پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 113 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 486 روز

    به نام آفریننده عالم هستی

    سلام به دوستان استاد عزیزم.

    ما چه زمانی به رویاهای بزرگ مان می رسیم؟

    زمانی که برایمان بزرگ نباشند.

    زمانی که باور کنیم به آسانی می تونه اتفاق بی افته.

    اگر مدام بگوییم: پس کی به خواسته ام می رسم؟ درواقع درحال دور شدن از آن هستیم.

    چون چنین جملات و افکاری, احساس غم و افسردگی و نگرانی و شک و تردید به همراه دارند و باعث درو شدن ما از خواسته مان می شوند.

    طبق قانون:

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    احساس بد = اتفاقات بد

    بنابراین اگر می خواهی به خواسته ات برسی باید احساس خوب داشته باشی و آن خواسته برایت بزرگ و غیرقابل دسترس نباشه.

    سوال این است که چطور خواسته ها را بزرگ و غیرقابل دسترس ندانیم؟

    با قرار گرفتن در مسیر تکامل.

    زمانی که به خواسته های کوچک می رسیم و تکامل مان را هم طی می کنیم و به مرور آن خواسته های بزرگ و غیرقابل دسترس, برایمان کوچک و قابل دسترس می شوند.

    بنابراین باید در مسیر قرار بگیریم و لذت ببریم و تکامل را طی کنیم.

    چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت ات داری به گونه ای که به مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانی,

    کمتر نگران شده یا بترسی یا حتی بتوانی نکات مثبت را از دل هر وضعیت به ظاهر نادلخواهی نیز شناسایی و بر آن متمرکز شوی؟

    کنترل روابط.

    استفاده مفید و آگاهانه از سوشال مدیا.

    ندیدن فیلم و سریال.

    استفاده از فایل های استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رامین محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3764 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان صمیمی گروه

    همیشه و همه حال آنچه ارزش داد مانیتور کردن جسم روحی خودمان است لذا همیشه بدنبال اتفاقات و شرایط خوب بودم تا توانستم با گروه عباس منش آشناشوم و وقتی که به طور جدی فایل ها و مباحث رو دنبال کردم نتایح فوق العاده ای گرفتم مخصوصا دوره قانون آفرینش که زندگی من را عوض کرد آنچه برای کنترل ورودی های ذهنم از استاد و گروه عباس منش آموخته ام و در زندگی پیاده میکنم

    * شکر گذاری از تمامی داشته ها مثل سلامتی ، خداوند ، قوانین آفرینش ، غذا ، خوراک ، خانواده ، کار شخصی ، مغازه شخصی ، موبایل ، کامپیوتر، ورزش ، حتی آب گرم ، حمام و غیره

    * هر روز صبح فایل ضبط شده تلقین را در ماشین گوش میکنم همچنین ، مرور فراوان فایل های استاد ، امسال برای من قانون آفرینش بوده که در زمان رفتن به محل کار در مترو گوش میکنم و بارها و بارها نت برداری و تکرار میکنم

    *در زمان تضاد ها مثلا روزی که فروش کمی داشته باشم ویا آنچه نمیخواهم رخ دهد میگویم اشکالی ندارد زیرا بهتر از آن را خداوند می خواهد به من بدهد و با این کار امید و احساس و حال بهتری دارم .

    * خداوند را رزاق و رحمان و نعمت های خداوند را بسیار فراوان میبینم ( باور فراوانی ).

    *هر روز صبح انجام حرکات ورزشی و در غروب نیز حدود یک ساعت و نیم ورزش رزمی و شنا زیرا بسیار باعث امید بخشی و اشتیاق دوباره برای ادامه اهدافم میشود ورزش و حرکات سخت بدنی ، سرسختی برای رسیدن خواسته ها را برایم تازه تر می کند و اشتیاقم را سوزان تر می کند .

    *نماز اول وقت و بیشتر مواقع نماز جماعت ، قران و دعا در واقع خلوت کردن با خداوند به معنی درخواست خواسته هایم طلب مغفرت برای خودم و گذشتگان ، و در زمان راز و نیاز منتظر گرفتن جواب از سوی خداوند در درون خودم که شاید این جواب به معنی توکل بیشتر ، یا صبر ، گذشت و … از سوی خداوند و کائنات می مانم .

    *تمرکز روی نقاط قوت و مرور آنه شده ام و آنچه بوده ام تغییر را با ارزش می دانم و قوت قلبم خودم میبینم و باور میکنم خداوند همیشه با من است تا باز هم حال خوبم را داشته باشم و بدون بحث با اعراض از ناخواسته ها و شرایط منفی خودم را باور دارم و با توکل به خداوند سوال های مختلفی از خودم میپرسم تا بتوانم خلاقیت و ایده های جدیدی در کارم را ایجاد و پیاده سازی کنم .

    ——————————————————————————————————–

    در آخر سپاس بی پایان از خداوند و استاد عباس منش گرامی و تمامی دوستان عزیز واقعا خودم باورم نمیشود چقدر با نوشتن امروزم باز هم توانستم نکات مثبت بیشتری که از یادم رفته بود را برای خودم یادآوری کنم واقعا نوشتن جادو میکند تشکر از استاد که این موقعیت رو ایجاد کرد تا همگی کنار هم صمیمانه و با آگاهی زندگی کنیم و بهره ببریم واقعا معبود خود شما دوستان و استاد هستید و این همه فرکانس های قشنگ و تجربه های عالی مسابقه و جایزه بهانه هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    علی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 3346 روز

    اکر عالم همه پرخارباشد دل عاشق همه گلزارباشد /اگرتنهاست عاشق نیست تنها که بامعشوقه پنهان یارباشد /سوارعشق شو وز ره میندیش که اسب عشق بس ره وارباشد/به یک حمله تورا منزل رساند اگزچه راه ناهموارباشد. باعرض سلامی به گرمی اب های خلیج فارس واستواری کوه البرز.خدا را شکر وسپاس بیکران که در این خانواده صمیمی عضوهستم وبه خاطر وجود نازنین استادعشق عباس منش نازنین.همه گفتنیها رو شما عزیزان به زیبایی بیان نمودید.من هم به این موارد اشاره میکنم.1معجزه سپاسگزاری2باز کردن گره ای هرچند کوچک از مشکل عزیزی مثلا یک لبخندصمیمی .3بودن باکودکان که نماد معصومیتند.4تجسم خلاق.که متواندحال مارو خوب کنه5یاد خدا .واینکه با خداباش وپادشاهی کن/ بی خداباش وهرچه خواهی کن 6 باور وایمان قوی برای رسیدن به اهداف.7 حذف برنا مه های بد تلویزیون وماهواره و..شبکه های اجتما عی 7گوش دادن به موسیقی های ارام بخش مثل موسیقی اصیل ایرانی.8بمباران ذهن وروح با گوش دادن به برنامه ها وفایل های بی نظیر استاد عشق عباس منش نازنین.9 ورزش مداوم وهوازی.و موارد دیگری که عزیزان به خوبی بلد هستند.به امید اینکه همگان ازحال بد به حال خوب برسیم وباور کنیم که دنیای واقعی دنیای درون ما ادم هاست و دنیای مجازی همان دنیای بیرونی است که به اشتباه جهان واقعی می پنداریم.ودر اخر این شعر راتقدیم به همه اعضای صمیمی واستاد عشق میکنم.من چه در پای تو ریزم که سزای توبود /سروجان را نتوان گفت که مقداری هست.علی نگه دارشما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    امیر بوالحسنی گفته:
    مدت عضویت: 3590 روز

    با سلام و درود فراوان به تمامی اعضا و گروه تحقیقاتی عباس‌منش خانواده دوست داشتنی

    حرفم رو با شعری از فردوسی شروع میکنم در ستایش خرد:

    خرد بهتر از هرچه ایزد بداد

    ستایش خرد را به از راه داد

    خرد رهنمای و خرد دلگشای

    خرد دست گیرد بهر دوسرای

    ازوشادمانی و زویت غمیست

    و زویت فزونی و زویت کمیست

    خرد تیره و مرد روشن روان

    نباشد همی شادمان یکزمان

    نخست آفرینش خرد را شناس

    نگهبان جانست و آن سه‌پاس

    سه پاس تو چشم است و گوش و زبان

    کزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان

    این بیت آخر تمام داستان کنترل ورودی‌هاست،یعنی اگر ما روی ورودیهامون کنترل داشته باشیم و ورودیها ما عالی باشه نتیجه و خروجیهامون هم عالی میشه اما اگر زباله‌های افکار دیگران رو چه به صورت نوشته یا آهنگ یا فیلم و … خروجی‌هامون زباله میشه.

    من خودم مدتهاست گوشیم برامخیلی مهم شده چون پر از فایلهای استاد و سمینارهای اساتید موفقیت دنیا و کتاب های روانشناسی موفقیت هستش و تو مسیر کارم و سرکارم و تو خونه همش به این چیزها گوش میدم یا نگاه میکنم یا میخونم و هروقت کنترل ورودیهام رو از دست میدم اوضاع خراب میشه حالم بد میشه

    یک چیز دیگه در آخر میگم که چند وقته ذهنم رو مشغول کرده جتما این نقل‌قول رو از دکتر وین دایر فقید شنیدین که میگه اگر نحوه نگاه کردن به هرچیزی رو عوض کنین اون چیز هم تغییر میکنه؛راستش چند وقته معنای آیه ان مع العسرا یسرا ذهنم رو مشغول کرده و من یکجور دیگه معنیش کردم ، معنایی که تو ذهن بقیه هست اینه که یجورایی بعد از سختی راحتی میرسد اما در ذهن من جدیدا اینه که این دوتا کنار همند و با هم دارن میان این فقط به ما بستگی داره که کدوم رو انتخاب کنیم و این بستگی به تغییر زاویه نگاهمون داره و این باوریه که دارم هرروز در موردش فکر میکنم و میسازمش و تاییدش میکنم

    دوستتون دارم و برقرار باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3455 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدرم و دوستان گرانبهایم

    با توجه به اینکه باورهای دیرین ما خیلی محکم در ناخودآگاه ما حک شدن میبایست برای جایگزین باور های جدید زمان بگذاریم و باعشق باورهای جدید رو جایگزین کنیم برای جایگذاری باورهای جدید من

    1.اول شکرگذاری میکنم

    شکر میکنم که بدن سالم دارم فکر سالم دارم و تک تک چیزهای کوچیک توی زندگیمو به خودم یادآور میشم

    به یادم میارم که قبل از آشنایی با استاد و گروه ارزشمندش چه روزهای سختی داشتم و الان که چقدر با آرامش زندگی میکنم و در برابر ناخواسته هام چقدر آرومم و وقتی آرومم کارهام به خوبی پیش میره.

    شکر گذار شغلم هستم که از آن درآمدی دارم که میخاهم چند برابر بشه و سعی دارم هرروز در کارم بهتراز روز قبل باشم

    2.نگاهی به dream board خودم میندازم و لذت میبرم از خواسته هام و در همون لحظه به خدا میگم من نمیدونم چطوری اما حتما به تمام اونچه که میخام میرسم با کمک تو.

    3. در مسیر رسیدن به اهدافم آنچه که پیش میاد چه خوب چه بد به خودم میگم هرچی پیش بباد نتیجه به نفع منه و همه چیز خوبویش میره در همون لحظه امیدم چند برابر میشه.امتحان کنید دوستان حتما.

    4.سعی میکنم و کردم از صحبتهای منفی که شامل رسانه ها و اخبار میشه دور بمونم و در محل کارم که صحبتهای از وضعیت بد کشور و غیره میشه سریعا بحث رو با سوال حافظه ای عوض کنم و خیلی عالی جواب میده.

    5.زمانی که کسی جهت درددل بامن صحبت میکنهو از ناراحتی هاش میگه توجهش رو سمت داشته هاش میبرم و میگم ببین تو این چیزارو داری و به خاطر همین چیزها شکر گذارباش و اون موقع طرف مقابل میفهمه که خیلی چیزها داره که اصلا خودش نداشته ولی با یادآوری اونها چقدر حالش خوب میشه.

    6.هر اتفاقی که میفته که برام ناخوش آینده به خودم میگم این مسئله خیلی هم بد نیست و من با به وجود اومدن این مسئله خیلی چیزها رو درک کردم و فهمیدم و اینجوری رشد میکنم چقدر خوب این تجربه هم به دست آوردم.

    و همچنان ادامه میدم تا باورهام قوی و قوی تربشه و به موفقیت برسم.

    بی صبرانه منتظر منتظر اتفاقات جدید توی زندگیم هستم و تشکر میکنم از دوستانی که نظرات بی نظیری رو ارائه دادن تا ماهم بهره مند بشیم و نهایت تشکر رو دارم از استاد عزیزم که راه درست اندیشیدن رو به مایاد میدن تا دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه.

    با آرزوی موفقیت روزافزون برای دوستان عزیزم و استاد گرانقدرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    غلامرضا فتحی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2795 روز

    سلام خدمت برادربزرگم جناب آقای عباسمنش وعزیزان هم خانواده مجازی

    به مدت شش ماهه که فایل های رایگان استاد را میخوانم وپیگیر فایل های صوتی رایگان ایشان میباشم حقیقت اینست که مبلغی برای تهیه دوره های ایشان ندارم ولی روی پاهایم بند نمیشوم چون مطمئنم به تمام خواست هایم بدون شک میرسم وجالب تر اینکه از زندگی تکراری بیرون بیرون آمده ام چون اسلام واقعی وخداوند متعال رابدون واسطه شناخته م خداراشکر میکنم برای اینکه به قدری مطمینم به خواسته هایم میرسم که بعضی موقع ها دست پاهایم از خوشحالی یخ میزند وتازگیها اصلا برام مهم نیست کی میرسم ولی میدونم که میرسم خداوند یارونگهدار استاد عزیزم عباس منش که خداواقعی را به من شناساند باتشکر غلامرضافتحی زاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهدی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3743 روز

    با سلام خدمت دوستان گرامی

    به نام خداوند کریم

    مغر ما انسان ها بسیار قدرتمند و پیچیده است دو روش برای برای کنترل ورودی های ما به نظر بنده وجود داره 1- آگاهانه 2- ناخودآگاه ینعی ذهنی که قبلا خوب روش کار شده و آگاهانه کنترل شده پس از مدتی خودکار ورودی های نامناسب رو حذف میکنه اینو بنده خیلی تجربه کردم مثلا داری یه فایل صوتی رو برای اولین بار گوش میدی مغز انسان نسبت به باورها و افکار گذشته یه سری کلمات رو فیلتر میکنه ! وقتی یکبار دیگه برمیگردی و دوباره گوش میدی حرفای جدیدی رو میشنوی با اینکه قبلا چند بار گوش داده بودی این کار مغز حتی توی دیدن ما هم وجود داره یعنی بیشتر چیزای که چشم ما میبینه فیلتر میکنه . نتیجه اینکه ما برای شروع یک مدتی به صورت آگاهانه ورودی های خودمون رو کنترل کنیم هر حرفی رو نشنویم و هر چیزی رو نبینیم و” حتی خروجی خودمون رو کنترل کنیم یعنی هرحرفی رو نزنیم هر رفتاری رو انجام ندیم “” پس از مدتی ذهن ما برنامه ریزی میشه و خودکار ورودی های نا مناسب رو حذف میکنه .

    ولی بهاین معنی نیست که دیگه آگاهانه کاری نکنیم واین کار باید تا ابد ادامه داشته باشه منظور اینکه پس از مدتی دیگه این کار رفته رفته راحتر میشه مانند لوکوموتیوی که ابتدای حرکتش کنده ولی روفته رفته هرکتش سریعتر و روانتر میشه .

    در پایان از استاد عزیز و همه دوستان سپاسگذارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    طاهره حامدی گفته:
    مدت عضویت: 4078 روز

    سلام به استاد گرامی و دوستان عزیز

    خیلی خوشحالم که در این جمع قرار دارم و دارم مطالب ارزشمندی رو میخونم . برای اینکه خودم رو راضی کنم که بیام و نظرات رو بخونم خیلی تلاش کردم . اصلا قصد نداشتم خودم کامنتی بزارم . با اینکه حدود 4ساله با قوانین و استاد آشنا شدم و به قول استاد به موفقیتهایی رسیدم که قبلا برام فقط در حد آرزو بود ولی وقتی بهشون رسیدم اینقدر راحت و آسون بود که شاید یادم میرفت اینها روزی بزرگترین خواسته های من بود که حتی فکر نمیکردم بتونم بهشون نزدیک بشم چه برسه بدستشون بیارم

    مطالبی رو که الان دارم مینویستم شاید مستقیم با سوال مربوط به مسابقه در ارتباط نباشه ولی فکر میکنم گفتنش برای خودم و شاید عده ای خوب باشه.من قصد نوشتن نداشتم اما از اونجاییکه یاد گرفتم صدای درونم رو بشنوم و بهش اعتماد کنم و احترام بزارم واسه همین این مطالب رو مینویسم

    من طی این 4سال به موفقیتهای بزرگی رسیدم که قبلا فکر میکردم برای اینکه بهشون برسم باید کلی هزینه کنم و کلاس برم شاید تا حدی بدستشون بیارم ولی با انجام تمرینات و احترام به قوانین در یکسری از زمینه ها خیلی پیشرفت کردم . مثلا در روابط هروقت خواستم بهترینها رو تجربه کردم و میدونم اگه بخوام میتونم بهترین روابط رو داشته باشم بدون اندکی شک و تردید و هراس اما برای من روابط هیچوقت اولویت اول نبود شاید به همین خاطر تونستم در این مورد خوب رشد کنم چون به چگونگیش فکر نمیکردم و نگرانی ای هم نداشتم اما در زمینه ای که برام همیشه یکی از پررنگترینها از وقتی یادم میاد بوده رشد خاصی نداشتم و این موضوع خیلی باعث ناراحتی و ایجاد حس بد در من میشد تا جاییکه تونست این اواخر منو به ناامیدی برسونه و احساس خستگی برام ایجاد کنه در حدی که به خودم گفتم این یکیو انگار نتونستم بهش مسلط بشم نتونستم یادش بگیرم انگار متوجه تمرینات نمیشدم خیلی خسته شده بودم . دلم میخواست همو چیو رها کنم ولی میدیدم الان جایی ام که نه راه پس دارم نه راه پیش . مثل مریضی که تب داره و یک لحظه خوبه یک لحظه بد شده بودم . به خودم میگفتم یک فرصت دیگه به خودت بده . حداقلش اینکه بعدها افسوس نمیخوری و جالبه همینکه روی خودم کار میکردم تمرینات رو انجام میدادم اولین نشونه ش برنده شدن در قرعه کشی تخفیف 40درصدی سایت بود . من تا حالا یادم نمیاد توی قرعه کشی ای برنده شده باشم اما الان تعداد دفعاتش یادم نیست چندین بار برنده شدم هرچند نتونستم خریدی بکنم و اینقدر این برام عادی شده که هروقت برنده میشم میفهمم حالم خوبه و مدارم رفته بالا . از طرفی به خودم تبریک میگفتم از طرفی میگفتم میخوام برم بالاتر . اما انگار توقف کرده بودم . یادمه 2سال اول آشنایی با استاد و قوانین همیشه فایلهای استاد رو گوش میدادم . علیرغم اینکه کسی بودم که مطالب رو زود یاد میگرفتم اما هرچی بیشتر این مطالب رو گوش میدادم کمتر میفهمیدم . فهمیده بودم داستان چیه اما باز فراموشم میشد اینقدر گوش دادم تا کم کم به آرامشی رسیدم که همیشه جزء آرزوهام بود . بعد از اون همیشه استاد و سایت رو دنبال میکردم . داشتن احساس خوب و روابط خوب جزء بدیهیاتم شده بود . البته اشتباهاتی داشتم اما اول از همه هیچکس رو محکوم نکردم و علت رو توی خودم جستجو کردم و دوم نکات مثبتش رو دیدم و بهم کمک کرد که تکرار نکنم اما رشد در زمینه ای که میخواستم اتفاق نمی افتاد . دوباره همون شرایطی بود که قبل از آشنایی به قوانین داشتم و این خیلی برام خسته کننده بودم . دلم نمیخواست تسلیم بشم اما کم آورده بودم . شاید بزرگترین دستاوردم در اینمورد این بود که دیگه کسیو مقصر نمیدونستم اما خودمو برای تغییر این زمینه ناتوان میدیدم . دیگه گوش کردن به فایلهای استاد رو قطع کردم . هیچ میل و رغبتی نداشتم . با اینکه قبلا بسیار ذوق و شوق داشتم ولی انگار اون اشتیاق خاموش داشت میشد . تا اینکه این کلیپ روی سایت قرار گرفت . مثل همیشه سریع دانلود کردم ولی واسه دیدنش یک روز دست دست کردم . وقتی دیدمش اومدم نظرات رو بخونم ولی سایت رو بستم و رفتم . دلم میخواست توی این شرایط تنها باشم اما امروز صبح انگار یکی از درونم بهم گفت خب باشه میرم میخونم و سایت رو باز کردم و خوندم . از صفحه ی آخر شروع کردم . با اینکه خیلی کامنتها خوب بود و انگار نسیمی بود که داشت میوزید . حس خوبی داشت اما فقط میخوندم . میگفتم خوبه نتیجه میگیرن ولی از یک جایی به بعد انگار دوباره اون رغبت برگشت اون اشتیاق برگشت . دفترمو آوردم چند نکته نوشتم . میدونم با تمام وجودم دلم میخواد امیدم زنده بمونه و نتیجه بده . همینطور ادامه دادم تا اینکه بعد از تکرار چندین و چندباره ی یک موضوع در کامنت ها ، یادآوری دو موضوع منقلبم کرد :

    اولیش این بود که این چندوقته برخلاف تمام این 4سال اصلا ورودیهات رو کنترل نکردی . فکر میکردی مسلط شدی و تاثیری نمیزاره ولی اشتباهترین کار ممکن رو کردی . مثل این میمونه که بری توی حوض رنگ و بگی حواسم هست پوستم رنگی نشه .

    دومیش این بود خواسته ت رو خیلی بزرگ کردی . چرا یک چیز معمولی نمیبینش .. چرا مثل روابط بیخیال چگونگیش نمیشی

    این دو نکته رو که متوجه شدم احساس کردم انگار باری از روی دوشم برداشته شد من خیلی بزرگش کردم . بیخیال ورودیهام شدم و انگار کلید رو پیدا کردم . اصلا قصد نوشتن نداشتم ولی حسم اینه که باید می نوشتم شاید همینطور که مطالب بقیه بالاخره بهم گفت کجای کار به بیراهه رفتم این نوشته هم برای حتی یکنفر چیزیو که باید بدونه رو بگه و در آخر برای شما استاد عزیز از خدای بزرگ بهترینها رو میخوام . برای تمام دوستانی که به قول شما وقت میزارن و صمیمانه تجربیات و دانسته هاشون رو به اشتراک میزارن آرزوی سربلندی و ثروت و شادمانی و سلامتی رو دارم و برای همکارانتون که صمیمانه تلاش میکنند و جوابگوی سوالات و راهنمایی کردن ما هستند آرزوی شادکامی و موفقیت دارم ..

    همگیتون رو به خدای بزرگ و مهربون میسپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    سلام اقای کاکی

    منم با نظر شما ک تعیین وقت برای رسیدن ب خواسته است ک اگه نشد باعث دلسردی میشه موافقم.البته شاید برای بعضی از خواسته ها خوب باشه نه برای همه خولسته ها. خودم بارها برای رسیدن ب خواسته ایی وقت تعیین کردم ک نشد و بعدش بخودم گفتم ب زمانبندی خدا اعتماد کن چون خودش همیشه در بهترین مکان و زمان ممکن اتفاقات و رقم میزنه.بنابراین زیاد رو زمان رسیدن ب خواسته پافشاری نمیکنم چون احتمال میدم ک من هنوز امادگیش و نداشتم و همیشه در اینجور مواقع فک میکنم در بهترین موقعیت ممکن هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سعید بهره مند گفته:
    مدت عضویت: 3985 روز

    سلام به راهنمای خوب و دوست داشتنی آقای سید حسین عباس منش و تمامی اعضای خانواده

    من تجربه اخیر خودم در مورد کنترل ورودی های ذهن براتون مینویسم

    اعتیاد مجازی منو گرفتار کرده بود نرم افزار تلگرام که در ایران حدود 40 میلیون کاربر داره و من طبق معمول اکثر افراد جامعه عضو تعداد زیادی گروه و کانال بودم از جمله کانال خبری . طنز . اطلاعات عمومی و ….

    من ساکن کرمان هستم اخیرا اینجا خیلی زلزله میومد بعد از زلزله کرمانشاه ، که من عضو کانال زلزله نگاری کشور بودم کوچکترین زلزله و لرزشی در اطراف کرمان رو به من خبر میداد و یک پیام داخل تلگرام برام میومد تهران عروسی دعوت بودم با ماشین شخصی رفتم شب که به تهران رسیدم راحت و با آرامش خوابیدم شب بعد کرج مهمان بودیم که ملارد زلزله شد و تا کرج 6 کیلومتر بود و رعب و وحشتی که ایجاد کرد از زلزله های کرمان بد تر بود شب بعد مهمترین مساله مطرح در عروسی زلزله بود و همه به من می گفتند زلزله رو با خودت از کرمان آوردی . در این میان کانال زلزله نگاری همزمان با هر لرزش کوچیک برای من پیغام میداد ذهن من و همسرم به مدت یک ماه با کوچکترین لرزشی می ترسیدیم. یک مقدار که شلوغی و اعتصاب در داخل کشور اتفاق افتاد و تلگرام فیلتر شد . همه مخالف این قضیه بودند حتی خود من . من معتاد به تلگرام شده بودم صبح زود بعد از بیداری ، حین انجام کار ، پشت چراغ قرمز، ترافیک ، رختخواب قبل از خواب تقریبا بیشتر اوقاتم در تلگرام سپری می شد . با فیلترینگ تلگرام من دو باره متولد شدم و فهمیدم تلگرام به عنوان ابزار کار بسیار وسیله پر کاربردیه و عالی ولی بعد از رفع فیلترینگ تمام کانال های خبری طنز و بیهوده رو که روزی حد اقل 20 پیام دارند رو حذف کردم و از تمام گروه هایی که عضو بودم خارج شدم. جالبه بدونید در زمان فیلترینگ هم کرمان زلزله میشد ولی من خبر نداشتم و بیشترش رو نمی فهمیدم چون اون کانال زلزله نگاری به من پیام نمی داد و من توجهی به زلزله نمی کردم .در واقع زلزله بود ولی من کانون توجهم به اون نبود و نمی ترسیدم و عادی زندگی می کردم . در حال حاضر من تلگرام دارم ولی فقط عضو کانال خانواده خودمون یعنی کانال سایت عباسمنش هستم و دو تا کانال ماشین چون عشق ماشینم و مطالب تکنولوژی خودرویی می خونم حتی عضو کانال های مثبت نگری و انگیزشی هم نیستم چون طبق گفته استاد ذهنم چند مسیره میشه و من رو از تمرکز باز میداره . متاسفانه از پارسال که تلگرام خیلی همه گیر شده تعداد کانال ها و اطلاعات هم خیلی زیاد و متنوع شده و تمامی کانال ها هم از حریق پلاسکو تا زلزله کرمانشاه تا آمار تصادفات و مرگ و میر تا مشکلات دادگاه های خانواده تا بسیاری از قتل ها و خبر ها تا سانچی که آخریش بود همه تو تمام کانال ها مطلب میزارن و این اتفاقات بد رو تشدیدد می کنن و حال ادم بد میشه و احساس خوبی ادم نداره . حتی گران شدن دو سه روزه تخم مرغ رو آنقدر بزرگ کردن و آنقذر همه گیر شد که جرقه ایی شد برای بی نظمی . خیلی صحبتام طولانی شد فقط دووست دارم که این رو رعایت کنین و گرفتار تلگرام نشین چون تلگرام در عین حال که ابزاری راحت و کار راه اندازه میتونه از صدتا اخبار و روزنامه و مواد مخدر بدتر باشه و حال خوب رو از شما بگیره .عاشق این تیکه از صحبت های استادم ( امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه) از اینکه مطلب من رو تا انتها خوندیدن از تک تک شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: