این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام. این هفته من برنده قرعه کشی تخفیف خرید از سایت شدم . خوشحالم که شانس خوبی دارم.
هنوز این فایل را گوش نکردم اما دوست دارم نظرم را اعلام کنم.
من فکر می کنم رها کردن ذهن و آرام ماندن بهترین راه حل است . این که ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم اولین کار است .
من متوجه شدم کار اصلی ذهن رها کردن است هیچ فکری در ذهن نمی ماند ذهن پویا و محرک است درست مثل ارتعاش و افکار ما مرتب به بالاتر خود منتقل می شوند . یعنی اگر در حال فکر کردن به افکار خوب باشیم فکر خوب بعدی و به همین ترتیب فکر بهتر جایگزین می شود . پس بهترین کار پویا نگه داشتن ذهن و جایگزین کردن افکار و باورهای بهتر است .
اگر احساس خوبی نداریم این حس به ما می گوید در مسیر اشتباه هستیم که از همان مسیر باید در جهت درست و احساس خوب بیفتیم و افکار بهتر انتخاب کنیم . من خودم با رها کردن این کار را بهتر انجام می دهم .وقتی حسم بهتر می شود ذهنم را به سمت روحم یعنی حس درونی ام یا همان خداوند راهنمایی می کنم .
اگر بخواهم جواب این سوال را بدهم که چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟
زمانی که به هماهنگی روحی و ذهن و بدنی می رسم . یعنی زمانی که دیگر نمی پرسم که کی به خواسته ام می رسم چرا که با تمام وجودم باور دارم که می رسم یا خواهم رسید یا خودم را در حال رسیدن به ان هر لحظه می بینم . یعنی با خواسته ام یکی شده ام . یعنی با فکرم ذهنم باورم و روحم و کیهان یکی شده ام .
به نظر من برای کنترل ورودی هامون بهترین راه حل فکر کردن هستش
مثلا یه چند نفر که دارن از گرونی و تورم و اینها حرف میزنن و ما ناخودآگاه در اون جمع هستیم عوض کردن عقاید اونها یا اینکه بگیم در مورد تورم حرفی نزنند کار سختی هستش
بهترین راه حل اینکه که از اون محل دور بشیم و یا اگه داریم حرف های اونا رو میشنویم بهایی به حرف های اونها ندیم / اگر ما بتونیم عقاید و باورهای خودمان رو درست کنیم به تدریج با کسانی هم صحبت میشویم که با هم در یک راستا قرار داریم و باورهای درستی از قوانین هستی دارند.
اما برای شروع مثل خودم چون در سطح پایینی از این عقاید قرار دارم شاید بهتر است با خود بگوییم که این ها افرادی هستند که باور های نادرست دارند و به سختی خواهند توانست به ثروت ها و نعمت های بزرگ و بیشتر دسترسی پیدا کنند !
دوستان اگه به نظرتون حرف هایم درست و سطح پایین هستند ببخشید چون تازه کار هستم و هنوز در ابتدای راه قرار دارم.
سوال دوم: چه راهی یا چه ایده ای دارید برای بهتر کنترل کردن ورودی های ذهنتان و بهتر تمرکز کردن روی خوبی ها و زیبایی ها ؟
کامل از صبح تا شب هندزفری گوشم می گذارم و انواع فایل های استاد را در طول شب و روز می شنوم
دیدن با دید موفقیت: اکثر برخوردها و حرکت ها را موفقیت می بینم مثلا یکی از بچه ها یک هفته بدون اینکه هیچ ناراحتیای پیش اومده باشه، با من و با همه حرف نمی زند بقیه شاید خیلی ناراحت شوند ولی من اینجوری نگاه می کنم که این موفقیت است که تونسته به اون چیزی که در ذهنش است عمل کند یا بین همه ی افراد ٬ترین٬ است این موفقیت است.
تحسین دیگران: هر جا که رابطه ی زیبایی را می بینم و موفقیتی می بینم و ساختمان خوشکل یا بزرگی رو می بینم یا انسان بسیار خوش تیپ و خوشکلی رو می بینم بسیار بسیار زیاد تحسینشان می کنم و در دلم بهشان تبریک می گویم و به احساس خیلی خوبی می رسم
مهم نبودن دیگران: با این فکر که مهمترین فرد در دنیا خودم هستم پس هر حرف و یا حرکت و نظر هر کسی کمترین اهمیتی ندارد و فقط و فقط خودم مهم هستم . اینجوری خیلی خیلی کم نظر و برخورد و حرف دیگران رویم تاثیر دارد.
خودش حل می شود: این دید را اخیرا ایجاد کردم که به محض برخورد با مشکلی ، می گویم این مشکل خیلی کوچک است و زمان که بگذرد خودش خود به خود حل می شود و من فقط باید در احساس خوب باشم
احساس سپاسگزاری: با سپاسگزاری خیلی خیلی زیاد (به طوری که از ته دل به حس سپاسگزاری می رسم) از اتفاقاتی که برایم رخ می دهد هم از طریق اطرافیانمان و هم از هر طریق دیگری
سوال پرسیدن: در هر موقعیتی قرار بگیرم از خودم سوال می پرسم که الان چه جوری نگاه کنم الان چه دیدی داشته باشم الان چه سیستم و چه باوری را درست کنم که احساس بهتری داشته باشم؟ که احساسم خوب باشد؟ و فکر می کنم و جمله ای جالب و قانع کننده به ذهنم می آید و حسم خوب می شود.
خندیدن با صدای بلند: اگر جوکی یا حرف جالبی را بشنوم یا حرکت یا صحنه ی جالب و خنده داری ببینم با صدای بلند و از ته دل می خندم.
پیاده روی: با پیاده روی و در عین حال هندزفری هم گوشم باشد و فایل های استاد رو گوش کنم
آواز خواندن: با آواز سنتی کار کردن
پیاده روی و سخنرانی: خیلی وقت ها بیرون می روم و پیاده روی طولانی مدت همراه با سخنرانی و توضیح قوانین کیهانی برای خودم یا مخاطبان در ذهنم ، خیلی خیلی احساس خوبی بهم می دهد
پیاده روی و حرف زدن: در مورد خواسته ها و هدف هایم
پیاده روی و ژست بدنی: با پیاده روی با حالت سینه جلو و سر بالا و راست و محکم و با اعتماد به نفس و متوازن راه رفتن
استاد من دو بار نشستم براتون رسیدن به خواسته ام رو نوشتم ولی هر دو تاش هم آخرش صفحه رفت. یک بار نتم روشن بود پرید گفتم شاید به خاطر نت باشه دومی بار هم نت رو خاموش کردم به آخرش که رسیدم صفحه رفت. دو ساعت وقتم الکی پرید.
براتون خلاصه مینویسم دیگه نمیتونم همش رو بنویسم.
من از آموزش های شما تو بسته هاتون استفاده کردم راست شو میگم شل شل استفاده میکردم. و به هیچ نتیجه ای هم نرسیدم. ولی یه هدف انتخاب کردم که بهش برسم. خیلی راه رو انتخاب کردم چون خلاصه مینویسم دیگه نمیگم. ولی بعد از چند ماه پاشنه آشیلم رو پیدا کردم.
اول اینکه من از هر قسمت روانشناسی ثروت یک فایل صوتی درست کرده بودم و گوش میدادم و اصلا جواب نمیگرفتم. یه روز بهم الهام شد یکی یکی روشون کار کن. این کار رو کردم و جواب گرفتم. مثل هم نمیزنم طولانی نشه دوباره بپره.
دوم شاد بودن و احساس خوب داشتن. تصمیم گرفتم شاد باشم میزدم و میرقصیم. میگفتم و میخندیدم و اصلا با افرادی که بهم احساس بدی میدادند رابطه برقرار نمیکردم. و واقعا شرایط زندگیم تغییر کرد.
سومی من مقاومت های ذهنیم رو از بین بردم روزی دو سه بار مراقبه میکردم و فقط به نفس کشیدنم توجه میکردم. و من که چند ماه دنبال هدفم بودم بهش نمیرسیدم با استفاده از همین سه مورد در عرض یک هفته به خواسته ام رسیدم.
ممنون. اون دو بار قبلی خیلی بهتر و احساس خوبی براتون نوشتم ولی نشد دیگه. دوستان از این روشها استفاده کنید معجزه رو در زندگی تون ببینید.
من به تازگی عضو این خانواده شدم و این اولین دیدگاه من هست
نظرات تعدادی از دوستان را خوندم و براستی که آموزه های بسیاری ازشون آموختم
و حالا نظر من اینه:
در درجه اول انسان باید هدف و معنای زندگیشو کشف کنه
یعنی به چه دلیل زنده هست و منظور از زندگی کردنش چیه؟
آیا اومده تا به یک سری از خواسته هاش برسه و خوب زندگی کنه و تموم
وقتی هدف و معنای زندگیش رو پیدا کرد حالا باید بفهمه که رسالتش در گسترش جهان چیه؟ به عبارت دیگه خداوند چه قابلیتها و استعدادهایی بهش داده تا با استفاده از اونها به کمال انسانی برسه و قدمی برای گسترش جهان برداره
حالا وقتی هدف و معنای زندگیش رو پیدا کرد و ماموریتش رو فهمید چیه و چشم انداز خودش رو روشن و واضح مشخص کرد دیگه ورودیهای ذهنش هر چیزی نیست
هر چه که لازم باشه تا اون رو در مسیر ماموریت و چشم اندازش قرار بده و به اونها نزدیکترش کنه وارد ذهنش میکنه
حالا میتونه خواندن کتابهای خاص باشه و یا یادگیری مهارتی خاص و یا تکرار جملات مثبت و مربوط به اهدافش و هرچه که لازم بدونه براش مفیده
ضمیر ناخودآگاه اون طوری عمل میکنه که صحنه ها و شنیدارها و گفتگوهای غیر مرتبط با خواسته هاش در ذهنش وارد نمیشن و یا ماندگار نمیشن
مثل تیر انداز ماهری که به غیر از هدف چیز دیگری رو نمیبینه
چشم انداز روشن و آشکار قبله ی آمال این فرده
