پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 65 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدحسن طیبی گفته:
    مدت عضویت: 3173 روز

    یا خدا آرامبخش قلبهاست سلام دوستان عزیزم ،بهترین پیشنهاد من برای کنترل ورودیهای ذهن روزه فکریست،شمادرست شبیه ماه رمضان یکماه تمام ورودیهای ذهن خود را کنترل کنید و هر موقع احساستان بدشد،از موضوع هفت شکر استفاده کنید،یعنی در بین اون موضوع که حس شما رو بد کرده،هفت نکته مثبت پیدا کرده وخدارو بابت اون نکات مثبت شکرکنید.پیشنهاد بعدی،همانطور که خود استاد تو فایلهای درآمد سه برابر ذکر کردن کنار گذاشتن تلویزیون ودوستان است و بجای‌اون‌استفاده از کتاب ها و فایلهای استاده وساختن فایل صوتی عبارات تاکیدی مثبت باصدای خودتون،عباراتی که به شما حس خوبی بده و گوش کردن به‌آنها هروقت که میتونید،هرچه بیشتر بهتر،نکته بعدی همراه داشتن دفترچه یادداشتی که هر اتفاق مثبتی که در طول روز براتون میفته رو یادداشت کنید وبابتش خدا رو شکر کنید و شب نوشته هاتون مرور کنید،این کار حستونو همیشه مثبت نگاه میداره،چند نکته دیگه هست که نمیخام طولانی کنم‌‌دیگه ،ممنون که وقت گذاشتید خوندید،ممنون که ستاره میدید،امیدوارم که مفید واقع شود،درپناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فرناز قانعی گفته:
      مدت عضویت: 2845 روز

      سلام

      خیلی نظرتون خوب بود ممنونم از کامنت

      1- روزه فکری یه ماهه (همش فکر میکردم چه جوری به طور منظم ورودی ها و گفتگوهای ذهنیمو کنترل کنم. این روش عالیه. تصمیم دارم یه تقویم دیواری یک ماهه درست کنم و هر روز که ورودی ها و گفتگوهای ذهنیمو پیدا میکنم توش تیک بزنم و تو دفترچه ای یادداشت و حل کنم یا با هفت شکر جنبه مثبتشو ببینم و حس و حالمو خوب کنم)

      2- هفت شکر (دیدن روی مثبت قضایا هر چند به شدت منفی باشند)

      3- ساخت فایل صوتی عبارات مثبت از روی فایل های انگیزشی استاد

      4- نوشتن نکات مثبت روزانه در دفترچه یادداشت یا اگه منفی بود با هفت شکر مثبتش کنم

      کاش نکات دیگه رو هم میگفتید، داشتید خوب پیش میرفتید ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 4055 روز

    سلام به استادگرامی و تمام دوستان عزیز

    ازاینکه با این گروه تحقیقاتی و اعضای گروه آشنا شدم ، سپاسگزار پروردگارم و از اینکه می توانم تجربیاتم را بادوستان به اشتراک بگذارم خیلی خوشحالم .

    واقعیتش با این جوابهای جذاب و عالی ومفیدی که دوستان دادند بقول معروف “بچه ها ترکوندند”

    سوال : تجربه شما درباره کنترل ورودی های ذهنت چیست؟

    1- سپاسگزاری ازخداوند : هرزمان در دلم یابه زبان شکر خداوند رامی گویم یا دردفترسپاسگزاری می نویسم خیلی خیلی خیلی به داشته هایم وخوبی های خودم ،خانواده ام، همسایه ها،مردم شهرم و…… توجهم جلب می شود واحساس فوق العاده خوبی پیدامی کنم بطوری که مدت زمان شکرگزاری من همیشه درحال بیشتر شدن است و ازاینکه می توانم بخاطراینهمه نعمتهای خداوندسپاسگزاری کنم بینهایت خوشحالم.

    2- سپاسگزاری ازانسانها : از زمانی که قانون سپاسگزاری را یادگرفتم از افرادی که به نوعی کاری انجام داده اند که قابل قدردانی است دریغ نمی کنم.مثلاً امشب به منطقه کوهستانی رفتیم ودریک رستوران آش رشته خوشمزه خوردیم(جای همه دوستان خالی) در زمان برگشت از آشپزآن رستوران برای آشپزی ماهرانه اش وهمچنین ازصاحب آن رستوران بخاطرسرویس دهی وبهداشت مناسب آنجا تشکر کردم یادرتاکسی نشستم وپس ازپیاده شدن ازنحوه رانندگی خیلی خوبش تشکرمفصلی کردم.

    برای من تشکر ازدیگران یک کارهمیشگی شده است که خیلی ذهنیت مثبت بوجود می آورد.

    3- نق نزن!! من استادنق زدن وشکایت کردن ازهمه بودم وهمیشه دراکثرجاهایی که گیر می افتادم ، بجای خوشبین بودن وتمرکز به راه حلها نق میزدم ولی ازوقتی با مطالب خوب استادعباسمنش آشنا شدم سعی می کنم توجهم رو از روی مشکل به روی خوبیها و راه حلها متمرکزکنم .

    4- اهداف زندگی رابنویسید : ازوقتی اهداف و برنامه ماهانه و روزانه را نوشتم و تمرکزم روی اهدافم هست خیلی ذهنیت مثبت وبهتری دارم ، یعنی ورودی های ذهنم روی برنامه ها متمرکز است و توجهم به افکارناخوشایند کمترشده است .

    5- استفاده مداوم ازفایلهای صوتی مفید درهرزمان وهرمکان خیلی به من کمک می کند، هر روز درزمان رانندگی ، پیاده روی ویا در زمان کار از فایلهای استاداستفاده می کنم وبرایم جالب است که آنقدرفایلهارا گوش داده ام که خیلی ازجملات را قبل ازشنیدن دقیقاً عین جمله استادزمزمه می کنم .

    همیشه در منزل ،مسافرت،درخیابان،درتاکسی،مترو،اتوبوس و….. دستگاه پخش صدا همراهم هست .

    5- حرف زدن درباره خواسته ها : من هرچقدر می توانم درباره خواسته ها ، اهداف وایده هایم حرف میزنم.

    باچه کسی حرف میزنم؟ باخودم.ازوقتی این مطلب که “درموردخواسته هایتان صحبت کنید” را ازاستادیادگرفتم باخودم حرف می زنم وبه شدت احساس خوب وهیجان دلپذیری احساس می کنم .

    بعضی اوقات افکار منفی سراغم می آید ومن شروع می کنم باخودم حرف زدن ، پیشنهاد می کنم شما هم امتحان کنید ومطمئن باشید جواب می دهد.

    6- سوال بپرسید : درهر زمانی از زندگی مشکلاتی در تحصیل ، کسب وکار ، ازدواج ، منزل ،بیمه،مالیات ، پرداخت بدهی ، دریافت طلب و…. برایمان پیش می آید ، برای بدست آوردن راه حل یادگرفتم ازخودم سوال بپرسم واگرجوابی به ذهنم نرسید دوباره آن سوال را آنقدر تکرار می کنم تا جوابی به ذهنم برسدوبعداقدام میکنم ،قسمت جالب اینست که وقتی جواب را پیدا میکنم یک حس آرامش وآسودگی خاطر ایجاد می شودوافکارمنفی ازبین میرود.

    7- کنارگذاشتن تلویزیون و فیلمهای سینمایی وسریالها : ازوقتی این کارها را انجام دادم خیلی بیشتراز قبل روی خواسته هایم بهتر ودقیقتر کار می کنم البته در بعضی از آخرهفته ها درحالی که کنار خانواده مشغول صحبت شدم و تلویزیون نگاه کردم واقعاً از این تماشای تلویزیون وفیلمهای بسیارکم محتوای آن احساس اتلاف وقت وناراحتی داشتم واین تجربه ای برای من شد تا وقتم را بجای توجه به موضوعات نامناسب به کتاب خواندن وتمرین دوره های استاد سپری کنم.

    خلاصه اینکه قبلاً در زمان مواجهه با مشکل احساس درماندگی میکردم ومدام نق میزدم و از زمین وآسمان ایراد میگرفتم و همه رامقصر می دانستم “غیر ازخودم” ولی حالا حداقل می دانم هر اتفاقی که برایم می افتد بخاطر توجه من درگذشته به مسائل وموضوعاتی بوده است و دنبال بهترشدن اوضاع و احوال زندگیم هستم.

    باآرزوی موفقیت وشادکامی همه شما عزیزان

    ارادتمند

    علی عطوفیان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و ادب خدمت استاد

    روشی که من در مواقعی که خوردم به در و دیوار استفاده میکنم این است که به سایت استاد سر میزنم البته باید در مدارش باشم و چون بیشتر از همیشه باور دارم که قانون جهان ثابت است ‌و خودم مسئول زندگی ام هستم راحت تر از قبل به سایت می ایم

    نوشتن بصورت بسیار معجزه اسایی به من آرامش می دهد

    مینویسم

    وقت هایی که میدانم حتما باید کنترل ذهن انجام دهم

    در دفترم یا در نوت گوشی مینویسم

    اینکه

    حدیث

    دو راه داری

    اول اینکه به این نشخوار های ذهنی ادامه دهی و ته حسرت و افسوس و احساس بد اتفاقات بد تر است و نه تنها هیچ چیز را بهتر نمیکنی بلکه احساس بد بیشتری را برای خودت میسازی

    راه دوم اینه که خودت رو کنترل کمی و از همین لحظه به چیزای خوب فکر کنی و احساست را کنی بهتر کنی اونوقت هر چقدر هم یک اتفاقی به ظاهر بد باشد به نفع من رقم خواهد خورد

    گاهی به حمام می‌روم زیرا جریان اب بسیار انرژی بخش است

    از خداوند می خواهم مرا هدایت کند هر کس به هر چیز باور داشته باشد برایش رقم میخورد مثلا من حمد که میخوانم بهم آرامش می دهد

    هرکس با توجه به الهامات قلبی اش می تواند خودش را آرام کند البته اگر باور داشته باشد که بهش الهام می شود

    و وقتی خدا الهام کند و به خدا وصل باشیم دیگر چیزی برای نگرانی باقی نمی ماند

    گاهی با دوستم که بسیار با قوانین آشنا هست صحبت میکنم و ازش راهنمایی میگیرم و تنها در مورد قانون حرف زدن به ما انرژی می دهد و امید و ایمان را زنده نگه میدارد

    و یکی از بهترین بهترین بهترین کارها جستجوی سوالم در بخش عقل کل است

    بی نهایت کمک کننده و راهگشا هست

    برای کنترل ورودی های ذهنی ام تلویزیون نمیبینم در فضای مجازی هر چیزی را دنبال نمیکنم و

    مهم تر از همه دفتری دارم برای نوشتن ویژگی های خوب افراد زندگی ام

    مثلا دفتری دارم برای نوشتن ویژگی های خوب همسرم که فوقالعاده زیاد هستند

    دفتری دارم برای ویژگی های خوب خودم که هر وقت به آنها نگاه میکنم بهم حس خوبی می‌دهد

    دفتری دارم برای شکرگزاری و هدف گزاری

    و من خدارا شکر می گویم که به من قدرت خواندن و نوشتن داد بسیار لذت بخش است

    تمرین ستاره قطبی را انجام می دهم و هر وقت انجام دادم نتیجه بی نظیری میگیرم

    الهی شکرت

    استاد ممنونم

    اصلا یه چیزی میگم استاد

    ولی سایت فوق العاده بی نظیری دارید

    سپاسگزارم

    ورعی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محدثه سرداری گفته:
      مدت عضویت: 2186 روز

      حدیث قشنگم با خوندن کامنت شما انگار که خودم با خودم صحبت میکردم… من هم سایت استاد برام راه نجاتیه برای اوقاتی که خودم رو به در و دیوار میزنم! نوشتن و همینطور دوش آب گرم به من هم آرامش زیادی میده… منم به خودم یادآور میشم که دو راه دارم یکی اینکه به این نشخوار های ذهنی ادامه بدم که نتیجش حال بدتر و اتفاقات ناخواسته هست و یکی دیگه اینکه تمرکزم رو روی خواسته و اتفاقات خوبی که تا الان رقم زدم بذارم به فایل های استاد گوش بدم و کامنت بچه های سایت رو بخونم… مرسی ازت که ذهنم رو باز کردی و من رو به خودم نشون دادی از این انرژی جمعی که جریان داره اشک توی چشمام نشست خداروشاکرم و برات آرزوی موفقیت میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیدمهدی سیداحمدی گفته:
    مدت عضویت: 2015 روز

    درود بی پایان خدمت اعضای خانواده دومم

    اولین باری که کامنت می ذارم

    من الان حدود 4 سال که تلویزیون و اخبار از زندگیم حذف کردم ، اینستاگرام هم داشتم و تو اینستاگرام سعی میکردم ، پیج هایی رو بیشتر دنبال کنم باعث رشد من بشن نه ضعف من

    شکر گذاری میکنم در سحرگاه ها و سرسفره با پدر و مادرم و خانواده ، تنهایی به پارک و سینما و … مکان های تاریخی می رم و بابت زیبایی هایی که توی پارک ها هستن ، خانم ها و آقایانی که روابط عاشقانه دارن خداروشکر میکنم که مردم در شادی و عشق هستن

    فیلم های تاریخی در مورد موفقیت های شاهان ایرانی و دیگر کشور ها میبینم که با اراده و ایمان قوی که داشتن تونستن چه سرزمین هایی رو فتح کنند و به موفقیت های بزرگی برسن و اونها رو تحسین میکنم و الگو میگیرم

    دوستانی دارم که ساعت ها باهم درباره قوانین توی کافه و پارک صحبت میکنم و همه اون دوستانم آموزش دیده هستن و کسایی هستن که روی خودشون کار کردند و اونها باعث میشن سردی ترس و بی ایمانی به سراغ من نیاد و منم متقابلا همین کار رو میکنیم

    راحل کلی از نظر من اینه که اول یکسری از ورودی های مخرب حذف کنیم مثل اخبار و پیج های بیهوده و اشخاص منفی و فیلم و سریال هایی که درباره جنایت و تجاوز و… هست ، مثلا وقتی میخوایم در گروه یا جمعی شرکت کنیم از خودمون بپرسیم آیا این جمع و یا این فرد که من میخوام برم پیشش عشق و شادی و ثروت بیشترو روح و روان منو بهتر میکنه یا نه ، بعد تصمیم بگیریم که بریم یا نه

    و بعد در مرحله بعد بیایم ورودی های خوبی به خودمون بدیم مثلا ، در جمع یا گروه هایی شرکت کنیم که دارند درباره تجربه های خوبشون صحبت می کنند و بعد با در نظر گرفتن قوانین ببین چقدر درست یا غلط اون تجربه ها ؛ فیلم و سریال و مستند هایی در مورد اشخاصی که موفقیت های بزرگی بدست آوردن رو ببینیم و شکر گذاری کنیم ، توانایی و استعداد هایی که داریم بنویسیم و چه موفقیت های بزرگ و کوچکی که بدست آوردیم بنویسیم ، و فایل آموزشی استاد و سریال سفر به دورآمریکا و سریال زندگی در بهشت ببینیم و تلقین مثبت داشته باشیم به خودمون مثلا من تمام کارهایم رو با قدرت انجام میدم و…

    دوستان عزیزم خدانگهدار ، امیدوارم لذت برده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر میکنم امروز هم با فایل ارزشمند چقدر لذت بخش است وقتی حرف های استاد را می شنوم که می گوید به همان اندازه که باور میکنی نتیجه میگیری از همان لحظه ای که با تلاش ذهنی فراوان، سعی در کنترل ورودی های ذهنم کردم و شروع به تحسین زیبایی ها و تمرکز بر نکات مثبت هر موضوع خوبی میکنی به گونه ای که به احساس بهتری برسی اتفاقات خوب، آغاز می شود

    از آنجا تمرکز اصلی آموزش های من در تمام دوره ها و فایلها، بر ایجاد مهارت برای کنترل ورودی های ذهن است. وقتی به روش آن آموزه ها رفتار و تمریناتش را انجام می دهی، گویی چرخ دنده زندگی ات روغن کاری شود، همه چیز در زندگی ات روان تر می شود.اگر منتظر رسیدن به خواسته های خود هستیم از آنها دور می شویم احساس ترس نگرانی افسردگی نرسیدن به خواسته ما را از خواسته هایمان دور خواهد کرد باورهای خوب باورهایی است که به ما احساس خوب آرامش و اطمینان قلبی می دهد زمانی که به دنبال احساس خوب باشیم اتفاقات خوب برای ما رخ می دهد زمانی که نگران رسیدن به خواسته های خود باشیم از آنها دور می شویم.

    خواسته های ما باید از نظر ما منطقی باشد بزرگ و رویایی نباشدچقدر زیبایی برام اتفاق افتاده همش از لطف پروردگار مهربانم هست و مطمعن هستم که رشد بسیار عالی در همه جنبه ها خواهم داشت چون ما خودمون خالق زندگیمون هستیم و خداوند در قرآن گفته شما را آنچه می‌دهیم که از پیش فرستادید و این پیام را هزاران بار از زبان استاد عزیز در فایلهای مختلف شنیدم و سعی میکنم زندگیم را اونجوری که خودم دوست دارم جهت دهی کنم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مه سا گفته:
    مدت عضویت: 2923 روز

    من از وقتی با این مجموعه آشنا شدم، در دو کلمه میتونم بگم مثبت و خوشحال شده ام. قبل از آن

    اغلب به صورت ناخودآگاه تمرکزم بر روی نکات منفی بود و زود از مسائل پیش رو ناراحت و عصبی میشدم.

    اما مانند اینکه یک چیزی از ناخودآگاه من به خودآگاه مننقل شده دیگر در موقعیت های منفی کاملا متوجه میشوم که الان وقت اونه که درسی بگیرم، الان زمان این است که از دل مشکل نکته مثبت بکشم بیرون، عقب می ایستم و تماشا میکنم ببینم این آدم نامناسب که سر راهم قرار گرفته چرا اومده و از دلش چه چیز مثبتی را میتونم بیرون بکشم،

    وقتی متوجه این موضوع میشوی که اتفاقات زندگی هیچ کدام بی دلیل نمی افتد،به مرور ذهنت در جستجوی علت اتفاق میگردد، و در نتیجه ی آن نکات مثبت است که از دل سیاه ترین اتفاق بیرون می آید و تو از آن بالاترین بهره را می بری، رشد میکنی و به موفقیت ها نزدیک میشوی

    یک مثال عینی برای این قضیه را میخواهم با دوستان در میان بگذارم. من مدتها به دنبال شخصی بودم که رابطه ای برقرار کنم با هدف ازدواج،

    خواستگار های نامناسب زیادی بر سر راهم قرار میگرفتند، و من بعد از هر نافرجامی بسیار ناراحت میشدم که پس اونی که باید بیاد چرا نمیاد، در همین حین با این مجموعه آشنا شدم که این اشنایی همزمان شد با دو ماه محرم و صفر که اصولا خواستگاری در آن صورت نمیگیرد

    هر سال این موقع من از این که دو ماه هیچ خبری نخواهد بود ناراحت میشدم. ولی این بار خوشحال بودم از این که دو ماه فرصت دارم با خودم تنها باشم و از این تنهایی لذت ببرم،

    خودم را بسازم و خواسته ها و آرزو های خودم رو بشناسم و آنها را با جزئیات دقیق بنوسیم و از خواندن آنها نهایت لذت و آرامش را ببرم، به همین ترتیب ادامه دادم، وقتی نوشتن هام تموم شد، کمی تمرکزم بر روی خواسته هایی که نوشته بودم کم شد

    و به زندگی روزمره پرداختم، و باز هم بدون فکر به هیچ چیز از زندگی عادی روزمره خودم هم لذت میبردم و سپاس گذار بودم

    گاهی هفته ها میگذشت و من اصلا دیگر لحظه ای به آنچه خواسته بودم فکر هم نمی‌کردم،

    این مرحله همان رها سازی خواسته است. ماه ها گذشت، محرم و صفر تمام شد، من اهداف جدید پیدا کردم و غرق در زندگی خودم شدم، با این تفاوت که دیگر هر روز از زندگی لذت میبردم و از مشکلاتی که سر کار و تحصیل نکته مثبت جمع میکردم، قبل از انجام هر کار کوچک حتی یک کار اداری اخر کار را مثبت و اتمام آن را ساده تصور کردم و مشکلاتی که قبلا در روند انجام کارها با آن رو به رو میشدم کم و کم تر شد و در صورت مواجهه ذهنم برای تصمیم گیری باز تر شد، گذشت گذشت و گذشت

    از زمان آشنایی من با مجموعه 4 ماه نگذشته بود که اونی که دنبالش بودم به بهترین شکل وارد زندگیم شد، من مواردی که دلم میخواست در یک رابطه تجربه کنم را نوشته بودم و جالب اینه خصوصیات آن فرد به ترتیبی که یادداشت کرده بودم برام آشکار شد بدون جابه جایی.

    بابت تمام اتفاقات قشنگی که هر روز داره تو زندگیم میوفته خدا رو شکر میکنم،حتی اگه اتفاق خاصی هم نیوفته من کلی زیبایی میبینم دور و برم که به خاطرش هر روز سپاسگزار باشم و هر روز آرامش و شادی رو تجربه کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سعید احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2960 روز

    سلام

    من از فایل های رایگان استاد به تازگی دارم استفاده میکنم میخوام خیلی مختصر ومفید بگم که چطوری ورودی های ذهنم روکنترل میکنم:

    استاد در گزارش جلسه 7قانون آفرینش منو با ابزاری بنام قطب نمای احساس آشنا کردند،هراحساسی که حالم رو بد کنه نجوای شیطانه ازطرف شیطانه این قطب نما بهم هشدار میده که:(سعید داری از مسیر خارج میشی،برگرد،خدا منتظرته)

    خدایا شکر همچین قطب نمایی بهم دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    شادی آرامش گفته:
    مدت عضویت: 3227 روز

    سلام به استاد موحد و خانواده معنویم که مصداق آیه “اولئک هدی من ربهم” هستند.

    به شکرانه هدایت الهی و قرار گرفتن در صراط مستقیم، برخی از تجربیات خود را درباره کنترل ورودی های ذهن به شما به اشتراک می گذارم.

    پیش از همه باید یادآور شوم میزان تلاش برای کنترل ورودی های ذهن به میزان تعهد و جدیت شما در این کار بستگی دارد.

    ?و اما ورودی های ذهن:

    —رادیو، تلویزیون، ماهواره: من همه اینها را به کلی کنتر گذاشته ام. البته من امکان حذف این دستگاهها را از خانه ندارم، چون با پدر و مادرم زندگی می کنم و قرار نیست آنها را هم مجبور کنم تلویزیون نگاه نکنند. اما از آنها خواهش کرده ام هنگام تماشا صدای تلویزیون را بلند نکنند. من اکثر اوقات در اتاق خودم مشغول گوش دادن به فایل های استاد، خواندن نظرات سایت، و کار بر روی باورهایم هستم.

    — شبکه های اجتماعی: من پیش از این نیز به عضویت در شبکه های اجتماعی علاقه ای نداشتم. بنابراین، این ورودی را خیلی راحت کنترل کرده ام. فقط در تلگرام عضو کانال سایت و دو گروه دیگر هستم که ماهیت آموزشی در زمینه های مورد علاقه ام دارند. از اینستاگرام هم فقط برای دیدن خانه های زیبا و خودروهای گرانقیمت، و تصاویر زیبا استفاده می کنم.

    — نشریه ها، روزنامه ها و سایت های اینترنتی: فقط از مطالب سایت گروه تحقیقاتی عباس منش، و سایت ها و نشریاتی که مربوط به علائق و رشته کاری ام است، استفاده می کنم.

    —دوستان: از آنجا که دوستانی که تاکنون داشته ام (و خودم به واسطه فرکانس های منفی جذب کرده بودم) باورهای به شدت محدودکننده ای داشتند، باید آنها را هم از زندگی ام حذف می کردم. این کار در مورد دوستان بسیار صمیمی برایم دشوار بود و اصلا نمی دانستم چطور باید این کار را انجام دهم. اما همانطور که استاد بارها گفته اند، وقتی شما در مدار مناسب قرار بگیرید، افرادی که با شما هم مدار نیستند، خود به خود از شما جدا می شوند. مایلم این روند طبیعی را در مورد دوست صمیمی چندین ساله ام بیان کنم. دوست صمیمی (سابق) من همکارم نیز هست. زمانی که با تعهد و آگاهانه شروع به کنترل ورودی های ذهنم کردم، واقعا نمی دانستم که چطور باید ناگهان با او قطع رابطه کنم. چون ما همیشه با هم بودیم. بگذریم، دوستم همچنان مانند همیشه حین کار نزد من می آمد و شروع به صحبت درباره ناخواسته ها، بیان باورهای محدودکننده، تعریف ماجراهای نگران کننده، و غیبت می کرد. و من در این فکر بودم که چطور از او فاصله بگیرم. اما لازم نبود من کاری کنم. او به بخش دیگری منتقل شد. ناگفته نماند شاید تغییر رفتار من هم در فاصله گرفتن او از من مؤثر بود. چرا که من در راستای آموزه های استاد، دیگر حرف های او را تایید نمی کردم و با او همراهی نمی کردم، یا فقط سکوت می کردم یا سعی می کردم بحث را عوض کنم که همین باعث شد او دیگر از همصحبتی با من لذت نبرد.

    — اما وقتی در جمعی (دوستان، همکاران، خانواده و …) قرار می گیرم، چه می کنم؟

    1- اگر امکان ترک جمع باشد، حتما این کار را می کنم.

    2- اما اگر شرایط به گونه ای باشد که مجبور باشم در آنجا بمانم، اولا، به هیچ وجه وارد بحث هایی ( که معمولا درباره خراب بودن اوضاع و هزاران هزار باور محدودکننده است) نمی شوم و تلاش نمی کنم آنها را متقاعد کنم که اشتباه می کنند. چون یکی دو بار که با وجود تاکیدهای استاد، ناخواسته وارد بحث شدم، به شدت پشیمان شدم. دیگر اینکه سعی می کنم بحث را عوض کنم.

    در جمع خانواده که معمولا هندزفری در گوشم است و مشکلی ندارم. چون صدایشان را نمی شنوم حتی اگر در جمعشان باشم (:

    در جمع همکاران هم، معمولا به بهانه ای آنجا را چند دقیقه ای ترک می کنم تا حرفهایشان تمام شود.

    — کار دیگری که می کنم تا حد امکان در مهمانی ها شرکت نمی کنم و دیگر اهمیت نمی دهم دیگران ناراحت می شوند یا خیر. چون من این همه سال به آن شیوه زندگی کردم و نتیجه ای عایدم نشد. پس به قیمت خوشبختی، شادی، آرامش، و دستیابی به رؤیاهایم دور هر چه مهمانی است خط کشیده ام. در ضمن، دیگر به سینما نمی روم و فقط فیلم هایی را می بینم که در تقویت باورهای قدتمندکننده و ایجاد انگیزه به من کمک می کنند.

    ?اما اینکه چطور در زمان بروز اتفاقات به ظاهر ناخوشایند، در خود احساس خوب ایجاد می کنم:

    من عمیقا این باور را در خود ایجاد کرده ام که هر اتفاقی که به ظاهر برایم ناخوشایند است، کاملا به نفع من است و به قدری روی این باور کار کرده ام، آن را با خود تکرار کرده ام، و مصادیق آن را در اتفاقات روزانه دیده و تایید کرده ام که دیگر تردیدی ندارم همیشه همه چیز به نفع من تمام می شود. نمونه های زیادی هست. تازه ترین مورد آن را که مربوط به دیروز است، ذکر می کنم: در محل کار من، هیچ کسی جای ثابت ندارد و هر کسی که زودتر برسد هر جایی که بخواهد می نشیند.من همیشه از نشستن پای یک دستگاه اجتناب می کردم؛ دستگاهی که کیبوردش متفاوت بود (پیشتر یک بار استفاده کرده بودم و به سختی با آن می توانستم تایپ کنم)، و در کنار فردی (استثنائا با جای ثابت بود) که مدام مزاحم کارم می شود و سؤال می پرسد. دیروز که وارد تحریریه شدم دیدم هیچ جایی برای نشستن نیست جز پای همان دستگاه. اولین چیزی که به ذهنم رسید همین باور بود که همه چیز، هر چند ناخوشایند به نفع من است. نشستم و کار را شروع کردم. تعجب کردم خیلی راحت و حتی سریع تر از قبل تایپ می کردم و با اینکه چندین بار برای استراحت ده دقیقه ای بین مار یه بیرون از اتاق رفتم، بازده کارم نسبت به روزهایی که از جایم تکان نمی خوردم بیشتر بود. جالب اینکه آن همکارم اصلا با من حرف نزد. می دانید چرا؟ چون از روز قبلش، نامزدش که در بخش دیگری کار می کرد، به بخش ما منتقل شده بود و سرش گرم او شده بود (:

    یک مورد دیگر مربوط به سال گذشته، حوالی همین ماه بود که به تازگی با سایت استاد آشنا شده بودم. از آنجایی که تازه اول راه بودم و هنوز چندان با قوانین آشنا نبودم، از جمله اینکه باید از بحث کردن و ناخواسته ها اعراض کنم، با رئیسم بر سر موضوعی مشاجره کردم، طوری که او بسیار عصبانی شد. چند روزی گذشت و از همکارانم شنیدم که آقای رئیس می خواهد مرا اخراج کند. حتی بعضی از همکاران به من پیشنهاد کردند که وساطت کنند و من هم از او عذرخواهی کنم (من بی احترامی نکرده بودم، فقط حرف حق را زده بودم). هنان روزها بود که فایل فقط روی خدا حساب کنیم را گوش می دادم. این فایل آرامشی عجیب در من ایجاد کرد و اصلا نگران اخراج شدن نبودم. با خودم می گفتم روزی من دست خداست و حتی اگر اخراج شوم، حتما شغل بهتری پیدا می کنم. چند روزی گذشت، یک روز که وارد محل کارم شدم و دستگاهم را روشن کردم. دیدم آقای رئیس پیامی برایم فرستاده است. از من پرسیده بود که اگر نیاز به سرویس شخصی دارم (برای یک ساعت حضور زودتر در اداره که همه همکاران از آن استفاده نمی کنند) مکاتبات را انجام دهد. این در حالی بود که من با تصور اینکه قبول نمی کنند، اصلا درخواست نداده بودم. بعد از مدتی هم حقوقم را افزایش داد (:

    کارهای زیادی هست که با آن می توانم احساسم را خوب نگه دارم:

    -هر وقت احساس بدی دارم، فایل های استاد را که مربوط به خداست، مثلا فقط روی خدا حساب کنیم یا جلسه 9 و 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رؤیاها را گوش می کنم و واقعا به آرامش می رسم.

    -سخنرانی های انگیزشی در خوب کردن حال من خیلی مؤثر است.

    -تماشای تصاویر زیبای طبیعت و مکانهای دیدنی جهان در یوتیوب حالم را بسیار خوب می کند.

    -وقتی با خدا حرف می زنم، به ویژه وقتی برایش نامه می نویسم اوج لذت و آرامش را تجربه می کنم.

    -تصویری ویدئویی از دوران نوزادی برادرزاده ام در گوشی ام دارم که هر وقت تماشا می کنم، واقعا حالم را خوب می کند.

    -نزدیک خانه ما پارک بسیار زیبا و خلوتی است که به من آرامش می دهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سامان اِقراری گفته:
    مدت عضویت: 4099 روز

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    سلام خدمت استاد عباس منش و هم قطاری های بزرگوارم

    بحث از این شد که چگونه ورودی های ذهن خود را کنترل کنیم تا هر چیزی به زندگیمون بدون اجازه ما وارد نشه و دست سرنوشتمون رو به هر کجا که خواست نبره. بحث از این شد که چگونه بر سر راه ذهن خود غربالی قرار دهیم تا پلیدی ها، ناخواسته ها، ناملایمت ها و هر آنچه که نارضایتی را وارد زندگیمون میکنه، جلوی ورودش را بگیریم. بحث از این شد که چگونه سعی کنیم همیشه خود را در مدار موفقیت، خوشبختی و اتفاقات خوب قرار دهیم. ممکنه در ابتدای راه هر چند قدم که رو به جلو بر می داریم، یکی دو قدم هم در اثر ورودی های نامناسب به زندگیمون به عقب برگردیم. پس باید تلاش کرد تا خودمون رو همسو با جریان مثبت زندگی قرار دهیم و قدم های رو به جلوی بیشتری برداریم.

    ورودی های روح و ذهن ما چی هستند و از کجا میان؟

    گفتگوی بین دوستان و همکاران، خواندن کتاب و روزنامه، شنیدن اخبار رادیو و تلویزیون، دیدن فیلم، شنیدن و دیدن موفقیت افراد، شنیدن عیب دیگران، غیبت، دروغ، تهمت، بدگویی، سوء ظن، دیدن طبیعت زیبا و سرسبز، نگاه به فرزند و همسر، توجه به پیشرفت ها و تکنولوژی های روز دنیا و غیره.

    این ها همه ورودی هایی هستند که می توانند وارد زندگی ما بشوند و بر روی آن تاثیر بگذارند. حال این ما هستیم که انتخاب میکنیم کدام وارد شود و کدام وارد نشود. مطمئنا منی که دارم این مطلب رو می نویسم و شمایی که دارین این مطلب رو میخونین، دنبال جنبه مثبت و لحظات خوب زندگی هستیم و سعی میکنیم از بین این همه ورودیهای مختلف به صورت خودآگاه فقط به آنهایی اجازه ورود دهیم که باعث پیشرفت ما بشود و با ورودشان احساس خوبی به ما دست بدهد.

    به نظر من بزرگترین ابزاری که می تواند ما را در حس خوب، مدار موفقیت، تداوم لحظات خوش و در یک کلام در حس رضایت نگه دارد، ابزار سپاسگزاری است. ما باید سپاسگزار خداوند رحمان به خاطر همه چیزهایی که تو زندگی بهمون داده، باشیم. سپاسگزار سلامتی، آرامش، خانه، امنیت، والدین، دوستان خوب و غیره. شاید بعضی ها بگویند که ما چیزی در زندگی نداریم که به خاطر آنها سپاسگزار خداوند باشیم. در جواب باید به اینگونه افراد گفت که شما ببینید اگر چه چیزهایی را در زندگی از دست بدهید احساس ناراحتی می کنید؛ پس در حال حاضر به خاطر وجود همون چیزها در زندگیتون سپاسگزاری کنید. شما با سپاسگزاری تمرکزتان را روی نکات مثبت زندگی قرار می دهید و به دنبال آن حوادث و اتفاقات خوب پشت سر هم برایتان رخ می دهد و از زندگی لذت می برید.

    آرزوی سلامتی، شادی، لحظات زیبا و ثروت فراوان برای دوستان خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    لیلی عاصی گفته:
    مدت عضویت: 2878 روز

    سلام به گروه ، دوستان و استاد عباسمنش عزیز

    خداقوت عزیزان

    اگر بخواهیم مغز مون رو به یک کامپیوتر تشبیه کنیم فکر کنم راحت تر بتونیم این مسئله رو حل کنیم . (کنترل ورودیهای ذهن)

    کامپیوتر پورت هایی داره که از طریق این پورت ها داده ها رو دریافت و پردازش میکنه . حواس پنجگانه ما همین پورت های ورودی ما هستند و ما از طریق این حواس ، ورودی ها رو به مغزمون میفرستیم و مغزمون اونا رو پردازش میکنه و اون داده هایی که تکرار بشن و تمرکز و حس 100 درصدی ما رو بخودشون جلب کنن بصورت باور در حافظه ما نگهداری میشن  .

    برای کنترل ورودیها باید مواظب داده هایی باشیم که از طریق این 5 حس به مغزمون میرسه .

    چیزایی که دوست داریم و بهمون حس خوب میده و ما رو شاد و خوشحال میکنه و به رشد ما کمک میکنه رو از طریق این 5 حس بگیریم و تکرار کنیم و بکار ببندیم .

    حس شادی در هر انسانی متفاوته و باید خودمون ببینیم که با چی حالمون خوبه .

    شاید من از خوندن یک کتاب یا قدم زدن در طبیعت احساس خوبی داشته باشم ولی شما جور دیگه ای احساس خوب داشته باشین . بهر حال مهم اینکه که حس های خوب و برتر رو در خودمون پیدا کنیم و جزو اولویت های مغزمون بگذاریم و برای رسیدن به اونها فکر و تلاش کنیم . 

    بعضی ورودیها کنترلشون دست خود ماست مثل تلویزیون ، روزنامه ، موبایل و … که خب جایگزین دارن و میتونیم حذفشون کنیم .

    اما بعضی ورودیها کنترلشون دست ما نیست مثل صحبت ها یا رفتارهای نادرست پدر و مادرمون و یا دوستان و یا همکاران .

    ما نمیتونیم پدر و مادرمون رو از زندگی حذف کنیم و یا جایگزین کنیم اما میتونیم توجه مون رو از رفتارهای نادرست شون برداریم و به نکات مثبت شون توجه و تمرکز کنیم و به رفتارهایی از اونا فکر کنیم که بما احساس خوبی میده .

    مهم نیست اگر یکبار حرفی ناجور شنیدیم یا چیزی دیدیم یا چشیدیم یا بو کردیم یا لمس کردیم ، مهم اینکه روشون تمرکز نکنیم و در ذهنمون تکرارش نکنیم و بهش شاخ و برگ ندیم و اصلن بهش فکر نکنیم و بجاش اون چیزی که به ما حس خوب و عالی و شادی و قدرت میده رو جایگزین کنیم .

    باید بدونیم کجاها پورت های ورودیمون رو باز و کجاها ببندیمشون.

    سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: