https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-27 10:19:542025-02-25 20:09:04روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
باید به این باور برسیم که زندگی لحظه به لحظه دریافت و ارسال فرکانسه، هر کلام و شرایط و اتفاقی که برای ما پیش میاد نتیجه و پاسخ افکار و احساسات و ورودی های ماست. درصورتی میتونیم اونها رو کنترل کنیم و دستمون بگیریم که باور داشته باشیم همش دست خودمونه. ایمان داشته باشیم و درک کرده باشیم که جهان چقدر دقیق و قانونمند عمل میکنه.
تفسیر و نگاه ما نسبت به اتفاقات خیلی مهمه، بدونیم این اتفاق در نتیجه کدوم ارتعاش ما پاسخ داده شده.
آیه ای که توی قرآن اومده که میگه چه بسا چیزی باشه که نسبت به اون احساس خوبی ندارین کراهت دارید اما برای شما بهتره و همچنین برعکس.
اتفاقاتی هستن که به ظاهر بد هستن ولی در مسیر رسیدن به خواسته هامونه. بار معنایی نگاه ما باید مثبت باشه.
چجوری مثبت باشه؟
اگه یه اتفاق به ظاهر بد میوفته بگیم اگه پاسخ فلان ارتعاش منفی منه پس اینکه متوجه شدم عالیه و تغییرش میدم، و قشنگتر از اون اینه که اگه پاسخ ارتعاش مثبت منه پاسخ تغییر باورهای منه پس به ظاهر بده و شروع اتفاقات بزرگ و تغییرات بزرگ زندگی منه.
در هر صورت شکرگزار باشیم که شکرگزاری بالاترین مدار مثبت و رسیدن به خواسته هاست.
چقدر قشنگ گفتین که بهترین سرمایه گذاری زندگیم رو اون قسمتی دادم که محصولات رو خریدم، و بها پرداختم.
متعهد شدن، شور و اشتیاق برای وارد شدن به مدار جدید.
جملاتی که استفاده میکنین خانم شایسته عزیز چقدر به من انگیزه و جاذبه میده برای اینکه با قدرت برای دوره مورد علاقم بها بدم. من میخوام از عزت نفس شروع کنم و متعهد شم جمله به جمله اون رو عمل کنم.
برای اینکه این دوره رو جذب کنم اول خودم رو نسبت به فایل های به ظاهر رایگان که گنج عظیمی از آگاهی و ورود به مدار قدرت و تعالی هست لایق نشون میدم و اون هم تکرار و تمرین هرچه بیشتر اونها هست.
من بارها نتایج کوچیک دیدم و این نشونه ها رو پیگیر میشم. من فایل گوش میدم و تکرار میکنم و میبینم یه اتفاق هایی دارن خود به خود وارد زندگیم میشن! و زمانهایی که کمی عقب نشینی کردم و فرکانس دلسردی دیدم اون اتفاق ها متوقف شدن و این یعنی نمایش عینی قانون جلوی چشمام…
ما برای داشتن بدن سالم یک بار یا مثلا یک ماه در عمر ورزش نمی کنیم یا غذای سالم نمی خوریم. روح ما هم نیاز به رسیدگی و مراقبت همیشگی داره، و غذا و ورزش روح ما افکار و احساسات هستن، باورها و ورودی ها هستن.
وقتی خودمون و مدار فکریمون رو تغییر بدیم خود به خود شرایطمون تغییر میکنه.
🔴 تمرکزمون رو بذاریم بر کار کردن روی خودمون، یکم از مسیر دور بشیم نشونه هاش رو دریافت میکنیم و نتیجه رو واضح میبینیم.
🔴 تعهد بدیم که با تعهد مواظب ورودی هامون باشیم
🔴 همینطور که ما برای غذا خوردن هزینه هم میدیم، برای آگاهی های درست هم باید هزینه بدیم، چه هزینه مالی چه هزینه زمانی و… .و نتیجه این هزینه دادن موفقیت و شادی و حال خوبه.
و چقدر این افکار خوب و توجه به نکات مثبت تغییر بزرگی در زندگی ما ایجاد میکنن. در واقع شاخصه ی انسانهای بزرگ و قدرتمند تفاوت نگاه اونها با دیگران در شرایط یکسانه.
و این تفاوت نیاز به تمرین داره و یک شبه بوجود نمیاد.
🔴 نکته ی به ظاهر ساده ای که توجهم رو جلب کرد این بود که چندین بار درباره آگاهی های مفاهیم قرآن فایلها و مطالب استاد رو خیلی سطحی و گذرا گوش داده بودم اما امشب متوجه شدم که خدایی که جهان با عظمتی رو خلق کرده، میلیاردها موهبت و مخلوق و زیبایی و فراوانی و ثروت در جهان قرار داده و گفته همگی اون ها رو برای انسان مسخر کردم چطور ما فکر میکنیم داشتن این نعمت ها فقط برای جهان دیگره؟ آیا واقعا خلق اونها فقط و فقط برای این بوده که ما اونها رو نشونه های وجود یک خالق بزرگ و تواناست؟ همین؟ یعنی خدا اونها رو خلق کرده که فقط ما ایمان بیاریم؟ باید از ترس اینکه در نعمتهای دنیوی غرق نشیم سمتشون نریم؟ آیا خدا دوس نداره ما از این نعمتها بهره مند شیم و استفاده کنیم؟
گاهی این تمرین رو برای خودم میذارم که یک موقعیتی که توش هستم رو درنظر بگیرم و بگم بهترین فکر و نگاه و احساسی که در این زمان و مکان قرار دارم چی میتونه باشه؟
خداوند برای ما انسانها که جهان و زمین و آسمانها رو برای ما مسخر کرده قانون کن فیکون هست وپاسخ خواسته ها رو خیلی سریع و راحت میده.
اگر ما باورهای متضاد با خواسته نداشته باشیم به محض اینکه درخواست میکنیم دریافت میکنیم. اگر میخواهیم و نمیشه یا دیر یا به سختی می شه به همون باورهای متضاد و محدود کننده برمیگرده. خداوند بی نهایت دست برای رقم زدن اتفاقات داره و ما نمی تونیمفکر کنیم اتفاقات چطور می افتن. اما فقط اگر باورهای مناسب داشته باشیم و ترمز که همون باورمحدودکنندست نداشته باشیم خیلی سریع به خواسته هامون می رسیم.
باورای محدود کننده کم کم ایجاد شدن و کم کم و با شناخت و تمرین هم از بین میرن و جاشون رو باید به باورهایی بدن که در ردیف رسیدن به خواسته ها باشن. این باورها همون افکار و اعتقاداتی هستن که وقتی به رویاها فکر میکنیم سراغمون میان و احساسمون رو بد میکنن. احساس فاصله، ناامیدی و ناراحتی به ما میدن.
ما باید اونها رو بشناسیم و باورهای مناسب و مثبت و زیبایی رو درجهت رویاهامون جایگزین اونها کنیم.
شرایط هرجور که باشه دوتا چیز باید برای من ثابت باشه: تمرکز روی خواسته هام، توجه به نوع احساسم.
تمام طول زندگی مسائل و جریانات مختلفی پیش میاد که ما رو متاثر میکنه و معمولا باعث میشن کانون توجه ما رو از سمت خواسته هامون به سمت خودشون ببرن. من گاهی به خودم میام میبینم یه اتفاق کوچیک یا بزرگ یا خوب یا ظاهرا تلخ من رو از هدف و خواسته هام غافل کرده. گاهی پیش میاد که اون اتفاق و خبر یه مدت حالم رو بد کرده و من حسم رو خوب کردم فکرم رو عوض کردم و به خودم اومدم متوجه شدم من فقط تونستم خودم رو با اون محیط وفق بدم و بین احساس رضایت و دلمردگی و بی حوصلگی باقی موندم.
من برای نقد و قضاوت آدمها و شرایط اجتماعی، برای کنترل و تغییر دیگران اینجا نیستم. من برای تغییر و پیشرفت خودم اینجام، برای اینکه در مدار ثروت و عشق و قدرت باشم. من اینجام که ذهنم رو برای خلق شرایط خودم کنترل کنم.
نکاتی از فایل که باید تمرکز و تمرین بیشتری براشون بذارم:
۱. وجود رابطه زیبایی که گفتین توی هیچ افسانه ای ندیدین و نشنیدین. این مسئله برای من پاشنه آشیلی هست که اول عزت نفس خوبی می طلبه و تغییر باورها درباره روابط عاشقانه که دوره ی عشق و مودت هم حتما زیاد به کار من میاد چون یکی از باورهای من اینه که زندگی همینه و روابط عاشقانه ی خاصی وجود نداره و هرچی هست فیلم و تخیل و افسانست و طی فیلمهایی که قبلا دیدم این باور در من شکل گرفت که هر رابطه عاشقانه ای اتفاقات غمگینی در متن و محتوای رابطه وجود داره!
و همچنین رابطه با دیگران و پول و سلامتی و …
۲. اینکه میگین یک جمله بخاطر خوشایند مخاطب نگفتین. و روی هیچ چیز و هیچ کس حساب نکردید. این هم مدار بالای توحید و شناخت خداوند هست که توی روابط عاشقانه هم اصل اساسی و اولین اصل موفقیته.
۳. عدم وابستگی به فرزند با وجود علاقه ی شدید.
چقدر توی کلام و رفتارتون آزادی و رهایی میبینم. چیزی که همیشه عاشقش بودم و هروقت احساسش کردم در نهایت آرامش و لذت بودم
۴. قضیه ی ترامپ و محدودیت ایرانیا در آمریکا؛
رهایی و الخیر فی ما وقع. اینکه ثانیه به ثانیه ی زندگیمون رو خودمون میسازیم و نباید بترسیم فلانی چکار میخواد کنه.
یعنی خدای من اونقدر قانونمد و عادله که اجازه نمیده هیچ چیز جز رفتار خودم توی زندگیم تغییری ایجاد کنه و اگر تغییر و اثری ایجاد شه صددرصد و طبیعتا خیره چون جریان جهان خیره، تجارب ما دردهای ما همه خبر از پیشرفت و طی کردن مدارها میده
۵. از هیچکس برای خودمون بت نسازیم. هیچکس کامل موحد و مومن نیست هیچکس هم مشرک و صددرصد بد.
کامنت یکی از عزیزان رو خوندم که میگفت قبل از خواب از خدا درخواست کن و بخواب.
وقتی خوندمش گفتم لیلا چقدر شبا قبل خواب با خدای مهربونت حرف زدی، یک صدم حرفایی که با عزیزان و دوستات حرف میزنی با خدای مهربونت از روزمرگی ها و دغدغه هات درمیون میذاری؟ بهش اعتماد میکنی؟ اصلا میدونی مخاطب کی هست؟
مخاطبت تنها قدرت جهانه، بزرگترین و زیباترین و مهربانترین نیروی هستیه که جز اون همه چیز از همونه!
چطور باور کنم و موحد باشم؟ به احساسات و افکار و مدارهام توجه و تمرکز داشته باشم.
احساس ایمان و آرامش و قدرت و شجاعت و اطمینان ما رو به راه توحید میبره، ترس و تنهایی و نگرانی و طمع و… شرک.
وقتی با خدای خودم حرف میزنم و ازش درخواست میکنم، نگاه کنم به احساسم. به گفته امام صادق(ع) اگر روایتش درست باشه :وقتی چیزی میخواهی و خواسته ای داری پس اینگونه بپندار که خواسته تو دم در است.
اگه اینجوری فکر کنم و احساس کنم و با خیال راحت و حال خوب بخوابم یعنی تو راه درستی ام.
و از خودم میخوام توی معاشرت هام یه کوچولو حواسم به افکار و احساساتم باشم که به کدوم سمت پیش میره.
جاده بدون دست انداز، جاده سخت و جان فرسا؛ یکی از پاشنه آشیل های لیلا.
چیزی که تقریبا تمام اطرافیانم سعی دارن به من یاد بدن. حتی همین دیروز یکی از عزیزانم برای من تعریف میکرد که برای خرید خونه تمام طلاهاشو فروخت و دیگه نتونست طلا بگیره. و این باور درون من داشت القا میشد که برای بدست آوردن چیزهایی که دوست داریم باید از دوست داشتنی های مهم دیگه بگذریم.
اینکه آدم احساس تعلق و وابستگی به دارایی هاش نداشته باشه خیلی عالیه، اینکه آدم گاهی بدون احساس حسرت برای پیشرفت و موفقیتش بها بده فوق العادست اما اینطور که استاد عباسمنش عزیزم میگن، لازمه پیشرفت و موفقیت رنج کشیدن و از دست دادن نیست.
روز شصتم سفر رویاییم
باید به این باور برسیم که زندگی لحظه به لحظه دریافت و ارسال فرکانسه، هر کلام و شرایط و اتفاقی که برای ما پیش میاد نتیجه و پاسخ افکار و احساسات و ورودی های ماست. درصورتی میتونیم اونها رو کنترل کنیم و دستمون بگیریم که باور داشته باشیم همش دست خودمونه. ایمان داشته باشیم و درک کرده باشیم که جهان چقدر دقیق و قانونمند عمل میکنه.
تفسیر و نگاه ما نسبت به اتفاقات خیلی مهمه، بدونیم این اتفاق در نتیجه کدوم ارتعاش ما پاسخ داده شده.
آیه ای که توی قرآن اومده که میگه چه بسا چیزی باشه که نسبت به اون احساس خوبی ندارین کراهت دارید اما برای شما بهتره و همچنین برعکس.
اتفاقاتی هستن که به ظاهر بد هستن ولی در مسیر رسیدن به خواسته هامونه. بار معنایی نگاه ما باید مثبت باشه.
چجوری مثبت باشه؟
اگه یه اتفاق به ظاهر بد میوفته بگیم اگه پاسخ فلان ارتعاش منفی منه پس اینکه متوجه شدم عالیه و تغییرش میدم، و قشنگتر از اون اینه که اگه پاسخ ارتعاش مثبت منه پاسخ تغییر باورهای منه پس به ظاهر بده و شروع اتفاقات بزرگ و تغییرات بزرگ زندگی منه.
در هر صورت شکرگزار باشیم که شکرگزاری بالاترین مدار مثبت و رسیدن به خواسته هاست.
خدایا متشکرم…
روز پنجاه و نهم سفر رویایی من
چقدر قشنگ گفتین که بهترین سرمایه گذاری زندگیم رو اون قسمتی دادم که محصولات رو خریدم، و بها پرداختم.
متعهد شدن، شور و اشتیاق برای وارد شدن به مدار جدید.
جملاتی که استفاده میکنین خانم شایسته عزیز چقدر به من انگیزه و جاذبه میده برای اینکه با قدرت برای دوره مورد علاقم بها بدم. من میخوام از عزت نفس شروع کنم و متعهد شم جمله به جمله اون رو عمل کنم.
برای اینکه این دوره رو جذب کنم اول خودم رو نسبت به فایل های به ظاهر رایگان که گنج عظیمی از آگاهی و ورود به مدار قدرت و تعالی هست لایق نشون میدم و اون هم تکرار و تمرین هرچه بیشتر اونها هست.
من بارها نتایج کوچیک دیدم و این نشونه ها رو پیگیر میشم. من فایل گوش میدم و تکرار میکنم و میبینم یه اتفاق هایی دارن خود به خود وارد زندگیم میشن! و زمانهایی که کمی عقب نشینی کردم و فرکانس دلسردی دیدم اون اتفاق ها متوقف شدن و این یعنی نمایش عینی قانون جلوی چشمام…
خدایا هزار بار متشکرم…
روز پنجاه و هشتم سفر رویاییم
تغییر در هر لحظه…
ما برای داشتن بدن سالم یک بار یا مثلا یک ماه در عمر ورزش نمی کنیم یا غذای سالم نمی خوریم. روح ما هم نیاز به رسیدگی و مراقبت همیشگی داره، و غذا و ورزش روح ما افکار و احساسات هستن، باورها و ورودی ها هستن.
وقتی خودمون و مدار فکریمون رو تغییر بدیم خود به خود شرایطمون تغییر میکنه.
🔴 تمرکزمون رو بذاریم بر کار کردن روی خودمون، یکم از مسیر دور بشیم نشونه هاش رو دریافت میکنیم و نتیجه رو واضح میبینیم.
🔴 تعهد بدیم که با تعهد مواظب ورودی هامون باشیم
🔴 همینطور که ما برای غذا خوردن هزینه هم میدیم، برای آگاهی های درست هم باید هزینه بدیم، چه هزینه مالی چه هزینه زمانی و… .و نتیجه این هزینه دادن موفقیت و شادی و حال خوبه.
و چقدر این افکار خوب و توجه به نکات مثبت تغییر بزرگی در زندگی ما ایجاد میکنن. در واقع شاخصه ی انسانهای بزرگ و قدرتمند تفاوت نگاه اونها با دیگران در شرایط یکسانه.
و این تفاوت نیاز به تمرین داره و یک شبه بوجود نمیاد.
🔴 نکته ی به ظاهر ساده ای که توجهم رو جلب کرد این بود که چندین بار درباره آگاهی های مفاهیم قرآن فایلها و مطالب استاد رو خیلی سطحی و گذرا گوش داده بودم اما امشب متوجه شدم که خدایی که جهان با عظمتی رو خلق کرده، میلیاردها موهبت و مخلوق و زیبایی و فراوانی و ثروت در جهان قرار داده و گفته همگی اون ها رو برای انسان مسخر کردم چطور ما فکر میکنیم داشتن این نعمت ها فقط برای جهان دیگره؟ آیا واقعا خلق اونها فقط و فقط برای این بوده که ما اونها رو نشونه های وجود یک خالق بزرگ و تواناست؟ همین؟ یعنی خدا اونها رو خلق کرده که فقط ما ایمان بیاریم؟ باید از ترس اینکه در نعمتهای دنیوی غرق نشیم سمتشون نریم؟ آیا خدا دوس نداره ما از این نعمتها بهره مند شیم و استفاده کنیم؟
گاهی این تمرین رو برای خودم میذارم که یک موقعیتی که توش هستم رو درنظر بگیرم و بگم بهترین فکر و نگاه و احساسی که در این زمان و مکان قرار دارم چی میتونه باشه؟
خدایا متشکرم…
روز پنجاه و هفتم سفر رویایی من
خداوند برای ما انسانها که جهان و زمین و آسمانها رو برای ما مسخر کرده قانون کن فیکون هست وپاسخ خواسته ها رو خیلی سریع و راحت میده.
اگر ما باورهای متضاد با خواسته نداشته باشیم به محض اینکه درخواست میکنیم دریافت میکنیم. اگر میخواهیم و نمیشه یا دیر یا به سختی می شه به همون باورهای متضاد و محدود کننده برمیگرده. خداوند بی نهایت دست برای رقم زدن اتفاقات داره و ما نمی تونیمفکر کنیم اتفاقات چطور می افتن. اما فقط اگر باورهای مناسب داشته باشیم و ترمز که همون باورمحدودکنندست نداشته باشیم خیلی سریع به خواسته هامون می رسیم.
باورای محدود کننده کم کم ایجاد شدن و کم کم و با شناخت و تمرین هم از بین میرن و جاشون رو باید به باورهایی بدن که در ردیف رسیدن به خواسته ها باشن. این باورها همون افکار و اعتقاداتی هستن که وقتی به رویاها فکر میکنیم سراغمون میان و احساسمون رو بد میکنن. احساس فاصله، ناامیدی و ناراحتی به ما میدن.
ما باید اونها رو بشناسیم و باورهای مناسب و مثبت و زیبایی رو درجهت رویاهامون جایگزین اونها کنیم.
رو پنجاه و ششم سفر رویاییم
شرایط هرجور که باشه دوتا چیز باید برای من ثابت باشه: تمرکز روی خواسته هام، توجه به نوع احساسم.
تمام طول زندگی مسائل و جریانات مختلفی پیش میاد که ما رو متاثر میکنه و معمولا باعث میشن کانون توجه ما رو از سمت خواسته هامون به سمت خودشون ببرن. من گاهی به خودم میام میبینم یه اتفاق کوچیک یا بزرگ یا خوب یا ظاهرا تلخ من رو از هدف و خواسته هام غافل کرده. گاهی پیش میاد که اون اتفاق و خبر یه مدت حالم رو بد کرده و من حسم رو خوب کردم فکرم رو عوض کردم و به خودم اومدم متوجه شدم من فقط تونستم خودم رو با اون محیط وفق بدم و بین احساس رضایت و دلمردگی و بی حوصلگی باقی موندم.
من برای نقد و قضاوت آدمها و شرایط اجتماعی، برای کنترل و تغییر دیگران اینجا نیستم. من برای تغییر و پیشرفت خودم اینجام، برای اینکه در مدار ثروت و عشق و قدرت باشم. من اینجام که ذهنم رو برای خلق شرایط خودم کنترل کنم.
روز پنجاه و پنجم سفر رویایی من
نکاتی از فایل که باید تمرکز و تمرین بیشتری براشون بذارم:
۱. وجود رابطه زیبایی که گفتین توی هیچ افسانه ای ندیدین و نشنیدین. این مسئله برای من پاشنه آشیلی هست که اول عزت نفس خوبی می طلبه و تغییر باورها درباره روابط عاشقانه که دوره ی عشق و مودت هم حتما زیاد به کار من میاد چون یکی از باورهای من اینه که زندگی همینه و روابط عاشقانه ی خاصی وجود نداره و هرچی هست فیلم و تخیل و افسانست و طی فیلمهایی که قبلا دیدم این باور در من شکل گرفت که هر رابطه عاشقانه ای اتفاقات غمگینی در متن و محتوای رابطه وجود داره!
و همچنین رابطه با دیگران و پول و سلامتی و …
۲. اینکه میگین یک جمله بخاطر خوشایند مخاطب نگفتین. و روی هیچ چیز و هیچ کس حساب نکردید. این هم مدار بالای توحید و شناخت خداوند هست که توی روابط عاشقانه هم اصل اساسی و اولین اصل موفقیته.
۳. عدم وابستگی به فرزند با وجود علاقه ی شدید.
چقدر توی کلام و رفتارتون آزادی و رهایی میبینم. چیزی که همیشه عاشقش بودم و هروقت احساسش کردم در نهایت آرامش و لذت بودم
۴. قضیه ی ترامپ و محدودیت ایرانیا در آمریکا؛
رهایی و الخیر فی ما وقع. اینکه ثانیه به ثانیه ی زندگیمون رو خودمون میسازیم و نباید بترسیم فلانی چکار میخواد کنه.
یعنی خدای من اونقدر قانونمد و عادله که اجازه نمیده هیچ چیز جز رفتار خودم توی زندگیم تغییری ایجاد کنه و اگر تغییر و اثری ایجاد شه صددرصد و طبیعتا خیره چون جریان جهان خیره، تجارب ما دردهای ما همه خبر از پیشرفت و طی کردن مدارها میده
۵. از هیچکس برای خودمون بت نسازیم. هیچکس کامل موحد و مومن نیست هیچکس هم مشرک و صددرصد بد.
روز پنجاه و چهارم سفر رویاییم
به نام خدایی که همه چیز و همه کس منه
کامنت یکی از عزیزان رو خوندم که میگفت قبل از خواب از خدا درخواست کن و بخواب.
وقتی خوندمش گفتم لیلا چقدر شبا قبل خواب با خدای مهربونت حرف زدی، یک صدم حرفایی که با عزیزان و دوستات حرف میزنی با خدای مهربونت از روزمرگی ها و دغدغه هات درمیون میذاری؟ بهش اعتماد میکنی؟ اصلا میدونی مخاطب کی هست؟
مخاطبت تنها قدرت جهانه، بزرگترین و زیباترین و مهربانترین نیروی هستیه که جز اون همه چیز از همونه!
چطور باور کنم و موحد باشم؟ به احساسات و افکار و مدارهام توجه و تمرکز داشته باشم.
احساس ایمان و آرامش و قدرت و شجاعت و اطمینان ما رو به راه توحید میبره، ترس و تنهایی و نگرانی و طمع و… شرک.
وقتی با خدای خودم حرف میزنم و ازش درخواست میکنم، نگاه کنم به احساسم. به گفته امام صادق(ع) اگر روایتش درست باشه :وقتی چیزی میخواهی و خواسته ای داری پس اینگونه بپندار که خواسته تو دم در است.
اگه اینجوری فکر کنم و احساس کنم و با خیال راحت و حال خوب بخوابم یعنی تو راه درستی ام.
و از خودم میخوام توی معاشرت هام یه کوچولو حواسم به افکار و احساساتم باشم که به کدوم سمت پیش میره.
خدایا متشکرم
روز پنجاه و سوم سفر قشنگ رویاییم
جاده بدون دست انداز، جاده سخت و جان فرسا؛ یکی از پاشنه آشیل های لیلا.
چیزی که تقریبا تمام اطرافیانم سعی دارن به من یاد بدن. حتی همین دیروز یکی از عزیزانم برای من تعریف میکرد که برای خرید خونه تمام طلاهاشو فروخت و دیگه نتونست طلا بگیره. و این باور درون من داشت القا میشد که برای بدست آوردن چیزهایی که دوست داریم باید از دوست داشتنی های مهم دیگه بگذریم.
اینکه آدم احساس تعلق و وابستگی به دارایی هاش نداشته باشه خیلی عالیه، اینکه آدم گاهی بدون احساس حسرت برای پیشرفت و موفقیتش بها بده فوق العادست اما اینطور که استاد عباسمنش عزیزم میگن، لازمه پیشرفت و موفقیت رنج کشیدن و از دست دادن نیست.