اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدای دانا و توانا ی هدایتگرم به سمت خواسته هام
موضوع: معرفی تمرین ستاره قطبی
همانطور که در گذشته مردم وقتی در بیابان یا دریا گم میشدن، از طریق ستاره قطبی راهشونو پیدا میکردن، ما هم با استفاده از تمرین ستاره قطبی میتونیم مسیر زندگی دلخواهمون رو با این تمرین مشخص کنیم و خلقش کنیم
این تمرین دو بخش صبحگاهی و شبگاهی داره
من هنوز دوره دوازده قدم رو تهیه نکردم ولی برداشت و شیوه ی اجرای خودمو اینجا مینویسم برای دوستان برای روشنتر شدن موضوع
هر صبح، به محض اینکه چشماتون رو باز کردین، قبل از برخواستن از جای گرم و نرم، از خودم میپرسم دوست دارم امروز، چه اتفاقات خوبی رو تجربه کنم، توی ذهنم مرورشون میکنم
مثلا میگم خدایا کمکم کن امروز نونوایی خلوت باشه تا راحت و اسون نون تازه بگیرم
یا خدایا کمکم کن تا امروز غذای خوشمزه و عالی مثلا پیتزا درست کنم
یا شب بریم یه جای سرسبز و به همممون خوش بگذره
اینا رو همش در ذهنم مرور میکنم،
یا حتی میتونم، اتفاقات خوب دیروز، که دیروز برام رخ داد، مجدد یاداوریشون کنم و توی ذهنم از خداوند تشکر کنم
مثلا خدایا شکرت که دیروز خیلی راحت و اسون رانندگی کردم و رفتم جایی که میخواستم برم
یا خدایا شکرت که دیروز سیبهای خوشمزه رو روزی مون دادی از طریق همسرم مثلا
بعد پا میشم از جام و سر رومو میشورم و در اولین فرصت اینا رو مکتوب میکنم، کم و زیادش خیلی مهم نیست، مهم احساس خوبیه که از نوشتن بهتون دست میده و در طول روز هم میتونم به لیست به درخواستهام و سپاسگزاریهام اضافه کنم
شب هم تیک باید بزنیم اونایی رو که خلق کردیم در طول روز (من بیشتر اوقات تیک زدن یادم میره، میمونه برای روز بعدش یا کلا این قسمت بیخیال میشم) و قبل خواب مرور اتفاقات خوبی و خواسته هایی که خلقشون کردیم و برامون رخ داده ( این قسمتشو انجام میدم خوب،)که بارها شده در حین انجام دادن و مرور کردن اتفاقات خوب اون روزم خوابم ببره و خوابهای خوبی هم دیدم
پس کلا اینجوریه که صبح با تمرکز روی خواسته هامون شروع کنیم روزمون رو و شب با سپاسگزاری از خلق اگاهانه خواسته هامون، پایان میبریم روزمون رو
خدایا شکرت که کمکم کردی بخونم و یاد بگیرم
خدایا شکرت که کمکم کردی بنویسم آگاهی های دریافتی مو
من چند روز پیش این فایل رو هدایتی دیدم از فایل قسمت 5 معرفی بخش چگونه فکر خدا را بخوانیم و دانلود کردم که با گوش دادن بهش گفتم ببین طیبه
تو با نوشتن هر روز تو سایت که متعهد شدی تا هر درکی که داشتی در طول روز بیای و تو روز شمار تحول زندگی من بنویسی تا برات رد پا بمونه و خودت هم بخونی هرچند وقت یک بار
داشتی تمرین ستاره قطبی رو انجام میدادی
من الان تو فصل چهارم از روز شمار تحول زندگیم هستم و هر روز سعی میکنم هر درکی داشتم و هر چیزی رو یاد گرفتم اینجا بنویسم
و توجهم به نکات مثبت باشه و سپاسگزار تر باشم و کنترل کنم ورودی های ذهنم رو
همیشه برام سوال بود ستاره قطبی چیه که دوستان درموردش مینویسن و دوست داشتم منم تمرینش رو بدونم ولی با دیدن این فایل فهمیدم که منم داشتم دقیقا این تمرین رو هر روز انجام میدادم
خوشحالم از اینکه هر روز دارم پیشرفت میکنم
قبل از اینکه من قرم بردارم برای آگاه شدنم و قبل از سال 1401 که آگاهی خاصی نداشتم ولی میشستم اتفاقاتی که برام میفتاد رو تحلیل میکردم و ربطشون میدادم به زندگی و سعی میکردم که درس یاد بگیرم
ولی اصلا بهشون عمل نمیکردم فقط مینوشتمشوم
و بعد میرفتم
اما الان خوشحالم از اینکه هم مینویسم و هم هر درکی یا هر درسی میگیرم سعی میکنم تا جایی که بتونم بهش عمل کنم
یه وقتایی بود که ذهنم بارها میخواست مانع بشه از اینکه من نیام و اینجا ننویسم
ولی یه اراده بزرگتری منو به اینجا هدایت میکنه
حتی بارها شده مقاومت کردم تا تو سایت نیام و ننویسم ولی به یک ساعت نکشیده دیدم من دارم مینویسم در مورد اتفاقات روزم و درک هایی که داشتم
خوشحالم و بی نهایت سپاسگزار ربّ باحالم هستم
امروز یاد حرف استاد هم افتادم که تو فایل شهود و الهام الهی میگفتن
قوم یهود گفتن فلان چیزو میخوایم و خدا گفت برید فلان شهر اونجا هست و اونا نرفتن گفتن پادشاهان قدرتمندی دارن نمیتونیم بریم
دقیق خود جمله استاد یادم نیست
بفد گفتن که خب خدا نمیاد که چیزی که تو میخوای بهت بده
خدا الهام میکنه هدایت میکنه این تویی که گوش بدی و بری سراغش یا نه
اگر انجام بدی قدم برداری قدم بعدی بهت گفته میشه
اینا رو من قشنگ داشتم این چند وقت یاد میگرفتم مینوشتم
کمک میخواستم از خدا
راه نشونم میداد
ولی الان که دارم مینویسم یادم اومد که به یه سری چیزا که ایده داده شده قدمی برنداشتم و باید قدم بردارم برای فروش تابلو های بزرگم
یادمه داداشم هفته پیش بود فکر کنم گفت طیبه تابلوهاتو گذاشتی اتاق کی میبینه ؟؟؟
هیچ کس
خدا بهت کمک کرده کشیدی خب الان باید قدم بعدی رو برداری که ببری تو گالریا نشون بدی بگی بذارن برای فروش یا نه
یا قدم دیگه ای برداری
همینجوری بشینی که نمیشه خدا مشتریو بفرسته دم خونه ات
پس حرکت کن
الان یهویی یادآوری شد بهم که این نشونه هست برام که زودتر قدم بعدیمو بردارم تا خدا قدم نهایی شو برام برداره
که هر مسئله ای رو داخلش بزاری خروجی خوبی بده و جوابی بده که با خواسته من و بقیه مساوی باشه،
تا اینکه دیروز تو سایت داشتم میگشتم،این ویدیو رو دیدم گوش کردم مطالب ی کنشون میدادید رو هم خوندم ولی چیزی نفهمیدم ،به دوستم زنگ زدم اون خیلی از ویدیو ها و دورهای استاد رو شرکت کرده ازش درباره این ستاره قطبی پرسیدم گفت زیاد راجبش نمیدونم،و…..
دیشب ذهنم درگیر بود که چرا اینجوریه شرایط من کاش ی فرمولی کدراهکار یا بهتر بگم ی برنامه مشخصی باشه که انجام بدم از این حالت بیام بیرون و……
وقتی داشتم نگاه میکردم و گوش میکردم دیدم همون چیزی که من میخوام رفتم کامنت بچه ها رو خوندم دیدم اینا هم دارین همینو میگن،
واقعا دوستت دارم استاد ♥️♥️ و البته شما خانم شایسته عزیز ،
رفیق های گلم این تمرین عالییییه،تازه میخوام شروع کنمش،و نتایجی ک بدست آومد رو میام مینویسم،(البته دست و پا شکسته) انجام داده بودم قبل ولی همیشه برام سوال بود چرا ی بار میشه ی بار نمیشه،تا ک جوابش رو استاد داد
من دوره دوازده قدم رو ندارم اما انقدر دوست داشتم در مورد تمرین ستاره قطبی بدونم که حد نداشت. تو عقل کل سرچ میکردم معرفی های 12 قدم رو میخوندم تا دستم بیاد روشش چطوریه و خودم انجامش بدم. چند وقت پیش به خودم گفتم بیا تا اونجایی که درک کردی و حدس میزنی عمل کن. تا ببینیم چی پیش میاد
شب ها تسبیح دستم میگرفتم و تا حداقل 100 تا از اتفاقای خوب اون روز و روزهای قبل رو با باورهای مثبت نمیگفتم نمیخوابیدم. بعضی وقتام تسبیح در دست خوابم میبرد و صبح از زیرم پیداش میکردم :)))))))))))))))
صبح ها هم یا سپاسگزاری میکردم یا سناریو مینوشتم
وقتی این فایل شروع شد و خانم شایسته گفتن در مورد ستاره قطبیه خیلییییییییییییییی ذوق کردم. سه بار پشت سرهم پلی کردمش و کلی منتظر کامنت اگاهی بخش بچه هام تا بخونم و بیشتر یاد بگیرم.
سلام خدمت استاد دوست داشتنی ام عباس منش و خانم شایسته گرامی
خلی ممنون و سپاسگذارم که استاد بابت این فایل بسیار پرکاربرد و پر از دست آورد را که در اختیار ما قرار داده آید
وقتی نتایج دوستان که این تمرین را جدی گرفته و باور کرده که اگر درست این تمرین را انجام دهم و آن حس و احساس را هم داشته باشم بدون شک جواب می دهد و واقعا جواب های بسیار خوب و عالی را گرفته است
وقتی می بینم که افراد در بخش های متعدد این تمرین را انجام داده و انجام می دهد و نتایج های بسیار عالی هم کسب کرده است
حالا در بخش مالی افراد نتایج های خوبی کسب کرده
در بخش روابط افراد نتایج های خلی خوبی بدست آورد و امروز زندگی های شرین و لذت بخش را دارد تجربه می کند
در بخش سلامتی افراد نتایج های عالی کسب کرده و امروز در صحت و سلامتی زندگی کرده و آن دوران پر از درد و ناراحتی را فراموش کرده و برای بعضی ها مانند این است که در خواب می بیند این شرایط را حالا دارد تجربه می کند
در بخش معنویت افراد چنان نتایج خوبی کسب کرده و امروز احساس خوبی دارد از اینکه خدای وهاب و رزاق را شناخته و خداوند را از رگ گردن نزدیک تر به خودش احساس می کنید و دارد از زندگی اش لذت می برد
وقتی نتیجه این تمرین را نگاه می کنیم فقط می توانیم بی گویم بسیار ازت سپاسگذارم خدای خوبم بابت این قانون بسیار ساده که ما می توانیم با توخدای خوب مان ارتباط قلبی برقرار ساخته و از نعمت ها و فراوانی های که در دنیایی ما قرار داده ای استفاده ها نمایم
واقعا این تمرین ستاره قطبی پرثمر و لذت بخش است البته اگر درست درک کرده و باور کنیم نتایج بسیار شیرین و لذت بخش را می توانیم بدست اوریم
آفرین برای کسانیکه از این تمرین آگاهی دارد و این تمرین را جدی گرفته باور کرده و امروز نتایج خوبی را کسب می کند
و من خودم در زمان های که دوره دوازده قدم را بصورت غیر قانونی استفاده می کردم این تمرین را انجام می دادم و برایم نتایج آنچنانی هم نداشت و اما حالا که در دوازده قدم هستم این تمرین را هم انجام می دهم ولی به آن قسمی که دوستان از نتایجش صحبت می کند دست آورد ندارم
البته بعضی موقع ها آن چیزی های را که صبح نوشتم و تجسمش کردم و در ایام روز هم احساس بهتری داشتم شب دیدم که اکثر آن موارد های که صبح نوشته بودم اتفاق افتاده و خوشحال می شوم ولی بعضی موقع شب نگاه می کنم که نکته های صبح نوشته بودم تمامش تیک نخورده و یکنوع حسی ناجالب بهم دست می دهد و کمی هم نسبت به این قانون بی باور می شوم
و این را هم می دانم که من باید قانون تکامل را رعایت کنم و ادامه دهم. و از چیز های کوچک که برایم خلق می شود یا من خلق می کنم خوشحال شوم تا به چیز های بزرگ برسم
ولی در کل تمرین بسیار خوب و عالی و پر ثمر است حالا که برای من نتایج آنچنانی نداده این است که من توقع بزرگ دارم و می خواهم که یک شبه به همه چیز برسم که این دیدگاه من غیر ممکن. و نا مناسب است باید قدم به قدم جلو بروم و برایم باور پذیر شود تا به آن مرحله برسم که به لطف خداوند خلی از دوستان رسیده است
و توضیحات بسیار مفید و جامع را خانم شایسته در فایل بیان کرد و خلی برایم پر معنی و لذت بخش بود فقط کافی است که عجول نباشیم و و از زندگی های مان لذت ببریم و بگذاریم خداوند خودش همه چیز را در زمان مناسبش درست می کند
و یکی از دلایل که من نتیجه بهتری نمی گیرم این است که عجله می کنم و من دوست دارم زود و سریع به فلان جاها برسم که این را خودم هم می دانم چسپبدن است و باید رهایش کنم و از زندگیم لذت ببرم تا خداوند خودش همه چیز را رقم زند
این نکته ها را بیان کردم تا اینکه راست و یک رنگ باشم و خودم را پشت نقاب پنهان نکنم و دروغ نگویم
بلکه اگر می خواهم نتیجه بیگرم این که باید راست بگویم تا ایراد کارم گرفته شود و از دیگران هم بیاموزم چون حالا ما اینجا هستیم که چیزی بیاموزیم و نه اینکه باز خود را در پشت نقاب ها پنهان کنیم
بلکه آن چی هستیم آن را بیان کنیم و این حقیقت را مطرح کردن باعث می شود که خلی از راحل ها گفته شده و ما درک کنیم وقتی دنبال پنهان کاری هستیم جهان هم راههای پنهان کاری بهتری را برای ما نشان می دهد
استاد عزیزم از شما و خانم شایسته خلی سپاسگذارم که با این فایل ها باعث می شوید که ما حد اقل آن چه در ذهن داریم بیان کنیم و بعد اینکه خلی از موارد های را که درست نمی دانیم و نمی فهمیم و بازهم در این نفهمیدن پافشاری را مطرح کنیم که بتوانیم راحل ها را پیدا کنیم
توانایی کنترل ذهن که مهمترین مهارتی است که باید در تمام عمر خود بر روی آن کار کنیم،
تمرین ستاره ی قطبی که صبح به محض بیدار شدن و شب قبل از خوابیدن آن را انجام می دهیم، باعث رخ دادن اتفاقات عالی در زندگی ما خواهد شد. اگر بتوانیم انجام این تمرین را به صورت عادت برای خود دربیاوریم، اتفاقات خوب هر روز بیشتر و بیشتر شده و توانایی کنترل ذهن ما بهتر خواهد شد. ورودی های ذهنی ما بسیار اهمیت داشته و زمانی که با انجام این تمرین تمرکز خود را بر زیبایی ها و نکات مثبت و سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت ها ی بیشمارش بگذاریم به تدریج قادر خواهیم بود تمام اتفاقات زندگی خود را خلق کنیم.
با انجام تمرین ستاره قطبی و فانوس دریایی تمام فعالیت های ما در طول روز هدفمند شده و کارهای بسیار زیادی را انجام می دهیم. اتفاقات مثبت و بسیار خوبی برای ما رخ داده و به بسیاری از اتفاقات کوچکی که دوست داریم برایمان رخ دهد دست میابیم، البته رخ دادن این اتفاقات نیز طی فرآیندی تکاملی و به تدریج صورت گرفته است و دفعات اول اینگونه نبوده و به میزانی که باورهای ما بزرگتر می شود و خودمان را خالق شرایط خود می دانیم اتفاقات مورد دلخواه ما بیشتر رخ خواهد داد
دیشب موقع خوابیدن ، با حس سپاسگذاری و خوبی خوابیدم ، در عالم خواب دیدم بصورت زنده با استاد عباسمنش صحبت می کنم و بچه های سایت دارن می شنون و از نتایج خودم صحبت می کنم ، استاد هم با اشتیاق کامل داره گوش میده، اینقدر خوشحال بودم که پایان صحبتهام چشمهام پر اشک شوق بود ، واقعا رویای خوبی بود ،
آلان فکر می کنم این رویا و خواب را من خلق کردم چون قبلش احساس خوب داشتم و کلی سپاسگذاری کردم.
در طول زندگی هم به آسانی می تونیم خلق کنیم ، از چیزهایی کوچک وابتدای و کم کم ایمان و انگیزه ما بالا میره، و بعد متوجه میشیم کل قاعده جهان همینه، داشتن احساس خوب، و خلق اتفاقات خوب،
قبل از انجام کار می تونیم، از اصل انتظارات مثبت استفاده کنیم ، هنوز کار شروع نکردیم، در ذهنمان بسازیم که داره کارمان به بهترین شکل انجام میشه و چقدر خوش می گذره ، و خودمان را در نقطه پایانی احساس کنیم، که موفق شدیم،
این کار هم یکی از تمرین های کشف قوانین زندگی هست و خیلی تاثیر گذار.
یک شنبه های خاص و دوست داشتنی که خدا بهم هدیه داده و من برای پیشرفتم در نقاشی با عشق این روز رو میرم تا تجریش که یاد بگیرم
و مهارت کسب کنم
وقتی صبح بیدار شدم و تمرین ستاره قطبیم رو نوشتم
نوشته بودم که یه هدیه بزرگ میخوام
یه بوم بزرگ هم میخوام
میخوام به داداشم بوم رو بدم
چون داداشم گفته بود اگر یه هفته بوم دادن ، بوم بزرگ بردار بیار من روش خطاطی کنم
صبح وقتی رفتم کلاس وقتی خط عوض میکردم به سمت تجریش، قطار وایساده بود و هی آدما با پاشون نگه میداشتن که سوار بشن، در قطار باز بود خواستم سوار بشم
هی گفتم تو هم بدو سوار شو
اما یاد اون روزی افتادم که به یک باره راننده مترو به یکی از مسافرا گفت ،که خانم وقت بقیه رو نگیر با گرفتن پات جلوی در کارت درست نیست
طبق درکی که اونروز داشتم و فهمیدم که وقتی در مدار سوار شدن به قطار باشم ، وقتی من میام ،همون لحظه قطار میاد و من در لحظه سوار میشم
و یاد تک تک رورایی که اینجوری میشد میفتادم تا میرسیدم و وایمیستادم قطار یا بی آر تی و یت اتوبوس میومد
حتی چند نفر مسافرم میگفتن تا تو اومدی ،اتوبوس اومد یا بی آر تی و …
اینارو به یادم آوردم و گفتم
نه اینکه بخوام عجله ای سوار بشم و یا بدوام که مثلا سریع تر برسم به تجریش
مثل این میمونه که برای طی کردن مدار های بالاتر عجله کنم و به نتیجه نرسم
درسته که این مثال شاید مثالی نباشه که با مدار بخوام مقایسه اش کنم
اما من یاد گرفتم
چند تا چیز رو
1 اینکه عجله نکنم
این موضوع صبر رو بهم یاد داد که نخوام با عجله به جایی که درمدارش نیستم برسم
چون یاد گرفتم که همه چی آسون بدست میاد و همه چی خود به خود و راحت رخ میده
نه اینکه بدویی و خودتو به قطاری برسونی که هی درش باز و بسته میشه و به خودت ارزش قائل نشی و این فرکانس رو ارسال کنی که بله طیبه
به جهان هستی ارسال میکنی که من بی ارزشم
وقتی ارزشی برای خودم و دیگران قائل نیستم نباید انتظار اینو داشته باشم که برای من ارزش بدن
اینا همه برای من درس داشت
من کل روز سعی میکنم حتی به ریز ترین چیزها هم توجه کنم
از وقتی توجه کردم بیشتر خدا بهم درساشو یاد میده و سعی میکنم عمل کنم
2 اینکه من وقتی در مدار دریافت باشم
مثل همیشه بیشتر وقتا که میرم یهویی اتوبوس و بی آرتی و قطار مترو ،همین که من میرسم ایستگاه میرسن و من سوار میشم و میرم
به همین راحتی .
پس وقتی میبینم رسیدم و اتوبوس رفت
تقلا نکنم
چون درمدار اون لحظه نبودم و باید درمدارش باشم
و باید آرامشمو حفظ کنم و از مسیرم لذت ببرم تا قطار یا اتوبوس بعدی برسه
حتی شده یه بی آرتی اومده اما جمعیت زیاد داشته ،من سوار نشدم یه وقتایی کفتم بعدی حتما خالی میاد
واییادم و یکی دو دقیقه دیگه یه اتوبوس اومده خالی بوده و من راحت سوار اتوبوس شدم
خیلی حس خوبیه وقتی خدا اینجوری درسارو یادم میده
بعد من سوار نشدم ، هم برای خودم ارزش قائل شدم
هم برای تمام انسان هایی که به مقصدی قصد حرکت داشتن
به جلسه دو عزت نفس گوش میدادم
بعد که قطار اومد داشتم فکر میکردم و دستمم پر بود و میخواستم بشینم رو صندلی
اما وقتی در باز شد مثل همیشه واینستادم که آدما پیاده بشن و بعد من سوار بشم
چون چشمم افتاد به یه جای خالی صندلی سریع رفتم داخل
نباید این کارو میکردم ،اما به اشتباهم پی بردم و گفتم اشکالی نداره این بار شد اما سعی کن سری بعد درست عمل کنی
حتی اگر ایستادی ،اینجوری سوار نشو
درست عمل کن
و سعی کردم خودمو همونجور که هستم دوست داشته باشم و میدونستم با این کار به خودم ظلم کردم ،اما از خدا خواستم کمکم کنه که راه درست رو انتخاب کنم
وقتی رسیدم تجریش و رفتم سر ورکشاپ
دیدم چند تا سماور بزرگ گذاشتن و چشمم افتاد به میز
وای من از ذوق داشتم فقط میگفتم خدایا شکرت
من اینو تو تمرین ستاره قطبیم نوشتم
من نوشتم که بوم بزرگ میخوام
وقتی که رفتم سه پایه بردارم چون دیروز استادم گفته بود رنگ روغن کار کنم
وسایلامو با خودم برده بودم
درسته سنگین میشد اما لذت بخشه یادگیری و پیشرفت
برای دوستم و خودم جا گرفتم و با هم شروع کردیم ، یهویی دیدم یکی از استادا اومد گفت سه پایه منو برداشتین ؟؟
و من گفتم از استادم گرفتم که گفت اسم من روش هست و برای من هست و هنرجو دارم اگه میشه برگردونین
منم بردم برگردونم دیدم کسی نداشت ،یه استاد بود کنارم کار میکرد بهم گفت یه سه پایه دارم
باهم رفتیم و از گالریش برداریم دیدم سه پایه دکوریشو که یه تابلو بزرگ بود برداشت و گفت ببر
خیلی حس خوبی داشتم خدا همه جوره هوامو داشت
وقتی رفتم بوم بزرگمو خواستم بردارم تا به استادم بدم نگه داره وقتی برگشتم باخودم ببرم خونه
اما نگهبان سالن نذاشت گفت نمیتونین با خودتون ببرین بیرون
وقتی برگشتم سالن یه حس گناهی داشتم میگفتم این کارات یعنی چی طیبه و حس دزدی کردن اومد سراغم
بارها گفتم نه من دزد نیستم
بعدشم اینجا یه استاد هست که ،دو هفته پیش گفت میتونی ببری بومت رو
و من بردم
پس هیچ گناهی نداره
بعد هی می گفتم من حس میکنم انگار دزدی کردم باید از صاحب اصلیش اجازه بگیرم
به خدا گفتم خودت کمکم کن من برم مدیریت پاساژ و بگم که من دو بار بوم برداشتم و الانم میخواستم بردارم نگهبان گفت برندار
تو دلم تا غروب این افکار رو داشتم
و گفتم نه من بعد ورکشاپ میرم به مدیریت پاساژ میگم که من بوم برداشتم که کارم درست باشه
وای یعنی انقدر خدا دقیق میچینه؟؟؟؟؟؟
من که اینو گفتم یکم بعدش یه آقایی اومد و همه بهش سلام میدادن و بلند میشدن ،وقتی به کار من رسید و سلام دادم و رفتن
از استادی پرسیدم که ایشون کی بودن
که گفت صاحب پاساژ هستن
اونموقع یه جرقه اومد به ذهنم
سریع حرفم یادم اومد
گفتم وای خدای من ،چند دقیقه پیش گفتم برم مدیریت پاساژ
مدیریت که هیچی
خدا صاحب پاساژ رو آورد اینجا تا من به خود صاحب اصلیش بگم که هزینه این بوما رو میده
که در اصل خود خدا صاحب همه ایناست وگرنه همه اینا هیچ کاره ان
خدا بخواد بچینه چقدر با شکوه میچینه
از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم
در عجب بودم
چون هیچ وقت ندیده بودم صاحب پاساژ بیاد ورکشاپ
انقدر خوشحال بودم
یه حسی بهم میگفت که آره الان وقتشه
الان برو بهش بگو
دیدم تنها وایساده رفتم بهش گفتم میتونم چند دقیقه وقتتونو بگیرم
اولش که گفتم من میتونم بوم بردارم ،من هنرجوام و دارم یاد میگیرم ،قلبم تند تند زد و باز حس دزدی کردنه اومد سراغم و ترسیدم وقتی داشتم صحبت میکردم
بعد قشنگ گوش داد به حرفم و گفت بریم کارتو ببینیم ، من یه قوری و لیوان کشیده بودم
گفت که کار هفته پیشت رو ببینم و کارمو که نشون دادم یه گلدون گل بود
همین که دید گفت من میسپرم به بچه ها که شما بوم رو برداری و ببری
وقتی رفت انقدر خوشحال بودم و میگفتم ببین خدا چیکار کرد
به هموار ترین شکل حتی من نرفتم مدیریت
صاحب اصلیشو آورد اینجا
که در اصل صاحب اصلی خودشه که به شکل های مختلف به من عطا میکنه فراوانیش رو
وقتی داشتم کار میکردم روی قوری یه عکس شاه بود شاه نمیدونم کدوم زمان بود
من چون نمیدیدم از دور یه عکس کشیدم و چشم و ابرو شبیه بچه ها کشیدم انقدر خندیدم
به دوستم نشون دادم اونم خندید و چند تا استاد هم خندیدن
خیلی حس خوبی داشتم بایه طرح کوچیک همه مون داشتیم میخندیدیم و به قدری دلم شاد بود که حس خوبی داشتم
وقتی ورکشاپ تموم شد و برگشتم کارمو به استادم نشون دادم استاد رنگ روغن و طراحی هم برای اون یه تیکه که کار کردم و برای خنده نگهش داشتم خندیدن
اما در کل طراحی کارم رو درست انجام داده بودم
خیلی حس خوبی داشتم بوم رو برداشتم و تو راه گفتم هدیه میدم به داداشم
چون داداشم گفته بود یه بار بوم برای من بگیر
وقتی رسیدم مترو
18:7
میرفتم پایین مترو گفتم خدایا نشونه بده که قلبمو آروم کنی و دلم آروم بشه
درسته که حالم خوبه
اما دلم میخواد حالمو بهتر تر کنی
نمیدونم چی ؟
خودت بگو
یهویی دیدم پایین دیوارای کنار پله ها نوشته
حس خوبی که میماند
وقتی پایین اومدم نوشته بود گیفت ،هدیه
گرفتم منظورش چیه از هدیه
اما یه حسی بهم میگفت باید از چیزایی که هنوز نتونستی بگذری رها بشی طیبه
اما خودمو به اون راه زدم ،میدونستم دارم مقاومت میکنم و ترس داشتم از برداشتن اون قدم
و توجه نکردم و رد شدم
انقدر حس خوبی داشتم تو مترو
خدایا شکرت
بعد توجه کردم وگفتم نشونه
بعد که رسیدم سمت نماز خونه مترو تجریش رفتم نمازمو بخونم گفتم خدا من وضو ندارم به جاش تیمم میکنم اشکالی که نداره
میخوام باهات صحبت کنم
سعی کردم با توجه نمازمو بخونم و بعد که اومدم خیلی حالم عالی بود و به فایل جلسه 3 دوره عشق و مودت گوش میدادم
از پله برقی سمت جلو قطار رفتم که سوار قطار به سمت کهریزک بشم
پله برقی میومد پایین سرمو بالا بردم و عمیقا خندیدم
و به خدا فکر میکردم که از بین شبکه هاش دیدم روی سقف دیوار داخل شبکه ها نوشته
فقط خدا
وای خیلی خوب بود
این همه میومدم مترو تو این سال ها اصلا نگاه نکرده بودم به داخل اون شبکه ها نگاه کنم
جاهای دیگه تو متروهای دیگه نگاه میکردما اما اینجا رو نگاه نکرده بودم
چه نشونه قشنگی بود
خیلی ذوق کردم مثل دیوونه ها داشتم میخندی
فقط خدا
این نشونه ای هم بود که مربوط میشد به همون تبلیغ مترو که گیفت نوشته بود
که حس کردم خدا بهم گفت فقط خدا و بس
باید بگذری از اون چیزی که بهت فهموندم
19:23 بود رسیدم ایستگاه بی آر تی
تو بی آر تی بودم انقدر خوشحال بودم به خاطر بوم بزرگی که خدا بهم هدیه داده
هی میگفتم شکرت
چشمامو بستم و گفتم تو هیچی نیستیا طیبه
این یادت باشه که ضعیف و ناتوانی و خداست که همه هست
و قدرت مند ترین ربّ
یهویی این بیت به زبونم جاری شد
همه هست آرزویم که تو باشی همه ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
خیلی خوشحال بودم به خدا گفتم کمکم کن
شب یه پیامی از دوستان برای من اومد که تاکید بود بر اینکه طیبه رو باورات کار کن
دیگه کم کاری نکن
به سرعت پیش برو
همه چی باوره
من وقتی پیام رو دریافت کردم رفتم سایت و گفتم خدا واقعا هیچی نمیدونم تو به من یاد بده
که عمل کنم
همین که نشونه ام اومد قانون آفرینش بخش 6 تقسیم کار با خداوند بود
وقتی اینو دیدم به وضوح خدا داشت میگفت که طیبه مگه من بهت نگفتم روی باورات تمرکزی کار کن چرا به فکر خواسته هات هستی دوباره
یا اینکه میخوای یه چیز جدید بدونی
همه چی باوره
همه چی باوره
تا باوراتو قوی نکنی در همه جنبه ها
من نمیتونم کار خاصی برات انجام بدم
مگه بهت وعده ندادم و نگفتم باورات قوی بشه رخ میده
پس سرعت بده به تمرکزت
چرا بازم داری دور خودت میچرخی
تو باید رها بشی و بشینی تمرکزی روی باورا و روی کارای خودت برای پیشرفت خودت توجه کنی
این همه بهت گفتم چرا نمیگیری
میدونم دارم میبینم تلاشت رو داری با حال خوب ادامه میدی اما این کافی نیست تو باید تمرکز 100 در 100 گذاشتن روی موضوعی که داری در لحظه انجامش میدی رو یاد بگیری
تمرین کن
امید داشته باش
من کمکت میکنم مثل همیشه
وقتی رسیدم خونه با خنده بوم رو به داداشم دادم
گفتم این بوم رو برای تو گرفتم
خیلی خوشحال بودم
همیشه وقتی میخواستم یه چیزی رو ببخشم میگفتم خودم استفاده اش کنم
که این بار حس فوق العاده ای داشتم و با عشق بوم رو به داداشم دادم
امروز خیلی خیلی روز خاص و خوبی بود و من بی نهایت لذت بردم از مهربونیا و توجه های خدا
خدای من سپاسگزارم
و برای تک تکتون و استاد عباس منش عزیز و مریم جان و همکارانتون بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت از خدا میخوام
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
فایل نشانه من ازطرف الله مهربان
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
تمرین ستاره قطبی جهت دهی اگاهانه به کانون توجه هست وباعث میشه که بیشتربه خواسته هامون برسیم وتوجه کنیم واحساسمون روخوب نگه داریم
همین صبح دیروزچندموردازمواردی که نوشتم تیک خوردوانجام شدومن خداروشکرکردم که خالق زندگی خودم هستم
خیلی هابیماری های ناعلاج داشتندوباانجام این تمرین خوب شدند
این تمرین معجزه میکنه چون خداونداسمان هاوزمین رومسخرماکرده وقدرت روبه دست ماداده که هرجوربخوایم بتونیم زندگی کنیم
وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ
ـــــــــــــــ
«مسخّر نمودن ماه و خورشید»
و برای شما خورشید و ماه را که در حرکتند، مسخّر کرد و برای شما شب و روز را مسخّر فرمود.
(سوره ابراهیم، آیه 33)
شادوموفق باشید
به نام خدای دانا و توانا ی هدایتگرم به سمت خواسته هام
موضوع: معرفی تمرین ستاره قطبی
همانطور که در گذشته مردم وقتی در بیابان یا دریا گم میشدن، از طریق ستاره قطبی راهشونو پیدا میکردن، ما هم با استفاده از تمرین ستاره قطبی میتونیم مسیر زندگی دلخواهمون رو با این تمرین مشخص کنیم و خلقش کنیم
این تمرین دو بخش صبحگاهی و شبگاهی داره
من هنوز دوره دوازده قدم رو تهیه نکردم ولی برداشت و شیوه ی اجرای خودمو اینجا مینویسم برای دوستان برای روشنتر شدن موضوع
هر صبح، به محض اینکه چشماتون رو باز کردین، قبل از برخواستن از جای گرم و نرم، از خودم میپرسم دوست دارم امروز، چه اتفاقات خوبی رو تجربه کنم، توی ذهنم مرورشون میکنم
مثلا میگم خدایا کمکم کن امروز نونوایی خلوت باشه تا راحت و اسون نون تازه بگیرم
یا خدایا کمکم کن تا امروز غذای خوشمزه و عالی مثلا پیتزا درست کنم
یا شب بریم یه جای سرسبز و به همممون خوش بگذره
اینا رو همش در ذهنم مرور میکنم،
یا حتی میتونم، اتفاقات خوب دیروز، که دیروز برام رخ داد، مجدد یاداوریشون کنم و توی ذهنم از خداوند تشکر کنم
مثلا خدایا شکرت که دیروز خیلی راحت و اسون رانندگی کردم و رفتم جایی که میخواستم برم
یا خدایا شکرت که دیروز سیبهای خوشمزه رو روزی مون دادی از طریق همسرم مثلا
بعد پا میشم از جام و سر رومو میشورم و در اولین فرصت اینا رو مکتوب میکنم، کم و زیادش خیلی مهم نیست، مهم احساس خوبیه که از نوشتن بهتون دست میده و در طول روز هم میتونم به لیست به درخواستهام و سپاسگزاریهام اضافه کنم
شب هم تیک باید بزنیم اونایی رو که خلق کردیم در طول روز (من بیشتر اوقات تیک زدن یادم میره، میمونه برای روز بعدش یا کلا این قسمت بیخیال میشم) و قبل خواب مرور اتفاقات خوبی و خواسته هایی که خلقشون کردیم و برامون رخ داده ( این قسمتشو انجام میدم خوب،)که بارها شده در حین انجام دادن و مرور کردن اتفاقات خوب اون روزم خوابم ببره و خوابهای خوبی هم دیدم
پس کلا اینجوریه که صبح با تمرکز روی خواسته هامون شروع کنیم روزمون رو و شب با سپاسگزاری از خلق اگاهانه خواسته هامون، پایان میبریم روزمون رو
خدایا شکرت که کمکم کردی بخونم و یاد بگیرم
خدایا شکرت که کمکم کردی بنویسم آگاهی های دریافتی مو
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
من چند روز پیش این فایل رو هدایتی دیدم از فایل قسمت 5 معرفی بخش چگونه فکر خدا را بخوانیم و دانلود کردم که با گوش دادن بهش گفتم ببین طیبه
تو با نوشتن هر روز تو سایت که متعهد شدی تا هر درکی که داشتی در طول روز بیای و تو روز شمار تحول زندگی من بنویسی تا برات رد پا بمونه و خودت هم بخونی هرچند وقت یک بار
داشتی تمرین ستاره قطبی رو انجام میدادی
من الان تو فصل چهارم از روز شمار تحول زندگیم هستم و هر روز سعی میکنم هر درکی داشتم و هر چیزی رو یاد گرفتم اینجا بنویسم
و توجهم به نکات مثبت باشه و سپاسگزار تر باشم و کنترل کنم ورودی های ذهنم رو
همیشه برام سوال بود ستاره قطبی چیه که دوستان درموردش مینویسن و دوست داشتم منم تمرینش رو بدونم ولی با دیدن این فایل فهمیدم که منم داشتم دقیقا این تمرین رو هر روز انجام میدادم
خوشحالم از اینکه هر روز دارم پیشرفت میکنم
قبل از اینکه من قرم بردارم برای آگاه شدنم و قبل از سال 1401 که آگاهی خاصی نداشتم ولی میشستم اتفاقاتی که برام میفتاد رو تحلیل میکردم و ربطشون میدادم به زندگی و سعی میکردم که درس یاد بگیرم
ولی اصلا بهشون عمل نمیکردم فقط مینوشتمشوم
و بعد میرفتم
اما الان خوشحالم از اینکه هم مینویسم و هم هر درکی یا هر درسی میگیرم سعی میکنم تا جایی که بتونم بهش عمل کنم
یه وقتایی بود که ذهنم بارها میخواست مانع بشه از اینکه من نیام و اینجا ننویسم
ولی یه اراده بزرگتری منو به اینجا هدایت میکنه
حتی بارها شده مقاومت کردم تا تو سایت نیام و ننویسم ولی به یک ساعت نکشیده دیدم من دارم مینویسم در مورد اتفاقات روزم و درک هایی که داشتم
خوشحالم و بی نهایت سپاسگزار ربّ باحالم هستم
امروز یاد حرف استاد هم افتادم که تو فایل شهود و الهام الهی میگفتن
قوم یهود گفتن فلان چیزو میخوایم و خدا گفت برید فلان شهر اونجا هست و اونا نرفتن گفتن پادشاهان قدرتمندی دارن نمیتونیم بریم
دقیق خود جمله استاد یادم نیست
بفد گفتن که خب خدا نمیاد که چیزی که تو میخوای بهت بده
خدا الهام میکنه هدایت میکنه این تویی که گوش بدی و بری سراغش یا نه
اگر انجام بدی قدم برداری قدم بعدی بهت گفته میشه
اینا رو من قشنگ داشتم این چند وقت یاد میگرفتم مینوشتم
کمک میخواستم از خدا
راه نشونم میداد
ولی الان که دارم مینویسم یادم اومد که به یه سری چیزا که ایده داده شده قدمی برنداشتم و باید قدم بردارم برای فروش تابلو های بزرگم
یادمه داداشم هفته پیش بود فکر کنم گفت طیبه تابلوهاتو گذاشتی اتاق کی میبینه ؟؟؟
هیچ کس
خدا بهت کمک کرده کشیدی خب الان باید قدم بعدی رو برداری که ببری تو گالریا نشون بدی بگی بذارن برای فروش یا نه
یا قدم دیگه ای برداری
همینجوری بشینی که نمیشه خدا مشتریو بفرسته دم خونه ات
پس حرکت کن
الان یهویی یادآوری شد بهم که این نشونه هست برام که زودتر قدم بعدیمو بردارم تا خدا قدم نهایی شو برام برداره
سلام به خانواده عباس منش و خانم شایسته عزیز
من خیلی وقته دنبال ی چیزی میگردم که نمیتونم چیه،
ی راهکار ی تقلب ی فرمول ی همچین چیزی…
که هر مسئله ای رو داخلش بزاری خروجی خوبی بده و جوابی بده که با خواسته من و بقیه مساوی باشه،
تا اینکه دیروز تو سایت داشتم میگشتم،این ویدیو رو دیدم گوش کردم مطالب ی کنشون میدادید رو هم خوندم ولی چیزی نفهمیدم ،به دوستم زنگ زدم اون خیلی از ویدیو ها و دورهای استاد رو شرکت کرده ازش درباره این ستاره قطبی پرسیدم گفت زیاد راجبش نمیدونم،و…..
دیشب ذهنم درگیر بود که چرا اینجوریه شرایط من کاش ی فرمولی کدراهکار یا بهتر بگم ی برنامه مشخصی باشه که انجام بدم از این حالت بیام بیرون و……
همون ویدیوی ک دیروزهیچی ازش نفهمیدم تو نشانه امروز برام اومد😳😳😳😳
این یعنی چی 😳😳
جز هدایت خدا جز خواست قلبی خودم و خلاص شدن از شرایط بد،
👍اول نمیخواستم ببینم گفتیم این چیه ، اینو کد دیروز دیدم هیچی نفهمیدم ،
خلاصه انگار یکی از پس سرم گفت برو دوباره ببین😊
وقتی داشتم نگاه میکردم و گوش میکردم دیدم همون چیزی که من میخوام رفتم کامنت بچه ها رو خوندم دیدم اینا هم دارین همینو میگن،
واقعا دوستت دارم استاد ♥️♥️ و البته شما خانم شایسته عزیز ،
رفیق های گلم این تمرین عالییییه،تازه میخوام شروع کنمش،و نتایجی ک بدست آومد رو میام مینویسم،(البته دست و پا شکسته) انجام داده بودم قبل ولی همیشه برام سوال بود چرا ی بار میشه ی بار نمیشه،تا ک جوابش رو استاد داد
باور های ما و قانون تکامل
خدا رو شکر که هدایت گر من و همه دوستای🌹
به نام خداوندهدایتگر
سلام دوستان
امروزهم خداوندمن روبه این فایل واین کامنت های باارزشی که به اندازه صدهاکتاب اگاهی دارندهدایت شدم
که اقاتواحساس خوب داشته باش به خواسته هات نچسب من هرچی میخوای بهت میدم
وقتی احساس خوبت درطول روزماندگاره یعنی داری ذهنتوکنترل میکنی واحساس خوب =بااتفاقات عالی درزندگیت
به قول استادعزیزم =به خواسته هامون نچسبیم
خوشبختی زندگی درلحظه است وحال خوبه
وقتی توحالت خوبی یعنی خوشبختی یعنی موفقی یعتی شب راحت سرتومیزاری روبالش وسریع خوابت میبره این یعنی خوشبختی
خدایاازت ممنونم که هرلحظه بانشونه هات بامن حرف میزنی ومسیرروبرام راحت ترمیکنی
خدایامارواسان کن برای اسونی ها
خدایاکمکم کن که بتونم تمرین ستاره قطبی روبه بهترین انجام بدم وواردمدارهای بالاتربشم
الهی امین
احمدفردوسی♥️♥️
سلام خانم شایسته عزیز و استاد مهربونم
من دوره دوازده قدم رو ندارم اما انقدر دوست داشتم در مورد تمرین ستاره قطبی بدونم که حد نداشت. تو عقل کل سرچ میکردم معرفی های 12 قدم رو میخوندم تا دستم بیاد روشش چطوریه و خودم انجامش بدم. چند وقت پیش به خودم گفتم بیا تا اونجایی که درک کردی و حدس میزنی عمل کن. تا ببینیم چی پیش میاد
شب ها تسبیح دستم میگرفتم و تا حداقل 100 تا از اتفاقای خوب اون روز و روزهای قبل رو با باورهای مثبت نمیگفتم نمیخوابیدم. بعضی وقتام تسبیح در دست خوابم میبرد و صبح از زیرم پیداش میکردم :)))))))))))))))
صبح ها هم یا سپاسگزاری میکردم یا سناریو مینوشتم
وقتی این فایل شروع شد و خانم شایسته گفتن در مورد ستاره قطبیه خیلییییییییییییییی ذوق کردم. سه بار پشت سرهم پلی کردمش و کلی منتظر کامنت اگاهی بخش بچه هام تا بخونم و بیشتر یاد بگیرم.
واقعا ممنونم بابت سخاوتتون و به موقع بودنتون.
دوستتون دارم
بسیار بسیار زیاد
سلام خدمت استاد دوست داشتنی ام عباس منش و خانم شایسته گرامی
خلی ممنون و سپاسگذارم که استاد بابت این فایل بسیار پرکاربرد و پر از دست آورد را که در اختیار ما قرار داده آید
وقتی نتایج دوستان که این تمرین را جدی گرفته و باور کرده که اگر درست این تمرین را انجام دهم و آن حس و احساس را هم داشته باشم بدون شک جواب می دهد و واقعا جواب های بسیار خوب و عالی را گرفته است
وقتی می بینم که افراد در بخش های متعدد این تمرین را انجام داده و انجام می دهد و نتایج های بسیار عالی هم کسب کرده است
حالا در بخش مالی افراد نتایج های خوبی کسب کرده
در بخش روابط افراد نتایج های خلی خوبی بدست آورد و امروز زندگی های شرین و لذت بخش را دارد تجربه می کند
در بخش سلامتی افراد نتایج های عالی کسب کرده و امروز در صحت و سلامتی زندگی کرده و آن دوران پر از درد و ناراحتی را فراموش کرده و برای بعضی ها مانند این است که در خواب می بیند این شرایط را حالا دارد تجربه می کند
در بخش معنویت افراد چنان نتایج خوبی کسب کرده و امروز احساس خوبی دارد از اینکه خدای وهاب و رزاق را شناخته و خداوند را از رگ گردن نزدیک تر به خودش احساس می کنید و دارد از زندگی اش لذت می برد
وقتی نتیجه این تمرین را نگاه می کنیم فقط می توانیم بی گویم بسیار ازت سپاسگذارم خدای خوبم بابت این قانون بسیار ساده که ما می توانیم با توخدای خوب مان ارتباط قلبی برقرار ساخته و از نعمت ها و فراوانی های که در دنیایی ما قرار داده ای استفاده ها نمایم
واقعا این تمرین ستاره قطبی پرثمر و لذت بخش است البته اگر درست درک کرده و باور کنیم نتایج بسیار شیرین و لذت بخش را می توانیم بدست اوریم
آفرین برای کسانیکه از این تمرین آگاهی دارد و این تمرین را جدی گرفته باور کرده و امروز نتایج خوبی را کسب می کند
و من خودم در زمان های که دوره دوازده قدم را بصورت غیر قانونی استفاده می کردم این تمرین را انجام می دادم و برایم نتایج آنچنانی هم نداشت و اما حالا که در دوازده قدم هستم این تمرین را هم انجام می دهم ولی به آن قسمی که دوستان از نتایجش صحبت می کند دست آورد ندارم
البته بعضی موقع ها آن چیزی های را که صبح نوشتم و تجسمش کردم و در ایام روز هم احساس بهتری داشتم شب دیدم که اکثر آن موارد های که صبح نوشته بودم اتفاق افتاده و خوشحال می شوم ولی بعضی موقع شب نگاه می کنم که نکته های صبح نوشته بودم تمامش تیک نخورده و یکنوع حسی ناجالب بهم دست می دهد و کمی هم نسبت به این قانون بی باور می شوم
و این را هم می دانم که من باید قانون تکامل را رعایت کنم و ادامه دهم. و از چیز های کوچک که برایم خلق می شود یا من خلق می کنم خوشحال شوم تا به چیز های بزرگ برسم
ولی در کل تمرین بسیار خوب و عالی و پر ثمر است حالا که برای من نتایج آنچنانی نداده این است که من توقع بزرگ دارم و می خواهم که یک شبه به همه چیز برسم که این دیدگاه من غیر ممکن. و نا مناسب است باید قدم به قدم جلو بروم و برایم باور پذیر شود تا به آن مرحله برسم که به لطف خداوند خلی از دوستان رسیده است
و توضیحات بسیار مفید و جامع را خانم شایسته در فایل بیان کرد و خلی برایم پر معنی و لذت بخش بود فقط کافی است که عجول نباشیم و و از زندگی های مان لذت ببریم و بگذاریم خداوند خودش همه چیز را در زمان مناسبش درست می کند
و یکی از دلایل که من نتیجه بهتری نمی گیرم این است که عجله می کنم و من دوست دارم زود و سریع به فلان جاها برسم که این را خودم هم می دانم چسپبدن است و باید رهایش کنم و از زندگیم لذت ببرم تا خداوند خودش همه چیز را رقم زند
این نکته ها را بیان کردم تا اینکه راست و یک رنگ باشم و خودم را پشت نقاب پنهان نکنم و دروغ نگویم
بلکه اگر می خواهم نتیجه بیگرم این که باید راست بگویم تا ایراد کارم گرفته شود و از دیگران هم بیاموزم چون حالا ما اینجا هستیم که چیزی بیاموزیم و نه اینکه باز خود را در پشت نقاب ها پنهان کنیم
بلکه آن چی هستیم آن را بیان کنیم و این حقیقت را مطرح کردن باعث می شود که خلی از راحل ها گفته شده و ما درک کنیم وقتی دنبال پنهان کاری هستیم جهان هم راههای پنهان کاری بهتری را برای ما نشان می دهد
استاد عزیزم از شما و خانم شایسته خلی سپاسگذارم که با این فایل ها باعث می شوید که ما حد اقل آن چه در ذهن داریم بیان کنیم و بعد اینکه خلی از موارد های را که درست نمی دانیم و نمی فهمیم و بازهم در این نفهمیدن پافشاری را مطرح کنیم که بتوانیم راحل ها را پیدا کنیم
سپاسگذارم که دارم رو راست تر جلو می روم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
توانایی کنترل ذهن که مهمترین مهارتی است که باید در تمام عمر خود بر روی آن کار کنیم،
تمرین ستاره ی قطبی که صبح به محض بیدار شدن و شب قبل از خوابیدن آن را انجام می دهیم، باعث رخ دادن اتفاقات عالی در زندگی ما خواهد شد. اگر بتوانیم انجام این تمرین را به صورت عادت برای خود دربیاوریم، اتفاقات خوب هر روز بیشتر و بیشتر شده و توانایی کنترل ذهن ما بهتر خواهد شد. ورودی های ذهنی ما بسیار اهمیت داشته و زمانی که با انجام این تمرین تمرکز خود را بر زیبایی ها و نکات مثبت و سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت ها ی بیشمارش بگذاریم به تدریج قادر خواهیم بود تمام اتفاقات زندگی خود را خلق کنیم.
با انجام تمرین ستاره قطبی و فانوس دریایی تمام فعالیت های ما در طول روز هدفمند شده و کارهای بسیار زیادی را انجام می دهیم. اتفاقات مثبت و بسیار خوبی برای ما رخ داده و به بسیاری از اتفاقات کوچکی که دوست داریم برایمان رخ دهد دست میابیم، البته رخ دادن این اتفاقات نیز طی فرآیندی تکاملی و به تدریج صورت گرفته است و دفعات اول اینگونه نبوده و به میزانی که باورهای ما بزرگتر می شود و خودمان را خالق شرایط خود می دانیم اتفاقات مورد دلخواه ما بیشتر رخ خواهد داد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
دیشب موقع خوابیدن ، با حس سپاسگذاری و خوبی خوابیدم ، در عالم خواب دیدم بصورت زنده با استاد عباسمنش صحبت می کنم و بچه های سایت دارن می شنون و از نتایج خودم صحبت می کنم ، استاد هم با اشتیاق کامل داره گوش میده، اینقدر خوشحال بودم که پایان صحبتهام چشمهام پر اشک شوق بود ، واقعا رویای خوبی بود ،
آلان فکر می کنم این رویا و خواب را من خلق کردم چون قبلش احساس خوب داشتم و کلی سپاسگذاری کردم.
در طول زندگی هم به آسانی می تونیم خلق کنیم ، از چیزهایی کوچک وابتدای و کم کم ایمان و انگیزه ما بالا میره، و بعد متوجه میشیم کل قاعده جهان همینه، داشتن احساس خوب، و خلق اتفاقات خوب،
قبل از انجام کار می تونیم، از اصل انتظارات مثبت استفاده کنیم ، هنوز کار شروع نکردیم، در ذهنمان بسازیم که داره کارمان به بهترین شکل انجام میشه و چقدر خوش می گذره ، و خودمان را در نقطه پایانی احساس کنیم، که موفق شدیم،
این کار هم یکی از تمرین های کشف قوانین زندگی هست و خیلی تاثیر گذار.
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
سلام آقای مقدم
تبریک میگم بابت حس خوبتون
میشه از نتایجتون برام بگین خصوصا نتایج مالی که این مدت کسب کردین. واینکه اهل مشهد هستین یا مهاجرت کردین به این شهر؟
من هم تقریبا مدت عضویتم باشماس البته کمتر
ننایج خوبی داشتم ولی دوست دارم از نتایج مالی دوستان بیشتر بشنوم تا الگو باشن برام
ممنون
زری فرزانه از مشهد
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 16 دی رو با عشق مینویسم
امروز
یک شنبه های خاص و دوست داشتنی که خدا بهم هدیه داده و من برای پیشرفتم در نقاشی با عشق این روز رو میرم تا تجریش که یاد بگیرم
و مهارت کسب کنم
وقتی صبح بیدار شدم و تمرین ستاره قطبیم رو نوشتم
نوشته بودم که یه هدیه بزرگ میخوام
یه بوم بزرگ هم میخوام
میخوام به داداشم بوم رو بدم
چون داداشم گفته بود اگر یه هفته بوم دادن ، بوم بزرگ بردار بیار من روش خطاطی کنم
صبح وقتی رفتم کلاس وقتی خط عوض میکردم به سمت تجریش، قطار وایساده بود و هی آدما با پاشون نگه میداشتن که سوار بشن، در قطار باز بود خواستم سوار بشم
هی گفتم تو هم بدو سوار شو
اما یاد اون روزی افتادم که به یک باره راننده مترو به یکی از مسافرا گفت ،که خانم وقت بقیه رو نگیر با گرفتن پات جلوی در کارت درست نیست
طبق درکی که اونروز داشتم و فهمیدم که وقتی در مدار سوار شدن به قطار باشم ، وقتی من میام ،همون لحظه قطار میاد و من در لحظه سوار میشم
و یاد تک تک رورایی که اینجوری میشد میفتادم تا میرسیدم و وایمیستادم قطار یا بی آر تی و یت اتوبوس میومد
حتی چند نفر مسافرم میگفتن تا تو اومدی ،اتوبوس اومد یا بی آر تی و …
اینارو به یادم آوردم و گفتم
نه اینکه بخوام عجله ای سوار بشم و یا بدوام که مثلا سریع تر برسم به تجریش
مثل این میمونه که برای طی کردن مدار های بالاتر عجله کنم و به نتیجه نرسم
درسته که این مثال شاید مثالی نباشه که با مدار بخوام مقایسه اش کنم
اما من یاد گرفتم
چند تا چیز رو
1 اینکه عجله نکنم
این موضوع صبر رو بهم یاد داد که نخوام با عجله به جایی که درمدارش نیستم برسم
چون یاد گرفتم که همه چی آسون بدست میاد و همه چی خود به خود و راحت رخ میده
نه اینکه بدویی و خودتو به قطاری برسونی که هی درش باز و بسته میشه و به خودت ارزش قائل نشی و این فرکانس رو ارسال کنی که بله طیبه
به جهان هستی ارسال میکنی که من بی ارزشم
وقتی ارزشی برای خودم و دیگران قائل نیستم نباید انتظار اینو داشته باشم که برای من ارزش بدن
اینا همه برای من درس داشت
من کل روز سعی میکنم حتی به ریز ترین چیزها هم توجه کنم
از وقتی توجه کردم بیشتر خدا بهم درساشو یاد میده و سعی میکنم عمل کنم
2 اینکه من وقتی در مدار دریافت باشم
مثل همیشه بیشتر وقتا که میرم یهویی اتوبوس و بی آرتی و قطار مترو ،همین که من میرسم ایستگاه میرسن و من سوار میشم و میرم
به همین راحتی .
پس وقتی میبینم رسیدم و اتوبوس رفت
تقلا نکنم
چون درمدار اون لحظه نبودم و باید درمدارش باشم
و باید آرامشمو حفظ کنم و از مسیرم لذت ببرم تا قطار یا اتوبوس بعدی برسه
حتی شده یه بی آرتی اومده اما جمعیت زیاد داشته ،من سوار نشدم یه وقتایی کفتم بعدی حتما خالی میاد
واییادم و یکی دو دقیقه دیگه یه اتوبوس اومده خالی بوده و من راحت سوار اتوبوس شدم
خیلی حس خوبیه وقتی خدا اینجوری درسارو یادم میده
بعد من سوار نشدم ، هم برای خودم ارزش قائل شدم
هم برای تمام انسان هایی که به مقصدی قصد حرکت داشتن
به جلسه دو عزت نفس گوش میدادم
بعد که قطار اومد داشتم فکر میکردم و دستمم پر بود و میخواستم بشینم رو صندلی
اما وقتی در باز شد مثل همیشه واینستادم که آدما پیاده بشن و بعد من سوار بشم
چون چشمم افتاد به یه جای خالی صندلی سریع رفتم داخل
نباید این کارو میکردم ،اما به اشتباهم پی بردم و گفتم اشکالی نداره این بار شد اما سعی کن سری بعد درست عمل کنی
حتی اگر ایستادی ،اینجوری سوار نشو
درست عمل کن
و سعی کردم خودمو همونجور که هستم دوست داشته باشم و میدونستم با این کار به خودم ظلم کردم ،اما از خدا خواستم کمکم کنه که راه درست رو انتخاب کنم
وقتی رسیدم تجریش و رفتم سر ورکشاپ
دیدم چند تا سماور بزرگ گذاشتن و چشمم افتاد به میز
وای من از ذوق داشتم فقط میگفتم خدایا شکرت
من اینو تو تمرین ستاره قطبیم نوشتم
من نوشتم که بوم بزرگ میخوام
وقتی که رفتم سه پایه بردارم چون دیروز استادم گفته بود رنگ روغن کار کنم
وسایلامو با خودم برده بودم
درسته سنگین میشد اما لذت بخشه یادگیری و پیشرفت
برای دوستم و خودم جا گرفتم و با هم شروع کردیم ، یهویی دیدم یکی از استادا اومد گفت سه پایه منو برداشتین ؟؟
و من گفتم از استادم گرفتم که گفت اسم من روش هست و برای من هست و هنرجو دارم اگه میشه برگردونین
منم بردم برگردونم دیدم کسی نداشت ،یه استاد بود کنارم کار میکرد بهم گفت یه سه پایه دارم
باهم رفتیم و از گالریش برداریم دیدم سه پایه دکوریشو که یه تابلو بزرگ بود برداشت و گفت ببر
خیلی حس خوبی داشتم خدا همه جوره هوامو داشت
وقتی رفتم بوم بزرگمو خواستم بردارم تا به استادم بدم نگه داره وقتی برگشتم باخودم ببرم خونه
اما نگهبان سالن نذاشت گفت نمیتونین با خودتون ببرین بیرون
وقتی برگشتم سالن یه حس گناهی داشتم میگفتم این کارات یعنی چی طیبه و حس دزدی کردن اومد سراغم
بارها گفتم نه من دزد نیستم
بعدشم اینجا یه استاد هست که ،دو هفته پیش گفت میتونی ببری بومت رو
و من بردم
پس هیچ گناهی نداره
بعد هی می گفتم من حس میکنم انگار دزدی کردم باید از صاحب اصلیش اجازه بگیرم
به خدا گفتم خودت کمکم کن من برم مدیریت پاساژ و بگم که من دو بار بوم برداشتم و الانم میخواستم بردارم نگهبان گفت برندار
تو دلم تا غروب این افکار رو داشتم
و گفتم نه من بعد ورکشاپ میرم به مدیریت پاساژ میگم که من بوم برداشتم که کارم درست باشه
وای یعنی انقدر خدا دقیق میچینه؟؟؟؟؟؟
من که اینو گفتم یکم بعدش یه آقایی اومد و همه بهش سلام میدادن و بلند میشدن ،وقتی به کار من رسید و سلام دادم و رفتن
از استادی پرسیدم که ایشون کی بودن
که گفت صاحب پاساژ هستن
اونموقع یه جرقه اومد به ذهنم
سریع حرفم یادم اومد
گفتم وای خدای من ،چند دقیقه پیش گفتم برم مدیریت پاساژ
مدیریت که هیچی
خدا صاحب پاساژ رو آورد اینجا تا من به خود صاحب اصلیش بگم که هزینه این بوما رو میده
که در اصل خود خدا صاحب همه ایناست وگرنه همه اینا هیچ کاره ان
خدا بخواد بچینه چقدر با شکوه میچینه
از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم
در عجب بودم
چون هیچ وقت ندیده بودم صاحب پاساژ بیاد ورکشاپ
انقدر خوشحال بودم
یه حسی بهم میگفت که آره الان وقتشه
الان برو بهش بگو
دیدم تنها وایساده رفتم بهش گفتم میتونم چند دقیقه وقتتونو بگیرم
اولش که گفتم من میتونم بوم بردارم ،من هنرجوام و دارم یاد میگیرم ،قلبم تند تند زد و باز حس دزدی کردنه اومد سراغم و ترسیدم وقتی داشتم صحبت میکردم
بعد قشنگ گوش داد به حرفم و گفت بریم کارتو ببینیم ، من یه قوری و لیوان کشیده بودم
گفت که کار هفته پیشت رو ببینم و کارمو که نشون دادم یه گلدون گل بود
همین که دید گفت من میسپرم به بچه ها که شما بوم رو برداری و ببری
وقتی رفت انقدر خوشحال بودم و میگفتم ببین خدا چیکار کرد
به هموار ترین شکل حتی من نرفتم مدیریت
صاحب اصلیشو آورد اینجا
که در اصل صاحب اصلی خودشه که به شکل های مختلف به من عطا میکنه فراوانیش رو
وقتی داشتم کار میکردم روی قوری یه عکس شاه بود شاه نمیدونم کدوم زمان بود
من چون نمیدیدم از دور یه عکس کشیدم و چشم و ابرو شبیه بچه ها کشیدم انقدر خندیدم
به دوستم نشون دادم اونم خندید و چند تا استاد هم خندیدن
خیلی حس خوبی داشتم بایه طرح کوچیک همه مون داشتیم میخندیدیم و به قدری دلم شاد بود که حس خوبی داشتم
وقتی ورکشاپ تموم شد و برگشتم کارمو به استادم نشون دادم استاد رنگ روغن و طراحی هم برای اون یه تیکه که کار کردم و برای خنده نگهش داشتم خندیدن
اما در کل طراحی کارم رو درست انجام داده بودم
خیلی حس خوبی داشتم بوم رو برداشتم و تو راه گفتم هدیه میدم به داداشم
چون داداشم گفته بود یه بار بوم برای من بگیر
وقتی رسیدم مترو
18:7
میرفتم پایین مترو گفتم خدایا نشونه بده که قلبمو آروم کنی و دلم آروم بشه
درسته که حالم خوبه
اما دلم میخواد حالمو بهتر تر کنی
نمیدونم چی ؟
خودت بگو
یهویی دیدم پایین دیوارای کنار پله ها نوشته
حس خوبی که میماند
وقتی پایین اومدم نوشته بود گیفت ،هدیه
گرفتم منظورش چیه از هدیه
اما یه حسی بهم میگفت باید از چیزایی که هنوز نتونستی بگذری رها بشی طیبه
اما خودمو به اون راه زدم ،میدونستم دارم مقاومت میکنم و ترس داشتم از برداشتن اون قدم
و توجه نکردم و رد شدم
انقدر حس خوبی داشتم تو مترو
خدایا شکرت
بعد توجه کردم وگفتم نشونه
بعد که رسیدم سمت نماز خونه مترو تجریش رفتم نمازمو بخونم گفتم خدا من وضو ندارم به جاش تیمم میکنم اشکالی که نداره
میخوام باهات صحبت کنم
سعی کردم با توجه نمازمو بخونم و بعد که اومدم خیلی حالم عالی بود و به فایل جلسه 3 دوره عشق و مودت گوش میدادم
از پله برقی سمت جلو قطار رفتم که سوار قطار به سمت کهریزک بشم
پله برقی میومد پایین سرمو بالا بردم و عمیقا خندیدم
و به خدا فکر میکردم که از بین شبکه هاش دیدم روی سقف دیوار داخل شبکه ها نوشته
فقط خدا
وای خیلی خوب بود
این همه میومدم مترو تو این سال ها اصلا نگاه نکرده بودم به داخل اون شبکه ها نگاه کنم
جاهای دیگه تو متروهای دیگه نگاه میکردما اما اینجا رو نگاه نکرده بودم
چه نشونه قشنگی بود
خیلی ذوق کردم مثل دیوونه ها داشتم میخندی
فقط خدا
این نشونه ای هم بود که مربوط میشد به همون تبلیغ مترو که گیفت نوشته بود
که حس کردم خدا بهم گفت فقط خدا و بس
باید بگذری از اون چیزی که بهت فهموندم
19:23 بود رسیدم ایستگاه بی آر تی
تو بی آر تی بودم انقدر خوشحال بودم به خاطر بوم بزرگی که خدا بهم هدیه داده
هی میگفتم شکرت
چشمامو بستم و گفتم تو هیچی نیستیا طیبه
این یادت باشه که ضعیف و ناتوانی و خداست که همه هست
و قدرت مند ترین ربّ
یهویی این بیت به زبونم جاری شد
همه هست آرزویم که تو باشی همه ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
خیلی خوشحال بودم به خدا گفتم کمکم کن
شب یه پیامی از دوستان برای من اومد که تاکید بود بر اینکه طیبه رو باورات کار کن
دیگه کم کاری نکن
به سرعت پیش برو
همه چی باوره
من وقتی پیام رو دریافت کردم رفتم سایت و گفتم خدا واقعا هیچی نمیدونم تو به من یاد بده
که عمل کنم
همین که نشونه ام اومد قانون آفرینش بخش 6 تقسیم کار با خداوند بود
وقتی اینو دیدم به وضوح خدا داشت میگفت که طیبه مگه من بهت نگفتم روی باورات تمرکزی کار کن چرا به فکر خواسته هات هستی دوباره
یا اینکه میخوای یه چیز جدید بدونی
همه چی باوره
همه چی باوره
تا باوراتو قوی نکنی در همه جنبه ها
من نمیتونم کار خاصی برات انجام بدم
مگه بهت وعده ندادم و نگفتم باورات قوی بشه رخ میده
پس سرعت بده به تمرکزت
چرا بازم داری دور خودت میچرخی
تو باید رها بشی و بشینی تمرکزی روی باورا و روی کارای خودت برای پیشرفت خودت توجه کنی
این همه بهت گفتم چرا نمیگیری
میدونم دارم میبینم تلاشت رو داری با حال خوب ادامه میدی اما این کافی نیست تو باید تمرکز 100 در 100 گذاشتن روی موضوعی که داری در لحظه انجامش میدی رو یاد بگیری
تمرین کن
امید داشته باش
من کمکت میکنم مثل همیشه
وقتی رسیدم خونه با خنده بوم رو به داداشم دادم
گفتم این بوم رو برای تو گرفتم
خیلی خوشحال بودم
همیشه وقتی میخواستم یه چیزی رو ببخشم میگفتم خودم استفاده اش کنم
که این بار حس فوق العاده ای داشتم و با عشق بوم رو به داداشم دادم
امروز خیلی خیلی روز خاص و خوبی بود و من بی نهایت لذت بردم از مهربونیا و توجه های خدا
خدای من سپاسگزارم
و برای تک تکتون و استاد عباس منش عزیز و مریم جان و همکارانتون بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت از خدا میخوام
درود بر شما طیبه خانم
امیدوارم که همیشه شاد و تندرست باشید
کامنت شما تو احوال امروز من یک درس بزرگ بهم داد
یا بهتر بگم یک گوشزد جدی برای من بود که تو اینهمه فایل دنبال چی میگردی
و خداوند یک لحظه به من گوشزد کرد که چند روز پیش تو قدم اول روانشناسی ثروت ما بهت گفتیم که فقط روی باورهات کار کن
یعنی فقط متمرکز بر روی اصل باش و بدنبال موضوع جدیدی نباش
ممنونم از خداوند بابت هدایت های هر لحظه اش
ممنونم از شما بابت نوشتن این تجربه زیبا و جذاب