این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و میخواهم بگویم که بسیار جالب است که واقعا همینطور است و بارها برای من اتفاق افتاده است. اگر خبری لازم بوده از طریقی به من رسیده و اگر مطلبی را از روزنامه ای باید میخواندم به طور جالبی پیش رویم قرار گرفته است که مثالش را برایتان می گویم.
حدود پنج سال پیش زمانی که من کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده بودم ، معمولا زمان اعلام نتایج را در اخبار و یا روزنامه اعلام می کنند که من خبر از هیچکدام نداشتم . روزی کاری با یکی از دوستانم داشتم و با شرکت او تماس گرفتم که باید پشت خط منتظر می ماندم تا داخلی وصل شود و جالب این بود که در این فاصله خبر پخش میشد و جالبتر اینکه در همان لحظه دقیقا اعلام نمود که نتایج کنکور ارشد در تاریخ فلان اعلام خواهد شد و این به من وابت شد که خبری که باید برسد از طریقی میرسد. و چند وقت پیش هم که ماشینم را برای سرویس دوره ای برده بودم باید نیم ساعتی در اتاق انتظار می نشستم تا ماشین آماده شود و وقتی قهوه ای برداشتم و نشستم تا انرا در این فاصله بنوشم ، مجله ای کنارم روی میز بود که برداشتم و وقتی باز کردم عنوان مقاله ای نظرم را جلب کرد که ان realizing personal power
در خصوص قدرت شخصی و قدرت خلق کردن نوشته بود که مشغول خواندن ان شدم و ان نیم ساعت واقعا لذت بردم و مطلبی آموختم. و یک چنین مجله ای در یک کمپانی سرویس خودرو برایم جالب بود.
دوستان عزیز همانطور که حتما شما هم تجربه کرده اید ، وقتی روی خودمان و ورودیهای ذهنمان کار می کنیم بعد از مدت زمانی دیگر ذهنمان تربیت میشود که اینگونه بیندیشد و کم کم اینطور فکر کردن و اینطور زندگی کردن برایمان روال همیشگی می شود و وقتی به خودمان می آییم و می بینیم ذهنمان بدون اینکه بخواهیم زوری بزنیم و تلاشی کنیم همانطور که میخواهیم عمل می کند و این واقعا شگفت انگیز است.
سلام به استاد عزیز و بقیه دوستان.. خوشحالم که به تازگی به جمع این خانواده بزرگ پیوستم و خدا رو شکر میکنم که میتونم از تجربیات بزرگواران استفاده کنم..
من از بچگی با حس درونم حرف میزدم ولی نمیدونستم چیه.. اونقدر بد بزرگش کرده بودم که همیشه اتفاقای بد واسم میفتاد و همیشه ناراحت بودم و دلم میشکست، فقط حرفای تحقیر آمیز و ناراحت کننده به خودم میزدم.. کارم شده بود گریه کردن و حرف زدن و ناشکری از خدا.. هرکار خوبی هم که میکردم بازم آخرش از خودم ناراضی بودم و خودمو دوست نداشتم، فقط میخواستم دیگران رو خوشحال کنم و انگار خودم مهم نبودم.. جالب اینجا بود که هیچوقت کارام به چشم نمیومد و همیشه برعکس اون توقعاتی که از دوستام داشتم واسم پیش میومد.. ناشکری میکردم، خانوادم رو مقصر میدونستم و … با وجود تمام این چیزا بازم خدا هوامو داشت و هیچوقت تنهام نزاشت و اتفاقات خوب و باور نکردنی رو واسم بوجود میاورد.. ینی اگر خدا نبود من نمیدونم ما میخواستیم چیکار کنیم، از خدا ممنونم که همیشه کنارمون هست و کمکمون میکنه، هر چقدر هم که ما اشتباه و خطا داشته باشیم بازم لطف و رحمتش رو ازمون دریغ نمیکنه..
بزرگ که شدم سعی کردم بیخیال شم و یه سری چیزا رو فراموش کردم ولی بازم افکار منفی رو داشتم و با یه تلنگر تمام خاطرات گذشته به ذهنم میومد و کلی وقت ناراحت بودم.. به جایی رسیده بودم که همیشه عصبانی،بی حوصله، افسرده و…بودم و همه شاکی بودن از این رفتارم.. خودمم خسته شده بودم ولی نمیدونستم باید چیکار کنم و مشکل از چیه.. چندتا روش انجام دادم ولی فقط اولش انگیزه داشتم و دوباره به حالت قبل برمیگشتم..
یکی دوسالی بود که واقعا کلافه شده بودم،میگفتم چرا اینقدر بی انگیزه ام، چرا اینقدر بی هدفم، خدایا منو از این وضعیت در بیار، حال دلمو خوب کن، من که جرات انجام خودکشی رو ندارم پس الان که دارم زندگی میکنم دستمو بگیر و راه درست رو نشونم بده.. دوس داشتم کلی کار انجام بدم،دلم نمیخواست احساس پوچی و بی ارزش بودن بکنم، همش میگفتم من از اول اشتباه کردم، کاش دوباره خلق میشدم و …
انگار خدا صدام رو شنیده بود، یکی از دوستان صدای استاد عباس منش رو واسم فرستاد، گفتم چیه؟ گفت چیزی درمورد انرژی، قانون جذب و … شنیدی؟ گفتم آره ولی تو همه چیز بهش اعتقاد ندارم.. گفت شاید بخاطر نداشتن اطلاعات کافیه.. همونجا بود که مشتاق شدم و چندتا فایل قانون آفرینش رو که واسم فرستاد گوش دادم.. یه حس عجیب درونم بوجود اومد، خیلی چیزا یاد گرفتم.. استاد آنقدر قشنگ حرف میزنید که نمیدونم چجوری توصیفش کنم، طوری که احساس آدم رو متحول و متلاطم میکنید..
اولاش ذهنم مقاومت میکرد و سوالای بیخود و نگرانی های الکی رو به وجود میاورد ولی وقتی بقیه صوتای شما رو که گوش کردم، آروم تر شدم.. مطمئن شدم که درست دارم میرم، یه اتفاقات خوبی هم واسم میفتاد ولی بازم یه وقتایی کم میاوردم..
چند روز پیش توو فکر این بودم که چیکار کنم بهتر بشم، چرا هنوز یه وقتایی ناراحتم و هرچقدر تلاش واسه خوب بودن میکنم فایده نداره؟ با استفاده از یکی از صوتا فهمیدم که من نتونستم رو ورودی هام کنترل کنم، واسه همینه که حالم هی تغییر میکنه، دنبال روشی بودم که چجوری کنترلش کنم، سعی کردم اهداف و حس های خوبم رو بنویسم.. بعد از چند روز دیدم که شما این رو به عنوان سوال قرار دادید و واقعا خوشحال شدم که میتونم از این طریق حرفای کسایی که موفق شدن رو بخونم و بتونم ازشون الگو بگیرم.. ممنون استاد که بهترین سوال ها رو مطرح میکنید..
من هنوز کامل روی خودم کار نکردم ولی چندتا راه رو که انجام میدم رو مینویسم..
* من فهمیدم که باید اول از همه خودم رو دوست داشته باشم، واسه خودم ارزش قایل بشم تا دیگران هم من رو دوست داشته باشن و بهم احترام بزارن..
* من دیگه بابت گذشتم ناراحت نیستم و بقول استاد از گذشتم ممنونم که بهم تجربه هایی رو دادن تا بتونم الان ازشون استفاده کنم و عاقل تر بشم..
* وقتی اتفاق بدی میفته یاد حرف استاد میفتم و به خودم میگم چطور میتونم این اتفاق رو به نفع خودم بکنم و اون موقع هست که راهکارهای خوب میاد توی ذهنم و میگم مطمئنم خدا این کار رو کرد تا من یه راه بهتری رو انتخاب کنم..
* میخوام از این به بعد تمام اتفاقات خوب و نشانه ها رو یادداشت کنم چون یادداشت کردن تاثیر فوق العاده ای داره..
* تمام کارای خوب و توانایی هام رو نوشتم و ضبط کردم و به یاد میارمشون تا بتونم دوباره انرژی بگیرم..
* سعی میکنم از این به بعد حرفای استاد رو بیشتر گوش بدم تا از مسیرم منحرف نشم و بتونم با حرفای استاد چیزای جدید و عالی یاد بگیرم..
* خداروشکر میکنم که این لطف رو نسبت بمن داشت تا بتونم یه زندگی جدید رو شروع کنم و روز به روز موفق تر بشم..
* از همه مهم تر اینکه حال دلم واقعا عالیه..
* از شما استاد عزیز ممنونم که بهم کمک کردید.. از این خانواده بزرگ هم ممنونم که تجربیات و حرفای قشنگشون رو با ما به اشتراک میزارن تا تازه واردی مثل من بتونه ازشون استفاده کنه..
* ببخشید که حرفام اینقدر طولانی شد..
* امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه و موفق باشید.. با آرزوی بهترینها برای شما :)
سلام خانم آهنی عزیز .راستش من کامنت ها رو میخونم و از بس واقعا زیبا هستند از دل نمیام که با یه امتیاز دادن از کنارشون بگذرم . واقعا گذشته ی من هم مثل شما بود اما بعد از اینکه خودم و خدای خودم رو شناختم از این گمراهی تا حد خیلی زیادی میتونم بگم که بیرون اومدم . راه حل هایی که پیشنهاد دادید واقعا عالی بود استفاده از موقعیت های بد به شکل یک فرصت برای خود کار خیلی سختیه اما اگر انسان به خودش و خدای خودش ایمان داشته باشه از پس این مسئله برخواهد اومد.براتون بهترین ها رو آرزومندم.موفق باشید
به نظر من نحوه کنترل ورودیها وزمان رسیدن به خواستمون همه وهمه توسط خودمون انجام میشه .به روشهای زیر :
ایمان کامل ومطلق به خداوند مهربان ووهاب واینکه خداوند رو مانند بهترین دوستمون بدونیم وباهاش حرفهامون روبزنیم وواقعا باهاش راحت باشیم وخودمونی باهاش حرف بزنیم وباهاش شوخی کنیم وبگیم وبخندیم ولذت ببریم ونه اینکه بخواهیم با حرفهای قلمبه وسلنبه حوصله خودمون و دوستمون رو سر ببریم.
باید همیشه از این دوست خوبمون تشکر وسپاسگزاری کنیم به خاطر همه نعمتهایی که بهمون داده از صبح علی الطلوع تا اخر شب به خاطرهمه چیز وهمه کس.
باید ایمان داشته باشیم که این دوستمون قدرتمندترین ومهربون ترینه وهمیشه وهمه جا همراه ویاور وپارتیمونه وهمیشه هوامونو داره ومواظبمونه مثل یه محافظ قوی وقدرتمند که همیشه درخدمتمونه وکافیه ازش درخواست کنیم تا برامون اجابت کنه ,چون ما جزیی از خودش هستیم.
باید سعی کنیم که خودمون رو از تلویزیون وماهواره وشبکه ها وکانالهای اجتماعی ومزخرف دور نگه داریم تا حواسمون رو از این دوست خوبمون پرت نکنن .
باید همیشه بیاد داشته باشیم که باید از مسیر زندگی ومسیررسیدن به اهدافمون لذت ببریم ونه اینکه بگیم حالا بزار به خواستم برسم بعد لذت میبرم چون اینجور طرز فکر موجب نگرانی واسترس ودوری از خواستمون میشه و موجب دیر تر رسیدن به خواستمون میشه.
باید سعی کنیم که خودمون رو از دوستان وافراد منفی نگر دور نگه داریم وبه صحبتهای منفی اونها اصلا توجه نکنیم.
همیشه باید جوانب مثبت هر اتفاقی رو ببینیم واون جوانب رو در ذهنمون بولد کنیم .
باید سعی کنیم که خوبیهای افراد رو صادقانه بهشون بگیم .
جملات تاکیدی خوبی رو که بهمون احساس خوبی میدن رو برای خودمون تکرار کنیم.
درمورد اهداف وخواسته هامون با خود وخدای خودمون صحبت کنیم .
من خودم مدیر سه تاکانال توی تلگرام هستم وهر سه تا کانال هم فقط یک عضو دارن و اون هم فقط خودمم . کانال اولم فقط توش خواسته ها واهدافم رو هر روز مینویسم واتفاقاتی رو که دوست دارم برام بیفته واز بابتشون از خداوند سپاسگزاری میکنم …توی کانال دومم اتفاقات خوب روزمره ام رو مینویسم وهر روز اتفاقات بهتر وبیشتری رو تجربه میکنم ولذتشو میبرم ….توی کانال سومم هم داشته ها ونعمتهای خدادادیم رو میشمرم ومینویسم وحالشو میبرم واز خداوند سپاسگزاری میکنم به خاطرشون.
اگر هم گه گاه حالم مقداری بد بشه سعی میکنم که حالت صورتم رو به همون نحوی در بیارم که اخرین بار واقعا شاد وخوشحال بودم واز ته دل میخندیدم ولبهام رو گوش تا گوش باز میکنم وبه اون اتفاق خوشایند وخنده دار فکر میکنم وچند لحظه بد واقعا اون فکر بد از ذهنم پاک میشه .
در پایان از همه دوستانم ممنونم که نظر من رو هم مطالعه کردند.
سلام و درووووود بر شما دوست عزیزم خونواده عزیزم و دستان خوب خدا استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز درووود بر شما خیلی زیبا نوشتید و کار زیبایی میکنید که کانال هایی زدید برای یادآوری اهدافتون نعمتهاتون و زیبایی ها قابل تحسین و تبریک میگم بهتون که خداوند هدایتتون کرده که این ایده زیبا رو عملی کنید و اینکه این کارتون دقیقا تمرین ستاره قطبی هست که استاد در دوره ۱۲ قدم طراحی کردن و با ما به اشتراک گذاشتن که من هم حدودا ۸ ماهه که متعهدانه هر روز صبح و شب این کارو انجام میدم که هر روز با کلی اتفاقات خوب و هیجان انگیز روبرو میشم ممنون از شما و خونواده عزیزم و استاد عزیزم که هر لحظه که در سایت در حال خوندن نظرات و آگاهی های شما خونواده عزیزم هستم احساس فوق العاده ای دارم و هر لحظه در حال رشدم خدارو میلیارد ها بار سپاسگزارم که هر لحظه منو هدایت میکنه و هدایت کرده به سمت دستان خوبش تا رشد کنم تا احساسم زیبا تر بشه تا بیشتر لذت ببرم از لحظاتم و عشق کنم دوستون دارم عاشقتونم دستان خدا شاد و سرخوش و ثروتمند باشید به رب العالمین میسپارمتون🌹🌹💚❤
سلام به استاد مهربان و خانم شایسته گل و دوستان زیبای من
خیلی خوشحالم که این فایل رو شنیدم، راستشو بخواین من یه مدت پیش خیلی توی سایتدنبال همچین فایلی با همچین مضمونی میگشتم ولی هرچی مینوشتم پیدا نمیکردم و در عین سادگی امروز داشتم یه فایل دیگه رو میدیم و چشمم به این فایل خورد و دانلودش کردم و صحبتهایی که در این فایل بود دقیقا جواب به سوال من بود که مدتها درگیرش بودم. درواقع من یک خواسته ای دارم که 6-7 ساله که درگیر خواستنش هستم ولی بهش نمیرسم که هیچ تازه میبینم که هیچ تلاشی هم برای رسیدن بهش نمیکنم با اینکه خیلی شوق رسیدن بهشو دارم و باعشق همیشه ازش صحبت میکنم و درموردش توی ذهنم سناریو و داستانهای زیا میسازم اما وقتی صحبت از عمل میشه هیچ قدمی براش برنمیدارم و متوقف میشم و همیشه بخودم میگفتم چرا؟ خوب فکر میکنم با دیدن این فایل متوجه شدم چرا و دلیلش اینه که من همیشه میترسیدم و نگران بودم نکنه تلاش کنم و وقت بزارم و به اون نتیجه مطلوب نرسم یا نکنه شکست بخورم یا اصلا نکنه این هدف من توی زندگی اشتباه باشه و موفقیت من،شکوفایی من در چیز دیگری باشه و تصمیم گرفتم امروز بعد نوشتن این دیدگاهم بشینم و بنویسم چرا من این هدف ور دارم؟ آقا دلایلشو برای خودم بنویسم و ببینم آیا دلایل منطقی هستن و در آخر نتیجه میگیرم و در آخر بدون ترس از هیچی و بدون نگرانی قدم اول رو براش بردارم و اجازه میدم بقیهشو خدا بهم بگه. من قبلا میشنیدم بعضیا میگفتن من فلان بار شکست خوردم و دوباره پاشدم . تلاش کردم، وقتی این حرفا رو میشنیدم خیلی عذاب وژدان میگرفتم و از خودم ناراحت میشدم چونکه من حتی تلاش نکردم که بخوام شکست بخورم و دلایلش همین ترس و نگرانی هست که همین ترس و نگرانی دلایلش این هست که من کمبود اعتمادبنفس دارم و خودم رو باور ندارم و خودمو شایسته داشتن این هدف نمیدونم. خداروشکر که هدایت شدم به این فایل که به این وضوحی بهم گفت آقا ترس و نگرانی رو ول کن؟ از چی میترسی؟ رهاش کن و بهش نچسب. قدم اول رو بردار تو و بقیشو بسپار به خدا مثلا فرض کن توی جاده ای هستی که با ماشین داری میری سمت هدفت اما نمیدونی چطور به هدفت برسی و ازچه مسیری باید بری، خوب چراغای ماشین تا چند متر جلو رو نشونت میده همون برات کافیه تو با همون شروع کن و توی مسیر همین که میری دوباره چراغا چن متر جلوتر برات روشن میشه و اینه دقیقا هدایت خداوند، وقتشه 100 درصد خودتو بسپاری بهش.
در مورد کنترل ذهن هم راستش موارد زیادی هست اما کوچولو که با کنترل ذهن بنظرم تونستم بهترش کنم یا خلقش کنم مثلا من اوایل که این مسیر رو شروع کردم درآمد خیلی کمی داشتم از یک کار آنلاین اما همیشه از این درآمد کم ناراحت بودم و همیشه در حال ناله کردن بودم که خوب حالا من با این درآمدم حتی یک مانتو برای خودم نمیتونم بخرم و همیشه اذیتم میکرد اما وقتی با این مسیر آشنا شدم شروع کردم بجای ناله و شکایت گله ذهنمو کنترل کنم و آگاهانه به نکات مثبت این کار و حتی درآمدش فکر کنم مثلا بخودم گفتم تو خیلی خوب پولاتو اداره میکنی و حتی با این درآمد کم من خیلی چیزها رو تونستم تهیه کنم و بخرم حتی با خواهرم یک مبل تختخوابشو گرون خریدیم که من دقیقا نصف پولاشو دادم با اینکه درآمد خواهر من بیشتر بود اما من بهش نگفتم تو بیشتر بده و بخودم گفتم تو میتونی نصفشو بدی و دقیقا نصف هزینه اون مبل چندبرابر درآمد هر ماه من بود، اون موقع برام منطقی بود اما الان که بهش فکرمیکنم واقعا فقط کار و کمک خدا بود و خلاصه من با این کنترل ذهن تونستم توی مدت کم شاید یکماه درامدمو دقیقا 4برابر کنم(خدایا شکرت) و یک مورد دیگه من همیشه میگفتم با این درآمدم نمیتونم فلان لباسو بخرم و همیشه حساب کتاب میکردم اما از وقتی ذهنمو کنترل کردم حتی باعث شد هدیه های مختلف بدون مناسبت دریافت کنم مثلا بدون مناسبت چندبار پیش اومد که مادرم و خواهرام برام هدیه خریدند و حتی پدرم برام یک گوشی نو خرید و همه اینها گار کنترل ذهن بود دیگه.
20_ همیشه از خود سوالات قدرتمند کننده بپرسید ؟تمام افرادی که نام هاشون در تاریخ مادگار شدد از خود سوالات بزرگی پرسیدند به همین دلیل به موفقیت های بزرگ رسیدن مثل : فورد و ادیسون و………..
اگر کسی خواست از ناراحتی ها و مشلات زندگیش با شما صحبت کنه با پرسش حافظه ایی خیلی راحت رشته کلام را در دست خودتون بگیرید
پرسش هایی که طرف رو ببره تو گذشته ؟
_
21_با درخواست کردن از دیگران
خیلی راحت هر انچه که دلتون میخواد رو میتونید از دیگران درخواست کنید میتونید درخواست کنید که به شما عشق بورزند به شما ببخشند و ….
در نتیجه احساس شما خوب میشه
22_ بر خود اسان بگیرم. اگر بر خودت سخت بگیری جهان هم بر تو سخت میگیره
دوش با من گفت کاردانی تیز هوش که از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت بر خود آسان گیر کارها که از روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش
23_ فرق بین توجه کردن به خواسته با چسپیدن به آن چیست ؟
رهایی زمانی ایجاد میشه که ما احساس کنیم که اون خواسته تو زندگی مون هست
هر وقت به چیزی محتاج و نیاز مند نباشید بدستش میارید
مثال : در رابطه عاشقی وقتی به کسی وابسته میشیم اون روز به روز از ما دورتر و دورتر میشه. و یک روزی تصمیم میگیری این رابطه را کات کنی از همون روز خودش بت زنگ میزنه و خودش دعوتت میکنه
من خودم از این قانون خیلی زیاد بهره بردم
–
24_هدف واضح و مشخص باید داشته باشید
مهم ترین موردی که انگیزه را از ما میگیره نداشتن هدف واضح و مشخص است که باعث میشه احساس ما بد بشود
اگر میخواهید همیشه احساس عالی داشته باشید باید هدف هاتون واضح و مشخص باشید به گونه که اگر دوستی را در خیابون دیدی بتونی تمام اهداف کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت خودت رو جوری توضیح بدی که صدرصد متوجه بشه
25_باید رسیدن را تجسم کنیم و احساس خودمون را در لحطه رسیدن به هدف بنویسیم
هر وقت احساست بد شد ، هر وقت ناامید شدی به خودت بگو وقتی به هدفم برسم چه اتفاق عالی میفته ، اون احساس را در خودت ایجاد کن تا قدرت بگیری و و احساست عالی بشه
یادت باشه که فقط و فقط لحظه رسیدن به قله را تجسم کنی
26_پیشرفت خودتون را اندازه گیری کنید
هر 3 ماه یک بار دارایی خالط خودتون را محاسبه کنید و یادت باشه که حتی اگر 5 درصد هم سرمایه ات بیشتر شده باید خوشحال باشی که در مسیر درست هستی
27_به خودتون جایزه بدید
حداقل باید ماهی یک بار به خودتون جایزه بدید . غذایی که دوست دارید یا جاهای تفریحی که دوست دارید
در کل باید خودت از خودت پذیرای کنی
28_باید هدف بزرگی داشته باشید تا برای شما ایجاد انگیزه و شور و اشتیاق کند سپس آن را به قسمت های کوچک تری تقسیم کنید تا راحت تر بتوانید ان را انجام دهید
باید رویای بزرگی داشته باشید ولی با قدم های کوچک شروع کنید
_
29_فیلم ها و تصاویر و…. از افرادی ببینید که شما میخواهید به هدفی که انها رسیدن برسید به شما انگیزه میده و نشون میده هدفی که انتخاب کردید واقعی و دست یافتنی است
کنترل ذهن واقعا کار راحتی برای من نبود و نیست ولی مفهوم تکامل خیلی به من کمک کرد که از خودم توقع زیاد نداشته باشم. چون توقع زیاد باعث سرخوردگی میشه وقتی اهداف غیرواقعی واسه خودم میذارم و نمیتونم بهش برسم به قول متمم، از کیسه عزت نفسم خرج میکنم. اولین چیزی که از کنترل ذهن به نظرم میاد اول تمیزکردن و جا باز کردن تو ذهن و بعد هم پر کردن مجدد اونه. برای قدم اول که تمیزکردن و زدودن از غبار هست، قبول و پذیرش این نکته ست که من باید ذهنمو تغیبیر بدم، من نیاز دارم به این روال و اون آدم و ذهن قبلی نمیتونه منو به هدفم برسونه. وقتی پذیرفتم دیگه سیمانی بودن این ذهن هم به نظرم دشوار نمیاد و میدونم باید اساسی تمیز کنم. مدیتیشن خیلییی به من کمک میکنه خیلی، آروم کردن ذهنم و تو سکوت از خداوند و انرژی درونم کمک خواستن. من بشرم و گاهی، البته که همیشه، زورم نمیرسه! مگه حدا هدایت منو به خودش واجب نکرده؟ مگه نگفته بخون تااجابتت کنم؟ مگه نمیگم تو ولی کسانی هستی که ایمان آوردن و اونها رو از تاریکی به نور هدایت میکنی؟ …. پس برای من مهم ترین قدم بعد از پذیرفتن اینکه شخصیت قبلی باید تغییر کنه، هدایت خواستن از خداونده در طول مراقبه همیشگی و حفظ اون حالت در طول روز. پس تمرین میکنم به اصلم وصل شم و همزمان گوش دادن به آگاهی هایی دوره ها و ویدیوهای استاد و یا سایر کتاب هایی که خیلی به من کمک کردن (مثل کتاب نیمه تاریم درون از دبی فورد). اماااااااا… تمرین و مداومت میخواد زیاد! من قبلا مثلا جلسات ثروت 1 و فایل های رایگان رو روزانه گوش میدادم و روز بعد فایل جدید. اما فهمیدم باید نوشته هامو هررزو از اول بخونم چون سریع یادم میره. برای همین هرروز آگاهی هارو مینویسم و فردا هم دوباره از اول مرور میکنم بعد میرم سراغ فایل بعدی. یکسری مواردی که پاشنه آشیلم هستن -مثل ارزشمندی کارهام، مثل ثروت مقدسه و یعنی خدا- رو کوتاه ویث ضبط کردم تو گوشیم و مرتب گوش میدم و بعدش تکرار میکنم که همراه با توجه باشه و چون کوتاه هستن، کمتر از 10 دقیقه، روزی چندبار راحت گوش میدم.
شروع صبح به نظرم حیلی مهمه. داشتن یک روال خوب به شروع یک روز پرانرژی کمک میکنه. گوش دادن به فایل ها و انجام مدیتیشن کوتاه برای من لذت بخشه و اونهارو صبح بلافاصله بعد از بیداری انجام میدم، دو تا کلیپ کوتاه هم دارم از زندگی افراد موفق، صبح در حین نوشیدن چای یا قهوه اونا رو میبینم اول چون موزیک خوبی هم داره خیلی جذابه. بعدش هم در مورد اهدافم – مثلا داشتن یک آتلیه زیبا- گوگل میکنم هرروز. عکس هارو میبینم و با حس خوب و لذت سعی میکنم تجسم کنم. همون کاری که برای خونه مون کردم تا اسباب کشی کردیم!
چند مورد شکرگزاری مینویسم و کمک میکنه حالم خوب بمونه در طول روز و درنتیجه بتونم کارهامو بهتر انجام بدم. تا شب هم هروقت بتونم این فایل هارو میذارم تو گوشم و میشنوم.
علاوه بر روال صبحگاهی، من به یک انگیزاننده هم در طول روز هم نیاز دارم. مثلا گوش دادن به فایلی یا خوندن دفترم. کمک میکنه انرژی م بالا بمونه.
اخبار و موزیک مدتهاست از زندگی من حذف شده، اگرم موزیکی گوش کنم یا بی کلام هست یا برای تمرین زبان. راجع به یکسری احبار حتی مهم و سیاست و … به همسرم گفتم بامن صحبت نکنه در موردشون و حتی مهمترین اتفاق هم افتاد به من اطلاع نده. هر مهمونی یا هرجایی که میدونم ممکنه بحثی بشه مخصوصا این اواخر، نمیرم یا وقتی اونجا باشم و حرف بشه حواسمو پرت میکنم.
سعی میکنم از تایمم لذت ببرم و زیبایی هارو ببینم. مثلا هرزگاهی که میرم پیاده روی تو طبیعت، چیزی گوش نمیدم و فقط سعی میکنم لذت ببرم از صدای پرندگان، هوای خوب و کوتاه مدیتیشن میکنم تا به اصلم وصل شم و سپاسگزاری میکنم. گاهی سکوت و ارتباط با خود خیلی کمک کننده ست. آیا میتونم چند دقیقه ای سکوت کنم به چیزی فکر نکنم و خودمو دوست بدارم؟
باخودم تکرار میکنم من لایق زندگی در آرامش و دیدن این طبیعت زیبا و هوای پاک هستم. من لایق ارتباط با طبیعتم. من ارزشمندم که خداوند از طریق طبیعت با من ارتباط برقرار کنه. به صدای آب گوش میدم و سعی میکنم برای لحظاتی هیچ فکری نکنم و فقط نفس بکشم و متصل بمونم بااین حس.
واژه های نگرانی و ترس و برای خودم هزاربار نوشتم و تعریف کردم که یعنی چی… یعنی کمبود یعنی ایمان نداشتن به خدا، برای همین اومدم این قسمت شخصیتم رو تمرکزی دارم رووش کار میکنم که تغییرش بدم. با مدیتیشن و اتصال همیشگی به خدا. من یقین دارم و باتمام وجود میخوام اون قسمت وحشی درونمو که میدوه به سمت اهدافش بکشم بیرون، من چندین بار این تجربه رو داشتم تو زندگیم. جوری تمرکزی کارکردم که الانم از خودم میپرسم دمت گرم، کی به تو اطمینان داده بود که میشه؟ که اینجوری گوش و چشمت بسته بود و فقط تلاش آگاهانه کردی و لذت بردی؟ مثلا یکسال از 8-10 رفتم باشگاه، از 10-19 رفتم کتابخونه زبان خوندم. هیچ کار دیکه ای نکردم. کی به من گفته بود مهاجرتم جور میشه؟ کدوم تضمین؟ سعی میکنم دستاوردهامو یادآوری کنم هم باعث میشه حسم به خودم بهتر بشه هم بدونم که هر خواسته ای دست یافتنیه. اون تایم من هیچ ترس و تردیدی نداشتم، راستش من اصلا فکرنمیکردم. مثل یک ربات عاشق روتین م رو انجام میدادم بدون ناامیدی. نه به نتیجه فکرمیکردم نه به هیچی. اماااا… لذت میبردم. الان که بهش فکرمیکنم به اون تایم میگم به به، عجب تایمی بود.
ترس و تردید دشمن انسانه و من تجربه ش کردم میدونم چطوری آدمو سست میکنه. اما این هم تکامل میخواد، درست میشه اگر ادامه بدیم. با پذیرفتن اینکه تغییر لازمه و تعهد به تغییر شخصیت و پیداکردن خدای درون.
نوشتم تا ردپایی از این روزهام بمونه برای تایمی که ایده مو اجرایی کردم بیام بازم ازین تایمی که براش گذاشتم لذت ببرم . بگم ممنون تایم گذاشتی و این شخصیت رو قوی کردی و ذهن و ثروتمند. خدایا سپاسگزارم که راهم روشنه، یادم نمیره هرگز روزهایی و که دنیال علاقه م میگشتم و پیداش نمیکردم و تو اونو به من هدیه دادی. من باور دارم که رسالت و علاقه ما، هدیه خداونده… پس من ارزشمندم که لایق دریافت این هدیه باارزشم. یادم نمیره تایمی و که این علاقه رو شناختم اما به حاطر ترس و تردید، باورش نکردم ولی تکامل و طی کردم و به ارزشمندی اون پی بردم. از صمیم قلب سپاسگرازم. کمک کن چشمم به همین علاقه و رسالتم نباشه، چشمم به توانایی هام نباشه، چشمم به چیزی با عنوان شغل نباشه، چشمم به مشتری و شغل نباشه و اعتبار همه چیزو از تو بدونم. و مثل درختی مراقبه کنم که میدونه روزی شو خدا میده نه باغبون. کمکمون کن همیشه تو قلبمون بهت متصل بمونیم. الهی آمین
سلام خدمت استاد عزیز و بانوی شایسه و دوستان هم فرنکانسی
در راستای خواندن زندگی نامه افراد موفق و الگو قرار دادن آنها و شبیه آنها عمل کردن که شبیه آنها نتیجه بگیرم دیدم افرادی رو که ثروتشون به میلیارد دلار رسیده و در فوربس هم اسم این افراد لیست شده و قسمت جالب ماجرا اینجاست که این همه ثروت آنها بین ١ تا حداکثر ۵ سال تولید شده و من دیدگاهم به کل عوض شد و مغزم رو باز کردم انداختم تو کاسه و تمام اون حرف هایی که تو باید حداقل ٣٠ سال کار کنی که باز نشسته بشی و یا این مسیری که میری ده سال طول میکشه و از اینا کامل کشیدم بیرون و باورهای خوبی جایگزینش کردم که با تلاش خودم و کمک الله میتونم مث خیلی از این افراد ثروتمند من هم بین ١ تا ۵ سال ثروتمند بشم آیه نیومده که بگه حتما باید ٣٠ سال کار کنی اگه اونا توانستند با ٢-٣ سال کار کردن به این همه ثروت برسند پس قطعا منم میتونم چون منم هم مثل اونا به یه اندازه توانایی و دسترسی به این جهان و نعمتهاش دارم
1. ادواردو ساورین – 1 سال
2. ایوان اشپیگل و بابی مورفی – 3 سال
3. شان پارکر – 1.5 سال
4. پیر امیدیار – 3 سال
5. جف بزوس – 6 سال
6. جی س. واکر – 1 سال
7. مارک زاکربرگ – 4 سال
اینها فقط اسامی چند نفری از میلیاردهایی هست که سریع رشد کردند دوستان میتونند بروند و زندگی نامه این افراد رو بخوانند هم برای الگو برداری هم برای قوی تر کردن ذهنیت و باورشان
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و به خصوص استاد مهربان که از هیچ کمکی برای موفقیت ما دریغ نمیکنن.
من چن وقتیه که یک فکری توی ذهنم اومده بود که اذیتم میکرد و میخواستم کاری کنم که دیگه به اون فکر نکنم. راه های زیادی رو امتحان کردم و نتیجه ای برام در بر نداشت تا این که به این نتیجه رسیدم که باید ازش اعراض کنم و بهش توجه نکنم و ورودی های ذهنمو باید کنترل کنم. و از وقتی که ورودی های ذهنمو کنرل میکنم خیلی حالم بهتره و اون فکر توی ذهنم کمرنگ تر شده.
فیلم هایی که میبینیم خیلی در ذهن ما تاثیر داره چون از نمیکره راست ما استفاده میکنه و بیشتر توی ذهن ما میمونه. من به فکری که توی ذهنم بود توجه میکردم و فرکانس ارسال میکردم به جهان هستی و فیلم هایی در مسیرم قرار میگرفت و اون هارو میدیدم و توی اون فیلم ها دقیقا همون فکری که توی ذهن من بود اتفاق میفتاد و این باعث میشد که اون فکر قدرتمند تر بشه توی ذهنم و حال منو بدتر کنه. و کاری که کردم این بود که تمام اون فیلم هارو پاک کردم و دیگه از اون فیلم ها که باعث میشد اون فکر توی ذهن من قدرتمند تر بشه و حال منو بدکنه نگاه نمیکنم و خیییییلی تاثیر فوق العاده ای برای من داشته این موضوع و حالم خییییلی بهتره.
مهمترین قانون هستی احساس خوبه و برای این که به احساس خوب برسیم باید ورودی ها کنترل بشه. کار هایی که من برای کنترل ورودی هام انجام میدم:
به هیچ عنوان اخبار منفی و اتفاقات ناگوار رو نمیشنوم و تلوزیون نگاه نمیکنم. اگر کسی برام خبر منفی ارسال کنه سریع اونو پاک میکنم و نمیخونمش.
به مهمونی هایی که همش توش در مورد اتفاقات بد و خبر های منفی و بیماری و درد و … صحبت میکنن خیلی وقته که دیگ نمیرم. اگرم مجبور بشم برم سعی میکنم توی جمع نباشم و خودمو با ی چیزی مشغول کنم و با فردی صحبت کنم و کاری میکنم که افسار صحبت دست من باشه تا در مورد چیزای خوب صحب کنم.
با هر کسی بیرون نمیرم و اگر مجبور شدم که با اون فرد برم بیرون و میدونم که اون فرد منفیه نمیذارم که روم تاثیر بذاره. نمیذارم حرفی از اتفاقات بد بزنه. در مورد اتفاقات خوبی که افتاده. تکنولوژی های جدیدی که رونمایی شده محصولات خوبی که توی بازار اومده چیزایی که میخوام بخرم و موفقیت هایی که کسب کردم صحبت میکنم و حال خودم و اون طرف رو خوب میکنم و به ذهنش جهت میدم و اونم در مورد اتفاقات خوب صحبت میکنه. اگرم بخواد در مورد اتفاقات بد حرف بزنه نمیذارم صحبتش تموم بشه و بحثو عوض میکنم.
به هیچ عنوان در مورد ناخواسته هام حرف نمیزنم. غر نمیزنم. نق نمیزنم و فقط در مورد چیزایی که میخوام صحبت میکنم. با این کار هم به خودم و هم به دیگران احساس خوب و انرژی میدم.
به هیچ عنوان با هیچ کسی در هیچ زمینه ای بحث نمیکنم چون میدونم که بحث کردن یعنی توجه کردن. و میدونم که هر کسی با باورهایی که داره نتیجه میگیره و اصراری بر این که یکی بخواد حرفمو قبول کنه یا نکنه ندارم.
همش دنبال اتفاقات خوبی که افتاده هستم. به جنبه مثبت هرموضوعی که پیش میاد نگاه میکنم و سعی میکنم با تغییر دیدگاهم به احساس خوب برسم که این موضوع باعث شده که آرامش بیشتری داشته باشم.
هر کتابی رو مطالعه نمیکنم و خیلی از کتابام رو از کتابخونم حذف کردم. چون هر کتابی با توجه به باور های یک فرد نوشته شده که خیلیاشون حس خوبی بهم نمیداد و اون هارو کنار گذاشتم.
توی هر سایتی نمیرم و خیلی از سایت هایی که میرفتم احساسم بد میشد و استرس میگرفتم رو کلا کنار گذاشتم. من فایل های موفقیت اساتید زیادی رو دنبال میکردم و همشون حس بدی بهم میداد. مطالبشون رو که گوش میدادم و میخوندم فکر میکردم که خیلی از دیگران عقبم و باید عجله کنم و بهم استرس وارد میشد و همشونو کنار گذاشتم و یکی از دلایلی که به سمت سایت استاد هدایت شدم و توی این سایت موندم اینه که اینجا آرامش بهم میده و حسمو خوب میکنه.
به مکان هایی که حسمو بد میکنه و یا خاطرات خوبی رو به یادم نمیاره نمیرم. سعی میکنم بیشتر به جاهایی برم که احساسمو خوب کنه و بهم انرژی بده. مثل طبیعت و فروشگاه های بزرگ و شیک.
هر آهنگی رو گوش نمیدم. فقط آهنگ هایی که انژی بهم بده و کلمات خوب و مثبت به کار برده باشه رو گوش میدم.
و یک کاری که خیلی تاثیر گذار بوده برام اینه که پایان هر شب اتفاقات خوبی رو که در طول اون روز برام افتاده رو یادداشت میکنم و بابتشون سپاسگذاری میکنم. این کار باعث میشه توجهم رو بذارم روی اتفاقات خوبی که برام افتاده و حسم رو خوب میکنه. و به اتفاقات بدی که برام افتاده اصلا توجه نمیکنم. هر چند که از وقتی سپاسگذاری میکنم بابت اتفاقات خوب اتفاقات ناخوشایند خییییییلی کمتر برام رخ میده.
توجهم رو به جای مشکل میذارم روی راه حل و این باعث میشه که زودتر نتیجه بگیرم و حالم خیلی بهتر میشه نسبت به زمانی که بگم چرا این اتفاق افتاد و چرا پول ندارم و چرا مریض شدم.همش از خودم سوال میکنم که چطور این مسئله رو برطرف کنم؟ چطور پول بدست بیارم با توجه به شرایطی که دارم؟
و در آخر فایل های استاد رو گوش میدم چون بهترین ورودی های دنیاس:) و همش تکرارشون میکنم. زندگیم شده عباس منش:)
“بازم موندی خونه الان همه میگن این دختر افسردگی داره از بس که با هیچکی ارتباط نداره”
جمله ای که بارها و بارها تو این ماه از خانواده ام و اقوام شنیدم
سلام به روی ماهت استاد عزیزم سلام به خانوم شایسته ی مهربانم و سلام به دوستان هم فرکانسی ام
بهترین کاریکه من برای کنترل ورودی هام انجام دادم ارتباطمو با خانوادم به شدت کم کردم طوریکه اصلا باهم حرفی نداریم و حذف کردن اهنگا و تلویزیون بود حذف تمام افراد منفی زندگیم بوده و سکوت کردنم که معجزه کرده
استاد فقط میخوام از کارهای که تو این مدت یک ماه برای کنترل ورودیهام انجام دادم و بنویسم میخام تمرکزم رو این شخصیتی که دارم میسازمش بزارم
خداروشکر یک ماه پیش تصمیم گرفتم متعهدانه یکسال رو خودم کار کنم و از اون روز تا به الان کاملا ورودیهامو کنترل کردم حالا این وسطم بگم یه ذهنیتی بود که من چون مستقل نیستم خواه و ناخواه درگیر مسائل و حرفهای خونه میشم خواه و ناخواه طبیعیه که باهم حرف بزنیم و دیگه خودتون تصور کنین یک خانواده ی 8نفره با دامادها و نوه ها و ارتباطات فامیلی و تلویزیونی که 24ساعت روشن بود منم با اون شرایط حداقل 3یا 4ساعت تو پذیرایی بودم و شرایط جالبی نبود و...هرروزم با خدا که حرف میزدم میگفتم دوست دارم مستقل بشم و این ورودیها دیگه نباشه خدایا خودت داری میبینی من میخام تغییر کنم ولی شرایط همینه که داری میبینی و با وجود خانواده ام نمیشه من بطور کامل ورودیهامو کنترل کنم بااین باور اشتباه تقریبا میشه گفت همیشه فرکانسام حالت یویوی بود و تمرکزم رو هیچکدوم از فضا ها نبود وهمینم باعث شده بود نتیجه ی دلخواهم نگیرم و بازم میگم باورم این بود (که چون شرایط و جو خونه اینطوری هست و من تو این خانواده ام و تا زمانیکه مستقل بشم باید اینطوری ادامه بدم) تااینکه یکی دو روز قبل از اینکه حقوقمو بگیرم نشانه ی روزم “دوره ی قانون افرینش بود” و من با عشق و با حس خوب دوره رو خریدم چون قبلش فایل ایمان به غیب و دیده بودم و یجورایی تشنه ی دوره بودم و با توجه به صحبتهای خانوم شایسته تا الان هر قسمتشو میشه گفت 7بار کامل نوشتم و بارها و بارها با تمرکز بالا نگاه کردم نت برداری کردم باورهامو شناسایی کردم ودرهای از عشق و رحمت سلامتی و احساس خوب به روی من باز شده استاد باتوجه به توضیحاتتون تو دوره که درمورد کانون توجه و قانون فرکانس توضیح دادین و اینم داخل پرانتز بگم همون شبی که خریدمش بخش اولشو کامل دیدم بعد شروع کردم نت برداری جلسه ها و من با استارت دوره تو روز اول کاملا متفاوت از قبل فکر کردم و عمل کردم و بسادگی بهم الهام شد اصلا نیازی نیست از اتاقت بری بیرون اصلا نیازی نیست هندزفری تو در بیاری اصلا نیازی نیست گوشیت روشن باشه و اینکه چرا با خواهرات در ارتباطی ؟قطع کن ریشه ی ورودی های نامناسبتو و استاد نمیدونی چ معجزاتی از حال خوب از سلامتی از راحتی کار از کیفیت خواب از ارتباطم با خدا دریافت کردم الان من یک ماهه تو خونه ی خودمون مستقل زندگی میکنم باورتون میشه؟؟خدا یک اتاق کاملا مجهز در اختیارم قرار داده و یک پنجره ی بزرگ که ویوی هرروز من طلوع خورشیده و چیزی که امروز در مدار درکش قرار گرفتم بااینکه بارها تو فایلهای متفاوت ازشما شنیدم ولی انگار واقعا کر بودم و تازه اولین بارمه که میشنوم این حرفتون بود که گفتین” کنترل کنم توجه افکارمو “حالا من این ماه و کاملا ورودیهامو کنترل کردم در حدیکه وقتی خوابم هندزفری تو گوشمه که یک کلمه صدای بقیه موقع خواب به گوشم نرسه ولی الان با دریافت این اگاهی جدید من اینم به تعهد یکساله ام اضافه میکنم که سعی کنم اگاهانه به چیزای مثبت فکر کنم و اگه حواسم نبود باز محو افکار قبلی شدم بازهم اگاهانه کانون توجه افکارمو بزارم رو گفتگو با خدا یا جمله های تاکییدی ثروت ساز تمرکز بیشتری بزارم رو سریالها و کامنتها و هرچیزی که بشه از افکارم برای رسیدن به خواسته هام بهتر استفاده کنم
استاد عزیزم با تمام وجودم دوستون دارم وبه دستای پرمهرخدا میسپارمت
بهت تبریک میگم بابت کارهایی که داری انجام میدی و هم چنین تعهدی که در این مسیر به خودت داده ای
آفرین دقیقا این کاریه که باید انجام میدادی چون ما قرار نیست که همه چیز فراهم باشه تا بتونیم رو خودمون کار کنیم چون اون موقع کاری نکردیم ولی وقتی ما تونستیم در شرایطی که دلخواه ما نیست ورودیهای خودمون را کنترل کنیم و روی خودمون کار کردیم و از شرایطی که مورد پسند ما نیست اعراض و دوری کردیم اون موقع است که در مسیر درست هستیم
سپاس گزارم از تون آقای آزاد بخت تو این پاسخ شما نشانه ی من بود ک از خداوند خواسته بودم اکر توی این فصل این خواستم ب دست میارم تو کامنتا بهم بگو
از شرایط موجود راضی نیستم و دوس دارم ک مستقل تر بشیم و راحتی و آرامش بیشتری داشته باشیم
با وجود اینک روی خدا خیلی حساب میکنم اما از بابت طی شدن تکامل نگرانی داشتم ک نکنه تکامل طی نشده و خواستمو ب دست نیارم و باز مجبور بشم این شرایط رو تحمل کنم دور از دسترس میدیدم این خواستم
سلام به روی ماهت اقای ازادبخت امیدوارم حالت بهتر از همیشه باشه و در بهترین حالت ممکن باشی کامنتتون کلی انرژی مثبت به قلبم روانه کرد سپاسگزارم ازت دوست خوبم. امروز داشتم ردپاهای خودمو میخوندم به کامنت شما که رسیدم قلبم بهم گفت برات بنویسم درسته یک ماه گذشته از کامنتی که برام فرستادین بااینحال شاید قراره امروز هدایتی ازاین کامنتها دریافت کنی از خدا میخام در مسیر عشق و توحید محکم قدم برداری و احاطه شده در نور خدا باشی. راستی اینم بگم یه سری از اقوام ما فامیلیشون “ازادبختِ”و همون روزی که این کامنت و فرستادی من روستای ازادبخت”کره پا”بودم و
از این تشابه اسمی و همزمانی کلی حس خوب گرفتم.دوستت دارم و به دستای پرمهرخدا میسپارمت
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای عباس منش عزیز
الهی حققنی بحقائق اهل القرب و اسلک بی مسلک اهل الجذب
خداوندا مرا به حقایق اهل قرب محقق کن وبه راه و روش اهل جذب ببر
این فرازی از انتهای دعای شریف عرفه حضرت امام حسین علیه السلام است که مهر تاییدی بر بیانات حضرت استاد است
الان کمتر از یک سال است که فایلهای رایگان رو به کرات گوش میدم و حتی بعضی از آنها رو به صورت نوشتاری در اورده ام و نوشته ها رو هم تکرار میکنم و مطالعه میکنم
جناب استادبا راهنمایی حضرت عالی به این نتیجه رسیده ام که پچ پچ ها و نجواهایی که در فکر مااست اگر من را به سمت ناامیدی و یاس و احساس ناخوش آیند ببرد این همان نجواهای شیطانی است که انما انجوی من الشیطان
لذا وقتی که این احساس در وجودم ایجاد میشود با بیان این آیه شریفه میدانم که الان این خبیث پلید در حال نجوی کردن در ذهن و فکرم است و با پناه بردن به خداوند رحمن از شر این نجواها به خداوند رحمن پناه میبرم
الان به لطف خداوند تبارک و تعالی میدانم که الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء
لذا با نوشتن گفتگوهای منفی ذهنی نجواهای شیطان را یادداشت میکنم و با یادداشت کردن جملات مثبت و متضاد نجوی های شیطانی بر شیطان ذهن فائق میشوم البته که این کار کار ساده ای نیست ولی با توکل برخداوند و عمل به توصیه های استاد عزیزم میدانم که میتوانم به ان عمل کنم
جناب استاد! همانطور که میدانید ما در جامعه ای زندگی میکنیم که سرتاسر امواج منفی است این امواج در ناخوداگاه مان تاثیرات منفی خود را میگذارد البته با دستگیری که خداوند از بنده کرده است به این نتیجه رسیده ام که فقط وفقط با شکر گذاری بواسطه داشته هایی که خداوند رزاق به من داشته است وارد فرکانس خداوند رحمن شده و از تاثیرات شیاطین ایمن میشویم
من اخیرا به این نتیجه رسیده ام لحظه به لحظه باید شاکر خداوند باشیم و این شکر را همین زبان ساده خدا رو شکر بیان کنیم و از صمیم قلب سپاسگذار خداوند باشیم اخیرا با همین شکر گذاری ساده من که معمولا خریدار خوب و فروشنده ضعیفی بودم در حال تبدیل به فروشنده ای قابل میشوم این معجزه شکرگذاری است
دوستان عزیز نمیدانم با چه زبانی از این نعمتهای فراوانی که خداند عالم در اطراف ما قرار داده سپاسگذار باشم اما میدانم خود وجود استاد عباس منش که بر سر راه من قرار گرفتند خود نیز از معجزات شکر گذاری بود
فقط یک نکته طلایی رو یادتون نره محض یادآوری میگم ، دنیای ما دنیای باور هاست دنیای هست که سرتاسرش از انرژی ساخته شده و منبع آن خداست . هر چیزی رو باور کنید واسه شما شکل میگیره چون خودتون در هر لحظه از زندگی دارید با فکر و باور و احساستون به این انرژی شکل میدین ، پس اگه بگین هوای مثلا تهران خیلی آلوده است یا آدمای منفی زیاد داره و فقط برای شما اتفاق میفته نه کسی دیگه . یادتون نره این دنیا از بی نهایت دنیای موازی شکل گرفته که بی نهایت سیدعلی توفیقیان وجود دارد شما کدوم سیدعلی توفیقیان رو میخواین در دنیای حال خود به وجود بیاورید و خلق کنید ؟ همونو که دوست داری خلق کن ، اگه میبینید استاد عزیز جناب عباس منش الا تو آمریکا تو بهترین ایالتش با بهترین آب و هوای داره زندگی میکنه چیزی عجیبی نیست فکر نکنید آمریکا یا هر کشور دیگه یک جای خاصی نه استاد از زمان دورانش در بندر عباس عباس منشی که تو آمریکا زندگی میکرده رو تصور کرده و خلقش کرد و بعد از چند سال انونو تو زندگیش خلق کرد .
قوانین ساده تر از اون چیزی هست که فکرشو میکنیم .
قسمت سختش تقویت ایمان بب قید و شرط به خداست و خوب نگه داشته احساس در طول روز و تمرین های مستمر .
و میخواهم بگویم که بسیار جالب است که واقعا همینطور است و بارها برای من اتفاق افتاده است. اگر خبری لازم بوده از طریقی به من رسیده و اگر مطلبی را از روزنامه ای باید میخواندم به طور جالبی پیش رویم قرار گرفته است که مثالش را برایتان می گویم.
حدود پنج سال پیش زمانی که من کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده بودم ، معمولا زمان اعلام نتایج را در اخبار و یا روزنامه اعلام می کنند که من خبر از هیچکدام نداشتم . روزی کاری با یکی از دوستانم داشتم و با شرکت او تماس گرفتم که باید پشت خط منتظر می ماندم تا داخلی وصل شود و جالب این بود که در این فاصله خبر پخش میشد و جالبتر اینکه در همان لحظه دقیقا اعلام نمود که نتایج کنکور ارشد در تاریخ فلان اعلام خواهد شد و این به من وابت شد که خبری که باید برسد از طریقی میرسد. و چند وقت پیش هم که ماشینم را برای سرویس دوره ای برده بودم باید نیم ساعتی در اتاق انتظار می نشستم تا ماشین آماده شود و وقتی قهوه ای برداشتم و نشستم تا انرا در این فاصله بنوشم ، مجله ای کنارم روی میز بود که برداشتم و وقتی باز کردم عنوان مقاله ای نظرم را جلب کرد که ان realizing personal power
در خصوص قدرت شخصی و قدرت خلق کردن نوشته بود که مشغول خواندن ان شدم و ان نیم ساعت واقعا لذت بردم و مطلبی آموختم. و یک چنین مجله ای در یک کمپانی سرویس خودرو برایم جالب بود.
دوستان عزیز همانطور که حتما شما هم تجربه کرده اید ، وقتی روی خودمان و ورودیهای ذهنمان کار می کنیم بعد از مدت زمانی دیگر ذهنمان تربیت میشود که اینگونه بیندیشد و کم کم اینطور فکر کردن و اینطور زندگی کردن برایمان روال همیشگی می شود و وقتی به خودمان می آییم و می بینیم ذهنمان بدون اینکه بخواهیم زوری بزنیم و تلاشی کنیم همانطور که میخواهیم عمل می کند و این واقعا شگفت انگیز است.
ادامه دارد…..
سلام
کاملا درست می فرماییدبایدمغزمان را آن طوری که می خواهیم تربیت کنیم مغز جزئی از ماست و ما هر چه را که بگوییم بایدانجام دهد و میدهد
سپاس آینا عزیز که مطلبم را خواندید. دقیقا همینطوره
سلام به استاد عزیز و بقیه دوستان.. خوشحالم که به تازگی به جمع این خانواده بزرگ پیوستم و خدا رو شکر میکنم که میتونم از تجربیات بزرگواران استفاده کنم..
من از بچگی با حس درونم حرف میزدم ولی نمیدونستم چیه.. اونقدر بد بزرگش کرده بودم که همیشه اتفاقای بد واسم میفتاد و همیشه ناراحت بودم و دلم میشکست، فقط حرفای تحقیر آمیز و ناراحت کننده به خودم میزدم.. کارم شده بود گریه کردن و حرف زدن و ناشکری از خدا.. هرکار خوبی هم که میکردم بازم آخرش از خودم ناراضی بودم و خودمو دوست نداشتم، فقط میخواستم دیگران رو خوشحال کنم و انگار خودم مهم نبودم.. جالب اینجا بود که هیچوقت کارام به چشم نمیومد و همیشه برعکس اون توقعاتی که از دوستام داشتم واسم پیش میومد.. ناشکری میکردم، خانوادم رو مقصر میدونستم و … با وجود تمام این چیزا بازم خدا هوامو داشت و هیچوقت تنهام نزاشت و اتفاقات خوب و باور نکردنی رو واسم بوجود میاورد.. ینی اگر خدا نبود من نمیدونم ما میخواستیم چیکار کنیم، از خدا ممنونم که همیشه کنارمون هست و کمکمون میکنه، هر چقدر هم که ما اشتباه و خطا داشته باشیم بازم لطف و رحمتش رو ازمون دریغ نمیکنه..
بزرگ که شدم سعی کردم بیخیال شم و یه سری چیزا رو فراموش کردم ولی بازم افکار منفی رو داشتم و با یه تلنگر تمام خاطرات گذشته به ذهنم میومد و کلی وقت ناراحت بودم.. به جایی رسیده بودم که همیشه عصبانی،بی حوصله، افسرده و…بودم و همه شاکی بودن از این رفتارم.. خودمم خسته شده بودم ولی نمیدونستم باید چیکار کنم و مشکل از چیه.. چندتا روش انجام دادم ولی فقط اولش انگیزه داشتم و دوباره به حالت قبل برمیگشتم..
یکی دوسالی بود که واقعا کلافه شده بودم،میگفتم چرا اینقدر بی انگیزه ام، چرا اینقدر بی هدفم، خدایا منو از این وضعیت در بیار، حال دلمو خوب کن، من که جرات انجام خودکشی رو ندارم پس الان که دارم زندگی میکنم دستمو بگیر و راه درست رو نشونم بده.. دوس داشتم کلی کار انجام بدم،دلم نمیخواست احساس پوچی و بی ارزش بودن بکنم، همش میگفتم من از اول اشتباه کردم، کاش دوباره خلق میشدم و …
انگار خدا صدام رو شنیده بود، یکی از دوستان صدای استاد عباس منش رو واسم فرستاد، گفتم چیه؟ گفت چیزی درمورد انرژی، قانون جذب و … شنیدی؟ گفتم آره ولی تو همه چیز بهش اعتقاد ندارم.. گفت شاید بخاطر نداشتن اطلاعات کافیه.. همونجا بود که مشتاق شدم و چندتا فایل قانون آفرینش رو که واسم فرستاد گوش دادم.. یه حس عجیب درونم بوجود اومد، خیلی چیزا یاد گرفتم.. استاد آنقدر قشنگ حرف میزنید که نمیدونم چجوری توصیفش کنم، طوری که احساس آدم رو متحول و متلاطم میکنید..
اولاش ذهنم مقاومت میکرد و سوالای بیخود و نگرانی های الکی رو به وجود میاورد ولی وقتی بقیه صوتای شما رو که گوش کردم، آروم تر شدم.. مطمئن شدم که درست دارم میرم، یه اتفاقات خوبی هم واسم میفتاد ولی بازم یه وقتایی کم میاوردم..
چند روز پیش توو فکر این بودم که چیکار کنم بهتر بشم، چرا هنوز یه وقتایی ناراحتم و هرچقدر تلاش واسه خوب بودن میکنم فایده نداره؟ با استفاده از یکی از صوتا فهمیدم که من نتونستم رو ورودی هام کنترل کنم، واسه همینه که حالم هی تغییر میکنه، دنبال روشی بودم که چجوری کنترلش کنم، سعی کردم اهداف و حس های خوبم رو بنویسم.. بعد از چند روز دیدم که شما این رو به عنوان سوال قرار دادید و واقعا خوشحال شدم که میتونم از این طریق حرفای کسایی که موفق شدن رو بخونم و بتونم ازشون الگو بگیرم.. ممنون استاد که بهترین سوال ها رو مطرح میکنید..
من هنوز کامل روی خودم کار نکردم ولی چندتا راه رو که انجام میدم رو مینویسم..
* من فهمیدم که باید اول از همه خودم رو دوست داشته باشم، واسه خودم ارزش قایل بشم تا دیگران هم من رو دوست داشته باشن و بهم احترام بزارن..
* من دیگه بابت گذشتم ناراحت نیستم و بقول استاد از گذشتم ممنونم که بهم تجربه هایی رو دادن تا بتونم الان ازشون استفاده کنم و عاقل تر بشم..
* وقتی اتفاق بدی میفته یاد حرف استاد میفتم و به خودم میگم چطور میتونم این اتفاق رو به نفع خودم بکنم و اون موقع هست که راهکارهای خوب میاد توی ذهنم و میگم مطمئنم خدا این کار رو کرد تا من یه راه بهتری رو انتخاب کنم..
* میخوام از این به بعد تمام اتفاقات خوب و نشانه ها رو یادداشت کنم چون یادداشت کردن تاثیر فوق العاده ای داره..
* تمام کارای خوب و توانایی هام رو نوشتم و ضبط کردم و به یاد میارمشون تا بتونم دوباره انرژی بگیرم..
* سعی میکنم از این به بعد حرفای استاد رو بیشتر گوش بدم تا از مسیرم منحرف نشم و بتونم با حرفای استاد چیزای جدید و عالی یاد بگیرم..
* خداروشکر میکنم که این لطف رو نسبت بمن داشت تا بتونم یه زندگی جدید رو شروع کنم و روز به روز موفق تر بشم..
* از همه مهم تر اینکه حال دلم واقعا عالیه..
* از شما استاد عزیز ممنونم که بهم کمک کردید.. از این خانواده بزرگ هم ممنونم که تجربیات و حرفای قشنگشون رو با ما به اشتراک میزارن تا تازه واردی مثل من بتونه ازشون استفاده کنه..
* ببخشید که حرفام اینقدر طولانی شد..
* امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه و موفق باشید.. با آرزوی بهترینها برای شما :)
سلام خانم آهنی عزیز .راستش من کامنت ها رو میخونم و از بس واقعا زیبا هستند از دل نمیام که با یه امتیاز دادن از کنارشون بگذرم . واقعا گذشته ی من هم مثل شما بود اما بعد از اینکه خودم و خدای خودم رو شناختم از این گمراهی تا حد خیلی زیادی میتونم بگم که بیرون اومدم . راه حل هایی که پیشنهاد دادید واقعا عالی بود استفاده از موقعیت های بد به شکل یک فرصت برای خود کار خیلی سختیه اما اگر انسان به خودش و خدای خودش ایمان داشته باشه از پس این مسئله برخواهد اومد.براتون بهترین ها رو آرزومندم.موفق باشید
سلام دوست عزیز..
ممنون از نظرتون ، لطف دارید..
امیدوارم حال دلتون عالی باشه و لبتون خندون..
با سلام به همه دوستان واستاد گرامی
به نظر من نحوه کنترل ورودیها وزمان رسیدن به خواستمون همه وهمه توسط خودمون انجام میشه .به روشهای زیر :
ایمان کامل ومطلق به خداوند مهربان ووهاب واینکه خداوند رو مانند بهترین دوستمون بدونیم وباهاش حرفهامون روبزنیم وواقعا باهاش راحت باشیم وخودمونی باهاش حرف بزنیم وباهاش شوخی کنیم وبگیم وبخندیم ولذت ببریم ونه اینکه بخواهیم با حرفهای قلمبه وسلنبه حوصله خودمون و دوستمون رو سر ببریم.
باید همیشه از این دوست خوبمون تشکر وسپاسگزاری کنیم به خاطر همه نعمتهایی که بهمون داده از صبح علی الطلوع تا اخر شب به خاطرهمه چیز وهمه کس.
باید ایمان داشته باشیم که این دوستمون قدرتمندترین ومهربون ترینه وهمیشه وهمه جا همراه ویاور وپارتیمونه وهمیشه هوامونو داره ومواظبمونه مثل یه محافظ قوی وقدرتمند که همیشه درخدمتمونه وکافیه ازش درخواست کنیم تا برامون اجابت کنه ,چون ما جزیی از خودش هستیم.
باید سعی کنیم که خودمون رو از تلویزیون وماهواره وشبکه ها وکانالهای اجتماعی ومزخرف دور نگه داریم تا حواسمون رو از این دوست خوبمون پرت نکنن .
باید همیشه بیاد داشته باشیم که باید از مسیر زندگی ومسیررسیدن به اهدافمون لذت ببریم ونه اینکه بگیم حالا بزار به خواستم برسم بعد لذت میبرم چون اینجور طرز فکر موجب نگرانی واسترس ودوری از خواستمون میشه و موجب دیر تر رسیدن به خواستمون میشه.
باید سعی کنیم که خودمون رو از دوستان وافراد منفی نگر دور نگه داریم وبه صحبتهای منفی اونها اصلا توجه نکنیم.
همیشه باید جوانب مثبت هر اتفاقی رو ببینیم واون جوانب رو در ذهنمون بولد کنیم .
باید سعی کنیم که خوبیهای افراد رو صادقانه بهشون بگیم .
جملات تاکیدی خوبی رو که بهمون احساس خوبی میدن رو برای خودمون تکرار کنیم.
درمورد اهداف وخواسته هامون با خود وخدای خودمون صحبت کنیم .
من خودم مدیر سه تاکانال توی تلگرام هستم وهر سه تا کانال هم فقط یک عضو دارن و اون هم فقط خودمم . کانال اولم فقط توش خواسته ها واهدافم رو هر روز مینویسم واتفاقاتی رو که دوست دارم برام بیفته واز بابتشون از خداوند سپاسگزاری میکنم …توی کانال دومم اتفاقات خوب روزمره ام رو مینویسم وهر روز اتفاقات بهتر وبیشتری رو تجربه میکنم ولذتشو میبرم ….توی کانال سومم هم داشته ها ونعمتهای خدادادیم رو میشمرم ومینویسم وحالشو میبرم واز خداوند سپاسگزاری میکنم به خاطرشون.
اگر هم گه گاه حالم مقداری بد بشه سعی میکنم که حالت صورتم رو به همون نحوی در بیارم که اخرین بار واقعا شاد وخوشحال بودم واز ته دل میخندیدم ولبهام رو گوش تا گوش باز میکنم وبه اون اتفاق خوشایند وخنده دار فکر میکنم وچند لحظه بد واقعا اون فکر بد از ذهنم پاک میشه .
در پایان از همه دوستانم ممنونم که نظر من رو هم مطالعه کردند.
شاد وخندان وپیروز باشید.
سلام و درووووود بر شما دوست عزیزم خونواده عزیزم و دستان خوب خدا استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز درووود بر شما خیلی زیبا نوشتید و کار زیبایی میکنید که کانال هایی زدید برای یادآوری اهدافتون نعمتهاتون و زیبایی ها قابل تحسین و تبریک میگم بهتون که خداوند هدایتتون کرده که این ایده زیبا رو عملی کنید و اینکه این کارتون دقیقا تمرین ستاره قطبی هست که استاد در دوره ۱۲ قدم طراحی کردن و با ما به اشتراک گذاشتن که من هم حدودا ۸ ماهه که متعهدانه هر روز صبح و شب این کارو انجام میدم که هر روز با کلی اتفاقات خوب و هیجان انگیز روبرو میشم ممنون از شما و خونواده عزیزم و استاد عزیزم که هر لحظه که در سایت در حال خوندن نظرات و آگاهی های شما خونواده عزیزم هستم احساس فوق العاده ای دارم و هر لحظه در حال رشدم خدارو میلیارد ها بار سپاسگزارم که هر لحظه منو هدایت میکنه و هدایت کرده به سمت دستان خوبش تا رشد کنم تا احساسم زیبا تر بشه تا بیشتر لذت ببرم از لحظاتم و عشق کنم دوستون دارم عاشقتونم دستان خدا شاد و سرخوش و ثروتمند باشید به رب العالمین میسپارمتون🌹🌹💚❤
“بنام خداوند زیبا و توانا”
سلام به استاد مهربان و خانم شایسته گل و دوستان زیبای من
خیلی خوشحالم که این فایل رو شنیدم، راستشو بخواین من یه مدت پیش خیلی توی سایتدنبال همچین فایلی با همچین مضمونی میگشتم ولی هرچی مینوشتم پیدا نمیکردم و در عین سادگی امروز داشتم یه فایل دیگه رو میدیم و چشمم به این فایل خورد و دانلودش کردم و صحبتهایی که در این فایل بود دقیقا جواب به سوال من بود که مدتها درگیرش بودم. درواقع من یک خواسته ای دارم که 6-7 ساله که درگیر خواستنش هستم ولی بهش نمیرسم که هیچ تازه میبینم که هیچ تلاشی هم برای رسیدن بهش نمیکنم با اینکه خیلی شوق رسیدن بهشو دارم و باعشق همیشه ازش صحبت میکنم و درموردش توی ذهنم سناریو و داستانهای زیا میسازم اما وقتی صحبت از عمل میشه هیچ قدمی براش برنمیدارم و متوقف میشم و همیشه بخودم میگفتم چرا؟ خوب فکر میکنم با دیدن این فایل متوجه شدم چرا و دلیلش اینه که من همیشه میترسیدم و نگران بودم نکنه تلاش کنم و وقت بزارم و به اون نتیجه مطلوب نرسم یا نکنه شکست بخورم یا اصلا نکنه این هدف من توی زندگی اشتباه باشه و موفقیت من،شکوفایی من در چیز دیگری باشه و تصمیم گرفتم امروز بعد نوشتن این دیدگاهم بشینم و بنویسم چرا من این هدف ور دارم؟ آقا دلایلشو برای خودم بنویسم و ببینم آیا دلایل منطقی هستن و در آخر نتیجه میگیرم و در آخر بدون ترس از هیچی و بدون نگرانی قدم اول رو براش بردارم و اجازه میدم بقیهشو خدا بهم بگه. من قبلا میشنیدم بعضیا میگفتن من فلان بار شکست خوردم و دوباره پاشدم . تلاش کردم، وقتی این حرفا رو میشنیدم خیلی عذاب وژدان میگرفتم و از خودم ناراحت میشدم چونکه من حتی تلاش نکردم که بخوام شکست بخورم و دلایلش همین ترس و نگرانی هست که همین ترس و نگرانی دلایلش این هست که من کمبود اعتمادبنفس دارم و خودم رو باور ندارم و خودمو شایسته داشتن این هدف نمیدونم. خداروشکر که هدایت شدم به این فایل که به این وضوحی بهم گفت آقا ترس و نگرانی رو ول کن؟ از چی میترسی؟ رهاش کن و بهش نچسب. قدم اول رو بردار تو و بقیشو بسپار به خدا مثلا فرض کن توی جاده ای هستی که با ماشین داری میری سمت هدفت اما نمیدونی چطور به هدفت برسی و ازچه مسیری باید بری، خوب چراغای ماشین تا چند متر جلو رو نشونت میده همون برات کافیه تو با همون شروع کن و توی مسیر همین که میری دوباره چراغا چن متر جلوتر برات روشن میشه و اینه دقیقا هدایت خداوند، وقتشه 100 درصد خودتو بسپاری بهش.
در مورد کنترل ذهن هم راستش موارد زیادی هست اما کوچولو که با کنترل ذهن بنظرم تونستم بهترش کنم یا خلقش کنم مثلا من اوایل که این مسیر رو شروع کردم درآمد خیلی کمی داشتم از یک کار آنلاین اما همیشه از این درآمد کم ناراحت بودم و همیشه در حال ناله کردن بودم که خوب حالا من با این درآمدم حتی یک مانتو برای خودم نمیتونم بخرم و همیشه اذیتم میکرد اما وقتی با این مسیر آشنا شدم شروع کردم بجای ناله و شکایت گله ذهنمو کنترل کنم و آگاهانه به نکات مثبت این کار و حتی درآمدش فکر کنم مثلا بخودم گفتم تو خیلی خوب پولاتو اداره میکنی و حتی با این درآمد کم من خیلی چیزها رو تونستم تهیه کنم و بخرم حتی با خواهرم یک مبل تختخوابشو گرون خریدیم که من دقیقا نصف پولاشو دادم با اینکه درآمد خواهر من بیشتر بود اما من بهش نگفتم تو بیشتر بده و بخودم گفتم تو میتونی نصفشو بدی و دقیقا نصف هزینه اون مبل چندبرابر درآمد هر ماه من بود، اون موقع برام منطقی بود اما الان که بهش فکرمیکنم واقعا فقط کار و کمک خدا بود و خلاصه من با این کنترل ذهن تونستم توی مدت کم شاید یکماه درامدمو دقیقا 4برابر کنم(خدایا شکرت) و یک مورد دیگه من همیشه میگفتم با این درآمدم نمیتونم فلان لباسو بخرم و همیشه حساب کتاب میکردم اما از وقتی ذهنمو کنترل کردم حتی باعث شد هدیه های مختلف بدون مناسبت دریافت کنم مثلا بدون مناسبت چندبار پیش اومد که مادرم و خواهرام برام هدیه خریدند و حتی پدرم برام یک گوشی نو خرید و همه اینها گار کنترل ذهن بود دیگه.
سپاسگذارم بابت این فایل زیبا
خدایا شکرت
قسمت 3
_
20_ همیشه از خود سوالات قدرتمند کننده بپرسید ؟تمام افرادی که نام هاشون در تاریخ مادگار شدد از خود سوالات بزرگی پرسیدند به همین دلیل به موفقیت های بزرگ رسیدن مثل : فورد و ادیسون و………..
اگر کسی خواست از ناراحتی ها و مشلات زندگیش با شما صحبت کنه با پرسش حافظه ایی خیلی راحت رشته کلام را در دست خودتون بگیرید
پرسش هایی که طرف رو ببره تو گذشته ؟
_
21_با درخواست کردن از دیگران
خیلی راحت هر انچه که دلتون میخواد رو میتونید از دیگران درخواست کنید میتونید درخواست کنید که به شما عشق بورزند به شما ببخشند و ….
در نتیجه احساس شما خوب میشه
22_ بر خود اسان بگیرم. اگر بر خودت سخت بگیری جهان هم بر تو سخت میگیره
دوش با من گفت کاردانی تیز هوش که از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت بر خود آسان گیر کارها که از روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش
23_ فرق بین توجه کردن به خواسته با چسپیدن به آن چیست ؟
رهایی زمانی ایجاد میشه که ما احساس کنیم که اون خواسته تو زندگی مون هست
هر وقت به چیزی محتاج و نیاز مند نباشید بدستش میارید
مثال : در رابطه عاشقی وقتی به کسی وابسته میشیم اون روز به روز از ما دورتر و دورتر میشه. و یک روزی تصمیم میگیری این رابطه را کات کنی از همون روز خودش بت زنگ میزنه و خودش دعوتت میکنه
من خودم از این قانون خیلی زیاد بهره بردم
–
24_هدف واضح و مشخص باید داشته باشید
مهم ترین موردی که انگیزه را از ما میگیره نداشتن هدف واضح و مشخص است که باعث میشه احساس ما بد بشود
اگر میخواهید همیشه احساس عالی داشته باشید باید هدف هاتون واضح و مشخص باشید به گونه که اگر دوستی را در خیابون دیدی بتونی تمام اهداف کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت خودت رو جوری توضیح بدی که صدرصد متوجه بشه
25_باید رسیدن را تجسم کنیم و احساس خودمون را در لحطه رسیدن به هدف بنویسیم
هر وقت احساست بد شد ، هر وقت ناامید شدی به خودت بگو وقتی به هدفم برسم چه اتفاق عالی میفته ، اون احساس را در خودت ایجاد کن تا قدرت بگیری و و احساست عالی بشه
یادت باشه که فقط و فقط لحظه رسیدن به قله را تجسم کنی
26_پیشرفت خودتون را اندازه گیری کنید
هر 3 ماه یک بار دارایی خالط خودتون را محاسبه کنید و یادت باشه که حتی اگر 5 درصد هم سرمایه ات بیشتر شده باید خوشحال باشی که در مسیر درست هستی
27_به خودتون جایزه بدید
حداقل باید ماهی یک بار به خودتون جایزه بدید . غذایی که دوست دارید یا جاهای تفریحی که دوست دارید
در کل باید خودت از خودت پذیرای کنی
28_باید هدف بزرگی داشته باشید تا برای شما ایجاد انگیزه و شور و اشتیاق کند سپس آن را به قسمت های کوچک تری تقسیم کنید تا راحت تر بتوانید ان را انجام دهید
باید رویای بزرگی داشته باشید ولی با قدم های کوچک شروع کنید
_
29_فیلم ها و تصاویر و…. از افرادی ببینید که شما میخواهید به هدفی که انها رسیدن برسید به شما انگیزه میده و نشون میده هدفی که انتخاب کردید واقعی و دست یافتنی است
——————————————————————————————————————————————————————————————
30_ عبارت تاکیدی مثبت را با صدای خودتون ضبط کنید و در وقت های مرده از انها استفاده کنید مثل: هنگام ظرف شستن در هنگام رانندگیی و…………
_
31_ همیشه زندگی نامه افراد موفق را مطالعه کنید
این کار به شما بی نهایت احساس خوب و انگیزه مضاعف برای ادامه مسیر میدهد
اما مواظب باش تو تله نیوفتی مثلا اگر اونا با زجر و بدبختی به یک موفقیتی رسید این رو نپذیر.همیشه این سوال را از خوت بپرس
ساده ترین ،سریع ترین راه و با کم ترین انرژی ممکنریا، برای رسیدن به هدف چیه ؟
_–
32_همیشه با افرادی ارتباط و دوستی برقرار کنید که چیزی برای یاد دادن به شما دادشته باشن
افراد شاد ،سالم و با یمان
33_خود را انسانی ارزشمند برانید و همیشه و همیشه خودت را بیشتر از دیگران دوست داشته باش
یعنی برای دیگران احترام قائل باش اما برای خودت بیشتر
34_همیشه به یاد خدا باشد
خداوند در سوره رعد/28 میگه
الذین امنو تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب
ترجمه:کسانی که ایمان آورده اند با یاد خدا دلهایشان آرام میگیرد آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد
_
35_تله ای بسیار خطرناک برای موفقیتهست و اینه که از خودمون بیش از توانایی هامون انتظار داشته باشیم
_
36_ هیچ وقت خودتو سرزنش نکن
در مسیر پیشرفت ممکنه اشتباه کنی . که همه اشتباه میکنن و اشتباه کردن طبیعی است اگر اشتباه کردی خودت رو سرزنش نکن ، چو اشتباهات مسیر پیشرفت ماست .
و قبل از اینکه به هدفت برسی هدف بعدی خودت را مشخص کن.
در نهایت برای همه شما دوستان عزیزم از الله یکتا آرزوی احساس خوب همراه با شادی ، سلامتی و ثروت بی نهایت دارم /// سعید تانگو
سلام به همه دوستان
کنترل ذهن واقعا کار راحتی برای من نبود و نیست ولی مفهوم تکامل خیلی به من کمک کرد که از خودم توقع زیاد نداشته باشم. چون توقع زیاد باعث سرخوردگی میشه وقتی اهداف غیرواقعی واسه خودم میذارم و نمیتونم بهش برسم به قول متمم، از کیسه عزت نفسم خرج میکنم. اولین چیزی که از کنترل ذهن به نظرم میاد اول تمیزکردن و جا باز کردن تو ذهن و بعد هم پر کردن مجدد اونه. برای قدم اول که تمیزکردن و زدودن از غبار هست، قبول و پذیرش این نکته ست که من باید ذهنمو تغیبیر بدم، من نیاز دارم به این روال و اون آدم و ذهن قبلی نمیتونه منو به هدفم برسونه. وقتی پذیرفتم دیگه سیمانی بودن این ذهن هم به نظرم دشوار نمیاد و میدونم باید اساسی تمیز کنم. مدیتیشن خیلییی به من کمک میکنه خیلی، آروم کردن ذهنم و تو سکوت از خداوند و انرژی درونم کمک خواستن. من بشرم و گاهی، البته که همیشه، زورم نمیرسه! مگه حدا هدایت منو به خودش واجب نکرده؟ مگه نگفته بخون تااجابتت کنم؟ مگه نمیگم تو ولی کسانی هستی که ایمان آوردن و اونها رو از تاریکی به نور هدایت میکنی؟ …. پس برای من مهم ترین قدم بعد از پذیرفتن اینکه شخصیت قبلی باید تغییر کنه، هدایت خواستن از خداونده در طول مراقبه همیشگی و حفظ اون حالت در طول روز. پس تمرین میکنم به اصلم وصل شم و همزمان گوش دادن به آگاهی هایی دوره ها و ویدیوهای استاد و یا سایر کتاب هایی که خیلی به من کمک کردن (مثل کتاب نیمه تاریم درون از دبی فورد). اماااااااا… تمرین و مداومت میخواد زیاد! من قبلا مثلا جلسات ثروت 1 و فایل های رایگان رو روزانه گوش میدادم و روز بعد فایل جدید. اما فهمیدم باید نوشته هامو هررزو از اول بخونم چون سریع یادم میره. برای همین هرروز آگاهی هارو مینویسم و فردا هم دوباره از اول مرور میکنم بعد میرم سراغ فایل بعدی. یکسری مواردی که پاشنه آشیلم هستن -مثل ارزشمندی کارهام، مثل ثروت مقدسه و یعنی خدا- رو کوتاه ویث ضبط کردم تو گوشیم و مرتب گوش میدم و بعدش تکرار میکنم که همراه با توجه باشه و چون کوتاه هستن، کمتر از 10 دقیقه، روزی چندبار راحت گوش میدم.
شروع صبح به نظرم حیلی مهمه. داشتن یک روال خوب به شروع یک روز پرانرژی کمک میکنه. گوش دادن به فایل ها و انجام مدیتیشن کوتاه برای من لذت بخشه و اونهارو صبح بلافاصله بعد از بیداری انجام میدم، دو تا کلیپ کوتاه هم دارم از زندگی افراد موفق، صبح در حین نوشیدن چای یا قهوه اونا رو میبینم اول چون موزیک خوبی هم داره خیلی جذابه. بعدش هم در مورد اهدافم – مثلا داشتن یک آتلیه زیبا- گوگل میکنم هرروز. عکس هارو میبینم و با حس خوب و لذت سعی میکنم تجسم کنم. همون کاری که برای خونه مون کردم تا اسباب کشی کردیم!
چند مورد شکرگزاری مینویسم و کمک میکنه حالم خوب بمونه در طول روز و درنتیجه بتونم کارهامو بهتر انجام بدم. تا شب هم هروقت بتونم این فایل هارو میذارم تو گوشم و میشنوم.
علاوه بر روال صبحگاهی، من به یک انگیزاننده هم در طول روز هم نیاز دارم. مثلا گوش دادن به فایلی یا خوندن دفترم. کمک میکنه انرژی م بالا بمونه.
اخبار و موزیک مدتهاست از زندگی من حذف شده، اگرم موزیکی گوش کنم یا بی کلام هست یا برای تمرین زبان. راجع به یکسری احبار حتی مهم و سیاست و … به همسرم گفتم بامن صحبت نکنه در موردشون و حتی مهمترین اتفاق هم افتاد به من اطلاع نده. هر مهمونی یا هرجایی که میدونم ممکنه بحثی بشه مخصوصا این اواخر، نمیرم یا وقتی اونجا باشم و حرف بشه حواسمو پرت میکنم.
سعی میکنم از تایمم لذت ببرم و زیبایی هارو ببینم. مثلا هرزگاهی که میرم پیاده روی تو طبیعت، چیزی گوش نمیدم و فقط سعی میکنم لذت ببرم از صدای پرندگان، هوای خوب و کوتاه مدیتیشن میکنم تا به اصلم وصل شم و سپاسگزاری میکنم. گاهی سکوت و ارتباط با خود خیلی کمک کننده ست. آیا میتونم چند دقیقه ای سکوت کنم به چیزی فکر نکنم و خودمو دوست بدارم؟
باخودم تکرار میکنم من لایق زندگی در آرامش و دیدن این طبیعت زیبا و هوای پاک هستم. من لایق ارتباط با طبیعتم. من ارزشمندم که خداوند از طریق طبیعت با من ارتباط برقرار کنه. به صدای آب گوش میدم و سعی میکنم برای لحظاتی هیچ فکری نکنم و فقط نفس بکشم و متصل بمونم بااین حس.
واژه های نگرانی و ترس و برای خودم هزاربار نوشتم و تعریف کردم که یعنی چی… یعنی کمبود یعنی ایمان نداشتن به خدا، برای همین اومدم این قسمت شخصیتم رو تمرکزی دارم رووش کار میکنم که تغییرش بدم. با مدیتیشن و اتصال همیشگی به خدا. من یقین دارم و باتمام وجود میخوام اون قسمت وحشی درونمو که میدوه به سمت اهدافش بکشم بیرون، من چندین بار این تجربه رو داشتم تو زندگیم. جوری تمرکزی کارکردم که الانم از خودم میپرسم دمت گرم، کی به تو اطمینان داده بود که میشه؟ که اینجوری گوش و چشمت بسته بود و فقط تلاش آگاهانه کردی و لذت بردی؟ مثلا یکسال از 8-10 رفتم باشگاه، از 10-19 رفتم کتابخونه زبان خوندم. هیچ کار دیکه ای نکردم. کی به من گفته بود مهاجرتم جور میشه؟ کدوم تضمین؟ سعی میکنم دستاوردهامو یادآوری کنم هم باعث میشه حسم به خودم بهتر بشه هم بدونم که هر خواسته ای دست یافتنیه. اون تایم من هیچ ترس و تردیدی نداشتم، راستش من اصلا فکرنمیکردم. مثل یک ربات عاشق روتین م رو انجام میدادم بدون ناامیدی. نه به نتیجه فکرمیکردم نه به هیچی. اماااا… لذت میبردم. الان که بهش فکرمیکنم به اون تایم میگم به به، عجب تایمی بود.
ترس و تردید دشمن انسانه و من تجربه ش کردم میدونم چطوری آدمو سست میکنه. اما این هم تکامل میخواد، درست میشه اگر ادامه بدیم. با پذیرفتن اینکه تغییر لازمه و تعهد به تغییر شخصیت و پیداکردن خدای درون.
نوشتم تا ردپایی از این روزهام بمونه برای تایمی که ایده مو اجرایی کردم بیام بازم ازین تایمی که براش گذاشتم لذت ببرم . بگم ممنون تایم گذاشتی و این شخصیت رو قوی کردی و ذهن و ثروتمند. خدایا سپاسگزارم که راهم روشنه، یادم نمیره هرگز روزهایی و که دنیال علاقه م میگشتم و پیداش نمیکردم و تو اونو به من هدیه دادی. من باور دارم که رسالت و علاقه ما، هدیه خداونده… پس من ارزشمندم که لایق دریافت این هدیه باارزشم. یادم نمیره تایمی و که این علاقه رو شناختم اما به حاطر ترس و تردید، باورش نکردم ولی تکامل و طی کردم و به ارزشمندی اون پی بردم. از صمیم قلب سپاسگرازم. کمک کن چشمم به همین علاقه و رسالتم نباشه، چشمم به توانایی هام نباشه، چشمم به چیزی با عنوان شغل نباشه، چشمم به مشتری و شغل نباشه و اعتبار همه چیزو از تو بدونم. و مثل درختی مراقبه کنم که میدونه روزی شو خدا میده نه باغبون. کمکمون کن همیشه تو قلبمون بهت متصل بمونیم. الهی آمین
️به نام خدای مهربان️
سلام خدمت استاد عزیز و بانوی شایسه و دوستان هم فرنکانسی
در راستای خواندن زندگی نامه افراد موفق و الگو قرار دادن آنها و شبیه آنها عمل کردن که شبیه آنها نتیجه بگیرم دیدم افرادی رو که ثروتشون به میلیارد دلار رسیده و در فوربس هم اسم این افراد لیست شده و قسمت جالب ماجرا اینجاست که این همه ثروت آنها بین ١ تا حداکثر ۵ سال تولید شده و من دیدگاهم به کل عوض شد و مغزم رو باز کردم انداختم تو کاسه و تمام اون حرف هایی که تو باید حداقل ٣٠ سال کار کنی که باز نشسته بشی و یا این مسیری که میری ده سال طول میکشه و از اینا کامل کشیدم بیرون و باورهای خوبی جایگزینش کردم که با تلاش خودم و کمک الله میتونم مث خیلی از این افراد ثروتمند من هم بین ١ تا ۵ سال ثروتمند بشم آیه نیومده که بگه حتما باید ٣٠ سال کار کنی اگه اونا توانستند با ٢-٣ سال کار کردن به این همه ثروت برسند پس قطعا منم میتونم چون منم هم مثل اونا به یه اندازه توانایی و دسترسی به این جهان و نعمتهاش دارم
1. ادواردو ساورین – 1 سال
2. ایوان اشپیگل و بابی مورفی – 3 سال
3. شان پارکر – 1.5 سال
4. پیر امیدیار – 3 سال
5. جف بزوس – 6 سال
6. جی س. واکر – 1 سال
7. مارک زاکربرگ – 4 سال
اینها فقط اسامی چند نفری از میلیاردهایی هست که سریع رشد کردند دوستان میتونند بروند و زندگی نامه این افراد رو بخوانند هم برای الگو برداری هم برای قوی تر کردن ذهنیت و باورشان
پر از ثروت مادی و معنوی باشید
یاحق
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و به خصوص استاد مهربان که از هیچ کمکی برای موفقیت ما دریغ نمیکنن.
من چن وقتیه که یک فکری توی ذهنم اومده بود که اذیتم میکرد و میخواستم کاری کنم که دیگه به اون فکر نکنم. راه های زیادی رو امتحان کردم و نتیجه ای برام در بر نداشت تا این که به این نتیجه رسیدم که باید ازش اعراض کنم و بهش توجه نکنم و ورودی های ذهنمو باید کنترل کنم. و از وقتی که ورودی های ذهنمو کنرل میکنم خیلی حالم بهتره و اون فکر توی ذهنم کمرنگ تر شده.
فیلم هایی که میبینیم خیلی در ذهن ما تاثیر داره چون از نمیکره راست ما استفاده میکنه و بیشتر توی ذهن ما میمونه. من به فکری که توی ذهنم بود توجه میکردم و فرکانس ارسال میکردم به جهان هستی و فیلم هایی در مسیرم قرار میگرفت و اون هارو میدیدم و توی اون فیلم ها دقیقا همون فکری که توی ذهن من بود اتفاق میفتاد و این باعث میشد که اون فکر قدرتمند تر بشه توی ذهنم و حال منو بدتر کنه. و کاری که کردم این بود که تمام اون فیلم هارو پاک کردم و دیگه از اون فیلم ها که باعث میشد اون فکر توی ذهن من قدرتمند تر بشه و حال منو بدکنه نگاه نمیکنم و خیییییلی تاثیر فوق العاده ای برای من داشته این موضوع و حالم خییییلی بهتره.
مهمترین قانون هستی احساس خوبه و برای این که به احساس خوب برسیم باید ورودی ها کنترل بشه. کار هایی که من برای کنترل ورودی هام انجام میدم:
به هیچ عنوان اخبار منفی و اتفاقات ناگوار رو نمیشنوم و تلوزیون نگاه نمیکنم. اگر کسی برام خبر منفی ارسال کنه سریع اونو پاک میکنم و نمیخونمش.
به مهمونی هایی که همش توش در مورد اتفاقات بد و خبر های منفی و بیماری و درد و … صحبت میکنن خیلی وقته که دیگ نمیرم. اگرم مجبور بشم برم سعی میکنم توی جمع نباشم و خودمو با ی چیزی مشغول کنم و با فردی صحبت کنم و کاری میکنم که افسار صحبت دست من باشه تا در مورد چیزای خوب صحب کنم.
با هر کسی بیرون نمیرم و اگر مجبور شدم که با اون فرد برم بیرون و میدونم که اون فرد منفیه نمیذارم که روم تاثیر بذاره. نمیذارم حرفی از اتفاقات بد بزنه. در مورد اتفاقات خوبی که افتاده. تکنولوژی های جدیدی که رونمایی شده محصولات خوبی که توی بازار اومده چیزایی که میخوام بخرم و موفقیت هایی که کسب کردم صحبت میکنم و حال خودم و اون طرف رو خوب میکنم و به ذهنش جهت میدم و اونم در مورد اتفاقات خوب صحبت میکنه. اگرم بخواد در مورد اتفاقات بد حرف بزنه نمیذارم صحبتش تموم بشه و بحثو عوض میکنم.
به هیچ عنوان در مورد ناخواسته هام حرف نمیزنم. غر نمیزنم. نق نمیزنم و فقط در مورد چیزایی که میخوام صحبت میکنم. با این کار هم به خودم و هم به دیگران احساس خوب و انرژی میدم.
به هیچ عنوان با هیچ کسی در هیچ زمینه ای بحث نمیکنم چون میدونم که بحث کردن یعنی توجه کردن. و میدونم که هر کسی با باورهایی که داره نتیجه میگیره و اصراری بر این که یکی بخواد حرفمو قبول کنه یا نکنه ندارم.
همش دنبال اتفاقات خوبی که افتاده هستم. به جنبه مثبت هرموضوعی که پیش میاد نگاه میکنم و سعی میکنم با تغییر دیدگاهم به احساس خوب برسم که این موضوع باعث شده که آرامش بیشتری داشته باشم.
هر کتابی رو مطالعه نمیکنم و خیلی از کتابام رو از کتابخونم حذف کردم. چون هر کتابی با توجه به باور های یک فرد نوشته شده که خیلیاشون حس خوبی بهم نمیداد و اون هارو کنار گذاشتم.
توی هر سایتی نمیرم و خیلی از سایت هایی که میرفتم احساسم بد میشد و استرس میگرفتم رو کلا کنار گذاشتم. من فایل های موفقیت اساتید زیادی رو دنبال میکردم و همشون حس بدی بهم میداد. مطالبشون رو که گوش میدادم و میخوندم فکر میکردم که خیلی از دیگران عقبم و باید عجله کنم و بهم استرس وارد میشد و همشونو کنار گذاشتم و یکی از دلایلی که به سمت سایت استاد هدایت شدم و توی این سایت موندم اینه که اینجا آرامش بهم میده و حسمو خوب میکنه.
به مکان هایی که حسمو بد میکنه و یا خاطرات خوبی رو به یادم نمیاره نمیرم. سعی میکنم بیشتر به جاهایی برم که احساسمو خوب کنه و بهم انرژی بده. مثل طبیعت و فروشگاه های بزرگ و شیک.
هر آهنگی رو گوش نمیدم. فقط آهنگ هایی که انژی بهم بده و کلمات خوب و مثبت به کار برده باشه رو گوش میدم.
و یک کاری که خیلی تاثیر گذار بوده برام اینه که پایان هر شب اتفاقات خوبی رو که در طول اون روز برام افتاده رو یادداشت میکنم و بابتشون سپاسگذاری میکنم. این کار باعث میشه توجهم رو بذارم روی اتفاقات خوبی که برام افتاده و حسم رو خوب میکنه. و به اتفاقات بدی که برام افتاده اصلا توجه نمیکنم. هر چند که از وقتی سپاسگذاری میکنم بابت اتفاقات خوب اتفاقات ناخوشایند خییییییلی کمتر برام رخ میده.
توجهم رو به جای مشکل میذارم روی راه حل و این باعث میشه که زودتر نتیجه بگیرم و حالم خیلی بهتر میشه نسبت به زمانی که بگم چرا این اتفاق افتاد و چرا پول ندارم و چرا مریض شدم.همش از خودم سوال میکنم که چطور این مسئله رو برطرف کنم؟ چطور پول بدست بیارم با توجه به شرایطی که دارم؟
و در آخر فایل های استاد رو گوش میدم چون بهترین ورودی های دنیاس:) و همش تکرارشون میکنم. زندگیم شده عباس منش:)
شاد و پیروز باشید
“بازم موندی خونه الان همه میگن این دختر افسردگی داره از بس که با هیچکی ارتباط نداره”
جمله ای که بارها و بارها تو این ماه از خانواده ام و اقوام شنیدم
سلام به روی ماهت استاد عزیزم سلام به خانوم شایسته ی مهربانم و سلام به دوستان هم فرکانسی ام
بهترین کاریکه من برای کنترل ورودی هام انجام دادم ارتباطمو با خانوادم به شدت کم کردم طوریکه اصلا باهم حرفی نداریم و حذف کردن اهنگا و تلویزیون بود حذف تمام افراد منفی زندگیم بوده و سکوت کردنم که معجزه کرده
استاد فقط میخوام از کارهای که تو این مدت یک ماه برای کنترل ورودیهام انجام دادم و بنویسم میخام تمرکزم رو این شخصیتی که دارم میسازمش بزارم
خداروشکر یک ماه پیش تصمیم گرفتم متعهدانه یکسال رو خودم کار کنم و از اون روز تا به الان کاملا ورودیهامو کنترل کردم حالا این وسطم بگم یه ذهنیتی بود که من چون مستقل نیستم خواه و ناخواه درگیر مسائل و حرفهای خونه میشم خواه و ناخواه طبیعیه که باهم حرف بزنیم و دیگه خودتون تصور کنین یک خانواده ی 8نفره با دامادها و نوه ها و ارتباطات فامیلی و تلویزیونی که 24ساعت روشن بود منم با اون شرایط حداقل 3یا 4ساعت تو پذیرایی بودم و شرایط جالبی نبود و...هرروزم با خدا که حرف میزدم میگفتم دوست دارم مستقل بشم و این ورودیها دیگه نباشه خدایا خودت داری میبینی من میخام تغییر کنم ولی شرایط همینه که داری میبینی و با وجود خانواده ام نمیشه من بطور کامل ورودیهامو کنترل کنم بااین باور اشتباه تقریبا میشه گفت همیشه فرکانسام حالت یویوی بود و تمرکزم رو هیچکدوم از فضا ها نبود وهمینم باعث شده بود نتیجه ی دلخواهم نگیرم و بازم میگم باورم این بود (که چون شرایط و جو خونه اینطوری هست و من تو این خانواده ام و تا زمانیکه مستقل بشم باید اینطوری ادامه بدم) تااینکه یکی دو روز قبل از اینکه حقوقمو بگیرم نشانه ی روزم “دوره ی قانون افرینش بود” و من با عشق و با حس خوب دوره رو خریدم چون قبلش فایل ایمان به غیب و دیده بودم و یجورایی تشنه ی دوره بودم و با توجه به صحبتهای خانوم شایسته تا الان هر قسمتشو میشه گفت 7بار کامل نوشتم و بارها و بارها با تمرکز بالا نگاه کردم نت برداری کردم باورهامو شناسایی کردم ودرهای از عشق و رحمت سلامتی و احساس خوب به روی من باز شده استاد باتوجه به توضیحاتتون تو دوره که درمورد کانون توجه و قانون فرکانس توضیح دادین و اینم داخل پرانتز بگم همون شبی که خریدمش بخش اولشو کامل دیدم بعد شروع کردم نت برداری جلسه ها و من با استارت دوره تو روز اول کاملا متفاوت از قبل فکر کردم و عمل کردم و بسادگی بهم الهام شد اصلا نیازی نیست از اتاقت بری بیرون اصلا نیازی نیست هندزفری تو در بیاری اصلا نیازی نیست گوشیت روشن باشه و اینکه چرا با خواهرات در ارتباطی ؟قطع کن ریشه ی ورودی های نامناسبتو و استاد نمیدونی چ معجزاتی از حال خوب از سلامتی از راحتی کار از کیفیت خواب از ارتباطم با خدا دریافت کردم الان من یک ماهه تو خونه ی خودمون مستقل زندگی میکنم باورتون میشه؟؟خدا یک اتاق کاملا مجهز در اختیارم قرار داده و یک پنجره ی بزرگ که ویوی هرروز من طلوع خورشیده و چیزی که امروز در مدار درکش قرار گرفتم بااینکه بارها تو فایلهای متفاوت ازشما شنیدم ولی انگار واقعا کر بودم و تازه اولین بارمه که میشنوم این حرفتون بود که گفتین” کنترل کنم توجه افکارمو “حالا من این ماه و کاملا ورودیهامو کنترل کردم در حدیکه وقتی خوابم هندزفری تو گوشمه که یک کلمه صدای بقیه موقع خواب به گوشم نرسه ولی الان با دریافت این اگاهی جدید من اینم به تعهد یکساله ام اضافه میکنم که سعی کنم اگاهانه به چیزای مثبت فکر کنم و اگه حواسم نبود باز محو افکار قبلی شدم بازهم اگاهانه کانون توجه افکارمو بزارم رو گفتگو با خدا یا جمله های تاکییدی ثروت ساز تمرکز بیشتری بزارم رو سریالها و کامنتها و هرچیزی که بشه از افکارم برای رسیدن به خواسته هام بهتر استفاده کنم
استاد عزیزم با تمام وجودم دوستون دارم وبه دستای پرمهرخدا میسپارمت
سلام زهرا جان عزیز دوست هم فرکانسی ام
امیدوارم حالت عالی باشه
بهت تبریک میگم بابت کارهایی که داری انجام میدی و هم چنین تعهدی که در این مسیر به خودت داده ای
آفرین دقیقا این کاریه که باید انجام میدادی چون ما قرار نیست که همه چیز فراهم باشه تا بتونیم رو خودمون کار کنیم چون اون موقع کاری نکردیم ولی وقتی ما تونستیم در شرایطی که دلخواه ما نیست ورودیهای خودمون را کنترل کنیم و روی خودمون کار کردیم و از شرایطی که مورد پسند ما نیست اعراض و دوری کردیم اون موقع است که در مسیر درست هستیم
بازهم برات خوشحالم خیلی از کامنتت انرژی گرفتم
امیدوارم در ادامه موفق و سربلند باشی زهرای عزیز
دوست هم فرکانسی ات ابوذر
سپاس گزارم از تون آقای آزاد بخت تو این پاسخ شما نشانه ی من بود ک از خداوند خواسته بودم اکر توی این فصل این خواستم ب دست میارم تو کامنتا بهم بگو
از شرایط موجود راضی نیستم و دوس دارم ک مستقل تر بشیم و راحتی و آرامش بیشتری داشته باشیم
با وجود اینک روی خدا خیلی حساب میکنم اما از بابت طی شدن تکامل نگرانی داشتم ک نکنه تکامل طی نشده و خواستمو ب دست نیارم و باز مجبور بشم این شرایط رو تحمل کنم دور از دسترس میدیدم این خواستم
اما حالا اطمینان پیدا کردم
براتون آرزوی موفقیت روز افزون میکنم
سلام به روی ماهت اقای ازادبخت امیدوارم حالت بهتر از همیشه باشه و در بهترین حالت ممکن باشی کامنتتون کلی انرژی مثبت به قلبم روانه کرد سپاسگزارم ازت دوست خوبم. امروز داشتم ردپاهای خودمو میخوندم به کامنت شما که رسیدم قلبم بهم گفت برات بنویسم درسته یک ماه گذشته از کامنتی که برام فرستادین بااینحال شاید قراره امروز هدایتی ازاین کامنتها دریافت کنی از خدا میخام در مسیر عشق و توحید محکم قدم برداری و احاطه شده در نور خدا باشی. راستی اینم بگم یه سری از اقوام ما فامیلیشون “ازادبختِ”و همون روزی که این کامنت و فرستادی من روستای ازادبخت”کره پا”بودم و
از این تشابه اسمی و همزمانی کلی حس خوب گرفتم.دوستت دارم و به دستای پرمهرخدا میسپارمت
سلام به زهرای عزیز و پر انرژی
امیدوارم حالت خوب باشه
ممنونم از محبتت
بله منم اهل همون شهرستان هستم
چند وقته با استاد و سایتشون هستین
در پناه خدا باشی دوست هم فرکانسی ام
من جایی که احساس کنم حرفم شاید تاثیری هر چند کوچیک در کسی ایجاد کنه میگم برای تو هم این طور بوده
اون لحظه شاید اون حرف به قول استاد از طرف من نبود که باید تو میشنیدی
به هر حال خوشحال شدم بهم پیام دادی امیدوارم در ادامه مسیر موفق و پایدار باشی
منم تو مسیر هستم دارم تمام تلاشم رو میکنم کم و زیاد دارم میام ولی همیشه خدا رو شکر میکنم که با این مسیر و سایت و دوستان خوبی مثل تو آشنا شدم
کلی انرژی بهم دادی منم دوست دارم
برات از خدا ارزوی بهترین ها رو دارم
دوست دارت ابوذر
یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای عباس منش عزیز
الهی حققنی بحقائق اهل القرب و اسلک بی مسلک اهل الجذب
خداوندا مرا به حقایق اهل قرب محقق کن وبه راه و روش اهل جذب ببر
این فرازی از انتهای دعای شریف عرفه حضرت امام حسین علیه السلام است که مهر تاییدی بر بیانات حضرت استاد است
الان کمتر از یک سال است که فایلهای رایگان رو به کرات گوش میدم و حتی بعضی از آنها رو به صورت نوشتاری در اورده ام و نوشته ها رو هم تکرار میکنم و مطالعه میکنم
جناب استادبا راهنمایی حضرت عالی به این نتیجه رسیده ام که پچ پچ ها و نجواهایی که در فکر مااست اگر من را به سمت ناامیدی و یاس و احساس ناخوش آیند ببرد این همان نجواهای شیطانی است که انما انجوی من الشیطان
لذا وقتی که این احساس در وجودم ایجاد میشود با بیان این آیه شریفه میدانم که الان این خبیث پلید در حال نجوی کردن در ذهن و فکرم است و با پناه بردن به خداوند رحمن از شر این نجواها به خداوند رحمن پناه میبرم
الان به لطف خداوند تبارک و تعالی میدانم که الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء
لذا با نوشتن گفتگوهای منفی ذهنی نجواهای شیطان را یادداشت میکنم و با یادداشت کردن جملات مثبت و متضاد نجوی های شیطانی بر شیطان ذهن فائق میشوم البته که این کار کار ساده ای نیست ولی با توکل برخداوند و عمل به توصیه های استاد عزیزم میدانم که میتوانم به ان عمل کنم
جناب استاد! همانطور که میدانید ما در جامعه ای زندگی میکنیم که سرتاسر امواج منفی است این امواج در ناخوداگاه مان تاثیرات منفی خود را میگذارد البته با دستگیری که خداوند از بنده کرده است به این نتیجه رسیده ام که فقط وفقط با شکر گذاری بواسطه داشته هایی که خداوند رزاق به من داشته است وارد فرکانس خداوند رحمن شده و از تاثیرات شیاطین ایمن میشویم
من اخیرا به این نتیجه رسیده ام لحظه به لحظه باید شاکر خداوند باشیم و این شکر را همین زبان ساده خدا رو شکر بیان کنیم و از صمیم قلب سپاسگذار خداوند باشیم اخیرا با همین شکر گذاری ساده من که معمولا خریدار خوب و فروشنده ضعیفی بودم در حال تبدیل به فروشنده ای قابل میشوم این معجزه شکرگذاری است
دوستان عزیز نمیدانم با چه زبانی از این نعمتهای فراوانی که خداند عالم در اطراف ما قرار داده سپاسگذار باشم اما میدانم خود وجود استاد عباس منش که بر سر راه من قرار گرفتند خود نیز از معجزات شکر گذاری بود
الحمدالله الحمدالله الحمدالله….
سلام دوست عزیز عالی بود .
فقط یک نکته طلایی رو یادتون نره محض یادآوری میگم ، دنیای ما دنیای باور هاست دنیای هست که سرتاسرش از انرژی ساخته شده و منبع آن خداست . هر چیزی رو باور کنید واسه شما شکل میگیره چون خودتون در هر لحظه از زندگی دارید با فکر و باور و احساستون به این انرژی شکل میدین ، پس اگه بگین هوای مثلا تهران خیلی آلوده است یا آدمای منفی زیاد داره و فقط برای شما اتفاق میفته نه کسی دیگه . یادتون نره این دنیا از بی نهایت دنیای موازی شکل گرفته که بی نهایت سیدعلی توفیقیان وجود دارد شما کدوم سیدعلی توفیقیان رو میخواین در دنیای حال خود به وجود بیاورید و خلق کنید ؟ همونو که دوست داری خلق کن ، اگه میبینید استاد عزیز جناب عباس منش الا تو آمریکا تو بهترین ایالتش با بهترین آب و هوای داره زندگی میکنه چیزی عجیبی نیست فکر نکنید آمریکا یا هر کشور دیگه یک جای خاصی نه استاد از زمان دورانش در بندر عباس عباس منشی که تو آمریکا زندگی میکرده رو تصور کرده و خلقش کرد و بعد از چند سال انونو تو زندگیش خلق کرد .
قوانین ساده تر از اون چیزی هست که فکرشو میکنیم .
قسمت سختش تقویت ایمان بب قید و شرط به خداست و خوب نگه داشته احساس در طول روز و تمرین های مستمر .
موفق باشید
سپاسگذارم از مطلب زیباتون
سلام واقعا الحمدالله از این همه کامنت خوب ودوست خوب مثل سید
ممنون جناب مردانی عزیز خوبی وزیبایی ازآن شماست