این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-21 08:17:022022-08-10 06:17:47مروری بر آموزشهای استاد عباسمنش در سال 87 | قسمت 1
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دقیقه 4 این فایل، شما استادقشنگم گفتید شرایط زندگی مارو تصمیمات ما میسازه…
ودقیقا اون بخشی که گفتید باهمسرم خوب حرف بزنم یا نه ،باهمسرم مهربان باشم یانه…
منو یاد یه خاطره ای انداخت که مدتها پیش با درک قانون برانگیختگی که از شما یاد گرفتم، خیلی منو منقلب کرد و یه جورایی هم احساس گناه وخودسرزنشی رو آورد سراغم که چرا انقدر به خودم ظلم کردم با انتخابات وتصمیمات نابه جا، وهم از طرفی خوشحال شدم یه جورایی، بابت اینکه اوکی اگه تا دیروزها اونجوری نادان بودم و نآآگاه حالا که اگاه شدم وخداوند بهم فرصت خوب زندگی کردن وسعادتمند بودن رو داده حالا ازش به خوبی استفاده کنم…
بریم سراغ اون خاطره، 9 ماهی از ازدواجمون میگذشت فصل گلاب گیری بود که همسرم پیشنهاد داد بریم کاشان، دوتایی وبچه هارو نبریم، از اونجا که ایشون کلا سربه هوا بود و هیچوقت نمی تونست کارهاش رو مدیرییت کنه و توقع داشت منم مثل مادرش کارهاشو مدیرییت کنم اون روز هم من به خاطر اینکه خلقش تنگ نشه چمدونش رو بستم کنارش کارهای مربوط به خودم رو هم انجام دادم، موقع رفتن ایشون گفت آستین کوتاه بپوشم یا آستین بلند؟ گفتم هرطور خودت راحتی عزیزم، گفت لنز بندازم یا عینک بذارم گفتم هرطور خودت مایلی عزیز، خلاصه که ایشون آستین بلند تن کردن و لنز هم انداختن نرسیده به عوارضی تهران قم شروع کردن غر زدن، وای گرممه، وای باد میزنه به چشمم چشمام میسوزه نمی تونم رانندگی کنم و از این حرفها…
منم گفتم مشکلی نداره بزن کنار لنزتو بردار، لباستم عوض کن آستین کوتاه بپوش، ایشون جای اینکه اینکارو انجام بده، برگشت گفت تقصیر توء، توباید آب وهوا رو چک میکردی میگفتی آستین کوتاه بپوشم، توباید میگفتی لنز ننداز اینجا بیرون شهر تو اتوبان اذییت میشی پشت فرمون!!!!
یه چنددقیقه خیلی عصبانی شدم خواستم بگم مگه من مامانتم، مگه بچه ای، مگه من باید مراقبت باشم و….
خلاصه که ساکت موندم و به خودم گفتم مینا تو اولین باره میری کاشان سه روز میتونی بری خوش بگذرونی پس سعی کن تمرکزت روی مثبت ها باشه، تازه انموقع با شما آشنا نشده بودم ولی میدونستم باید به خاطر شادی وآرامش خودم تمرکز کنم روی زیبایی ها ومثبت ها…خلاصه کنم اون دوسه روز همسرم کلا مریض شد حساسیت فصلی وآلرژی گرفت به خاطر گلها و….
یه بارم سوییچ ماشین رو داخل ماشین جا گذاشت وبا کلی مکافات در ماشینو باز کردن و…
چندین بارم پشت فرمون با این اون بحثش شد و…
کلا بهش خوش نگذشت…
اما من انقدر بهم خوش گذشت انقدر تمرکزم روی خودم وخوش گذرونیم بود که یکی از بهترین مسافرتهای عمرم شد سفر به کاشان اون سال ….
اینهارو گفتم که بگم، من فقط 5 درصد تو کل اون 3 سالی که باهمسرم زندگی میکردم تصمیم میگرفتم که باهاش مهربون باشم، اون بعد مهربون وارومش رو برانگیخته کنم ویا تمرکزم کلا روی خوشبخت کردن آروم بودن وشاد بودن خودم باشه واندازه اون 5 درصد هم خوب بود اما 95 درصد اون چندسال تمرکزم روی نقصهای شوهرم بود، باهاش کل کل میکردم وکلا هرچی تلاش میکردم بانصیحت وارشاد تغییرش بدم بیشتر زندگیم رفت سمت جدایی وخلاصه جدا شدیم ….
من نمیدونم واقعا چقدر از زندگیم خواست خداوند بوده جزئی از سرنوشتم وچقدرش دست خودم بوده و بازتاب تصمیماتم….فقط اینو خوب میدونم که اگه کسی تمرکزش روی خودش و روی خوبیها وزیبای های جهان و اشخاصی که باهاش در ارتباط هستند باشه، دنیاش بهشت میشه، با عشق ومحبت ومهربونی دیووو واقعا دلبر میشه، تضادها با مثبت نگری وسپاسگزاری از بین میره و همون شخص ویا هممون چیزیکه فکر میکنی برضدتوهست ویا ناخواسته هست به شکل زیبایی میشه خیر برای خودت توی زندگی و روی خوشش رو می بینی واگر به قول شما استاد عزیزم اگر اون آدم، یا اشخاص یا کار و شرایط ومکان برخلاف فرکانس ما باشه یعنی توی مدار مثبتی که ماهستیم نباشه جهان خیلی راحت اگر مقاومتی نداشته باشیم ما رو از اون فرد یا افراد یا مکان یا شرایط دور وجدا میکنه….
من خودم نظرم این هست که شرایط و افراد ومکان و زمان رو وهمه چیز رو خداوند مدیرییت میکنه وحتی اگر بد هم باشه توی زندگیم پیش میاد تا بتونم خودم رو تجربه کنم ورشد کنم وهر چقدر بیشتر رشد کنم همه چیز، در کل زندگیم به سمت بهتر شدن پیش میره وهمه چیز براحتی وزیبایی وآسونی رقم میخوره…
مثل همون مسافرت کاشان ما، که برای من فقط خیروخوشی وشادی داشت
اما برای همسرم مریضی و حال بدی وخستگی و شکایت و گله….
اینجاست که مشخص میشه تصمیمات ما تعیین میکنه که خوشبخت باشیم یا بدبخت…
شادباشیم یا غمگین…
ثروتمند باشیم یا فقیر…
ارزشمند باشیم یا بی ارزش …
سلامت باشیم یا بیمار….
ودرک این مطلب واین قانون بدون تغییر باعث شده سعی کنم از صبح که پامیشم تاشب فقط برای یکروز زندگی رو با آغوش باز بپذیرم وبگم هرشرایطی پیش بیاد من می تونم تو لحظه مدیریتش کنم چون این من هستم که تصمیم میگیرم چه واکنشی به موضوعات وشرایط نشون بدم…
این به درون من به احساسات و باورها وعقاید من بستگی داره …نه به شرایط بیرونی وافراد دیگه و حتی جهان اطرافم…
اینکه هیچکس قدرت شاد و یا غمگین کردن منو نداره..
هیچکس قدرت بدبخت یا خوشبخت کردن منو نداره…
همه چیز با تصمیمات من شروع میشه از لحظه ای که بیدار میشم تا وقتیکه شب بخواب میرم…
چقدر خداوند عدالت رو در جهان با همین قوانین بدون تغییر زیبا داره مدیرییت میکنه!!!
الهی هزاران بار شکر که از طریق شما استاد عزیزم منو نسبت به این قوانین ودرکش آگاه کرده ومنو در این مسیر روشن که همه خیر وخوشی هست قرار داده…
میخاستیم مهمونی بریم .منتظر پسرم بودیم گفت نیم ساعت دیگه میرسه ،اومدم تو فایلهای دانلودی وهدایت شدم به این فایل .
دیدم تایمشم خوبه گفتم بزار این فایلو گوش بدم.
تو این فایل کاملا مشخصه که استاد روند تکاملی خودشونو طی کردن والان چقدر رشد بزرگی کردن.
نمیخام دنبال عیب وایرادهاشون بگردم یا بخام با الان مقایسه کنم ولی برام جالب بود که استاد انقدمیکنن که عجله نکنید،هرچیزی باید روند تکاملی خودشو طی کنه .آرام باشید تا نتایجها رو ببینید!حالا میفهمم برای چی انقدبه این موضوع تاکید دارن.
انصافا که استاد عزیز،هر آموزشی که به ما میدن با توجه به تجربیات خودشون هستش .
این موضوع به همگی ماثابت شده .
پس لازمه ی رسیدن به موفقیت ورشد بیشتر ،صبر کردن ،ایمان داشتن ،تلاش وپشتکار داشتن ،احساس لیاقت در خود دیدن ،پی به ارزشمندی های خود بردن وادامه دادن ولذت بردن از این مسیر هستش.
منی که دارم این الگو رو میبینم باید بدونم که هرچیزیو میشه بدست اوورد.به هر خواسته ای میشه رسید،فقط کافیه همه چیو دست زمان بسپاریم وتمرکزمونو روی تغییرات فرکانسی خودمون بزاریم.
آخه یه زمانی بود که برای انجام هر کاری ودیدن نتیجه ی اون کار،حرص میکردیم که چرا نمیشه؟!
چرااین چیزی که میخواهیم اتفاق نمیفته؟!
انقد تو احساس بد میرفتیم که زمان برامون سخت وزجر آور میگذشت.
تا یه کاری میکردیم دلمون میخاست به عانی نتیجشو ببینیم که اگه نمیدیدیم ،خیلی جاها بیخیال اون قضیه میشدیم.
یه کم صبر، یه کم حوصله اصلا تو کارمون نبود.
پرتوقع وپر ادعا بودیم .
خب نتیجه ی خاصی هم عایدمون نمیشد.
کار اشتباه اگه میکردیم توقع داشتیم خدا زود فراموش کنه اما وقتی یه کار مثبتی میکردیم مثل طلبکارا با خدا حرف میزدیم .
واسه خودمون اعجوبه ای بودیم !
استاد عرض کردن که مشکلات باعث رشد ما هستن.
چیزی که تا چند سال پیش هیچ درکی ازش نداشتم .
بیخود کرده مشکل پیش بیاد ؟!
برای چی ؟!چرا همش سر ما میاد؟!
چراانقدبد شانسیم ؟!
من میدونم همه ی اینا به خاطر بی عرزگی همسرمه؟!
ارع اونهیچی بلد نیست!
تقصیر خانوادشه !اونا بلد نبودن به بچشون چیزی یاد بدن!
چقدر بی مسولیت بودن !چقدر همسرم بی مسولیته!
خدایا این چی بود سر راه من گذاشتی؟!
برای چی من عاشق این شدم ؟!
آخه چرا فریب وعده وعیداشو خوردم ؟! اینکه هیچی بلد نیست!
چه جوری پس پولدار بشم ؟!
چ جوری حال خودمو خوب کنم ؟!
چه جوری خوشبخت بشم؟!
گند زدم به زندگیم ! این زندگی اونچیزی نبودکه من آرزو داشتم !
دقیقا تا چند سال پیش متاسفانه بنده چنین افکاری داشتم .
دقت کردید،از همه طلبکار بودم !
بدون اینکه خودم حرکتی بزنم ازهمه توقع خوب کردن ورسوندن به خواسته هامو داشتم.
از خدا هم خیلی زیاد گله مند میشدم .
واقعن نمیدونستمسهم ونقش من تو این زندگی یا بهتره بگم تو این جهان چیه ؟!
نمیدونستم اکثر این مشکلات چیزایی هستن که خودم دعوتشون میکنم .
خودم از جهان درخاست ایجاد مشکل میکنم ؟البته که ناآگاهانه!
مشکلات باعث رشد ما هستن ولی نه اینکه خودت دامن بزنی برای به بوجود اومدن مشکل !
نه اینکه وقتی پیش میاد اصلا نفهمی که چطور با اون مشکل مقابله کنی!
من مشکلات رو میدیدم اما راه مقابله با اونا رو بلد نبودم .
در نتیجه اونمشکلات هیچ وقت باعث رشد من نشدن که هیچ ! اتفاقا مشکلات منو بیشتر هم میکردن.
وعلت همه ی اینا رو عوامل بیرونی میدونستم .
عالم و آدم مقصر میشدن جز خودم .
خیلی خودمو قبول داشتم .
با خود خواهی تمام ،فقط از دیگران توقع میکردم.
تمرکز روی خودم !
توجه وتغییر روی افکار وباورهای خودم !
تغییرفرکانسی!
داشتن احساس خوب!
صلح با درونم !
هماهنگی بین ذهن وروح!
سپاسگزاری!
دیدگاه خدایی داشتن!
دست از تغییردیگران برداشتن!
توکل کردن همراه با صبر!
احساس لیاقت داشتن!
کنترل نکردن دیگران !
کنترل ذهن!
اعراض!
ورودیهای مناسب!
دیدن مثبتهای دیگران وتوجه به مثبتهاشون!
ایجاد خودباوری!
صحبت نکردن در مورد ناخواسته ها!
کانون توجه به هر چیز مثبت!
وااااای خدای من با همه ی این کلمات بیگانه بودم وهیچ درکی از هیچکدوم نداشتم .
خدایا شکرت واقعن شکرت !
تازه الان متوجه میشم که بله در طی این چند سال تغییرات زیادی کردم .
که مهمترین واصلی ترینش رو این میدونم که دست از تغییر دیگران برداشتم.
وفهمیدم که خودم عامل هرچیزی بودم و هیچ کس هیچ کجا مقصر نبوده !
همه چی از درون من وبا من بوده!
وقتی اینجا آروم گرفتم ونقص به این بزرگی که تو دنیای بیرون دنبال خوشبختی وآرامش میگشتم رو از بین بردم ،خدای خوب ومهربون رو هم پیدا کردم.
خدا رو که پیدا کنی وباورش کنی دیگه همه چی حله!
مشکل میاد خب بیاد،به قول استاد حلش میکنیم .
ارع سخته ،تو عمل خیلی سخته ولی اگه بتونی با اصول قوانین جهان پیش بری، جدن رشد میکنی .
من اینو به عینه تو این 7ماه اخیر دیدم.
چون با مشکلات مختلفی مواجه شدم هم از لحاظ عاطفی با همسرم ،هم به لحاظ مالی،هم روابط با دیگران ،هم سلامتی خلاصه همه جوره داستانی داشتم اما خیلی خوشحالم که تونستم خیلی خیلی بهتر از گذشته عمل کنم .
اصلا به هم ریختگی گذشته رو نداشتم .
اصلانگرانی هایی مثل قبل رو نداشتم.
ترس اومده ورفته چون مهارش میکردم.
هرجا که تونستم خدا رو یاد کنم وهمه جوره بهش اعتماد کنم واقعن اون مشکلم به بهترین شکل ممکن حل شده .
هرجا که به خودم تکیه کردم ،جزضعف وناتوانی در خودم چیزی ندیدم .
پس همه چی ،همه ی قدرت ،دست خودشه .
وقتی خدا رو داشته باشی باخت نمیدی .
وقتی خدا رو داشته باشی ،مشکلات برات وحشتناک ب نظر نمیرسه .
میدونید راه حلهای خوبی سر راهت میزاره البته به شرط اینکه بهش ایمان داشته باشی.
چطور ایمان خودتو میخای نشون بدی؟!
در وحله ی اول باید صبور باشی .
باید مثل انسانهای متوکل اجازه ندی احساست بد بشه واحساستو خوب نگه داری.
چون فهمیدی از قدرت تو خارجه و باید به یه چیز قدرتمند دیگه ای تکیه کنی پس کی بهتر از خدای مهربونمون .
با هر بار تجربه ،تازه عقلت درست کار میکنه ودست از کارای بیهوده برمیداری.
حرف اضافه نمیزنی.
همه چیو تحت اختیار خودش میزاری .
درواقع رها میکنی ومیسپاری به خدا.
ودر آرامش به زندگیت ادامه میدی تا ببینی چی پیش میاد.هرچی پیش اومد میپذیری .چون بازم نمیدونی چرا وبه چ علت موضوعی پیش اومده ؟!
ایمانت رو باید تا آخر مسیر ینی تا زنده هستی ادامه بدی .
تو غافل از هرچیزی هستی وخدا قادر و توانا به هرچیزی .
واینکه تو باورش کردی که خدا برای تو چیزی جز بهترین نمیخاد.پس با اعتمادت ،هر جا که هدایتت میکنه برو.
به هرچی که هدایت میشی بپذیرش .
چشم .امیدوارم که جا نزنیم .
امیدوارم که همانطور که با جون ودل این باورها رو پذیرفتیم تو عملکردهامون هم به همین قشنگی نشون بدیم .
خدایا عاشقتم .میخامت خیلی زیاد.
عباس منش عزیز شما هم که جای خود دارید.
چون با شما هستم خدای خودمو پیدا کردم.
ایمان من با آموزه های درست وبه جای شما داره شکل قشنگی به خودش میگیره .
در هر لحظه با پیش اومدن هر مسئله باید ایمان خودمون رو به خدا نشون بدیم .امیدوارم این تمرینابقدری قویمون کنه که بتونیم راحتر از پس مشکلات بزرگ بربیاییم.
اینکه با هر بار تجربه به مشکلات قبلی خودم نگاه کنم خیلی بهم کمک میکنه که نگران نباش ،این نیزبگذرد.
تو فقط توکل کن وهر کاری که لازمه ودر توان تو هستش رو انجام بده وبه بقیش کاری نداشته باش .
خدایا ازت ممنونیم که درک و آگاهی ما را هرروز بیشتر از دیروز میکنی.
استاد با این فایل از روی کنجکاوی مواجه شدم وقتی شیندم خلی برایم جذاب تمام شد و خلی حرف های را برای گفتن باشما دارم
اول اینکه وقتی چهره مبارک شمارا در این همایش می بینم خلی خاطرات خودم زنده شد
استاد تمام صحبت های شما از همان اول با الان به یک شکل است فقط آن زمان کمتر توضیح دادین و حالا بشتر توضیح می دهید چون قانون تکامل دارد طی می شود
نکته های را که بیان کردید برایم بسیار جذاب و خوشایند بود مانند تصمیم گیری عشق و علاقه به هدف و متعهد بودن به اجرای تمرین های درس ها و وارد شدن در دل ترس ها
همه اینها خلی قشنگ جذاب شمرده و عالی بیان کردید و چقدر خوب تسلط داشتید برصحبت های تان و عجب تالار خوبی و مخاطبین بسیار محترم و دوستداشتنی داشتید و بدن خوشکل و خوش فرم تان برایم بشتر قابل تحسین بود
استاد من مثال های از خودم در مورد ترس و غلبه برترسهایم را باشما شریک می سازم
من یکسری فایل های دیگر هم کم و بیش در مورد خودم و کارهای که انجام داده ام بیان کردم اما اینجا هم جایش مناسب است که بیان کنم
من فرد بسیار خجالتی یا فاقد اعتماد به نفس بودم و حظور در جمع برایم بسیار سخت بود و سخت تر اینکه من بتوانم در حظور جمع صحبت کنم
از طرفی هم تصمیم گرفتم که باید با این ترسم مقابله کنم و از خودم دور کنم
شروع کردم در کلاس های فن بیان و سخنرانی و در این مورد آموزش می دیدم و این زمانی بود که دانشگاه هم می خواندم بعد از مدتی که این کلاس ها ادامه داشت کار ما عملی هم بود یعنی باید آمادگی می گرفتی و در حظور هم کلاسی های مان صحبت می کردیم در اول برایم بسیار سخت بود اما ازطرفی بسیار اشتیاق داشتم که باید این معضل را حل کنم و شروع کردم به مطالعه کتابها و حفظ کردن شعر های تاثیر گذار و داستان های آموزنده و انگیزشی و این باعث می شد که در هرجای فرصت فراهم شد حتی اگر دو دقیقه هم باشد بلند شوم در حظور جمع صحبت کنم و من در کلاس های دانشگاه شروع کردم به کنفرانس دادن و قتی استاد می گفت در مورد فلان موضوع آمادگی بگرید بیاید صحبت کنید من اولین فردی بودم که آماده می شدم حتی هم کلاسی هایم از این کار من ناراحت می شدند چون آنها ترس داشتند اما من دنبال وارد شدن در دل ترس هایم بودم و از این فرصت ها بهترین استفاده را می کردم و این کار ادامه داشت تا اینکه همراهی استاد روانشناسی آشنا شدم که در مورد موضوعات راز های زندگی سمینار برگذار می کرد در روز های جمعه و من این را یک فرصت خوب دیدم چند باری اشتراک کردم و دیدم که در اول جلسه کسی نیست که جلسه را شروع کند و برای خودم گفتم این هم یک فرصت است که بتوانم هم جلسه را شروع کنم و هم برایم یک تمرین بسیار خوب می شود و همراهی این استاد گفتم که من چنین علاقه ای دارم و آن هم قبول کرد و شروع کردم در حالیکه خلی سخت بود اما شروع کردم و نتایج خلی عالی داشت
استاد وقتی اولین بار من در حظور بیشتر از 300 نفر قرار شد صحبت کنم خلی ترسیده بودم و قبل از اینکه جلسه شروع شود هی ذهن نجوا گرم می گفت تو نمی توانی تو لیاقت این کار را نداری و هزاران نمی توانی های دیگر و من هم قبول کردم که این کار من نیست و همان لحظه استاد گفت برو جلسه را شروع کن چون ما در یک دفتر نیشسته بودیم و من گفتم استاد من سرما خوردم و این جلسه را نمی توانم از جلسه های بعدی اما استاد فهمید که قضیه از چی قرار است و گفت هیچ حرفی نیست و من می دانم که ترسیدی و نگران نباش برو جلسه را شروع من هم در کنارت هستم اگر مشکلی پیش آمد من خودم شروع می کنم بلاخره نگذاشت که من منصرف بیشم و ترس بر من غلبه کند بلکه مرا قوت قلب و خود باوری داد و تعریف کرد از کارهای قبلی ام و من رفتم جلسه را شروع کردم خلی برایم عجیب و غریب بود احساس می کردم که من در جهانی دیگری هستم و می گفتم کاش زمین باز شود و من داخل زمین شوم و این صحنه ادامه پیدا نکند و تمام بدنم می لرزید و موهای سرم سیخ شده بود و احساس می کردم همه مخاطبین وایستادن به من خیره شده و خلی صحنه عجیب و غریب بود ولی به هر قیسمی بود انجام دادم و ترس هایم دور کردم و این باعث شد که ادامه مسیر کمی برایم همواره شود و این چنین جلسات هر هفته ادامه داشت و من باخودم و در تنهای خودم بشتر تمرین می کردم و رویا پردازی داشتم و با اشتیاق زیاد برای هفته بعد آمادگی می گرفتم و هر روز رشد و پیشرفت داشتم و ترس هایم در هر جلسه کمتر می شد و کار من شده بود در هر جای حتی برای چند نفر صحبت کردن و از این کار لذت می بردم و از فرصت هایم خوب استفاده کردم و همین کار روی روابط اجتماعی ام خلی تاثیر گذاشت و من از این طریق وارد کار در رادیو و بعدش تلویزیون شدم و در این محیط هم خلی خوب رشد داشتم و استفاده موثری از فرصت هایم کردم
و خداوند را بسیار سپاسگذارم که این مسیر را آمدم و لذت بردم و مرا خلی رشد داد و چیز های زیاد آموختم
ممنون و سپاسگذارم استاد جان که باعث می شوید خودمان را بهتر بشناسیم و در مسیر درست قرار گیریم
من چندبار از زمانی که این فایل منتشر شده تا به امروز دیدم و هربار اینگار اولین باره من این فایل رو دارم میبینم و میشنوم
امروز در حال مطالعه کار تخصصی خودم بودم که حسم گفت اون رو تعطیل کن و این فایل رو مجددا ببین و من هم گفتم چشم
اول اینکه چه حس عجیب و غریبی بم دست داد که نمیتونم توصیفش کنم بیس و پایه و اساس حرف های استاد از همون اول تا به امروز همش همینه و با عمل کردن به آموزه های خودشون به هر موفقیتی رسیدن تو زندگیشون
واقعا جای تحسین داره و بعد الگو برداری از ایشون
اگه بیشتر تامل کنیم دیگه نشونه از این واضح تر که حدود 15 سال پیش این فایل ضبط شده و الان استاد بجایگاهی رسیدن که کمتر کسی تو جهان این شرایط رویایی رو داره پس منی که دانشجوی ایشون هستم چرا به آموزهای ایشون همونطوری که گفته میشه فکر نکنم و مهمتر عمل نکنم؟ انیشتین میگه احمق کسیِ که عمل رو بارها و بارها انجام بده و منتظره نتیجه متفاوت باشه و من میگم از احمق پایین تر داریم اونم کسی که آگاهی های استاد رو ببینه بشنوه ولی در زندگی عملیش نکنه بنظرم این شخص از احمق هم احمق تره چون استاد مسیر همواره و لذتبخش رو داره نشون میده و فرد احمق تر این مسیر رو که نمیره هیچ حتی خودشم در سنگلاخ و جاده خاکی میندازه
چیزایی که از این فایل متوجه شدم
1. اینکه شرایط زندگی من رو خلق نمی کنه بلکه تصمیمات لحظه به لحظه من هستن که شرایط زندگیم رو خلق می کنِ
باید قدرت تصمیم گیری رو بالاتر برد چطوری با زیاد تصمیم گرفتن و از تصمیمات کوچک شروع کردن
در دو دولی موندن بزرگترین عذاب دنیاست
2. باید از تجربیات و آموخته های خودمون و کسایی که نتیجه درست گرفتن ، استفاده کنیم اگه می خوایم نتایج متفاوت بگیریم باید طرز تفکرمون رو عوض کنیم باید عملکردمون رو تغییر بدیم
و از همون موقعه ها استاد چقدر به انجام تمارین تاکید می کنن حتی در این دوره گفتن کسی که تمرین انجام نمیده نیاد و این به من این رو میفهمونه اگه تمرین انجام نمیدی برنامه های استاد رو انجام نده چون از زندگی معمولی خودتم میمونی بین آسمون و زمینی معلقی
یکی به میخ یکی به نعل نمیشه یا تمرینات و آموخته های استاد رو تو زندگیت انجام بده یا بی خیالش شو و برو دنبال زندگیت
3. ترس بزرگترین دام موفقیت است . چقدر ترس گشنندهِ حتی حضرت علی میگه ترس برادر مرگِ یا فلوراسن تو کتاب چهاراثر میگه ترس نقطه مقابل ایمانِ و استاد میگن تنها راه مقابله با ترس مواجهه شدن با ترسِ حتی مثال خودشون رو تو دانشگاه میگن
و این فایل و فایل های آینده منتشره از استاد چه ردپایی بجا گذاشته از موفقیت های ایشون
در متن این فایل نوشته شده :” ریشه ها را بهتر بشناسیم و دلیل میوه هایی که اکنون در زندگی ایشان می بینیم رو بهتر درک کنیم ”
من رو یاد کلام حضرت علی میندازه : ” اصل العقل القدره وثمرتها السرور = ریشه عقل قدرت است و میوه آن شادی ”
و استاد نشون میدن چقدر قدرتمند و توانمند هستن و میوه این کار کردن روی خودشون رو در سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت
میشه دید
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
من که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
از خدا می خوام به راه راست هدایتمون کنه راه کسانیکه به آنها نعمت داده نه کسانیکه بر آنها غضب کرده و نه گمراهان هدایت کنه
خدایا شکرت بخاطر استاد ، بخاطر آگاهی های این سایت ، خانم شایسته، خانم فرهادی ، آقا ابراهیم و هزاران نفری که عضو این خانواده گرم و صمیمی هستن
استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم روز بخیر و ایام به کام.
ی نکته خیلی خیلی مهم که تو ذهنم بود اینه که چقدر اینکه تو مسیرت بمونی و روی اصل تمرکز کنی و اتفاقات اطرافت به تو و مسیرت جهت نده و این تو باشی که اتفاقات و شرایطت رو به وجود بیاری نتیجش میشه این که از سال 1387 تا الان که سال 1402 هست روی اصل موندی و نتیجه هایی گرفتی که خیلی به قول استاد تو رویاشونم نمیتونن ببینن ولی الان داری تجربش میکنی و جزوی از زندگیته.
استاد اون تیکه ای که درمورد ترس گفتید چقدر زنگ خورد تو وجود من اره واقعنم اگه ادم از چیزی میترسه باید بره تو دلش باید خودشو بندازه تو گود و بعد میبینه که اقا هیچی نبوده و فقط ترس الکی بوده و چقدر همین کار باعث بهبود شخصیت ادم میشه و ی نکته دیگه اینکه ما کار نداشته باشیم که بقیه از ما چه توقعی دارن ما باید سطح توقعمون رو باید از خودمون ببریم بالا در این صورت میتونیم رشد کنیم فراتر از تصوراتمون چون ایده ال هامون رو خودمون چیدیم نه کسای دیگه که مارو از دور دیدن یا نهایتن از ما شناخت کمی دارن.چقدر خوبه که این فایل تو سایت هست خداروشکر واقعا یعنی اگه کسی الان داره به این سایت و موفق بودنش نگاه میکنه با دیدن این فایل میفهمه که چه روند تکاملی و از همه مهم تر موندن رو ارزش های درست فارق از صحبت های این و اون باعث این سیستم شده.ایمان و تسلیم بودن در مقابل رب در مقابل تنها قدرت مطلق که زمزمه میکنه ادامه بده که قراره نتیجشو ببینی.خیلی واضح است که همین الانش آدمایی هستن که روز که هیچی دقیقه ای حرفاشون عوض میشه و اصن تفکر نمیکنن و فقط باری به هر جهت ادامه میدن تا شاید شانسی ی اتفاقی بیفته درحالیکه جهان شانسی نیست خداوند شانسی کار نمیکنه و همه چی قاعده داره برا خودش منی که فک میکنم شانسیه ی نگاه کافیه بندازم به گذشتم و تجربیاتم اونوقت میفهمم چقدر هماهنگن این اتفاقات با چیزی که قبلا ارسال کرده بودم به جهان و خب طبیعتا پاسخ جهانم بدون ذره ای دخالت ارسال شده به من.
امیدوارم خداوند همه ما رو توی مسیر درست ثابت قدم نگه داره و به ما قوتی بده تا ادامه بدیم و تسلیم نشیم
درودبراستادان عزیزم برعشقم برعمرم بززندگی ام برخدای دیگرم برآرامشم برتغیرم بر نفسم برراحیه خوش زندگی ام برلذتم برهرانچه دارم وهرانچه ازش لذت میبرم وهرانچه درکش کردم وخواهم کرد
اللهی توراشکرعظمتت را شکرخدایی ات را شکر
کاعناتت را شکر
وبیشترازهمه قوانین راحت وشیرینت راشکر
که اگردرسرراه ماقرارگیرند وما درک کنیم وبفهمیم وبدانیم که کل لذات ودارایی ها ونعمات وداشته ها وحتی نداشته هایمان مرتبط بااین قوانین است وقوانینی ساده وراحت که گازوترمز ان دست خودمونه
همچون ماشین یامونوری که سوارمیشیم
وتویک مسیروجاده حرکت میکنیم
اونی که انتخاب میکنه جاده کوهی رابره یاجنگلو یا راه دریارا یا کوهستان وهرچیزی را خود اونه وبس
وچبسا که ازقبل یک اگاهی درمورد رانندگی داشته باشه واشنایی بامپ وگوگل که باهدف واشنایی تومسیرحرکت کنه
وبرامنم اشنایی باقوانین زندگی واینکه اگه گواهی اشنایی باقوانین جهان هستی را بگیری واگاه بشی اون وقت میشی یک انسانی که داره باهدف وانگیزه زندگی میکنه وهرانچه میخاد براش اتفاق میافته واون کسی که این اتفاقات را رقم میزنه خودشه وخودشه وخودشه وبس
ای خدای مهربان چقدروچقدردیدن این فایل استاد عزیزم استاد امیخته شده بارگ وجانم استادی که اندازه دنیا اندازه همسرم استادی که اندازه فرزندانم دوستش دارم ومدتهاست اون رامیشناسم ومریمی که عشقه وجودمه مریمی که صداش صدای فرشته هاست مریمی که پاکه مریمی که برای من مقدسه واین همه لیاقت وخوبی دروجود دونفره که اینطور به هم نزدیکشون میکنه ودنیا میشناسنشون ومیشن خدای بقیه
ومیشن استاد اموزش
ومیشن عشق
ومیشن سرتاسرمهربانی
ومیشن خانواده بزرگ عباسمش
واونم خانواده واقعا صمیمی ومهربون عباسمنش
وای مریم جان وای استاد جان وای حسین جان عباسمش داداش قشنگم داداش گلم داداشی که به الله ورب واحد قسم توومریم جزعی واقعی اززندگیمین وجزعی واقهی ازوجودم
شمایی که هروقت تواین زندگی دلم گرفت هروقت افسرده شدم هروقت بی انرژی شدم هروقت ناراحت شدم فقط کافی بود بیام گوشی رابردارم وصفحه گوشی که بازمیشد اون اپلیکیشن که دیگه جاش توگوشیم باچشم بسته دیده میشد یک جعبه جادویی متفاوت که توش همه چی هست ازمحبت ازدانایی ازپیشرفت ازموفقیت ازثروت ازحال خوب از انسانیت ازادمیت ازسفر ازخدا ازقران ازهرانچه که فکرش راکنی
وبارها باخودم میگویم اگران زمان که برااولین بار من یک گوشی اندروید هواووی داشتم ودقیق یادم نیست برام ایمیل می امد که چطوری میشه جزخانواده بزرگ عباسمنش شدوتغیرکرد وازاین ایمل ها اگه اشتباه نکنم سالهای 87 قبل یابعد اون بود ولی من لیاقت نداشتم وهیچ وقت پیگیرنشدم تااینکه به طوری جدی دوسال پیش تو اینستا بیشتر وبیشتر بااستاد اشنا شدم وباقوانین زندگی درسته اساتید زیادی بودن واوناهم رایگان فایل ولایو داشتند ولی اونی باعمق دل وجان ووجودم بازی کرد ومرا شیفته کرد عشق بودومهربانی ولذت وهمه چیز حسین بود ومریم عشق این کلمات ازعمق وجودم مینویسم سفزتان میبینم وهمین دیروز قسمت 198 ازسفردورامریکارادیدم وباکیارش وکورش 4و5 ساله ام چقدلذت بردیم چون کلا بااینا فایل هاتون میبینم وبچه هام این دوتااخری شدن انگیزشی شدن عباسمنشی
وامروزازخواب بیدارشدم شب قبل دوره دوازده قدم استادو گوش دادم وخوابیدم وسعی کردم ازامروزبازکمی متغیررفتارکنم
وفکرم ناخواسته روزمو رقم نزنه
وانصافا همه چیزخوب پیش رفت چون اگاهانه فکرمو تلاش کردم به چیزهای مثبت فکرکنه وبقول استادگلم واستادعشقم واستاد عمرم زندگی راجدی نگیریم واین مهمه که فقط ازش لذت ببریم چون اگه کل دارایی چهان راداشته باشیم ویک آن بمیریم که فایده داره براما
واقعا هم همینطوره
منم درسته انچه راکه دوست دارم هنوزبهشون نرسیدم چون برحسب تلاشم میرسم وازراه قانون ولی هرانچه دارم ازحال خوب ودانایی ام اونا مدیون استادم ومریمم مریم عشقم مریم نازدانه ادم مریم صادقم مریم تمیزم مریم وسواسی ام مریم عمرم مریم نفسم
که بزرگترین ارزوم ویکی اراهدافم اینه روزی بتونم کناراستاد ومریم یک ملک بخرم واونجا زندگی کنم ونوکری استاد ومریمو کنم بخدا نوکری باعشق نه ازنیاز نه از چیزی دیگه
چون واقعا مدیونشونم چون غیرمدیون بودن من عاشقشونم من دوستشون دارم
وامروزکه این فایل که مال سالهای پیش استاده چقدبهم انگیزه داد چقدامیدداد
ای خدا کی میدونست استاد یروز اینجوری نتیجه زحماتشو اونم زحماتی که باعمق وجود وومهمترازهمه باعشق کشیدرامیگیره وباید بگم کی میدونست نه باید بگم باید مطمعنم بودیم نتیجه میگیره ولی ذهن مابقول استاد چموشه وفکریاری نمیکنه اینده موفق راببینیم
وای خدا وقتی دیدم استاد بااون تیپ وقیافیه مظلوم بااون تیپ قشنگش بااون قد بلندش اومد بالا نفسم راحت راحت امدبالا یک نفس ازعمق وجودبه نشانه تحسین وتشکرازقدرت خدا کشیدم ومشغول گوش دادن فایل شدم وبعد فایل برااولین باراومدم چیزی برااستاد بنویسم من که مدتهاست دوست دارم نامه ای برای استاد ومریم بنویسم ولی قسمت نکیشد وشایدحرفام مرتبط بااین فایل نباشه که بنویسم ولی روزی نامه ای ازعمق جان ودلم برای دوعزیزم درشهری درفلوریداری امریکا خواهم نوشت وبراشون ارزوی عشق محبت سلامتی ثروت توحیدمسافرت بندگی مراقبه وشادی وارامش ازهرچیزخوب بیشتروبیشتروبیشتروبیشتر خواهم کرد
شمارا دردعاهایم درمراقبه هایم درشادی هایم دعا خواهم کرد
استادی که وقتی اومدی بالای سن چقدخونسرد وچقدباعشق وحتی بدون دفترودستک حتی بدون یزره استرس
همه چیزو گفته دارن بااون زندگی می کنن ولذت میبرن وخدایا ازعمق وجودم میخام منم روزی لیاقت اینو داشته باشم که درنزدیکترین جادرکناروهمسایگی مریم وحسین عشق زندگی کنم وهرروزبتونم ازنزدیک واززبون استاد حرف بشنوم وبه حرفاش عمل کنم وتغیرکنم
وپزبدیم ماهم یک داداش یک ابجی خیلی خیلی خیلی انسان ومومن وپولدار توفولوریداری امریکاداریم
من مینو جهان اریا (مستعار)
هستم ازاستان کرمان
ومی بالم به مریمم هم استانی عزیزم
وازهمین جا ازخیابان بلوارپزشک کرمان روی ماهتان را بوسه میزنم
بوسه ازعمق وجودم بوسه ازته دلم
برصورتتان ودستانتان
وبراتون همه چیز ازبهترین هاش ارزو دارم وگسترش هرچه بیشترخانواده باعشق وصمیمی مون واینکه روزی هممون تویک منطقه ازفلوریدا یک ملک داشته باشیم وبه هم نزدیک باشیم وووو. و که اگه بخام بگم اشکم درمیاد وساعت هاطول میکشه
ولی من همیشه به این فک میکنم یروز یک اتفاق خاص ازطرف استاد میافته ویک سری افرادی که لیاقتشودارن درسرزمین امریکا توملک های استادودرنزدیکی استاد زندگی میکنن وعین یک قبیله پیغمبزگونه تلاش میکنن که زندگی انسان هایی راکه میخان تغیرکنن کمک کنن که تغیربدن
وچه خوب میشد منم که روزی مربی دوره پیش دبستانی ومهدکودک بودم بتونم مثل استاد مربی انگیزشی بشم وبرابچه ها اینکارو کنم واین یکی ازخواسته های منه چون 15 سال مربی پیش دبستان بودم وچه خوب میشه بچه هامون راازکودگی باقوانین اشناکنیم وزندگیشون راتغیربدیم وباوراشون راتغیربدیم واون وقت جهان گلستان میشود
باز هم این سایت الهی منو سوپرایز کرده و هر بار بصورت تمرکزی و هدایتی میام اینجا خداوند منو هدایت میکنه به همچین فایلهای بی نظیر و الهام بخش
داشتم مصاحبه استاد با دوستان قسمت 37 رو گوش میدادم و بعد از دو روز متوالی که با صدای دلنشین رزا عزیز قلبم صیقل پیدا کرده بود بلاخره تصمیم گرفتم برداشتهای خودمو به اون فایل کامنت کنم و با قلبی باز از خدا هدایت بخوام که فایل بعدی پلی کنم
من چون خودم بشدت علاقه دارم به برگزاری سمینار و آموزش و بخصوص بعد از آشنایی با استاد این علاقه بیشتر شد به محض دیدن عنوان این فایل چشمام برق زد و شروع کردم به تماشا
فکر کنم الان بار سوم یا بیشتر که این فایل گوش دادم و نگاه کردم
از لحظه ورود استاد روی صحنه و شروع صحبتهای ایشون و نگاه با اعتماد بنفس و تسلطشون روی آموزشها گرفته تا نحوه نگاه مخاطبین و تاثیری که سخنان استاد روی حضار داشت ،چنان شوق و ذوقی در وجودم شعله ور کرد که آره میشه و فقط باید مثل استاد عمل کنم و فکر کنم و نتیجه بگیرم رازش فقط همینه
از غلبه بر ترس صحبت کردین و منو یاد خودم انداختین که مثل شما و البته با شنیدن صحبتهای شما اولین بار برای عمل به آموزهاتون تصمیم گرفتم که برم دانشگاه شهرمون و کنفرانس بدم بدون اینکه دانشجو اونجا باشم یا کسی منو بشناسه ،من این کار بارها تکرار کردم و عجیب بهم شهامت داد و احساس میکردم که خود استاد عباس منشم ،
هر کدوم از ماها به نحوی ترسهای داریم که اگر بتونیم بهش غلبه کنیم ازش عبور میکنیم از مواهبش بهرمند میشیم مثل من که بعد از اون کنفرانسها بارها سمینار برگزار کردم و الان از لحاظ شخصیتی یه آدم دیگه شدم
تصمیم گیری و قدرت سریع و درست عمل کردن به تصمیمات یکی از رازهای بدون بحث برای موفقیت ..
خوشبختانه من روی این مورد خیلی خوب دارم کار میکنم و همیشه این جمله استاد تو گوش من میچرخه که دنیا به آدمهای که سریع تصمیم میگیرن جایزه میده و به محض رسیدن به ایده اجراش میکنم و بارها از موهبتش لذت بردم
تکرار اشتباه و کارها و فکرهای تکراری یعنی راه نییمبر به سمت شکست و این قانون بدون تغییر خداوند ..
37 سال با یه طرز تفکر زندگی و عمل کردم و نتیجشم چیزی جز شکست نبود برام ولی توی همین دوسالی که با استاد آشنا شدم تصمیم گرفتم اگر حتی کار درست نمستونم انجام بدم حداقل کار اشتباه انجام ندم
من کل زندگیم قسطی بود و همش وام میگفرفتم و فک میکردم کار درستی چون همه جامعه اینطور فکر میکردن ولی از یه جای به بعد تصمیم گرفتم این کارو نکنم و با اینکه حتی شرایطی پیش اومد که مقروض بودم و میتونستم با وام جم جورش کنم اما به خودم قول دادم که این کارو نکنم و الان به لطف خدا تمام قسطام صاف کردم و فقط یک قسط وام خونگی مونده که اونم این ماه کلکشو میکنم
با اینکه همین الانم مقروضم ولی چنان احساس خله در وجودم حس میکنم بابت وام نداشتن که فقط کسایی میتون درکش کنن که وام یا قسط ندارن چون واقعا قابل توصیف نیست این موضوع و فقط حسی
استاد تکامل همه چیز ، توی فایل قبلی و مصاحبه با رزا به درو خیلی خوبی ازش رسیدم که توی این دوسال اصلا اینطور درکش نکرده بودم ..تکامل یعنی اینکه تو خواسته ای داری از خدا و خداوند این جهان جوری آفرید که بدون شک خواسته تو رو اجابت میکنه و اصلا وظیفه این سیستم و این خدا همینه ولی باید بنا به خواسته ای که داری براش آماده بشی و مثال واضحشم همین سیر تکاملی استاد عزیز که از سال 87 و در اولین سمینارهاش خودش به وضوح میگه امید و توکل بسیار زیاد داره و مطمئن که خداوند مسیر درست موفقیت بهش نشون میده و از همین بندرعباس و با همون شرایط شروع کرد به اجرای ایدهای که با خواسته اون موقش هماهنگ بود و پله پله به سمتش حرکت کرد و الان در این جایگاه ما شاهد این روند تکاملی هستیم و شاهد موفقیت استاد عزیزمون ..
استاد دیدن شما همیشه برام قوت قلب بود و هست و همیشه بابت بودنتون از خداوند سپاسگزار بودم و هستم ..
اصلا من یه لحظه خودمو اونجا تصور میکردم ….راسش اخرش که داشتید میگفتید من اولین تدریسم رو 1387/5/2 برگزار کردم اول داشتم حساب میکردم که خب تا الان چند سال تقریبا تدریس میکردین ….15 سال خب حالا سن تقریبی تون چقدره …..خب حالا هرچی ….بعد به خودم گفتم وای ملیکا ببین این استادت با این همه جست و جو به کجا ها رسیده اونوقت تو می خوای نرسی …؟اینقدر استاد زحمت کشیده ردپا گزاشته اونوقت تو اخه دیگه چی می خوای از خدات ؟؟؟؟
وای این درسی که اینجا گفتین که اگه می خوای ترست از بین بره باید بری توی دلش دقیقا درسیه که من باید بگیرم و نمیگیرم …..
چشم
سعی میکنم از این به بعد برم توی دلش ….
مرسی ازتون عاشقتونم مرسی از بابت تمام این ها ….خدایا شکرت ..خدایا شکرت ….خدایاشکرت
خدا را سپاس که من را به این فایل بی نظیر هدایت کرد، خدایا شکرت
خیلی سپاسگزارم که قسمتی از سمینار 15 سال پیش را برای ما به اشتراک گذاشتید و چقدررررر این صحبت ها الان برای من بود
از هدف گذاری تا غلبه کردن بر ترس هایمان.
چقدر لذت بردم از اینکه بسیار راحت و بسیار زیبا صحبت کردید،طبیعیش اینه که ما در جمع هایی فارغ از اینکه چند نفر در آن جمع هستند بسیار عالی و شمرده شمرده صحبت کنیم
اگر صحبت نکردیم غیر طبیعیه
بنده هم حدود چند ماه پیش در یک جمع 300؛400 نفری صحبت کردم و با اینکه اولین بارم بود تونستم به لطف خداوند یکتا بسیار خوب صحبت کنم
به به استاد جانم الان حتی از اون زمان هم جونتر شدید به لطف دوره قانون سلامتی
خوب موضوع اول اینکه مشکلات به ما کمک میکنن زمانی که باورهای درستی درموردشون داشته باشیم زمانی که اشغال هارو زیر مبل نریزیم
.
کسانی که به اهدافشون نمیرسن عاشق هدفشون نیستن
ببینید عاشق بودن با چسبیدن به اون هدف فرق داره یعنی باید به حدی عاشق اون هدفمون باشیم که هرچی اطلاعات درمورد اون هست رو جمع آوری کنیم ولی بهش نچسبیم رها باشیم
یعنی نگرانش نباشیم
.
زندگی مارو شرایط نمیسازه تصمیمات ما میسازه و ما باید آنقدر تصمیم بگیریم که این عضله رو تقویت کنیم
عضله تصمیم گیری
آدم های موفق خیلی تصمیم میگیرن ولی تصمیم های درست چون انقدر تصمیم گرفتن این عضله رو تقویت کردن
.
ادم های موفق از آموخته های خود در زندگی استفاده میکنن
به عبارتی عمل میکنن
مثلا استاد جانم توی کتاب های الکترونیکی شون وقتی به یک تمرینی میرسیم استاد اونجا نوشتن که
تا وقتی که این تمرین رو انجام ندادین به قسمت بعدی نرین چون قرار نیست که اطلاعاتتون زیاد شه قرار زندگی تون عوض شه
.
اگر میخواییم متفاوت نتیجه بگیریم باید متفاوت فکر کنیم
یعنی اگر میخوای متفاوت از اکثریت جامعه نتیجه بگیری باید متفاوت فکر کنی
زمانی نتیجه ها متفاوت میشه که باورها و فرکانس و افکار تو تغییر کنه
آلبرت انیشتین میگه که :
دیوانه کسی هست که یه کار رو هی انجام میده و منتظر نتیجه جدیده
.
انتظارمون رو از خودمون بیشتر از بقیه کنیم یعنی خیلییییییی باید از خودمون انتظار داشته باشیم
.
واقعا ترسیدن بزرگ ترین دام برسر موفقیته چرا؟؟
شنیدین که میگن از هرچی بترسی سرت میاد؟؟ از هرچی بترسی برای این سرت میاد که تو داری بهش توجه میکنی و به هرچیم توجه کنی از اساس اون بیشترو بیشتر وارد زندگیت میشه
و تنها راهی که اون ترسه از بین بره اینکه
بری توی دل ترسهات تنها راهش همینه
مثلا از سخرانی توی یه جمع میترسی؟؟ برو تو دلش برو توی جمع سخرانی کن
و من چقدرررررررررررررررررررررر رفتم توی دل ترس هام مثلا همین ترس از تاریکی به نظر من یکی از بزرگ ترین ترس هام بود و بهش غلبه کردم چون رفتم توی دلش و الان ساعت ها هم توی تاریکی بشینم ازش نمیترسم
وایییی واییییی استاد جانم برای همینکه من هرموقع که کیلیپ های شما رو میبینم پیش خودم میگم که
عباس منش رسیده پس توهم میرسی بهش زهرایی و شکی توش نیست
این کیلیپ برمیگرده به سال 1387 و الان سال 1402 چقدرررررررررررررررررررررر موفقیت کسب شده خدایییییییییی مننننننننننننننننننن شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت
استاد جانم عاشقتمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز چهل وچهارم روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع…
دقیقه 4 این فایل، شما استادقشنگم گفتید شرایط زندگی مارو تصمیمات ما میسازه…
ودقیقا اون بخشی که گفتید باهمسرم خوب حرف بزنم یا نه ،باهمسرم مهربان باشم یانه…
منو یاد یه خاطره ای انداخت که مدتها پیش با درک قانون برانگیختگی که از شما یاد گرفتم، خیلی منو منقلب کرد و یه جورایی هم احساس گناه وخودسرزنشی رو آورد سراغم که چرا انقدر به خودم ظلم کردم با انتخابات وتصمیمات نابه جا، وهم از طرفی خوشحال شدم یه جورایی، بابت اینکه اوکی اگه تا دیروزها اونجوری نادان بودم و نآآگاه حالا که اگاه شدم وخداوند بهم فرصت خوب زندگی کردن وسعادتمند بودن رو داده حالا ازش به خوبی استفاده کنم…
بریم سراغ اون خاطره، 9 ماهی از ازدواجمون میگذشت فصل گلاب گیری بود که همسرم پیشنهاد داد بریم کاشان، دوتایی وبچه هارو نبریم، از اونجا که ایشون کلا سربه هوا بود و هیچوقت نمی تونست کارهاش رو مدیرییت کنه و توقع داشت منم مثل مادرش کارهاشو مدیرییت کنم اون روز هم من به خاطر اینکه خلقش تنگ نشه چمدونش رو بستم کنارش کارهای مربوط به خودم رو هم انجام دادم، موقع رفتن ایشون گفت آستین کوتاه بپوشم یا آستین بلند؟ گفتم هرطور خودت راحتی عزیزم، گفت لنز بندازم یا عینک بذارم گفتم هرطور خودت مایلی عزیز، خلاصه که ایشون آستین بلند تن کردن و لنز هم انداختن نرسیده به عوارضی تهران قم شروع کردن غر زدن، وای گرممه، وای باد میزنه به چشمم چشمام میسوزه نمی تونم رانندگی کنم و از این حرفها…
منم گفتم مشکلی نداره بزن کنار لنزتو بردار، لباستم عوض کن آستین کوتاه بپوش، ایشون جای اینکه اینکارو انجام بده، برگشت گفت تقصیر توء، توباید آب وهوا رو چک میکردی میگفتی آستین کوتاه بپوشم، توباید میگفتی لنز ننداز اینجا بیرون شهر تو اتوبان اذییت میشی پشت فرمون!!!!
یه چنددقیقه خیلی عصبانی شدم خواستم بگم مگه من مامانتم، مگه بچه ای، مگه من باید مراقبت باشم و….
خلاصه که ساکت موندم و به خودم گفتم مینا تو اولین باره میری کاشان سه روز میتونی بری خوش بگذرونی پس سعی کن تمرکزت روی مثبت ها باشه، تازه انموقع با شما آشنا نشده بودم ولی میدونستم باید به خاطر شادی وآرامش خودم تمرکز کنم روی زیبایی ها ومثبت ها…خلاصه کنم اون دوسه روز همسرم کلا مریض شد حساسیت فصلی وآلرژی گرفت به خاطر گلها و….
یه بارم سوییچ ماشین رو داخل ماشین جا گذاشت وبا کلی مکافات در ماشینو باز کردن و…
چندین بارم پشت فرمون با این اون بحثش شد و…
کلا بهش خوش نگذشت…
اما من انقدر بهم خوش گذشت انقدر تمرکزم روی خودم وخوش گذرونیم بود که یکی از بهترین مسافرتهای عمرم شد سفر به کاشان اون سال ….
اینهارو گفتم که بگم، من فقط 5 درصد تو کل اون 3 سالی که باهمسرم زندگی میکردم تصمیم میگرفتم که باهاش مهربون باشم، اون بعد مهربون وارومش رو برانگیخته کنم ویا تمرکزم کلا روی خوشبخت کردن آروم بودن وشاد بودن خودم باشه واندازه اون 5 درصد هم خوب بود اما 95 درصد اون چندسال تمرکزم روی نقصهای شوهرم بود، باهاش کل کل میکردم وکلا هرچی تلاش میکردم بانصیحت وارشاد تغییرش بدم بیشتر زندگیم رفت سمت جدایی وخلاصه جدا شدیم ….
من نمیدونم واقعا چقدر از زندگیم خواست خداوند بوده جزئی از سرنوشتم وچقدرش دست خودم بوده و بازتاب تصمیماتم….فقط اینو خوب میدونم که اگه کسی تمرکزش روی خودش و روی خوبیها وزیبای های جهان و اشخاصی که باهاش در ارتباط هستند باشه، دنیاش بهشت میشه، با عشق ومحبت ومهربونی دیووو واقعا دلبر میشه، تضادها با مثبت نگری وسپاسگزاری از بین میره و همون شخص ویا هممون چیزیکه فکر میکنی برضدتوهست ویا ناخواسته هست به شکل زیبایی میشه خیر برای خودت توی زندگی و روی خوشش رو می بینی واگر به قول شما استاد عزیزم اگر اون آدم، یا اشخاص یا کار و شرایط ومکان برخلاف فرکانس ما باشه یعنی توی مدار مثبتی که ماهستیم نباشه جهان خیلی راحت اگر مقاومتی نداشته باشیم ما رو از اون فرد یا افراد یا مکان یا شرایط دور وجدا میکنه….
من خودم نظرم این هست که شرایط و افراد ومکان و زمان رو وهمه چیز رو خداوند مدیرییت میکنه وحتی اگر بد هم باشه توی زندگیم پیش میاد تا بتونم خودم رو تجربه کنم ورشد کنم وهر چقدر بیشتر رشد کنم همه چیز، در کل زندگیم به سمت بهتر شدن پیش میره وهمه چیز براحتی وزیبایی وآسونی رقم میخوره…
مثل همون مسافرت کاشان ما، که برای من فقط خیروخوشی وشادی داشت
اما برای همسرم مریضی و حال بدی وخستگی و شکایت و گله….
اینجاست که مشخص میشه تصمیمات ما تعیین میکنه که خوشبخت باشیم یا بدبخت…
شادباشیم یا غمگین…
ثروتمند باشیم یا فقیر…
ارزشمند باشیم یا بی ارزش …
سلامت باشیم یا بیمار….
ودرک این مطلب واین قانون بدون تغییر باعث شده سعی کنم از صبح که پامیشم تاشب فقط برای یکروز زندگی رو با آغوش باز بپذیرم وبگم هرشرایطی پیش بیاد من می تونم تو لحظه مدیریتش کنم چون این من هستم که تصمیم میگیرم چه واکنشی به موضوعات وشرایط نشون بدم…
این به درون من به احساسات و باورها وعقاید من بستگی داره …نه به شرایط بیرونی وافراد دیگه و حتی جهان اطرافم…
اینکه هیچکس قدرت شاد و یا غمگین کردن منو نداره..
هیچکس قدرت بدبخت یا خوشبخت کردن منو نداره…
همه چیز با تصمیمات من شروع میشه از لحظه ای که بیدار میشم تا وقتیکه شب بخواب میرم…
چقدر خداوند عدالت رو در جهان با همین قوانین بدون تغییر زیبا داره مدیرییت میکنه!!!
الهی هزاران بار شکر که از طریق شما استاد عزیزم منو نسبت به این قوانین ودرکش آگاه کرده ومنو در این مسیر روشن که همه خیر وخوشی هست قرار داده…
دوستتون دارم استاد عزیزم
مروری بر آموزه های استاد عباس منش در سال 87.
میخاستیم مهمونی بریم .منتظر پسرم بودیم گفت نیم ساعت دیگه میرسه ،اومدم تو فایلهای دانلودی وهدایت شدم به این فایل .
دیدم تایمشم خوبه گفتم بزار این فایلو گوش بدم.
تو این فایل کاملا مشخصه که استاد روند تکاملی خودشونو طی کردن والان چقدر رشد بزرگی کردن.
نمیخام دنبال عیب وایرادهاشون بگردم یا بخام با الان مقایسه کنم ولی برام جالب بود که استاد انقدمیکنن که عجله نکنید،هرچیزی باید روند تکاملی خودشو طی کنه .آرام باشید تا نتایجها رو ببینید!حالا میفهمم برای چی انقدبه این موضوع تاکید دارن.
انصافا که استاد عزیز،هر آموزشی که به ما میدن با توجه به تجربیات خودشون هستش .
این موضوع به همگی ماثابت شده .
پس لازمه ی رسیدن به موفقیت ورشد بیشتر ،صبر کردن ،ایمان داشتن ،تلاش وپشتکار داشتن ،احساس لیاقت در خود دیدن ،پی به ارزشمندی های خود بردن وادامه دادن ولذت بردن از این مسیر هستش.
منی که دارم این الگو رو میبینم باید بدونم که هرچیزیو میشه بدست اوورد.به هر خواسته ای میشه رسید،فقط کافیه همه چیو دست زمان بسپاریم وتمرکزمونو روی تغییرات فرکانسی خودمون بزاریم.
آخه یه زمانی بود که برای انجام هر کاری ودیدن نتیجه ی اون کار،حرص میکردیم که چرا نمیشه؟!
چرااین چیزی که میخواهیم اتفاق نمیفته؟!
انقد تو احساس بد میرفتیم که زمان برامون سخت وزجر آور میگذشت.
تا یه کاری میکردیم دلمون میخاست به عانی نتیجشو ببینیم که اگه نمیدیدیم ،خیلی جاها بیخیال اون قضیه میشدیم.
یه کم صبر، یه کم حوصله اصلا تو کارمون نبود.
پرتوقع وپر ادعا بودیم .
خب نتیجه ی خاصی هم عایدمون نمیشد.
کار اشتباه اگه میکردیم توقع داشتیم خدا زود فراموش کنه اما وقتی یه کار مثبتی میکردیم مثل طلبکارا با خدا حرف میزدیم .
واسه خودمون اعجوبه ای بودیم !
استاد عرض کردن که مشکلات باعث رشد ما هستن.
چیزی که تا چند سال پیش هیچ درکی ازش نداشتم .
بیخود کرده مشکل پیش بیاد ؟!
برای چی ؟!چرا همش سر ما میاد؟!
چراانقدبد شانسیم ؟!
من میدونم همه ی اینا به خاطر بی عرزگی همسرمه؟!
ارع اونهیچی بلد نیست!
تقصیر خانوادشه !اونا بلد نبودن به بچشون چیزی یاد بدن!
چقدر بی مسولیت بودن !چقدر همسرم بی مسولیته!
خدایا این چی بود سر راه من گذاشتی؟!
برای چی من عاشق این شدم ؟!
آخه چرا فریب وعده وعیداشو خوردم ؟! اینکه هیچی بلد نیست!
چه جوری پس پولدار بشم ؟!
چ جوری حال خودمو خوب کنم ؟!
چه جوری خوشبخت بشم؟!
گند زدم به زندگیم ! این زندگی اونچیزی نبودکه من آرزو داشتم !
دقیقا تا چند سال پیش متاسفانه بنده چنین افکاری داشتم .
دقت کردید،از همه طلبکار بودم !
بدون اینکه خودم حرکتی بزنم ازهمه توقع خوب کردن ورسوندن به خواسته هامو داشتم.
از خدا هم خیلی زیاد گله مند میشدم .
واقعن نمیدونستمسهم ونقش من تو این زندگی یا بهتره بگم تو این جهان چیه ؟!
نمیدونستم اکثر این مشکلات چیزایی هستن که خودم دعوتشون میکنم .
خودم از جهان درخاست ایجاد مشکل میکنم ؟البته که ناآگاهانه!
مشکلات باعث رشد ما هستن ولی نه اینکه خودت دامن بزنی برای به بوجود اومدن مشکل !
نه اینکه وقتی پیش میاد اصلا نفهمی که چطور با اون مشکل مقابله کنی!
من مشکلات رو میدیدم اما راه مقابله با اونا رو بلد نبودم .
در نتیجه اونمشکلات هیچ وقت باعث رشد من نشدن که هیچ ! اتفاقا مشکلات منو بیشتر هم میکردن.
وعلت همه ی اینا رو عوامل بیرونی میدونستم .
عالم و آدم مقصر میشدن جز خودم .
خیلی خودمو قبول داشتم .
با خود خواهی تمام ،فقط از دیگران توقع میکردم.
تمرکز روی خودم !
توجه وتغییر روی افکار وباورهای خودم !
تغییرفرکانسی!
داشتن احساس خوب!
صلح با درونم !
هماهنگی بین ذهن وروح!
سپاسگزاری!
دیدگاه خدایی داشتن!
دست از تغییردیگران برداشتن!
توکل کردن همراه با صبر!
احساس لیاقت داشتن!
کنترل نکردن دیگران !
کنترل ذهن!
اعراض!
ورودیهای مناسب!
دیدن مثبتهای دیگران وتوجه به مثبتهاشون!
ایجاد خودباوری!
صحبت نکردن در مورد ناخواسته ها!
کانون توجه به هر چیز مثبت!
وااااای خدای من با همه ی این کلمات بیگانه بودم وهیچ درکی از هیچکدوم نداشتم .
خدایا شکرت واقعن شکرت !
تازه الان متوجه میشم که بله در طی این چند سال تغییرات زیادی کردم .
که مهمترین واصلی ترینش رو این میدونم که دست از تغییر دیگران برداشتم.
وفهمیدم که خودم عامل هرچیزی بودم و هیچ کس هیچ کجا مقصر نبوده !
همه چی از درون من وبا من بوده!
وقتی اینجا آروم گرفتم ونقص به این بزرگی که تو دنیای بیرون دنبال خوشبختی وآرامش میگشتم رو از بین بردم ،خدای خوب ومهربون رو هم پیدا کردم.
خدا رو که پیدا کنی وباورش کنی دیگه همه چی حله!
مشکل میاد خب بیاد،به قول استاد حلش میکنیم .
ارع سخته ،تو عمل خیلی سخته ولی اگه بتونی با اصول قوانین جهان پیش بری، جدن رشد میکنی .
من اینو به عینه تو این 7ماه اخیر دیدم.
چون با مشکلات مختلفی مواجه شدم هم از لحاظ عاطفی با همسرم ،هم به لحاظ مالی،هم روابط با دیگران ،هم سلامتی خلاصه همه جوره داستانی داشتم اما خیلی خوشحالم که تونستم خیلی خیلی بهتر از گذشته عمل کنم .
اصلا به هم ریختگی گذشته رو نداشتم .
اصلانگرانی هایی مثل قبل رو نداشتم.
ترس اومده ورفته چون مهارش میکردم.
هرجا که تونستم خدا رو یاد کنم وهمه جوره بهش اعتماد کنم واقعن اون مشکلم به بهترین شکل ممکن حل شده .
هرجا که به خودم تکیه کردم ،جزضعف وناتوانی در خودم چیزی ندیدم .
پس همه چی ،همه ی قدرت ،دست خودشه .
وقتی خدا رو داشته باشی باخت نمیدی .
وقتی خدا رو داشته باشی ،مشکلات برات وحشتناک ب نظر نمیرسه .
میدونید راه حلهای خوبی سر راهت میزاره البته به شرط اینکه بهش ایمان داشته باشی.
چطور ایمان خودتو میخای نشون بدی؟!
در وحله ی اول باید صبور باشی .
باید مثل انسانهای متوکل اجازه ندی احساست بد بشه واحساستو خوب نگه داری.
چون فهمیدی از قدرت تو خارجه و باید به یه چیز قدرتمند دیگه ای تکیه کنی پس کی بهتر از خدای مهربونمون .
با هر بار تجربه ،تازه عقلت درست کار میکنه ودست از کارای بیهوده برمیداری.
حرف اضافه نمیزنی.
همه چیو تحت اختیار خودش میزاری .
درواقع رها میکنی ومیسپاری به خدا.
ودر آرامش به زندگیت ادامه میدی تا ببینی چی پیش میاد.هرچی پیش اومد میپذیری .چون بازم نمیدونی چرا وبه چ علت موضوعی پیش اومده ؟!
ایمانت رو باید تا آخر مسیر ینی تا زنده هستی ادامه بدی .
تو غافل از هرچیزی هستی وخدا قادر و توانا به هرچیزی .
واینکه تو باورش کردی که خدا برای تو چیزی جز بهترین نمیخاد.پس با اعتمادت ،هر جا که هدایتت میکنه برو.
به هرچی که هدایت میشی بپذیرش .
چشم .امیدوارم که جا نزنیم .
امیدوارم که همانطور که با جون ودل این باورها رو پذیرفتیم تو عملکردهامون هم به همین قشنگی نشون بدیم .
خدایا عاشقتم .میخامت خیلی زیاد.
عباس منش عزیز شما هم که جای خود دارید.
چون با شما هستم خدای خودمو پیدا کردم.
ایمان من با آموزه های درست وبه جای شما داره شکل قشنگی به خودش میگیره .
در هر لحظه با پیش اومدن هر مسئله باید ایمان خودمون رو به خدا نشون بدیم .امیدوارم این تمرینابقدری قویمون کنه که بتونیم راحتر از پس مشکلات بزرگ بربیاییم.
اینکه با هر بار تجربه به مشکلات قبلی خودم نگاه کنم خیلی بهم کمک میکنه که نگران نباش ،این نیزبگذرد.
تو فقط توکل کن وهر کاری که لازمه ودر توان تو هستش رو انجام بده وبه بقیش کاری نداشته باش .
خدایا ازت ممنونیم که درک و آگاهی ما را هرروز بیشتر از دیروز میکنی.
استاد جان سپاسگزار از وجود شما.
استاد عزیز سلام برشما
استاد با این فایل از روی کنجکاوی مواجه شدم وقتی شیندم خلی برایم جذاب تمام شد و خلی حرف های را برای گفتن باشما دارم
اول اینکه وقتی چهره مبارک شمارا در این همایش می بینم خلی خاطرات خودم زنده شد
استاد تمام صحبت های شما از همان اول با الان به یک شکل است فقط آن زمان کمتر توضیح دادین و حالا بشتر توضیح می دهید چون قانون تکامل دارد طی می شود
نکته های را که بیان کردید برایم بسیار جذاب و خوشایند بود مانند تصمیم گیری عشق و علاقه به هدف و متعهد بودن به اجرای تمرین های درس ها و وارد شدن در دل ترس ها
همه اینها خلی قشنگ جذاب شمرده و عالی بیان کردید و چقدر خوب تسلط داشتید برصحبت های تان و عجب تالار خوبی و مخاطبین بسیار محترم و دوستداشتنی داشتید و بدن خوشکل و خوش فرم تان برایم بشتر قابل تحسین بود
استاد من مثال های از خودم در مورد ترس و غلبه برترسهایم را باشما شریک می سازم
من یکسری فایل های دیگر هم کم و بیش در مورد خودم و کارهای که انجام داده ام بیان کردم اما اینجا هم جایش مناسب است که بیان کنم
من فرد بسیار خجالتی یا فاقد اعتماد به نفس بودم و حظور در جمع برایم بسیار سخت بود و سخت تر اینکه من بتوانم در حظور جمع صحبت کنم
از طرفی هم تصمیم گرفتم که باید با این ترسم مقابله کنم و از خودم دور کنم
شروع کردم در کلاس های فن بیان و سخنرانی و در این مورد آموزش می دیدم و این زمانی بود که دانشگاه هم می خواندم بعد از مدتی که این کلاس ها ادامه داشت کار ما عملی هم بود یعنی باید آمادگی می گرفتی و در حظور هم کلاسی های مان صحبت می کردیم در اول برایم بسیار سخت بود اما ازطرفی بسیار اشتیاق داشتم که باید این معضل را حل کنم و شروع کردم به مطالعه کتابها و حفظ کردن شعر های تاثیر گذار و داستان های آموزنده و انگیزشی و این باعث می شد که در هرجای فرصت فراهم شد حتی اگر دو دقیقه هم باشد بلند شوم در حظور جمع صحبت کنم و من در کلاس های دانشگاه شروع کردم به کنفرانس دادن و قتی استاد می گفت در مورد فلان موضوع آمادگی بگرید بیاید صحبت کنید من اولین فردی بودم که آماده می شدم حتی هم کلاسی هایم از این کار من ناراحت می شدند چون آنها ترس داشتند اما من دنبال وارد شدن در دل ترس هایم بودم و از این فرصت ها بهترین استفاده را می کردم و این کار ادامه داشت تا اینکه همراهی استاد روانشناسی آشنا شدم که در مورد موضوعات راز های زندگی سمینار برگذار می کرد در روز های جمعه و من این را یک فرصت خوب دیدم چند باری اشتراک کردم و دیدم که در اول جلسه کسی نیست که جلسه را شروع کند و برای خودم گفتم این هم یک فرصت است که بتوانم هم جلسه را شروع کنم و هم برایم یک تمرین بسیار خوب می شود و همراهی این استاد گفتم که من چنین علاقه ای دارم و آن هم قبول کرد و شروع کردم در حالیکه خلی سخت بود اما شروع کردم و نتایج خلی عالی داشت
استاد وقتی اولین بار من در حظور بیشتر از 300 نفر قرار شد صحبت کنم خلی ترسیده بودم و قبل از اینکه جلسه شروع شود هی ذهن نجوا گرم می گفت تو نمی توانی تو لیاقت این کار را نداری و هزاران نمی توانی های دیگر و من هم قبول کردم که این کار من نیست و همان لحظه استاد گفت برو جلسه را شروع کن چون ما در یک دفتر نیشسته بودیم و من گفتم استاد من سرما خوردم و این جلسه را نمی توانم از جلسه های بعدی اما استاد فهمید که قضیه از چی قرار است و گفت هیچ حرفی نیست و من می دانم که ترسیدی و نگران نباش برو جلسه را شروع من هم در کنارت هستم اگر مشکلی پیش آمد من خودم شروع می کنم بلاخره نگذاشت که من منصرف بیشم و ترس بر من غلبه کند بلکه مرا قوت قلب و خود باوری داد و تعریف کرد از کارهای قبلی ام و من رفتم جلسه را شروع کردم خلی برایم عجیب و غریب بود احساس می کردم که من در جهانی دیگری هستم و می گفتم کاش زمین باز شود و من داخل زمین شوم و این صحنه ادامه پیدا نکند و تمام بدنم می لرزید و موهای سرم سیخ شده بود و احساس می کردم همه مخاطبین وایستادن به من خیره شده و خلی صحنه عجیب و غریب بود ولی به هر قیسمی بود انجام دادم و ترس هایم دور کردم و این باعث شد که ادامه مسیر کمی برایم همواره شود و این چنین جلسات هر هفته ادامه داشت و من باخودم و در تنهای خودم بشتر تمرین می کردم و رویا پردازی داشتم و با اشتیاق زیاد برای هفته بعد آمادگی می گرفتم و هر روز رشد و پیشرفت داشتم و ترس هایم در هر جلسه کمتر می شد و کار من شده بود در هر جای حتی برای چند نفر صحبت کردن و از این کار لذت می بردم و از فرصت هایم خوب استفاده کردم و همین کار روی روابط اجتماعی ام خلی تاثیر گذاشت و من از این طریق وارد کار در رادیو و بعدش تلویزیون شدم و در این محیط هم خلی خوب رشد داشتم و استفاده موثری از فرصت هایم کردم
و خداوند را بسیار سپاسگذارم که این مسیر را آمدم و لذت بردم و مرا خلی رشد داد و چیز های زیاد آموختم
ممنون و سپاسگذارم استاد جان که باعث می شوید خودمان را بهتر بشناسیم و در مسیر درست قرار گیریم
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
من چندبار از زمانی که این فایل منتشر شده تا به امروز دیدم و هربار اینگار اولین باره من این فایل رو دارم میبینم و میشنوم
امروز در حال مطالعه کار تخصصی خودم بودم که حسم گفت اون رو تعطیل کن و این فایل رو مجددا ببین و من هم گفتم چشم
اول اینکه چه حس عجیب و غریبی بم دست داد که نمیتونم توصیفش کنم بیس و پایه و اساس حرف های استاد از همون اول تا به امروز همش همینه و با عمل کردن به آموزه های خودشون به هر موفقیتی رسیدن تو زندگیشون
واقعا جای تحسین داره و بعد الگو برداری از ایشون
اگه بیشتر تامل کنیم دیگه نشونه از این واضح تر که حدود 15 سال پیش این فایل ضبط شده و الان استاد بجایگاهی رسیدن که کمتر کسی تو جهان این شرایط رویایی رو داره پس منی که دانشجوی ایشون هستم چرا به آموزهای ایشون همونطوری که گفته میشه فکر نکنم و مهمتر عمل نکنم؟ انیشتین میگه احمق کسیِ که عمل رو بارها و بارها انجام بده و منتظره نتیجه متفاوت باشه و من میگم از احمق پایین تر داریم اونم کسی که آگاهی های استاد رو ببینه بشنوه ولی در زندگی عملیش نکنه بنظرم این شخص از احمق هم احمق تره چون استاد مسیر همواره و لذتبخش رو داره نشون میده و فرد احمق تر این مسیر رو که نمیره هیچ حتی خودشم در سنگلاخ و جاده خاکی میندازه
چیزایی که از این فایل متوجه شدم
1. اینکه شرایط زندگی من رو خلق نمی کنه بلکه تصمیمات لحظه به لحظه من هستن که شرایط زندگیم رو خلق می کنِ
باید قدرت تصمیم گیری رو بالاتر برد چطوری با زیاد تصمیم گرفتن و از تصمیمات کوچک شروع کردن
در دو دولی موندن بزرگترین عذاب دنیاست
2. باید از تجربیات و آموخته های خودمون و کسایی که نتیجه درست گرفتن ، استفاده کنیم اگه می خوایم نتایج متفاوت بگیریم باید طرز تفکرمون رو عوض کنیم باید عملکردمون رو تغییر بدیم
و از همون موقعه ها استاد چقدر به انجام تمارین تاکید می کنن حتی در این دوره گفتن کسی که تمرین انجام نمیده نیاد و این به من این رو میفهمونه اگه تمرین انجام نمیدی برنامه های استاد رو انجام نده چون از زندگی معمولی خودتم میمونی بین آسمون و زمینی معلقی
یکی به میخ یکی به نعل نمیشه یا تمرینات و آموخته های استاد رو تو زندگیت انجام بده یا بی خیالش شو و برو دنبال زندگیت
3. ترس بزرگترین دام موفقیت است . چقدر ترس گشنندهِ حتی حضرت علی میگه ترس برادر مرگِ یا فلوراسن تو کتاب چهاراثر میگه ترس نقطه مقابل ایمانِ و استاد میگن تنها راه مقابله با ترس مواجهه شدن با ترسِ حتی مثال خودشون رو تو دانشگاه میگن
و این فایل و فایل های آینده منتشره از استاد چه ردپایی بجا گذاشته از موفقیت های ایشون
در متن این فایل نوشته شده :” ریشه ها را بهتر بشناسیم و دلیل میوه هایی که اکنون در زندگی ایشان می بینیم رو بهتر درک کنیم ”
من رو یاد کلام حضرت علی میندازه : ” اصل العقل القدره وثمرتها السرور = ریشه عقل قدرت است و میوه آن شادی ”
و استاد نشون میدن چقدر قدرتمند و توانمند هستن و میوه این کار کردن روی خودشون رو در سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت
میشه دید
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
من که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
از خدا می خوام به راه راست هدایتمون کنه راه کسانیکه به آنها نعمت داده نه کسانیکه بر آنها غضب کرده و نه گمراهان هدایت کنه
خدایا شکرت بخاطر استاد ، بخاطر آگاهی های این سایت ، خانم شایسته، خانم فرهادی ، آقا ابراهیم و هزاران نفری که عضو این خانواده گرم و صمیمی هستن
در پناه خدا قدرتمند و شاد باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم روز بخیر و ایام به کام.
ی نکته خیلی خیلی مهم که تو ذهنم بود اینه که چقدر اینکه تو مسیرت بمونی و روی اصل تمرکز کنی و اتفاقات اطرافت به تو و مسیرت جهت نده و این تو باشی که اتفاقات و شرایطت رو به وجود بیاری نتیجش میشه این که از سال 1387 تا الان که سال 1402 هست روی اصل موندی و نتیجه هایی گرفتی که خیلی به قول استاد تو رویاشونم نمیتونن ببینن ولی الان داری تجربش میکنی و جزوی از زندگیته.
استاد اون تیکه ای که درمورد ترس گفتید چقدر زنگ خورد تو وجود من اره واقعنم اگه ادم از چیزی میترسه باید بره تو دلش باید خودشو بندازه تو گود و بعد میبینه که اقا هیچی نبوده و فقط ترس الکی بوده و چقدر همین کار باعث بهبود شخصیت ادم میشه و ی نکته دیگه اینکه ما کار نداشته باشیم که بقیه از ما چه توقعی دارن ما باید سطح توقعمون رو باید از خودمون ببریم بالا در این صورت میتونیم رشد کنیم فراتر از تصوراتمون چون ایده ال هامون رو خودمون چیدیم نه کسای دیگه که مارو از دور دیدن یا نهایتن از ما شناخت کمی دارن.چقدر خوبه که این فایل تو سایت هست خداروشکر واقعا یعنی اگه کسی الان داره به این سایت و موفق بودنش نگاه میکنه با دیدن این فایل میفهمه که چه روند تکاملی و از همه مهم تر موندن رو ارزش های درست فارق از صحبت های این و اون باعث این سیستم شده.ایمان و تسلیم بودن در مقابل رب در مقابل تنها قدرت مطلق که زمزمه میکنه ادامه بده که قراره نتیجشو ببینی.خیلی واضح است که همین الانش آدمایی هستن که روز که هیچی دقیقه ای حرفاشون عوض میشه و اصن تفکر نمیکنن و فقط باری به هر جهت ادامه میدن تا شاید شانسی ی اتفاقی بیفته درحالیکه جهان شانسی نیست خداوند شانسی کار نمیکنه و همه چی قاعده داره برا خودش منی که فک میکنم شانسیه ی نگاه کافیه بندازم به گذشتم و تجربیاتم اونوقت میفهمم چقدر هماهنگن این اتفاقات با چیزی که قبلا ارسال کرده بودم به جهان و خب طبیعتا پاسخ جهانم بدون ذره ای دخالت ارسال شده به من.
امیدوارم خداوند همه ما رو توی مسیر درست ثابت قدم نگه داره و به ما قوتی بده تا ادامه بدیم و تسلیم نشیم
درودبراستادان عزیزم برعشقم برعمرم بززندگی ام برخدای دیگرم برآرامشم برتغیرم بر نفسم برراحیه خوش زندگی ام برلذتم برهرانچه دارم وهرانچه ازش لذت میبرم وهرانچه درکش کردم وخواهم کرد
اللهی توراشکرعظمتت را شکرخدایی ات را شکر
کاعناتت را شکر
وبیشترازهمه قوانین راحت وشیرینت راشکر
که اگردرسرراه ماقرارگیرند وما درک کنیم وبفهمیم وبدانیم که کل لذات ودارایی ها ونعمات وداشته ها وحتی نداشته هایمان مرتبط بااین قوانین است وقوانینی ساده وراحت که گازوترمز ان دست خودمونه
همچون ماشین یامونوری که سوارمیشیم
وتویک مسیروجاده حرکت میکنیم
اونی که انتخاب میکنه جاده کوهی رابره یاجنگلو یا راه دریارا یا کوهستان وهرچیزی را خود اونه وبس
وچبسا که ازقبل یک اگاهی درمورد رانندگی داشته باشه واشنایی بامپ وگوگل که باهدف واشنایی تومسیرحرکت کنه
شک نداره که اخرجاده وحتی تومسیر جاده چیزی جزخواسته هاش وزیبایی ها نمیبینه وکلا لذت لذت ولذت
وبرامنم اشنایی باقوانین زندگی واینکه اگه گواهی اشنایی باقوانین جهان هستی را بگیری واگاه بشی اون وقت میشی یک انسانی که داره باهدف وانگیزه زندگی میکنه وهرانچه میخاد براش اتفاق میافته واون کسی که این اتفاقات را رقم میزنه خودشه وخودشه وخودشه وبس
ای خدای مهربان چقدروچقدردیدن این فایل استاد عزیزم استاد امیخته شده بارگ وجانم استادی که اندازه دنیا اندازه همسرم استادی که اندازه فرزندانم دوستش دارم ومدتهاست اون رامیشناسم ومریمی که عشقه وجودمه مریمی که صداش صدای فرشته هاست مریمی که پاکه مریمی که برای من مقدسه واین همه لیاقت وخوبی دروجود دونفره که اینطور به هم نزدیکشون میکنه ودنیا میشناسنشون ومیشن خدای بقیه
ومیشن استاد اموزش
ومیشن عشق
ومیشن سرتاسرمهربانی
ومیشن خانواده بزرگ عباسمش
واونم خانواده واقعا صمیمی ومهربون عباسمنش
وای مریم جان وای استاد جان وای حسین جان عباسمش داداش قشنگم داداش گلم داداشی که به الله ورب واحد قسم توومریم جزعی واقعی اززندگیمین وجزعی واقهی ازوجودم
شمایی که هروقت تواین زندگی دلم گرفت هروقت افسرده شدم هروقت بی انرژی شدم هروقت ناراحت شدم فقط کافی بود بیام گوشی رابردارم وصفحه گوشی که بازمیشد اون اپلیکیشن که دیگه جاش توگوشیم باچشم بسته دیده میشد یک جعبه جادویی متفاوت که توش همه چی هست ازمحبت ازدانایی ازپیشرفت ازموفقیت ازثروت ازحال خوب از انسانیت ازادمیت ازسفر ازخدا ازقران ازهرانچه که فکرش راکنی
وکافیه منم بزنم روش ویا دکمه نشانه امروزرا بزنم یاهرفایل منتخبی
خدایا نمیتونم بگم این معجزه نیست چون خودت ازتغیرم تواون لحظه مطمعنی وبه دات خدا قسم این سایت برام عین قران معجزه گره وارام بخش
همیشه شنیده بودم وحتی تجربه کرده بودم وقتی ارامش نداری کافیه معنی قزان رابخونی هموندطورکه جملات ومعانی قران بهت ارامش واقعی میده واحساستو صدردرصد تغیرمیدا اونم ازحس بدبه خوب وعالی ویاازخوب به خوبتروعالی تر
این سایتم برامن حکم قرانو داره که تاهرحال بدی دارم کافیه بازش کنم وفایلی ببینم وازدرس های استاد گوش بدم
خدایا سپاسگذازم که منم لیاقت اینو داشتم بااستاد وسایت ایشون اشناشم
خدایا خیلی خیلی خیلی سپاسگذارم
وبارها باخودم میگویم اگران زمان که برااولین بار من یک گوشی اندروید هواووی داشتم ودقیق یادم نیست برام ایمیل می امد که چطوری میشه جزخانواده بزرگ عباسمنش شدوتغیرکرد وازاین ایمل ها اگه اشتباه نکنم سالهای 87 قبل یابعد اون بود ولی من لیاقت نداشتم وهیچ وقت پیگیرنشدم تااینکه به طوری جدی دوسال پیش تو اینستا بیشتر وبیشتر بااستاد اشنا شدم وباقوانین زندگی درسته اساتید زیادی بودن واوناهم رایگان فایل ولایو داشتند ولی اونی باعمق دل وجان ووجودم بازی کرد ومرا شیفته کرد عشق بودومهربانی ولذت وهمه چیز حسین بود ومریم عشق این کلمات ازعمق وجودم مینویسم سفزتان میبینم وهمین دیروز قسمت 198 ازسفردورامریکارادیدم وباکیارش وکورش 4و5 ساله ام چقدلذت بردیم چون کلا بااینا فایل هاتون میبینم وبچه هام این دوتااخری شدن انگیزشی شدن عباسمنشی
وامروزازخواب بیدارشدم شب قبل دوره دوازده قدم استادو گوش دادم وخوابیدم وسعی کردم ازامروزبازکمی متغیررفتارکنم
وفکرم ناخواسته روزمو رقم نزنه
وانصافا همه چیزخوب پیش رفت چون اگاهانه فکرمو تلاش کردم به چیزهای مثبت فکرکنه وبقول استادگلم واستادعشقم واستاد عمرم زندگی راجدی نگیریم واین مهمه که فقط ازش لذت ببریم چون اگه کل دارایی چهان راداشته باشیم ویک آن بمیریم که فایده داره براما
واقعا هم همینطوره
منم درسته انچه راکه دوست دارم هنوزبهشون نرسیدم چون برحسب تلاشم میرسم وازراه قانون ولی هرانچه دارم ازحال خوب ودانایی ام اونا مدیون استادم ومریمم مریم عشقم مریم نازدانه ادم مریم صادقم مریم تمیزم مریم وسواسی ام مریم عمرم مریم نفسم
که بزرگترین ارزوم ویکی اراهدافم اینه روزی بتونم کناراستاد ومریم یک ملک بخرم واونجا زندگی کنم ونوکری استاد ومریمو کنم بخدا نوکری باعشق نه ازنیاز نه از چیزی دیگه
چون واقعا مدیونشونم چون غیرمدیون بودن من عاشقشونم من دوستشون دارم
وامروزکه این فایل که مال سالهای پیش استاده چقدبهم انگیزه داد چقدامیدداد
ای خدا کی میدونست استاد یروز اینجوری نتیجه زحماتشو اونم زحماتی که باعمق وجود وومهمترازهمه باعشق کشیدرامیگیره وباید بگم کی میدونست نه باید بگم باید مطمعنم بودیم نتیجه میگیره ولی ذهن مابقول استاد چموشه وفکریاری نمیکنه اینده موفق راببینیم
وای خدا وقتی دیدم استاد بااون تیپ وقیافیه مظلوم بااون تیپ قشنگش بااون قد بلندش اومد بالا نفسم راحت راحت امدبالا یک نفس ازعمق وجودبه نشانه تحسین وتشکرازقدرت خدا کشیدم ومشغول گوش دادن فایل شدم وبعد فایل برااولین باراومدم چیزی برااستاد بنویسم من که مدتهاست دوست دارم نامه ای برای استاد ومریم بنویسم ولی قسمت نکیشد وشایدحرفام مرتبط بااین فایل نباشه که بنویسم ولی روزی نامه ای ازعمق جان ودلم برای دوعزیزم درشهری درفلوریداری امریکا خواهم نوشت وبراشون ارزوی عشق محبت سلامتی ثروت توحیدمسافرت بندگی مراقبه وشادی وارامش ازهرچیزخوب بیشتروبیشتروبیشتروبیشتر خواهم کرد
شمارا دردعاهایم درمراقبه هایم درشادی هایم دعا خواهم کرد
استادی که وقتی اومدی بالای سن چقدخونسرد وچقدباعشق وحتی بدون دفترودستک حتی بدون یزره استرس
ای خدا چقدر باعمق وجودت همه چیزراگفتی
چقدربا عمق وجودت تدریس کردی
وچقدرمشخص بود خودت داری لذت میبری وتواگاهی هستی وچقدرحس خوبی داشتی
خدایا اون لحظه رانصیب همه جوانان کشورمون کن که همه برن تومسیرموفقیت وپیشرفت وانسانیت ووحدانیت خدا
وهمه موفق بشن
وهمه مثل استاد یروز یجا یه ساعت بیداری وجودشون بیداد کنه بخاد که روبه جلو ودرمسیرموففیت وشناخت خدا وجهانش حرکت کنن وبعد دیگه بخان ازثروت ودارایی های خداهرانچه میخان رارقم بزنن ولذت ببرن
درصورتی روزاول به نیت عشق به نیت شناخت خدابه نیت آرامش به نیت تغیر اون جایی که هستن حرکت میکنن وتعجب اورنیست که دیگه خدا بعداون ازهرانچه توش لذت وخدبی است بهشون بده واین واقعا مزدخداست
واستاد مزدشو گرفت
مزد تلاش هاش
مزد موففیت هاش
مزدتلاش هاش باعشق
مزد اون رایگان برگذارکردناش
مزداون دورهمی هاش
مزداون تورهاش
مزد اون حتی کلاهبرداری هایی که خواستن درحقش کنن ولی خداسپرش بودوشد وهست
وخدا این دستی ازدستان خودشا که زایده کشورایران است واسلام وکشوری که قران توش زاده شد وتوسط افرادمومنی چون عباس منش ها وحسین ها ومریم ها گسترش یافت
والان توفولولیداری امریکاهم طبق همون کلام خدا طبق همودستورات خدا که توقران نوینش
همه چیزو گفته دارن بااون زندگی می کنن ولذت میبرن وخدایا ازعمق وجودم میخام منم روزی لیاقت اینو داشته باشم که درنزدیکترین جادرکناروهمسایگی مریم وحسین عشق زندگی کنم وهرروزبتونم ازنزدیک واززبون استاد حرف بشنوم وبه حرفاش عمل کنم وتغیرکنم
وازنعمات ولذات خدایی تاهرانجه هست بهره ببرم وبدون حسرت ازدنیا برم
خدایا عاشقتم
خدایا دوستت دارم
خدایا سپاسگذارتم
که گوشی افریده شد یاخلق شد
وما میتونیم ازلحظه استادومریم عشقو. ببینیم
وباونا سفزکنیم وزندگی کنیم
وپزبدیم ماهم یک داداش یک ابجی خیلی خیلی خیلی انسان ومومن وپولدار توفولوریداری امریکاداریم
من مینو جهان اریا (مستعار)
هستم ازاستان کرمان
ومی بالم به مریمم هم استانی عزیزم
وازهمین جا ازخیابان بلوارپزشک کرمان روی ماهتان را بوسه میزنم
بوسه ازعمق وجودم بوسه ازته دلم
برصورتتان ودستانتان
وبراتون همه چیز ازبهترین هاش ارزو دارم وگسترش هرچه بیشترخانواده باعشق وصمیمی مون واینکه روزی هممون تویک منطقه ازفلوریدا یک ملک داشته باشیم وبه هم نزدیک باشیم وووو. و که اگه بخام بگم اشکم درمیاد وساعت هاطول میکشه
ولی من همیشه به این فک میکنم یروز یک اتفاق خاص ازطرف استاد میافته ویک سری افرادی که لیاقتشودارن درسرزمین امریکا توملک های استادودرنزدیکی استاد زندگی میکنن وعین یک قبیله پیغمبزگونه تلاش میکنن که زندگی انسان هایی راکه میخان تغیرکنن کمک کنن که تغیربدن
وچه خوب میشد منم که روزی مربی دوره پیش دبستانی ومهدکودک بودم بتونم مثل استاد مربی انگیزشی بشم وبرابچه ها اینکارو کنم واین یکی ازخواسته های منه چون 15 سال مربی پیش دبستان بودم وچه خوب میشه بچه هامون راازکودگی باقوانین اشناکنیم وزندگیشون راتغیربدیم وباوراشون راتغیربدیم واون وقت جهان گلستان میشود
خدایارتان ویاورتان باد
التماس دعا
برای خودم وهمه کسانی که توفکرتغیرمثبت هستن
یارتان باد الله
بدرود
بنام الله یکتا
باز هم این سایت الهی منو سوپرایز کرده و هر بار بصورت تمرکزی و هدایتی میام اینجا خداوند منو هدایت میکنه به همچین فایلهای بی نظیر و الهام بخش
داشتم مصاحبه استاد با دوستان قسمت 37 رو گوش میدادم و بعد از دو روز متوالی که با صدای دلنشین رزا عزیز قلبم صیقل پیدا کرده بود بلاخره تصمیم گرفتم برداشتهای خودمو به اون فایل کامنت کنم و با قلبی باز از خدا هدایت بخوام که فایل بعدی پلی کنم
من چون خودم بشدت علاقه دارم به برگزاری سمینار و آموزش و بخصوص بعد از آشنایی با استاد این علاقه بیشتر شد به محض دیدن عنوان این فایل چشمام برق زد و شروع کردم به تماشا
فکر کنم الان بار سوم یا بیشتر که این فایل گوش دادم و نگاه کردم
از لحظه ورود استاد روی صحنه و شروع صحبتهای ایشون و نگاه با اعتماد بنفس و تسلطشون روی آموزشها گرفته تا نحوه نگاه مخاطبین و تاثیری که سخنان استاد روی حضار داشت ،چنان شوق و ذوقی در وجودم شعله ور کرد که آره میشه و فقط باید مثل استاد عمل کنم و فکر کنم و نتیجه بگیرم رازش فقط همینه
از غلبه بر ترس صحبت کردین و منو یاد خودم انداختین که مثل شما و البته با شنیدن صحبتهای شما اولین بار برای عمل به آموزهاتون تصمیم گرفتم که برم دانشگاه شهرمون و کنفرانس بدم بدون اینکه دانشجو اونجا باشم یا کسی منو بشناسه ،من این کار بارها تکرار کردم و عجیب بهم شهامت داد و احساس میکردم که خود استاد عباس منشم ،
هر کدوم از ماها به نحوی ترسهای داریم که اگر بتونیم بهش غلبه کنیم ازش عبور میکنیم از مواهبش بهرمند میشیم مثل من که بعد از اون کنفرانسها بارها سمینار برگزار کردم و الان از لحاظ شخصیتی یه آدم دیگه شدم
تصمیم گیری و قدرت سریع و درست عمل کردن به تصمیمات یکی از رازهای بدون بحث برای موفقیت ..
خوشبختانه من روی این مورد خیلی خوب دارم کار میکنم و همیشه این جمله استاد تو گوش من میچرخه که دنیا به آدمهای که سریع تصمیم میگیرن جایزه میده و به محض رسیدن به ایده اجراش میکنم و بارها از موهبتش لذت بردم
تکرار اشتباه و کارها و فکرهای تکراری یعنی راه نییمبر به سمت شکست و این قانون بدون تغییر خداوند ..
37 سال با یه طرز تفکر زندگی و عمل کردم و نتیجشم چیزی جز شکست نبود برام ولی توی همین دوسالی که با استاد آشنا شدم تصمیم گرفتم اگر حتی کار درست نمستونم انجام بدم حداقل کار اشتباه انجام ندم
من کل زندگیم قسطی بود و همش وام میگفرفتم و فک میکردم کار درستی چون همه جامعه اینطور فکر میکردن ولی از یه جای به بعد تصمیم گرفتم این کارو نکنم و با اینکه حتی شرایطی پیش اومد که مقروض بودم و میتونستم با وام جم جورش کنم اما به خودم قول دادم که این کارو نکنم و الان به لطف خدا تمام قسطام صاف کردم و فقط یک قسط وام خونگی مونده که اونم این ماه کلکشو میکنم
با اینکه همین الانم مقروضم ولی چنان احساس خله در وجودم حس میکنم بابت وام نداشتن که فقط کسایی میتون درکش کنن که وام یا قسط ندارن چون واقعا قابل توصیف نیست این موضوع و فقط حسی
استاد تکامل همه چیز ، توی فایل قبلی و مصاحبه با رزا به درو خیلی خوبی ازش رسیدم که توی این دوسال اصلا اینطور درکش نکرده بودم ..تکامل یعنی اینکه تو خواسته ای داری از خدا و خداوند این جهان جوری آفرید که بدون شک خواسته تو رو اجابت میکنه و اصلا وظیفه این سیستم و این خدا همینه ولی باید بنا به خواسته ای که داری براش آماده بشی و مثال واضحشم همین سیر تکاملی استاد عزیز که از سال 87 و در اولین سمینارهاش خودش به وضوح میگه امید و توکل بسیار زیاد داره و مطمئن که خداوند مسیر درست موفقیت بهش نشون میده و از همین بندرعباس و با همون شرایط شروع کرد به اجرای ایدهای که با خواسته اون موقش هماهنگ بود و پله پله به سمتش حرکت کرد و الان در این جایگاه ما شاهد این روند تکاملی هستیم و شاهد موفقیت استاد عزیزمون ..
استاد دیدن شما همیشه برام قوت قلب بود و هست و همیشه بابت بودنتون از خداوند سپاسگزار بودم و هستم ..
هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد و خرم باشید
وای استاد باورم نمیشه چقدر کوچولو بودین ….
اخ خیلی خوب بود ….چقدر این فیلم رو دوست داشتم ….
ولی راسش من انرژی الانتون رو خیلی بیشتر دوست دارم …
وای هنوزم همونجوری تدریس میکنید … کلامتون گفتارتون هم همونه ….
اصلا من یه لحظه خودمو اونجا تصور میکردم ….راسش اخرش که داشتید میگفتید من اولین تدریسم رو 1387/5/2 برگزار کردم اول داشتم حساب میکردم که خب تا الان چند سال تقریبا تدریس میکردین ….15 سال خب حالا سن تقریبی تون چقدره …..خب حالا هرچی ….بعد به خودم گفتم وای ملیکا ببین این استادت با این همه جست و جو به کجا ها رسیده اونوقت تو می خوای نرسی …؟اینقدر استاد زحمت کشیده ردپا گزاشته اونوقت تو اخه دیگه چی می خوای از خدات ؟؟؟؟
وای این درسی که اینجا گفتین که اگه می خوای ترست از بین بره باید بری توی دلش دقیقا درسیه که من باید بگیرم و نمیگیرم …..
چشم
سعی میکنم از این به بعد برم توی دلش ….
مرسی ازتون عاشقتونم مرسی از بابت تمام این ها ….خدایا شکرت ..خدایا شکرت ….خدایاشکرت
سلام و درود فراوان
خدا را سپاس که من را به این فایل بی نظیر هدایت کرد، خدایا شکرت
خیلی سپاسگزارم که قسمتی از سمینار 15 سال پیش را برای ما به اشتراک گذاشتید و چقدررررر این صحبت ها الان برای من بود
از هدف گذاری تا غلبه کردن بر ترس هایمان.
چقدر لذت بردم از اینکه بسیار راحت و بسیار زیبا صحبت کردید،طبیعیش اینه که ما در جمع هایی فارغ از اینکه چند نفر در آن جمع هستند بسیار عالی و شمرده شمرده صحبت کنیم
اگر صحبت نکردیم غیر طبیعیه
بنده هم حدود چند ماه پیش در یک جمع 300؛400 نفری صحبت کردم و با اینکه اولین بارم بود تونستم به لطف خداوند یکتا بسیار خوب صحبت کنم
خدایا شکرت
عاشق همتونم
شاد و سلامت و ثروتمند باشید
به نام خداوندی که من را انسان آفرید
سلامممم به خوشتیپ ترین استاد دنیااااااا
امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه
به به استاد جانم الان حتی از اون زمان هم جونتر شدید به لطف دوره قانون سلامتی
خوب موضوع اول اینکه مشکلات به ما کمک میکنن زمانی که باورهای درستی درموردشون داشته باشیم زمانی که اشغال هارو زیر مبل نریزیم
.
کسانی که به اهدافشون نمیرسن عاشق هدفشون نیستن
ببینید عاشق بودن با چسبیدن به اون هدف فرق داره یعنی باید به حدی عاشق اون هدفمون باشیم که هرچی اطلاعات درمورد اون هست رو جمع آوری کنیم ولی بهش نچسبیم رها باشیم
یعنی نگرانش نباشیم
.
زندگی مارو شرایط نمیسازه تصمیمات ما میسازه و ما باید آنقدر تصمیم بگیریم که این عضله رو تقویت کنیم
عضله تصمیم گیری
آدم های موفق خیلی تصمیم میگیرن ولی تصمیم های درست چون انقدر تصمیم گرفتن این عضله رو تقویت کردن
.
ادم های موفق از آموخته های خود در زندگی استفاده میکنن
به عبارتی عمل میکنن
مثلا استاد جانم توی کتاب های الکترونیکی شون وقتی به یک تمرینی میرسیم استاد اونجا نوشتن که
تا وقتی که این تمرین رو انجام ندادین به قسمت بعدی نرین چون قرار نیست که اطلاعاتتون زیاد شه قرار زندگی تون عوض شه
.
اگر میخواییم متفاوت نتیجه بگیریم باید متفاوت فکر کنیم
یعنی اگر میخوای متفاوت از اکثریت جامعه نتیجه بگیری باید متفاوت فکر کنی
زمانی نتیجه ها متفاوت میشه که باورها و فرکانس و افکار تو تغییر کنه
آلبرت انیشتین میگه که :
دیوانه کسی هست که یه کار رو هی انجام میده و منتظر نتیجه جدیده
.
انتظارمون رو از خودمون بیشتر از بقیه کنیم یعنی خیلییییییی باید از خودمون انتظار داشته باشیم
.
واقعا ترسیدن بزرگ ترین دام برسر موفقیته چرا؟؟
شنیدین که میگن از هرچی بترسی سرت میاد؟؟ از هرچی بترسی برای این سرت میاد که تو داری بهش توجه میکنی و به هرچیم توجه کنی از اساس اون بیشترو بیشتر وارد زندگیت میشه
و تنها راهی که اون ترسه از بین بره اینکه
بری توی دل ترسهات تنها راهش همینه
مثلا از سخرانی توی یه جمع میترسی؟؟ برو تو دلش برو توی جمع سخرانی کن
و من چقدرررررررررررررررررررررر رفتم توی دل ترس هام مثلا همین ترس از تاریکی به نظر من یکی از بزرگ ترین ترس هام بود و بهش غلبه کردم چون رفتم توی دلش و الان ساعت ها هم توی تاریکی بشینم ازش نمیترسم
وایییی واییییی استاد جانم برای همینکه من هرموقع که کیلیپ های شما رو میبینم پیش خودم میگم که
عباس منش رسیده پس توهم میرسی بهش زهرایی و شکی توش نیست
این کیلیپ برمیگرده به سال 1387 و الان سال 1402 چقدرررررررررررررررررررررر موفقیت کسب شده خدایییییییییی مننننننننننننننننننن شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت
استاد جانم عاشقتمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه
خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت توصیف نشدنییییییییییییییییییییییییییییی شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت