این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به دوستان واستاد عزیز که هر کدوم از فایل های ایشان رو که گوش می کنم دنیای جدیدی به رویم باز می شود.
خود من برای کنترل ورودی های خودم تلویزیون رو تقریبا حذف کرده ام و معاشرت با کسانی که در فازهای منفی هستند و مدام در حال گله و شکایت از روزگار رو کم کرده ام و در حد لزوم و کوتاه رابطه دارم.
اخبار رو اصلا اهمیت نمی دم به طوری که بعضی وقت ها خبری رو تصادفی می شنوم چون خودم اصلا دنبالش نمی رم چون اعتقاد پیدا کرده ام که من فقط با تغییر خودم می تونم روی جهان تاثیر مثبت بذارم نه با دانستن مشکلات دنیا
من یک دبیر هستم همیشه روال کاری من این بود که اول سال تحصیلی در مورد دانش آموزان کلاسی که قرار بود برای آنها تدریس کنم اطلاعاتی از معلم های سال قبل آنها می گرفتم و در حقیقت به دانش آموزانم از نقطه نظر دیگران نگاه می کردم .
بنابراین با پیش داوری های منفی در مورد برخی از این دختر های معصوم وارد کلاس می شدم که نتیجه آن روابط خیلی بد و در نتیجه تنش بود
چند سالی هست که این کا رو نمی کنم و مدام با خودم تکرار می کنم که امسال من بهترین دانش آموزان با بهترین روابط رو خواهم داشت و با امید به خدا وارد کلاس می شم و نکته دیگه اینکه کاری ندارم کدوم کلاس رو بهم خواهند داد چون می دونم هر کلاسی که صلاح باشه من برم قسمت من خواهد شد بنابراین در این مورد اصلا بحث نمی کنم و نگران هم نیستم .
باورتان نخواهد شد دوستان کلا رابطه من با دانش آموزانم چنان تغییر کرده که هر بار تو ذهنم بر می گردم و به سال های قبل نگاه می کنم تعجب می کنم که من چطور می تونستم با این دختر های معصوم چنان رابطه خشک و خالی از عشق و محبت داشته باشم .
هر همکاری هم بهم می رسه می پرسه شما سر کلاس چکار می کنید که اینقدر بچه ها دوستتان دارند و حرف های شما رو گوش می کنند و درستون رو خوب می خونن من هم می گم من دانش آموزانم رو عاشقانه دوست دارم و تک تک اونها رو مثل دخترم می دونم فقط همین
همین هفته یکی از دانش آموزان به خاطر نمره بدش با من رفتار خوبی نکرد . اصلا عصبانی نشدم و رفتار بدش رو به روم نیاوردم و فقط گفتم که دختر گلم صبا از دست خودش عصبانی هست چون بیشتر امتحانات رو اون طور که می خواسته موفق نشده برای همین این رفتار رو انجام داد مطمئن هستم که وقتی بره تو خونه بهتر فکر کنه حتما تصمیماتی خواهد گرفت تا نوبت بعد به این صورت دچار ناراحتی نشود . عصر همون روز برام پیام داد و از من عذر خواهی کرد و در مورد تغییر روش در خوندن و انتخاب رشته تو دانشگاه ازم پرسید .
در حالی قبلا چنین رفتری از یک دانش آموز با عث می شد کلاس به یک جهنم تبدیل بشه و کل روز من هم خراب می شد چون عصبانیت من ادامه داشت .
مطلب خیلی جالب در مورد خانواده ام مادرم هست . با وجود اینکه تقریبا ما همه خانوادگی فایل های استاد رو گوش کرده ایم ولی مادر من از همه ما بیشتر از این آموزه ها استفاده کرده چون عمیقا اون ها رو باور کرده و به دیگران هم انتقال می ده
امسال نتایجی گرفته که همه تعجب می کنیم دقیقا هر چیزی رو که می خواد بهش می رسه خیلی آسون و راحت
با عرض معذرت از اینکه پیام من طولانی شد
هیجانی که در سایه استاد عباس منش نصیب من شده چنان قوی و با ارزش هست که نمی تونم توصیفش کنم
لحظه لحظه زندگیم سرشار از عشق ، هیجان و تازگی هست .
سلام به دوستان عزیزم و استاد گرامی دلم میخواست این آیات و معناش رو براتون بنویسم و شما هم استفاده کنید چون باور اینکه یه نیروی برتر و الهی همیشه در کنار ماست راهگشای خیلی از کارها و اهداف ما خواهد بود.
چند آیه زیبا :
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمه الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعه تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
یکی از چیز هایی که منطق های قوی برای رفع باور ها داره قرآن هست خدارو شکر که این آیه ها رو شما اینجا نوشته بودید من با انکه بارها خونده بودم این آیه ها رو ولی به ذهنم نمیرسید که میتونه با این مسئله ارتباط داشته باشه امیدوارم که هر روز توی زندگیتون موفق تر و پیروز تر باشید
تجربه هایی که من از کنترل ذهن دارم میتونم به اینا اشاره کنم:
1.من یه مدت خیلی استرس زمان رو داشتم و الان هم کمی دارم ولی بهتر شده…..و تا یه جایی میرفتم یا مثلا کاری انجام میدادم که در مسیر اهدافم نبود استرس میگرفتم که وای زمان داره میره تو به هیچ جا نمیرسی که یه بار برای کار کوچیکی بیرون رفتم و توی ماشین سعی کردم منشاش رو پیدا کنم که انگار خدا بهم گفت تو فقط رو توانایی های خودت داری تکیه میکنی و من واقعا اروم شدم وقتی اروم شدم و از در خونه زدیم بیرون اولین چیزی که دیدم یه گربه بود بعد ماشینای خوشگل(تو ذهنم بهشون تبریک میگفتم و نشانه ای میدونستم که منم قراره داشته باشم)بعد از اونجایی که ساعت رند خیلی توی روز میبینم این دفعه گوشی اصلا دستم نبود ولی یهو رادیو گفت الان ساعت17:17 دقیقه هست و من هماهنگی رو قشنگ حس کردم بعد جایی که رفته بودم منطقه تقریبا فقیر نشینی بود ولی یهو ماشینی که خیلی دوسش دارم چرخید جلومون یا مثلا توی یکی از کوچه های اون محله که بودم یه ماشین قشنگی دیدم که اصلا به سبک اون منطقه می خورد و من همه ی اینا رو نشونه دونستم و نشانه ای پنداشتم که ینی تو فرق داری تو قراره به جاهای بزرگی برسی…..بعد اون روز ماه خیلی زود تر موقعش اومد بیرون خیلی خیلی زود و من باز هم این رو نشانه پنداشتم که تو زود تر اون چیزی که فکر میکنی به موفقیت میرسی و اون روز اسمون خیلی زیبا بود به کوه ها توجه میکردم فقط اون روز زیبایی میدیدم
2.تجربه های زیادی از کنترل ورودی های ذهن دارم مثلا یکیش که همین دو روز پیش اتفاق افتاد این بود که من یه روز درست نشستم چند تا صوت استاد گوش دادم و یه سری جملات و باورها رو با ارامش نوشتم بعد وقتی از اتاقم اومدم بیرون چند دیقه بعد بابام گفت از توی کارتم پول ماهیانت رو بریز تو حسابت……..چیزی که یادم نبود و برای خرید یک دوره در رابطه با هدفم به اون پول نیاز داشتم و با خوشحالی تمام اون شب اون دوره رو با اون پول خریدم
و……خیلی تجربه های دیگه که اگه بخوام همرو بگم تا صبج طول میکشه
و الان که یه وقتا به زندگیم نگاه میکنم درسته یه وقتا این فکر به ذهن من هم میاد که کی به خواستم میرسم کی ادم موفقی میشم ولی بیشتر وقتا واقعا میبینم زندگی عالی دارم و هیچ مشکلی نمیبینم شاید هم چیزهایی که به ظاهر مشکل هستند توی زندگیم ولی من هیچی نمیبینم من فقط سراسر ارامش میبینم و خدا تا الان خیلی چیزا به من داده و از الان به بعد دیگه جدی دارم یک چیز رو دنبال میکنم و خداروشکر میکنم تا الان هدایتم کرده……چون من باور دارم اون روح من همان خداست و این جسم هم برای خداست پس میزارم خودش هدایت کنه چون من هیچی از خودم ندارم ینی ما همه یکی هستیم و اگر توانایی جسمی تا الان داشتم همش از جانب بوده که کارهایی انجام بدم
راهکارهایی هم که دارم اینه که:
1.اولا به اینکه همه چیز خیره کاملا باور داشته باشید اگر به این موضوع باور داشته باشید هر اتفاقی که براتون میفته اگر ظاهرش هم بد باشه شما میدونید که خوبه(مثلا میتونید خواستتون رو واضح کنید…من خودم وقتی مامانم کار خونه بهم میده که من خوشم نمیاد از خدا با ایمان(که نشانس احساس خوبه)میخوام که در زندگی اینده به من ثروت بده تا خدمتکار برای خودم بگیرم یا مثلا با خودتون بگید این تضاد قراره من رو بزرگتر کنه اگر من کنترل ذهن کنم و این رو بدونیدکه اعتماد به نفسی که کنترل ذهن بهتون میده نشانه همین بزرگ شدنتونه یا مثلا ایمانتون رو قوی کنید که وقتی یه خواسته ای رو از خداوند خواستید بدونید که خودش هدایتتون میکنه و این به این معنا نیست که دست رو دست بزارید چون خود خداوند هم در قران گفته من اجابت میکنم دعای شما به شرطی که دعوت من رو بپزیرید و به من ایمان بیارید یعنی اوکی من خواستت رو هل دادم تو جاده ولی توی هم باید دعوت من رو بپذیری و بیای توی جاده خواستت و این حرکت نشات گرفته از ایمان تو هست و منظور از هدایتی که گفتم اینه که خودش بهتون اولین قدمی که باید بردارید رو میگه که اگر شما به همین موضوع درست عمل کنید ارامش کامل دارید میدونید که دارید هدایت میشید و به خداستتون نمی چسبید)
2.دومین راهکار میتونه این باشه که اگر اون تضاد ربط به یک فرد داشت شما با خودتون بگید اون اونقدر ارزش نداره من حسم رو که داره ایندم رو میسازه خراب کنم
3.سومین راهکار میتونه این باشه که وقتی به یه تضاد برمیخورید یه لحظه مکث کنید و به این جهان که از انرژی که خدا نامیده ایم شکل گرفته نگاه کنید و قدرت و بزرگیش رو تصور کنید و خدا رو وکیل خودتون قرار بدید تا بهتون بگه چیکار کنید و خودش یه سری کارهارو براتون انجام بده این یعنی توکل
کنترل ورودی ذهن یا self control که توی قرآن ازش با عنوان «تقوا» یاد میشه، موجب هدایت ماست.
1_یکی از کارهایی که خیلی بهم کمک میکنه برای رسیدن به احساس بهتر اینه که از یکسری جملات تاکیدی که خودم ساختمشون و بیشترهم بصورت شعر هستن( یعنی وزن و قافیه دارن) استفاده میکنم. و هر کدوم رو گذاشتم برای زمانهایی خاص که یادم نره. مثلا موقعی که میخوام آب بخورم یکیو میگم، موقعی که میخوام آماده بشم از خونه بیام بیرون یکیو میگم و…
وبرای لحظاتی که افکار ناامید کننده، یا شک برانگیز یا قضاوت کننده یا افکاری که میگن چطور میخوای به خواسته هات برسی یا هر فکری که حسم رو میخواد بد کنه هم جملات مخصوصی دارم. و در همه جملات تاکیدیم نام و یاد خدا هم هست.
{ارباب جهان یکیست، به او امیددارم که برایم کافیست}
نکته زیبا اینجا است که من از زمانی که شروع کردم به کار کردن روی خودم حس و حالم خوب شد
جهان هستی هم کمک کرد به من برای بهتر شدن خودم و بهتر کار کردن روی خودم
جوری شرایط و موقعیت ها را برای من آماده و مهیا کرد تا من براحتی بتوانم روی خودم کار کنم و بهترین شرایط را برای خودم بسازم
وقتی که من در ذهن خودم در مورد یک خواسته ترس داشته باشم و یک جورایی خودم را و دست یافتن به آن را از خودم دور بدانم بی شک من از آن خواسته دور و دورتر می شوم
اما زمانی که حالم خوب است و در مسیر درست هستم بی شک من موفق و موفق تر خواهم بود و این حال خوب فاصله من را تا رسیدن به خواسته ام کوتاه و کوتاه تر می کند
یک نکته دیگر را باید در نظر بگیرم که همیشه باید به دنبال حال خوبی ها و زیبایی ها باشم
هر چه بیشتر من نگاه زیباتری به جهان پیرامون خودم داشته باشم به همان نسبت بیشتر و بیشتر خوبی ها و زیبایی ها و حال خوبی ها نصیب من می شود و حال من را خوب و خوب تر می کند
به بعضی از کارهایی که برای کنترل ورودیها انجام میدم اشاره میکنم:
1- شکر گزاری : شکرگزاری از خداوند بخشنده و مهربان در تمام لحظات زندگی بابت نعمتهای فراوانی که به ما اعطا کرده است و با توکل به خداوند در تمام کارها
تا به احساس درونی خوب برسم
2- دور نگه داشتن خودم از رسانه های تصویری : ( ندیدن تلویریون که شامل اخبار روزانه – فیلم و سریالهای تلویزیون و … )
3-دور نگه داشتن خودم از کانالهای تلگرام و اینستاگرام و … : و ( دنبال نکردن اونها به خاطر بی محتوا بودن اکثر کانالها و کم ارزش بودن آنها)
4-دور نگه داشتن خودم از روزنامه ها : ( نخواندن روزنامه ها و هفته نامه و ماهنامه و مجلات و جراید که شامل حوادث و … میباشد)
5- گوش دادن به فایلهای صوتی هر روز در تاکسی و مترو و وسایل نقلیه عمومی و …سرکار و جاهایی که امکان گوش دادن به فایلهای صوتی تا حد ممکن وجود دارد
6- نوشتن اهداف هر روز و مرور کردن اونها
7- نوشتن کارهای روزانه و پیگیری اونها
8- سعی میکنم هر روز قبل رفتن به محل کار تو طول مسیر مطالب الهام بخش و فایل صوتی استاد و … رو گوش بدم
9- سعی میکنم روزانه با افرادی که میدونم میخوان درباره مسایل اقتصادی و بالا رفتن اجناس و خبرهایی از این دست صحبت کنند کمتر ارتباط داشته باشم تا بتونم احساسم خوب نگه دارم
10- وقتی جاهایی هستم که مثلا مهمونی هستیم وصاحب خونه تلویزیون و اخبار رو دنبال میکنه و کلا اختیار کارها از دستم خارج میشه مثل نداشتن کنترل
تلویزیون و … سعی میکنم به تلویزیون و اخبار توجه نکنم یا خودمو با چیزهای دیگه سرگرم کنم
11-بعد از بلند شدن از خواب اول تو دلم شکرگزار خداوند میشم – سپس سعی میکنم اهدافم رو تکرار کنم
12- قبل از اینکه بخوابم اهدافم رو تکرار میکنم
13- تا اونجا که میتونم سعی میکنم از فایل های صوتی و تصویری سایت استفاده کنم
امیدوارم همیشه استاد عزیز و شما عزیزان و دوستان خانواده صمیمی
در پناه الله یکتا شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام و عرض ادب برای اولین بار میخوام بنویسم توی یکسالی ک با استاد و سایتش اشنا شدم معجزه های زیادی برام اتفاق افتاده ک الان به نظرم معجزه نیست فقط پاسخ به فرکانس های هست ک من میفرستم برای همین به درک اینکه ورودی های ذهن چقدر مهمه پی بردم و تمام تلاشم رو میکنم تمرکزم روی انرژی های مثبت باشه با شکرگذاری با حذف ادم هایی با فرکانس و انرژی منفی از زندگیم با شرکت نکردن در بحث ها منفی و… اما از همه اینا سخت تر زمانیه ک توی شرایط سخت و ناراحت و مشکل هستی توی اون شرایط ادم دوس داره گریه کنه و درمورد مشکلش حرف بزنه اما اینکه بتونی سریع تمرکزت رو روی چیزای مثبت بزاری و ازون بحران عبور کنی اوایلش سخته ولی با تمرین و تکرار و گرفتن نتیجه های جالبش دیگه راحت میشه مثلا همین دیروز من برای رفتن یک همکار و دوست خیلی ناراحت بودم خیلی اتفاقی ازبین فایل های استاد حزن در قران رو انتخاب کردم و گوش دادم خیلی انتخاب بجایی بود و خیلی دلم اروم شد و همون لحظه خبر کنسل شدن رفتنش رو شنیدم و جواب ایمان و توکلم به خدارو گرفتم.
دوستان خیلی در مورد کنتل ذهن صحبت کردن و من خودم به اهمیت این مسئله تا همین چند روز پیش پی نبرده بودم و حالم به خاطر تغییر محیط و مهاجرت خوب بود وارد این مدار تمرکز بر نکات مثبت شدم و ان رو دریافتم و ادامه دادم و ادامه دادم و به این فایل هدایت شدم حالا چه جوری ذهنم رو کنترل کردم
۱_ تلویزیون ندیدم فقط برنامه اشپزی
۲_ تا موضوعی منو نگران میکرد باور مناسبش رو تکرار میکردم و اروم میشدم مثلا نگرانی در مورد افراد فورا کبوتر با کبوتر باز با باز
یا نگرانی من در مورد اتفاق بد تا زمانی که من در فرکانسهای خوب باشم اتفاق بدی وجود ندارد
در لحضه حال بودن و سپاسگزاری
حالا توی این چند روز چرخ دنده های زندگی من خیلی راحت شدن
به راحتی به خواسته ام رسیدم
مشکل دخترم توی مدرسه به راحتی حل شد
توی اداره به راحتی کارم انجام شد
ماشینم به راحتی بیمه شد و از تخفیف ۲ ملیونی برخوردار شدیم و خیلی اتفاقات خوب دیگه که قبلا نمی افتاد خدایا شکرت هزاران بار
چقدر این پیام من رو آروم کرد «کبوتر با کبوتر باز با باز »
سال هاست دارم در زمینه جذب و ارتعاش میخونم وسعی میکنم تمرین کنم استاد همیشه میگن کامنت ها رو بخونین این جمله رو باید سر لوحه کار و زندگیمون قرار بدیم ؛ باید با طلا نوشت کامنت های سایت عباسمنش رو بخون
نه که کامنت ها از حرف های استاد مهم تر باشند نه ، نکته اینه هر کس کامنت رو به زبان خودش مینویسه و اگر من اونا رو بخونم یک دفعه میگم وای وای چه خوب گفته فهمیدم مثل ارشمیدوس که داد میزدم یافتم یافتم !
منم میفهم چون انگار یکی از دوستای خودم یکی که خیلی مثل خودمه با هام حرف زده و من منظورش رو فهمیدم
من و خانواده ام همیشه در فکر پیشرفت هستیم و من خیلی دوست دارم خونه عالی تری داشته باشیم دیشب دوباره حرفش شد و شرایط اولیه هم مناسبه من ذوق کردم رفتم کمی آگهی خونه دیدم وگفتم ببین چقدر خونه های خوب هست و خوشحال بودم تا این که ذهنم شروع کرد به ….
مدرسه دخترت چی
اگه دوست نا جور پیدا کنه چی
الان دوست های عالی داره
تمام خانواده هاشون رو میشناسی
اگر با یه آدم نا جور دوست شد اون رو این اثر گذاشت چی
همه این ها در حالیه که دخترم بسیار باهوش با شرایط درسی عالی و رفتار اجتماعی بالا هست و به نوعی تو مدرسه بهش میگن شاخص ،حتی یکی از بچه هایی که تازه به این مدرسه آمده بهش گفته به نظرم تو دختر خوبی هستی میشه منم باهات دوست بشم (اینم بگم ۱۱سالشه )
(اینم بگم وقتی دستاورد های هم سن های خودم رو میبینم تا میام برم تو فکر میگم این بچه که تو داری و به لطف خدا این طور تربیت شده ارزشش از تمام اون دستاورد ها بیشتره ،و البته رویای من همیشه داشتن یه خانواده خوب بوده ، البته که میشه دستاورد های دیگه ای هم در کنار تربیت فرزند داشتم اما من از خودم راضیم «با کفشهایی که من راه رفتم» )
وقتی پیام شما رو خوندم همون خط کبوتر با کبوتر باز با باز گفتم ببینم ذهنت میخواد انرژی منفی بهت بده ،تو دخترت رو خوب تربیت کردی امکان نداره با یه بچه بی ادب یا تنبل دوست بشه چون دیگه تو وجودش گذاشتی دیگه خودش سمت این آدم ها نمیره
نفس راحتی کشیدم گفتم برو ذهن برو بزار خونه ام رو بخرم بزار به آرزوم برسم من رو نگه داشتی اینجا با بهانه هات
خدا روشکر همین یه جمله چه اثری برام داشت
انشالله خونه مناسب خیلی بهتر از آنچه در تصور من هست بخریم و مدرسه دخترم دوستها شرایطش هم ۱۰۰ برابر بهتر بشه
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و براى من شکر کنید و کفران نورزید.
کی به خواسته ام می رسم ؟
وقتی که در مدار رسیدن آن خواسته باشیم یعنی برای اینکه به خواسته برسیم باید تکامل خود را طی کرده باشیم و آرام آرام رشد کنیم و پله پله بریم بالا ، و این کار مهم فقط بل کنترل ورودهای ذهن امکان پذیر هست .
افراد موفق را ببینیم تحسین کنیم و تکامل را ببینیم که با همان امکانات فعلی و توانایی فعلی حرکت کرده روی باورهای خود کار کرده خودش اصلا با دیگران مقایسه نکرده است.
داشتن احساس خوب ، نتیجه دریافت ورودهای ذهن است ، هر ورودی خروجی خودش را داره ، بنابرین هر چیزی را نبینیم و نشنویم یعنی تقوا داشته باشیم
وقتی تمرکز مان فقط به خودمان و کارمان باشه و باور قوی و خوبی بسازیم در مسیر درست حرکت می کنیم ، جای نگرانی و مقایسه نیست باید از مسیر لذت ببریم و در شرایط مناسب ایمان خودمان را به الله نشان دهیم چون وقتی در مسیر درست ادامه می دهیم وعده های الهی به ما می رسه که بلافاصله عمل کنیم .
سعی کنیم قدم اول را برداریم هر چند قدم های بعدی را نمی دانیم ، مهمترین عامل موفقیت همین هست ، برداشتن قدم اول در حالی که هیچ کس قولی به ما نداده پ از آینده هیچی نمی دانیم فقط ایمان داریم که در مسیر خداوند مهربان وهدایتگر به خواهد گفت و نشانه های الهی به ما می رسه که قدم به قدم با ادامه و پیگیری نشانه ها به خواسته خودمان با شادی و احساس خوب می رسیم هم لذت می بریم و هم ادامه می دهیم که فقط آینده ای روشن و خوشبختی و آرامش زیاد و ثروت در انتظار ماست .
سلام به دوستان واستاد عزیز که هر کدوم از فایل های ایشان رو که گوش می کنم دنیای جدیدی به رویم باز می شود.
خود من برای کنترل ورودی های خودم تلویزیون رو تقریبا حذف کرده ام و معاشرت با کسانی که در فازهای منفی هستند و مدام در حال گله و شکایت از روزگار رو کم کرده ام و در حد لزوم و کوتاه رابطه دارم.
اخبار رو اصلا اهمیت نمی دم به طوری که بعضی وقت ها خبری رو تصادفی می شنوم چون خودم اصلا دنبالش نمی رم چون اعتقاد پیدا کرده ام که من فقط با تغییر خودم می تونم روی جهان تاثیر مثبت بذارم نه با دانستن مشکلات دنیا
من یک دبیر هستم همیشه روال کاری من این بود که اول سال تحصیلی در مورد دانش آموزان کلاسی که قرار بود برای آنها تدریس کنم اطلاعاتی از معلم های سال قبل آنها می گرفتم و در حقیقت به دانش آموزانم از نقطه نظر دیگران نگاه می کردم .
بنابراین با پیش داوری های منفی در مورد برخی از این دختر های معصوم وارد کلاس می شدم که نتیجه آن روابط خیلی بد و در نتیجه تنش بود
چند سالی هست که این کا رو نمی کنم و مدام با خودم تکرار می کنم که امسال من بهترین دانش آموزان با بهترین روابط رو خواهم داشت و با امید به خدا وارد کلاس می شم و نکته دیگه اینکه کاری ندارم کدوم کلاس رو بهم خواهند داد چون می دونم هر کلاسی که صلاح باشه من برم قسمت من خواهد شد بنابراین در این مورد اصلا بحث نمی کنم و نگران هم نیستم .
باورتان نخواهد شد دوستان کلا رابطه من با دانش آموزانم چنان تغییر کرده که هر بار تو ذهنم بر می گردم و به سال های قبل نگاه می کنم تعجب می کنم که من چطور می تونستم با این دختر های معصوم چنان رابطه خشک و خالی از عشق و محبت داشته باشم .
هر همکاری هم بهم می رسه می پرسه شما سر کلاس چکار می کنید که اینقدر بچه ها دوستتان دارند و حرف های شما رو گوش می کنند و درستون رو خوب می خونن من هم می گم من دانش آموزانم رو عاشقانه دوست دارم و تک تک اونها رو مثل دخترم می دونم فقط همین
همین هفته یکی از دانش آموزان به خاطر نمره بدش با من رفتار خوبی نکرد . اصلا عصبانی نشدم و رفتار بدش رو به روم نیاوردم و فقط گفتم که دختر گلم صبا از دست خودش عصبانی هست چون بیشتر امتحانات رو اون طور که می خواسته موفق نشده برای همین این رفتار رو انجام داد مطمئن هستم که وقتی بره تو خونه بهتر فکر کنه حتما تصمیماتی خواهد گرفت تا نوبت بعد به این صورت دچار ناراحتی نشود . عصر همون روز برام پیام داد و از من عذر خواهی کرد و در مورد تغییر روش در خوندن و انتخاب رشته تو دانشگاه ازم پرسید .
در حالی قبلا چنین رفتری از یک دانش آموز با عث می شد کلاس به یک جهنم تبدیل بشه و کل روز من هم خراب می شد چون عصبانیت من ادامه داشت .
مطلب خیلی جالب در مورد خانواده ام مادرم هست . با وجود اینکه تقریبا ما همه خانوادگی فایل های استاد رو گوش کرده ایم ولی مادر من از همه ما بیشتر از این آموزه ها استفاده کرده چون عمیقا اون ها رو باور کرده و به دیگران هم انتقال می ده
امسال نتایجی گرفته که همه تعجب می کنیم دقیقا هر چیزی رو که می خواد بهش می رسه خیلی آسون و راحت
با عرض معذرت از اینکه پیام من طولانی شد
هیجانی که در سایه استاد عباس منش نصیب من شده چنان قوی و با ارزش هست که نمی تونم توصیفش کنم
لحظه لحظه زندگیم سرشار از عشق ، هیجان و تازگی هست .
عالی بود لذت بردم.
بینهایت سپاس گزارم
کنترل خود در برابر خشم دیگران اصلا کار اسانی نیست بهتون تبریک میگم.
سلام به دوستان عزیزم و استاد گرامی دلم میخواست این آیات و معناش رو براتون بنویسم و شما هم استفاده کنید چون باور اینکه یه نیروی برتر و الهی همیشه در کنار ماست راهگشای خیلی از کارها و اهداف ما خواهد بود.
چند آیه زیبا :
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمه الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعه تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
سلام واقعا عالی بود دوست خوبم ازت ممن ن ومتشکرم
خیلی بهم احساس خوب داد
خدا خیرت بده شاد شاد شاد باشی
عالی بود مرسی
سلام عزیزم
چه آرامش بخشه برام.
سپاسگزارم
سلام دوست عزیز
.
یکی از چیز هایی که منطق های قوی برای رفع باور ها داره قرآن هست خدارو شکر که این آیه ها رو شما اینجا نوشته بودید من با انکه بارها خونده بودم این آیه ها رو ولی به ذهنم نمیرسید که میتونه با این مسئله ارتباط داشته باشه امیدوارم که هر روز توی زندگیتون موفق تر و پیروز تر باشید
.
سلام به همگی
تجربه هایی که من از کنترل ذهن دارم میتونم به اینا اشاره کنم:
1.من یه مدت خیلی استرس زمان رو داشتم و الان هم کمی دارم ولی بهتر شده…..و تا یه جایی میرفتم یا مثلا کاری انجام میدادم که در مسیر اهدافم نبود استرس میگرفتم که وای زمان داره میره تو به هیچ جا نمیرسی که یه بار برای کار کوچیکی بیرون رفتم و توی ماشین سعی کردم منشاش رو پیدا کنم که انگار خدا بهم گفت تو فقط رو توانایی های خودت داری تکیه میکنی و من واقعا اروم شدم وقتی اروم شدم و از در خونه زدیم بیرون اولین چیزی که دیدم یه گربه بود بعد ماشینای خوشگل(تو ذهنم بهشون تبریک میگفتم و نشانه ای میدونستم که منم قراره داشته باشم)بعد از اونجایی که ساعت رند خیلی توی روز میبینم این دفعه گوشی اصلا دستم نبود ولی یهو رادیو گفت الان ساعت17:17 دقیقه هست و من هماهنگی رو قشنگ حس کردم بعد جایی که رفته بودم منطقه تقریبا فقیر نشینی بود ولی یهو ماشینی که خیلی دوسش دارم چرخید جلومون یا مثلا توی یکی از کوچه های اون محله که بودم یه ماشین قشنگی دیدم که اصلا به سبک اون منطقه می خورد و من همه ی اینا رو نشونه دونستم و نشانه ای پنداشتم که ینی تو فرق داری تو قراره به جاهای بزرگی برسی…..بعد اون روز ماه خیلی زود تر موقعش اومد بیرون خیلی خیلی زود و من باز هم این رو نشانه پنداشتم که تو زود تر اون چیزی که فکر میکنی به موفقیت میرسی و اون روز اسمون خیلی زیبا بود به کوه ها توجه میکردم فقط اون روز زیبایی میدیدم
2.تجربه های زیادی از کنترل ورودی های ذهن دارم مثلا یکیش که همین دو روز پیش اتفاق افتاد این بود که من یه روز درست نشستم چند تا صوت استاد گوش دادم و یه سری جملات و باورها رو با ارامش نوشتم بعد وقتی از اتاقم اومدم بیرون چند دیقه بعد بابام گفت از توی کارتم پول ماهیانت رو بریز تو حسابت……..چیزی که یادم نبود و برای خرید یک دوره در رابطه با هدفم به اون پول نیاز داشتم و با خوشحالی تمام اون شب اون دوره رو با اون پول خریدم
و……خیلی تجربه های دیگه که اگه بخوام همرو بگم تا صبج طول میکشه
و الان که یه وقتا به زندگیم نگاه میکنم درسته یه وقتا این فکر به ذهن من هم میاد که کی به خواستم میرسم کی ادم موفقی میشم ولی بیشتر وقتا واقعا میبینم زندگی عالی دارم و هیچ مشکلی نمیبینم شاید هم چیزهایی که به ظاهر مشکل هستند توی زندگیم ولی من هیچی نمیبینم من فقط سراسر ارامش میبینم و خدا تا الان خیلی چیزا به من داده و از الان به بعد دیگه جدی دارم یک چیز رو دنبال میکنم و خداروشکر میکنم تا الان هدایتم کرده……چون من باور دارم اون روح من همان خداست و این جسم هم برای خداست پس میزارم خودش هدایت کنه چون من هیچی از خودم ندارم ینی ما همه یکی هستیم و اگر توانایی جسمی تا الان داشتم همش از جانب بوده که کارهایی انجام بدم
راهکارهایی هم که دارم اینه که:
1.اولا به اینکه همه چیز خیره کاملا باور داشته باشید اگر به این موضوع باور داشته باشید هر اتفاقی که براتون میفته اگر ظاهرش هم بد باشه شما میدونید که خوبه(مثلا میتونید خواستتون رو واضح کنید…من خودم وقتی مامانم کار خونه بهم میده که من خوشم نمیاد از خدا با ایمان(که نشانس احساس خوبه)میخوام که در زندگی اینده به من ثروت بده تا خدمتکار برای خودم بگیرم یا مثلا با خودتون بگید این تضاد قراره من رو بزرگتر کنه اگر من کنترل ذهن کنم و این رو بدونیدکه اعتماد به نفسی که کنترل ذهن بهتون میده نشانه همین بزرگ شدنتونه یا مثلا ایمانتون رو قوی کنید که وقتی یه خواسته ای رو از خداوند خواستید بدونید که خودش هدایتتون میکنه و این به این معنا نیست که دست رو دست بزارید چون خود خداوند هم در قران گفته من اجابت میکنم دعای شما به شرطی که دعوت من رو بپزیرید و به من ایمان بیارید یعنی اوکی من خواستت رو هل دادم تو جاده ولی توی هم باید دعوت من رو بپذیری و بیای توی جاده خواستت و این حرکت نشات گرفته از ایمان تو هست و منظور از هدایتی که گفتم اینه که خودش بهتون اولین قدمی که باید بردارید رو میگه که اگر شما به همین موضوع درست عمل کنید ارامش کامل دارید میدونید که دارید هدایت میشید و به خداستتون نمی چسبید)
2.دومین راهکار میتونه این باشه که اگر اون تضاد ربط به یک فرد داشت شما با خودتون بگید اون اونقدر ارزش نداره من حسم رو که داره ایندم رو میسازه خراب کنم
3.سومین راهکار میتونه این باشه که وقتی به یه تضاد برمیخورید یه لحظه مکث کنید و به این جهان که از انرژی که خدا نامیده ایم شکل گرفته نگاه کنید و قدرت و بزرگیش رو تصور کنید و خدا رو وکیل خودتون قرار بدید تا بهتون بگه چیکار کنید و خودش یه سری کارهارو براتون انجام بده این یعنی توکل
چیز دیگه ای فعلا به ذهنم نمیاد
امیدوارم مفیدذ بوده باشه
سلام
کنترل ورودی ذهن یا self control که توی قرآن ازش با عنوان «تقوا» یاد میشه، موجب هدایت ماست.
1_یکی از کارهایی که خیلی بهم کمک میکنه برای رسیدن به احساس بهتر اینه که از یکسری جملات تاکیدی که خودم ساختمشون و بیشترهم بصورت شعر هستن( یعنی وزن و قافیه دارن) استفاده میکنم. و هر کدوم رو گذاشتم برای زمانهایی خاص که یادم نره. مثلا موقعی که میخوام آب بخورم یکیو میگم، موقعی که میخوام آماده بشم از خونه بیام بیرون یکیو میگم و…
وبرای لحظاتی که افکار ناامید کننده، یا شک برانگیز یا قضاوت کننده یا افکاری که میگن چطور میخوای به خواسته هات برسی یا هر فکری که حسم رو میخواد بد کنه هم جملات مخصوصی دارم. و در همه جملات تاکیدیم نام و یاد خدا هم هست.
{ارباب جهان یکیست، به او امیددارم که برایم کافیست}
سلام استاد عزیز
سلام دوستان خوب خودم
من کی به خواسته خودم می رسم
خیلی و بارهای بار این سوال را از خودم پرسیده ام
نکته زیبا اینجا است که من از زمانی که شروع کردم به کار کردن روی خودم حس و حالم خوب شد
جهان هستی هم کمک کرد به من برای بهتر شدن خودم و بهتر کار کردن روی خودم
جوری شرایط و موقعیت ها را برای من آماده و مهیا کرد تا من براحتی بتوانم روی خودم کار کنم و بهترین شرایط را برای خودم بسازم
وقتی که من در ذهن خودم در مورد یک خواسته ترس داشته باشم و یک جورایی خودم را و دست یافتن به آن را از خودم دور بدانم بی شک من از آن خواسته دور و دورتر می شوم
اما زمانی که حالم خوب است و در مسیر درست هستم بی شک من موفق و موفق تر خواهم بود و این حال خوب فاصله من را تا رسیدن به خواسته ام کوتاه و کوتاه تر می کند
یک نکته دیگر را باید در نظر بگیرم که همیشه باید به دنبال حال خوبی ها و زیبایی ها باشم
هر چه بیشتر من نگاه زیباتری به جهان پیرامون خودم داشته باشم به همان نسبت بیشتر و بیشتر خوبی ها و زیبایی ها و حال خوبی ها نصیب من می شود و حال من را خوب و خوب تر می کند
ممنونم استاد عزیز
سپاس از خدای خوب خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
ممنون دوست عزیزم به خاطر پاسخ خوبی که نوشتی. یه سری مطالب برام یادآوری شد.
من چه زمانی به خواستم میرسم؟ زمانی که خواسته ی من برای من بدیهی و طبیعی باشه.
حالا چه زمانی خواسته ام برام بدیهی و طبیعی میشه؟ زمانی که به زیباییها و فراوانی ها توجه کنم، درکم از زیباییها و فراوانیها بیشتر میشه.
یعنی زیبایی و ثروتی که اطرافم هست رو ببینم تا بتونم ثروت و فراوانی و زیباییهای بیشتر رو درک کنم.
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام
استاد عباسمنش راهکاری که من راجب این موضوع درپیش گرفتم برای کنترل ذهنم در وهله ی اول فاصله گرفتن فیزیکی از شخص یا مکانی هستش ک حسمو بد میکنه
من تلاش میکنم آگاهانه در جوار آدم هایی که بهم حس ناکافی بودن میدن یا دائم ازم انتقاد میکنن و همه ی این موارد نباشم
تلاش میکنم رابطم رو کم محدود و غیرقابل دسترس کنم
در قدم بعد اگر از درونم نجوای ناامیدی بشنوم
با تمام چیزهایی که این مدت بدست آوردم
با مرور کردن همه ی اون ها
چیزهایی که خواستم و شد
ساکتش میکنم
در وهله ی سوم زبان بدنم رو کنترل میکنم
ینی خودمو
شونه هام و سرمو نمیزارم بیاد پایین
سرمو بالاتر میگیرم
عمیق تر نفس میکشم
و صحبت نمیکنم با هیچکس
تا آروم بشم و از اون حال و فضا دور بشم
میکاپ میکنم
دوش میگیرم
با آدم های شاد قرار میزارم
جواب تلفن کسی رو نمیدم
و تلاش میکنم توی عشق و حال و رقص و پایکوبی باشم
وقتی که حسم خوب شد
میام وایمیسم به خودم میگم دیدی تونستم
دیدی ازش عبور کردم
و همه ی چیزهایی ک پیش میان تا ذهنم رو به هم بریزن
در نهایت تبدیل ب نقاط قوت من میشن
چون هم من تمرین کردم به خودم عواطفم و مغزم مسلط باشم
و خودشناسی راجب عملکرد رفتاری خودم پیدا کنم
وقتی آروم میشم بعدش
میگم ا راستی من اینجا اینم راجب خودم حل کردم
من قبلا نمیتونستم با آدم های سمی در ارتباط نباشم ولی الان خیلی راحت نه میگم به چنین ارتباط هایی که انرژی من رو میگیرن
یا مثلا الان هرکی ازم انتقاد میکنه به هیچ وجه نمیپذیرم
چون فرق هست بین انتقاد و تخریب
و توانایی تشخیص تفاوت این دو رو باهم دارم
پس به هیچ وجه هیچ صحبت منفی رو راجب خودم نمیشنوم و نمیپذیرم
این مدت انقد سفر رفتم و ارتباطات جدید ساختم که مطمئنم اگه رفتاری باب طبع بقیه ندارم
دلیلش اینه اونا نمیتونن آدم جدیدی ک بهش تبدیل شدم رو ببینن
شاید بعضی ها بگن
اینا که حالشون خیلی خوبه جیبشون پول هست و…
این حرف هارو میزنن
ولی باید بگم من این روزها توی سردرگم ترین روزهامم
آشفتگی تلاش میکنه منو بهم بریزه
و تحت فشارم قرار بدن همه چیز دست به دست هم داده صبر منو و قدرت های منو بسنجه
اما کوچیک ترین اهمیتی نمیدم و کوچیک ترین ارزشی قائل نیستم واسه شرایط الانم
میدونم
مطمئنم
ایمان دارم
امید دارم
از این شرایط سربلند و موفق بیرون میام
و حالا ک شرایطی فراهم شده تا چیزهایی ک از استاد توی دوره ها یادگرفتم رو عملی اجرا کنم
از خداوند سپاسگزارم
و ایمان دارم به زودی میام و باکلی نتیجه تو دستم
واستون قصه های تازه از داستان هام میگم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
به بعضی از کارهایی که برای کنترل ورودیها انجام میدم اشاره میکنم:
1- شکر گزاری : شکرگزاری از خداوند بخشنده و مهربان در تمام لحظات زندگی بابت نعمتهای فراوانی که به ما اعطا کرده است و با توکل به خداوند در تمام کارها
تا به احساس درونی خوب برسم
2- دور نگه داشتن خودم از رسانه های تصویری : ( ندیدن تلویریون که شامل اخبار روزانه – فیلم و سریالهای تلویزیون و … )
3-دور نگه داشتن خودم از کانالهای تلگرام و اینستاگرام و … : و ( دنبال نکردن اونها به خاطر بی محتوا بودن اکثر کانالها و کم ارزش بودن آنها)
4-دور نگه داشتن خودم از روزنامه ها : ( نخواندن روزنامه ها و هفته نامه و ماهنامه و مجلات و جراید که شامل حوادث و … میباشد)
5- گوش دادن به فایلهای صوتی هر روز در تاکسی و مترو و وسایل نقلیه عمومی و …سرکار و جاهایی که امکان گوش دادن به فایلهای صوتی تا حد ممکن وجود دارد
6- نوشتن اهداف هر روز و مرور کردن اونها
7- نوشتن کارهای روزانه و پیگیری اونها
8- سعی میکنم هر روز قبل رفتن به محل کار تو طول مسیر مطالب الهام بخش و فایل صوتی استاد و … رو گوش بدم
9- سعی میکنم روزانه با افرادی که میدونم میخوان درباره مسایل اقتصادی و بالا رفتن اجناس و خبرهایی از این دست صحبت کنند کمتر ارتباط داشته باشم تا بتونم احساسم خوب نگه دارم
10- وقتی جاهایی هستم که مثلا مهمونی هستیم وصاحب خونه تلویزیون و اخبار رو دنبال میکنه و کلا اختیار کارها از دستم خارج میشه مثل نداشتن کنترل
تلویزیون و … سعی میکنم به تلویزیون و اخبار توجه نکنم یا خودمو با چیزهای دیگه سرگرم کنم
11-بعد از بلند شدن از خواب اول تو دلم شکرگزار خداوند میشم – سپس سعی میکنم اهدافم رو تکرار کنم
12- قبل از اینکه بخوابم اهدافم رو تکرار میکنم
13- تا اونجا که میتونم سعی میکنم از فایل های صوتی و تصویری سایت استفاده کنم
امیدوارم همیشه استاد عزیز و شما عزیزان و دوستان خانواده صمیمی
در پناه الله یکتا شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام و عرض ادب برای اولین بار میخوام بنویسم توی یکسالی ک با استاد و سایتش اشنا شدم معجزه های زیادی برام اتفاق افتاده ک الان به نظرم معجزه نیست فقط پاسخ به فرکانس های هست ک من میفرستم برای همین به درک اینکه ورودی های ذهن چقدر مهمه پی بردم و تمام تلاشم رو میکنم تمرکزم روی انرژی های مثبت باشه با شکرگذاری با حذف ادم هایی با فرکانس و انرژی منفی از زندگیم با شرکت نکردن در بحث ها منفی و… اما از همه اینا سخت تر زمانیه ک توی شرایط سخت و ناراحت و مشکل هستی توی اون شرایط ادم دوس داره گریه کنه و درمورد مشکلش حرف بزنه اما اینکه بتونی سریع تمرکزت رو روی چیزای مثبت بزاری و ازون بحران عبور کنی اوایلش سخته ولی با تمرین و تکرار و گرفتن نتیجه های جالبش دیگه راحت میشه مثلا همین دیروز من برای رفتن یک همکار و دوست خیلی ناراحت بودم خیلی اتفاقی ازبین فایل های استاد حزن در قران رو انتخاب کردم و گوش دادم خیلی انتخاب بجایی بود و خیلی دلم اروم شد و همون لحظه خبر کنسل شدن رفتنش رو شنیدم و جواب ایمان و توکلم به خدارو گرفتم.
با ارزوی موفقیت برای همه دوستان
سلام براستاد بزرگوار و همه دوستان عزیز
دوستان خیلی در مورد کنتل ذهن صحبت کردن و من خودم به اهمیت این مسئله تا همین چند روز پیش پی نبرده بودم و حالم به خاطر تغییر محیط و مهاجرت خوب بود وارد این مدار تمرکز بر نکات مثبت شدم و ان رو دریافتم و ادامه دادم و ادامه دادم و به این فایل هدایت شدم حالا چه جوری ذهنم رو کنترل کردم
۱_ تلویزیون ندیدم فقط برنامه اشپزی
۲_ تا موضوعی منو نگران میکرد باور مناسبش رو تکرار میکردم و اروم میشدم مثلا نگرانی در مورد افراد فورا کبوتر با کبوتر باز با باز
یا نگرانی من در مورد اتفاق بد تا زمانی که من در فرکانسهای خوب باشم اتفاق بدی وجود ندارد
در لحضه حال بودن و سپاسگزاری
حالا توی این چند روز چرخ دنده های زندگی من خیلی راحت شدن
به راحتی به خواسته ام رسیدم
مشکل دخترم توی مدرسه به راحتی حل شد
توی اداره به راحتی کارم انجام شد
ماشینم به راحتی بیمه شد و از تخفیف ۲ ملیونی برخوردار شدیم و خیلی اتفاقات خوب دیگه که قبلا نمی افتاد خدایا شکرت هزاران بار
سلام شبنم عزیز
چقدر این پیام من رو آروم کرد «کبوتر با کبوتر باز با باز »
سال هاست دارم در زمینه جذب و ارتعاش میخونم وسعی میکنم تمرین کنم استاد همیشه میگن کامنت ها رو بخونین این جمله رو باید سر لوحه کار و زندگیمون قرار بدیم ؛ باید با طلا نوشت کامنت های سایت عباسمنش رو بخون
نه که کامنت ها از حرف های استاد مهم تر باشند نه ، نکته اینه هر کس کامنت رو به زبان خودش مینویسه و اگر من اونا رو بخونم یک دفعه میگم وای وای چه خوب گفته فهمیدم مثل ارشمیدوس که داد میزدم یافتم یافتم !
منم میفهم چون انگار یکی از دوستای خودم یکی که خیلی مثل خودمه با هام حرف زده و من منظورش رو فهمیدم
من و خانواده ام همیشه در فکر پیشرفت هستیم و من خیلی دوست دارم خونه عالی تری داشته باشیم دیشب دوباره حرفش شد و شرایط اولیه هم مناسبه من ذوق کردم رفتم کمی آگهی خونه دیدم وگفتم ببین چقدر خونه های خوب هست و خوشحال بودم تا این که ذهنم شروع کرد به ….
مدرسه دخترت چی
اگه دوست نا جور پیدا کنه چی
الان دوست های عالی داره
تمام خانواده هاشون رو میشناسی
اگر با یه آدم نا جور دوست شد اون رو این اثر گذاشت چی
همه این ها در حالیه که دخترم بسیار باهوش با شرایط درسی عالی و رفتار اجتماعی بالا هست و به نوعی تو مدرسه بهش میگن شاخص ،حتی یکی از بچه هایی که تازه به این مدرسه آمده بهش گفته به نظرم تو دختر خوبی هستی میشه منم باهات دوست بشم (اینم بگم ۱۱سالشه )
(اینم بگم وقتی دستاورد های هم سن های خودم رو میبینم تا میام برم تو فکر میگم این بچه که تو داری و به لطف خدا این طور تربیت شده ارزشش از تمام اون دستاورد ها بیشتره ،و البته رویای من همیشه داشتن یه خانواده خوب بوده ، البته که میشه دستاورد های دیگه ای هم در کنار تربیت فرزند داشتم اما من از خودم راضیم «با کفشهایی که من راه رفتم» )
وقتی پیام شما رو خوندم همون خط کبوتر با کبوتر باز با باز گفتم ببینم ذهنت میخواد انرژی منفی بهت بده ،تو دخترت رو خوب تربیت کردی امکان نداره با یه بچه بی ادب یا تنبل دوست بشه چون دیگه تو وجودش گذاشتی دیگه خودش سمت این آدم ها نمیره
نفس راحتی کشیدم گفتم برو ذهن برو بزار خونه ام رو بخرم بزار به آرزوم برسم من رو نگه داشتی اینجا با بهانه هات
خدا روشکر همین یه جمله چه اثری برام داشت
انشالله خونه مناسب خیلی بهتر از آنچه در تصور من هست بخریم و مدرسه دخترم دوستها شرایطش هم ۱۰۰ برابر بهتر بشه
با تشکر از شما دوست عزیز که حالم رو خوب کردی
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام و وقت همگی به خیرو شادی
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ (152)
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و براى من شکر کنید و کفران نورزید.
کی به خواسته ام می رسم ؟
وقتی که در مدار رسیدن آن خواسته باشیم یعنی برای اینکه به خواسته برسیم باید تکامل خود را طی کرده باشیم و آرام آرام رشد کنیم و پله پله بریم بالا ، و این کار مهم فقط بل کنترل ورودهای ذهن امکان پذیر هست .
افراد موفق را ببینیم تحسین کنیم و تکامل را ببینیم که با همان امکانات فعلی و توانایی فعلی حرکت کرده روی باورهای خود کار کرده خودش اصلا با دیگران مقایسه نکرده است.
داشتن احساس خوب ، نتیجه دریافت ورودهای ذهن است ، هر ورودی خروجی خودش را داره ، بنابرین هر چیزی را نبینیم و نشنویم یعنی تقوا داشته باشیم
وقتی تمرکز مان فقط به خودمان و کارمان باشه و باور قوی و خوبی بسازیم در مسیر درست حرکت می کنیم ، جای نگرانی و مقایسه نیست باید از مسیر لذت ببریم و در شرایط مناسب ایمان خودمان را به الله نشان دهیم چون وقتی در مسیر درست ادامه می دهیم وعده های الهی به ما می رسه که بلافاصله عمل کنیم .
سعی کنیم قدم اول را برداریم هر چند قدم های بعدی را نمی دانیم ، مهمترین عامل موفقیت همین هست ، برداشتن قدم اول در حالی که هیچ کس قولی به ما نداده پ از آینده هیچی نمی دانیم فقط ایمان داریم که در مسیر خداوند مهربان وهدایتگر به خواهد گفت و نشانه های الهی به ما می رسه که قدم به قدم با ادامه و پیگیری نشانه ها به خواسته خودمان با شادی و احساس خوب می رسیم هم لذت می بریم و هم ادامه می دهیم که فقط آینده ای روشن و خوشبختی و آرامش زیاد و ثروت در انتظار ماست .
توخود قدم در ره بنه و هیچ مپرس
خود راه خود گوید ت چون باید رفت .
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید.
شهر زیبای استانبول، هتل cuentu
در حال عمل به وعده الله مهربان و هدایتگر هستم.