به جهت اون میخوره، میخوابه، حرف میزنه، تلاش میکنه و …
وقتی آگاهانه به سمت اون حرکت میکنه ذهنش دیگه مجالی برای هر چیزی به غیر از خواسته های اون نداره
من خودم به شخصه هدف و معنای زندگیم رو کشف کردم
ماموریتم هم میدونم چیه
چشم اندازم هم تا حدود زیادی مشخص شده و نیاز به پول دارم تا بتونم کم کم
اون رو مجسم کنم و با یاری خدای مهربان و استفاده از روشهای استاد عباسمنش میتونم به این ثروت برسم
یه نکته ی بسیار مهم در کنترل ورودیها؛
ایمان ١٠٠% به خدای مهربان هست
وقتی ایمان داری که هدفمند آفریده شدی و کسی که تو را آفریده همه چیز رو در وجودت برای رسیدن به خواسته هات قرار داده و خودش به عنوان یک قدرت برتر، خلاق، خیر خواه کمکت میکنه دیگه منفی ها رو نمیبینی و شناخت زیبائیهای اطرافت میشه ورودیهای ذهنت
میفهمی که خداوند خیر مطلقه و از او هیچ شری صادر نمیشه
به او اعتماد داری و میدونی که اگر چالش و مسئله ای برات پیش بیاد هدیه ای از جانب اوست برای رشد و کمال تو
ما همه پاره ای از روح الهی هستیم و آنقدر مقاممون بالاست که هیچوقت فکر و یا عملی که دون مقام ماست انجام نمیدیم بنابراین گفتارمون، رفتارمون همه مثبت و خیر میباشد و وقتی مثبت در ذهنت جایگزین شده دیگه جایی برای منفی ها نیست
از دوستان عزیز ممنونم که نظر منو خوندید
امیدوارم ذهنتون اینقدر از مثبت ها پر بشه که دیگه جایی برای منفی ها باقی نمونه … آمین یا رب العالمین?
امیدوارم که همگى روز زیبایى را شروع و یا به شب رسانده باشید. من به این باور رسیدم که همه چیزها را خودم خلق میکنم . یا میتونم از آن لذت ببرم یا با کلى فکر و خیال الکى حرف دلم و گوش ندم و منتظر نظر بقیه باشم و به جاى پرورش دادن ذهن خودم دنباله رو دیگران باشم. من همیشه به خاطر کارم توانستم فایل هاى استاد را گوش کنم و فقط یکبار آن ها را دیده ام. در قسمتى دیدم که استاد میگفت برأى آنکه از احساس بد به احساس خوب برسیم کافیست یک قدم به احساس خوب نزدیک شویم و با حرکتى مثل پریدن از روى یک کاشى به کاشى دیگر در ذهنم حک شد. من از هنگامى که زندگى جدیدى را شروع کردم هر وقت به مانع و یا احساس بدى بر میخورم شروع به حرکتى که استاد کرد میکنم و شروع میکنم به انجام آن، مثل بازى لى لى در بچگى و به دنبال پریدن از موانعم با خنده به دنبال راه حلى براى آن میگردم تا سنگ بازی زندگى ام را کمى دور تَر پرت کنم و یا با آن نقاشى بکشم . در همین حال کلى ایده هاى بهتر به ذهنم میرسد و کمى راحتتر آن را حل و تفسیر میکنم. بد نیست گاهى مثل بچها رفتار کنیم و کمى در دنیاى آنها سیر کنیم مثل بچها همه چیز را بپرسیم گاهى بدیهى ترین چیزها در جلوى چشمانان قرار دارند و ما آنها را نمیبینیم . من عادت دارم با صداى بلند تمام راهایى که رفتم و به نتیجه نرسیده ام را براى خودم میگم جورى که انگار دارم براى شریکم میگم بعد همه چیز دانه دانه به ذهنم میرسد. نکته دیگر اینکه فکر کنید امروز اولین باریست که به یک جاى جدید رفتید و اطرافتان را با همان اشتیاق و کنجکاوى نگاه کنید ، مطمئن باشید که همه چیز رنگ دیگر به خود میگیرد و به کل فرکانس جدیدى میگیرید و لبخند را نیز فراموش نکنید ، کافیست یک بار امتحان کنید تفاوت دید خود را کاملا احساس میکنید . در هر کجاى دنیا که هستید خوب و خوش باشید.
دو مورد از مهمترین اقدامات لازم برای کنترل ورودی را استاد در فایل دوم چگونه درآمد خود سه برابر کنیم بیان کرده، اول اینکه تلویزیون را کاملا کنار بگذاریم و دوم اینکه تمام افرادی را که انرژی مثبتی ندارند با احترام از آنها فاصله بگیریم.
علاوه اینها یک اقدام خیلی مؤثر که خودم انجام دادم این بود که غیر از تلگرام همهی شبکههای اجتماعی را حذف کردم، که در تلگرام کانال استاد و چند کانال دیگر که مفید هستند باقی مانده. دیگر سعی نمی کنم چیزی را به کسی ثابت کنم چون هر چقدر زور میزنم خودم از مسیر اصلی دور میشم. از مجالس غیبت دوری میکنم چون تماما تمرکز بر ناخواسته هاست. اگر در جایی یک بچه و چند بزرگسال وجود داشته باشد من وقتم را با صحبت کردن با بچه کوچولو میگذرونم چون همه اطرافیانم افکار کاملا منفی دارند. دیگر موسیقی را خیلی کم گوش میکنم زیرا حتی اکثر آهنگهای شاد هم حرفهایی که درشون گفته میشه منفیه. مواظب نجواهای ذهنم هستم تا اونا را به یه سمت خوب هدایت کنم و …
خداوندا به خاطر استاد، وبسایتش و دوستانم سپاسگزارم
از استاد به خاطر این مسابقه زیبا و مفید سپاسگزارم
همچنین از دوستانم سپاسگزارم که کامنت من را می خوانند و تایید می کنند
من مدت زیادی ه که دارم برای بهتر شدن شرایطم روی ذهنم کار می کنم. اما این فایل مثل چراغی راهم را روشن کرد و من متوجه اشتباه هم شدم. من سعی می کردم تا خود را برای رو به رو شدن با شرایط بد قوی کنم و بتوانم دشواری ها را تحمل کنم. در حالی که حالا فهمیدم اصلا نباید درگیر شرایط بد شوم. باید از بدی ها ، زشتی ها ، دروغ ، فقر ، کاستی و …. دور شوم. حتی وقتی وسط ماجرا هایی هستم که نمی خواهمش، ذهنم را با تصاویر زیبا ، موسیقی ، فکر کردن به خاطرات خوب و … آرام کنم.
من برای کنترل ورودی های ذهنم اینکار ها را انجام می دهم:
1٫ افراد منفی اطرافم را تا آنجا که می شود محدود می کنم و وقتی کنارشون نیستم اصلا توی فکرم راه نمی دم.
2٫ سعی می کنم لبخند بزنم. لبخند مصنوعی. چون باعث میشه حالم بهتر بشه.
3٫ خودم را دوست می دارم و از خودم مراقبت می کنم. به خودم هدیه های کوچک میدم.
4٫به کلمه کلمه حرف های که می گویم و می نویسم دقت می کنم.
5٫ ترانه هایی با شعر های منفی گوش نمی دم.
6٫ تلویزیون نگاه نمی کنم.
7٫ سعی می کنم تا آنجا که می توانم شرایط بد را تحمل نکنم و تغییر بدم. (علی رغم اینکه اکثر مردم صبر و تحمل را یک خصوصیت خوب می دانند من تحمل کردن را دوست ندارم)
8٫شکرگزاری می کنم.
9٫توی ذهنم با خودم حرفهای خوب ومثبت می زنم و گاهی که حالم بد باشه و نتوانم مثبت باشم ، توی ذهنم آواز می خونم تا دچار درگیری ذهنی نشوم.
….
خدا رو شکر می کنم که روزهایی که به قانون عمل می کنم ، همه چیز به خوبی پیش می ره و من منتظر پیشرفت های خیلی زیاد توی زندگی هستم.
به امید روزهای بهتر و بهتر برای همه افراد خانواده عباس منش.
سلام خدمت شما خانم غلامی بزرگوار.واقعا به قول استاد مطالب دوستانی مثل شما خودش یک کتابه وباعث میشه افرادی که واقعا میخواهن یاد بگیرن همه مطالبی که میخواهن یکجا همو رو داشته باشن باتشکر ازشما
امروز برای اولین بار جرات کردم بنویسم چون چیزی رو از خدا خواستم و سپردم به دست خودش.همین امروز به خواسته ای که میخواستم رسیدم و وظیفه خودم دونستم که سپاسگزاری کنم..هر روز عکس استاد عزیزم رو در کنار 2 تا از صمیمی ترین اعضای خانواده ام دارم و هر روز از استاد عزیز سپاسگذاری می کنم.
در مورد ورودهای که استاد فرمودن ما معمولا فکرمون همه جا و همیشه منفی بوده اما با صحبتهای و رهنمودهای استاد عزیز دیگه وجود نداره.وقتی به موهبتهای که خدا به ما عطا فرموده فکر میکنم نمونه بارزی از باورهای مثبتی دز ذهن خودم وارد میکنم که این تازه اول راهه.فکر کردن به نکات مثبت و موهبتهای که داریم و تمرین فراوانی و فکر به آرزوهای که یه زمانی فقط آرزو بود ولی الان داریمش راههای هست که می تونیم ورودی هامون رو کنترل کنیم.سپاسگذاری می کنم از استاد عزیز با راهنمایی های درستشان….
سلام. این هفته من برنده قرعه کشی تخفیف خرید از سایت شدم . خوشحالم که شانس خوبی دارم.
هنوز این فایل را گوش نکردم اما دوست دارم نظرم را اعلام کنم.
من فکر می کنم رها کردن ذهن و آرام ماندن بهترین راه حل است . این که ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم اولین کار است .
من متوجه شدم کار اصلی ذهن رها کردن است هیچ فکری در ذهن نمی ماند ذهن پویا و محرک است درست مثل ارتعاش و افکار ما مرتب به بالاتر خود منتقل می شوند . یعنی اگر در حال فکر کردن به افکار خوب باشیم فکر خوب بعدی و به همین ترتیب فکر بهتر جایگزین می شود . پس بهترین کار پویا نگه داشتن ذهن و جایگزین کردن افکار و باورهای بهتر است .
اگر احساس خوبی نداریم این حس به ما می گوید در مسیر اشتباه هستیم که از همان مسیر باید در جهت درست و احساس خوب بیفتیم و افکار بهتر انتخاب کنیم . من خودم با رها کردن این کار را بهتر انجام می دهم .وقتی حسم بهتر می شود ذهنم را به سمت روحم یعنی حس درونی ام یا همان خداوند راهنمایی می کنم .
اگر بخواهم جواب این سوال را بدهم که چه زمانی به خواسته ام می رسم ؟
زمانی که به هماهنگی روحی و ذهن و بدنی می رسم . یعنی زمانی که دیگر نمی پرسم که کی به خواسته ام می رسم چرا که با تمام وجودم باور دارم که می رسم یا خواهم رسید یا خودم را در حال رسیدن به ان هر لحظه می بینم . یعنی با خواسته ام یکی شده ام . یعنی با فکرم ذهنم باورم و روحم و کیهان یکی شده ام .
سلام
به نظر من برای کنترل ورودی هامون بهترین راه حل فکر کردن هستش
مثلا یه چند نفر که دارن از گرونی و تورم و اینها حرف میزنن و ما ناخودآگاه در اون جمع هستیم عوض کردن عقاید اونها یا اینکه بگیم در مورد تورم حرفی نزنند کار سختی هستش
بهترین راه حل اینکه که از اون محل دور بشیم و یا اگه داریم حرف های اونا رو میشنویم بهایی به حرف های اونها ندیم / اگر ما بتونیم عقاید و باورهای خودمان رو درست کنیم به تدریج با کسانی هم صحبت میشویم که با هم در یک راستا قرار داریم و باورهای درستی از قوانین هستی دارند.
اما برای شروع مثل خودم چون در سطح پایینی از این عقاید قرار دارم شاید بهتر است با خود بگوییم که این ها افرادی هستند که باور های نادرست دارند و به سختی خواهند توانست به ثروت ها و نعمت های بزرگ و بیشتر دسترسی پیدا کنند !
دوستان اگه به نظرتون حرف هایم درست و سطح پایین هستند ببخشید چون تازه کار هستم و هنوز در ابتدای راه قرار دارم.
سوال دوم: چه راهی یا چه ایده ای دارید برای بهتر کنترل کردن ورودی های ذهنتان و بهتر تمرکز کردن روی خوبی ها و زیبایی ها ؟
کامل از صبح تا شب هندزفری گوشم می گذارم و انواع فایل های استاد را در طول شب و روز می شنوم
دیدن با دید موفقیت: اکثر برخوردها و حرکت ها را موفقیت می بینم مثلا یکی از بچه ها یک هفته بدون اینکه هیچ ناراحتیای پیش اومده باشه، با من و با همه حرف نمی زند بقیه شاید خیلی ناراحت شوند ولی من اینجوری نگاه می کنم که این موفقیت است که تونسته به اون چیزی که در ذهنش است عمل کند یا بین همه ی افراد ٬ترین٬ است این موفقیت است.
تحسین دیگران: هر جا که رابطه ی زیبایی را می بینم و موفقیتی می بینم و ساختمان خوشکل یا بزرگی رو می بینم یا انسان بسیار خوش تیپ و خوشکلی رو می بینم بسیار بسیار زیاد تحسینشان می کنم و در دلم بهشان تبریک می گویم و به احساس خیلی خوبی می رسم
مهم نبودن دیگران: با این فکر که مهمترین فرد در دنیا خودم هستم پس هر حرف و یا حرکت و نظر هر کسی کمترین اهمیتی ندارد و فقط و فقط خودم مهم هستم . اینجوری خیلی خیلی کم نظر و برخورد و حرف دیگران رویم تاثیر دارد.
خودش حل می شود: این دید را اخیرا ایجاد کردم که به محض برخورد با مشکلی ، می گویم این مشکل خیلی کوچک است و زمان که بگذرد خودش خود به خود حل می شود و من فقط باید در احساس خوب باشم
احساس سپاسگزاری: با سپاسگزاری خیلی خیلی زیاد (به طوری که از ته دل به حس سپاسگزاری می رسم) از اتفاقاتی که برایم رخ می دهد هم از طریق اطرافیانمان و هم از هر طریق دیگری
سوال پرسیدن: در هر موقعیتی قرار بگیرم از خودم سوال می پرسم که الان چه جوری نگاه کنم الان چه دیدی داشته باشم الان چه سیستم و چه باوری را درست کنم که احساس بهتری داشته باشم؟ که احساسم خوب باشد؟ و فکر می کنم و جمله ای جالب و قانع کننده به ذهنم می آید و حسم خوب می شود.
خندیدن با صدای بلند: اگر جوکی یا حرف جالبی را بشنوم یا حرکت یا صحنه ی جالب و خنده داری ببینم با صدای بلند و از ته دل می خندم.
پیاده روی: با پیاده روی و در عین حال هندزفری هم گوشم باشد و فایل های استاد رو گوش کنم
آواز خواندن: با آواز سنتی کار کردن
پیاده روی و سخنرانی: خیلی وقت ها بیرون می روم و پیاده روی طولانی مدت همراه با سخنرانی و توضیح قوانین کیهانی برای خودم یا مخاطبان در ذهنم ، خیلی خیلی احساس خوبی بهم می دهد
پیاده روی و حرف زدن: در مورد خواسته ها و هدف هایم
پیاده روی و ژست بدنی: با پیاده روی با حالت سینه جلو و سر بالا و راست و محکم و با اعتماد به نفس و متوازن راه رفتن
با سلام خدمت استاد عزیز.
استاد من دو بار نشستم براتون رسیدن به خواسته ام رو نوشتم ولی هر دو تاش هم آخرش صفحه رفت. یک بار نتم روشن بود پرید گفتم شاید به خاطر نت باشه دومی بار هم نت رو خاموش کردم به آخرش که رسیدم صفحه رفت. دو ساعت وقتم الکی پرید.
براتون خلاصه مینویسم دیگه نمیتونم همش رو بنویسم.
من از آموزش های شما تو بسته هاتون استفاده کردم راست شو میگم شل شل استفاده میکردم. و به هیچ نتیجه ای هم نرسیدم. ولی یه هدف انتخاب کردم که بهش برسم. خیلی راه رو انتخاب کردم چون خلاصه مینویسم دیگه نمیگم. ولی بعد از چند ماه پاشنه آشیلم رو پیدا کردم.
اول اینکه من از هر قسمت روانشناسی ثروت یک فایل صوتی درست کرده بودم و گوش میدادم و اصلا جواب نمیگرفتم. یه روز بهم الهام شد یکی یکی روشون کار کن. این کار رو کردم و جواب گرفتم. مثل هم نمیزنم طولانی نشه دوباره بپره.
دوم شاد بودن و احساس خوب داشتن. تصمیم گرفتم شاد باشم میزدم و میرقصیم. میگفتم و میخندیدم و اصلا با افرادی که بهم احساس بدی میدادند رابطه برقرار نمیکردم. و واقعا شرایط زندگیم تغییر کرد.
سومی من مقاومت های ذهنیم رو از بین بردم روزی دو سه بار مراقبه میکردم و فقط به نفس کشیدنم توجه میکردم. و من که چند ماه دنبال هدفم بودم بهش نمیرسیدم با استفاده از همین سه مورد در عرض یک هفته به خواسته ام رسیدم.
ممنون. اون دو بار قبلی خیلی بهتر و احساس خوبی براتون نوشتم ولی نشد دیگه. دوستان از این روشها استفاده کنید معجزه رو در زندگی تون ببینید.
شاد باشید.
سلام به خانواده ی بزرگ استاد عباسمنش
من به تازگی عضو این خانواده شدم و این اولین دیدگاه من هست
نظرات تعدادی از دوستان را خوندم و براستی که آموزه های بسیاری ازشون آموختم
و حالا نظر من اینه:
در درجه اول انسان باید هدف و معنای زندگیشو کشف کنه
یعنی به چه دلیل زنده هست و منظور از زندگی کردنش چیه؟
آیا اومده تا به یک سری از خواسته هاش برسه و خوب زندگی کنه و تموم
وقتی هدف و معنای زندگیش رو پیدا کرد حالا باید بفهمه که رسالتش در گسترش جهان چیه؟ به عبارت دیگه خداوند چه قابلیتها و استعدادهایی بهش داده تا با استفاده از اونها به کمال انسانی برسه و قدمی برای گسترش جهان برداره
حالا وقتی هدف و معنای زندگیش رو پیدا کرد و ماموریتش رو فهمید چیه و چشم انداز خودش رو روشن و واضح مشخص کرد دیگه ورودیهای ذهنش هر چیزی نیست
هر چه که لازم باشه تا اون رو در مسیر ماموریت و چشم اندازش قرار بده و به اونها نزدیکترش کنه وارد ذهنش میکنه
حالا میتونه خواندن کتابهای خاص باشه و یا یادگیری مهارتی خاص و یا تکرار جملات مثبت و مربوط به اهدافش و هرچه که لازم بدونه براش مفیده
ضمیر ناخودآگاه اون طوری عمل میکنه که صحنه ها و شنیدارها و گفتگوهای غیر مرتبط با خواسته هاش در ذهنش وارد نمیشن و یا ماندگار نمیشن
مثل تیر انداز ماهری که به غیر از هدف چیز دیگری رو نمیبینه
چشم انداز روشن و آشکار قبله ی آمال این فرده
به جهت اون میخوره، میخوابه، حرف میزنه، تلاش میکنه و …
وقتی آگاهانه به سمت اون حرکت میکنه ذهنش دیگه مجالی برای هر چیزی به غیر از خواسته های اون نداره
من خودم به شخصه هدف و معنای زندگیم رو کشف کردم
ماموریتم هم میدونم چیه
چشم اندازم هم تا حدود زیادی مشخص شده و نیاز به پول دارم تا بتونم کم کم
اون رو مجسم کنم و با یاری خدای مهربان و استفاده از روشهای استاد عباسمنش میتونم به این ثروت برسم
یه نکته ی بسیار مهم در کنترل ورودیها؛
ایمان ١٠٠% به خدای مهربان هست
وقتی ایمان داری که هدفمند آفریده شدی و کسی که تو را آفریده همه چیز رو در وجودت برای رسیدن به خواسته هات قرار داده و خودش به عنوان یک قدرت برتر، خلاق، خیر خواه کمکت میکنه دیگه منفی ها رو نمیبینی و شناخت زیبائیهای اطرافت میشه ورودیهای ذهنت
میفهمی که خداوند خیر مطلقه و از او هیچ شری صادر نمیشه
به او اعتماد داری و میدونی که اگر چالش و مسئله ای برات پیش بیاد هدیه ای از جانب اوست برای رشد و کمال تو
ما همه پاره ای از روح الهی هستیم و آنقدر مقاممون بالاست که هیچوقت فکر و یا عملی که دون مقام ماست انجام نمیدیم بنابراین گفتارمون، رفتارمون همه مثبت و خیر میباشد و وقتی مثبت در ذهنت جایگزین شده دیگه جایی برای منفی ها نیست
از دوستان عزیز ممنونم که نظر منو خوندید
امیدوارم ذهنتون اینقدر از مثبت ها پر بشه که دیگه جایی برای منفی ها باقی نمونه … آمین یا رب العالمین?
سلام به همه دوستان :
امیدوارم که همگى روز زیبایى را شروع و یا به شب رسانده باشید. من به این باور رسیدم که همه چیزها را خودم خلق میکنم . یا میتونم از آن لذت ببرم یا با کلى فکر و خیال الکى حرف دلم و گوش ندم و منتظر نظر بقیه باشم و به جاى پرورش دادن ذهن خودم دنباله رو دیگران باشم. من همیشه به خاطر کارم توانستم فایل هاى استاد را گوش کنم و فقط یکبار آن ها را دیده ام. در قسمتى دیدم که استاد میگفت برأى آنکه از احساس بد به احساس خوب برسیم کافیست یک قدم به احساس خوب نزدیک شویم و با حرکتى مثل پریدن از روى یک کاشى به کاشى دیگر در ذهنم حک شد. من از هنگامى که زندگى جدیدى را شروع کردم هر وقت به مانع و یا احساس بدى بر میخورم شروع به حرکتى که استاد کرد میکنم و شروع میکنم به انجام آن، مثل بازى لى لى در بچگى و به دنبال پریدن از موانعم با خنده به دنبال راه حلى براى آن میگردم تا سنگ بازی زندگى ام را کمى دور تَر پرت کنم و یا با آن نقاشى بکشم . در همین حال کلى ایده هاى بهتر به ذهنم میرسد و کمى راحتتر آن را حل و تفسیر میکنم. بد نیست گاهى مثل بچها رفتار کنیم و کمى در دنیاى آنها سیر کنیم مثل بچها همه چیز را بپرسیم گاهى بدیهى ترین چیزها در جلوى چشمانان قرار دارند و ما آنها را نمیبینیم . من عادت دارم با صداى بلند تمام راهایى که رفتم و به نتیجه نرسیده ام را براى خودم میگم جورى که انگار دارم براى شریکم میگم بعد همه چیز دانه دانه به ذهنم میرسد. نکته دیگر اینکه فکر کنید امروز اولین باریست که به یک جاى جدید رفتید و اطرافتان را با همان اشتیاق و کنجکاوى نگاه کنید ، مطمئن باشید که همه چیز رنگ دیگر به خود میگیرد و به کل فرکانس جدیدى میگیرید و لبخند را نیز فراموش نکنید ، کافیست یک بار امتحان کنید تفاوت دید خود را کاملا احساس میکنید . در هر کجاى دنیا که هستید خوب و خوش باشید.
سلام دوستان عزیز
دو مورد از مهمترین اقدامات لازم برای کنترل ورودی را استاد در فایل دوم چگونه درآمد خود سه برابر کنیم بیان کرده، اول اینکه تلویزیون را کاملا کنار بگذاریم و دوم اینکه تمام افرادی را که انرژی مثبتی ندارند با احترام از آنها فاصله بگیریم.
علاوه اینها یک اقدام خیلی مؤثر که خودم انجام دادم این بود که غیر از تلگرام همهی شبکههای اجتماعی را حذف کردم، که در تلگرام کانال استاد و چند کانال دیگر که مفید هستند باقی مانده. دیگر سعی نمی کنم چیزی را به کسی ثابت کنم چون هر چقدر زور میزنم خودم از مسیر اصلی دور میشم. از مجالس غیبت دوری میکنم چون تماما تمرکز بر ناخواسته هاست. اگر در جایی یک بچه و چند بزرگسال وجود داشته باشد من وقتم را با صحبت کردن با بچه کوچولو میگذرونم چون همه اطرافیانم افکار کاملا منفی دارند. دیگر موسیقی را خیلی کم گوش میکنم زیرا حتی اکثر آهنگهای شاد هم حرفهایی که درشون گفته میشه منفیه. مواظب نجواهای ذهنم هستم تا اونا را به یه سمت خوب هدایت کنم و …
خداوندا به خاطر استاد، وبسایتش و دوستانم سپاسگزارم
از استاد به خاطر این مسابقه زیبا و مفید سپاسگزارم
همچنین از دوستانم سپاسگزارم که کامنت من را می خوانند و تایید می کنند
با سلام خدمت استاد گرامی و همه ی دوستان.
من مدت زیادی ه که دارم برای بهتر شدن شرایطم روی ذهنم کار می کنم. اما این فایل مثل چراغی راهم را روشن کرد و من متوجه اشتباه هم شدم. من سعی می کردم تا خود را برای رو به رو شدن با شرایط بد قوی کنم و بتوانم دشواری ها را تحمل کنم. در حالی که حالا فهمیدم اصلا نباید درگیر شرایط بد شوم. باید از بدی ها ، زشتی ها ، دروغ ، فقر ، کاستی و …. دور شوم. حتی وقتی وسط ماجرا هایی هستم که نمی خواهمش، ذهنم را با تصاویر زیبا ، موسیقی ، فکر کردن به خاطرات خوب و … آرام کنم.
من برای کنترل ورودی های ذهنم اینکار ها را انجام می دهم:
1٫ افراد منفی اطرافم را تا آنجا که می شود محدود می کنم و وقتی کنارشون نیستم اصلا توی فکرم راه نمی دم.
2٫ سعی می کنم لبخند بزنم. لبخند مصنوعی. چون باعث میشه حالم بهتر بشه.
3٫ خودم را دوست می دارم و از خودم مراقبت می کنم. به خودم هدیه های کوچک میدم.
4٫به کلمه کلمه حرف های که می گویم و می نویسم دقت می کنم.
5٫ ترانه هایی با شعر های منفی گوش نمی دم.
6٫ تلویزیون نگاه نمی کنم.
7٫ سعی می کنم تا آنجا که می توانم شرایط بد را تحمل نکنم و تغییر بدم. (علی رغم اینکه اکثر مردم صبر و تحمل را یک خصوصیت خوب می دانند من تحمل کردن را دوست ندارم)
8٫شکرگزاری می کنم.
9٫توی ذهنم با خودم حرفهای خوب ومثبت می زنم و گاهی که حالم بد باشه و نتوانم مثبت باشم ، توی ذهنم آواز می خونم تا دچار درگیری ذهنی نشوم.
….
خدا رو شکر می کنم که روزهایی که به قانون عمل می کنم ، همه چیز به خوبی پیش می ره و من منتظر پیشرفت های خیلی زیاد توی زندگی هستم.
به امید روزهای بهتر و بهتر برای همه افراد خانواده عباس منش.
سلام خدمت شما خانم غلامی بزرگوار.واقعا به قول استاد مطالب دوستانی مثل شما خودش یک کتابه وباعث میشه افرادی که واقعا میخواهن یاد بگیرن همه مطالبی که میخواهن یکجا همو رو داشته باشن باتشکر ازشما
به نام بی نام او
امروز برای اولین بار جرات کردم بنویسم چون چیزی رو از خدا خواستم و سپردم به دست خودش.همین امروز به خواسته ای که میخواستم رسیدم و وظیفه خودم دونستم که سپاسگزاری کنم..هر روز عکس استاد عزیزم رو در کنار 2 تا از صمیمی ترین اعضای خانواده ام دارم و هر روز از استاد عزیز سپاسگذاری می کنم.
در مورد ورودهای که استاد فرمودن ما معمولا فکرمون همه جا و همیشه منفی بوده اما با صحبتهای و رهنمودهای استاد عزیز دیگه وجود نداره.وقتی به موهبتهای که خدا به ما عطا فرموده فکر میکنم نمونه بارزی از باورهای مثبتی دز ذهن خودم وارد میکنم که این تازه اول راهه.فکر کردن به نکات مثبت و موهبتهای که داریم و تمرین فراوانی و فکر به آرزوهای که یه زمانی فقط آرزو بود ولی الان داریمش راههای هست که می تونیم ورودی هامون رو کنترل کنیم.سپاسگذاری می کنم از استاد عزیز با راهنمایی های درستشان….