مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1 - صفحه 22


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    174MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1
    16MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

358 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین اطمینان گفته:
    مدت عضویت: 2427 روز

    سلام

    من هم از صحبت کردن توی جمع می ترسیدم اما حالا نه تنها دوره آموزشی برگزار می کنم بلکه ویدیو هم از خودم می گیریم و تو کانال آموزشیم می ذارم

    امروز بهم الهام شد که بجز کانال توی آپارات هم ویدیو بذارم

    طبق گفته استاد که باید اهل عمل بود فورا در اتاق را بستم که کسی مزاحمم نشه و بتونم ویدیو را ضبط کنم

    40 دقیقه ویدیو ضبط کردم بدون هیچ یادداشتی و حتی جاییش مطلب را فراموش کردم اما ضبط را متوقف نکردم و ادامه دادم تا ویدیو کامل شد

    بعد توی آپارات ثبت نام کردم و ویدئو را اپلود کردم لینک ویدیو را تو کانالم گذاشتم

    الان که چند ساعت گذاشته 22 نفر ویدیو را دیدند

    نمی دونم چرا جدیدا کاری بهم الهام میشه حس می کنم که با انجام اون کار بیزنس شخصیم تغییر بزرگی می کنه و انگیزه برای انجامش زیاده

    اگرچه وقتی انجام میدم دقیقا اون نتیجه به دست نمیاد اما من خوشحالم که به الهامات با کمترین فاصله عمل می کنم در مقابل نتایج تسلیم و رها هستم

    ممنونم از استاد و خانم شایسته

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    محمدباقر دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2280 روز

    بخدای مهربانم سلام و سپاس

    امروز 24 فروردین ماه سال 1402 بعد از نوشتن تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم که مرا بزیبایی بمسیر توحید به نشانه امروزم هدایت کند و به فایل ( مرور آموزش های استاد عباسمنش در سال 87 ) هدایت شدم

    اصلا میخوام بگم وقتی خالصانه از خداوند هدایت می خواهی ، درست دقیق ، بموقع تو را مستقیم میبره به اونجایی که نیاز اون روزته، دقیقا همین اتفاق از دو روز گذشته برام افتاده

    حالا من اسم تغییرات جدیدم را زندگی بسبک توحید نام گذاشته ام که تصمیم گرفتم از دیروز صبحها وارد سایت بشم و روی دکمه نشانه امروزم بزنم و خداوند به هر مسیری که هدایتم کرد روزم را بهمون روش شروع کنم ، اینم بگم که نشانه های روزانه اگر تفکر کنی و باور کنی یک دور تسلسل و تکامل است ، یعنی دیروز ، امروز ، فردا و فرداها یک روند تکامل هستند که هر نشانه برای تکامل آنچه دیروز دریافت کردی میباشد و این برای من شده یک باور .

    وقتی متن خانم شایسته مهربان و فرهیخته را خوندم بخودم گفتم آفرین ، درست اومدی اما مردونه در مسیر باش ، این تازه آغاز راهه ، بخودم میگم تا بحال چندین مرتبه هی اومدی تو بخش های مختلف سایت خوندی ، نظر دادی ، کامنت گذاشتی ، تشویق کردی ، تشویق شدی ، لایک گرفتی اما میدونی تفاوت این تعهد نسبت به قبلی ها چیه ، این که این دفعه با نیت و خلوص از خدا خواستی که از کجا شروع کنی ، از کدام محصول یا دوره یا بخش سایت وارد بشی ، و اومدنت به بخش نشانه روزانه هدایتی بود ، پس حالا که هدایت شدی ادامه بده و خیلی جالب مریم بانوی عزیز اولین موضوع مهمی که در ابتدای متن این فایل نوشته :

    { اصلی ادامه دار }

    و در ادامه ثابت قدم بودن در انجام تمرینات طی فرایند و رشد تکاملی و سپس دیدن نتایج تصاعدی ، شاید برای من خیلی جالب باشد که بقول معروف کار نیکو کردن از پر کردن است را در این فایل کاملا درک میکنیم

    گاهی آدم یه بیت شعر را می‌شنود ولی معنای تحت لفظی انرا میداند اما در عمل درک کردن را و ادامه دادن را و صداقت داشتن را و با خود روراست بودن را و نتیجه گرفتن را بشود در این فایل عمیقا درک کرد .

    اما نتیجه من از دیدن ، دقت کردن و گوش دادن به صحبت های استاد عزیز و دوست داشتنی و بنده شایسته و محبوب خداوند ، قبل از پرداختن به مطالب استاد ، من باور دارم هر نعمتی که داری را بر زبان جاری کن تا بیشتر بهت داده بشه ، اگر من تعریفی از استاد ، ویژه گی هاش ، بیانش ، تجر بیاتش و مهمتر خوش تیپی و جذابیتش بویژه در قبل از کچل شدنش بکنم بنوعی یعنی شکرگزاری از خدای مهربان چون شکر نعمت نعمتت افزون کند ، استاد عزیز خیلی دوست داشتنی هستی ، من از اون اراده قوی و تعهد غیره قابل مذاکره و مسئولیت جانانه ای که بخودت داده بودی و نتیجه اون تعهدات را ما الان در جای جای زندگی ات میبینم واقعا ستودنی هست ، واقعا تعهد و ایمانت ابراهیمی بوده است ، من امروز میفهمم ایمان به نتیجه و باور به رسیدن به هدف قبل از اینکه هیچ نوری را ببینی یعنی ایمان راسخ سید حسین عباسمنش،

    1- وقتی دقیق میفهمی که راه را از بیراهه شناختی ، اینجای کار ببعد باید وارد عمل بشی انهم بسبک استاد یعنی ، اصل ادامه دار و عمل کردن تا رسیدن بهدف ، بهر قیمتی حتی تا پای جان بدون درنگ و بدون توقف و بدون نیاز به تایید دیگران و اگر نیاز به هریک از این دست موارد سر راهت قرار گرفت و بهش توجه کردی یعنی اصل را از فرع نشناختی و در مسیر توحید قرار نگرفتی ، چون تعهدی که عمل نیاورد حرف مفت است بقول استاد عزیز .

    2- وقتی مسیر درست را تشخیص دادی و درش قرار گرفتی و عملگرا شدی ، برای ادامه و دلگرم شدن لازم است گامهایی محکمتر ، مستمرتر ، قدرتمندانه تر و با ایمانی راسخ تر همان اصل ادامه دار را ادامه دهی و بعد جهان با دیدن تعهد تو نتایج مورد نظر را یکی یکی وارد تجربه زندگی تو خواهد کرد و این قانون است و چه خوب که ما قانون و آیین نامه های ابلاغی خداوند از زبان استاد عباسمنش را برای موفقیت و رسیدن بهدف بیاموزیم تا با اطمینان قلبی قدمهایمان را محکم تر برداریم و بدل خود شک راه ندهیم .

    3- مجدد بعنوان یک اصل مهم توجه به این موضوع دارای اهمیت است که باید نسبت به راهی که انتخاب کرده ایم ایمانی راسخ و اطمینانی قلبی داشته باشیم که اصل را از فرع بازشناخته ایم ، تا آن اصل ادامه دار را بتوانیم راحت تر در جریان فرایند تکامل با قدرت بکار ببندیم .

    4- فهمیدم همواره موفقیت ها و دستاوردها در طی زمان و با اجرای فرایندی تکاملی شکل میگیرد ، مستحکم میشود و با رعایت اصل ادامه دار و ادامه دادن تغذیه و بقا می یابد و این یعنی ایمانی ابراهیمی .

    5- باور کنیم و بپذیریم که با رعایت اصل ادامه دار تکرار و تمرین، بعنوان پاداش ما در طی مسیر تکامل می یابیم و نتایجمان تصاعدی یا بقول استاد جان میتوز خواهد بود و ایمان به اینکه با حرکت و عمل به آنچه فرا گرفته ایم نتیجه قطعی میباشد و این احساس موجب انگیزه بیشتر برای بودن و ادامه دادن در مسیر انتخاب شده میباشد.

    6- وقتی متعهد به انجام و عمل به اصل ادامه دار فرایند حرکت در مسیر هدف را با ایمان راسخ اولویت قرار دادی مهم نیست الان در چه شرایطی هستی ، قطعا و قطعا و قطعا بهدف میرسی ، چون تو سهم خودت را انجام دادی ، از اینجا ببعد سهم خداوند است که تعهد خودش را نسبت بتو انجام دهد و این وعده خداوند است و چه کسی متعهدتر و خوش قول تر از خداوند نسبت به قول و تعهدش .

    7- بنظرم نکته مهمی که باید بعنوان دستور کار باید همواره به آن توجه و پایبند باشیم این است که یاد بگیریم در تمام طول مسیر و فرایند رسیدن بخواسته، از مسیر لذت ببریم و شاد باشیم و آگاه باشیم که با شاد بودن و احساس خوب داشتن و لذت بردن از فرایند انجام کارها و اجرای تعهدات است که براحتی به خواسته هایمان میرسیم ، و بدانیم که هرگز نمیتونیم اول بهدف و خواسته برسیم تا خوشحال بشیم و رعایت این اصل جز جدایی ناپذیر موفقیت است .

    8- یاد گرفتم در هر مرحله از روند حرکتم برای دستیابی به هدف ، خودم را با گذشته خودم مقایسه کنم و هرگز خودم را شرایطم را با هیچ کسی مقایسه نکنیم ، اینطور حرکت کردن و ادامه دادن باعث می شود که نتایج پایدار و مانا بشوند ، چون من خودسازی و از خود نیرو گرفتن نتیجه گرفته ام و نیازی به تایید و تشویق ندارم ، حالا اگر کسی بمن گفت آفرین ، باریکلا ، بخودم میگم دمت گرم ، تو بیستی ، تو تونستی و این انگیزه ای میشود که گام‌های بعدی را محکم تر و مطمئن تر بردارم .

    9- استاد با تعیین تکلیف و شجاعت بخرج دادن به افرادی که تمرینات جلسات را انجام نمی‌دهند خیلی راحت و شجاعانه میگوید هزینه را پس بگیرید و بروید و سالن را ترک کنید ، بنظر خیلی باید قوی و شجاع باشی که با انکه استاد در آن زمان که ابتدای راه و شروع سمینارهاش هست و نیاز مالی هم ممکن داشته باشد ، با ایمان به مسیر درستی که پیش روی خود میبیند بدون تعارف که چه کسانی فارغ از سن و سال و موقعیت اجتماعی در جلسه هستند اصل را بر ماموریت و رسالت خودش میگزارد و با احترام تشر میزند که هرکسی تمرین را انجام ندهد بفرماید برود ، درود استاد که این بنای درست شما تا ثریا پابرجا و راست قامت خواهد بود واقعا خیلی لذت بردم از این شجاعت و قدرت کلام ، خدا میداند که من چقدر باخته ام بخاطر رودربایستی و نه نگفتن.

    10- همیشه فکر میکردم شرایط بر موفقیت و شکست در زندگی تاثیر گذار است ، اما فهمیدم این شرایط و اوضاع و بحران اقتصادی نبست که زندگی ما را می‌سازد، بلکه عدم تصمیم گیری یا تصمیمات بد هست که زندگی ما را می‌سازد، با تصمیم بگیریم حتی اگر اشتباه تا عضلات تصمیم گیری مان قوی بشود و بتوانیم خودمان برای زندگی مان تصمیم بگیریم تا قبل از اینکه برای زندگی و نوع آن برایمان تصمیم بگیرند .

    11- چقدر مهم است وقتی مطلبی میخونیم و چیزی درک میکنیم که به روند رشد مان کمک میکند ، هی این دست و اون دست نکنیم ، زود به انچه یاد گرفته ایم عمل کنیم حالا هر چند کوچک ، چون این باعث سرعت عملمان در ادامه موفقیت های بعدی خواهد شد ، هرگز کار امروز را بفردا نندازیم که بقول معروف:

    هرکه کار امروز فردا کند

    زمانه با او کینه پیدا کند .

    12- اینکه همیشه از خودم انتظاراتی بیش از آنچه دیگران از من انتظار دارند ، داشته باشم ، همواره خودم را بالا بکشم و در اوج باشم ، همیشه سعی کنم تجربیات من آرزوهای دیگران باشد . یاد بگیریم ما آمده ایم به قیمت زندگی کنیم

    اما نه به هر قیمت .

    13 – و این نکته که تنها عامل باز دارنده و مانع پیش رفت من ترس است بقول استاد یک کلمه سه حرفی ، ت ، ر ، س

    انهم یک موضوع واهی که اصلا وجود ندارد ، و ذهن دوست دارد همواره با ترس مانع حرکت و تصمیم گیری و اقدام ما بشود .

    خدایا بابت آموزش عالی استاد عباسمنش صمیمانه سپاسگزارم

    استاد عزیزم با تمام وجود دوستت دارم و برات بهترین ها را از درگاه پروردگار متعال خواهانم

    عزتت مستدام عمرت جاودانه و برکت داده خداوند.

    برای تک تک دوستان خانواده عباسمنش شادی و خوشبختی آرزومندم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1483 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان عزیزم

    بادکمه هدایتم کن به ابن فایل هدایت شدم وهدایت الانمودیدم

    واقعااشک شوق ریختم بادیدن این فایل که چقدراستادتعییرکردندولی اصل صحبت هاشون یکی هست وهمون اصل روادامه دادندوهرروزتکاملشونوطی کردندواون اصل توکل واعتمادبه خداونده وتسلیم پروردگاربودنه

    این ریشه هاهرروزبزرگتروبزرگترشدندواین نتیحه هاتواین سایت پدیدارشده

    رفتم تودل ترس هاچون ترس هاالکین ازهرچی میترسیم بایدبریم تودلش

    اینکه تمرینات استادرودرست انجام بدم

    برم دنبال کاری که عاشق اون هستم ومهارت کسب کنم

    تصمیمات درست وسریع بگیرم حتی اشتباه هم شدتصمیم بگیرم ولی اون تصمیم روتکرارنکنم

    وعضله تصمیم گیری خودم روتقویت کنم

    چقدرایمان وتوکل پشت این صحبت هاهست توسال87که بااون همه مشکلات وبدهی هاراهشون روادامه دادندبعدمابهانه میاریم برای زندگی وشغل وکسب وکارمون

    توکل وایمان همه چیزه

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    سلام استاد عزیزم

    دوستت دارم از ته قلبم و دراین شب ماه رمضان از خدا می خوام به تو طول عمر بالا بده تا بیشتر از شما مردم جهان استفاده کنند

    برای خودم دعا میکنم خدا کمک کنه و من به ترس خودم غلبه کنم تا بتونم من هم مثل شما موفق شوم و بتونم در کشور آمریکا زندگی کنم.

    استاد جان دقیقا 20 سال پیش من شبهای زمستان در روستا خانه پدری ، باشدت وعلاقه و اشتیاق سوزان شروع کردم به مطالعه کتابهای موفقیت از آنتونی رابینز، برایان تریسی، باربارا و دیگران ، ویک سال ادامه داشت و این قدر علاقه ام زیاد شد که برای کل جوانان روستا توضیح می دادم و یک سری قوانین را یاد گرفته بودم و تمام اطلاعات خودم را داخل سررسید می نوشتم تا اینکه بهم الهام شد ، کتاب موفقیت بنویسم و چاپ کنم ودر عرض 40 روز وشب کتاب : چگونه موفق شویم را نوشتم و شهر مشهد آمدم و انتشارات استاد ، خیابان سعدی به چاب رساندم و چقدر خوشحال شدم که من جوان روستایی موفق شدم کتاب موفقیت چاپ کنم و وقتی اسمم را روی جلد کتاب دیدم در انتشارات از ته قلبم خدارا شکر کردم و واقعا شاد شدم، و قسمتی را فروختم، وقسمتی را هدیه کردم و روستا ی خودم معروف شدم ،

    تصمیم گرفتم کتاب بعدی را شروع کنم واسم کتاب را حتی انتخاب کردم : ترس سرطان موفقیت است،

    ولی همزمان از خدا خواستم استخدام شوم و بتونم از این همه اطلاعات وآگاهی را عملی کنم و در اجتماع

    موفقیت خودم را عملی کنم .

    دعایم مستجاب شد و یکی از موسسات غیر انتفاعی دانشگاه مازنداران بابلسر استخدام شدم و از مشهد رفتم بابلسر و مشغول کار، کارمندی شدم ، بهترین موقیعت را خدا برام ایجاد کرد برای پیشرفتم همه چی عالی کلاسهای درس آماده دانشجویان ترم یک آماده و کارمندان خوب هم آماده تا من خودم را به آنها نشان دهم و بگم من فرد موفقم کتاب نوشتم کلی اطلاعات دارم چند سال یکسره مطالعه داشتم،

    ولی افسوس و افسوس و صد افسوس که از این موقعیت استفاده نکردم از این نعمتی که خدا برام آماده کرده بود استفاده نکردم خیلی علاقه داشتم مثل شما برم پشت تریبون براشون از موفقیت صحبت کنم و برای این کار بهترین اطلاعات و بهترین آگاهی را داشتم ، ولی اصلا نرفتم هیچی نگفتم ، ختی نگفتم بابا من کتاب نوشتم ، بابا من نویسنده ام ، هیچی نگفتم، و در عوض میدیم بعضی از اساتید که باهم هم مدرک بودیم ( کارشناسی ارشد) و آنها داشتن برای اولین بار تدریس می کردن چقدر ترس داشتن چقدر کمبود عزت نفس داشتن و چقدر کمبود دانش در رشته خودشان داشتن ، ولی و موفق شدن و ادامه دادن و بعداز چند سال شدن یک استاد کاملآ ماهر وباتجربه.

    ولی من حتی یکبار هم جلوی دانشجویان حاضر نشدم حتی یک جمله بگم، چرا واقعا چرا ؟ قلبم از حسرت و ناراحتی داره پاره میشه ، چرا نتونستم آن موقع به ترسم غلبه کنم ، برم تدریس کنم من که فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران بودم مقطع فوق لیسانس تمام شرایط را خدا آماده کرده بودم تا مثل شما استاد ، من هم برای خودم استادی موفق بشم دقیقا خدا ازم خواست قدم اول را بر دارم تا بقیه اش را او کمک کنه ولی من ترسیدم، ترسیدم، ترسیدم

    و ترسیدم و هیچ موقع حرکت نکردم به مدت 13 سال دانشگاه غیر انتفاعی مازنداران مشغول بودم ولی ، نتونستم به ترسم غلبه کنم ، به کاری که عاشق تدریس بودم وارد نشدم ، عاشق این بودم برم سخنرانی کنم دوباره بنویسم و ادامه بدم ولی نتونستم و تا اینکه الان چند سالی هست از دانشگاه استعفا دادم و برگشتم مشهد وبه کار آزاد مشغول شدم.

    و امشب که این فایل استاد را دیدم که سال 87 سیمینار برگزار کرد و به ترسش غلبه کرد ، والان در فلوریدا زندگی میکنه.

    با دیدن این فایل یاد خودم افتادم اگه منهم فقط یک کلاس می رفتم و بر ترسم غلبه می‌کردم و در جمع صحبت می‌کردم ، آلان شاید جزه بهترین اساتید موفق می شدم و حتما الان اروپا یا آمریکا بودم .

    ترس سرطان موفقیت است ، موضوع کتابی بود که 20 سال پیش تصمیم گرفتم بنویسم، ولی ترسیدم که موفق بشم و این سرطان که خودم گفتم مانع پیشرفت میشه خودم گرفتارش شدم و ازین بابت به خودم ظلم کردم و از ته قلبم ناراحت هستم

    واما بعداز 22 سال بعد ، از استاد این جمله را یاد گرفتم : لا تخاف ولا تحزن 62 سوره یونس ، و به رحمت الهی امید دارن و دارم با آموزه های استاد عباسمنش ادامه میدم.

    از خدا می خوام مرا یاری کنه تا با ترسهایم روبه‌رو بشم و به آنها حمله کنم وایمان خودم را به الله نشان بدم.

    از استاد عباسمنش و همه همکاران ایشان تشکر میکنم و سپاسگذار خداوند هدایتگر هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فاطیما گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    استاااااد جانمممم

    چقدر این فایل قدیمییی هست و دقیقا همون چیزی که چند دقیقا پیش تو فایل های لایو با استاد دیدم اینجا بهم ثابت شد که شما تو اون فایل گفتید اصل ،اصله و من همیشه از اصل میگم و این فایل که برای چندییین سال پیش شما همین حرفای الان رو دارید میزنید.لذت بردم لذتتبردم استاد جانم.

    استاد ترس واقعا بزرگترین مشکل برای همه هست فک میکنم.برای خود من هم همیشه بوده.یه جاهایی باهاش مقابله کردم و عالی نتیجه گرفتم و یه جاهایی هنوز نه.

    استاد من چند وقته که برای آیلتس میخونم و همیشه سطحم از همه هم کلاسی هام بالاتر بود.چند وقت پیش استادم گفت تو دیگه تو این کلاس نتیجه نمیگیری و باید بری تو کلاسی که بچه های قوی داره و از اونا یاد بگیری و خودش منو به کلاسی معرفی کرد که بچه ها امتحان آیلت دادن و نمرات بالایی هم گرفتن.7.5 و 8 رنج نمرات کلاس.و بهم گفت اینا هر شب یه سری سوال از یه فایل آماده میکنن و شروع میکنن حرف زدن.

    تو سعی کن سوالارو آماده کنی و بعد بری سر کلاس که کم نیاری.

    استاد چنان ترسی ذبه من داد که باعث شد منی که همیشه بعد از پرسیدن سوال یا موضوع بالافاصله شروع میکردم حرف زدن و حتی فکرم نمیکردم ،برای اینکه خراب نشم جلو اونا گل حرفایی که میخواستم بزنمو مینوشتم.(کلاسم آنلاین بود اصلا متوجه نمیشدن)چون خیلی میترسم.اما امشب دوباره کلاس دارم و میخوام بدون هیچ پیش زمینه ای برم سر کلا و با این ترس روبرو شم.بسپارم به خداا.خودش کمک میکنه

    عاشقتمممممم استاد.انثدر انرژی و انگیزه همیشه هست توی حرفای شما

    از قدیییم تا الان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1682 روز

    ب نام الله مهربان و هدایتگر ب سمت زیبایی شادی سلامتی ثروت و حال خوب

    سلام ب استاد عزیز مهربان در این اوج انگیزه و هدف گزاری با این چهره زیبا و تشکر از مریم عزیز برای این فایل زیبا

    اولین روز از دوره دوم و از اول همه چیز با فکر و اساسی بوده و روی سن اومدن استاد و سعی از اول بوده همه چیز دقیق و عالی باشه قدرت درونی

    واقعن چه کسی میدونست استاد عباسمنش با قانون جهان هستی الان ب این درجه از نتایج پیشرفت برسه

    چقد استاد زیبا صحبت میکنید دقیقن مثل الان

    =با استفاده از قدرت دورن کارهایی میشه کرد که الان هم باورش سخته

    =کسایی که به اهدافشون نمیرسن عاشق اون چیزی که میخان نیستن

    =اگه عاشق رسیدن ب هدفت نباشی بهش نمیرسی باید عاشق باشی و تمام فکر هدفت رسیدن ب اون هدف باشه البته باید بهش نچسبین و رهاش کنیم

    =زندگی مارو تصمیم های زندگیمون میسازن باید قدرت تصمیم گیریمونو بالا ببریم درست تصمیم بگیریم و صحیح تصمیم بگیریم

    گر میخایید متفاوت نتیجه بگیرید باید متفاوت فکر کنید

    =اگر میخایید تغییر کنید با تمرینهارو درست و دقیق اجرا کنید

    =باید همیشه بیشتر از گزشته از خودمون انتظار داشته باشیم و همیشه خودمونو بالا ببریم

    ترسبزرگترین دام بر سر راه موفقعیت است و با ترسیدن انسان هیچ کاری نمیکنه

    =اون لحظه که میخاییم قدم برداریم ترس نمیزاره حرکت کنیم

    =خیلی از ماها بلاهایی که سرمون میاد ب خاطر اینکه میترسیم

    =تنها راه گذر از ترس اینکه باهاش روبرو بشیم ب سمتش بریم

    =ترس های ما واهین چیزهایی که وجود ندارن واصلن تستش نکردیم

    =برای موفق شدن هرگز نیاز نیس سختی بکشید و رسیدن ب هدف خیلی سادس وبا تغییر نگاه میشه بهتر و زودتر ب هدف رسید

    چقد با عشق و با لذت از گفتن رسیدن ب هدفتون صحبت کردین چه صداقتی که از اول داشتین چه حستون در این لحظه صادقانه بود و با قدرت کلام

    نکات بی نظیر این فایل نوشتم و چقد از اول اصل اساس بودید شما خوندن کتابها و اجرای اونموقع انها/و اصلی از اول باید حتمن تمرین انجام میشد تا نتیجه گرفت/از اول این اطمینان به دانشجو دادید که نتیجه برای شما مهم و نه فقط پول گرفتن. شلوغ کردن کلاسها

    چقد مثال زدنتاتون از اول هم خوب بوده و دلنشین

    چقد دوست دارم تجربه سمینار داشتن شما باشم و در جلسه حضوری باشیم و میدونم خداوند در زمان درست درست هدایت میکنه

    خدایا شکرت برای در زمان درست بودن و هدایت میشم ب این فایل های زیبا

    چقد فایل زیبایی بود چقد نکات فوق العاده ای داشت سپاسگزارم ازتون

    ارزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    خدیجه عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 924 روز

    سلام عرض ادب واحترام خدمت شما استاد بزرگوار راستش منم در مورد ترسام به همین روش اقدام کردم واقعا عالی بود مثلا من از رانندگی میترسیدم چون به اون فایل صوتی شما گوش داده بودم که هر جا ترس هست خدا نیست ایمانت کمه با این دیدگاه که خدا با منه وهیچ اتفاقی برام نمی افتد رانندگی کردم الان به لطف خدا خیلی بهترم سپاسگزارم از معبودم که شما رو سر راهم قرار داده تا هدایتگر راهم باشید از شما هم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم بابت فایل های آموزنده وعالیتون در پناه خداوند مهربان خوب وخوش وسلامت وتندرست وثروتمند وعاقبت بخیر باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مجتبی عاطفی گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربون

    زمانی من این فایل رو نگاه کردم که تصمیم گرفتم مسیر زندگی مو تغییر بدم و ی جورایی تو ترس و دو دلی بودم این فایل رو از قسمت من رو هدایت کن به مسیر دانلود کردم و باهمسرم شروع به نگاه کردن کردیم بعد پایان اون اولین جمله همسرم این بود نباید ترسید و شروع کرد به حرکت.

    خیلی برام جالب بود این فایل مربوط به سال87 بود اون زمان من در گیر مصرف مواد بودم و سال 88 به لطف خدا از این بیماری نجات پیدا کردم و تا چند روز دیگه 13 ساله سالم و پاک زندگی میکنم ولی اون روزهای اول خیلی میترسیدم و این ترس منو میخکوب کرده بود و نمی اشت تصمیم بگیرم ولی وقتی وارد ترسهام شدم و پا به انجمن گذاشتم زندگی رنگ جدیدی به خودش گرفت و هر روز یک تجربه جدید پیدا کردم والان دوباره یک تصمیم جدید برای زندگیم گرفتم که کمی منو در گیر خودش کرده ولی از اونجاییکه در طول مدتی که با استاد همراه شدم کلی اتفاقات خوب و عالی رو تجربه کردم دوست دارم یک تجربه جدید دیگه رو تجربه کنم و پا روی ترسهام بزارم و این مسیر تکاملی رو در راستای یکتاپرستی و توکل به الله یکتا شروع کنم البته همه این اتفاقات جدید از اول تابستان شروع شده و انگار هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمیفته باعث شد در مسیر جدیدی قدم بزارم و این زمان تا به الان کلی برنامه ها و اتفاقات خوب برام رقم خورد تا ایمانم به الله بیشتر بشه و تو مسافرت 10 روزه که با این شخص جدید داشتم احساس کردم مسؤلیت خیلی زیادی قراره رو دوش من بیاد ولی قطعا میدونم من شایستگی این زندگی زیبا رو دارم باید بهاشو پرداخت کنم و این مسیر رو با ایمان و توکل بخدا ادامه بدم وان شاء الله اتفاقات خوبی در مسیر هدایتی من میافته که باز در دیدگاه‌های بعدی حتما باشما به اشتراک میزارم، از خدا میخوام منو به بهترین مسیرها هدایت کنه راه کسانی که به آنها نعمت عطا کرده و کمکم کنه بنده خوبی در این مسیر باشم و منتظر هدایت های بعدی از طرف اون و نشونه هاش هستم، هر مسیری با اولین قدم آغاز میشه من قدم در مسیر گذاشتم و به هدایت خودش دل میسپارم و از استاد عزیزم و خانم شایسته هم متشکرم که باعشق این فایلهای بینظیر رو برامون آماده می‌کنند تا با قدرت بیشتر بتونیم راه رو از بیراه یا به گفته استاد اصل رو از فرع تشخیص بدیم و قدرت مندانه در مسیر حرکت کنیم.

    خدااااااا توکل به خودت، هدایتم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1110 روز

    سلام استاد جان

    افتخار میکنم که شاگرد شمام افتخار میکنم بهتون که این همه پیشرفت کردین اینجا حدود ۲۷سالتونه و من هم الان همین سنم

    میتونم بفهمم چقد انگیزه داشتین چقد جسارت داشتین چقد هدف و امید داشتین

    پس میتونم تصور کنم که زمانی که تو ۲۰سالگی از قم رفتین بندعباس چقد ازین کوچولوتر بودین واقعا این همه ایمان و شجاعت رو تحسین میکنم به خاطر همینه که افراد کمی تونستن مث شما باشن چون افراد کمی حاضر شدن مث شما عمل کنن

    تو این سن کم و با این تجربه کم میبینم که از پسر جوون تا زن و مرد مسن اومدن که به حرفاتون گوش بدن و واقعا تحسین برانگیزه

    و میشه دید چقد پیشرفت داشتین چقد کامل شدین واقعا موفقیت یه مسیر طولانیه که با قدم اول شروع میشه و شما اینجا قدم های اول بودین الان حتی صداتون و لحنتون کاملا واضحه که چه مسیر رو به رشدی رو پشت سر داشتین

    هیچ کس نمیتونه یه شبه به این حد برسه و واقعا تکامل نیازه

    استاد بهت افتخار میکنم به خودمم افتخار میکنم که الان میتونم از موهبت شما استفاده کنم و خودمو رشد بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    طاهره نورانی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2440 روز

    سلام بر استاد قشنگ و مهربان و عزیزم، خانم شایسته زیبا و همه دوستان هم فرکانسی

    من از این فایل آموختم که استاد با عمل کردن بر آنچه میگن و میگفتن همیشه در مسیر پیشرفت و ارتقا در کوتاهترین زمان ممکنه بودند، توی این فایل از رفتن تو دل ترس گفتن، ترس های فلج کننده، ترس هایی که توان حرکت رو از آدم میگیره و میبینی مدت ها گذشته و تو هیچ اقدامی نکردی ،می خواهم اینجا چند مورد از مواردی رو بگم که من ترسیدم ولی تو دل ترسم رفتم و دیدم هیچ اتفاقی نیافتاده

    اولیش مهد کودک فرستادن پسرم تو سنه سه سالگی با وجود وابستگی عمیقی که متاسفانه توی اون سال‌ها بهش داشتم. اون روزها اولین بار بود که کتاب بازی زندگی اثر فلورانس اسکاول شین رو میخوندم که نوشته بود مادران نگران عامل بوجود آوردن اتفاق های بد برای فرزندانشان هستند و گفته بود فرزندتون رو به خدا بسپارید و عجیب بر دلم نشست و باعث شد خیلی سریع برای فرستادند به مهد اقدام کنم و کمی نفس بکشم و خودم باشم و چقدر پسرم هم مستقل شد و چقدر اتفاق های خوب برای من افتاد آزادی عمل بیشتر باشگاه رفتن و غیره

    دومین باری که یادم میاد تو دل ترس هایم رفتم بیرون رفتن مثل رستوران تنها با پسرم وقتی همسرم نبود تا عکس های قشنگ برای اینستاگرامم بگیرم و ذوق گرفتن عکس های قشنگ من رو به حرکت واداشت کاری که قبلا هرگز نمیکردم و این کار توی اعتماد به نفسم گشتن شهر به تنهایی و کشف تازه ی شهر بسیار تاثیر گزار بود.

    انجام یه سری کارهای بازسازی خانه و زنگ زدن به متخصص کار بدون حضور همسرم

    الان فقط این موردها به ذهنم میرسه که اخیرا روی داده ولی مطمینم که رفتن تو دل هر ترسی کلی ظرف وجود آدم رو بالا میاره و دیدش رو وسیع و اعتماد به نفس رو قویتر میکنه و کلی فرصت ها و لذت های جدید به وجود میاره

    ترس هایی که باید تو دلشون برم

    رانندگی کردن باید واقعا انجامش بدم دیگه

    اقدام برای گرفتن مدرک مربیگری ورزش خیلی بهش علاقه دارم. به امید خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: