این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت همه دوستان و گروه تحقیقاتی عباس منش و استاد گرانقدر
مدت زیادی هست که پیگیر مجموعه هستم و همیشه دلم میخواسته بیام و از نتایج شگفت انگیزم صحبت کنم.
اما نمیشده ، سالها فایل گوش دادم و خودم رو بمباران کردم و جز یه سری اتفاقات خوب چیزی به دست نیومد.
پارسال توی مغازه اجاره ایم بودم و وقتی استاد اون فایل معروف درآمدشون رو تکرار کرد من برای بار چندم تعهد دادم که درآمد خودم رو
چند برابر کنم اما این بار خواستم 6 برابر بشه . منی که تو سالهای گذشته از سه برابر کردنش عاجز بودم این تصمیم رو گرفتم.
اقداماتم بیشتر به گوش دادن مداوم به فایلهای استاد و مطالعه کتاب های انگیزشی درباره موفقیت در طول روز بوده.
یکی از موثرترین اقداماتم کنترل درآمدم و نمایش اون روی نموداره ساده ای بود. اینکه هر درآمد هر ماه رو ثبت میکردم وشاهد رشد و پیشترفت آرام آرام خودم بودم.
امروز بعد از یک سال و چند روز از اون تعهد من نتایج فوق العاده ای دارم البته درآمدم دقیقا 6 برابر نشده اما من به شدت امیدوار شدم.
من دلیلش رو نه فقط در بمباران مطالب انگیزشی و توجه به مسائل مثبت میدونم . البته این موارد بسیار موثر هستند و موتور محرک
دلیل اصلی رو اینجانب در اقدام به الهامات ذهنی و ورود به ترس ها میدونم
زمانی که شرایط اقتصادیم در فروشگاه فیزیکی رو به بهبود بود تصمیم گرفتم فروشم رو فقط به صورت آنلاین انجام بدم و این تصمیم سخت
با مخالفت بسیاری روبرو شد
اما من میخواستم شرایط بهتر بشه و نه اینکه روال گذشته به کندی ادامه پیدا کنه
حالا بعد از نزدیک به یک سال گرچه فراز و نشیب بسیار داشتم اما با کار کمتر ، با نشاط تر ، وقت بسیار بیشتر با خانواده و تفریح بیشتر درآمد بیشتری رو هم دارم.
گرچه شاید نوشته بنده دقیقا جواب به مسابقه نیست اما میخواستم که این مطلب رو به اشتراک بزارم و از همه دوستانی که بنده رو کمک کردن تشکر کنم.
ابتدا پاسخ سوال دوم، راهکار برون رفت از وضعیت دشوارچیست و اینکه چه کنیم تادر شرایط سخت به احساس خوب برسیم؟ پاسخ سوال را در قالب یک تجربه بیان می کنم تا برای دوستان ملموس تر باشد.
من دو سال و نیم پیش فرزندی به دنیا آوردم به تن معلول، ابتدا فقط در حال جنگیدن با این وضعیت بودم و دائم پیش انواع پزشکان می بردم شاید از یکی از آن ها جمله ای امیدوار کننده بشنوم بعد فهمیدم که تقلای بیرونی اشتباه است و فقط مسئله را بزرگ میکند متوجه شدم از درون در برابر این اتفاق دارم مقاومت می کنم سپس تصمیم گرفتم بپذیرم که این اتفاق رخ داده است
قدم اول پذیرش رنج
بعد تصمیم گرفتم نگرش خود را نسبت به اصل این اتفاق تغییر دهم باورهایی مثل اینکه شاید من در رخ دادن این اتفاق مقصر هستم و این عذاب الهی است فقط من را ضعیف می سازد باور های جایگزین را باخواندن کتب مختلف گوش کردن به سخنرانی های مختلف عضویت در کانال های تلگرام و صفحات اینستاگرام که پیام های مثبتی دارند ایجاد کردم سپس جملات کلیدی برای خود ساختم و در ذهنم بارها تکرار میکردم مثلا:
*در شرایط سخت رشد صورت میگیرد نه شرایط راحت
*این رنج قرار است مرا برای سطحی بالاتر آماده کند
* این قسمتی از نقشه ی خداوند برای من است
*این اتفاق پاسخ دعاها و درخواست های من است
*دلیل این که چالش بزرگی دارم این است که سرنوشت بزرگی دارم
*مردم عادی مشکلات معمولی دارند اما من از نظر خداوند خاص هستم و خداوند چیزی در درونم دیده که اجازه داده این اتفاق برایم رخ دهد
*اگر اتفاقی خارج از توان کسی باشد هر چقدر خود شخص مقصر باشد باز هم خداوند اجازه ی ورود آن اتفاق به زندگی اش را نمی دهد پس خداوند توانایی حل این مسئله را در من دیده و خوش نیز کمکم می کند.
پس قدم دوم تغییر نگرش نسبت به اصل اتفاق.
هر زمان که فکری ناخواسته به ذهنم می آمد که احساسم را بد می کرد یا صحنه ای می دیدم یا سخنی که حالم را بد میکرد سریع با صدای بلند یا گاهی زمزمه می گفتم این فکر حقیقت ندارد فکری که احساس را بد کند نجوای شیطان است و سخن خداوند نیست و من فقط به سخن خداوند گوش می کنم و این تمرین را به لطف سخنان شما استاد عزیز یاد گرفتم و در تمام طول مدت روز حواسم به احساسم است هر زمان احساسم بد می شود با این جمله آن را دفع می کنم.
پس قدم سوم آگاهی نسبت به افکار و ورودی ها و توجه به احساسمان و استفاده از عبارات تاکیدی برای تغییر احساس
لیستی از جنبه های مثبت اتفاق رخ داده، این لیست می تواند ذهنی باشد و گاهی هم به صورت کتبی نوشته شود من همراه با آن سپاسگذاری می کنم تا موثرتر باشد مثلا خدا روشکر که یکی از دستان فرزندم سالم است و اسباب بازی را می تواند به دست بگیرد خدا را شکر که می بیند و می شنود و از نظر عقلی سالم است خدا را شکر که این اتفاق باعث شد به خاطر هزینه های بالای درمان فرزندم در جستجوی ثروت باشم و با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شوم و به مسیر ثروت هدایت شوم خدا را شکر که این اتفاق مرا قوی تر ساخته و اعتماد به نفس دروغینم را نابود و اعتماد به نفس واقعی را در من ایجاد کرد خدا را شکر این اتفاق مرا متواضع تر ساخته و یادگیری ام را بیشتر کرده … این لیست خیلی طولانی است.
پس قدم چهارم سپاسگذاری و دیدن موهبت ها و جنبه ی خوب اتفاق به ظاهر ناخوشایند. اگر خوب تمرین کنیم و از عبارات تاکیدی مثبت کمک بگیریم و این مرحله را خوب انجام دهیم و مدام تکرارو تمرین داشته باشیم محال است به احساس خوب نرسیم.
همه ی اینها نیاز به تلاش ذهنی دارد در ابتدا دیدن جنبه ی مثبت و خوب نگاه کردن به قضایا اندکی دشوار است اما هر چقدر این تمرین رابیشتر تکرار کنیم کم کم آسانتر می شود و به نقطه ای خواهیم رسید که در اولین لحظه به صورت ناخودآگاه دید مثبت و جنبه ی مثبت قضیه را می بینیم و آن جنبه ی خوب برای ما به وضوح از سایر جوانب پررنگتر خواهد بود .
و اگر از این مراحل عبور کنیم راه حل به صورت واضح برایمان آشکار می شود و سر راهمان قرار می گیرد همانطور که برای من شده و مسیر برایم باز شد و اکنون به لطف خدای مهربان فرزندم رو به بهبود است و پزشکان گفته اند بیماری فرزندم قابل درمان است.
اگر در شرایط سخت بتوانیم به این نقطه برسیم روبرو شدن روزانه با اتفاقات ساده تر خیلی برایمان راحت و مثل آب خوردن است …
با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بزرگ سایت استاد عباس منش
من ورودی های ذهنم رو از شروع صبح با شمردن موهبتهایی که پروردگار مهربانم به من عطا نموده و اونهارو توی دفترم یادداشت کردم آغاز ما میکنم و حداقل با نوشتن 5 مورد از اون موهبتها روزم رو با قدردانی از خداوند، جهان هستی،خلق خداوخانواده ام شروع میکنم و بالاترین حس زیبا و آرامشم رو با این کار بدست می آورم و با شروع این کار لبخندی واقعی روی لبهای من بوجود میاد. و دوست دارم برای شما دوستان هم یادآوری بشه و روز رو با سپاسگزاری آغاز کنید و طعم زیبای اونرو احساس کنید. بعدبا تکرار عبارتهای تاکیدی مثبت روند شروع روز رو ادامه و قبل از مصرف هر نوع غذا و یا نوشیدنی باز هم حس قدردانی رو ازش استفاده میکنم و از خالق زیبا ،ابر و باد و مه خورشید و فلک و تمامی افرادی که در به وجود آمدن اون محصولات و رسیدنش به دست من شرکت داشتند سپاسگزاری میکنم
ضمنا همواره در شغلم و بیرون از آن از خدمت کردن به طبیعت و خلق خدا و کلا جهان هستی لذت بسیار فراوانی میبرم و هر روزم واقعا زیباتر و لذت بخش تر از قبل میشه. و به این ترتیب در اکثر ساعات روز احساسی از آرامش،شادی درونی و رضایت خاطر در من وجود داره و این ها همه از فضل خداوند پاک و منزه هستش و آشنایی با استاد عزیز که واقعا تاثیر بسیار فراوانی در زندگی از ایشان گرفته و در همین جا از ایشان سپاسگزار و قدردانم و براشون کلی انرژی مثبت میفرستم???
سلام دوست عزیز . چه زیبا فرمودید این مورد رو من تا به حال توجه نداشتم که برای هر موردی سپاس گذاری کنیم ، برای هر محصول که به دستمون رسیده از تمامی عوامی که باعث شدن هم اکنون ما از اون محصول استفاده کنیم تشکر و سپاس گذاری کنیم . واقعا دیدگاه زیبایی بود و قطعا تاثیر به سزایی در بهتر کردن روند زندگی خواهد داشت . متشکر از شما برای دادن این آگاهی به من .در خدا شاد و سالم باشید
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم، مریم خانم نازنین و همه دوستانم
استادجان صحبت هاتون به قلبم نفوذ میکنه
از اینجا شروع کنم که یک سال قبل همسرم به دلیل اینکه از شغلشون راضی نبودن تصمیم گرفتن تغییرش بدن و کسب و کار خودشون رو راه اندازی کنن (که جسارت انجام این کار هم از عمل به آموزه های استاد در ایشون شکل گرفت) ولی یه اشتباهی که انجام شد این بود که تو مدتی که قرار بود دستگاه ساخته بشه چندماه آخر ورودی مالی رو قطع کردن و عملا درآمدی نداشتیم، و من هم چون دانشجو ارشد بودم و اون هم یه شهر دیگه من هم نتونستم برم سرکار و تو این مدت از پس اندازها خرج میکردیم
به لطف خدای مهربان من اسفندماه دفاع کردم، کارگاه رو گرفتیم و دستگاه هم آماده شد و همزمان موعد قرار داد خونه هم شد ولی دیگه توان پرداخت افزایش کرایه خونه و تمدید قرارداد رو نداشتیم و تصمیم گرفتیم مدتی رو در منزل پدر شوهرم زندگی کنیم.
الان حدود بیست روزه که نقل مکان کردیم و اوایل به شدت برای من سخت بود، به حدی سخت بود که با موزیکی که داخل آسانسور پخش میشد هم من بغض و گریه میکردم و …من به شدت به رفتار خانواده همسرم حساس شده بودم، هرچی که بهشون محبت میکردم انگار که بی فایده بود و حال من بدتر میشد و خلاصه فرکانس هام رفته بود تو در و دیوار و به دنبال راه فراری بودم که هر چه زودتر از اون خونه خارج بشم یعنی خودم رو به در و دیوار میزدم، ولی حقیقت این بود که راهی نبود جز صبر ( ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند)
خلاصه که با وجود مسائل و مشکلات و یکسری رفتارها تصمیم گرفتم تمرکزم رو بذارم روی سایت، فایل های دانلودی و خوندن کامنت های دوستان، روی وجه مثبت شخصیت اطرافیانم، روی داشته هام
و تعهد دادم که با قدرت اینکارو انجام بدم
حالا هر روز صبح که بیدار میشم به این شکل کنترل ذهن میکنم
خدایا صد هزار مرتبه شکر که این همه زیبایی ظاهری خیره کننده ای بهم هدیه کردی، خداجونم من قلب صافی دارم و و در اکثر اوقات (بهتره بگم 99درصد) آدم هارو دوست دارم، باهاشون در صلحم و از در کنارشون بودن لذت میبرم پس بابت این باطن زیبا و قلب خوش نیت هم ازت سپاسگزارم
بخاطر همسرم که خیلی آقا و متین و وفاداره و این همه یهم اهمیت میده هم ازت سپاسگزارم،
بخاطر خانواده شون هم سپاسگزارم که یک اتاق خواب در اختیارمون گذاشتن و من خیلی خوشحالم که حریم شخصیم حفظ میشه
مادر همسرم هر روز صبح برای ما سفره صبحانه میچینن واقعا عالی( و من به خودم میگم خدایا ممنونم که امروز هم برای من صبحانه پادشاه تدارک دیدی و این نعمت خداونده که برای من آماده شده)
بخاطر تحصیلاتم خدارو سپاسگزارم
خلاصه که چند روزی به این شکل (سپاسگزاری، عبادت و توجه به وجه مثبت شخصیت افرادو …کنترل ذهن کردم ) تو قدم اول بهم الهام شد که داخل خونه نمونم و صبح ها برم کتابخونه(اینجا به آرامش میرسم، فایل هارو گوش میدم، کتاب های تخصصی رشته ام رو میخونم) بعد چند روز لطف خداوند شامل حالم شد و برای مراکز بهداشتی شهرم فراخوان جذب ماما گذاشتن
دیگه من از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم احساس میکردم خداوند این در رو برای من باز کرده که من برم سرکار و به درآمدی برسم تا بتونیم با یاری خداوند خونه بگیریم
امروز صبح که رفتم برای تحویل مدارک دیدم که خیلی از افراد دیگه هم اومدن برای تحویل مدارک
و دوباره نجواها شروع شد که این همه آدم اومده اگه تو قبول نشی چی؟اگه هم نشه و نری سرکار هم نمیتونی خونه بگیری و …. خلاصه غوغایی بپا شد
ولی تو مدت نیم ساعت سعی کردم ذهنم رو آروم کنم
خدا جونم من سره سفره رزق و روزی تو نشستم از اول عمر تا این لحظه، بنابراین نگران به دست اوردن یا نیاوردن این شغلی که الان براش درخواست دادم نیستم چون ایمان دارم یا همین رو بهم هدیه میکنی یا یکی بهتر از این ( به قول یکی از دوستان خداونده که رئیسه، پروردگار تنها قدرت جهان هستیه)
همیشه تو بودی که هوای منو داشتی، بهم نعمت و سلامتی دادی، پدر و مادر عالی، همسر و خانواده بی نظیر دادی.
در این لحظه که در حال نوشتن هستم قلب من به اراده تو می تپه و دستم به اراده پروردگارم حرکت میکنه بنابراین این قضیه رو میسپارم به دستان پر توان خداوند و از این که هستم،از هم صحبتی و بندگی برای پروردگارم، از عزیزانم، از کارگاه مون که 15 روزه ست، از وجود همسرم، از این سایت بی نظیر و خوندن کامنت دوستان توحیدی ام، از همه زیبایی ها و نعمت های پروردگارم لذت میبرم.
این رو به عنوان رد پایی از خودم به جا گذاشتم (24 خردادماه زیبای 1403_ کتابخانه شهید زراسوند) و سپاسگزار خداوندم در حالی که قصد نوشتن نداشتم به من گفت و من نوشتم.
عاشقتونم استاد بی نظیرم و مریم جون _خیلی دوستتون دارم
خدارو هزار مرتبه شکر میکنم بخاطر شما و خانواده صمیمی عباس منش
به نظر من در عین سادگی قوانین کانات همه چیز به شدت به هم مربوطه و واقعا در میون گذاشتن رویکردهای متفاوت ما به ما بسیار در درک بی نهایت راه های رسیدن به خواسته هامون کمک میکنه. از این فرصت سپاس گذارم.
ما به خاطر شرایط متفاوت سنی ، جنسی و حتی مکانی که نسبت به یکدیگر داریم درک و روش متفاوتی از بکارگیری قانون داریم.
من کمتر از یکسال است که با این نگاه جدید روز رو شروع می کنم و هر روز خوشحال ترم . کنترل ورودیها برای اصلاح باورها در من با وسواس بسیار زیادی شروع شد . اوایل خیلی خودم رو در بند رعایت شنیدن یا نشنیدن و حتی بوییدن ها قرار می دادم اما یه روز فهمیدم که این اتفاق باید از درون من آغاز بشه این بود که فارغ از آنچه در یافت می کردم به خودم گفتم هر چیز که به من می رسه برای تعالی من اومده.
این بود که در هر دریافتی که احساسم خبر از باوری بد رو می داد با خودم وارد گفتگو می شدم. و در نهایت جمله ای را چند بار تاکید می کردم مثلا از شنیدن هر خبر اقتصادی که سهوا به گوشم می رسید خدا رو شکر می کردم که خدایا تو راسپاس که هیچ چیز جز خودم و ایمانم به تو زندگیم را رقم نمیزند. و توجهم را روی کسب کار فوقالعادهام و ثروت بی نهایتم می گذاشتم. این روند ادامه داشت تا اینکه حالا همه خبرهای خوب به گوشم می رسد و در مکالمه با آدمهای مثبت قرار می گیرم . آره واقعا جهان کار خودشو بلد می خوام اینو بگم که برای رسیدن به هیچ چیز مبارزه فایده نداره حتی در مورد کنترل ورودی ها بگذارید همه چیز زیرو رو بشه درونتون رو آروم کنید همه چیز به نفع شما می چرخه.
من از همتون ممنونم که وقت می زارید و از گروه تحقیقاتی عباس منش بسیار سپاسگذارم.
سلام به شما که به لذت بخش ترین و راحت ترین راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت هدایت شده اید.
من قبلا نظرم را درباره راههای کنترل ورودی های ذهن در اینجا بیان کرده ام. اما در این یک سال و اندی که عضو این خانواده شده ام، به تجربیاتی دست یافتم که فکر کردم شاید به شما نیز کمک کند. چون خودم وقتی در ابتدای راه بودم، از دنیایی که واردش شده بودم، هیجان زده، و در عین حال بهت زده و حیران بودم. خیلی چیزها را نمی فهمیدم. استاد در خیلی از فایل ها می گفتند روی باورهایتان کار کنید، نمی فهمیدم منظورشان چیست. یا وقتی در قسمت نظرات می دیدم دوستان می گفتند من هر روز می نویسم و روی باورهایم کار می کنم، از خودم می پرسیدم: “خدایا اینا چی میگن؟ چی می نویسن؟ یعنی باید چیکار کنم؟” آرزو می کردم یکی از دوستان بگوید از صبح که بیدار می شود تا شب که می خوابد دقیقا در رابطه با آموزه های استاد چه می کند. به لطف خدای مهربانم، آرام آرام در مسیر (بهتر است بگویم مدار) درست قرار گرفتم.
پس دوستانی که شاید مانند آن روزهای من سرگردان باشید، تردید نکنید که این نظرات با ارزشتر از هر گنجینه ای است و شما را به سرمنزل سعادت می رساند. ببینید چقدر استاد کار ما را راحت کرده اند. از خداوند مهربانم و استاد بی نظیرم به خاطر چنین ایده فوق العاده ای برای طرح این سوال درباره کنترل ورودی های ذهن و ایجاد آرامش پایدار سپاسگزارم.
—دوستان خوبم، چیزی که در نظر قبلی ام فراموش کردم بنویسم، این بود که بزرگترین باوری که در من آرامش عمیق و پایدار ایجاد می کند، این است که خدای مهربانم همیشه با من است و مرا به درست ترین مسیر هدایت می کند. من در تمام طول شبانه روز (منظورم زمان هایی است که کار فکری انجام نمی دهم، مثلا در طول راه، یا زمانی که کارهای فیزیکی انجام می دهم، و کوتاهترین زمان های فراغت) مدام این جمله را با خودم تکرار می کنم. فکر می کنم این باور، “خدای باورهاست” و همه باورهای قدرتمندکننده را در بر می گیرد. چون وقتی چنین باوری داری، همه نگرانی ها از بین می رود. نگرانی از آینده، بی پولی، بیماری، اتفاقات بد. چون می دانی بزرگترین حامی (یا به قول رایج اسپانسر) را داری که هر لحظه تو را ساپورت می کند. دیگر نگران هیچ چیز نیستی. نگران این نیستی که چند ماه دیگر موعد پایان اجاره است و ممکن است صاحبخانه بیرونت کند. نگران این نیستی که فرزندت به زودی فارغ التحصیل می شود و کار ندارد. نگران هییییییچ چیز. چون می دانی به منبع اصلی ثروت و قدرت متصلی؛ منبعی که دور از تو نیست؛ در درون توست. لحظه به لحظه با توست و عاشقانه می خواهد که تو را غرق در خوشبختی کند. او تنها کسی است که پیش از گام نهادن در این دنیا با تو بوده و پس از وداع با این جهان نیز همواره با تو خواهد بود.
همین را باور کن تا زمین و زمان به خدمت تو درآیند.
— یکی از کارهایی که من برای کنترل ورودی های ذهنم انجام می دهم این است که به ذهنم اجازه نمی دهم هیچ فرصتی برای منفی بافی پیدا کند. می پرسید چطور؟ با همان تکرار آگاهانه باورهای مثبت، تجسم نقطه رسیدن به اهدافم، و تکرار جمله خدایا شکرت (منظورم این است که مثلا در ماشین نشسته ای و فکرت به هزار جا می رود. وقتی می شود به جای فکرهای بیهوده، جمله ای معجزه آسا را تکرار کرد که زندگیت را زیر و رو می کند، چرا این کار را نکنی؟ البته من با هر بار که خدا را شکر می کنم، همه داشته هایم از کوچکترین چیز تا بزرگترین چیزها، از ذهنم می گذرد. به خدا قسم بعد از مدتی این سپاسگزاری برایتان لذت بخش ترین کار دنیا می شود).
اگر دوباره چیزی به ذهنم رسید که ممکن است به شما هم کمک کند، حتما دوباره می آیم و می نویسم.
من راضیه عبرتی هستم که تا به امروز با آیدی همکارم از سایت خرید کردم.
من برای کنترل ورودی ذهنم راهکارهایی دارم که برای من عالی جواب داده است:
1٫ ترک محلی که ناخواسته در آن رخ میدهد .
2٫ گوش دادن به فایلهای استاد یا عبارات تاکیدی ثروت در زمانی که صحبت از ناخواسته میشود .
3٫ دوری از افرادی که چیزی برای یاد دادن به من ندارند و حذف آنها در بعضی از مواقع از زندگیم حتی اگر بدون آنها تنهای تنها بمانم. در این مواقع شاکر خدا هستم بابت مثلث قدرتمند خودم ، خدای مهربانم و استاد گرامیم (البته این موارد از جمله سپاسگزاری فانوس دریایی منم هست )
4٫ من وقتی با مشکلی روبرو میشوم که به نظرم بزرگ می باشد با الهام از عبارت تاکیدی ” اکنون همه این مشکلات را به دست خدا می سپارم خودم قادر به حل آنها نیستم ” اون مشکل را درون ذهنم در صندوقچه ای میگذارم و درب صندقچه را محکم می بندم و سعی میکنم با توجه به ابعاد زیبای زندگیم و پیشرفت در سایر زمینه ها در فرکانس عالی باقی بمانم و بعد از مدتی متوجه میشم مشکل خود بخود حل شده است و کلی قربون صدقه خدای توانای خودم میرم .
5٫ من با الهام از سوالات قدرتمند کننده ” آیا این موضوع یک سال دیگر اهمیت دارد ؟” و یا ” به این موضوع از چه زاویه ای نگاه کنم که حالم یک درجه بهتر شود ” سعی میکنم در فرکانس عالی باقی بمانم .
6٫ من با الهام از جمله استاد ” هر اتفاقی بیافتد به نفع من است ” در موقع بروز اتفاقات به ظاهر بد اینقدر این جمله را تکرار میکنم که نفع خودمو پیدا کنم از اتفاق به ظاهر بد .
7٫ من با الهام از جمله استاد ” با توجه به پرواز و آواز پرندگان حستونو خوب نگه دارد ” سعی میکنم در مواجهه با ناخواسته با بازی کردن با خواهرزاده ها و برادر زاده هام هم حس عالی پیدا کنم و هم به نوعی اعراض کنم.
و من سعی میکنم هر روز با انجام موارد زیر خودمو در فرکانس عالی نگه دارم :
1٫ فانوس دریایی : به محض بیداری و شب قبل از خواب
2٫ دفتر سپاسگزاری: که باعث میشود تمرین فانوس دریایی من یک ساعت زمان ببرد هر روز صبح من حداقل روزی دو صفحه سپاسگزاری مینویسم( ” کتب علی الصیام ” می نویسم تا اتفاق بیافتد) و البته خدارو در رودر بایستی قرار میدهم و بابت چیزهایی که ندارم هم سپاسگزاری میکنم با حس خوب (یکی از مراحل دریافت )
و البته استاد گفتند یک ساعت کار برای روی ذهن معادل 8 ساعت کار فیزیکی
3٫ تمرین دسته چک جادویی : تا به الان خیلی از موارد 107 آرزوی برآورده شده خودمو که قابل خریداری بود ، ذهنی خریداری کرده ام .
4٫ دوش صبحگاهی و تصور اینکه ناخواسته ها و افکار منفی روازی قبل همراه آب شسته میشود و میرود.
5٫ مرور نکات و عبارات تاکیدی که از پیاده سازی بسته های ثروت 1و 2 و هدف و آفرینش در دفترهایم بدست آورده ام که اینقدر زیاد شده اند که مرور آنها تقریبا یک ساعت طول میکشد ( تا اینجا 16 ساعت کار فیزیکی)
6٫ دیدن حداقل 3 کلیپ انگیزشی که حس فتح جهان بهم دست میده با دیدن آنها
7٫ صحبت کردن در مورد خواسته ها با خودم و افراد هم فرکانس که اخیرا باعث جذب تخفیف 40% سایت شد که تونستم بسته عشق و مودت بخرم( آخه خیلی دلم میخواست که زودتر ازش استفاده کنم و تا تولد استاد که تخفیف میخوره صبر نکنم اینقدر گفتم جذبش کردم جالب اینکه کد تخفیف به آیدی شخصی خودم اومد .)
8٫ ورزش و رقص و در حین آن تجسم خودم در مکانهای اهداف و بالیدن به وجود افتخار آفرین خودم.
9٫ و البته پیاده سازی بسته ثروت 3 و عشق و مودت تا آخر بهمن 96 (بعدش باید برگردم به بازار کار )
ایده هاتون خیلی خوب بود و من استفاده کردم .منم همین روشها رو برای خوب نگه داشتن حسم استفاده میکنم و از ایده ی گذاشتن مشکل در صندوقچه ی ذهن خیلی خوشم اومد و به کار میگیرم.
این اولین باری هست ک من اینجا نظر مینویسم.همین یکبار هم یجورایی انگار بهم الهام شد ک بیام و بنویسم.امیدوارم بدردتون بخوره……
اولا از استاد تشکر میکنم بابت این فضای ک ایجاد کردن.هم این مسابقه و هم عقل کل ک میشه جواب خیلی از ابهامات رو از توش پیدا کرد.
و اما در مورد ورودی ها من این کارها رو انجام میدم:
1)اولین و مهم ترین کار من این بوده ک از دوماه پیش کلا خودمو از جامعه دور کردم(البته واسه ی مدت کوتاه)تا بتونم توی خلوت و تنهایی خودم روی باورهام کار کنم و مسیر پولسازی رو سریعتر طی کنم.اولش ک شروع کردم خیلی عذاب میکشیدم چون من بدجوری رفیق باز بودم(البته دوستای خوبی هم داشتم ولی خب هم فرکانس نبودیم)اما از روز بیستم به بعد تقریبا همه چیز عادی و لذت بخش شد و جوری شده ک الان واقعا دوس ندارم از این تنهایی و انزوا و ارامش بیرون بیام.(اینو هم بگم ک من از چند سال پیش ایده پولسازیمو داشتم .اگر این ایده نبود قطعا ارتباط با جامعه کمک بیشتری برای خلق ایده های جدید میکرد)دوست دارم مدام تاکید کنم ک این تنهایی چقد خوبه و ارامش بخش.اصلا از همینجا واسه همتون دعای تنها شدن با رویاهاتونو میکنم.??همیشه هم این جمله رو به عنوان ورودی ذهنم تکرار میکنم که:تفاوت زیادی است مابین کسی که تنها مانده و کسی ک تنهایی رو انتخاب کرده. این جمله به شدت بهم ارامش میده و مطمعنم میکنه ک ثمره ی این انزوا و تنهایی هوشمندانه بسیار بسیار فوق العاده خواهد بود.(راستی ی خاطره بگم.این موضوع اینقدر طولانی شده ک چند روز پیش چنتا از دوستام اومدن در خونه و کلی ابراز لطف کردن. چون من گوشیمو هم خاموش کردم و ازم خبری نداشتن،میگفتن ک ما روی دیوار خونتون دنبال پارچه مشکی میگشتیم و اومده بودیم به خانوادت تسلیت بگیم.فکر کردیم شاید بلایی سرت اومده باشه………خخخخخخ??.)
2)کار دیگه ای ک خیلی هم باهاش حال میکنم اینکه:من اهنگ های شاد و خاصی رو انتخاب کردم و همیشه گوش میدم و نکته اش اینجاست که هر وقت تو اون ترانه ها حرف از عشق و یار و …… میشه ، من فقط به اسکناس دلار فک میکنم.مثلا وقتی ارش رستمی توی ترانه اش میگه:((عاااااااشق شدددم من،دیوووونتم مممن،بزار بگم عزیزم به عشق تو اسیرم، ی وقت نگیری از من اون نگاه مهربونو و……))من فقط شکل اسکناس 100 دلای جلوی چشامه…..????????و کلی ترانه قشنگ دیگه.شماهم امتحان کنید
3)اومدم مقدار پولی رو ک میخوام تا چند سال اینده بدست بیارم رو حساب کردم ببینم چنتا چک پول پنجاه تومنی میشه.بعد اومدم ضخامت کلشو اندازه گیری کردم تا دقیقا بدونم حجم پولی ک میخوام چقدره و راحت تر بتونم باهاش ارتباط بگیرم و حسش کنم و حتی لمسش کنم.مثلا اگه بخوام چهار ردیف اسکناس بچینم تقریبا ی محیط 50 *20 رو اشغال میکنه ک من مدااااام این حجم پول رو تصور میکنم و با خودم میگم ک این مقدار پول واسه جهان فراوانی ها واقعا هیچی نیست….
4)شب موقع خواب ی فایل باورهای فراوانی اماده کردم ک میزارم بالا سرم و تا صبح هی ریپیت میشه.هر روز صبح ک از خواب پامیشم اول دفتر زیبای رویاهام رو ک از دیشب تو بغلم بوده رو باز میکنم و با لذت مرور میکنم ک من کی هستم و قراره کی بشم و اصلا چه رسالتی روی کره زمین دارم.بعدشم با احترام میبندمش و میزارمش کنار و میرم اول جلوی اینه و به خودم سلام میدم و میگم سلام ثروتنمد دوست داشتنی خودم صبحت بخیر باشه و… بعدشم میرم تو حیاط و با ماشینی ک الان دارم یکم حرف میزنم .بهش میگم ک معذرت میخوام ک باید چند وقت دیگه تو رو بفروشم اخه میخوام اون ماشین رویاهامو بخرم.اونم میگه فدا سرت??
5) چنتا جمله تاکیدی در مورد فراوانی و تخصصم اماده کردم ک هر روز با ی تسبیح روزی دوبار و هر جمله رو دویست بار با احساس تکرار کنم ک دیگه قشششششنگ عین سیمان بجسبه به ناخوداگاهم.
6)کار دیگه ای ک بازم کلی حال میکنم باهاش اینکه هفته ای یکبار با همون تسبیح میزنم از خونه بیرون و شروع میکنم قدم زدن و روی باورهام کار کردن و تو کوچه خیابون دنبال فراوانی گشتن.بااورتون نمیشه اگه بگم شب ک ساعت 12 از خونه میرم بیرون حدودا ساعت5و6 صبح برمیگردم.و اصلا این شش ساعت مداوم قدم زدن اوونقدر لذت بخش شده ک ناراحت میشم وقتی میبینم صبح شده و باید برگردم خونه(جالبه بهتون بگم دیگه جوری شده ک مکان دقیق تمام خونه های لوکس شهرمون رو بلدم و یکیشو ک خیلی دوسش دارم و کلی هر گرونه هر هفته میرم میبنم و تصورش میکنم ک ی روز منم همچین خونه ای دارم.حتی دیگه بجای رسیدم ک دقیقا میدونم ماشین مورد علاقه ام دقیقا دم در کدوم خونه ها پارکه و میرم میبینم….???
7)خوندن زندگی نامه افراد موفق و ثروتمند و نگه داری عکساشون توی گالری گوشی و لپ تاپم هم کلی لذت بخشه واسم.(همین چند روز پیش در مورد ایلان ماسک میخوندم…عجب اعجوبه ای هستش واقعا….)
8)اینم تو یادم نرفته در مورد فایل استاد بگم ک مثل همیشه بسیار دقیق و سنجیده بود.من واقعا هر وقت ک نگران رویاهام نیستم و به انرژی ک من و کیهان رو خلق کرده اعتماد میکنم و خیالم راحته اصلا به طرز عجیبی علامت ها و نشونه هایی از رویاهام جلوم ظاهر میشه.انگار ک سیستم میخواد به من ک بهم اعتماد کن و نگران نباش …..
9)من به شدت ادم سیاسی بودم و به طرز وحشتناکی هم اخبار رو دنبال میکردم چه شبکه های خبری داخلی و چه شبکه های مث BBC و …… من اصلا ی تحلیلگر سیاسی خبره شده بودم دیگه هرجا تریبون خالی میدیدم میرفتم حرف میزدم.اینطوری بگم بهتون ک شاید روزای بیکاریم روزی شش یا هشت وعده اخبار میدیدم.از جیک و پوک تمام سیاسیون هم خبر داشتم ولی به لطف خدا الان کلللا تلوزیون جمع کردم و ارامش خیلز بیشتری هم دارم
10)من هنوز نتونستم دوره های استاد رو تهیه کنم .واسه همین رو اوردم به کتاب های موفقیت.تا الان چندین جلد کتاب خوندم.روزانه بالای 12 ساعت مطالعه و نت برداری میکنم .چه در ضمینه موفقیت و چه تو ضمینه حرفه ای ک میخوام ازش پولسازی کنم.و همیشه هم ی خودکار قرمز کنار دستم هست ک سعی میکنم باورهای غلط کتاب هارو ک با دیدگاه و فرکانس خانواده خودمون هماهنگ نیست رو،روش ی خط قرمز بکشم .گاهی اوقات هم کلا اون صفحه از کتابو پاره میکنم میندازم سطل زباله…..(بنده خدا اون نویسنده???????)
در اخر هم بگم من تمام سعی اینکه در ارامش کامل قوانین رو یاد بگیرم و از لحظات حال زندگیم لذت ببرم.از خدای خودم هم سپاسگزارم ک منو با یکی از دستان پر توان خودش استاد عزیز اشنا کرد….
خلاصه اینجا هم مث بقیه امن ک امانه و همه چیز بر وفق مراده…..
سلام به همه ی دوستان و گروه بی نظیر استاد عباس منش،در آخرین لحظات به خودم گفتم حیف است که راهکارهای آفرینش زندگی آرام و شادم را با هم فرکانسی هایم به اشتراک نگذارم. یکی از روشهای رسیدن من به احساس خوب گوش دادن به آموزه های قانون آفرینش و تمرین آنهاست.صبحم را با سلام به خدای مهربان و کاینات و شکر گذاری شروع میکنم. یه سناریوی کوتاه مینویسم تا خواسته های روزمره ام را به بهترین وجه دریافت کنم. چند دقیقه رویاهای دور و نزدیکم را تجسم میکنم. دنبال نشانه ها میگردم. خیلی از گفته های استاد در بحث فرکانس برایم تجربه و اثبات میشود.روبروی آینه چند جمله ی تاکیدی و پیام مثبت به خودم میدهم. احساسم را مثل یک اسب تجسم کرده ام که به محض رفتن به سوی بد شدن افسارش را میکشم و میگویم کجا ؟چه خبر؟ دوباره رم کردی و خیلی راحت به حالت خوب برمیگردم. در حین سخن راندن مراقبم که با کلامم گناه نکنم و میثاقم را به یاد می آورم. از قضاوت کردن دیگران دست کشیده ام. دلسوزی را کنار گذاشته ام و همه چیز را تحت کنترل سیستم جهان هستی می بینم.خودم را لایق بهترین ها می دانم و مطمین هستم در زمان و مکان مناسب رسیدن به خواسته هایم هستم. همه ی نگرانی هایم را به خدا سپرده ام و سعی میکنم همه ی آرزوهایم را حاضر و آماده ببینم که فقط نیازمند گام های آینده من هستند. حضور خدا را دروجودم دریافته ام. نماز و عبادتم خالص تر و تمرکزم بیشتر شده است. در پایان میخواهم بگویم تزکیه ی درون و دوری از گناه و ایمان به منبع انرژی و شناخت خداوند به صفات مبارکش (رحمان، رحیم،اکبر ،کریم،وهاب،رزاق،سبحان و…)نیرومندترین فرکانس مثبت را برایمان رقم خواهد زد. به امید روزی که همه ی دوستان به آرزوهایشان برسندو همچون استاد عباس منش به خلق خیر برسانند.
در مورد باور و کنترل ذهن ، من حدود ۲ تیرماه چهارشنبه بود یه تلفن از طرف برادر شد و اتفاق مهمی بود که باید می گفت که پدرم حالش خوب نیست باید ببریم بیمارستان ، منم با خودسردی کامل برای فردا که پنجشنبه بود وقت دکتر هماهنگ کردم و برای عصر روز پنجشنبه بردمش دکتر ، چون من هر وقت با پدرم بودم در مورد چیز های خوب و مثبت صحبت می کردم باهاش و خیلی تاثیر داشت دکتر بعد از معاینه گفت پدر جان چیزیت نیست فکر و خیالت زیاد می کنی و بازم با نگاه مثبت به سمت پدرم ، یه لبخند زدم و در همون لحظه شاید بگم ۵۰% پدرم حالش خوب شد .( تاثیر مثبت دادن به مریض تلقین کردن) دو روز بعد دوباره پدرم رو به بیمارستان قلب بردم تا یه چکاب بدم رفتم و بستری شدن پدر من ۱۰ دقیقه طول نکشید روز شنبه یه نوار قلب گرفتم و با تشخیص که یه کم مورد داره بستری شد چون هر لحظه افکارم مشغول مثبت اندیشی بود به روی خود نیاوردم و به پدرم گفتم که یکی دو روزه سلامت برمی گردیم خونه . خلاصه ۴ روز تو بیمارستان قلب بستری شد و عمو من که یه سال قبل همون بیمارستان بستری شده بود با تعجب تلفنی گقت من برای بستری شدنم دوروز زمان برد تو چطوری بستری شدی ( باور من همیشه این هست که کارهای من به راحتی و مثل آب خوردن حل میشه ) در بیمارستان یه تابلو زده بودن ملاقات مطلقاً ممنون ولی من و مادرم مثل اینکه کل بیمارستان آشنای من هستن به راحتی هر وقت دلمون می خواست می رفتیم و زود هم برمی گشتیم در هر صورت بیمارستان هم تموم شد و الان حدود ۲۰ روز پدرم خونه ماست و از لحاظ روحیه ۱۰۰ شده و از قبل هم یاد آور شده بودم که اخبار نگاه نکنه و خدا رو شکر می کنم به راحتی پذیرفت و الان حدودا ۲ ماه هست پدرم اخبار نگاه نمی کنه( سن پدرم ۶۶ سال) قبلاً همیشه افسرده و خسته بود ولی الان خیلی شاداب هستش از هر لحاظ بگی خیلی بهتره شده ، این رو مدیون اولاً خدای مهربانم که من رو هدایت کرد به سمت سایت استاد عباس منش و خیلی ازشون سپاسگزارم و بی نهایت شاد و خوشحالم که می توانم به راحتی همه چیز رو تغییر بدم با کنترل ذهن و باور های درست –
دوستان من ۳ سال هست قانون راز رو می دونستم ولی سال ۱۴۰۰ با کمک خدای بزرگ و مهربانم و هدایت سایت استاد عباس منش خیلی خیلی بهتر و راحت تر به کار های روزمره و با خودسردی تمام و صبر و حوصله زیاد که نصیبم شده و گوش کردن به فایل های استاد و با خوندن دیدگاهای دوستان هم فرکانسی خیلی زندگیم تغییر کرد همیشه سوار تاکسی میشم با راننده های که از راز می دونن و مثبت هستن همسفر میشم این خودش یه نشانه هست از طرف خدا – بعد قبلاً خیلی منتظر تاکسی می شدم ولی الان اصلا.
به امید باورهای درست = زندگی عالی و شاد
خدایا بی نهایت سپاسگزارم از اینکه هدایت م کردی به سمت سایت عباس منش
بی نهایت سپاسگزارم از مطالب سایت خانم شایسته عزیز اماده می کنن تا همه هم فرکانسی های عزیز استفاده کنن
بی نهایت سپاسگرازم از خودت که این جرئت رو داشتم تا روی خودم کار کنم
بی نهایت سپاسگرازم از کائنات که زیبا و شگفتی جهان رو به همه نشون میده
با سلام خدمت همه دوستان و گروه تحقیقاتی عباس منش و استاد گرانقدر
مدت زیادی هست که پیگیر مجموعه هستم و همیشه دلم میخواسته بیام و از نتایج شگفت انگیزم صحبت کنم.
اما نمیشده ، سالها فایل گوش دادم و خودم رو بمباران کردم و جز یه سری اتفاقات خوب چیزی به دست نیومد.
پارسال توی مغازه اجاره ایم بودم و وقتی استاد اون فایل معروف درآمدشون رو تکرار کرد من برای بار چندم تعهد دادم که درآمد خودم رو
چند برابر کنم اما این بار خواستم 6 برابر بشه . منی که تو سالهای گذشته از سه برابر کردنش عاجز بودم این تصمیم رو گرفتم.
اقداماتم بیشتر به گوش دادن مداوم به فایلهای استاد و مطالعه کتاب های انگیزشی درباره موفقیت در طول روز بوده.
یکی از موثرترین اقداماتم کنترل درآمدم و نمایش اون روی نموداره ساده ای بود. اینکه هر درآمد هر ماه رو ثبت میکردم وشاهد رشد و پیشترفت آرام آرام خودم بودم.
امروز بعد از یک سال و چند روز از اون تعهد من نتایج فوق العاده ای دارم البته درآمدم دقیقا 6 برابر نشده اما من به شدت امیدوار شدم.
من دلیلش رو نه فقط در بمباران مطالب انگیزشی و توجه به مسائل مثبت میدونم . البته این موارد بسیار موثر هستند و موتور محرک
دلیل اصلی رو اینجانب در اقدام به الهامات ذهنی و ورود به ترس ها میدونم
زمانی که شرایط اقتصادیم در فروشگاه فیزیکی رو به بهبود بود تصمیم گرفتم فروشم رو فقط به صورت آنلاین انجام بدم و این تصمیم سخت
با مخالفت بسیاری روبرو شد
اما من میخواستم شرایط بهتر بشه و نه اینکه روال گذشته به کندی ادامه پیدا کنه
حالا بعد از نزدیک به یک سال گرچه فراز و نشیب بسیار داشتم اما با کار کمتر ، با نشاط تر ، وقت بسیار بیشتر با خانواده و تفریح بیشتر درآمد بیشتری رو هم دارم.
گرچه شاید نوشته بنده دقیقا جواب به مسابقه نیست اما میخواستم که این مطلب رو به اشتراک بزارم و از همه دوستانی که بنده رو کمک کردن تشکر کنم.
سلام
آفرین به شجاعت شما و تمرکز روی هدفتون و خواستتون.
سپاس گزارم
آرزوی موفقیت برای شما
با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی
ابتدا پاسخ سوال دوم، راهکار برون رفت از وضعیت دشوارچیست و اینکه چه کنیم تادر شرایط سخت به احساس خوب برسیم؟ پاسخ سوال را در قالب یک تجربه بیان می کنم تا برای دوستان ملموس تر باشد.
من دو سال و نیم پیش فرزندی به دنیا آوردم به تن معلول، ابتدا فقط در حال جنگیدن با این وضعیت بودم و دائم پیش انواع پزشکان می بردم شاید از یکی از آن ها جمله ای امیدوار کننده بشنوم بعد فهمیدم که تقلای بیرونی اشتباه است و فقط مسئله را بزرگ میکند متوجه شدم از درون در برابر این اتفاق دارم مقاومت می کنم سپس تصمیم گرفتم بپذیرم که این اتفاق رخ داده است
قدم اول پذیرش رنج
بعد تصمیم گرفتم نگرش خود را نسبت به اصل این اتفاق تغییر دهم باورهایی مثل اینکه شاید من در رخ دادن این اتفاق مقصر هستم و این عذاب الهی است فقط من را ضعیف می سازد باور های جایگزین را باخواندن کتب مختلف گوش کردن به سخنرانی های مختلف عضویت در کانال های تلگرام و صفحات اینستاگرام که پیام های مثبتی دارند ایجاد کردم سپس جملات کلیدی برای خود ساختم و در ذهنم بارها تکرار میکردم مثلا:
*در شرایط سخت رشد صورت میگیرد نه شرایط راحت
*این رنج قرار است مرا برای سطحی بالاتر آماده کند
* این قسمتی از نقشه ی خداوند برای من است
*این اتفاق پاسخ دعاها و درخواست های من است
*دلیل این که چالش بزرگی دارم این است که سرنوشت بزرگی دارم
*مردم عادی مشکلات معمولی دارند اما من از نظر خداوند خاص هستم و خداوند چیزی در درونم دیده که اجازه داده این اتفاق برایم رخ دهد
*اگر اتفاقی خارج از توان کسی باشد هر چقدر خود شخص مقصر باشد باز هم خداوند اجازه ی ورود آن اتفاق به زندگی اش را نمی دهد پس خداوند توانایی حل این مسئله را در من دیده و خوش نیز کمکم می کند.
پس قدم دوم تغییر نگرش نسبت به اصل اتفاق.
هر زمان که فکری ناخواسته به ذهنم می آمد که احساسم را بد می کرد یا صحنه ای می دیدم یا سخنی که حالم را بد میکرد سریع با صدای بلند یا گاهی زمزمه می گفتم این فکر حقیقت ندارد فکری که احساس را بد کند نجوای شیطان است و سخن خداوند نیست و من فقط به سخن خداوند گوش می کنم و این تمرین را به لطف سخنان شما استاد عزیز یاد گرفتم و در تمام طول مدت روز حواسم به احساسم است هر زمان احساسم بد می شود با این جمله آن را دفع می کنم.
پس قدم سوم آگاهی نسبت به افکار و ورودی ها و توجه به احساسمان و استفاده از عبارات تاکیدی برای تغییر احساس
لیستی از جنبه های مثبت اتفاق رخ داده، این لیست می تواند ذهنی باشد و گاهی هم به صورت کتبی نوشته شود من همراه با آن سپاسگذاری می کنم تا موثرتر باشد مثلا خدا روشکر که یکی از دستان فرزندم سالم است و اسباب بازی را می تواند به دست بگیرد خدا را شکر که می بیند و می شنود و از نظر عقلی سالم است خدا را شکر که این اتفاق باعث شد به خاطر هزینه های بالای درمان فرزندم در جستجوی ثروت باشم و با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شوم و به مسیر ثروت هدایت شوم خدا را شکر که این اتفاق مرا قوی تر ساخته و اعتماد به نفس دروغینم را نابود و اعتماد به نفس واقعی را در من ایجاد کرد خدا را شکر این اتفاق مرا متواضع تر ساخته و یادگیری ام را بیشتر کرده … این لیست خیلی طولانی است.
پس قدم چهارم سپاسگذاری و دیدن موهبت ها و جنبه ی خوب اتفاق به ظاهر ناخوشایند. اگر خوب تمرین کنیم و از عبارات تاکیدی مثبت کمک بگیریم و این مرحله را خوب انجام دهیم و مدام تکرارو تمرین داشته باشیم محال است به احساس خوب نرسیم.
همه ی اینها نیاز به تلاش ذهنی دارد در ابتدا دیدن جنبه ی مثبت و خوب نگاه کردن به قضایا اندکی دشوار است اما هر چقدر این تمرین رابیشتر تکرار کنیم کم کم آسانتر می شود و به نقطه ای خواهیم رسید که در اولین لحظه به صورت ناخودآگاه دید مثبت و جنبه ی مثبت قضیه را می بینیم و آن جنبه ی خوب برای ما به وضوح از سایر جوانب پررنگتر خواهد بود .
و اگر از این مراحل عبور کنیم راه حل به صورت واضح برایمان آشکار می شود و سر راهمان قرار می گیرد همانطور که برای من شده و مسیر برایم باز شد و اکنون به لطف خدای مهربان فرزندم رو به بهبود است و پزشکان گفته اند بیماری فرزندم قابل درمان است.
اگر در شرایط سخت بتوانیم به این نقطه برسیم روبرو شدن روزانه با اتفاقات ساده تر خیلی برایمان راحت و مثل آب خوردن است …
با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بزرگ سایت استاد عباس منش
من ورودی های ذهنم رو از شروع صبح با شمردن موهبتهایی که پروردگار مهربانم به من عطا نموده و اونهارو توی دفترم یادداشت کردم آغاز ما میکنم و حداقل با نوشتن 5 مورد از اون موهبتها روزم رو با قدردانی از خداوند، جهان هستی،خلق خداوخانواده ام شروع میکنم و بالاترین حس زیبا و آرامشم رو با این کار بدست می آورم و با شروع این کار لبخندی واقعی روی لبهای من بوجود میاد. و دوست دارم برای شما دوستان هم یادآوری بشه و روز رو با سپاسگزاری آغاز کنید و طعم زیبای اونرو احساس کنید. بعدبا تکرار عبارتهای تاکیدی مثبت روند شروع روز رو ادامه و قبل از مصرف هر نوع غذا و یا نوشیدنی باز هم حس قدردانی رو ازش استفاده میکنم و از خالق زیبا ،ابر و باد و مه خورشید و فلک و تمامی افرادی که در به وجود آمدن اون محصولات و رسیدنش به دست من شرکت داشتند سپاسگزاری میکنم
ضمنا همواره در شغلم و بیرون از آن از خدمت کردن به طبیعت و خلق خدا و کلا جهان هستی لذت بسیار فراوانی میبرم و هر روزم واقعا زیباتر و لذت بخش تر از قبل میشه. و به این ترتیب در اکثر ساعات روز احساسی از آرامش،شادی درونی و رضایت خاطر در من وجود داره و این ها همه از فضل خداوند پاک و منزه هستش و آشنایی با استاد عزیز که واقعا تاثیر بسیار فراوانی در زندگی از ایشان گرفته و در همین جا از ایشان سپاسگزار و قدردانم و براشون کلی انرژی مثبت میفرستم???
سلام دوست عزیز . چه زیبا فرمودید این مورد رو من تا به حال توجه نداشتم که برای هر موردی سپاس گذاری کنیم ، برای هر محصول که به دستمون رسیده از تمامی عوامی که باعث شدن هم اکنون ما از اون محصول استفاده کنیم تشکر و سپاس گذاری کنیم . واقعا دیدگاه زیبایی بود و قطعا تاثیر به سزایی در بهتر کردن روند زندگی خواهد داشت . متشکر از شما برای دادن این آگاهی به من .در خدا شاد و سالم باشید
سلام خدمت شمادوست عزیز
عذر خواهی مرا بابت پاسخ به دیدگاه شما پذیرا باشید.
سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید و دیدگاه من رو مطالعه فرمودید.
امیدوارم با انتخاب راه صحیصی که در پیش دارید در زیر سایه پروردگار بلند مرتبه شاد،پیروز و موفق باشید.
به نام رب و تنها فرمانروای جهان هستی
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم، مریم خانم نازنین و همه دوستانم
استادجان صحبت هاتون به قلبم نفوذ میکنه
از اینجا شروع کنم که یک سال قبل همسرم به دلیل اینکه از شغلشون راضی نبودن تصمیم گرفتن تغییرش بدن و کسب و کار خودشون رو راه اندازی کنن (که جسارت انجام این کار هم از عمل به آموزه های استاد در ایشون شکل گرفت) ولی یه اشتباهی که انجام شد این بود که تو مدتی که قرار بود دستگاه ساخته بشه چندماه آخر ورودی مالی رو قطع کردن و عملا درآمدی نداشتیم، و من هم چون دانشجو ارشد بودم و اون هم یه شهر دیگه من هم نتونستم برم سرکار و تو این مدت از پس اندازها خرج میکردیم
به لطف خدای مهربان من اسفندماه دفاع کردم، کارگاه رو گرفتیم و دستگاه هم آماده شد و همزمان موعد قرار داد خونه هم شد ولی دیگه توان پرداخت افزایش کرایه خونه و تمدید قرارداد رو نداشتیم و تصمیم گرفتیم مدتی رو در منزل پدر شوهرم زندگی کنیم.
الان حدود بیست روزه که نقل مکان کردیم و اوایل به شدت برای من سخت بود، به حدی سخت بود که با موزیکی که داخل آسانسور پخش میشد هم من بغض و گریه میکردم و …من به شدت به رفتار خانواده همسرم حساس شده بودم، هرچی که بهشون محبت میکردم انگار که بی فایده بود و حال من بدتر میشد و خلاصه فرکانس هام رفته بود تو در و دیوار و به دنبال راه فراری بودم که هر چه زودتر از اون خونه خارج بشم یعنی خودم رو به در و دیوار میزدم، ولی حقیقت این بود که راهی نبود جز صبر ( ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند)
خلاصه که با وجود مسائل و مشکلات و یکسری رفتارها تصمیم گرفتم تمرکزم رو بذارم روی سایت، فایل های دانلودی و خوندن کامنت های دوستان، روی وجه مثبت شخصیت اطرافیانم، روی داشته هام
و تعهد دادم که با قدرت اینکارو انجام بدم
حالا هر روز صبح که بیدار میشم به این شکل کنترل ذهن میکنم
خدایا صد هزار مرتبه شکر که این همه زیبایی ظاهری خیره کننده ای بهم هدیه کردی، خداجونم من قلب صافی دارم و و در اکثر اوقات (بهتره بگم 99درصد) آدم هارو دوست دارم، باهاشون در صلحم و از در کنارشون بودن لذت میبرم پس بابت این باطن زیبا و قلب خوش نیت هم ازت سپاسگزارم
بخاطر همسرم که خیلی آقا و متین و وفاداره و این همه یهم اهمیت میده هم ازت سپاسگزارم،
بخاطر خانواده شون هم سپاسگزارم که یک اتاق خواب در اختیارمون گذاشتن و من خیلی خوشحالم که حریم شخصیم حفظ میشه
مادر همسرم هر روز صبح برای ما سفره صبحانه میچینن واقعا عالی( و من به خودم میگم خدایا ممنونم که امروز هم برای من صبحانه پادشاه تدارک دیدی و این نعمت خداونده که برای من آماده شده)
بخاطر تحصیلاتم خدارو سپاسگزارم
خلاصه که چند روزی به این شکل (سپاسگزاری، عبادت و توجه به وجه مثبت شخصیت افرادو …کنترل ذهن کردم ) تو قدم اول بهم الهام شد که داخل خونه نمونم و صبح ها برم کتابخونه(اینجا به آرامش میرسم، فایل هارو گوش میدم، کتاب های تخصصی رشته ام رو میخونم) بعد چند روز لطف خداوند شامل حالم شد و برای مراکز بهداشتی شهرم فراخوان جذب ماما گذاشتن
دیگه من از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم احساس میکردم خداوند این در رو برای من باز کرده که من برم سرکار و به درآمدی برسم تا بتونیم با یاری خداوند خونه بگیریم
امروز صبح که رفتم برای تحویل مدارک دیدم که خیلی از افراد دیگه هم اومدن برای تحویل مدارک
و دوباره نجواها شروع شد که این همه آدم اومده اگه تو قبول نشی چی؟اگه هم نشه و نری سرکار هم نمیتونی خونه بگیری و …. خلاصه غوغایی بپا شد
ولی تو مدت نیم ساعت سعی کردم ذهنم رو آروم کنم
خدا جونم من سره سفره رزق و روزی تو نشستم از اول عمر تا این لحظه، بنابراین نگران به دست اوردن یا نیاوردن این شغلی که الان براش درخواست دادم نیستم چون ایمان دارم یا همین رو بهم هدیه میکنی یا یکی بهتر از این ( به قول یکی از دوستان خداونده که رئیسه، پروردگار تنها قدرت جهان هستیه)
همیشه تو بودی که هوای منو داشتی، بهم نعمت و سلامتی دادی، پدر و مادر عالی، همسر و خانواده بی نظیر دادی.
در این لحظه که در حال نوشتن هستم قلب من به اراده تو می تپه و دستم به اراده پروردگارم حرکت میکنه بنابراین این قضیه رو میسپارم به دستان پر توان خداوند و از این که هستم،از هم صحبتی و بندگی برای پروردگارم، از عزیزانم، از کارگاه مون که 15 روزه ست، از وجود همسرم، از این سایت بی نظیر و خوندن کامنت دوستان توحیدی ام، از همه زیبایی ها و نعمت های پروردگارم لذت میبرم.
این رو به عنوان رد پایی از خودم به جا گذاشتم (24 خردادماه زیبای 1403_ کتابخانه شهید زراسوند) و سپاسگزار خداوندم در حالی که قصد نوشتن نداشتم به من گفت و من نوشتم.
عاشقتونم استاد بی نظیرم و مریم جون _خیلی دوستتون دارم
خدارو هزار مرتبه شکر میکنم بخاطر شما و خانواده صمیمی عباس منش
خدارو شکر میکنم که در جمعتون هستم.
سلام به همه دوستان خوبم و آقای عباس منش عزیز
به نظر من در عین سادگی قوانین کانات همه چیز به شدت به هم مربوطه و واقعا در میون گذاشتن رویکردهای متفاوت ما به ما بسیار در درک بی نهایت راه های رسیدن به خواسته هامون کمک میکنه. از این فرصت سپاس گذارم.
ما به خاطر شرایط متفاوت سنی ، جنسی و حتی مکانی که نسبت به یکدیگر داریم درک و روش متفاوتی از بکارگیری قانون داریم.
من کمتر از یکسال است که با این نگاه جدید روز رو شروع می کنم و هر روز خوشحال ترم . کنترل ورودیها برای اصلاح باورها در من با وسواس بسیار زیادی شروع شد . اوایل خیلی خودم رو در بند رعایت شنیدن یا نشنیدن و حتی بوییدن ها قرار می دادم اما یه روز فهمیدم که این اتفاق باید از درون من آغاز بشه این بود که فارغ از آنچه در یافت می کردم به خودم گفتم هر چیز که به من می رسه برای تعالی من اومده.
این بود که در هر دریافتی که احساسم خبر از باوری بد رو می داد با خودم وارد گفتگو می شدم. و در نهایت جمله ای را چند بار تاکید می کردم مثلا از شنیدن هر خبر اقتصادی که سهوا به گوشم می رسید خدا رو شکر می کردم که خدایا تو راسپاس که هیچ چیز جز خودم و ایمانم به تو زندگیم را رقم نمیزند. و توجهم را روی کسب کار فوقالعادهام و ثروت بی نهایتم می گذاشتم. این روند ادامه داشت تا اینکه حالا همه خبرهای خوب به گوشم می رسد و در مکالمه با آدمهای مثبت قرار می گیرم . آره واقعا جهان کار خودشو بلد می خوام اینو بگم که برای رسیدن به هیچ چیز مبارزه فایده نداره حتی در مورد کنترل ورودی ها بگذارید همه چیز زیرو رو بشه درونتون رو آروم کنید همه چیز به نفع شما می چرخه.
من از همتون ممنونم که وقت می زارید و از گروه تحقیقاتی عباس منش بسیار سپاسگذارم.
برکت باشید
سلام به شما که به لذت بخش ترین و راحت ترین راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت هدایت شده اید.
من قبلا نظرم را درباره راههای کنترل ورودی های ذهن در اینجا بیان کرده ام. اما در این یک سال و اندی که عضو این خانواده شده ام، به تجربیاتی دست یافتم که فکر کردم شاید به شما نیز کمک کند. چون خودم وقتی در ابتدای راه بودم، از دنیایی که واردش شده بودم، هیجان زده، و در عین حال بهت زده و حیران بودم. خیلی چیزها را نمی فهمیدم. استاد در خیلی از فایل ها می گفتند روی باورهایتان کار کنید، نمی فهمیدم منظورشان چیست. یا وقتی در قسمت نظرات می دیدم دوستان می گفتند من هر روز می نویسم و روی باورهایم کار می کنم، از خودم می پرسیدم: “خدایا اینا چی میگن؟ چی می نویسن؟ یعنی باید چیکار کنم؟” آرزو می کردم یکی از دوستان بگوید از صبح که بیدار می شود تا شب که می خوابد دقیقا در رابطه با آموزه های استاد چه می کند. به لطف خدای مهربانم، آرام آرام در مسیر (بهتر است بگویم مدار) درست قرار گرفتم.
پس دوستانی که شاید مانند آن روزهای من سرگردان باشید، تردید نکنید که این نظرات با ارزشتر از هر گنجینه ای است و شما را به سرمنزل سعادت می رساند. ببینید چقدر استاد کار ما را راحت کرده اند. از خداوند مهربانم و استاد بی نظیرم به خاطر چنین ایده فوق العاده ای برای طرح این سوال درباره کنترل ورودی های ذهن و ایجاد آرامش پایدار سپاسگزارم.
—دوستان خوبم، چیزی که در نظر قبلی ام فراموش کردم بنویسم، این بود که بزرگترین باوری که در من آرامش عمیق و پایدار ایجاد می کند، این است که خدای مهربانم همیشه با من است و مرا به درست ترین مسیر هدایت می کند. من در تمام طول شبانه روز (منظورم زمان هایی است که کار فکری انجام نمی دهم، مثلا در طول راه، یا زمانی که کارهای فیزیکی انجام می دهم، و کوتاهترین زمان های فراغت) مدام این جمله را با خودم تکرار می کنم. فکر می کنم این باور، “خدای باورهاست” و همه باورهای قدرتمندکننده را در بر می گیرد. چون وقتی چنین باوری داری، همه نگرانی ها از بین می رود. نگرانی از آینده، بی پولی، بیماری، اتفاقات بد. چون می دانی بزرگترین حامی (یا به قول رایج اسپانسر) را داری که هر لحظه تو را ساپورت می کند. دیگر نگران هیچ چیز نیستی. نگران این نیستی که چند ماه دیگر موعد پایان اجاره است و ممکن است صاحبخانه بیرونت کند. نگران این نیستی که فرزندت به زودی فارغ التحصیل می شود و کار ندارد. نگران هییییییچ چیز. چون می دانی به منبع اصلی ثروت و قدرت متصلی؛ منبعی که دور از تو نیست؛ در درون توست. لحظه به لحظه با توست و عاشقانه می خواهد که تو را غرق در خوشبختی کند. او تنها کسی است که پیش از گام نهادن در این دنیا با تو بوده و پس از وداع با این جهان نیز همواره با تو خواهد بود.
همین را باور کن تا زمین و زمان به خدمت تو درآیند.
— یکی از کارهایی که من برای کنترل ورودی های ذهنم انجام می دهم این است که به ذهنم اجازه نمی دهم هیچ فرصتی برای منفی بافی پیدا کند. می پرسید چطور؟ با همان تکرار آگاهانه باورهای مثبت، تجسم نقطه رسیدن به اهدافم، و تکرار جمله خدایا شکرت (منظورم این است که مثلا در ماشین نشسته ای و فکرت به هزار جا می رود. وقتی می شود به جای فکرهای بیهوده، جمله ای معجزه آسا را تکرار کرد که زندگیت را زیر و رو می کند، چرا این کار را نکنی؟ البته من با هر بار که خدا را شکر می کنم، همه داشته هایم از کوچکترین چیز تا بزرگترین چیزها، از ذهنم می گذرد. به خدا قسم بعد از مدتی این سپاسگزاری برایتان لذت بخش ترین کار دنیا می شود).
اگر دوباره چیزی به ذهنم رسید که ممکن است به شما هم کمک کند، حتما دوباره می آیم و می نویسم.
با سلام و احترام خدمت همراهان عزیز و استاد گرامی
روزگارتون بخیر و شادی و ثروت و سلامتی
من راضیه عبرتی هستم که تا به امروز با آیدی همکارم از سایت خرید کردم.
من برای کنترل ورودی ذهنم راهکارهایی دارم که برای من عالی جواب داده است:
1٫ ترک محلی که ناخواسته در آن رخ میدهد .
2٫ گوش دادن به فایلهای استاد یا عبارات تاکیدی ثروت در زمانی که صحبت از ناخواسته میشود .
3٫ دوری از افرادی که چیزی برای یاد دادن به من ندارند و حذف آنها در بعضی از مواقع از زندگیم حتی اگر بدون آنها تنهای تنها بمانم. در این مواقع شاکر خدا هستم بابت مثلث قدرتمند خودم ، خدای مهربانم و استاد گرامیم (البته این موارد از جمله سپاسگزاری فانوس دریایی منم هست )
4٫ من وقتی با مشکلی روبرو میشوم که به نظرم بزرگ می باشد با الهام از عبارت تاکیدی ” اکنون همه این مشکلات را به دست خدا می سپارم خودم قادر به حل آنها نیستم ” اون مشکل را درون ذهنم در صندوقچه ای میگذارم و درب صندقچه را محکم می بندم و سعی میکنم با توجه به ابعاد زیبای زندگیم و پیشرفت در سایر زمینه ها در فرکانس عالی باقی بمانم و بعد از مدتی متوجه میشم مشکل خود بخود حل شده است و کلی قربون صدقه خدای توانای خودم میرم .
5٫ من با الهام از سوالات قدرتمند کننده ” آیا این موضوع یک سال دیگر اهمیت دارد ؟” و یا ” به این موضوع از چه زاویه ای نگاه کنم که حالم یک درجه بهتر شود ” سعی میکنم در فرکانس عالی باقی بمانم .
6٫ من با الهام از جمله استاد ” هر اتفاقی بیافتد به نفع من است ” در موقع بروز اتفاقات به ظاهر بد اینقدر این جمله را تکرار میکنم که نفع خودمو پیدا کنم از اتفاق به ظاهر بد .
7٫ من با الهام از جمله استاد ” با توجه به پرواز و آواز پرندگان حستونو خوب نگه دارد ” سعی میکنم در مواجهه با ناخواسته با بازی کردن با خواهرزاده ها و برادر زاده هام هم حس عالی پیدا کنم و هم به نوعی اعراض کنم.
و من سعی میکنم هر روز با انجام موارد زیر خودمو در فرکانس عالی نگه دارم :
1٫ فانوس دریایی : به محض بیداری و شب قبل از خواب
2٫ دفتر سپاسگزاری: که باعث میشود تمرین فانوس دریایی من یک ساعت زمان ببرد هر روز صبح من حداقل روزی دو صفحه سپاسگزاری مینویسم( ” کتب علی الصیام ” می نویسم تا اتفاق بیافتد) و البته خدارو در رودر بایستی قرار میدهم و بابت چیزهایی که ندارم هم سپاسگزاری میکنم با حس خوب (یکی از مراحل دریافت )
و البته استاد گفتند یک ساعت کار برای روی ذهن معادل 8 ساعت کار فیزیکی
3٫ تمرین دسته چک جادویی : تا به الان خیلی از موارد 107 آرزوی برآورده شده خودمو که قابل خریداری بود ، ذهنی خریداری کرده ام .
4٫ دوش صبحگاهی و تصور اینکه ناخواسته ها و افکار منفی روازی قبل همراه آب شسته میشود و میرود.
5٫ مرور نکات و عبارات تاکیدی که از پیاده سازی بسته های ثروت 1و 2 و هدف و آفرینش در دفترهایم بدست آورده ام که اینقدر زیاد شده اند که مرور آنها تقریبا یک ساعت طول میکشد ( تا اینجا 16 ساعت کار فیزیکی)
6٫ دیدن حداقل 3 کلیپ انگیزشی که حس فتح جهان بهم دست میده با دیدن آنها
7٫ صحبت کردن در مورد خواسته ها با خودم و افراد هم فرکانس که اخیرا باعث جذب تخفیف 40% سایت شد که تونستم بسته عشق و مودت بخرم( آخه خیلی دلم میخواست که زودتر ازش استفاده کنم و تا تولد استاد که تخفیف میخوره صبر نکنم اینقدر گفتم جذبش کردم جالب اینکه کد تخفیف به آیدی شخصی خودم اومد .)
8٫ ورزش و رقص و در حین آن تجسم خودم در مکانهای اهداف و بالیدن به وجود افتخار آفرین خودم.
9٫ و البته پیاده سازی بسته ثروت 3 و عشق و مودت تا آخر بهمن 96 (بعدش باید برگردم به بازار کار )
با سلام خدمت شما جناب طالع
برای من تجارب شما عالی بود.
و خوشحال شدم که با توجه به سابقه آشنایی شما با سایت استاد، محصولات رو تهیه کردهاید و استفاده میکنید.
شما میزان امید مرا افزایش دادید،
سپاسگزارم.
با سلام
درود بر شما که خیلی مدون و عالی نوشتید
ایشاا… در شادی و سلامتی و صحت و پیروزی و شاد کامی همیشگی باشید
عالی بود
دوست عزیزم سلام
گوش دادن به فایل های صوتی عبارت های تاکیدی بسیار به تغییر حساس و تغییر باورها کمک میکند
به شما تبریک میگم که ثروت 3 را تهیه کردید . منم به امید خدا میخوام ثروت 3 و2 و عزت نفس و عشق و مودت را تهیه کنم
من از ثروت 1 خیلی زیاد نتیجه گرفتم
سلام راضیه عزیز
ایده هاتون خیلی خوب بود و من استفاده کردم .منم همین روشها رو برای خوب نگه داشتن حسم استفاده میکنم و از ایده ی گذاشتن مشکل در صندوقچه ی ذهن خیلی خوشم اومد و به کار میگیرم.
ممنون که تجربتونو در اختیار همه گذاشتین.
این اولین باری هست ک من اینجا نظر مینویسم.همین یکبار هم یجورایی انگار بهم الهام شد ک بیام و بنویسم.امیدوارم بدردتون بخوره……
اولا از استاد تشکر میکنم بابت این فضای ک ایجاد کردن.هم این مسابقه و هم عقل کل ک میشه جواب خیلی از ابهامات رو از توش پیدا کرد.
و اما در مورد ورودی ها من این کارها رو انجام میدم:
1)اولین و مهم ترین کار من این بوده ک از دوماه پیش کلا خودمو از جامعه دور کردم(البته واسه ی مدت کوتاه)تا بتونم توی خلوت و تنهایی خودم روی باورهام کار کنم و مسیر پولسازی رو سریعتر طی کنم.اولش ک شروع کردم خیلی عذاب میکشیدم چون من بدجوری رفیق باز بودم(البته دوستای خوبی هم داشتم ولی خب هم فرکانس نبودیم)اما از روز بیستم به بعد تقریبا همه چیز عادی و لذت بخش شد و جوری شده ک الان واقعا دوس ندارم از این تنهایی و انزوا و ارامش بیرون بیام.(اینو هم بگم ک من از چند سال پیش ایده پولسازیمو داشتم .اگر این ایده نبود قطعا ارتباط با جامعه کمک بیشتری برای خلق ایده های جدید میکرد)دوست دارم مدام تاکید کنم ک این تنهایی چقد خوبه و ارامش بخش.اصلا از همینجا واسه همتون دعای تنها شدن با رویاهاتونو میکنم.??همیشه هم این جمله رو به عنوان ورودی ذهنم تکرار میکنم که:تفاوت زیادی است مابین کسی که تنها مانده و کسی ک تنهایی رو انتخاب کرده. این جمله به شدت بهم ارامش میده و مطمعنم میکنه ک ثمره ی این انزوا و تنهایی هوشمندانه بسیار بسیار فوق العاده خواهد بود.(راستی ی خاطره بگم.این موضوع اینقدر طولانی شده ک چند روز پیش چنتا از دوستام اومدن در خونه و کلی ابراز لطف کردن. چون من گوشیمو هم خاموش کردم و ازم خبری نداشتن،میگفتن ک ما روی دیوار خونتون دنبال پارچه مشکی میگشتیم و اومده بودیم به خانوادت تسلیت بگیم.فکر کردیم شاید بلایی سرت اومده باشه………خخخخخخ??.)
2)کار دیگه ای ک خیلی هم باهاش حال میکنم اینکه:من اهنگ های شاد و خاصی رو انتخاب کردم و همیشه گوش میدم و نکته اش اینجاست که هر وقت تو اون ترانه ها حرف از عشق و یار و …… میشه ، من فقط به اسکناس دلار فک میکنم.مثلا وقتی ارش رستمی توی ترانه اش میگه:((عاااااااشق شدددم من،دیوووونتم مممن،بزار بگم عزیزم به عشق تو اسیرم، ی وقت نگیری از من اون نگاه مهربونو و……))من فقط شکل اسکناس 100 دلای جلوی چشامه…..????????و کلی ترانه قشنگ دیگه.شماهم امتحان کنید
3)اومدم مقدار پولی رو ک میخوام تا چند سال اینده بدست بیارم رو حساب کردم ببینم چنتا چک پول پنجاه تومنی میشه.بعد اومدم ضخامت کلشو اندازه گیری کردم تا دقیقا بدونم حجم پولی ک میخوام چقدره و راحت تر بتونم باهاش ارتباط بگیرم و حسش کنم و حتی لمسش کنم.مثلا اگه بخوام چهار ردیف اسکناس بچینم تقریبا ی محیط 50 *20 رو اشغال میکنه ک من مدااااام این حجم پول رو تصور میکنم و با خودم میگم ک این مقدار پول واسه جهان فراوانی ها واقعا هیچی نیست….
4)شب موقع خواب ی فایل باورهای فراوانی اماده کردم ک میزارم بالا سرم و تا صبح هی ریپیت میشه.هر روز صبح ک از خواب پامیشم اول دفتر زیبای رویاهام رو ک از دیشب تو بغلم بوده رو باز میکنم و با لذت مرور میکنم ک من کی هستم و قراره کی بشم و اصلا چه رسالتی روی کره زمین دارم.بعدشم با احترام میبندمش و میزارمش کنار و میرم اول جلوی اینه و به خودم سلام میدم و میگم سلام ثروتنمد دوست داشتنی خودم صبحت بخیر باشه و… بعدشم میرم تو حیاط و با ماشینی ک الان دارم یکم حرف میزنم .بهش میگم ک معذرت میخوام ک باید چند وقت دیگه تو رو بفروشم اخه میخوام اون ماشین رویاهامو بخرم.اونم میگه فدا سرت??
5) چنتا جمله تاکیدی در مورد فراوانی و تخصصم اماده کردم ک هر روز با ی تسبیح روزی دوبار و هر جمله رو دویست بار با احساس تکرار کنم ک دیگه قشششششنگ عین سیمان بجسبه به ناخوداگاهم.
6)کار دیگه ای ک بازم کلی حال میکنم باهاش اینکه هفته ای یکبار با همون تسبیح میزنم از خونه بیرون و شروع میکنم قدم زدن و روی باورهام کار کردن و تو کوچه خیابون دنبال فراوانی گشتن.بااورتون نمیشه اگه بگم شب ک ساعت 12 از خونه میرم بیرون حدودا ساعت5و6 صبح برمیگردم.و اصلا این شش ساعت مداوم قدم زدن اوونقدر لذت بخش شده ک ناراحت میشم وقتی میبینم صبح شده و باید برگردم خونه(جالبه بهتون بگم دیگه جوری شده ک مکان دقیق تمام خونه های لوکس شهرمون رو بلدم و یکیشو ک خیلی دوسش دارم و کلی هر گرونه هر هفته میرم میبنم و تصورش میکنم ک ی روز منم همچین خونه ای دارم.حتی دیگه بجای رسیدم ک دقیقا میدونم ماشین مورد علاقه ام دقیقا دم در کدوم خونه ها پارکه و میرم میبینم….???
7)خوندن زندگی نامه افراد موفق و ثروتمند و نگه داری عکساشون توی گالری گوشی و لپ تاپم هم کلی لذت بخشه واسم.(همین چند روز پیش در مورد ایلان ماسک میخوندم…عجب اعجوبه ای هستش واقعا….)
8)اینم تو یادم نرفته در مورد فایل استاد بگم ک مثل همیشه بسیار دقیق و سنجیده بود.من واقعا هر وقت ک نگران رویاهام نیستم و به انرژی ک من و کیهان رو خلق کرده اعتماد میکنم و خیالم راحته اصلا به طرز عجیبی علامت ها و نشونه هایی از رویاهام جلوم ظاهر میشه.انگار ک سیستم میخواد به من ک بهم اعتماد کن و نگران نباش …..
9)من به شدت ادم سیاسی بودم و به طرز وحشتناکی هم اخبار رو دنبال میکردم چه شبکه های خبری داخلی و چه شبکه های مث BBC و …… من اصلا ی تحلیلگر سیاسی خبره شده بودم دیگه هرجا تریبون خالی میدیدم میرفتم حرف میزدم.اینطوری بگم بهتون ک شاید روزای بیکاریم روزی شش یا هشت وعده اخبار میدیدم.از جیک و پوک تمام سیاسیون هم خبر داشتم ولی به لطف خدا الان کلللا تلوزیون جمع کردم و ارامش خیلز بیشتری هم دارم
10)من هنوز نتونستم دوره های استاد رو تهیه کنم .واسه همین رو اوردم به کتاب های موفقیت.تا الان چندین جلد کتاب خوندم.روزانه بالای 12 ساعت مطالعه و نت برداری میکنم .چه در ضمینه موفقیت و چه تو ضمینه حرفه ای ک میخوام ازش پولسازی کنم.و همیشه هم ی خودکار قرمز کنار دستم هست ک سعی میکنم باورهای غلط کتاب هارو ک با دیدگاه و فرکانس خانواده خودمون هماهنگ نیست رو،روش ی خط قرمز بکشم .گاهی اوقات هم کلا اون صفحه از کتابو پاره میکنم میندازم سطل زباله…..(بنده خدا اون نویسنده???????)
در اخر هم بگم من تمام سعی اینکه در ارامش کامل قوانین رو یاد بگیرم و از لحظات حال زندگیم لذت ببرم.از خدای خودم هم سپاسگزارم ک منو با یکی از دستان پر توان خودش استاد عزیز اشنا کرد….
خلاصه اینجا هم مث بقیه امن ک امانه و همه چیز بر وفق مراده…..
براتون بهترین ها رو ارزو میکنم
ای وای ببخشید یادم رفت اولش سلام کنم???????
سلام دوستای خوب و هم فرکانسی خودم
.
.
.
.
انرژی خیر و برکت و خوبی و شادی نگهدار همتون باشه
سید عزیز سلام افرین به شما که اهنگ های شاد گوش میدین
موفق باشید
سلام به همه ی دوستان و گروه بی نظیر استاد عباس منش،در آخرین لحظات به خودم گفتم حیف است که راهکارهای آفرینش زندگی آرام و شادم را با هم فرکانسی هایم به اشتراک نگذارم. یکی از روشهای رسیدن من به احساس خوب گوش دادن به آموزه های قانون آفرینش و تمرین آنهاست.صبحم را با سلام به خدای مهربان و کاینات و شکر گذاری شروع میکنم. یه سناریوی کوتاه مینویسم تا خواسته های روزمره ام را به بهترین وجه دریافت کنم. چند دقیقه رویاهای دور و نزدیکم را تجسم میکنم. دنبال نشانه ها میگردم. خیلی از گفته های استاد در بحث فرکانس برایم تجربه و اثبات میشود.روبروی آینه چند جمله ی تاکیدی و پیام مثبت به خودم میدهم. احساسم را مثل یک اسب تجسم کرده ام که به محض رفتن به سوی بد شدن افسارش را میکشم و میگویم کجا ؟چه خبر؟ دوباره رم کردی و خیلی راحت به حالت خوب برمیگردم. در حین سخن راندن مراقبم که با کلامم گناه نکنم و میثاقم را به یاد می آورم. از قضاوت کردن دیگران دست کشیده ام. دلسوزی را کنار گذاشته ام و همه چیز را تحت کنترل سیستم جهان هستی می بینم.خودم را لایق بهترین ها می دانم و مطمین هستم در زمان و مکان مناسب رسیدن به خواسته هایم هستم. همه ی نگرانی هایم را به خدا سپرده ام و سعی میکنم همه ی آرزوهایم را حاضر و آماده ببینم که فقط نیازمند گام های آینده من هستند. حضور خدا را دروجودم دریافته ام. نماز و عبادتم خالص تر و تمرکزم بیشتر شده است. در پایان میخواهم بگویم تزکیه ی درون و دوری از گناه و ایمان به منبع انرژی و شناخت خداوند به صفات مبارکش (رحمان، رحیم،اکبر ،کریم،وهاب،رزاق،سبحان و…)نیرومندترین فرکانس مثبت را برایمان رقم خواهد زد. به امید روزی که همه ی دوستان به آرزوهایشان برسندو همچون استاد عباس منش به خلق خیر برسانند.
با سلام و خدا قوت به همه دوستان هم فرکانسی
در مورد باور و کنترل ذهن ، من حدود ۲ تیرماه چهارشنبه بود یه تلفن از طرف برادر شد و اتفاق مهمی بود که باید می گفت که پدرم حالش خوب نیست باید ببریم بیمارستان ، منم با خودسردی کامل برای فردا که پنجشنبه بود وقت دکتر هماهنگ کردم و برای عصر روز پنجشنبه بردمش دکتر ، چون من هر وقت با پدرم بودم در مورد چیز های خوب و مثبت صحبت می کردم باهاش و خیلی تاثیر داشت دکتر بعد از معاینه گفت پدر جان چیزیت نیست فکر و خیالت زیاد می کنی و بازم با نگاه مثبت به سمت پدرم ، یه لبخند زدم و در همون لحظه شاید بگم ۵۰% پدرم حالش خوب شد .( تاثیر مثبت دادن به مریض تلقین کردن) دو روز بعد دوباره پدرم رو به بیمارستان قلب بردم تا یه چکاب بدم رفتم و بستری شدن پدر من ۱۰ دقیقه طول نکشید روز شنبه یه نوار قلب گرفتم و با تشخیص که یه کم مورد داره بستری شد چون هر لحظه افکارم مشغول مثبت اندیشی بود به روی خود نیاوردم و به پدرم گفتم که یکی دو روزه سلامت برمی گردیم خونه . خلاصه ۴ روز تو بیمارستان قلب بستری شد و عمو من که یه سال قبل همون بیمارستان بستری شده بود با تعجب تلفنی گقت من برای بستری شدنم دوروز زمان برد تو چطوری بستری شدی ( باور من همیشه این هست که کارهای من به راحتی و مثل آب خوردن حل میشه ) در بیمارستان یه تابلو زده بودن ملاقات مطلقاً ممنون ولی من و مادرم مثل اینکه کل بیمارستان آشنای من هستن به راحتی هر وقت دلمون می خواست می رفتیم و زود هم برمی گشتیم در هر صورت بیمارستان هم تموم شد و الان حدود ۲۰ روز پدرم خونه ماست و از لحاظ روحیه ۱۰۰ شده و از قبل هم یاد آور شده بودم که اخبار نگاه نکنه و خدا رو شکر می کنم به راحتی پذیرفت و الان حدودا ۲ ماه هست پدرم اخبار نگاه نمی کنه( سن پدرم ۶۶ سال) قبلاً همیشه افسرده و خسته بود ولی الان خیلی شاداب هستش از هر لحاظ بگی خیلی بهتره شده ، این رو مدیون اولاً خدای مهربانم که من رو هدایت کرد به سمت سایت استاد عباس منش و خیلی ازشون سپاسگزارم و بی نهایت شاد و خوشحالم که می توانم به راحتی همه چیز رو تغییر بدم با کنترل ذهن و باور های درست –
دوستان من ۳ سال هست قانون راز رو می دونستم ولی سال ۱۴۰۰ با کمک خدای بزرگ و مهربانم و هدایت سایت استاد عباس منش خیلی خیلی بهتر و راحت تر به کار های روزمره و با خودسردی تمام و صبر و حوصله زیاد که نصیبم شده و گوش کردن به فایل های استاد و با خوندن دیدگاهای دوستان هم فرکانسی خیلی زندگیم تغییر کرد همیشه سوار تاکسی میشم با راننده های که از راز می دونن و مثبت هستن همسفر میشم این خودش یه نشانه هست از طرف خدا – بعد قبلاً خیلی منتظر تاکسی می شدم ولی الان اصلا.
به امید باورهای درست = زندگی عالی و شاد
خدایا بی نهایت سپاسگزارم از اینکه هدایت م کردی به سمت سایت عباس منش
بی نهایت سپاسگزارم از مطالب سایت خانم شایسته عزیز اماده می کنن تا همه هم فرکانسی های عزیز استفاده کنن
بی نهایت سپاسگرازم از خودت که این جرئت رو داشتم تا روی خودم کار کنم
بی نهایت سپاسگرازم از کائنات که زیبا و شگفتی جهان رو به همه نشون میده
….. با تشکر از شما دوستان هم فرکانسی