این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیز و بزرگوارم و دوستان عزیزم سلام. وقت شما بخیر و شادی
حمد و سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است ، بخشنده و مهربان است، مالک روز جزاست، خداوندا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم ، ما را به راه راست هدایت فرما، را کسانی که به آنها نعمت دادی، نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان.???
خداوند بزرگ را بی نهایت شاکر و سپاسگزارم که مرا به راست هدایت فرمود. راه آنانی که زندگیشان سراسر آرامش و عشق به خداست، کسانی که امیدوارند، چون خداوند به قدر دل امیدواران گرم می شود . ???
به لطف خداوند بزرگ و استفاده از آموزه های استاد عزیزم به هر آنچه از آرامش، احساس خوب، جذب رابطه عالی به حدی که در تصورات خودم نمی گنجید و شما نیز استاد نمی گنجد، اقتدار و عزت و احترام، لذت بردن از زندگی آزاد و رها، به طوری که با کار در منزل، یا بهتر بگویم عشق در منزل هر وقت که بخواهم کار می کنم، هر وقت که بخواهم تفریح می کنم، همان چیزی که روزی برایم رویا بود و دور از دسترس، اکنون واقعیت زندگیم شده.
چنان تصمیماتی در زندگیم گرفته ام که شاید تا چند ماه پیش هرگز تصور نمی کردم که بتوانم آنها را حتی در ذهن خود هم تجسم کنم و به دیگران بگویم. حالا در وسط نتایج آن تصمیمات اشک شوق می ریزم و خداوندم را سپاس می گویم که می توانم از طریق اینترنت بندگانش را به راست، راه کسانی که به آنها نعمت داده می شود هدایت کنم.???
برای دوستانی که این متن را می خوانند نیز می گویم:
به دنبال فهم مطالب قرآن بروند، که هرآنچه نیاز داشته باشند را در آن خواهند فهمید. آیات قرآن کاملا قابل انطباق با هر شرایط و اتفاقی در امروز شماست، ولی به جز دست پاکان و فهم خاصان به آن نمی رسد. استاد عباس منش عزیز از این دسته بود و مرا نیز به این مسیر تشویق کرد. خواستم، فهمیدم. تک تک اتفاقات زندگی ام را با قرآن هماهنگ می کنم و تصمیم می گیرم. قرآن زدن را از بانو شب خیز بزرگوار آموختم. او نیز دستی از دستان خداوند روی زمین بود که همچون عباس منش باعث هدایتم شد. ???
به راستی که به دستاویز استواری دست زده است که گسستی ندارد و خداوند شنوای داناست.
کسی که با قرآن عجین شد از آن جدا نخواهد شد.
عجله نکنید، اگر به سراغش رفتید باید صبور باشید، باید عاشق باشید. خود به خود، به آسانی، به راحتی استاد پیدا می کنید که به شما بیاموزد.
“بخوان این آیه را تفسیر و معنا کردنش با من”
علاوه بر تمامی سخنانی که دوستان عزیز مطرح نمودند که به حق همگی بسیار درست است، برخی اوقات خودتان هم متوجه نمی شوید که چگونه این همه علم و دانایی را خداوند به شما آموخته!!! فقط با خدا عجین شوید، خود به خود، به آسانی و به راحتی کارها پیش می رود. باید عاشق باشید، بهایش را بپردازید. با عشق روی خودتان کار کنید، می شود بهای پرداختی شما. ???
راستش را به شما بگویم، این مسیر عاشق می خواهد نه عجول، پس اگر عاشق نیستید…
شک و تردید را نیز کنار بگذارید، چون در شک و تردید ماندن به مراتب بدتر از اشتباه کردن است.
(چرایی ) قبل از انجام هر کاری به عنوان یک انسان باید تحقیق و درک کنم که اصلا چرا باید این کار را انجام دهم ؟؟
( چرایی ) چرایی انجام کاری قدرت و انگیزه انجام کار را در ما بالا می برد .
? قانون باورها : قانون زندگی قانون باورهاست .
جهان آیینه ماست و باورهای مارا به خوده ما ثابت می کند .
اما این باورها چیست و چگونه شکل گرفته ؟
( باور )به زبان ساده تکرار یک فکر و …. است به شکل های گوناگون ….
که این تکرار توسط کانال های ورودی ما یعنی دیده ها شنیده ها ( حواس پنج گانه ) و حتی نوشتن شکل گرفته
? پس خیلی منطقی و ساده ست که اگرالان بخواییم وضعیتی در زندگی ماتغییر کند باید باورها را تغییر داد و
برای تغییر یک باور باید و باید این ورودی ها را تغییر داد ( ورودی های مخرب )
نکته مهم : چیزی که ثابت است تغییر است و این قانون جهانه
حالا این قضیه هم میتواند برای شما خیلی خطرناک باشد و هم یک موهبت بزرگ
این دست خوده ماست که قوانین جهان به نفع ما عمل کنند یا به ضرر ما
چطور مگه ؟؟
یعنی دوست عزیز چه ما بخواهیم و چه نخواهیم اتوماتیک همیشه در معرض انواع ورودی ها و همیشه در حال تغییر و دریافت باور هستیم . چون ما زنده ایم
پس حالا میتونه خطرناک هم بشه اگر که خودت این ورودی هات و کنترل و انتخاب نکنی و باورهات برات شکل میگیرن و زندگی ناآگاهانه و پر استرسی رو برات شکل میدن
و خداوند هم مسئول این بدبختی نیست چون به شما قدرت انتخاب داده ( قانون گوناگونی و تنوع )
دوست عزیز خوب تا حالا فکر کردین که بزرگترین فرق بین انسان و حیوان چیه ؟
( قدرت انتخاب )
پس انسانی که خودش برای خودش انتخاب نکند خصوصیاتش به چهارپایان نزدیک میشه
( وقتی شما خودت انتخاب نکنی اتومات برات انتخاب میکنن )
خداوند در کتاب قرآن سوره اعراف آیه 179 میفرمایند :
ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعم بل هم اضل اولئک هم الغفلون
و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم واگذاردیم ( که آنها به سوء اختیار خود جهنم پلیدی و اخلاق و اعمال زشت و افکار و عقاید فاسد را برگزیدند ) چه آن که آنها را دلهایی است بی ادراک و معرفت و دیده های بی نور بصیرت و گوشهای ناشنوای حقیقت
آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند و آن ها همان غافلانند
*(( در نهایت درست از همان راه هایی که باورهای محدود کننده ات به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه شکل گرفته اند میتوانی حالا کاملا به صورت آگاهانه از ( قدرت انتخابت ) استفاده کنی و ( ورودی هایت ) را تغییر دهی
تا جهانت را به صورت دلخواه خلق کنی
خلاصه ؛ ساده ترین و در عین حال تاثیر گذار ترین راه های تغییر ورودی ها ؛
دیدن شنیدن نوشتن
قطع ورودی های مخرب مثل فیلم های منفی
انتخاب آگاهانه دوستان
دوست عزیز شاید در این راه مدت هایی باشه که کمی سرد شدی ولی بدون که
چیزی که گرم بشه شاید روزی سرد میشه
اما اگر پخته بشه دیگه خام نمی شه
خودت و بپز ?
تو خالق جهان خودت هستی پس بهترین ها رو خلق کن دوست من
سلام مجدد به همه همراهان گرامى، من یع چیزى رو فراموش کردم که بنویسم توى نظرى که نوشته بودم و اون اقدام به حذف تمام گروه ها و کانالهاى تلگرام بجز کانال عباسمنش و چندتا کانال مربوط به کارم که ضرورى هستند کردم و این کار بسیار بسیار بهم کمک کرد توى عدم توجه و تمرکز روى نکات به درد نخور وبیخودى من حتى از گروه خانوادگى و گروه دوستان قدیمى فوتبال که خودم هر دو گروه رو ایجاد کرده بودم لفت داده و خارج شدم و وقتى دیدم دوباره منو به گروه ها دعوت میکنند شماره موبایل تلگراممو عوض کردم تا بتونم از این دعوتها در امان باشم و دوستانى که دائم توى تلگرام موارد بیخودى و بى ارزش رو ارسال میکنند را حذف کنم و از خنوادم هم خواستم که منو به گروه دعوت نکنند و فکر میکنم این کانالها و گروه هاى تلگرام و اینستاگرام مهمترین عوامل و کانونهاى انحراف ذهن از نکات مثبت هستند و فقط باعث اطلاف وقت با ارزشمون میشن و عاملى میشن براى اینکه نتونیم به خواسته هامون تمرکز کنیم . ببخشید این مورد مهم رو فراموش کرده بودم و با خوندن نظر دوستان یادم اومد که این مطلب خیلى مهم رو بنویسم ، براى همه همراهان در سایت وزین و بارزش عباسمنش ارزوى بهروزى و شادکامى دارم و توفیق روزافزون براتون ارزومندم . یاحق
واقعا این گزینه هدایت به نشانه سایت معجزس به شرطی که باورش کنی
من از کمالگرایی رنج میبرم و در مسیر جایگزینش با واقعیتم
امروز صبح صبحم اونطوری که می خواستم شروع نشد و ذهنم شروع کرد:
چرا صبحت بی نقص شروع نشد؟
چرا رویایی شروع نشد؟
چرا اول صبح باید با تضاد شروع شه؟
و میلیون ها چرای دیگه
خب من تقریبا 11ماهه که کنترل ذهن شروع کردم و چون “این مسیرو به همراه پیشرفت” ادامه دادم
الان کنترل ذهن برای من حداقل زیر 40ثانیس
ولی… این دفعه فرق داشت
من هرکاری می کردم نمی تونستم این صدارو خاموش کنم
این صدا هرلحظه بلند تر میشد و توی تمام بدن من می پیچید
واقعا لحظات عجیبی بود
من هرررکاری می کردم نمی تونستم این صدارو خاموش کنم، این صدا خاموشی ناپذیر بود …
خلاصه همینطوری یک ساعت و نیم گذشت تا همینطور که سعی در کنترل ذهن می کردم یاد نرف استاد افتادم
هروقت دیدی به هیچ روشی نجواها و صدای ذهنت خاموش نمیشه،یه کاری انجام بده که ضربان قلبتو ببره بالا!
اول ذهنم مقاومت می کرد،خب صدالبته مشخصه که شیطان دوست نداره من حالم خوب باشه(کور خوندی شیطان خان) ولی من بعد از پنج دقیقه خودمو بلند کردم
یکم گرم کردم و اهنگی که درحال یادگیریشم پلی کردم
(اینم تو پرانتز بگم که این رقص از گروه ITZY بود و اول برای یادگیریش خیلیی مقاومت داشتم چون با همون سرعت عادی انقد این ور و اون ور و پرش و…. داره که نفست میگیره)
خلاصه یکی دوبار با سرعت100رفتم (سرعت عادی)
و بعد به سرعت104 و 107 و 110 و…ضربان قلب من رفت بالا جوری که اگ تنفس نداشتم موقع رقص قطعا همونجا یه بلایی سرم میومد😂
خلاصه من این رقصو که تو حالت عادی پدرتو درمیاره تا سرعت 150رفتم و
بوم💥
دیگ هیچ خبری از نجواها نبود!
دیگ هیچچ صدایی تو سرم نبود!
ذهنم اروم اروم بود!
طوری که انگارر هیچی نشده!
و… واقعا ایمان آوردم به حرفایه استاد،واقعا فهمیدم اگ استاد میگه تو فلان شرایط فلان کارو بکن قطعااااا همون کار درسته و یک درصد شک توش نیست!
اگ استاد قانون خداوندو توضیح می ده،قطعا قانون خداوند همونه!
خداروشکر میکنم که به این قسمت فوق العاده از سایت هدایت شدم .
من تحسین میکنم این حد مشارکت دوستان رو در کامنت های این قسمت و با چه کیفیتی کامنت گذاشتن …
همه این کامنت ها جنسی از طلا هستن و از هر کدومشون میشه چندین نکات ارزشمند در جهت کنترل افکار برداشت ..
و اما روشی که من استفاده میکنم و نتیجه هم گرفتم
اینکه در مواقعی که سیل وسیعی از افکار منفی به ذهنم هجوم میاره … انقدری که احساس سر درد و سنگینی میکنم تو اون حالت میگم خدایا خودت منو هدایت کن ، تو میدونی و من نمیدونم ، همینطور که تا به امروز خداوند منو هدایت کرده و منو به این زندگی زیبا رسونده از اینجا به بعد هم خودش منو هدایت میکنه لازم نیست فکرمو درگیرش کنم .
دومین روش شکرگذاریه ، این بهترین و سریع ترین روش برای کنترل افکار و تمرکز بر روی نکات مثبته ، از اعضای بدنم شروع میکنم تاااا هر انچه که در اطرافم هست ، بابت تمامشون شکرگذاری میکنم ، با اینکار احساس میکنم ذهنم آروم میشه و بدنم شل میشه .
سومین روش خوندن کامنت دوستان عزیزم یا دیدن یه فایل ارزشمند از استاد عباسمنش ، که این هم خیلی تو کنترل افکارم نقش داشته …
ناخواسته هایی که تو ذهنم میاد رو به خواسته تبدیل میکنم مثلا میگم الان دارم به چه ناخواسته ای توجه میکنم که احساسم بده ، بعد میگم اوکی حالا چی میخوام بعد راجع به اون به صورت کلامی یا نوشتاری حرف میزنم و مینویسم .
گاهی هم که خیلی سختمه کنترل افکار به پیاده روی میرم یا باگوشیم بازی میکنم و صدای استاد رو با هندزفری میشونم.
ممنونم از استاد که این فضای مثبت و ارزشمند رو برامون ایجاد کردن و سپاسگذارم از دوستانی که کامنت بنده رو میخونن
ناخواسته هایی که تو ذهنم میاد رو به خواسته تبدیل میکنم مثلا میگم الان دارم به چه ناخواسته ای توجه میکنم که احساسم بده ، بعد میگم اوکی حالا چی میخوام بعد راجع به اون به صورت کلامی یا نوشتاری حرف میزنم و مینویسم
پس میشه دقیقا تهدید رو تبدیل به فرصت کرد و از خودِ افکار منفی ضد خودشون استفاده کرد
من با نظر نوشتن تو سایت مشکل دارم و با اینکه دوست دارم بنویسم یه حسی مانع میشه،ولی نظرهای دوستان رو دوست دارم و میخونمشون.
الان داشتم کامنتهارو میخوندم یه حسی اومد که بنویسم در مورد اتفاقی که همین 2 ساعت قبل برام پیش اومد.
من چند روزیه که بیکار شدم و تو کارتم حدود 400هزار تومن پول بود و با مادرم و خواهرم و دخترم با اسنپ رفتیم خونه برادرم.مادرم اینا پول نقد نداشتن که کرایه رو حساب کنن.من تو ذهنم میگفتم که من برا راننده کارت به کارت میکنم،ولی نجواها بهم میگفت که بعدا خودت پول کم میاری بزار مادرت حساب کنه.ولی باز به خودم میگفتم نه بابا خدا خودش بهم برکت میده و 10 برابرشو بهم میده.(البته که این 10 برابر زبونی بود و از ته دلم نمیگفتم ولی باور داشتم که خدا یجوری جبران میکنه)خلاصه این درگیری با نجواها تو ذهنم پیش میرفت که بلاخره من پیروز شدم و گفتم خدا خودش کمکم میکنه و برکت میده،و کرایه رو تو حین مسیر حساب کردم.
چند دقیقه نشد که یه پیام اومد که 5 گیگ اینترنت هدیه به شما تعلق گرفت و 6 گیگ اینترنت به مبلغ 9 هزار تومن.
واقعا خداوند سریع الاجابه ست.
من هر وقت که خودم و ذهنم باور داشت که خدا کمکت میکنه(هرچند که اون کار کوچیک باشه)الله مهربان کمک و هدایتم کرده و ازش سپاسگزارم.
ولی در مورد کارهای بزرگتر که ذهنم میگه این دیگه خیلی رویایی و بزرگه،و تو نمیتونی و …
برام انجام نشده.
امیدوارم خداوند راهنماییم کنه که بزرگیش و وهابیتشو درک کنم و به این باور برسم که هیچ کاری برا خدا بزرگ نیست و هرچی هست تو ذهنم بزرگه.
متشکرم از شما که تا انتها منو دنبال کردین و برای بچه های سایت دعا میکنم که هر لحظه خداوند هدایتشون کنه.
اول از همه ممنون بابت این فایل خوب و تشکر بابت این مسابقه چرا که با ایجاد این شرایط و پرسش ها سعی به این شده که ما هم یاد بگیریم مثل
استاد در هر لحظه هوشمندانه زندگی کنیم و با تشخیص باور های درست و غلط و بتونیم تعیین کننده و خالق اتفاقات زندگی خودمون باشیم و چه
بهتر که این آموزش و راهکار ها برگرفته از تجارب شخصی هر فرد باشد.
من از دیگر دوستان شاید کم تجربه تر باشم اما خدا رو شکر میکنم که طی این یک سال در 18سالگی تونستم به راه هایی هدایت بشم که در حال
حاضر در جمع شما باشم و بتونم از تجربیات خودم صحبت کنم.
من برای تمرکز و توجه بر روی نکات مثبت خیلی علاقه مند به تنظیم ورودی هام با گوش دادن به فایل های استاد ( اونایی که بیشتر از همه بهم حس
خوب میده در هر شرایطی ) و یا فایل هایی که خودم ضبط کردم از جملاتی که حس خوب میده هستم و اکثرا در این مواقع یک جمله ای که روی خودم خیلی تاثیر داشت این بود که عمیقا به خدا میگفتم اگر این اتفاق بیفته من 10 برابر به تو و قوانین جهانت بیشتر ایمان میارم و برام زیباییش به این بود که واقعا اتفاق میفتاد
و این حس نزدیکی به خدا هر بار بیشتر میشد
و مهمتر این یاد آوری برای خودم که اگر فلان اتفاق برام در گذشته افتاد اینم میفته و این حسم رو خیلی خوب میکنه
اینکه استاد هم توی فایل گفتن همه ی این اتفاقات مثل خوردن غذای مورد علاقه، تماس با یه دوست قدیمی، توی ترافیک نموندن، گرفتن نمره ی
دلخواه و … اینا همه خواسته های ما هستند
و ما اگر بتونیم برای خودمون تداعی کنیم که با چه باوری این اتفاقات افتاد و به این ها رسیدم، میرسیم به همون قانون اصلی
اینکه اصلا بهش وابسته نبودیم، اینکه برامون بدیهی بود، برامون قابل باور بود، اینکه نگرانه شدن یا نشدنش نبودیم
و از همه مهمتر فکر کردن به ربوبیت خدا و اینکه تنها قدرت حاکم بر جهان خداست و این جملات که : حتی برگی بدون اذن خداوند از درخت پایین
نمیفته و یا اینکه اگر خدا بخواد کسی رو بکشه بالا و همه ی مردم جهان بخوان بکشن پایین نمیتونن و اگر همه ی مردم جهان بخوان کسی رو بکشن
بالا و خدا نخواد نمیتونن
این جملات خداست که آرامش میده و باعث میشه به حس خوب برسم و کانون توجهم مثبت بشه .
این مورد که تمام جهان به سمت گسترش و خوبی میره پس هیچ اتفاق بدی اصلا نمیتونه رخ بده و هر چه که هست برای تکامل و تبدیل شدن به یک خوبی هست
و باور به این هاست که باعث میشه احساسم رو خوب نگه دارم و کمامان دنبال زیبایی ها باشم، دنبال خیریت باشم و راه های موفقیت در هر مورد
کوچم و بزرگم در گذشته رو تعمیم بدم به شرایط حال حاضرم چون راه حل در خود ماست باور به اینکه هر اتفاقی، چه خواسته و چه ناخواسته زمانی که در زندگی من رخ میده نتیجه ی باور های منه و نه هیچ چیز دیگه، هیچ چیزی ذره ای تاثیر در رخ دادن اون اتفاق نداشته
این هاست که باعث شده آگاهانه سعی کنم متمرکز شم روی نکات مثبت، کانون توجهم رو کنترلش کنم.
و زمانی که این باور ها رو در ذهنتون بسازید جهان هم به قدری سریع پاسخ میده که بهتون ثابت بشه درستش همینه و ادامه بدین.
من میخواهم از طریقی که خودم برای کنترل ورودی های ذهنم پیمودم برایتان بگویم.
اولین و مهمترین قدم این بود که باور اشتباه و محدود کننده
“خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو “
را با جایگزین کردن باور صحیحی از ذهنم پاک کنم و ان متفاوت بودن و افتخار کردن به آن بود و یاد گرفتم که کاری که اکثریت انجام می دهند و حرفی که اکثریت می گویند اکثر اوقات صحیح و آنچه که من میخواهم نیست و با تمام احترامی که همیشه برای همه قایل بودم و هستم دیگر نظر و قضاوت دیگران در مورد خودم برایم مهم نبود و متفاوت بودن و متفاوت فکر کردن افتخاری برایم بود.
و از ابتدای راه که با استاد و این مباحث آشنا شدم تصمیم به ان گرفتم .
یادم است که استاد همیشه در سمینار می گفتند : “ من تلویزیون را از زندگیم حذف کردم”
اما وقتی با دیگران زندگی می کنی ، نظر انها هم شرط است . پس فکر کردم بهتر است ابتدا از خودم و کارهای عملی غیر از باور که مربوط به شخص خودم است برای کنترل ورودیهای ذهن شروع کنم . و با اینکه از قبل هم به دلیل مشغله ها زیاد سر کار رفتن و درس خواندن و بچه داری خیلی اهل تلویزیون نبودم اما باز انرا محدود کردم به تنها گاهی اوقات که دیدن برنامه ای را انتخاب کرده باشم و از کتاب خواندن شروع کردم و وقتم را بیشتر به خواندن کتاب میگذراندم و با اینکه قبل از ان کتاب خواندن را دوست داشتم اما زیاد نمیخواندم اما همین جا هم دوباره از استاد عزیز تشکر می کنم من را کتاب خوان کرد.
و میتوانم به جرات بگویم که تمام کتابهایی که استاد معرفی میکردند را یکی پس از دیگری میخریدم و میخواندم و آنقدر دنبال کتابهای خوب و مفید بودم که به طرز معجزه آسایی خیلی از آنها هم به من هدیه میشد و زمانی نبود که من کتابی برای خواندن در دست نداشته باشم و هر جا که میرفتم یک کتاب همراهم بود مسافرت ، در اتوبوس ، تاکسی و ….
و دیگر گوش دادن و دیدن مدام قبلا سی دی های استاد و بعد هم فایلهایی که در سایت میگذاشتند و البته ابتدا که تا مدتی شرکت کردن مداوم در بیشتر سمینارها و کلاسها و کارگاههای عملی استاد بود . یعنی تا مدتی شاید حدود دو سال تمام ذهنم را کاملا درگیر مباحث آموزنده و مفید در خصوص قوانین جهان هستی کرده بودم و واقعا لذت میبردم و هر کجا که میرفتم و هر کاری که میکردم سعی میکردم آنها را در عمل امتحان کنم و نتایج را ببینم .
چند بار تا حالا پیش اومده که میخواستم بیام و سرگذشت زندگی ام رو بنویسم .
ولی موردش پیش نمی اومد .
این بار که این فایل استاد رو دیدم ، گفتم مینویسم
مینویسم
بعد از شام فکر میکردم چی بنویسم ، که خوب به نظر بیاد .. استاد از متنم خوشش بیاد …و خانواده ی من ( گروه تحقیقاتی عباس منش )
ولی حرفهای استاد یادم افتاد که میگفتند همیشه به احساست نگاه کن
اگر احساس خوبی در مورد کاری که میخوای انجام بدی داشته باشی ، یعنی فرکانس ارسالی ذهنت نزدیک فرکانس روحت هست … شبیه روحت داره فکر میکنه.
یعنی در مدار مناسب حرکت میکنی … مگر نه داری مسیر اشتباهی رو میری
به احساسم نگاه کردم و دیدم خوب نیست…اصلا خوب نبود
از خدایی که به هدایت بنده هاش بیشتر از خود اونا مشتاقتره هدایت خواستم …
الهامی عااااالی از جانب رب العالمین گرفتم که میگفت خودت باش ، برای خودت زندگی کن .
و یاد نوشته ی استاد در کتاب رویاهایی که رویا نیستند افتادم سبک زندگی خودت رو داشته باش*
به همین دلیل
به خاطر داشتن احساس خوب به این الهام ، تصمیم گرفتم که از زندگی واقعی ام بنویسم که پر بود از تغییر باورها .
چه باورهایی….
الان که بهشون فکر میکنم تاااااازه میفهمم خدا به من چه نعمت بزرگی رو داده .
نعمتی عالی به نام سید حسین عباس منش
تو این مدتی که با گروه تحقیقاتی صمیمی عباس منش آشنا شدم ،،، چه نعمات بزرگی رو به من عطا کرده .
از خدا بسیار بسیار سپاسگزارم .
تقریبا تا دو سال پیش آدمی بودم به ظاهر متدین .
به ظاهر تکتا پرست
به ظاهر مسلمان
به ظاهر ….
ولی درونم پر بود از سوالتی که حتی جوابهای بزرگان دین هم ، جوابی دل نشین برایش نبود .
هر روز بر تشویشم افزوده میشد
کتابهای دینی زیادی میخواندم .
فایلها و سخنرانی های دینی زیادی گوش میدادم و حتی به خاطر پاره ای مسایل با برخی از فامیل و دوستان ساعتها بحث میکردیم .
برخی از دوستان و فامیل روی من حساب خاصی باز کرده بودند …چون من از باورهای آنها نیز دفاع میکردم .
همیشه سعی داشتم از اعتقاداتی که از درونم آنها را نمیپذیرفتم ، دفاع کنم .
کارم شده بود کتاب خواندن.
کتاب میخواندم تا در بحثهای مورد نظر کم نیاورم .
ولی درونم همیشه تشویش بود .
عصرها دلم به شدت میگرفت …بی هیچ دلیل ، بی هیچ بهانه ای .
بغض گلویم را فشار میداد ….میخواستم بهانه ای پیدا کنم تا گریه کنم
بی هیچ بهانه ای…. گریه کنم …تا شاید دلم باز شود …
گریه ای می آمد ولی مانند مسکنی بود که فقط درد را مخفی میکرد ،،آن هم برای ساعتی و بعد ، این درد باز شرو ع میشد
در پارکها مینشستم و شروع به نوشتن میکردم .
بی هیچ مقدمه ای مینوشتم تا فقط آرام شوم .
…
و تشویشم باز جای خود را در وجودم داشت ..
حال میفهمم چرا ؟؟؟؟
چون باورهای ذهنم ( که از ورودی های فراوان اشتباه ذهنم نشات گرفته بود ) با روح درونم ( که همیشه در اوج پاکی و زیبایی است ، چون از خداست ، چون خداست ) بسیار فاصله داشت .
ذهنم پر بود از باورهایی اشتباه از خودم -خدا – فرشتگان – انسان -کائنات – خوشبختی -بدبختی -نعمت -ذلت -و …
همه ی واژه ها در ذهنم به گونه ای صورتگری شده بود که حال که به آنها مینگرم ، میبینم وااااااقعا خداوند مرا از ظلمتی بزرگ رهانیده است .
تعدادی از این باورهایم را مینویسم ….
برای خودم مینویسم و شاید این متن بتواند برای عده ای مثمر ثمر باشد …
باورهایی که از ورودیهای ذهنم شکل گرفته شده بود .
باورهایی که از خواندن کتابهای معروف بزرگان دین
، دیدن فیلمهایی از بزرگانی که متدین بودند ولی در آخر کار ، پیروان شیطان شدند ، فیلمها و متنهایی که از غضب الهی میگفت .
از سختگیری پروردگار
از جبار بودن پروردگار
از اختیار پر از جبر انسان میگفت
از سرنوشت مینوشت و میگفت
از نوشته شدن پیشانی میگفت
از فقر به عنوان نعمتی از نعمات خدا میگفت که با آن درجه ی مومن را بالا میبرد
میگفت ثروت بد است و کثیف و آن باعث دوری انسان از خدا و تمام خوبیها میشود
میگفت علی علیه السلام فقیر بود ، میگفت صبح تا شب را قنات میکند و مزد او برای یک روز کاری 10 عدد خرما بود
میگفت ثروتمندان انسانهای پست فطرتی هستند که از راههای خلاف و غیر اخلاقی و حرام مال اندوزی کرده اند .
میگفت شادی فقیران خییییلی بیشتر و درونی تر از شادی ثروتمندان است .
میگفت ثروتمندان به لطف خدا همیشه درگیر مسایل مختلف زندگی هستند و آرامشی ندارند
میگفت ثروتمندان بی خدایند و همه ی آنها در آتش جهنم سوزانده خواهند شد .
میگفت خداوند در روز قیامت از فقیران و مستضعفان پوزش خواهد طلبید ، به خاطر فشار زیاددی که در دنیا به آنها آورده است .
میگفت هر خواسته ای که از خدا داشته باشی و برآورده نشود ،، خدا برای تو ثواب خیییییییلی زیادی مینویسد ، طوری که اگر در آن دنیا آن ثواب را ببینی ، میگویی کاش هیچچکدام از دعاهایم مستجاب نمیشد و عوض آن در این دنیا ( قیامت ) ثواب بیشتری میگرفتم .
از خدایی میگفت که هر کدام از بندگانش را که بسیار دوست داشته باشد ، او را دچار بلاهای بزرگ میکند و بسیار در بلاها و سختی ها نگه میدارد .
میگفت از حضرت عیوب ،،، از بلاهاایش میگفت از بلاهایی که خدا سرش می آورد تا او را بیازماید… از کرمهای بدنش میگفت
از خدایی میگفت که تا آخرین روز زندگی ات هر لحضه و هر آن تو را متحان میکند تا به زمین بخوری ،،اشتباه کنی و گناه کنی و با گریه و. زاری به سویش برگردی و توبه کنی و او توبه ات را بپذیرد و بعد از پذیرفتن توبه , دوباره امتحاناتش سختتر شده و این کار تا آخرین لحظه ی عمرت ادامه دار باشد و حتی در آخرین لحضه زنده بودنت ، شیطان در کنارت حاضر شود و با استکان آبی در دست ، تو که تشنه ای ، به تو بگوید ؛ ایمانت را بده تا به تو آب دهم و در آخرین لحظه ی عمرت همه ی ایمانی را که با سختی بدست آورده ای بدهی و ….
در دنیای آخرت از جهنممیان باشی
چون بهشت فقط جای پیامبران و امامان معصوم است و شهیدان ، و بقیه ی مردم در جهنم خواهند بود و آنها که از جهنم به بهشت ، بعد از چشیدن عذاب اعمالشان بیرون روند ،، همیشه مهر جهنم بر پیشانی شان خواهد بود .
و
…
اما آن روز
یه فیلم انگیزشی رو تو اینترنت دیدم .( مدار ثروت )
میگفت : تا حالا از خودت پرسیدی که آیا زندگیت دقیقا همون چیزیه که میخواستی …
این فیلم من رو واقعا تکون داد . بارها و بارها این فیلم رو دیدم ( البته بعدها فایل تصویری کامل این فایل رو تو سایت گروه تحقیقاتی عباس منش دیدم : کلیپ انگیزشی شماره 3 گروه تحقیقاتی عباس منش )
داشتم احساس میکردم که هیچ جبری در دنیا توکار نیست و اختیار محض همه جا هست و من مسئول زندگی ام هستم .
با دیدن زیاد این فیلم مشتاق شدم تا فایلهای زیادی رو از اینترنت در این زمینه پیدا کنم .
ولی همه ی فیلمها و فایلها غیر این فیلم به دلم نمی نشست .
مثل حرفها و نوشته هایی که قبلا میخوندم بود …هیچ احساس خوبی رو در من بوجود نمی آورد …
تا اینکه با سایت گروه صمیمی عباس منش برخورد کردم .
به به
به به
به به بهترین برخورد تمام زندگی ام بود .
همه ی حرفهایی که استاد میزدند به دلم می نشست
با وجود اینکه مخالفتها و مقاومتهای زیادی رو از درونم مشاهده میکردم ولی …. باز مشتاق میشدم دوباره فایلهای استاد رو ببینم و یا گوش بدم .
خیلی عالی بودند خیییلی
خدا را بسیار سپاسگزارم بسیار سپاسگزارم و سپاسگزارم
اپلیکشن ثروت ، که تو یکی از فایلهای استاد معرفی شد رو از سایت دانلود کردم .
اولین جلسه اش عاااالی بود عااااااالی
جلسه ی اول رو چندین بار گوش دادم و تمرینش رو انجام دادم
من وارد زندگی جدیدی شده بودم
من دوباره به لطف خدا متولد شده بودم .
وااااااااااااااااااااااای خدای من ، تو بنده هات رو چقدر دوست داری ..
مخصوصا منو
منتظر بودم تا هفته تموم بشه و فایل جدید استاد رو ببینم
واقعا زندگیم داشت تغییر میکرد
تغییر
الان که دارم مینویسم دارم اشک شوق میریزم .
تا اینکه رسید به قسمتی که استاد گفتند : ما بچه بودیم و داشتیم تو کوچه بازی میکردیم که یه ماشین گرون قیمت اومد و از کنار ما رد شد.
اون موقع که هر کسی پیکان نداشت ، اون ماشین یه چیز روند بالایی بود >>> همه ی بچه ها و من بدون هیچ هماهنگی گفتیم : قاچاقچیه
میدونید چرا ؟ : چون اون موقع ما فیلم آینه ی عبرت رو نگاه میکردیم ….
بعدش استاد به بررسی فیلم تایتانیک پرداختند .
من این فایلها رو بارها و بارها گوش دادم و بعد از چند بار متوجه ایراد اصلی زندگی ام شدم .
ورودیهای ذهن
ورودیهای ذهن
از اون روز به بعد تصمیم جدی گرفتم که همه ی کتابها و فیلمهایی رو که داشتم کنار بذارم -رادیو ( کانالهای معروف رادیو در زمینه ی معرفت ) تلویزیون – ماهواره و ترانه ها و حتی نوحه های گوشی ام رو پاک کردم .
البته این کارها مرحله مرحله اتفاق افتاد و الان به لطف خدا و راهنمایی های استاد و احساسم ، فقط و فقط فایلهای استاد عباس منش رو می ببینم و گوش میدم و فایلهای صوتی ترجمه ی قرآن و چند تا ترانه ی شاد و انرژی بخش
میدونید چرا :؟
چون واقعا به دلم می شینه
درونم و فطرتم آنها را دوست دارند
با اینکه ذهمنم خیلی در برابر اونا مقاومت میکرد .
ولی به لطف خدا خیییلی موفق شدم .
ولی کار ساده ای هم نبود
به قول استاد : باید قدمهای کوچک اما متوالی برداری
قدمهای کوچیک تو رو به هر خواسته ای میرسونه
و قانون تکامل رو باید در نظر داشت .
یهویی نمیشه خدا یه نعمت بسیار بزرگی رو بهت بده که تو ظرفیت پذرشش رو نداری
این قانون وضع شده ی الهی هست و همیشه ثابت هست
هر روز نعمتهای زیادی وارد زندگی ام میشه و این فقط مربوط میشه به لطف الهی
مربوط میشه به قوانین ثابت الهی
مربوط میشه به کائناتی که دنیای تو رو بر اساس فرکانسهای ارسالی ذهنت به جهان هستی برای تو میسازند
مربوط میشه به ورودیهای ذهنت که فرکانسهای ارسالی ذهنت رو تعیین میکنند
مربوط میشه به خودمون
ما کاملا مختار و آزاد آفریده شده ایم تا زندگی مون رو خودمون بسازیم و هیچ کس مسئول زندگی ما نیست جز ….خودمون.
و اما باورهایی که با کنترل ورودیهای ذهنم برای خودم ساختم ، برای خودم و شما مینویسم :
خداوند رب جهانیان است
فقط یک نیروی حاکم بر جهان وجود دارد و آن نیروی خیر ، خوبی و شادی و زیبایی ،، یعنی خداست
خداوند قدرتمند جهانیان است و همه ی امور به دست توانای اوست .
همه ی عالمیان مخلوق و روزی خور اویند
خداوند به هدایت بندگانش بسیار بیشتر از خود آنها مشتاقتر است
خداوند بندگانش را بسیار دوست میدارد و مرا نیز بسیار دوست میدارد و من بنده ی خاص خدا هستم و او را بسیار بسیار دوست میدارم
خداوند مومن ثروتمند را بسیار بسیار دوست میدارد
خداوند به هر که بخواهد بیشمار روزی عطا میفرماید
خداوند اجابت کننده ی دعاست به شرط آنکه من هم دعوت او را اجابت نمایم و اوامر او را اطاعت نمایم و با جان و دل این اوامر را اطاعت میکنم و این هم لطف اوست
ثروتمند شدن خیر خواهانه ترین و زیباترین کار دنیاست
به لطف الهی امروز پربرکت ترین روز عمرم تا کنون خواهد بود از تمام ابعاد
هر روز بر یقین و ایمانم به الطاف الهی افزوده میشود .
از همه جا ثروت وارد زندگی ام میشود
من به راحتی ثروتمند میشوم چون خداوند در سوره ی یس قرآن این موضوع را به صراحت بیان نموده است
هر روز بر سلامتی جسم و جانم افزوده میشود .
من هر روز از تمام ابعاد زندگی ام لذت میبرم
من زندگی را زندگی میکنم
من هر روز با راهنمایی های الهی و حرفهای استاد عباس منش بر روی باورهایم کار میکنم و هر روز در مدار بهتری قرار میگیرم .
من به استقلال مالی رسیده ام و هر روز بر داراییهای مختلف زندگی ام افزوده میشود
من بنده ای سپاسگذار خداوند هستم .
شرکت تولید قطعات خودروی ما هر روز از تمام ابعاد در حال پیشرفت میباشد .
تمام کارهای ما به راحتی ردیف میشوند و ….
و در انتها از خداوند بسیار سپاسگزارم
و از استاد عزیزم جناب عباس منش و گروه تلاشگر و پرتوان ایشان کمال قدردانی خود را اعلام میدارم
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی گل هستید گل محمدی
استاد عزیز و بزرگوارم و دوستان عزیزم سلام. وقت شما بخیر و شادی
حمد و سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است ، بخشنده و مهربان است، مالک روز جزاست، خداوندا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم ، ما را به راه راست هدایت فرما، را کسانی که به آنها نعمت دادی، نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان.???
خداوند بزرگ را بی نهایت شاکر و سپاسگزارم که مرا به راست هدایت فرمود. راه آنانی که زندگیشان سراسر آرامش و عشق به خداست، کسانی که امیدوارند، چون خداوند به قدر دل امیدواران گرم می شود . ???
به لطف خداوند بزرگ و استفاده از آموزه های استاد عزیزم به هر آنچه از آرامش، احساس خوب، جذب رابطه عالی به حدی که در تصورات خودم نمی گنجید و شما نیز استاد نمی گنجد، اقتدار و عزت و احترام، لذت بردن از زندگی آزاد و رها، به طوری که با کار در منزل، یا بهتر بگویم عشق در منزل هر وقت که بخواهم کار می کنم، هر وقت که بخواهم تفریح می کنم، همان چیزی که روزی برایم رویا بود و دور از دسترس، اکنون واقعیت زندگیم شده.
چنان تصمیماتی در زندگیم گرفته ام که شاید تا چند ماه پیش هرگز تصور نمی کردم که بتوانم آنها را حتی در ذهن خود هم تجسم کنم و به دیگران بگویم. حالا در وسط نتایج آن تصمیمات اشک شوق می ریزم و خداوندم را سپاس می گویم که می توانم از طریق اینترنت بندگانش را به راست، راه کسانی که به آنها نعمت داده می شود هدایت کنم.???
برای دوستانی که این متن را می خوانند نیز می گویم:
به دنبال فهم مطالب قرآن بروند، که هرآنچه نیاز داشته باشند را در آن خواهند فهمید. آیات قرآن کاملا قابل انطباق با هر شرایط و اتفاقی در امروز شماست، ولی به جز دست پاکان و فهم خاصان به آن نمی رسد. استاد عباس منش عزیز از این دسته بود و مرا نیز به این مسیر تشویق کرد. خواستم، فهمیدم. تک تک اتفاقات زندگی ام را با قرآن هماهنگ می کنم و تصمیم می گیرم. قرآن زدن را از بانو شب خیز بزرگوار آموختم. او نیز دستی از دستان خداوند روی زمین بود که همچون عباس منش باعث هدایتم شد. ???
فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (٢56)
به راستی که به دستاویز استواری دست زده است که گسستی ندارد و خداوند شنوای داناست.
کسی که با قرآن عجین شد از آن جدا نخواهد شد.
عجله نکنید، اگر به سراغش رفتید باید صبور باشید، باید عاشق باشید. خود به خود، به آسانی، به راحتی استاد پیدا می کنید که به شما بیاموزد.
“بخوان این آیه را تفسیر و معنا کردنش با من”
علاوه بر تمامی سخنانی که دوستان عزیز مطرح نمودند که به حق همگی بسیار درست است، برخی اوقات خودتان هم متوجه نمی شوید که چگونه این همه علم و دانایی را خداوند به شما آموخته!!! فقط با خدا عجین شوید، خود به خود، به آسانی و به راحتی کارها پیش می رود. باید عاشق باشید، بهایش را بپردازید. با عشق روی خودتان کار کنید، می شود بهای پرداختی شما. ???
راستش را به شما بگویم، این مسیر عاشق می خواهد نه عجول، پس اگر عاشق نیستید…
شک و تردید را نیز کنار بگذارید، چون در شک و تردید ماندن به مراتب بدتر از اشتباه کردن است.
در پناه الله یکتا باشید انشالله.
???
جناب صمیمی شما بی نظیرید..
باید عاشق بود!
چه زیبا بیان کردید.
استاد صمیمی عزیز سلام
شما و استاد شب خیز دو اساتید فوق العاده ای هستید
من از کانال و سایت شما خیلی چیز ها اموختم از شما ممنونم که دیگران را به تلاوت قران تشویق میکنید
من حدود 5 ماهه که کل تمرکزم را روی قران گذاشتم
کلمه به کلمه برسی میکنم
دیدگاه شما بسیار زیبا بود ممنونم
بسم الله الرحمن الرحیم
راه های کنترل ورودی ها :
(چرایی ) قبل از انجام هر کاری به عنوان یک انسان باید تحقیق و درک کنم که اصلا چرا باید این کار را انجام دهم ؟؟
( چرایی ) چرایی انجام کاری قدرت و انگیزه انجام کار را در ما بالا می برد .
? قانون باورها : قانون زندگی قانون باورهاست .
جهان آیینه ماست و باورهای مارا به خوده ما ثابت می کند .
اما این باورها چیست و چگونه شکل گرفته ؟
( باور )به زبان ساده تکرار یک فکر و …. است به شکل های گوناگون ….
که این تکرار توسط کانال های ورودی ما یعنی دیده ها شنیده ها ( حواس پنج گانه ) و حتی نوشتن شکل گرفته
? پس خیلی منطقی و ساده ست که اگرالان بخواییم وضعیتی در زندگی ماتغییر کند باید باورها را تغییر داد و
برای تغییر یک باور باید و باید این ورودی ها را تغییر داد ( ورودی های مخرب )
نکته مهم : چیزی که ثابت است تغییر است و این قانون جهانه
حالا این قضیه هم میتواند برای شما خیلی خطرناک باشد و هم یک موهبت بزرگ
این دست خوده ماست که قوانین جهان به نفع ما عمل کنند یا به ضرر ما
چطور مگه ؟؟
یعنی دوست عزیز چه ما بخواهیم و چه نخواهیم اتوماتیک همیشه در معرض انواع ورودی ها و همیشه در حال تغییر و دریافت باور هستیم . چون ما زنده ایم
پس حالا میتونه خطرناک هم بشه اگر که خودت این ورودی هات و کنترل و انتخاب نکنی و باورهات برات شکل میگیرن و زندگی ناآگاهانه و پر استرسی رو برات شکل میدن
و خداوند هم مسئول این بدبختی نیست چون به شما قدرت انتخاب داده ( قانون گوناگونی و تنوع )
دوست عزیز خوب تا حالا فکر کردین که بزرگترین فرق بین انسان و حیوان چیه ؟
( قدرت انتخاب )
پس انسانی که خودش برای خودش انتخاب نکند خصوصیاتش به چهارپایان نزدیک میشه
( وقتی شما خودت انتخاب نکنی اتومات برات انتخاب میکنن )
خداوند در کتاب قرآن سوره اعراف آیه 179 میفرمایند :
ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعم بل هم اضل اولئک هم الغفلون
و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم واگذاردیم ( که آنها به سوء اختیار خود جهنم پلیدی و اخلاق و اعمال زشت و افکار و عقاید فاسد را برگزیدند ) چه آن که آنها را دلهایی است بی ادراک و معرفت و دیده های بی نور بصیرت و گوشهای ناشنوای حقیقت
آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند و آن ها همان غافلانند
*(( در نهایت درست از همان راه هایی که باورهای محدود کننده ات به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه شکل گرفته اند میتوانی حالا کاملا به صورت آگاهانه از ( قدرت انتخابت ) استفاده کنی و ( ورودی هایت ) را تغییر دهی
تا جهانت را به صورت دلخواه خلق کنی
خلاصه ؛ ساده ترین و در عین حال تاثیر گذار ترین راه های تغییر ورودی ها ؛
دیدن شنیدن نوشتن
قطع ورودی های مخرب مثل فیلم های منفی
انتخاب آگاهانه دوستان
دوست عزیز شاید در این راه مدت هایی باشه که کمی سرد شدی ولی بدون که
چیزی که گرم بشه شاید روزی سرد میشه
اما اگر پخته بشه دیگه خام نمی شه
خودت و بپز ?
تو خالق جهان خودت هستی پس بهترین ها رو خلق کن دوست من
ارادتمند همه عزیزان و استاد عزیز
زهرا کاظمی
سلام و درود به خانم کاظمی.اشاره به آیه ایی از قرآن که داشتید خیلی کامل و واضح توضیح دادید و خیلی تاثیرگذار و مفید بود برای من.سپاسگزارم از متن زیباتون
زهرا عزیز سلام
سوره اعراف /179 خیلی زیباست از شما ممنونم بخاطر این ایه
سلام مجدد به همه همراهان گرامى، من یع چیزى رو فراموش کردم که بنویسم توى نظرى که نوشته بودم و اون اقدام به حذف تمام گروه ها و کانالهاى تلگرام بجز کانال عباسمنش و چندتا کانال مربوط به کارم که ضرورى هستند کردم و این کار بسیار بسیار بهم کمک کرد توى عدم توجه و تمرکز روى نکات به درد نخور وبیخودى من حتى از گروه خانوادگى و گروه دوستان قدیمى فوتبال که خودم هر دو گروه رو ایجاد کرده بودم لفت داده و خارج شدم و وقتى دیدم دوباره منو به گروه ها دعوت میکنند شماره موبایل تلگراممو عوض کردم تا بتونم از این دعوتها در امان باشم و دوستانى که دائم توى تلگرام موارد بیخودى و بى ارزش رو ارسال میکنند را حذف کنم و از خنوادم هم خواستم که منو به گروه دعوت نکنند و فکر میکنم این کانالها و گروه هاى تلگرام و اینستاگرام مهمترین عوامل و کانونهاى انحراف ذهن از نکات مثبت هستند و فقط باعث اطلاف وقت با ارزشمون میشن و عاملى میشن براى اینکه نتونیم به خواسته هامون تمرکز کنیم . ببخشید این مورد مهم رو فراموش کرده بودم و با خوندن نظر دوستان یادم اومد که این مطلب خیلى مهم رو بنویسم ، براى همه همراهان در سایت وزین و بارزش عباسمنش ارزوى بهروزى و شادکامى دارم و توفیق روزافزون براتون ارزومندم . یاحق
به خدایی که می دهد اگر بخواهی
سلام :)
واقعا این گزینه هدایت به نشانه سایت معجزس به شرطی که باورش کنی
من از کمالگرایی رنج میبرم و در مسیر جایگزینش با واقعیتم
امروز صبح صبحم اونطوری که می خواستم شروع نشد و ذهنم شروع کرد:
چرا صبحت بی نقص شروع نشد؟
چرا رویایی شروع نشد؟
چرا اول صبح باید با تضاد شروع شه؟
و میلیون ها چرای دیگه
خب من تقریبا 11ماهه که کنترل ذهن شروع کردم و چون “این مسیرو به همراه پیشرفت” ادامه دادم
الان کنترل ذهن برای من حداقل زیر 40ثانیس
ولی… این دفعه فرق داشت
من هرکاری می کردم نمی تونستم این صدارو خاموش کنم
این صدا هرلحظه بلند تر میشد و توی تمام بدن من می پیچید
واقعا لحظات عجیبی بود
من هرررکاری می کردم نمی تونستم این صدارو خاموش کنم، این صدا خاموشی ناپذیر بود …
خلاصه همینطوری یک ساعت و نیم گذشت تا همینطور که سعی در کنترل ذهن می کردم یاد نرف استاد افتادم
هروقت دیدی به هیچ روشی نجواها و صدای ذهنت خاموش نمیشه،یه کاری انجام بده که ضربان قلبتو ببره بالا!
اول ذهنم مقاومت می کرد،خب صدالبته مشخصه که شیطان دوست نداره من حالم خوب باشه(کور خوندی شیطان خان) ولی من بعد از پنج دقیقه خودمو بلند کردم
یکم گرم کردم و اهنگی که درحال یادگیریشم پلی کردم
(اینم تو پرانتز بگم که این رقص از گروه ITZY بود و اول برای یادگیریش خیلیی مقاومت داشتم چون با همون سرعت عادی انقد این ور و اون ور و پرش و…. داره که نفست میگیره)
خلاصه یکی دوبار با سرعت100رفتم (سرعت عادی)
و بعد به سرعت104 و 107 و 110 و…ضربان قلب من رفت بالا جوری که اگ تنفس نداشتم موقع رقص قطعا همونجا یه بلایی سرم میومد😂
خلاصه من این رقصو که تو حالت عادی پدرتو درمیاره تا سرعت 150رفتم و
بوم💥
دیگ هیچ خبری از نجواها نبود!
دیگ هیچچ صدایی تو سرم نبود!
ذهنم اروم اروم بود!
طوری که انگارر هیچی نشده!
و… واقعا ایمان آوردم به حرفایه استاد،واقعا فهمیدم اگ استاد میگه تو فلان شرایط فلان کارو بکن قطعااااا همون کار درسته و یک درصد شک توش نیست!
اگ استاد قانون خداوندو توضیح می ده،قطعا قانون خداوند همونه!
امیدوارم ایمان بیاوریم به استاد!!
من و خدا عاشقتونیم :) ❤️
سلام استاد عباسمنش ثروتمند
به نام الله یکتا
خداروشکر میکنم که به این قسمت فوق العاده از سایت هدایت شدم .
من تحسین میکنم این حد مشارکت دوستان رو در کامنت های این قسمت و با چه کیفیتی کامنت گذاشتن …
همه این کامنت ها جنسی از طلا هستن و از هر کدومشون میشه چندین نکات ارزشمند در جهت کنترل افکار برداشت ..
و اما روشی که من استفاده میکنم و نتیجه هم گرفتم
اینکه در مواقعی که سیل وسیعی از افکار منفی به ذهنم هجوم میاره … انقدری که احساس سر درد و سنگینی میکنم تو اون حالت میگم خدایا خودت منو هدایت کن ، تو میدونی و من نمیدونم ، همینطور که تا به امروز خداوند منو هدایت کرده و منو به این زندگی زیبا رسونده از اینجا به بعد هم خودش منو هدایت میکنه لازم نیست فکرمو درگیرش کنم .
دومین روش شکرگذاریه ، این بهترین و سریع ترین روش برای کنترل افکار و تمرکز بر روی نکات مثبته ، از اعضای بدنم شروع میکنم تاااا هر انچه که در اطرافم هست ، بابت تمامشون شکرگذاری میکنم ، با اینکار احساس میکنم ذهنم آروم میشه و بدنم شل میشه .
سومین روش خوندن کامنت دوستان عزیزم یا دیدن یه فایل ارزشمند از استاد عباسمنش ، که این هم خیلی تو کنترل افکارم نقش داشته …
ناخواسته هایی که تو ذهنم میاد رو به خواسته تبدیل میکنم مثلا میگم الان دارم به چه ناخواسته ای توجه میکنم که احساسم بده ، بعد میگم اوکی حالا چی میخوام بعد راجع به اون به صورت کلامی یا نوشتاری حرف میزنم و مینویسم .
گاهی هم که خیلی سختمه کنترل افکار به پیاده روی میرم یا باگوشیم بازی میکنم و صدای استاد رو با هندزفری میشونم.
ممنونم از استاد که این فضای مثبت و ارزشمند رو برامون ایجاد کردن و سپاسگذارم از دوستانی که کامنت بنده رو میخونن
خدایاشکرت
۲۲ / ۱۱ / ۱۴۰۰
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود خدا بر شما
چقدر این قسمت از کامنت شما برای من ارزشمند بود
ناخواسته هایی که تو ذهنم میاد رو به خواسته تبدیل میکنم مثلا میگم الان دارم به چه ناخواسته ای توجه میکنم که احساسم بده ، بعد میگم اوکی حالا چی میخوام بعد راجع به اون به صورت کلامی یا نوشتاری حرف میزنم و مینویسم
پس میشه دقیقا تهدید رو تبدیل به فرصت کرد و از خودِ افکار منفی ضد خودشون استفاده کرد
به جای اینکه حواس رو پرت کرد و تمرکز رو تغییر داد
که البته اونا هم کارساز هستند
ولی این روش فرار نیست
ایستادن و تغییر دادن و منطقی کردن هست
عالی بود
در پناه خداوند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدای رزاق
این فایل نشونه امروز من هست
با نکاتی که از شما استاد عزیز هر روز تو سایت دارم میخونم و محصولاتی که خریدم تمریناتشو انجام میدم
توجه بر نکات مثبت معجزه میکنه و اینکه با خدای درونت صحبت کنی بهترین راه کنترل ذهن هست
برای من که اینطور بوده
دیدن فایلها و خوندن کامنت ها خیلی ذهنمو آروم کرده
من هر روز این جزیی از کارمه که باید توجه بر نکات مثبت کنم میبینم بنویسم و شکرگزاری کنم
توجه به خواسته های که دارم دیدن عکسها یا در حد اطلاعات کسب کردن بدون هیچ اضطرابی پس کی به خواستم میرسم
چون دارم با خواسته ام زندگی میکنم اونم با عشق
و هر روز از زندگیم لذت بیشتری میبرم و قدم به قدم دارم به خواستم نزدیک تر میشم
ومن باور دارم خیلی زود میام اینجا و میگم خواستم چی بود و چطوری خلقش کردم در کمترین زمان ممکن این اتفاق افتاده
و از خداوند مهربانم سپاسگزارم که منو هدایت میکنه و هر روز من این شوق رسیدن خواستم حس میکنم و لذت میبرم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
و همه دوستان
من با نظر نوشتن تو سایت مشکل دارم و با اینکه دوست دارم بنویسم یه حسی مانع میشه،ولی نظرهای دوستان رو دوست دارم و میخونمشون.
الان داشتم کامنتهارو میخوندم یه حسی اومد که بنویسم در مورد اتفاقی که همین 2 ساعت قبل برام پیش اومد.
من چند روزیه که بیکار شدم و تو کارتم حدود 400هزار تومن پول بود و با مادرم و خواهرم و دخترم با اسنپ رفتیم خونه برادرم.مادرم اینا پول نقد نداشتن که کرایه رو حساب کنن.من تو ذهنم میگفتم که من برا راننده کارت به کارت میکنم،ولی نجواها بهم میگفت که بعدا خودت پول کم میاری بزار مادرت حساب کنه.ولی باز به خودم میگفتم نه بابا خدا خودش بهم برکت میده و 10 برابرشو بهم میده.(البته که این 10 برابر زبونی بود و از ته دلم نمیگفتم ولی باور داشتم که خدا یجوری جبران میکنه)خلاصه این درگیری با نجواها تو ذهنم پیش میرفت که بلاخره من پیروز شدم و گفتم خدا خودش کمکم میکنه و برکت میده،و کرایه رو تو حین مسیر حساب کردم.
چند دقیقه نشد که یه پیام اومد که 5 گیگ اینترنت هدیه به شما تعلق گرفت و 6 گیگ اینترنت به مبلغ 9 هزار تومن.
واقعا خداوند سریع الاجابه ست.
من هر وقت که خودم و ذهنم باور داشت که خدا کمکت میکنه(هرچند که اون کار کوچیک باشه)الله مهربان کمک و هدایتم کرده و ازش سپاسگزارم.
ولی در مورد کارهای بزرگتر که ذهنم میگه این دیگه خیلی رویایی و بزرگه،و تو نمیتونی و …
برام انجام نشده.
امیدوارم خداوند راهنماییم کنه که بزرگیش و وهابیتشو درک کنم و به این باور برسم که هیچ کاری برا خدا بزرگ نیست و هرچی هست تو ذهنم بزرگه.
متشکرم از شما که تا انتها منو دنبال کردین و برای بچه های سایت دعا میکنم که هر لحظه خداوند هدایتشون کنه.
درپناه الله……
سلام به اقای توکلی
کامنتت رو دوست داشتم
واقعا استاد درست میگه قانونچه در مقیاس اتمی
چه در مقیاس کیهانی یه جور کار میکنه
فقط برای ذهن ما قابل باور نیست که بتونیم عدد های بزرگ رو خلق کنیم
وگرنه برای جهان این عدد ها هیچ فرقی باهم ندارن
ما به میزانی که بتونیم چیزی رو باور کنیم و برامون طبیعی و بدیهی باشه
اون چیز رو خلق میکنیم
وقتی داریم رویاهامون رو تجسم میکنیم ذهن هزارتا اما و اگر میاره
اون اما و اگر ها باور های اشتباه و محدود کننده ما هستن که باعث میشن خاسته ها به سمت ما نیان
وگرنه جهان پر از نعمت و ثروته
خداوند بی نهایت وهابه
براش فرقی نداره به کی بده به کی نده
اینما هستیم که تعیین میکنیم تو مدار دریافت باشیم یا تو مدار فقر و کمبود
باید باور کنیم که همون خدایی که 10 هزارتومن رو سریع میده 10 میلیارد هم سریع میده
مرسی از شما دوست خوبم که کامنت زیبایی از اجرای قانون نوشتی
در پناه الله یکتا باشی همیشه
سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی
اول از همه ممنون بابت این فایل خوب و تشکر بابت این مسابقه چرا که با ایجاد این شرایط و پرسش ها سعی به این شده که ما هم یاد بگیریم مثل
استاد در هر لحظه هوشمندانه زندگی کنیم و با تشخیص باور های درست و غلط و بتونیم تعیین کننده و خالق اتفاقات زندگی خودمون باشیم و چه
بهتر که این آموزش و راهکار ها برگرفته از تجارب شخصی هر فرد باشد.
من از دیگر دوستان شاید کم تجربه تر باشم اما خدا رو شکر میکنم که طی این یک سال در 18سالگی تونستم به راه هایی هدایت بشم که در حال
حاضر در جمع شما باشم و بتونم از تجربیات خودم صحبت کنم.
من برای تمرکز و توجه بر روی نکات مثبت خیلی علاقه مند به تنظیم ورودی هام با گوش دادن به فایل های استاد ( اونایی که بیشتر از همه بهم حس
خوب میده در هر شرایطی ) و یا فایل هایی که خودم ضبط کردم از جملاتی که حس خوب میده هستم و اکثرا در این مواقع یک جمله ای که روی خودم خیلی تاثیر داشت این بود که عمیقا به خدا میگفتم اگر این اتفاق بیفته من 10 برابر به تو و قوانین جهانت بیشتر ایمان میارم و برام زیباییش به این بود که واقعا اتفاق میفتاد
و این حس نزدیکی به خدا هر بار بیشتر میشد
و مهمتر این یاد آوری برای خودم که اگر فلان اتفاق برام در گذشته افتاد اینم میفته و این حسم رو خیلی خوب میکنه
اینکه استاد هم توی فایل گفتن همه ی این اتفاقات مثل خوردن غذای مورد علاقه، تماس با یه دوست قدیمی، توی ترافیک نموندن، گرفتن نمره ی
دلخواه و … اینا همه خواسته های ما هستند
و ما اگر بتونیم برای خودمون تداعی کنیم که با چه باوری این اتفاقات افتاد و به این ها رسیدم، میرسیم به همون قانون اصلی
اینکه اصلا بهش وابسته نبودیم، اینکه برامون بدیهی بود، برامون قابل باور بود، اینکه نگرانه شدن یا نشدنش نبودیم
و از همه مهمتر فکر کردن به ربوبیت خدا و اینکه تنها قدرت حاکم بر جهان خداست و این جملات که : حتی برگی بدون اذن خداوند از درخت پایین
نمیفته و یا اینکه اگر خدا بخواد کسی رو بکشه بالا و همه ی مردم جهان بخوان بکشن پایین نمیتونن و اگر همه ی مردم جهان بخوان کسی رو بکشن
بالا و خدا نخواد نمیتونن
این جملات خداست که آرامش میده و باعث میشه به حس خوب برسم و کانون توجهم مثبت بشه .
این مورد که تمام جهان به سمت گسترش و خوبی میره پس هیچ اتفاق بدی اصلا نمیتونه رخ بده و هر چه که هست برای تکامل و تبدیل شدن به یک خوبی هست
و باور به این هاست که باعث میشه احساسم رو خوب نگه دارم و کمامان دنبال زیبایی ها باشم، دنبال خیریت باشم و راه های موفقیت در هر مورد
کوچم و بزرگم در گذشته رو تعمیم بدم به شرایط حال حاضرم چون راه حل در خود ماست باور به اینکه هر اتفاقی، چه خواسته و چه ناخواسته زمانی که در زندگی من رخ میده نتیجه ی باور های منه و نه هیچ چیز دیگه، هیچ چیزی ذره ای تاثیر در رخ دادن اون اتفاق نداشته
این هاست که باعث شده آگاهانه سعی کنم متمرکز شم روی نکات مثبت، کانون توجهم رو کنترلش کنم.
و زمانی که این باور ها رو در ذهنتون بسازید جهان هم به قدری سریع پاسخ میده که بهتون ثابت بشه درستش همینه و ادامه بدین.
برای همه ی دوستان آرزوی موفقیت میکنم
امیدوارم که براتون مفید واقع شده باشه
آرمان عزیز سلام
افرین به شما که به زیبایی به نقش باورها در زندگی اشاره کردید
و صد افرین به شماا که همیشه به ربوبیت الله فکر میکنید
مرسی
سلام خدمت شما جناب سعید عزیز
ممنونم که نظر من رو مطالعه کردین
نظر لطفتونه
موفق و سربلند باشید
دقیقا همینه
احسنت
سلام خدمت شما سرکار خانم
ممنون که زمان گذاشتید و نظر من رو مطالعه کردید
متشکرم
موفق و سربلند باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و گروه تحقیقاتی
من میخواهم از طریقی که خودم برای کنترل ورودی های ذهنم پیمودم برایتان بگویم.
اولین و مهمترین قدم این بود که باور اشتباه و محدود کننده
“خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو “
را با جایگزین کردن باور صحیحی از ذهنم پاک کنم و ان متفاوت بودن و افتخار کردن به آن بود و یاد گرفتم که کاری که اکثریت انجام می دهند و حرفی که اکثریت می گویند اکثر اوقات صحیح و آنچه که من میخواهم نیست و با تمام احترامی که همیشه برای همه قایل بودم و هستم دیگر نظر و قضاوت دیگران در مورد خودم برایم مهم نبود و متفاوت بودن و متفاوت فکر کردن افتخاری برایم بود.
و از ابتدای راه که با استاد و این مباحث آشنا شدم تصمیم به ان گرفتم .
یادم است که استاد همیشه در سمینار می گفتند : “ من تلویزیون را از زندگیم حذف کردم”
اما وقتی با دیگران زندگی می کنی ، نظر انها هم شرط است . پس فکر کردم بهتر است ابتدا از خودم و کارهای عملی غیر از باور که مربوط به شخص خودم است برای کنترل ورودیهای ذهن شروع کنم . و با اینکه از قبل هم به دلیل مشغله ها زیاد سر کار رفتن و درس خواندن و بچه داری خیلی اهل تلویزیون نبودم اما باز انرا محدود کردم به تنها گاهی اوقات که دیدن برنامه ای را انتخاب کرده باشم و از کتاب خواندن شروع کردم و وقتم را بیشتر به خواندن کتاب میگذراندم و با اینکه قبل از ان کتاب خواندن را دوست داشتم اما زیاد نمیخواندم اما همین جا هم دوباره از استاد عزیز تشکر می کنم من را کتاب خوان کرد.
و میتوانم به جرات بگویم که تمام کتابهایی که استاد معرفی میکردند را یکی پس از دیگری میخریدم و میخواندم و آنقدر دنبال کتابهای خوب و مفید بودم که به طرز معجزه آسایی خیلی از آنها هم به من هدیه میشد و زمانی نبود که من کتابی برای خواندن در دست نداشته باشم و هر جا که میرفتم یک کتاب همراهم بود مسافرت ، در اتوبوس ، تاکسی و ….
و دیگر گوش دادن و دیدن مدام قبلا سی دی های استاد و بعد هم فایلهایی که در سایت میگذاشتند و البته ابتدا که تا مدتی شرکت کردن مداوم در بیشتر سمینارها و کلاسها و کارگاههای عملی استاد بود . یعنی تا مدتی شاید حدود دو سال تمام ذهنم را کاملا درگیر مباحث آموزنده و مفید در خصوص قوانین جهان هستی کرده بودم و واقعا لذت میبردم و هر کجا که میرفتم و هر کاری که میکردم سعی میکردم آنها را در عمل امتحان کنم و نتایج را ببینم .
سلام دوست عزیز
با امید موفقیت شما
بنده هم از کتاب خواندن لذت می برم و کتابهای زیادی در این زمینه خوندم
اگه امکانش هست چند تا از کتابهایی که خوندید رو لطف کنید عنوان کنید ممنون شما خواهم بود
بنام رب جهانیان
چند بار تا حالا پیش اومده که میخواستم بیام و سرگذشت زندگی ام رو بنویسم .
ولی موردش پیش نمی اومد .
این بار که این فایل استاد رو دیدم ، گفتم مینویسم
مینویسم
بعد از شام فکر میکردم چی بنویسم ، که خوب به نظر بیاد .. استاد از متنم خوشش بیاد …و خانواده ی من ( گروه تحقیقاتی عباس منش )
ولی حرفهای استاد یادم افتاد که میگفتند همیشه به احساست نگاه کن
اگر احساس خوبی در مورد کاری که میخوای انجام بدی داشته باشی ، یعنی فرکانس ارسالی ذهنت نزدیک فرکانس روحت هست … شبیه روحت داره فکر میکنه.
یعنی در مدار مناسب حرکت میکنی … مگر نه داری مسیر اشتباهی رو میری
به احساسم نگاه کردم و دیدم خوب نیست…اصلا خوب نبود
از خدایی که به هدایت بنده هاش بیشتر از خود اونا مشتاقتره هدایت خواستم …
الهامی عااااالی از جانب رب العالمین گرفتم که میگفت خودت باش ، برای خودت زندگی کن .
و یاد نوشته ی استاد در کتاب رویاهایی که رویا نیستند افتادم سبک زندگی خودت رو داشته باش*
به همین دلیل
به خاطر داشتن احساس خوب به این الهام ، تصمیم گرفتم که از زندگی واقعی ام بنویسم که پر بود از تغییر باورها .
چه باورهایی….
الان که بهشون فکر میکنم تاااااازه میفهمم خدا به من چه نعمت بزرگی رو داده .
نعمتی عالی به نام سید حسین عباس منش
تو این مدتی که با گروه تحقیقاتی صمیمی عباس منش آشنا شدم ،،، چه نعمات بزرگی رو به من عطا کرده .
از خدا بسیار بسیار سپاسگزارم .
تقریبا تا دو سال پیش آدمی بودم به ظاهر متدین .
به ظاهر تکتا پرست
به ظاهر مسلمان
به ظاهر ….
ولی درونم پر بود از سوالتی که حتی جوابهای بزرگان دین هم ، جوابی دل نشین برایش نبود .
هر روز بر تشویشم افزوده میشد
کتابهای دینی زیادی میخواندم .
فایلها و سخنرانی های دینی زیادی گوش میدادم و حتی به خاطر پاره ای مسایل با برخی از فامیل و دوستان ساعتها بحث میکردیم .
برخی از دوستان و فامیل روی من حساب خاصی باز کرده بودند …چون من از باورهای آنها نیز دفاع میکردم .
همیشه سعی داشتم از اعتقاداتی که از درونم آنها را نمیپذیرفتم ، دفاع کنم .
کارم شده بود کتاب خواندن.
کتاب میخواندم تا در بحثهای مورد نظر کم نیاورم .
ولی درونم همیشه تشویش بود .
عصرها دلم به شدت میگرفت …بی هیچ دلیل ، بی هیچ بهانه ای .
بغض گلویم را فشار میداد ….میخواستم بهانه ای پیدا کنم تا گریه کنم
بی هیچ بهانه ای…. گریه کنم …تا شاید دلم باز شود …
گریه ای می آمد ولی مانند مسکنی بود که فقط درد را مخفی میکرد ،،آن هم برای ساعتی و بعد ، این درد باز شرو ع میشد
در پارکها مینشستم و شروع به نوشتن میکردم .
بی هیچ مقدمه ای مینوشتم تا فقط آرام شوم .
…
و تشویشم باز جای خود را در وجودم داشت ..
حال میفهمم چرا ؟؟؟؟
چون باورهای ذهنم ( که از ورودی های فراوان اشتباه ذهنم نشات گرفته بود ) با روح درونم ( که همیشه در اوج پاکی و زیبایی است ، چون از خداست ، چون خداست ) بسیار فاصله داشت .
ذهنم پر بود از باورهایی اشتباه از خودم -خدا – فرشتگان – انسان -کائنات – خوشبختی -بدبختی -نعمت -ذلت -و …
همه ی واژه ها در ذهنم به گونه ای صورتگری شده بود که حال که به آنها مینگرم ، میبینم وااااااقعا خداوند مرا از ظلمتی بزرگ رهانیده است .
تعدادی از این باورهایم را مینویسم ….
برای خودم مینویسم و شاید این متن بتواند برای عده ای مثمر ثمر باشد …
باورهایی که از ورودیهای ذهنم شکل گرفته شده بود .
باورهایی که از خواندن کتابهای معروف بزرگان دین
، دیدن فیلمهایی از بزرگانی که متدین بودند ولی در آخر کار ، پیروان شیطان شدند ، فیلمها و متنهایی که از غضب الهی میگفت .
از سختگیری پروردگار
از جبار بودن پروردگار
از اختیار پر از جبر انسان میگفت
از سرنوشت مینوشت و میگفت
از نوشته شدن پیشانی میگفت
از فقر به عنوان نعمتی از نعمات خدا میگفت که با آن درجه ی مومن را بالا میبرد
میگفت ثروت بد است و کثیف و آن باعث دوری انسان از خدا و تمام خوبیها میشود
میگفت علی علیه السلام فقیر بود ، میگفت صبح تا شب را قنات میکند و مزد او برای یک روز کاری 10 عدد خرما بود
میگفت ثروتمندان انسانهای پست فطرتی هستند که از راههای خلاف و غیر اخلاقی و حرام مال اندوزی کرده اند .
میگفت شادی فقیران خییییلی بیشتر و درونی تر از شادی ثروتمندان است .
میگفت ثروتمندان به لطف خدا همیشه درگیر مسایل مختلف زندگی هستند و آرامشی ندارند
میگفت ثروتمندان بی خدایند و همه ی آنها در آتش جهنم سوزانده خواهند شد .
میگفت خداوند در روز قیامت از فقیران و مستضعفان پوزش خواهد طلبید ، به خاطر فشار زیاددی که در دنیا به آنها آورده است .
میگفت هر خواسته ای که از خدا داشته باشی و برآورده نشود ،، خدا برای تو ثواب خیییییییلی زیادی مینویسد ، طوری که اگر در آن دنیا آن ثواب را ببینی ، میگویی کاش هیچچکدام از دعاهایم مستجاب نمیشد و عوض آن در این دنیا ( قیامت ) ثواب بیشتری میگرفتم .
از خدایی میگفت که هر کدام از بندگانش را که بسیار دوست داشته باشد ، او را دچار بلاهای بزرگ میکند و بسیار در بلاها و سختی ها نگه میدارد .
میگفت از حضرت عیوب ،،، از بلاهاایش میگفت از بلاهایی که خدا سرش می آورد تا او را بیازماید… از کرمهای بدنش میگفت
از خدایی میگفت که تا آخرین روز زندگی ات هر لحضه و هر آن تو را متحان میکند تا به زمین بخوری ،،اشتباه کنی و گناه کنی و با گریه و. زاری به سویش برگردی و توبه کنی و او توبه ات را بپذیرد و بعد از پذیرفتن توبه , دوباره امتحاناتش سختتر شده و این کار تا آخرین لحظه ی عمرت ادامه دار باشد و حتی در آخرین لحضه زنده بودنت ، شیطان در کنارت حاضر شود و با استکان آبی در دست ، تو که تشنه ای ، به تو بگوید ؛ ایمانت را بده تا به تو آب دهم و در آخرین لحظه ی عمرت همه ی ایمانی را که با سختی بدست آورده ای بدهی و ….
در دنیای آخرت از جهنممیان باشی
چون بهشت فقط جای پیامبران و امامان معصوم است و شهیدان ، و بقیه ی مردم در جهنم خواهند بود و آنها که از جهنم به بهشت ، بعد از چشیدن عذاب اعمالشان بیرون روند ،، همیشه مهر جهنم بر پیشانی شان خواهد بود .
و
…
اما آن روز
یه فیلم انگیزشی رو تو اینترنت دیدم .( مدار ثروت )
میگفت : تا حالا از خودت پرسیدی که آیا زندگیت دقیقا همون چیزیه که میخواستی …
این فیلم من رو واقعا تکون داد . بارها و بارها این فیلم رو دیدم ( البته بعدها فایل تصویری کامل این فایل رو تو سایت گروه تحقیقاتی عباس منش دیدم : کلیپ انگیزشی شماره 3 گروه تحقیقاتی عباس منش )
داشتم احساس میکردم که هیچ جبری در دنیا توکار نیست و اختیار محض همه جا هست و من مسئول زندگی ام هستم .
با دیدن زیاد این فیلم مشتاق شدم تا فایلهای زیادی رو از اینترنت در این زمینه پیدا کنم .
ولی همه ی فیلمها و فایلها غیر این فیلم به دلم نمی نشست .
مثل حرفها و نوشته هایی که قبلا میخوندم بود …هیچ احساس خوبی رو در من بوجود نمی آورد …
تا اینکه با سایت گروه صمیمی عباس منش برخورد کردم .
به به
به به
به به بهترین برخورد تمام زندگی ام بود .
همه ی حرفهایی که استاد میزدند به دلم می نشست
با وجود اینکه مخالفتها و مقاومتهای زیادی رو از درونم مشاهده میکردم ولی …. باز مشتاق میشدم دوباره فایلهای استاد رو ببینم و یا گوش بدم .
خیلی عالی بودند خیییلی
خدا را بسیار سپاسگزارم بسیار سپاسگزارم و سپاسگزارم
اپلیکشن ثروت ، که تو یکی از فایلهای استاد معرفی شد رو از سایت دانلود کردم .
اولین جلسه اش عاااالی بود عااااااالی
جلسه ی اول رو چندین بار گوش دادم و تمرینش رو انجام دادم
من وارد زندگی جدیدی شده بودم
من دوباره به لطف خدا متولد شده بودم .
وااااااااااااااااااااااای خدای من ، تو بنده هات رو چقدر دوست داری ..
مخصوصا منو
منتظر بودم تا هفته تموم بشه و فایل جدید استاد رو ببینم
واقعا زندگیم داشت تغییر میکرد
تغییر
الان که دارم مینویسم دارم اشک شوق میریزم .
تا اینکه رسید به قسمتی که استاد گفتند : ما بچه بودیم و داشتیم تو کوچه بازی میکردیم که یه ماشین گرون قیمت اومد و از کنار ما رد شد.
اون موقع که هر کسی پیکان نداشت ، اون ماشین یه چیز روند بالایی بود >>> همه ی بچه ها و من بدون هیچ هماهنگی گفتیم : قاچاقچیه
میدونید چرا ؟ : چون اون موقع ما فیلم آینه ی عبرت رو نگاه میکردیم ….
بعدش استاد به بررسی فیلم تایتانیک پرداختند .
من این فایلها رو بارها و بارها گوش دادم و بعد از چند بار متوجه ایراد اصلی زندگی ام شدم .
ورودیهای ذهن
ورودیهای ذهن
از اون روز به بعد تصمیم جدی گرفتم که همه ی کتابها و فیلمهایی رو که داشتم کنار بذارم -رادیو ( کانالهای معروف رادیو در زمینه ی معرفت ) تلویزیون – ماهواره و ترانه ها و حتی نوحه های گوشی ام رو پاک کردم .
البته این کارها مرحله مرحله اتفاق افتاد و الان به لطف خدا و راهنمایی های استاد و احساسم ، فقط و فقط فایلهای استاد عباس منش رو می ببینم و گوش میدم و فایلهای صوتی ترجمه ی قرآن و چند تا ترانه ی شاد و انرژی بخش
میدونید چرا :؟
چون واقعا به دلم می شینه
درونم و فطرتم آنها را دوست دارند
با اینکه ذهمنم خیلی در برابر اونا مقاومت میکرد .
ولی به لطف خدا خیییلی موفق شدم .
ولی کار ساده ای هم نبود
به قول استاد : باید قدمهای کوچک اما متوالی برداری
قدمهای کوچیک تو رو به هر خواسته ای میرسونه
و قانون تکامل رو باید در نظر داشت .
یهویی نمیشه خدا یه نعمت بسیار بزرگی رو بهت بده که تو ظرفیت پذرشش رو نداری
این قانون وضع شده ی الهی هست و همیشه ثابت هست
هر روز نعمتهای زیادی وارد زندگی ام میشه و این فقط مربوط میشه به لطف الهی
مربوط میشه به قوانین ثابت الهی
مربوط میشه به کائناتی که دنیای تو رو بر اساس فرکانسهای ارسالی ذهنت به جهان هستی برای تو میسازند
مربوط میشه به ورودیهای ذهنت که فرکانسهای ارسالی ذهنت رو تعیین میکنند
مربوط میشه به خودمون
ما کاملا مختار و آزاد آفریده شده ایم تا زندگی مون رو خودمون بسازیم و هیچ کس مسئول زندگی ما نیست جز ….خودمون.
و اما باورهایی که با کنترل ورودیهای ذهنم برای خودم ساختم ، برای خودم و شما مینویسم :
خداوند رب جهانیان است
فقط یک نیروی حاکم بر جهان وجود دارد و آن نیروی خیر ، خوبی و شادی و زیبایی ،، یعنی خداست
خداوند قدرتمند جهانیان است و همه ی امور به دست توانای اوست .
همه ی عالمیان مخلوق و روزی خور اویند
خداوند به هدایت بندگانش بسیار بیشتر از خود آنها مشتاقتر است
خداوند بندگانش را بسیار دوست میدارد و مرا نیز بسیار دوست میدارد و من بنده ی خاص خدا هستم و او را بسیار بسیار دوست میدارم
خداوند مومن ثروتمند را بسیار بسیار دوست میدارد
خداوند به هر که بخواهد بیشمار روزی عطا میفرماید
خداوند اجابت کننده ی دعاست به شرط آنکه من هم دعوت او را اجابت نمایم و اوامر او را اطاعت نمایم و با جان و دل این اوامر را اطاعت میکنم و این هم لطف اوست
ثروتمند شدن خیر خواهانه ترین و زیباترین کار دنیاست
به لطف الهی امروز پربرکت ترین روز عمرم تا کنون خواهد بود از تمام ابعاد
هر روز بر یقین و ایمانم به الطاف الهی افزوده میشود .
از همه جا ثروت وارد زندگی ام میشود
من به راحتی ثروتمند میشوم چون خداوند در سوره ی یس قرآن این موضوع را به صراحت بیان نموده است
هر روز بر سلامتی جسم و جانم افزوده میشود .
من هر روز از تمام ابعاد زندگی ام لذت میبرم
من زندگی را زندگی میکنم
من هر روز با راهنمایی های الهی و حرفهای استاد عباس منش بر روی باورهایم کار میکنم و هر روز در مدار بهتری قرار میگیرم .
من به استقلال مالی رسیده ام و هر روز بر داراییهای مختلف زندگی ام افزوده میشود
من بنده ای سپاسگذار خداوند هستم .
شرکت تولید قطعات خودروی ما هر روز از تمام ابعاد در حال پیشرفت میباشد .
تمام کارهای ما به راحتی ردیف میشوند و ….
و در انتها از خداوند بسیار سپاسگزارم
و از استاد عزیزم جناب عباس منش و گروه تلاشگر و پرتوان ایشان کمال قدردانی خود را اعلام میدارم
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی گل هستید گل محمدی
خیلی عالی بود????
سلام .
خیییلی ممنونم از شما.
سپاس
سلام
احساس زیبای شما دوست داشتنی بود با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما.