشم که خدا حافظشان هست،طفل چیست من حتی نمیتوانم در این سن پدر مادرم را رها کنم،خدایا من کجا هستم و بنده های محبوبت کجایند،7-8 ماه پیش که تازه به صورت مسمتر به سایت سر میزدم مغزم پر از حرفهای استاد در مورد مهاجرت بود،اما حرفهایی که بهشان ایمان نداشتم،میگفتم دوست دارم از کشور مهاجرت کنم چون مهاجرت های قبلی من همه در داخل کشور خودم بودند اما بعد متوجه شدم من میترسم از مهاجرت من میترسم از رفتن به دل ناشناخته،با اینکه خیلی راحت میتوانم با ادم ها ارتباط برقرار کنم و دوست پیدا کنم،دلیل این ترس از عدم ایمانه،ایمان به اینکه خدا هدایتگر و حافظ منه و با توکل به او راهها باز میشود،من هنوز مثل ابراهیم نیستم تا وابستگی هایم را قربانی کنم،چقدر اعتراف به اینها سخته،اما خوشحالم که متوجه میشوم و ان شالله خدا هدایتم میکنه تا مسیر رشدم را طی کنم و مثل ان مهاجرتم که سرشار از شورُ شوق بودم و زندگی در ان شهر که قبلا از آن همیشه ازش فوبیا داشتم تبدیل شد به قشنگترین خاطرم و ان شهر جز دوست داشتنی ترین شهرها برای من،به خودم گفتم درسته سایر مهاجرت هایم با رنج بوده اما من توانستم مهاجرت زیبایی هم داشته باشم ان هم وقتی بود که آن زمان در تسلیم ترین حال روحی خودم زندگی میکردم،باز هم بابت این فایل های بینظیر سفرنامه هم از لحاظ محتوا هم دسته بندی بینهایت سپاسگزارم
به نام خداوند حکیم
سلام و عرض ارادت خدمت آقای عباسمنش استاد گرانقدرم و مریم خانم عزیزم و دوستان گرامی
همیشه با امید به رحمت الهی زندگی کرده ام ، شاید بهترین قوانینی که در طول عمرم رعایت کرده ام ، همین امیدواری بوده ، و نتایج بسیار زیبایی هم گرفتم از امیدواری به خدا ، سپردن امورم به خدا خیلی نتیجه گرفتم ، ان شاءالله روز های آینده در طول سفرمون ، تعریف میکنم.
اما با تغییر مدارم ، مدل امیدواری هایم نیز قوی تر و با احساس آرامش بیشتری شده است.
راستش هنوز به مرحله تسلیم شدن کامل نرسیده ام .
خیلی چیزها رو رها کردم ، اما هنوز تقلا میکنم ، حتی در ذهنم.
به خدا و رحمتش ایمان دارم ، ولی به توحید عملی نرسیده ام ، ان شاءالله به اونم می رسم .روی خودم کار میکنم ، روی باورهایم ، یقین دارم نتیجه میگیرم .
همان امیدواری هایم بود ، که به این مسیر الهی ، به این خانواده ی باعظمت، هدایت شدم .خدا را سپاسگزارم
خیلی از صحبتهای استاد ارجمندم در این فایل ، نیایش است ، جملات تاکیدی مثبت است .
آنها نوشته ام ، با صدای خودم ضبط کرده ام ، گوش میکنم و لذت می برم .
تکرارشون به روح آدم جلا میده ، پاکسازی میکنه ، آرامش میده .
خدایا شکرت عاشقتم.
درپناه نور و عشق الهی باشید.
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم زیبا.
من این فایل رو از روزشمار تحول زندگی من فصل اول دیدم و چقدر برام جالب و پر نکته بود.
همیشه از بچگی بهم میگفتن و الان هم میگن که تو چقدر سر نترسی داری و چه کارهایی میکنی.
از بچگی همیشه به خدا توکل داشتم و همیشه وقتی با خودم میگفتم که خدا مراقبمه کارهام واقعا عالی انجام میشده یا از یک کار شری در امان میموندم.
نوجوان که بودم همیشه نماز هام اول وقت و در مسجد محله میخوندم و خودمم تنهایی بدون کسی میرفتم مسجد و بر میگشتم و از همون زمان به حرف کسی اهمیت نمیدادم و کاری که حسم بهم میگفت درسته انجام میدادم.
هر چند منم مصون از علفهای هرز منفینگری نبودم و نیستم اما همیشه از خدا خواستم از همون بچگی ، که کمکم کن بتونم از زندگی لذت ببرم.
زمانهایی که رابطم رو با خدا تقویت میکنم و ایمان من قویتر میشه نتایج جالب و عظیمی میگیرم و زمانی که ذهنمو کنترل نمیکنم دوباره اسیر افکار منفی میشم.
قبلا تصور میکردم این طبیعیه که گرفتار افکار منفی بشم، اتفاقات بد پیش بیاد و…. اما از وقتی با شما آشنا شدم دیدم نه، طبیعی نیست که به اتفاقات بد عادت کنم. اگر من بر بدبختی و سختی ها آسون بشم خدا هم منو در همون جهت حمایت میکنه و اگر در جهت خوشبختی و آسانی ها حرکت کنم خداهم بر همون جهت هدایتم میکنم.
خدایاشکرت که همیشه هدایتم میکنم و بهم قدرت انتخاب دادی که چه چیزی رو انتخاب کنم، فقر یا ثروت، آرامش یا استرس، بیماری یا سلامتی و….
سلام خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته ی عزیز
بابت این فایل بی نظیر متشکرم
مگه میشه یه نفر اینقدر ایمان واعتماد داشته باشه.
یعنی میشه ما هم یکمی از این اعتمادی که ابراهیم به خدا داشت رو ما داشته باشیم
من خودم یه مادر هستم اصلا تصور اینکه اتفاقی برای بچه هام بیافته دیوونه میشم.
از امروز میخوام بچه هامو بسپرم به خودش ودیگه نگران آینده اونا نباشم وبه خدا اعتماد کنم
توی صحبت های استاد که میگفتن بهترین حمایت از بچه هامون حمایت نکردنه. منم میخوام از امروز این حرف استاد رو سرلوحه ی کارام بکنم وهمچنین مثل خلیل الله به خدا اعتماد کنم.
خدایا شکرت که وارد این دوره شدم روزبه روز بیشتر رشد میکنم
به نام خداوند عزیزم
سلام به استاد جان و خانم شایسته عزیز و بچهای گل سایت
استاد چقدر این بحث توحید و اسم حضرت ابراهیم فرکانسش عجیبه که هر وقت ازش فایلی از شما میشنوم یا مطلبی توی قران میخونم ، نه تنها سیراب نمیشم ازش ؛ که اتفاقا هر روز تشنه تر میشم و دوس دارم بازم از توحید و ابراهیم بخونم و بشنوم ؛
من چند ساله به عنوان تمرین فیلم ابراهیم خلیل الله رو هر چند ماه یکبار میبینم و با اینکه خیلی زیاد دیدمش ولی هر بار دوباره میبینمش واقعا منقلب میشم ، مخصوصا اون صحنه هایی که با قدرت و با توکل قوی به خدا با نمرود حرف میزنه ، یا اونجاهایی که از توحید و یگانگی خدا با پدرش آذر و اطرافیانشصحبت میکنه ؛ اونجایی که تو صحرای گرم عربستان زن و بچش رو رها میکنه ، اونجاهایی که شیطان بخاطر تفرقه انداختن بین هاجر و ساره نجوهای زیاد میکنه و ابراهیم تو اون لحظات سخت چجوری ایمانشو نشون میده و با خدای خودش صحبت میکنه ؛ چون فیلم به صورت تصویری هست انگار خیلی بیشتر بمن میچسبه و ملموس تره ؛
چقدر زیاد این بحث توحید که طی این سالها از فایلهای شما و آیات قران یاد گرفتن شخصیت منو رشد داد ، از آدمی که پر از شرک و ترس بودم ، از ادمی که چقدر زیاد آدمهای دیگه رو بت میکردم و فکر میکردم اونا قدرت خاصی دارن ، چقدر منو شجاع تر کرد ، چقدر آرامش منو بیشتر کرد وقتی که فکر میکنم فقط یه قدرت تو جهان هست ، چقدر خواسته های منو در دسترس تر کرد برام که با وجود این خدا هیچ خواسته ای واقعا غیر ممکن نیست ؛ من نباید آرزوهامو دفن کنم ، باید از خودش بخوام ، اونی که تمام کهکشان و ملیاردها سیاره رو اینقدر راحت مدیریت میکنه ، براش کاری نداره زندگی منو مدیریت کنه ، براش کاری نداره منو راحت به آرزوهام برسونه ؛
واقعا از شما بابت این فایلهای با ازرش ممنونم ، طی این سالها که با شما هستم چقدر بحث توحید بمن کمک کرد و بزرگم کرد ؛
عاشقتم استاد جان
خداست که معبودى جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مىگیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند. و به چیزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىیابند. کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست، و اوست والاى بزرگ. (255) در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست. (256) خداوند سرور کسانى است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مىبرد. ولى کسانى که کفر ورزیدهاند، سرورانشان [همان عصیانگران] طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مىبرند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.(257)
.
.
ترجمه ی آیه الکرسی
.
اگر روزی هزار بار این متن رو بخونم باز که انگار بار اولم هست که میخونمش
فایل نشانه دیروز من: «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
سلام به اساتید عزیزم
سلام به دوستان خوبم
وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا ﴿١٢5﴾
و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق گرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را دوست خود گرفت. (سوره نساء- آیه 125)
عید قربان، بزرگترین عید مسلمانان جهانه.
مقام حضرت ابراهیم در قرآن به عنوان یک اسطوره و به عنوان یک الگو بارها و بارها تکرار شده. به مقام خلیل اللهی رسیده، و خداوند بارها و بارها در قرآن گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید… پیرو آیین ابراهیم باشید… که او موحد بود و مشرک نبود، و از تمام آزمایشات ما سربلند بیرون آمد:
سوره نحل:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿120﴾
ابراهیم یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود.
شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿121﴾
او شکرگزار نعمتهای پروردگار بود، خدا او را برگزید، و به راه راست هدایتش کرد.
وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿122﴾
و ما در دنیا به او همت نیکو دادیم، و در آخرت از صالحان است.
ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿123﴾
سپس به تو وحی فرستادیم که از آئین ابراهیم، که خالی از هر گونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پیروی کن.
…………………………………………………………………………….
چند نفر از ما حاضریم یه چیزی که خیلی برامون مهم و باارزشه رو رها کنیم و بریم، و اعتماد کنیم که خداوند نگهبانشه و حمایتگرشه؟
+ هدف زندگی یک فرد، نمیتونه بچههاش باشه. و بهترین حمایتی که از بچههامون میتونیم داشته باشیم، اینه که، بچههامون رو حمایت نکنیم.
+ زمانی که حضرت ابراهیم احساس کرد که باید بره ماموریت، اون بچه رو تنها گذاشت و فقط از خدا یه درخواست کرد و گفتش: خدایا مردم رو دور اینها جمع کن… اینا تنها نمونن. و باور داشت.
سوره ابراهیم:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣5﴾
و زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ ۖ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٣6﴾
پروردگارا! آنها بسیاری از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروی کند از من است؛ و هر کس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی!
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿٣٧﴾
پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بیآب و علفی، در کنار خانهای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهای گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزی ده؛ شاید آنان شکر تو را بجای آورند!
رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ ۗ وَمَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿٣٨﴾
پروردگارا! تو میدانی آنچه را ما پنهان و یا آشکار میکنیم؛ و چیزی در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست!
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٩﴾
حمد خدای را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛ مسلّماً پروردگار من، شنونده دعاست.
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿4٠﴾
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم، پروردگارا: دعای مرا بپذیر!
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿4١﴾
بار الها، روزی که حساب به پا میشود بر من و والدین من و همه مؤمنان ببخشا.
…………………………………………………………………………….
و اینه اون تفاوت حضرت ابراهیم با خیلی از ماها:
1- ابراهیم تسلیمه….
2- باور داره، که خداوند حمایتش میکنه.
ما داریم در مورد تسلیم بودن صحبت میکنیم… ما داریم یه پله بالاتر از هر چیز دیگهای صحبت میکنیم.
تسلیم بودن به این معنا که:
من رها میکنم خودم رو
من خودم رو به خداوند میسپارم
و من ایمان دارم که خداوند حمایتم میکنه، کمکم میکنه.
من تا این حد تسلیمم…
و به این دلیله که انقدر این شخصیت توی قرآن برجست است. و خداوند هر جایی که میخواد از انسان کامل مثال بزنه، از حضرت ابراهیم مثال میزنه:
بخشهایی از آیات سوره مریم:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ﴿41﴾
در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود.
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَلَا یُبْصِرُ وَلَا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئًا ﴿42﴾
هنگامی که به پدرش گفت ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمیکند؟!
وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ﴿48﴾
و از شما و آنچه غیر از خدا میخوانید کناره گیری میکنم، و پروردگارم را میخوانم و امیدوارم دعایم در پیشگاه پروردگارم بیپاسخ نماند.
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا ﴿49﴾
هنگامی که از آنها و از آنچه غیر خدا میپرستیدند کناره گیری کرد ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم، و هر یک را پیامبر بزرگی قرار دادیم.
وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا ﴿50﴾
و از رحمت خود به آنها ارزانی داشتیم و برای آنها نام نیک و مقام مقبول و برجسته قرار دادیم.
ان شاالله که خدا کمک کنه که ما هم به این مسیر حرکت کنیم.
…………………………………………………………………………….
+ تفاوت آدمها توی همین ترسهاست.
تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:
من ایمان دارم که خداوند به من کمک میکند
من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دستهای خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمیمونم… بارم روی زمین نمیمونه… کارم حل میشه.
هیچ ایدهای ندارم، هیچ کسی رو هم نمیشناسم و کار و درآمدمی هم ندارم، ولی:
میرم توی دلش
من توکل میکنم به اون
و ایمان دارم که این کار انجام میشه
این اون چیزیه که تو باید در خودت ایجاد کنی، اگر میخوای توی زندگیت موفق بشی و اگر میخوای واقعاً پیشرفت کنی:
ایمان و تسلیم بودن در مقابل خداوند،
و ایمان داشتن به اینکه:
هدایت میشیم…
به اینکه مورد حمایت قرار میگیریم…
که خداوند بینهایت دست داره که به ما کمک کنه.
سوره عنکبوت:
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿26﴾
لوط به او ایمان آورد و گفت من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است.
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّهَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
و ما به او اسحق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوت و کتاب آسمانی قرار دادیم، پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.
…………………………………………………………………………….
خیلی باید روی خودم کار کنم که، توی هر شرایطی و توی هر موقعیتی، این تسلیم بودن رو در خودم ببینم که؛ من تسلیم پروردگار هستم.
اونوقت:
دیگه همیشه احساسم خوبه. چون:
همیشه ایمان دارم که خداوند هست و خداوند داره منو حمایت میکنه.
برخی از آیات سوره انعام:
وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿٧5﴾
و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان ها و زمین به ابراهیم نشان می دهیم تا از یقین کنندگان شود.
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿79﴾
من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم.
…………………………………………………………………………….
نکته مهم اینه که:
نشانه تسلیم بودن احساس خوبه
نشانه ایمان احساس خوبه
+ وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:
من حالم خوبه و احساس خوبی دارم
من پشتم گرمه و پیش میرم
من ناامید نمیشم…. من خسته نمیشم
ترسها منو در بر نمیگیره… شجاع میشم
حرکت میکنم و میگم: من حرکت میکنم، خداوند به من برکت میده.
من ایمان دارم که کمکم میکنه
من تسلیم امر پروردگارم
حتی اگر یه اتفاقی هم بیفته میگم: حتماً خوب بوده… من تسلیم خداوند هستم و تسلیم هستم نسبت به اتفاقاتی که برام به وجود میاد.
…………………………………………………………………………….
در مورد این موضوع فکر کن….. در مورد حضرت ابراهیم توی قرآن مطالعه کن. خیلی بهت احساس آرامش میده. خیلی شخصیت برجستهایه. خیلی متفاوته… خیلی متفاوته.
سوره هود:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ ﴿٧5﴾
چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشتکننده بود!
فقط فکر کن به شرایطی که داشت و کارهایی که انجام داد:
بخشهایی از سوره صافات:
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾
و از پیروان او ابراهیم بود.
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾
به خاطر بیاور هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد.
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾
هنگامی که به پدر و قومش گفت: اینها چه چیز است که میپرستید؟!
أَئِفْکًا آلِهَهً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾
آیا غیر از خدا، به سراغ این معبودان دروغین میروید؟
فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان میبرید؟
فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾
او نگاهی به ستارگان افکند.
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾
و گفت من بیمارم.
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾
آنها از او روی برتافته و به او پشت کردند.
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿91﴾
مخفیانه نگاهی به معبودان آنها کرد و از روی تمسخر گفت: چرا از این غذاها نمیخورید؟
مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾
چرا سخن نمیگوئید؟
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾
سپس ضربه ای محکم با دست راست و با توجه بر پیکر آنها فرود آورد.
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾
آنها با سرعت به سراغ او آمدند.
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾
او گفت: آیا چیزی را میپرستید که با دست خود میتراشید؟
وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾
با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهائی را که میسازید!
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾
آنها گفتند بنای مرتفعی برای او بسازید، و او را در جهنمیاز آتش بیفکنید!
فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾
آنها طرحی برای نابودی ابراهیم ریخته بودند ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم.
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾
و گفت: من به سوی پروردگارم میروم او مرا هدایت خواهد کرد.
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾
پروردگارا! به من از صالح ببخش.
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾
ما او را به نوجوانی بردبار و پر استقامت بشارت دادیم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿102﴾
هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم. بنگر نظر تو چیست؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿103﴾
هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد …
وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿104﴾
او را ندا دادیم که ای ابراهیم!
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿105﴾
آنچه را در خواب ماموریت یافتی انجام دادی، ما اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم.
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿106﴾
این مسلما امتحان مهم و آشکاری است.
وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿107﴾
ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم.
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿108﴾
و نام نیک او را در امتهای بعد باقی گذاردیم.
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿109﴾
سلام بر ابراهیم باد!
کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿110﴾
اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿111﴾
او از بندگان با ایمان ما است.
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿112﴾
ما او را به اسحاق، پیامبری صالح، بشارت دادیم.
امیدوارم که خداوند ما رو هدایت کنه و امیدوارم که ما هر روز به این قضیه فکر کنیم که تا چه حد میتونیم ایمانمون رو ببریم بالاتر و چون آدمهایی بودن که این کار رو کردن، پس ما هم میتونیم که این کار را انجام بدیم.
و همیشه از خدا بخواه که:
من رو حمایت و هدایت کن که ابراهیمت باشم.
سعی کنیم خودمون رو، و قلبمون رو، و ایمان و باورمون رو نزدیک کنیم به حضرت ابراهیم.
خدایا کمکمون کن و هدایتمون کن که مثل اون عمل کنیم…
که ترسهامونو بریزیم و بریم توی دل ترسهامون ….
و حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم که الله ما رو حمایت میکنه.
و هر کجا که بهش توکل کنیم، و هر کجا که ایمان داشته باشی و حرکت کنی، بارت روی زمین نمیمونه و کارت انجام میشه….
اونم با بهترین شیوه و با بهترین روش… با دستهایی که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکنی و هیچ ایدهای براشون نداری بهت کمک میکنه و واقعاً راضیت میکنه.
راضی میشی از این نگاهی که به جهان داری و از این تفکری که داری و نتیجهای که میگیری.
در تمام ابعاد ازش نتیجه میگیریم.
و وقتی توی زندگی تماماً با توکل و با ایمان پیش بری، خیلی زندگی قشنگ و آروم و بیدغه و بینگرانی و بدون ترسی خواهی داشت.
زندگیت پر از نعمت پر از سلامتی و پر از خوشبختی و پر از زیبایی خواهد بود.
و میشه که همه مردم این رو تجربه کنن. فقط ما باید روی باورهامون کار کنیم…
…………………………………………………………………………….
در مورد حضرت ابراهیم و داستانهای قرآنیش بیشتر بخون. روحیش رو بفهم، و ذهنیتش رو درک کن. نگاهش رو به جهان و نگاهش رو به خداوند و نگاه خداوند به اون رو ببین:
سوره شعرا:
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ﴿6٩﴾
و سرگذشت مهم ابراهیم را بر آنان بخوان،
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٧٠﴾
هنگامی که به پدرش و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟
قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ﴿٧١﴾
گفتند: بت هایی را می پرستیم و همواره ملازم پرستش آنها هستیم.
قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿٧٢﴾
گفت: آیا هنگامی که آنها را می خوانید، سخن شما را می شنوند؟
أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ﴿٧٣﴾
یا به شما سود و زیانی می رسانند؟
قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَٰلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿٧4﴾
گفتند: نه، بلکه پدرانمان را یافتیم که به این صورت عبادت می کردند!
قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿٧5﴾
گفت: پس آیا می دانید که آنچه می پرستید،
أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿٧6﴾
هم شما و هم پدران پیشین شما
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿٧٧﴾
هم آنان قطعاً دشمن منند، جز پروردگار جهانیان
الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿٧٨﴾
همان کسی که مرا آفرید و هم او مرا هدایت می کند،
وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿٧٩﴾
و آنکه او طعامم می دهد و سیرابم می کند
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿٨٠﴾
و هنگامی که بیمار می شوم، او شفایم می دهد
وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿٨١﴾
و آنکه مرا می میراند سپس زنده ام می کند
وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿٨٢﴾
و آنکه امید دارم روز جزا خطایم را بر من بیامرزد.
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿٨٣﴾
پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن.
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿٨4﴾
و برای من در آیندگان نامی نیک و ستایشی والا مرتبه قرار ده،
وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَهِ جَنَّهِ النَّعِیمِ ﴿٨5﴾
و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان،
وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ﴿٨6﴾
و پدرم را بیامرز که او از گمراهان است.
و ببین خدا چه جوری در موردش صحبت میکنه. کافیه که آیاتی که خداوند در مورد حضرت ابراهیم گفته رو بخونی تا ببینی که جنسش با بقیه آیات متفاوته:
وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّىٰ
و ابراهیم همان که به طور کامل وفا کرد (آیه 37 سوره نجم)
سوره صافات:
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿٨٣﴾
و به راستی ابراهیم از پیروان نوح بود،
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨4﴾
هنگامی که با دلی پاک به سوی پروردگارش آمد.
سوره ص:
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ ﴿45﴾
و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را صاحبان دستها و چشمها.
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿46﴾
ما آنها را با خلوص ویژه ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود.
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿47﴾
و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند.
جنسش، جنس یه عشق ناب پروردگاره انگار که درباره نزدیکترین دوستش داره صحبت میکنه:
بخشهایی از آیات سوره انبیاء:
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ ﴿66﴾
گفت: آیا به جای خدا چیزهایی را میپرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمی رسانند؟
أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿6٧﴾
اُف بر شما و بر آنچه به جای خدا می پرستید؛ پس آیا نمیاندیشید؟
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿6٨﴾
گفتند: اگر می خواهید کاری انجام دهید او را بسوزانید، و معبودانتان را یاری دهید.
قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ ﴿6٩﴾
گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش.
وَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ ﴿٧٠﴾
و بر ضد او نیرنگی سنگین به کار گرفتند پس آنان را زیانکارترین قرار دادیم.
وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ ﴿٧١﴾
و او و لوط را نجات داده و به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان برکت نهاده ایم، بردیم.
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَهً ۖ وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ ﴿٧٢﴾
و اسحاق و یعقوب را به عنوان عطایی افزون، به او بخشیدیم و همه را افرادی شایسته قراردادیم.
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ﴿٧٣﴾
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند، و انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.
…………………………………………………………………………….
و این خیلی بهت کمک میکنه برای اینکه راهت رو پیدا کنی برای اینکه یه جوری عمل کنی که خدا هم درباره ما هم اینجوری صحبت کنه.
سوره ممتحنه:
قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿4﴾
برای شما تاسی نیکی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، هنگامی که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع همچنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید، جز آن سخن ابراهیم که به پدرش وعده داد که برای تو طلب آمرزش میکنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم. پروردگارا! ما بر تو توکل کرده ایم، و به سوی تو بازگشتیم، و سرانجام همه به سوی تو است.
انشاالله که هممون با صالحان محشور بشیم.
سلام مهشید عزیزم
ممنون بابت کامنت کامل و جامعی که نوشتی و نکات این جلسه رو با دقت و به زیبایی هر چه تمامتر، برای ما بیان کردی.
*
مرور چند نکته:
تسلیم بودن به این معنا است که:
من رها میکنم خودم رو
من خودم رو به خداوند میسپارم
و من ایمان دارم که خداوند حمایتم میکنه، کمکم میکنه.
من تا این حد تسلیمم…
تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:
من ایمان دارم که خداوند به من کمک میکند
من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دستهای خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمیمونم… بارم روی زمین نمیمونه… کارم حل میشه.
نشانه تسلیم بودن احساس خوبه
نشانه ایمان احساس خوبه
وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:
من حالم خوبه و احساس خوبی دارم
من پشتم گرمه و پیش میرم
من ناامید نمیشم…. من خسته نمیشم
ترسها منو در بر نمیگیره… شجاع میشم
حرکت میکنم و میگم: من حرکت میکنم، خداوند به من برکت میده.
*
خدا رو هزار بار شکر برای هدایت شدنم به سمت این کامنت پرمحتوا و زیبا. خیلی ممنونم دوست من.
برات آرزوی رسیدن به خیلی بیشتر از سقف تمام آرزوهات رو دارم
و امیدوارم زندگی عاشقانه و فوقالعادهای رو تجربه کنی، بسیار سلامت باشی، آرامش و آسایش داشته باشی، عزتمند باشی، آبرومند باشی، موفق باشی، ثروتمند باشی و در رفاه کامل زندگی کنی،
و در یک کلام، در هر دو جهان، بسیار خوشبخت و سعادتمند باشی.
با عشق و احترام فراوان، دوست تو، مریم
مریم عزیز، دوست من، سلام.
امیدوارم که خوب و شاد باشی.
ممنون از اینکه وقت گذاشتی و کامنتم رو خوندی و بسیار خوشحال شدم از دیدن پاسخت.
خوشحالم از اینکه برات مفید بوده و از مرور نکاتی که تکرار کرده بودی خیلی لذت بردم.
نکاتی که نوشتی رو نشانه ای از طرف خدا در پاسخ به سوالات توی ذهنم، و گفتگویی که امروز با خدا داشتم، دونستم.
مریم جان، دعا و آرزوهایی که آخر کامنتت نوشتی، اینقدر شیرین و سخاوتمندانه است که دفعه اول که خوندمش، مطمئن نبودم که تا پایان خط، هنوز این دعا ادامه داره…
تک تک کلماتی که در این دعا استفاده کردی برام باارزش و دلنشین هستن.
امیدوارم زندگی برات همینطور سخاوتمند، و در تمام ابعادش، همراه با آسانی و عزت و رضایت باشه.