محصولات استاد عباس منش فقط و فقط از طریق همین سایت elmeservat.com (به املای آدرس سایت دقت شود) به فروش میرسد و هر فردی به هر طریقِ دیگری محصولات را به دست بیاورد، استاد عباس منش به هیچ عنوان رضایت ندارد و قانونا و شرعا حرام است.
نکته مهم: سالهاست که استاد عباس منش به هیچ مناسبتی تخفیفی برای محصولات خود ندارد و نخواهد داشت. بنابراین، هر فرد یا گروهی که ادعای فروش محصولات استاد عباس منش با تخفیف را دارد، جعلی و تقلبی است و وکلای ما در حال پیگیری از طریق مراجع قضایی هستند.
اگر فردی مورد سوءاستفاده از افراد کلاهبردار قرار گرفته است، می تواند از طریق تراکنشهای بانکیاش، نام صاحب حساب یا درگاهی که پول فرد را کسر کرده، پیدا کند و با مراجعه به پلیس فتا یا مراجع قضایی از این افراد شکایت کند و پول خود را پس بگیرد.
تماس با ما:
موبایل: ۰۹۱۲۹۳۱۴۷۶۳ (پشتیبانی سایت)
(از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۹ تا ۱۷ بهوقت ایران – پنجشنبه ساعت ۹ تا ۱۳ – بجز تعطیلات رسمی)
ایمیل: [email protected]
تنها کانالهای تلگرام گروه تحقیقاتی عباسمنش:
تنها صفحه اینستاگرام استاد عباسمنش:
کلابهاوس استاد عباسمنش:
طراحی و توسعه این سایت توسط گروه تحقیقاتی عباسمنش انجام گرفته است.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سید حسین عباسمنش می باشد.
سلام خانم شایسته عزیز سلام استاد عزیز
حتی تا وسط این صفحه را که خوندم چنان حس خوبی بهم دست داد
میخواستم به پدرم پیامک بزنم که شیر بخرد
قبلش گفتم خدایا کاری کن پدرم با عشق پیامم را بخواند
داشتم دنبال گوشیم میگشتم که پیامک بزنم
پدرم زنگ زد
گفت شیر میخواهی بخرم
من در حالی که سعی میکردم گریه نکنم و بغض گلویم را فشار میداد به زور جواب دادم بله ممنون
چقدر شما دو تا عزیزید که دارید خدایی به این مهربانی را بما میشناسونید
چقدر ماها خرد شدیم عزت نفسمون … شخصیتمون
حس گناه و بی لیاقتی ..القائات مردم و اطرافیان و ذهن
ازتون ممنونم بخاطر این حال خوب و این چشمان اشکبار
خدایا شکرت که منو اوردی اینجا
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم
خدای من! این فایل کجا بوده تا حالا و این “راهکارهای دوره عزت نفس برای ساختن عزت نفس” اصلا کجا بوده تا حالا!!! چقدر زیبا هدایت شدم به این آگاهی ها در این صفحه، خیل جالبه که من قبلا تمام این صفحه و توضیحاتش و اون سوال جواب کردن های توی این صفحات و این فایل تصویری رو گرفته بودم و ذخیره کرده بودم روی سیستمم، اما انگار هیچوقت ندیده بودمش و مخصوصا توضیحات متنی رو که تو یه فایل وُرد سیو کرده بودم اصلا باز نکرده بودم تا حالا و نگاش نکرده بودم، دیش نصب شب خیلی اتفاقی و نمیدونم اصلا چی شد که بهش هدایت شدم و بازش کردم و دیدم وااااای خدایاااا اینا از کجا اومده و این همه نکته محشر و زیبا مثل یه گنج باستانی خاک خورده تو سیستمم و دم دستم بوده اما بهش هدایت نشدم! نصف شب ساعت 3 به بعد پاشدم افتادم به بختش و چقدر احساسم دگرگون شد و چقدر از شیوه نگارش و توضیحات خانم شایسته فوق العاده، بسی لذت بردم و واقعا هم ایشون رو و هم سوال کننده گان رو و هم خودم رو که داشتم میخوندم این آگاهی ها رو و این کلید هارو تحسین کردم و خدارو سپاس گفتم برای این آگاهی ها و الهامات. استاد و خانم شایسته عزیزم واقعا نمیدونم چی بگم، زبونم بند اومده از اینکه این آگاهیا به سادگی و بصورت رایگان دم دست بوده و همه سوالات عالی و در هر جنبه ای بصورت یک پکِ همه جانبه اینجا جمع شده و دقیقا همون چیزی بوده که من دنبالش بودم و نیاز داشتم بهش! وقتی میخوندم مطالبش رو و هی پیش میرفتم با خودم میگفتم چقدر زیبا داره منو متوجه خیلی چیزا میکنه که باور کنید با اینهمه فایل و دوره های مختلف که دیدم و پیگیر بودم شاید به اندازه این متن فوق العاده و سوال و جوابای مختلف اینجا، منو متوجه خیلی چیزا نکرده بود و یا تو فرکانسش لابد نبودم و باید به اینجا هدایت میشدم و این فایل متنیم رو که از مطالب این صفحه ذخیره کرده بودم و این فایل تصویری رو میدیدم و به دنبال جوابایی که بودم میرسیدم. خدایا شکرت.
واقعا خیلی وقت بود حس میکردم به همچین چیزی نیاز دارم! که بصورت همه جانبه این ذهن چموش و نجواگر رو ساکتش کنم با این سوال جوابای عالی که خانم شایسته نازنین زحمت کشیدن و با عشق برامون تهیه کردند واقعا با هیچ چیز نمیشه قدردان اینهمه عشق و تلاش و ایثار بود در کلام نمیگنجه واقعا! به خودم میگفتم اینهمه فایلای مختلف و توضیحات و دوره دیدی ولی خودتو پیدا نکردی انگار درست هنوز و نمیدونی اصلا باید چیکار کنی، این سردرگمی و این تقلا کردنای بی نتیجه رو مثل یه واقعیت پذیرفتی! و خسته و درمونده از همه جا و اینهمه حتی آگاهیه ناب کیهانی شدم استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین، و واقعا میتونم بگم وقتی هدایت شدم به این فایل متنی که ذخیره کرده بودم از این آگاهی ها و این فایل تصویری و همینطور کلا به مطالبی از دوره عزت نفس، پی بردم که چقدر حس خوبی دارم و اینهمه مدت پس من کجا بودم، این آگاهیا کجا بوده و من چرا متوجه نشده بودم و به پستش نخورده بودم، چون به احساس میکنم به طرز شگفت انگیزی از همه طرف حمله میکنه توضیحات و آگاهی های این صفحه و این مطالب به ذهن نجواگر و ساکتش میکنه میگتش خفه خون بگیر و فقط گوش کن و دیگه دلیل بهونه نتراش! استاد من اون نجواگر درونم که حتی خیلی وقتا به شکل و قیافه هم تو ذهنم ترسیمش کردم و خیلی جالبه این موضوع که دوست داشتم اتفاقا گاهی هم راجع بهش صحبت کنم، که بر اساس فکر میکنم هر موضوعی هر قوه تخیلی و هر چیزی که بیشتر تو زندگیمون شاید بهش توجه کردیم یا تمرکز روش داشتیم به هر موضوعی و یا تو خیال خودمون احتمالا بیشتر توجه بهش کردیم، خودشو نشون میده، یعنی مثلا من خیلی خیلی عاشق تصاویر گرافیکی و انیمیشن و بازی مخصوصا از بچگی بودم و یا فیلم و سریال زیاد دیدم و حتی موزیک هایی که گوش کردم همیشه، یه تصویر خیالی دیو مانند مثل یه شیطان یا نیروی اهریمنی مثلا شبیه به غول های توی بازیهای کامپیوتری و یا فیلم و انیمیشن ها بیشتر تو ذهنم تداعی میشه وقتی اون شیطان درون اون ذهن نجواگر میاد حرافی میکنه تو ذهنم و میخواد تمرکزمو بهم بزنه و اعصابمو خرد کنه، خودشو به این شکل در میاره و انگار من مثل مثلا شوالیه تاریکی، مثل قهرمانای نیروی روشنایی و بهشتی مثلا دارم با شمشیر و مجهز به سلاح الله و اکبر به قول شما، باهاش مقابله میکنم و میزنم سرشو میپرونم یا گردنشو میزنم یا شمشیرمو میکنم تو دهنش یا قلبش که تا فیها خالِدونش میره و نابودش میکنه و محو میشه یا مثلا عصبانی میشه خیلی جالبه که خیلی وقتا که با فکت به قول شما یا با توجه کردن به نکات مثبت یا در دهنشو بستن تو ذهنم دارم باهاش گفتگو میکنم، عصبانی میشه و خفه خون میگیره یا محو میشه! استاد میدونم که شما خوب درک میکنی و میفهمی حرفمو دارم از چی حرف میزنم و واقعا هر کسی به طریقی و به شکلی با این نجواگر درونیش مقابله میکنه و در ارتباطه و سعی در شکستش داره و برای من الان که دارم اینارو میگم شبیه به یک داستان به یک سناریو و فیلمنامه میمونه : )
خیلی جالبه برام که وقتی خیلی نیاز داشتم و واقعا از خدا هدایت خواستم و آروم و با صبر و ایمان اجازه دادم هدایت بشم و منتظر نشانه و چیزی بودم درونم یا بیرونم، معمولا نصف شبا مخصوصا ساعات 3 به بعد و نزدیکای صبح بهم این نشانه هارو یه جوری رسونده و کمکم کرده این نیروی هدایت گر، مثلا بدخواب شدم یا حتی بد خوابم نه، مثلا یه چیزی شده خوابم درست نبرده یا چیزی ذهنمو مشغول کرده یا گشنم شده مثلا یا هزار دلیل دیگه، و پا شدم و حتی حساس و میشه گفت هشیار هم شدم نسبت به این موضوع که وقتی اینجوری میشم و خوابم نمیبره یا از خواب نصف شب بیدار شدم به خودم و خدا گفتم، آهااا باز میدونم یه خبرایی هست و واسم یه چیزی داری ; ) : ))
و بعد هدایت شدم به یه فایلی یا متنی یا موضوعی و نکته ای..
راستی، احساس میکنم این اتفاق و این نشانه و این هدایت هم ربط داره به “احساس لیاقت” و دوره بینظیری که استاد عزیز تازه تدارک دیدند و متمرکز و زوم بودم روش از وقتی رو سایت قرار گرفته و خیلی خوشحالم که این دوره رو به محض قرار گرفتن روی سایت تونستم بخرم برعکس دوره های دیگه که کمی با تاخیر یا گاهی زیاد طول میکشید تا بتونم تهیه اش کنم.
باز هم سپاسگزارم هم از الله مهربانم هم از شما استاد عزیزم و هم شما خانم شایسته عزیز دل برای این زحمتی که کشیدین و این آگاهی های جامع و عالی که بصورت پکیج اینجا جمع شده.
از همه شما دوستای عزیزم که این کامنتو میخونین و با من همراه بودین هم سپاسگزارم از تک تکتون.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته ی نازنین ودوستان گلم انگار امروز تازه متولد شدم..احساس خییلی خوبی دارم بخدا نمیدونم چطور از خداوند تشکر کنم که لحظه به لحظه داره هدایتم میکنه به مسیرهای زیبا من 4ساله با اموزه های استاد اشنا شدم وخب این مدت تغییرات بسیار زیادی توی زندگیم ایجاد شده..خیلی زیاد وعالی..خلاصه اش اینکه کسب وکار خودم رو دارم حدود 6ماهه..وتو 14 روز عید 6میلیون درامد داشتم منی که یک زن خانه دار بودم وتا به حال هیچ بیزنسی نداشتم ولی الان صاحب کسب وکار خودم هستم وپول میسازم..مثال مالی زدم چون برای همه ملموس تره، در جهات دیگه مثل عزت نفس ،روابط،رابطه ام با پروردگار پیشرفت هام خیلی چشمگیر تر هستن..الان داشتم فایل 7از قدم اول رو نوش جان میکردم که استاد در مورد این بخش صحبت کردند..گفتم بیام ونتیجه ای که دیشب از این قسمت گرفتم رو بنویسم..چند وقتی بود که ذهنم مشوش بود..با اینکه کلی نتیجه گرفتم اما انتظارم بیشتر از اینها بود والبته که نجواهای شیطان تمام اتفاقات زیبای زندگی رو برات کاملا طبیعی میکنه ویادت میره کی بودی والان کی هستی…به هر حال چون میدونم که هنوز تو زمینه ی عزت نفس خییلی ضعف دارم اومدم راهکارهای عزت نفس رو بخونم..قبلا بارها اینکار رو انجام داده بودم یا وسطش نیمه رها میکردم یا اینکه فقط میخوندم وانگار چیزی درک نمیکردم..تصمیم گرفتم بخونم وصدام رو ضبط کنم جواب سوال اول ودوم رو خوندم وضبط کردم وشگفت زده شدم از این همه اگاهی..جواب سوال سوم رو داشتم ضبط میکردم که وسطاش استوپ کردم..اصلا دیگه نمیتونستم بخونم..هنگ کرده بودم…اشک ریختم که چرا تا به حال موضوع به این مهمی رو نفهمیده بودم..این دقیقا پاشنه اشیل منه…احساس دلسوزی برای اطرافیان وخودم رو به تکاپو زدن برای حل مشکل اونها..ولی نه برای اینکه زندگی اونها برام مهمه..برای اینکه اینجوری احساس مفید بودن میکنم..چون فکر میکنم اگر اینکار رو انجام ندم چیزی ندارم که دوست داشتنی باشه..با اینکه زنی هستم بسیار شجاع وعاشق حل مسئله..وکسب وکارم رو در شرایطی شروع کردم که همه میگفتن الان شرایط جامعه نابسامانه..صبر کن این بالا وپایین شدن دلار به یک ثباتی برسه بعد شروع کن..ولی من انجامش دادم..خدا میدونه چه معجزه هایی ودست هایی از طرف خدا اومد که کمکم کرد ..ولی مهم نیست که من اینها رو در مورد خودم میدونم..مهم اینه که چقدر باورشون دارم…خدا رو شکر درامدم خوب بوده تو این مدت ..اما راضی کننده نبود برای من..چون من دارم روی باورهام کار میکنم واتنظار بیشتری داشتم..دیشب که این قسمت رو خوندم شوکه شدم که اخه با این عدم لیاقتی که توی وجودت هست وتو بهش مینازیدی که چقدر ادمی هستی که با قدرت برای رفع مشکل بقیه داری تلاش میکنی..وفکر میکردی این رفتار چقدر پسندیده بوده…چطور انتظار داشتی که درهای جدیدی از نعمت های بیشمار خداوند به روت باز باشه…وجالب اینجاست در تماااام مواردی که من از خودم گذشتم برای دیگران..نه در نهایت دیده شد ونه ثمری به حال اونها داشت..فقط یه مسکن مقطعی وموقتی…از دیشب دارم فقط خداوند رو شکر میکنم به خاطر اگاهی جدیدی که گرفتم…وسپاسگزار خداوندم به خاطر وجود نازنین مریم جان شایسته واستاد نازنینم..خدایا شکرت
سلام نجمه جان میشه ایده های دیگه ای که بکارگرفتی رو بگی..ممنون
سلام ب دوست عزیز و استاد گرامی دوست داشتنی دقیقا یکی از ترمز های مخفی ذهن ک عدم احساس لیاقت میرسونه چ از جنبه مالی چ از جنبه روابط من هم این ترمز خداشکر پیدا کردم نمیدونی خدا چ لطفی بهم داشت خداشکر خداشکر بابت وجود استاد دوست داشتنی
ممنون و سپاسگزارم دوست عزیز بابت این کامنت زیبا شما
امیدوارم هر جا ک هستی در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند در دنیا و آخرت باشی
سلام و درود واقعا که عزت نفس در نتایج خیییییییلی تاثیر داره واقعا من دارم نتیجشو توی زندگیم میبینم هرچی بیشتر روی عزت نفسم کار میکنم نتایجم بیشتر و بزرگتر میشه اصلا باورم نمیشه من انقدر تغییر کردم اصلا خیلی با وحید سابق فرق دارم خداروصد هزار مرتبه شکر واقعا الان عاشق خودمم دیوانه وار خودمو دوس دارم و الان عشق و علاقه ی بقیه هم به من خیلی بیشتر شده خدایا شکرت قشنگیش اینه که از اینم بیشتر میشه و این تکامل تا آخر عمر ادامه داره خیلی خوش حالم خدایا شکرت استاد جونم ممنون و دوست دارم
به نام خدای عشق و فراوانی
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
خداروشکر میکنم که امروز هدایت شدم به این فایل ارزشمند.من بارها و بارها دوره عزت نفس رو گوش کردم و خیلی زیاد تغییر در من ایجاد شده . ولی با گوش دادن این فایل و صحبت های استاد عباسمنش باز متوجه شدم که بقول استاد میلیاردها سال نوری با شخصیتی که میتونم به اون تبدیل بشم فاصله دارم
و هرچقدر که توی زندگیم جلو میرم و با تضاد های مختلف روبرو میشم متوجه میشم که پاشنه آشیل زندگی من همین عزت نفس هستش و اگر یک راهکار وجود داشته باشه تا با اون بتونم از مدار ناخواسته ها خارج بشم و وارد مدار خواسته ها بشم ، اجرای بی چون و چرا ی آگاهی های همین دوره اونم به تعداد بی نهایت بار هستش
نکته ی قابل توجه این فایل توضیحات کامل و فوق العاده ی خانم شایسته بود که کاملا مختصر و مفید دوره ی عزت نفس رو معرفی کردند
این توضیحات حتی برای من که بارها این دوره رو گوش کردم بسیار مفید بود و باعث شد انگیزه بگیرم و مجدد از امروز با ظرف ذهنی خالی دنبال کسب آگاهی از این دوره باشم
این معرفی باعث شد تا یک تصویر کلی از تمام آگاهی های این دوره توی ذهن من شکل بگیره و بیشتر از قبل ارزشمندی این دوره رو بفهمم
به لطف خدا از همین امروز با یک نگرش جدید دوره عزت نفس رو از اول شروع میکنم و ایمان دارم نتایج شگفت انگیزی در مسیر کسب میکنم
بازم تشکر از استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز بابت این آگاهی های ارزشمند
دوستتون دارم
سلام
یعنی کامل تر از این نمی شد خیلی خیلی ممنونم کلی کلی چیز یاد گرفتم انگار این دوره برایم مرور شد حسابی و کامل ، مرسی عزیزم ، عالی بود ، هر جمله آن یک کتاب بود کتابی نفیس که همیشه باید داشت و عمل کرد .
چقدر این موضوع مهم است خدایا همین جا از تو یک میلیارد بار می خواهم کمکم کنی که عزت نفس قوی داشته باشم. در پناه خدای القهار
واقعا نتایج نگه داشتن عمدی خودمون با افرادی ک متوجهی جهان بارها خواسته مسیرت رو از مسیرشون جدا کنه،میتونه باعث شه یسری مسائل ک عزت نفس بهت داده بودن از وجودت پاک بشن و چند پله بیایی پایین تر….
من هروقت کم رنگ بود رابطه ام با یک دوست،این حس متعصابانه ک مسائل جذب و ارتعاش درست هستن،و در درون خودم دیگران رو گمراه بدونم،کاملا پاک میشد و حسم توی قلبم این بود ک همه نورن و دارن توسط خدای خودشون هدایت میشن ب شیوه ی خودشون و هرکسی تایمی داره برای اگاهانه دونستنه اعمالش مث منکه ی تایمی اگاه شدم ک اها پس داستان این بوده ک کارام نتایجش خوب یا بد میشده…..و اصن حسم این نبود ک ی بخشی از مردم یا نزدیکان و خانواده ام دارن خطا میرن و توی وجودم قضاوتشون کنم…..
ولی دقیقا از مصاحبت با یک شخصی،هربار ک مصاحبت بیشتر میشد این دیدگاه ایشون ک توی کلام مث من بودن ولی توی قلبشون کاملا یک سری ادم هارو و سبکشون رو اشتباه میدونستن،روی من اثر میکرد و منم متوجه نمیشدم و همین حس رو توی قلبم ب دیگران میداشتم و باعث میشد بازتابش ب این شکل باشه ک توی ساده ترین حرف هام هم اون دیگران طوری باهام حرف بزنن ک من حس کنم لازمه بهشون سند بیارم ،مثلا توی توصیه ام ب خواص یک گیاه برای بدن،جوری جواب میدادن ک توی وجودم میگفتم من فقط قصدم ی کمک بود چرا ب بحث تبدیل شد و انگار دارن طوری با من حرف میزنن ک ازم سند میخوان؟ مگه من میخواستم ثابت کنم حرفمو در مورد اون گیاه؟
مدتها گذشت تا این رو متوجه بشم ک چرا اینجوری میشه،و جالب اینه درست وقتی عمیقا متوجهش شدم و تصمیم گرفتم در رابطه با اون دوست،حواسم باشه نگرش خوبم رو از دست ندم و نزارم نگرش اون روی من اثر کنه،اولین اتفاقی ک افتاد این بود ک اون شخص ب یک بهانه منو بلاک کرد و رفت! شگفت انگیز بود واقعا!!! چقد جهان بی نظیر عمل میکنه!
و چقدر از وقتی اون تصمیم رو گرفتم توی مغزم ی جنگی تموم شده،انگار صب تا شب توی سرم در مورد تک تک کارام بحث بود،ی چیزی توی سرم بود ک میخواست ب صدای مقابلش ثابت کنه کارایی ک میکنم درسته و اون صدای مقابل مث ادمای زندگیم بودن ک دقیقا نمودش در بیرون ظاهر میشد……
حتی بارها ب این دوستم میگفتم ک من نمیدونم چم شده ک همش با خودم صحبت میکنم و توی خلوت خودم یک کسی مثلا اعضای خانواده ام یا هرشخصی رو میارم جلوم و براش توضیح میدم چرا رفتارم فلان طوره یا نگاهم ب فلان موضوع چیه!!!!
واقعا الهی شکر
ک دوباره ب خودم برگشتم و عزت نفسم رشد کرد دوباره
یادمه قبل اشنایی با این دوست،هیچوقت اینجوری نبودم
از ادما ناراحت میشدم ولی توی دلم اصن این داستانا نبود ک راه من درسته راه اونا غلط
یادم اومد ک استارت این داستان در من از اونجایی رقم خورد ک داشتم ب ایشون کمک میکردم پدرش رو ببخشه ب خاطر کاراش و یادم اومد ک چقد برام عجیب بود ک انقد اصرار داشت پدرش خطاکارِ ولی من بهش میگفتم مادر من هم مث پدر تو بوده ولی من خیلی راحت بخشیدمش و چقد من با ایشون صحبت میکردم ک بتونم راضیش کنم ببخشه پدرش رو
نگو باعث میشده خودم کم کم این نگرشو بگیرم ک دیگران روششون خطاس و من روشم درسته…..
نتیجه اینکه خواستم بگم یکی از چیزایی ک عزت نفس رو پایین میاره اینه ک توی قلبمون حس کنیم دیگران اشتباه زندگی میکنن
یا ما درست زندگی میکنیم
موضوع اینه اصن شاید ما داریم ی کار غلطی انجام میدیم،اوکی،نیازی نیس حتما درست باشه،ازادیم انجامش بدیم
نتایجشم میاد بهمون
دیگران هم موظف نیستن کار درست رو حتما انجام بدن
میتونن کار خطا بکنن
چ ایرادی داره؟
اینکه ما حس کنیم ما کار درست رو میکنیم ولی دیگران هرکاری میخوان بکنن ب ما چ
یجور کمال گرایی در ما ایجاد میکنه ک باعث میشه در درونمون همش اذیت باشیم و هی نمودش در بیرون خلق شه و همش توی محیط مجبور باشیم در تلاش باشیم نشون بدیم کارمون درسته
باید راحت بزاریم خودمون رو تا واقعا بتونیم دیگران رو راحت بزاریم
اینجوری توی وجودمون مجبور نیستیم همش حس کنیم کار درست انجام میدیم
و عزت نفسمون حفظ میشه و تخریب نمیشه
کار درست یعنی هرکاری ک اون لحظه هرکسی از جمله ما میلمون میکشه در مورد زندگیمون و ادمای توی زندگیمون انجام بدیم
همین
سلام
دیدگاهتون فوق العاده خاص و جالب بود
اتفاقا منم این حالت رو گاهی بهش دچار میشم خیلی جالبه
گاهی هم در بیرون مجبورم یک چیزایی رو به بقیه توضیح بدم
ولی نمیدونستم ممکنه این دو تا به هم ربط داشته باشه
ولی واقعا دلیل وقوع این حالت رو نمیدونستم والان هم که شما گفتین مطمئن نیستم که درست باشه
ولی آدمهایی رو دیدم که خیلی به نظرات بقیه توجهی نمیکنن و کاری که فکر میکنند درستع رو انجام میدن و اعتماد بنفس بالاتری دارند
و عده ای رو میبینم که مدام تو ذهنشون در حال قضاوت کردن بقیه هستندو آدمهای خوبی نیستند
پس بهترین کار دوری از این گونه افراد هست و معاشرت با آدمهایی که بقبه رو زیاد قضاوت نمیکنند
این جمله تون هم زیبا بود دیگران موظف نیستند که حتما کار درست رو انجام بدن میتونن خطا کنند
اگه واقعا گفتگوی ذهنی تو ذهنمون متوقف بشه و در حال زندگی کنیم خیلی عالی میشه و انرژی آدم الکی هدر نمیره
جقدر از عمر و انرژی ما متاسفانه صرف قضاوت بقیه وقضاوت خودمون میشه بهتره قضاوت رو به خدا واگذار کنیم وزندگی کنیم
باورم نمیشه! امروز داشتم از ی چیزی اذیت میشدم،تا ب خودم گفتم پریا این وسط ببین تو چی درونت هست ک داری اذیت میشی،نوتیفیکیشن پاسخ شما ب کامنتم اومد و مجبور شدم بخونم کامنتمو ببینم مگه چی نوشته بودم؟ وقتی خوندمش دیدم اهاااااااا،پس این باور غلطم زده باالا😂😂عالی بود واقعا این هدایت…اونم کدوم بخشش زده بود بالا؟ اون قسمت ک نوشتم دیگران میتونن غلط زندگی کنن و ب ما هم ربطی نداره واقعا،باقی قسمتاش عمیقا در من جا افتاده ولی این ی قسمت مث ک جای کار داره….مجبورم میکرد ب کسایی ک توی جذب هستن نه ادمای دیگه مث خانواده و کسایی ک اهد جذب نیستن،بخوام بگم ایراداتشون رو بدونه اینکه بپرسن از من یا بدونه اینکه دلم گفته باشه،این همیشه نبود،ولی گاهی میزد بالا،مرسی ک کامنت دادین و باعث شدین دوباره یاد باور غلطی ک پیدا کرده بودم بیافتم و حتی این ایده بهم بیاد ک هرچیو پیدا میکنم بجای نوشتن توی نوت ام،ویس کنم و بارها گوش بدم تا اینجوری دیگه بهتر یادم بمونه
سلام استاد مهربان سلام خانم شایسته مهربان که یکی از پایه های اساسی استاد جان هستن در آپدیت دوره ها.
که تو این لحظه که دارم مینویسم خانم شاسته مهربان جلسه 6 دوره شیوه حل مسایل رو گذاشتن رو سایت که من هنوز گوشش نکردم
من هنوز حتی این فایلی که خداوند منو هدایت کرده به سمتش ندیدم (قبلن دیدمش اما حتمن الان کاملن به دردم میخوره که خداوند منو هدایت کرده به سمتش)
اما چی شد که اومدم اول کامنت بنویسم . قبل از اینکه بزنم رو دکمه هدایت من به خدا گفتم خدایا من میخوام در مورد اتفاقات امروز کامنت بنویسم لطفا هدایتم کن به فایلی که نشانم باشه و راهنمای مسیرم *هم این که کامنتمو اونجا بنویسم
به لطف خدای مهربان از وقتی مهاجرت کردیم به شهر جدید خب من اول شروع کردم تو پارک آموزش دادن . اولین ایده ای که خداوند بهم الهام کرد این بود که اگهی بزنم تودیوار برای آموزش . ومن این کارو کردم و خدا چندتاهنرجوی خوب برام فرستاد و من با اونها شروع کردم و کلی هم خوشحال بودم با اینکه مصافت زیادی رو میرفتم میومدم.بعد تو دلم افتاد (با توجه به گوش دادن به دوره ی 12 قدم) که همه چیز میتونه راحت تر باشه . این خواسته در وجودم شکل گرفت که هم تو باشگاه آموزش بدم هم نزدیک به خونمون باشه که نخوام این همه راه برمو برگردم.که خداوند این خواسته رو برام خیلی راحت اجابت کرد . من با توجه به الهام درونیم رفتم دنبال باشگاه بدنسازی بهتر طرف خودمون و رسیدم به بهترین باشگاه منطقه خودمون که دیگه از لحاظ امکاناتی بهترین باشگاه منطقه بود. با اینکه شهریش زیاد تر از قبلی ها بود اما به لطف خدا جور شد و شهریه اولین ماهو پرداخت کردم. تو این باشگاه یه قسمتی بود مخصوص بوکس که رینگو کیسه بوکس داشت ومن کلن برای تمرین شخصی خودم توی اون باشگاه ثبت نام کردم و همیشه سعی کردم تو باشگاه هایی برم تمرین کنم که حس خوب به من میده و لیاقت منو داره.خلاصه من شروع کردم به تمرینات خودم چون مسابقه داشتم و داشتم برای مسابقاتم آماده میشدم که نتیجشم قبلن گفتم قهرمان شدم و عضو یک تیم معتبر کشور.در کنارش فیلم های آموزشیم رو هم تو همون باشگاه میگرفتم. خب روابط جدیدی شکل گرفت خیلی از دوستان اونجا به من محبت داشتن و به من عشق میورزیدن. تا اروم اروم نشانه ی شاگرد ها اومد. یک شخصی به من درخواست داد که من میخوام آموزش ببینم و ایشون بعداز یکی دو هفته تبلیغ منو پیش دوستاش تو همون باشگاه کرده بود و نفر بعدی هم اضافه شد( البته کلیه این اتفاقات به خاطر قدرت هدایت خداوند و پاسخ به فرکانس و درخواست ها بود و من از خودم هیچ کاری نکردم حتی من اصن اونجا نگفته بودم که آموزش هم میدم چون مربی بوکس داشت اونجا و بعد از چند روزی که من اونجا ثبت نام کردم اون مربی دیکه اونجا نیومده بود انگار)خلاصه تو ماه اول خدا دوتا شاگرد برام رسوند و بعد یکی از مربی های بدنسازی اونجا خیلی از من خوشش اومده بود(به لطف الله که قلب هارو نرم میکنه)و خودش رفته بود به مدیر باشگاه گفته بود که فلانی رو بکنیم مربی بوکس اینجا و بعد هم اومدن به من گفتن و من هم با کمال میل پذیرفتم با اینکه نصف شهریه بچه ها میرفت برای باشگاه اما گفتم اشکال نداره قدم اوله.و من به عنوان مربی بوکس اون باشگاه بدون ارایه هیچ مدرک مربیگری فقط با دیدن پیجم آموزش هایی که گذاشته بودم مسابقاتم و غیره انتخاب شدم این قضیه مال 4 ماه پیش تقریبا.و دو سه تا شاگرد به شاگرد هام اضافه شد و من هروز در حال رشد و پیشرفت بودم به لطف الله مهربان.دیگه لازم نبود 40 50 کیلومتر رانندگی کنم و برم شاگرد تو محیط باز که هوا هم داشت سرد میشد آموزش بدم.وخدارو به خاطر هدایت و دستانش بسیار سپاسگذاری کردم. ادامه دادیم تا همین یکی دو هفته پیش که یکی از شاگردانم که یکی از افراد ثروتمند منطقه هستن گفت که دارن بهترین باشگاه کل ایران رو تو این منطقه دوتا فلکه پایین تر میزنن و من شمارو معرفی میکنم که برید اونجا بعد گفتم دست شما درد نکنه خیلی هم ممنون(اما تو دلم گفتم خدایا تو داری کارهارو انجام میدی).بعد اون مربی بدنسازیه که رفته بود تعریف منو کرده بود برای مربی شدن تو این باشگاه. ایشون دارن از این باشگاه میرن و دارن میرن توی همون باشگاه و تو دیدار حضوریشون با مدیر اون باشگاه دوباره تعریف منو کرده بودن و گفته بودن که بهترین مربی بوکسی که میتونید هم از لحظ فنی و هم از لحاظ شخصیتی ورفتاری پیدا کنید اقای رجایی هستن.و بعدش اومدن به منم گفتن که من تعریفتو اونجا کردم و اونجا تو دل باشگاه بدنسازی یه سالن بزرگ داره مخصوص ورزش های رزمی و تو باشگاه سونا و استخر و جکوزی داره و یک باشگاه خیلی خفن و با امکانات و لاکچریه و بیا تا یه روز بریم اونجا رو ببین و صحبت کن. و من دو سه روز بعد با ایشون رفتم اونجا خیلی عزت مندانه اول ایشون خیل برخورد صمیمانه و دوستانه ای انجام ندادن و حتی یکمی هم معطلمون کردن که من یکم این رفتار برام قابل تحمل نبود و من به استاد بدنساز گفتم که اگر فکر میکنید کار دارن بریم یه وقت دیگه بیایم چون من برای خودم ارزش قایل هستم حالا اوشون هرکی میخوان باشن اصلن ثروتمند ترین فرد دنیا . اما یکم صبر کردیم و بعد ایشون مارو دعوت کردن تو دفترشون ( البته باشکاه یک هفته اینده افتتاح میشه و در حال تکمیل فضاها و پرسنال هستن) و بعد من یه جورایی دلیل مقاومت و برخورد ایشون رو دیدم و فهمیدم که به خاطر فرکانس های اون استاد بدنساز و میزان خود ارزشیشون بود.ومن با توکل به خدای مهربان خیل محکم و با صدای رسا از توانایی هام صحبت کردم از سابقم تو هنرهای رزمی گفتم و خلاصه سعی کردم خیلی خوب خودمو تبلیغ کنم و ایشون هم برخورد مناسبی با من داشتن و گفتن بسیار عالی مدارک مربیگریتون و احکام قهرمانیتون و یک صفته 50 میلونی و حالا یک سری کپی مدارک برام بیارین و انشاالله به محض افتتاحیه باشگاه اینجا در اختیار شماست و البته که ما به اندازه توانایی و پتانسیل مربی که چقدر میتونه شاگرد جذب کنه کلاسهارو به مربی ها میدیم حالا شما شروع کن تا ببینیم چی میشه و من هم با کمال میل پذیرفتم و پیش خودم گفتم این هدایت از طرف خدای منه و یه من گفته تا برم قدم بعدی.و خدا این شجاعت و این اعتماد به نفسو بهم داد که من خودمو به عنوان بهترین مربی منطقه ببینم با این که من کلن 1 ساله که مهاجرت کردم به تهران.اما خداوند داره قدم به قدم به پیشرفت من کمک میکنه و من به توانایی هایی که خداوند به من داده ایمان دارم
خلاصه رفتیم که مدارک رو براشون بیاریم.
بچه ها من هیچ مدرک مربی گری نداشتم تو هیچ رشته ای فقط احکام قهرمانی و مدارک ارتقا درجم تو سیستم های مختلفی که آموزش دیده بودم که خودش یه دنیاااا میرزه اما مدرک فدراسیونی حتی یک مربی گری ساده درجه سه هم ندارم این خب خیلی دلیل بزرگی بود که ترس بر من غلبه کنه که تو که مربی گری نداری اونا تو رو ردت میکننو از این حرفا.
اما اما من اواخر سال 97 توی یک دوره مربیگری عملی شرکت کرده بودم که برای سیستم گراپلینگ ( کشتی تسلیمی) بود که یکی از تخصص هام هست و اصن هیچ ربطی به بوکس نداره تازه همونم میگن شما باید حکم مربی گری درجه سه داشته باشی تا اون مربی گریت اعتبار داشته باشه و از این چرندیات که من اصن حوصلشو ندارم و اصن چیزی هم یاد نمیدن ای کاش یه چیزی یاد میدادن که ادم به انگیزه بده مدرکشو بگیره.و این خودش یه ترمز بزرگ بود که من مثلن برم به باشگاه های عمومی درخواست بدم که من سانس میخوام.
خلاصه این دوره رو من اواخر سال 97 شرکت کردم و بعد از یکسال بعد این احکام رسیده بود به دست استادم که ما باید این احکام رو میرفتیم از استادم میگرفتم و خب من تقریبا سال 99 من از استاد قبلیم که 10 سال پیشش بودم جدا شدم تا برم تو مسیر جدید و قابل پیشرفتم حرکت کنم. و یادمه 2 سال پیش که میخواستم از کلاسهای کوچیک مربیگری و خصوصی شروع کنم یک مقدار ذهنم درگیر این نداشتن حکمه میشد برای همین زنگ زدم به استادم و گفتم که اگر میشه این حکم گراپلینگه منو بدین و گفت اشکالی نداره بهت میدم اما تا مربیگری درجه سه نداشته باشی اعتباری نداره.گفتم خب باشه و نرفتم که بگیرم ( البته یک بارهم اقدام کردم که برم بگیرم اما دیدم واااقعا سوالاتش چرته و اصن هیچ ربطی به من و مربیگری من و بوکس نداره و نخوندم رفتم سر امتحان و مردود هم شدم. اما من کارمو ادامه دادم و اموزش هامو به صورت خصوص و نیمه خصوصی ادامه دادم)
خلاصه گذشت تا همین قبل از عید امسال شاگرد ارشد استادم به من زنگ زد و گفت که یه کد پستی برام بفرست تا من این حکم مربیگریتو برات ارسال کنم باید تا قبل از سال جدید بری تو سایت و این احکامو ثبت کنی وگرنه دیگه نمیشه ( که از این دیگه نمیشه ها قبلن خیلی بود و بعد اتفاقا میشد) خلاصه این حکم مربیگری برای من ارسال شد و من طبق روال گذشته از اونجایی که احکام فقط یک تیکه کاغذ هستن من اونارو گذاشتم تو کمدم.و من حتی نرفتم ثبتش کنم. بعدم که چند روز پیش که رفتم ثبتش کنم دیدم نمیشه گفتم خب اشکال نداره امید به خدا.
تا رسید به این قضیه که من قرار شد مدارکمو ببرم برای اون باشگاه.حقیقتش تا گفت مدارک.من به استاد بوکس جدیدم گفتم که استاد برام بپرسین کی دوره مربیگری هست تا من برم شرکت کنم چون ایشون عضو هیت هستن و ایشون هم گفتن باشه برات میپرسم که بری اما خب اگر هم برم چند ماه طول میشکه. خلاصه نجوا میومد که تو مربیگری بوکس نداری این مربیگری گراپلینگه قبول نمیکننو فلان.تا امروز که تصمیم گرفتم همین احکامی که دارم و همین مربیگری گراپلینگمو ببرم و بگم که آقا بفرمایید اینم مدارک.یه ذره نجوا ها بودن اما یه ریمیکس از فایلهای توحیدی استاد دارم که کوتاهه ولی خیلی ایمان بهم میده. چند بار تو مسیر گوشش کردم و به طرز عجیبی احساس توکل شدیدی بهم دست داد و گفتم امید به خدا میریم که انجامش بدیم.
زنگ زدم بهشون و گفتم که دارم میام گفت بیا.رفتم خیلی شیک و مجلسی و عزت مندانه پیششون که رفتار خیلی صمیمانه ای هم این سری انجام دادن و محترمانه .منم خیلی محترمانه یه یک کیلو حکم بهش دادم که یه 5 دقیقه ای همینطور داشت ورق میزد .خلاصه گفت مربی گریت کو گفتم اوناها همون گراپلینگه گفت اهان . گفت گراپلینگ چیه گفتم همون ترکیب هنر های رزمی دیگه . گفت اهان خیلی هم عالی (البته ناگفته نماند من 10 سال کارم مبارزات ترکیبی و هنرهای رزمی بودم چندین مبارزه آزاد داشتم که احکامشم دید)
و البته میدونم که اونا بیشتر کار و شخصیت طرف براشون مهمه نه احکامو این داستانا.و پیج من نمایانگر علمو دانش و مهارت هام هست من تو عمل نشون دادم همه چیرو نه تو حرفو مدرک) خلاصه که خوشحال از ایجاد همکاری و خب چندتا پیشنهاد هم بهشون دادم برای قسمت سالن رزمی و در کل حرفشون این بود که شما اینجا فعالیت کن اگر جذب مخاطبت بالا باشه که کلی سانسو امکانات در اختیارت میگذاریم اصن فضای اختصاصی بهت میدم .خلاصه داشتم پیش خودم میگفتم خدایا دمت گرم چقدر خوب همه چیزو مدیریت میکنی دقیقن زمانی که این حکمه نیازم میشه اینو به دستم میرسونی واقعا که دمت گرم داری کار هارو انجام میدی و همیشه منو در زمان مناسب در مکان مناسب با ادمای مناسب قرار میدی خدای شکرت راضیم ازت دمت گرم.
بعد اتفاقا بهم گفت اگر کسی رو سراغ داری که ادم درستی باشه برا رسپشن بهم معرفی کن گفتم باشه حتما . که اومدم بیرون یاد یکی از همین شاگردهام افتادم که پسر خیلی خوبیه وقبلن تجربه بوفه داری باشگاه بدنسازی رو داشته و دوست داشت که دوباره بوفه باشگاه داشته باشه و تازه مغازه کافیشاپشو بسته بود و بیکار بود البته تدوین و فیلم برداری هم حرفه ای بلده و از قبل از عید افتاده بود تو خونه افسرده شده بود گفتم امید به خدا بزار یه زنگ بهش بزنم بگم همچین موقعیتی هست . زنگ زدم بهش و گفت اتفاقا حالم بهتره رفتم استدیو دارم فیلم ادیت میکنم بهش گفتم خب کار چیکار میکنی گفت هنوز هیچی این استودیو هم که میخواد ببنده . گفتم خب اینجا یه باشگاه خیلی خفن داره باز میشه و نیاز به یک رسپشن (پرسنل پذیرش و ثبت نام)اگه اوکیی که همین الان تاکسی بگیر برو پیش فلانی فقط تو شروع کار در مورد حقوقو پولو اینا حرف نزن فقط جلب اعتماد کن بعد خودتو تو کار نشون بده و بعد نسبت به ارزشی که ایجاد میکنی دریافتی بگیر(چون قبلن چندتا کارو به خاطر حقوق پایینش رد کرده بود بهش گفتم این شروعی دوبارست برات از این حالو هوا درت میاره و پیشرفتت میده با همین شروع کن) . و گفت اره میرم و همون موقع زد بیرون و رفت پیشش و جالبه که برای بوفه ی باشگاه گرفته بودش به صورت همکاری چون هیچ وسیله ای نداشت و پولی هم نداشت که وسیله بخره و صاحب باشگاه گفته اشکال نداره من خودم برات تجهیزش میکنم تو بوفه رو بگیر به دست. ببین اکافیه تو بخوای یه کاری رو انجام بدی خدا برات انجام میده و ما دستانی هستیم از دستان پروردگار برای هم. بعد اومد بیرون و خوشحال بهم زنگ زد و تعریف کرد و گفت اتفاقا خیلی خوشش اومد که وقتی بهش گفته بود که چقدر حقوق مد نظرته گفته بود من بیشتر هدفم اینه که مجموعتون راه بیفته و شما کار منو تو عمل ببینید حالا بعد در موردش صحبت میکنیم و همین شد که گفت تو بیا بوفه رو بگیر دست.
بوفه ای که برای یکی از بهترین باشگاه های ایرانه ها.خیلی شیکو خفنه. و نیاز به یک فرد مناسب داره. تا همین قبل از اینکه این شاگردمو بفرستم اونجا گذاشته بود برای کرایه که خیلی مبلغ بالایی هم بود انگار یک مغازه وسط شهر کرایه کردی)
خلاصه از این قضیه هم خیلی خوشحال شدم که دستی شدم از دستان خداوند و آرزو میکنم که انشاالله رشد پیشرفت خیلی خوبی باشه برای هممون اگر خودمونو تسلیم هدایت الله کنیم.
خدارو شاکرم که کمکم کرد این کامنت طولانی رو بنویسم باشد رد پایی از روند رشد و پیشرفتم و هدایت الله. امید وارم که برای دوستان هم مفید واقع بشه.
به خدا همه چی عزت نفسه همه چی عزت نفسه خیلییییی مهمه . خدارو شاکرم یه یکی ار دانشجوهای دوره عزت نفس هستم که وااااقعا این دوره عالیه و اصلن بمبت میکنه برای حرگت کردن و اعتماد به خدا و نگران نبودن در مورد نظر دیگران.به قول استاد میگه باورت این باشه که تو برو تو دل کار اون مثل کوه پشتته
خدایا شکرت استاد جانم خیلییییی خیلییییی خیلییییی ازتون سپاسگذارم که عاشقانه دارید به ما کمک میکنید و دستی هستین از دستان پروردگار خدایا شکرت
سلام علی اقا گرامی
اااااااااافرین چقدرررررررر عااااااالی نوشتی چقدررررررررر پر انرژی چقدررررررر عزت نفس اااااااافرین به اینهمه قدرت و شایستگی چقدررررر از کامنتت لذت بردم چقدرررر انرژی گرفتم چقدررررر خوشحال شدم از پیشرفتت چقدر شاد شدم که هم خودت پیشرفت کردی با قدرت و عزت نفس بالا هم دست خدا شدی واسه ترقی و پیشرفت دوستت
چقدررررررر از ترقیت خوشحالم امیدوارم روز به روز بیشتر و بیشتر پیشرفت کنی و جواب قلب مهربونت رو از خدا بگیری
امیدوارم اینقدررررررر از شغلت پیشرفت کنی که دیگه بالا دستی نداشته باشی امیدوارم خوشبخت ترین فرد روی زمین بشی
بازم میگم از کامنتت خیلی انرژی گرفتم و شاد شدم ممنونم ازت
از خدا واست خنده از ته دل و گریه از سر شوق رو خاستارم
سلام زینب خانوم عزیز
خیلی ممنونم از حس تحسینی که نسبت من به داری
خوشحالم که شما هم تو مسیر رشد و سعادت هستی،
این کامنتو من تقریبا یک ماه پیش نوشتم و کلیییی اتفاقای عالی برام افتاده کلی شاگرد جدید
کلی درآمدم افزایش پیدا کرده،
و جالبه تو همین یک ماه ،الان که دوباره کامنتمو خوندم میبینم چقدر اون موضوعی که میخواسته منو بترسونه مسخره بوده،
و این چقدر ایمانمو بیشتر کرد برای کارای بزرگتر برای تغییرات بزرگتر،
هر جا از کسی حساب نبردم و به خدا توکل کردم و برخورد صحیح داشتم کارام به بهترین شکل ممکن پیش رفته،
من هم براتون آرزوی بهترین هارو دارم آرزوی عزت نفس اعتماد به خداوند و خودتون،ارزوی ثروت مندی ،ارزوی خوش بختی،ارزوی حال خوب در هر لحظه رو براتون دارم،
موفق و پیروز باشی
سلام به استاد عزیز ومریم جان عزیزم، واقعا ازشما سپاسگذارم که زندگی دوباره ای رو به من بخشیدید زندگی پراز امید پرازشادی پراز خوشبختی وپر از آرامش روبه من بخشیدی، من حدود ۶ سال است که بافایلهای شما آشنا شدم و اولین بار فایل عزت نفس رو خریدم، وچندتا از فایلهای دیگه رو با خواهرهایم شریکی خریدیم، من حدود ۲۵ سال وسواس خیلی شدید داشتم که بافایلهای بینظیر شما تونستم ۹۰ در صد از وسواسم رو برطرف کنم،ودر تلاشم که این ۱۰ درصد دیگه هم برطرف کنم، وخونه ای که ۲۸ سال شریکی زندگی میکردیم واین ۲۸ سال هیچکدوم از شریکها حاضر نمیشدن خونه رو بفروشند وهمیشه باید با استرس زندگی میکردیم، از وقتی که فایل ۱۲ قدم رو باخواهرهایم خریدیم وبه این هدف که خانه دار شویم فایل را شروع کردم ودر قدم ۱۲ به خواست خدابایک زلزله که باعث خیر شد برای ما، وخونه قدیمی وشریکی خراب شد ومجبور شدن بفروشن به شهرداری همون محل، وما الان حدود ۸،،۹ ماه است که توی خونه خودمون زندگی میکنیم، خونه ای که من بعداز ۲۸ سال طعم ارامش روچشیدم، این خونه توی روستا هست ومن خیلی راضی هستم، چون ما همیشه توی شهر زندگی میکردیم و باید با قسمتی از اون پولی که به ما رسیده بود باید خونه میخریدیم وما رفتیم توی یکی از روستاهای اطراف شیراز یه خونه باغ ۳۱۰ متری خریدیم، ومن این خونه واین آرامش رو از خداوند وفایلهای بینظیر شما دارم، استاد، من شبانه روز دارم با فایلهای شما وبا زندگی در بهشت زندگی میکنم، وخیلی ارامش گرفتم، واقعا ازتون ممنون وسپاسگذارم 🌹
سلام دوست عزیز و هم فرکانسیم
خوشحال شدم از خوندن نتایجی که گرفتی . منم نتایج بینظیری از فایلای استاد گرفتم ، البته فعلا فقط از رایگانها استفاده میکنم ؛
اون قسمتی که گفتی وسواس رو تونستی از بین ببری برام جالب بود ، میشه راهنمایی کنی که چطور این کارو کردی چون منم این مسئله رو دارم خوشحال میشم راهنماییم کنی
امیدوارم هر جا هستی شاد و سلامت باشی 🙏🌷
سلام دوست عزیز، من از وقتی تصمیم گرفتم که بر وسواسم غلبه کنم اول به خودم قول دادم که من باید برخلاف میلم یه سری از کارهایی که ازش ناراحتم رو کنار بزارم، از وقتی شروع کردم گفتم من از امروز این کاررو یک بار انجام میدم وبه زور خودم رو وادار میکردم که جلو نجوای ذهنم رو بگیرم وهمان طور که گفتم برخلاف میلم خودم رو مجبور میکردم ، چون واقعا برام زجر آور شده بود،من 35 سال وسواس خییلی شدید داشتم، به لطف خدای مهربان وبه لطف استاد عزیزم تونستم 95 درصد وسواسم رو بزارم کنار، چون من بین این همه سال خیلی تلاش میکردم که بزارمش کنار ولی نمیتونستم، از وقتی با استاد اشنا شدم وفایل عزت نفس رو خریدم خیلی برام راحتتر شد وچیزی که برام ارزو شده بود رو الان به دست اوردم، که بتونم باارامش وخیلی راحت زندگی کنم، مثل فایل عزت نفس جلسه 1،که استاد میگه یه کاری انجام بدید که همیشه میخواستید انجامش بدید ولی به هردلیلی انجام ندادید، این خیلی به من کمک کرد که بتونم شروع کنم برای غلبه بر وسواسم، ان شاء الله که تونسته باشم کمکی کرده باشم😍🌹
به نام الله مهربان وهدایتگر
سلام به استاد عزیزم ومریم جان بی نظیر ودوستان هم مسیرخودم
بازهم یک فایل بی نظیر وپر ازآگاهی از استاد خوبم ، من واقعا سپاسگزارم ازاین همه زحمت و وقتی که استاد ومریم جان عزیز برای ما خرج میکنن
اولین خرید من ازاستاد عزیزم دوره ی 12قدم استاد، البته قدم اول بوده ودر جلسه ی هدف گذاری من خیللللللی فکر کردم ، خیلللللی ازخداوند عزیزم کمک خواستم ، خداوند من رو هدایت کرد سمت دوره ی عزت نفس ، اون روز خیللللللی خوشحال بودم که برای خودم هدفی رو انتخاب کردم که سرچشمه ی همه ی هدفهاست.
من ی آدمی هستم که روابط عمومی بالایی دارم ، خجالتی نیستم ، راحت اظهار نظر میکنم ، تونستم برم توپارک برای 4نفر آگهی تبلیغاتی رو انجام بدم.
ولی به قول استاد ما خیلللللی راه داریم برای بهبود بخشیدن خودمون ، چون من خیلی خودم رو کنکاش میکنم ، خیلی هنوز راه دارم تا بتونم به قدرتهای خودم پی ببرم.
.
من نمیتونم دنبال یک حرفه ای برم که خیلی بهش علاقه داشته باشم و تصمیم باقدرت نمیتونم در این راه بگیرم.خیلی دوست دارم علایق خودم رو بفهمم و عزت نفسم رو برای قدمهای بالاتر خیلی بالا ببرم.
اون خدایی که توی وجود ماست باید بیداربشه، چطور بیدارمیشه؟ وقتی خودت رو از ته دل دوست داشته باشی، خودت رو با همه ی ضعفهایی که داری قبول کنی ، خودت رو دوست داشته باشی یعنی خدارو دوست داری.
من خیللللللی از آدمهای موفقی رو دیدم که اول راهشون رو با خودباوری شروع کردن وچقدررررر موفقیتها کسب کردن ، من آرزوی این رو دارم بشم یک زن قوی وسخت در زندگی وبتونم تجربه های
خوب زیادی تو زندگی داشته باشم .به امید اون روز که خیلی هم دور نیست
من تا وقتی که نفس توی سینم هست توی این سایت میمونم وبا دو فرشته ی دوست داشتنی ودوستهای خوبم زندگی میکنم.
خدایاشکررررررت به خاطر وجود معبودی مثل تو، خدایاشکرررررت به خاطر دوفرشته ی نازنینم، خدایاشکرررررت برای این مسیر بسیاررررر زیبا، خدایاشکرررررت برای داشتن دوستهای هم فرکانسی ام.
الهی هرکجاکه هستین در پناه الله یکتا شادباشین، سالم باشین، ثروتمند باشین وسعادتمند در دنیا وآخرت
سلام منیره جان اااااافرین به اینهمه اگاهی و انرژی که دارید… مطمینااا اگه به خودباوری رسیدید و عزت نفس پیدا کردید مسیر زندگیتون رو هم پیدا خواهید کرد امیدوارم همیشه اینقدرررررر پر انرژی و شاااااااد باشید و در پناه خداوند روز به روز موفق تر سربلند تر و ثروتمند تر شوید
برایت از خداوند منان خنده ی از ته دل و گریه از سر شوق خاستارم