پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 57 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 841 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان.

    کلید:احساس خوب =اتفاقات خوب.

    فایل:کی به خواسته ام می رسم.

    تجربه شما در مورد کنترل ورودیهای ذهنت

    از زمانی که به سایت اومدم ویاد گرفتم باید ذهن رو کنترل کرد باید خوراک خوب به ذهن داد هر وقت تونستم این کار رو انجام بدم سرشار از حس شادی وشور شدم وحالم عالی شد ونعمتها هم به زندگیم سرازیر شد زندگی که نزدیک 10 سال بود هیچ تغییری نمی کرد خیلی به زحمت شاید یکی دوتا ظرف عوض شده بود یکنواخت وبی روح اما توی این چند ماه تقریبا 50درصد وسایل عوض شد طوری که وقتی فکر می کنم باورم نمی شه یه وسیله ارزون رو من چطور چند سال ازش استفاده می کردم طوری که نمی شد نگاهش کرد.

    اینا از زمانی بود که ثروتها وفراوانی رو دیدم وباور کردم که فراوانی در جهان وجود دارد واینکه هر کسی خودش زندگیش رو می سازه واینکه روزی رسان خداست واو از بی نهایت راه از جایی که فکر هم نمی کنی روزی می رساند کافیست حرکت کنی کار کنی وبقیه رو به خدا بسپاری.

    اما هر زمان ذهنم بر قلبم پیروز شد ودوباره شروع کردم به غیبت وگیر دادن توی ذهنم به این واون ومقصر دونستنشون توی بدبختیهام دوباره موفقیتها کم رنگ شدند.

    چقدر دوست دارم لحظاتی رو که خودم رو رها می کنم وجدا می کنم از آدمهای اطرافم ودیگه نه انتظاری ازشون دارم ونه گله وشکایت خودم می شم وخدای خودم وگاهی آرزو می کنم به شهری دور برم تا دوستان وآشنایانم رو نبینم که هر لحظه توی ذهنم ازشون توقع داشته باشم واین جوری فقط از خدا بخوام .

    دلم یه رابطه نزدیک وقشنگ با خدا می خواد یه رابطه دوستانه وعاشقانه دلم می خوام باورش کنم با همه وجود قدرتش رو و قانونش رو.

    راههای کنترل ذهن

    خط کشیدن یا علامت گذاشتن روی دست یا اینکه انگشتری چیزی تو دست بکنی که هر وقت دیدیش یادت بیاد فقط به زیبایی ها نکات مثبت توجه کنی واعراض کنی از زشتی ها.

    کم کردن رابطه یا قطع کردن رابطه با کسانی که وقتی می بینیشون شروع می کنید به حرف زدن از هر دری.

    گوش دادن موسیقی های ملایم وارامبخش.

    لبخند زدن.

    دوری از تلوزیون وفضای مجازی.

    اومدن به سایت وزندگی با این خانواده.

    رفتن به محله های ثروتمند ودیدن نعمتها وتحسین کردنشون.

    الان که بهار هست رفتن به طبیعت ودیدن زیبایی ها ولطافت روح.

    خدایا شکرت .

    استاد متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    پارمیدا ۰ گفته:
    مدت عضویت: 441 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از آن اوست

    سلام به هردو استاد عزیزم

    سلام به دوستان گرامی

    خب سوال این بود( در رابطه با کنترل ورودی های ذهن چه تجربیاتی داریم ؟)

    من خودم در این زمینه یکم کنترل برام مشکل هست ولی تمام تلاشم و در رابطه با کنترل ورودی ها خداروشکر میکنم

    1. تو جمع آدم های نامناسب قرار نمیگیرم ولی وقت هایی که مجبورم تو چنین جمع هایی مثل خانواده باشم همیشه فایل های استاد و گوش میدم سعی میکنم صحبت های آدم های منفی رو نشنوم

    2. اخبار تلویزیون سریال های بی ربط رو کامل قطع کردم

    3. برنامه های مناسب با حوزه و کار خودم میبینم

    4. اگه شرایط نامناسب رخ بده مثلا تو خیابون تصادف یا اتفاقی بیوفته فقط رو نکات مثبت که بهم حس بهتری بده تمرکز میکنم

    5.شگر گزاری که به نظرم بهترین روشه بعضی وقت ها وقتی در حال انجام هر کاری هستم شکرگزاری میکنم مثل راه رفتن ، نفس کشیدن، کار کردن بابت همه این ها از الله یکتا سپاسگذارم

    همین الانم از خدای خودم خیلی سپاسگذارم که بهم قدرت تایپ کردن نوشتن و فکر کردن بهم بخشیده

    خیلی سپاسگذارم که استاد عزیزم و تو مسیر و مدار من قرار داده

    از دوستانی که انقدر کامنت های زیبا می‌نویسن و برای خوندن کامنت ها وقت میزارن

    سپاسگذارم بابت این خانواده دوست داشتنی

    بابت این حس و حال خوب نوشتن

    در پناه الله مهربانم موفق باشید

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    حبیب اله رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2936 روز

    سلام به همه عزیزان.1٫ من در محل کارم به محض ورود با لبخند وارد می شوم و فقط ویژگیهای مثبت افرادرا می بینم و اگر بحث ناخوشایندی پیش بیاید با مهارت تمام بحث را به سمتی می برم که دوست دارم.2٫ به همه انرژی مثبت میدهم و با شوخ طبعی و مهربانی فضای صمیمی را ایجاد می کنم.3٫معمولا با ظاهری آراسته به محل کار می روم.4٫ ابدا از کلمات منفی استفاده نمی کنم و اصلا پشت سر کسی حرف نمی زنم و به طور کامل مثبت شدم( البته من قبل از آشنایی با سایت استادعباس منش نا آگاهانه روی خودم کار می کردم). 5٫زمانی که از سر کار به منزل برمی گردم و هر روز صبح قبل از خروج از منزل ، قربون صدقه دخترم و همسرم می روم و با کلمات محبت آمیز ( عاشقتم ،دوست دارم ،عزیزمی ،خیلی ماهی و ….)از اونا جدا میشم.6٫من هیچ وقت حرف از خستگی و بیماری و کمبود نمی زنم و به همسرم هم قانون جذب را توضیح دادم و رعایت می کند.7٫من روزانه 50 صفحه کتاب های موفقیت می خوانم و تلویزیون را کنار گذاشتم.8٫ من فقط به چیز هایی که دوست دارم توجه می کنم و برای موفقیت دیگران دعا می کنم و مهارت زیادی در تغییر فرکانس دارم .از زحمات استاد عباس منش تشکر می کنم.ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    علیرضا محمودی گفته:
    مدت عضویت: 3128 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان و همراهان سایت عباسمنش

    دوست دارم برای پاسخ به سوال استاد تجربه خودم را برای کنترل ورودی ها که یادآوری آن همیشه باعث جاری شدن اشک شوق و سپاسگذاری از خداوند? میشه را برای دوستان عرض کنم.

    مدت 4 سال بود که به فکر انتقالی از شهر اصفهان به شهر و خودم اراک بودم ولی به خاطر شرایط و قوانین کاری امکان انتقالی از یک منطقه خوش آب و هوا به یک منطقه خوش آب هوای دیگر امکان پذیر نبود و جزء محالات ذهن من و همکاران و عدم تبعیت از قوانین خشک حاکم بر محیط کار بود و حتما باید پس از طی یک دوره در مناطق گرمسیر این موضوع میسر میشد.

    به گفته همکاران انتقالی به روش من اصلا و ابدا نمیشد یا باید پارتی داشتی یا کفش آهنی پات کنی و دوندگی و بجنگی تا پیروز بشی و هفت خان رستم رد کنی.

    تا شاید شاید این کار به نتیجه برسد. با این وجود 3 سال تمام با نامه نگاری و درخواست های مکرر و هزار دلیل موجه و شایدم غیر واقعی نتیجه ایی نگرفتم. و حرف های دوستان و همکاران بر سرم سبز میشد.در طول این 3 سال بارها و بارها به دفتر تهران مراجعه و همیشه پس گذشتن از یک روند اداری 2 3 روزه دست خالی برمیگشتم.

    یادمه برای بار 12 به تهران میرفتم که خواهرم گفت 1 محصولی خریداری کرده 5میلیون و بگیر تو راه پشت فرمون گوش کن بدردت میخوره منم گفتم 5 میلیون دادی به یک فایل سرت کلاه رفته برو پس بده و پولتو بگیر خلاصه هزار حرف دیگه- ولی خواهرم که کامل در جریان کار من بود بزور فلش و به من داد و منم برای اینکه ناراحتش نکنم فایلارو کپی کردم جلوی خودش تو فلش آهنگ های توی ماشینم و راه افتادم.همیشه دربین راه آهنگ های غمگین خواننده مورد علاقم (هایده)که عاشقانه دوسش داشتم و گوش میکردم و گریه میکردم و لذت میبردم(خیلی احمق بودم) تا اینکه بعد از طی مسیر نیم ساعته و برای عوض شدن حالم گفتم چندتا شاد گوش کنم و با تعویض فولدر شروع به خواندن کرد؟! دوست عزیز سلام شما در حال استفاده از یکی از محصولات گروه تحقیقاتی عباس منش هستید…..

    و از اون لحظه به بعد روند زندگی من دگرگون شد?

    یادم میاد وقتی متوجه مسیر شدم که به تهران رسیده بودم و من 4 قسمت از روانشناسی ثروت 1 گوش کرده بودم. کارهای تهرانم این سری به طرز عجیبی با روند مطلوبی 1 روزه به پایان رسید که خودم اصلا به خودم میگفتم چجوری شد ایندفعه نشد 3 یا 4 روز؟

    و در پی اون فایل های هدف گذاری، قانون آفرینش، عزت نفس،و … و خریدم و حدود 8 ماه فقط گوش کردم و تمرین کردم و به این نتیجه رسیدم باید قبل از اینکه منتقل بشم خودم رو از محل کار قبلیم دور کنم و به صورت خودآگاه از حرف ها و شنیده ها و دیدن های منفی و محدود کننده همکارانم که فقط نشد و نمیشه و نمیتونی و دیدی فلانیم نتونستو و سنگ انداختن های مکرر جلوی پام راحت بشم.

    رفتم پیش رئیس گفتم منو شیفت بزاره تا رفت و آمدی برم به شهرستان و بیام. که گفت نامه شما اومده به خاطر مشکلات فعلا 1 سال به صورت ماموریت به اراک بری تا در شرایط بعدی براتون تصمیم بگیریمو من که از تعجب خیره مونده بودم بلند داد زدم گفتم خدایا شکرت این یک نشانه است.????

    پس از جابه جایی و استقرار منزل در اراک و رفتن به محل کار جدید و امید به منتقلی قطعی پس 1 سال ماموریت و انجام کلیه تمرین های دوره هدف گذاری و تمرکز فقط بر روی این هدف و انتخاب دوستان جدید که فقط امید بهت بدن و مثبت اندیش باشن از قضا با دوست عزیزی که با استادمونم آشنا بود صمیمی شدم.

    و عدم نگرانی خودم از اوکی نشدن موضوع منتقلی با این فکر که 1 سال هم تجربه کاری خوبی بود و فوقش برمیگردم و رفت و آمدی میرم و میام . باتوجه به محل جدید کارم در اراک و داشتن زیبایی های فراوان در یک منطقه سرسبز و داشتن زیبایی های فراوان هر روز سپاسگذاری از خداوند را جلوی چشمانم بود و میدیدم و احساس خوبم بیشتر بیشتر بود به نحوی که جوری به کارم چسبیده بودم و انجام میدادم که موجب تعجب اطرافیان شده بودم. و هر روز هم خبرهای خوبی از نامه های ارسالی از تهران بدستم میرسید و همشون تایید نشانه های خوب خداوند بود برای من.

    یادمه روی در دیوار اداره نوشته بودم من به اینجا منتقل شدم خدایا شکرت و اومدن موقت هم برایم یک باور شده بود که میشود و اونو تو دست خودم و در تجسمم هر روز میدیدم و در همه حال از محل کارم لذت میبردم.

    با انتخاب دوستان و اطرافیانم فقط حرف مثبت بگوش میرسید منم فقط درمورد خواستم باهاشون صحبت میکردم.

    سعی میکردم هر روز باورهای جدیدم را در مورد منتقلی عوض کنم و اونو سهل و آسان ببینم و با صدای خودم گوششون کنم.

    تا اینکه بعد از 1 سال و 2 ماه حتی بدون 1 بار تهران رفتن از اصفهان تسویه حساب کردم و به صورت قطعی به اراک منتقل شدم.خدایا ممنونم.

    باید گفت با استفاده از قوانین کیهانی و باور درست میشود حتی قوانین را در یک ارگان خاص دولتی خم کرد و به نفع خودت تغییر بدی.

    نتیجه گیری از تجربه خودم برای کنترل ورودی ها و دیگر موارد

    1 – دوری از محیط مسموم به افکار و باورها و حرفهای منفی به صورت دائمی

    2 -جدایی و ترک دوست و فامیل و آشنا و همکار با افکار مخرب و باورهای نادرستشون

    3 – خارج شدن و ترک محل و مکانی که در آن به آدم احساس بدی میدهد.

    4 – در صورت عدم توانایی به ترک محل با عوض کردن بحث و موضوع و گرفتن هواس جمع در دست خودمون با پرسش های حافظه ای و حرف های مثبت

    5 – انتخاب آگاهانه اطرافیان و دوستان و همکاران و فامیل.

    6 – عدم توجه به نکات منفی در محیط منفی با توجه آگاهانه بر روی هر نکته مثبتی در اطراف یا گوش دادن و توجه کردن یا فکر کردن به فایل یا موزیک مثبت و یا صحبت با خودمون در فکرمون

    7 – دیدن مناظر و طبیعت اطراف خودمون با دید بهتر و به دنبال پیدا کردن نکات مثبت در اطرفمون

    8 – در سفرها دیدن مناظر و طبیعت که باعث شادی روح و احساس بی نظیری بشود.

    9 – نوشتن هر صبح و شام شکرگذاری از خداوند به خاطر کوچکترین داشته ها و کوچکترین اتفاق های مثبت روزانه

    10 – گوش کردن فایل های ضبط شده توسط خودمان برای تقویت باورها و سپاسگذاری در همه حال.

    11 – عدم توجه و دیدن چیزهایی که احساس بدی به ما میده اعم از تلویزیون رادیو اخبار تصادفات ترافیک و …

    12 – توجه به فراوانی نعمت و ثروت و تایید و تحسین این موضوع با مراجعه به مکان های تجاری شلوغ و لوکس و تست اجناس و وسایل و خودروهای لوکس

    13 – دیدن و خواندن فیلم و داستان موفقیت دیگران و مستندهای طبیعت و طبیعی مناطق مختلف جهان

    14 – گوش کردن به آهنگ های مثبت شاد

    15 – تعریف و تمجید از خودتون و هنر و تخصص و چهره و اندام و هر زیبایی خدادای که دارید.

    عدم ورود به بحث های سیاسی اقتصادی و فرهنگی و … و هر موضوعی که احساس بدی به شما بده و به خصوص غیبت نکردن و گوش ندادن به غیبت.

    و در پایان بهترین روش اینه که در هر لحظه از خودتون بپرسید الان به چی فکر کردم چند دقیقه پیش به چی فکر کردم و آگاهانه ذهن خودمونو کنترل کنیم به سمت دریافت افکار و صداها و دیدنی های و لمس و بوهای مثبت یکم سخته اولش ولی میشه با تمرین

    ممنون که دیدگاه طولانی منو خواندید امیدوارم مفید واقع شده باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    فرهاد کوکائیان گفته:
    مدت عضویت: 3966 روز

    سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان

    خیلی وقت بود از فضای این سایت دور بودم و خدارو شاکرم که امروز این فرصت رو پیدا کردم تا در بین شما دوستای عزیزم باشم. کلیپ این قسمت به دستم رسید و تصمیم گرفتم من هم نظرم رو با دوستان به اشتراک بذارم.

    اینکه چه زمان به خواسته امون میرسیم زمانش مشخص نیست. هیچکس جز خدا نمیدونه که از چه راهی، در کجا، توسط چه کسی و در چه زمانی ما به خواسته امو میرسیم. اما با اطمینان می دونم که زمانش دقیقا مطابق با باورهای ذهنی ماست. یعنی اگر در ذهن زمانی طولانی و مسیری پر پیچو خم برای دستیابی به خواسته ها متصور باشیم قطعا همینطور خواهد بود و برعکس. کاری که ما باید بکنیم اینه که خودمون رو در مدار خواسته هامون قرار بدیم و سطح ارتعاشمون رو بالا ببریم. آماده کردن خواسته و هم مسیر کردن ما و خواسته از جانب خدا صورت میگیره.

    در مسیر دستیابی به خواسته ها اشتباهی که برخی افراد می کنند اینه که از مسیر لذت نمی برند. دقیقا شبیه به کودکی خودم که وقتی می خواستیم به شمال بریم مدام میپرسیدم پس کی می رسیم و به هیچ عنوان از زیبایی هایی که در مسیر بود لذت نمی بردم. شما برای دستیابی به خواسته ها نیاز به صبر همراه با لذت از مسیر دارید. خیلی ها این صبر رو با تحمل شرایط فعلی اشتباه می گیرن. در حالی که صبر یه حس مثبت و خوبه و تحمل یه حس منفی و طبق قانون جذب حس منفی اتفاقات منفی بیشتری رو ایجاد می کنه و هر لحظه مارو از مسیرمون دورتر میکنه.

    یک مثال دارم که در کلاس ها برای توضیح این موضوع ازش استفاده می کردم و دوستان خیلی این مثال رو دوست داشتند وکمک می کرد تا راحت تر موضوع رو درک کنند. فرض کنید که یک منبع بسیار بزرگ داریم که گنجایش حجم بسیار زیادی از مایعات مختلف رو داره. این منبع به قدری بزرگه که اگر به اندازه کل عمر انسان درونش مایعات مختلف ریخته بشه باز هم پر نمیشه. فرض کنید مایع قالب درون این منبع آبه و هیچ طعم خاصی نداره. از یک زمان به بعد افراد مختلف شروع به ریختن شربت های مختلف با طعم های ترش، شیرین، تلخ و… درون این منبع می کنند و پس از گذشت چندین سال طعم آب تغییر میکنه و به نسبت طعمی که بیشتر وارد منبع شده طعم آب هم همون جهت گیری رو پیدا میکنه یعنی اگر بیشتر شربت ترش وارد منبع شده باشه، پس از چند سال مایع تقریبا ترش مزه ای داریم.

    این منبع همون ضمیر ناخوداگاه ماست و اون مواد باورها و افکاریه که توسط محیط داخل ضمیر ناخودآگاه ما وارد میشه. طعمی که آب امروز داره حاصل دریافت های ناخواسته ما از محیطه. ممکنه الان که به خودمون میایم ببینیم که طعم آب طعم خوشایندیه پس تصمیم میگیریم به روند زندگیمون ادامه بدیم و از این باورها به مقدار بیشتری وارد زندگیمون کنیم. اما ممکنه طعم آب طعم خوشایندی برای ما نباشه و تصمیم بگیریم که طعم آب رو تغییر بدیم. اولین اقدام جلوگیری و متوقف کردن موادیه که داره وارد منبع ما میشه. راهکارهای مختلفی برای این کار پیشنهاد شده مثل :

    • متوقف کردن تماشای برنامه های تلویزیونی

    • دوری از اخبار و مطالب ناگوار

    • دوری از دوستان، آشنایان و حتی افراد خانواده که باورهای بسیار مخرب دارند

    • دوری از مطالب بی پایه و اساس شبکه های اجتماعی

    و به طور کلی دوری از تمام منابع و راه هایی که ممکنه باورهای بد که موجب استرس، نگرانی، حس بد و.. در شما میشه دوری کنید. این شبیه به یک راهنماست که هر فرد یا هر منبعی یا هر چیزی که به شما حس بد میده رو توسط حستون شناسایی کنید و به سرعت در خلاف جهتش حرکت کنید. البته ذکر یک نکته ضروریه که بسیاری از افرد به دلیل اینکه سالها در معرض باورهای مخرب اجتماع بوده اند پس از شنیدن باورها، مطالب و عقاید امیدوارکننده حس بدی پیدا می کنند و شروع به مقاومت می کنند. این مقاومت ذهنی طبیعیه اما اگر هوشمندانه و از روی اگاهی با این مقاومت برخورد کنیم پس از مدتی این مقاومت کمتر و کار راحت تر میشه.

    هم زمان با متوقف کردن ورودی های مخرب باید ذهن رو برای کسب موفقیت برنامه ریزی کنیم. باید مواد مختلف با طعم های دلخواه رو به منبعمون وارد کنیم. منابع مختلفی وجود داره که میتونه طعم آب درون منبع مارو به طعم دلخواه تغییر بده. راهکارهای مختلفی برای این کار هست که شامل:

    • شناسایی دوستان، آشنایان و افرادی که بسیار پر انرژی، شاد، ثروتمند و در کل هم جهت با خواسته ما هستند (ممکنه ثروت و شاد بودن هدف ما نباشه و مثلا دستیابی به یک رتبه علمی هدف ما باشه)

    • مطالعه مطالب انگیزه بخش و امیدوار کننده در مورد این هدف

    • خواندن مطالب و آشنایی با افراد موفق در این حوزه

    • وارد شدن به گروه ها و مکان هایی که بسیار با هدف ما مرتبط هستند

    • دیدن و آشنایی و برقراری ارتباط با افرادی که هم اکنون به هدفی که ما در پی آن هستیم رسیده اند

    • توجه به نشانه ها، بزرگ کردن این نشانه ها و تاکید به ذهن که اینها نشانه های موفقیته

    • و از همه مهمتر شکرگزاری، شکرگزاری، شکر گزاری و شکرگزاری

    البته برای مورد آخر و برای اینکه بتونید به معنای واقعی و با حس واقعی شکر گزار باشید مواردی هست که باید رعایت بشه که در این دیدگاه جای باز کردن این مبحث نیست. در کل قصد بیان یک نسخه واحد ندارم چون در کل باید کاری کنید که با هدفتون راحت باشید و ممکنه راهکارها و روشهایی که من پیشنهاد می کنم تاثیر زیادی روی برنامه ریزی ذهن شما نداشته باشه و باید دنبال روشی بگردید که هم براتون جذابه و هم راحت تر ذهنتون روبرنامه ریزی میکنه.

    چند اشتباه رایج در دستیابی به خواسته ها ممکنه به وجود بیاد مثلا اینکه وقتی حس خوب از هدفگذاری و یا شکرگزاری یا در کل حس خوبی از هدف بدست آوردیم (ارتعاشمون رو بالا بردیم) نباید مدام بگیم خب کو؟ چی شد؟ کی میاد؟ چرا نیومد؟ بیشتر اوقات خود من وقتی ارتعاش یه خواسته ای رو ارسال می کنم و سطح ارتعاشم رو بالا میبرم هنگامی که درگیر یه تفریح، کتاب خوندن، صحبت کردن و در کل در حال انجام کاری هستم که ذهن منو از تمرکز بر خواستم منحرف میکنه در همون لحظه خبر دریافت خواسته ام بمن میرسه و این به این دلیله که گاهی با تمرکز بر یک خواسته باورهای مخالف جلوی کسب اون خواسته رو میگیره و وقتی ذهن منحرف میشه از تمرکز بر خواسته دستیابی به خواسته راحت تر میشه.

    موضوع دیگه اینه که نباید خودمون رو با دیگران مقایسه کنیم و این مقایسه باعث بشه تا حس منفی و استرس بگیریم و ببینیم که چقدر از بقیه عقب هستیم. این کار هم انگیزه رو از بین میبره، هم حس منفی و استرس ایجاد میکنه. حتی در مورد موفقیت ها و نشانه ها با افرادی صحبت کنید که هم جهت با شما هستند برای مثال ممکنه شما درآمد خودتون رو از صفر به ماهی 3 میلیون تومان رسونده باشید. خب تعریف موفقیتتون برای فردی که درامد ماهی 100 میلیون داره و بیان اینکه تحولی عظیم در زندگی ایجاد کردید ممکنه برای اون فرد بسیار مسخره باشه و حس بدی رو به شما منتقل کنه. (البته این به معنی ارتباط برقرار نکردن با فردی که بهتر از شماست و موفقیت های بیشتری کسب کرده نیست صرفا منظور تایید این سخن بیل گیتسه که اگر خودتون رو با هر کسی مقایسه کنید، در واقع دارید به خودتون توهین می کنید).

    شاد، پر انرژی، پر هیجان، قدرتمند، سربلند، سالم، مایه دار، دوست داشتنی و مفید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    بهمن جمعی گفته:
    مدت عضویت: 3110 روز

    سلام به دوستای خوبم و استاد عزیز خداوند رو شاکرم که در بحرانی ترین زمان زندگیم خداوند کریم از طریق استاد به فریادم رسید

    من در حدود 10 ماهه که با استاد آشنا شدم و فایلهاشون رو گوش میدم و تمرینات رو انجام میدم و به فضل خداوند نتایج بسیار عالی در تمام زمینه ها گرفتم بطور خلاصه جوهره زندگی سعادتمند رو در این دیدم که پله اول در هر حل شدن مشکلی قدم اول برای گرفتن هر تصمیم درستی و فاز اول رسیدن به هر خواسته ای ایجاد احساس خوب هست و بعد بدنبال احساس خوب تصمیات خوب و اتفاقات خوب می افتن .و اگه دقت کرده باشید استاد تقریبا در تمام دوره ها و فایلهاش به این موضوع اشاره میکنه.

    به عنوان مثال اگه درگیر این هستی که چه شغلی رو انتخاب کنی اول باید احساسات رو خوب کنی احساسات چطور خوب میشن با توجه به نکات مثبت در و جود خودت وبیرون از خودت و درست کردن باورهات .

    اگه یه رفتار بد از همکارت ،کارمندت،پدرت ،مادرت،خواهر یا برادر یا همسر و فرزندت یا یه غریبه تو رو ناراحت کرد و تو نمی دونی چه رفتاری باید در مقابل اون انجام بدی قدم اول اینه که بتونی احساس خوب رو در خودت ایجاد کنی

    اگه سر یه تصمیم گیری سر دو راهی قرار گرفتی و کلافه و سر درگمی قدم اولت این باشه که با گفتن (جملات مثبتی همچو ن اینکه من همیشه درستترین تصمیم رو میگیرم و یا من میدونم خداوند همیشه من رو در گرفتن تصمیمات درست کمک میکنه و …)احساس خوب رو در خودت ایجاد کنی

    پس دوست عزیز بدون قدم اول و آخر برای داشتن زندگی سعادتمند داشتن احساس خوبه و داشتن احساس خوب به معنی امیدوار بودن در هر لحظه و امیدوار بودن در هر لحظه یعنی به یاد خداوند و دستان مهربانش در هر لحظه بودن است .

    با ارزوی سعادت و خوشبختی و سلامتی و تندرستی برای همه.عشق بر همگی شما باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    علی رضا مهربان و شاد گفته:
    مدت عضویت: 3584 روز

    ‌‌‌‌به نام خالق بخشنده

    سلام خدمت همه شما بزرگواران

    سلام خدمت استاد موفق و همکاران محترمشون

    ??????????????????

    راهکار برای کنترل ورودی های مخرب و نامناسب

    اگر ذهن خودمونو مثل یک زمین در نظر بگیریم

    که میخوام از صفر شروع کنیم و محصولی بکاریم ابتدا باید زمین رو زیرو رو کنیم یا شخم بزنیم که تمام سنگها بزرگ و شاخو برگها رو بریزیم بیرون ???????????????????

    و نوبت به پاشیدن بذر میرسه بذر مون میتونه

    سپاسگزاری.توجه به نکات مثب.عبارتهای تاکیدی برای تغییر باورها.تجسم.نوشتن و خوندن جملات مثبت و گوش دادن به فایل های مثبت .دیدن تصاویر زیبا.وغیره

    باشه

    ما وقی محصول خوب میتونیم برداشت کنیم که بذر خوب کاشته باشیم اگر حواسمون نباشه و همزمان با بذر های خوب بذر نامناسب کاشته بشه جلوی رشت محصول مون گرفته میشه بذر نامناسب که رشت میکنه میتونه علف هرز یا خوار باشه که جلوی رشت محصول رو میگیره

    علف هرز یا خوارها میتونه

    تلوزیون.دوستان منفی نگر .افراد جامعه که منفی نگر هستن.توجه به نکات منفی‌.خوندن جملات منفی.و در کل تصاویر و شنیده های منفی.

    پس اگر خواهان برداشت یک محصول خوب هستیم از همین ابتدا باید به بذر که میکاریم دقت کنیم و کنترل کنیم

    ????????????????

    اگر محصول خوب بکاریم و ازش مراقبت کنیم نتیجه اش میشه میوهای عالی که هم خودمون استفاده میکنیم و هم به دیگران میدیم و هم صادر میکنیم

    حالا این میوه میتونه ارامش باشه شادی ثروت و یا محصول خاصی که دوست دارین

    ??????????????????

    بنظرم 80 درصد مسیر کنترل ورودی ها هستن مثل

    تلوزیون‌.افراد و دوستان منفی نگر‌.اهنگهای منفی.خوندن و دیدن نکات منفی.و در کل هر تصویر و شنده ای منفی.

    و اگر ورودی ها خوب کنترل بشن میمونه 20 درصد مسیر که

    با سپاسگزاری.توجه به نکات مثبت.عبارت های تاکیدی مثبت.تجسم.نوشتن اهداف.توجه به فراوانی و غیره

    و نتیجه خیلی سریعتر و پایدارتر میشه

    ??????????????????

    پس اگر روزی 1ساعت سپاسگزاری میکنیم یا 1ساعت تجسم یا 2 ساعت با عبارتهای تاکیدی مثبت بذز مناسب میکاریم باید مواظب بذر های که میتونن زحمت هامون به هدر بدن رو اگاهانه بگیریم

    شاید باور سخت باشه ولی شما اگر روزی 5 ساعت روی خودتون کار کنین

    و توی همون روز یک ساعت با دوست منفی نگر که مدام از اوضاع گله میکنه و یک ساعت هم اخبار ببینین گل اون 5 ساعت که زحمت کشیدین از بین میره به همین راحتی

    پس دوستان مونو اگاهانه انتخاب کنیم

    تلوزیون رو کلا حذف کنیم

    توجه مون رو از تصاویر و نکات منفی برداریم

    شنیدها مون رو مناسب انتخاب کنیم

    در کل وقتی خیلی سریع و عالی نتیجه میگیریم که خیلی حساس و دقیق بتونیم ورودی هامونو با دقت انتخاب کنیم

    ممنونم از همه شما که وقت گذاشتین و این کامنت رو مطالعه کردین

    و سپاسگزارم از استادم که تلاش صادقانه و خالصانه انجام میدن و ما رو بهتر با قوانین اشنا میکنن

    سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    فائقه فائقه گفته:
    مدت عضویت: 3242 روز

    به نام خدای همیشه مهربان

    سلام به استاد عباس منش عزیز و همه ی دوستان گرامی. قصد داشتم پس از گوش کردن دوباره به همه ی فایل های روانشناسی ثروت 3 بیام و نظرم رو بنویسم ولی به دلیل اتفاقی که دو روز پیش برام پیش اومد نشد. به هر صورت من 7 قسمت از این دوره ی بی نظیر رو برای بار ششم گوش دادم و اومدم که در دقایق پایانی این مسابقه نظرم رو بدم.

    1) برای هر تغییری در زندگی و رسیدن به خواسته ها در وهله ی اول باید تعهد داشته باشیم ، همون طور که استاد در جلسات اول هر دوره شون و حتی در فایل های رایگانشون این مطلب رو بیان می کنند . وقتی متعهد می شیم و تعهدمون رو یادداشت می کنیم و امضا می کنیم. در حقیقت تمام نیروهای جهان رو برای رسیدن به خواسته هامون فعال می کنیم و این یک شوخی و یا تلقین نیست. این واقعیته.

    2) باید این امر رو بپذیریم که هر اتفاقی که در زندگی مون افتاده به خاطر باورهامون هست که حاصل دیده ها و شنیده ها از خانواده و محیط اطراف و جامعه مون هست و اغلب آدم ها در شکل گیری باورهاشون نقشی نداشتند ولی اینکه بخوان تا آخر عمرمون با باورهای قبلی مون زندگی کنیم و خودمون رو قربانی جلوه بدیم به معنی ندیده گرفتن ارزش انسانی مون هست چون خداوند به انسان اختیار داده و انسان لحظه ای که اراده کند که تغییر کنه و کنترل زندگیش رو به دست بگیره می تونه به هر چی که میخواد برسه

    3) برای تغییر باورها باید حتما ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم و فیلم ها و سریال ها و کتاب ها شبکه های مجازی و افرادی که با خواسته های ما همسو نیستند رو از زندگی حذف کنیم و البته و صد البته کلا تلویزیون دیدن و گوش دادن به اخبار رو از زندگی مون حذف کنیم چون باعث ایجاد باورهای منفی میشن و بعد هم این که متعهدانه و با امید و ایمان به خدای مهربون از طریق نوشتن و صحبت کردن در مورد اهدافمون و اینکه فایل های استاد و فایل های عبارت های تاکیدی که با صدای خودمون ضبط کردیم رو بارها و بارها گوش بدیم و فیلم های انگیزه بخش و مصاحبه ها و کتاب هایی که در ارتباط با خواسته ها و همسو با باورهامون هست رو ببینیم کوچکترین تغییر ی که به خاطر تغییر باورهامون اتفاق افتاده رو ببینیم و تایید کنیم و شکرگزار باشیم تا نتایج بزرگ و بزرگتر بشن و دنبال الگوهایی باشیم که باورهامون رو تایید می کنن.

    4) جهان مثل آینه عمل می کند . هر چیزی که در مورد خدا و خودمون و جهان باور داریم ، جهان اتفاقاتی رو همسو با باورهامون برامون رقم می زنه. اگر باور داریم که خداوند مهربان است جهان به ما مهربانی خدا رو نشون می ده که ممکنه وقتی داریم این باور رو با گوش دادن این عبارت تاکیدی و یا نوشتن و تکرار این عبارت که (خداوند مهربان است) روی باورهامون کار می کنیم نتیجه در ابتدا همین قدر کوچیک باشه که وقتی سوار تاکسی می شیم بچه اکه کنارمون نشسته با یک لبخندی که به ما می زنه ما رو یاد مهربونی خدا بندازه ولی می تونیم دو ری اکشن داشته باشیم؛ اول اینکه بگیم که این که اتفاقی نیست یه بچه در طول شبانه روز صد بار می خنده و گریه می کنه و یا واکنشی متفاوت داشته باشیم و بگیم که لبخند این بچه به من نمونه ای از مهربونی خدا بوده و این نشونه ای هست که قراره من از این به بعد ابعاد دیگه ای از مهربونی خدا رو به زندگیم وارد کنم (لازمه بگم که خداوند از ازل تا ابد مهربون و رزاق و بخشنده و توبه پذیر بوده و ……….بوده و هست و خواهد بود ولی اینکه چقدرش رو بتونیم ببینیم و در در زندگی مون اتفاق بیفته بستگی به این داره که چقدر باورش کنیم) و این قضیه رو باید بسط بدیم به همه ی اتفاقات زندگی مون و باید بدونیم که نشونه ها یه نقطه ای هستند برای تغییر باورها که تا تاییدشون نکنیم و شکرگزار نباشیم بزرگ نمیشن. ولی وقتی می بینیمشون و شکرگزار هستیم در زندگی مون پررنگ و پررنگ تر میشن (شکر نعمت نعمتت افزون کند ……کفر نعمت از کفت بیرون کند)

    5) در زمان تغییر باورهامون به کسی راجع به این قضیه توضیح ندیم و مثل یک مساله ی محرمانه بهش نگاه کنیم چون وقتی هنوز جوانه ی تغییر باورهامون ریشه دار نشده و خودمون هنوز نتیجه تو دستمون نیست ممکنه با حرف ها و تحقیر ها و تمسخر های دیگران دلسرد بشیم و ریشه مون بخشکه. بذاریم نتیجه مون و رسیدن به اهدافمون دیگران رو به سمت این مسیر هدایت کنه .

    6) تاکید موکد در مورد شکرگزاری …….شکر گزاری رو دست کم نگیریم بذاریم با شکر گزاری جهان روی خوشش رو بهمون نشون بده. مثل میلیون ها نفر ساکن کره ی زمین نباشیم که با کفر نعمت خودشون رو از نعمات خدا بی نصیب گذاشتند و می ذارن . با تغییر باورهامون و توجه به زیبایی ها در های نعمت ها و خوشی های جدید خدای مهربون مون رو به سمت خودمون و زندگی مون باز کنیم. بدونیم که به هر چیزی توجه کنیم در زندگیمون گسترش پیدا می کنه

    7) داشتن احساس خوب مهم ترین اصل و قانون هست باید در هر شرایطی احساسمون رو خوب نگه داریم که به صورت مخفی در تموم مواردی که گفتم وجود داشت از جمله کنترل ورودی های ذهن و شکرگزاری و سپاسگزاری و داشتن باورهای مثبت و خوب نسبت به خدا و جهان و آینده که همه ی این ها برای داشتن احساس خوب هست.

    همیشه همه مون در پناه خداوند مهربونمون باشیم که البته هستیم .موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1307 روز

    بنام خدای زیبایها

    استاد جان سلام و سلام خدمت همه عزیزان

    من از وقتی که با استاد آشنا شدم و فهمیدم که باید ورودیهامو کنترل کنم سعی کردم اروم اروم عادتهای قبلیمو بزارم کنار ،

    بطور مثال تلوزیون که واقعا معتادش بودم و به محض از سر کار اومدن تا دیر وقت نگاش میکردم اروم اروم کمش کردم جوری که وقتی میرم خونه فامیل تلوزیون روشن بصورت کاملا خودکار چشمای من خودشو قفل میکنه روی تلوزیون انگار تشنست چون به لطف خدا الان یکسال نیم که از تلوزیون خودمو کندم ..

    بعد از تلوزیون کم کردن استفاده از دنیای مجازی بود که به نحوی معتادش شده بودم و اروم اروم پیجهای که مربوط به کارم نبود حذف کردم و بجاش پیجهای انگیزشی که بیشتر فایلهای شما بود جایگزین کردم که اینم تکامل میخواست و به سختی تونستم خودمو وفق بدم ..

    چند وقت بعد توی تلگرام کانلهای بود که صدای شما رو بصورت ویس میزاشت و من همشو دانلود کردم کارم شده بود توی محیط کار توی ماشین فقط صدای شما بشنونم ..

    بعد از اون به سایت شما هدایت شدم و دیگه کارم شب روز بودن توی سایت و استفاده کردن از محتواهای شماست ..

    استاد من دیگه فقط کارم شده احراز از هر چیزی که بار منفی بخواد بهم بده چه بصورت افراد که روز مره باهام در ارتباطن و چه دنیای مجازی ..بهترین روشم استفاده از هنزفری هستش که من دیوانه وار معتادش شدم هر جا که میرم چه سر کار و چه در جمعی که بخوان حرفهای بی ربط بزنن ازش استفاده میکنم و واقعا راضیم و البته که خیلی کم پیش میاد که مثل گذشته بخوام آگاهانه کنترل کنم همه چی و جهان خودش خیلی بهم کمک میکنه ..

    من به محض برخورد با اتفاقات بد آگاهانه احراز میکنم و هر کاری هم میکنم که حالم بهتر بشه از توجه کردن به گل و درختا توی خیابون گرفته تا نگا کردن به عکس پسرم و حتی خاطرات خوب بودن باهاش مرور کردن توی ذهنم در عرض چند دقیقه کلا حالم عوض میشه جوری که اون اتفاق بد اصلا یادم نمیاد ..البته گهگاهی بود که اتفاقی میافتاد منو خیلی درگیر خودش میکرد که با خوابیدن کلا عوض میکردم فرکانسمو ..

    این کارا رو مدیون شما هستم استاد که اینقدر قشنگ قوانین آموزش میدین و باعث بهتر شدن حالم میشین ..

    دوستون دارم پاینده سربلند ثروتمند سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1727 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیز و مریم جان و دوستان همراه

    راهکارهایی که به من برای کنترل ورودیهای ذهنم کمک کرده :

    من فقط با نوشتن راحتم و اونموقع متوجه درونم میشم .

    نوشتن به من کمک زیادی میکنه ، زمانی که احساس بدی دارم شروع میکنم به نوشتن و از خودم سوال میپرسم . من دیگه سریع میام مسائلم رو حل میکنم و اجازه نمیدم نجواها ادامه پیدا کنه مثلا چندروز پیش سفر رفتن دوستانم رو میشنیدم و اون روز یکی از دوستان گفت میره سفر و مدتی نیست و منم با اینکه میگم چقدر خوب خوش بگذره ولی درونم احساس بدی کردم و نجواها شروع کردن حال منو بد و بدتر کردن .

    که بیچاره متین کسی نیس تو رو ببره مسافرت الان یه سال و خورده ای هست تو مسافرت نرفتی و هی سرزنش کردن پدرم که چقدر تو بدشانسی که همچین خونواده ای داری و…

    و دیوانه وار و پشت هم نجواها میومدن و با اینکه همون لحظه ها میگفتم تحسین کن . حسادت تورو دور میکنه از خواسته ها ولی تا چند ساعت حالم گرفته بود و همش زندگیمو مقایسه میکردم با بقیه .

    تا اینکه شروع کردم به نوشتن و نوشتم برای اون فرد آرزوی بهترین سفر میکنم ، بهت خوش بگذره و کلی آرزوی خوب و انرژی خوب براش نوشتم و بعد دیدم حسم چقدر خوب شد .

    و شب برادرم پیام داد که میاین بریم شمال و داشتم از تعجب شاخ در میوردم که همون روز خدا پاداش خوبی منو داد .

    هرچند که من آمادگی سفر رو نداشتم و زمانشو مناسب نمیدونستم ولی بینهایت خدارو شکر کردم و هنوز هم از اتفاقات حیرت زده میشم با اینکه این قانون هست و جزو زندگیه .

    من سفر نرفتم ولی بجاش دوتا خواهرم رفتن و من خوشحال که تو سکوت بیشتری میتونم روی باورهام کار کنم .

    پس نوشتن عااالیه برای من و خیلی بهم کمک میکنه و خیلی با صحبت با خودم ارتباط برقرار نمیکنم ولی دوست دارم با آدمهای همفرکانسی درباره قانون صحبت کنم ولی با خودم اصلا نمیدونم چی بگم ولی بعضی وقتا که اون لحظه حس حرف زدن باسه صدامو ضبط میکنم و خیلی خوبه بعدا که گوش میدم میگم ایول چه حرفای خوبی زدم .

    من هردفعه کارهای مختلفی میکنم برای حال خوبم مثلا یبار کلیپ از خواسته هام ساختم با یه موزیک آروم ، یبار عکس از خواسته هامو جمع کردم و تو گالری گوشیم گذاشتم هروقت خواستم ببینم ،

    یا بعضیهارو چاپ کردم و تو جعبه گذاشتم .

    یا کامنتهای خیلی خوب رو کپی میکنم و نگه میدارم و گاهیوقتا مرور میکنم .

    گوش دادن فایلها صبح که بیدار میشم یا هروقت که بخوام مدام گوش میدم و از تکرار کردن فایلها زیاد بخوام یه فایل رو عی گوش بدم ذهنم خسته و کلافه میشم و منم اذیتش نمیکنم فایل جدید بهش میدم مثل وقتی که همش یه غذارو بارها پشت هم بخوری خسته میشی و زده میشی و باید یه غذای دیگه بخوری منم همینجوریم باید فایل جدید گوش بدم . و اینکه دوستان میگن یه فایل رو بالای 20بار گوش میدن ذهن من اصلا نمیتونم کنار بیاد . برای همین متوجه شدم خوراکی جدید میخواد .

    بعضی کلیپهای قشنگ از اینستاگرام رو سیو میکنم و میبینم و لذت میبرم . مثل منظره های فوق العاده خونه های زیبا ، حرفای قشنگ و…

    جدیدا یه چیز جدید یاد گرفتم از خود استاد که منم انجام دادم .

    مثلا از اینکه تو خیابون بهم نیگا کنن و یا یه حرفی بزنن فوق العاده عصبانی میشدم و دلم میخواستم طرفو نابود کنم و با اینکه هیچ حرفی نمیزدم و خودمو به نشنیدن میزنم واقعا عصبانی میشم و همش درونم پر از حرفه که چرا هیچی بهش نگفتی و…

    و بعد بهم الهام شد که متین تو انقدر زیبایی که بقیه دوست دارن ببیننت حالا میخواد طرف رفتگر باشه یا ماشین بنزش سوار شده باشه . ادمها دوست دارن نگاهت کنن و اونایی که در سطح پایین هستن یه چیزی میگن پس تو نباید ناراحت باشی این خاصیت انسانهاست که جذب زیبایی و ظرافت میشن . پس خودمو اینجوری آروم کردم و دیدم چه ایده جالبی بهم گفته شد و اون احساس بد ازم گرفته شد .

    من اخبار رو دیگه خیلی وقته دنبال نمیکنم ولی آدمهای منفی رو نمیتونم قطع رابطه کنم چون خانوادم هستن و هرروز باهم هستیم ولی کمتر تو جمع میشینم و وقتی حرفها و بحث سیاسی میشه ترک میکنم و تو اتاق میرم ‌.

    من با بیرون رفتن و مخصوصا برای پیاده روی که میرم بیرون خیلی حالم بهتره انگار انرژی طبیعت باعث میشه مثبت تر فکر کنم .

    بعضیوقتا من خیلی که ذهنم درگیر بشه و هر چقدر اینور اونور میگردم یه چیزی گوش بدم ، ببینم و… خیلی نمیتونم ذهنم رو با روشهای دیگه کنترل کنم انگار باید زمان بگذره و کم کم خاموش بشه ..

    البته مدیتیشن خیلی خاموش میکنه نجواهارو ولی متاسفانه جزو روتین قرارش ندادم ..

    خلاصه این یسری راهکارها بود که من انجام میدم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: