سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10
    91MB
    17 دقیقه
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10
    449MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10
    15MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1009 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 2803 روز

    سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیز و تمام دوستان و همراهان

    استاد این فایلتون هم مثل بقیه فایل ها خیلی به موقع بود دقیقا شرایطی که برای من پیش اومد هم خوب وهم چیزی که انتظارش رو نداشتم و من اصلا حواسم نبود که به خاطر اون اتفاق خوب و غیر منتظره باید خیلی سپاسگزار میبودم ولی متاسفانه به جای تمرکز روی این اتفاق خوب غر زدم.اگه اجازه بدید راجع به اتفاق خیلی عالی ای که به لطف خدای مهربان برام اتفاق افتاد کمی صحبت کنم.من 8 ماه دنبال بیمه بیکاری بودم و از اول به من گفتن که اگه درست بشه 6 ماه به شما تعلق میگیره.خداروشکر درست شد ولی همین دیروز من متوجه شدم در کمال ناباوری 12 ماه به من تعلق گرفته .این واقعا عجیب و باورنکردنیه چون به افراد متاهل 12 ماه تعلق میگرفت و الان برای اونا شده 18 ماه.کسایی که تو شرایط من هستن متوجه هستن که من چی میگم این برای من یه معجزست یه معجزه ی باور نکردنی.استاد شما فرمودین معجزه قبل وقوع برای ما معجزست و بعدش منطقی میشه ولی باور بفرمایین انقدر من خوشحالم که هنوزم برام مثل یک معجزست.

    استاد عزیز دیروز به یه مشکل مالی برخوردم و غر زدم گفتم ای کاش به جای یک ماه بعد الان بیمه بیکاریم پرداخت میشد تا گیر نمیکردم و خیلی ناراحت بودم و احساس بدی بهم دست داد.دیشب بعد دیدن این فایل شما فهمیدم اشتباه کردم و همین 6 ماه بیمه اضافه تر واسه من یه نشونست که سپاسگزار تر باشم به اون توجه کنم تا بیشتر شامل لطف خدای خودم بشم نه اینکه غر بزنم درسته که اول ناراحت شدم ولی با این افکار اون مشکل مالی رو تونستم خیلی سریع رفع کنم چون یادم اومد پس اندازی داشتم و از اون استفاده کردم.اصلا دیروز تو فکر پس اندازم نبودم .همه چیز درست میشه اصلا وضعیت ما ثابت نمی مونه به شرطی که حسمون رو خوب کنیم و توکل کنیم به اونی که قادر به درست کردن همه چیزه.میتونه همه ی مشکلات رو حل کنه.ای کاش بتونم همیشه تو شرایطی که مطابق خواسته ی من نیست هم توکل کنم تسلیم باشم فرکانسم رو خوب نگهدارم و این فایل های شما وااااااقعا همیشه به موقع به کمک من میاد استاد.

    خیلی ممنونم ازتون مرسی که وقت میذارید و این فایل هارو برای ما آماده می کنید این فایل ها به اسم فایل رایگان هستن ولی واقعا پرارزش و گرانبها هستند و به قول پدرم مطالبی که توی این فایل ها میفرمایین و آموزش میدین اصلا کمتر از فایل های خریدنی نیست.

    هرچقدر تشکر کنم کمه ممنون استاد ممنون

    در ضمن جا داره تشکر ویژه ای داشته باشم از دوست بسیار خوب شما که زحمت میکشن و این فایل هارو فیلمبرداری می کنن.دستشون پر توان گاهی وقت ها برای مدت طولانی از شما و مناظر بسیار زیبای امریکا فیلم میگیرن و این هم لازم به قدردانی بسیار زیادی از ایشونه.?

    در نهایت باید بگم اینکه از امریکا فیلم میگیرید بسیار برای من و خانوادم جالبه چون ما خیلی دوستداریم به امریکا مهاجرت کنیم و در این زمینه مثل همیشه شما استاد خوبم عالی مارو راهنمایی می کنید.

    خداروشکر که با شما آشنا شدم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    علي احساس خوب گفته:
    مدت عضویت: 3727 روز

    سلام ودرود

    استاد من در پست قبلیم به این نکته اشاره کردم که از این قانون چون تجربه های شگفت انگیزی دیدم عاشق مسیر شدم در واقع دیوانه مسیر شدم اما چون پایدار نیست یعنی من زمانهای زیادی نمیتونم این قانونو بصورت زلال و شفاف درک کنم نمیتونم ایمانمو ثابت نگه دارم دچار افسردگی میشم چون احساس میکنم وقتی ازش جدا می افتم اکسیژن بهم نمیرسه واقعا احساس خفگی میکنم و دنبال جواب بودم که شکر خدا چون خواستمو مکتوب کردم و فایلها شما رو بارها و بارها دیدم به جواب هم رسیدم البته جوابو شما داده بودین من در سطحی نبودم که درکش کنم.من به این نتیجه رسیدم که این حق منه که در آرامش و صلح با خودم باشم و وقتی این شرایطو تجربه کردم و شیرینتر از عسل بوده برام نیاز نیست تقلا کنم تا دوباره به اون شرایط برسم کافیه رها باشم وقتی از قانون دور می افتم تنها موضوعی که باید برام اهمیت داشته باشه اینه که از نفس کشیدن از زندگی کردن لذت ببرم که اگه اینجور بشه باز دوباره به اون شرایط عالی خواهم رسید ولی اگه با زور و التماس و اصرار بخوام خودمو برگردونم و ایمانمو خالص کنم نتیجه عکس خواهد داد.

    استاد بزرگوار ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علي احساس خوب گفته:
      مدت عضویت: 3727 روز

      اینم به پستم اضافه کنم که وقتی به یک موضوعی میرسم وقتی موضوع برام شفاف میشه و میتونم درک کنم خیلی با ذوق و شوق دلم میخواد اونو به همه بگم مخصوصا بیام اینجا بگم که به چه نکته ای رسیدم ولی وقتی که اونو مینویسم از شما خجالت میکشم چونکه میبینم موضوع جدیدی نبوده اونو شما بارها و بارها خیلی خوب و عالی توضیح دادین من نتونسته بودم درکش کنم که اینجوری بعد درک کردن فکر میکنم به نکته جدیدی رسیدم که البته اینم جزیی از بزرگ شدن و تکاملو طی کردن هست شما بارها تو فایلاتون گفتین که این فایلها رو گوش کنید چون هر دفعه مطالبی رو درک خواهید کرد که حاضرید قسم بخورید سری قبل که گوش کردم اصلا اینها رو نشنیدم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محمدحسین گفته:
    مدت عضویت: 3496 روز

    سلام به همه .

    سپاس خدایی را که راهنمای ماست به سمت آنچه میخواهیم ، که اوست بهترین یاری دهنده و هدایتگر .

    دوست داشتم بنویسم . برای خودم! . مثل نوشته هایی که چند دقیقه ای قبل از دیدن این کلیپ داشتم روی کاغذ مینوشتم!!

    مدتیست از شهرم به شهری پیشرفته تر اومدم… چون واقعا میترسیدم از دور بودن از خانواده و اینکه پشتیبانی نداشته باشم! ولی خواستم که اعتماد کردن و توکل رو با او یاد بگیرم …

    روزهای اول به ظاهر سخت بود ولی با اعتماد به او همیشه آرامش داشتم . چون همان روز اول که رسیده بودم با یک معجزه ی زیبا ، شغلی بدست آوردم!! ((وقتی که غوطه ور در ناامیدی و امیدواری جایی نشستم که نیازمندی ها در کنارم بود و وقتی دیدم یقین داشتم که این نشانه ای از اوست و دقیقا همان بود . ))

    یک ماهی در آنجا مشغول بودم و تجربه ی درآمدی بالاتر از درآمدهای عمرم رو کسب کردم ولی باز هم حس کردم اون چیزی نیست که دقیق میخوام!! تا اینکه خواستم مرخصی بگیرم و چند روزی رو فکر کنم و دقیقا روز بعد از آن شخصی در پارک بخاطر یک کتاب با من هم صحبت شد و فهمیدم که نشانه ی بعدی برای هدایتم این شخص است (مدرس موفقیت در کسب درآمد و زندگی بودن ) … و دقیقا بعد از اولین جلسه ی مشاوره با ایشون در همان پارک ، پیرمردی در کنارم نشست که درونم احساس کردم باید از او تجربه ای بپرسم و پرسیدم!! بعد از صحبت های خودش ، جمله ای گفت!! که فهمیدم این نشانه ی بعدیست … آری اکنون همان جمله ، نام کتابیست که جلد یک آن را نوشته ام و به دنبال نشانه های بعدی برای شغلی که از طریق آن درآمد مناسب برای چاپ این کتاب را بدست آورم … تا اینکه به ذهنم رسید دوباره همان نیازمندی ها!! هر چه گشتم نبود ولی یادگرفتم هیچ گاه ناامید نشوم ، پس ادامه دادم و از خدا خواستم که نشانه ای برایم بیاورد و هرکجا که احساس میکردم خوب است میرفتم ، تا جایی که روی یک صندلی نشستم !!! بخاطر فردی که جلوی من روی صندلی دیگری نشسته بود!! ناخودآگاه یاد دوستی افتادم که قبلا در حد چند دقیقه فقط هم صحبت شده بودیم به بهانه ی یک تماسی که گوشی اش شارژ نداشت و اکنون شماره ی او را داشتم!! از طرفی دوست نداشتم زنگ بزنم چون کار او هتل داری بود و من هیچ علاقه ای نداشتم! ولی در قلبم میشنیدم که به خدا اعتماد کن!! پس خواستم که زنگ بزنم!!! و تمام نوشته هایم تا اینجا فقط برای رسیدن به این لحظه بود … کودکی از روبروی صندلی ، برروی چهارچرخی رکاب زنان در حال حرکت بود!! ایستاد . نگاهی به من کرد ، چشم در چشم و لبخند زد!! به گونه ای که قند در دلم آب شد! و من هم او را به لبخند دعوت کردم و رفت . من ماندم و فکری در سرم که چرا من باید بیایم جایی بنشینم که رهگذری در حال حرکت باشد که کودکی دارد و او چرا باید بایستد و فقط به من لبخند بزند و دوباره کمی به عقب رفته و ادامه دهد؟!!! فهمیدم لبخند خدا بود!! آری ، گاهی خدا از طریق دیگران به شما میگوید که راه درست است ، ادامه بده . فقط همین .

    و امروز هم که کمی ناامید شده بودم ولی امیدوار!!!! داشتم بر روی کاغذی مینوشتم که تاکنون چه ها بر من گذشته ولی خداوند پشتیبانم بوده و در انتها از او سپاسگذاری کردم و به دلم خورد که اینترنتم امروز وصل شده!!! پس وصل بود و این کلیپ را دیدم!! که باز هم نشانه ای از خدا بود که گفت ادامه بده ، اگر اکنون کمتر با چشمانت میبینی ، دلیلش نیاز به قوی تر شدنه توست ، پس قوی تر شو و ببین آنچه را که خلق کرده ای و منتظر توست تا لذت بیشتری ببری و سپاسگذارتر باشی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ليلا كيايی گفته:
    مدت عضویت: 2959 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد مهربان

    دوستان سلام

    من امروز به مدت دوساعت و نیم منزل نبودم قرار بود پسرم را به منزل برادرم ببرم تا کارم تمام بشه و برگردم

    اما از اونجایی که صبح زود خانه را ترک کردم دلم نیومد پسرم را بیدار کنم با خدای خودم صحبت کردم گفتم خدایا فرزندم را به تو میسپارم و تا اومدنم خواب باشه و بیدار نشه که همینطور هم شد و خواب بود و

    وقتی از همین چیزهای به ظاهر کوچک خداوند به درخواستمون پاسخ مثبت میده ایمانمون بیشتر میشه و انگیزه میگیریم.

    و خیلی خوشحال شدم البته من قبلا هم فرزندم را تنها گذاشتم منتها به مدت خیلی کم مثلا یه ربع.

    و اینکه یه موضوع دیگه اینکه تو مدرسه ی دخترم یکی از دوستاش تو آزمایشگاه یه وسیله ای رو شکوند و پولش بین بچه ها تقسیم شد و من مخالفت کردم به دخترم گفتم تو تقصیری نداشتی چرا باید مبلغ اونو ما پرداخت کنیم اما امروز به دخترم پولشو دادم گفتم ببر بده و دخترم تعجب کرد گفت چرا تو که اول نمیخواستی بدی

    گفتم اگر ندهم به کمبود پول توجه کردم و خیلی جالبه امروز مبلغ چند برابرش امروز بهم برگردانده شد از طریق هدیه

    باز هم یه اتفاق جالب که امروز در بانک رو بسته بودند و من از پشت شیشه گفتم که درو باز کنند و باز کردند و گفتم من ۴۵ دقیقه ی پیش اینجا بودم اما همکارتون برگه ی منو امضا نزدند و اداره بیمه تعجب کرد که گفتن نباید مهر و امضا نزنند و دوباره اومدم که اینکار و برام انجام بدید و خیلی سریع کار منو رسیدگی کردند

    و یه نشانه ی دیگه هم دیدم به امید خدا به خواسته ام رسیدم حتما اینجا اعلام میکنم

    واقعا کارها رو فقط فقط بسپارید به خدا و فقط به او اعتماد کنید جواب خواهید گرفت .

    خداروخیلی شاکرم امروز روز شکرگزاریه و من خیلی شکرگزاریهام بیشتر شده???

    امیدوارم همتون نتیجه بگیرید فقط باید رو خودمون کار کنیم تا دنیای بیرونمون متحول بشه

    بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی تویی

    در خدا شاد و پیروز و در آرامش باشید??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مارتین محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1875 روز

    سلام من مدتی پیش صدای خروجی گوشیم خراب شد. بطوری که میخواستم گوشیمو عوض کنم ولی اونزمان پول کافی نداشتم. و بعد از یه مدت گوشیم بطرز عجیبی درست شد و انگار تازه گوشیو خریده بودم ایرادی نداشت. من بابت این اتفاق شکر گزار نبودم و مدام فکر فروش گوشی و خرید یک گوشی بهتر بودم. تا بعد از 6 ماه گوشی ای که نونو بود رو فروختم و حتی خریدار هم بهم گفت چقد نو نگهش داشتی. . . بهرحال یک گوشی گرونتر خریدم و بعد از مدتی بدلیل مشکلات مالی مجبور شدم بفروشمش و حتی قدرت خرید گوشی قبل رو هم نداشتم. . . بگذریم. بعد از مدتی من مجددا با سایت شما اشنا شدم و چون 4 سال پیشم مدتی عضو بودم تو سایت و نتایج خوبی گرفته بودم گفتم ایراد نداره میام و مجددا عضو میشم کلیپا رو می بینم شاید شرایط و احساساتم بهتر شد و تونستم در مدار بهتری قرار بگیرم. بطور اتفاقی یه کلیپ از استاد عباسمنش در یوتیوب دیدم و همون شد یه جرقه که دوباره کارای استاد رو پیگیری کنم. منتها قبل بگم که من دنبال کسب اطلاعات درباره امریکا بودم و اتفاقی کلیپی از استاد رو دیدم… بهرحال کم کم شروع کردم به مثبت اندیشی ، شکرگزاری ، تلاش و … تا اینکه یه روز یخچالم خراب شد و واقعا تعجب کردم چرا یخچالی که مثل ساعت کار میکرد یه دفه باید خراب بشه… سعی کردم با تجربه ای که از گوشی دارم این دفه ارامشم رو حفظ کنم و مثبت فکر کنم و بابت خود یخچال سپاسگزار باشم حالا که خرابم شده ایراد نداره زنگ میزنم تعمیر کار بیاد درستش کنه . من یخچال رو از برق کشیدم که فرداش زنگ بزنم تعمیرکار. روز بعد با خودم گفتم حالا بذار یکبار دیگه تست کنم ببینم شاید درست کار کرد خدارو چه دیدی… و در کمال تعجب یخچال مثل ساعت کار میکنه و الان نزدیک یکماهه که هیچ مشکلی هم نداشته… تا امروز که این کلیپِ استاد رو دیدم با خودم گفتم این دفه دیگه این نشانه رو جدی میگیرم و بابتش سپاسگذارم . و میخوام بگم خداروشکر که من این کلیپ استاد رو دیدم و مجددا اومدم توی مدار شکرگزاری و فراوانی و نعمت و از خدا میخوام به استاد به خانوادش و به مخاطبینش هم سلامتی و احساس خوب عنایت کنه و همیشه اتفاقات خوب برای همه رخ بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    سلام به همه بچه های خانواده دوست داشتنی عباس منش

    اول از همه بگم که من چجوری اومدم و این فایل رو دیدم

    صبح که بلند شدم بعد از تحسین و تایید نعمت ها و ثروت های خودم و جهان رفتم سراغ لب تابم اما به مشکل برخوردم و سیستم لب تابم بالا نیومد تلاش کردم و نشد بالاخره رفتم سراغ موبایل و از اونجا این ایده به ذهنم رسید که وارد سایت استاد بشم و نکته جالب این بود که چند روز پیش توی اینترنت دنبال دیدن فیلم بودم که یه ذهنم رسید سرچ کنم ببینم فیلمی برای تمرکز یر نکات مثبت وجود داره یا نه و دیدم اتفاقا اولین سایتی که بالا اومد قسمت ۱۵ سایت استاد عباس منش بود منم شروع کردم به دیدن اون فایل و دیدن یه قسمت دیگه چقدر عالی بود به همین دلیل امروز هم با موبایل دوباره رفتم سراغ سریال تمرکز بر نکات مثبت و بعد این فایل و باز کردم دیدم بله تایید و تحسین زیبایی ها اونم اول روزم باعث شد اتفاقات عجیب و غریبی بیفته تا دوباره یه فایل زیبا ببینم و حالم بهتر بشه و شادتر بشم

    جهان داره به فرکانس های ما جواب میده و وقتی امروز برای اولین بار اول صبح شروع به تایید و تحسین زیبایی ها کردم نشان رو دیدم و وارد سایت شدم و اتفاقاتی افتاد تا به اینجا دعوت شوم

    می بینم بله چقدر استاد درست می گن ما نباید از کوچک ترین اتفاقات مثبت بگذریم هرچقدر که بدیهی و ساده و حتی. کوچیک به نظر بیاد بازم باید اونو تحسین کنیم و از اون لذت ببریم حتی باید بارها و بارها اونو مثل استاد که اتفاق ماشین و بارها و بارها برای خودشون تکرار کردن تکرار کنیم

    البته این ها رو اول به خودم و بعد به شما می گم

    و یاد این می افتم که من بارها موفقیت هام و تایید و تحسین کردم و برای من این کاری اصلا تکراری نبود

    فکر می کنم تایید و تحسین نعمت ها و ثروت ها و دارایی هایمان و آنچه که برایمان اتفاق می افتد هرچقدر کوچیک اما یک قدم به سمت اتفاقات بزرگ تره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    به نام خدا

    سلام به تمام عزیزان

    چند وقت میشه که به سایت سر نزدم و الان بعد از حدودا یه ماه یا دو ماه آمدم توی سایت و داشتم به دوره دوازده قدم و عزت نفس فکر می کردم و نمی دونستم که کدوم رو به عنوان هدف انتخاب کنم و برای تهیه اون برنامه بریزم برای همین رو دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن کلیک کردم و هدایت شدم به این صفحه و متن عالی که متوجه شدم از همون لحظه که عضو این سایت شدم اتفاقات کوچیک مثبت تو زندگیم افتاده ولی من متوجه اونا نبودم و براشون سپاسگزار نبودم تا اینکه متن این صفحه رو خوندم و متوجه شدم که باید برای اتفاقات کوچیک و خوب زندگیم شکرگذار باشم تا ظرف وجودم رشد کنه و آماده ی دریافت نعمت های بزرگتر شوم و الان میخوام بابت این اتفاقات خوب سپاسگزاری کنم اولیش اینه که درس هام خیلی راحت تر شده

    به یه مدرسه عالی و زیبا هدایت شدم که خودش داستان داره

    کلی معلم های خوب و خفن

    مخصوصا معلم شیمی مون 😅

    البته همه ی معلم هامون خوبن و کار بلدن

    کلی دوستای خوب و خلاصه ک عالی عالی

    بعد اینکه تایم آزادی بیشتری پیدا کردم و بیشتر می تونم فایل گوش بدم و ببینم

    دوتا فلش گرفتم ،دفتر های قشنگ خریدم،کتاب های تو زمینه ی موفقیت خریدم که بعد فهمیدم استاد میگه فقط تو سایت و فایل ها کار کنی و بی خیال بقیه ی چیزا بعد روابطم بهتر شده البته تقریبا،، و هنوز جای کار داره و باید کار کنم روی روابط ،،و تلوزیون جدید هم گرفتیم البته😅و بعلاوه تخته وایت برد😅

    و… خیلی چیزای دیگه، خلاصه که الان دارم متوجه میشم که چقدر اتفاق خوب افتاده و من بابت اونا سپاسگزار نبودم ولی خب الان که متوجه این موضوع شدم و الان براشون سپاسگزام و راستی اون سوالی که درباره دوازده قدم و عزت نفس هم داشتم که کدوم رو انتخاب کنم به این نتیجه رسیدم که قرار نیست همون اول دوره ها رو تهیه کنم بلکه باید اول رایگان ها رو کار کنم بعد با گرفتن نتیجه برم رو کتابا الکترونیک کار کنم بعد دوره ی ارزش تضاد ها و … همین طوری پله پله برم بالا و این دقیقا همون تکامل هست و اینکه چجوری به این نتیجه رسیدم هم بخاطر این بود که به یه قسمت از سایت هدایت شدم که تا حالا اون قسمت رو ندیده بودم و این اولین بارم بود که به قسمت اگه اسمشو درست بگم توی صفحه یا اتاق سید علی خوشدل بود، ،که متنی رو که گذاشت بود رو خوندم دستاور هاشو دیدم محصولاتی که خریده رو دیدم و… قسمت های دیگه که خیلی خوب بود و ممنونم بایت این هدایت باحالت خدا جون

    خدایا شکرت که تو این جمع هستم و بابت اتفاقات خوب زندگیم چه کوچیک چه بزرگ ممنونم ازت

    بماند به یادگار ۱۴۰۰/۹/۱۱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهسا خطیبی گفته:
      مدت عضویت: 1154 روز

      سلام وقتتون بخیر

      من مدتی هست دارم فایل های دانلودی رو گوش میکنم و با خودم عهد کرده بودم اولین پولی که دستم اومد یکی از دور های استاد رو تهیه کنم

      و الان دو دل بودم که از کدوم دوره شروع کنم و البته پولی هم که دستم اومده بود از هزینه ی دوره ها کمتر بود و محبور بودم خودم یه مقدار دیگه روش بزارم تا بتونم یکی از محصولات را تهیه کنم

      برای همین داشتم با وسواس فکر میکردم کدوم دوره بیشتر به دردم میخوره تا همون رو تهیه کنم

      ولی خدا من رو هدایت کرد به کامنت شما و من جواب سوالم رو گرفتم و تصمیم گرفتم اول همه ی فایل های دانلودی رو ببینم و‌مراحل تکاملم رو طی کنم و بعد شروع کنم به خرید محصولات

      خداایا بابت این هدایت از تو ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مقداد گفته:
    مدت عضویت: 1370 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز، خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم

    خدارو صد هزار مرتبه شکر دیروز خداوند به یه جای بکر توی کوه هدایتم کرد و همون جا چادر زدم و آسمون رو نگاه کردم و از دیدن ستاره ها لذت بردم و شکر خدا کردم. نسیم خنکی که به صورتم میخورد رد تحسین کردم و شکر کردم، دفتر اهدافمم برده بودم و کلی در اون سکوت مطلق استفاده مردم و خواسته های قابل باورم را برای سال ۴۰۱ نوشتم.

    واقعا چقدر لذت بخش بود اون سکوت و اون ستاره ها… واقعا عاجزم از بیان حسم از دیدن اون صحنه ها و حس کردن اون لحظات…

    صبح زود با صدای پرنده ها بیدار شدم و چقدر سپاسگزاری کردم…

    بعد خدا هدایتم کرد به جاهای توی کوه که چقدر بی نظیر بود و چقدر از اینکه خداوند هدایتم کرده بود که قدم توی ناشناخته ها بزارم، چققققدر حس خوب و عالی و بی نظیر داشتم. که به من داشت نشون میداد که مسیرت درسته و برای من نوید بخش آینده ایه که خدا به ناشناخته های بیشتری هدایتم خواهد کرد. و نمی دونید چقققدر اون لحظات خدارو شکر کردم. خدایا صدهزار مرتبه شکرت برای دیشب و امروز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1221 روز

    به نام خدایی که همه جامحافظ منه.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.

    ازوقتی که منم یادگرفتم توجه وتمرکزمو،روزیبایی هابزارم،واقعن اتفاقات ،طوردیگه ای میفته.

    همه ی کارها،راست ورسیتر،راحتروبی دردسرتر،پیش میاد.

    نمی‌دونم انگاروقتی ذهنت ازمنفی هاوافکارسمی ،دورمیشه.باحال خوب ،همه ی کارها هم بهتر پیش میره .

    همانطورکه استاد گفتن ،منم نشونه های زیادی دیدم ومی بینم .مثلابانک‌ میرم ،همسرم میگه این تایم که میری ،شلوغه ولی وقتی میرم میبینم که خیلی زودنوبتم میشه وکارم سریع پیش میره بدون اللافی.

    برای یه موردی ،تهران میرفتم ومیومدم ،همه میگفتم این تایم ترافیک سنگینیه وخیلی اسیرمیشی ،درحالیکه خیلی راحت میرفتم ومیومدم بدون اینکه به ترافیکی بخورم .اگه یه کمی هم ترافیک پیش میومد،بازتوجهم به ماشینهای خوشگل وگرون قیمت وساختمونای زیبابود.به همین خاطراصلن متوجه چیزی که حالموبدکنه ،نمی شدم .

    توکلینیک ،هزینه کاری که میخواستم انجام بدم را،دکترخیلی تخفیف دادوقتی به هرکسی می گفتم حتی اون کسی که خودش منومعرفی کرده بود،دکتربهش تخفیفی نداده بود ولی به من تخفیف چشمگیری داد.واقعن تعجب انگیز بود.به هرکسی که میگفتم باورش نمیشد.

    بیشترخریدام ،حالاهرچی که میخادباشه ،باقیمت مناسب خریداری میشه ،درحالیکه همه ازگرونی ناله میکنن ولی من گرونی راحتی نمیکنم.

    الان توکشورم خیلی ناراحت وغمگین وافسرده چناران زندگی میکنن ولی ماچون دنبال هیچ خبرگزاری نیستیم ،انگارتودنیای دیگه ای هستیم نه چیزی می بینیم ونه میشنویم .

    بیشتربه کارای روزمره ی خودمون ،مشغول هستیم.

    به لحاظ توجه وتمرکزرونکات خوب و مثبت همسرکه خیلی اتفاقات خوبی بوجوداومده،مثلاسالهاس دارم به همسرم میگم ،ورزش کن ولی نه علاقه ای درش می دیدم ونه انجام میداد.چون منووپسرم ودخترم ،ورزش کردن جزع الویتهامونه.

    ازوقتی که استاد گفتن که نگاهتون راعوض کنیدوحرفی نزنید،منم اینکاروانجام دادم و دیگه کاری به کارش نداشتم ،اماالان ۶ماهه خودش هرروز باشگاه میره حتی وقتهایی که خستس،بازوقت میزاره ومیره .

    نزدیک دوماهه که سیگار کشیدنش راترک کرده .چیزی که من خیلی مخالفش بودم .همه ایناراخودش اقدام کردش بدون اینکه من دیگه تقاضا کنم .

    آزادی ،کاملاوقتی این حرفوبهش میزدم مخالفت میکرداونم به شدت زیاد.

    ولی یه روزباهاش صحبت کردم واحساسات درونیم رابهش گفتم وایشون قبول کردن که سختگیریاشونو،اونم به خاطرزن بودنم ،تموم کنن واین حق رابه منم بدن که منم نیازدارم یه وقتهایی تنها باشم و بدون ایشون جایی برم.منم این حق رابه ایشون دادم.

    دوره ی عشق ومودت راخریدیم ،من که خیلی گوش کردم وبازگوش میکنم ولی ایشون یه باربیشترگوش نکردن .بازم خداروشکرهمون یه بارش هم جای شکرداشت چون می‌گفت من ،اوکیم .توگوش بده.

    منم کنترلش نمی‌کردم چون دیگه باوردارم همه چیوخودم خلق میکنم ،کاری به کارش نداشتم .ازلحاظ مالی هم خیلی نسبت به پارسال ،پیشرفت داشتن البته که اونم به خاطر دوره ی ثروت ۱و۳بود.خب توهمین دوره ها،به همین نکته ی تمرکزبه مثبتها،اهمیت دادن وجزعه باورهاشون کردن ،فکرمیکنم این نکته هم تاثیرگذار بوده توروندکاریشون .

    بابت وقت گذاشتن من برای نوشتن دیدگاه شما،هم خیلی گیر،میداد.الان خیلی بهتر شده قورنمیزنه ولی یه کم بانگاهش اعتراضش رانشون میده.وقتی نیس تامن کارای بچه هارا،راست وریس میکنم وغذادرست میکنم ،بعد،ایشون میادخونه .

    چون شغلش آزاده،بیشترخونس و دوست داره وقتی هست من پیشش باشم ،البته خیلی خیلی تغییرکرده ودرکش بالاتررفته.ولی هنوزبازکنترلم می‌کنه ،یه کم تمرکزمومیگیره.طبق روندتکاملی بازم راضیم .

    استادجونم دوستت دارم

    عاشقتم

    هزاربارم این مطالب را یادآوری کنید،بازم عالیه

    مرسی که هستید🙏😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مهدی بیگی گفته:
    مدت عضویت: 3833 روز

    سلام

    کنترل کانون توجه و توجه به قطب نمایی درونی

    کتاب استر هیکس را مطالعه میکردم و از اول تا اخر کتاب فقط روی توجه مثبت و کنترل ذهن و قانون احساس خوب اتفاقات خوب نوشته شده

    من حدود بیست روزه مهمترین کار زندگیم را گذاشتم گنترل ذهن و اتفاقات خوب از دوروز بعدش شروع شد به اتفاقا خوب قول استاد با برداشتن مقاومت(احساس خوب) اتفاقات خوب که همان خواسته های ماست وارد زندگیمون میشه

    پس به قول استاد به عنوان یک تمرین مهم به این فایل نگاه دکنیم و بنویسیم اتفاقات خوبمون را بعد اجرایی قوانین تا لاجرم اتفاقات خوب وارد زندگیمون بشه

    1.من شغلم فروشنده لوازم یدکی دارم از شخصی پول میخواستم خدایی دوماه هم طول کشید چقدرم زنگ زدم بهش و چقدرم زیاد بود .من شروع کردم به کار روی افکارم وتوجه به افکاری که احساس کمی بهتر به من میداد یا میشه گقت تغییر زاویه دیدم به اتفاقات زندگیم چند روز پیش خودش اومد کارت کشید کلی عذر خوهی.

    اگه فقط تنها کار همین بود چرا پس اینقدر خودما اذیت کردم گوشی جواب نمیداد و منم خود خوری میکردم توی ذهنم جروبحث میکردم که من فلانی کار تو را راه انداختم اخرین فنون کونگ فو را روش میزدم و ……. و همین طور بد بیاری میومد مشتری های خوش حسابمم بد حساب شده بودند. من یاد گرفتم نجنگم یادگرفتم از احساسم خوب استفاده کنم

    فقط ایمان زیادی میخواد که رهاش کنی که من اجراش کردم و خدا هم سریع العجابه

    من به یکی ازکارخانه جات بزرگ اصفهان لوازم دادم چندصد میلیون اقا مثل اب خوردن ریختن به حساب و فروش لذت بخشی بود البته به خاطر سود

    من توی یک روز درامد صد تومن رازدم یعنی تا شب فقط واریزی بود منا میگی روپام بند نیودم وفرداش که جمعه بود هم 30تمون دیگه امد

    مشتری های خوب عالی درجه یک پشت سر هم میومدند وهمه نقد عالی بعدظهر پنج شنبه بود به نهار نرفتم و مشتزی میومد اخرش گفتم میخوام برم خدایی رزق ولم نمیکرد فرار کردم (خوب گوشنم بود)

    من با دوستانم شبش رفتیم سینما و ماشین را گذاشتیم پارکینگ وقتی برگشتیم پارکینگ بسته بود و مسولش در رابازنکرد گفت مسولیت دار اصلا حرفشم نزنید برید صبح بیااید اولش حالم خراب شد که ای بابا حالا چکارکنم وباچی برم اما دیدم حالم داره خراب میشه دوستام داشتن باهاش جروبحث میکردن من رفتم نشستم وشروع کردم به ارامش و تغییرزاویه دیدم

    یهوو یافتم گفتم بچه ها هوا که گرمه بیاید بریم توی میدان امام نزدیک بود حدود 10دقیقه پایده روی داشت تا صبح میشینیم ورق بازی (پاسور)اولش یکی شون مقاوت کرد ولی دید چاره نداره کلید دادم نگهبان حصیرا از ماشین اورد یک دست ورق خریدیم

    جاتون خالی بود توی میدان امام اصفهان هوای عالی نشستیم ورق بازی وخداییی خیلی خوش گذشت تازه من بخاطر حال خوبم همه اش می بردم باورتون نمیشه تا هفت صبح خندیدیم و بازی کردیم خیلی حال داد و جاتون خالی بعد رفتیم نون تازه وحلیم خریدیم و. شد یه خاطر خوش .اگه من شروع میکردم به داد و بیداد و…..

    بعد باتاکسی میرفتم و و زهر مار میشد بهمون صبح دوباره برگرد بیا ماشینا ببر و……………….

    الهی شکر

    من اگر وارد زنجیره حال بد نشم هم به خودم هم به اطرافیانم خدمت می کنم وزندگی لذت بخش تر مشیه

    ممنونم برای نشانه امروزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 1402 روز

      سلام جناب بیگی،از خوندن دیدگاههایی که در فایلهای دانلودی گذاشتید خ لذت بردم، توی یکی از فایلها گفته بودید که آدم تا خسته نشه از وضعیت بدی که داره تغییر نمیکنه، منم با شما موافقم، من ۴ساله توی این سایتم و اما هیچ وقت جدی کار نکردم روی خودم و ورودیهامو کنترل نکردم، شاید باور نکرده بودم استاد رو و درک نکردم که همه چیز باوره،همش ادا درآوردم که دارم روی خودم کار میکنم… تا اینکه اینستا فیلتر شد و من که یه پیج لباس به تازگی زده بودم خ ناراحت شدم و از اینستا یکم فاصله گرفتم، دوباره یاده استاد افتادم و بخودم تعهد دادم جدی فایلها رو گوش بدم و صبور باشم تا نتایج بدست بیاد، الان که جدی فایلها رو گوش میدم واقعا چیزهای جدیدی از فایلها متوجه میشم، مثلا من قبلا چندین بار فایلهای سه برابر کردن درامد در یک سال رو گوش داده بودم اما اینبار اصلا مات و مبهوت شدم چون خیلی بهتر فایلها رو متوجه شدم و آگاهیهای بیشتری به ذهنم رسید، اصلا الان لذتبخشتر شده شنیدن فایلها. در مورد کنترل ورودیها هم سعیم اینه به حرفهای منفی اطرافیان گوش نکنم، اما مادرم متاسفانه وقتی بهم زنگ میزنه همش از مشکلات اخیره ایران، مسائل سیاسی و بیماری و غیبت نزدیکان و… حرف میزنه، البته میدونم که باید حواسمو جمع کنم که بحث رو عوض کنم ولی فعلا هنوز استاده این کار نشدم، الان هم خونه مادره همسرم توی اتاق خواب دراز کشیدم و مادرشوهرم داره اخبار میبینه، میدونید این قانون خیلی جالبه چون بیشتر از ۹۹ درصده مردم قبولش ندارن… و بنظرم ما که قبولش داریم اگه واقعا بهش عمل کنیم خ خ نتایج عالی میگیریم. من الان بیشتر از ۱۰ساله تلویزیون نگاه نمیکنم، کلا فکر میکنم وقت تلف کردنه.

      توی یکی از فایلها از اینکه خدارو خیلی شیرین حس کردید نوشته بودید، از خدا میخوام این حس شیرین رو هم به من بچشانه، بنظرم وقتی میای توی این مسیر اولش آدم خیلی تنها میشه، چون هیچ کسی فکرش مثله ما نیست، حتی همسره آدم و من وقتهای تنهاییم رو با خوندن دیدگاههای زیبای شما دوستان سپری میکنم و خیلی لذت میبرم. من خنده ام میگیره از این مردم کشورم که روز بروز ناسپاس تر میشن و به مشکلات ایران اضافه میکنن، به قول استاد تا وقتی مردم ایران ناسپاسن و ضعیت همینجوری میمونه و بهتر نمیشه، البته برای من اصلا مهم نیست و اخبار را پیگیری نمیکنم.

      یه تمرین جالبی در مورد باور کمبود پول و عدم فراراوانی به ذهنم رسیده که انجامش میدم خیلی لذت میبرم و احساسم خوب میشه.اینکه هر روز چند مورد کالا به ذهنم میارم و یکی یکی به ذهنم یادآوری میکنم که از این کالاها کجا دیدم و به ذهنم یادآوری میکنم که ببین از اینا خیلی زیاده، مثال در مورد طلا باخودم میگم بی نهایت توی دنیا هست، توی بازار طلافروشهای همدان کلی طلا هست، همسایه بغلیمون کلی النگو داره، خواهرشوهرم ۱۰۰ تومن طلا توی دستاش داره و یکی یکی هر کی رو که طلا داره مثال میزنم و به ذهنم میگم ببین چقد طلا هستا، چقد فراوانیه طلا هست و اینجوری حسم خوب میشه و مقاومتش کم میشه، کلا در مورد همه چیزها روزانه چندتا از این مثالا رو میگم، در مورد میوه ها، ماشین، خونه، گوشت، لباس، گوشی، ویلا و همه چیزهایی که ممکنه خواسته مون باشه…

      خلاصه اینکه تمام سعیم اینه که صبور باشم و ادامه بدم، چون من آدم عجولی بودم، از خدا میخوام هدایتم کنه توی مسیر بمونم و مدارم بالتر بره قانونو بهتر بفهمم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مهدی بیگی گفته:
        مدت عضویت: 3833 روز

        سلام خواهر گلم

        الان اومدم توی سایت چون احساسم بد شده بود و داشت بهم میگفت که داره از مسیر خارج میشه .کلی کارهام داشتم سرم شلوغ بود اما باخودم گفتم مهمترین کار زندگیه همینه به فکرم رسید بیام داخل سایت اومدم دیدم نظرت را و کلی انرژی گرفتم امیدوارم اتفاقات خوب به زندگیت جاری باشه همیشه

        یه نکته کلیدی بهت بگم به تازگی بهش رسیدم

        روی ایمان به این قانون بیشتر از هر چیز دیگه ای کار کن .مثل من عجول نباش برای کسب ثروت .به نظرم بگو مهمترین کارم اینکه اول از همه این قانون را باور کنم و باخودت تکرار کن فایل ها را تا اول قانون را باور کنی وتایکم کار کردیی ونتیجه نگرفتی ناامید نشی

        موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: