پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 60 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    MS گفته:
    مدت عضویت: 3675 روز

    سلام به همه دوستان خوبم

    اگه بخوام این سوال رو یکم مهندسی پاسخ بدم اونو به دو بخش تقسیم میکنم، بخش اول رو اسمشو میذارم اقدامات ذهنی، بخشم دوم رو اسمشو میذارم اقدامات فیزیکی که در خلال توضیح مراحل تجریه خودم رو هم میگم

    قسمت اول بخش اقدامات ذهنی:

    مطمئنا اولین اقدام ذهنی همه‌ما توی این مسیر کسب یه سری آگاهی ها بود که درصد بسیار کمی از افراد جهان با اون آشنا هستن در واقع کائنات مارو غربال کردو هر کدوم به طریقی این اطلاعات بدستمون رسید واسه خودم یادم بدترین روزهای زندگیمو توی 22 سالگی داشتم سپری میکردم که یکی از دوستانم منو با سایت آشنا کردن…

    دومین قدم پذیرش، پذیرش هر اونچه که در مرحله قبل دریافت کردیم، منظورم از پذیرش خیلی ساده اس، اینکه بپذیری خالق هر اتفاقی توی زندگیت خودتی، بدونی که تمامممم اتفاقات زندگیت رو خودت رقم زدی، بدترین ها و بهترین هاش، من این شانسو داشتم که بدون تقریبا هیچ مقاومتی پذیرفتم خودم مسئول اتفاقاتم چرا که هم قرآن زیاد میخوندم و هم کتاب راز رو زیاد خونده بودم، اگه مراحل رو مثل الک در نظر بگیریم، خیلیا پشت الک این مرحله گیر میکنن چون عادت کردن که بگن بهشون ظلم شده یا تقصیر رو گردن بقیه بندازن،به نظر من پذیرش مهمترین مرحله اس توی تلاش ذهنی…

    خب مرحله سوم پرسیدن دوتا سوال فوق‌العاده اس، سوال اول اینکه چی میخوایی؟! به قول فیلم راز میری از کاتالوگ هستی انتخاب میکنی، سلامتی، ثروت، عشق و … شاید ساعتها با خودت خلوت میکنی چرا که خیلیا وقتی ازشون بپرسی ده تا ارزوت چیه به دو سه تا مورد کلی اشاره میکنن، یادمه دوستم وقتی ازم می‌پرسید آرزوهاتو بگو داشتم از پاس شدن واحدام میگفتم و یکسری آرزوهای کلی مثل پول و ماشین و خونه، من کلی با دفترم تنها بودم تا ببینم به چه چیزایی احساس خوبی دارم، یادمه سوال مهمی از خودم پرسیدم که اگه 1 میلیارد پول داشتی و نیاز نبود کار کنی باز چه کاری رو انجام میدادی، که جواب سوالم جرقه ای شد که الان زندگیمو تغییر داده…

    بعد از شناخت بهترین هات، سوال دوم اینکه چرا بهشون نرسیدی؟!

    مثل سوال چرا درامدت سه برابر الان نیست؟!

    این مرحله باید با وسواس زیادی انجام بشه، چرا که جواب این سوالات باورهای محدود کننده ای رو از ذهنمون بیرون میکشه که حاصلش همون چیزی که الان هستیم، یا همون نارضایتی که مارو به تکاپوی تغییر وا داشت، من لیست پویایی از باورهای محدود کننده ام تهیه کرده بودم و هر روز بهش اضافه میکردم و توی سایت دنبال فایل‌هایی بودم که خلاف باورهای من حرف بزنن استاد و صدامو ضبط میکردم…(من اسم مرحله سوم رو میذارم خودشناسی)

    مطمئنا بعضیها هم از این الک رد نمیشن که به نظرم تعدادشون خیلی کمتر از ریزش مرحله قبل…

    توی مرحله چهارم شما آرامش بیشتری دارید چرا که حالا تبدیل به انسانی شدید که خودشو مسئول اتفاقات زندگیش میدونه، میدونه از زندگی چی میخواد و دلیل نرسیدن به اونارو هم شناخته، مرحله چهارم رو اسمشو میذارم جایگزینی، جایگزینی باورهایی جدید با باورهای محدوده کننده شناخته شده، خدایا آرامش اون روزارو هیچ وقت یادم نمیره، حس اینکه هیچ عامل بیرونی نمیتونه مانع پیش رفتن من بشه منو پر انرژی میکرد و برای اولین بار بود که عدل خدا رو تجربه میکردم و به تمام معنا حس میکردم…

    انتخاب آگاهانه باورها مستلزم فیلتر کردن ورودی هاست، شما دیگه توی این مرحله دست به کار بزرگی میزنی، مثل خداحافظی کردن با تلویزیون، رسانه، دوستان و آشنایان منفی باف و کلا هر اونچه که مسایل منفیگرایانه رو برات تکرار میکنن و در عوض میری سراغ الگوهای هماهنگ با شرایط خودت و یا روشهای مختلف زیادی که برای ساخت باورهای قدرتمند کننده وجود داره، این مرحله هم الک سنگینی، چرا که خیلی حاضر به پرداخت بهای موفقیت نیستن، من کلا اهل تلویزیون نبودم اما موسیقی عشق بی چون چرا من بود من شش ماه هیچ اهنگی گوش نمیکردم و به یک سکوت رسیده بودم…

    خب تقریبا اینجا مرز بین اقدامات ذهنی و اقدامات فیزیکی، چرا که شما با انجام تمرینات برای ساخت باورهای قدرتمند کننده، وارد فاز جدیدی از زندگی میشی، به قول استاد داری روانکار به چرخ دنده های زندگیت تزریق میکنی، شاید در ابتدا اتفاقات خیلی ریز باشه، مثل جای پارک، مثل سبز بودن چراغ راهنمایی و … وظیفه تو تایید کردن این موارد کوچیک، یادمه همیشه پشت چراغ قرمزا جای من بودکه خیلی برام جذاب بود رد شدن با چراغ سبز، اگه بخوام مثال ملموسی بزنم مثل هل دادن یک گوی برفی روی سرپایینی، که پیش میره و رفته رفته بزرگ میشه، نکته مهم توی مسیر ساخت باور و در کل رفتن به سمت خواسته هامون احساس ماست، احساس جی پی اس خالق توی وجود ما برای تعیین درستی مسیر، هر وقت دیدی داری شاد و سر زنده به سمت اهدافت پیش میری و فکر‌میکنی بهشون بدون مسیرت درست و وقتی دیدی پر ترس و اضطراب و نگرانی وبه طور کلی هر اونچه که بشه اسمشو احساس بد گذاشت هستی بدون به سرعت از خواسته هات در حال دور شدنی…

    نکته مهم دیگه فاصله زمانی، فاصله ای که بین اقدامات ذهنی تا ظهور عینی اونهاست که یه پارامتر کاملا نسبی اما مطمئنا اگه با تعهد انجام بشه مراحل توضیح داده شده از یک تا دو سال بیشتر طول نخواهد کشید ماکزیمم که خیلی کوتاهتر هم خواهد بود، اینجاهم ریزش خیلی شدیدی دارن افراد و وقتی هیچ نشونه ای نمیبینن خسته میشن و میگن اینا یه مشت تئوری، من همیشه یه جمله داشتم که خیلی کمک میکرد قبل از سپیده دم شب در تاریکترین حالت خودش…

    من دنبال یه استاد خیلی خوب واسه کار کردن روی صدام بودم اما توی شهر ما هیچ استادی نبود، خیلی پرسیده بودم، همش ذهنم میگفت این دیگه خواسته ای که سوخته تو نمیتونی دیگه روی صدات کار کنی تا اینکه خیلی آسون خیلیییییی ساده با سماجت من روی این خواسته به شیراز مهاجرت کردم و الان پنج ماه که دارم کار میکنم روی صدام و پیشرفت چشمگیری داشتم با توجه به فیدبک دوستانم و خودم البته…

    نکات مهم دیگه ای هم هست مثل گول شرایط مساعد رو نخوردن و ادامه دادن، مثل خسته نشدن و ادامه دادن، من از غربال شدن افراد توی متن حرف زدم به این دلیل که بگم خیلیا به مسیر ایراد میگیرن در صورتی که ایراد به خودشون وارد و قصدم سخت جلوه دادن مسیر نبود، رد شدن از این الکها مرز رسیدن و نرسیدناست، اینجاست که معلوم میشه کی داره از هوسهای زود گذرش حرف میزنه کی از اهداف و آرزوهای زیبا و دست یافتنیش، شاید من فقط کافی بود همین چند جمله اخیر رو برای پاسخ سوال بگم چرا که از نظر من، رسیدن به خواسته ها مستلزم رد شدن از الکهای مراحل مختلف…

    در آخرم هم مرحله اقدامات فیزیکی، اقداماتی که شرایطشو یه عالمه باورهای قدرتمند کننده مهیا کرده، اینجاست که روی الهامات حساس و ریز میشی، اینجاست که شاید زانوهاتو و دستات از ترس بلرزن اما پیش میری و قدم برمیداری، اینجاست که یه کائنات پشتت و اتفاقات لازم برای رسیدن به اهدافت خیلییی راحتتر صورت میگیره…

    آرزوم بود بتونم توی یه جمع دوستانه بخونم اما الان دارم آماده اجرا توی سالن همایش های دانشگاه میشم، من همونیم که وقتی استادم می‌گفت بخون صدام میلرزید اما الان با جسارت میخونم و لذت میبرم و خداروشکر میکنم که تونستم کاری که براش بدنیا اومدمو پیدا کنم…

    من اینطوری به قشنگترین رویای زندگیم رسیدم و دارم پیش میرم،میشه گفت خیلی آسون، میشه گفت خیلی سخت، هر طور راحتی :-)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    رها منصوري گفته:
    مدت عضویت: 3185 روز

    سلام به همه دوستای هم مدار یا نزدیک به مداره همدیگه خدایا شکرت ک منو هدایت کردی با شنیدن صدای دوستم یک سال پیش پشت خط تلفن ک خیلی آهسته گفت عباس منش حتی یادم نیست موضوع صحبتمون چی بود یهو این کلمه عباس منش توی ذهن من بولد شد تکرار شد با خودم گفتم وا بسم الله این کیه تو ذهن من نمیزاره حواسمو جمع کنم هی تکراره کلمه عباس منش خلاصه نتونستم مقاومت کنم گوشیمو برداشتم و توی سرچ گول زدم عباس منش و ادامه دادم اون من نبودم یه چیزی درون من منو میبرد فایل های رایگان هدف گذاری اون چند دقیقه حتی صدای اطرافم را نمیشنیدم من ایمان دارم از طرف کائنات و خدای بلند مرتبه هدایت شده بودم روی کاغذ تعهده سه ماهه را نوشتم درآمدم از ماهی پنج میلیون به هشت میلیون و بعد به ١5میلیون و هم اکنون به سی میلیون و بزودی به ماهی شصت میلیون تومان در ماه میرسد سلام دوستان من رها هستم ٣5ساله بدون هیچ تحصیلات خاص و تخصص خاصی اما ثروت و پول مانند باران به زندگی من وارد میشه خودمو شبیه یه آهن ربا میبینم ک حتی در حال قدم زدن تو خیابون پول ها شادی ها خبرهای خوب آدمهای خوب اتفاقهای خوب با کشش زیادی به سمت من جذب میشن حالا بهتون میگم چطوری اینطوری شد؟؟فایل ثروت رو با هزار زحمت خریدم هر روز از ذوقم روزی سه بار گوش میدادم سریال ها و تلویزیون و اخبارو تعطیل کردم دوستای منفی رو کلا تعطیل کردم البته خدا بصورت معجزه آسا یه عده رو از کنارم دور کرد افراد نزدیک خانوادم مثل مادرم تا شروع میکردن به این حرفها ک اجاره خونرو صاحبخونه برد بالا چقدر گرونیه من ناخودآگاه درونم میگفت بهم رها اینها هیچ کدوم واقعیت نداره چون تو الان تو پاسداران توی خونه ١6٠متری با ماشین شاسی بلند کپچرت هستی خونه خوابیدی و مسافرت میری و ماهی سی میلیون تومن با بهترین بیزنس با بهترین آدمها با بهترین درآمد داری پس همه چه عالیه دوستان یسری آدم ناخواسته حرفهای منفی میزنن اگه خودتو باورتو ایمانتو. بسازی نه تنها تاثیری روا نمیزارن بلکه بلافاصله روحت و ذهنت ک با هم همگام شدن جواب طرف رو میدن البته این جواب رو فقط خودت میشنوی ک نخیرم اصلا هم اینطوری نیست همه چی عالیه همه بمن میگن تو شانس آوردی یهو اما شانس کدومه چطور تا پارسال شانسی نبود چطور بعده شنیدن فایلها و تمرکز روی زیباییها ودوری از منفی ها همه اینها سمت من اومدن پس شانس رو خودم ساختم با باورهام با ایمانم و نگران هیچی نیستم چون دنیا صاحب داره ک با هوش برتر و قدرت مطلق شگفت انگیز همه چیو به بهترین وجه اداره میکنه دوستان یه سایت کلاهبرداری اومده بود ک محصولات استادو میفروخت من اولش ذوق زده شدم همه محصولاتی ک نداشتم و تیک زدم ک بخرم بعد یه حسی درونم باهام حرف میزد زنگ زدم به دفتره استاد و پرسیدم و جواب دادن ک کلاه برداریه وسوسه انگیز بود اما خدای درونم بهم گفت رها دری از رفاه آسایش پول و عشق به سمتت باز کرده خدا اونم از راههای درست پس وقتی نتیجه گرفتی یعنی راهت درست بوده پس فایلهایی ک استاد زحمت کشیده الهام بهش شده و خدایی ک تو رو هدایت کرده به اون الهام میکنه تا فایلها رو ضبط کنه پس این فایل ها رو یا نمیخرم یا فقط از سایت استاد میخرم و به خودم میبالم ک آموزه های استاد عباس منش از من چه زن محکم چه زن موفق و چه عزت نفس و اعتماد به نفسی به یاری خداوند از من ساخته همتون موفق میشین ایمان دارم چون من یه انسان معمولی بودم ک الان توسط تحقق خواسته هام احاطه شدم و شتاب رسیدن به خواسته هام بسیار زیاد شده هر چی رو میبینم با آرامش میگم رها دوسش دازی تو هم به دست میاری کافیه بخوای و یه نیرویی درونم میگه معلومه ک بدست میاری مگه قبلیارو بدست نیاوردی هر چی ک بخوای صاحب دنیا برات توی ظرفت میریزه فقط اندازه و حجم ظرفتو زیاد کن با شکرگزاری صبح ها و شب ها خدایا سپاسگزارم ک در بالاترین و بهترین سطح ارتعاشی سلامتی ثروت و عشق قرار دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    مهرداد رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 3668 روز

    سلام.

    مهمترین تجربه های من در امرِ کنترل ورودی های ذهن چند موردِ که به اجمال با شما دوستان به اشتراک میذارم.

    1٫ مراقبه : عجیبترین خلقِ خدا ذهنه. مثلِ یه بچه خوب میمونه. البته بازیگوش. شما وقتی به کارها ، فکرها و هر عملی که انجام میدید کمی دقت کنید و مراقب باشید. کم کم ذهن بهتون مثلِ یک چراغ راهنما هشدار میده که این ورودی که بهش دادید خیلی بدرد بخور نیست. یعنی ذهن شرطی میشه و قبل از هر ورودی چِک میکنه و در صورت تطابق با چارچوبِ درست شما ترخیصش میکنه.

    2٫ گفتگو با خدا: به نظرم این عمل باعث میشه که شما با خدایِ درونتون کمی آشناتر و دوستتر بشید و این به مراقبه شما کمکِ شایانی میکنه.

    3٫ سکوت: شما هرچقدر حرف بزنید این حرفها تبدیل به فکر میشن. به نظرم سکوت امرِ مهمی تویِ کنترل داره. سکوت. زبان و ذهن. مهمتر از زبان ذهنه اما راهه سکوتِ ذهن از سکوتِ زبان میگذره.

    4٫ شرطی شدن: البته اینهم راهش از مراقبه میگذره. چون اول باید به ذهن یاد بدید و بفهمونید چی خوبه و چی بد. اگه مثل بچه بهش بفهمونید بخاری اوفه مطمئن باشید نمیذاره بخاری واردش بشه.

    5: دیدنِ زیبایی ها: این یعنی شکرگزاری و خلاص. والبته تمرکز رویِ اون.

    6٫ خدمت و عشق : اینهم ورودی مثبت و عالیه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    رضا سلیمانی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2856 روز

    به نام خدای مهربان .دوستان سلام اگه بخوام خلاصه از کنترل ورودی های ذهن بگم اینکه در هر ساعت حدود 60000 هزار رشته فکر وارد مغز ما میشه و میتونه روی ضمیر ناخود آگاه ما اثر بزاره همینطور که میدونید این ضمیر حدود 99 درصد زندگی ما رو در دست خودش داره ما باید استاد بشیم که کنترل ذهن رو هر لحظه بدست بگیریم بهتربن راه دوستان عزیز تلقینه تلقین همون چیزی که استاد عباسمنش توی همه دورهاش استفاده کرده تلقین نکات مثبت چرا استاد عباسمنش میگه دوره ها رو بارها گوش بدید میخواد با تلقین این نکات مثبت روی ذهن شنونده تاثیر بزاره که البته تو این راه هم بسیار موفق بوده تلقبن فراوانی وبسیاری چیزهای دیگه ما نمیتونیم درب دنیا روی خودمون ببندیم مثل اینکه دوستان میگن تلویزیون هرگز نبینیم آخرش شاید مثلا بریم مهمونی ومجبور بشیم مثل بقیه تلویزیون ببینیم بهترین راه اینه جملات مثبت رو ضبط کنیم واونارو همیشه دنبال داشته وگوش بدهیم تا همینطور که استاد میگن مثل آب وغذا ذهن رو تغذیه مثبت کنیم تا کامپیوتر ذهنمان برنامه ریزی همیشگی درست داشته واین کار رو ادامه بدهد میشه …تلقین مثبت ایجاد باورهای مثبت میکنه در مورد روابط در مورد ثروت وهمون چیزایی که شما از زندگی میخواهید.شادو موفق وپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    سپیده حافظی گفته:
    مدت عضویت: 2908 روز

    سلام به دوستان

    ? من اوایل که تازه با قانون جذب آشنا شده بودم برای کنترل ورودی هام از یه باور اشتباه که در فرهنگ ما وجود داره کمک گرفتم بنام رودربایستی، البته کاملا آگاه بودم که این راهکار فقط مخصوص آماتوری مثل من هست و نباید تبدیل به عادت بشه، به این صورت که به دانش آموزانم و در محیط کارم درباره قانون جذب صحبت کردم و از آن به بعد بخاطر اینکه رفتارم و صحبت هایی که کرده بودم متناقض نشه و به اصطلاح خودمو تعمدا در رودربایستی قرار دادم تا کلام تا رفتارم مثبت باشه، درواقع یک مدل مهندسی معکوس و از بیرون به درون رسیدن

    در جایی خوانده بودم که پیامبر فرمودند اگر انسان به همان اندکی که میداند عمل کند خداوند چیزهای بسیاری که نمیداند را به او می آموزد و همین اتفاق برای من افتاد و پاسخ بسیاری از پرسش هایم را میگرفتم

    ?دومین کار این بود که شروع به تحقیقات گسترده درباره قانون جذب کردم ( از منظر علوم مختلف مثل فیزیک یا شیمی یا خصوصا رشته خودم که ریاضی هست به نتایج شگفت انگیزی از قانون جذب در ریاضی رسیدم و یا از منظر عرفان و خصوصا مولاناشناسی و از منظر قرآن و احادیث و…) این تحقیقات ذهن من رو روشن تر کرد و با افزایش آگاهی به ضرورت کنترل ورودی بیشتر پی بردم

    ? سومین کار این بود که تمام کانال های تلگرامم که احساس کردم حاوی ارتعاش منفی هست پاک کردم و از نوروز 96 تاکنون برنامه های رسانه هارا تقریبا ندیده ام

    ? شروع کردم به انجام برخی آزمایشات روی خودم و همکارانم و اجسام. مثلا صبح که با همکارم به سرکار میرفتیم یک فایل انگیزشی حاوی جملات تاکیدی به او میدادم و درحالیکه من رانندگی میکردم همکارم گوش میداد سپس از ایشان خواستم احساس آن روز کاری اش را با روزهای دیگر برایم هنگام برگشت به منزل مقایسه کند و ایشان گفتند روزی که با ورودی مثبت شروع کرده بودند خیلی آرامش و اعتماد بنفس و روحیه بهتری داشتند و کمتر خسته شدند من این آزمایش را بارها روی خودم انجام دادم. شبی مجبور شدم بخاطر یک پروژه تا صبح بیدار باشم صبح هنگام نماز در سجده گفتم امروز پر انرژی ترین روز من هست و اجازه نمیدم خستگی و بی خوابی در کار من تاثیری داشته باشد، آن روز دانش آموزانم از انرژی زیاد من متعجب شده بودند و من گفتم امروز روی خودم آزمایش کردم و نتیجه را میبینید پس شما هم امتحان کنید

    همچنین هنگام تدریس رسم تابع یا حل یک معادله با دامنه های مختلف، به دانش آموزان نشان میدهم وقتی ورودی تغییر کند با اینکه تابع یا معادله تغییر نکرده خروجی ها متفاوت خواهد بود. اینها درواقع تذکراتی برای خودم نیز هست.

    ? من با کلکسیون مسایلی به تازگی در زندگی درگیر هستم که یک روز فکر میکردم اگر یکی از این مشکلات را داشته باشم یا کافر میشوم یا مجنون، ولی امروز نه کافر شدم نه مجنون ولی عاشق شدم، عاشق خدا، میدانم که تمام این ها امتحان های الهی برای صیقل دادن من است و من با افتخار و سربلند این امتحانات را پاس میکنم و یک جمله استاد آویزه گوشم است، کسانی که هنگام سختی میگویند انا للله و انا علیه راجعون از هدایت شدگان هستند و با تمام وجود غرق شادی میشوم وقتی خداوند من را برگزیده تا قانون خلقت رو به نسل بعد بیاموزم و ذره ای شک ندارم که آینده بسیار روشنی از عزت و ثروت و سلامتی و شهرت در انتظار من و دانش آموزانم هست و نشانه هایش را هم میبینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    روزگار عالی گفته:
    مدت عضویت: 3008 روز

    استاد عزیزم به نظر من تمام پاسخ در این شعر زیبا از فریدون مشیری خلاصه میشه .

    گفت دانایی که گرگی خیره سر

    هست پنهان در نهاد هر بشر

    لاجرم جاری است پیکاری سترگ

    روز و شب مابین هر انسان و گرگ

    زور بازو چارۀ این گرگ نیست

    صاحب اندیشه داند چاره چیست

    ای بسا انسان رنجور پریش

    سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

    ای بسا زور آفرین مرد دلیر

    هست در چنگال گرگ خود اسیر

    هر که گرگش را دراندازد به خاک

    رفته رفته میشود انسان پاک

    وانکه از گرگش خورد هر دم شکست

    گرچه انسان مینماید گرگ هست

    وانکه با گرگش مدارا میکند

    خلق و خوی گرگ پیدا میکند

    در جوانی جان گرگت را بگیر

    وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

    روز پیری گرچه باشی همچو شیر

    ناتوانی در مصاف گرگ پیر

    مردمان گر یکدگر را میدرند

    گرگ هاشان رهنما و رهبرند

    اینکه انسان هست این سان دردمند

    گرگ ها فرمانروایی میکنند

    وان ستمکاران که با هم محرمند

    گرگ هاشان آشنایان همند

    گرگ ها همراه و انسان ها غریب

    با که باید گفت این حال عجیب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    رویا اربابی گفته:
    مدت عضویت: 3112 روز

    با سلام به همه دوستان عزیزم

    دیدگاه من درباره ارتباط با باور ذهنی درباره خدا

    ?یکی از راههای دستیابی به « آرامش »

    ?درد و دل کردن با خداست

    ?خیلی خودمونی و به زبان مادریت باهاش حرف بزن ?

    ?او صمیمی ترین دوستیه که هیچوقت

    رازت رو بر ملا نمی کنه ?

    ?تنها کسی که صلاحت رو از خودت بهتر می دونه?

    ?اگه یه روزی چیزی ازش خواستی بهت

    نداد مطمئن باش خیری درش هست ?

    ?برای موفقیت در هر کاری حداکثر تلاشت

    رو انجام بده ، اما اگر نشد حلش رو به او واگذار کن ?

    ?آخه خدای تو بهتریت حلّال مشکلاته‌?

    ?اوتنها مونس و همدم اوقات تنهایی توست?

    ? دوستی با خدا یعنی آرامش دل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    نرگس فیروزیان گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    سلام استاد عزیز..سپاسگذارم ازتون بابته مطالب زیبا و ارزشمندتون،من تازه وارد سایت شما شدم وتو این مدت کوتاه خبلی در زندگیم تغییرات بزرگی رو مشاهده کردم.البته هنوز ورودی های ذهنم رو کاملا نمیتونم کنترل کنم..ولی ب محضی ک افکار منفی وارد ذهنم میشه.فقط با گوش کردن ب یکی از فایلهاتون سریع ذهنم از وردی منفی پاک میشه و اینو ممنونم از شما ب خاطره صدای و انرژی مثبتتون..خدایا سپاسگذارم…خدایا شکرت ک دارم راه درست زندگی کردن رو می آموزم و تغییرات رو هر روز مشاهده میکنم..خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مصطفی مجیدی گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    سلام و درود به تمام اعضای خانواده خوبم تجربه من از کنترل ورودی های ذهنم این بوده که هروقت تونستم کنترل کنم ذهنمو احساسم رو خوب نگه دارم قطعا اتفاقات،شرایط و زیبایی های خوب بیشتر به زندگیم دعوت شده وهر وقت نتونستم کنترل کنم و تو احساس نا زیبا و نامناسب موندم شرایط نادلخواه رو تجربه کردم نه بافاصله زمانی خیلی زیاد بلکه خیلی وقت ها در کمترین زمان ممکن شاید چند ساعت بعد یا نهایتا تا پایان همان روز بخاطر همین سعی میکنم هر روز خودم رو با سپاس گذاری و توجه بر نکات مثبت شروع کنم و خداروشکر به لطف سامانه پیامکی بانکی صبح به صبح با ورودی مالی و پیام واریز پول دستگاه پوز مغازه کمکم میکنه که با کنترل ورودی خوب برم دنبال خلق خواسته هام به نظر من و بقول استاد در مرحله اول باید بتونیم یک محیط ایزوله برای خودمون ایجاد کنیم که من طبق توسیه استاد و درسی که از تجربیات دوستان گرفتم تا اندازه زیادی تونستم تلویزیون و ماهواره رو از برنامه روزانم حذف کنم سعی کردم و میکنم ادم های نامناسب رو نبینم و کمتر باهاشون در ارتباط باشم اهنگ هایی که گوش میکردم و تمام فایل های صوتی که از استاد دارم رو ریختم تو گوشیم و بصورت رندوم گوش میکنم حتی وقتایی که در حال انجام کارهای روز مره هستم و توجه من روی فایل نیست ولی خب احساس میکنم با اینکار میتونم ناخودآگاهم رو طراحی کنم برای خوبی ها و زیبایی ها هرچند گاهی با توجه کردنشون سرعت رشدم بیشتر میشود و باور های جدید سریع تر جایگزین باور های کهنه و نامناسب میشوند سعی میکنم بیشتر به دنبال زیبایی ها ونکات مثبت بگردم همیشه دنبال الگوهای مناسب در راستای خواسته هایم میگردم تا برای ذهنم باور پذیر شود من هم میتوانم و تلاشم بر این هست که با جهادی اکبر در مسیر تکاملم حرکت کنم و خودم رو به دستان نیروی هدایت گر درونم میسپارم و خیلی سریع عمل میکنم و به محض دیدن نتایج کوچیک به خودم یاد آور میشم که داره جواب میده و فقط باید تلاش ذهنی ام را بیشتر کنم مثل الان که ساعت چهار صبح و حسم بهم گفت بیام و بنویسم و ردپایی برای خودم بزارم که همیشه یادم باشه مسیر تکاملم رو امیدوارم بتونم در این مسیر ثابت قدم باشم و خلق کنم زندگی و شرایطی رو که شایسته اش هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سارا شکری گفته:
      مدت عضویت: 1290 روز

      سلام به بردار گرامی

      مصطفی مجیدی عزیز

      بسیار لذت بردم از کامنتتون

      مخصوصا از اون قسمت که نوشته بودین هر روز صبح که بیدار می‌شد پیامک های واریز بانکی میاد تو گوشیتون و کلی کیف میکنید

      خیلی همزاد پنداری کردم باهاتون

      امیدوارم این صدای پیامک واریزی پی در پی قسمت تمام دوستان هم فرکانسی ثروتمندم بشه

      سپاسگزارم از اینکه اینجا نوشتید.انشالله در آینده موفقیت های بیشتری ازتون بخونم به واسطه

      عمل به قوانین

      در پناه الله یکتا شاد ،سالم و ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

      دقیقا مثل استاد گفتم🤭

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    سلام به استاد عزیزم و به همه دوستانم در سایت بهشتی عباسمنش

    استاد دقیقاً زمانی که من نیاز داشتم به شنیدن این فایل با اینکه بارها این فایل رو شنیده بودم ولی امروز وقتی در واقع هدایت شدم و این فایل رو شنیدم متوجه شدم که انگار دفعه قبل اصلا نشنیده بودم که در این فایل سوالی مطرح کردید و من بخوام برم سوال رو جواب بدم یا برم کامنت‌های دوستان که در پاسخ به سوال شما دادن رو بخونم ،باور کنید انگار امروز اولین بار بود من می‌شنیدم با اینکه چندین بار تا حالا من این فایل رو گوش داده بودم این خودش یه نتیجه‌است،« به معنی درستی قوانین و مدارهاست» خدایا شکرت که مدار آگاهی ام بالاتر رفته

    من زیبایی‌هایی که خیلی وقت‌ها مثلاً ماه‌هاست از یه خیابون رد می‌شم و اون زیبایی رو ندیدم یه دفعه به چشمم میاد و خودم میگم پس اینهمه وقت این باغچه به این بزرگی و پر گلی رو من نمیدیدم!!! من این رو نشونه می‌دونم که من هم مدار شدم با زیبایی‌ها چون تمام حواسم توی خیابون همش روی شکار کردن زیبایی‌هاست دیدن یه گل یه ماشین زیبا یه خونه زیبا یه آدم خوش پوش یه حیوون زیبا آسمون ،ماه هر چیزی که زیبا باشه و من رو از دیدن نازیبایی‌ها جدا کنه من دنبالش هستم که توجهم رو به اون بدم و خب یکی دیگه از راه‌های کنترل ورودی همونطور که خودتون هم گفتید گوش دادن دائمی به فایل‌های شماست و من دائماً روزانه چندین ساعت فایل‌های شما رو دارم گوش میدم تو مسیر رفت و آمدم سر کار، توی خونه که دارم کار می‌کنم هر جایی و خلاصه که بتونم پلی می‌کنم و روزانه چند ساعت فایل‌های شما رو گوش میدم و استفاده می‌کنم.

    من حالم خیلی بهتر شده یعنی خیلی بهتر می‌تونم نسبت به قبل من حال خودم رو خوب کنم، خیلی کمتر در غم میمونم یا عصبانیت،

    یکی از مسائل من این بود که ناهار یا شام چی بپزم و خیلی برام سخت بود ولی الان هم خیلی زودتر هدایت می‌شم که چی بپزم و هم خیلی راحت‌تر اون غذا رو می‌پزم یعنی خیلی راحت و روان این کار انجام میشه

    خیلی بیشتر و راحت‌تر خونه رو تمیز می‌کنم

    توی این چند وقته خیلی هدیه گرفتم به عناوین مختلف ،دوستان و خانواده خیلی بیشتر ابراز محبت و احترام به من داشتن

    خیلی مهمانی رفتم و توی مهمانی حواسم بوده که لذت ببرم و شاد باشم و کلی از ته دل خندیدم

    جالبه بدونید من که سال‌ها بود یه بغضی توی قلبم توی دلم بود حالا خیلی راحت و با صدای بلند از ته دل می‌خندم و همون موقع خدا را شکر می‌کنم

    همسرم خیلی بیشتر از قبل ابراز احساسات می‌کنند و خیلی عملگرا شدن توی کارهای مربوط به منزل یا ماشین یا… که همه اش عقب می انداختن

    در این مسیر درست خیلی بیشتر و متعهدانه‌تر فایل‌های شما رو گوش میدن و عمل می‌کنند،دیگه پول قرض نمیکنیم،بدهیهامون خیلی کمتر شده و انشالا هدفگذاری کردیم که صفرش کنیم،

    تلویزیون کلاً جمع شده ما فقط برنامه‌هایی رو می‌بینیم که حالمون رو خوب می‌کنه و در زمانی که تایم فراغتمون هست من خیلی آروم‌تر شدم خیلی مهربان‌تر شدم حتی آدم‌های توی خیابون رو دوست دارم به آدم‌ها احترام می‌زارم« من به شدت از ادمها دور بودم و خودم رو جدا میدونستم» روابطم بهتر شده, آدم ‌هایی که حالم رو بد می‌کردن و خیلی حتی نسبت نزدیکی داشتند خود به خود رفتن بدون هیچ بحثی

    صبورتر شدم ارتباطم با خدا خیلی قوی‌تر شده،تمام حواسم هست که قدرت رو فقط در دستان خدا بدونم و خیلی کارها میکنم که شاید قبلا میترسیدم یا رودربایتسی داشتم و میگم بادیگار من خداست و خدا اختصاصا و عاشقانه حواسش به من هست

    هر چیز کوچکی و سعی میکنم ازش لذت ببرم

    وقتی ناخواسته‌ای برام رخ میده میگم این تضاده و باید ببینم در من میخواد چه خواسته ای رو ایجاد کنه

    وقتی اتفاقی واسم می‌افته حتی به ظاهر بد میگم من چون در مسیر درست هستم حتماً این اتفاق برای من خیره سال‌ها سینوزیت داشتم کوچک‌ترین بادی که به پیشونیم می‌خورد سردردهای بدی می‌گرفتم ولی الان با اینکه فصل پاییزه و باد سرد میاد و من شب‌ها از سر کار می‌رسم خونه بدون اینکه کلاه یا هدبند بذارم سرم کاملاً خوبه و اصلا درد نمی‌گیره

    معده ام خیلی اسیدی بود سال‌ها ولی الان ماه‌هاست که حتی یادم رفته که معده من اسیدی بوده

    توی زندگیم هدف دارم و دارم تلاش می‌کنم که قدم‌های کوچیک بردارم برای رسیدن به هدفم و قدمهای خوبی برداشتم..

    قبلا به خانواده هی میگفتم اخبار نبینید،تلویزیون نبینید،اینکارو کنید،اونکارو نکنید و کلی بحث و ثابت کردن و…الان میتونم بگم توی این 13 ماهی که با شما همراه هستم 12 ماهش رو با کسی بحث نکردم که چکار کن خوبه و چکار نکن بد..و همین روی رابطه ام با اطرافیانم اثر مثبت گذاشته،،

    یکی دیگه از کارهایی که به من کمک می‌کنه برای کنترل ورودی‌هام اینه که آهنگ شاد و مثبت گوش میدم..میرقصم،،

    هر روز صبح بعد از بیدار شدن و شب قبل از خواب شکرگزاری می‌کنم با خدای خودم راز و نیاز می‌کنم و حالم رو خوب می‌کنه فرکانسم رو تنظیم میکنم

    آگاهانه سعی می‌کنم به داشته‌هام توجه کنم و ازشون لذت ببرم،به حرکت یک برگ در باد پاییزی، خوردن یه چای موقع تماشای بارون، پختن کیک ،پیاده روی در پاییز با همسر عزیزم،

    گوش دادن فایل‌های شما و هر روز مطالعه در سایت

    حذف تلویزیون و اخبار حذف جمع‌هایی که هیچ چیزی به من اضافه نمی‌کنند فقط وقتم رو می‌گیرن

    اگاهانه لبخند زدن و تغییر پوزیشنم به صورت ادمهای شاد و خوشحال و اینکه هر روز به خودم میگم من شادی رو انتخاب می‌کنم خداوند وعده اش به من فزونیه و وعده خدا حقه و خیلی کارهای دیگه…

    راستی توی این مدت چند تا گلدون گل طبیعی توی خونم اومده و همه اشون هم هدیه هستن اینم باز نتیجه است نتایج کوچک خیلی زیاده از نظر مالی سر کار رفتم خودم درآمد دارم بیمه ام کامل پرداخت میشه محیط کارم خیلی خوبه خیلی دوستانه است رفت و آمدش خیلی برام راحته و…. خدایا شکررررت خیلیهاشو الان که مینوشتم تازه یادم میومد و کلی همین حالا انرزی گرفتم..چون چند روزی بود که دچار این حال شده بودم که بقیه چقدر راحت نتیجه میگیرن ،پس من کی؟؟؟ و واقعا خدا انگشت منو گذاشت روی این فایل و حالم رو خوب کرد…عاااااشقتم تنها قدرت ،،عاشقتم یگانه رفیق

    امیدوارم که هر روز قوی‌تر توی این مسیر توی این صراط مستقیم قدم برداریم و رویاهامون برامون بدیهی بشه و در دل تک تک آرزوهامون زندگی کنیم

    ممنون از شما استاد عزیزم و ممنون از تک تک دوستانم که تجربیاتشون رو سخاوتمندانه به اشتراک می‌گذارند

    و ممنونم از خدای عزیزم که یکبار دیگه یادم آورد که من چقدر فرق کردم نسبت به پارسال همین موقع و بازم میتونم..واقعا این فایل برای این حال و احوال من بود…

    خدایا شکرررررت

    در پناه الله یکتا منا و پایا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: