این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
پارسال همین موقع کاری که دوست نداشتم و ول کردم و درخواست نوشتم
دقیقا متن درخواست این بود
خدایا من ذهنم حدوده و بلد نیستم تو نامحدودی ازت یه کار با درامد عالی نزدیک که بتونم عاشق اون کار بشم و تفریحم بشه خیلی زود زود بهم بدی خودت گفتی از من بخواین
نشانه هارو برام واضح کن و راهو برام هموار کن
به اسون ترین شیوه اون کارو سره راهم قرار بده
تو بزرگ و بخشنده ای و من امیدم تنها و تنها و تنها به توعه میدونم که تو بهترین هارو برای من میخوای
خدایا شکرت🙏🏻
یکشنبه ۲۵ خرداد ۹۹
و من به فاصله دو روزاینکارو پیدا کردم (دندونسازی)
ولی خب به دلیل یه اشتباهی باعث شد که تصمیم بگیرم که مارمو امسال هم بعد از یکسال رها کنم و اصلا نگران هم نیستم چون به خدا اعتماد دارم که همه چیز رو به بهترین شکل برای من چیده و همه چیز خیر
و دوباره امروز میخوام درخواست بدم برای یک کار بهتر و ارامش بیشتر و مطمئنم بزودی محقق میشه
من برای کنترل ورودی اول ک دیگ تلویزیونو کنارگذاشتم وبعد روابطموباتمام ادمایی ک افکارمنفی داشتن قطع کردم وازچیزایی وناخواسته هایی ک دوس نداشتم برام اتفاق بیوفته دوری کردم وواقعا عالی بود اول ازهمه حسموعالی کرده وبهم آرامش عجیبی داده ی حس اطمینان ازآینده یه حیال آسوده ازآینده ای زیبا
کلا هراتفاق ب ظاهربدی ک میوفته سعی میکنم ببینم دیدگاه روحم چیه شروع میکنم ب فکرکردن ک ازچه زاویه ای حسم خوب میشه باچ طرزفکری درمورداون مسئله وتاوقتی ک ب اون طرزفکره ک حسموخوب کنه برسم اینکاروادامه میدم وواقعا برام عالی جواب داده وبراحتی میتونم ب نکات مثبت اون لحظه توجه کنم وهمینطور چون دیدم توجه ب نکات مثبت چ تاثیراتی داره تمام تلاشمومیکنم ک فقط خوبی هاروببینم وتصمیم گرفتم باسریال سفربه دورآمریکاوزندگی دربهشت شروع کنم والانم سریال توجه ب نکات مثبت رومیبینم ک چشمم روب روی دیدن زیبایی ها ونکات مثب بازترکردن درواقع یادگرفتم ک ب چه چیزهایی توجه کنم
خب تاالان فکرمیکردم که اون لحظه هارابدگذروندم بااحساسات منفیم ولی الان متوجه شدم فقط حس اون موقعه مهم نیست بلکه وجوداون حس منفی به هردلیلی ،حالامیخادمنطقی باشه یاغیرمنطقی .میخادتوجیهی براش داشته باشیم یانداشته باشیم .اصلن مهم نیست .مطلب مهم اینه که مابااین احساسمون اتفاقات بعدی خودمون راهم به همون شکل ،میسازیم .
واین یه فاجعس که الان بااین آگاهی وشناخت از این قانون ،نتونیم ورودیهای ذهنمون راکنترل کنیم .
من هروقت تمرینی رامیخام شروع کنم یه باید،براخودم میزارم تاحساب کاردستم بیاد.واگرنه شل میگیرم .
کلمه (باید)منویادقانون میندازه .ویه انرژی خاصی بهم میده ولی هرجاهم نتونستم ازش زودمیگذرم ومیگم اشکال نداره دفه ی بعد.
وبه همین روندکم کم راحتروبهترازقبل ،میتونم ورودیهاموکنترل کنم .
البته ماانسانهاتولحظه ممکنه ،نتونیم ولی باتمرینهایی که داریم ،یواش یواش میتونیم چنددقیقه بعدش ،حداقل درست عمل کنیم .
الان سعی میکنم تمام توجهم به خودم وتغییرات خودم باشه .
دقیقاهمه نکته هایی راکه بالاگفتم رابرعکسش ،انجام میدم ونتایج فوق العاده ای می گیرم .
همیشه برای خودم برنامه می چینم حتی موسیقی گوش کردنم هم بابرنامس البته نه همیشه .منظورم اینه که نظم خاصی به کارام میدم.
ازخودم مراقبت می کنم والویت، انجام کارهای شخصی خودمه بعددیگران .
همه ی توقعاتم راازدیگران ،دارم پایین میارم .
شهامت بیان احساس ونه گفتن رادارم .
خلاصه این خودماهستیم که باانجام کارهایی که اشتباهه ،شایدبعضی جاهاهم ندونیم اشتباهه ولی بااحساس خوبی که پیدانمیکنیم ،متوجه میشیم .مقصرهستیم .
بایدتمام رفتارهاوکارهامون تومعیارحس خوب باشه اگه نبود،انجام ندیم بهتره .حتی اگه کمک به کسی باشه .
بایدیادبگیریم که هیچ کاری یارفتاری اجباری نیس وخودمون بااختیاروحس خوبمون اگه تمایل داشتیم انجام بدیدم .
نترسیم ،مواخذه نمیشیم .ازچشم هم نمی افتیم .
ماتغییرات درست داشته باشیم .هرکسی که هم مدار،ماس ،خودش میادسمت وسوی ما .
آخه بیشترکارای مابرای کسی حتی حرف زدنمون یه وقتایی ،فقط به خاطررضایت دیگرانه .
من که عجوبه بودم تواینکار.ولی دارم تلاش میکنم که بتونم فقط به زیبایی هاوداشته هاوهرچیزخوب ومثبت تمرکزکنم وجنبه های مثبت هرچیزی راببینم تاوروردیهام به سمت منفی ها،نره که لحظات بعدوروزخودم راخراب کنم .
تمرین هرروزم وگوش کردن مکرر،فایلهاودوره های استاد،انگیزه بخش وهدایتگرمسیرم هستش .
هیچ وقت حتی توطول روزبی هدف نباشیدچون ممکنه ازبیکاری ،ذهنتون به جاهایی که نبایدبره ،بره .
استادجونم عاشقتم قربونت شم که همه ی راه وروش شما،ورودیهای خوب وتوپ بهمون میده .
آدم وقتی انجام میده چقد،خودش ازخودش احساس رضایت میکنه وچقدخودشوقویترازبقیه می بینه .نه که مغرورباشم فقط اینکه خداروسپاسگزاروشاکرمیشم که تونستم متفاوت ازبقیه ،عمل کنم .این حس قدرت ،برام لذت بخشه .من انجام هرکارصحیحی راقدرت بزرگ تووجودم می بینم .چون به خاطرش تلاش کردم.واهمیت دادم تابه نتایج خوب برسم .
سپاس ازکسانی که باعث رشدوپیشرفت درونی مامیشن .
پس نتیجه می گیریم که خودمون باورودیهای سالم ودرست ومثبت ،میتونیم به نتایج عالی برسیم ودرهرلحظه هرچندناجالب ،آرامش داشته باشیم .وباگذرزمان وصبرولذت بردن وسپاسگزاری ازداشته هامون ،به همه ی خواسته امون برسیم .
راستی یه چیزم بگم .یه مطلب جدیدتواین فایل یادگرفتم .
میدونیدتاهمین لحظه ،به کلمه ی رویاوآرزودقت نکرده بودم ونمی دونستم این واژه ها فقط توخیال اتفاق میفته ،امروزاستادگفت وقتی میگی رویا ،یاآرزو،ینی باورنداری که اتفاق میفته .واین موضوع برام جالب بود.انگاردورازدسترس می بینیش .پس ازاین به بعدباقدرت تجسم ،وباورصددرصدویقین برای رسیدن به خواسته هام ،پیش میرم وبه جای اون کلمات از(هدف وخواسته )استفاده میکنم .ینی میگم دوست دارم به این هدف یاخواستم برسم ودیگه ازواژه ی رویا،یاآرزواستفاده نمیکنم .امیدوارم تونسته باشم منظورموبیان کرده باشم .
خیلی متن پر احساسی نوشتید مشخص و مشهوده که حرفهای دلتون هستش
ولی یه نکته هم من اگه تمایل داشتید جواب بدید
به ورودی های ذهن سوژه گفته میشه(این یک تعریف علمی هستش و برداشت خودم نیست)
و انواع سوژه ها اینها هستند
۱.سوژه های حواس محور(یعنی سوژه هایی که از طریق حواس ۵ گانه وارد ذهن ما میشن
۲.سوژه های فکر محور(یعنی ترکیب سوژه های حواس محور که وارد ذهن شده اند با سوژه های دیگه یا با تجربیات قبلی موجود در ذهن)
۳. سوژه های دین محور(سوژه هایی که بر اساس اعتقادات مذهبی وارد ذهن شده و تبدیل به باور شده اند)
جوابی که شما دادید فقط در خصوص امورات روزمره و فعالیت های روزانه بود و با اینکه تعداد زیادی نوشته بودید ولی به نظر من همه حوزه های ورودی ذهن رو بررسی نکرده بودید
لطفا بگید با سوژه های قبلی ذهنتون چه کار میکنید فقط راهکارتون اینه که که به همین ها توجه کنید تا اون ها کمرنگ بشن؟ و ثانیا با سوژه های اعتقادی ذهنتون چه کار میکنید؟
فقط راهکارتون رها کردن و توجه نکردنه یا دارید باورهای جدید اعتقادی هم جایگزین میکنید؟ ممنون از اینکه بهم جواب میدید لطفا کمی بیشتر و واضح تر بگید چونومن تازه وارد این جمع شدم و سطح بالایی ندارم در حد فایل های دانلودی سایت اون هم لایو ها و بخش کنترل ذهن فعال بودم و خیلی از اشارات و اصطلاحاتی که به کار میبرید رو متوجه نمیشم
امشب میخوام کاریو انجام بدم که قبلا شاید یکی از دورو دراز ترین مسیر هایی بود که باید می رفتم تا بتونم همچین کاریو انجام بدم یا توی موقعیتش حتی ببینم خودمو واحساسش بکنم
و اون همین کامنت نوشتن از نتایجم از اجرای قوانین توی زندگیم بود که جوااب داد. واقعا جواب داد و همینه مسیرش
یادمه اون اوایل که منم لیاقت بودن در این جمع عزیز وآگاه رو خدا بهم داد وعضو این خوانواده شدم
بعضی موقعه ها که یه فایلی حسابی به دلم مینشستو حال میکردم باهاش وخیلی اتفاقی مثلا یه کامنتی ازیکی بچه ها می اومد جلو چشمم ومی خوندمش ومیدیم که اتفاقعا توی اون کامنته نوشته میخواد از نتایجش بگه
خیلی ذوق میکردم و میگفتم دمشون گرم واقعا دارن نتیجه میگیرن وچه حالی میکنه العان که داره خودش زندگیشو رهبری میکنه
ومیگفتم چه حالی بکنم من اگر منم یه روزی بیامو از نتیجه دادن مسیری که رفتم بگم وبگم برای منم شد
تا بقیه هم پرقدرت وبا ایمان حرکت بکنن وبه خواسته هاشون برسن
وامشب خدارو بی نهایت سپاسگذارم که می تونم این حرفو بزنم وبگم شده و خوبم شده خوبم جواب داده این مسیر
حالا اول یه چیزو از آخر بگم که حتی همین فایلو دیدنو کامنت گذاشتن براشم کاملا هدایتی بود وهمین دو سه دقیقه پیش فهمیدم که عه العان منم توی اون جایگاهی هستم که از نتیجه گرفتنام بگم
خدارو شکر واقعا سپاسگذارشم
حالا یه کوچولو بگم از کجا به کجا رسیدم توی این مسیر
منی که باورهام راجب ثروت کلی مشکل داشت العان خیلیااش حل شده چون نتیجه تو دستمه وپولو ثروت العان بیشتراز هر زمان دیگه ای توی کل زندگیم بیشتر شده وداره بیشترو بیشترم میشه از بی نهایت طریق وهنوز بی نهایت طریق دیگه
روابطم که کلا با آدمای نا هماهنگ با زیبایی قطع شده بطوری که واقعا به طور معجزه آسا تموم اون آدمای پراز حسرتو کینه او دردو فحش به اینو اون کلا رفتن وخبریم ندارم اصلا ازشون واوناهم کاری به من ندارن
از لحاظ معنویتم منی که توی کل زندگیم چهارتا آیه از قرآنو نخونده بودم العان برای دفعه سوممه که دارم قرآنو از اول میخونم وپیش میرم وخوندنمم با دیدن رد پای قانون مندی خداست توی کل صحبتاش
واصلا تازه آشنا شدم با این خدای بی نهایت مهربانی که فقط کارش کیف حال دادن به بنده هاشه
از لحاظ آرامش که دیگه اصلا یادم نمی یاد من دیگه در به ظاهر بدترین موقعیت هام بیشتر از چند دقیقه ناراحت شده باشم ونتونم ذهنمو کنترلشو دستم بگیرم وتوجهمو تغیر بدم
واصلا دیگه خیلی خیلی کمم شده واقعا موقعیتی پیش بیاد که بخوام همون یه ذره رو هم ناراحت بشم
وکلا دیدم الخیر فی ما وقع شده در اکثر موارد
ودر مورد رسیدن به خواسته هاهم دیگه خیلی وقته عجلعه ای به اون شکل که اوایل داشتم داشته باشم وحرص بخورم بدو بدو بخوام بکنم یا تقلاای بیش از حدی بخوام بکنم ندارم .هرچند همون اوایلم همچین اوضاع خرابیم نداشتم برای بدو بدو کردن ولی العان بازم خیلی بهتر شده وعجله دیگه نمی خوام بکنم میخوام بزارم مسیر زندگیو تجربه بکنم
ودوره های ثروت 1 و12 قدم رو تهیه کردم والعان قدم 6 رو تازه تهیه کردم وجلسه اولشو امشب دیدم وموضوع این جلسه هم راجب هدایت بود
والعان تازه دارم میفهمم که همین کامنت گذاشتنمم کلا هدایتی بود تا یه روزی دوباره هدایتی باشه برای برگشت ومرور کردن کامنت های خودم برای خودم وهم برای دوستای بی نظیرم که بعدا این کامنتو بخونن
وحتی برای همین العان خودم که ببینم این ظرف وجودم چطور با تکامل ولذت بخش بزرگو بزرگتر شد وآماده در یافت همه اینا توی زندگیم شد والهام بگیرم از این روند خودم وبا امید وایمان بیشتر به این هدایت پیش برم مسیرو ولذت ببرم از تک تک لحظات زندگیم بدون عجله
خدایا شکرت شکرت امشب اصلا خیلی شب زیبایی بود
چون یه ذره بیشتر از قبل خودم این مسیرو درک کردم
ومثال بدنسازی استادو بیشتر فهمیدم
واین یعنی خودش پیشرفت وحرکت
شکرت رب العامینم
پس فقط باید ادامه داد این مسیرو حالا توی هر جایگاه وهر شرایطی که هستیم هیچ وقت عاالی عالی نیست هیچ وقتم داغونه داغون نیست همیشه میشه بهترش کرد
پس روی باورهامون کار کنیم واجازه بدیم این مسیر هدایتی هدایتمون بکنه وخودش کارارو میش ببره برامون وبسپریم دست خودش
وفقط ایمانمون رو نگه داریم وبگیم ما از تو می خوایم که تو نزدیکی واجابت کننده در خواست کننده
وحالشو ببریم ولذت ببریم چونکه خود خدا گفته اونایی که منو قبول داشته باشن نه ترسی دارن نه غمی تازه نه فقط این دنیا اون دنیاهم خیالشون راحت که تازه اونجا اصل پاداشها هست براشون
واقعا خدارو سپاسگذارم برای این فرصت بی نظیری که بهم داده تا در مسیر قدم بردارم که کلی دوست بی نظیر دارم که همشون طالب خود خدان
امید وارم هممون عاقبت بخیر وسعادتمند هم در این دنیا وهم اون دنیا باشیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و دوستان توحیدی ام
استاد وقتی حرف از ورودی ها ی ذهن میشه من میگم اولین و مهمترین ورودی نامناسب افکار منفی هستش که با اولین فکر نامناسب مدام بیشتر و بیشتر میشه
و مهمترین عامل خودمون هستیم و توسط خودمون انجام میشه و مدام رشد میکنه یه مثال از خودم میزنم:
استاد یه زمانی همسرم به من خیانت میکرد که البته اونم باعثش خودم بودم
برای مثال وقتی پیامی براش می اومد ، یه فکر کوچولو می اومد به ذهنم که نکنه اون خانمه باشه وای خدای من
همین فکر کوچولو رشد میکرد توسط ذهن خودم بعد یکم بزرگتر میشد ، حتما امروز باهم بودن ، حالا بزرگتر چقدر بهشون خوش گذشته ، یکم دیگه بزرگتر حتما یه جای خوبی رفتن و ….. بزرگتر و بزرگتر
یعنی دیگه کامل اونو دوست داره و قراره به زودی منو ول کنه و …..
بابا اصلا شاید پیامه از اون نبوده
میبینید خودم با یه فکر چه بلایی سر خودم می اوردم
این افکار فقط یک مورد از افکاری بود که در روز داشتم
حالا فکرشو بکنید بمباران افکار نامناسب از همه طرف که خودم رشدشون میدادم
حالا بماند افکاری که از دیگران و از سمت تلویزیون و چیزهای دیگه بود
من هر روز حالم بدتر میشد و طوری که تمام بدنم درد میگرفت سر درد شدید و اعصاب خراب و …
استاد به لطف شما الان دیگه اجازه نمیدم اون فکر کوچولو بزرگ بشه تا میاد به ذهنم جلوشو میگیرم و اجازه نمیدم رشد کنه و این میتونه تو خیلی زمینه ها باشه و اگه به موقع جلوشو نگیری نابودت میکنه
یکی دیگه از ورودی های نامناسب به نظر من دوست صمیمی یا کسی که مدام با هم درد دل میکنیم و خیلی بهش نزدیکیم خیلی خیلی تاثیر گذاره
در مورد من خواهرم بود
که ناخوداگاه دست خودم نیست و سخته که باهاش حرف بزنم و غیبت نکنم یا به غیبتش گوش ندم و من صحبت تلفنی و از هر روز به ماهی یک بار تغییر دادم
و اون ماهی یکبار هم فقط از چیزهای مثبت صحبت میکنم و اجازه نمیدم بحث عوض بشه
من و همسرم از اول هم خیلی با کسی رفت و امد نداشتیم و این به نظر من امتیاز مثبته تا راحت تر بتونم روی خودم کار کنم
خیلی از ورودی ها رو هم خدا خودش باعث حذفشون شد و به من خیر بزرگی رسوند مثل اینستاگرام و دوستای نامناسب
ولی اگر بخوام کلی پاسخ سوالتون و بگم دوست دارم بگم عامل اصلی و مهمترین ورودی نامناسب از طرف خودمون و ذهن و افکار خودمون هستش
همه چی از خودمونه
چیزی که باعث شد من ماهی یکبار با خواهرم حرف بزنم اونم فقط مثبت باعثش خودم بودم
اینکه درسته اینستای من حذف شد و من دوباره به سمتش نرفتم خودم بودم
خالق تمام اتفاقات و شرایط خودم هستم
حالا چطور به خودم یاد بدم که کنترل ذهن داشته باشه
با قدر دانی کردن با سپاسگزاری کردن
با دیدن داشته ها
و لذت بردن از کوچکترین چیزها
من وقتی تو خونه ام از چیزهای اطرافم شروع میکنم به قدر دانی
مثل پسرم که چقدر قشنگ بازی میکنه و لذت میبرم از دیدنش و خدا رو شکر میکنم که در سلامت کامله
وسایل خونم که با عشق خریدمشون و خدا رو شکر میکنم
یخچالمون که بزرگه و هر چقدر دلم بخواد میتونم توش وسیله بزارم ( اخه سالها از یخچال کوچیک استفاده کردم)
از اینترنتی که در اختیارمه
از ارامشی که دارم ، از برقی که داریم و میتونم از لباسشویی و وسایل دیگه استفاده کنم و …..
وقتی میرم بیرون از پیشرفت خیابونا و پارکها از خدا تشکر میکنم
به ساختمونای خوشگل نگاه میکنم که قراره یه روزی منم با درامد خودم یکیشونو بخرم از خدا تشکر میکنم
به ماشینای مدل بالا توجه میکنم و شکر میکنم که تعدادشون این قدر زیاد شده که مدام میبینمشون
از اقایی که خیابونا رو تمیز و جارو میکنه که ما شهر تمیزی داشته باشیم تشکر میکنم
و …..
این قدر دانی حالم و خوب میکنه و بهم کمک میکنه به افکارم شکل بدم و اجازه ندم شکل زشتی پیدا کنن و اخر شب میبینم که اونقدر قدر دانی کردم وقتی برای
باید ایمان داشته باشیم که ورودی های ما تبدیل به افکار ما می شوند،افکار ما تبدیل به باورهای ما می شوند،ما با توجه به باورهایمان فرکانس هایی به جهان هستی ارسال می کنیم و این فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنیم تعیین می کنند که چه اتفاقاتی وارد زندگی ما شوند.
باید ایمان داشته باشیم که احساس خوب =اتفاقات خوب و احساس بد =اتفاقات بد.
باید ایمان داشته باشیم که احساس خوب داشتن از همه چیز مهم تر است.
اگر این ایمان را به دست آوردیم تعهدمان و تلاشمان برای کنترل ورودی ها و بودن در احساس خوب بسیار بالا می رود.
با خواندن آیات قرآن که در سراسر آن گفته شده که اگر احساس خوب داشته باشیم اتفاقات خوب برایمان می افتد می توانیم این ایمان را به وجود بیاوریم.
چطور می توانیم افکار مثبت تری داشته باشیم و زمان بودن در احساس خوب را بیشتر و بیشتر کنیم؟
1-استفاده از قدرت کلام برای کنترل ذهنمان:کلام ما بر خلاف ذهنمان به راحتی قابل کنترل است.وقتی افکار منفی به سراغمان می آید می توانیم به راحتی با استفاده از قدرت کلام و صحبت کردن در مورد نکات زیبا با خودمان یا فرد هم فرکانسمان ذهنمان را به سمت مثبت هدایت کنیم.البته چند دقیقه اول ذهن مقاومت می کند اما اگر این کار را ادامه دهیم ذهنمان با ما همراه می شود و افکار مثبت خواهد داشت.قدرتمندترین راه برای کنترل ذهن استفاده از قدرت کلام است.
2-نوشتن در مورد نکات مثبت:در قرآن کلمه کتب به معنی مقرر شدن استفاده شده است.وقتی خداوند در قرآن می فرماید روزه بر شما مقرر گردید از کلمه کتب استفاده می کند.نوشتن در مورد اهدافمان،نکات مثبت،شکرگزاری از خداوندو زیبایی ها باعث می شود که احساسمان خوب شود وبا این احساس خوب اتفاقات عالی برایمان بیفتد.
3-رسیدن به احساس خوب قبل از خواب و بعد از بیداری:ما در زمان خواب فرکانسی ارسال نمی کنیم وسیگنال های ما قطع می شود.بعد از بیدار شدن ما ادامه فکر قبل از خواب به سراغمان می آید.قبل از خواب با شکرگزاری از خداوندوتجسم رسیدن به خواسته هایمان به احساس خوب برسیم و با این احساس خوب به خواب برویم.بعد از بیداری هم سعی کنیم باز هم با شکرگزاری احساسمان را عالی تر کنیم و با این احساس عالی روزمان را شروع کنیم.اگر قبل از خواب و بعد از بیداریمان را در احساس خوب باشیم می توانیم زمان خیلی بیشتری در طول روز در احساس خوب باشیم.
4-کنترل کردن اطرافیان و حذف افراد نامناسب:درست است که اگر ما روی باورهایمان کار کنیم و مدارمان را عوض کنیم انسان های اطرافمان هم تغییر می کنند،ولی اگر می خواهیم این روند تغییر را تسریع بخشیم خودمان هم باید به این روند یعنی حذف افراد نامناسب کمک کنیم.یعنی افراد نامناسبی را که می توانیم را با کمال احترام از زندگیمان خارج کنیم.اطرافیان ما به شدت در باورها واحساس ما تاثیر دارند.
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.
5-حذف تلوزیون از زندگیمان:تلوزیون وماهواره واقعا بر روی ما تاثیر منفی می گذارند و کنترل ذهن را بسیار دشوار می کند.هر چقدر هم که سعی کنیم برنامه های مثبت آنها را ببینیم باز هم تاثیرات منفی زیادی روی ما می گذارد.پس با حذف کامل تلوزیون از زندگیمان هم وقتمان را آزاد کنیم و به کار روی باورهایمان اختصاص دهیم و هم کنترل ذهن را بسیار راحت تر کنیم.
6-گوش دادن به آهنگ های مثبت:اکثر آهنگ هایی که تولید می شوند محتوای منفی دارند.آهنگ های مثبت و همچنین آهنگ های ریلکسیشن می توانند احساس ما را خوب کنند و بر روی ما تاثیر مثبت بگذارند.پس باید آهنگ هایی را که می خواهیم گوش دهیم را با دقت انتخاب کنیم.حتی اگر ریتم آهنگ شاد و مضمونش منفی است باز هم نباید آن را گوش دهیم.
7-خواندن کتاب های عالی:کتاب های زیاد خواندن ذهن ما را پر از چیزهای مختلف می کند وبه جای دادن یقین وایمان به ما شک ما را بیشتر می کند.باید تعدادی کتاب عالی را انتخاب کنیم و بارها آن ها را بخوانبم تا باورهای ما روز به روز قوی تر وبهتر شود.
8-کنترل کردن چیزهایی که گوش می دهیم:حرف ها وصحبت هایی که گوش می دهیم،آهنگ ها وچیزهای دیگری که می شنویم تاثیر بسیاری بر ذهن ما می گذارد.با کنترل شنیده هایمان می توانیم ذهنمان را به سمت مثبت سوق دهیم و کنترل احساساتمان را در دست بگیریم.
9-کنترل کردن چیزهایی که می بینیم:دیده های ما هم مثل شنیده ها ورودی های ما را تشکیل می دهند.دیدن مناظر زیبا،دریا،کوه،افرادی که دوستشان داریم،سخنرانی های الهام بخش و ….می تواند ما را واقعا از لحاظ روحی تغییر دهد وبه سمت مثبت ببرد.وهمچنین دیدن فیلم های نامناسب،دیدن صحنه ها واخبار اختیار ذهن ما را واقعا از دستمان خارج می کند و کنترل کردن دوباره احساسمان را خیلی سخت می کند.
10-استفاده از این راهکار فوق العاده که در کتاب رویاهایی که رویا نیستند آمده است:به خودمان بگوییم که خدادارد از من می پرسد:الان چه می خواهی به تو بدهم عزیزم وبدان که من بالاترین قدرت در این جهان هستم و هرچه بخواهی به تو می دهم.وقتی به جواب این سوال فکر می کنیم و خواسته مان را به خدا می گوییم و ایمان داریم که خداوند آن را به ما می دهد واقعا احساسمان عالی می شود.
11-برنامه روزانه برای دیدن و شنیدن فایل هایی که باورهایمان را عوض می کند:هر روز حداقل یکی دوساعت با دیدن برنامه های استاد عباس منش و گوش دادن کتاب های صوتی ذهنمان را مرتب کنیم و کاری کنیم که ذهنمان مثبت شود و باورهایمان تغییر کند.این کار باید مهم ترین کار روزانه ما باشد وبه انجام آن متعهد باشیم.
12-کنترل کردن اینترنت ،تلگرام ،اینستاگرام و…:اولا که نباید زمان زیادی از زندگیمان را به این چیزها اختصاص دهیم و همچنین باید عضو کانال هایی باشیم که باورهای ما را تقویت می کند وبه ما احساس امید و انگیزه می دهد و از کانال های منفی و بی ارزش دوری کنیم.
احساس خوب داشتن از همه چیز مهم تر است.
انشاءالله شاد،سالم،ثروتمندو موفق در پناه الله یکتا باشید.
من زیاد اهل نظر دادن نیستم ولی اینبار گفتم کمترین کاری که برای تشکر از استاد میتونم بکنم اینه که نظر بدم …
خیلی از نکات مفیدتان لذت بردم و نکته ای که فکر میکنم کمتر به ان توجه میشود به صورت مختصر عرض میکنم ;
…
1. درخواست هدایت از کسی که تمام انسانها و هر آنچه بر روی زمین و در آسمانها وجود دارد و از گذشته و آینده آگاهی کامل داره کسی ک با دستان خود ما را آفریدو قادر بر انجام هر کاریست و ما را به زمین فرستاد تا ببیند کداممان بهتر عمل میکنیم (ملک آیه 2)
2. باور به اینکه واقعا خداوند ما را هدایت میکند
……
و آن زمان است ک خداوند زبانمان میشود که با ان حرف میزنیم گوشمان میشود تا با ان بشنویم دستمان میشود که با ان برداریم و پایمان میشود تا با ان به صراط مستقیم برویم تا جزو کسانی باشیم که نعمت ها را دریافت میکنند نه کسانی که بر انها غضب شده و فقط بدی ها را میبینند
من در بهمن ماه سال 1393 به شکل بسیار ناگهانی به یکی از فایلهای صوتی استاد رسیدم
بعد از شنیدن آن صوت شوک آور ، بنام نامه 31 امام علی علیه السلام …تمام آنچه که سالهای سال یعنی نزدیک به 15 سال زیر خروارها خاک به اسم مذهب با باور فضیلت فقر دفن شده بود دوباره در من جوانه زد به شکلی تردید آمیز و آمیخته با شک …باید بین باورهایی که میپنداشتم الهی و درست است و خط بطلان بر آنها و شروع زندگی جدید.. انتخاب میکردم …امروز 3 سال از آن روزهای سخت میگذرد و من مانند یک بیمار صعب العلاج توانسته ام کم کم ذهنم را به سمت پالایش از آنهمه باور غلط و خرافه و افکار نادرست پیش ببرم …نمیتوانم ادعا کنم یک شبه همه چیز درست شده یا میشود چون اصلا اینطور نبوده و نیست …پیشرفتهایم خیلی سریع نبوده اما من هر روز بهبود حال و احوالم و افزودن بر شتاب و سرعت آنها را میبینم
وقتی شروع به اصلاح افکارم کردم یک ذهن معیوب و مخرب با هزاران هزار باور خراب از پیشینه ای طولانی داشتم …اما حالا بهترم .. بعد از 22 سال بدون زحمت زیاد فیزیکی با 2 بار آزمون توانسته ام به آرزوی دوران جوانی ام جامه عمل بپوشانم و در دانشگاهی دولتی در تهران فوق لیسانس رشته مورد علاقه ام را بگیرم…در سال دوم شروع عمل به تفکر مثبت ظرف یکسال درامدم به 3 برابر رسید…توانستم ظرف مدت 1سال از خانه کوچکمان به خانه ای 3 اتاق خوابه و بهتر نقل مکان کنیم …وبعد از نوشتن دفتر اهداف و پیگیری خواسته خرید یک خانه باغ در شمال …ظرف چند ماه خانه خود را به ما نشان داد…و چیز هایی که علیرغم کوچکیشان برای من ستودنی و بزرگند…اما ما هنوز راه درازی داریم که باید برویم …خواسته های زیاد مادی و معنوی که هرروز نسبت به آنها هشیارتر میشوم …و میخواهم با تمام توانم تا هستم به همه آنها جامه عمل بپوشانم …که البته به قول استاد هنوز دشمنانی پشت خاکریزها هستند که گاهی باید سخت با آنها جنگید و مراقب بود … هنوز اگر غافل شوم قافیه را میبازم …پس سعی میکنم همیشه خودم را به صورت آماده باش نگهدارم …من هم مثل بسیاری از دوستان فایلهای صوتی را روزها وشبها گوش میدهم …در طی این 3 سال شاید هفتاد تا هشتاد کتاب در خصوص موفقیت خوانده ام ….نت برداری کرده ام …نوشته ام و با همسرم و خواهرم در مورد آنها صحبت کرده ام .چون این دو با من هم فرکانس و خواهان پیشرفتند…وگاهی که لازم بوده دوباره و با وسواس بیشتری یک کتاب را مرور کرده ام یا یک فایل را موشکافانه بررسی کرد ه ام تا بدانم کجای کارم اشکال دارد…….تا حد امکان رسانه را حذف کرده ام …سعی میکنم مدام روی موج مثبت باشم …گاهی پایم میلغزد اما سریع از زمین بلند میشوم ..بدون سرزنش ،خاکهای الوده به لباس روحم را میتکانم ..و دوباره راه میافتم …تجربه میکنم اما به یمن تجارب انسانهای موفق قبلی مثل استاد …ضربات کمتری را متحمل میشوم …من هنوز در ابتدای راهی بی انتها ایستاده ام ..و با توکل به خداوند یکتا آینده ای عالی در دنیا و آخرت برای خودم رقم میزنم… گاهی سخت است اما اصلا نا امید نمیشوم ..حالا از نظر من هیچ چیز غیر ممکن نیست …بلکه فقط باید با اشتیاقی سوزان آنرا بخواهی … مثل استاد و بسیاری از دوستان موفق که خواستند و شد…وقتی از اینجا به دورها نگاه میکنم میبینم که چقدر نزدیک است …ومن عاشق این تضادم ….روزهای سخت و آسانی که یک دنیا لذت و ارامش شناخت خود و دنیا و…وبالنتیجه خدا را به تو هدیه میکند …من در ابتدای راهی بی نظیرم به یمن هدایت خداوند و کمک بینظیر تمام رسولان پیام اورش از قران و عترت ….تا رسولان زمینی و بندگان موحدو…دوستانی همراه …. تا ابد و پیوسته …و مشتاقم…ممنون از تمام وقتی که به من دادید.
سلام دارم به تمامی دوستان خوبم در گروه تحقیقاتی عباسمنش و استاد عزیز
در مقابل دوستان خوبم که مدت زیاد هست عضو این خانواده هستن من چندماهی بیش نیست که وارد این رودخانه شدم و اشتیاق و ایمانم برای پیمودن این مسیر ک انتها یی ندارد بیش از پیش شده است و انصافا وقتی علاقه درمیان باشد دیگر هیچ زور و انضباطی نیاز نیست
برای پاسخ به این سوال باید بگویم ::
من محصل هستم و طبق برنامه ریزی که شروع کردم همیشه ساعت های 10الی12 شب اختصاص دادم به خودم و بابت اتفاقات خوب روزم شکزاری میکنم بعد رکوردرگوشیم روشن میکنم و روی صندلی و جلوی اینه یا بعضی شبها ایستاده شروع میکنم به حرف زدن درباره باور یا یک نکته اخلاقی که در طول روز که در کنار ادم های مختلف ذهنم رو درمیکرده مثلا یک درگیری ذهنم داشتم و هنوز هم فک میکنم جای تمرین داره که همش ذهنم توی کلاس هی رو مخم بود میگفت خوب فلانی الان نمرت مییبینه چی میگه با خودش یا نکنه تیکه بپرونه و.. در موضوعات مختلف دیگر . کل انرژیم موقع صحبت کردن میره و معدم شروع به زدن اخطار میکنه ?
هر شب که این کار قبل از خواب انجام میدم صب اون روز که وارد مدرسه یا کلاس میشم یادم هست که دیشب چی میگفتم و و انگار حس خوبتری دارم روش دیگر رو هم امتحان کردم(اینکه قبل از خواب به خودم یاداوری کنم در مقبل واکنش دیگری یا فلان حرف چه واکنشی نشون بدم )ولی الان متوجه شدم اینطوری که پیش برم همش منتظر حرف نا امید کننده و ناراحت کننده ای دیگران هستم و حرفایی از این دست بیشتر باهاش روبرو میشم
ما همگی مثل اونگ هستیم اونگ وقتی یک ضربه به اون بخوره شروع میکنه انژری رو به دیگری میده و این تبادل انرژی ادامه پیدا میکنه ما هم با انرژی مثبتی که میفرستیم مشابهش رو دریافت میکنم حالا اگر اصطحکاک هوا (ورودی های نامناسب )وجود داشته باشه این این اونگ هی انژریش کم میشه و انرژی کمتری به جفتیش منتقل میکنه تا جایی که دیگه حرکت وجنبشی ندارند اما این در نظر بگیریم اگر اصطحکاک وجود نداشته باشه این اونگ ها بهم برخورد میکنند و انرژی رو بهم منتقل میکنند بدون این اینکه دامنه نوسان و انرژیشون کاسته بشه به حرکت خودشون ادامه میدن و نمی ایستن
حالا زمانی که مکانی هستم که امکان استفاده از فایل یا نظرات دوستان ندارم و با یکسری باور های نامناسب روبرو هستم بلافاصله زیر زبونم یک ریتم اهنگ خیلی دوستش دارم شروع میکنم به زمزمه
در زمان پخش اخبار هم که همیشه هدفون تو گوشم هست و موسیقی بی کلام گوش میدم
برنامه ریزی روزانم اینطور هست تمرکزم گذاشتم روی کنترل ورودی هام در واقع به تازگی طوری شدم که به خوندن یه تکست هم حساسیت نشون میدم و در روز هم کاهامو انجام میدم
شبها عادتی که دارم اینکه دو سه تا برگه اچار برمیدارم در مورد اتفاقاتی اون روز افتاد مینویسم طوری که جای خالی توی صحفه نمیمونه و اغلب لامپ رو خاموش میکنم و چراغ مکان دیگرو روشن میزارم ک راحت بتونم روح و احساسات رو درگیر کنم خیلی خوب بوده البته که اگر همراه با موسیقی بی کلام زیبا هم باشه
هر چه که به ذهنم میرسید رو گفتم
این فایلی که امروز استاد گذاشتن بی لیل نبود برای من
چند روزی میشه جدی از قبل روی ووردی هام کار میکنم و به خدا توکل کردم که همیشه همراهم هست و حتما راهی برای کنترل بهتر ووردی هام پیدا میکنم که امروز وقتی اومدم خونه این فایل دیدم و از ذوق نمیدونستم چکار کنم
ممنونم از خدای بزرگ که بی شک بزرگ هست که ما رو در کنار هم بزرگ و پرورش میده
دوستان اولین کاری که باید انجام بدیم اینه که خودمون رو بشناسیم .من تجربه خودم رو میگم دوستان من رفتم به تک تک اعضای خانواده ام گفتم که خصوصیات خوب و بد من رو بهم بگن و من مینوشتم و بعد کل این جواب ها رو با هم مقایسه می کردم و بعد میدیدم که خصوصیتی که اونا میدیدن من نمیدیدم و وقتی فهمیدم که مشکلم کجاست شروع کردم به مطالعه تو سایت استاد که چطور میشه این باور رو از بین ببرم سپس شروع میکردم با عبارات تاکیدی و تحسین موفقیت ها بقیه و حرف زدن با خودم بخصوص این رو زیاد انجام میدادم و بعد فایل های استاد رو زیاد گوش میدم و قران میخوانم و از خدا کمک میخواستم و میدونم که خدا در درون من است و سوال می پرسم که چطور میشه فلان سوال جوابش چیه .نشانه ها رو تایید می کنم.با خودتون وگفتگوی درونی خیلی مهمه.
پارسال همین موقع کاری که دوست نداشتم و ول کردم و درخواست نوشتم
دقیقا متن درخواست این بود
خدایا من ذهنم حدوده و بلد نیستم تو نامحدودی ازت یه کار با درامد عالی نزدیک که بتونم عاشق اون کار بشم و تفریحم بشه خیلی زود زود بهم بدی خودت گفتی از من بخواین
نشانه هارو برام واضح کن و راهو برام هموار کن
به اسون ترین شیوه اون کارو سره راهم قرار بده
تو بزرگ و بخشنده ای و من امیدم تنها و تنها و تنها به توعه میدونم که تو بهترین هارو برای من میخوای
خدایا شکرت🙏🏻
یکشنبه ۲۵ خرداد ۹۹
و من به فاصله دو روزاینکارو پیدا کردم (دندونسازی)
ولی خب به دلیل یه اشتباهی باعث شد که تصمیم بگیرم که مارمو امسال هم بعد از یکسال رها کنم و اصلا نگران هم نیستم چون به خدا اعتماد دارم که همه چیز رو به بهترین شکل برای من چیده و همه چیز خیر
و دوباره امروز میخوام درخواست بدم برای یک کار بهتر و ارامش بیشتر و مطمئنم بزودی محقق میشه
با تشکر از استاد عزیز
بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍
سلام خدمت عزیزانم
من برای کنترل ورودی اول ک دیگ تلویزیونو کنارگذاشتم وبعد روابطموباتمام ادمایی ک افکارمنفی داشتن قطع کردم وازچیزایی وناخواسته هایی ک دوس نداشتم برام اتفاق بیوفته دوری کردم وواقعا عالی بود اول ازهمه حسموعالی کرده وبهم آرامش عجیبی داده ی حس اطمینان ازآینده یه حیال آسوده ازآینده ای زیبا
کلا هراتفاق ب ظاهربدی ک میوفته سعی میکنم ببینم دیدگاه روحم چیه شروع میکنم ب فکرکردن ک ازچه زاویه ای حسم خوب میشه باچ طرزفکری درمورداون مسئله وتاوقتی ک ب اون طرزفکره ک حسموخوب کنه برسم اینکاروادامه میدم وواقعا برام عالی جواب داده وبراحتی میتونم ب نکات مثبت اون لحظه توجه کنم وهمینطور چون دیدم توجه ب نکات مثبت چ تاثیراتی داره تمام تلاشمومیکنم ک فقط خوبی هاروببینم وتصمیم گرفتم باسریال سفربه دورآمریکاوزندگی دربهشت شروع کنم والانم سریال توجه ب نکات مثبت رومیبینم ک چشمم روب روی دیدن زیبایی ها ونکات مثب بازترکردن درواقع یادگرفتم ک ب چه چیزهایی توجه کنم
ودرآخرازین فایل زیبا وپرمحتوا لذت بردم وازاستادقشنگم سپاسگزارم وعاشق زیبایی های این فایل شدم خدایاشکرت بخاطرجهان زیبات
درپناه الله شادباشید😍🥰🤩😘
استادجان سلام وعرض وادب خدمت شما.
زمانی به خواسته هامون میرسیم که ورودیهای ذهنمونوکنترل کنیم وتمرکزم به مثبتهاباشه .
حالااستادسوال کردن که چطور،ورودیهای ذهن راکنترل کنیم ؟
وقتی به قبل خودم نگاه میکنم ،میبینم که هرجاحواسم وکنترلم به کسی هست ،اونجانتونستم ذهنموکنترل کنم .
هرجاکه بی برنامه هستم وفقط برای سرگرمی و وقت گذروندن جایی میرم ،نتونستم ذهنموکنترل کنم .
هرجاکه عصبانی شدم وهمه ی توجهم به نکات منفی وناجالب اون اتفاق یاموضوع هستش ،نتونستم ذهنموکنترل کنم .
هرجاکه مشکلی پیش اومده ،نتونستم ذهنموکنترل کنم.
هرجاکه عجله کردم ویه جاهایی سریع واکنش نشون دادم ،نتونستم ذهنموکنترل کنم.
هرجاکه کسیوقضاوت کردم ،بازنتونستم ذهنموکنترل کنم .
هرجاکه بی هدف وبی برنامه بودم ،ذهنم ورودیهای ناجالب داشته .
هرجاکه دلسوزی ومحبت زیادی به کسی داشتم .
هرجاکه وابستگی به کسی پیداکردم .
هرجاکه خودموفراموش کردم ومراقبتی ازخودم نداشتم .
جاهایی که ازخودم ،زیادازحدتوانم کارکشیدم .
جاهایی که مسولیت کسیوبه عهده گرفتم وتوقع هام بیشترشده .
هرجاکه دنبال تاییدوتعریف وتمجیدازکسی بودم .
جاهای که نقاب زدم وخودواقعیم نبودم .
هرجاکه نتونستم راحت به کسی (نه )بگم .
هرجاکه به خوشحالی خودم توجهی نکردم وفقط فکرخوشحال کردن دیگران بودم .
هرجاکه ازاستراحت خودم کم گذاشتم .
هرزمانی که ازلحاظ تغذیه به خودم اهمیتی ندادم .
دقت کردید،چقدراحت توهرلحظه باهرکنش وواکنشی وهرحسی به خودمون صدمه میزنیم .
خب تاالان فکرمیکردم که اون لحظه هارابدگذروندم بااحساسات منفیم ولی الان متوجه شدم فقط حس اون موقعه مهم نیست بلکه وجوداون حس منفی به هردلیلی ،حالامیخادمنطقی باشه یاغیرمنطقی .میخادتوجیهی براش داشته باشیم یانداشته باشیم .اصلن مهم نیست .مطلب مهم اینه که مابااین احساسمون اتفاقات بعدی خودمون راهم به همون شکل ،میسازیم .
واین یه فاجعس که الان بااین آگاهی وشناخت از این قانون ،نتونیم ورودیهای ذهنمون راکنترل کنیم .
من هروقت تمرینی رامیخام شروع کنم یه باید،براخودم میزارم تاحساب کاردستم بیاد.واگرنه شل میگیرم .
کلمه (باید)منویادقانون میندازه .ویه انرژی خاصی بهم میده ولی هرجاهم نتونستم ازش زودمیگذرم ومیگم اشکال نداره دفه ی بعد.
وبه همین روندکم کم راحتروبهترازقبل ،میتونم ورودیهاموکنترل کنم .
البته ماانسانهاتولحظه ممکنه ،نتونیم ولی باتمرینهایی که داریم ،یواش یواش میتونیم چنددقیقه بعدش ،حداقل درست عمل کنیم .
درواقع مچ خودمونو،زودمی گیریم .
الان خیلی جاها،بهترازقبل ،عمل میکنم .مثلاوقتی باهمسرم مشاجره میکنم سریع خودموبه سکوت دعوت میکنم وازبحثهای بیهوده ،سعی میکنم حذرکنم .حتی اگه توماشین باشیم توجهم رابه ساختمونای قشنگ ،کوچه وخیابونها،یاآدمها وماشینای شیک ،می برم .وچنددقیقه بعدهمه چی عوض میشه وهمسرم هم ادامه نمیده .
الان سعی میکنم تمام توجهم به خودم وتغییرات خودم باشه .
دقیقاهمه نکته هایی راکه بالاگفتم رابرعکسش ،انجام میدم ونتایج فوق العاده ای می گیرم .
همیشه برای خودم برنامه می چینم حتی موسیقی گوش کردنم هم بابرنامس البته نه همیشه .منظورم اینه که نظم خاصی به کارام میدم.
ازخودم مراقبت می کنم والویت، انجام کارهای شخصی خودمه بعددیگران .
همه ی توقعاتم راازدیگران ،دارم پایین میارم .
شهامت بیان احساس ونه گفتن رادارم .
خلاصه این خودماهستیم که باانجام کارهایی که اشتباهه ،شایدبعضی جاهاهم ندونیم اشتباهه ولی بااحساس خوبی که پیدانمیکنیم ،متوجه میشیم .مقصرهستیم .
بایدتمام رفتارهاوکارهامون تومعیارحس خوب باشه اگه نبود،انجام ندیم بهتره .حتی اگه کمک به کسی باشه .
بایدیادبگیریم که هیچ کاری یارفتاری اجباری نیس وخودمون بااختیاروحس خوبمون اگه تمایل داشتیم انجام بدیدم .
نترسیم ،مواخذه نمیشیم .ازچشم هم نمی افتیم .
ماتغییرات درست داشته باشیم .هرکسی که هم مدار،ماس ،خودش میادسمت وسوی ما .
آخه بیشترکارای مابرای کسی حتی حرف زدنمون یه وقتایی ،فقط به خاطررضایت دیگرانه .
من که عجوبه بودم تواینکار.ولی دارم تلاش میکنم که بتونم فقط به زیبایی هاوداشته هاوهرچیزخوب ومثبت تمرکزکنم وجنبه های مثبت هرچیزی راببینم تاوروردیهام به سمت منفی ها،نره که لحظات بعدوروزخودم راخراب کنم .
تمرین هرروزم وگوش کردن مکرر،فایلهاودوره های استاد،انگیزه بخش وهدایتگرمسیرم هستش .
کلا،من خیلی ذوق میکنم بتونم ایراداموونواقص اخلاقیمورفع کنم .
ازاینکه باتجربه های جدیداستادهم آشناشدم .خب طبیعتاخیلی ذوق وشوق بیشتری دارم .
هیچ وقت حتی توطول روزبی هدف نباشیدچون ممکنه ازبیکاری ،ذهنتون به جاهایی که نبایدبره ،بره .
استادجونم عاشقتم قربونت شم که همه ی راه وروش شما،ورودیهای خوب وتوپ بهمون میده .
آدم وقتی انجام میده چقد،خودش ازخودش احساس رضایت میکنه وچقدخودشوقویترازبقیه می بینه .نه که مغرورباشم فقط اینکه خداروسپاسگزاروشاکرمیشم که تونستم متفاوت ازبقیه ،عمل کنم .این حس قدرت ،برام لذت بخشه .من انجام هرکارصحیحی راقدرت بزرگ تووجودم می بینم .چون به خاطرش تلاش کردم.واهمیت دادم تابه نتایج خوب برسم .
سپاس ازکسانی که باعث رشدوپیشرفت درونی مامیشن .
پس نتیجه می گیریم که خودمون باورودیهای سالم ودرست ومثبت ،میتونیم به نتایج عالی برسیم ودرهرلحظه هرچندناجالب ،آرامش داشته باشیم .وباگذرزمان وصبرولذت بردن وسپاسگزاری ازداشته هامون ،به همه ی خواسته امون برسیم .
راستی یه چیزم بگم .یه مطلب جدیدتواین فایل یادگرفتم .
میدونیدتاهمین لحظه ،به کلمه ی رویاوآرزودقت نکرده بودم ونمی دونستم این واژه ها فقط توخیال اتفاق میفته ،امروزاستادگفت وقتی میگی رویا ،یاآرزو،ینی باورنداری که اتفاق میفته .واین موضوع برام جالب بود.انگاردورازدسترس می بینیش .پس ازاین به بعدباقدرت تجسم ،وباورصددرصدویقین برای رسیدن به خواسته هام ،پیش میرم وبه جای اون کلمات از(هدف وخواسته )استفاده میکنم .ینی میگم دوست دارم به این هدف یاخواستم برسم ودیگه ازواژه ی رویا،یاآرزواستفاده نمیکنم .امیدوارم تونسته باشم منظورموبیان کرده باشم .
بازم سپاس استادخوبم .🤗
سلام خواهر گرامی
خیلی متن پر احساسی نوشتید مشخص و مشهوده که حرفهای دلتون هستش
ولی یه نکته هم من اگه تمایل داشتید جواب بدید
به ورودی های ذهن سوژه گفته میشه(این یک تعریف علمی هستش و برداشت خودم نیست)
و انواع سوژه ها اینها هستند
۱.سوژه های حواس محور(یعنی سوژه هایی که از طریق حواس ۵ گانه وارد ذهن ما میشن
۲.سوژه های فکر محور(یعنی ترکیب سوژه های حواس محور که وارد ذهن شده اند با سوژه های دیگه یا با تجربیات قبلی موجود در ذهن)
۳. سوژه های دین محور(سوژه هایی که بر اساس اعتقادات مذهبی وارد ذهن شده و تبدیل به باور شده اند)
جوابی که شما دادید فقط در خصوص امورات روزمره و فعالیت های روزانه بود و با اینکه تعداد زیادی نوشته بودید ولی به نظر من همه حوزه های ورودی ذهن رو بررسی نکرده بودید
لطفا بگید با سوژه های قبلی ذهنتون چه کار میکنید فقط راهکارتون اینه که که به همین ها توجه کنید تا اون ها کمرنگ بشن؟ و ثانیا با سوژه های اعتقادی ذهنتون چه کار میکنید؟
فقط راهکارتون رها کردن و توجه نکردنه یا دارید باورهای جدید اعتقادی هم جایگزین میکنید؟ ممنون از اینکه بهم جواب میدید لطفا کمی بیشتر و واضح تر بگید چونومن تازه وارد این جمع شدم و سطح بالایی ندارم در حد فایل های دانلودی سایت اون هم لایو ها و بخش کنترل ذهن فعال بودم و خیلی از اشارات و اصطلاحاتی که به کار میبرید رو متوجه نمیشم
سلام خدمت دوست عزیز.
آقای محمدی من سعی میکنم سبک و شیوه ی استاد،توضیح بدم ویاتجربه هاموبگم .
ینی خیلی ساده.
راهکارهاوروشهای استادبرای بدست اووردن همه ی زمینه هاس.(ثروت،روابط خوب،ارتباط معنوی باخدا،سلامتی ،آرامش).
هر دوره ای از ایشون راهم که خریداری کنید،بایک قانون وبرنامه ی مشخص شده ای برای تغییرات ،به شماخواهندگفت که چطوربه اهدافتان برسید.
که کنترل ذهن یکی از مهمترین عواملیه که بایادگیری وانجامش به هرآنچه که خواهید،میرسیدتوهرزمینه ای که مدنظرشماس.
سلام خانم رحیمی تبار عزیز
ممنون از اینکه وقت گذاشتید و به سوال من پاسخ دادید
اگه در زمینه این سوال هم راهنمایی بفرمایید ممنون میشم
مننمیدونم چه باورهایی دارم که ممکنه مخرب باشند چطور باورهام روباید شناسایی کنم؟
مثلا چطور بدونم چه باورهای اشتباهی در زمینه مالی دارم؟
یا در زمینه روابط؟
سلام برادرعزیز.
خودم به تنهایی که نتونسته بودم ،باورهای اشتباه یابدخودموشناسایی کنم.
بالاخره بودن تواین سایت واستفاده کردن مکرر،ازفایلهای دانلودی استادودیدن سریالهاوسفرهاتوسایت وخریداری دورها،بهمن کمک کرده تامتوجه بشم ،چ افکاروباورهایی تووجودمن نیازبه تغییرداره وخواهدداشت.
خودتونو،مجاب کنیدکه حتمن روزانه چندین فایل گوش بدید.اگه میتونیدمحصولات ثروت ودوره ی عشق ومودت رابخریدکه خیلی زودترپاسخ ،سوالاتتون رومیگیرید.
هروقت دیدیدباقبل خودتون فرق کردیدوبه احساسات بهتری رسیدید.ینی تومسیردرست هستید.
ادامه بدیدتابه نتایج عالی برسید.
هرچقدبیشترتلاش کنیدوبیشتروقت بزارید،بیشتروبهترنتیجه میگیرید.
ازبین بردن باورهای غلط وجایگزین کردن باورهای درست ،رعایت قاعده وقوانین خودشوداره که باید دنبالش باشیدوانجامش بدید.
مثل باورقلبی به فراوانی نعمت وثروت خدادراین جهان .
توجه وتمرکزبه زیبایی ها.
دادن ورودیهای سالم به ذهن ،چیزایی که احساس خوب بهت بده.
کنترل کردن ذهن دربرابرنجواهای شیطانی ومقاومتها.
تسلیم شدن دربرابراتفاقات روزمره وخواستن هدایت ازخدا.
قبول و پذیرش اشتباهاتت،وآگاهانه تغییردادن اونها.
نگاه کردن به الگوهای مناسب .
دیدن داشته هاونعمتهایی که داریم وسپاسگزاری ازاونها.
دوری وحذرکردن ازهرنوع خبری.
صحبت نکردن درموردهرچیزمنفی .
آزادی ودرک متقابل به طرف مقابلت توروابط.
عدم وابستگی توروابط .
آزادی توعقاید.وحق انتخاب دادن به طرف مقابلت.
وهزاران هزارموضوع دیگه .
که بایدروی هر کدوم وقت گذاشت وتغییرشون داد.
به نام خداوند وهاب وهدایت گر هممون
امشب میخوام کاریو انجام بدم که قبلا شاید یکی از دورو دراز ترین مسیر هایی بود که باید می رفتم تا بتونم همچین کاریو انجام بدم یا توی موقعیتش حتی ببینم خودمو واحساسش بکنم
و اون همین کامنت نوشتن از نتایجم از اجرای قوانین توی زندگیم بود که جوااب داد. واقعا جواب داد و همینه مسیرش
یادمه اون اوایل که منم لیاقت بودن در این جمع عزیز وآگاه رو خدا بهم داد وعضو این خوانواده شدم
بعضی موقعه ها که یه فایلی حسابی به دلم مینشستو حال میکردم باهاش وخیلی اتفاقی مثلا یه کامنتی ازیکی بچه ها می اومد جلو چشمم ومی خوندمش ومیدیم که اتفاقعا توی اون کامنته نوشته میخواد از نتایجش بگه
خیلی ذوق میکردم و میگفتم دمشون گرم واقعا دارن نتیجه میگیرن وچه حالی میکنه العان که داره خودش زندگیشو رهبری میکنه
ومیگفتم چه حالی بکنم من اگر منم یه روزی بیامو از نتیجه دادن مسیری که رفتم بگم وبگم برای منم شد
تا بقیه هم پرقدرت وبا ایمان حرکت بکنن وبه خواسته هاشون برسن
وامشب خدارو بی نهایت سپاسگذارم که می تونم این حرفو بزنم وبگم شده و خوبم شده خوبم جواب داده این مسیر
حالا اول یه چیزو از آخر بگم که حتی همین فایلو دیدنو کامنت گذاشتن براشم کاملا هدایتی بود وهمین دو سه دقیقه پیش فهمیدم که عه العان منم توی اون جایگاهی هستم که از نتیجه گرفتنام بگم
خدارو شکر واقعا سپاسگذارشم
حالا یه کوچولو بگم از کجا به کجا رسیدم توی این مسیر
منی که باورهام راجب ثروت کلی مشکل داشت العان خیلیااش حل شده چون نتیجه تو دستمه وپولو ثروت العان بیشتراز هر زمان دیگه ای توی کل زندگیم بیشتر شده وداره بیشترو بیشترم میشه از بی نهایت طریق وهنوز بی نهایت طریق دیگه
روابطم که کلا با آدمای نا هماهنگ با زیبایی قطع شده بطوری که واقعا به طور معجزه آسا تموم اون آدمای پراز حسرتو کینه او دردو فحش به اینو اون کلا رفتن وخبریم ندارم اصلا ازشون واوناهم کاری به من ندارن
از لحاظ معنویتم منی که توی کل زندگیم چهارتا آیه از قرآنو نخونده بودم العان برای دفعه سوممه که دارم قرآنو از اول میخونم وپیش میرم وخوندنمم با دیدن رد پای قانون مندی خداست توی کل صحبتاش
واصلا تازه آشنا شدم با این خدای بی نهایت مهربانی که فقط کارش کیف حال دادن به بنده هاشه
از لحاظ آرامش که دیگه اصلا یادم نمی یاد من دیگه در به ظاهر بدترین موقعیت هام بیشتر از چند دقیقه ناراحت شده باشم ونتونم ذهنمو کنترلشو دستم بگیرم وتوجهمو تغیر بدم
واصلا دیگه خیلی خیلی کمم شده واقعا موقعیتی پیش بیاد که بخوام همون یه ذره رو هم ناراحت بشم
وکلا دیدم الخیر فی ما وقع شده در اکثر موارد
ودر مورد رسیدن به خواسته هاهم دیگه خیلی وقته عجلعه ای به اون شکل که اوایل داشتم داشته باشم وحرص بخورم بدو بدو بخوام بکنم یا تقلاای بیش از حدی بخوام بکنم ندارم .هرچند همون اوایلم همچین اوضاع خرابیم نداشتم برای بدو بدو کردن ولی العان بازم خیلی بهتر شده وعجله دیگه نمی خوام بکنم میخوام بزارم مسیر زندگیو تجربه بکنم
ودوره های ثروت 1 و12 قدم رو تهیه کردم والعان قدم 6 رو تازه تهیه کردم وجلسه اولشو امشب دیدم وموضوع این جلسه هم راجب هدایت بود
والعان تازه دارم میفهمم که همین کامنت گذاشتنمم کلا هدایتی بود تا یه روزی دوباره هدایتی باشه برای برگشت ومرور کردن کامنت های خودم برای خودم وهم برای دوستای بی نظیرم که بعدا این کامنتو بخونن
وحتی برای همین العان خودم که ببینم این ظرف وجودم چطور با تکامل ولذت بخش بزرگو بزرگتر شد وآماده در یافت همه اینا توی زندگیم شد والهام بگیرم از این روند خودم وبا امید وایمان بیشتر به این هدایت پیش برم مسیرو ولذت ببرم از تک تک لحظات زندگیم بدون عجله
خدایا شکرت شکرت امشب اصلا خیلی شب زیبایی بود
چون یه ذره بیشتر از قبل خودم این مسیرو درک کردم
ومثال بدنسازی استادو بیشتر فهمیدم
واین یعنی خودش پیشرفت وحرکت
شکرت رب العامینم
پس فقط باید ادامه داد این مسیرو حالا توی هر جایگاه وهر شرایطی که هستیم هیچ وقت عاالی عالی نیست هیچ وقتم داغونه داغون نیست همیشه میشه بهترش کرد
پس روی باورهامون کار کنیم واجازه بدیم این مسیر هدایتی هدایتمون بکنه وخودش کارارو میش ببره برامون وبسپریم دست خودش
وفقط ایمانمون رو نگه داریم وبگیم ما از تو می خوایم که تو نزدیکی واجابت کننده در خواست کننده
وحالشو ببریم ولذت ببریم چونکه خود خدا گفته اونایی که منو قبول داشته باشن نه ترسی دارن نه غمی تازه نه فقط این دنیا اون دنیاهم خیالشون راحت که تازه اونجا اصل پاداشها هست براشون
واقعا خدارو سپاسگذارم برای این فرصت بی نظیری که بهم داده تا در مسیر قدم بردارم که کلی دوست بی نظیر دارم که همشون طالب خود خدان
امید وارم هممون عاقبت بخیر وسعادتمند هم در این دنیا وهم اون دنیا باشیم
به نام افریننده ی جهان زیبایم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و دوستان توحیدی ام
استاد وقتی حرف از ورودی ها ی ذهن میشه من میگم اولین و مهمترین ورودی نامناسب افکار منفی هستش که با اولین فکر نامناسب مدام بیشتر و بیشتر میشه
و مهمترین عامل خودمون هستیم و توسط خودمون انجام میشه و مدام رشد میکنه یه مثال از خودم میزنم:
استاد یه زمانی همسرم به من خیانت میکرد که البته اونم باعثش خودم بودم
برای مثال وقتی پیامی براش می اومد ، یه فکر کوچولو می اومد به ذهنم که نکنه اون خانمه باشه وای خدای من
همین فکر کوچولو رشد میکرد توسط ذهن خودم بعد یکم بزرگتر میشد ، حتما امروز باهم بودن ، حالا بزرگتر چقدر بهشون خوش گذشته ، یکم دیگه بزرگتر حتما یه جای خوبی رفتن و ….. بزرگتر و بزرگتر
یعنی دیگه کامل اونو دوست داره و قراره به زودی منو ول کنه و …..
بابا اصلا شاید پیامه از اون نبوده
میبینید خودم با یه فکر چه بلایی سر خودم می اوردم
این افکار فقط یک مورد از افکاری بود که در روز داشتم
حالا فکرشو بکنید بمباران افکار نامناسب از همه طرف که خودم رشدشون میدادم
حالا بماند افکاری که از دیگران و از سمت تلویزیون و چیزهای دیگه بود
من هر روز حالم بدتر میشد و طوری که تمام بدنم درد میگرفت سر درد شدید و اعصاب خراب و …
استاد به لطف شما الان دیگه اجازه نمیدم اون فکر کوچولو بزرگ بشه تا میاد به ذهنم جلوشو میگیرم و اجازه نمیدم رشد کنه و این میتونه تو خیلی زمینه ها باشه و اگه به موقع جلوشو نگیری نابودت میکنه
یکی دیگه از ورودی های نامناسب به نظر من دوست صمیمی یا کسی که مدام با هم درد دل میکنیم و خیلی بهش نزدیکیم خیلی خیلی تاثیر گذاره
در مورد من خواهرم بود
که ناخوداگاه دست خودم نیست و سخته که باهاش حرف بزنم و غیبت نکنم یا به غیبتش گوش ندم و من صحبت تلفنی و از هر روز به ماهی یک بار تغییر دادم
و اون ماهی یکبار هم فقط از چیزهای مثبت صحبت میکنم و اجازه نمیدم بحث عوض بشه
من و همسرم از اول هم خیلی با کسی رفت و امد نداشتیم و این به نظر من امتیاز مثبته تا راحت تر بتونم روی خودم کار کنم
خیلی از ورودی ها رو هم خدا خودش باعث حذفشون شد و به من خیر بزرگی رسوند مثل اینستاگرام و دوستای نامناسب
ولی اگر بخوام کلی پاسخ سوالتون و بگم دوست دارم بگم عامل اصلی و مهمترین ورودی نامناسب از طرف خودمون و ذهن و افکار خودمون هستش
همه چی از خودمونه
چیزی که باعث شد من ماهی یکبار با خواهرم حرف بزنم اونم فقط مثبت باعثش خودم بودم
اینکه درسته اینستای من حذف شد و من دوباره به سمتش نرفتم خودم بودم
خالق تمام اتفاقات و شرایط خودم هستم
حالا چطور به خودم یاد بدم که کنترل ذهن داشته باشه
با قدر دانی کردن با سپاسگزاری کردن
با دیدن داشته ها
و لذت بردن از کوچکترین چیزها
من وقتی تو خونه ام از چیزهای اطرافم شروع میکنم به قدر دانی
مثل پسرم که چقدر قشنگ بازی میکنه و لذت میبرم از دیدنش و خدا رو شکر میکنم که در سلامت کامله
وسایل خونم که با عشق خریدمشون و خدا رو شکر میکنم
یخچالمون که بزرگه و هر چقدر دلم بخواد میتونم توش وسیله بزارم ( اخه سالها از یخچال کوچیک استفاده کردم)
از اینترنتی که در اختیارمه
از ارامشی که دارم ، از برقی که داریم و میتونم از لباسشویی و وسایل دیگه استفاده کنم و …..
وقتی میرم بیرون از پیشرفت خیابونا و پارکها از خدا تشکر میکنم
به ساختمونای خوشگل نگاه میکنم که قراره یه روزی منم با درامد خودم یکیشونو بخرم از خدا تشکر میکنم
به ماشینای مدل بالا توجه میکنم و شکر میکنم که تعدادشون این قدر زیاد شده که مدام میبینمشون
از اقایی که خیابونا رو تمیز و جارو میکنه که ما شهر تمیزی داشته باشیم تشکر میکنم
و …..
این قدر دانی حالم و خوب میکنه و بهم کمک میکنه به افکارم شکل بدم و اجازه ندم شکل زشتی پیدا کنن و اخر شب میبینم که اونقدر قدر دانی کردم وقتی برای
افکار نامناسب نبوده
حتی وقتی کسی ناخواسته از چیزی که دوست ندارم بگه
انگار من نمیشنوم چون قد دانی حواسم و پرت میکنه
خدایا شکرت برای نوشتن کامنتی دیگه
خدایا شکرت برای داشتن این سایت و اگاهی های نابش
استاد بسیار سپاسگزارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
باید ایمان داشته باشیم که ورودی های ما تبدیل به افکار ما می شوند،افکار ما تبدیل به باورهای ما می شوند،ما با توجه به باورهایمان فرکانس هایی به جهان هستی ارسال می کنیم و این فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنیم تعیین می کنند که چه اتفاقاتی وارد زندگی ما شوند.
باید ایمان داشته باشیم که احساس خوب =اتفاقات خوب و احساس بد =اتفاقات بد.
باید ایمان داشته باشیم که احساس خوب داشتن از همه چیز مهم تر است.
اگر این ایمان را به دست آوردیم تعهدمان و تلاشمان برای کنترل ورودی ها و بودن در احساس خوب بسیار بالا می رود.
با خواندن آیات قرآن که در سراسر آن گفته شده که اگر احساس خوب داشته باشیم اتفاقات خوب برایمان می افتد می توانیم این ایمان را به وجود بیاوریم.
چطور می توانیم افکار مثبت تری داشته باشیم و زمان بودن در احساس خوب را بیشتر و بیشتر کنیم؟
1-استفاده از قدرت کلام برای کنترل ذهنمان:کلام ما بر خلاف ذهنمان به راحتی قابل کنترل است.وقتی افکار منفی به سراغمان می آید می توانیم به راحتی با استفاده از قدرت کلام و صحبت کردن در مورد نکات زیبا با خودمان یا فرد هم فرکانسمان ذهنمان را به سمت مثبت هدایت کنیم.البته چند دقیقه اول ذهن مقاومت می کند اما اگر این کار را ادامه دهیم ذهنمان با ما همراه می شود و افکار مثبت خواهد داشت.قدرتمندترین راه برای کنترل ذهن استفاده از قدرت کلام است.
2-نوشتن در مورد نکات مثبت:در قرآن کلمه کتب به معنی مقرر شدن استفاده شده است.وقتی خداوند در قرآن می فرماید روزه بر شما مقرر گردید از کلمه کتب استفاده می کند.نوشتن در مورد اهدافمان،نکات مثبت،شکرگزاری از خداوندو زیبایی ها باعث می شود که احساسمان خوب شود وبا این احساس خوب اتفاقات عالی برایمان بیفتد.
3-رسیدن به احساس خوب قبل از خواب و بعد از بیداری:ما در زمان خواب فرکانسی ارسال نمی کنیم وسیگنال های ما قطع می شود.بعد از بیدار شدن ما ادامه فکر قبل از خواب به سراغمان می آید.قبل از خواب با شکرگزاری از خداوندوتجسم رسیدن به خواسته هایمان به احساس خوب برسیم و با این احساس خوب به خواب برویم.بعد از بیداری هم سعی کنیم باز هم با شکرگزاری احساسمان را عالی تر کنیم و با این احساس عالی روزمان را شروع کنیم.اگر قبل از خواب و بعد از بیداریمان را در احساس خوب باشیم می توانیم زمان خیلی بیشتری در طول روز در احساس خوب باشیم.
4-کنترل کردن اطرافیان و حذف افراد نامناسب:درست است که اگر ما روی باورهایمان کار کنیم و مدارمان را عوض کنیم انسان های اطرافمان هم تغییر می کنند،ولی اگر می خواهیم این روند تغییر را تسریع بخشیم خودمان هم باید به این روند یعنی حذف افراد نامناسب کمک کنیم.یعنی افراد نامناسبی را که می توانیم را با کمال احترام از زندگیمان خارج کنیم.اطرافیان ما به شدت در باورها واحساس ما تاثیر دارند.
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.
5-حذف تلوزیون از زندگیمان:تلوزیون وماهواره واقعا بر روی ما تاثیر منفی می گذارند و کنترل ذهن را بسیار دشوار می کند.هر چقدر هم که سعی کنیم برنامه های مثبت آنها را ببینیم باز هم تاثیرات منفی زیادی روی ما می گذارد.پس با حذف کامل تلوزیون از زندگیمان هم وقتمان را آزاد کنیم و به کار روی باورهایمان اختصاص دهیم و هم کنترل ذهن را بسیار راحت تر کنیم.
6-گوش دادن به آهنگ های مثبت:اکثر آهنگ هایی که تولید می شوند محتوای منفی دارند.آهنگ های مثبت و همچنین آهنگ های ریلکسیشن می توانند احساس ما را خوب کنند و بر روی ما تاثیر مثبت بگذارند.پس باید آهنگ هایی را که می خواهیم گوش دهیم را با دقت انتخاب کنیم.حتی اگر ریتم آهنگ شاد و مضمونش منفی است باز هم نباید آن را گوش دهیم.
7-خواندن کتاب های عالی:کتاب های زیاد خواندن ذهن ما را پر از چیزهای مختلف می کند وبه جای دادن یقین وایمان به ما شک ما را بیشتر می کند.باید تعدادی کتاب عالی را انتخاب کنیم و بارها آن ها را بخوانبم تا باورهای ما روز به روز قوی تر وبهتر شود.
8-کنترل کردن چیزهایی که گوش می دهیم:حرف ها وصحبت هایی که گوش می دهیم،آهنگ ها وچیزهای دیگری که می شنویم تاثیر بسیاری بر ذهن ما می گذارد.با کنترل شنیده هایمان می توانیم ذهنمان را به سمت مثبت سوق دهیم و کنترل احساساتمان را در دست بگیریم.
9-کنترل کردن چیزهایی که می بینیم:دیده های ما هم مثل شنیده ها ورودی های ما را تشکیل می دهند.دیدن مناظر زیبا،دریا،کوه،افرادی که دوستشان داریم،سخنرانی های الهام بخش و ….می تواند ما را واقعا از لحاظ روحی تغییر دهد وبه سمت مثبت ببرد.وهمچنین دیدن فیلم های نامناسب،دیدن صحنه ها واخبار اختیار ذهن ما را واقعا از دستمان خارج می کند و کنترل کردن دوباره احساسمان را خیلی سخت می کند.
10-استفاده از این راهکار فوق العاده که در کتاب رویاهایی که رویا نیستند آمده است:به خودمان بگوییم که خدادارد از من می پرسد:الان چه می خواهی به تو بدهم عزیزم وبدان که من بالاترین قدرت در این جهان هستم و هرچه بخواهی به تو می دهم.وقتی به جواب این سوال فکر می کنیم و خواسته مان را به خدا می گوییم و ایمان داریم که خداوند آن را به ما می دهد واقعا احساسمان عالی می شود.
11-برنامه روزانه برای دیدن و شنیدن فایل هایی که باورهایمان را عوض می کند:هر روز حداقل یکی دوساعت با دیدن برنامه های استاد عباس منش و گوش دادن کتاب های صوتی ذهنمان را مرتب کنیم و کاری کنیم که ذهنمان مثبت شود و باورهایمان تغییر کند.این کار باید مهم ترین کار روزانه ما باشد وبه انجام آن متعهد باشیم.
12-کنترل کردن اینترنت ،تلگرام ،اینستاگرام و…:اولا که نباید زمان زیادی از زندگیمان را به این چیزها اختصاص دهیم و همچنین باید عضو کانال هایی باشیم که باورهای ما را تقویت می کند وبه ما احساس امید و انگیزه می دهد و از کانال های منفی و بی ارزش دوری کنیم.
احساس خوب داشتن از همه چیز مهم تر است.
انشاءالله شاد،سالم،ثروتمندو موفق در پناه الله یکتا باشید.
سلام و دروود بر استاد و همفرکانسان عزیزم
..
من زیاد اهل نظر دادن نیستم ولی اینبار گفتم کمترین کاری که برای تشکر از استاد میتونم بکنم اینه که نظر بدم …
خیلی از نکات مفیدتان لذت بردم و نکته ای که فکر میکنم کمتر به ان توجه میشود به صورت مختصر عرض میکنم ;
…
1. درخواست هدایت از کسی که تمام انسانها و هر آنچه بر روی زمین و در آسمانها وجود دارد و از گذشته و آینده آگاهی کامل داره کسی ک با دستان خود ما را آفریدو قادر بر انجام هر کاریست و ما را به زمین فرستاد تا ببیند کداممان بهتر عمل میکنیم (ملک آیه 2)
2. باور به اینکه واقعا خداوند ما را هدایت میکند
……
و آن زمان است ک خداوند زبانمان میشود که با ان حرف میزنیم گوشمان میشود تا با ان بشنویم دستمان میشود که با ان برداریم و پایمان میشود تا با ان به صراط مستقیم برویم تا جزو کسانی باشیم که نعمت ها را دریافت میکنند نه کسانی که بر انها غضب شده و فقط بدی ها را میبینند
…?
بنام خدا
سلام دوستان
من در بهمن ماه سال 1393 به شکل بسیار ناگهانی به یکی از فایلهای صوتی استاد رسیدم
بعد از شنیدن آن صوت شوک آور ، بنام نامه 31 امام علی علیه السلام …تمام آنچه که سالهای سال یعنی نزدیک به 15 سال زیر خروارها خاک به اسم مذهب با باور فضیلت فقر دفن شده بود دوباره در من جوانه زد به شکلی تردید آمیز و آمیخته با شک …باید بین باورهایی که میپنداشتم الهی و درست است و خط بطلان بر آنها و شروع زندگی جدید.. انتخاب میکردم …امروز 3 سال از آن روزهای سخت میگذرد و من مانند یک بیمار صعب العلاج توانسته ام کم کم ذهنم را به سمت پالایش از آنهمه باور غلط و خرافه و افکار نادرست پیش ببرم …نمیتوانم ادعا کنم یک شبه همه چیز درست شده یا میشود چون اصلا اینطور نبوده و نیست …پیشرفتهایم خیلی سریع نبوده اما من هر روز بهبود حال و احوالم و افزودن بر شتاب و سرعت آنها را میبینم
وقتی شروع به اصلاح افکارم کردم یک ذهن معیوب و مخرب با هزاران هزار باور خراب از پیشینه ای طولانی داشتم …اما حالا بهترم .. بعد از 22 سال بدون زحمت زیاد فیزیکی با 2 بار آزمون توانسته ام به آرزوی دوران جوانی ام جامه عمل بپوشانم و در دانشگاهی دولتی در تهران فوق لیسانس رشته مورد علاقه ام را بگیرم…در سال دوم شروع عمل به تفکر مثبت ظرف یکسال درامدم به 3 برابر رسید…توانستم ظرف مدت 1سال از خانه کوچکمان به خانه ای 3 اتاق خوابه و بهتر نقل مکان کنیم …وبعد از نوشتن دفتر اهداف و پیگیری خواسته خرید یک خانه باغ در شمال …ظرف چند ماه خانه خود را به ما نشان داد…و چیز هایی که علیرغم کوچکیشان برای من ستودنی و بزرگند…اما ما هنوز راه درازی داریم که باید برویم …خواسته های زیاد مادی و معنوی که هرروز نسبت به آنها هشیارتر میشوم …و میخواهم با تمام توانم تا هستم به همه آنها جامه عمل بپوشانم …که البته به قول استاد هنوز دشمنانی پشت خاکریزها هستند که گاهی باید سخت با آنها جنگید و مراقب بود … هنوز اگر غافل شوم قافیه را میبازم …پس سعی میکنم همیشه خودم را به صورت آماده باش نگهدارم …من هم مثل بسیاری از دوستان فایلهای صوتی را روزها وشبها گوش میدهم …در طی این 3 سال شاید هفتاد تا هشتاد کتاب در خصوص موفقیت خوانده ام ….نت برداری کرده ام …نوشته ام و با همسرم و خواهرم در مورد آنها صحبت کرده ام .چون این دو با من هم فرکانس و خواهان پیشرفتند…وگاهی که لازم بوده دوباره و با وسواس بیشتری یک کتاب را مرور کرده ام یا یک فایل را موشکافانه بررسی کرد ه ام تا بدانم کجای کارم اشکال دارد…….تا حد امکان رسانه را حذف کرده ام …سعی میکنم مدام روی موج مثبت باشم …گاهی پایم میلغزد اما سریع از زمین بلند میشوم ..بدون سرزنش ،خاکهای الوده به لباس روحم را میتکانم ..و دوباره راه میافتم …تجربه میکنم اما به یمن تجارب انسانهای موفق قبلی مثل استاد …ضربات کمتری را متحمل میشوم …من هنوز در ابتدای راهی بی انتها ایستاده ام ..و با توکل به خداوند یکتا آینده ای عالی در دنیا و آخرت برای خودم رقم میزنم… گاهی سخت است اما اصلا نا امید نمیشوم ..حالا از نظر من هیچ چیز غیر ممکن نیست …بلکه فقط باید با اشتیاقی سوزان آنرا بخواهی … مثل استاد و بسیاری از دوستان موفق که خواستند و شد…وقتی از اینجا به دورها نگاه میکنم میبینم که چقدر نزدیک است …ومن عاشق این تضادم ….روزهای سخت و آسانی که یک دنیا لذت و ارامش شناخت خود و دنیا و…وبالنتیجه خدا را به تو هدیه میکند …من در ابتدای راهی بی نظیرم به یمن هدایت خداوند و کمک بینظیر تمام رسولان پیام اورش از قران و عترت ….تا رسولان زمینی و بندگان موحدو…دوستانی همراه …. تا ابد و پیوسته …و مشتاقم…ممنون از تمام وقتی که به من دادید.
سپاسگزارم منظر ثبت دیدگاهم میمانم
سلام دارم به تمامی دوستان خوبم در گروه تحقیقاتی عباسمنش و استاد عزیز
در مقابل دوستان خوبم که مدت زیاد هست عضو این خانواده هستن من چندماهی بیش نیست که وارد این رودخانه شدم و اشتیاق و ایمانم برای پیمودن این مسیر ک انتها یی ندارد بیش از پیش شده است و انصافا وقتی علاقه درمیان باشد دیگر هیچ زور و انضباطی نیاز نیست
برای پاسخ به این سوال باید بگویم ::
من محصل هستم و طبق برنامه ریزی که شروع کردم همیشه ساعت های 10الی12 شب اختصاص دادم به خودم و بابت اتفاقات خوب روزم شکزاری میکنم بعد رکوردرگوشیم روشن میکنم و روی صندلی و جلوی اینه یا بعضی شبها ایستاده شروع میکنم به حرف زدن درباره باور یا یک نکته اخلاقی که در طول روز که در کنار ادم های مختلف ذهنم رو درمیکرده مثلا یک درگیری ذهنم داشتم و هنوز هم فک میکنم جای تمرین داره که همش ذهنم توی کلاس هی رو مخم بود میگفت خوب فلانی الان نمرت مییبینه چی میگه با خودش یا نکنه تیکه بپرونه و.. در موضوعات مختلف دیگر . کل انرژیم موقع صحبت کردن میره و معدم شروع به زدن اخطار میکنه ?
هر شب که این کار قبل از خواب انجام میدم صب اون روز که وارد مدرسه یا کلاس میشم یادم هست که دیشب چی میگفتم و و انگار حس خوبتری دارم روش دیگر رو هم امتحان کردم(اینکه قبل از خواب به خودم یاداوری کنم در مقبل واکنش دیگری یا فلان حرف چه واکنشی نشون بدم )ولی الان متوجه شدم اینطوری که پیش برم همش منتظر حرف نا امید کننده و ناراحت کننده ای دیگران هستم و حرفایی از این دست بیشتر باهاش روبرو میشم
ما همگی مثل اونگ هستیم اونگ وقتی یک ضربه به اون بخوره شروع میکنه انژری رو به دیگری میده و این تبادل انرژی ادامه پیدا میکنه ما هم با انرژی مثبتی که میفرستیم مشابهش رو دریافت میکنم حالا اگر اصطحکاک هوا (ورودی های نامناسب )وجود داشته باشه این این اونگ هی انژریش کم میشه و انرژی کمتری به جفتیش منتقل میکنه تا جایی که دیگه حرکت وجنبشی ندارند اما این در نظر بگیریم اگر اصطحکاک وجود نداشته باشه این اونگ ها بهم برخورد میکنند و انرژی رو بهم منتقل میکنند بدون این اینکه دامنه نوسان و انرژیشون کاسته بشه به حرکت خودشون ادامه میدن و نمی ایستن
حالا زمانی که مکانی هستم که امکان استفاده از فایل یا نظرات دوستان ندارم و با یکسری باور های نامناسب روبرو هستم بلافاصله زیر زبونم یک ریتم اهنگ خیلی دوستش دارم شروع میکنم به زمزمه
در زمان پخش اخبار هم که همیشه هدفون تو گوشم هست و موسیقی بی کلام گوش میدم
برنامه ریزی روزانم اینطور هست تمرکزم گذاشتم روی کنترل ورودی هام در واقع به تازگی طوری شدم که به خوندن یه تکست هم حساسیت نشون میدم و در روز هم کاهامو انجام میدم
شبها عادتی که دارم اینکه دو سه تا برگه اچار برمیدارم در مورد اتفاقاتی اون روز افتاد مینویسم طوری که جای خالی توی صحفه نمیمونه و اغلب لامپ رو خاموش میکنم و چراغ مکان دیگرو روشن میزارم ک راحت بتونم روح و احساسات رو درگیر کنم خیلی خوب بوده البته که اگر همراه با موسیقی بی کلام زیبا هم باشه
هر چه که به ذهنم میرسید رو گفتم
این فایلی که امروز استاد گذاشتن بی لیل نبود برای من
چند روزی میشه جدی از قبل روی ووردی هام کار میکنم و به خدا توکل کردم که همیشه همراهم هست و حتما راهی برای کنترل بهتر ووردی هام پیدا میکنم که امروز وقتی اومدم خونه این فایل دیدم و از ذوق نمیدونستم چکار کنم
ممنونم از خدای بزرگ که بی شک بزرگ هست که ما رو در کنار هم بزرگ و پرورش میده
بنام الله یکتا
و با تشکر از استاد عباس منش
دوستان اولین کاری که باید انجام بدیم اینه که خودمون رو بشناسیم .من تجربه خودم رو میگم دوستان من رفتم به تک تک اعضای خانواده ام گفتم که خصوصیات خوب و بد من رو بهم بگن و من مینوشتم و بعد کل این جواب ها رو با هم مقایسه می کردم و بعد میدیدم که خصوصیتی که اونا میدیدن من نمیدیدم و وقتی فهمیدم که مشکلم کجاست شروع کردم به مطالعه تو سایت استاد که چطور میشه این باور رو از بین ببرم سپس شروع میکردم با عبارات تاکیدی و تحسین موفقیت ها بقیه و حرف زدن با خودم بخصوص این رو زیاد انجام میدادم و بعد فایل های استاد رو زیاد گوش میدم و قران میخوانم و از خدا کمک میخواستم و میدونم که خدا در درون من است و سوال می پرسم که چطور میشه فلان سوال جوابش چیه .نشانه ها رو تایید می کنم.با خودتون وگفتگوی درونی خیلی مهمه.
با تشکر از دوستان ثروتمندم