پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 68 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Mojtaba_673 گفته:
    مدت عضویت: 721 روز

    به نام فرمانروای مطلق و صاحب اختیار و مالک کل کیهان

    سلام خدمت شما استاد عزیزم

    سلام به دوستان هم فرکانسیم

    از وقتی که شروع کردم و وارد سایت شدم ، فابل ها رو گوش دادم ، بدون ترتیب خاصی ، از قسمت کلیدها ، دانلود میکردم و گوش میدادم ، شده بودم شبیه اون آدمی که رفته تو محیط باشگاه قرار گرفته ولی خب نشسته و بقیه رو نگاه میکنه و بررسی میکنه که اصن قضیه از چه قراره ، اینا دارن چیکار میکنن ، فازشون چیه ، چرا به خودشون سختی میدن ، ولی تو محیط موندم ، و این استمرار منو کشوند به کار کردن ، یعنی خواهی نخواهی وقتی تو محیط قرار میگیری ، کششی در تو ایجاد میشه که بری و کار کنی ،

    تا اینکه شروع کردم به انجام تمرین..

    شاید ناخودآگاه بود بعضی موقع ، ولی خب بعدش که اون اتفاق میفتاد ، سریع تو ذهنم میومد که خدایا شکرت ، داره اتفاق میفته ، کار میکنه ،

    مثلا یه داستانی که برام اتفاق افتاد ،

    یه روز توی خیابون ، مسافر داشتم ، و همچنان در حال پارک ، دوتا مسیر بود برای رسیدن به مقصد ، اولی رو قلبم گفت برو راحتتری ، مسیر دومی رو که ذهنم پیشنهاد داده بود بر اساس تجربه!!! قبول کردم ، در حال دور زدن و با وجود اینکه نگاه کردم و دیدم که کسی نمیاد ، شروع به حرکت کردم و یه لحظه یه موتوری رد شد و تا زدم رو ترمز ، موتور خورد زمین و بدنش آسیب دید ولی به طرز عجیبی ، موتورسوار سرپا و بدون اینکه حتی خم بشه ، بالا سر موتور بود ، و من انتظار هربرخوردی رو تو ذهنم میکشیدم ولی در کمال ناباوری ، موتوری گفت که موتور مال خودم نیست و شمارت بده که صاحبش اگر خواست خسارت بگیره زنگت بزنه و شایدم اصلا نخواد چیزی ازت بگیره و رفت.!!!!

    و من تا رسیدن به مقصد فقط با خودم زمزمه میکردم ، خداروشکرت که اتفاق بدی نیفتاد ، از این بدترم میشد بشه ولی نشد ، خداروشکر که خودش اسیبی ندید ، و هی میگفتم ،

    نه تماسی گرفته شد و نه خبری از اون بنده خدا شد.

    و من هنوزم که هنوزه ، اصلا نمیدونم اون موتوری از کجا سر و کلش پیدا شد و چطور شد که سرپا وایساد..

    خداروشکر.

    و اتفاقات زیادی که کوچیک بوده ولی در نوع خودش ، قابل توجه و تحسین.

    اینکه تو کار قبلی ، من تا 16 اسفند رفتم سرکار و بعدش دیگه نرفتم ، و خداوند ، آیه ” من حیث لا یحتسب ” رو در مورد من عملی کرد ،

    جایی که تا کلا تسویه حساب نکنی ، و اونم حداقل پروسش 5 ، 6 ماه طول میکشه ، طلبت رو نمیدن ،

    برای من کل اسفند ماه رو ، بطور کامل و دقیق ، 29 روز تمام ، هم بیمه و هم حقوق رو واریز کردن…

    جایی که تنها برای تحویل وسایلت به انبار و تسویه با انبار باید یک روز کامل رو معطل میشدی ، ولی خداوند در عین فضل و رحمتش ، دستی از دستان خودش رو مسئول انجام کار من کرد و وسایل رو تحویل داد.

    خدارو شکر میکنم بابت آگاهی ،

    بابت قدرت نوشتن ، خواندن ،

    خداوند بی جهت به “قلم و آنچه مینویسد ”

    قسم نخورده ، واقعا نوشتن معجزه میکنه ،

    دوست دارم زیر هر فایلی که بررسی میکنم و آگاهی هاش رو گوش میدم ، بدون فکر کردن شروع کنم به نوشتن ، تو موقع نوشتن ، کلمات خودشون میان ، خودشون یادآوری میکنن ، خودشون مارو وادار میکنن به شکرگزاری از الله یکتا ، از رب وهاب ،

    ما انسانیم ، فراموشکار ، حتی اگر همین الان بزرگترین خواستمون هم برامون بصورت معجزه وار اتفاق بیفته ، اگه مدتی بگذره یادمون میره که خدا چه شاهکاری انجام داده برامون ، یادمون میره شکرگزاری کنیم ،

    فقط با نوشتنه که فراموش نمیکنیم.

    خداروشکر بابت این سایت که خودش ، دفتر زیباییه برای نوشتن و ثبت اتفاقات عالی و شکرگزاری هامون.

    خدایا شکرت ،

    در پناه الله یکتا ، رب وهاب ، فرمانروای هستی ،

    ثروتمند ، متنعم از کلیه خیر در عالم ، سالم ، موفق ، با احساس عالی ، در مسیر وجه الله باشید.

    دوستون دارم ، شما با ارزش ترین افراد توی عالم هستین.

    مجتبی حسنی ، 03:10 بامداد روز یکشنبه ، 21 مرداد سال 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    امیرحسین بذرافشان گفته:
    مدت عضویت: 3757 روز

    سلام استاد عزیز و همراهان گرامی

    بنده هم به نوبه خودم لازم دونستم نظر خودم رو بیان کنم:

    1. من از روزی که وارد خونه خودم شدم

    تلویزیون رو حذف کردم یعنی کلا نخریدم.

    2. بهنگام اخبار منفی و یا فیلم های منفی ای که درمکانهایی پخش میشه که من کنترلی براش ندارم سعی میکنم اعراض کنم و اصلا نگاه نکنم و یا اگه اونم سخت بود حداقل از این تضاد باورهای متضاد و مثبت رو برداشت میکنم.

    3. در مواجهه با افراد منفی باف سعی میکنم از پرسش های حافظه ای استفاده کنم یعنی سوالاتی که بی ربط باشه و کلا تمرکز فرد رو از روی موضوع منفی برداره.

    4. در همه جا سعی میکنم همیشه نکات مثبت افراد و شرایط رو برداشت کنم و ببینم و اگه کم بود از نکات منفی پی به خواسته های مثبت میبرم یعنی قانون وضوح از طریق تضاد.

    5. هروقت از خانه خارج میشم ساخت و ساز ها و ماشین های خارجی و زیبایی های هرچند اندک داخل بولوار ها رو تماشا میکنم و بابتش سپاسگزاری می‌کنم.

    6. چون من آدم احساساتی هستم همیشه به تمام بچه ها عاشقانه نگاه میکنم و لذت میبرم از وجود پاکشان واسه همین بیشتر هم با بچه ها سعی میکنم در ارتباط باشم تا افراد بزرگتر

    7. هرروز صحبتهای استاد رو گوش میکنم.

    8. مواقعی که حالم خوب نیست بازی کامپیوتری انجام

    9. سعی میکنم که در شبکه های اجتماعی کمتر حضور داشته باشم و از مطالب خوبش استفاده کنم.

    10. مصاحبه های افراد ثروتمند رو میخونم

    11. ارتباطات خودم رو بسیار کم کردم سعی میکنم با عموم مردم کمتر ارتباط داشته باشم و وقتم رو با فایل های استاد بیشتر پر میکنم تا حضور در جمع های افرادی که چیزی برای آموزش به من ندارند.

    12. به منزل اقوام و حتی پدرومادرم به دلیل صحبتهای منفی و انتظاراتی که از بقیه مردم دارند خیلی کم میرم. البته با رعایت احترام کامل نسبت به همه.

    13. کسب و کارهای نوپا و حتی مغازه های شلوغ رو تحسین میکنم.

    14. به جوانانی که موفقیت های کوچیک و بزرگ کسب کردند بسیار توجه میکنم و اونا رو تحسین میکنم.

    15. ثروتمندان رو تحسین میکنم.

    16. در هر لحظه از زندگی سعی میکنم به نکات مثبت هرچیز توجه کنم.

    17. داخل گوشیم اپلیکیشن هایی نصب کردم که جملات تاکیدی و مثبت رو هر چند ساعت آلارم میده.

    18. ……

    ادامه دارد….

    ممنونم که خوندید????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سحر بلانیان گفته:
    مدت عضویت: 3167 روز

    سلام به همگی

    راه کنترل ورودی ها :

    1٫اگه یکی داره حرف میزنه منفی میگه حالش بده اگه میدونی ناراحت نمیشه یه جوری اعراض کن پاشو برو ولی اگه نشد وسطه حرفاش توجه خودشو به نکاته مثبتی که داره ناخودآگاه میگه بنداز

    2٫اگه دلت میخاد یکی بره یا حرف نزنه خودن سوره کوثر توی دلت چند بار باعث میشه یه طوری بشه حرفش قطع بشه

    3٫اگه ما خودمون بعدش به حرفه اون فکر نکنیم بهش انرژی ندادیم

    4٫نوشته ها و عکسایه اتاقو جاییو که بیشتر هستی خودت کنترل و انتخاب کن

    5٫اگه آدمهای دورو برت منفی ان خودت هنوز تغییر فرکانس ندادی که اونا دورو برتن رو خودت کار کن

    6٫ آگاهانه بگرد دنباله تایید باور های قدرتمند کننده و تاییدشون کن

    7٫برا خودت برنامه بنویس از صبح که خودت وسیله ی برنامه ی دیگران نشی

    8٫ کتاب مطالعه کن

    روزتون پر از سلامتی و ثروت در ضمن از کلمات قدرتمند استفاده کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سلماز اسکندرلو گفته:
    مدت عضویت: 3680 روز

    سلام به دوستای گلم و استاد نازنینم

    من حدود سه سال هست که در این سایت عضو هستم و همه فایل های رایگان رو گوش کردم و اگه تمرینی داشته انجام دادم . و الان بعد این مدت طولانی تازه فهمیدم ورودی چیه.از کجا فهمیدم از همون فایلی که استاد دقیق توضیح میده ورودی یا فرکانس چی هست. واقعیتش تا قبل این من فکر میکردم مالیخولیا دارم چون همش تو ذهنم در حال صحبت با خودم بودم و نمیتونستم هم از کسی بپرسم آیا اونها هم اینجوری هستن. چون فکر میکردم این یه چیز خاصی هست یا بیماری که من فقط دارم . مدام در حال نجوا و فکر بودم همش.بعد هی درگیر میشدم با خودم..کلا چیز جالبی نیست و بعضی وقت ها خسته ام میشدم انگار ازم انرژی میگیره مخصوصا که من کمی وسواس هم داشتم و بعدها از فایل های استاد فهمیدم باید این نجواها کنترل بشه . خوب تا اینکه فایل مربوط به فرکانس هارو گوش دادم و دقیق دقیق متوجه شدم جریان چیه و اینکه همه اینجوری هستن و اصلا همین نجوا ها درواقع همون فرکانس ها و افکار ما هستن. و وقتی اینو فهمیدم اولش آروم شدم که آخیشش پس مریض نیستم این همون فرکانس یا فکر ها هست که استاد میگفت و همه اینجوری هستن. پس خوب روش فکر کردم. دوستای خوبم من نتیجه 3 سال عضویت در این سایت رو میخوام با زبان ساده بگم و تاکید میکنم هنوز بسته ای رو خریداری نکردم.وضعیت مالیم به نسبت خوب شده و داره بهتر هم میشه خیلی از چیزهای که برام بزرگ بود رو الان دارم راحت کار پیدا کردم بدون پارتی… پس اندازی کردم که دارم بیشتر روش کار میکنم و برنامه ریزی کردم برای شغل بهتر با درآمد بهتر ولی در شغل فعلی هم شاد هستم. خوب فرکانس هارو گفتم چی هست همون نجوا ها یا حرف های که مدام داریم تو ذهن خودمون میزنیم. و حتی یک ثانیه هم خاموش نمیشن.مدام هستن .مثلا دیدین یه حرفی بهمون زده میشه بعد بدون اینکه ما فکری کنیم دائم مغزمون داره درباره اون خودش هی حرف میزنه انگار همزادی هست کنارمون. من که همچین حسی دارم بهشون، خوب مساله مهم در قانون کائنات همین فکر ها یا نجوا ها هست که باید کنترل بشن. چون این نجوا ها حس مارو میسازن و حس ما اتفاق های زندگیمونو.خیلیییی مهم هستن خیلییی هر آنچه دورمون داریم هر آنچه در زندگی داریم از همین نجواها هست. خوب چطور کنترل کنیم آره سخت هست ولی به قول استاد از بیل زدن بهتر هست. البته بگم چون سخت به نظر میرسه به خاطر همین 95 درصد آدم ها ترجیه میدن کار فیزیکی کنن ولی تمرین ذهنی نکنن. خوب اولین راه توجه به افکار هست مثلا حرفی که میشنوی و برات مهم هست سریع اروم شو و به نجواهای درونت گوش کن کاملا میشنویشون و کاملا میفهمی چی میگن خیلی جالب هست انگار کسی روبه روت نشسته و داره برات حرف میزنه. خوب از حرف هاش چه حسی بهت دست میده بد؟ خوب؟ حالا بیا بررسی کن اگه خوب بود که هیچ حست خوب خواهد بود اگه بد بود سریع حرفی که آرومت میکنه و برات خوب هست رو بهش بگو به همون که انگار طرف مقابلت هست حتی شده مثل بچه سرش داد بزن و بگو حرف من درسته مطمن باشید فورا میترسه و میگه چشم تو راست میگی ولی حواستون باشه شبیه بچه های سرتق میمونه تا چشم شمارو دور ببینه باز میاد و هی پچپچ پچ پچ میکنه.برای اینکه سرتق بازی در نیاره تمرین های هست که کمک میکنه مثل جمله های تاکیدی.. که روزانه هی میتونید بگید و خیلییی خوبه حس عالی بهتون میده. صداتونو ضبط کنید گوش کنید..گوش کردن مدام به فایل های استاد یا فایل ههای مثبت. نوشتن جمله های تاکیدی و مثبت. و البته مساله مهم دوری کردن و کنترل رابطه با دوستانی که باعث تقویت افکار بد میشن.حتی خانواده ،مثلا برید تو اتاق خودتون، کاری که من میکنم. دیدن فیلم های قشنگ و مثبت. شکر گزاری همه چیز ههای که دارین عالییی هست. نوشتن کوچیک ترین اتفاق قشنگ تو یه دفتر که مخصوص همین کار گذاشتین. کوچیک ترین اتفاق خوب میتونه دیدن یه پرنده یه پروانه ..یه گل باشه که به شما حس خوب میده.. دوستای گلم نکته اینکه باید کوچیک ترین هارو ببینید تا بزرگ ترین ها براتون پیش بیاد.و نکته مهم دیگه مطمنا در مسیر زندگی چیزهای پیش میاد که در نگاه اول شاید خوب به نظر نیاد ولی قدرت شما در این جور زمان ها خودشو نشون میده .باید سعی کنید یه نکته خوب در اون پیدا کنید و فقط زوم شید رو اون تا فکرتون بیراهه نره.سخت هست ولی هرچقدر تمرین کنید راحت تر این کارو انجام میدین.قدم اول مهم هست هرچی جلو برید هی هموار میشه براتون. و البته کسی که بخواد درست زندگی کنه تعهد میده به خوب زندگی کردن و خوب جلو میره پس تلاش هم میکنه شاید این حرف هارو به کسی که اصلا به جریان قانون زندگی فکر نکرده یا نمیخواد فکر کنه بگم میگه برو بابا دیوانه ایی. ولی شماها که همه اینجا هستین از همراهان من میباشید پس درک میکنید حرف هامو. به همون خدایی که بخشنده و مهربان هست قسم از وقتی قانون رو فهمیدم و براش تلاش کردم جواب گرفتم و هر وقت کوتاهی کردم و فرکانس هامو رها گذاشتم سریع نتیجه شو در زندگیم دیدم.و این ایمان منو بالا برد که قانونی واقعا هست. و البته یک کار مهم و عالی مقایسه زندگی افراد با باور ها و افکارشون هست. چه آدم های دورتون چه آدم های بزرگ جهان. این هم تمرین خوبی هست برید انجام بدین ایمانتونو خیلی بالا میبره…. به چیزهای مثبت فکر کنید…قشنگی هارو ببینید… روی اعتماد به نفستون خیلییی کار کنید. بسته ای با همین عنوان در سایت هست که خیلیی میتونه بهتون کمک کنه چون حس خوب خیلیی به اعتمادبنفس شما بستگی داره.باید اعتماد بنفسی که از بچه در ما ساخته میشد و به دلایلی نشده رو خودمون بسازیم. آدم های بزرگ اعتمادبنفس های بزرگ دارن. تا جایی که بود سعی کردم توضیح بدم و امیدوارم در فرکانس عالیییی قرار بگیرید و برای همه تون آرزوی قشنگی هارو دارم. از خدا میخوام کمک کنه تا در این راه قوی تر بشم چون میدونم جاهای از دستم در میره و فرکانسم رها میشه و سریع نتیجه های مخالف به سمتم میاد باید تمرین بیشتر کرد تا آخر عمر باید در تمرین باشیم… دوستتون دارم با عشق سلماز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    Mohsen Zanganeh گفته:
    مدت عضویت: 3099 روز

    با سلام خدمت استادم و همه همراهان هم فرکانسم من برای کنترل ورودی هام طبق آموزه های استاد عمل میکنم،

    اول هر صبح و آخر هرشب شکرگزاری بخاطر هر آنچه خداوند به ما داده الخصوص نشانه های قانون که در طول روز به من نشان داده شده که اشک شوق من رو در میاره ، حذف تلویزیون و رسانه های که کنترل انها سخت است،تکرار جملات تاکیدی و توجه به نکات مثبت هر آنچه بر سر راهم قرار دارد و من با آن روبرو میشوم.

    حذف آدمهای منفی زندگیم و توجه نکردن به کسانی که نتوانستم آنها را حذ کنم.

    گوش کردن روزانه 4ساعت به فایلهای استادم جناب عباس منش عزیزم که بزرگترین موهبت خداوند بود برای من که آرزوی بهترینها رو براش دارم و برای شما همراهان هم فرکانسیم آرزوی شادی،موفقیت،سلامتی و ثروت بیشمار را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فرناز قانعی گفته:
      مدت عضویت: 2842 روز

      1- تهیه لیست شکرگزاری در طول روز، خودن و شکر کردن

      2- یادداشت کردن نشانه های جذب و خوندنشون

      3- توجه به نکات مثبت مسائل

      4- حذف آدم های منفی و تاثیر نگرفتن از کسایی که امکان حذفشون نیست

      5- گوش دادن به فایل ها انگیزشی استاد به جای تلویزیون و شبکه های اجتماعی

      ممنونم از نکاتی که یادم دادید ???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمود حقیقت گفته:
    مدت عضویت: 3155 روز

    باسلام خدمت استاد واعضا محترم سایت.

    من هروقت احساس بد داشتم نگاه میکردم به ورودیهای چند ساعت قبلم وفورا متوجه میشدم که کجاها کنترل ورودیهاازدستم دررفته,وبه خودم میگفتم که اینجاها رعایت نکردی انقدر این مراقبه ورعایت کردن روادامه دادم تقریبا الان تمام ورودیهای بد رومیشناسم ومثل انسان روزه دار مراقب ورودیهای ذهنم هستم.

    درمحل کار ومنزل هم همینطور,

    الآن جوری شده که همکارا وبچه ها درمنزل یا به من تذکر میدهند یا خودشون به همدیگر تذکر میدهند.

    مثلا اگر فیلم یا موسیقی غم انگیزی پخش شود یا باورهای نادرست داشته باشد میگویند باورهای غلط دارد.

    در واقع یک مراقبه دسه جمعی داریم.مثل امر بمعروف ونهی‌ازمنکر که یک مراقبه عمومی درجامعه است.

    باتشکر از دوستان هم مسیر.

    خداحافظ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    مصطفی حسینیان گفته:
    مدت عضویت: 3455 روز

    سلام

    لطفا نظرات را داخل یک صفحه بذارید چون سرعت اینترنت برخی مناطق ایران خیلی پرفکت نیست و هیچکس حال ندارد 48 صفحه را باز کند و وقتگیر است. با روش شما فقظ صفحه آخر خوانده می شود.

    نظرات بی نظیر هستند انتخاب برنده مشکل است. پیشنهاد میکنم به چند نفر جایزه بدهید.

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    فروزان رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 2799 روز

    ب نظر من شکرگزاری نسبت ب داشته هامون میتونه این معجزه رو داشته باشه ک احساسمون مدام خوب بمونه و احساس خوب بیشتر باعث میشه بیشتر شکرگزاری کنیم و باز نعمتای بیشتری جذب میکنیم شکر نعمت نعمتت افزون کند…و اینکه تو هر حالتی ک هستیم توجهمونو ببریم ب سمت قسمتای خوب زندگی در عین تنگ دستی در عیش کوش ومستی کاین کیمیای هستی قارون کند گدارا…ی دنیا ممنون از دوست فوق العادم ک باعث شد بواسطه این مسابقه من بازم توجهمو ببرم روی شکرگزاری و دریافت نعمتای بیشتر??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 3581 روز

    سلام من از نظر خودم میگم. وقتی به ارزوهامون می رسیمکه رسیدن به ارزو ها برامون بدیهی باشه یعنی رسیدن به اون خواسته ها برامون بزرگ وغیر ممکن باشه و چونکه این خواسته ها با تغیر باورها کمکم وارد زندگی ما می شوند نه بصورت معجزه بعضی وقت ها انقدر ارام ارام وارد زندگی ما می شوند که وقتی به گذشته یا دفتر خواسته ها مونو نگا ه می کنیم می بینیم ما به خیلی خواسته ها مون رسیدیمالبته از کوچیک شرو شده چرا چون رسیدن به خواسته های کوچیک برامون باور پذیر تره با کنتر ورودی ها مثلثل فکر کردن به نداشته ها کمبود ها غمگین بودن احساس کناه به خاطر گذشته ها و عدم احساس لیاقت داشتن اون خواسته ها. که با کار کردن روی ورودی ها و اعتماد به نفس خود وتغیر باور ها ارام ارام در مسیره اهدا فمون می رسیم مثل اون اقایی که در فیلم راز می گفت من در خونه ارزوهام یک سال زندگی می کنم خبر نداشتم که پسرش میاید ومگه تو این کارتون چی واون می گه جعبه ارزو هامه بعد باز می کنه ومیببینهاین خونه جزوخواسته های اون بوده. شاد سالم ثروتمند در دنیا واخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    صابر خلیلی گفته:
    مدت عضویت: 4003 روز

    به نام خداوند آمرزنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم عباس منش و دوستان نیک اندیشان دریادل

    ابتدا باید قبول کنیم علاوه بر ورودی های زیبا ی بسیار زیادی که در اطراف ما وجود دارد ورودی های مخربی هم وجود داره و ما نمی تونیم آنها را کتمان کنیم. پس برای کنترل ورودی های ذهنمان ابتدا باید ورودی های نامناسبی که آگاهانه قابل تشخیص هستن(مثل محیط های نا زیبا یا افرادی که باورهای غلط دارند یا رسانه هایی که ورودی های نامناسبی در ذهن وارد می کنند مثل هر فایل صوتی و تصویری و…) باید ما پیشگیری کنیم واز اونها دوری کنیم و به جای آنها اعمال مناسب را جایگزین کنیم و این کار رو عادت خودمون قرار بدیم مثلا به جای صرف وقتمون برای دیدن اخبار یا سریال های تلویزیون به دیدن اقوام و دوستانی که از در کنار آنها بودن لذت می بریم بریم و خیلی مثال های دیگر. حالا امکان داره ورودی هایی ناخودآگاه و ناخواسته وارد ذهن ما شوند که مسلماً اولین نتیجه آن بد کردن حس و حال ماست و ما باید خیلی سریع از این نتیجه متوجه ورودی های ذهنمان شویم و اون رو فوری درمان کنیم یعنی تمرکزمان را روی کارهایی که به ما خیلی سریع حس خوبی میده بذاریم مثلا یه نفر با تصور کردن روزی که به آرزوهاش رسیده اون حس خوب رو میگیره یا یه نفر با دیدن عکس های دوران بچگی اش احساس شادی می کنه یا یک نفر با گوش دادن به یک آهنگ شاد و رقصیدن اون انرژی مثبت رو دریافت می کنه یا یک نفر با خوندن دو رکعت نماز و نیایش با خدای خود حس زیبایی در خود به وجود می آره و…

    و در ادامه عالی میشه که بعد از هر تشخیص ورودی بد و تغییر تمرکز که در خودمون حس خوبی ایجاد کردیم به خودمون جایزه هایی بدیم تا این کار به عادتی برای ما تبدیل بشه.

    یک راه دیگه اینه که خوش بینی رو در خودمون تقویت کنیم، یعنی هر کار یا هر چیزی که می بینیم، تمرین کنیم که نکات مثبت و زیبایی هاش رو ببینیم.

    ایده ای که جدیدا خودم بهش رسیدم و دارم بهش عمل می کنم برای ورودی های ذهنم(ورودی های شنیداری) شبیه سازی رو انجام دادم که طبق اون دو گوشم و ذهنم یه سه راهی تشکیل میدن و از هر گوشم عقیده ای یا نظری یا حرفی که وارد میشه اگه اون عقیده در من حس خوبی ایجاد کنه و موافق اون باشم یا به من کمکی کنه اون وارد ذهنم میشه و اگر اون حرف رو نپذیرم و موافق اون نباشم خیلی راحت از گوشه دیگم خارجش می کنم و اجازه ورود به ذهنم رو بهش نمی دم.

    با آرزو موفقیت روزافزون برای استاد عزیز و همه دوستان عزیزم و خودم : )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: