پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 83 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شهرام حریری گفته:
    مدت عضویت: 2800 روز

    سلام جناب عباس منش اول بگم خیلی ممنونم با این فایل که گذاشتید خیلی انرژی مثبت دریافت کردم مدتهاست من تو این مسیر هستم امیدوارم مثل شما به آرزوهام برسم دوباره و دوباره و این بار از کلام شما شنیدم که باید٬ باید و باید ورودیهای ذهن رو کنترل کرد خیلی مهمه از همه چیز دیگری در این راه مهمتره و بعد گام دیگه و نکته دیگه اینکه فرمودید قبل از بیان آموخته ها به دیگران فقط و فقط تلاش کنیم که اول خودمون تجربش کنیم خودمون ازش جواب بگیریم به قول شما اگه سریع اون آموخته رو به دیگران بگیم شکلش تغییر میکنه و شاید دیگه نتونیم برای خودمون عملیش کنیم ممنونم از اینکه این اول صبحی که به لطف بارش برف و نعمت خدادای باید دو ساعت دیرتر بریم این انرژی مثبت رو از شما دریافت کردم برای شما و همه دوستان آرزو میکنم : همیشه کامروا باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    mohammad mohammadi گفته:
    مدت عضویت: 2260 روز

    با سلام و خسته نباشید به خانواده عباسمنش

    به نام خدا که همه چی رو تسخیر ما کرده

    وقتی ورودی مثبت تو ذهن ما فراگیرد باورهای ما قوی تر میشود تجربه من شیطان خیلی رو این موضوع فرکانس و باور جا داره چوم حتی اگر یه روری باور داشتی به جای یه به چیزی برسی یا دریافت کنی شیطان سعی میکند که تو اقدام به مرحله بعد یا فراموش کردن بکند برای پیشرفت و رسیدن به خواسته ها ورودی کنترل ذهن و با باورهای مثبت بریم جلو و به هرحال شک در دل انسان هست یادمان باشد که ادمهای کمی در این دنیا به فکر تغییرن مثل امامی حسینی که فقط هفتاد دو تن باور داشتن با حسین میرن بهشت جنگیدن تو تاریخ یا تو هرچیزی بر اساس معلومات که خوندم ادمهای کم باور دارند و پیشرفت میکنن از نظر باور پس ما باور داشته باشیم که با انها هستیم و یقین داشته باشید که ارزش زندگی رو داره که باور تغییر کنیم و دست بزنیم طلا بشود زندگی قانون لیاقتهاست من اولین قدیمی که برای تغییر و باور داشتم دیدم به دانشگاه و رشته مورد علاقم رسیدم چون سدهای زیادی تو راهم بود بدجور و به عشقی که خواستم رسیدم و به کاری که دارم علاقه شدید دارم و به خیلی چیرهای که تو مسیر پیشرفت دارم

    به امید روزی که همتون فقط کامنت خداروشکر رسیدم را بیینم من که اول تغییر و باورم به چیزهای که خواستم رسیدم شما چطور ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمیه حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3283 روز

    با سالم خدمت دوستان عزیزم

    تجربه من از کنترل ورودی های ذهن اینکه وقتی افکار منفی به ذهنم هجوم میارن یه موزیک ویدیو نگاه می‌کنم یا میرم اینترنت و تصاویر دلخواهم را نگاه می‌کنم مثلا عکس خواننده مورد علاقه ام یا عکس پرنسس ها و شاهزادگان را نگاه می‌کنم و خیلی احساسم خوب میشه

    یا همین فایلهای سفر به دور امریکا خیلی عالی بود

    یا مثلا میرم با پدرم حرف میزم و میگیمو میخندیم

    یا غذا میخورم

    ولی از همشون بهتر برام رفتن به اینترنت و سرچ کردن در مورد یه عکس یا مطلب است

    در پناه خداوند مهربون شاد و سالم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    شهرام مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    سلام استاد

    میخوام سمینار برگزار کنم الان مشاوره میدم اما به بزرگتر دارم فکر میکنم

    امروز ازخواب بیدار شدم خب یکم افت انرژی داشتم دو روز هم بود ادامه باورسازی ها رو ننوشته بودم.بعد ذهن اومد وسط وبیشتر نا امید شدم از جایی که خدا هدایت میکنه یک فایلت وباز کردم گفته بودی رفتی تعویض روغنی و…

    بعد همین که وویست وگوش کردم گفتی تخفیف موبایل من اینها نشانه ست باید شاکر این کوچیکها باشید تا بزرگها بیاد.رفتم توی کانالم دیدم یک نفر در مورد مراقبه ازم سوال داره با خودم گفتم خدایا ببین الان ادمهای کمی در ظاهر دارند از من راهکار میگیرن اما شکر همین وبه جا میارم تو هم بر من بیفزا

    هیچ خدا انسان را بی سامان رها نمیکنه چون من با درک موضوع انرژی دارم این انرژی رو به دلخواهم شکل میدم

    فقط استاد میگم بعضی وقتها به سمینار فکر میکنم باز یکم ترس میاد توی ذهنم.

    اینکه مردم بیایند وسالنم پر شود .شما هم روز اول این حالتها را داشتی؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3088 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام استاد جان من این فایل رو همون زمانی که اومد روی سایت دیدم ویادم نیست پاسخ دادم یانه اما مطمعنم که درک الان رونداشتم پس دوباره پاسخ میدم که همین پاسخ من یه شیوه کنترل ذهن هست برای من ?

    اول نکاتی که ازحرفاتو برداشت کردم ⁦⁩?

    وقتی ازقوانین استفاده می‌کنی وسعی می‌کنی وردی های ذهن رو کنترل کنی به شکلی که به احساس بهتری برسی وقتی تمرکزت بر روی زیبایی هاوداشته هات وسپاسگزاری می‌کنی وقتی باورهای درستی درمورد سلامتی ثروت روابط وخداوند داری از همون لحظه چرخ دنده های زندگی ات روغن کاری میشود وراحتر اتفاقات خوب میوفته .

    اگر خواسته ای برات دوراز دسترس باشه وباور پذیر نباشه و بزرگ باشه برات دوراز دسترس خواهد ماند

    اما زمانی که روی خودت کار می‌کنی کلی اتفاقات دلخواه می‌افته وبا تایید این ها اتفاقات دلخواه بیشتری هدایت میشی

    از همون اول شروع کردن به کارکردن روی خودت وتمرین انجام میدهی وباور می‌کنی وفکرت وباورهاتو تغییر میدیهی از همان لحظه اتفاقات خوب رخ میدهد .زمانی آرزوهای به اصلاح بزرگ رخ میده که برات بزرگ پدیا نیافتنی نباشد وباور کنید که به راحتی اتفاق می افتند و نگران نباشید (یاد این جمله استاد افتادم که می‌گفت همون لحظه دریچه های قلبم بازتر میشه حالم خوبتر میشه پس وقتی رو خودم کار میکنم نتیجه همون لحظه به شکل اتفاق خوب رخ میدهد واگر دراین احساس خوب مدت زمان بیشتری بمانم حتما نتایج بزرگتری خواهد رسید )

    افکار خوب وباورهای خوب افکاری هست که به تو احساس آرامش قلبی میدهد وقتی نگران رسیدن به یک سری خواسته ها هستی از آنها دور میشوی

    درمسیر زندگی وقتی تمرکزت روی نکات مثبت باشه وقتی ازمسیر لذت میبری اتفاقات خوب باید رخ بدهد (من اینو توی فایل های سفر به آمریکا درک کردم که چقدر آسون میشه از هرچیز شادی بزرگ ساخت یه دنیا تشکر ازمریم جون برای اون سفر ?)وقتی ایمان وباورت قوی تر میشود وخدارابیشتر باور می‌کنی خود به خود اتفاق میافتد

    به خواسته هانچسب تا وقتی در حالت اظطراب ونکرانی هستی ازخواسته هادور میشوی ازلحظه به لحظه زندگیت لذت ببر چیه خاطر هراتفاق زیبا سپاسگزار خداوند باش

    یکی از چیزهایی که باعث میشه به خواسته هات برسی کنترل وردی های ذهن است هرچه که میبینی می‌شنوی فکر می‌کنی و تجسم می‌کنی در هر لحظه درحال ارسال فرکانس خواسته و یا ناخواسته هستی

    وقتی میخای درمورد باورهای افراد بفهمی به عملکرد آنها نگاه کن و همین نگاه به عملکرد خودم هم باورهامو نشون میده در رفتاروگفتار خودم که دقیق بشم میبینم که اعمال ناشی از کدوم باور های محدود کننده یا قدرتمند کننده است

    واما سوال مسابقه ؟شیوه شما برای کنترل ذهن ؟همون اول کامنت گفتم یکیش پاسخ به مسابقه هایی هست که من ازدست دادمشون

    دیدن فایل ها و گوش کردن اونا

    خواندن کامنت ها ونکته برداری

    تکرارآگاهی ها برای خودم

    حرف زدن با خودم راجب خواسته هام

    تجسم کردن وبا کلام انرژی دادن حین تجسم

    بلند بلند با خودم حرف زدن

    نگاه کردن به اطراف درخت آسمون خورشید و حرف زدن با اونا

    حرف زدن با پرندهای که تو خونه داریم

    دیدن عکس جاهایی که دوست دارم برم توی گوگل مپ

    دانلود عکس خواسته هام وساختن فیلم. با اونا

    خواندن نوشته های خودم

    خواندن کامنت های خودم برای دیدن تکاملم

    رقصیدن

    ورزش کردن ویوگا

    دیدن لباس ها کفش ها وطلا های پشت ویترین و تجسم خرید اونا و پرو کردن اونا

    استاد جان برای این دسته ازفایل هایی که مارو به تفکر وا میدارد بسیار سپاسگزارم توی همین پاسخ ها کلی باورهای غلط و درستمون رو پیدا میکنیم و جایگزین میکنیم عاشقتونم و در پناه الله یکتا سعادتمند باشید در دنیا و آخرت ?⁦⁩⁦⁩??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    سیدمجتبی آیت گفته:
    مدت عضویت: 1690 روز

    سلامی گرم از اعماق وجودم به استاد عزیزم وهمه دوستان.

    خدارو هزاران بار سپاس گذارم که در این مسیر بی نظیر و رویایی قدم گذاشتم مطمئن هستم که با ماندن در این مسیر زیبا وآگاهیهای نابی که خداوند در این مسیر و این سایت بی همتا در دنیا به من خواهد دادبه هر آنچه که روزی برایم آرزو بوده است خواهم رسید.

    بهترین راه کنترل ذهن برای من گوش دادن و دیدن فایلهای استاد به طور دائم و همیشگی است ومرور خواسته هایی که در این مدت آشنایی با استاد به طور چشم گیری به آنها رسیدم و توجه بر نکات مثبت زندگیم وشکر گزاری آنها است.

    برای توجه بر نکات مثبت اطرافم اول باید بتوانم آنها را ببینم چون قبلاً توجهی به نکات مثبت نداشتم و برای تمرکز بر آنها باید شکر گزار آنها باشم تا بیشتر از وجودشان لذت ببرم وازجنس آنها بیشترجذب کنم.

    امیدوارم درکم از این آگاهیها هر لحظه بیشتر شود و به آنها عمل کنم …

    استاد عزیزم به معنای واقعی کلمه دوستت دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    رحیم رستگاری گفته:
    مدت عضویت: 3242 روز

    من یه تشکر ویژه از همین جا از استاد میکنم ایشون با فایل های رایگان تاثیر خوبی روی من میگذارن.فایهای ایشون رو من خودم هر روز گوش میکنم مخصوصا هر وقت که نا امید میشم.بقول خود استاد همچنان که ایشون تونستن من هم میتونم.

    برای ایشون نهایت سعادت و خوشبختی رو آرزو مندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    به رویاهایت باور داشته باش گفته:
    مدت عضویت: 3101 روز

    Voicy:

    سلام خدمت استاد عزیز و تمامی اعضای گروه تحقیقاتی عباس منش

    چند تا پیشنهاد دارم که میتونه تمرکز ما را بگذار روی چیزهایی که می‌خواهیم به روی افکار مثبت

    مشخص کردن دقیق خواسته بسیاری از ما فقط داریم مثل همیشه ادامه می‌دهیم یعنی اصلا معلوم نیست ما خواست همان دقیقا چیه یعنی ما نمی آییم به اینکه ما چقدر پول و درآمد مثلاً امسال و یا این ماه می‌خواهیم داشته باشیم می خواهیم با چه افرادی باشیم می خواهیم چه تجربه ای جدید و متفاوت و قدرتمند را در یک مدت معلوم داشته باشیم یعنی ما فقط به خاطر ترس هامون ترس از اینکه نتونیم انجام بدیم و بریم دنبالش و اینا دقیقا خواستم

    رو واضح و مشخص به جهان اعلام نمی‌کنیم معاونتی که میدونیم شرایط و اتفاقات زندگی ما به خاطر درخواست ها و فرکانس‌های هست که فرستاده ایم و جهان بر اساس این فرکانسها زمینه‌ها را برای تجلی درخواست ما فراهم میکند تا وقتی در دقیقه 9 دی که چی میخواهید حالا در هر جمعی کاری که جهان میکنه بر طبق باورهای قبلی از اتفاقات را به وجود میاره یعنی روزهای مشابه با روز های قبلی تکرار می شوند

    حالا چه ارتباطی داره وقتی دقیق و واضح مشخص نکرده خواسته را یعنی تو قرار شرایطی که تا به حال تجربه کرده را دوباره تجربه کنید و از نظر تو اونا نا خواسته اند به این یعنی تو بازی تمرکز کردن روی نا خواسته ها و نکات ناخواسته و منفی که باز هم این شرایط برای تکرار شدند یعنی ناخودآگاه دوباره رفتی روی تمرکز بر نکات منفی و نا خواسته ها و گرنه شرایط طور دیگری رقم می‌خورد و اتفاقی که می‌افتد

    این است که وقتی دقیق مشخص کرده خواسته را از اولین اتفاقی که می‌افتد این است که احساس خوبی پیدا میکنید از اینکه میدونی دقیقا چی می‌خواهی ثانیا چون خواسته معلومه است که تو ذهنت است که چه کار کنیم و چه اقداماتی انجام بدی برای رسیدن به آن خواسته این یعنی ورودی های مناسب داری میری به ذهنت

    ثالثا چون جهان دقیقاً میدونه تو چی می‌خواهی مسیرهای رو میاره که تو به این خواسته آروم آروم برسید یعنی جهان هم کمک میکنه و با الهامات تو را در مسیر ورودی های مناسب بیشتری قرار میده وقتی که مسیر درست را انتخاب میکنید جهان هم کمک میکنه و مسیرهای درست بیشتری میاره و یعنی ورودی های مناسب بیشتر یعنی نتایج خوب بیشتر و وقتی مسیر مخالف با جهان هستی را انتخاب میکنید

    حتی جهان هم کمک میکنه که تو بیشتر وارد این مسیرها بشی و ورودی‌های نامناسب بیشتری داشته باشید در هردوصورت جهان مطیع فرمان توسط جان کلام اینکه وقتی واضح و مشخص به جهان اعلام نکردید که چه می‌خواهید به کار خودشو میکنه و اساس آن تمرکز می‌کند روی نا خواسته ها و دادن ورودی های نامناسب چون قانون ذهن است که راحت طلبی و دوست داره خودشو تو سختی اندازه و نخواهد کاری مخالف با عادت های قبلی خودش انجام بدهد

    ولی با مشخص کردن دقیق خواسته ها را به چالش می افتد که فکری به حال خواسته تو بکنه من چند تا کار برای اینکه این خواسته را فراموش نکنند انجام میدم خوب چون باید مرور کنید خواسته را به ارتعاش خواسته خود را نگه دارید تا حل بشه و با یک بار مشخص کردن و رفتن از نمیشه این قدم اول ولی من تجربه ای که به دست آوردن به کاری که انجام می‌دهند ارتعاشی نخواسته بهم اونم اینه که برای درآمد این ماهم

    مردم به او لا دقیق نوشتم من این ماه می خواهم این قدر درآمد خالص داشته باشند و امدم و روی یک اسکناس این مبلغ را نوشتم و زدم به دیوار خونه ام و هر وقت که میبینم اون به یاد خواسته اند می افتم به کار دوم این است که دقایقی برای تجسم انجام می دهند و فکر می کنم آخر ماه تو حسابم و دقیقا موجودی گرفتن و نوشته قابل برداشت آن مبلغ دلخواهم و نیز به مسیرهای که من و به خواستم برسون

    الان بعد نوشتن اسکناس و خواسته ام من اتفاقی با فردی آشنا شدم و ایشان جای را برای معرفی کردند که من مواد اولیه ای که برای کارهایی می خواهم را از آنجا تهیه کنند که هم ارزان است و هم نزدیک و نیز کارهای را در کانال خود گذاشت و نیز فردی را که تو کار من سالهاست فعالیت داره به معروف و از همه جا مشتری داره را معرفی کرد و من باهاش آشنا شدم و دارم یه عالمه راهنمایی خیلی خوب که ماه‌ها طول می‌کشید من به این نتایج برسد

    را از ایشان دریافت می‌کنند و با هم ارتباط خوبی برقرار کرده ایم که ادامه داره حتی منو تو گروهی گذاشت که تبلیغ رایگان داشت و با لینک ما گذاشتند و یک فرصت دیگه برای تبلیغ و چند نفر دیگه که تو کار من هستند و با سابقه طولانی و باهاشون تازگی ها آشنا شدم چقدر من دارم از آنها راهنمایی می‌گیرم و تجربه هاشان را به من می‌گویند خدا شاهده حتی یک بار هم نشده بگم که چرا بگیم به طور تقریبی

    تو رقیب هستی و این حرفها برعکس خیلی استقبال و تشویق کردند و این کار خداست که دل همه رو برات نرم می کنه تو باید به خواسته اش رسید وقتی خالصانه برای قدم برمی‌دارید و همه اینها و البته باز هستند که زیاد میشه بگم فقط من چند روزه که نمیگم صددرصد ولی در حد خواستم که ورودی‌ها مو انتخاب کنم و به خودم یادآوری کنم جهان به این خواسته و ناخواسته من تفاوتی قائل نیست

    و به هر کدام تمرکز کنند آن را گسترش می‌دهد پس بیایم و روی چیزهایی که می‌خواهم تمرکز کنند و کار دیگری که می کنم سپاسگزاری هست و همیشه من میروم در یک منطقه ای که پر از درختان میوه است به خانه های ویلایی دارد تنهایی آنجا به یاد می‌آورند نشانه هایی که آمدند داشته هام رو در غیر هایی که کردم و ازشون سپاسگزار خداوند می شود و این انگیزه ای بزرگ میشه برای من برای اینکه تمام روز احساس خوب بمونم

    و یک الهام بزرگ که فقط طول روز ورودی های مناسب را با تمرکز بر خواسته هایم به ذهنم بدهند موضوع دوم شناخت است همه می‌دانیم که انرژی حاکم بر جهان مثبت است و این جهان اساس و پایه نکات مثبت و زیبایی ها آفریده شده و ما هم جزئی از این انرژی هستیم در واقع واقعیت ما درون ما و فطرت ما مثبت و زیباست پس چرا ما از واقعیت خودمان دور می‌شویم چون ما در این تجربه زندگی و دیدن

    و شنیدن کمبودها و نازیبایی ها از شناختی که از واقعیت ثابت جهان داریم دور می‌شویم از شناختی که از خود واقعی مان که جزئی از واقعیت ثابت جهان هست دور می‌شویم و بعد تمرکز ها میره روی چیزهای غیر واقعی مثل کمبود خشم دزدی از نگرانی‌ها ناامیدی در واقع ما وقتی مصمم می‌شویم که روی خواسته ها تمرکز کنیم که به خودشناسی امیر و مناسبی برسیم این خودشناسی میتون شناخت بهتر از ثروت باشد

    چون وقتی که تو میری به در مورد ثروت شناخت پیدا می کنید و می کنید آن را و به قول قران در آن موضوع رسوخ می‌کنید در واقع تو داری خودت را در مورد آن موضوع مطالعه می‌کنید داری در مورد آن موضوع به واقعیت ثابتی که هست که ثروت همیشه هست ولی فقط غیر واقعی و ساختگی و در درون وجود دارد می رسید وقتی تفاوت فقر و ثروت را فهمیدی و عمیقاً درک کرده تو اینجا تصمیم می‌گیرید که انتخاب من

    مناسبی انجام بدید و قطعاً ثروت را انتخاب میکنید که با تو هماهنگ است و در هر موضوعی و در هر موضوعی همینطور و در کل ما اگر در مورد رفتارهای که در طول روز انجام می دهیم در برخوردها در تنهایی ها در ترس ها و ناامیدی ها در هر جمعی بیاییم و درمان آن مورد بیشتر مطالعه کنیم خودمان را به یک شناخت می‌رسیم که اگر بیایم به دنبال راهکاری باشیم که این رفتار را از ما سریع دور کنه و هماهنگی با خود واقعی همواره داشته باشیم و زمان رو بزاریم روی چیزهایی که می

    باید این را باور کنیم که خداوند بی نهایت مسیر زیبا و دوست دارد که به ما نشان بدهد و ما جایگزین رفتارهای قبلی که ناخواسته بیشتری رو می‌آورند کنیم و دوست یعنی اینکه هماهنگ با انرژی مثبت جهان که به ما پیشرفت بدهد جلو ببره و ما را قوی تر کنه و نزدیک تر به خود واقعی یعنی ما وقتی به شناخت مناسبی از خود به خواسته ها و رفتارهای ما نمی‌رسیم یک آرامشی ما را فرا می گیرد که ما خیلی

    با بکار بردن عقل و نه از روی احساسات اماره مسیرهای مناسب مثبتی را انتخاب می کنیم و آنها را گسترش می دهیم مثال اینکه همه ما دیده ایم که یک فردی که سالها به اعتیاد را تجربه کرده و الان راه سلامت و در پیش گرفته به فردی که تازه وارده این وضعیت شده است می خواهد یک نصیحت کمک کنند دقت کرده اید با چه قدرت ایمان و آرامش و شناختی می‌گوید راهی که تو داری میری و من رفتم تا تهش هیچی نداشت گشتم نبود نگرد نیست چرا واقعا این فرد رفتاری را

    که خود سال‌ها با تمام اهتمام انجام می‌داده الان چنین دیدگاه متفاوتی داره از رشت و مسیر درست آن را انتخاب کرده چون آن تجربه باعث شده در سوخت تو دل این مسیر و بداند که چی داره برای دادن چیزی نداره نفهمیدی که فقط همه چیز را ازش میگیره و ول کرده و آن شناخت از مسیر پیش رو را پیدا کرده و آن شناخت کرد مسیر پیش رو پیدا کرده و باعث شده که با مسیر مناسبی جایگزین کنند

    من الان یکی دو مورد از رفتارهایی که بیشتر وقتم و به هدر می دادند و من را روی نا خواسته هام می‌بردند را در مورد آنها نشستن و بیشتر با خودم بررسی شان کردم از احساسی که در من پدید می‌آورند از شرایط و اتفاقاتی که برای رقم می زنند از تاثیری که روی باورهای دارند از تاثیری که روی ارتباط با خدا و هماهنگی من می زارند و آمدن از نوشتن معایب دنبال کردن آنها به مزایای دنبال نکردن آنها و هر روز چند بار با خودم مرور می کنم و به جرات میگم که خداوند مسیرهای جایگزین و درست

    آنها را به من نشان داده به من خیلی ازشون دارم فاصله میگیرم و بیشتر به هماهنگی با خود نزدیک‌تر می‌شود به این وقت رو دارم میزارم روی خواسته هام به این مسیر خیلی روند خوب و رو به جلویی دارد و موضوعی که خود شناسی می‌تواند به ما بدهد قدرت تصمیم‌گیری ما را بالا میبرد وقتی خودت و خواسته را بشناسید و سریع برای تصمیم‌گیری و در واقع می‌پذیرید که پای تصمیم باشید چه ارتباطی دارد از این جهت که ما وقتی نتونی تصمیم بگیریم که مثلا برم بیزنس شخصی خودم را بزنم یا

    یا همان کارمند به مانند ازدواج کنم یا نکنم در سرما ادامه بدم یا ندم در واقع ما وقتی مردیم بین دو عمل و نمیتونیم تصمیم بگیریم داریم قسمتی از انرژی مان را صرف ناخواسته ما نمی کنیم و این باعث ورود تردید بیشتر به ما میشه و این یعنی تمرکز بر روی ناخواسته ولی وقتی تصمیم گرفته بشه حالا چه اشتباه و چه در سطح انرژی های این تردید پراکنده کرده بود برمی‌گردد و تو می‌توانی همه را بگذاری روی مسیری که انتخاب کردیم به خواسته است یعنی تو تونستی خیلی بیشتر

    چیزهایی که می خواهی را وارد زندگی کنیم و بیشتر توجه و بدی به نکات مثبت و موضوعات مثبت و تجربه یکی از تصمیمات دارم حاکی از اینکه من انرژی‌های رفته روی خواسته های خیلی سریع پیشرفت کردند و حرکت کردن به سمت جلو مثل من یکبار برای همیشه تصمیم گرفتند که دیگه ادامه تحصیل ندهند من که فقط درس را تنها راه می دانستند یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم از جایی که زندگی می کردند به موقعیت بهتر و سریع این کار را کردم و الان چقدر از جایی که رفتن رازی

    راضی هستند و چقدر افراد شرایط متفاوتی و بهتری را دارند تجربه می‌کنم و می‌بینم یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم تمام آن افرادی که قبلا توی زندگیم بودند را و به و با من هماهنگ نبودند رها کنند حالا می‌خواهند خوب باشند یا بد همه آنها را رها کردم الان چقدر راضیم از این کارم یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم قرص و دارو را کنار بگذارم معنی که تنها راه درمان را قرص می دانستند و در حالی که از آنها متنفر بودم و ولی الان حالم چقدر خوبه که دیگه نمیبینمش

    که دیگر آنها را نمی بینم کلام آخر اینکه همه این تصمیمات باعث شدند من فقط تمام تمرکز و انرژی ما بذارم روی چیزهایی که می خوام ورودی ها و نکات مثبت را در زندگی ام ای شاه بدهند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا شکری گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      سلام دوست عزیز

      از نوشته شما به من یادآوری شد که باید قطعی مشخص کنم که چی می‌خوام و فقط روی اون خواسته ام تمرکز کنم تا ذهنم بی هدف هزار جا نره و درعین حال آرام و رها باشم و ایمان داشته باشم خداوند یا از این راه یا از بی نهایت طریق دیگر مرا به خواسته ام میرساند و دست خداوندم رو در کمک و یاری به من همواره باز بزارم

      سپاسگزارم از دیدگاه زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    علیرضا بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 4080 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیزم

    برای کنترل ورودی ها این فعالیت ها رو انجام دادم :

    1٫ تمام آهنگ و ترانه های گوشیم رو پاک کردم و به جاش عبارت های تاکیدی که خودم ضبط کردم و دوره های آموزشی استاد رو تو گوشیم ریختم و زمانی که تو اتوبوس، مترو یا تاکسی هستم و یا دارم مسیری رو پیاده روی میکنم به این فایل ها گوش میدم تا هر لحظه تمرکزم روی خواسته هام ، روی نکات مثبت باشه

    2٫ تلویزیون رو تقربیاً از زندگیم حذف کردم. شاید تنها زمانی که پای تلویزیون میشینم موقع دیدن فوتبال باشه که حتی دارم کم کم به این سمت میام که فوتبال ها رو هم به جای اینکه بشینم پای تلویزیون کامل نگاه کنم ، فقط خلاصه ی بازی رو که خیلی از سایت ها بلافاصله بعد از بازی قرار میدن ببینم. این کار باعث شده وقت آزاد بیشتری داشته باشم و تو اون تایم یه کتاب خوب بخونم یا بخش از دوره های استاد رو که تهیه کردم مشاهده کنم.

    3٫ در انتخاب کتاب و مجله هایی که میخونم دقیق تر و حساس تر شدم. من همیشه به مطالعه علاقه داشتم و فک کنم از همین میانگین مطالعه ی ایرانی ها که میگن 1 دقیقه اس، 40 ثانیه اش بخاطر منه :d ؛ اما اتفاقی که نه یهویی بلکه به مرور برام رخ داده اینه که منابعی رو برای مطالعه انتخاب میکنم که قدرتمند ترم میکنن و این جور منابع رو تو آرشیوم نگه میدارم و همیشه بهشون سر میزنم اما کتاب و مجله هایی که منو از تمرکز روی نکات مثبت دور کنن به راحتی دور میندازم، فارغ از اینکه چقدر بهشون پول داده باشم.

    یه تجربه ی جالب شخصی از کنترل ورودی ها :

    تو ماه گذشته اتفاق جالبی برام رخ داد. در گذشته منم مثل خیلی از ایرانی ها به شدددددت درگیر سیاست بودم و اخبار این تیپی رو دنبال میکردم و تو کانال ها و صفحات این تیپی یا عضو بودم یا میچرخیدم اما برام خیــــــــــــــــلی جالب بود که تو مسائلی که ماه گذشته تو کشور رخ داد ، خیلی خیلی کمتر از قبل بهشون توجه نشون دادم. در حالی که اگر 5 سال قبل بود، مطمئنم حداقل روزی 3 ، 4 ساعت یا بیشتر برای پیگیری اخبار مربوط وقت میزاشتم و روزانه چند ده دقیقه با اطرافیانم در موردش گفت و گو میکردم اما خدا رو شکر میکنم و خوشحالم که تو مسائل ماه گدشته ، شاید میانگین فقط روزی 5 دقیقه به اون سمت کشیده میشدم و البته بلافاصله سعی میکردم دوباره ورودی هامو کنترل کنم و به خواسته هام توجه کنم.

    خدا رو شکر میکنم که دارم معجزه ی کنترل ورودی ها رو میبینم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    غزل محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    سلام دوستان

    در خصوص این فایل و وکلاً قانون جذب واقعیت هایی وجود داره که هر کس بر اساس تجربه خودش بهشون میرسه و هیچ قاعده ثابتی وجود نداره که بخواد برای همه یک جور جواب بده.بله طبیعی وقتی من احساس خوب دارم اتفاقات خوبی برام بیفته البته چه بسا اتفاقات خوب برای من نمیفته و فقط بخاطر تغییر نوع دیدگاه و زاویه دید منه که اتفاقات رو خوب می بینم ولی در خصوص رسیدن به آرزوها و خواسته حتی با رعایت تمام شرایط قانون جذب و انجام تمام تمرینات مربوط به اون، قضیه فرق می کنه. و قانون جذب برای همه بصورت یکسان عمل نمیکنه و نخواهد کرد.

    مثلا محاله که نتیجه ای رو که یه آدم غیر سیگاری مثلا تو 6 به دست میاره یه آدم سیگاری هم تو همون بازه زمانی بهش برسه.چون وقتی فرد سیگاری جلوی آیینه می ایسته و قربون صدقه خودش میره بلافاصله ضمیر ناخودآگاهش میگه تو اگه واقعا خودتو دوست داری چرا سم وارد بدنت میکنی البته این جمله به گوش نمیرسه ولی همه میدونیم که نمیشه سر ضمیر ناخودآگاه کلاه گذاشت.

    یا مثلاً نتیجه ای رو که یه فرد صادق و ساده لوح از قانون جذب میگیره هرگز قابل مقایسه با یه فرد دروغگو و بدبین نیست. مثلا وقتی یه فرد زود باور و صادق به صورت عبارت تاکیدی به خودش میگه که تو خیلی خوبی و خیلی توانمندی و … ضمیر ناخودآگاه اون فرد خیلی زود این عبارات را میپذیره و جواب میده در حالیکه اگر یه فرد دروغگو یا بدبین و شکاک به همه چیز، همین عبارات رو در مورد خودش بکار ببره ضمیر ناخودآگاهش هرگز به سادگی چنین عباراتی رو باور نخواهد کرد و همه ما میدونیم تا چیزی رو ضمیر ناخودآگاه نپذیره هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد.همینطور در نظر بگیرید تفاوت فرد حسود و غیر حسود رو و نیز تفاوت فرد خیر خواه و بد خواه رو.

    قطعا هرگز نمیشه پذیرفت یه فرد حسود با همون سرعتی که فرد غیر حسود به خواسته هاش میرسه به خواسته هاش برسه. در نتیجه باید این واقعیت رو پذیرفت که قانون جذب هرگز در مورد همه افراد یکسان جواب نخواهد داد.

    نکته اساسی دیگر :

    بیایید واقع بین باشیم. واقعیت این است که مردم ایران کتاب خوان نیستند در این بین افرادی مانند استاد عباسمنش پیدا میشن و چند کتاب میخوانند و با فروش علم خود به ثروت کلان میرسند. البته استاد عباسمنش تفاوت اساسی با دیگر افراد دارد و تفاوت ایشان در باوری است که نسبت به مطالعات خود دارد یعنی بسیاری افراد کتاب میخوانند ولی بدون اینکه خودشان مطالب همان کتب را باور داشته باشند آن را به دیگران منتقل کرده و پول میگیرند ولی استاد عباسمنش با ایمان کامل نسبت به مطالبی که خوانده به آنها عمل کرده و در عین حال به مردم منتقل میکند و بخاطر همین، حرفهای استاد قابل باورتر از دیگران است چون هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

    ولی سئوال اساسی من از استاد عباسمنش این است که اگر ایشان با همین باوری که نسبت به قانون جذب و .. دارند اقدام به برگزاری کنفرانس و سمینار و فروش باورهای خود نمیکردند و مثلاً بجای این کار به شغل بقالی مشغول می شدند آیا باز هم میتوانستند به همین سرعت ثروتمند شوند؟ جواب کاملاً واضح است . خیر. چون آنچه باعث ثروتمند شدن استاد شده نه فقط قانون جذب بلکه کتاب نخواندن مردم است.

    لطفا دقت کنید. استاد چند کتاب خوانده و آنها را باور کرده و بعد با برگزاری سمینار و فروش اطلاعات خود ثروتمند شده. حال اگر مردم خود کتابخوان بودند و دهها کتاب در مورد قانون جذب و … خوانده و به راحتی در چنین سمینار هایی شرکت نمیکردند باز هم استاد به همین سرعت ثروتمند میشد؟ نکته اساسی این است که قانون جذب وجود دارد و غیر قابل انکار است ولی چرا هر کس که چند کتاب در مورد آن میخواند فوراً قصد دارد با برگزاری سمینار آن را به همه منتقل کرده و ثروتمند شود؟ خب از قانون جذب در همان شغل قبلی خود استفاده کنند و از همان راه ثروتمند شوند چرا فوراً تغییر روش می دهند؟

    قطعاً خواهند گفت خب من عاشق این شغلم. سئوال اینجاست که چه کسی عاشق این شغل نیست؟ چه کسی بدش میاید که برای صدها و هزاران نفر سخنرانی کند و مشهور و ثروتمند هم شود؟

    دوستان هرگز منتظر نباشید که به همان سرعت که افرادی نظیر استاد عباسمنش که من شخصا مدیون ایشان هستم به ثروت رسیده اند شما هم به ثروت برسید. چون در ایران برگزاری سمینار برای نشان دادن راه ثروتمند شدن کوتاهترین راه ثروتمند شدن است.

    من چند کتاب در مورد قانون جذب میخونم بعد میام به شما میگم بیایید راه ثروتمند شدن از طریق قانون جذب رو یادتون بدم بعد شما میایید و به من پول میدید و من ثروتمند میشم بعد میگم دیدید قانون جواب میده بعد شما از من میپرسید چرا پس اینقدر دیر به ما جواب میده منم میگم چون باورتون ضعیفه . این اصل ماجراست اگر غیر از اینه افرادی نظیر استاد عباسمنش تمام ثروتی رو که از طریق فروش اطلاعات خودشون بدست آوردن رو پس بدن بعد برن از طریق یه شغل دیگه قانون جذب رو امتحان کنند ببینیم تو همه مشاغل قانون جذب یک جور جواب میده؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      علی هاشم بیکی گفته:
      مدت عضویت: 3011 روز

      سلام دوست عزیز

      بنظر من شما مفهوم قانون را خوب متوجه نشدید و هنوز حالا حالاها باید روی خودتون کار کنید. البته منم تازه کار را با استاد شروع کردم اما خوب میفهمم اشکال کارم کجا بوده و باید چگونه پیش برم. شاید ماها بیشتر سخنرانانی مثل استاد عباس منش را که بخاطر تعویض باورهای ما میگن که کجا بودن و الان کجان و به چه ثروتی رسیدن را میبینیم اما اگر بیشتر تحقیق کنیم متوجه میشیم که امثال عباس منش ها حتی یک صدم جامعه ثروتمندان جهان را هم تشکیل ندهند. بنابرین این سخن و تفکر شما کاملا اشتباه است.

      بازم از شما عذرخواهی میکنم

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        غزل محسنی گفته:
        مدت عضویت: 3076 روز

        سلام دوست عزیز

        من تجربه خودم رو از قانون جذب عرض کردم اگر چه ممکنه تجربه من به درد شما نخوره ولی معنیش این نیست که من قانون جذب رو درک نکردم. به نظر من هنوز تمام جوانب قانون جذب برای همه مشخص نشده و بدیهیه که هر تجربه ای میتونه به درک بهتر این قانون کمک کنه. مثلا شما مطمئن باشید که قانون جذب به همون سرعت که به یه فرد غیر سیگاری جواب میده به یه فرد سیگاری جواب نمیده و همینطور در مورد یه فرد ساده لوح و زودباور و یه فرد شکاک و بدبین تفاوت بسیاری وجود داره.

        اما در خصوص پیشرفت جناب عباسمنش از طریق آموزش قانون جذب باید بپذیرید که قطعا اگر ایشان از قانون جذب در شغل و حرفه دیگری استفاده میکرد مثلا میرفت یه قصابی باز میکرد و با استفاده از قانون جذب مشغول به کار میشد هرگز نمی تونست به این سرعت پیشرفت کنه کما اینکه با همین معلومات در شغل رانندگی نتونستن پیشرفت کنن و اگر شما با این عرایض بنده مخالفید نشون دهنده اینه که شما اصلا واقع بین نیستین.

        با تشکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: