پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    داود زارعی گفته:
    مدت عضویت: 4098 روز

    سلام

    در جواب به پاسخ این سوال به نظر من بهترین راه برای رسیدن به احساس خوب توجه کردن به خواسته هاست…

    به عنوان مثال اگر موضوعی باعث نگرانی یا ترس ما شده با تغییر نگرش خودمون به اون موضوع احساسمون رو بهتر کنیم و با توجه کردن به تضاد اون اتفاق احساسمون بهتر بشه که این موضوع دقیقا وضوح از طریق تضاد هست..

    اما در بعضی شرایط شدت یک موضوع به ظاهر ناراحت کننده به حدی بالاست که افراد نمیتونن در اون شرایط با تغییر نگرش خودشون به احساس بهتری برسند که در این شرایط بهترین کار اینه که به موضوعات دیگه ای توجه کنیم مثل: ریبایی درختان، هوای خوب، کسانی که دوستشان داریم، و از این زیباییها با دیگران صحبت کنیم اینجوری ورودیهای مناسبی به ذهن خود میدیم و به خواسته های خود توجه کردیم و هم با توجه کردن به مسائل دیگه از قانون رهایی استفاده کردیم و من به جرات میگم قانون رهایی عالی جواب میده و به دوستان توصیه میکنم در این شرایط همیشه لیستی از علاقه ها و آرزوهای دوست داشتنی خودشون رو به همراه داشتند که با نگاه کردن به اونها توجهشون به خواسته ها میره و به احساس بهتری میرسند اونوقت بطور معجزه آسایی شرایط برمیگرده بدون اینکه ما کار خاصی بکنیم فقط با کنترل کانون توجه و رسیدن به سطح احساسی خوب می رسیم.

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    E2 گفته:
    مدت عضویت: 3183 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و گروه تحقیقاتی

    از زمانی که تصمیم گرفتم روی باورهایم کار کنم و ورودی های ذهنمو کنترل کنم بخشی از تجربه هایم را میخواهم بگویم ؛

    تقریبا حدود یک سال میگذرد که با سایت گروه تحقیقاتی عباس منش آشنا شده ام اوایل فقط گوش میدادم به فایل ها و نتوانسته بودم خوب درک کنم برای همین زیاد پیگیر نبودم تا اینکه یه شب که خیلی حالم خوب نبود با خودم گفتم ، عماد اینجوری هیچ فایده ای ندارد فقط حرف میزنی عمل نمیکنی ؛ با خودم گفتم آخه چجوری واز کجا شروع کنم ؟ اومدمو تو سایت و سوال کردم که چیکار کنم و … . قبل از اینکه به جوابم برسم یه چیزی درونم میگفت برو از اول هر چی گوش کردی و نظر خوندی دوباره مجدد شروع کن و اینکارو کردم به مدت یک هفته شبانه روز حدود هفتاد هشتاد تا برگه آچار کامل مطالب نوشتم هم از فایل های صوتی و نظرات …..

    با این کار به جوابم رسیدم و بعد شروع کردم به عمل کردن ………

    وقتی شروع کردم به تغییر باورهام و سعی کردم ورودی های ذهنمو کنترل کردن نتایج آروم آروم نغیر کرد …..

    من از دوران نوجوانی عاشق بازیگری بودم و حتی زمانی که یازده دوازده ساله بودم رفتم اما نتیجه نگرفتم . چون من از کودکی بخاطر اینکه ترسیده بودم لکنت زبان شدید گرفته بودم جوری که نمیتوانستم صحبت کنم همه مسخره ام میکردن این باعث شد من در جمع ها صحبت نکنم و …. و رفته رفته اعتماد به نفسم کمتر شد و یه ادم تنها شده بودم ….

    من الان بیست و پنج سال دارم و اینها چیزایی بود که مرا محدود کرده مثل هزینه های کلاس و لکنت زبان و ….

    تا الان که تصمیم گرفتم هیچ چیز محدودم نکند با تغییر باورهام و کنترل ورودی های ذهنم …. رفتم سراغش چند وقتی بود به همه جا سر زدم برای کلاس و شمارمو بهشون دادم بعد از مدتی تماس گرفتن ولی یه چیز بگم هنوز ترس تو وجودم بود . ولی قبل از اینکه برم برای خودم باور ساخته بودم و مدام با صدای خودم که ضبط کرده بودم . مثال من صدای بسیار خوبی دارم

    بعد از تماس من رفتم و شروع کردم …. جالب اینجاست که برای اولین بار که من روی استیج رفتم خجالتی که سالیان سال داشتم از بین رفته بود و جالب ترش اینجاست که تو تمرین های بعدیم که داشتم اجرا میکردم صدای حاضرین در سالن و میشنیدم که با هم صحبت میکردن میگفتن ، خیلی صدای قشنگی داره . تن صداش خیلی خوبه و جالب ترش اینجاست که با باور ساختن خودم دیگر لکنت زبانی هم سراغ من نیامد نود و نه درصد لکنت زبونم از بین رفته … خدایاااااا سپاسگذارم خدایا شکرت …. استاد عزیزم ممنونم ممنونم

    استاد و دوستان عزیزم . صحبت های من خیلی زیاده و این فقط یک مورد است که نوشتم . حرف برای گفتن زیاد دارم از اتفاقات خوبی که برایم افتاده است احساس میکنم تازه متولد شده ام چون سالیان سال درونم غوغا بود بخاطر که نمیتونستم حرف بزنم . احساس میکنم تازه متولد شده ام چون میتوانم الان در جمع ها صحبت کنم جوری که تمام کسایی که منو میشناختن بارها بهم گفتن خیلی عوض شدی چیکار کردی . خدایا اشکان چشمانم گواه سپاسگذاریم هستش ولی بازم میگم خدایا شکرت خدایا هزاران بار شکرت . استاد عزیزم خیلی متشکرم ازتون . یه چیزی را خوب میدانم همان خدایی که به من زبان جدید هدیه کرد قطعا هر آنچه را که بخواهم به من خواهد داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    اسماعیل شاکری گفته:
    مدت عضویت: 2985 روز

    من دو نکته رو فراموش کردم بگم

    اول اینکه تمام کلمات که بار انرژی منفی داره را از تو واژگان لقاتتون حذف کنین . خیلی عالی هست مثلا به جای ” خسته نباشید” بگید “خدا قوت” با این کار اقتدار کلام رو در جهت مثبت استفاده میکنیم انجام بدین عالی هست.

    دوم تا یه مورد نا خواسته پیش میاد برام این عبارت تاکیدی خیلی بهم انرژی میده”من در احاطه نور خدا هستم که هیچ چیز منفی نمیتواتند در آن رسوخ کن . من در نور خدا گام بر میدارم و اهریمنان ترس به نیستی ازلی خود باز میگردند . هیچ چیز نمیتواند با خیر و صلاحم بستیزد”

    این عبارت را با لح و قدرت میخورنم انگار خدای مهربون من رو در یه گوی بزرگ از نور سفید قرار داده خیلی باحال و انرژی بخش هست گفتم بگم دوستان استفاده کنن و انرژی بگیرن

    خدا قوت هم بگم به عزیزان و تیم قدرتمند عباس منش که همیشه پیشت صحنه فعالیت میکنن و هیچ اسم و نامی نداریم ازشون و توجه نمیکنیم که این عزیزان خیلی وقت میگذارن به یاری خدا شما دوستان هم به مسیر های عالی و عالی تر هدایت بشین و ایمان خیلی قوی هم به خدا و هم قوانین کائنات براتون از خدای مهربان خواستارم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  4. -
    مهدی اعلائی گفته:
    مدت عضویت: 1691 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و همه دوستان عزیز

    ما هر لحظه در حال تبادل با محیط اطرافمون هستیم و خواسته یا ناخواسته از محیط تاثیر میگیریم.

    پس حالا که این آگاهی رو داریم میتونیم اولا دور و بر خودمون رو از افراد و موقعیتهای مناسب پر کنیم و تاثیر مثبت بگیریم و دوما منابع ورودی نامناسب رو تا جای ممکن حذف کنیم.

    کارهایی که من برای کنترل ذهن و کنترل ورودی هام انجام میدم اینهاست

    ●تمام کانالهای تلوزیون رو حذف کردم بحز چند کانال که طبیعت و سفر به جاهای دیدنی رو نمایش میدن

    ●در شبکه های اجتماعی تمام پیج های مخرب رو حذف کردم و روزانه خودبخود فقط تصاویر خواسته هامو میبینم و اگر پیجی پست نامناسبی بزاره سریعا حذفش میکنم.

    ●فایل های استاد رو روزانه گوش میدم و حتما هر روز یک یا چند فایل رو تکرار میکنم و دربارش فکر میکنم.

    ●محیط زندگیم رو محیطی آرام و دلپذیر کردم که در اون مطالعه میکنم یا موسیقی ملایم گوش میدم.

    ●اگر با افرادی برخورد کنم که شروع به گلایه میکنن یا بحث رو عوض میکنم یا محلو به بهانه ای ترک میکنم.

    ●از شنیدن اخبار به هر شکلی دوری میکنم.

    ●دفترچه های یادداشت شخصیمو مرور میکنم و درباره خواسته هام فکر میکنم و…

    نظرات شماروهم میخونم و یادمیگیرم 🙏🙏⚘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    الیناز گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    سلامم

    نمیدونید چقدر با خوشحالی فراوون دارم این کامنت رو تایپ میکنم

    همین الان به یکی از خواسته هام رسیدم

    من دانشگاه دولتی قبول شدم ولی پدرم اجازه نمیداد که اون دانشگاه برم و میگفت نمیخواد بری و مخالفت خیلی شدید میکرد

    ولی من خیلی دوست داشتم برم دانشگاه و تجربه دانشگاهو داشته باشم

    خلاصه که بابام لج و لجبازی و داد و بیداد که نمیزارم بری منم اولش باهاش بحث میکردم ولی بعدش دیگه هیچی نمیگفتم و با خودم میگفتم تو روی باورهات کار کن خودش میاد میگه برو دانشگاه

    این وسطا خیلی ذهنم میرفت رو ناخواسته ها که اگه نشه چی میشه و من مطمئنم بابام نمیزاره

    ولی من همش ذهنمو کنترل میکردم و جملات تاکیدی میگفتم

    جملات تاکیدی که همش میگفتم:

    پدر من هیچ‌ قدرتی نداره و تنها قدرت این جهان رب هست

    +تنها قدرت جهان رب هست و اگه با خدا یکی باشم هیچ چیزی حتی پدرم در زندگی من تاثیری نداره

    یا میگفتم این موضوع که بابام اجازه نمیده برم دانشگاه رو باور نکن

    حالا این وسطا کلی همش نجوا میومد که ناامیدم کنه ولی من هی جملاتو تاکید میکردم و خیلی به ارامش میرسیدم( خلاصه خیلی هم اسون نبود کنترل ذهن ولی به قول استاد وقتی کنترل ذهن رو به هر قیمتی انجام میدی اتفاقات خوب میفته)

    خلاصه امشب بابام به یکی از دوستاش که استاد دانشگاه بود زنگ زد و در مورد رشته و دانشگاهی که قبول شدم پرسید و اون فرد هم خیلی خوب گفت طوریکه پدرم راضی شد و اجازه داد برم دانشگاه

    و مطینم این فرد دستی ازدستان خداوند بوده برای اینکه زمینه رو فراهم کنه که بابام راضی شه برم دانشگاه

    و میدونید این اتفاقات در چند روز اتفاق افتاد؟!جمعه نتایج اومد و پدرم فهمید و خیلی مخالفت شدید داشت و نمیذاشت و امروز دوشنبه هست و پدرم راضی شد یعنی یک هفته هم طول نکشید تا با این کنترل ذهن به این خواسته ام رسیدم

    خیلی خوشحالم

    من تازه قوانین رو دارم درک میکنم و این اغاز راهمه و خوشحالم که در این مرحله تونستم‌ از پس استقلالم برای رفتن به دانشگاه و رفتن به یک شهر دیگه بر بیام

    قوانین جواب میده دوستان باور کنید

    کنترل ذهن مهمترین موضوعه

    خدا پناهتون باشه

    1402/9/17

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1129 روز

      سلام دوست خوبم

      مرسی بابت تجربه ای که باهامون به اشتراک گذاشتی و باعث تقویت ایمانمون شدی

      تحسینت میکنم بابت توانایی کنترل ذهنت و این توانایی می‌تونه هزاران بار و بی انتها بهتر و بهتر بشه و این نکته که هیچ‌کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره به غیر از فرکانسام و باورهای خودم و این یعنی توحید واقعی و کل داستان همینه و سپاس گزارم بابت اینکه نوشتی و یادآور شدی .الهی

      لحظاتت سرشار از آرامش باشه و کلی تجربه های فوق العاده شیرین داشته باشی در ورود به مسیر ناشناخته ها .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      معصومه گفته:
      مدت عضویت: 1138 روز

      سلام عزیزم تبریک میگم عزیزم

      بابت قبولی دانشگاه و رسیدن به هدفت و از همه مهمتر بهت تبریک میگم که چقدر زیبا تونستی کنترل ذهن انجام بدی و به نتایج دلخواه که همون خواسته قلبیت بوده برسی

      دختر خوب لذت بردم از نحوه کنترل ذهنت مرسی که این اتفاق را با ما به اشتراک گذاشتی

      امیدوارم همیشه در همه حال موفق و پیروز باشی و در پناه خدای مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3843 روز

    به نام خدای عاشق و همیشه حاضر

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان گلم که در این خانواده جمع شدیم و به رشد هم کمک میکنیم.

    جواب سوال اول:

    برای کنترل ورودی های ذهنم مدتی چند ماهه بعد از آشنایی ام با قوانین، استاد در فایل تغییر سخت گفتن که خودتون رو در محیط ایزوله قرار دهید. و من هم مطابق حرف ایشون، این کار را کردم. با تمام دوستان خودم کات کردم. با تمام اقوام و آشنا به طور کلی قطع رابطه کردم. تمام سال را با برادرم و دوست همفکری که داشتم سپری کردم. چون در زمان کنکور هم بود کسی زیاد تحویلم نمیگرفت و بهم زنگ نمیزد از اقوام و این خیلی به این روند کمک کرد. اصلا در هیچ مجلسی، چه عزا و چه عروسی شرکت نمیکردم و فقط روی خودم کار میکردم. این روند موجب شد که در اوایل بتونم خوب روی خودم کار کنم و در این مسیر بمانم..

    این روند یک سال دیگه هم ادامه دادم و حال که در سال سوم از آشنایی هم با استاد هستم روابطم کمی گسترش پیدا کرده و آن هم با دوستان همفکر…

    کسانی هم که با من همفکر نیستن خیلی کم پیش میاد حرف و باوری متضاد رو بگن و اغلب صحبت هاشون حول موادی هست که دوست دارم. اگر هم نباشه بحث را عوض میکنم با طرح یک سوال و محیط کلا منفی باشه، محیط را به راحتی ترک میکنم. همیشه، با هنسفری در حال گوش دادن به باورهای مثبت هستم و صدای اخبار را خیلی کم متوجه میشوم.

    فکر میکنم خیلی مدارم تغییر کرده چونکه زمانی که آهنگ منفی یا خبر منفی را میشنوم اصلا آنرا درک نمیکنم و به صورت هجاهایی میشنوم

    فکر میکنم باید هر کس، خودش را مدتی 1 ساله تا دوساله در محیطی ایزوله قراردهد و بشدت مراقب ورودی های خود باشد.

    بعد از آن هم در جامعه و هر جا در محیط هایی با باورهای اشتباه حضور نیابد و یا اگر به اجبار در محیطی منفی قرار میگیرد بحث را به موضوعی بهتر عوض کند.

    این تجربه ام از کنترل ورودی ها هست که فکر میکنم عالی عمل کرده ام.

    تکنیکم برای تغییر باورها و بودن در احساس خوب همیشگی :

    1_ رسیدن به احساس خوب بصورت پله کانی هنگام برخورد به تضاد

    2_بودن در لحظه حال

    3_ تکنیک 100 مرتبه ای فایلها

    1_ رسیدن به احساس خوب بصورت پله کانی هنگام برخورد به تضاد

    این تکنیک همیشه برام جواب مثبت داده.و تنها تکنیکی هست که همیشه از آن استفاده برده‌ام و میبرم. ایمان دارم، از طریق این تکنیک میشه، در دل جهنم احساس خوب را در خود ایجاد کنیم. احساس خوب دایمی و همیشگی.

    هر بار بابرخورد به تضاد کوچک و بزرگ در زندگی‌ام از این تکنیک چه به صورت ذهنی و چه بصورت نوشتاری استفاده میکنم.

    در مرحله اول جایگاه احساسی‌ام را مشخص میکنم. با پروراندن فکر مقاوت زایی که داشته ام.

    بعد در ذهنم به دنبال فکری کمی بهتر میگردم و با تمرکز بر آن کمی احساسم را خوبتر میکند.

    این روند را تا جایی پیش میبرم تا به احساس شکرگزاری برسم. در زمانی که به احساس و افکار مربوط به شکر گزاری میرسم بارش افکار مثبت و نعمتها به ذهنم خطور میکند. این در صورتی هست که قبل از آن انگار هیچ نعمتی در آن موقعیت وجود نداشت.

    زمانی که در احساسات خیلی بد باشیم مثل افسردگی و عصبانیت خیلی سخت هست که به یک بارگی به احساس شکرگزاری برسیم. در بیشتر مواقع جواب نمیدهد. ولی با این تکنیک میشه در هر احساسی احساس بهتر و بهتر را در خود ایجاد کرد. هر بار افکار مثبتی در سر می‌پرورانم، افکاری کمی بهتر و مثبت‌تر به ذهنم خطور میکند که احساسم را بهتر میکند.

    از زمانی که بااین تکنیک آشنا شدم، مدت زمانی که در احساس بد باشم اغلب کم تر از یک ساعت و به ندرت به یک روز میرسد.

    با این تکنیک من همیشه در احساس خوب هستم. حس میکنم که واقعا بنابه مفهوم خارپشتی، مثل یک خارپشت عمل کرده ام و این تکنیک را فوق العاده عالی انجام میدهم.

    از نتایج آنی آن میتونم به بهبودی ام روی تخت بیمارستان به صورت کاملا معجزه وار بگویم. و بهبود روابط عاطفی و گرفتن الهاماتی که بعد از رسیدن به احساس خوب بهم الهام شده و مدارم را به کلی تغییر داده است. اشاره کنم. و نتایج بلند مدت آن، احساس رشد همیشگی و پایداری که هر هفته و هر ماه احساس میکنم.

    2_ بودن در لحظه حال:

    با شکرگزاری در باره نعمت هایی که اکنون دارم هر روز احساس فوق العاده ای بدست می‌آورم.. هر روز حداقل یک ساعت نعمت هایم را مینویسم و به شکرگزاری اختصاص میدهم. و در بقیه روز نیز سعی میکنم بابت نعمت های قشنگ زندگی ام شکر گزار خداوند باشم. به صورت کلامی و ذهنی

    همچنین، سعی میکنم زمان هایی را در روز بگذارم برای اینکه به گذشته و آینده فکر نکنم. و حداقل نیم ساعت در مراقبه سر میکنم. گاها در هنگام مراقبه زمزمه ای از باورهایی که دوست دارم را در گوشم میگذارم و مراقبه میکنم که نتایج آن فوق العاده بوده هست.

    3_ ورودی های مناسب به ذهنم.

    با گوش دادن به فایل های رایگان و دوره ها، کتاب های صوتی تاثیر گزار هر روز ورودی های مناسبی به ذهنم میدهم و گاها مطالعه هم میکنم.

    به این طریق با تغییر باورهایم احساس خوب را در خودم ایجاد میکنم…

    اخیراً برای تغییر هر باور تمرکز میگذارم و صدبار به یک فایل گوش میدم.

    بطور مثال زمانی که میخواستم باورهای فایل چهارم عزت نفس را در خودم ایجاد کنم. بهم الهام شد که صدبار به این فایل گوش بدهم. سه هفته وقت گذاشتم هفته ای حدودا 30 بار به این فایل گوش دادم.. به 90 بار نرسید، نتایج آرام آرام وارد زندگی ام شد و روز به روز ملموس تر شد. کارهایی کردم که قبلا نمیکردم.

    قدم هایی برداشتم که قبلا میترسیدم.

    شروع به الگو برداری از افراد موفق کردم و به خودباوری بیشتری رسیدم..

    بعد دیدن نتایج،این شیوه تغییر باور، تصمیم گرفتم بعد از اینکه پاشنه آشیلم را پیدا کردم و باور مورد نیاز را پیدا کردم به همین طریق آنها را تغییر دهم. اکنون در حال کار کردن روی باورهای فایل شش هدف گزاری هستم و نتایج آن تا به حال فوق العاده بوده است. در این باره باید اضاف کنم که اغلب ضمیر ناخودآگاه خودم را درگیر فایل ها میکنم و توجه خودآگاهم روی فعالیت دیگه ای هست.

    تجسم و صحبت کردن در مورد اهداف نیز جزو موارد اصلی زندگی ام هست.. و از جملات تاکیدی مثبت، آن هم به صورت تمرکزی دارم نتایج خیلی بزرگی میگیرم.

    در ضمن بگویم من دوره های هدف گزاری و عزت نفس را با دریافت ایده ای الهامی تهیه کردم تا به حال صدها برابر هزینه ای که کردم برام سود داشته از همه جهات. به جرعت میگویم بیش از هزار ساعت به این دو دوره گوش داده ام. بعد از یک سال و خورده ای که دارم به آنها گوش می‌دهم باز هم چیزهای تازه ای از آنها متوجه میشوم.

    سپاس از اینکه وقت گذاشتید، و مطالعه کردید امیدوارم براتون مفید بوده باشه???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    مصطفی رسول زاده گفته:
    مدت عضویت: 2824 روز

    دوستان سلام

    سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد

    گوهری کز صدف کُوْن و مکان بیرون است طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می کرد

    بی‌دلی، در همه احوال، خدا با او بود او نمی‌دیدش و از دور «خدایا» می‌کرد

    این دومین پیام من است.

    جهان بیرون بازتابی از درونیات ماست و هر آنچه که برای ما روی می دهد و در اطراف ما روی می دهد همگی نشان از حاات و روحیات درونی ما هستند. تمامی کتاب راز و تمامی قوانین و اصول موفقیتی که تا به حال خوانده ام و یا شنیده ام همگی حول همین محور هستند که به هر آنچه توجه کنی….. همان را وارد زندگی خود می کنی.

    پس قبل از هر چیز مهم آنست که بدانیم به چه چیزی توجه میکنیم و بتوانیم در هر زمان و مکانی زاویه دید خودمان را مطابق با خواسته هایمان هماهنگ و همسو کنیم.

    و اما چگونه ؟؟؟

    قبل از توضیح دادن این مطلب یه مختصر توضیح اضافی بدم.

    دوستان همه افرادی دارند این موضضوع را می خوانند در یکی از این دو مدار هستند: یا قبلا به موفقیت های بسیاری دست یافته اند (هر چند کوچک یا بزرگ) و از این قوانین تایجی کسب کرده اند. و یا افرادی هستند که در شرایطی نابه دلخواه خود هستند و تا حال نتایج چشمگیری از این قوانین نگرفته اند. بر حسب اینکه جزو کدام دسته باشید احتمالا تمریناتی هم که توضیح می دهم، برای بعضی تان خوشایندو عالی خواهد بود و برای بعضی دیگر شاید سخت و کمی مشکل.

    به هر حال.

    راههای کنترل ورودی های ذهن:

    1- شکرگذاری:

    شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند.

    شکرگذاری در همه حال و در همه زمان و در همه مکان جزو یکی از ابتدائی ترین و اصلی ترین راه کارهای رسیدن به خواسته هاست. حال چه شکرگذار نعمتهای باشیم که الان داریم و یا چه شکرگذار نعمتهایی باشیم که در آینده خواهیم داشت. این شکرگذاری هم به چندین طریق انجام پذیره. گفنتگوی درونی……. نوشتن نعمتهای خداوندی ویا حتی نوشتن خواسته ها و توانایی ها و دانسته ها و استعدادهایی که داریم……… احوال عزیزان را پرسیدن و جویای حال آنهایی باشیم که خواهان احوال پرسی ما هستند (پدر و مادر پیری که دیر به دیر می بینیمشان….. دوستی که مدتهاست بیخبیرم…) البته جویای حال شدن تا آنجا پیش برود که لذت همصحبتی دارد و منفی نگری نباشد.

    2- حال خوش

    زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن گردشـــی در کوچــه باغ راز کن

    هر که عشقش در تماشا نقش بست عینک بد بینی خود را شکسـت

    زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست زندگی باغ تماشـــای خداســت

    حال من، در شهر احسـاسم گم است حال من، عشق تمام مردم است

    زنـدگـی یــعنـی همیـن پــروازهـا صبـح هـا، لبـخند هـا، آوازهـا

    گـر تـــو را نــور یـقیــن پیـدا شود می تواند زشــت هم زیبا شــود

    داشتن حال خوش و احساس لذت می تواند سرچشمه رسیدن به تمامی خواسته ها باشد. حال این حال خوش به خاطر اشتیاقی باشد که در درونمان است و می خواهیم به خواسته هایمان برسیم و یا به خاطر لذتی است که از همراهی خداوند با ماست.

    به راستی که یکی از مهمترین فاکتورهایی که در رسیدن به خواسته ها ما را کمک می کند همین داشتن احساس شعف و شادی درونی ست و برای شاد بودن هم همین بس که من آفریدگاری همچون خداوند مهربان دارم و بس.

    3- تمرکز و توجه به خواسته ها

    در طول روز و به هر تعداد دفعه که ممکن است ومی توانید بر خواسته هایتان تمرکز کنید و یادآوری کنید شمایی که اشرف مخلوقات هستید، چه خواسته ای دارید و می خواهید چه گسترشی در کل کائنات پدید آورید. هر زمان که به اهداف و برنامه ها و خواسته هایمان توجه میکنیم به نوعی هم از ورود داده ها و اطلاعات منفی و ناخواسته جلوگیری می کنیم و هم بر خواسته هایمان بیشتر تأکید می کنیم. این توجه کردن و تمرکز کردن هم می تواند به صورت شنیدن فایل صوتی اهداف و خواسته هایمان باشد …….. و یا صحبت کردن در مورد آنها…….. و یا سرچ کردن اینترنتی و جدا کردن عکسهای دلخواه در مرود خواسته هایمان و تکمیل روزانه صندوق جادویی خواسته هایمان…….. و یا هر چیزی که باعث توجه و تمرکز کردن ما بر اهدافمان بشود.

    4- استفاده از جملات تأکیدی و مثبت و انگیزه بخش

    همگی موبایل داریم و حداقل می توانیم با گوشی همراه خود تعدادی عکس از مناظر زیبای مورد علاقه خود و یا دوستان و آشنایان و یا وقایع مورد دلخواه خود را با هم ترکیب کرده و به کمک آهنگهای مورد علاقه خود و البته با کمی خلاقیت و کمی وقت ترکیبی از جملات انگیزه بخش و آهنگ های بوجود آورنده احساس شعف و شادی (برای من که کرد هستم آهنگهای شاد عروسی کردی) کلیپ های انگیزه بخش درست کنیم و در هر زمان و مکانی که دوست داشیم به آنها گوش دهیم.

    5- تکرار و تکرار عادات و رفتارهای مثبتی که در راستای رسیدن به اهداف ما باشند.

    خیلی ساده و راحت هر کار و عملی که بتواند ما را به اهدافمان نزدیک و نزدیک تر کند را در طول روز بارها و بارها تکرار کنیم.

    6- مدیتیشن (اصلاح فنی) و آرامش پیدا کردن در گوشه ای خلوت (اجرای ساده و عامیانه آن)

    کافیه در طول شبانه روز در صورت امکان دوبار (یکی شب و یک بار هم روز) تنها به مدت 15 دقیقه سکوت کامل کنیم و فقط و فقط بر نفس کشیدنهایمان تمرکز داشته باشیم. بدون هیچ فکری….. خلأ کامل ……………. خیلی راحت و آسوده خاطر……

    (انجامش واسه کسانی که الان خیلی مشکل دارند و تازه می خوان راه بیافتن کمی سخته و جواب دهیش هم در عوض عالیتره)

    7- داشتن دفترچه نکات مثبت زندگی

    همیشه تو کل فامیل منو با ویژگی میشناختن که همیشه دفتر و خودکار همراهم هست و الانم دارم. برای هر اتفاقی که توی زندگیم رخ میده یک صفحه جداگانه در نظر میگیرم و شروع می کنم به نوشتن. واقعیتش نه نوشتن الکی و زورکی ……….. در مورد ناخواسته ها اینطور می نویسم که این اتفاق برایم رخ داد هر چند که من این را نمی خواستم. خواسته واقعی من اینه (مثلاً هرچی…) بعد شروع می کردم به نوشتن در مورد خواسته دلخواه من و فرض بر این میزاشتم الان به این خواسته رسیدم ….. حالا چه حسی دارم؟

    در مورد خواسته ها نیز بیشتر شکرگذاری بود و بیان احساسات شور و شعف و اشتیاقی که داشتم.

    8- مورد هشتم که شاید جزء اصلی ترین قانونهای رسیدن به خواسته ها نیز باشه؛ یادآوری نعمتهای بی پایان خداوند مهربان و بخشنده ست که هرگز و هرگز تمامی ندارند.

    باور به فراوانی باعث کاهش استرس، فشار روانی، عجله، ترس، از بین برنده دلهره و در واقع آرامش دهنده واقعی و درونی ماست. هر مشکلی پیش بیاد و هر اتفاقی به هر دلیلی هم که رخ بدهد ==== نعمتهای الهی بی پایانند و من نیز از این نعمتها هر آنچه را که بخواهم می توانم بردارم. پس شکر

    9- احساس لیاقت کردن و عزت نفس داشتن

    در دنیایی با نعمتهای بیشمار و بی پایانی که هستیم و هر آنچه که بخواهیم به ما داده می شود…… پس خود را دست کم نگیرید و بهترین ها را از خداوند بخواهید……. و بدانید که هر چه بیشتر بخواهید بیشتر به شما می دهند و آفریدگار ما لطف و مرحمتش چنین است که آنانی را بیشتر دوست دارد که به او بیشتر ایمان دارند و به نسبت همان ایمان نیز از خداوند متعال بیشتر می خواهند. پس بخواهید و بخواهید و بخواهید.

    بقیه روش ها را هم در صفحه 26 می توانید پیدا کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3318 روز

    ?? سلام دوستان عزیز..من دیروز ی دیدگاهی گذاشتم و دونسته هامو بصورت خلاصه و کامل از قانون گفتم.تجربیاتمم گفتم که تواین 1سال و نیم به چه چیزهایی رسیدم(دوست دارم بنویسم و بگم تا هم ایمان خودم و هم ایمان شما به قانون بیشتر شه)

    حس کردم دوستان بیشتر دارن کارها و برنامه های طول روزشون رو میگن. به ذهنم رسید منم بیام برنامه هامو بگم تا شاید ایده ای بهتون بده.من برنامه ها به 4دسته تقسیم میشه:

    1٫اول صبح

    2٫اخر شب

    3٫تمرینات مربوط به ثروت

    4٫طول روز

    ??برنامه صبح??

    ?1٫قربون صدقه خدا:هر روز صبح که بیدار میشم، اول به خدا سلام میکنم، قربون صدقش میرم، یکم باهاش حرف میزنم.(با کائنات هم همین طور)

    ?2٫ قربون صدقه خودم میرم: به خودمم سلام میکنم، خودمو حتی بغل میکنم: دی، نوازش میکنم. یکمیم قربون صدقه خودم میرم

    3٫ شکرگذاری :بابت خواب خوبم، اتاق ساکت و ارومم، رختخوابم و چیزهایی که دور برمه.

    بعدش از جام بلند میشم و شروع میکنم به کار روی خودم:

    ?1٫ ی هندزفری بلوتوثی گرفتم میزارم تو گوش چپم و باورهارو میزارم ریپلای شه.

    ?2٫ اول این فایل استاد رو گوش میدم که در مورد ایمان هست:تا همیشه یادم باشه اول و اخر همه این داستان ایمانه. ایمان ب اینکه قانون همینه و جواب میدهد. و اینطوری برام مرور میشه که چرا باید رو خودم کار کنم و همه تمرینات رو انجام بدمو تمرکزمو کنترل کنم و حس و حالمو خوب نگهدارم. هر روز به خودم یادواری میکنم.

    ?3٫کتاب معجزه شکرگذاری رو میخونم و تمریناتشو انجام میدم. این کتاب واقعا فوق العادس. هر روز لیست داشته هامو نگا میکنم و میخونم و شکرگذاری میکنم. راه رسیدن به خواسته ها فقط توجه به داشته هاست.

    ?4٫منشور زندگی:خلاصه ای ازقانون(اصول و قواعد و نکات ریز ومهمشو) در حد 5-6 صفحه نوشتم و هر روز مرور میکنم تا یادم باشه که چطوری باید زندگی کنم.دوستان خیلی مهمه هرازچندگاهیم که شده اصول رو به خودتون یاداوری کنید. ذهن فوق العاده فراموشکاره.

    ?5٫ خودم جان: ی برنامه ای رو هم برای خودم جان نوشتم که باید چطوری باهاش رفتار کنم. این رو از دوره عزت نفس استفاده کردم و هر روز سعی کینم رو احساس لیافت و ارزشمندیم کار کنم.چون چهان فقط به لیاقت ما پاسخ میده و هر انچه که بدست میاریم مساویه احساس لیاقتیه که میکنیم.

    ?6٫ باورها : یک ساعت وقت میزارم در مورد باورها با خودم حرف میزنم، بهشون فکر میکنم، تجزیه تحلیل میکنم ، استدلال میکنم، نمونه ها رو مرور میکنم تو ذهنم و هی اونارو برا خودم تایید و تقویت میکنم.اگر چندین مرتبه در روز اینکارو بکنی عالی میشه.

    ?7٫مروز اهداف و برنامه ریزی روزانه: ی دور هدفهامو مرور میکنم تا یادم باشه چه مسریو دارم میرم. بعد میام کارهای روز رو بین خودم و خدا تقسیم میکنم. تو همون جدول Tشکل مینویسم.

    ?8٫سناریو نویسی: گاهی هم شروع به نوشتن میکنم که امروز اینجوری شد این اتفاق افتاد اینکارو کردم و همرم با شکرگذاری مینویسم.

    ??برنامه اخر شبم که قبل از خوابه اینطوریه:??

    ?1٫ نشانه هایی که در طول روز برام اتفاق افتادرو با این جمله مینویسم: “قانون جواب میده” و بابتش شکرگذاری میکنم.

    ?2٫ نامه به خدا و خود مقدسم(نیرری هدایتگرم): اگر درخواستی دارم، اگر دنبال راه حل ی مسله یا جواب سوالیم، دنیال ایده یاهرچی هستم ،مینویسم و راهنمایی میخوام. تا 99درصد تاحالا بهم جواب داده شده در کمتر از 24ساعت. یا توی خواب میبینم.یا اتفاقی ی فایلی باز میشه یا الهامی میاد تو ذهنم. اصلا عجیب کارمو را میندازه این مورد.

    ?2٫ دوباره یک ساعت روی باورهام آگاهانه کار میکنم.

    ?4٫ ی ساعت تجسم میکنم. این تمرین با همه تمرینات برام فرق داره. حس فوق العاده ای بهم میده و حتی خیلی وقتها از شوق وخوشحالی گریه میکنم.

    ?5٫ شکرگذاری: بایت اتفاقات خوبی که در طول روز برام افتاد. از خودم هم تشکر میکنم بخاطر کارهایی که انجام دادم. حتی ازینکه دارم رو خودم کار میکنم خودم رو تحسین میکنم و از خودم تشکر میکنم.

    ?6٫قربون صدقه خدا

    ?7٫قربون صدقه خودم

    بازم مث اول صبح قربون صدقه خودمو خدا میرمو میخوابم.

    ?8٫ موقع خواب هم باورها رو این دفعه با گوشی و صدای کم میزارم بالای سرم پخش شه(خودم جان با هندزفری اذیت میشه :دی)

    ???ی برنامه ای دارم برای ثروت که البته جدیدا شروع کردم و این تمریناتو انجام میدم:???

    ?1٫ ی سری تمرنیات که مربوط به زمان خرید و پرداخت پول هست، یا برداشت و واریز پول به حسابم، اونهارو انجام میدم. من هنو بسته روانشناسی ثروت 1رو تهیه نکردم و یک سری تمرنیات رو از کامنتهای دوستان دراوردم ویک سریو هم از کتاب معجزه شکرگزاری

    ?2٫ تمرینات فراوانی: بیرون باشم به فراوانی ها توجه میکنم: ماشینهای گرون قیمتی که میبینم. یا ساختمونها و خونه هایی که از کنارشون رد میشم. هر خونه ای که میبینم میگم ببین حداقل 400-500میلیون پولشه و هی فراوانیو به خودم یاداوری میکنم. یا تو اینترنت این تمرینو انجام میدم. یکی از سایتهای فوق العاده ای که استفاده میکنم اینه(یعنی ادم از اینهمه نعمت و ثروت وزییایی موجود در جهان کف میکنه)

    https://www.sothebysrealty.com/eng

    ?3٫ هر روز حتمن حداقل یکی از فایلهای ثروت رو گوش میدم.

    ?4٫ ی تمرینی هست که باید دنبال الگو و نمونه باشیم.مثلا با ثروتمندا مصاحبه کنیم. من خودم هنوز این تمرین رو شروع نکردم بصورت جدی.

    ?5٫ دسته چک جادویی: واقعا تمرین فوق العادیه و حس خوبی میده. اصلا بعضی وقتها کم میارم و میگم خدایا من خودم نیمدونم با ثروتم قراره چکار کنم .اونوقت هی به تو میگم بهم بیشتر و بیشتر بده.

    ??در طول روز هم اینکارها رو انجام میدم:??

    ?1٫ سعی میکنم از طریق شکرگذاری و تحسین زیباییهای اطرافم، کانون توجه و تمرکزمو کنترل کنم.

    ?2٫ حین کارهای روزمره مثلا ظرف شستن یا استحمام، یا مسیر رفت و امد، سعی میکنم تجسم کنم. البته خیلی مسلط نشدم هنوز رو این مورد.

    ?3٫همش دنبال تایید باورها تو محیط اطراف و اتفاقاتی که میفته هستم.

    ?4٫ تو هر موضوعی سعی میکنم احساس لیاقت رو رعایت کنم و به خودم احترام بذارمو خودمو دوس داشته باشم.

    ?5٫ قانون رهایی: هی به خودم یاداوری میکنم که باید رها باشم و از لحظه به لحظم لذت ببرم.

    ?6٫گهگاهی با خدا و نیروی هدایتگرم حرف میزنم اگر نیاز فوری باشه.

    ?7٫من ی تمرینی دارم به اسم فرشته های مهربونم(یکی از دوستان اسمشو گذاشته بود شوالیه ها).من برای هر چیزی ی فرشته دارم: ی فرشته فراوانی، ی فرشته آسانی، فرشته سفر، فرشته کار، فرشته پول، فرشته غذا :دی… هرکاری میخام انجام بدم اینارو صدا میزنم و میگم اینکارو برام بکنید. مثلا ب یکی میگم فلان سفرو برام ست کن. ب یکی میگم برو اینکارو بکن. ب یکی میگم فلان چیزو برو برام بیار..خیلی حال میده فکر کنی که پادشاهی و کلی خدم و حشم داری ک هروقت دلت خواست صداشون میکنی و کلی برات کار میکنن.تازه خدارم ب زحمت نمیندازم. چون اون پادشاه بالا سریه منه.ما فقط تماشا میکنیم و این فرشته ها یا شوالیه ها کارهارو انجام میدن برام:)))))

    ?8٫ نشانه هارو تایید میکنم و میگم ببین قانون جواب میده.

    ?9٫ ی سری جمله که وقتی یادم بیفته تکرار میکنم.

    +خدایا سپاسگزارم بابت خبرهای خوبی که بهم میرسه.

    +خدایا سپاسگزارم بابت لحظه های خوبم

    +خدایا سپاسگزارم بابت حس و حال خوبم

    (هدف نهایی زندگی و همه خواسته هامون، لذت بردن و احساس خوب هست دیگه، پس باید قبلش شکرگذاریشو بکنم و مدام به حس و حال خوب و لحظه های خوبم توجه کنم تا هی بیشتر و بیشتر شه)

    ?10٫بدیهی بودن. همه چیزو تو ذهن خودم بدیهی و معمولی میکنم. چون اگر خیلی بزرگشون کنم فاصله فرکانسیم بیشتر میشه و رسیدن بهش سخت تر و طولانی تر .

    ?11٫ تا جاییم که بتونم قربون صدقه خودمو خدا میرم.

    دوستان خوبم این برنامه روزانه من بود.امیدوارم بهتون ایده های خوبی بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3318 روز

      دوستان ی چیزی یادم رفت بگم:

      برای اینکه ایمانم روز بروز به قانون بیشتر شه ی جعبه کوچک خوشگل خریدم و تصمیم دارم هر نشانه ای که میبینم و هر اتفاق خوبی که میفته و به هر نتیجه ای میرسم ی چیزی(مثلا نخود لوبیا یا نمیدونم هنوز این قسمت ب ذهنم نرسیده) بندازم تو جعبه. و هرازچندگاهی بهش نگا کنم و ببینم که قانون داره جواب میده. فکر کنید بعداز ی مدت که این جعبه پر شه چه احساس و ایمانی ادم پیدا میکنه. شماهم میتونید اینکارو کنید.

      حتی ی ایده دیگه هم به ذهنم رسیده. مثلا ی دفتر با ی عالمه برچسب خوشگل بگیرین.هرسری که ی نشونه و ی اتفاق خوب میفته یدونه برچسب زنید به این دفتر.

      از طرفی طبق خود قانون توجه به پرد کردن این جعبه(ییا اون دفتر) باعث میشه هی هر روز اتفاقات بیشتر و بیشتر بیفته تا من جعبه رو پر کنم.

      خودم اجراش میکنم و نتیجرو بهتون میگم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3318 روز

        مرسی دوست عزیز

        از حس و انرژی خوبتون سپاسگزارم

        من کار شمارو تحسین میکنم که همه کامنتهارو میخونید.واقعا کارتون عالیه.

        وچقدر عالی تر اینکه همرو تحسین و تشویق میکنید.

        خوشحال میشم در انتها ی خلاصه ای از چیزای مهم و ایده های جدیدی که دوستان مطرح کردند رو توی قسمت نظرات بنویسید. تا من و دوستانی که فرصت نمیکنیم همرو بخونیم، از چکیده های شما استفاده کنیم. بازم سپاسگزارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهدی صادقی گفته:
      مدت عضویت: 2990 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      خیلی قشنگ و صادقانه نوشتید

      فقط یک انتقاد به کار شماره 7 شما داشتم عزیز

      شما که قربون خدا می ری چرا مثل بت پرستا از فرشته ها یا شمالیه ها یا همون بت های بت پرستا می خواهی کاراتو انجام بده؟

      لطفا از خدای بزرگ بخواه و اون هم به شما می دهد.

      انجام کارها کوچک باعث کسر شأن خداوند نیست همانطور که کار های بزرگ باعث دردسر خداوند نیست.

      موفق و پیروز و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3318 روز

        سلام دوست عزیز

        سپاسگزارم از جمله اولتون و حس و انرژی خوبی که بهم دادین.

        فکر کنم ی سو تفاهمی پیش اومده در مورد قسمت 7٫ من اول از خدا میخوام. خدا تایید میکنه و ی مهر میزنه میده ب کائنات میگه برای دریا جونم اینکارو انجام بدین یا فلان چیزو بهش بدین. بعد فرشته ها میان این کارا رو میکنن.

        اصلا خدا خودش این فرشته ها(یا شوالیه ها)رو داده به من که برام کار کنن و هرکاری میخام ب اونا بگم:))

        خواسته های من به محض درخواست اجابت میشه و خدا تاییدش میکنه.

        ولی خب اون جمله که گفتم : “خداهم ب دردسر نیفته” این سوتفاهم رو ایجاد میکنه و خودمم قبولش ندارم.پس میگیرمش : دی

        البته الان که فکر میکنم یکم اینطوری فرایند پیچیده میشه و انگار لقمه رو دارم دور سرم میچرخونم. شاید اگر بزارم همون خدا خودش انجام بده ارتباطمم باهاش نزدیکتر و قویتر بشه و بیشتر بودنش رو در کنارم احساس کنم O _ O

        باید راجع بهش فکر کنم :دی

        ممنون از نکته قشنگی که گفتین و منو به فکر فروبردین:)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مهدی صادقی گفته:
          مدت عضویت: 2990 روز

          سلام به دوست عزیز

          خیلی عالی بود

          انسان موفق یعنی همین

          هیچوقت روی باور های خودت تاکید نکن و حرف دیگران را هم سریع رد و یا قبول نکن و دربارش فکر کن و اون باوری که بهتر و محدود کننده نیست را بپذیر

          خیلی خوشحالم که با دوستانی چون شما هم فرکانسم

          شاد سالم و ثروتمند باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضیه کیخا گفته:
      مدت عضویت: 2920 روز

      سلام دوست عزیز

      ممنون از دیدگاههای جالب شما

      من هم در اول راه هستم و سعی می کنم خیلی مثبت فکر کنم و همه چیز را مثبت ببینم .

      زندگی و روابطم خیلی بهتر شده است و سپاسگزار خدای بزرگم.

      امیدوارم هر روز موفق تر از روزهای قبل باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3318 روز

        سلام دوست عزیزم

        خواهش میکنم دوست عزیز

        افرین افرین .با قدرت ادامه بدین و به تک تک تمرینات و حرفهای استاد عمل کنید.چیزهایی فرای شرایط الانمون در انتظارمونه اگر ادامه بدیم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سحر سفاری گفته:
      مدت عضویت: 399 روز

      سلام به دریای عزیز که مثل اسمت دل دریایی و‌مهربونی داری

      با اینکه 6 سال از پیامت میگذره اما چقدر من مجذوبش شدم،چقدر خوب قوانین رو‌درک کردین و‌چقدر خوب بهش عمل کردین،نمیدونم هنوز هم در این سایت فعال هستین یا نه اما امیدوارم که باشین و نتایج خیلی بزرگی گرفته باشین

      ممنونم که این دیدگاه رو‌ ثبت کردین و از خوندنش چقدر لذت بردم و چقدر به من در روند کار بر روی خودم کمک خواهد کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      رضا فرسادپور گفته:
      مدت عضویت: 3661 روز

      سلام و درود برشما ک اینقدر وقت گذاشتیمن این همه آموزه و باور ها رو ب اشتراک گذاشتین

      واقعا خوشحالم ک اینجا جاییه که همه با هم هم مسیر هستیم

      بسیار بسیار لذت بردم از نوشته عالییی شما

      ممنونم

      امیدوارم همیشه در مسیر موفقیت باشین و در مسیر خواسته هاتون

      و مهم تر از همه

      همیشه در احساس خوب باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3318 روز

        سلام دوست مهربانم

        از حس و انرژی خوبی که بهم دادین سپاسگزارم. البته من باور به اشتراک نزاشتم :دی

        فقط تمرینات و نحوه انجامش رو گفتم. تجربیاتمم نوشتم تو صفحه 11 میتونید مطالعه کنید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    خانوم آذین گفته:
    مدت عضویت: 3303 روز

    دورود بر استاد عزیز و دوستان بی نظیرم در خانواده ی گرم عباسمنش

    در این متن سعی دارم تا راهکاراهایی که دیده ام,شنیده ام و تجربه کرده ام را با شما در میون بگذارم.

    چند روز پیش داشتم فایلی را خیلی اتفاقی گوش می دادم که نکته بسیار مهمی رو گوشزد کرد

    -اینکه اگر ما شرایطمان خوب باشد یهنی همان طور که دلمان می خواهد خب حال ما هم خوب است,,,هنر این است که وقتی شرایط به کاممان نیست بتوانیم حال خودمان را خوب کنیم

    وگرنه در شرایط خوب که همه خوبند.-

    در واقع ما هر کاری می کنیم,هر کتابی می خوانیم و یا هر فایلی گوش می کنیم همه برای این است که بتوانیم حال خودمان را خوب کنیم

    به قول استاد در دوره عملی دستیابی به آرزوها ,وقتی فکر میکنیم و اول خواسته هامون یک ((چرا)) می گذاریم …مثلا چرا خانه می خواهم؟ چرا ماشین می خواهم؟….

    تهش به این موضوع می رسیم که می خواهیم حال بهتری داشته باشیم.همه اینها را برای لذت بردن از زندگی می خواهیم.خب همه نیازمند مسیری است که باید طی کنیم.

    *یک جاده را تصور کنید برای رسیدن به خواسته هایتان که مثلا مسیری 2 ساعته است و معلوم نیست در بین راه چه اتفاقاتی بیفتد

    به شما می گویند ته این جاده به هر انچه می خواهید می رسید اما بنزین ماشین شما در حقیقت شاد بودن و لبخند زدن و حس خوب داشتن است.اگر کوچکترین چیزی که در جاده برایت پیش امد حالت را عوض کرد باکت خالی می شود و با انرژی بیشتر از قبل باید ماشین را راه بیندازید.

    از شما می پرسم …به نظر خودتان چه زمانی می رسید؟؟ *

    زمانی که مشکلی برای ما پیش می آید بدیهی ترین کاری که می کنیم ناراحت می شویم استرس میگیریم و بدتر و ریشه دار تر از همه ی اینها می ترسیم!!!!!

    شرایط همه ی ما یکسان نیست اما عموما عکس العمل ها یکسان است.

    با توجه به تجاربم می خواهم به موضوع ورودی ها اشاره کنم تا بلکه کم کم یاد بگیریم حالمان را در هر شرایطی خوب نگه داریم.

    1٫فیلتر اطرافیان با باور های منفی شان

    وقتی عقل کل را می خوانم میبینم بسیاری از دوستان دغدغه های انسان های منفی اطرافشان را دارند

    می گویند ما می خاهیم تغییر کنیم اما همکارانمان را چه کنیم.مدام غیبت می کنن.دوستانمان را چه کنیم.

    پدر ,مادرو برادر…

    دوستان عزیزم شجاعت به خرج دهید.همین الان شماره های دوستان منفی یا دوستانی که دنیای متفاوتی با شما دارن را پاک کنید اگر حس خوبی به شما نمی دهند چرا با آنها ادامه می دهید

    ترس از قضاوت را دور بریزید.

    هیچ چیزی مهم تر از خودتان نیست.

    در رابطه با همکاران هم مطمین باشید وقتی تغییر کنید یک اتفاقی میفته که محیط همونی بشه که می خواهید(توصیه من به شما این است وقتی مجبور هستین یک گوشتان در باشد و یک گوشتان دروازه)

    وقتی خانواده هم تغییر شما را ببینند تغییر می کنند.

    (((تجربه خودم در این رابطه : در محیط کاری قرار داشتم که بسیار همکارانم چانه ی گرمی داشتند

    اما من هیچ دخالتی نداشتم و جالب اینکه مسیری بسیار عالی برایم فراهم شد تا از کارم بیرون بیایم و جالب تر اینکه مدیرم خیلی خیلی عالی با من برخورد کرد و برام آرزوی موفقیت کرد.چون هر کس که می خواست از اون کار بیرون بره خیلی باید مراحل قانونی طی می کرد و جریمه می شدن اما مسیر برای من هموار شده بود.

    در رابطه با فامیلی که اصلا همفکر من نبودن هم باور کنید نمی دونم چی شد که خیلی ازشون دور افتادم و بسیار بسیار آرامش دارم و اصلا هم نگران قضاوتشان نیستم.

    حتی دوست 6 ساله ام بدون اینکه من بخواهم و بگویم خود به خود از زندگی ام رفت و الان روزی هزار بار خدا رو سپاسگذاری می کنم برای دوستان جدید و هم اندیشم و یا مجموعه ای که باهاشون هم کاری می کنم)))

    2٫بحث نکنید

    وقتی کسی مخالف تغییر عقیده جدیدتان و یا روال جدیدتان نظری داد بحث نکنید .بحث کردن یعنی من عقاید تو رو در نهایت می پذیرم.

    کسی که قرار باشد سر راهتان قرار بگیرد قرار میگیرد

    دیگر چه کار دارید همه ی دنیا را نجات بدهید.سریعا عکس العمل نشان ندهید.

    ورودی ها همین چیزهای ساده هستند . همین که وارد بحث وارد دام نشوید یک قدم جلو افتاده اید.

    (((تجربه ی خودم: من چند سالی هست در سایت هستم و حتی اکانت قبلیم رو از دست دادم.و همچنین وارد دوره ی عرفان شدم.

    همه چیز مهیا بود تا همه را نجات بدهم.دلم می خواست حال خوبم را به همه بدهم و به خیلیا بفهمانم راهشان اشتباه است.نتیجه ای که در بین داشتم این بود که دوستان و آشنایان از من دور شدند. یا انقدر سوال پیچم می کردند که من هم به ایمانم را از دست می دادم و نگاهم همیشه شک آلود شده بود. به قول استاد در دوره ی آفرینش نگویید که کلاس می روم نگویید دارم تغییر می کنم …. یا بهتر است بگویید تا خودتان نتیجه ی عکس را ببینید.

    من با تمام وجودم فهمیدم اشتباه کردم. اطرافیان را همان طور که هستند بپذیرید و عشق بورزید. هر کس اگر بخواهد هزاران راه برای تغییر وجود دارد. من از تعصبم نسبت به استاد دست برداشتم.از تعصبم روی خدا.

    فهمیدم اگر حال من خوب باشد دیگران برای پرسیدن اینکه چه راهی را رفتی سمتم می آیند و دقیقا همین طور شد)))

    3٫دیده ها یتان را کنترل کنید

    مثل تلوزیون

    متاسفانه در ایران درست است که همه ی فیلم ها در آخر خوشی دارند اما در این مسیر نشان می دهند باید سختی ها و بدبختی ها ,بی پولی ها و جدایی های زیادی طی شود تا بتوان به آرامش رسید.باورهای غلطی که روزانه به دلیل روشن بودن تلویزیون وارد ضمیر نا خودآگاه ما میشه و بسیار سختی ذهنی بیشتری می طلبه تا بتونیم به باورهای درست تبدیلشون کنیم.

    اگر نمی توان تلیزیون و ماهواره را حذف کرد حداقل فیلم هایی را گزینش کنید که انرژی زیادی به شما می دهد . حالتان را خوب می کند.

    یا مدام سرتان را در گوشی نکنید اگر هم خیلی وابسته هستید کنترل کنید.وارد فضای مجازی که می شوید هر کانالی را سر نزنید.

    شما حق انتخاب دارید .تصمیم بگیرید که کنترل کنید .دیدن اخبارهای سیاسی چه مشکلی از شما حل میکنه؟ دیدن فیلم های تعارض و عزاداری به چه درد ما می خوره جز اینکه حالمون رو بد می کنه و پر از غصه بشیم.

    همهمه در ذهنتان ایجاد نکنید. فیلم های انگیزشی و یا در رابطه با آموزش را ببینید.

    -خلاصه اجازه بدهید ذهنتان کمی هم به خودتان برسد!!-

    (((تجربه خودم: با اینکه بسیار جوان هستم اما هر لحظه مواظبم به فضای مجازی یا به فیلمی اعتیاد پیدا نکنم.

    چند کانال انگیزشی را تاپ کردم بالای تلگرامم و هر روز صبح با آن جملات انرژی را به ذهنم دعوت می کنم.چند فیلم خارجی من جمله استیو جابز را آرشیو کردم و هر وقت دلم هوس فیلم داشت ترجیحم فقط فیلم هایی با حس خوب هست.

    از تلوزیون فقط و فقط یکی دو برنامه شاد گاهی میبینم و جالبه خانواده ام هم به سیستم من عادت کرده اند)))

    4٫سریعا سپاسگذاری را شروع کنید.

    سپاسگذاری برای سلامتی ,طبیعت,آب, برق وووو…

    مطمین باشید اگر توجه کنید در بدترین شرایط هم چیزهایی وجود دارند که بابتشان خدا را سپاسگذاری کنیم.فقط کافیست بدون جبهه گیری شروع کنیم.

    کتاب معجزه سپاسگذاری راندا برن را ازسایت خریداری کنید و تمریناتش را انجام دهید.

    یاد میگیرید که صبح تا چشم باز کردید سپاس خداوند را بگویید یاد میگیرید شب که می خوابید برای نعمتهایی که داشتین سپاس بگویید.

    و این عادتتان می شود.وقتی مشکلی پیش بیاید دیگر یاد گرفته اید نیمه پر لیوان را ببینید و از خدا تشکر می کنید که اتفاق بدتری برایتان نیفتاد.

    و همین بزرگترین انحراف فکری از مشکلات است.

    (((تجربه خودم: روزهایی که خوبم که بسیار شکر خدای مهربان و بخشنده ام را دارم و اما روزهایی که مشکلی برایم پیش می آید در بدترین حالت هم می نشینم و باز سپاس می گویم .اولش خیلی سختمه و هیچ احساسی ندارم اما بعد از یک ربع میبینم 50 در صد حالم اوکی شد.و می نویسم و می نویسم که دلم می خواهد چه اتفاقی بیفتد و در عین حال طوری شکر می کنم که انگار اون اتفاق افتاده.

    ظرفیت وجودی ام بالاتر رفته و متوجه زیبایی های زندگی ام شدم.تا چشم باز می کنم از اینکه روز دیگری از خدا هدیه گرفتم از ته دل شکر می گویم .از اینکه سقفی بالای سرم هست …از اینکه تختی برای خوابیدن هست

    …حتی از کوچکترین چیزها…چون می دانم خداوند نعمت های بیشتری برای سپاس گذاری به من می دهد)))

    *

    5٫از خاطرات خوبتان استفاده کنید

    سعی کنید در گوشه ای خاطرات خوبتان را با یک اشاره کوچک نوشته باشید تا هر وقت نگرانید با مروری بر آنها حداقل دقایقی لبخند به لبتان بیاید و مشکل را فراموش کنید.مهم این است که ترس و نگرانی تان از بین برود …حتی برای لحظاتی.

    ((( تجربه خودم: همه ی ما عکسهامون در گوشی ذخیره شده و دیگر عکسی چاپ نمی کنیم.من به تازگی هدیه تولد مادرم را آلبومی تهیه کردم و با انتخاب اینکه می دانستم چه روزهایی چه عکسهایی را دوست داشته برایش چاپ کردم و خدا می داند که اشک شوق ریخت…واقعا از نظر من کار بی نظیریست و بسیااااار تاثیر گذار

    آلبوم با انتخاب عکس های خاطرات خوب فوق العاده است.حتما امتحان کنید)))

    *

    6٫مراقب گوشهایتان باشید

    من دوستانی داشتم که اعتیاد به آهنگ داشتند.از درک من که خارج بود اما واقعیت دارد. واقعا گاهی به آهنگها فکر کنید که چه می گویند.

    چرا وقتی حالتان خوب است صرفا برای اینکه صدای آهنگی بیاید چیزی می گذارید که نمی دانید چقدر در ناخودآگاهتان تاثیر منفی دارد. اگر طرفدار آهنگ هستید آهنگهای شاد گوش دهید و اگر ناراحت بودید و

    نمی توانید آهنگ شاد گوش دهید حداقل غمگین هم گوش نکنید.

    از کتاب های صوتی استفاده کنید. از آهنگ های آرامش بخش که استاد در سایت قرار داده اند استفاده کنید. همه چیز قصه ی عادت است. اگر یک سری عادات منفی را بشکنید با تکرار تکرار می توانید به یک سری عادات خوب تبدیل کنید.

    (((تجربه خودم: یک روز به دوستم گفتم من وقتی در جاده رانندگی می کنم تا 6 ساعت هم باشد مدام فایل صوتی استاد رو گوش می کنم..انقدر با تعجب نگاهم کرد که چطور ممکنه.هنوز هم هر وقت منو میبینه میگه تو رو الگو قرار دادم که هر وقت خواستم الکی هدفن توی گوشم بذار توی مسیر فایل صوتی گوش می کنم.

    من عادت خودم رو شکستم. وقتی حال خوشی ندارم و حوصله نوشتن و مثبت حرف زدن و مثبت فکر کردن را ندارم سریعا اول یک آهنگ آرامش بخش می گذارم و خودم رو مهمان یک فایل صوتی مرتبط با حالم می کنم.)))

    *

    7٫از جملات تاکیدی و سوالات رگباری استفاده کنید

    جملات تاکیدی را در دفتر یا موبایلتان همیشه آماده داشته باشید به محض اینکه احساس بدی پیدا کردید چندین بار تکرارشان کنید تا ذهن را منحرف کنید. جالب است ذهن همیشه در مقابل تغییر وضعیت مقاومت نشان می دهد …صاحب آن ذهن شما هستید یا نه؟ شما دستور بدهید که به چی فکر کن و به چی فکر نکن.

    سوالات رگباری: باید حداقل 20 بار در روز تکرار کنیم و اثری فوق العاااااده دارد.

    مثلا فرض کنید رییستان بدون توضیح شما را به حضور خواسته و استرس بدی به جانتان افتاده .سوالات را این گونه بپرسید .برای هر مساله 10 سوال یا بیشتر و برای 20 موضوع در روز

    اگه بخواد اضافه حقوق بده چی؟اگه بخواد ازم تقدیر کنه چی؟اگه بخواد سمتم روبالاتر ببره چی؟اگر می خواد حقوقم رو بالاتر ببره چی؟اگه ازم به خاطر کارم تشکر کنه چی؟اگه ازم بخواد یه لطف در حقشش بکنم چی؟…..

    خودتان خلاقانه تند وتند از خودتان سوال بپرسید و میبینید که چقدر خوب مسیر ذهنتون عوض شد و دلتان آرام گرفت.

    (((تجربه خودم:من با یک جدول تی که برای خودم درست کردم در طرف منفی افکار منفی و ترسهایم را نوشتم و در طرف مثبت, مثبت همان ترس را نوشتم….طرف مثبت را هر روز تکرار می کنم گاه با صدای بلند و همین باعث می شود اگر ترسهایم به واقعیت تبدیل شد بیدی نباشم که با این بارها بلرزم.

    روز به روز از ترسها و نگرانی هایم کاسته شده و به حداقل رسیده اند و خدا می داند چقدر از خودم راضی هستم)))

    8٫به خدا توکل کنید

    دوستان عزیزم من در طی زندگی پر فراز و نشیبی که داشتم و همیشه همیشه برای مشکلاتم تنها بودم می دانم و این رسیدم که توکل بالاترین آرامش است و البته سخت ترین کار.

    همه ی ما به ظاهر می گوییم خدا را قبول داریم ولی کدام یکی از ما برای قرض هایمان از خدا پول می خواهیم و به هیییییچ کس دیگر نمی گوییم؟

    هر گاه ترسیدید سریع به خودتان بگویید زیر علم خدا نیستم و به خودتان بیایید.

    ((الیس الله و بکاف عبده؟)) هر وقت این آیه را می خوانم از خودم خجالت می کشم.دلتان را به خداوند گرم کنید.چه دوستی بهتر از آن؟چه عشقی بهتر از آن؟چه ثروتی بالاتر از آن؟

    نگرانی زمزمه ی شیطان است.هر جایی که خداوند حضور داشته باشد یاس و ناامیدی وارد نمی شود پس اگر دلتان می لرزد و می ترسید بدانید خداوند را به محفلتان راه نداده اید.

    (((تجربه خودم: یک روز به دوستی گفتم خیلی سخته که توکل کنی.مگه میشه وقتی قرض داری بگی خدا پول بفرست…مگه میشه وقتی گرفتاری بشینی یه گوشه تا خدا مشکلت رو حل کنه.اصلا گیریم که بشه ولی بی استرس نمیشه.

    اون روز با الان من خیلی متفاوته.قرآن خوندم.نهج البلاغه خوندم. حتی فیلم های خارجی رو دیدم که فقط راجع حضور خداوند بود رو دیدم مثل

    The adjustment bureau

    من لذت می برم از هر چیزی که ایمانم رو قوی تر کنه.الان ارامش بی نظیری در دلم دارم.دیگر آن آذینی نیستم که اگر مشکلی داشتم دلم پر از نگرانی بود و خودخوری می کردم.نمی گویم ایمان صد در صد دارم اما هر روز سعی در بهتر شدن دارم.

    بارها و بارها فایل فقط خدا را از استاد گوش داده ام و می دهم و همانطور که استاد گفتن زمانی که یک سیلی می خورم می دانم که جایی بود که به خدا توکل نکردم و به بنده اش امید بستم))

    ————————————————–

    صد در صد راه های بی نظیر بیشتری هم برا ی کنترل ورودی ها وجود دارد که هم نمی خواهم بیش از طولانی شود هم اینکه سعی کردم نکات ملموس را بگویم.امیدوارم تونسته باشم کمک کوچکی بهتان کرده باشم.

    در آخر خواهش می کنم : ((به گوشهایتان ,چشمهایتان و زبانتان احترام بگذارید))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      سعید گفته:
      مدت عضویت: 3896 روز

      دوست عزیز سلام

      من بسیاری از دیدگاه های دوستان را خوندم

      که سپاس گذاری ویزگی مشترک تمام دوستانی بود که نظر گذاشتن

      و به شما تبریک میگم که به این موضوع بسیار مهم اشاره کردید/// مرسی

      دیدگاه شما بسیار زیبا بود // واقعا لذت بردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    shahnaz hossein nia گفته:
    مدت عضویت: 3698 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای عباسمنش

    من اولین باری هست که نظر می نویسم تجربه شخصیم درمورد چگونه ورودی های بد ذهن را کنترل کنم وبه احساس خوب برسم دوستان اولین کاری که میکنم این است به محض ورودی احساس بد ناخودآگاه لبخند می زنم وبه شکرگزاری از سلامتی تک تک اعضای بدنم می پردازم شاید بعضی از اعضا هم سالم نباشن

    دومین کار به سپاسگزاری از دیگر نعمت هایی که اطرافم هست مثلا همسر و فرزندان و ماشین و خونه و …..

    سومین کار از عبارات تاکیدی مثبت آرام بخش استفاده میکنم درصورت امکان گوش میدم

    کار بعدی از تنفس عمیق بدنی استفاده میکنم

    و درصورت امکان با کار فیزیکی خودم را مشغول میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: