پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شاهین آقایی گفته:
    مدت عضویت: 2020 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز

    و دوستانم خداروشکر میکنم که هرروز که میگذره احساس شکرگزاری در من بیشتر و بیشتر میشه

    چقدر فایل عالی و تاثیر گذاری بود

    درست از وقتی که تصمیم گرفتم شرایط فعلی خودم و جایگاهم رو بپذیرم و توجه کنم به زیبایی های اطرافم اتفاقات شگفت انگیزی رو دریافت کردم

    و سعی کردم روی خودم کار کنم و عمل کنم

    منم فکر میکردم باید حتما زود به خواسته های بزرگم برسم اما بعد از کارکردن بهتر متوجه روند تکامل شدم و به این نتیجه رسیدم که باید ادامه بدم و همین تغییرات کوچیک در آینده بسیار نزدیک میتونه اتفاقات بزرگی را برای من رقم بزنه

    سپاسگزارم از شما🙏🏾

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    جواد گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام به همه

    من از کنترل کردن ورودی های ذهنم و کار کردن و فکر کردن روی باورهای دلخواهم نتیجه ریز و درشت زیادی دیدم یه جاهایی قوی تر شده نتایجم یه جاهایی ضعیف تر شده یه جاهایی متوقف شده و همش هم به جدیت خودم برمیگرده هر وقت تونستم بیشتر ذهنم و کانون توجهم رو کنترل کنم و حس بهتری داشته باشم نتایج بهتری گرفتم و دقیقا به این نتیجه رسیدم که هیچ وقت نباید شک کنیم و ایمان مون ضعیف بشه بلکه باید همیشه با قدرت ادامه بدیم این مسیرو. من توی فروشم چند مرتبه تکرار شده فروش‌های نقدی و عالی وقتی جدی کار کردم. چند بار که داشتم بخاطر فروش جنسی کنترل ذهنمو از دست میدادم و نجواها اذیتم می‌کرد به خدا سپردم و فراموشش کردم و حل شد یعنی فروش رفت. من برای کنترل ذهن و کانون توجهم یکی از کارهایی که انجام میدم ورزش کردنه. بصورت منظم روزانه یک ساعت داخل باشگاه ورزش میکنم که به حفظ انرژی روزانم کمک میکنه. الگوها و منطق هایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها به ذهنم نشون میدم و نمی‌ذارم سقوط کنه و بالا نگهش میدارم. من یه چیزی فهمیدم وقتی ذهن ساز سقوط میزنه و میخواد حستو بد کنه اگه نتونی جلوشو بگیری و با منطق قانعش کنی و توجهت رو روی زیباییها و نعمتهای زندگیت نگه داری اون موقع آنچنان قدرتی داره برای تخریب و ویرانگری که اگه همه مردم جهان هم جمع بشن با زور بازوشون نمیتونن جلو یک ذهن در حال سقوط رو بگیرن و من امروز برای اولین بار تا حدود زیادی تونستم جلوشو بگیرم و حسمو خوب کنم. خدایا شکرت که در مسیر درستی قرار گرفتم. تشکر از گروه تحقیقاتی عباسمنش و همه خیر و برکتش برسه به زندگیه تک تک شما عزیزان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    سیدمجتبی آیت گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان

    بهترین روشی که من برای کنترل ورودی های ذهنیم انجام میدهم وبسیار بسیار از این روش راضی هستم وبا آن زندگی میکنم

    غرق شدن در سایت عباس منش

    است .از گوش دادن به فایلهای دانلودی گرفته تا مرور وتکرار بی وقفه محصولات خریداری شده و خواندن کامنت ها گرفته تا تماشای سفرنامه و زندگی در بهشت..

    وبی نهایت از این سبک زندگی راضی هستم ونتایجم هر روز در حال بهتر شدن وبزرگ شدن می‌باشد.

    اگر ما بتوانیم خودمان را با این سایت بینظیر و محتوای آن در گیر نماییم به نظر من هیچ نیازی به هیچ کنترل دیگری برای ورودیهای ذهنی نداریم زیرا خود به خود در حال تغذیه کردن ذهن و کانون توجه خود از بهترین و پر بار ترین منبع ورودیهای مناسب ونکات مثبت هستیم ونتایجی که از این روندزندگی کردن وارد زندگیمان میشود به معنای واقعی کلمه بی نظیر خواهد بود.

    امیدوار هستم که این سایت واین استاد واین دوستان فوق العاده همیشه در حال رشد وبزرگ تر شدن باشند.

    باآرزوی بهترینها برای شما خانواده

    بزرگ و دوست داشتنی عباس منش..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    Kosar گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    به نام اوکه تنها اورا می پرستم و تنها از او یاری می جویم

    نشانه امروز من به تاریخ 1403/6/12

    سلام خدمت دو تا استاد گرانقدر و مهربونم

    امیدوارم حال هر دوتون عالیه عالی باشه

    سلام خدمت دوستان گلم در این سایت توحیدی

    تصمیم گرفتم نشانه های روزانم رو ببینم و گوش بدم و براش کامنت بزارم و خب تا چند روز پیش کم و بیش می دیدمشون اما خبری از کامنت نبود، اما از دیروز تصمیم گرفتم کامنت بنویسم تا یک کمکی اولا به خودم و در وهله دوم به بقیه بشه، انشالله..

    خب سوال این فایل این بود که چه راهکار هایی برای کنترل ذهن داریم؟!

    یکی از مشکلاتی یا بهتر بگم مسائلی که من دارم اینکه در کنترل ذهنم واقعا بد عمل کردم، یعنی میشه گفت یکی از دلایل از این شاخه به اون شاخه پریدنم و این راه و اون راه رو انتخاب کردن، به خاطر کنترل نکردن ورودی های ذهنمه..

    من چند تا موردی که ازشون استفاده کردم برای کنترل ذهنم رو می نویسم:

    1_حذف تلویزیون و برنامه هاش از جمله اخبار و فیلم و سریال های ایرانی و خارجی

    2_حذف برنامه هایی مثل اینستاگرام و روبیکا و…

    3_ندیدن نکات منفی و دیدن زیبایی ها

    4_دوری از ادم های منفی

    5_حتی من یک زمانی رمان می خوندم و این رو هم حذف کردم

    6_نگاه کردن به موضوع از دید دیگر

    7_در حال زندگی کردن و لذت بردن هرچه بیشتر از زندگی

    8_صحبت نکردن درباره قانون با کسانی که در مدار ان نیستند

    9_دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا

    10_نوشتن که مهم ترین کمک کننده به کنترل ذهنه

    استاد شما توی این فایل گفتین زمانی می تونین به ارزوهای بزرگ و دور از دسترس تون برسین که براتون دور از دسترس و بزرگ و محال نباشن، زمانی که نگران رخ ندادنش نباشیم، زمانی که منتظر رخ دادنش نباشیم، چون احساس نگرانی و ترس و افسردگی داره مارو از رسیدن به خواستمون دور می کنه..

    خواسته ها زمانی رخ میدن که از نظر ما منطقی باشن و بزرگ نباشن

    حالا چطور این اتفاق می افته؟ وقتی تمرکز می کنیم به خواستمون، وقتی به خواسته های کوچیکمون می رسیم، باورهامون قوی تر میشه، ایمانمون قوی تر میشه و خود به خود توی فضایی قرار می گیریم که نگران رسیدن به خواسته های درحال حاضر بزرگمون نیستیم، چون می دونیم داریم از زندگی لذت می بریم و اتفاق خوب باید رخ بده

    خود به خود همچین اتفاق می افته

    نباید بچسبیم به خواسته هامون

    تا وقتی که در احساس اضطراب و ترس و نگرانی هستیم از خواسته هامون دور میشیم چون این قانون جهانه

    برای همینه که ثروتمندا، ثروتمند تر میشن و فقیرا، فقیر تر

    برای همینه که میگن از هر چی بترسی سرت میاد

    پس باید حال خوب داشته باشی و از زندگیت لذت ببری و بدونی که با این کار، قطعا و حتما اتفاقات خوب میوفته چون این قانون جهانه، چون بایداین اتفاق بیوفته..

    یکی از نکته هایی که من از شما یاد گرفتم استاد توی لحظه زندگی کردنه..

    توی یکی از فایل هاتون هم گفتین که من الان به اندازه ای خوشحالم و حالم خوبه که زمانی که توی اتاق سیمانی توی بندر عباس زندگی می کردم،حالم خوب بود

    این نشون میده که شما چقدر خوب قانون رو درک کردین که رسیدن به خواسته هاتون برای حس خوبتون نبود بلکه، حس خوبتون مسیر رسیدن به خواسته هاتون رو هموار کرد

    منم تصمیم گرفتم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم، از بودن در کنار خانوادم، از پخت غذا، از سفر های کوچیک رفتن، از دیدن زیبایی ها، از کار کردن، از کمک به پدرم و مادرم و..

    می خوام زندگی رو زندگی کنم، نه اینکه خوشحالیم رو وابسته بدونم به رسیدن به خواسته هام..

    خیلی ازتون ممنونم استاد و سپاسگذار خداوندی هستم که منو هدایت کرد به این راه

    در پناه رب العالمین شاد، ثروتمند، سلامت و سعادتمند در دنیا و در اخرت باشید

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    مرجان شاد گفته:
    مدت عضویت: 3189 روز

    ?به نام خدایی که هر چه دارم از اوست ?

    سلام خدمت استاد عزیزم و تک تک اعضای خانواده ی صمیمی ام ??

    خیلی عجیبه ..من الان بار چهارمیه که دارم تایپ میکنم هر سه دفعه قبل تا آخر تایپ میکردمو نمیدونم چرا یهو میپرید

    خب درمورد کنترل ورودیهای ذهن باید بگم شاید بنظر کارراحتی بیاد ولی یه سری پیچیدگی هایی داره اما با تکرار و تمرین خوشبختانه تا حد زیادی میتونیم باورهای خوب بسازیم و حالمونو خوب نگه داریم. و البته همه اینها زمانی هست که عمل کنیم وگرنه ممگنه خیلی هامون خیلی چیزهارو بدونیم ولی عمل کردنه که مهمه.در مورد کنترل ورودیها کارهایی رو که انجام میدم که حس خوب بهم میده رومینویسم امیدوارم استفاده کنین و نتیجه بگیرید

    اول از همه حذف اینستاگرام،تلوزیون و کانالهای تلگرام..بنظرم محتوای این شبکه ها واقعا ضربه زنندست مخصوصا اینستاگرام ..در مورد تلوزیون من قبلا فقط برنامه دورهمی رو میدیدم و کلا زیاد اهل تلوزیون نیستم ولی باورم این بود که چون برنامه شادیه اشکالی نداره و اتفاقا خیلیم خوبه اما چند وقت پیش یکم مصاحبه ها و حرفهایی که مجری برنامه میگه رو بررسی کردم و دیدم که یه عالمه باور مخرب توش هست که در قالب شوخی بیان میشه پس اون برنامه رو هم حذف کردم و الان فقط برنامه آشپزی از شبکه خارجی میبینم ?

    نگاه کردن به مناظر طبیعی، رفتن به طبیعت و گوش کردن به صدای پرنده ها، رفتن به سفر..سفر رفتن روحیه آدمو خیلی عوض میکنه و یه فرصتی به آدم میده که به خواسته هاش فکر کنه حالا نیاز نیست سفر طولانی بریم همینکه یه روز بریم خارج شهر تو دل طبیعت یا کوه بشینیم و فکر کنیم و یه دفتر وخودکار بریمو خواسته هامونو بنویسیم کلی انرژیمیگیریم

    وقتی بارون میاد من بدون چتر میرم زیر بارون تا میتونم نفس عمیق میکشم تا میتونم میذارم هوای تازه بره تو ریه ام و کلی با خدا حرف میزنم یکمم میرقصم ?یه بار امتحان کنین خیلی لذت بخشه واقعا سبک میشین

    آهنگ شاد گوش کنیم آهنگایی که انگیزشی هستن و اگه آهنگ غمگینی رو تو گوشیتون دارید حذفش کنید.+فایلهای استاد مثلا من صبح ها با فایل انگیزشی شماره سه استاد شروع میکنم و تو طول روز دوتا از فایلهای استاد رو گوش میکنم و نکات رو مینویسم و بعد با همون نکات برایخودم باورمیسازم

    اگه کسی حرف منفی میزنه یا دارن درمورد جامعه میگن یا سعی میکنم اون محلو ترک کنم یا اگه نشه مثلا توتاکسی باشم با خودم باورهای مخرب اون گوینده رو درمیارم و باخودم میگم ببین این فلان باور اشتباه رو داره و تو ذهنم باور مثبتشو میسازم

    دوستان منفی رو حذف کردم البته من حذف نکردم بلکه وقتی فرکانسم رو تغییر دادم اونا خود به خود از زندگیم رفتن

    با ترسهامون رو به رو بشیم.وقتی با ترسهامون رو به رو میشیم تازه میفهمیم چقدر قدرت داریم،اعتماد بنفسمون میره بالاتر.ایمانمون بیشتر میشه از هر چی میترسی واردش شو اونوقت میخندی به اینکه اصلا چرا میترسیدی

    من از این موضوع خیلی نتیجه گرفتم و تو یکی ازفایلهای استاد هم راجبش توضیح دادم

    باید کودک درونمون رو هر از گاهی بیدار کنیم. مثلا من حالم رقصیدن خوب میشه،تاب سوار شدن ..بازی کردن با بچه ها.چه عیبی داره من هر کاری که حالمو خوب کنه انجام بدم؟خیلی وقتا به این فکر میکنیم که اگه مردم یه جور دیگه نگامون کنن یه جوردیگه فکر کنن راجب ما چی؟ولی بدونین واقعا مردم هیچ فکری نمیکنن حتی اگه فکرم کنن مهم نیست مهم حال خودمونه

    و ازهمه مهمتر با خدا حرف بزنیم لازم نیست کلمه های متفاوتی استفاده کنیم همونجوری که راحتیم باهاش حرف بزنیم.

    استفاده از عبارات تاکیدی

    نوشتن ?نوشتن هدفهامون و تجسم کردن اینکه همین الان به هدفمون رسیدیم

    همیشه در زمان حال زندگی کنیم حسرت گذشته رو نخوریم چون گذشته هیچ حرف تازه ای برای گفتن نداره و برای آیندمون برنامه ریزی کنیم و تجسم کنیم که به خواستمون رسیدیم

    ما کافیه اراده کنیم و بخوایم که همیشه خوب باشیم و خوب ببینیم اونوقت تو هر مشکلی هم میتونیم نکات مثبتشو ببینیم.

    امیدوارم حال دلتون همیشه عالی باشه و شاد و سالم باشین ? ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    رویای آرام گفته:
    مدت عضویت: 3215 روز

    سلام هم خانواده ای های مهربانم

    اومدم کامنتای خانواده ام رو بخونم و زود برم دنبال درسام به خودم اومدم دیدم توی اقیانوسی از آگاهی غرق شدم و چقدر دلنشین است این غرق شدن…خدا را بینهایت سپاس که من هم عضو این خانواده ام و با شما خوبان هم فرکانسم که میتونم این آگاهی ها رو دریافت کنم و از شما بیاموزم بیصبرانه منتظر روزی هستم که بیام و از نتایج چشمگیرم بنویسم براتون و هر روز سایت و زیر و رو میکنم و نطراتتون و میخونم و انژی میگیرم …واقعا خیر دنیا و آخرت نصیبتان باد….من هم سعی میکنم به حرفای شما عمل کنم از تلوزیون ندیدن گرفته تا حذف افراد منفی و سپاسگزاری و نگه داشتن احساس مثبت و دوستان اگر کسی با رفتار و کلامش باعث رنجش شما میشه اینو بدونین که اون هم از روح خداست و به دل نگیرین ببخشید و رها کنید و به دستان قدرتمند رب یکتا بسپارید و زیادی حساس نباشین که همین حساس بودن هم زیاد خوب نیست.پاینده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    مصطفی حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3593 روز

    سلام به استاد عزیز وتمام دوستان

    اولین قدم برای تغیر و مثبت اندیشی خواستن میباشد

    دومین قدم شجاعت و ایمان و پایبندی یا متعهد بودن به تکرار راهکارهای تغیر باور یا بهتره بگم باید منظبط باشیم چه خوشمان اید وچه خوشمان نیاد باید عبارات تاکیدی را تکرار کنیم در زندگی روز مره تا ملکه ذهن شود درضمن قبل از این تکرار باید باورهای غلط را شناسایی کنیدو باور درست را جایگزین کنید

    یکی از راه کارهایی که ببن راه حرکت اولیه چرخ ها تا رسیدن به اولین هدفها نوشتن نتایج کوچیک است من خودم هر زمان دچار تردید میشم یا از طرف خانواده مسخره میشم نتایج خودم رو با صدای خودم ظبط کردم و گوش میکنم و دوباره انرژی میگیرم مثل علاقه مند شدن به کتاب و ایمان توحیدی به خدا و مخصوصا تغیر باورهای مخرب مذهبی .

    یکی از عوامل بیرونی که بی نهایت تاثیر گذار میباشد موزیک و برنامه های تلویزیون و فیلم و تئاتر میباشد که باید با شجاعت انها را کنار گذاشته و کنترل کنیم

    خیلی شجاعت میخواد روابط خانوادگی رو بخاطر باورهای محدود کننده قطع کنید من خودم خیلی از دوستام و اقوام رو کنار گذاشتم و به ارامش رسیدم جالب که از حاشیه حرف و حدیث فامیلی هم دور شدم مخصوصا غیبط

    راهکار بعدی تکرار تجسم خواسته ها و نوشتن و صحبت کردن در مورد خواسته ها حتی با خودمان .

    دفتر سپاس گذاری که هروز باید به دنبال موردی برای سپاس گذاری باشیم و کم کم ذهنمان شرطی میشود که فقط اتفاقاط خوب را توجه کنیم و سپاس گدار خداوند باشیم و چه قدرتی دارد که با خود اتفاقاط خوب را می آورد

    با خو اندن ژندگی نامه افراد موفق و متنهای انگیزشی و فیلم انگیزشی و مرور نتایج حتی کوچک و شرایط بعد از رسیدن به اهداف میتوانیم به احساس خوب و پایدار برسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    هلن گفته:
    مدت عضویت: 2817 روز

    H.nabati:

    سلام دوستان

    سپاسگزار خداوند مهربان هستم که مرا با شما آشنا کرد .

    استاد بزرگوار از شما تشکر میکنم چرا که زندگیم متحول شده و هر روز برای شما آرزوی سلامتی، شادی و ثروت را از خداوند دارم .

    * من برای کنترل ورودی های ذهنم مراقب شنیدن ، دیدن ،حرف زدن و ….. هستم.

    *به غذای روحم بیشتر از جسمم توجه میکنم .

    *با همه وجودم مشتاقانه به نشانه ها توجه میکنم .

    *امروز اتفاقی آیه ای از انجیل شنیدم .خداوند مسیح را گفت: ای عیسی به ستمگران بنی اسرائیل بگو، مرا بخوانید با قلبی نیالوده و خاطری از شرک زدوده و کرداری ستوده و یقین بدانید آنچه را که به صلاح شماست اجابت خواهم کرد و خداوند به عیسی گفت : ای عیسی ظاهرت را به آب بشوی و باطنت را با کردار نیکو .زیرا تو به نزد من باز خواهی گشت .هنگامی که مرا یاد میکنی نفس خویش را خوار شمار و هنگامی که غافلان خوابیده اند تو بیدار باش.

    * اینکه کاملا اتفاقی این آیات خداوند را شنیدم دیگر فقط دنبال بهانه ایی هستم برای شکر گزاری از خداوند چرا که خداوند در قران فرموده : شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می افزایم (آیه 7 سوره ابراهیم )

    *دنیا و گرفتاریهایش را به خداوند می سپارم و یقین دارم که خداوند آنها را به بهترین شکل حل میکند .

    *ایمان دارم خداوند مراقب ما و عزیزانمان هست و هر آرزوی ما که به صلاحمان باشد در بهترین زمان به مشیت الهی برایمان براورده خواهد شد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سجاد رمضان زاده گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    سلام تجربه ی خودمو میگم از امروز .

    الان ساعت ۱۷ و ۴۰ دقیقه روز دوشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۰ .

    من دو هفته پیش ازمون تئوری گواهینامه داشتم و کتاب رو تقریبا نصفشو خوندم و ازمون های انلاین رو دادم دیدم خوبه و شروع کردم بعدش ب تجسم و شکر گذاری برای ازمون و صبحش ساعت ۳ طبق معمول بیدار شدم و قبل ازمون که ساعت هفت بود نوشتم که من ازمون رو با عزت و به سادگی و زیبایی قبول میشم و خداروشکر کردم و تصویر سازی کردم و با حال خوب رفتم و خلاصه یه اتفاقای باحالی توی مسیر و داخل اموزشگاه افتاد که احساسمو خیلی بهتر کرد و من دائما در مسیر ب خودم یاد اوری میکرذم که قبلا چ شاهکارایی کردم تو زمینه امتحان تو کنکور و…. خلاصه نشستم پشت برگه سوال و همرو زدم و با عزت دفعه اول قبول شدم خدایا شکرت .

    حالا امروز ازمون عملی داشتم از اونجایی که جو بدی ساختن که باید چن بار رد بشی و فلان تا قبول بشی منم این باورو داشتم اما خداوند من رو هدایت کرد تا ببینم که خیلیا بودن ک دفعه اول گرفتن . خلاصه من صبح بلند شدم سناریو نوشتم و تجسم کردمو با حس خوب راه افتادم و مدام تجشم میکردم و واقعا لحظه ای که ازمون گیرنده امضا میکرد و میگفت قبولی رو حس میکردم رسیدم دیدم تازه افسر اومده رفتم داخل اموزشگاه کارتکسو بگیرم دیدم پرسنل گفت باید دیروز نوبت میگرفتین و … بعدش گفت شانستون افسر لیست رو نبرده و اینجاس میتونم اسمتونو تو لیست نوبت دهی بنویسم و خلاصه گرفتم مدارکو اومدم پایین اوانیه دیگع که ازمون داشتنو دیدم رفتم ازشون فاصله گرفتم تا حرفاشونو نشنوم و مدام تجسم میکردم و شکر گذاری و سپرده بودم ب اوستا کریم من با خودم گفته بودم اول بشینم که منو جلو اموزشگاه ازمون بگیره جای سخت نبره میخاستم ب اونایی ک اونجا بودن بگم اگه اشکال نداره من اول بشینم ک ب خودم گفتم این میشه شرک و نکردم اینکارو افسر اومد و یه اقایه مسن نشست جلو و من نشستم عقب و یه نفر دیگه . من خداروشکر کردم گفتم این ب نفع منه خدا خودش داره کارارو پیش میبره و نفر اول با اینکه اشتباه داشت قبول شد بعد من ب نفر کناریم کع عقب بود گفتم شما میرین یا من گفت شما برو و من رفتم نشستم و حرکت کردم و همون حرکتایی رو ازم ازمون گرفت که خودم تجشم کرده بودم ینی از من هیچ کاری نخواست فقط مستقیم رفتیم و دور زدیم و گفت بزن کنار قبولی خخخخ چقد باحال بود خدایا شکرت اصن معرکه بود من هردوتا ازمونو دفعه اول با عزت قبول شدم الان میفهمم خداوند میخاسته اونجا که نفر دوم من باشم بهم بگه تو خیلی بیشتر از این حرفا توانایی داری تو خودتو محدود میکنی با ادمای اطرافت با ذهن کوچولوت نترس تورو مجهز ب چیز های خارق العاده ای کردم که ….

    خلاصه من تونستم با رعایت تمرینایی که بلد بودم و با کارگردانی مطلق اوستا کریم بزنم ب جاده ترس ها و باور های محدود کننده .

    یوهوووو برو بریم

    یا علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 2002 روز

    ❤️به نام الله هدایتگرم❤️

    سلام به دوستان عزیز و استادجان

    💠تجربه شما درباره کنترل ورودی های ذهنت چیست؟

    💠چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت ات داری به گونه ای که به مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانی، کمتر نگران شده یا بترسی یا حتی بتوانی نکات مثبت را از دل هر وضعیت به ظاهر نادلخواهی نیز شناسایی و بر آن متمرکز شوی؟

    🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹

    💠 چند روز پیش پارچه نخی گرفتم که یک پیراهن بلند مامانم برام بدوزه تا توی این گرما راحت باشم ،

    متوجه شدم مامانم فعلا حوصله نداره بدوزه،گفتم مامان بدوزش قاطعانه گفت نه نمیدوزم!

    مثل قبلم اگر میخاستم رفتار کنم باید دوسه روز اصرار میکردم دوسه روز بست پیش مامانم مینشستم و به قولی مخش رو میزدم تا راضی بشه زودتر بدوزه😂تازه کلی هم انرژیم میرفت

    اما من به خودم گفتم از همین مسائل روزمره و‌کوچیک باید شروع کنم و رفتارام بر طبق قانون باشه

    وقتی مامانم گفت لباست رو نمیدوزم اولش حسم بد شد ولی خیلی زود خودموکنترل کردم و اهمیت ندادم پارچه رو تا کردم و کنار چرخ خیاطی مامانم گذاشتم

    اصلا حرفی نزدم نخاستم راضیش کنم

    توی ذهنم رها کردمش گفتم این پارچه مال منه بلاخره که دوخته میشه حالا مهم نیست زمانش چه وقتی باشه فقط من سپاسگزارم که همچین پارچه رو دارم

    دقیقا روز بعد که تو حیاط بودم مامان صدام زد گفت بیا بگو لباست رو چه مدلی بدوزم ،واقعا خوشحال کننده بود و

    این نتیجه کنترل ذهن و سپاسگزاریه

    همون روز کامل وقت گذاشت و پیراهنم آماده شد💪

    الان اون پیراهنه تنمه هرلحظه به خودم میگم ببین چقدر خوب ذهنت رو‌کنترل کردی و خدا چه زود جواب داد خدایاشکرت

    🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹

    💠برای اینکه همیشه کل روز احساسم عالی باشه صبحها به محض بیدار شدن برای خواب عمیقم برای بالشم برای تختم برای هرچیزی که همون لحظه میبینم تو‌ذهنم شکرگزاری میکنم بعدش میگم امروز هدفم چیه؟

    مثلا امروز میخام رو فایل های عزت نفس کار کنم خدایا بهم کمک کن

    یا مثلا امروز هدفم خرید کردنه خدایا خودت بهم بگو‌کجا برم

    شبها هم قبل از خوابم اتفاقات روز رو مرور میکنم و براشون شکرگزاری میکنم

    با اینکارها حسم خوبه و ذهنم مدام درگیر همون چیزایی میشع که اول صبح بهشون فکر کردم

    💠من توی دوره قانون سلامتی هستم و روشی که استاد اونجا یادآوری کردن خیلی بهم کمک میکنه همیشه حسم خوب باشه اینکه سوالهای خوب از خودمون بپرسیم

    مثلا امروز چه هدفی دارم

    براش چیکار کنم

    امروز از چیا سپاسگزارم و….

    💠هروقت حسم با ناخاسته ای میخاد بد بشه آموزشهای استاد رو بیادمیارم

    میگم این ناخاسته و این تضاد خیلی خوبه خداروشکر پیش اومد همین منو رشد میده همین تضاد بهم میگه باورام ایراد داره

    بقول استاد ما ازیکجایی باید بفهمیم کدوم باورامون ایراد دارع دیگه

    و همین تضاد ها هستن که نشون میدن باباجان فلان باورت هنوزم ایراد داره روش بیشتر کار کن

    اینجوری که به قضایا نگاه میکنم احساسم عالی میشه اهمیت خیلی چیزا برام کم میشه و دیگه نه ترسی هست نه حال بدی

    البته من باید هنوزم خیلی کار کنم تا ناآگاهانه فکرم تغییر کنه اما فعلا آگاهانه سعی میکنم خط فکریم رو تغییر بدم و یک پروسه قشنگیه

    همین چیزی که گفتم مثل آب روی آتیش عمل میکنه

    خیلی باحاله💪

    اینهم راه حلی بود که برای بودن تو احساس خوب استفاده میکنم

    در پناه الله یکتا ❤️💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: