https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-27 10:19:542025-02-25 20:09:04روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عجب تصادف میمونی بود . فایل چهلم که در مورد شادی و سرزندگی و لذت بردن از زندگی بود و وقتی فایل مربوط به این روز رو دیدم. دیدم که عید سال ۹۵ هست و استاد عباس منش در مورد زندگی در لحظه و شادی و برنامه ریزی برای سال جدید صحبت میکنه. چه تصادف خوبی چون امروز روز دهم فروردین سال ۱۴۰۰هست.
من این تصادف رو به فال نیک می گیرم. البته که برای امسال برنامه دارم و خوشحالم که اهداف سال پیشم رو بهش رسیدم. امسال برند خودم رو راه اندازی کردم. برند جوونم. امیدوارم در رشد و بزرگ کردنش ثابت قدم بمونم و بتونم به استقلال مالی برسم. برندم مثل فرزندم می مونه چنین احساسی دارم بهش. و دومین هدفم برگزاری یک نمایشگاه گروهی یا انفرادی در یکی از گالری های خوب آمریکا هست. سومین هدف و مهم ترینش آشکار سازیم برای مامانم هست که دیگه امسال راحت و بدون هیچ نگرانی زندگی رو ادامه بدم.
بماند به یادگار برای روزی که برگردم و این مطلب رو بخونم. توجه ام رو به نکات مثبت قرار می دهم به ارزشمندی خودم. به فعالیت هایی که دادم به اینکه من یک طراح خوب هستم دید خیلی خوبی به رنگ و فرم و طراحی دارم منبرند خودم رو راه اندازی کردم و مطمین هستم که بهترین در کار خودم هستم. من به قدری موفق خواهم شد که پنج سال اینده یکی از بهترین و موفق ترین برندهای زیورآلات و پوشاک مردانه رو خواهم داشت و علاوه بر اون طراحی ها و نقاشی هایم در بهترین گالری های ایران و جهان به نمایش در خواهد آمد.و همه برای داشتن کارهای من چه تابلوهای نقاشی ام و چه طرح های مردانه ام به وجد خواهند آمد.
سپاس از فرمانروای کل هستی سپاس که مرا به این مسیر هدایت کردی سپاس
سلام به همه دوستانم
در روز چهلم سفر از خدا سپاسگزارم که تمام فایلهایی که چندسن بار گوش کرده بودم را به شکل منظم دوباره با تمرکز بیشتر گوش کردم و اعتراف میکنم که من بعد از این همه گوش کردن به فایلهای دانلودی باز هم خیلی چیزهارو من اصلا نشنیده بودم خدارو شکر که برای درخواستم پاسخ گرفتم همش بصورت درهم فایلهارو گوش میکردم ته دلم میگفتم کاش یه نظمی بدم به گوش کردنهایم که برایم یک تعصییر بسزایی داشته باشد خدارو شکر که به محض درخواست اجابت میکند مارا خدای من سپاس
پروردگارم از تو برای همگان طلب خیرو برکت دارم امیین
یادم می یاد که ده یا پانزده سال پیش من دقیقا همینطور بودم. همه چیز رو آسونمی گرفتم و کارهامهم پیش می رفت ومن آدم خوشحال تری بودم. اما یه روزی خودم به خودم گفتم چرا اینقدر بیخیالی چرا اینقدر بیخودی خوشحالی دیگه باید جدی باشیلودگی و شوخی و خنده بسه دیگه بزرگشدی و یواش یواش برای این که آدم ها جدی بگیرنت باید جدی باشی. و این حرف شد سنگ بنای بیچارگی خودم. یواش یواش شدم یک ادمافسرده که اصلا از زندگی لذت نمی بره.
اما الان دوباره به لطف این سایت و همه دوستان و استاد و خانم شایسته دوباره دارم به اون سعیده خوشحال و شاد و آسان گیر تبدیل میشم
خدارو شکر دارمنتایجش رو هم می بینم. از قبل خیلی راحت ترم خیلی آرامش بیشتری دارم خیلی کارهام به روال بیشتری جلو میره
و هرچیزی که می خوام رو گی تونم با تمرکز و صبر بدست بیارم. خیلی شاکرماز خدا و با قدرت بیشتر اینمسیر رو ادامه می دهم تا روز به روز ثروتمندتر بشوم.
خدارو شکر می کنم که این اراده رو بهم داده که بتونم به طور مرتب و همیشگی روی خودم و افکارم کار کنم و هر روز یک فایلی رو گوش بدم. خدارو شکر می کنم که این برام تبدیل به عادت روزانه شده و اروم اروم دارم نتایج رضایت بخشش رو تو زندگیم و حال روحیم می بینم.
آرامش چیزی هست که سال های سال گم شده بود برای من ولی دوباره داره لهم برمیگرده و من با تک تک سلول های بدنم و روحم جذبش میکنم. این روزها روزهای خوبی هست و من می بینم که با قدم های کوچک و استوارم به سمت خوشبختیم حرکت می کنم.
فایل امروز استاد در مورد رسالتشون صحبت کرد و این که همیشه چه کاری رو دوست داشت انجام بده و خدا هدایتش کرد.
من از وقتی با سایت عباسمنش آشنا شدم به این مسیله فکر می گردم گاهی برام گنگ بود گاهی می دونستم چی می خوام ولی مطمین نبودم گاهی می ترسیدم و گاهی برام غیر ممکن بود و به خودم می گفتم نه بابا نمیشه من دیگه نمی تونم یا وقتش گذشته دیگه سنم داره بالا میره اصلا نمی تونمدیگه به این آرزو برسم.
اما اروم اروم داره جوونه های عشق تو وجودم شکل می گیره. منالان دقیقا می دونم کجا ایستاده ام چی می خوام و چه مسیری رو باید براشطیکنم. اصلا مهمنیست که چقدر طول بکشه به خواسته ام برسم. اصلا مهمنیست حتی برسم یا نرسم. مهم اینه که من هدفمند هستم من می دونم کی هستم و چی می خوام. مهم اینه که من تو مسیر زندگیم هستم. مسیر کاری که از انجام دادنش لذت می برم و می دونم این کاری هست که من رو خوشحال می کنه. هر چند الان برام ثروت نمی آورد ولی خوشحالم می کند. به خودممعنا می ده و اینیعنی یک قدم فیلی بزرگ برداشتم.
من می خوام یک طراح باشم که طرح ها و کارهاش شناخته شده باشه و از این طریق به ثروت برسم. دارم کار می کنم هر روز و هر روز و از کارهام و طراحی هام لذت می برم.
سپاس از فرمانروای کیهان که مرا فرصتی عطا فرمود که به این اگاهی ها دسترسی داشته باشم
سلام به استاد عزیزم ومریم جان توانمند سپاس برای پنجاه وپنجمین روز سفر نامه
زندگی به سبک شخصی
بله شما حق دارید به هرصورتی که دوست دارید زندگی کنید این من هستیم که باید خودم زندگی به سبک شخصی خودم رو بسازم نه اینکه شما یا کسی دیگر را به خاطر سبک شخصی زندگیش نپسندم اصلا یکی از قوانین جهان هستی همینه که ما با کسی کاری نداشته باشیم و خودمون زندگیمون رو بسازیم
مثل این میمونه که مابگیم حالا که استاد این غذارو میخوره پس ما باید مثل استاد غذا بخوریم امروز ببینم چی خورده او لوبیا پس منم برم لوبیا بخورم چیکار کنم چی بپوشم اِ استاد امروز لباس آرمی پوشید پس منم برم بخرم
نه هرکسی یه چیزی واسش دوستداشتنیه بقول استاد یکی یه چیزی میتونه واسش دلچسب باشه ولی یکی دیگه ممکنه همون چیز واسش دلچسب نباشه اصلا دوسش نداشته باشه
پس بهتره بجای اینکه من ببینم استادم چیکار میکنه 🤔منم همونکارو کنم
نه من باید برم دنبال علایق خودم که ببینم دوست دارم چطور زندگی کنم با چه طور فردی میخام وارد رابطه بشم
من زیاد بلد نیستم بنویسم ولی دارم تکرار و تمرین میکنم که یاد بگیرم و مدارم بره بالا در پناه رب باشید❤️
خدارو شکر که همه قوانین ثابت هستند خدارو شکر که به واسطه ثابت بودن قوانین احساس امنیت می کنم و پام روی زمین سفت هست. خدارو شکر که خیالم راحت هست از وجود خدای ثابت و بدون تغییر. خدای محکم خدایی که می تونم با خیال راحت روش حساب کنم و فقط خواسته هام رو براش بفرستم. قبلا که چنین دانشی رو نداشتم یادم می یاد که فکر می کروم هر چی بیشتر گریه و زاری کنم هرچی بیشتر عین بچه ها پام رو رک زمین بکوبم و بهونه بگیرم اونطوری می تونم توجه خدا رو جلب کنم و خواسته هام رک بهش بگم و جواب بگیرم. البته که گاهی جواب می گرفتم ولی نه به خاطر گریه و شیون کردن بلکه به خاطر این که مدتی روی خواستم تمرکز می کردم تا بهش دست پیدا کنم. ولی من اون زمان این قوانین رو نمی دونستم و فکر می کردم به خاطر گریه هایی هست که می کنم. که البته این رو متاسفانه توی دین و مذهب هم بهمون یاد دادن. اشتباه یاد دادن که همش باید گریه و زاری کنید برای خدا.
خدارو شاکرم که از این جهل رها شدم. خدارو شکر که چشمم باز شده و متوجه شدم که چطور و چگونه باید از خدای بزرگم تقاضا کنم.
امیدوارم این دانش و روشنایی نصیب تمام حقیقت طلبان بشه.
خدایا دوستت دارم و دستم محکم تر از همیشه تو دستاته
من تو این مسیر دارم لحظه به لحظه چگونگی ایمان و اعتماد به خدا رو تجربه می کنم. چیزی که برام ابن روزها خیلی جالب هست و دائم جلوی چشمم می یاد این هست که من این آگاهی ها را تقریبا پانزده شانزده سال پیش داشتم البته ناخودآگاه. مثلا اگه چیزی رو می خواستم خودم به خودم می گفتم سعیده من این رو می خوام و تمام تلاشم رو می کنم تا بهش برسم بقیه اش دست خداست بعد با خدا حرف می زدم و خیلی محکم و طلبکارانه می گفتم خدایا من این رو می خوام و دارم تلاشم رو می کنم چجوری و چطورش به من ربطی نداره کار خودته فقط باید برای من تهیه اش کنی. دقیقا همین حرف های استاد!!! اما به مرور زمان نمی دونم چطور از این مدار فاصله گرفتم و روز به روز نادان تر شدم. اما حالا دوباره دارم قدم به قدم آگاهی هام بیشتر میشه و این بار با دانش و آگاهی از سیستم کاینات و قانون آفرینش خواسته هام رو از خدا و فقط و فقط خودش می خوام و می دونم که بنده هاش همگی دست های توانمند او هستند که برای رسیدن من به اهدافم سر راهم قرار می گیرند ونه چیزی بیشتر از این هستند.
خدایا شکرت که چشمهایم رو به مسایل باز کردی. هرچند خیلی رنج کشیدم تا به این مرحله برسم. مثل کیمیاگر پایولو کویلو من هم سفر کردم تا به خودشناسی برسم.
تو این دو سه سالی که همراه گروه عباسمنش هستم این جمله رو خیلی شنیدم که به چیزی که بهت احساس خوب میده فکر کن و این حس رو گسترش بده. یعنی اگه آرزویی داری و خواسته ای داری بهش بیاندیش و اگه زمانی که بهش می اندیشی احساس خوب داری تو مسیر اون خواسته قرار داری پس بهش بیشتر و بیشتر بیاندیش و تمرکز کن تا بهش برسی.
ولی من دو سال طول کشید تا ذره ذره معنی این خواستن و احساس خوب داشتن از داشتن و اندیشیدن به یک خواسته رو بفهمم. البته الان هم صد در صد نمی تونن بگم کاملا درک کردم ولی می تونن بگم نسبت به دوسال پیش خیلی برام درک این مساله شفاف تر شده و خواسته هام برام واضح تر شدند. بیشتر می دونم چی می خوام انگار دارند برام از توی یک فضای مه آلود بیرون می آیند و خودشون رو بهم نشون میدهند. اره دقیقا همینطوره که توصیف کردم.
سلام
روز چهلم از سفرم
عجب تصادف میمونی بود . فایل چهلم که در مورد شادی و سرزندگی و لذت بردن از زندگی بود و وقتی فایل مربوط به این روز رو دیدم. دیدم که عید سال ۹۵ هست و استاد عباس منش در مورد زندگی در لحظه و شادی و برنامه ریزی برای سال جدید صحبت میکنه. چه تصادف خوبی چون امروز روز دهم فروردین سال ۱۴۰۰هست.
من این تصادف رو به فال نیک می گیرم. البته که برای امسال برنامه دارم و خوشحالم که اهداف سال پیشم رو بهش رسیدم. امسال برند خودم رو راه اندازی کردم. برند جوونم. امیدوارم در رشد و بزرگ کردنش ثابت قدم بمونم و بتونم به استقلال مالی برسم. برندم مثل فرزندم می مونه چنین احساسی دارم بهش. و دومین هدفم برگزاری یک نمایشگاه گروهی یا انفرادی در یکی از گالری های خوب آمریکا هست. سومین هدف و مهم ترینش آشکار سازیم برای مامانم هست که دیگه امسال راحت و بدون هیچ نگرانی زندگی رو ادامه بدم.
آمین
سلام روز چهل و یکم از سفرم
بماند به یادگار برای روزی که برگردم و این مطلب رو بخونم. توجه ام رو به نکات مثبت قرار می دهم به ارزشمندی خودم. به فعالیت هایی که دادم به اینکه من یک طراح خوب هستم دید خیلی خوبی به رنگ و فرم و طراحی دارم منبرند خودم رو راه اندازی کردم و مطمین هستم که بهترین در کار خودم هستم. من به قدری موفق خواهم شد که پنج سال اینده یکی از بهترین و موفق ترین برندهای زیورآلات و پوشاک مردانه رو خواهم داشت و علاوه بر اون طراحی ها و نقاشی هایم در بهترین گالری های ایران و جهان به نمایش در خواهد آمد.و همه برای داشتن کارهای من چه تابلوهای نقاشی ام و چه طرح های مردانه ام به وجد خواهند آمد.
آمین
سپاس از فرمانروای کل هستی سپاس که مرا به این مسیر هدایت کردی سپاس
سلام به همه دوستانم
در روز چهلم سفر از خدا سپاسگزارم که تمام فایلهایی که چندسن بار گوش کرده بودم را به شکل منظم دوباره با تمرکز بیشتر گوش کردم و اعتراف میکنم که من بعد از این همه گوش کردن به فایلهای دانلودی باز هم خیلی چیزهارو من اصلا نشنیده بودم خدارو شکر که برای درخواستم پاسخ گرفتم همش بصورت درهم فایلهارو گوش میکردم ته دلم میگفتم کاش یه نظمی بدم به گوش کردنهایم که برایم یک تعصییر بسزایی داشته باشد خدارو شکر که به محض درخواست اجابت میکند مارا خدای من سپاس
پروردگارم از تو برای همگان طلب خیرو برکت دارم امیین
با سلام
روز چهل و دوم از سفرم
یادم می یاد که ده یا پانزده سال پیش من دقیقا همینطور بودم. همه چیز رو آسونمی گرفتم و کارهامهم پیش می رفت ومن آدم خوشحال تری بودم. اما یه روزی خودم به خودم گفتم چرا اینقدر بیخیالی چرا اینقدر بیخودی خوشحالی دیگه باید جدی باشیلودگی و شوخی و خنده بسه دیگه بزرگشدی و یواش یواش برای این که آدم ها جدی بگیرنت باید جدی باشی. و این حرف شد سنگ بنای بیچارگی خودم. یواش یواش شدم یک ادمافسرده که اصلا از زندگی لذت نمی بره.
اما الان دوباره به لطف این سایت و همه دوستان و استاد و خانم شایسته دوباره دارم به اون سعیده خوشحال و شاد و آسان گیر تبدیل میشم
خدارو شکر دارمنتایجش رو هم می بینم. از قبل خیلی راحت ترم خیلی آرامش بیشتری دارم خیلی کارهام به روال بیشتری جلو میره
و هرچیزی که می خوام رو گی تونم با تمرکز و صبر بدست بیارم. خیلی شاکرماز خدا و با قدرت بیشتر اینمسیر رو ادامه می دهم تا روز به روز ثروتمندتر بشوم.
آمین.
خدایا دستم رو از توی دستات ول نکن
سلام
روز چهل و سوم از سفرم
خدارو شکر می کنم که این اراده رو بهم داده که بتونم به طور مرتب و همیشگی روی خودم و افکارم کار کنم و هر روز یک فایلی رو گوش بدم. خدارو شکر می کنم که این برام تبدیل به عادت روزانه شده و اروم اروم دارم نتایج رضایت بخشش رو تو زندگیم و حال روحیم می بینم.
آرامش چیزی هست که سال های سال گم شده بود برای من ولی دوباره داره لهم برمیگرده و من با تک تک سلول های بدنم و روحم جذبش میکنم. این روزها روزهای خوبی هست و من می بینم که با قدم های کوچک و استوارم به سمت خوشبختیم حرکت می کنم.
خدایا دستم تو دستهات هست محکم تر از قبل بگیر.
سلام به همگی
روز چهل و چهارمازسفرم
فایل امروز استاد در مورد رسالتشون صحبت کرد و این که همیشه چه کاری رو دوست داشت انجام بده و خدا هدایتش کرد.
من از وقتی با سایت عباسمنش آشنا شدم به این مسیله فکر می گردم گاهی برام گنگ بود گاهی می دونستم چی می خوام ولی مطمین نبودم گاهی می ترسیدم و گاهی برام غیر ممکن بود و به خودم می گفتم نه بابا نمیشه من دیگه نمی تونم یا وقتش گذشته دیگه سنم داره بالا میره اصلا نمی تونمدیگه به این آرزو برسم.
اما اروم اروم داره جوونه های عشق تو وجودم شکل می گیره. منالان دقیقا می دونم کجا ایستاده ام چی می خوام و چه مسیری رو باید براشطیکنم. اصلا مهمنیست که چقدر طول بکشه به خواسته ام برسم. اصلا مهمنیست حتی برسم یا نرسم. مهم اینه که من هدفمند هستم من می دونم کی هستم و چی می خوام. مهم اینه که من تو مسیر زندگیم هستم. مسیر کاری که از انجام دادنش لذت می برم و می دونم این کاری هست که من رو خوشحال می کنه. هر چند الان برام ثروت نمی آورد ولی خوشحالم می کند. به خودممعنا می ده و اینیعنی یک قدم فیلی بزرگ برداشتم.
من می خوام یک طراح باشم که طرح ها و کارهاش شناخته شده باشه و از این طریق به ثروت برسم. دارم کار می کنم هر روز و هر روز و از کارهام و طراحی هام لذت می برم.
سپاس از فرمانروای کیهان که مرا فرصتی عطا فرمود که به این اگاهی ها دسترسی داشته باشم
سلام به استاد عزیزم ومریم جان توانمند سپاس برای پنجاه وپنجمین روز سفر نامه
زندگی به سبک شخصی
بله شما حق دارید به هرصورتی که دوست دارید زندگی کنید این من هستیم که باید خودم زندگی به سبک شخصی خودم رو بسازم نه اینکه شما یا کسی دیگر را به خاطر سبک شخصی زندگیش نپسندم اصلا یکی از قوانین جهان هستی همینه که ما با کسی کاری نداشته باشیم و خودمون زندگیمون رو بسازیم
مثل این میمونه که مابگیم حالا که استاد این غذارو میخوره پس ما باید مثل استاد غذا بخوریم امروز ببینم چی خورده او لوبیا پس منم برم لوبیا بخورم چیکار کنم چی بپوشم اِ استاد امروز لباس آرمی پوشید پس منم برم بخرم
نه هرکسی یه چیزی واسش دوستداشتنیه بقول استاد یکی یه چیزی میتونه واسش دلچسب باشه ولی یکی دیگه ممکنه همون چیز واسش دلچسب نباشه اصلا دوسش نداشته باشه
پس بهتره بجای اینکه من ببینم استادم چیکار میکنه 🤔منم همونکارو کنم
نه من باید برم دنبال علایق خودم که ببینم دوست دارم چطور زندگی کنم با چه طور فردی میخام وارد رابطه بشم
من زیاد بلد نیستم بنویسم ولی دارم تکرار و تمرین میکنم که یاد بگیرم و مدارم بره بالا در پناه رب باشید❤️
سلام
روز چهل و پنجم از سفرم
خدارو شکر که همه قوانین ثابت هستند خدارو شکر که به واسطه ثابت بودن قوانین احساس امنیت می کنم و پام روی زمین سفت هست. خدارو شکر که خیالم راحت هست از وجود خدای ثابت و بدون تغییر. خدای محکم خدایی که می تونم با خیال راحت روش حساب کنم و فقط خواسته هام رو براش بفرستم. قبلا که چنین دانشی رو نداشتم یادم می یاد که فکر می کروم هر چی بیشتر گریه و زاری کنم هرچی بیشتر عین بچه ها پام رو رک زمین بکوبم و بهونه بگیرم اونطوری می تونم توجه خدا رو جلب کنم و خواسته هام رک بهش بگم و جواب بگیرم. البته که گاهی جواب می گرفتم ولی نه به خاطر گریه و شیون کردن بلکه به خاطر این که مدتی روی خواستم تمرکز می کردم تا بهش دست پیدا کنم. ولی من اون زمان این قوانین رو نمی دونستم و فکر می کردم به خاطر گریه هایی هست که می کنم. که البته این رو متاسفانه توی دین و مذهب هم بهمون یاد دادن. اشتباه یاد دادن که همش باید گریه و زاری کنید برای خدا.
خدارو شاکرم که از این جهل رها شدم. خدارو شکر که چشمم باز شده و متوجه شدم که چطور و چگونه باید از خدای بزرگم تقاضا کنم.
امیدوارم این دانش و روشنایی نصیب تمام حقیقت طلبان بشه.
خدایا دوستت دارم و دستم محکم تر از همیشه تو دستاته
سلام
روز چهل و ششم از سفرم
من تو این مسیر دارم لحظه به لحظه چگونگی ایمان و اعتماد به خدا رو تجربه می کنم. چیزی که برام ابن روزها خیلی جالب هست و دائم جلوی چشمم می یاد این هست که من این آگاهی ها را تقریبا پانزده شانزده سال پیش داشتم البته ناخودآگاه. مثلا اگه چیزی رو می خواستم خودم به خودم می گفتم سعیده من این رو می خوام و تمام تلاشم رو می کنم تا بهش برسم بقیه اش دست خداست بعد با خدا حرف می زدم و خیلی محکم و طلبکارانه می گفتم خدایا من این رو می خوام و دارم تلاشم رو می کنم چجوری و چطورش به من ربطی نداره کار خودته فقط باید برای من تهیه اش کنی. دقیقا همین حرف های استاد!!! اما به مرور زمان نمی دونم چطور از این مدار فاصله گرفتم و روز به روز نادان تر شدم. اما حالا دوباره دارم قدم به قدم آگاهی هام بیشتر میشه و این بار با دانش و آگاهی از سیستم کاینات و قانون آفرینش خواسته هام رو از خدا و فقط و فقط خودش می خوام و می دونم که بنده هاش همگی دست های توانمند او هستند که برای رسیدن من به اهدافم سر راهم قرار می گیرند ونه چیزی بیشتر از این هستند.
خدایا شکرت که چشمهایم رو به مسایل باز کردی. هرچند خیلی رنج کشیدم تا به این مرحله برسم. مثل کیمیاگر پایولو کویلو من هم سفر کردم تا به خودشناسی برسم.
سلام
روز چهل و هفتم از سفرم
تو این دو سه سالی که همراه گروه عباسمنش هستم این جمله رو خیلی شنیدم که به چیزی که بهت احساس خوب میده فکر کن و این حس رو گسترش بده. یعنی اگه آرزویی داری و خواسته ای داری بهش بیاندیش و اگه زمانی که بهش می اندیشی احساس خوب داری تو مسیر اون خواسته قرار داری پس بهش بیشتر و بیشتر بیاندیش و تمرکز کن تا بهش برسی.
ولی من دو سال طول کشید تا ذره ذره معنی این خواستن و احساس خوب داشتن از داشتن و اندیشیدن به یک خواسته رو بفهمم. البته الان هم صد در صد نمی تونن بگم کاملا درک کردم ولی می تونن بگم نسبت به دوسال پیش خیلی برام درک این مساله شفاف تر شده و خواسته هام برام واضح تر شدند. بیشتر می دونم چی می خوام انگار دارند برام از توی یک فضای مه آلود بیرون می آیند و خودشون رو بهم نشون میدهند. اره دقیقا همینطوره که توصیف کردم.