این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ما وقتی داریم از قانون استفاده میکنیم کی ب خواستمون میرسیم؟؟
وقتی ک شما میاید از قوانین حاکم بر هستی استفاده میکنید ینی وقتی ک سعی میکنید
_ورودی های ذهنتون بشکلی کنترل میکنید ک ب احساس بهتر برسید
-وقتی ک تمرکز میکنید بر نکات مثبت زندگیتون
_وقتی سعی میکنید سپاسگزار باشید واسه داشته هاتون
_وقتی ک تمرکزتون بروی زیبایی ها داشته ها ی زندگیتونه نه بر نداشته ها و نا زیبایی ها
_وقتی ک باورهاتونو درمورد ثروت سلامای روابط خداوند تغییر میدید
اتفاقی ک میوفته اینکه از همون لحطه چرخ دنده های زندگیتون روغن کاری میشه خیلی راحتتر زندگی میکنید خیلی راحتر اتفاقات خوب براتون میوفته خیلی راحتر در مسیر درست قرار میگیرید و از همون اول نشانه هاشو میبینید.
وقتی باور میکنیم تمریناتو اتفاقات رخ میده
زمانی ب خواسته هاتون میرسید ک خواستتون براتون بزرگ نباشه براتون دور از دسترس نباشه
زمانی ک باهاش راحت باشید زمانی ک باور کنید ب راحتی میتونه اتفاق بیفته
زمانی ک نگرانش نباشید
زمانی ک هی منتظر رخ دادنش نباشید
وقتی شما منتظر یک اتفاق خوب هستید وهی میاید میگید پس کی میرسم بخواستم و اینا شما دارید از خواستتون دور میشید
افکار خوب و باورهای خوب باورهایی هستند ک ب شما احساس ارامش میده احساس اطمینان قلبی میده احساس خوبی میده.
خواسته های ما زمانی رخ میده ک واسه ما منطقی باشه و بزرگ نباشه
یکی از مواردی ک میتونه ب ما کمک کنی ک در مسیر درست قرار بگیریم و باورهامونو راحتتر تغییر بدیم کنترل ورودی ذهنی ینی اون چیزایی ک میبینید میشنوید صحبت میکنید
اون خاطراتی ک مرور میکنید اونچیزایی ک از اینده تجسم میکنید وقتی اینارو کنترل میکنید
وقتی شما ب چیزای خوب توجه میکنید با افراد مناسب وقتتونو میگذرونید برنامه های خوبی رو میبینید اینا باعث میشه باورهاتون بهتر میشه.
برای اینکه باورهای ی شخصی رو بفهمی باید ب عملکردش توجه کنی ن صحبتاش چون باورها هستند ک رفتارهای مارو بوجود میارن
سلام دوستان عزیزم ، من از بهمن ماه عضو این سایت شدم به لطف پروردگارم و هرروز از فایل های رایگان استاد استفاده میکنم و این اولین کامنت من هست .در این چند ماه که عضو سایت هستم به تضاد های زیادی برخوردم که وقتی فکر میکنم بهش میبینم تو همین مدت کم چقدر نگاهم تغییر کرده به مسائل ،چقدر من باید رو خودم کارکنم امروز هم با حال داغون از افکار منفی اومدم که هدایت شدم به این قسمت و خوندن کامنتهای زیبای دوستان ،چقدر حالم عالی شد چقدر زیاد ،خواستم با این کامنت از استاد عباس منش عزیز و همسر مهربانشون تشکر کنم که واقعا دید من رو به مسائل عوض کردند و در حال تغییرم به لطف پروردگارم و همینطور از همه دوستان بابت پیام هاشون ممنونم .
خدای قشنگم سپاسگزارتم که هدایتم کردی به نوشتن دومین کامنت امروز
سلام استاد عزیزم و مریم جانم
خداقوت
استااااد این فایل نشانه امروز من بود و چقدددر چقدددر بی نظیره این نشانه ها ازتون واقعا سپاسگزارم بابت این آپشن فوق العاده ” مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ”
استاد این فایل صوتی 14 دیقه ای 5صفحه شد و تمام این 14 دیقه واقعا کلمه به کلمه ش نابترین بود ، درس بود ، تکرار بود ، عشق بود و اصلا کلمه پیدا نمیکنم براشون
واقعا استاد من این کمتر از یک هفته که دارم متعهدانه فایل گوش میدم کامنت میخونم کامنت میزارم دارم یه کم میفهمم این آگاهیارو و انگار اصلا من نشنیدمشون
با اینکه میلیاردها باااار به خدا قسم گفتید ” کنترل ورودی های ذهن ، کنترل نجواهای ذهن ، کنترل افکار ، تغییر باورها ” اما بخدا که این فایل یه جور دیگه گفتید ، نمیدونم اما قسم میخورم که تا حالا اینقدر واضح من نشنیدم ، واقعا خدایا شکرت
این جمله هاتون رو من دارم تو این مدت خیلی کوتاه کمتر از یک هفته درک میکنم
“” از همون روزای اولی که شما سعی میکنید با تعهد ، با تمرین ، با اراده شخصیتون ، کانون توجهتون رو کنترل کنید ، از همون لحظه خیلی اتفاقات خوب میفته ، اینجوری نیست که فکر کنید یه عالمه زمان باید بگذره تا اتفاقات بیفته نه از همون روزای اول ما به خواسته هامون میرسیم و تجربه میکنیم . مثل اینکه چرخ دنده های زندگیتون روغن کاری میشه خیلی راحتر زندگی میکنید ، خیلی راحتر اتفاقات خوب براتون رخ میده ، خیلی راحتر در مسیر زندگی حرکت میکنید و از همون لحظه اول نشانه ها رو میبینید . “”
خدایا شکرت که منم دارم میبینم نشانه هارو
مثل اینکه حالم بهتره مثل اینکه احساسم خوبتره
مثل اینکه وقتی میخوام ناراحت باشم یه صدایی درونم میگه چرا میخوای تو ناراحتی بمونی حیف نیست که خودتو دور کنی از این حس و حال خوب ، مثل اینکه انگاری آگاهانه تر نجواهام رو ساکت میکنم اصلا میفهمم که اینا حرفای ذهنمه در صورتی که قبلا درک نمیکردم که ذهنه یا قلبه
خدایاااااااااا شکرت یادمه که قبلنا ازت میخواستم که کمکم کنی که بفهمم صداتو ، بشناسم صداتو
انگار یه قدم نزدیک شدم به این شناختن
عاشقتممممممم من .
استاد کلی جواب سوالای ذهنم رو دادید ممنونم ازتون
تمام حرفاتون تو فایل به هم وصل بودن بدون موضوع قبلی ، موضوع بعدی ناقص میمونه و برعکس
خدایاا چه خبره اینجا
من مینویسم خودتون قضاوت کنید ک من درست میگم یا نه ؟ :)
اون آرزوهای بزرگ اون رویاها تا وقتی که براتون بزرگن براتون رویا هستن و براتون دور از دسترس هستن به همون نسبت دور از دسترس و بزرگن و دیرررررر اتفاق میفتن
حالا کی براتون رخ میده ؟
وقتی که بزرگ نباشن تو ذهنتون ، براتون دور از دسترس نباشن ، باهاشون راحت باشین ، وقتی که باور کنید که به راحتی اتفاق میفتن
خب این یعنی چی که وقتی که باور کنید که به راحتی اتفاق میفتن ؟
یعنی منتظر رخ دادنش نباشید ، یعنی هی نگید پس کی به خواسته م میرسم ، یعنی نچسبید و با این کارا شما دقیقا دارید از خواسته تون دور میشید
چراااااا یعنی چی استاد ؟
یعنی اینکه چون احساس نگرانی دارید ، چون احساس ترس دارید ، چون احساس افسردگی دارید ، چون احساس نرسیدن به خواسته هاتون رو دارید دقیقا تمام این احساسات دارن شمارو از خواسته تون دور و دور و دورتر میکنن .
خب پس کی به وجود میاد برامون خواسته مون ؟
وقتی که از نظر شما منطقی باشه اون خواسته و رسیدن بهش وقتی که بزرگ نباشه رویایی نباشه
خب چطور این اتفاق میفته ؟
وقتی که شما در مسیر زندگیت تمرکز میکنی به نکات مثبتت ، وقتی توجه میکنی به زیبایی ها و ثروت ها ، وقتی سپاسگزاری میکنی بابت همون نشانه های کوچیک ، وقتی به خواسته های کوچیکترت هی میرسی ، هی باورات قویتر میشه ، هی ایمانت قویتر میشه و خود به خود تو فضایی قرار میگیری که اصلا نگران رسیدن به خواسته هات نیستی چون میدونی که داری از هر لحظه زندگیت لذت میبری و اتفاقات خوب باااااااید رخ بده ، اون آرزوهای بزرگ بااااید رخ بده .
این دیگه خوده خودشه :)
” من به هر آنچه میخواستم رسیدم اما مسیرش نگرانی نبود ، اضطراب نبود ، چسبیدن نبود
مسیرش این بود که من از زندگیم لذت میبردم ، فایلای صوتی رو گوش میکردم ، پیاده روی میکردم ، از زیبایی های طبیعت لذت میبردم ، از دیدن مردم ، از ثروت و نعمت های اطرافم لذت میبردم ، روی باورام کار میکردم ، ایده های خوب به من الهام میشد ، بهشون عمل میکردم ، و کم کم آدمای خوب وارد زندگیم شدن ، دوستای خوب ، اتفاقات خوب وارد زندگیم شدن و همه چی رخ داد به همین راحتی :) ”
یکی از مواردی که به ما کمک میکنه که در مسیر درست قرار بگیریم و باورهامون رو راحتر تغییر بدیم
“” کنترل ورودی های ذهنه “”
اون چیزایی که میبینیم
اون چیزایی که میشنویم
اون حرفایی که میزنیم
اون خاطرات و حرف هایی که مرور میکنیم
اون چیزهایی که تجسم میکنیم
اینا ورودی های ما هستن :)
وقتی اینا کنترل میشه باورای شما در مورد مسائل مختلف تقویت میشه و بهتر میشه و راحتر تغییر میکنه .
خداجونم شکرت هزاران بااار برای این فایل خداایی
استاد بی نهایت ساسگزارتونم
در پناه رب یکتا ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت .
با سلام خدمت دوستان و همراهان گروه تحقیقاتی عباس منش،سریع سراغ اصل مطلب میروم.
چطور ورودی های ذهن را کنترل کنیم؟
خب،به نظر من بعضی عوامل وجود دارند که در ساخت باور های مخرب،بسیار موًثراند،مانند یک سریال تلویزیونی خاص،یا یک دوست شوخ طبع یا هر چیز جذابی که مخرب باشد،در،این مواقع،ناخودآگاه انسان به سمت آن چیز جذاب میرود،در این مواقع بهتر است آن را،به طور آگاهانه از زندگی حذف کنیم،یعنی آن شبکه ی تلویزیونی را حذف کنیم،یا با آن دوستی که به ما،باور های نامناسب القا میکند،به طور مناسب،نه با قهر و دعوا،قطع رابطه کنیم،و به جای آنان،وقت خود را صرف ورودی های مفید کنیم،مثلا من به عنوان یک تازه کار،به یک سریال تلویزیونی طنز بسیار علاقه داشتم،به طوری که از 3 ساعت وقت آزاد من،نیمی از آن را پر میکرد،پس من بر خلاف خواسته ی درونی خودم،آن شبکه را حذف کردم و تمام اوغات فراغت خود را صرف ورودی های مفید(فایل ها و محصولات استاد)کردم،و بسیار خوشحالم که خداوند آن اراده را به من عطا کرد که بتوانم پا روی وسوسه ی درونی ام بگذارم،و خوشحالم که دیگر راه برگرداندن آن شبکه را پیدا نکردم،و الآن دیگر علاقه ای به آن سریال ندارم.
از دیگر فعالیت ها میتوان به رژیم فکری اشاره کرد،یعنی همان گونه که افراد رژیم غذایی دارند و بسیار مراقب هستند که غذای بدی وارد بدن خود نکنند،ما هم باید سعی کنیم که هیچ فکر و وردی بدی،حداقل برای یک روز به ذهنمان وارد نکنیم،در نتیجه اگر فکر بدی و ورودی نامناسب به ذهن وارد نشود،اگر چیزی به ذهنمان وارد شود،حتما ورودی مناسب است،و باید سعی کنیم این رژیم فکری را بلند مدت کنیم!نه فقط به مدتی خاص!
از دیگر راه ها برای کنترل ورودی های ذهن،القای ورودی های مناسب به نزدیکان است!حالا چگونه؟اگر سعی کنیم به نزدیکان،باور ها و ورودی های مناسب القا کنیم،دو حالت پیش میاید
1-آنها هم به ما عشق و باور های مناسب هدیه میکنند.
2-حداقل به ما ورودی ها و باور های بد القا نمیکنند.
مثلا پدرم که همیشه مرا سرزنش میکرد،یا مرا بی عرضه یا احمق خطاب میکند،به خاطر آن است که او خودش را بی عرضه میداند،و برای بالا بردن اعتماد به نفس خودش،دیگران را هم مانند خود می داند،اما اگر بتوانم به او بفهمانم که بی عرضه نیست،او هم برای یک اشتباه کوچک مرا،حداقل تحقیر نمیکند.
از دیگر راه ها که استاد هزاران بار گفته اند،که من قصد دارم بار دیگر آن را بگویم،بمب باران فکری است،که باور های مناسب را با صدای خود ضبط کرده و هزاران بار گوش کنیم،و با خود تکرار کنیم و حتی آنان را بنویسیم!
به نظر من کار های فیزیکی هم روی باور ها و ورودی های نامناسب ما نقش به سزایی دارد،میپرسید چگونه؟برای مثال اگر کسی شغل مورد علاقه اش را پیدا نکند یا صبح تا شب به کار هایی که دوست ندارد انجام دهد،مشغول شود،احتمالا باور میکند کند که زندگی رنج تمام است! و بالعکس،اگر شغل مناسبش را پیدا کند و کار های مورد علاقه اش را انجام دهد،به احتمال زیاد باور میکند که زندگی لذت کامل است،به همین سادگی!
سلام. من 31 سالمه، وقتی 25 سالم بود انقدر زندگیو به خودم سخت می گرفتم و هیچ کنترلی روی ورودی های ذهنم نداشتم که از 25 تا 30 سالگی کلی اتفاق های ناخوشایند برام می افتاد. دیگه از یه جایی به خودم گفتم به جای جنگیدن با دنیا و اتفاق های روزمره، برم یاد بگیرم چیکار کنم که یه زندگی پر از آرامش، ثروت، موفقیت داشته باشم، که توو یکی از کانال های موفقیت تلگرام با فایل ((ترس)) استاد عباس منش آشنا شدم و هر روز هی بیشتر و بیشتر جدی گرفتم آموزه هاشون رو، دوستان عزیز من توو زندگیم هر وقت برای یه مدت کوتاهی حتی، کاملا متمرکز عمل کردم و ورودی هام رو کنترل کردم، تمام دنیام عوض میشد، رفتار تک تک نزدیکانم باهام خوب میشد، سلامتیم درجه یک میشد، توو درس هام کلی موفقیت بدست میاوردم، خلاصه با گوشت و پوستو استخون احساس می کردم که الان این همه اتفاق خوب افتاد، فقط به خاطر همین کنترل ورودی هام بوده که توو این مدت انجام دادم.
حالا روش کنترل ورودی هام به این صورت بود که:
دوستان ناخودآگاهتون وقتی هنوز آموزش ندیده باشه اولشه یکم سخته، هی می خوای به ناخواسته ها توجه نکنی ولی چون عادت کردی که توجه کنی همیشه به ناخواسته هات، پس سخته واقعا، ولی اگه مداومت به خرج بدید، یه انگیزه واقعی داشته باشید که کنار بذارید توجه کردن به ناخواسته هارو، مطمئن باشید هر باری که طبق عادت میخواید توجه کنید به ناخواسته ها، با تمرکز و اشتیاق توجهتون رو ببرید به سمت یه (( فکر خوب یا یه خواسته یا منظره خوب )).
اگه فقط برای مدت کوتاهی با تمرکز بالا با همین روش کنترل کنید ورودی های ذهنتون و چشمتون و گوشتون رو، مطمئن باشید ناخودآگاهتون خیلی زود برنامه ریزی جدید میشه و خودش اتوماتیک همیشه توجهش به خواسته هاتون هست نه ناخواسته هاتون.
راه موفقیت توو این مسیر (( اشتیاق ، برای انجام درست این تمرین و رسیدن به یه ذهن پاک و سلامت هست ))
سلام آقای کیمیای عزیز. دوستی دارم که تولید کننده محتوای آموزشی هست . یک بار مسئله ی به ظاهر آموزشی رو منتشر کرد که کاملا سرشار از انرژی منفی بود و نه تنها در کسی تغییری ایجاد نمیکرد که برعکس باعث پسرفت شخص میشد . خب قاعدتا کسی که با قانون جهان آسنا باشه هرگز همچین آموزشی رو نگاه نخواهد کرد من هم همینطور تا اوایل تماشا کردم و بعد از اون نکات منفی این مورد رو به دوستم متذکر شدم . اما با این تذکر من تمام استفاده کننده های این آموزش و خود دوست من شروع به پرخاش کردند .
این موضوع برای من تثبیت مجدد قانون بود و تایید کننده حرف شما که رسانه و موارد خارج از کنترل تاثیر خیلی زیادی روی افراد داره به نوعی که اون افراد کلا دوست دارن که همیشه همین مدل زندگی رو داشته باشن حالا ممکنه خوداگاه نباشه ولی ناخوداگاه همینطور هست . مورد بعد هم فاصله فرکانسی بود که خودش رو نشون داد و چون این افراد در این فرکانس نبودند قطعا علاقه ای هم به این موضوع نشان ندادند که هیچ و در برخورد با اون حتی پرخاش هم کردند . متشکرم از توضیح زیبا و فوق العاده تاثیر گذارتون .در خدا شاد و سعادتمند باشد
۱-شکرگذاری بابت داشته ها بهترین راه هدایت به ورودی های خوب است و از اون مهم تر شکر گذاری بابت رنجش ها(اتفاقات به ظاهر بد) باعث رهایی و افزایش سطح انرژی میشود
۲-درخواست و دعا از خداوند برای ورودی های خوب…به همین سادگیه عزیزان
سلامی پر از عشق به دو استاد عزیزم و بی نهایت ازشون سپاسگذارم و تحسین میکنم که اینقدر انسان میتونه فوق العاده باشه
من بارها از مسیر خارج شدم ولی به لطف خدا هربار قوی تر برگشتم و با قدرت و تمرین و تمرکز بیشتری ادامه دادم و هرموقع میخوام از مسیر دور بشم سریع یه آلارمی روشن میشه که داری راه رو اشتباه میری و سریع برمیگردم و این مسیر شده زندگیه من
خیلی تلاش کردم باورهامو عوض کنم چون فوق العاده باورهای مخربی داشتم که از بچگی به من قالب کرده بودن و همیشه تو سری خور بودم
من مدتهاست سعی میکنم به شدت رو خودم کار کنم
منی که همیشه تو فضای مجازی و اخبار و این داستانا بودم الان دیگه هیچ خبری از هیچ چیز و هیچ اتفاق منفی ندارم و تموم تمرکزم رو خودمه و عاشق این مسیرم و به شدت عاشق خدا شدم و میتونم راحت باهاش حرف بزنم و آروم بشم
با دور از فضای مجازی
با دوری از اخبار
با دوری از رفیقای منفی رفیقایی که یه زمانی شده بودن همه زندگیم
با دوری از آدمای منفی و حرف نزدن با آدمهایی که باهام هم فرکانس نیستن
با دیدن سریال سفر به دور امریکا که خیلی عاشقشم
با نوشتن و شکرگذاری زیاد
با خوندن قرآن
و خیلی چیزای دیگ که سعی کردم ازشون دور باشم که مبادا بازهم از مسیر خارج بشم
با خوندن کامنتای فوق العادهی بچه ها که به شدت لذت میبرم وقتی میخونم
با بستن خودم به فایلهای استاد
و شاید خیلی چیزای دیگه که میتونم همینطور بگم
استاد من حالم خیلی خوبه هیچوقت انقدر با خودم و خدای خودم در صلح نبودم هیچوقت خودم رو انقدر دوست نداشتم و هیچوقت انقدر حالم خوب نبود
خدارو صدهزار مرتبه شکر
بعضی موقع ها انقدر حالم خوب میشه که موهای بدنم سیخ میشه بدنم سرد میشه از خوشحالی و میگم خدایا چجوری بگم شکرت که لایق این عزت و کرم و لطف و بزرگی تو باشه
خیلی خوشحالم از اینکه کنارتونم و خیلی خوشحال و سپاسگذارم که هممون در این مسیر زیبا هستیم
امیدوارم همیشه در این مسیر بمونیم و با شدت بیشتری ادامه بدیم و از نتایجم فوق العادمون حرف بزنیم
من فکر کنم ما همینکه میخوایم کنترولی روی ورودی هامون داشته باشیم درحقیقت داریم روشون تمرکز و توجه میکنیم و این فرکانس ارسال میکنیم که ما بازهم از اینها میخوایم و اینها دوباره وارد زندگی ما میشن
نظر من اینه اصلا کنترولی روی ورودی ها نداشته باشیم فقط رو حس خوب تمرکز کنیم حتی رو حس بد هم تمرکز نکنیم یعنی اینکه نبینیم فلان فیلم حس خوب میده یا حس بد حالا نگاه کنیم یا نه ، همین که چیزی به ما حس خوب داد بهش توجه کنیم اگر حس خوب نداد بهش بی توجه باشیم
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عباس منش عزیز و گروه بی نظیرشون و همچنین همه دوستان عزیز….
اولین تجربه من همین چند روز قبل بود موقع نهار همسرم خیلی بد باهام رفتار کرد خب من خیلی ناراحت شدم واول رفتم بیرون و دستام رو شستم و بعدش با ترش رویی نهار خوردم و رفتم بخوابم و واقعا خیلی عصبانی بودم و توی ذهنم خیلی احساس بدی داشتم و به قهر کردن باهاش فکر می کردم امااااااااااااااا یه دفعه توی ذهنم رفتم سمت نکات مثبتش و گفتم همسرم آشپزیش عالیه و مهربونه و خیلی باهوشه یه چیز رو بار اول یاد می گیره و بعدش انگار معجزه رخ داد از اون احساس بد خبری نبود و دقیقا حس خوب و اشتیاق بهم دست داد و حتی خودم مشتاق شدم باهاش صحبت کردم و همسرمم خیلی خوشحال شد و انگار اصلا هیچ اتفاقی نیفتاده بود و من خوابیدم و بعد بیدار شدنم دیدم همسرم زودتر از من بیدار شده و و بعد از چند ماه از آخرین باری که با هم چایی خورده بودیم دیدم چایی آماده کرده جای شما استاد عزیز و همه دوستان خالی …و دقیقا روز بعدش دوباره تکرار شد همین اتفاق و این بار من بدون عصبانیت شروع کردم به تمرکز روی نکات مثبتش و باورم نمیشد این بار نکات مثبت جدیدی از همسرم رو پیدا کردم مثل(اول هر غذا بسم الله میگه همیشه دوست داره همه جا تمیز و مرتب باشه و خنده رو و شاد بودنشه) و دوباره همون حس خوب به وجود آمد و همسرمم دوباره شاد شد و همه چیز عالی شد
تجربه دومم مربوط به چند هفته قبل بود من 100 تومن پول میخواستم و اصلا نمیومد و حس بدی داشتم و دیگه آخرای شب بود و کلا بی خیالش شدم و توی ذهنم رفتم سمت چیزهایی که دارم وبه خاطرش سپاسگزار خدا هستم و صبح روز بعدش من 6 برابر پول مورد نیاز به همراه هدیه برای همسرم دریافت کردم و بعدش بازار بودم و به آدم هایی برمی خوردم یکی از یکی گل تر
تجربه سومم : من اویل امسال وانت پیکان می خواستم و هر بنگاه رفتم یا نداشت و یا گرون بود و من خیلی ناراحت بودم تا اینکه گفتم نخواستم و رفتم توی باغ و تمرکزم رو گذاشتم روی تعداد خوشه پسته هر درخت و فراوانی نعمت های خدا و سپاسگزار بودم (حسم توی اون لحظه این بود که انگار تمام دنیای خدا مال منه) و بعدش شب داداشم زنگ زد و یه فروشنده خیلی عالی با یه ماشین عالی رو خدا بهم هدیه داد….
تجربه آخرم…من وهمسرم قرار بود بریم کربلا و مادرم گفت من کل هزینه رو پرداخت می کنم ولی شبی که قرار بود فرداش پول رو واریز کنیم به حساب آژانس مادرم گفت من سه میلیون و پانصد تومنش رو می دم و بقیش رو خودتون بدین در صورتی که ما 4 میلیون تومن نیاز داشتیم ولی من 200 تومن بیشتر نداشتم و خب نگرانی اومد سراغم که فردا 300 تومن رو چجوری بدم و فکرای منفی دیگه ولی من سرشب فایل صوتی رایگان گزارش جلسه 6 قانون آفرینش رو از استاد گوش دادم مخصوصا اون جایی که استاد در مورد خدا صحبت می کردن و بعد اومدم اتاقم و صحبت های استاد رو نوشتم و با صدای خودم ضبط کردم و 4 ساعت مداوم اون رو گوش دادم و خوابیدم صبح روز بعد دیدم مادرم خودش اومد دم در اتاقم و 4 میلیون تومن بهم داد و منم فقط گفتم خدایا شکرت چقدر زود جواب دادی و در کربلا برای همه دوستانم و استاد و گروهش دعای بسیار کردم…جای همتون خالی
در پایان از شما استاد عزیز بسیار تشکر می کنم….به شخصه با نوشتن این تجارب خیلی نکات زیبا برام یادآوری شد. و کلا یاد گرفتم با تمرکز بر روی نکات مثبت و زیبایی ها علاوه بر اینکه خیلی راحت و ساده به خواسته هامون میرسیم بلکه حال خومون و اطرافیانمونم هم خوب میشه.. .برای همه دوستان عزیز آرزوی موفقیت و شادی و سلامتی دارم
بنام خدا
باعرض سلام ب استاد عزیزو همه دوستان
ما وقتی داریم از قانون استفاده میکنیم کی ب خواستمون میرسیم؟؟
وقتی ک شما میاید از قوانین حاکم بر هستی استفاده میکنید ینی وقتی ک سعی میکنید
_ورودی های ذهنتون بشکلی کنترل میکنید ک ب احساس بهتر برسید
-وقتی ک تمرکز میکنید بر نکات مثبت زندگیتون
_وقتی سعی میکنید سپاسگزار باشید واسه داشته هاتون
_وقتی ک تمرکزتون بروی زیبایی ها داشته ها ی زندگیتونه نه بر نداشته ها و نا زیبایی ها
_وقتی ک باورهاتونو درمورد ثروت سلامای روابط خداوند تغییر میدید
اتفاقی ک میوفته اینکه از همون لحطه چرخ دنده های زندگیتون روغن کاری میشه خیلی راحتتر زندگی میکنید خیلی راحتر اتفاقات خوب براتون میوفته خیلی راحتر در مسیر درست قرار میگیرید و از همون اول نشانه هاشو میبینید.
وقتی باور میکنیم تمریناتو اتفاقات رخ میده
زمانی ب خواسته هاتون میرسید ک خواستتون براتون بزرگ نباشه براتون دور از دسترس نباشه
زمانی ک باهاش راحت باشید زمانی ک باور کنید ب راحتی میتونه اتفاق بیفته
زمانی ک نگرانش نباشید
زمانی ک هی منتظر رخ دادنش نباشید
وقتی شما منتظر یک اتفاق خوب هستید وهی میاید میگید پس کی میرسم بخواستم و اینا شما دارید از خواستتون دور میشید
افکار خوب و باورهای خوب باورهایی هستند ک ب شما احساس ارامش میده احساس اطمینان قلبی میده احساس خوبی میده.
خواسته های ما زمانی رخ میده ک واسه ما منطقی باشه و بزرگ نباشه
یکی از مواردی ک میتونه ب ما کمک کنی ک در مسیر درست قرار بگیریم و باورهامونو راحتتر تغییر بدیم کنترل ورودی ذهنی ینی اون چیزایی ک میبینید میشنوید صحبت میکنید
اون خاطراتی ک مرور میکنید اونچیزایی ک از اینده تجسم میکنید وقتی اینارو کنترل میکنید
وقتی شما ب چیزای خوب توجه میکنید با افراد مناسب وقتتونو میگذرونید برنامه های خوبی رو میبینید اینا باعث میشه باورهاتون بهتر میشه.
برای اینکه باورهای ی شخصی رو بفهمی باید ب عملکردش توجه کنی ن صحبتاش چون باورها هستند ک رفتارهای مارو بوجود میارن
سلامت و ثروتمند باشید
سلام دوستان عزیزم ، من از بهمن ماه عضو این سایت شدم به لطف پروردگارم و هرروز از فایل های رایگان استاد استفاده میکنم و این اولین کامنت من هست .در این چند ماه که عضو سایت هستم به تضاد های زیادی برخوردم که وقتی فکر میکنم بهش میبینم تو همین مدت کم چقدر نگاهم تغییر کرده به مسائل ،چقدر من باید رو خودم کارکنم امروز هم با حال داغون از افکار منفی اومدم که هدایت شدم به این قسمت و خوندن کامنتهای زیبای دوستان ،چقدر حالم عالی شد چقدر زیاد ،خواستم با این کامنت از استاد عباس منش عزیز و همسر مهربانشون تشکر کنم که واقعا دید من رو به مسائل عوض کردند و در حال تغییرم به لطف پروردگارم و همینطور از همه دوستان بابت پیام هاشون ممنونم .
به نام خدای مهربان
کامنت شماره 12
خدای قشنگم سپاسگزارتم که هدایتم کردی به نوشتن دومین کامنت امروز
سلام استاد عزیزم و مریم جانم
خداقوت
استااااد این فایل نشانه امروز من بود و چقدددر چقدددر بی نظیره این نشانه ها ازتون واقعا سپاسگزارم بابت این آپشن فوق العاده ” مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ”
استاد این فایل صوتی 14 دیقه ای 5صفحه شد و تمام این 14 دیقه واقعا کلمه به کلمه ش نابترین بود ، درس بود ، تکرار بود ، عشق بود و اصلا کلمه پیدا نمیکنم براشون
واقعا استاد من این کمتر از یک هفته که دارم متعهدانه فایل گوش میدم کامنت میخونم کامنت میزارم دارم یه کم میفهمم این آگاهیارو و انگار اصلا من نشنیدمشون
با اینکه میلیاردها باااار به خدا قسم گفتید ” کنترل ورودی های ذهن ، کنترل نجواهای ذهن ، کنترل افکار ، تغییر باورها ” اما بخدا که این فایل یه جور دیگه گفتید ، نمیدونم اما قسم میخورم که تا حالا اینقدر واضح من نشنیدم ، واقعا خدایا شکرت
این جمله هاتون رو من دارم تو این مدت خیلی کوتاه کمتر از یک هفته درک میکنم
“” از همون روزای اولی که شما سعی میکنید با تعهد ، با تمرین ، با اراده شخصیتون ، کانون توجهتون رو کنترل کنید ، از همون لحظه خیلی اتفاقات خوب میفته ، اینجوری نیست که فکر کنید یه عالمه زمان باید بگذره تا اتفاقات بیفته نه از همون روزای اول ما به خواسته هامون میرسیم و تجربه میکنیم . مثل اینکه چرخ دنده های زندگیتون روغن کاری میشه خیلی راحتر زندگی میکنید ، خیلی راحتر اتفاقات خوب براتون رخ میده ، خیلی راحتر در مسیر زندگی حرکت میکنید و از همون لحظه اول نشانه ها رو میبینید . “”
خدایا شکرت که منم دارم میبینم نشانه هارو
مثل اینکه حالم بهتره مثل اینکه احساسم خوبتره
مثل اینکه وقتی میخوام ناراحت باشم یه صدایی درونم میگه چرا میخوای تو ناراحتی بمونی حیف نیست که خودتو دور کنی از این حس و حال خوب ، مثل اینکه انگاری آگاهانه تر نجواهام رو ساکت میکنم اصلا میفهمم که اینا حرفای ذهنمه در صورتی که قبلا درک نمیکردم که ذهنه یا قلبه
خدایاااااااااا شکرت یادمه که قبلنا ازت میخواستم که کمکم کنی که بفهمم صداتو ، بشناسم صداتو
انگار یه قدم نزدیک شدم به این شناختن
عاشقتممممممم من .
استاد کلی جواب سوالای ذهنم رو دادید ممنونم ازتون
تمام حرفاتون تو فایل به هم وصل بودن بدون موضوع قبلی ، موضوع بعدی ناقص میمونه و برعکس
خدایاا چه خبره اینجا
من مینویسم خودتون قضاوت کنید ک من درست میگم یا نه ؟ :)
اون آرزوهای بزرگ اون رویاها تا وقتی که براتون بزرگن براتون رویا هستن و براتون دور از دسترس هستن به همون نسبت دور از دسترس و بزرگن و دیرررررر اتفاق میفتن
حالا کی براتون رخ میده ؟
وقتی که بزرگ نباشن تو ذهنتون ، براتون دور از دسترس نباشن ، باهاشون راحت باشین ، وقتی که باور کنید که به راحتی اتفاق میفتن
خب این یعنی چی که وقتی که باور کنید که به راحتی اتفاق میفتن ؟
یعنی منتظر رخ دادنش نباشید ، یعنی هی نگید پس کی به خواسته م میرسم ، یعنی نچسبید و با این کارا شما دقیقا دارید از خواسته تون دور میشید
چراااااا یعنی چی استاد ؟
یعنی اینکه چون احساس نگرانی دارید ، چون احساس ترس دارید ، چون احساس افسردگی دارید ، چون احساس نرسیدن به خواسته هاتون رو دارید دقیقا تمام این احساسات دارن شمارو از خواسته تون دور و دور و دورتر میکنن .
خب پس کی به وجود میاد برامون خواسته مون ؟
وقتی که از نظر شما منطقی باشه اون خواسته و رسیدن بهش وقتی که بزرگ نباشه رویایی نباشه
خب چطور این اتفاق میفته ؟
وقتی که شما در مسیر زندگیت تمرکز میکنی به نکات مثبتت ، وقتی توجه میکنی به زیبایی ها و ثروت ها ، وقتی سپاسگزاری میکنی بابت همون نشانه های کوچیک ، وقتی به خواسته های کوچیکترت هی میرسی ، هی باورات قویتر میشه ، هی ایمانت قویتر میشه و خود به خود تو فضایی قرار میگیری که اصلا نگران رسیدن به خواسته هات نیستی چون میدونی که داری از هر لحظه زندگیت لذت میبری و اتفاقات خوب باااااااید رخ بده ، اون آرزوهای بزرگ بااااید رخ بده .
این دیگه خوده خودشه :)
” من به هر آنچه میخواستم رسیدم اما مسیرش نگرانی نبود ، اضطراب نبود ، چسبیدن نبود
مسیرش این بود که من از زندگیم لذت میبردم ، فایلای صوتی رو گوش میکردم ، پیاده روی میکردم ، از زیبایی های طبیعت لذت میبردم ، از دیدن مردم ، از ثروت و نعمت های اطرافم لذت میبردم ، روی باورام کار میکردم ، ایده های خوب به من الهام میشد ، بهشون عمل میکردم ، و کم کم آدمای خوب وارد زندگیم شدن ، دوستای خوب ، اتفاقات خوب وارد زندگیم شدن و همه چی رخ داد به همین راحتی :) ”
یکی از مواردی که به ما کمک میکنه که در مسیر درست قرار بگیریم و باورهامون رو راحتر تغییر بدیم
“” کنترل ورودی های ذهنه “”
اون چیزایی که میبینیم
اون چیزایی که میشنویم
اون حرفایی که میزنیم
اون خاطرات و حرف هایی که مرور میکنیم
اون چیزهایی که تجسم میکنیم
اینا ورودی های ما هستن :)
وقتی اینا کنترل میشه باورای شما در مورد مسائل مختلف تقویت میشه و بهتر میشه و راحتر تغییر میکنه .
خداجونم شکرت هزاران بااار برای این فایل خداایی
استاد بی نهایت ساسگزارتونم
در پناه رب یکتا ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت .
سلام
خیلی لذت بردم از کامنت عالیتون یه پکیج کامل بود
با کلی حس خوب
قشنگ احساس خوبتون رو میشد درک کرد با یه ذوق و شوق تایپ کردید بهتون تبربک میگم که دقیقا مشخصه تو مسیر درستی دارید حرکت میکنید
خدارو شکر هدایت شدم به این فایل استاد و کامنت بی نظیر شما
در پناه خداوند همیشه شاد باشید و ثروتمند
با سلام خدمت دوستان و همراهان گروه تحقیقاتی عباس منش،سریع سراغ اصل مطلب میروم.
چطور ورودی های ذهن را کنترل کنیم؟
خب،به نظر من بعضی عوامل وجود دارند که در ساخت باور های مخرب،بسیار موًثراند،مانند یک سریال تلویزیونی خاص،یا یک دوست شوخ طبع یا هر چیز جذابی که مخرب باشد،در،این مواقع،ناخودآگاه انسان به سمت آن چیز جذاب میرود،در این مواقع بهتر است آن را،به طور آگاهانه از زندگی حذف کنیم،یعنی آن شبکه ی تلویزیونی را حذف کنیم،یا با آن دوستی که به ما،باور های نامناسب القا میکند،به طور مناسب،نه با قهر و دعوا،قطع رابطه کنیم،و به جای آنان،وقت خود را صرف ورودی های مفید کنیم،مثلا من به عنوان یک تازه کار،به یک سریال تلویزیونی طنز بسیار علاقه داشتم،به طوری که از 3 ساعت وقت آزاد من،نیمی از آن را پر میکرد،پس من بر خلاف خواسته ی درونی خودم،آن شبکه را حذف کردم و تمام اوغات فراغت خود را صرف ورودی های مفید(فایل ها و محصولات استاد)کردم،و بسیار خوشحالم که خداوند آن اراده را به من عطا کرد که بتوانم پا روی وسوسه ی درونی ام بگذارم،و خوشحالم که دیگر راه برگرداندن آن شبکه را پیدا نکردم،و الآن دیگر علاقه ای به آن سریال ندارم.
از دیگر فعالیت ها میتوان به رژیم فکری اشاره کرد،یعنی همان گونه که افراد رژیم غذایی دارند و بسیار مراقب هستند که غذای بدی وارد بدن خود نکنند،ما هم باید سعی کنیم که هیچ فکر و وردی بدی،حداقل برای یک روز به ذهنمان وارد نکنیم،در نتیجه اگر فکر بدی و ورودی نامناسب به ذهن وارد نشود،اگر چیزی به ذهنمان وارد شود،حتما ورودی مناسب است،و باید سعی کنیم این رژیم فکری را بلند مدت کنیم!نه فقط به مدتی خاص!
از دیگر راه ها برای کنترل ورودی های ذهن،القای ورودی های مناسب به نزدیکان است!حالا چگونه؟اگر سعی کنیم به نزدیکان،باور ها و ورودی های مناسب القا کنیم،دو حالت پیش میاید
1-آنها هم به ما عشق و باور های مناسب هدیه میکنند.
2-حداقل به ما ورودی ها و باور های بد القا نمیکنند.
مثلا پدرم که همیشه مرا سرزنش میکرد،یا مرا بی عرضه یا احمق خطاب میکند،به خاطر آن است که او خودش را بی عرضه میداند،و برای بالا بردن اعتماد به نفس خودش،دیگران را هم مانند خود می داند،اما اگر بتوانم به او بفهمانم که بی عرضه نیست،او هم برای یک اشتباه کوچک مرا،حداقل تحقیر نمیکند.
از دیگر راه ها که استاد هزاران بار گفته اند،که من قصد دارم بار دیگر آن را بگویم،بمب باران فکری است،که باور های مناسب را با صدای خود ضبط کرده و هزاران بار گوش کنیم،و با خود تکرار کنیم و حتی آنان را بنویسیم!
به نظر من کار های فیزیکی هم روی باور ها و ورودی های نامناسب ما نقش به سزایی دارد،میپرسید چگونه؟برای مثال اگر کسی شغل مورد علاقه اش را پیدا نکند یا صبح تا شب به کار هایی که دوست ندارد انجام دهد،مشغول شود،احتمالا باور میکند کند که زندگی رنج تمام است! و بالعکس،اگر شغل مناسبش را پیدا کند و کار های مورد علاقه اش را انجام دهد،به احتمال زیاد باور میکند که زندگی لذت کامل است،به همین سادگی!
در پناه حق
سلام. من 31 سالمه، وقتی 25 سالم بود انقدر زندگیو به خودم سخت می گرفتم و هیچ کنترلی روی ورودی های ذهنم نداشتم که از 25 تا 30 سالگی کلی اتفاق های ناخوشایند برام می افتاد. دیگه از یه جایی به خودم گفتم به جای جنگیدن با دنیا و اتفاق های روزمره، برم یاد بگیرم چیکار کنم که یه زندگی پر از آرامش، ثروت، موفقیت داشته باشم، که توو یکی از کانال های موفقیت تلگرام با فایل ((ترس)) استاد عباس منش آشنا شدم و هر روز هی بیشتر و بیشتر جدی گرفتم آموزه هاشون رو، دوستان عزیز من توو زندگیم هر وقت برای یه مدت کوتاهی حتی، کاملا متمرکز عمل کردم و ورودی هام رو کنترل کردم، تمام دنیام عوض میشد، رفتار تک تک نزدیکانم باهام خوب میشد، سلامتیم درجه یک میشد، توو درس هام کلی موفقیت بدست میاوردم، خلاصه با گوشت و پوستو استخون احساس می کردم که الان این همه اتفاق خوب افتاد، فقط به خاطر همین کنترل ورودی هام بوده که توو این مدت انجام دادم.
حالا روش کنترل ورودی هام به این صورت بود که:
دوستان ناخودآگاهتون وقتی هنوز آموزش ندیده باشه اولشه یکم سخته، هی می خوای به ناخواسته ها توجه نکنی ولی چون عادت کردی که توجه کنی همیشه به ناخواسته هات، پس سخته واقعا، ولی اگه مداومت به خرج بدید، یه انگیزه واقعی داشته باشید که کنار بذارید توجه کردن به ناخواسته هارو، مطمئن باشید هر باری که طبق عادت میخواید توجه کنید به ناخواسته ها، با تمرکز و اشتیاق توجهتون رو ببرید به سمت یه (( فکر خوب یا یه خواسته یا منظره خوب )).
اگه فقط برای مدت کوتاهی با تمرکز بالا با همین روش کنترل کنید ورودی های ذهنتون و چشمتون و گوشتون رو، مطمئن باشید ناخودآگاهتون خیلی زود برنامه ریزی جدید میشه و خودش اتوماتیک همیشه توجهش به خواسته هاتون هست نه ناخواسته هاتون.
راه موفقیت توو این مسیر (( اشتیاق ، برای انجام درست این تمرین و رسیدن به یه ذهن پاک و سلامت هست ))
سلام و درود بر همه ی عزیزان و استاد عزیز
من فکر کنم برای کنترل ورودیها باید کلیه ی وردیها رو به دو بخش تقسیم کرد.
1- ورودیهای تحت کنترل خودمون:
مثل مطالعات
جملات تاکیدی
افکار
سخن گفتن با دیگران
شکر گزاریها
و …..
2-ورودیهای خارج از کنترل
مثل
رسانه ها
شبکه های اجتماعی
حرفها و موضوعات مرسوم در جامعه
یا حتی قرار گرفتن در محیطی که ناخواسته ممکن است بر خلاف میل ما حرفها زده بشه
در نهایت من فکر کنم تاثیر ورودیهای نوع دوم خیلی بیشتر از نوع اول باشه
چون تحت اختیار ما نیستند پس احتمال داره موثر تر واقع بشه
و شاید بهترین راهکار برای کنترل این ورودیها بی توجهی و عبور از اونها باشه.
من مطمئنم
که ما میتونیم با تمرین و تکرار بجایی برسیم که تمام ورودیهای ذهنمون تحت کنترل خودمون باشه.
سلام آقای کیمیای عزیز. دوستی دارم که تولید کننده محتوای آموزشی هست . یک بار مسئله ی به ظاهر آموزشی رو منتشر کرد که کاملا سرشار از انرژی منفی بود و نه تنها در کسی تغییری ایجاد نمیکرد که برعکس باعث پسرفت شخص میشد . خب قاعدتا کسی که با قانون جهان آسنا باشه هرگز همچین آموزشی رو نگاه نخواهد کرد من هم همینطور تا اوایل تماشا کردم و بعد از اون نکات منفی این مورد رو به دوستم متذکر شدم . اما با این تذکر من تمام استفاده کننده های این آموزش و خود دوست من شروع به پرخاش کردند .
این موضوع برای من تثبیت مجدد قانون بود و تایید کننده حرف شما که رسانه و موارد خارج از کنترل تاثیر خیلی زیادی روی افراد داره به نوعی که اون افراد کلا دوست دارن که همیشه همین مدل زندگی رو داشته باشن حالا ممکنه خوداگاه نباشه ولی ناخوداگاه همینطور هست . مورد بعد هم فاصله فرکانسی بود که خودش رو نشون داد و چون این افراد در این فرکانس نبودند قطعا علاقه ای هم به این موضوع نشان ندادند که هیچ و در برخورد با اون حتی پرخاش هم کردند . متشکرم از توضیح زیبا و فوق العاده تاثیر گذارتون .در خدا شاد و سعادتمند باشد
سلام خدمت دوست عزیزم آقای روزگار عالی
برای شما بهترینها را آرزومندم.
ممنون از توجه و پاسخ پر مهر شما
امیدوارم دست در دست یکدیگر در مسیر درست زندگی لحظاتی شاد و لذتبخش را تجربه کنیم.
باز هم از ابراز نظر شما سپاسگزارم.
سلام به تمام دوستان
۱-شکرگذاری بابت داشته ها بهترین راه هدایت به ورودی های خوب است و از اون مهم تر شکر گذاری بابت رنجش ها(اتفاقات به ظاهر بد) باعث رهایی و افزایش سطح انرژی میشود
۲-درخواست و دعا از خداوند برای ورودی های خوب…به همین سادگیه عزیزان
به نام خدایی که هرچه داریم از اوست
سلامی پر از عشق به دو استاد عزیزم و بی نهایت ازشون سپاسگذارم و تحسین میکنم که اینقدر انسان میتونه فوق العاده باشه
من بارها از مسیر خارج شدم ولی به لطف خدا هربار قوی تر برگشتم و با قدرت و تمرین و تمرکز بیشتری ادامه دادم و هرموقع میخوام از مسیر دور بشم سریع یه آلارمی روشن میشه که داری راه رو اشتباه میری و سریع برمیگردم و این مسیر شده زندگیه من
خیلی تلاش کردم باورهامو عوض کنم چون فوق العاده باورهای مخربی داشتم که از بچگی به من قالب کرده بودن و همیشه تو سری خور بودم
من مدتهاست سعی میکنم به شدت رو خودم کار کنم
منی که همیشه تو فضای مجازی و اخبار و این داستانا بودم الان دیگه هیچ خبری از هیچ چیز و هیچ اتفاق منفی ندارم و تموم تمرکزم رو خودمه و عاشق این مسیرم و به شدت عاشق خدا شدم و میتونم راحت باهاش حرف بزنم و آروم بشم
با دور از فضای مجازی
با دوری از اخبار
با دوری از رفیقای منفی رفیقایی که یه زمانی شده بودن همه زندگیم
با دوری از آدمای منفی و حرف نزدن با آدمهایی که باهام هم فرکانس نیستن
با دیدن سریال سفر به دور امریکا که خیلی عاشقشم
با نوشتن و شکرگذاری زیاد
با خوندن قرآن
و خیلی چیزای دیگ که سعی کردم ازشون دور باشم که مبادا بازهم از مسیر خارج بشم
با خوندن کامنتای فوق العادهی بچه ها که به شدت لذت میبرم وقتی میخونم
با بستن خودم به فایلهای استاد
و شاید خیلی چیزای دیگه که میتونم همینطور بگم
استاد من حالم خیلی خوبه هیچوقت انقدر با خودم و خدای خودم در صلح نبودم هیچوقت خودم رو انقدر دوست نداشتم و هیچوقت انقدر حالم خوب نبود
خدارو صدهزار مرتبه شکر
بعضی موقع ها انقدر حالم خوب میشه که موهای بدنم سیخ میشه بدنم سرد میشه از خوشحالی و میگم خدایا چجوری بگم شکرت که لایق این عزت و کرم و لطف و بزرگی تو باشه
خیلی خوشحالم از اینکه کنارتونم و خیلی خوشحال و سپاسگذارم که هممون در این مسیر زیبا هستیم
امیدوارم همیشه در این مسیر بمونیم و با شدت بیشتری ادامه بدیم و از نتایجم فوق العادمون حرف بزنیم
خدایاااا بی نهایت شکرت
سلام استاد عزیز
ممنون. از فایل های خوب و راهگشاتون
درمورد سوال کنترول ورودی ها
من فکر کنم ما همینکه میخوایم کنترولی روی ورودی هامون داشته باشیم درحقیقت داریم روشون تمرکز و توجه میکنیم و این فرکانس ارسال میکنیم که ما بازهم از اینها میخوایم و اینها دوباره وارد زندگی ما میشن
نظر من اینه اصلا کنترولی روی ورودی ها نداشته باشیم فقط رو حس خوب تمرکز کنیم حتی رو حس بد هم تمرکز نکنیم یعنی اینکه نبینیم فلان فیلم حس خوب میده یا حس بد حالا نگاه کنیم یا نه ، همین که چیزی به ما حس خوب داد بهش توجه کنیم اگر حس خوب نداد بهش بی توجه باشیم
موفق و پیروز باشید
خیلی مختصر و مفید.
زهرا خانم به شما تبریک میگم که به اصل مطلب رسیدید.
ولی این کار نیاز به تمرین و استمرار داره.
آفرین
زدین توی خال!
سلام دوست عزیز عالی بود
موفق باشی
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عباس منش عزیز و گروه بی نظیرشون و همچنین همه دوستان عزیز….
اولین تجربه من همین چند روز قبل بود موقع نهار همسرم خیلی بد باهام رفتار کرد خب من خیلی ناراحت شدم واول رفتم بیرون و دستام رو شستم و بعدش با ترش رویی نهار خوردم و رفتم بخوابم و واقعا خیلی عصبانی بودم و توی ذهنم خیلی احساس بدی داشتم و به قهر کردن باهاش فکر می کردم امااااااااااااااا یه دفعه توی ذهنم رفتم سمت نکات مثبتش و گفتم همسرم آشپزیش عالیه و مهربونه و خیلی باهوشه یه چیز رو بار اول یاد می گیره و بعدش انگار معجزه رخ داد از اون احساس بد خبری نبود و دقیقا حس خوب و اشتیاق بهم دست داد و حتی خودم مشتاق شدم باهاش صحبت کردم و همسرمم خیلی خوشحال شد و انگار اصلا هیچ اتفاقی نیفتاده بود و من خوابیدم و بعد بیدار شدنم دیدم همسرم زودتر از من بیدار شده و و بعد از چند ماه از آخرین باری که با هم چایی خورده بودیم دیدم چایی آماده کرده جای شما استاد عزیز و همه دوستان خالی …و دقیقا روز بعدش دوباره تکرار شد همین اتفاق و این بار من بدون عصبانیت شروع کردم به تمرکز روی نکات مثبتش و باورم نمیشد این بار نکات مثبت جدیدی از همسرم رو پیدا کردم مثل(اول هر غذا بسم الله میگه همیشه دوست داره همه جا تمیز و مرتب باشه و خنده رو و شاد بودنشه) و دوباره همون حس خوب به وجود آمد و همسرمم دوباره شاد شد و همه چیز عالی شد
تجربه دومم مربوط به چند هفته قبل بود من 100 تومن پول میخواستم و اصلا نمیومد و حس بدی داشتم و دیگه آخرای شب بود و کلا بی خیالش شدم و توی ذهنم رفتم سمت چیزهایی که دارم وبه خاطرش سپاسگزار خدا هستم و صبح روز بعدش من 6 برابر پول مورد نیاز به همراه هدیه برای همسرم دریافت کردم و بعدش بازار بودم و به آدم هایی برمی خوردم یکی از یکی گل تر
تجربه سومم : من اویل امسال وانت پیکان می خواستم و هر بنگاه رفتم یا نداشت و یا گرون بود و من خیلی ناراحت بودم تا اینکه گفتم نخواستم و رفتم توی باغ و تمرکزم رو گذاشتم روی تعداد خوشه پسته هر درخت و فراوانی نعمت های خدا و سپاسگزار بودم (حسم توی اون لحظه این بود که انگار تمام دنیای خدا مال منه) و بعدش شب داداشم زنگ زد و یه فروشنده خیلی عالی با یه ماشین عالی رو خدا بهم هدیه داد….
تجربه آخرم…من وهمسرم قرار بود بریم کربلا و مادرم گفت من کل هزینه رو پرداخت می کنم ولی شبی که قرار بود فرداش پول رو واریز کنیم به حساب آژانس مادرم گفت من سه میلیون و پانصد تومنش رو می دم و بقیش رو خودتون بدین در صورتی که ما 4 میلیون تومن نیاز داشتیم ولی من 200 تومن بیشتر نداشتم و خب نگرانی اومد سراغم که فردا 300 تومن رو چجوری بدم و فکرای منفی دیگه ولی من سرشب فایل صوتی رایگان گزارش جلسه 6 قانون آفرینش رو از استاد گوش دادم مخصوصا اون جایی که استاد در مورد خدا صحبت می کردن و بعد اومدم اتاقم و صحبت های استاد رو نوشتم و با صدای خودم ضبط کردم و 4 ساعت مداوم اون رو گوش دادم و خوابیدم صبح روز بعد دیدم مادرم خودش اومد دم در اتاقم و 4 میلیون تومن بهم داد و منم فقط گفتم خدایا شکرت چقدر زود جواب دادی و در کربلا برای همه دوستانم و استاد و گروهش دعای بسیار کردم…جای همتون خالی
در پایان از شما استاد عزیز بسیار تشکر می کنم….به شخصه با نوشتن این تجارب خیلی نکات زیبا برام یادآوری شد. و کلا یاد گرفتم با تمرکز بر روی نکات مثبت و زیبایی ها علاوه بر اینکه خیلی راحت و ساده به خواسته هامون میرسیم بلکه حال خومون و اطرافیانمونم هم خوب میشه.. .برای همه دوستان عزیز آرزوی موفقیت و شادی و سلامتی دارم