این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ذهن انسان بسیار توانمند و قوی می تونه عمل کنه ذهنی که با تربیت و کنترلش تونسته روی مسیری طولانی از زغال داغ راه بره و اجازه نده برای جسم مادیش اتفاقی بیفته مسلمن می تونه کارهای خارق العاده دیگه ای هم انجام بده به شرطی که فرمان کنترل اون را در دست بگیریم و اجازه ندیم به بیراهه بره
ما باید این توانایی را در خودمون رشد بدیم که در هر لحظه به اون چیزی که به ما احساس خوبی میده فکر کنیم و باید همیشه به اطرافمون و نشونه هایی که در اطراف ما هستن با دقت توجه کنیم و ببینیم اون تصویر که دیدیم یا اون صدایی که شنیدیم و همه آنچه که در مقابل حتی برای لحظاتی کوتاه قرار می گیره چه پیامی برای ما داره و مطمئنن پیام اون در راستای فرکانس ما هست حس خوب فرکانس خوب طی کردن مسیر رسیدن به خواسته و حس بد فرکانس بد و دور شدن از خواسته رو به دنبال داره
همواره در عالم تجسم خواسته اون خواسته رو با حواس پنچ گانه بتونیم حس کنیم و هر چه بیشتر نقش این حواس در تجسم ما قوی تر باشن لحظه رسیدن ما به خواستمون نزدیک و نزدیک تر میشه.
اگر مثلا خواسته ما داشتن یه خونه خیلی بزرگ با همه امکانات باشه اول از همه باید تک تک قسمت های خونه و وسایلی که توی خونه میخاییم داشته باشیم رو بتونیم تجسم کنیم و اگه توی اشپزخونه حمام یا حیاط بودیم دقیقا خودمون رو توی همن اشپزخونه حمام یا حیاطی که دوست داریم تصور کنیم و باید اضافه کنم برای اینکه قوه تجسم ما قوی تر بشه مثلا ابتدا یه خودکار یا یه شی ساده رو خوب نگاه می کنیم بعد چشمامونو می بندیم و این بار با قوه تصور اون را با تمام جزییاتش تصور می کنیم این کار باعث تقویت تصویرسازی ما میشه
از جملات تاکیدی که حالمونو خوب میکنه در مسیر رسیدن به خواسته مورد نظرمون استفاده کنیم و حتی اون جملات رو به صورت شعر در بیاریم جوری که خواسته و ناخواسته همش اون جملات رو با خودمون تکرار کنیم یکی از جملات تاکیدی که من مرتب با خودم تکرار می کردم این بود که پول درآوردن مثل اب خوردنه روزهای اولی که شروع به تکرار این جمله با خودم می کردم وقت هایی که تو خیابون بودم و برای چند لحظه حواسم پرت می شد و ذهنم می رفت سراغ فکرای دیگه یه دفعه ای با نگاه کردن به تبلیغات سطح شهر جالب بود که همش تصویر لیوان اب رو می دیدم و همون نشونه باعث می شد من حواسم جمع بشه و یادم بیاد که ذهنم رو رها نکنم که به هر چی که میخاد فکر کنه و باید به اون چیزی من دوست دارم توجه کنه.
سعی کنیم دیدن شنیدن و توجه به اتفاقات غیر مثبت رو به حداقل برسونیم به حرفهایی که به ما حس خوبی نمیده توجه نکنیم و همصحبت شدن با ادم های شاکی که از همه چی ایراد می گیرن رو به حداقل برسونیم در این گونه مواقع تنهایی خیلی بهتر و ارزشمند تره و برای این کار لازمه فقط فرکانس های خودمونو تغییر بدیم جهان بقیه کارهارو انجام میده حتی اگر هم مجبور بشیم به حرفهای یه ادم منفی گوش کنیم باید زاویه دیدمونو عوض کنیم مثلا ببینیم چه چیزی برای اون مشکل ایجاد کرده و از چی بیتر شاکیه شاید ما بتونیم برای اون مشکل یه ایده خوب بدیم و حتی برای ما پولساز باشه
من یه دوست خیلی منفی داشتم که همیشه در همه حالت چه خوشی چ ناخوشی از همه چیز گله می کرد و شاکی بود و متاسفانه دوست خیلی نزدیک من بود بعد از اشنایی من با استاد و گوش کردن به فایل های ایشون بعد از یک هفته به طرز خیلی جالبی اتفاقاتی توی اون رابطه رخ داد که بدون اینکه من بخوام برای قطع ارتباطم با دوستم کوچکترین توضیحی بدم از زندگی من رفت بیرون و فهمیدم یکی از دلایل چند سال اتفاقات ناخوشایند و در جا زدن من خیلی زیاد معلول اون رابطه ناخوشایند بود
سپاسگذاری کردن به خاطر تمام نعمتهای کوچک و بزرگی که خدا به ما داده یه فرکانس فوق العاد قویه سپاسگذاری که ما به قلبمون انجام بدیم و کل وجود ما رو از عشق و حس خوب سرشار کنه
خوندن کتابهای مثبت و گوش کردن به فایل های استاد که محشره و من هربار اول صبح که از خواب بیدار می شم روز خودمو با صحبت های ایشون شروع می کنم و کل روز رو انرژی دارم
و در اخر با انجام تمام این کارا وایجاد حس فوق العاده در خودمون این موضوع رو نباید فراموش کنیم که به خواستمون نچسبیم و حال خوب و خوشبختی خودمونو فقط در گرو رسیدن به خواسته مون نبینیم و از لحظه لحظه زندگیمون نهایت استفاده رو ببریم و در زمان حال زندگی کنیم چون هدف از خلقت انسان یه زندگی شاد بود و همین حس خوب انسان را در مسیر رسیدن به خواستش میزاره و این باور را در خودمون ایجاد کنیم که تا لیاقت به دست آوردن اون خواسته رو نداشته باشیم به دستش نمیاریم و لیاقت رو ما خودمون ایجاد می کنیم که به عبارتی همون قانون تکامله و در وقت و زمان مناسب اون خواسته محقق میشه و سرعت رسیدن رو، باورهای ما تعیین میکنه و ساختن باورهای قوی مسیر رو کوتاه تر و خوشایندتر می کنه و بدیهی شدن او خواسته = رسیدن به اون خواسته است
ارزو می کنم همگی مسیر رسیدن به خواسته هاتونو سریعتر طی بکنید شاد باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و همه ی دوستان. من میخوام تجربه ایی رو که از تغییر ورودی های ذهنم داشتم رو با بقیه دوستان به اشتراک بذارم
توی محل کارم من همکاری داشتم که دائم پشت سر من حرف میزد و بدگویی و سعی در تخریب من و زیر سوال بردن کار من میکرد اوایل خیلی ناراحت میشدم و این قضیه همینطور ادامه داشت من خیلی کاری ازم بر نمی اومد و هر روز با دیدنش عصبی میشدم تا اونجا که فهمیدم باید اون رو ندیده بگیرم هر روز توی ذهنم تصور میکردم که أتون شخص از اداره رفته و من چقدر ارامش دارم و به طور باور نکردی با این که اون شخص سوپروایزر بخش بود و مدتها برای رسیدن به این پست زیرآب همه رو هم زده بود و حالا بعد از دو ماه که تازه سوپروایزر شده بود، اومده و استعفاء رو نوشته و گفته که قصد داره از فردا نیاد من باورم نمیشد این طور که بچه ها میگفتن گفته که به دلیل مشکلات خانوادگی تصمیم به این کار گرفته.
یک بار هم که به دلیل مشکلاتی که همون فرد برای من إیجاد کرده بود( قبل از رفتنش ) بین من و رئیس اداره مشاجره ایی پیش اومد که باعث شد روابط بین ما به شدت بد بشه با توجه به این که محل کار من خصوصیه صاحب شرکت فقط به دلیل نوع کار من و البته اطمینانی که به کار من داشت من رو اخراج نمیکرد وگرنه من مثه بقیه چشم نمیگفتم و در خیلی مواقع حاضر جواب بودم و شاید به خاطر این بود که در صورت اخراج شدن هم خیلی لطمه ایی به من وارد نمیشد چون به جرئت میتونم بگم کارم رو اینقدر خوب بلدم که به سرعت برای من کار پیدا میشد ولی به خاطر یک سری شرایط یا شاید سابقه کاری که توی اون شرکت داشتم مایل به رفتن از شرکت نبودم اما روزایی رسیده بود که شرایط خیلی سخت بود شاید باورتون نشه ولی منو ریئس شرکت به سختی جواب سلام هم رو میدادیم و اون سعی میکرد بدترین شرایط رو برای من إیجاد کنه و موقع افزایش حقوق کمترین حد ممکن رو برای من در نظر میگرفت . اینن بار با توجه به اموزش های إستاد سعی کردم نظرم رو به نکات خوب و برجسته اون جلب کنم این کار خیلی سخت بود چون از نظرم اون هیچ نکته ی مثبتی نداشت و همش بدی و نفرت بود سعی کردم دیگه درمورد اون خاطرات الهی که ازش داشتم اون اذیت هاش با خودم و با بقیه حرف نزنم بهشون فکر نکنم پشت سرش با بقیه دوستاش غیبت نکنم وقتایی هم که بقیه غیبت میکردن با صحبت کردن در مورد مهمونی که شب قبل بودم و یا یه چیز دیگه که بهم احساس خوبی میده موضوع حرف رو عوض کنم ولی با تمرین کم کم اوضاع بهتر میشد الان اوضاع طوری شده که یه روز منو به اتاقش صدا زد و گفت که من اعتراف میکنم در حق تو بدی کردم و سعی در اذیت کردن تو داشتم و چون من کسی رو اخراج نمیکنم میخواستم کاری کنم که تو خودت بری و گفت که میخوام تو توی اینجا پیشرفت کنی و سوپروایز بشی و خودش حقوق بالاتر به من پیشنهاد کرد.به نظر من نکته مهم همون پندار نیک گفتار نیک کردار نیک هست که بهتره بهش احساس نیک اضافه کنیم
من صبح که از خواب پا میشم همونطور که رو تخت دراز کشیدم پرده اتاق میکشم و نگاهی به بیرون میندازم و به خدا سلام و صبح بخیر میگم و شکر میکنم که یه روز دیکه به من فرصت زندگی در این دنیای زیبا رو داده بعدش شکر میکنم برا اینکه خیلی خوب خوابیدم و یه جای گرم و نرم برا خواب دارم در حالیکه خیلیها ممکنه در این هوای سرد سقف بالای سر نداشته باشن و پیشا پیش بابت اتفاقات معجزه اسایی که قرار امروز برام بیفته شکر گذاری میکنم.و خیلی چیزای دیگه ک فعلا کوتاه میکنم..
بعدش به تابلوی ارزوها که روبه روی منه ک شامل تصاویر ویلا و اتومبیلهای مورد علاقه منه نگاه میندازم و تصویر سازی میکنم بعدش پا میشم جلوی اینه به خودم نگاه میکنم و ب خودم میگم تو فوق العاده ایی . تو بینظیری….بعد به جملات مثبتی که روی اینه نوشتم نگاه میکنم و تکرارشون میکنم.
هر بار که ب ساعت اتاقم نگاه میندازم به جمله ایی که زیرش نوشتم نگاه میندازم و دلم ارووم میشه( و خدایی که به شدت کافیست)
هر روز ساعتها به فایلهای مورد علاقه ام مثل فایل نامه 31 حضرت علی به امام حسن و فایل فقط خدا و معجزه شکرگذاری … گوش میکنم
تلویزیون تقریبا 2 سال هست نگاه نمیکنم مگر فیلمها یا برنامه ای خاص مثل مستندهای جک و جونور
سعی میکنم وارد بحث با کسی نشم و تمام توجه ام به فراوانی و ثروت در اطرافم باشه وقتی تو خیابون هستم ماشینهای مدل بالا رو تحسین کردم در تلگرام و اینستا فقط کانالهای موفقیت رو دنبال میکنم . انسانهای منفی رو از زندگیم حذف کردم بقول دارن هاردی در اثر مرکب برا بعضیها 3 ساعت و برای بعضیها 3 دقیقه کافیه نه بیشتر. زوجهای خوشبخت رو تحسین میکنم و هر چه زیبایی که در اطرافم هست. سعی میکنم به همه انرژی مثبت بدم و هر چیزی که ب من حس بد میده بزارم کنار. هر بار یه اهنگ از گوشیم حذف کردم و بجاش یه فایل از استاد اضافه کردم اون چند تا اهنگی هم که در گوشیم دارم رو فرصت نمیکنم گوش کنم. همه جای اتاقم پر از جملات مثبت ک گاها باعث خنده دیگران میشود که اصلا برام مهم نیست.هر روز صبح شب در دفتر شکرگذاریم بابت چیزهایی مثل سلامتی خانواده ودوستان خوب سقف بالای سر لباسهای تنم زندگی در یک مکان زیبا و خوش اب و هوا و خیلی چیزهای دیکه ک همه رو نمیشه عنوان کرد شکر میکنم و مینویسم. پیشاپیش بابت چیزهایی که قراره خداوند در اینده به من بده شکرگذاری میکنم و احساس داشتنش رو تصویر سازی میکنم.دفتر ارزوهایی دارم که در ان خواسته هام و نوشتم و همینطور یه جعبه ارزوها با تصاویر چیزهایی که دوست دارم بهشون برسم که هر از گاهی بهشون نگاه میندازم و با لبخند تصویر سازی میکنم .
شبها قبل خواب بابت بهترین اتفاقاتی که برام افتاده شکرگذاری میکنم و با گوش دادن به فایلهای استاد به خواب میرم . ممنون ک مطالب من و مطالعه کردید.
برای همه دوستان ارزوی سعادت و خوشبختی و شادی دارم.
با سلامی دوباره خدمت شما دوستان عزیزم قبل از هر چیز خداوند بزرگ ، وهاب و هستی بخش رو سپاسگذارم بخاطر نعمات بی پایانش از جمله اینکه سلامت هستیم و میتونیم نظرات خودمون رو بیان کنیم از شما آقا سید حسین عباس منش عزیز هم سپاسگذارم که فرصت مشارکت به این خوبی رو میدید که همه ما مثل یک خانواده بزرگ گرد هم بیایم و از صحبتهای هم بهره ببریم . من دو تا نظر داشتم تا الان از زمان طرح سوال با خودم فکر میکنم چه چیزهایی رو باید مطرح کنم که تمام نکات رو در بر بگیره . با توجه به تجربیاتم میگم فرکانسها در حقیقت یکسری امواج هستند که از محیط اطراف وارد مغز ما میشوند و مغز ما هم اونها رو تجزیه و تحلیلمیکنه سپس برداشت ها و نتیجه گیریهای لازم انجام میشه و تصمیم نهایی با توجه به داشته های اولیه اتخاذ میشه و بعد مغز و ذهن ما فرکانسهای ساخته شده و جدید رو به محیط ارائه میده و اونوقته که محیط و دنیا انرژی و فرکانس ما رو دریافت میکنه و حتما پاسخ مناسب اون فرکانس ارسالی رو میده بهمون. مسلما اگر احساس خوب داشته باشیم فرکانسهای درست و مناسب میفرستیم و اتفاقات خوب برامون میوفته و برعکسش هم درسته احساسات بد فرکانسهای بد رو هدایت میکنه به سمت ما و ما اونها رو دریافت میکنیم و اتفاقات بعدی مناسب با اون فرکانسهای بد هست که منجربه اتفاقات بد میشه. حالا ما میتونیم با دقت روی فرکانسها و توجه به خواسته هامون اون بدیها رو به اتفاقات مثبت و خوبی تبدیل کنیم کاری بکنیم که ورودیهای ذهنمون مثبت بشه . راهکارهایی وجود داره برای این کار ، از جمله اینکه اخبار و روزنامه مجله و سایتهای خبری پیج های خبری تلگرام و سریالهای تلویزیونی چه داخلی چه خارجی رو کلا کنار براریم اصلا لحظه ای دل نبندیم بهشون . چون تماما فرکانسهای منفی و مخرب رو میفرستند به سمتمون و آرامش رو از ما میگیرند بعضی از ما افسوس میخوریم بخاطر خبر های بد بسیار ناراحت میشیم و میشینیم خیلی از شرایط و خبرهای برنامه های تلویزیون رادیو و شبکه های اجتماعی رو تجزیه تحلیل میکنیم به صورت کاملا کارشناسانه و بعد فقط افسوس میخوریم چون کاری از ما برنمیاد پس جدا بجای اینکه گوش بدیم و ببینیم که افسوس بخوریم آخرش بیایم چهار تا مطلب مفید از اینترنت بخونیم مثل کتابهای مثبت و مورد علاقمون یا موسیقی مورد علاقمون رو گوش بدیم یا تبلغ های جالب ببینیم و ایده بگیریم دو تا فایل مفید درباره موفقیت و یا مدیتیشن گوش بدیم وقتمون رو با باشگاه ورزشی رفتن کار کردن روی باورهامون و معاشرت با دوستان عالیمون پر کنیم . با این کارها قسمت عظیمی از فرکانسهای منفی رو از خودمون دور کردیم بعد از اون حذف کردن دوستان بد و منفی از زندگیمونه ما با اینکار به خودمون ثابت میکنیم از انسانهای منفی و کسانیکه شاکی هستند غیبت و قضاوت میکنند بد دهن هستند بدمون میاد و آنها رو دوست نداریم و دورشون رو برای همیشه خط میکشیم عوضش دنبال انسانهای موفق میریم و اونها رو به لیست دوستامون اضافه میکنیم و معاشرت میکنیم این باعث میشه تفکرات مثبتمون رو باهم به اشتراک بزاریم که عالیه اینکار و به تقویت تفکرات مثبت و خواسته هامون کمک شایانی میکنیم و همش تکرار میشه و کم کم باورهای زیبایی در ذهن و مغز ما شکل میگیره . کار بعد که از همه کارها بنظرم مهمتره شکرگذاری و سپاسگذاری صحیح از خداوند بزرگه . ما باید روش درست سپاسگذاری از خداوند رو بدونیم . هر روز صبح که بیدار میشیم باید از خدا سپاسگذاری کنیم از ته دلمون ، جوری که لذت ببریم و دلمون بلرزه تا هنگام شب قبل از خواب که به تمام اتفاقات خوبی که در طول روز برامون افتاده فکر میکنیم بهترینش رو انتخاب کنیم و اونوقت بابت اتفاق افتادنش از خدا سپاسگذاری میکنیم خالصانه با این کار فقط به خواسته هامون فکر میکنیم و توجه به داشته ها و برکت زندگیمون بیشتر میشه و حتی خواب دیدنمون فرق میکنه و اونجاست که بزرگترین منبع انرژی و سخاوت و ثروت و سلامتی و قدرت و مهربانی متصل شدی که اون هم فقط و فقط خداونده اونجا میفهمیم معنی سپاسگذاری و البته معنی توحید یکتا پرستی رو . ما نباید بر غیر خدا تکیه بزنیم فقط خدا فقط خدا همیشه خدا کلام خداوند رو مطالعه کنیم معنی و تفسیر قرآن رو دقیق بخونیم همه سوره ها و آیه ها درسهای زندگی اند چشم همه رو باز میکنه میفهمیم که راه یگانه پرستی رو چطور طی کنیم و چطور از خدا یک چیز رو بخوایم و بدستش بیاریم فقط ما باید بخوایم . برای آرزو کردن باید به اهدافمون در آینده و چیزهایی که میخوایم در آینده برسیم خوب توجه کنیم و تصور کنیم خودمون رو در اون موقعیت اونم بصورت واضح و مدام در وقتهایی بهش فکر کنیم سپس پیشاپیش برای رسیدن به این اهداف از خدا سپاسگذاری کنیم جوری که دلمون بلرزه و بعد این آرزو و تکرارش رو که بگیم خدایا درستش کن دیگه طاقت ندارم رو رها کنیمو نق نزنیم و شکایت نکنیم و فقط توکل کنیم و صبر کنیم زیرا خداوند متوکلین رو دوست داره زیرا پاداش خداوند با صابرینه چون خدا پای کار و قول دادن بما رو امضا کرده شک نکنیم و اطمینان کنیم و بقیه رو دستی از دستان خدا بدونیم که اومدند بهمون در رسیدن به هدف کمک کنند . اینها قوانین دنیا از ازل تا ابد هست . یک راه کار دیگه برای اینکه ورودی ذهنمون رو از منفی به مثبت تبدیل کنیم اینه که پیش افرادی که درباره سیاست و چیزهایی از این دست بحث میکنند نشینیم چون آخرش هیچی نیست ما هم متخصص این بحثها نیستیم فقط ذهنمون رو خالی از انرژی مثبت و پر از انرژی و باور غلط میکنیم . خودم حدود نه ماهه با استاد عباس منش آشنا شدم و در این مدت این رو دریافتم که زندگی فقط توکل و دل دادن بخداست شکرگذاری درست و صبر کردن با ایمان هست و هدف داشتن برای آینده و مشخص کردن آنها و توجه به اونهاست و حتما تغییر باورهاست که باید باورهای اشتباه رو جوری بکشیم بیرون و باورهای درست رو جایگزین کنیم که تکرار مثبت ها عادت بشه و همیشه عادت کنیم به انجام کارهای مثبت و درست و ضمنا بخشش به اندازه یادمون نره حتی از خنده هامون و از ایمانمون هم ببخشیم به کسانیکه کمتر میخندند و کمتر ایمان دارند و در آخر سعی کنیم روی گفتار و رفتارمون دقت کنیم رفتارمون جوری نباشه که فرکانسهای منفی و بد رو جذب کنیم باید تمرین کنیم بریم سمت خوبیها تا برامون عادت بشه و مدارمون پله پله عوض بشه . امیدوارم بهترینها در لحظه لحظه زندگیتون اتفاق بیوفته . نظرتون رو بگید و من رو راهنمایی کنید . ممنونم .
من تجربه شخصیمو میگم و نمیگم کلی اینجوری باشه بهتره .
خود من بیشتر وقتی تونستم ورودیهامو کنترل کنم و احساسمو خوب کنم که فصل سوم کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو مطالعه کردم و فهمیدم که من جزئی از خدا هستم و روح من همیشه دربالاترین سطحه و همچیو بدیهی میدونه و هیچ کمبودی احساس نمیکنه و هیچوقت نگران نمیشه و نمی ترسه و همیشه بی نهایت می بخشه و بی نهایت عشق میورزه
پس میتونم ذهنمو با تمرین کم کم شبیه روحم کنه که ذهنمم بتونه مثل روحم فکر کنه و ازون زاویه به همچی نگاه کنه
و این بالاترین و بهترین فرکانسه
یکی دیگه از چیزایی ک خیلی بهم کمک میکنه اینه که وقتی مشکل و مسئله ای که درظاهر خوب نیست پیش میاد اول میگم حتما خدا خیری توی این مشکل برای من گذاشته و بعد دوتا سوال از خودم میپرسم :
1_ چه چیز خوبی در این مسئله وجود داره؟
2_ اگه ده سال بگذره و از آینده به الانم نگاه کنم آیا بازم این مشکل اهمیتی داره؟
یکی دیگه از چیزایی که خیلی کمکم میکنه مقایسه نکردن خودم با دیگرانه
من اینو فهمیدم که هرموقع بخوام خودمو با بقیه مقایسه کنم یکی از بدترین ورودی هارو به ذهنم دادم
دراین مورد هم فصل ششم کتاب رویاهایی که رویا نیستند خیلی بهم کمک کرد و بجای مقایسه کردن سعی میکنم از موهبتی که توی همون لحظه هست لذت ببرم چون در هرلحظه اگرم نکته منفی یا درداوری وجود داشته باشه در عوضش در همون لحظه هزاران نعمت و موهبت هست که میتونم بابتشون شکرگذار باشم و احساسمو خوب کنم
یه چیز دیگه که خیلی خیلی بهم کمک میکنه در کنترل ورودی های ذهنم و خوب کردن احساسم ، اینه که هرفیلم یا برخورد فردی یا هر رفتاری از کسیو که میبینم با خودم میگم اون ادم فقط داره طبق باورهای خودش حرف میزنه و دلیلی وجود نداره که حرفاش درست باشه و نمیزارم اون باور اشتباه روی من تاثیر بذاره و ذهنم تاییدش کنه
اینها کارهاییه که خیلی کمکم کرده در کنترل ورودی های ذهنم و در عکس العملم و دیدم نسبت به مسائل
سلام خوب در مورد سوال مسابقه ای که استاد مطرح کردن هزاران نکته و حرف است و میتوان از تفاهم صفحات زندگی نمونه بیان کرد که یکی از اتفاقاتی که برام افتاد و تونستم درس عالی ازش بگیرم برای دوستان بیان می کنم.
??در یک روز تعطیل تو خونه بودم و با گوشی داشتم بازی میکردم که برادرم زنگ زد و گفت سیستم حسابداری به مشکل خورده و نمیتونم وارد بشه از من خواست که کمکش کنم و مشکلش را برطرف کنم .
و من شماره پشتیبان را دادم و یکسری توضیحات تکمیلی و گفتم من حوصله ندارم و می خوام استراحت کنم نمیتونم بیام و بعد دوباره تماس گرفت و گفت پشتیبان جواب نداده و مشکل ما حل نشده .و گفتم بذار برای فردا که روز تعطیل نباشه با پشتیبان و شرکت تماس بگیر و مشکلت را حل کن .
و دوباره به من برادر دیگه تماس گرفت و اصرار که بیا درست کن و من قبول کردم.و زمانی که خواستم برم مادرم گفت سویشرت را بپوش که گفتم هوا خوبه و اصرار کرد که بپوشم و منم قبول کردم و پوشیدم .
و برادرم با وانت امد دنبال من و مادرم ،که چهار نفر بودیم .که من گفتم به دلیل جا نبودن من پیاده میام ولی بازم اصرار کردن و من سوار شدم و چهار نفری تو کابین وانت ????
من رسیدم مغازه برادرم و با سیستم کارکردم و نتونستم مشکل حل کنم و مجبور شدم از طریق تلگرام با پشتیبان باز ارتباط برقرار کنم که خدا را شکر بعد از چند دقیقه جواب من را داد و مشکل را حل کردم. و خواستم برگردم به سمت خونه که برادرم جای بود رسید و گفت چه جور مشکل حل کردی و در همین لحظه مادرم ازم خواست وسیله پشت وانت براش بیارم که من گفتم بعدا میارم و برم توضیحات را بدم و میام و وقتی رفتم که بگم چه جور درستش کردم و حس خوبی داشتم برای اینکه مشکلش را حل کردم یکی دیگه از برادرم داشت با سیستم کار میکرد و گفتم پس برم وسیله مادرم را بیارم تا کارت تموم بشه.که رفتم پشت وانت وسیله را بیارم که زمانی داشتم میامدم پایین موبایلم که تو سویشرتم بود به سمت ال سی دی بروی زمین افتاد .و وقتی برداشتم و نگاه کردم صفحه سیاه شده بود و ال سی دی شکسته بود .ودر این لحظه هجمه ای از افکار داشتن تو ذهن من رژه میرفتن .???
افکار منفی که هجوم اوردن
1.اگه نمیامدم الان گوشیم سالم بود.
2.اگه سویشرت را نمیپوشیدم الان سالم بود .
3.برادرم مقصره.مادرم مقصره.وانت مقصره.سیستم حسابداری مقصره.پشتیبان مقصر بود .
4.اگه پشتیبان جواب داده بود به داداشم دیگه این اتفاق نمی افتاد.
5.اگه پیاده رفته بودم و دیرتر میرسیدم شاید نمیشکست.
6.اگه وسیله مادرم زودتر میاوردم نمیشکست.
7.و کلی اگه دیگه…..
و همینطور که افکار منفی رژه میرفتن .افکار مثبت هم شروع کردن رژه رفتن .مثل زمانی که دست میبره و خون داره خارج میشه سریعا گلبول های سفید و غیره میان کار ترمیم را انجام میدن .افکار مثبت منم همین کارا میکردن.
افکار مثبت که بصورت ناخوادگاه برای ترمیم امدن
1.خودت مقصری نه کسی
2.باید جای مناسب موبایلت را میذاشتی.
3.در لحظه حال باش.
4.خودت مقصری که امدی.
5.در چنین زمانی به دلیل تمرین های زیاد ذهنم سریعا به صورت ناخوداگاه نقطه پایانی را میبینه .و اسمش را گذاشتم خونه پر این اتفاق چیه؟و جواب های جالبی بهم میده
?این گوشی که شکست و تموم شد و با ناراحتی و عصبی بودن که گوشی درست نمیشه ?
?تنها کاری که میشه کرد باید بدی تعمیر کنی و تنها از اون طریق اوکی میشه?
?پول ندارم برای تعمیر کردن .خوب از گوشی قدیمت استفاده کن .قبلا که گوشی اندروید نداشتی چه جوری بود حالا هم همون کار را بکن .که من بیشتر هدف گوش کردن فایل ها تصویری بود والا صوتی را که با گوشی قدیم گوش میکردم .و چون فروشنده هستم و بیشتر کارم تلفنی هست با یک گوشی ساده ام همین کار را میتونم بکنم .?
و سریعا این جواب ها را داد و خیالم راحت شد و فقط به فکر تعمیر بودم.
6.دنیا دنیا فراوانی هست ،خیالم راحت بود که سریعا پولش جور میشه و به دوستم تماس گرفتم و گفت بیار تعمیر میکنم و برای اون بردم و بعد چند روز تعمیر کرد و پول بدستم رسید و پول دوستم را دادم .و حتی جالب تر اینکه یک ماموریت یزد هم بهم خورد و هم تفریح کردم و بهم خوش گذشت و با ادم های خوب اشنا شدم .و هم کارم را انجام دادم
7.به قانون توجه کردم و فهمیدم در یک مسیری که زیاد نه از درون انسان بیرون میاد باید توجه کنم و احساس خود را بد نکنم چون باعث اتفاق بد میشه .و خیلی جالبه دوستان وقتی زیاد تو این فرکانس و مدار باشیم با کوچک ترین حالت بد سریعا اتفاق برای ما میافته و به قول استاد سریعا خداوند یک پس گردنی به ما میزنه و من همون جا گفتم خدا غلط کردم و همونجا تسلیم شدم و سریعا احساس خودم را خوب کردم و چون مادرم و داداشام ناراحت بودن و تاسف میخوردن و خودشون سرزنش میکردن من سریعا اونجا را ترک کردم و گفتم مهم نیست زود درست میشه حتی جلو اون ها میخندیدم .
6.باز هم بدلیل انفاقات مختلفی که قبلا افتاده بود.کمکم کرد که نگران نباشم و نترسم .به خصوص مقابله با اولین ترسم .که خوبه تعریف کنم اونم .
??یک زمانی مشغول فعالیتی شدم و نمیخواستم کسی متوجه بشه.(درست یا غلطش مهم نیست).و چون با این قانون اشنا نبودم و ذهنیت کاملا منفی داشتم و زیاد داشتم این ترس گسترش میدادم .یک دوستی که خیلی مهم بود به من زنگ زد و خبردار شده بود و خواست من نصیحت کنه و وقتی که صحبت کرد من ترسیدم و گوشی را قطع کردم و آنچنان ترس در وجودم بود که پاهام و دستام میلرزید و حتی تا مرز خراب کردن خودم رفتم.و دوستی که کنار من بود و اطلاعات خوبی داشت در این موضوعات به من کمک کرد .گفت باید همین الان بهش زنگ بزنی .گفتم نمیتونم ولش کن گفت نه زنگ بزن .گفتم حداقل بذار برم سرویس بعد بیام بزنگم گفت نه همین الان زنگ بزن و یکسری حرفا را گفت که بزنم و من با دست و پا و صدای لرزون زنگ زدم و با قدرت حرف زدم و اون طرف شک کرد به حرفش و عذرخواهی کرد ??.و بعدش حس خوبی بهم دست و متوجه نکات خوبی شدم ??
اول متوجه شدم تمام ترس ها پوچ هستن و همه چیز در ذهن ما بزرگ میشه و حتی باعث میشه ما را فلج بکنه،و الان هر وقت از چیزی میترسم اون موضوع یادم میاد و میرم تو دلش و اون بادکنکی که تو ذهنم به نام ترس باد شده میترکونم و یاد حرف استاد میافتم تو جنگل ??.
دوم به شرک خفیفی که داشتم پی بردم که چرا باید انسان های مهم تر از خودم باشه .و تصمیم گرفتم افراد مهمی در زندگیم نباشن و اونا را حذف کردم یا کوچیک تر از خودم .
سوم در زمینه کاری وقتی از برادرم جدا شدم و بهش گفتم من فروشنده ام و هر چی بهم بدن میتونم بفروشم و وقتی پی کار دیگه رفتم سریعا از شرکت جدید که قبلا با دوستم کار میکرد با من تماس گرفت و ازم خواست بیام کار کنم متوجه شدم که نه اینکه جای من بد شده بلکه با ساعت کمتر دارم پول بیشتری در میارم .پس همیشه اوضاع بهتر میشه
7.یک فن دیگه که از استاد یاد گرفتم ایه ان مع العسر یسرا .همانا با هر مشکلی اسانی هست .یا جواب در دل مساله هست .
و متوجه شدم وقتی ما ناراحت و عصبی میشیمبه ما داره کمک میشه تا یک مساله مهم را حل کنیم تا در این موضوع حل کننده بشیم و اگر ان را حل کنیم زندگی اسان تر میشه و مفور به زندگیم جاری میشه.پس این مساله امده من را بسازه و همیشه این حرف تو ذهنم هست هرآنچه مرا نکشد قوی تر میکند
و همچنین اگر چیزی داره من عصبی و ناراحت میکنه الان موقع اموزش هست وداره به من میگه امید این حرف یا این عمل را نداری که انقدر ناراحتت کرده و نمونه مثالی که میشه زد .
?زمانی که مدرسه بودیم و معلم دانش اموزان را به دلیل تکلیف انجام ندادن توبیخ میکرد چه کسانی ناراحت میشدن؟کسانی که انجام نداده بودن ولی کسانی که انجام داده بودن اصلا ناراحت نمیشدن .?
پس اینم یک فن دیگه برای اینکه از ناراحتی و نگرانی و عصبانیت درس یاد بگیرم و سریعا به خودم رجوع کنم و میگم ندارمش و برم کسب کنم .
?نتیجه گیری کلی
دوستان عزیز در کل تمام این حرف های که زدم و کلی متن شد و امیدوارم که این متن و یکی از اتفاقات من اول به خودم تلنگری بزنه و اینکه به دوستان کمک کنه .در کل تمام این متن ها کمتر از 5 دقیقه و حتی شاید کمتر در ذهنم رد و بدل میشد .ودلیل ان هم این هست که بارها و بارها عمل کردم و تکرار کردم و از فایل های و ورودی های خوبی که هر روز گوش میکردم و از استاد عزیز که با مثال های ساده و قابل فهم باعث شدن من ان ها را درک کنم و در چنین اتفاقاتی مثل گلبول های سفید عمل کنن که سریعا به دنبال ترمیم باشن .و سریعا احساس خوب داشته باشم تا اتفاقات خوب برای من رقم بیافته.
???نکته مهم برای دوستان
در خیلی از سوالات دوستان در سمینارها و از خودم میشه .اینه که میگن چه چیزی را مطالعه و گوش کنیم ؟من میگم نیاز نیست هزاران کتاب و هزاران دقیقه فایل و مطلب گوش کنید و بخوانید .اول به قول استاد عمل کنیم و مانند وحی بدانیم حتی ساده ترین کار ها و مسخره ترین کارها را انجام بدیم و در جای شنیدم که استاد گفت اگر هزاران کتاب بخونید ولی تو دل ترس نری چیزی یاد نگرفتی .و به قول بروسلی که میگه من از کسی که هزار فن بلده نمیترسم من از کسی میترسم که یک فن را هزار بار انجام داده .و من نیز یک فایل یا یک کتاب را چندین و چند بار میخونم و هر بار میخونم یک چیز جدید یاد میگیرم و میگم این حرف را چرا قبلا ندیدم .پس دنبال اطلاعات جدید و خاص نباشیم همون اطلاعات را فقط عمل کنیم .
??پیشنهاد خوب
امروز فایل تصویری فقط روی خدا حساب باز کنید را یکی از دوستان برام فرستاد و زیرش نوشته بود شرک چیست ؟وقتی دیدم و چون فایل های استاد را زیاد گوش دادم متوجه شدم استاد چه چیزی را میخواد بیان کنه ولی باز دانلود کردم و دیدم و متوجه شدم در این فایل هر انچه میخواهید هست از عزت نفس و پول و رابطه و هر چی بخواید درون این فایل هست و اگر صدبار هم گوش کنم و عمل کنم باز هم بار صد و یکمین بار یک چیز جدید یاد میگیرم و میدونم پیشرفت میکنم .
هر انچه از خدا بخواید سریعا در زندگی شما خلق شود .ممنون از دوستان
– سپاس گزارش اول صبح و آخر شب که داشته هایم را به یادم می آورد در هر لحظه
– حذف تلویزیون و ماهواره حتی برنامه هایی که دوست داشتم که بازهم گاهی باورهای منفی در آن بود
– حذف کانال های منفی و سیاسی از تلگرام و اینستاگرام
– قطع رابطه با دوستانی که منفی گرا هستند
-غلبه بر ترس هایم و این که خدایی دارم که همیشه همراه من است ، همیشه با من است ، همیشه پشتیبان من است و عاشق من است و من را به راه درست هدایت می کند . این مدیریت ترس هایم آرامش دورنی و اعتماد به نفس فوق العاده ی به من داده است چون می دانم که با افکار درست و تمرکز بر خواسته هایم لذت و شادی بی نظیری را حس می کنم .
– وقتی حس بدی پیدا می کنم یا ناخواسته ای برایم اتفاق می افتد تمرکز می کنم ببینم چگونه باید به این موضوع توجه کنم که حس بهتری در من ایجاد کند ، به نکاتی می رسم در مورد آن موضوع که حس عالی را تجربه می کنم و این که چه باور غلطی دارم که این ناخواسته را دریافت کردم و آنقدر به آن فکر می کنم که می فهمم که باور غلطم چیست و در تغییر آن تلاش می کنم . همه این ها بسته به اندازه مشکل از چند دقیقه تا نهایت دو سه ساعت برایم اتفاق می افتد و با یافتن باور غلطم آنقدر خوش حال می شوم که سپاس گزاری می کنم از خدایی که جهان مادی را با این قوانین آفریده و سپاس گزاری می کنم از استادی که این قوانین را روشن و واضح به من شناسانده
– مرتب هم عبارات تأکیدی و فایل های استاد را گوش می دهم با mp3 در مسیر کارم و در خانه موقع انجام هر کاری ، مرتب به فایل ها گوش می دهم و این باعث لذت فراوانی برای من است و هم از افکار منفی دور می شوم و هم انرژی فوق العاده به من می دهد وکارهایم با سرعت بیشتری انجام می شود
ممنون از فایل های عالی و آگاهی هایی که می دهید استاد خوبم به خواسته هایی رسیده ام که تا دو سال پیش برایم یک رویا بیشتر نبود
سلام به همه دوستای هم مدار یا نزدیک به مداره همدیگه خدایا شکرت ک منو هدایت کردی با شنیدن صدای دوستم یک سال پیش پشت خط تلفن ک خیلی آهسته گفت عباس منش حتی یادم نیست موضوع صحبتمون چی بود یهو این کلمه عباس منش توی ذهن من بولد شد تکرار شد با خودم گفتم وا بسم الله این کیه تو ذهن من نمیزاره حواسمو جمع کنم هی تکراره کلمه عباس منش خلاصه نتونستم مقاومت کنم گوشیمو برداشتم و توی سرچ گول زدم عباس منش و ادامه دادم اون من نبودم یه چیزی درون من منو میبرد فایل های رایگان هدف گذاری اون چند دقیقه حتی صدای اطرافم را نمیشنیدم من ایمان دارم از طرف کائنات و خدای بلند مرتبه هدایت شده بودم روی کاغذ تعهده سه ماهه را نوشتم درآمدم از ماهی پنج میلیون به هشت میلیون و بعد به ١5میلیون و هم اکنون به سی میلیون و بزودی به ماهی شصت میلیون تومان در ماه میرسد سلام دوستان من رها هستم ٣5ساله بدون هیچ تحصیلات خاص و تخصص خاصی اما ثروت و پول مانند باران به زندگی من وارد میشه خودمو شبیه یه آهن ربا میبینم ک حتی در حال قدم زدن تو خیابون پول ها شادی ها خبرهای خوب آدمهای خوب اتفاقهای خوب با کشش زیادی به سمت من جذب میشن حالا بهتون میگم چطوری اینطوری شد؟؟فایل ثروت رو با هزار زحمت خریدم هر روز از ذوقم روزی سه بار گوش میدادم سریال ها و تلویزیون و اخبارو تعطیل کردم دوستای منفی رو کلا تعطیل کردم البته خدا بصورت معجزه آسا یه عده رو از کنارم دور کرد افراد نزدیک خانوادم مثل مادرم تا شروع میکردن به این حرفها ک اجاره خونرو صاحبخونه برد بالا چقدر گرونیه من ناخودآگاه درونم میگفت بهم رها اینها هیچ کدوم واقعیت نداره چون تو الان تو پاسداران توی خونه ١6٠متری با ماشین شاسی بلند کپچرت هستی خونه خوابیدی و مسافرت میری و ماهی سی میلیون تومن با بهترین بیزنس با بهترین آدمها با بهترین درآمد داری پس همه چه عالیه دوستان یسری آدم ناخواسته حرفهای منفی میزنن اگه خودتو باورتو ایمانتو. بسازی نه تنها تاثیری روا نمیزارن بلکه بلافاصله روحت و ذهنت ک با هم همگام شدن جواب طرف رو میدن البته این جواب رو فقط خودت میشنوی ک نخیرم اصلا هم اینطوری نیست همه چی عالیه همه بمن میگن تو شانس آوردی یهو اما شانس کدومه چطور تا پارسال شانسی نبود چطور بعده شنیدن فایلها و تمرکز روی زیباییها ودوری از منفی ها همه اینها سمت من اومدن پس شانس رو خودم ساختم با باورهام با ایمانم و نگران هیچی نیستم چون دنیا صاحب داره ک با هوش برتر و قدرت مطلق شگفت انگیز همه چیو به بهترین وجه اداره میکنه دوستان یه سایت کلاهبرداری اومده بود ک محصولات استادو میفروخت من اولش ذوق زده شدم همه محصولاتی ک نداشتم و تیک زدم ک بخرم بعد یه حسی درونم باهام حرف میزد زنگ زدم به دفتره استاد و پرسیدم و جواب دادن ک کلاه برداریه وسوسه انگیز بود اما خدای درونم بهم گفت رها دری از رفاه آسایش پول و عشق به سمتت باز کرده خدا اونم از راههای درست پس وقتی نتیجه گرفتی یعنی راهت درست بوده پس فایلهایی ک استاد زحمت کشیده الهام بهش شده و خدایی ک تو رو هدایت کرده به اون الهام میکنه تا فایلها رو ضبط کنه پس این فایل ها رو یا نمیخرم یا فقط از سایت استاد میخرم و به خودم میبالم ک آموزه های استاد عباس منش از من چه زن محکم چه زن موفق و چه عزت نفس و اعتماد به نفسی به یاری خداوند از من ساخته همتون موفق میشین ایمان دارم چون من یه انسان معمولی بودم ک الان توسط تحقق خواسته هام احاطه شدم و شتاب رسیدن به خواسته هام بسیار زیاد شده هر چی رو میبینم با آرامش میگم رها دوسش دازی تو هم به دست میاری کافیه بخوای و یه نیرویی درونم میگه معلومه ک بدست میاری مگه قبلیارو بدست نیاوردی هر چی ک بخوای صاحب دنیا برات توی ظرفت میریزه فقط اندازه و حجم ظرفتو زیاد کن با شکرگزاری صبح ها و شب ها خدایا سپاسگزارم ک در بالاترین و بهترین سطح ارتعاشی سلامتی ثروت و عشق قرار دارم
چقدر لذت بردم ازاین همه همکاری شما دوستان و اعضا محترم برای به اشتراک گذاشتن نظرات و تجربیاتون برای کنترل افکار و رسیدن به آرزوهایتون . آین نوشته ها به سان گنجیینه باارزشی در این سایت جاودانه شده و چراغ هدایتی با ایده های فروان برای همه اعضا و عزیزانی که در آینده به جمع ما می پیوندند.
عزیزان من مدت زیاذی نیست که با این سایت و استاد عباس منش که به شکل معجزه اسایی در یکی از سخت ترین مراحل زندگی ام منجی من شد نمیگذرد. فقط لطف الهی به شکلی باور نکردنی شامل حال من شد و مرا با این مسیر اآشنا کرد که هر لحظه خدا را سپاس میگویم که آرامشی باور نکردنی به من عطا نمود. فقط خدا میداند که در فاصله سه تا شش ماه پس از آشنایی با این سایت من از قعر نا امیدی و احساس شکست به کجا و به چه آرامشی رسیده ام. از خداوند متعال که منو به سوی این بنده عزیزش( استاد عباس منش) هدایت نمود که به واسطه او مرا هدایت و راهنمایی کند سپاسگزارم .
دوستان عزیز تجربه من برای هر چه سریعتر رسیدن به آرزوها یکی شدن و هم فاز شدن با هستی و تمامی کاینات هست. تمام هستی در هر لحظه در حال تسبیح و ستایش خداوند هستند . زمانی که تو هم همسو و همراه بقیه کایینات لب به شکر گزای و ستایش خالقت باز نمودی و هر لحظه با او زندگی کردی می نشینی روی قایقی دراقیانوس زندگی ات که رب جلیل اونو به ساحل آرزوهات هدایت میکنه به آرامشی میرسی که فقط تو لذت می بری از مسیر و مناظر. در دل طوفانها نگرانی و ترس به دلت راه نمیدی چون او سکان دار کشتی زندگی ات هست مطمین باش که ساحل آرزوها ت در یک قدمی توست. در این مسیر دیگر عجله ای برای رسیدن به ساحل نداری چون با سکاندار کشتی زندگی ات در حال عشق و عاشقی هستی. تو این مسیره که هرذره که میبینی آینه خالق هستیه و خدا را تو وجود هر مخلوقی میبینی و با تمام ذرات هستی یکی میشی و هم آواز با آنها تسبیح خالق را میگویی. چه زیباست هم صدا و همراه شدن با بقیه هستی و چه با شکوه هست لحظه رسیدن قطره به دریا. عزیزان تلاشتان در راه یکی شدن وپیوستن به دریای هستی مبارکتان باشد. یاران و دوستان عزیز با قدم برداشتن و نوشتن تجریباتتون و تلاشتون برای زلال شدن و پیوستن به این اقیانوس الهی به سان هموار کردن و پر نور کردن جاده آرزوها برای دیگر عزیزانی هست که تازه قدم در این راه گذاشته اند. هر کدام از شما دوستان با نوشتن تلاشتون برای کنترل افکارتون و زلال کردن وجودتون این مسیر آرزوها را گل آرایی میکنید و این جاده را لذت بخش ترمیکنید. هر نظر و تجربه ای بسان شاخه گلی این مسیر را زیبا نموده و همه دوستان با خواندن انها از عطر این گلها سر مست شده و مستانه مسیررسیدن به آرزوها که انتهای همه اون آرزوها که رسیدن به اصل خویش و خدای خود هست را طی می کنند. استاد گرامی خداوند شما را باغبان این گلهایی که دوستان در این گلستان رسیدن به ارزوها کاشته اند برگذیده. باشد که شما هرس این گلستان را به عهده گرفته و زیباترین گلها را از بین نوشته های عزیزا نمان برای گلستان آرزوها انتخاب نمایید که هر عزیزی قدم در این گلستان گذاشت لذت ببرد و از عطر گلهایش سر مست شود.
بار الها تو آرزوی همه آرزوهای ماهستی مارا در رسیدن به این آرزو هدایت کن.
ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زو من کس نمیدانم جز او مستان سلامت میکنند
ای ابر خوش باران بیا وی مستی یاران بیا وی شاه طراران بیا مستان سلامت میکن
حیران کن و بی رنج کن ویران کن و پر گنج کن نقد ابد را سنج کن مستان سلامت میکنند
دورود فراوان خدمت استاد مهربونم و هم فرکانسى هاى عزیز خیلى دوست داشتم به عنوان عضو صمیمى خانواده عباسمنش نظر و تجربیاتم رو به اشتراک بزارم با تشویق خواهر مهربونم تصمیم گرفتم اینکارو انجام بدم.
هشت ماه از شناخت خودم و آشنایى با دنیاى شگفت انگیز و قدرتمند الهى میگذره،توو این مدت همیشه پروردگارم مراقبم بوده و هوامو داشته …
عاشقانه این مسیر و مدارو ادامه میدم به طورى که هیچ نیرویى وجود نخاهد داشت که منو از این مسیر دور کنه…
زیباترین و شیرین ترین تجربه ام بر میگرده به اتفاقى که دوشب گذشته برایم پیش اومد.
وقتى خودمو توو این رویداد دیدم ، بعد از کمى ناراحتى و عصبانیت ، به خودم اومدم و به خاطر اوردم حتما حکمتى در آن است چون زمانى که توو این مدار هستم هیچ اتفاقى برایم نمى افتد و تواانایى این رو دارم که با کنترل اعصاب و شرایط این مشکل را حل کنم ، پس شروع کردم به سپاسگزارى و درخواست معجزه از پروردگارم و این باور رو تا صبح ادامه دادم که پروردگارم این اتفاق رو به طور معجزه آسایى حل میکنه و صبح دقیقا همان شد که من میخواستم …
با وجود اینکه همه اطرافیانم خارج از مدار و فرکانس من هستند من خودم رو خوشبخت ترین آدم این شهر میدونم
وقتى همه چیو فققققط از پروردگارمون با تموووووم وجووود درخوااااست کنیم معجزه رخ میده …
از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که اینقدر روشن و عاششششقونه این عشق (خدا) رو در وجودم شعله ور کردید.
درود بشما سمیه جان، این خیلی عالیه که عاشق خدا هستی و با خالق هستی همیشه حالت خوبه و معجزاتش رو باور کردی مطمئنم اونم به اعتماد شما پاسخ داده و این نشونه ی زیبا رو که گفتی واست فرستاده، شاد و ثروتمند و تندرست باشی در آغوش خدا ?
سلام خدمت همه دوستای هم فرکانسی خودم و استاد عزیز
ذهن انسان بسیار توانمند و قوی می تونه عمل کنه ذهنی که با تربیت و کنترلش تونسته روی مسیری طولانی از زغال داغ راه بره و اجازه نده برای جسم مادیش اتفاقی بیفته مسلمن می تونه کارهای خارق العاده دیگه ای هم انجام بده به شرطی که فرمان کنترل اون را در دست بگیریم و اجازه ندیم به بیراهه بره
ما باید این توانایی را در خودمون رشد بدیم که در هر لحظه به اون چیزی که به ما احساس خوبی میده فکر کنیم و باید همیشه به اطرافمون و نشونه هایی که در اطراف ما هستن با دقت توجه کنیم و ببینیم اون تصویر که دیدیم یا اون صدایی که شنیدیم و همه آنچه که در مقابل حتی برای لحظاتی کوتاه قرار می گیره چه پیامی برای ما داره و مطمئنن پیام اون در راستای فرکانس ما هست حس خوب فرکانس خوب طی کردن مسیر رسیدن به خواسته و حس بد فرکانس بد و دور شدن از خواسته رو به دنبال داره
همواره در عالم تجسم خواسته اون خواسته رو با حواس پنچ گانه بتونیم حس کنیم و هر چه بیشتر نقش این حواس در تجسم ما قوی تر باشن لحظه رسیدن ما به خواستمون نزدیک و نزدیک تر میشه.
اگر مثلا خواسته ما داشتن یه خونه خیلی بزرگ با همه امکانات باشه اول از همه باید تک تک قسمت های خونه و وسایلی که توی خونه میخاییم داشته باشیم رو بتونیم تجسم کنیم و اگه توی اشپزخونه حمام یا حیاط بودیم دقیقا خودمون رو توی همن اشپزخونه حمام یا حیاطی که دوست داریم تصور کنیم و باید اضافه کنم برای اینکه قوه تجسم ما قوی تر بشه مثلا ابتدا یه خودکار یا یه شی ساده رو خوب نگاه می کنیم بعد چشمامونو می بندیم و این بار با قوه تصور اون را با تمام جزییاتش تصور می کنیم این کار باعث تقویت تصویرسازی ما میشه
از جملات تاکیدی که حالمونو خوب میکنه در مسیر رسیدن به خواسته مورد نظرمون استفاده کنیم و حتی اون جملات رو به صورت شعر در بیاریم جوری که خواسته و ناخواسته همش اون جملات رو با خودمون تکرار کنیم یکی از جملات تاکیدی که من مرتب با خودم تکرار می کردم این بود که پول درآوردن مثل اب خوردنه روزهای اولی که شروع به تکرار این جمله با خودم می کردم وقت هایی که تو خیابون بودم و برای چند لحظه حواسم پرت می شد و ذهنم می رفت سراغ فکرای دیگه یه دفعه ای با نگاه کردن به تبلیغات سطح شهر جالب بود که همش تصویر لیوان اب رو می دیدم و همون نشونه باعث می شد من حواسم جمع بشه و یادم بیاد که ذهنم رو رها نکنم که به هر چی که میخاد فکر کنه و باید به اون چیزی من دوست دارم توجه کنه.
سعی کنیم دیدن شنیدن و توجه به اتفاقات غیر مثبت رو به حداقل برسونیم به حرفهایی که به ما حس خوبی نمیده توجه نکنیم و همصحبت شدن با ادم های شاکی که از همه چی ایراد می گیرن رو به حداقل برسونیم در این گونه مواقع تنهایی خیلی بهتر و ارزشمند تره و برای این کار لازمه فقط فرکانس های خودمونو تغییر بدیم جهان بقیه کارهارو انجام میده حتی اگر هم مجبور بشیم به حرفهای یه ادم منفی گوش کنیم باید زاویه دیدمونو عوض کنیم مثلا ببینیم چه چیزی برای اون مشکل ایجاد کرده و از چی بیتر شاکیه شاید ما بتونیم برای اون مشکل یه ایده خوب بدیم و حتی برای ما پولساز باشه
من یه دوست خیلی منفی داشتم که همیشه در همه حالت چه خوشی چ ناخوشی از همه چیز گله می کرد و شاکی بود و متاسفانه دوست خیلی نزدیک من بود بعد از اشنایی من با استاد و گوش کردن به فایل های ایشون بعد از یک هفته به طرز خیلی جالبی اتفاقاتی توی اون رابطه رخ داد که بدون اینکه من بخوام برای قطع ارتباطم با دوستم کوچکترین توضیحی بدم از زندگی من رفت بیرون و فهمیدم یکی از دلایل چند سال اتفاقات ناخوشایند و در جا زدن من خیلی زیاد معلول اون رابطه ناخوشایند بود
سپاسگذاری کردن به خاطر تمام نعمتهای کوچک و بزرگی که خدا به ما داده یه فرکانس فوق العاد قویه سپاسگذاری که ما به قلبمون انجام بدیم و کل وجود ما رو از عشق و حس خوب سرشار کنه
خوندن کتابهای مثبت و گوش کردن به فایل های استاد که محشره و من هربار اول صبح که از خواب بیدار می شم روز خودمو با صحبت های ایشون شروع می کنم و کل روز رو انرژی دارم
و در اخر با انجام تمام این کارا وایجاد حس فوق العاده در خودمون این موضوع رو نباید فراموش کنیم که به خواستمون نچسبیم و حال خوب و خوشبختی خودمونو فقط در گرو رسیدن به خواسته مون نبینیم و از لحظه لحظه زندگیمون نهایت استفاده رو ببریم و در زمان حال زندگی کنیم چون هدف از خلقت انسان یه زندگی شاد بود و همین حس خوب انسان را در مسیر رسیدن به خواستش میزاره و این باور را در خودمون ایجاد کنیم که تا لیاقت به دست آوردن اون خواسته رو نداشته باشیم به دستش نمیاریم و لیاقت رو ما خودمون ایجاد می کنیم که به عبارتی همون قانون تکامله و در وقت و زمان مناسب اون خواسته محقق میشه و سرعت رسیدن رو، باورهای ما تعیین میکنه و ساختن باورهای قوی مسیر رو کوتاه تر و خوشایندتر می کنه و بدیهی شدن او خواسته = رسیدن به اون خواسته است
ارزو می کنم همگی مسیر رسیدن به خواسته هاتونو سریعتر طی بکنید شاد باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و همه ی دوستان. من میخوام تجربه ایی رو که از تغییر ورودی های ذهنم داشتم رو با بقیه دوستان به اشتراک بذارم
توی محل کارم من همکاری داشتم که دائم پشت سر من حرف میزد و بدگویی و سعی در تخریب من و زیر سوال بردن کار من میکرد اوایل خیلی ناراحت میشدم و این قضیه همینطور ادامه داشت من خیلی کاری ازم بر نمی اومد و هر روز با دیدنش عصبی میشدم تا اونجا که فهمیدم باید اون رو ندیده بگیرم هر روز توی ذهنم تصور میکردم که أتون شخص از اداره رفته و من چقدر ارامش دارم و به طور باور نکردی با این که اون شخص سوپروایزر بخش بود و مدتها برای رسیدن به این پست زیرآب همه رو هم زده بود و حالا بعد از دو ماه که تازه سوپروایزر شده بود، اومده و استعفاء رو نوشته و گفته که قصد داره از فردا نیاد من باورم نمیشد این طور که بچه ها میگفتن گفته که به دلیل مشکلات خانوادگی تصمیم به این کار گرفته.
یک بار هم که به دلیل مشکلاتی که همون فرد برای من إیجاد کرده بود( قبل از رفتنش ) بین من و رئیس اداره مشاجره ایی پیش اومد که باعث شد روابط بین ما به شدت بد بشه با توجه به این که محل کار من خصوصیه صاحب شرکت فقط به دلیل نوع کار من و البته اطمینانی که به کار من داشت من رو اخراج نمیکرد وگرنه من مثه بقیه چشم نمیگفتم و در خیلی مواقع حاضر جواب بودم و شاید به خاطر این بود که در صورت اخراج شدن هم خیلی لطمه ایی به من وارد نمیشد چون به جرئت میتونم بگم کارم رو اینقدر خوب بلدم که به سرعت برای من کار پیدا میشد ولی به خاطر یک سری شرایط یا شاید سابقه کاری که توی اون شرکت داشتم مایل به رفتن از شرکت نبودم اما روزایی رسیده بود که شرایط خیلی سخت بود شاید باورتون نشه ولی منو ریئس شرکت به سختی جواب سلام هم رو میدادیم و اون سعی میکرد بدترین شرایط رو برای من إیجاد کنه و موقع افزایش حقوق کمترین حد ممکن رو برای من در نظر میگرفت . اینن بار با توجه به اموزش های إستاد سعی کردم نظرم رو به نکات خوب و برجسته اون جلب کنم این کار خیلی سخت بود چون از نظرم اون هیچ نکته ی مثبتی نداشت و همش بدی و نفرت بود سعی کردم دیگه درمورد اون خاطرات الهی که ازش داشتم اون اذیت هاش با خودم و با بقیه حرف نزنم بهشون فکر نکنم پشت سرش با بقیه دوستاش غیبت نکنم وقتایی هم که بقیه غیبت میکردن با صحبت کردن در مورد مهمونی که شب قبل بودم و یا یه چیز دیگه که بهم احساس خوبی میده موضوع حرف رو عوض کنم ولی با تمرین کم کم اوضاع بهتر میشد الان اوضاع طوری شده که یه روز منو به اتاقش صدا زد و گفت که من اعتراف میکنم در حق تو بدی کردم و سعی در اذیت کردن تو داشتم و چون من کسی رو اخراج نمیکنم میخواستم کاری کنم که تو خودت بری و گفت که میخوام تو توی اینجا پیشرفت کنی و سوپروایز بشی و خودش حقوق بالاتر به من پیشنهاد کرد.به نظر من نکته مهم همون پندار نیک گفتار نیک کردار نیک هست که بهتره بهش احساس نیک اضافه کنیم
با سلام خدمت استاد عزیز و بقیه دوستان هم فرکانسی
من صبح که از خواب پا میشم همونطور که رو تخت دراز کشیدم پرده اتاق میکشم و نگاهی به بیرون میندازم و به خدا سلام و صبح بخیر میگم و شکر میکنم که یه روز دیکه به من فرصت زندگی در این دنیای زیبا رو داده بعدش شکر میکنم برا اینکه خیلی خوب خوابیدم و یه جای گرم و نرم برا خواب دارم در حالیکه خیلیها ممکنه در این هوای سرد سقف بالای سر نداشته باشن و پیشا پیش بابت اتفاقات معجزه اسایی که قرار امروز برام بیفته شکر گذاری میکنم.و خیلی چیزای دیگه ک فعلا کوتاه میکنم..
بعدش به تابلوی ارزوها که روبه روی منه ک شامل تصاویر ویلا و اتومبیلهای مورد علاقه منه نگاه میندازم و تصویر سازی میکنم بعدش پا میشم جلوی اینه به خودم نگاه میکنم و ب خودم میگم تو فوق العاده ایی . تو بینظیری….بعد به جملات مثبتی که روی اینه نوشتم نگاه میکنم و تکرارشون میکنم.
هر بار که ب ساعت اتاقم نگاه میندازم به جمله ایی که زیرش نوشتم نگاه میندازم و دلم ارووم میشه( و خدایی که به شدت کافیست)
هر روز ساعتها به فایلهای مورد علاقه ام مثل فایل نامه 31 حضرت علی به امام حسن و فایل فقط خدا و معجزه شکرگذاری … گوش میکنم
تلویزیون تقریبا 2 سال هست نگاه نمیکنم مگر فیلمها یا برنامه ای خاص مثل مستندهای جک و جونور
سعی میکنم وارد بحث با کسی نشم و تمام توجه ام به فراوانی و ثروت در اطرافم باشه وقتی تو خیابون هستم ماشینهای مدل بالا رو تحسین کردم در تلگرام و اینستا فقط کانالهای موفقیت رو دنبال میکنم . انسانهای منفی رو از زندگیم حذف کردم بقول دارن هاردی در اثر مرکب برا بعضیها 3 ساعت و برای بعضیها 3 دقیقه کافیه نه بیشتر. زوجهای خوشبخت رو تحسین میکنم و هر چه زیبایی که در اطرافم هست. سعی میکنم به همه انرژی مثبت بدم و هر چیزی که ب من حس بد میده بزارم کنار. هر بار یه اهنگ از گوشیم حذف کردم و بجاش یه فایل از استاد اضافه کردم اون چند تا اهنگی هم که در گوشیم دارم رو فرصت نمیکنم گوش کنم. همه جای اتاقم پر از جملات مثبت ک گاها باعث خنده دیگران میشود که اصلا برام مهم نیست.هر روز صبح شب در دفتر شکرگذاریم بابت چیزهایی مثل سلامتی خانواده ودوستان خوب سقف بالای سر لباسهای تنم زندگی در یک مکان زیبا و خوش اب و هوا و خیلی چیزهای دیکه ک همه رو نمیشه عنوان کرد شکر میکنم و مینویسم. پیشاپیش بابت چیزهایی که قراره خداوند در اینده به من بده شکرگذاری میکنم و احساس داشتنش رو تصویر سازی میکنم.دفتر ارزوهایی دارم که در ان خواسته هام و نوشتم و همینطور یه جعبه ارزوها با تصاویر چیزهایی که دوست دارم بهشون برسم که هر از گاهی بهشون نگاه میندازم و با لبخند تصویر سازی میکنم .
شبها قبل خواب بابت بهترین اتفاقاتی که برام افتاده شکرگذاری میکنم و با گوش دادن به فایلهای استاد به خواب میرم . ممنون ک مطالب من و مطالعه کردید.
برای همه دوستان ارزوی سعادت و خوشبختی و شادی دارم.
با سلامی دوباره خدمت شما دوستان عزیزم قبل از هر چیز خداوند بزرگ ، وهاب و هستی بخش رو سپاسگذارم بخاطر نعمات بی پایانش از جمله اینکه سلامت هستیم و میتونیم نظرات خودمون رو بیان کنیم از شما آقا سید حسین عباس منش عزیز هم سپاسگذارم که فرصت مشارکت به این خوبی رو میدید که همه ما مثل یک خانواده بزرگ گرد هم بیایم و از صحبتهای هم بهره ببریم . من دو تا نظر داشتم تا الان از زمان طرح سوال با خودم فکر میکنم چه چیزهایی رو باید مطرح کنم که تمام نکات رو در بر بگیره . با توجه به تجربیاتم میگم فرکانسها در حقیقت یکسری امواج هستند که از محیط اطراف وارد مغز ما میشوند و مغز ما هم اونها رو تجزیه و تحلیلمیکنه سپس برداشت ها و نتیجه گیریهای لازم انجام میشه و تصمیم نهایی با توجه به داشته های اولیه اتخاذ میشه و بعد مغز و ذهن ما فرکانسهای ساخته شده و جدید رو به محیط ارائه میده و اونوقته که محیط و دنیا انرژی و فرکانس ما رو دریافت میکنه و حتما پاسخ مناسب اون فرکانس ارسالی رو میده بهمون. مسلما اگر احساس خوب داشته باشیم فرکانسهای درست و مناسب میفرستیم و اتفاقات خوب برامون میوفته و برعکسش هم درسته احساسات بد فرکانسهای بد رو هدایت میکنه به سمت ما و ما اونها رو دریافت میکنیم و اتفاقات بعدی مناسب با اون فرکانسهای بد هست که منجربه اتفاقات بد میشه. حالا ما میتونیم با دقت روی فرکانسها و توجه به خواسته هامون اون بدیها رو به اتفاقات مثبت و خوبی تبدیل کنیم کاری بکنیم که ورودیهای ذهنمون مثبت بشه . راهکارهایی وجود داره برای این کار ، از جمله اینکه اخبار و روزنامه مجله و سایتهای خبری پیج های خبری تلگرام و سریالهای تلویزیونی چه داخلی چه خارجی رو کلا کنار براریم اصلا لحظه ای دل نبندیم بهشون . چون تماما فرکانسهای منفی و مخرب رو میفرستند به سمتمون و آرامش رو از ما میگیرند بعضی از ما افسوس میخوریم بخاطر خبر های بد بسیار ناراحت میشیم و میشینیم خیلی از شرایط و خبرهای برنامه های تلویزیون رادیو و شبکه های اجتماعی رو تجزیه تحلیل میکنیم به صورت کاملا کارشناسانه و بعد فقط افسوس میخوریم چون کاری از ما برنمیاد پس جدا بجای اینکه گوش بدیم و ببینیم که افسوس بخوریم آخرش بیایم چهار تا مطلب مفید از اینترنت بخونیم مثل کتابهای مثبت و مورد علاقمون یا موسیقی مورد علاقمون رو گوش بدیم یا تبلغ های جالب ببینیم و ایده بگیریم دو تا فایل مفید درباره موفقیت و یا مدیتیشن گوش بدیم وقتمون رو با باشگاه ورزشی رفتن کار کردن روی باورهامون و معاشرت با دوستان عالیمون پر کنیم . با این کارها قسمت عظیمی از فرکانسهای منفی رو از خودمون دور کردیم بعد از اون حذف کردن دوستان بد و منفی از زندگیمونه ما با اینکار به خودمون ثابت میکنیم از انسانهای منفی و کسانیکه شاکی هستند غیبت و قضاوت میکنند بد دهن هستند بدمون میاد و آنها رو دوست نداریم و دورشون رو برای همیشه خط میکشیم عوضش دنبال انسانهای موفق میریم و اونها رو به لیست دوستامون اضافه میکنیم و معاشرت میکنیم این باعث میشه تفکرات مثبتمون رو باهم به اشتراک بزاریم که عالیه اینکار و به تقویت تفکرات مثبت و خواسته هامون کمک شایانی میکنیم و همش تکرار میشه و کم کم باورهای زیبایی در ذهن و مغز ما شکل میگیره . کار بعد که از همه کارها بنظرم مهمتره شکرگذاری و سپاسگذاری صحیح از خداوند بزرگه . ما باید روش درست سپاسگذاری از خداوند رو بدونیم . هر روز صبح که بیدار میشیم باید از خدا سپاسگذاری کنیم از ته دلمون ، جوری که لذت ببریم و دلمون بلرزه تا هنگام شب قبل از خواب که به تمام اتفاقات خوبی که در طول روز برامون افتاده فکر میکنیم بهترینش رو انتخاب کنیم و اونوقت بابت اتفاق افتادنش از خدا سپاسگذاری میکنیم خالصانه با این کار فقط به خواسته هامون فکر میکنیم و توجه به داشته ها و برکت زندگیمون بیشتر میشه و حتی خواب دیدنمون فرق میکنه و اونجاست که بزرگترین منبع انرژی و سخاوت و ثروت و سلامتی و قدرت و مهربانی متصل شدی که اون هم فقط و فقط خداونده اونجا میفهمیم معنی سپاسگذاری و البته معنی توحید یکتا پرستی رو . ما نباید بر غیر خدا تکیه بزنیم فقط خدا فقط خدا همیشه خدا کلام خداوند رو مطالعه کنیم معنی و تفسیر قرآن رو دقیق بخونیم همه سوره ها و آیه ها درسهای زندگی اند چشم همه رو باز میکنه میفهمیم که راه یگانه پرستی رو چطور طی کنیم و چطور از خدا یک چیز رو بخوایم و بدستش بیاریم فقط ما باید بخوایم . برای آرزو کردن باید به اهدافمون در آینده و چیزهایی که میخوایم در آینده برسیم خوب توجه کنیم و تصور کنیم خودمون رو در اون موقعیت اونم بصورت واضح و مدام در وقتهایی بهش فکر کنیم سپس پیشاپیش برای رسیدن به این اهداف از خدا سپاسگذاری کنیم جوری که دلمون بلرزه و بعد این آرزو و تکرارش رو که بگیم خدایا درستش کن دیگه طاقت ندارم رو رها کنیمو نق نزنیم و شکایت نکنیم و فقط توکل کنیم و صبر کنیم زیرا خداوند متوکلین رو دوست داره زیرا پاداش خداوند با صابرینه چون خدا پای کار و قول دادن بما رو امضا کرده شک نکنیم و اطمینان کنیم و بقیه رو دستی از دستان خدا بدونیم که اومدند بهمون در رسیدن به هدف کمک کنند . اینها قوانین دنیا از ازل تا ابد هست . یک راه کار دیگه برای اینکه ورودی ذهنمون رو از منفی به مثبت تبدیل کنیم اینه که پیش افرادی که درباره سیاست و چیزهایی از این دست بحث میکنند نشینیم چون آخرش هیچی نیست ما هم متخصص این بحثها نیستیم فقط ذهنمون رو خالی از انرژی مثبت و پر از انرژی و باور غلط میکنیم . خودم حدود نه ماهه با استاد عباس منش آشنا شدم و در این مدت این رو دریافتم که زندگی فقط توکل و دل دادن بخداست شکرگذاری درست و صبر کردن با ایمان هست و هدف داشتن برای آینده و مشخص کردن آنها و توجه به اونهاست و حتما تغییر باورهاست که باید باورهای اشتباه رو جوری بکشیم بیرون و باورهای درست رو جایگزین کنیم که تکرار مثبت ها عادت بشه و همیشه عادت کنیم به انجام کارهای مثبت و درست و ضمنا بخشش به اندازه یادمون نره حتی از خنده هامون و از ایمانمون هم ببخشیم به کسانیکه کمتر میخندند و کمتر ایمان دارند و در آخر سعی کنیم روی گفتار و رفتارمون دقت کنیم رفتارمون جوری نباشه که فرکانسهای منفی و بد رو جذب کنیم باید تمرین کنیم بریم سمت خوبیها تا برامون عادت بشه و مدارمون پله پله عوض بشه . امیدوارم بهترینها در لحظه لحظه زندگیتون اتفاق بیوفته . نظرتون رو بگید و من رو راهنمایی کنید . ممنونم .
سلام خدمت همه دوستان عزیز و استادخوبم
من تجربه شخصیمو میگم و نمیگم کلی اینجوری باشه بهتره .
خود من بیشتر وقتی تونستم ورودیهامو کنترل کنم و احساسمو خوب کنم که فصل سوم کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو مطالعه کردم و فهمیدم که من جزئی از خدا هستم و روح من همیشه دربالاترین سطحه و همچیو بدیهی میدونه و هیچ کمبودی احساس نمیکنه و هیچوقت نگران نمیشه و نمی ترسه و همیشه بی نهایت می بخشه و بی نهایت عشق میورزه
پس میتونم ذهنمو با تمرین کم کم شبیه روحم کنه که ذهنمم بتونه مثل روحم فکر کنه و ازون زاویه به همچی نگاه کنه
و این بالاترین و بهترین فرکانسه
یکی دیگه از چیزایی ک خیلی بهم کمک میکنه اینه که وقتی مشکل و مسئله ای که درظاهر خوب نیست پیش میاد اول میگم حتما خدا خیری توی این مشکل برای من گذاشته و بعد دوتا سوال از خودم میپرسم :
1_ چه چیز خوبی در این مسئله وجود داره؟
2_ اگه ده سال بگذره و از آینده به الانم نگاه کنم آیا بازم این مشکل اهمیتی داره؟
یکی دیگه از چیزایی که خیلی کمکم میکنه مقایسه نکردن خودم با دیگرانه
من اینو فهمیدم که هرموقع بخوام خودمو با بقیه مقایسه کنم یکی از بدترین ورودی هارو به ذهنم دادم
دراین مورد هم فصل ششم کتاب رویاهایی که رویا نیستند خیلی بهم کمک کرد و بجای مقایسه کردن سعی میکنم از موهبتی که توی همون لحظه هست لذت ببرم چون در هرلحظه اگرم نکته منفی یا درداوری وجود داشته باشه در عوضش در همون لحظه هزاران نعمت و موهبت هست که میتونم بابتشون شکرگذار باشم و احساسمو خوب کنم
یه چیز دیگه که خیلی خیلی بهم کمک میکنه در کنترل ورودی های ذهنم و خوب کردن احساسم ، اینه که هرفیلم یا برخورد فردی یا هر رفتاری از کسیو که میبینم با خودم میگم اون ادم فقط داره طبق باورهای خودش حرف میزنه و دلیلی وجود نداره که حرفاش درست باشه و نمیزارم اون باور اشتباه روی من تاثیر بذاره و ذهنم تاییدش کنه
اینها کارهاییه که خیلی کمکم کرده در کنترل ورودی های ذهنم و در عکس العملم و دیدم نسبت به مسائل
امیدوارم بدرتون بخوره
یاحق
??به نام خداوند فکرت??
سلام خوب در مورد سوال مسابقه ای که استاد مطرح کردن هزاران نکته و حرف است و میتوان از تفاهم صفحات زندگی نمونه بیان کرد که یکی از اتفاقاتی که برام افتاد و تونستم درس عالی ازش بگیرم برای دوستان بیان می کنم.
??در یک روز تعطیل تو خونه بودم و با گوشی داشتم بازی میکردم که برادرم زنگ زد و گفت سیستم حسابداری به مشکل خورده و نمیتونم وارد بشه از من خواست که کمکش کنم و مشکلش را برطرف کنم .
و من شماره پشتیبان را دادم و یکسری توضیحات تکمیلی و گفتم من حوصله ندارم و می خوام استراحت کنم نمیتونم بیام و بعد دوباره تماس گرفت و گفت پشتیبان جواب نداده و مشکل ما حل نشده .و گفتم بذار برای فردا که روز تعطیل نباشه با پشتیبان و شرکت تماس بگیر و مشکلت را حل کن .
و دوباره به من برادر دیگه تماس گرفت و اصرار که بیا درست کن و من قبول کردم.و زمانی که خواستم برم مادرم گفت سویشرت را بپوش که گفتم هوا خوبه و اصرار کرد که بپوشم و منم قبول کردم و پوشیدم .
و برادرم با وانت امد دنبال من و مادرم ،که چهار نفر بودیم .که من گفتم به دلیل جا نبودن من پیاده میام ولی بازم اصرار کردن و من سوار شدم و چهار نفری تو کابین وانت ????
من رسیدم مغازه برادرم و با سیستم کارکردم و نتونستم مشکل حل کنم و مجبور شدم از طریق تلگرام با پشتیبان باز ارتباط برقرار کنم که خدا را شکر بعد از چند دقیقه جواب من را داد و مشکل را حل کردم. و خواستم برگردم به سمت خونه که برادرم جای بود رسید و گفت چه جور مشکل حل کردی و در همین لحظه مادرم ازم خواست وسیله پشت وانت براش بیارم که من گفتم بعدا میارم و برم توضیحات را بدم و میام و وقتی رفتم که بگم چه جور درستش کردم و حس خوبی داشتم برای اینکه مشکلش را حل کردم یکی دیگه از برادرم داشت با سیستم کار میکرد و گفتم پس برم وسیله مادرم را بیارم تا کارت تموم بشه.که رفتم پشت وانت وسیله را بیارم که زمانی داشتم میامدم پایین موبایلم که تو سویشرتم بود به سمت ال سی دی بروی زمین افتاد .و وقتی برداشتم و نگاه کردم صفحه سیاه شده بود و ال سی دی شکسته بود .ودر این لحظه هجمه ای از افکار داشتن تو ذهن من رژه میرفتن .???
افکار منفی که هجوم اوردن
1.اگه نمیامدم الان گوشیم سالم بود.
2.اگه سویشرت را نمیپوشیدم الان سالم بود .
3.برادرم مقصره.مادرم مقصره.وانت مقصره.سیستم حسابداری مقصره.پشتیبان مقصر بود .
4.اگه پشتیبان جواب داده بود به داداشم دیگه این اتفاق نمی افتاد.
5.اگه پیاده رفته بودم و دیرتر میرسیدم شاید نمیشکست.
6.اگه وسیله مادرم زودتر میاوردم نمیشکست.
7.و کلی اگه دیگه…..
و همینطور که افکار منفی رژه میرفتن .افکار مثبت هم شروع کردن رژه رفتن .مثل زمانی که دست میبره و خون داره خارج میشه سریعا گلبول های سفید و غیره میان کار ترمیم را انجام میدن .افکار مثبت منم همین کارا میکردن.
افکار مثبت که بصورت ناخوادگاه برای ترمیم امدن
1.خودت مقصری نه کسی
2.باید جای مناسب موبایلت را میذاشتی.
3.در لحظه حال باش.
4.خودت مقصری که امدی.
5.در چنین زمانی به دلیل تمرین های زیاد ذهنم سریعا به صورت ناخوداگاه نقطه پایانی را میبینه .و اسمش را گذاشتم خونه پر این اتفاق چیه؟و جواب های جالبی بهم میده
?این گوشی که شکست و تموم شد و با ناراحتی و عصبی بودن که گوشی درست نمیشه ?
?تنها کاری که میشه کرد باید بدی تعمیر کنی و تنها از اون طریق اوکی میشه?
?پول ندارم برای تعمیر کردن .خوب از گوشی قدیمت استفاده کن .قبلا که گوشی اندروید نداشتی چه جوری بود حالا هم همون کار را بکن .که من بیشتر هدف گوش کردن فایل ها تصویری بود والا صوتی را که با گوشی قدیم گوش میکردم .و چون فروشنده هستم و بیشتر کارم تلفنی هست با یک گوشی ساده ام همین کار را میتونم بکنم .?
و سریعا این جواب ها را داد و خیالم راحت شد و فقط به فکر تعمیر بودم.
6.دنیا دنیا فراوانی هست ،خیالم راحت بود که سریعا پولش جور میشه و به دوستم تماس گرفتم و گفت بیار تعمیر میکنم و برای اون بردم و بعد چند روز تعمیر کرد و پول بدستم رسید و پول دوستم را دادم .و حتی جالب تر اینکه یک ماموریت یزد هم بهم خورد و هم تفریح کردم و بهم خوش گذشت و با ادم های خوب اشنا شدم .و هم کارم را انجام دادم
7.به قانون توجه کردم و فهمیدم در یک مسیری که زیاد نه از درون انسان بیرون میاد باید توجه کنم و احساس خود را بد نکنم چون باعث اتفاق بد میشه .و خیلی جالبه دوستان وقتی زیاد تو این فرکانس و مدار باشیم با کوچک ترین حالت بد سریعا اتفاق برای ما میافته و به قول استاد سریعا خداوند یک پس گردنی به ما میزنه و من همون جا گفتم خدا غلط کردم و همونجا تسلیم شدم و سریعا احساس خودم را خوب کردم و چون مادرم و داداشام ناراحت بودن و تاسف میخوردن و خودشون سرزنش میکردن من سریعا اونجا را ترک کردم و گفتم مهم نیست زود درست میشه حتی جلو اون ها میخندیدم .
6.باز هم بدلیل انفاقات مختلفی که قبلا افتاده بود.کمکم کرد که نگران نباشم و نترسم .به خصوص مقابله با اولین ترسم .که خوبه تعریف کنم اونم .
??یک زمانی مشغول فعالیتی شدم و نمیخواستم کسی متوجه بشه.(درست یا غلطش مهم نیست).و چون با این قانون اشنا نبودم و ذهنیت کاملا منفی داشتم و زیاد داشتم این ترس گسترش میدادم .یک دوستی که خیلی مهم بود به من زنگ زد و خبردار شده بود و خواست من نصیحت کنه و وقتی که صحبت کرد من ترسیدم و گوشی را قطع کردم و آنچنان ترس در وجودم بود که پاهام و دستام میلرزید و حتی تا مرز خراب کردن خودم رفتم.و دوستی که کنار من بود و اطلاعات خوبی داشت در این موضوعات به من کمک کرد .گفت باید همین الان بهش زنگ بزنی .گفتم نمیتونم ولش کن گفت نه زنگ بزن .گفتم حداقل بذار برم سرویس بعد بیام بزنگم گفت نه همین الان زنگ بزن و یکسری حرفا را گفت که بزنم و من با دست و پا و صدای لرزون زنگ زدم و با قدرت حرف زدم و اون طرف شک کرد به حرفش و عذرخواهی کرد ??.و بعدش حس خوبی بهم دست و متوجه نکات خوبی شدم ??
اول متوجه شدم تمام ترس ها پوچ هستن و همه چیز در ذهن ما بزرگ میشه و حتی باعث میشه ما را فلج بکنه،و الان هر وقت از چیزی میترسم اون موضوع یادم میاد و میرم تو دلش و اون بادکنکی که تو ذهنم به نام ترس باد شده میترکونم و یاد حرف استاد میافتم تو جنگل ??.
دوم به شرک خفیفی که داشتم پی بردم که چرا باید انسان های مهم تر از خودم باشه .و تصمیم گرفتم افراد مهمی در زندگیم نباشن و اونا را حذف کردم یا کوچیک تر از خودم .
سوم در زمینه کاری وقتی از برادرم جدا شدم و بهش گفتم من فروشنده ام و هر چی بهم بدن میتونم بفروشم و وقتی پی کار دیگه رفتم سریعا از شرکت جدید که قبلا با دوستم کار میکرد با من تماس گرفت و ازم خواست بیام کار کنم متوجه شدم که نه اینکه جای من بد شده بلکه با ساعت کمتر دارم پول بیشتری در میارم .پس همیشه اوضاع بهتر میشه
7.یک فن دیگه که از استاد یاد گرفتم ایه ان مع العسر یسرا .همانا با هر مشکلی اسانی هست .یا جواب در دل مساله هست .
و متوجه شدم وقتی ما ناراحت و عصبی میشیمبه ما داره کمک میشه تا یک مساله مهم را حل کنیم تا در این موضوع حل کننده بشیم و اگر ان را حل کنیم زندگی اسان تر میشه و مفور به زندگیم جاری میشه.پس این مساله امده من را بسازه و همیشه این حرف تو ذهنم هست هرآنچه مرا نکشد قوی تر میکند
و همچنین اگر چیزی داره من عصبی و ناراحت میکنه الان موقع اموزش هست وداره به من میگه امید این حرف یا این عمل را نداری که انقدر ناراحتت کرده و نمونه مثالی که میشه زد .
?زمانی که مدرسه بودیم و معلم دانش اموزان را به دلیل تکلیف انجام ندادن توبیخ میکرد چه کسانی ناراحت میشدن؟کسانی که انجام نداده بودن ولی کسانی که انجام داده بودن اصلا ناراحت نمیشدن .?
پس اینم یک فن دیگه برای اینکه از ناراحتی و نگرانی و عصبانیت درس یاد بگیرم و سریعا به خودم رجوع کنم و میگم ندارمش و برم کسب کنم .
?نتیجه گیری کلی
دوستان عزیز در کل تمام این حرف های که زدم و کلی متن شد و امیدوارم که این متن و یکی از اتفاقات من اول به خودم تلنگری بزنه و اینکه به دوستان کمک کنه .در کل تمام این متن ها کمتر از 5 دقیقه و حتی شاید کمتر در ذهنم رد و بدل میشد .ودلیل ان هم این هست که بارها و بارها عمل کردم و تکرار کردم و از فایل های و ورودی های خوبی که هر روز گوش میکردم و از استاد عزیز که با مثال های ساده و قابل فهم باعث شدن من ان ها را درک کنم و در چنین اتفاقاتی مثل گلبول های سفید عمل کنن که سریعا به دنبال ترمیم باشن .و سریعا احساس خوب داشته باشم تا اتفاقات خوب برای من رقم بیافته.
???نکته مهم برای دوستان
در خیلی از سوالات دوستان در سمینارها و از خودم میشه .اینه که میگن چه چیزی را مطالعه و گوش کنیم ؟من میگم نیاز نیست هزاران کتاب و هزاران دقیقه فایل و مطلب گوش کنید و بخوانید .اول به قول استاد عمل کنیم و مانند وحی بدانیم حتی ساده ترین کار ها و مسخره ترین کارها را انجام بدیم و در جای شنیدم که استاد گفت اگر هزاران کتاب بخونید ولی تو دل ترس نری چیزی یاد نگرفتی .و به قول بروسلی که میگه من از کسی که هزار فن بلده نمیترسم من از کسی میترسم که یک فن را هزار بار انجام داده .و من نیز یک فایل یا یک کتاب را چندین و چند بار میخونم و هر بار میخونم یک چیز جدید یاد میگیرم و میگم این حرف را چرا قبلا ندیدم .پس دنبال اطلاعات جدید و خاص نباشیم همون اطلاعات را فقط عمل کنیم .
??پیشنهاد خوب
امروز فایل تصویری فقط روی خدا حساب باز کنید را یکی از دوستان برام فرستاد و زیرش نوشته بود شرک چیست ؟وقتی دیدم و چون فایل های استاد را زیاد گوش دادم متوجه شدم استاد چه چیزی را میخواد بیان کنه ولی باز دانلود کردم و دیدم و متوجه شدم در این فایل هر انچه میخواهید هست از عزت نفس و پول و رابطه و هر چی بخواید درون این فایل هست و اگر صدبار هم گوش کنم و عمل کنم باز هم بار صد و یکمین بار یک چیز جدید یاد میگیرم و میدونم پیشرفت میکنم .
هر انچه از خدا بخواید سریعا در زندگی شما خلق شود .ممنون از دوستان
سلام به استاد بی نظیر و همه همراهان
کارهایی که من انجام می دهم :
– سپاس گزارش اول صبح و آخر شب که داشته هایم را به یادم می آورد در هر لحظه
– حذف تلویزیون و ماهواره حتی برنامه هایی که دوست داشتم که بازهم گاهی باورهای منفی در آن بود
– حذف کانال های منفی و سیاسی از تلگرام و اینستاگرام
– قطع رابطه با دوستانی که منفی گرا هستند
-غلبه بر ترس هایم و این که خدایی دارم که همیشه همراه من است ، همیشه با من است ، همیشه پشتیبان من است و عاشق من است و من را به راه درست هدایت می کند . این مدیریت ترس هایم آرامش دورنی و اعتماد به نفس فوق العاده ی به من داده است چون می دانم که با افکار درست و تمرکز بر خواسته هایم لذت و شادی بی نظیری را حس می کنم .
– وقتی حس بدی پیدا می کنم یا ناخواسته ای برایم اتفاق می افتد تمرکز می کنم ببینم چگونه باید به این موضوع توجه کنم که حس بهتری در من ایجاد کند ، به نکاتی می رسم در مورد آن موضوع که حس عالی را تجربه می کنم و این که چه باور غلطی دارم که این ناخواسته را دریافت کردم و آنقدر به آن فکر می کنم که می فهمم که باور غلطم چیست و در تغییر آن تلاش می کنم . همه این ها بسته به اندازه مشکل از چند دقیقه تا نهایت دو سه ساعت برایم اتفاق می افتد و با یافتن باور غلطم آنقدر خوش حال می شوم که سپاس گزاری می کنم از خدایی که جهان مادی را با این قوانین آفریده و سپاس گزاری می کنم از استادی که این قوانین را روشن و واضح به من شناسانده
– مرتب هم عبارات تأکیدی و فایل های استاد را گوش می دهم با mp3 در مسیر کارم و در خانه موقع انجام هر کاری ، مرتب به فایل ها گوش می دهم و این باعث لذت فراوانی برای من است و هم از افکار منفی دور می شوم و هم انرژی فوق العاده به من می دهد وکارهایم با سرعت بیشتری انجام می شود
ممنون از فایل های عالی و آگاهی هایی که می دهید استاد خوبم به خواسته هایی رسیده ام که تا دو سال پیش برایم یک رویا بیشتر نبود
سربلند و پیروز و موفق باشید
سلام به همه دوستای هم مدار یا نزدیک به مداره همدیگه خدایا شکرت ک منو هدایت کردی با شنیدن صدای دوستم یک سال پیش پشت خط تلفن ک خیلی آهسته گفت عباس منش حتی یادم نیست موضوع صحبتمون چی بود یهو این کلمه عباس منش توی ذهن من بولد شد تکرار شد با خودم گفتم وا بسم الله این کیه تو ذهن من نمیزاره حواسمو جمع کنم هی تکراره کلمه عباس منش خلاصه نتونستم مقاومت کنم گوشیمو برداشتم و توی سرچ گول زدم عباس منش و ادامه دادم اون من نبودم یه چیزی درون من منو میبرد فایل های رایگان هدف گذاری اون چند دقیقه حتی صدای اطرافم را نمیشنیدم من ایمان دارم از طرف کائنات و خدای بلند مرتبه هدایت شده بودم روی کاغذ تعهده سه ماهه را نوشتم درآمدم از ماهی پنج میلیون به هشت میلیون و بعد به ١5میلیون و هم اکنون به سی میلیون و بزودی به ماهی شصت میلیون تومان در ماه میرسد سلام دوستان من رها هستم ٣5ساله بدون هیچ تحصیلات خاص و تخصص خاصی اما ثروت و پول مانند باران به زندگی من وارد میشه خودمو شبیه یه آهن ربا میبینم ک حتی در حال قدم زدن تو خیابون پول ها شادی ها خبرهای خوب آدمهای خوب اتفاقهای خوب با کشش زیادی به سمت من جذب میشن حالا بهتون میگم چطوری اینطوری شد؟؟فایل ثروت رو با هزار زحمت خریدم هر روز از ذوقم روزی سه بار گوش میدادم سریال ها و تلویزیون و اخبارو تعطیل کردم دوستای منفی رو کلا تعطیل کردم البته خدا بصورت معجزه آسا یه عده رو از کنارم دور کرد افراد نزدیک خانوادم مثل مادرم تا شروع میکردن به این حرفها ک اجاره خونرو صاحبخونه برد بالا چقدر گرونیه من ناخودآگاه درونم میگفت بهم رها اینها هیچ کدوم واقعیت نداره چون تو الان تو پاسداران توی خونه ١6٠متری با ماشین شاسی بلند کپچرت هستی خونه خوابیدی و مسافرت میری و ماهی سی میلیون تومن با بهترین بیزنس با بهترین آدمها با بهترین درآمد داری پس همه چه عالیه دوستان یسری آدم ناخواسته حرفهای منفی میزنن اگه خودتو باورتو ایمانتو. بسازی نه تنها تاثیری روا نمیزارن بلکه بلافاصله روحت و ذهنت ک با هم همگام شدن جواب طرف رو میدن البته این جواب رو فقط خودت میشنوی ک نخیرم اصلا هم اینطوری نیست همه چی عالیه همه بمن میگن تو شانس آوردی یهو اما شانس کدومه چطور تا پارسال شانسی نبود چطور بعده شنیدن فایلها و تمرکز روی زیباییها ودوری از منفی ها همه اینها سمت من اومدن پس شانس رو خودم ساختم با باورهام با ایمانم و نگران هیچی نیستم چون دنیا صاحب داره ک با هوش برتر و قدرت مطلق شگفت انگیز همه چیو به بهترین وجه اداره میکنه دوستان یه سایت کلاهبرداری اومده بود ک محصولات استادو میفروخت من اولش ذوق زده شدم همه محصولاتی ک نداشتم و تیک زدم ک بخرم بعد یه حسی درونم باهام حرف میزد زنگ زدم به دفتره استاد و پرسیدم و جواب دادن ک کلاه برداریه وسوسه انگیز بود اما خدای درونم بهم گفت رها دری از رفاه آسایش پول و عشق به سمتت باز کرده خدا اونم از راههای درست پس وقتی نتیجه گرفتی یعنی راهت درست بوده پس فایلهایی ک استاد زحمت کشیده الهام بهش شده و خدایی ک تو رو هدایت کرده به اون الهام میکنه تا فایلها رو ضبط کنه پس این فایل ها رو یا نمیخرم یا فقط از سایت استاد میخرم و به خودم میبالم ک آموزه های استاد عباس منش از من چه زن محکم چه زن موفق و چه عزت نفس و اعتماد به نفسی به یاری خداوند از من ساخته همتون موفق میشین ایمان دارم چون من یه انسان معمولی بودم ک الان توسط تحقق خواسته هام احاطه شدم و شتاب رسیدن به خواسته هام بسیار زیاد شده هر چی رو میبینم با آرامش میگم رها دوسش دازی تو هم به دست میاری کافیه بخوای و یه نیرویی درونم میگه معلومه ک بدست میاری مگه قبلیارو بدست نیاوردی هر چی ک بخوای صاحب دنیا برات توی ظرفت میریزه فقط اندازه و حجم ظرفتو زیاد کن با شکرگزاری صبح ها و شب ها خدایا سپاسگزارم ک در بالاترین و بهترین سطح ارتعاشی سلامتی ثروت و عشق قرار دارم
ُلام ددوستان وعزیزان
چقدر لذت بردم ازاین همه همکاری شما دوستان و اعضا محترم برای به اشتراک گذاشتن نظرات و تجربیاتون برای کنترل افکار و رسیدن به آرزوهایتون . آین نوشته ها به سان گنجیینه باارزشی در این سایت جاودانه شده و چراغ هدایتی با ایده های فروان برای همه اعضا و عزیزانی که در آینده به جمع ما می پیوندند.
عزیزان من مدت زیاذی نیست که با این سایت و استاد عباس منش که به شکل معجزه اسایی در یکی از سخت ترین مراحل زندگی ام منجی من شد نمیگذرد. فقط لطف الهی به شکلی باور نکردنی شامل حال من شد و مرا با این مسیر اآشنا کرد که هر لحظه خدا را سپاس میگویم که آرامشی باور نکردنی به من عطا نمود. فقط خدا میداند که در فاصله سه تا شش ماه پس از آشنایی با این سایت من از قعر نا امیدی و احساس شکست به کجا و به چه آرامشی رسیده ام. از خداوند متعال که منو به سوی این بنده عزیزش( استاد عباس منش) هدایت نمود که به واسطه او مرا هدایت و راهنمایی کند سپاسگزارم .
دوستان عزیز تجربه من برای هر چه سریعتر رسیدن به آرزوها یکی شدن و هم فاز شدن با هستی و تمامی کاینات هست. تمام هستی در هر لحظه در حال تسبیح و ستایش خداوند هستند . زمانی که تو هم همسو و همراه بقیه کایینات لب به شکر گزای و ستایش خالقت باز نمودی و هر لحظه با او زندگی کردی می نشینی روی قایقی دراقیانوس زندگی ات که رب جلیل اونو به ساحل آرزوهات هدایت میکنه به آرامشی میرسی که فقط تو لذت می بری از مسیر و مناظر. در دل طوفانها نگرانی و ترس به دلت راه نمیدی چون او سکان دار کشتی زندگی ات هست مطمین باش که ساحل آرزوها ت در یک قدمی توست. در این مسیر دیگر عجله ای برای رسیدن به ساحل نداری چون با سکاندار کشتی زندگی ات در حال عشق و عاشقی هستی. تو این مسیره که هرذره که میبینی آینه خالق هستیه و خدا را تو وجود هر مخلوقی میبینی و با تمام ذرات هستی یکی میشی و هم آواز با آنها تسبیح خالق را میگویی. چه زیباست هم صدا و همراه شدن با بقیه هستی و چه با شکوه هست لحظه رسیدن قطره به دریا. عزیزان تلاشتان در راه یکی شدن وپیوستن به دریای هستی مبارکتان باشد. یاران و دوستان عزیز با قدم برداشتن و نوشتن تجریباتتون و تلاشتون برای زلال شدن و پیوستن به این اقیانوس الهی به سان هموار کردن و پر نور کردن جاده آرزوها برای دیگر عزیزانی هست که تازه قدم در این راه گذاشته اند. هر کدام از شما دوستان با نوشتن تلاشتون برای کنترل افکارتون و زلال کردن وجودتون این مسیر آرزوها را گل آرایی میکنید و این جاده را لذت بخش ترمیکنید. هر نظر و تجربه ای بسان شاخه گلی این مسیر را زیبا نموده و همه دوستان با خواندن انها از عطر این گلها سر مست شده و مستانه مسیررسیدن به آرزوها که انتهای همه اون آرزوها که رسیدن به اصل خویش و خدای خود هست را طی می کنند. استاد گرامی خداوند شما را باغبان این گلهایی که دوستان در این گلستان رسیدن به ارزوها کاشته اند برگذیده. باشد که شما هرس این گلستان را به عهده گرفته و زیباترین گلها را از بین نوشته های عزیزا نمان برای گلستان آرزوها انتخاب نمایید که هر عزیزی قدم در این گلستان گذاشت لذت ببرد و از عطر گلهایش سر مست شود.
بار الها تو آرزوی همه آرزوهای ماهستی مارا در رسیدن به این آرزو هدایت کن.
ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زو من کس نمیدانم جز او مستان سلامت میکنند
ای ابر خوش باران بیا وی مستی یاران بیا وی شاه طراران بیا مستان سلامت میکن
حیران کن و بی رنج کن ویران کن و پر گنج کن نقد ابد را سنج کن مستان سلامت میکنند
در پناه حق سلامت و ثروتمند باشید
دورود فراوان خدمت استاد مهربونم و هم فرکانسى هاى عزیز خیلى دوست داشتم به عنوان عضو صمیمى خانواده عباسمنش نظر و تجربیاتم رو به اشتراک بزارم با تشویق خواهر مهربونم تصمیم گرفتم اینکارو انجام بدم.
هشت ماه از شناخت خودم و آشنایى با دنیاى شگفت انگیز و قدرتمند الهى میگذره،توو این مدت همیشه پروردگارم مراقبم بوده و هوامو داشته …
عاشقانه این مسیر و مدارو ادامه میدم به طورى که هیچ نیرویى وجود نخاهد داشت که منو از این مسیر دور کنه…
زیباترین و شیرین ترین تجربه ام بر میگرده به اتفاقى که دوشب گذشته برایم پیش اومد.
وقتى خودمو توو این رویداد دیدم ، بعد از کمى ناراحتى و عصبانیت ، به خودم اومدم و به خاطر اوردم حتما حکمتى در آن است چون زمانى که توو این مدار هستم هیچ اتفاقى برایم نمى افتد و تواانایى این رو دارم که با کنترل اعصاب و شرایط این مشکل را حل کنم ، پس شروع کردم به سپاسگزارى و درخواست معجزه از پروردگارم و این باور رو تا صبح ادامه دادم که پروردگارم این اتفاق رو به طور معجزه آسایى حل میکنه و صبح دقیقا همان شد که من میخواستم …
با وجود اینکه همه اطرافیانم خارج از مدار و فرکانس من هستند من خودم رو خوشبخت ترین آدم این شهر میدونم
وقتى همه چیو فققققط از پروردگارمون با تموووووم وجووود درخوااااست کنیم معجزه رخ میده …
از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که اینقدر روشن و عاششششقونه این عشق (خدا) رو در وجودم شعله ور کردید.
درود بشما سمیه جان، این خیلی عالیه که عاشق خدا هستی و با خالق هستی همیشه حالت خوبه و معجزاتش رو باور کردی مطمئنم اونم به اعتماد شما پاسخ داده و این نشونه ی زیبا رو که گفتی واست فرستاده، شاد و ثروتمند و تندرست باشی در آغوش خدا ?