قدم اصلی تحوّل زندگی - صفحه 9

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری قدم اصلی تحوّل زندگی
    587MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی قدم اصلی تحوّل زندگی
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

653 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اکرم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 695 روز

    سلام استادعزیزم

    سلام به همه هدایت شدگان به این مسیرالهی

    استادعزیزم من هم سال های سال باورهای منفی ومخرب بزرگ شده بودم

    نه ارتباطات درستی داشتیم ونه درآمدی

    از لحاظ اعتمادبه نفس وعزت نفس درحدی بودم که اگه کسی ازخودم یاکاری که کرده بودم تعریف میکرداصلن باورنمی کردم وفک میکردم داره مسخره ام می‌کنه یادروغ میگه چون خودم هم بلد نبودم ازخوبی کسی تعریف کنم اگرهم ازکسی تعریف میکردم برای این بود که آزمن خوشش بیاد وبگه که من آدم خوبی هستم

    این رویه زندگی من ادامه داشت تا اینکه بعدازسالهادنبال خداگشتن تومساجدوحسینیه هاوامامزاده هاخدای مهربانم مراهدایت کرده این مسیروبعدازکلی کلنجار رفتن با خودم واردسایت شدم چون خیلی نسبت به بعضی ازصحبت های استاد مقاومت داشتم ودرمدارشنیدن آنها نبودم

    ولی کم کم باشنیدن فایل ها علاقمندتر وباذوق وشوق فایل هارودنبال میکردم وهرروز حالم احساسم نسبت به خودم به اطرافم بهتروبهترمیشد

    ولی تازگی هاهمزمان بافایل جدیداستادکه گذاشته بودن فایل قبلی افکارمنفی را چگونه جلوشو بگیریم

    من هم غرق افکارمنفی شده بودم

    دوباره شروع کردم بیشترروی خودم کارکردن ودیدم مثل اینکه این مسیرداره برام تکراری میشه وعادی

    هرکامنتی رونمیتونستم بخونم ومیگفتم من که اینو می‌دونم واین دانستن کاذب داشت من وازمسیردورمیکرد واتفاقاتی توزندگیم رخ میداد که باقدرت دادن به افرادوانتظار بیجا داشتن که بیان وکاری برام انجام بدن تامن بتونم موفق بشم داشتم به شرک هایم قدرت میدادم واین کاربرام هیچ نتیجه ای نداشت جز سردرگم شدن وشک کردن به مسیری که دارم میرم

    غرق همین افکاربودم گفتم چراداره این طوری پیش می‌ره اوضاع قرارنبود این طوری بشه زدم رونشانه امروزم ودیدم یک فایل بسیارارزشمنداومدمرتبط باهمین موضوع

    فایل ماخالق شرایط خودمان هستیم

    اصلان انگاربرای من ضبط شده بود این فایل سپاسگزارت هستم استادعزیزم که فایل ها هم به موقع میرسن این فایل جدید انگار فایل تکمیلی بود برای ادامه فایل ماخالق شرایط خودمان هستیم.

    درسته موضوع همینه من مسیری که اومده بودم واین همه نتیجه ای که گرفته بودم داشتم فراموش میکردم ودرحال مقایسه خودم با دیگران بودم وقدرت روبه عوامل بیرونی داده بودم

    منی که هیچ درآمدی نداشتم الان دارم توکارموردعلاقه آم کسب درآمد میکنم وروزها واینده ی بسیارخوبی پیش روی من است

    از لحاظ آرامش و سلامتی قابل مقایسه با گذشته ام نیستم من این هاروفراموش کرده بودم و داشتم ازیادم می‌رفت

    درسته این مسیربایدهمواره ادامه داشته باشه وبایاداوری پیشرفت هامون بازباقدرت ادامه بدیم این مسیرروتا هم حالمون خوب باشه وهم نتایج پایداراستادعزیزم

    یه سوال داشتم

    چراباوجود اینکه من هدایت شدم وقانون رومیدونم ومیدونم که خداوند داره پاسخ میده به فرکانس هایم وخودم خالق اتفاقات زندگیم هستم چرا باز ایمانم خیلی ضعیفه ؟ چرا باور ندارم خداوند همه کار می‌تونه برام انجام بده ؟ باوجود این همه نعمت ونشانه هایی که هرروز دارم میبینم.

    خدایا همه ماروبه راه راست راه کسانی که غرق نعمتشان کردی هدایت کن وایمانم راقوی وتوحیدرادرمن جاری کن

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3856 روز

    سلام و درود به استاد عباس منش و خانم شایسته گرانقدر دو زوج دوست داشتنی و مخلص و توانمند و زحمت کش..

    اول چند تا تعریف دلم میخواد بکنم و حس درونی مو بیان کنم…

    امروز پنج دقیقه به پنج صبح از خواب بیدار شدم یهو.. و بعد که اومدن یکم ادامه کامنت های قشنگ قدم اول رو بخونم دیدم فایل جدید گذاشتید استاد و دیشب به خودم داشتم میگفتم چقدر دوست دارم یکم در مورد 12 قدم حرف بزنید…

    دیدم نوشتید عنوان ویدیو رو اولین قدم…

    گفتم حتما در همین مورده

    بعد ظهر دانلود کردم و دیدم

    اول ویدیو که پلی کردم ذوق کردم و گفتم خدایا شکرت آگاهی مربوط به لیاقت و 12 قدمه،

    گفتم چقدر تیشرت قرررمز و شیک رو دوست دارم و چقدر بهتون میاد مثل سایر تیشرت ها و خوش تیپ هستید ماشاالله …هر روز سالمتر و خوش هیکل تر و خوش پوش تر…

    چقدر خدارو شکر هوا عالیه و چقدر اون منظره پشت سرتون زیباست چقدر سرسبزی و چیدمان درختان جنگلی تون قشنگه و ردیفن..

    نمی‌دونم دیدید یا نه ولی چقدر ابرهای آسمون باحال باهم مربع مربع شکل خاصی بهم دادن.. خیلی باحال بود…

    چقدر کیفیت تصاویر عالی و پرفکته، عین تابلو نقاشی عین عکس.. چقدر فوق العادست دوربین بهترین گوشی دنیا رو دارید.. ماشالله لذت رو چند برابر می‌کنه..

    خب در مورد محتوای شما استاد عزیزم در این ویدیو باید بگم که دیروز هم در یکی از کامنت هام در قدم اول گذاشتم که فهمیدم در مورد پاشنه آشیلم و علت تمام ناکامی ها، خلأ ها، نتوانستن ها، تأخیر در شدن ها، حس حقارت ها، حس درماندگی ها، آرزو به دل موندن ها و حسرت ها، خشم های ناشی از حسادت ها…یاس ها و ناامیدی ها.. ترس و دلهره ها…

    همش کمرنگ بودن و ضعیف بودن همین جمله ست… من می توانم. من تمام شرایط زندگیم رو میتوانم بدون هیچ پیش نیازی خلق کنم.

    این «من، هویت» این منه مهمترین جزء لاینفک هر خواسته ایست، و این «من» با منه، تکبر و غرور و منیت زمین تا آسمون فرق داره، این من، منه هویت و منه اشاره ست در ادبیات فارسی… نه منه کاذب..

    اینقدر این من بهش خوراک مناسب رسوندن نشده و اینقدررر بهش بی توجهی شده که خشک شده و یک هویت و منه، ناقص شکل گرفته و خوب فرم نگرفته بهر دلیلی..

    که فکر نمی‌کردم اصلا میتونم و حقمه و اجازه دارم از خدا بخوام..

    چون نه من رو درک کرده بودم که (بواسطه عشق و علاقه و تضادهام دنبال درکش و خودشناسی افتادم این همه سال شاید بیش از بیست ساله تا رسیدم به سایت عباس منش دات کام) و نه خدا رو…

    منی که از نماز شب و از تلاوت قرآن و حفظ یکسری آیات و سوره ها و روزه و مسابقات گروه تواشی و اذان و نمرات خوب در درس دینی و معارف و نذر و از انواع ادعیه و… رو داخلش بودم و آشنایی دارم از بچگی…

    البته نه اینکه خیلی زیاد مذهبی سفت و سخت باشیم ولی یکجورایی معتقد بودیم واقعاً.. فقط انگار پایه و اساس واقعیه توحیدی نداشت این شناخته.

    این پازل بدون منه سالم و توانمند شکل خودشو نمیتونه بگیره..

    همه چی حول و حوش این من میگرده

    جهان حول محور من میگرده

    من مرکز این جهان هستی هستم.

    من خالق بودنم رو یواش یواش از کودکی و بعد نوجوانی هی بیشتر فراموش کردم

    جامعه از یادم برد و شکل دیگری از من را به من آموخت..

    برای همینه از هر کی پرسیدم بنویس من کیم؟ کلی باید فکر کنه و کلی علامت سؤال تو مغزش می‌چرخه!

    ولی هزاران و میلیون ها و میلیارد ها نفر راحت تر، سخت ترین سوالات کنکور رو پاسخ میدن..

    اگه بپرسیم چرا خداوند به خودش برای خلقت ما احسنت و آفرین گفت: فتبارک الله احسن الخالقین. چرا؟ افراد زیادی اصلا نیستند که بتونن جوابمو بدن…

    چرا باید روزه بگیریم؟

    چرا باید کار کنیم؟

    چرا باید فلان رشته یا شغل رو انتخاب کنیم؟

    چرا آدمها ازدواج میکنند چرا منم باید ازدواج کنم؟

    نه اینکه همشون بد باشن اینها منظور اینه که پشتش دلیل و انگیزه اونا برای این رفتارها و این مراسمات و انتخاب ها چیه؟

    چرا باید هر حرفی که معلم و مدیر زدن چشم بسته قبول و باور کنیم؟

    چرا قرآن رو چشم بسته باور و قبول کنیم؟

    چرا افکارمو قبول کنم؟ آره

    حتی به این شناخت می‌رسونه منو این خودشناسی که اصلا افکار ذهنمو چرا باید چشم بسته و بدون آگاهی قبول کنم حتی؟!

    چرا باید فلان غذا رو نخوریم یا بخوریم؟

    چون حق سوال نداشتم. یا بندرت داشتم..

    چون منه، ضعیف و رشد نایافته یا ناقص پرورش یافته داشتم..

    چون حق درخواست نداشتم.. چون زشت یا بد یا غیراخلاقی یا زیاده خواهی میدونستم..

    چرا باید هر کارشناسی در تلویزیون یا تبلیغات صحبت میکنند یا نشون میدن راحت و بلافاصله بپذیرم؟ که فقط مرجع قدرتن و حتما اونا بیشتر از من بلدند یا تجربه دارن یا سنشون بیشتره و…

    چرا باید وام بگیرم؟ چون همه میگیرن… همه میکنند… این واژه ی «همه» هم شده ورد زبون و تکیه کلام تقریبا همه ی آدمهای جامعه..

    باور کرده بودم که چون همه میگن همه میکنند پس حتما راه خوب و درست و منطقی و سالمش همینه وگرنه اونا نمی‌کردن و نمیگفتن.. و من به اونا اعتماد کردم و اعتمادم بهشون بیشتر از خودم یعنی «من» بود.

    چون چون چون

    یه عالمه چرا و چون… همه ی چون ها مشخصا به هویت من به من برمیگرده

    و بعد راحت میتونم ناکامی ها و نتایجم رو بندازم گردن تلویزیون و دیگرون…

    تا شریک باشم حداقل در ناکامی ها تادر شراکت احساس درد و رنجم حداقل شکست نخورده باشم. (شکست منظورم در حتی چیزهای معمولیه مثل یک خرید ساده نه الزاما بیزنس یا رابطه)

    حالا این من کیه؟

    منی که تازه اومدم بفهممش که سالهاست منظورم واقعاً سالهاست حدود 18 ساله که گهگاه رفتم سراغش تکاملی.

    بخصوص طی 8، 9 سال گذشته.

    رابطه ی من با خدا چیه؟

    اصلا نمی‌خوام سخت و پیچیدش بکنم

    هممون می‌دونیم منظور چیه..

    می‌خوام بگم حالا با یک من جدید و تازه آشنا شدم و رفته رفته رفاقت و شناختم بیشتر میشه البته رفاقت از شناخت میاد..

    همون طور که تازه خدا رو دارم میشناسم برای همین رفاقتم هی داره بیشتر و استخون دارتر میشه..

    من خالقم.

    من خالق تمام قسمت‌های زندگیم هستم بدون کم و کاست بدون استثناء.

    نه سن من. چون من سنم نیستم..

    نه ظاهر و بدنم… چون من فیزیکم نیستم..

    نه گذشته و آینده ام.. چون «من» هیچ کدوم از اینها نیست..

    نه گذشته من. گذشته خالق آینده ام نمیتونه باشه..«من» اشتباهات و کاستی هایم نیستم…

    نه پدر و مادرم.. من اونها هم نیستم… اونها خالق زندگی من نیستند..

    من دولت و قوانین سیاسی و فرهنگی و نظامی و دولتی نیستم.. چون اونها خالق زندگی من نیستند واقعاً..

    ویروس و میکروب و باکتری و حساسیت ها خالق زندگی جسمی من نیستند.. پس من اونها هم نمیتونم باشم..

    من فک و فامیل و دوست و آشنا و پارتی هم نیستم چون اونا خالق زندگیم نیستند…

    من حتی اسم و فامیلمم نیستم چون با اونا نتونستم چیزی رو خلق کنم.. استاد مگه بخاطر اسمش یا سید بودنش زندگیش خلق شده؟

    من پول و سرمایه و ارث و ..‌ هم نیستم.. چون اگر اینطور بود باید همواره باعث خلق زندگی ها میشد..

    من خالقم. من خود خالق زندگیم هستم…

    بیایید هم اکنون و هر صبح و شام فریاد بزنیم «من خالق تمام شرایط زندگیم هستم، من امروز هر آنچه بخواهم خلق میکنم، من جذب کننده ام، من من من» همیشه و همواره من خالق زندگیم هستم.

    بازم سپاسگزارم از شما استاد نازنین چقدر کیف کردم بعنوان یک الگوی بینظیر در همه ابعاد هستید و باور کنید سه دفعه خواب تونو دیدم واضح درست جلوم..

    دفعه آخر همین فکر کنم سه هفته پیش بود دقیقا توی اتاقم.. صحبت می‌کردیم و شما با روی خوش و لبخند پاسخ می‌دادید..

    و چقدر خوشحالم بابت ثبت نام در دوره 12 قدم

    بنظر من تشبیه من اینه: لاکچری ترین و لوکس ترین گوشی چیه؟ آخرین مدل آیفون. یک زندگی لوکس و لاکچری یک ویلای لوکس و لاکچری چطوریه؟

    بنظر من لوکس ترین لاکچری ترین محصولات آموزشی و دوره ها در سایت عباس منش دات کام است..

    چقدر کیف کردم از رابطه عاشقانه تون از حس تون و چه الگوی خوبی و شاهد خوب و موهبت خوبی هستید برای من برای جذب یک رابطه عاشقانه و پر مهر و دلخواه و خالص و الهی…

    چقدر خانم شایسته عالی فیلمبرداری کردید…

    سپاسگزارم

    خدانگهدارتون باشه.

    ارادتمند

    مهدی رجبی

    1402/09/15

    16:31

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    جمال گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    سلام ، عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته محترم و تمامی دوستان عزیز.

    چقد دلم خواست، پاییز باشه و اون آفتاب زیبای درخشان با اون همه گرمای لطیفش جوری که استاد عزیزم میتونه بایک تیشرت نازک و خشگل ، توی هوای پاییزی، بیرون خونه قدم بزنه و از لطافت هوای پاک اون بهشت زیبا لذت ببره، به به، واقعا لذت بخش بود برام حتی دیدن اون صحنه، بقول نامه نگاری های قدیمی اگه از حال اینجانب جویا باشید ماهم توی تبریز توی سرمای منفی دوازده یع کاپیشن از روی پلیور پوشیدیم ، شال و کلاه کردیم و کنار شوفاژ نشستیم یک لیوان چای داغ دستمونه، ولی بازهم از سرما داریم میلرزیم :). عجبا!!

    استاد توی دقیقه بیست و دو فرمودین : “بعد من تغییر کردم” ، “من یک آدم دیگه ایی شدم”، آره خودشه، بخدا رمز موفقیت شما همینه، “تغییر” وقتی من بخوام از “من موجود” یعنی چیزی که هستم به “من مطلوب” چیزی که میخوام باشم، برسم، باید که تغییر کنم، باید خودم از داخل متحول بشم، انقلابی در من صورت بگیره تا من رو مجاب کنه تغییری در خود ایجاد کنم، تغییری که منجرب به بهتر شدن و یا بهتره بگم ، تغییری که منجرب میشه به محیا شدنم برای دریافت خواسته هام.

    چون بقول خداوند تمام خواسته های ما رو خداوند قبل از درخواست ما به ما داده، یعنی تمام نعمتها و ثروتها در جهان آماده و حاضره، تنها علتی که من اون خواسته ها رو ندارم اینه که من محیای دریافت نشده ام، لیاقتش رو پیدا نکرده ام، وگرنه خداوند خیلی دست و دلبازتر و رحمان تر و بخشنده تر از این حرفهاست که بخواد یدونه خونه یا ماشینی که من دلم میخواد رو به من نده، اصلا دون شان خداوندیه، ولی من هنوز ظرفم رو هم اندازه با خواسته ام نکرده ام.

    میگیم من، همه یاد گرفتیم از استاد که بگیم من خالق زندگیم هستم، من منجی خودم هستم، من، من، ولی گاها خود ما شناخت کافی از این “من” نداریم، شاید واسه خود من حدود یکی دوسالی طول کشید که “من” رو بشناسم، یادگرفته بودم طوطی وار مینوشتم و به زبان میگفتم، من خالق زندگی خودم هستم ولی واقعا من رو نمیشناختم، وقتی بحتی یا مقاله ایی در این مورد میخوندم که “من کیستم” برام خیلی خنده دار میومد که، یعنی که چی، من کیستم؟ خب من، منم، همونی که توی آینه بهش نگاه میکنم، این منم، کسی که داره تایپ میکنه، داره میخونه، داره راه میره ، این منم، ولی چقدر از “من” واقعی دور بودم.

    وقتی تونستم تا حدودی تغییر در خودم داشته باشم که “من” رو شناختم، من درک کردم که اون منی که منظوره استاد بود اینی نیست که توی آینه بهش نگاه میکنم، اونیکه خداوند رحمان فرمود من تورا از خودم آفریدم ، باز منظور خداوند این نیست که همونی باشه که توی آینه نشون میده، “من” همون منِ محمد و ابراهیم و موسی و استاد هستش که با منِ من یک جنس هست، منی از جنس خداوند، شاید این حرف واسه خیلی ها بیمفهومم باشه، اصلا کلمه انالله واناعلیه راجعون اشاره داره به همون منی که خداوند فرمود من تورا از جنس خودم آفریدم، منظور خداوند یک لایه زیرین تر از این موجودیت ماست، یک لایه فراتر از این بعد فیزیکی ما،

    “من” کسی هستم که خداوند مرا از جنس خودش خلق کرد و در این جسم خاکی مرا جای داد، یعنی من سوار بر این مرکب هستم، و خداوند رحمان و رحیم برای من ابزارها ووسایلی در اختیارم قرار داد تا هرچه میخواهم را فراهم سازم و عالی ترین و مهم ترین و حیاتی ترین ابزاری که من در اختیار دارم “ذهن” است، من از جنس خداوند سوار بر این جسم و ناظر بر ذهنم هستم، وکسانی قادر به خلق زندگی خودشان شده اند که از این ابزار ذهن به بهترین نحو استفاده کرده اند.

    وقتی استا فرمودند : “و من تغییر کردم و من فرد دیگه ای شدم” نقطه عطف در کنترل ذهن بود، استاد توانستند به ذهن خود کنترل داشته باشند چیزی که خداوند در قرآن از آن به تقوا یاد کرده و تنها عامل برتری انسانها از یکدیگر را تفوا دانسته است، خداوند میفرماید همه شما انسانها در نزد من یک اندازه ارزش و یک جایگاه دارید و تنها گرامیترین شما نزد من کسانی هستند که تقوا (یعنی کنترل ذهن) دارند.

    واای عجب معادله داره حل میشه، من کیستم ؟ و چطور میتونم در نزد خدا گرامیترین باشم که هرچه میخواهم رو خدا بهم بده.

    من از جنس خداوند کسی هستم که ناظر بر این ذهنم هستم و میتوانم با کنترل کردن ذهنم نزد خداوند گرامی ترین باشم، و وقتی ذهنم رو در مسیر خواسته هام کنترل میکنم، معجزه اتفاق خواهد افتاد.

    معجزه چیزی نیست جز وارد شدن خواسته ها، آرزو ها و اهدافم به زندگی ام، با هیچ زور و زحمتی و به راحتی آب خوردن.

    اینکهخ خیلی خوبه، پس من باید واسه رسیدن به خواسته ام تغییر کنم و تفییر چیزی نیست جز کنترل کردن ذهنم و هدایت کردن افکار به سمت و سویی که من میخوام بهش فکر کنه، آره آسونه ولی از طرفی هم خیلی سخته، کنترل ذهن، گاونر میخواهد و مرد کهن، کنترل ذهن حد اعلایی داره، پله های ترقی داره، کسی که مدام درگیر اخبار و حوادثه، با کسی که تا حدودی خودش رو از اخبار و حوادث دور نگه داشته میزان کنترل ذهنش باهم فرق داره و اینکه کسی باشه در حد استاد و یا کسی که ما بنام حضرت علی میشناسیم.

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
    • -
      رضا گفته:
      مدت عضویت: 1174 روز

      درود بر شما

      جستجویی در دل انداختی

      تا ز جستجو روم در جوی تو

      چقدر زیبا و دقیق گفتین که تغییر رفتار از نکات کلیدی و مهم هستش و با حرف این تغییر رفتار ایجاد نمیشه . بقول استاد تغییر باور باعث تغییر رفتار میشه و تغییر رفتار باعث حرکت میشه و بعد نتایج میاد ، این فرمول انجام بشه اون موقع ما خالق زندگی خودمون میشیم نه با گفتن یا نوشتن این جمله.

      دوست عزیز انقدر زیبا و دقیق کامنت میزارید که بنده همیشه پیگیر مطالب شما هستم و کامنت های شما بسیار برای بنده مفید هستش و دید شما رو نسبت به فایلهای استاد دوست دارم و میپسندم و یاد میگیرم.

      انشاالله ی روز همنورد شما باشم و کلی در طبیعت کوهستان از قانون با هم صحبت کنیم و از مسیر لذت ببریم.

      شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    فاطمه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    من خالق زندگی خود هستم

    سلام

    استاد واقعا نمی دونم چی بگم!

    بغض کردم، می خوام فریاد بزنم. در تمام طول فایل مدام در حال تحسین شما بودم.

    این صلابت و محکمی که در صدای شما و کلام شما بود جدای تمام کلمات ارزشمندی که می گفتید من را میخکوب خودش کرده بود. منی که در دوره لیاقت واقعا صدها نکته در باور لیاقت را در خود بازبینی می کنم در تمام جملات و گفتارتان شما را تحسین می کردم.

    وقتی از ابتدا شروع کردید و مراحل رشد و پیشرفت خود را بیان می کردید.

    وقتی که از تغییرات شخصیتی خود اینگونه با جزئیات سخن گفتید تنها در ذهن من تحسین بود و تحسین.

    خدایا شکرت که جدای همه ی شخصیت های بزرگ موفق و عالی در جهان ما شما استاد عزیز را بعنوان الگو داریم.

    احساس لیاقت و ارزشمندی در وجودتان موج می زند وقتی می گفتید من می خواستم خودم الگو باشم برای تغییر نه هنری فورد و بقیه آدم های دیگر…

    این احساس لیاقت بود که وقتی اصل را درک کردید اینگونه شما را به حرکت در آورد.

    و … چی بگم از اصلی که اینگونه محکم به ما یادآوری کردید:

    ما خالق زندگی خود هستیم.

    اصلی که براحتی فراموش می شود و این همه چیز است.

    در یک کلام مفهومش را بیان کردید : توحید، این اصل مخالف شرک است.

    چی بگم استاد واقعا نمی توانم جمله هایم را مدیریت کنم فقط می توانم بگم سپاسگزارم از شما

    سپاسگزارم از خدای عزیزم که من را در این مسیر با شما همراه کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 1823 روز

    سلام استاد عزیزم و همه دوستان

    این چند وقت مشغول سروسامان دادم به کسب و کار شخصی خودم هستم

    کسب و کاری که هدایت شدنم بهش تنها بخاطر تلنگری بود که بعد از شنیدن صحبت بچه ها درباره هدایت خدا در من ایجاد شد، یک روز که مشغول شنیدن فایل مصاحبه دوستان بودم خیلی دلم لرزید چون دوستمون گفت تنها پولی که براش باقی مونده بوده در حد خرید یک اسنک بود و در اون اوضاع سخت مالی تنها و تنها با خدا خلوت کرده بود که هدایتش کنه، اون دوست عزیز جریان هدایت خدا رو با بغض و منقلب شدن احساس زیبایش تعریف میکرد که چطور ریسمان هدایت رو با ایمان دنبال کرد و نتیجه این شد که مشغول کار صادرات زعفران و …. شده

    من اون روز عجیب دلم خلوت با خدا رو خواست چون از شما یاد گرفته بودم که خواسته ها رو بنویسیم، با خودم یه خودکار و کاغذ برداشتم و رفتم بیرون از خانه، چون در سفر بودم تصمیم گرفتم جایی برم که کسی نباشه و راحت خلوت کنم و از خواسته هام بنویسم و دوست داشتم با نوشتن تمرکزم و به قول شما لیزری وقف خودم و خواسته هام و خدا کنم و بعد دو دستی تقدیم کنم به خدا برای اجابت و هدایت.

    اون روز زیباترین و خاص ترین روز زندگی من بود و مسیری که باید برم برام مشخص شد.

    من وقتی قبل خلوت کردن داشتم تو خونه فایل و گوش میدادم حسرت و غبطه عظیمی تو دلم حس میکردم و بمباران افکار منفی بودم و این جملات تو ذهنم به سرعت رد میشد که: خوش به حالش… حتما خدا خیلی دوسش داشته…. پس من تا الان هدایت نشدم بخاطر گناهانم هست …. و حسرت می‌خوردم به اون همه حس شادی که تو صداشون بود و اینکه چقدر مطمئن میتونند بگن که استاد یه روز میایم پیشتون … خوش به حالشون چقدر حالشون خوبه ….بین این هیاهوهای منفی یک چیز از ذهنم رد شد که مگه نه اینکه استاد لحظه آخری که خواست قرآن و توی دریا بندازه تصمیم گرفت بخونه و بعد بندازه!!! همین جا نقطه عطف تمام این جریانات الهی و شکوفایی بود، مگه کار جهان بیهوده است که تو یکی اضافه باشی تو دنیا … که تو هستی فقط برای تقاص پس دادن …. یعنی جهان تو رو خلق کرده که حالا که فهمیدی گذشته اشتباه داشتی و فرصت از دست دادی خووووب پس الان این «نگار» از دایره تکامل و مفید بودن خارج میشه و دستور داده میشه حمله…. نگار محکوم به رکود و عذاب هست؟!!! اگر این چنین باشه پس صفر تا صد حرف استاد غلطه؟!!! اگر هم غلط بود چرا تو به استاد هدایت شدی؟!!؛ هدایت شدی که افراد موفق ببینی و عذاب بکشی؟!!!

    بعد گفتم پاشو خودت و جمع و جور کن … حس کردم این افکار مثل کلاغ بالا سرمه ….گفتم برو خلوت کن …. مگه استاد نگفت بنویسید جوری که انگار با نوشتن داری درخواست میدی … تو بنویس فقط برای خودت و خدا

    و این شد که نوشتم و به سرعت نه تنها اجابت شد بلکه دری به رویم باز شد که هزاران بار خدا رو شکر میکنم من هم مورد لطفش قرار داد و هر روز که میگذره بیشتر و بیشتر میفهمم که با هر قدم برداشتنم چطور سمت من لطف و رحمت و سرازیر می‌کنه

    خوب حتما میگید نتیجه چی شد؟! اوایل مشغول کنترل افکارم بودم چون به شدت بمباران منطق، باید ها و نباید ها و بخصوص ترس از محدودیت ها و کنترل گری شدید همسرم داشتم… همین باعث میشد روز به روز پاشنه های آشیل بیشتری در خودم بشناسم و تلاش کنم بهتر بشم.

    خودم شده بودم مقیاس خودم تنها یک نسخه در دست داشتم اون هم این بود که (توجه کن هر جا احساست بد بود یعنی رفتی جاده خاکی)

    الان که اینجا هستم با لطف خدا صفر تا صد سرمایه کارم و بدون یک ریال گرفتن از کسی بدست آوردم با اینکه مادرم بارها گفته بود بهم سرمایه میده اما نخواستم چون دام گواه میداد با هدایت خدا و تلاشم این سرمایه را خودم جمع کنم.

    استاد هدایت شدن به این مسیر از بدو آشنایی با شما تا به الان برام به شدت مقدس هست چون باعث شد به مرور و در حد وسع درک و درایت ام بفهمم خداوند چقدر رحیم و قادر است.

    هدایت شدنم به کسب و کاری که نه تنها به خیر خودم و خیلی از افراد دیگه است هم مالی هم معنوی و خدا می‌دونه چه ها که در گوشه و کنار این کسب و کار هست که من حتی در رویا نمیتونم تصورش کنم.

    هدیه خدا به من است برای همین تصمیم گرفتم برای سرمایه کار تنها امیدم به صندوقچه رحمانیت خدا باشه و در مسیر حرکت کنم که شکر رب العالمین سرمایه کار فراهم شد.

    استاد فقط کافیه کسی چند دقیقه در سایت وقت بگذاره و به کرات این جمله را ببینه که هزاران نفر مثل من نوشتند که «وقتی قدم برداشتند دستان خداوند معجزه وار هدایتشان کرده و نتیجه گرفتند»

    من هم از همین غافله ام، من هم در آغوش خدام… من در این حرفه تجربه ای ندارم و همین باعث میشد گاه نجوای منطق را تکرار کنم که نگار بلد نیستی؟ نکنه نشه؟!!! و به سرعت میگفتم قدرت الله بالاترین هست اون داره از بالا میبینه من هدایت شدم به این مسیر پس مأموریت دارم به سرانجام برسونم. من حتی به صمیمی ترین و تنها دوست امین ام هم نگفتم چون انقدر این کار متفاوت از من و زندگی و تجربه هام هست که گفتم دونستن اش باعث میشه شاید بخاطر محبت حرفی بزنه که همسو با پاشنه های آشیل من باشه و به خودم گفتم نگار تو الان مثل یک نوزادی و در حال پرورش یافتن با فایل استاد و نشانه هایی پس تمرین خوبی هست که سنجیده سخن بگی و خویشتن دار باشی تا روزی که قویتر بشی و چیزی مایوس ات نکنه.

    خیلی زود به فردی هدایت شدم که فرسنگ ها با من فاصله داره و بدون دریافت یک ریال بهم مشاوره میده و با تمام وجود تجربه 17 ساله کاری رو بهم میگه.

    یه مثال بزنم شاید برای خیلی ها ساده باشه اما برای من هر کدوم این ها حکم این و داره که مثلا سخت مشغول کاری و دلت آب بخواد یهو ببینی عزیزترین دوستت سر زده میاد پیشت و نه تنها شربت گوارا داره بلکه برات هدیه هم آورده

    دیروز مشغول آماده سازی فضا بودم به ذهنم رسید خوب بود درز گیر پنجره داشتم تا این فضا گرمتر بشه، این تصویر از ذهنم رد شد برم تو کمد و ببینم، من یاد گرفتم از شما استادم از مریم جانم که تسلیم باشم و رفتم و ناخودآگاه نگاهم به طبقه بالا افتاد شاید اون طبقه رو یکسال هم ندیدم چون لوازم نقاشی هست که کاری بهش نداشتم. دیدم دو بسته درزگیر هست ناخودآگاه به خدا گفتم: آخه من دورت بگردم که هر زمان تو مسیری که هدایتم کردی قدم برداشتم، عین آب خوردن بهم هدیه دادی… قربونت برم پس همون روزی که این درزگیر زیادتر از نیاز خریداری شد،این تو بودی که می‌دونستی که اگر در مسیرت قدم بردارم و افسار افکار منفی را بگیرم، اون روز زمان استفاده از همین درز گیر اضافی در مسیر درست است.

    همینجور کل روز پر بود از ایده های مختلف و انجام شدن کارها

    گاهی ذهنم نجوا می‌کنه نکنه نکنه نکنه …. اما چیزی که حریف این نجوا هاست کمپلکسی هست که از آموزش های شما که با خودم بلند بلند تکرار میکنم که

    یادت باشه قدرت خدا بالاترین قدرت هاست

    لطف و عنایت خدا با من هست و من هدایت شدنم به این مسیر حکمتی داره که خدا بهش عالم هست و من هنوز از اون خبر ندارم

    جهان رو به تکامل بوده و هست پس چطور ممکنه به مسیری هدایت بشم، برای هر چیز به سرعت راه حل باشد و سراسر احساس خوب داشته باشم اما بی ثمر باشه

    استاد من با گوش دادن به صحبت های شما کم کم یاد گرفتم چطور شهامت انتخاب داشته باشم

    من چند روز پیش مجدد برای خودم تعهد نوشتم که به 3 برابر درآمد برسم و امضا کردم

    همین مدت که مشغول کسب و کار خودم هستم، بهم پیشنهاد طراحی فضایی شد که با نهایت 1 هفته وقت گذاشتن 6 برابر مبلغی که تعهد دادم را بدست می آوردم

    اما این کار باعث میشد کمی روند کسب و کارم عقب بیوفتم، احساس کردم هر زمان به این کار طراحی فکر میکنم حس خستگی و شلوغی ذهن دارم با اینکه سرمایه شروع کارم را از طریق طراحی کردن فضا بدست آوردم و تجربه کرده بودم که سود خوبی برام داره اما اینبار همین حس ناخوشایند باعث شد از پشت لپ تاب بند شم و با خودم و خدا خلوت کنم چون شما بهم یاد دادید به احساس مون توجه کنیم.

    کمی با خودم پرسش و پاسخ داشتم و درک کردم نباید این کار و انجام بدم اولش این فکر و داشتم که مبادا فرصت و از دست بدم من تعهد دادم به 3 برابر درآمد نکنه از دستم بره؟! که فقط تو ذهنم این 2 جمله شما رد شد «ضعف در باور فراوانی» و «باید به جهان نشون بدی که متعهد هستی و نمیترسی»

    رفتم فایل طراحی رو بستم و لپ تاب و خاموش کردم و گفتم نترس دستت و بده دست خدا اعتماد کن به احساست، تا دست کشیدم از طراحی حالم بهتر شد و تصادفی اومدم تو سایت و این فایل و دیدم و همین شد که اینهمه مطالب و نوشتم.

    استاد انشاالله در زمان و مکانی که مقدر هست نه تنها از نتایج ام براتون مینویسم بلکه فیلم این روزها رو هم میفرستم من هر لحظه دارم عکس میگیرم از روند کارم تا برای روزی که قراره براتون بفرستم محتواهای خوبی داشته باشم‌

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      رضا گفته:
      مدت عضویت: 1174 روز

      درود بر شما

      یادت باشد قدرت خدا بالاترین قدرت هاست.

      این جمله سراسر ارامش هستش و بهترین صلاح برای نجواها.

      خیلی این جمله رو نیاز داشتم و برای من یک نشانه عالیی بود البته نه خود جمله بلکه تلنگری که به من زد عالی بود. بنده هم کارم طراحی و اجرا فضای سبز هستش و امیدوارم در کار جدی خبرهای عالی از شما بشنوم و در کامنتهای بعدی فقط از موفقییت و رشد برای ما بنویسید.

      شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        نگار گفته:
        مدت عضویت: 1823 روز

        سلام رضا جان دوست خوبم

        ممنون از دعای خوبی که برام داری.

        من هم برات بهترین ها رو آرزو میکنم

        امروز صبح وقتی بیدار شدم مدام در حال تکرار این جمله استاد بودم که « احساس خوب= اتفاقات خوب » و ناخودآگاه به این فکر کردم چقدر آرامش دارم که کار طراحی رو قبول نکردم و به جایش مشغول بستر سازی کسب و کارم هستم و خیلی جالب تر اینه که وقتی به حرف درونم گوش دادم میبینم تمام مدت مشغول لبخند زدم یه شیرینی تو تمام لحظات کار کردنم هست که تمومی نداره ده ها برابر حال الان و برای شما و دوستان دیگه آرزو میکنم

        یک حس رضایت و آرامشی که نه تنها خسته جسمی نمیشی بلکه باز تشنه ای برای پیش رفتن

        خودت چون تو کار طراحی هستی خوب می‌دونی که خلاقیت و جسور بودن چه غوغایی می‌کنه تو کارمون واقعا چقدر استاد زیبا بهمون گوشزد کردند که دنبال چرا و چطور بودن روند کار نباشیم و گفتند

        تو خود پای در راه بنه هیچ مگوی

        که خود راه بگویدت که چون باید کرد

        دقیقا همینه هر روز داره مراحل ساختن بستر کارم با ایده های خیلی خوبی پیش می‌ره و خیلی جالبه بدون اینکه بخوام به خودم تحمیل کنم حین کار انگار دوربین جلومه و دارم نتایج فوق العاده ام رو برای استاد میگم (انگار دارم چند وقت بعد و حس میکنم) و مدام دارم از لحظات فیلم میگیرم نه فقط برای ارسال به استاد چون مدام تو ذهنم میاد این فیلم یه روز برای عده زیادی فایده داره که ببینند واقعا میشه با ایده های ساده و کاربردی غوغا کرد

        رضا جان دوست خوبم بهترین ها رو برات آرزو میکنم بدرخشی مداوم و تصاعدی

        در پناه خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمد درخشان گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    خداوندی که هر چه داریم از اوست

    سلام و درود خداوند بر استاد جون،مریم جون و دوستان عزیزم

    (استاد اومده با چی اومده با شلوار جین چی چی آورده فایل قدم اصلی تحول زندگی)

    خدا را هزاران مرتبه شکر بابت این هوای عالی پردایس،آسمون آبی،ابرهای زیبا،دریاچه تمیز و شفاف،فورد عزیز،چمن های زده شده یکدست،درختان هزار رنگ پاییزی،کلبه چوبی روی آب،تریلری آقای علی شیرازی،مرغ و خروس های فراوان

    قدم اصلی تحول زندگی من چیست؟

    رضایت نداشتن از شرایط کنونی

    انسان برای اینکه دست به تغییر و تحول شرایط زندگی بزنه باید به این حس برسه که آیا لیاقت من داشتن یه همچین زندگی هست و به این درک برسه که چرا من نباید بیشتر از این و بهتر از این را داشته باشم چرا من نباید در شهر بهتر،دوستان بهتر،ماشین بهتر،خونه بهتر و …. زندگی کنم

    پس منشاء تغییر و تحول از جواب به یک چرایی شروع میشه.

    از اونجایی هم که ذهن راحت طلب هست و سخت تغییر میکنه و در مقابل تغییرات مقاومت میکنه ما را عادت میده به همین سیکل تکراری زندگی که الان داریم که صبح تا شب کار کنیم و همین چرخه تکراری را تا سالها ادامه بدیم تا بمیریم.همین اداره،همین شغل،همین دوستان

    در زندگی یاد بگیریم که به چیزی عادت نکنیم اگه می‌خواهیم سعادتمند در دنیا و آخرت بشیم،هر روز،روز جدید و تازه ای باشه برامون برای آموختن و به سمت اهداف حرکت کردن و رسیدن به اهدافمون بهاء میخواد و گاهی ما باید بهاء اون را با زمان،کنترل ذهن،کنترل گفته ها،کنترل شنیده ها و ….پرداخت کنیم

    چرا میخواییم عادت کنیم به این شرایط فقر خونواده،که تا حرف از پول و ثروت و پیشرفت میشه و پولدارها را مثال میزنی حرف از انسانهای پایین‌تر از سطح خودمون و بدبخت و بیچاره ها میزنن و میگن تقدیر ما همین بوده،خدا برای ما اینا خواسته،اگه خدا میخواست ما هم پولدار میشدیم حتما نخواسته و به صلاح نبوده که ما پولدار بشیم

    بابا کشک چی،ماست چی،تقدیر چی

    تقدیر من ثروتمند شدن و پولدار شدنه

    همیشه این شعر را با خودمون مرور کنیم هر موقع خواستیم گله کنیم و تغییر نکنیم

    با پای خود رفتیم و هی گفتیم تقدیر

    در گِل نشستیم و به خود بستیم زنجیر

    تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم

    یک عمر در پرواز خود کردیم تاخیر

    تا راحتِ وِجدانمان بر هم نریزد

    هر درد را با حکمتی کردیم تفسیر

    از ماست هر ظلمی که در هر لحظه بر ماست

    این است رمز نهضت و آغاز تغییر

    امروز هم از مطلبی از دو کتاب آوردم خدمتتون

    کتاب بخواهید تا به شما داده شود

    هر نوع فکری که مکرر در ذهن شما پیدا می شود،باور نامیده می شود.

    مهم تر از بخش مادی وجود شما،وجود ارتعاشی شماست.

    به هر چه فکر کنید،به آن می رسید،چه آن را بخواهید و چه نخواهید.

    هر اندیشه ای ارتعاشی دارد،هر اندیشه علائمی منتشر می کند و هر اندیشه علائمی مشابه به خود را جذب می کند،این فرآیند را قانون جذب می نامند.

    شما فقط چیزهایی را می‌شنوید که آماده شنیدن آنها هستید.

    قانون جاذبه به کلمات شما پاسخ نمی دهد،در عوض به ارتعاشاتی که از شما منتشر می شود پاسخ می گوید،کلمات مهم نیستند احساس شما مهم است.

    حق طبیعی شما است که خوب،سالم،مرفه و پولدار باشید.

    علت آن که مردم بیمار می شوند آن است که به بهانه های مختلف ارتباط ارتعاشی خود را با سلامتی قطع کرده اند،و اجازه نمی دهند سلامتی در آنها جریان یابد.

    ملاحضه جسم کردن به معنای ملاحضه ی اندیشه کردن است.همه بیماری ها برخاسته از ذهن است

    کتاب پدر پولدار پدر بی پول

    پول،تنها یک اندیشه است.اگر می خواهید پول بیشتری بدست آورید،به سادگی تفکرتان را عوض کنید،همه انسانهای خود ساخته،با یک اندیشه و پول کم آغاز کرده اند.

    فقط آنچه در مغزتان است،تعیین می کند چه چیز در دستتان باشد.

    پول،یکی از اشکال قدرت است.اما آنچه قدرتمندتر است،آموزش آن است.پول می آید و می رود،لیکن اگر انسان درباره نقش و عملکرد آن آموزش دیده باشد،می تواند بر آن مسلط شده و ساختن رفاه و ثروت را آغاز کند.

    علت اصلی فقر و نابسامانی های مالی،ترس و جهل است،نه اقتصاد یا دولت و یا ثروتمندان،این ترس دست ساخته خود شخص و جهل اوست که افراد را به دام خود گرفتار می کند.

    برای بدست آوردن پول،باید آن را بخشید.بخشش پول یکی از رموز بیشتر خانواده های مرفه و بزرگ است

    آموزش و درایت نسبت به پول،مهم است.زود شروع کنید،کتاب بخرید.به سمینار بروید،تمرین کنید.

    به شما دو نعمت خدادادی اهدا شده:مغزتان و وقتتان دیگر بستگی به خودتان دارد که با این دو چه بکنید.

    و اما پیشنهاد و خواهش بنده از استاد

    آقا به قول انیشتین همیشه حس کنجکاوی را در خود پرورش بدهید استاد درسته که از لحاظ مالی به بی نیازی رسیده اید و به قولی سیر شده اید ولی به نظر من خریدن اشیاء جدید در ذهن بچه ها و صد البته خودم اون حس انگیزه و امید را زنده تر و شاداب تر میکنه به نظر من هر از گاهی یه چیز جدید مثل خودرو تسلا،هلیکوپتر،کشتی شخصی،خونه جدید،ماشین جدید بخرید تا ما با تجسم این نعمت ها انگیزمون بیشتر بشه گر چه قبول دارم که پاسخ شما این است که من مسئول انگیزه به بقیه نیستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      مجید حرفت گفته:
      مدت عضویت: 1398 روز

      سلام به آقا محمد درخشان هوره

      دوست و برادر عزیزم در این سایت بهشتی وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه احسنت بر شما براوووو!!!

      چقدر زیبا و عالی نوشته بودید و مزین بود به دو پاراگراف از دو کتاب ارزشمند دست شما درد نکنه خداوند مهربان را شاکرم که شما اینجایید و در کنارمان در این سایت بهشتی برای مان می‌نویسید درود بر شما در پایان برایتان آرزومندم که روز به روز بر مدارهایتان افزوده گردد شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد درخشان گفته:
        مدت عضویت: 1927 روز

        سلام بر جناب حرفت

        خیلی سپاسگزارم از لطف شما

        بله مدتی است مطالعه کتاب را سخت شروع کردم روزی یکی دوتا

        نکته جالب اینکه نوشته های کتاب ها دقیقا همون حرف هایی هست که استاد دارن صحبت میکنن،خط به خط و کلمه به کلمه

        قانون یکیه و بقیه اش برمیگرده به برداشت و نوع استفاده ما از قانون

        راه در دنیا یکیست و آن راه سعادت و درستی است

        از خداوند بزرگم بهترینها در دنیا و آخرت را خواستارم

        موفق،شاد،پیروز،پولدار،سالم باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    سلام استادان عزیزم.

    چقدر عالی هست همین سپاسگزاری شما فقط بخاطر وجود مریم خانم تو زندگیتون.

    خدایی من هروقت سپاسگزار وجود همسرم تو زندگیم شدم، خیلی رابطمون از هر لحاظ بهتر شده در اون دوره.

    خدایا شکرت. عاشقتونم استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم.

    خداروشکر که به این مسیر هدایت شدم. خداروشکر بخاطر این همه زیبایی.

    بحححححح بحححححح.

    استاد اول اینکه چقدر خداروشکر این پرادایز زیباست. خداروشکر. نتیجه هر روز داشتن احساس خوب چقدر عالیه.

    دوم اینکه چه موضوع عالی ای گفتید. عالی از هرجهت چون پاشنه آشیل خودم هست و خیلی زود فراموش میکنم. اینکه ذکر وار همه اش این قانون را به خودم یادآور شوم.

    که کانون توجه و تمرکز من اتفاقات زندگی من را خلق میکنه، پس همواره و هر روز به اون سمتی بروم که باید بروم. که دوست دارم اتفاق بیافتد.

    مثلا من واقعا دوست دارم الان توی یک مکانی باشم که هوای عالی داشته باشه، نه سرد باشه و نه گرم، هوا مطبوع باشه، و کاری بکنم که عاشقشم، مثل نقاشی و یا پیانو زدن و ساخت و ساز.

    چقدر عالیه. چقدر دوست داشتنیه. چقدر دوست دارم خلق کردن را. و چقدر عالیه اینو به خودم یادآور بشم که خدا این قدرت را بهم داده که هر روز بسازم. همونطوری که از قبل هر روز ساختم. خداروشکر.

    عاشقتونم استاد عزیزم. بینهایت ازتون سپاسگزارم.

    نمیدونید استاد چقدر ذوق دارم بیام از نتایجم بهتون بگم. نتایجی عالی.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1572 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    در تمام مدتی که از این سایت استفاده میکنم همیشه دنبال بهبود زندگیم بودم از لحاظ مالی دلم میخواست اینقدر داشته باشم که خودم و بچه هام در رفاه کامل باشن یعنی دغدغه پول نباشه اینکه شهریه مدرسه مونده اینکه برای مدرسه فلان چیز لازم دارن اینکه میخوان برن اردو و از این بابت در ارامش باشن و به راحتی همه امکانات برای تحصیلات و تفریحاتشون وجود داشته باشه

    بارها و بارها رفتم سراغ فایلهای باورهای ثروتساز در فایلهای هدیه و بارها گوش کردم اوایل خیلی ثروت و خداوند کنار هم جور در نمیومد حتی یادم در مورد نماز خوندنم هم کمی کم توجه شده بودم با شنیدن صحبت‌های استاد و کج فهمیهای خودم کلی تو در و دیوار بودم تا اینکه این برام قابل باور شد که[ خداوند بیشتر از من می‌خواهد که من ثروتمند باشم]

    به لطف خدا دیگه برای خودم درآمد داشتم و از بیکاری دراومده بودم چه احساس خوبی وقتی بعد از سی سال غیرممکنی برات ممکن میشه .خدایا شکرت

    ماهی 300هزارتومن درآمدم بود من که از هیچ به این درآمد رسیده بودن موقع واریز پول به کارتم و اومدن پیامک بانکی چه ذوقی میکردم چه احساس ناب و عالی بود خدایا شکرت

    با همین درآمد کلی از ارزوهام تیک خورد کلی از تفریحاتی که دوست داشتم بچه هام رو ببرم کلی از خریدها کلی از هدیه ها که آرزو داشتم بدم به مامان به خواهر ها و …..خیلی شیرین لدتبخشه یادآوری این خاطرات شیرین که همه به لطف خدای مهربان و باور من به اینکه من خودم خالقم چون من تمان قدرت رو داده بودم به همسرم در ذهن من کار کردن برای من غیر ممکن بود و با تغییر این باور همه چی درست شد

    بعد از مدتی درآمد من سه برابر شد به لطف خدای مهربان اما گاهی بعد از صعود فرودی بود دوباره حرکت میکردم و به نقطه قبل می‌رسیدم بعد دوباره فرود شروع کردم به کار کردن روی فایلهای سرمایه گذاری روی خودمان و در صلح بودن با خود از فایلهای هدیه. و فهمیدم من باید روی خودم سرمایه گذاری کنم یعنی چی شروع کردم به خرید کتاب‌های استاد چون فعلا فقط میتونستم اونها رو بخرم با خوندن کتاب‌ها سعی کردم ذهن و روحم رو هماهنگ کنم اما برام سخت بود

    تلاش زیادی میکردم برای خوب کردن احساسم و خدا خودش گواه هست که این سایت و سریال‌های سایت چقدر به من کمک کرد

    بعداز مدتی بیکار شدم ناگهانی بدون اینکه بفهمم چیده خودم گفتم با این شرایط کار نمیکنم به خاطر بدقولی که داشتن .اما حالم خوب بود از اینکه وقت بیشتری داشتم برای خودم و کار کردن روی افکار و باورهام خوشحال بودم و دیدن سریال‌ها حالم رو بهتر و بهتر از قبل می‌کرد

    تا اینکه هدایت شدم به کار برای فردی که دستمزدم رو هر چقدر من میگفتم میداد و درآمدم به ده برابر قبل رسید یا شاید بیشتر چون اصلا حساب ماهیانه نداشتم هر زمان میخواستم دستمزدم رو میداد یک فرد لارج و بزرگوار که ارزش قائل بود برای زحمتی که طرف مقابل می‌کشید

    اما دوباره فرود و برگشت به جای قبل و بیکاری

    تازه متوجه شده در وجود من سلامتی و ثروت یکجا جور در نمیاد یا مادر بودنم و شاغل بودنم احساس میکنم من وظیفه مادری رو دارم نه شاغل بودن این باور باعث میشه من هربار صعودی کردم با یک چیز جزیی از فرزندم دست از کار بکشم و مشغول مادر بودنم بشم‌ تازه فهمیدم من احساس میکنم با شاغل بودنم وقتی برای فرزندانم ندارم و این باور و احساسی که خوب نیست من رو از خواستم که داشتن درامد و شاغل بودن هست دور میکنه

    تمام این نکات و یاداوریها از زمان ورودم به سایت برای این بود که بگم آره استاد من هم باور دارم خودم خالق شرایطم هستم و خداوند هم منتطره خواسته من رو اجابت کنه و میکنه اما من باز با باورهایی که دارم جلوی رشد و پیشرفت خودم رو میگیرم

    یک هفته ای هست دارم روی فایلهای کنترل ذهن کار میکنم چون خیلی مواقع ذهنم راهی میره که نباید

    استاد یکی از مهمترین دلایل موفقیت شما از نظر من همانطور که توی کامنت قبلم هم نوشتم کار کردن شما به صورت تمرکزی روی یک موضوع بود شما هر سال رو برای خودتون نام‌گذاری می‌کردین و روی اون کار میکردین یک سال روابط وقتی اون کامل حل شد و شما روی غلطک افتادین رفتین روی باورهای دیگه و ثروت ،یکسال سلامتی و……

    من همه موارد رو یکجا جمع کردم و روی همه باهم کار میکردم که این اشتباه من بود

    من فکر میکنم من هم باید یکی یکی موارد رو در خودم حل کنم و بعد به موفقیت پایدار میرسم

    شما آخر از همه رفتین روی ثروت اما من اول از همه رفتن روی ثروت بدون اینکه روابطم رو با همسرم با درون خودم با فرزندانم کامل درست کنم و بهبود بدم

    خدارو شکر میکنم چون احساس میکنم کلی اگاهیها در این مدتی که تضادها بود درک کردم و یک رشد درونی در من شکل گرفته

    من با یک عطسه فرزندم دلم از جا کنده میشد اما الان با رها کردن فرزندم با این باور که من نمیتونم در هر لحظه و هر ثانیه مراقبش باشم و خدایی که اون رو آفریده خودش مسولِ محافظت و نگهداری از اوست

    من با باور اینکه خداوند برای همه ثروت سلامتی و شادی میخواد خودم رو آروم میکنم با آوردن مثال شما که در عین حال که ثروت دارین سلامتیتون بیشتر و بهتر از منه چون با ثروتی که دارین بهترین گوشت رو میخرید و بهترین تغذیه رو دارین

    خندم میگیره که در ذهن من وقتی ثروت و سلامتی کنار هم میاد فیلم گنج قارون در ذهنم میاد که با تمام ثروتش نمیتونست چیزی بخور چون سالم نبود ووقتی پسرش آوردش خونه و اون نخواست آبگوشت بخوره (خدا همه‌شون رو رحمت کنه)

    این فیلمها باورهای من رو ساخته اینکه همیشه مامانم میگفت تنت سالم غصه پول نخوری یا خدا سلامتی بود کی پول میخواد

    و اینها در من ریشه کرده و من الان یک ماه هست که فهمیدم من این باور رو دارم و این باور مانع رشد من از لحاظ مالی میشه

    خدایا شکرت بابت هدایت‌های که من رو میکنی تا به اوج برسم به زندگی پر از نعمت از سلامتی و ثروت و شادی

    الهی شکرت

    خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2665 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام عرض میکنم خدمت شما استاد عزیز

    استاد جان بی وفا شدید

    خدایی جدی میگم ،نیستین،خیلی کم فایل میزارید

    العان هم که مسافرت بودید و‌ مارو نبردین همراهتون

    استاد‌جان ما عادت کردیم ب شما

    زبان گویای شما،رابطه عاشقانه شما،انگیزه دادن ،نگاه کردن ب روند زندگی شما واقعا برامون خیلی شیرینه ،خیلی

    هر کجا ک هستید استاد عزیز در پناه خداوند متعال باشید

    من عاشقه این‌ جملات هستم

    من اینارو‌خریدم،من خریدم،

    10/15 تا خونه خریدم

    2 تا از بهترین ماشین های مارکت و‌خریدم

    وااااااااااااووووووو

    دم شما گرم واقعا

    چه در ایران آباد چه در آمریکای آباد

    استاد‌جان شما عرض کردید که ما هر روز باید ب خودمون بگیم که ما قدرت خلق کنندگی داریم ،یعنی هر روز باید روی ذهن خودمون کار کنیم در جهت خلق کنندگی

    ستاره قطبی هم یکی از تمرینها هست که من واقعیتش خیلی تنبلی میکنم توش ،

    شما با ساخت همین باور قوی که من خلق میکنم

    هر ثانیه هر هفته هر ماه بعد رو

    و جدی گرفتن و تنها مهم بودن همین موضوع در ذهن خودتون اتفاقات‌جالبی و رخ دادین

    و دیگ روند زندگی اتون طوری شده که امروز‌درخواست‌میکنید فردا میشود

    من شاهد هستم چند نمونه

    چون‌شما ایمان‌دارید به هدایت خداوند

    اصلا تمام صحبتهای شما به توحید ختم‌میشود‌‌‌ و واقعا هم مهمترین چیز برای یک انسان در این دنیای مادی همین

    وصل شدن به منشا تمام هستی هست

    شما استاد‌هستید و‌ هر روز ‌میگین باید به خودم بگم این نکته خلق کنندگی خودم‌ را

    پس من‌ب عنوان شاگرد‌هم‌ باید این نکته رو‌ با قدرت بیشتر یادآوری کنم

    ما هم از خانم‌شایسته‌عزیز‌ (قربونتون برم‌من،قربون دله بزرگتون )سپاسگذاریم که نعمتی شدن به نعمتهای استاد عزیزمون‌و‌‌‌ ب زندگی‌من

    دوستتون دارم

    پریسا شعبانی از شهر ثروتمند و‌زیبا آمل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    فرزاد گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    درود بر شما استاد عزیز

    و همچنین عزیز دلتون مریم بانو

    من نمیدونم چرا نمیخام باور کنم این اگاهی نابتونو

    و ذهنم دنبال ی راه دیگه و بهونست که منو از راه بدر کنه ولی کور خونده منی که اینهمه نتیجه ریز و درشت گرفتم با این حال که خیلی جسته گریخته این مسیر رو دنبال میکردم ،از مالی و روابط و ..با اینکه تمرکزی روی یه هدف خاص کار نمیکردم

    یادمه حدودیکی دوسال پیشم ی ادم افسرده و زود رنج و عصبی بودم با اینکه توی این مسیر بودم ولی نه بخدا و قانون و هیچی ایمان نداشتم و در طول روزمیومدم توی سایت و هر دفعه ای یکی از فایلارو بعنوان مسکن ،فقط برای همون مدتی که داشتم گوش میکردم به اون فایل حالم خوب بود ویا بهتره بگم که نرمال بود یعنی نه بد و نه خوب

    تا بلاخره تاثیر خودشونو رو گذاشتن و ی کوچولو تغییر کردم و دوباره ول کردم و همینطور بال و پایین تا اینکه الان ،البته اونقدرا نتیجه بزرگ ندارم ولی در حدی هست که مواقعی که. ذهنم از راه بدرم میکنه اون نتایج رو مشت کنم و بزنم تو دهن ذهنم

    ولی خیلی مواقع هم پیش میاد ک حریفش نمیشم

    با هیچ منطق و نتیجه ،ولی اینو دیگه میدونم که میتونم خیلی راحت تر و سریعتر به هدفهای بعدیم برسم ،شاید یه وقتایی از مسیر خارج بشم،(شاید که نه حتما) ولی هر دفعه سریعتر و با انگیزه تر خودم جمع و جور میکنم و با کمک خدا و اگاهی ناب شما ادامه میدم خدارو شکر میکنم بابت داشتن شما و این سایت و قانون ثابتش

    بهترینهارو برای خودم و شما و تمام دوستان از خدای مهربون آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: