معرفی «تمرین ستاره قطبی | دوره 12 قدم» - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربانم

والله یرزق من یشا به غیر الحساب

صبح که بیدار شدی یادت نره که خدا رو شکر کنی چون اون یادش بوده که تو رو بیدار کنه خدایا شکرت

درود و سلام به خدای وهابم

درود و سلآم به صبح زیباییم

درود و سلام به تمام کره ی زمین

به آسمان و زمین زیبایم به خورشید درخشان به هوای پاک و تر و تمیز صبحگاهی ام به صدای آواز سنفونی چههههه چههههههه پرندگانم به هوای گرمه تابستانی آخر تیرماه از فصل تابستانم

امروز آخرین روز از اولین ماه از فصل تابستان تیره ماه نازنینم هست

خدایاااااا شکرت که این ماه از فصل تابستان هم برامون بخیریت و خوبی و خوشی گذشت

خدایاااا شکرت که تیرماه در سال 1403 و جولای 2024 میلادی رو هم دیدم و لذت بردم و شاد هستم

و برای اولین روز ماه مرداد عزیزم خدا رو شکر گذارم

خدایا شکرت که امروز هم بلطف خدای وهابم. من رو از خواب شیرین و با کیفیتم بیدارم کردی و به من قدرت و نیرو و انرژی الهی بخشیدی

خدایا شکرت یک روز جدید و شگفت انگیز دیگر و یک فرصت طلایی جدید دیگری را بمن بخشیدی تا قدم به دریافت خواسته های بهشتی ام بگذارم

خدایااا شکرت برای هدایا و عطایای الهی امروزم

خدایاآ شکرت که امروز هم بلطف خدای وهابم به من قدرت و نیرو و انرژی الهی بخشیدی تا یک روز دیگر و یک فرصت طلایی جدید دیگری داشته باشم برای دریافت هدایا و عطایای الهی امروزم

کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً

و ( هر یک از این دو گروه را به عطاى پروردگارت کمک خواهیم داد و هرگز کسى از عطاى پروردگارت محروم نخواهد بود”)

واقعا خداوند همه رو هدایت می کند چه آن کسانی که در مسیر درست و مناسب هستند و چه آن کسانی که بخواهند در مسیر نادرست حرکت کنند

دارم عادت می کنم که هر چیزی رو تحسین کنم حتی آب و هوا رو . حتی کوه دشت و بیان و گلها و درختان و سرسبزی ها رو .. حتی برای نعمت خوابیدن و بیدار شدنم و اینکه قدرت خداوند رو هر لحظه بخودم یادآوری می کنم و سپاسگذاری می کنم

اینجا چیزهایی رو که می نویسم بخاطر کنترل های ذهنی است که مدام در مسیرم با آنها روبرو میشم و احساس می کنم در این زمینه خیلی خوب روی افکارم کار کردم و هر روز و شب بیشتر و بیشتر برای کنترل این دستگاه فرستنده ی ذهنی ام تشکر و قدردانی می کنم خدایااا شکرت

بازم تاکید میکنم دوستان عزیزی که داری تمرین ستاره ی قطبی رو انجام میدی اینکه

صبح که بیدار شدی یادت نره که خدا رو شکر کنی چون اون یادش بوده که تو رو بیدار کنه خدایا شکرت

امروز می خوام یک داستان خوب و یک تجربه ی زیباییم رو اینجا برای شما دوستان محرم رازم بنویسم چون قضاوتم نمی کنید و فقط به نکات مثبتش توجه می کنید و همین دقت کردن به نکات مثبتش سبب میشه که طبق قانون آن بهترین ها رو جذب کنیم

دیروز یک مهمان عزیزی داشتم که برام خیر و برکت بهمراه داشته داشتم میرفتم که هم خرید کنم و هم کارت عابرم سوخته بود برم بانک شهر . همینکه داشتم از در میرفتم بیرون یهویی همون میهمان عزیز بهم زنگ زد که داره میاد خونه مون بهش گفتم دارم میرم خرید و گفت بمون من میام دنبالت می‌برمت یعنی اینقدر قشنگ همزمانی شده بود که همین طوری تعجب می کردم

داستان از این قرار بود

صبح توی دفتر ستاره ی قطبی ام و چه در گفتار کلامی ام همچنین توی دفتر سپاسگذاریم و همچنین توی کامنت نوشتنم از خداوند درخواست می کنم که همیشه و همیشه در زمان درست و مناسب جادویی و در مکان درست و مناسب و جادویی و در همزمانی های درست و مناسب جادویی ام هدایت شوم تا آن بهترین اتفاقات و معجزات خوب و عالی جادویی ام رو جذب کنم یعنی هر روز و شب ثانیه به ثانیه از خداوند هدایت میطلبم .. بچه ها ی عزیز بخدا وقتی از خداوند برای تمام لحظاتمون هدایت می طلبیم دیگه خیالتون راحته راحت باشه چون انگار با این درخواست. از خداوند خودش با عزت و احترام میزارتتت رو شانه هایش و تو رو می‌بره به همانجاهایی که باید ببره..

دو روز گذشته اتفاقات جالبی افتاد که همش داشتم با خودم تجزیه و تحلیل می کردم

تصمیم گرفته بودم که عصری پیاده روی کنم برم بسمت کوه تپه ی دیگری که وسایل ورزشی و تریل و مسیر مخصوص پیاده روی هست و مردم علاوه بر این امکانات کوه تپه های متصل به هم وجود دارد که خانواده ها و دوستان و پسران و دختران زیادی آن بالا میروند توی مسیر اول رفتم داروخانه یک قرص و پماد بخرم .. اون خانم وقتی رمز کارت مو زد دستگاه عرور داد که رمز اشتباه هست دوباره همون رمز رو گفتم بازم عرور داد . و خانم گفت اشتباهه . یعنی خودمم هم به شک افتادم و باورم شد که حتما اشتباه کردم پیش خودم گفتم یعنی ممکنه یک رمز دیگه ای باشه ؟؟؟؟ (استیکر تعجب) و بعدش یک رمز دیگه رو گفتم بقول استاد عزیزمون فریب ذهن رو خوردم همین که اون یکی رمز رو داد کارت عابر بانک شهرم سوخت و نتونستم خرید کنم پول نقد هم در حد پول تاکسی داشتم گفتم اگر احیانا موقع برگشتن خواستم تاکسی بشینم پول نقد داشته باشم .. خلاصه خریدمو با همون مقدار پول نقد انجام دادم و رفتم بسمت کوه تپه خدایااآاا وقتی اون بالا رسیدم و اون منظره ی بینظیر غروب خورشید رو با آن تشعشعات رنگینی که در اطرافش پخش کرده بود رو دیدم دیگه همه چی رو فراموش کردم و فقط خداوند رو تحسین کردم خدایااا شکرت

یعنی می خوام بگم با کنترل ذهنم و توجه به نکات زیبا توانستم به ناخواسته ها توجه نکنم شاید اگر قبلنا بود برای یک موضوع ناخواسته کلی فکر می کردم که عععععععع چرا کارتم سوخت حالا چیکار کنم . پول ندارم و حالا باید برم بانک و کارت مو شارژ کنم و این حرفاااااا ولی من یاد گرفتم که اگر. یک ناخواسته ای بوجود بیاد بگم الخیر و فی ما وقع بعدش بسپرم دست خداوند و بعدااا هدایت میشم به راه حل و یا اینکه حتما دلیلی داشته که این اتفاق بظاهر نامناسب پیش اومده … خلاصه فرداش رفتم بانک شهر پردیس (البته یک گیشه ای شبیه ای هست که یک متصدی اونجا هست که کارهای بانکی رو انجام میده) وقتی رفتم آن آقا گفت برقها رفته و کار شما انجام نمیشه اونجا بود که دیگه خنده ام گرفت و بجای اینکه ناراحت بشم و بگم. وووااای خدایا این همه وقت گذاشتم و اومد تا اینجا حالا هم کارم انجام نشد !!! پیش خودم گفتم این تضاد حتما درسی برام داشته پس باید منتظر هدایت های خداوند باشم . و امروز هم یک میهمان با خیر و برکت دیگری داشتم که وفور و فراوانی بیشتری وارد زندگیم شد و امروز هم نتونستم برم بانک شهر که این کارت مو شارژ کنم !!!! ویا خدایا چقدر خنده ام میگیره .. ولی به امید خدا فردا برای عیادت یک دوستم که عمل آب مروارید چشم انجام داده در نزدیکی همون بانک شهر میرم و در دفتر ستاره ی قطبی ام نوشتم خدایااا شکرت که این کار به تعویق افتاده ام رو بسادگی و براحتی و به زیبایی و عزتمندانع و از کوتاهترین مسیر انجام شده و برای این هدایت های الهی ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت

یک عمر باید بفهمیم که غصه نخوریم چون نه خوردنی بود و نه پوشیدنی

فقط دور ریختنی بود و چقدر دیر متوجه میشیم که زندگی همین لحظات و روزهایی است که منتظر گذشتش هستیم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مثال خانم شایسته ی عزیزم در قسمت ستاره قطبی اینکه گفتند

تمرین ستاره ی قطبی از ناپز ترین گوشت که ازشب قبل توی مواد مناسب میخابونیم

خیلی جالب بود برام اون نکته ای که برام بولد شد آن مواد مناسب یعنی منم باید آگاهانه مواد و ورودی های مناسب رو برای ذهنم بسازم تا بتونم ذهنمو عادت بدم به دیدن زیبایی ها تا نرم بشه چون ذهن من خیلی سرسخته و ازهر دری وارد میشم یه میانبری میزنه و اینکه از کلامم استفاده کنم و یا با خودم صحبت کنم و یا بلند بلند در پیاده روی و ‌ تنهایی ام صحبت میکنم راهکار بسیار عالی هست و هر وقت اینکارو کردم احساس عالی رو تجربه کردم

خدایااآاا شکرت که تمام کارها و برنامه ها و امورات زندگیم را سرو سامان بخشیدی قبل از اینکه نگرانش باشم و بترسم و قبل از اینکه ضرر و زیانی باشد و قبل از اینکه من برسم چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندلش کرده ای.. خدایاا شکرت که با مدیریت الهی والاترین هدایت ها در جهت دریافت خواسته هایم در زندگیم حاکم است. الهی آمین

خدای مهربانم وجودم را از آگاهی های ناب الهیت پر و لبریز کن

باید همیشه بخودمون یادآوری کنیم که ورودی های ذهن مون رو کنترل کنیم

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت

خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی

من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم

خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن

خدایااآاا کمکم کن که اون باورها و نگرش های محدود کننده ام رو شناسایی کنم و تغییرشون بدم

خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم

IN GOD WE TRUST