این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-28 07:34:452023-05-02 13:37:01عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و اینکه کمکم کنه اونی که باید انجامش بدم رو ایمانم رو بهش نشون بدم دقیقا همونو انجام بدم
من امروز رفتم مدرسه و وقتی خانم دسفروش رو دیدم گفتم تو دلم که ببین طیبه هر کس نردبون خودشو داره
نردبون من جداست و فقط من هستم که میتونم پا رو پله هاش بذارم ، پس خیلی آروم و راحت باش و هر وقت اگر ذره ای حسادت خواست سراغت بیاد اینو یادت باشه
و گفتم خدایا ایمانم رو نشون میدم حرکت میکنم تو برای من بخواه
امروز 375 فروش داشتم در عرض 1 ساعت و این بزرگترین پیشرفت من بود که هر روز تلاش میکنم و کار کردنم برای پیشرفتم رو بیشتر کردم در تقویت مهارتم نقاشی
ولی در مورد رفتن به مترو و مثل دستفروشای دیگه که بگم نقاشیام اینا هستن و نشون بدم رفتم ولی نتونستم
امروز قرار بود مادرم رو ببرم دکتر فقط یه سوال بپرسیم
خاله ام هم اومد
وقتی رفتیم تو مطب دکتر ، یه تابلو نقاشی روی برگ درخت بود که من دیدم خیلی زیبا بود عکس گرفتم بعد خاله ام گفت طیبه چرا به دکتر کاراتو نشون نمیدی ؟
گفتم نه چجوری بگم
ترس داشتم این یعنی شرک
و میگفتم خدایا به من کمک کن و میدونستم تا من این مورد و حل نکنم خدا هیچ کمکی بهم نمیکنه
وقتی برگشتیم دوتا نایلون آینه دستی و کش مو و جاکلیدیامم که با خودم آورده بودم تا تو مترو بفروشم و به دکتر هم نشون ندادم برگشتیم تو راه خیلی سنگین بود
اونموقع یه حسی بهم گفت ببین طیبه تو دقیقا مثال آیه قرآنی
که خدا گفته
عالم بی عمل مثل الاغی هست که بارش رو به دوش میگیره
و یاد حرفای استاد عباس منش هم افتادم
قشنگ اینو حس کردم که گفته شد ، تو آگاه شدی و دیدی تو این مدت که وقتی حرکت کردی چه درایی به روت باز شد، الان این موردو باید انجام میدادی انجام ندادی مثل الاغی شدی که الان دستات گرفتی و انقدر سنگینه که میگی چیکار کنم
و هرچی باشه خودت برای خودت کردی که الان سنگینیشو حس میکنی اگر میگفتی ، صد در صد خدا ایمانت رو میدید خیلی راحت برات مشتری میشد و بارت رو سبک میکرد
تا این کارو انجام ندی و چالشی که داری رو حل نکنی مدارت تغییر نمیکنه
کافیه فقط یک بار انجامش بدی و خدا جوری محدودیت هات رو ازت میگیره جوری بزرگت میکنه که میگی این اون طیبه نیست پس تلاش کن تا بتونی و میشه میتونی
تنها کاری که باید بکنی مثل دفه های قبل باید قدم برداری و حرف بزنی تو مترو ، بگی کارات فروشیه
باید اینو بتونی انجامش بدی تا سرعت ببخشی به مسیرت
و توی راه فقط فکر میکردم برگشتنی باز خاله ام گفت طیبه بگو
ببین دستفروشا چه بلند حرف میزنن تو هم بگو
بعد من باز نتونستم ولی باز سعی میکنم برم و بگم باید تلاشمو بکنم
میدونم تا عمل نکنم و ایمانم رو نشون ندم خدا هیچ کار جدیدی برام انجام نمیده
امروز رفتم برگه هایی که چاپ کرده بودم چسبوندم به دیوار مدرسه محله مون تا بچه ها بیان کلاس مسجد
و رفتم و با مسئولاش حرف زدم تا هم نقاشی درس بدم و هم خط تحریری که پارسال شروع کردم از داداشم یاد گرفتم و امتحاناشو دادم و مدرکشو گرفتم
داداشمم معلم و استاد خط خوشنویسی با قلم و مداد هست
و من هم هر رور برای پیشرفت و کسب مهارتم برای نقاشی تلاش میکنم
و امروز یهویی به دلم افتاد خدا یادم انداخت که تو خط تحریریت هم مدرک داری میتونی یاد بدی به بچه ها و رفتم گفتم به مسجد
و حرکت میکنم از هر ایده ای که بهم داده میشه
ولی مورد مترو رو باید سعی و تلاشمو بکنم
برگشتنی که از دکتر میومدیم پارک کنار مصلی امام خمینی وایسادیم اونجا به یه نفر نشون دادم وقتی میبینم میگن نه ممنون نمیخوایم
تنها چیزی که میگم خدایا شکرت اینه که تونستم تا حرف بزنم و نشون بدم کارامو
خوشحالم از اینکه خدا هر لحظه بهم میگه چی باید انجام بدم و گوشزد میکنه
امروز گفت خدا ببین اگه دیدی دارم توقف میکنم یه پس گردنی بهم بزن نذار متوقف بشم
امروز دیدم مادرم داره یه برنامه رو نگاه میکنه دیدم یه خانم روستایی خونه شو باز کرده بود و صنایع دستی فروخته بود و اقامتگاه ساخته بود و با فروش و اجاره اقامتگاه باعث پیشرفت روستاش و خودش شده بود
میگفت مردم الان منو میبینن میگن شانس آوردی
ولی ندیدن چه شبایی با همسرم تا صبح نمیخوابیدیم و کار میکردیم و تلاش میکردیم
و وقتی این حرف آخرشو گفت
گفت که من تو اون روزا که سختی هم داشتم فقط یه چیزیو فراموش نکردم و این بود که خدا بهم کمک میکنه و برام میرسونه
و وقتی اینو گفت گریه کرد
گفتم ببین طیبه
همه چی تو یه کلمه خلاصه میشه
ایمان
ایمان
ایمان
تو سعی کن تو رفتن به مترو و فروختن نقاشیات ایمانت رو نشون بدی مطمئن باش صد در صد خدا جواب میده مثل دستفروشیت رو زمین که خدا لحظه اول برات مشتری میشد حتی نمیذاشت تو کامل باز کنی وسایلاتو بچینی خیلی سریع مشتری میومد
پس حرکت کن تو میتونی
خدایا سپاسگزارم که با اینکه من نتونستم هنوز ایمانم رو بهت نشون بدم ولی تو بهم کمک میکنی و هر لحظه حامی و همراهمی
خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که با سایت عباس منش آشنا شدم . آخ از زیبایی های این فایل چی بگم چقدر شنای ساحل قشنگن چقد آب دریا خوش رنگه قشنگ حس میکنم هوا چقد خوبه چقدر حال و هوای خوبی داره چقدر از رابطه بین شما و خانم شایسته لذت میبرم واقعا دیروز داشتم سفر به دور آمریکا میدیدم بعد توی فایل شما بابت یه نیمرو ساده چقدر از خانم شایسته تشکر کردین چقدر گفتین خوشمزه شده چقدر به دلم نشست این رابطه این حد از تحسین این حد از فهم و کمالات . من جدیدا هر مرد مودب و سپاسگزاری میبینم میگم ببین چقدر مرد خوب تو دنیاست توجه میکنم روی نکات زیبایی که دوست دارم از همسرم تجربه کنم.
این فایل بی نهایت زیباست ایقد دلم سفر دریایی میخواد حد نداره یه سفر به قشم و کیش و با دیدن سفر به دور آمریکا دلم سفر به شمال زیبارو میخواد دوست دارم بیشتر سفر برم و بیشتر لذت ببرم از زندگیم.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و خانم شایسته.من تجربه خیلی خوبی از این توجه به زیبایی ها دارم و هر روز سعی میکنم به محض رفتن بیرون از خونه به زیبایی ها توجه کنم و اول از همه به شمشاد سبز و زیبایی که جلوی خونم توی گلدون به من چشمک میزنه توجه کنم و بعد به خیلی چیز های زیبای دیگه یعنی به خودم غول میدم که فقط اون چیزهایی رو که به من انرژی مثبت میده توجه کنم.ما یه باغ پر از درختهای میوه داریم که مسولیت نگهداری از اونا حدود یکسالی است که با منه و وقتی میرم اونجا باهاشون حرف میزنم و شاخه های پر از میوه رو میبینم و شکر گزار این همه نعمت هستم و باور کنید هر کجا که میروم درخت میوه ای باشد پر از میوه و نعمت است و در مسیر به جاهایی هدایت میشوم که پر از درختهای میوه و گلهای زیبا است و اینها همه ارتباط مستقیم با کانون توجه ما دارد و هر روز که میگزرد بیشتر قانون را درک میکنم و و زیبایی ها و نعمتها بیشتر و بیشتر میشود.خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی.در پناه الله شاد و سلامت باشید.
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان که واقعا و قلبا دلم تنگ شده برای دیدنشون تو فایل ها و خصوصا زندگی در بهشت.
بعد از دیدن فایل داشتم فکر میکردم به مواردی که اعراض میکنم از منفی ها و توجه به زیبایی ها که یکدفعه گوشی موبایلم رو دیدم که شکسته.شاید برای چند لحظه کمتر از 10ثانیه ناراحت شدم ولی سریع به نیمه پر لیوان نگاه کردم که این باعث شده مدتی هست که قصد خرید گوشی دارم و کمی شک داشتم به اطمینان برسم که حتما این کار رو بکنم .
بعد فکر کردم که دیروز صحنه ای رو تو جاده دیدم که همسفرهام توجه میکردند و در موردش صحبت میکردند ولی من با یادآوری عکس العمل خانم شایسته نسبت به صحنه تصادف یا ماشین روی جرثقیل،یاد گرفتم به سمت دیگه نگاه کنم و آگاهانه خودم رو به سمت زیبا دیدن سوق بدهم.
نتایج فوقالعاده ای در این زمینه داشتم که مهمترین و نزدیکترینش همین نوسان دلار و طلا در چند ماه اخیر بود که همه اطرافیان از وضعیت بد جامعه و گرونی و … صحبت میکردند ولی من آگاهانه از اونجا خارج میشدم یا خودم رو با کاری مشغول میکردم.و حتی زمانی که همه به خونه ما می امدند،تلویزیون رو به اتاق خواب میبردم و گوشی رو موقع ورود میگرفتم و ترقیبشون میکردم به بازی کردن های گروهی و یا سرگرمی و صحبت های خنده دار و پانتومیم.
و نتیجه این شد که در بازار آشفته ای که همه از ضرر و زبان صحبت میکردند، در عرض دو هفته حدود 2میلیارد به سرمایه ام اضافه بشه فقط و فقط با 2معامله که هر دو هدایتی بود و دستان خداوند ما رو هدایت کرد به اون معاملات. و جوری پول استارت معامله جور شد که روزی نیست که خدا رو بخاطر این نعمتی که تو زندگیمون قرار داده،شاکر نباشیم.
و هرکس که از این قانون اطلاعی نداره،باز به قول استاد، بهشون میگیم من خیلی خوش شانسم.
الان هم که شرایطی برای خودمون ایجاد کردیم که ماشین نداریم ولی هر روز با پیاده روی و صحبت از زیبایی ها این روزها رو سپری میکنیم و حالمون رو خوب میکنیم .
و واقعا بارها برام پیش اومده که ذهنم نجواهایی میکنه و من خیلی زود موش رو میگیرم و با رقصیدن حتی تنهایی، دوش گرفتن و صحبت کردن زیر دوش با خودم، پیاده روی کردن و البته پای آتیش نشستن و ضبط کردن فایل صوتی برای خودم به طرز شگفت انگیزی نجواها رو دور کردم و نکته جالب این هست که شرایط برام طوری رقم میخوره که بتونم یکی از این کارها رو انجام بدم و این نویدبخش این موضوع هست که قانون درست کار میکنه و من وقتی آگاهانه به سمتی میرم ،جهان هم کمک میکنه تا در اون شرایط قرار بگیرم. و من وقتی به سمت کنترل ذهن و زیبا فکر کردن و توجه به زیبایی ها میرم،جهان هم موقعیت های رو فراهم میکنه که به اون سمت برم.
یکی دیگه از این ترفندها این هست که فکر میکنیم در یک کشور دیگه داریم زندگی میکنیم و هیچ آشنا و اقوام و فامیلی نداریم. حال این سوال پیش میاد که چطور رفتار میکنیم؟ آیا باید از شرایط ناراضی باشیم و غر بزنیم؟ یا راه دوم که از انتخابی که کردیم و راهی که در پیش گرفتیم الخیر فی ماوقع رو ببینیم و جلو بریم؟!!!!!
با این طرز فکر عمل گرایی ما نسبت به زیبا دیدن جهان اطرافمون بیشتر میشه. چون در دل هر اتفاق زیبایی رو میتونیم ببینیم خارج از شرایط جامعه و اطرافیانمان.
و خدا رو شکر میکنم که با شما و سایت و فایل های شما آشنا شدم تا کیفیت زندگی و نگاهم به زیبایی های زندگی روز به روز بهتر و بهتر بشه.
وقتی که دیدم فایل گذاشتید یعنی انگار دنیا رو بهم دادن خدایاشکرت که استاد بازم سخاوتمندانه فایل گذاشتن ممنون..
واستاددد چقدربی نظیره این دریا انگار بی نهایت رنگ رو پاشیدن و هرلایه اش یه طیف زیبایی داره استاد وقتی شما تو شنهای سفید راه میرید انگارمن دارم احساس میکنم اونجا واین نرمی و زیبایی شنهارو لمس میکنم..
واستاد واین ازادی و رهایی افراد اونجا که چه ارامشی دارن چه حال خوبی رو دارن که خیلی معلومه حتی توفیلم خداشکرت…
وگفتید تجربه تون رو بگید خدا شاهده که از وقتی زیبایی ها رو نگاه میکنم و فقط شکر میکنم فقط بازخوردمثبت ازاطرافیان فقط قربون صدقه.فقط زیباییها رو میبینم و لمس میکنم و هرقدرررر بگم کم گفتم و اینکع استاد معجزه است معجزه که تو زیباییهارو ببینی وشکرکنی و همه چی دست خودت میشه بما قدمت ایدیهم میشه…استاد نمی دونم چطوری تو کلمه ها حرفم رو بگم یا چطوری این شوقم رو بیان کنم..یا حتی چطوری تعریف کنم که چه اتفاقاتی میفته فقط بگممم خدایاااااشکرتتتتت
خدا رو شکر برای دیدن این فایل پر از زیبایی و آگاهی دهنده
اول از همه استاد صمیمانه از شما و خانم شایسته تشکر میکنم که چقدر چقدر شما همیشه و همیشه ما رو شریک میکنید در این همه زیبایی و نعمت که تجربه میکنید
شما هم میتونستید مثل بقیه توی اون هوا و ساحل و آب فقط عشق کنید
ولی این قلب شما و این وسعت عشق شما به ما رو نشون میده که دوست دارید به ما نشون بدید با تغییر باور ها
با تغییر کانون توجه
به ندیدن و نشنیدن نا زیبایی ها
و توجه به نکات مثبت زندگی رو رویایی کنیم
من بیشتر اون حس تلاش برای انتقال اون احساس عالی رو به ما رو در چهره تون دیدن
حسی عمیق که فقط باید در فرکانسش باشی تا در فاصله هزاران کیلومتر بفهمی و درک کنی و وصل بشی به اون جریان لذت بردن از زیبایی ها
استاد شما و خانم شایسته عشقید
با ی قلب گنده به وسعت تمام زیبایی هایی که هر روز باهاشون برخورد میکنید
…..
خدا رو شکر که در این مسیر خوشبختی دارم حرکت میکنم
دارم روی خودم کار میکنم
دارم مهارت پیدا میکنم توی قانون هایی که از شما یاد میگیرم
خیلی جاها برام مثل آزمون و خطاست
و بازم عشق هست و برای طی کردن تکاملم لازمه بعضی جاها
و بودن در این مسیر باعث شده ناخودآگاه تفاوت در نوع نگاهم به بقیه رو خیلی جاها ببینم
و ی لحظه به خدا بگم شکرت به خاطر تغییر باور هام
من با اومدنم به این سایت داره روزبروز سوال هایی که سالها جواب قانع کننده ای براش پیدا نکرده بودم و در جهل بودم .
بی جواب و منگ این همه سوال توی ذهنم
الان داره روز به روز زندگیم برام معنا پیدا میکنه
میدونم الان اول راهم و خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم و همین قدش هم بی نهایت لذت بخشه
….
برای موضوع فایل چیزی که الان به ذهنم میرسه اینکه دیدن زیبایی
عادت دادن ذهن برای دیدن نکات مثبت
ی روند هستش
یه تکامل هستش
یک تغییر شخصیت هستش
یک تلاش آگاهانه برای دیدن زیبایی ها هستش.
و این رو فقط و فقط خود خود خود من میتونم شروع کنم به انجام دادن
هیچ نیرویی بیرون از من نمی تونه بیاد برام ی کار کنه ذهن من نکات مثبت رو ببینه.
….
راهکار من در این روند دیدن زیبایی ها
در شرطی کردن ذهن برای زیبای ها
اول اول صحبت نکردن در مورد زیبای هاست
من اگه اول راهم و هنوز قدرت دیدن نکات مثبت رو ندارم و نمیتونم نکات رو در بیارم و در مورد زیبایی ها شکر گذاری عمیق بکنم و یا این چیز ها رو ی کار بیهوده میدونم
به نظر من صحبت نکردن در مورد نازیبایی هاست
و به طبع گوش ندادن به حرف های نازیباست چون برای شروع و تعهد دادن به خودم این اول راه قابل اجراست
بعد کم کم و ذره ذره در حالت خنثی شاید قرار بگیرم انگار اول آدم با صحبت نکردن و نشیدن نا زیبایی ها ذهن رو خاموش میکنه یا ساکت ترش میکنه آتیش بیار ذهن نمیشه که اونم شروع کنه به تاخت و تاز
بعد شروع به دیدن زیبایی ها میکنم.
برای شروع زیبایی ها
اولین کار شکر گذاری هستش
فکر کردن به نعمت هایی که الان در اختیار دارم
که اگه همین ها هم الان نبود باید چه رنج هایی میکشیدم
آقا الان من توی ذهنم فلان ماشین خارجی رو میخوام اوکی دمتم گرم خیلی عالی
آیا با همین ماشین پرایدی که زیر پات داری که اگه نداشتی کلی باید رنج می کشیدی
خوشحال هستی
حال میکنی
اصلا فکر میکنی اگه همینم نداشتی چی میشد
وقتی اینطوری به داشته هامون فکر کنیم
و ببینیم و بابتشون قدر دادن خدا باشیم
کم کم نعمت ها وارد زندگی ام میشه
اول کار اون ماشین دلخواهم نمیاد ولی همین ماشین خراب نمیشه
بعد باهاش کلی مسافرت و خوش گذارانی میکنم و با ادامه دادن این روند
و تغییر شخصیت خودم کم کم در مدار رسیدن به خواسته هام حالا هرچی باشه قرار میگیرم
….
وقتی قبلا ها که با قانون آشنا نبودم همش میگفتم چرا خدا به ی عده خیلی حال داده
و از ی عده چرا حالشون رو گرفته
و در جواب چیز هایی می شنیدم که راضیم نمی کرد
پس چرا انقد میگن خدا بخشنده مهربونه عادل ترینه
ولی خدا رو شکر با ادامه دادن در این مسیر
دارم کم کم به عدالت خدا پی میبرم که خدای من عدالتش کل جهان هستی رو گرفته
سلام به همه عزیزانم. تو سفر هستم ولی بعضی وقتها نجواهای شیطانی میاد سراغم که ای وای باز باید هفته بعد تو سرما کارم را شروع کنم، یا بسه سفر و برگردم به کار و زندگیم برسم
ولی به این فایل هدایت شدم و خواستم بنویسم از تحربه های زیبای امروز . امروز سوار متروی زیبا و تمیزی تو شهر آتن شدم که قرار بود باهاش برم ساخل. دریایی زیبا در اواخر مهر که واقعا نمیتونم از زیبایی بیش از حدش وصفش کنم. قدم زدن تو ماسه ها و صدای موج و کشتی ها و ساحل شفاف مدیترانه بخشی از نعممتهای امروز من بود. غذای لذیذ و تخت ساحلی و شنا در دریا و ریلکسی بسیار زیاد . دیدن پسرم که با عشق رو شنها پهن شده بود و بازی میکرد و همراهی همسرم واقعا جای شکر و سپاسگذاری داشت. خرید بعد از شنا و هدایت به محله ای بسیار زیبا در آتن باز هم بخشی از این نعمتها بود. شام بسیار خوشمزه و ساده هم بسیار لذت بخش بود. خدایا شکرت برای این همه زیبایی . امروز سعی کردم به محض اینکه مسایلی چون ترافیک یا دیر اومدن اتوبوس یا راه اشتباه به ساحل را به خودم گوشزد کنم تا تمرکز را از روی ارنها بردارم و دیدن اسمان ابی بالای سر را جایگزین فکرم کنم و یا اینکه با خودم تکرار کنم که اسکالی نداره، با این اشتباه این قسمت شهر را هم دیدم. امیدوارم روزی بتونم این نجواهای شیطانی را خیلی خیلی زودتر خاموش کنم
سلام استاد عزیززززم و مریم جانم چقدر دلم براتون تنگ شده بود
سلام دوستان گرامی
این فایل نشانه ی دیروز من بود خواستم بعنوان اولین نفر کامنت بنویسم ولی حسم گفت یه چندبار گوش بده بعد الان که دارم این کامنت رو مینویسم ساعت چهارونیم صبح هست
وای چقدر زیبایی چقدر آرامش
اول از همه استاد خوش تیپ و عزیززززم واقعا خیلی خوش تیپ شدین مریم جانم با چه عشقی فیلم برداری میکنند این رابطه عاشقانه شما رو تحسین میکنم یک رابطه باورنکردنی عاشق هم هستین بدون هیچ وابستگی مطمئنم منم همچین رابطه رو تجربه خواهم کرد
و چی بگم ازاون دریای عظیم و پر از آرامش که بی هوا منو هوایی کرد چقدر خوش رنگ با تن آبی
و رنگ سبز آبیش منو مدهوش خودش کرد که با رنگ عینک استادم یکی شده بود وای احساس میکنم تو آسمونام چقدر آزادی امنیت مردم چقدر بدون هیچنگرانی خودشون هستن من تو این فایل دوتا دریا دیدم که هردوتاشون از عظمت رب و پروردگارم میگفتند یکیش با اون رنگ زیبا و مدهوش کننده و با صدای آرام جزرو مد
و دیگری با اون تیپ عالی و صدای دلنشین که از خدا و قوانینش صحبت میکنه دریایی از آگاهی و آرامش
وقتی شما لب به صحبت باز میکنین انقد با شوروشوق گوش میدم منتظرم که دوباره از قوانین بگین میدونین چیه استاد تو این فایل گفتین که بارهزارم اومدین این ساحل ولی همچنان براتون تازگی داره فایل های شما هم همینطور هزاربار که گوش بدم انقد ناب و خالص هستن که بار اول دارم گوش میدم اونجا که مهم ترین قانون جهان رو گفتین مست شدم خنده به لبم اومد تو خودم عمیق شدم که ببینم کانون توجهم به چی هست چون از جنس همون وارد زندگیم میشه زیبایی های این فایل مثل هر فایل دیگه انقدر زیبا و حیرت انگیزه که زبان از گفتنش قاصره.
استاد دوست داشتننننی منننن
در مورد تمرینی که تو این فایل مطرح کردین
وقتی یه کم احساس میکنم که شرایط داره بد میشه یا اطرافیانم بخصوص خانوادم میخوان حرف های منفی بزنن سریع آگاهانه خودمو ازونجا دور میکنم میرم آشپزخونه خودمو بار کار مشغول میکنم یا میرم اتاق با گل های خوشگل و عزیزم صحبت میکنم از زیبایی هاشون و از پروردگار باهاشون حرف میزنم
یا میرم توی حیاط خونه به آسمون خدا خیره میشم گاهی با مورچه هام صحبت میکنم با ماه و ستاره ها از قوانین خدا میگم که تمرکزم رو قدرت و عظمت خدا باشه خیلی هم نتیجه میده مهم ترین نتیجش آرامشم هس و اینکه آگاهانه ورودیهامو کنترل میکنم اما گاهی وقتا سیل این صحبت های منفی غر زدنا انقد بیشتر میشه که چاره رو تو این میبینم از خونه بزنم بیرون من کلا با طبیعت عشق میکنم بیرون حال دلم خیلی خوبتر میشه آب و صدای آب منو مدهوش میکنم واقعا عشقبازی با طبیعت حال دلمو خیلیییی خوب میکنه وقتی با خونوادم میرم بیرون شرط بندی میکنم غر زدن ممنوع بخصوص تو ترافیک و اونام قبول میکنن تا مقصد من فرصت میکنم تو آرامش به ساختمونای بلند با نماهای متفاوت به ماشین های لوکس به درختان توجه میکنم و به راحتی به مقصد میرسم
من یه مدته اگاهانه آدمای اطرافمو حذف کردم سعی میکنم تو گفتگوهاشون شرکت نکنم فقط خانوادم مونده که واقعا حجم افکارمنفیشون زیاده اما طبق قانون من اگر فرکانس و مدارم بالابره خیلی راحت ازوناهم جدا میشم
اما و اما
وقتیکه که گفتگوهای ذهنی نجواهای ذهنی قضاوت ها میان سراغم سریع آگاهانه بخودم گوشزد میکنم که ای باارزش ترین بنده ی خدا
داری به چی فک میکنی برگرد مسیرت اشتباهه دست و صورتمو میشورم سریع میام سایت کامنتارو میخونم فایلارو گوش میدم نعمت هایی که خدا بهم داده رو یکی یکی واسه خودم تکرار میکنم کتاب میخونم هرزگاهی میزنم بیرون تنهایی تو مسیر با خدا صحبت میکنم
استاد جانم خیلی تلاش میکنم آگاهانه ورودیهامو کنترل کنم امیدوارم نتایج هروز تو زندگیم واضح تر بشه ملموس تر بشه تا بیام تو سایت راجبش با همتون صحبت کنم و نقطه تاییدی دوباره باشم بر مسیر درست هدایت استادم که برای ذهن و منطق خیلیا باور کردنی بشه قوانین هیچ تغییری نمیکنند و این خیلی عالیه که قوانین تغییری نمیکنند و ثابتن
استاد عزیزم و مریم جانم سپاسگزارم بابت این فایل زیبا و حیرت انگیز عاشقتونم خیلی دوستتون دارم
خدای مهربونم سپاسگزارم ازت که از زبان استاد تکلیفمو بهم گفتی سپاسگزارم بابت هدایت بینظیرت خداجونم خیلی دوستت دارم عاشقتم
سلام به استاد عباس منش عزیز و استاد مریم خانم شایسته
چقدر زیبایی تو تصویر بود دریای چند رنگ که بصورت فوقالعاده انعکاس نور رو به تصویر کشیده بود و یه صحنه خیلی زیبا رو خلق کرده و ساحل عالی با شن هایی به نرمی آرد و سفیدی برف که همگی در کنار هم خیلی رویایی شده و کنار این همه زیبایی این همه صلح و صفای مردم تصویر زیبای استاد عزیز دیگه همه چیز رو تکمیل کرده بود و الحق که این همه زیبایی با وجود شما استاد عزیز و مرور قانون خیلی مهم توجه احساس فوقالعاده مثبتی به من داد چقدر خوشحال شدم شمارو دیدم و لذت بردم از صحبتهای خوب و پرانرژی تون و چقدر حال دلم خوب شد. به اتفاق همسرم در حال تماشا کردن شما بودیم و از این همه صلح و صفای میان شما استاد عزیز و مریم خانم کلی لذت بردیم و چقدر انگیزه درون ما فعال شد که بتونیم در عمل توجه خودمون رو روی نکات مثبت هرچیزی بزاریم و انرژی اون رو دریافت کنیم و وارد مدار و سیکل زیبایی ها بشویم و هرلحظه منتظر باشیم تا جهان زیبایی های بیشتر و متنوع تری بهمون نشون بده. این فایل ارزشمند نکات کلیدی و طلایی خیلی زیادی داشت قوانین زیادی مرور شد که به قول استاد هرکسی نسبت به تلاش و تعهدی که به این مسیر داره به همون اندازه برداشت و درک داره و میتونه خیلی چیزها رو ببینه و بهشون عمل کنه تا بتونه زندگیش رو به شیوه ای که دوست داره رهبری کنه و یه احساس خوب همیشگی داشته باشه.
نکته اول: جستجوی زیبایی توی هر شرایط و هر جایی که هستیم و صحبت در مورد زیباییها و توجه کردن به هرچیزی که احساس خوبی در ما بوجود بیاره و اعراض از ناخواسته ها و نازیبایی هایی
نکته دوم:باور به اینکه توجه کردن به هرچیزی باعث گسترش اون توی آینده زندگی مون میشه و با تکرار اون باعث تجربه کردنش میشه و آگاهانه تلاش کنیم توی هر شرایطی کانون توجه مون رو بزاریم روی چیزی که میخایم تا خلقش کنیم
نکته سوم: تضادها میان که خواسته های ما مشخص و واضح بشه و بتونیم قوی تر از قبل بشویم تا به خواسته هامون برسیم
نکته چهارم؛به میزان درک قانون و عمل به اون نتیجه میگیریم و بدونیم که قانون همیشه ثابت و پایدار هست
استاد عزیز بینهایت سپاسگذارم که چنین فایل های با ارزشی رو بصورت رایگان در اختیارمون میزارید فعلا خدانگهدار
این فایل هم مثل سایر فایل ها تو بهتریت زمان ممکن اومد روی سایت
چقدر این بحث کنترل ذهن مهمه
این چند وقت یه جوری انگار فریز شده ام
از ابتدای سال اونقدر برنامه چیدم و انتظار نتایج داشتم که اصلا فریز شدم، انگار نمیدونستم باید چیکار کنم! احساس میکردم اونقدر باید سخت کار کنم که ذهنم؛ نیومده در رفت!
ذهنم بخاطر بی هدفی هزارجا میره، جاهای بیتود و بیجهت.
تا اینکه فایل های جدید رایگان استاد اومد. اونم چی؟ کنترل ذهن… اصلا دیگه چی از این بهتر؟!
من عاشق فایل های این قسمتم. توانایی کنترل ذهن.
بخدا باید هزاران بار این فایلارو گوش کرد تا اون موقع که باید، بتونی عمل کنی.
وقتی این فایل رو داشتم گوش میکردم برای دو یا سومبن بار، ارائه ای داشتم درباره ی یک سری بیماری ها.
و من از این قضیه خوشم نمی اومد! فایل داشت پخش میشد و من داشتم سرسری یه نگاهی به مطلب مینداختم، گفتم اه! چیه اینا اخه! من بدم میاد درباره اینا حرف بزنم. همینجوریشم باورام در این باره اوکی نیس بعد بیام درباره اشون بخونم و ارائه هم بدم! و من ترسیدم. چون همون موقع فکرای منفی با توجه به مطلب شروع شدن. و من عبارات مثبت میگفتم به جاش. اون فکر منفیهدیه جوری خودشو قوی نشون میداد ک من احساس ناتوانی میکردم در تغییرش چون هربار می اومد به شدت حال من رو بد میکرد.
مطالب رو سرسری رد میکردم و توجهم اون لحظه به حرفای استاد که داشت از هندزفری تو گوشم پخش میشد جلب شد…«اگر یه چیز نازیبا میبینی، خیلی ساده، اعراض کن، توجه نکن بش» و من گفتم آره، اینه. من مطالب رو دارم میخونم ولی اجازه نمیدم ذهنم نوشخوارشون کنه.و دیگه توجه نکردم.فقط خوندمشون و تمام.
وقتی سر کلاس تایم ارائه من بود، به زیبایی هرچه تمام تر، من هـــــدایت شدم به یک حس و حال زیبا… من این مطالب رو زمانی که دبیرستان بودم در کتاب زیست شناسی ام خونده بودم. اون موقع ها اونقدر عاشق رشته پزشکی بودم که اصلا نسبت به خوندن بیماری ها و… حس بد و همزاد پنداری و ترس نداشتم. اتفاقا با لذت میخوندم و توضیحشون میدادم. اون موقع حس من با کتاب زیست شناسی ام وصف ناشدنی بود. و من پرت شدم به همون دوران و این ایده بهم الهام شد، خیلی درونی، که طبق همون چیزایی که اون موقع خوندی ارائه اش بده. و من ایستادم و گفتم استاد سعی، میکنم طوری توضیح بدم ک برای بچه ها قابل فهم باشه و استاد گفت آره خلاصه اش کن…
و من پرت شدم به همون دوران دوست داشتنی دبیرستانم، و طبق همون مطالب توضیح دادم بدون اینکه به پاورپوینت ارائه حتی یک نگاه بندازم. تمام مطالب رو گفتم. با حس خوب. هر مطلبی ترکیب میشد با یک بازه ای از زندگیم که من اون اطلاعات رو شنیده بودم واصلا نسبت بهشون حس بد نداشتم و اون ارائه خیلی راحت برای من پیش رفت و مطالب من رو اذیت نکرد.
وقتی تو حیاط دانشگاه داشتم قدم میزدم و هندزفریم توی گوشم بود، این حرف استاد برام مثل یک کلید شد«باورها افکاری هستند ک تکرار شدن، همین» و منی که درباره ی یک سری از باورها و افگار منفی ام خیلی میترسیدم و خودم رو در تعییرشون ناتوان میدیدم، و حال من رو بدمیکردن، این حرف آرومم کرد. اونا چیزی نیستن، فقط، حاصل تکرارن، از این به بعد من آگاهانه اون چیزی ک میخوام رو تکرار میکنم و باور مثبت جایگزینش میشه. همین.
وقتی داشتم نوشته استاد روی فایل رو میخوندم، که گفته بودن شما با نوشتن اوکی اید یا حرف زدن؟ خیالم راحت شد… چون همش فکر میکردم باید حتما بنویسی ک تاثیر کنه ولی خب من خیلی دوست دارم درباره قانون صحبت کنم تا برام تکراربشه. صحبت کنم و گوش بدم. گاهی میخوام بنویسم ولی گاهی واقعا حوصله ندارم و اون موقع حس میکنم کاری نکردم! ولی الان با خوندن این متن فهمیدم ک اونجوری هم اوکیه، مهم اون حس خوبه اس
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
128. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
امروز دو چیز رو از خدا خواستم
اینکه کمکم کنه متوقف نشم
و اینکه کمکم کنه اونی که باید انجامش بدم رو ایمانم رو بهش نشون بدم دقیقا همونو انجام بدم
من امروز رفتم مدرسه و وقتی خانم دسفروش رو دیدم گفتم تو دلم که ببین طیبه هر کس نردبون خودشو داره
نردبون من جداست و فقط من هستم که میتونم پا رو پله هاش بذارم ، پس خیلی آروم و راحت باش و هر وقت اگر ذره ای حسادت خواست سراغت بیاد اینو یادت باشه
و گفتم خدایا ایمانم رو نشون میدم حرکت میکنم تو برای من بخواه
امروز 375 فروش داشتم در عرض 1 ساعت و این بزرگترین پیشرفت من بود که هر روز تلاش میکنم و کار کردنم برای پیشرفتم رو بیشتر کردم در تقویت مهارتم نقاشی
ولی در مورد رفتن به مترو و مثل دستفروشای دیگه که بگم نقاشیام اینا هستن و نشون بدم رفتم ولی نتونستم
امروز قرار بود مادرم رو ببرم دکتر فقط یه سوال بپرسیم
خاله ام هم اومد
وقتی رفتیم تو مطب دکتر ، یه تابلو نقاشی روی برگ درخت بود که من دیدم خیلی زیبا بود عکس گرفتم بعد خاله ام گفت طیبه چرا به دکتر کاراتو نشون نمیدی ؟
گفتم نه چجوری بگم
ترس داشتم این یعنی شرک
و میگفتم خدایا به من کمک کن و میدونستم تا من این مورد و حل نکنم خدا هیچ کمکی بهم نمیکنه
وقتی برگشتیم دوتا نایلون آینه دستی و کش مو و جاکلیدیامم که با خودم آورده بودم تا تو مترو بفروشم و به دکتر هم نشون ندادم برگشتیم تو راه خیلی سنگین بود
اونموقع یه حسی بهم گفت ببین طیبه تو دقیقا مثال آیه قرآنی
که خدا گفته
عالم بی عمل مثل الاغی هست که بارش رو به دوش میگیره
و یاد حرفای استاد عباس منش هم افتادم
قشنگ اینو حس کردم که گفته شد ، تو آگاه شدی و دیدی تو این مدت که وقتی حرکت کردی چه درایی به روت باز شد، الان این موردو باید انجام میدادی انجام ندادی مثل الاغی شدی که الان دستات گرفتی و انقدر سنگینه که میگی چیکار کنم
و هرچی باشه خودت برای خودت کردی که الان سنگینیشو حس میکنی اگر میگفتی ، صد در صد خدا ایمانت رو میدید خیلی راحت برات مشتری میشد و بارت رو سبک میکرد
تا این کارو انجام ندی و چالشی که داری رو حل نکنی مدارت تغییر نمیکنه
کافیه فقط یک بار انجامش بدی و خدا جوری محدودیت هات رو ازت میگیره جوری بزرگت میکنه که میگی این اون طیبه نیست پس تلاش کن تا بتونی و میشه میتونی
تنها کاری که باید بکنی مثل دفه های قبل باید قدم برداری و حرف بزنی تو مترو ، بگی کارات فروشیه
باید اینو بتونی انجامش بدی تا سرعت ببخشی به مسیرت
و توی راه فقط فکر میکردم برگشتنی باز خاله ام گفت طیبه بگو
ببین دستفروشا چه بلند حرف میزنن تو هم بگو
بعد من باز نتونستم ولی باز سعی میکنم برم و بگم باید تلاشمو بکنم
میدونم تا عمل نکنم و ایمانم رو نشون ندم خدا هیچ کار جدیدی برام انجام نمیده
امروز رفتم برگه هایی که چاپ کرده بودم چسبوندم به دیوار مدرسه محله مون تا بچه ها بیان کلاس مسجد
و رفتم و با مسئولاش حرف زدم تا هم نقاشی درس بدم و هم خط تحریری که پارسال شروع کردم از داداشم یاد گرفتم و امتحاناشو دادم و مدرکشو گرفتم
داداشمم معلم و استاد خط خوشنویسی با قلم و مداد هست
و من هم هر رور برای پیشرفت و کسب مهارتم برای نقاشی تلاش میکنم
و امروز یهویی به دلم افتاد خدا یادم انداخت که تو خط تحریریت هم مدرک داری میتونی یاد بدی به بچه ها و رفتم گفتم به مسجد
و حرکت میکنم از هر ایده ای که بهم داده میشه
ولی مورد مترو رو باید سعی و تلاشمو بکنم
برگشتنی که از دکتر میومدیم پارک کنار مصلی امام خمینی وایسادیم اونجا به یه نفر نشون دادم وقتی میبینم میگن نه ممنون نمیخوایم
تنها چیزی که میگم خدایا شکرت اینه که تونستم تا حرف بزنم و نشون بدم کارامو
خوشحالم از اینکه خدا هر لحظه بهم میگه چی باید انجام بدم و گوشزد میکنه
امروز گفت خدا ببین اگه دیدی دارم توقف میکنم یه پس گردنی بهم بزن نذار متوقف بشم
امروز دیدم مادرم داره یه برنامه رو نگاه میکنه دیدم یه خانم روستایی خونه شو باز کرده بود و صنایع دستی فروخته بود و اقامتگاه ساخته بود و با فروش و اجاره اقامتگاه باعث پیشرفت روستاش و خودش شده بود
میگفت مردم الان منو میبینن میگن شانس آوردی
ولی ندیدن چه شبایی با همسرم تا صبح نمیخوابیدیم و کار میکردیم و تلاش میکردیم
و وقتی این حرف آخرشو گفت
گفت که من تو اون روزا که سختی هم داشتم فقط یه چیزیو فراموش نکردم و این بود که خدا بهم کمک میکنه و برام میرسونه
و وقتی اینو گفت گریه کرد
گفتم ببین طیبه
همه چی تو یه کلمه خلاصه میشه
ایمان
ایمان
ایمان
تو سعی کن تو رفتن به مترو و فروختن نقاشیات ایمانت رو نشون بدی مطمئن باش صد در صد خدا جواب میده مثل دستفروشیت رو زمین که خدا لحظه اول برات مشتری میشد حتی نمیذاشت تو کامل باز کنی وسایلاتو بچینی خیلی سریع مشتری میومد
پس حرکت کن تو میتونی
خدایا سپاسگزارم که با اینکه من نتونستم هنوز ایمانم رو بهت نشون بدم ولی تو بهم کمک میکنی و هر لحظه حامی و همراهمی
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که با سایت عباس منش آشنا شدم . آخ از زیبایی های این فایل چی بگم چقدر شنای ساحل قشنگن چقد آب دریا خوش رنگه قشنگ حس میکنم هوا چقد خوبه چقدر حال و هوای خوبی داره چقدر از رابطه بین شما و خانم شایسته لذت میبرم واقعا دیروز داشتم سفر به دور آمریکا میدیدم بعد توی فایل شما بابت یه نیمرو ساده چقدر از خانم شایسته تشکر کردین چقدر گفتین خوشمزه شده چقدر به دلم نشست این رابطه این حد از تحسین این حد از فهم و کمالات . من جدیدا هر مرد مودب و سپاسگزاری میبینم میگم ببین چقدر مرد خوب تو دنیاست توجه میکنم روی نکات زیبایی که دوست دارم از همسرم تجربه کنم.
این فایل بی نهایت زیباست ایقد دلم سفر دریایی میخواد حد نداره یه سفر به قشم و کیش و با دیدن سفر به دور آمریکا دلم سفر به شمال زیبارو میخواد دوست دارم بیشتر سفر برم و بیشتر لذت ببرم از زندگیم.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و خانم شایسته.من تجربه خیلی خوبی از این توجه به زیبایی ها دارم و هر روز سعی میکنم به محض رفتن بیرون از خونه به زیبایی ها توجه کنم و اول از همه به شمشاد سبز و زیبایی که جلوی خونم توی گلدون به من چشمک میزنه توجه کنم و بعد به خیلی چیز های زیبای دیگه یعنی به خودم غول میدم که فقط اون چیزهایی رو که به من انرژی مثبت میده توجه کنم.ما یه باغ پر از درختهای میوه داریم که مسولیت نگهداری از اونا حدود یکسالی است که با منه و وقتی میرم اونجا باهاشون حرف میزنم و شاخه های پر از میوه رو میبینم و شکر گزار این همه نعمت هستم و باور کنید هر کجا که میروم درخت میوه ای باشد پر از میوه و نعمت است و در مسیر به جاهایی هدایت میشوم که پر از درختهای میوه و گلهای زیبا است و اینها همه ارتباط مستقیم با کانون توجه ما دارد و هر روز که میگزرد بیشتر قانون را درک میکنم و و زیبایی ها و نعمتها بیشتر و بیشتر میشود.خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی.در پناه الله شاد و سلامت باشید.
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان که واقعا و قلبا دلم تنگ شده برای دیدنشون تو فایل ها و خصوصا زندگی در بهشت.
بعد از دیدن فایل داشتم فکر میکردم به مواردی که اعراض میکنم از منفی ها و توجه به زیبایی ها که یکدفعه گوشی موبایلم رو دیدم که شکسته.شاید برای چند لحظه کمتر از 10ثانیه ناراحت شدم ولی سریع به نیمه پر لیوان نگاه کردم که این باعث شده مدتی هست که قصد خرید گوشی دارم و کمی شک داشتم به اطمینان برسم که حتما این کار رو بکنم .
بعد فکر کردم که دیروز صحنه ای رو تو جاده دیدم که همسفرهام توجه میکردند و در موردش صحبت میکردند ولی من با یادآوری عکس العمل خانم شایسته نسبت به صحنه تصادف یا ماشین روی جرثقیل،یاد گرفتم به سمت دیگه نگاه کنم و آگاهانه خودم رو به سمت زیبا دیدن سوق بدهم.
نتایج فوقالعاده ای در این زمینه داشتم که مهمترین و نزدیکترینش همین نوسان دلار و طلا در چند ماه اخیر بود که همه اطرافیان از وضعیت بد جامعه و گرونی و … صحبت میکردند ولی من آگاهانه از اونجا خارج میشدم یا خودم رو با کاری مشغول میکردم.و حتی زمانی که همه به خونه ما می امدند،تلویزیون رو به اتاق خواب میبردم و گوشی رو موقع ورود میگرفتم و ترقیبشون میکردم به بازی کردن های گروهی و یا سرگرمی و صحبت های خنده دار و پانتومیم.
و نتیجه این شد که در بازار آشفته ای که همه از ضرر و زبان صحبت میکردند، در عرض دو هفته حدود 2میلیارد به سرمایه ام اضافه بشه فقط و فقط با 2معامله که هر دو هدایتی بود و دستان خداوند ما رو هدایت کرد به اون معاملات. و جوری پول استارت معامله جور شد که روزی نیست که خدا رو بخاطر این نعمتی که تو زندگیمون قرار داده،شاکر نباشیم.
و هرکس که از این قانون اطلاعی نداره،باز به قول استاد، بهشون میگیم من خیلی خوش شانسم.
الان هم که شرایطی برای خودمون ایجاد کردیم که ماشین نداریم ولی هر روز با پیاده روی و صحبت از زیبایی ها این روزها رو سپری میکنیم و حالمون رو خوب میکنیم .
و واقعا بارها برام پیش اومده که ذهنم نجواهایی میکنه و من خیلی زود موش رو میگیرم و با رقصیدن حتی تنهایی، دوش گرفتن و صحبت کردن زیر دوش با خودم، پیاده روی کردن و البته پای آتیش نشستن و ضبط کردن فایل صوتی برای خودم به طرز شگفت انگیزی نجواها رو دور کردم و نکته جالب این هست که شرایط برام طوری رقم میخوره که بتونم یکی از این کارها رو انجام بدم و این نویدبخش این موضوع هست که قانون درست کار میکنه و من وقتی آگاهانه به سمتی میرم ،جهان هم کمک میکنه تا در اون شرایط قرار بگیرم. و من وقتی به سمت کنترل ذهن و زیبا فکر کردن و توجه به زیبایی ها میرم،جهان هم موقعیت های رو فراهم میکنه که به اون سمت برم.
یکی دیگه از این ترفندها این هست که فکر میکنیم در یک کشور دیگه داریم زندگی میکنیم و هیچ آشنا و اقوام و فامیلی نداریم. حال این سوال پیش میاد که چطور رفتار میکنیم؟ آیا باید از شرایط ناراضی باشیم و غر بزنیم؟ یا راه دوم که از انتخابی که کردیم و راهی که در پیش گرفتیم الخیر فی ماوقع رو ببینیم و جلو بریم؟!!!!!
با این طرز فکر عمل گرایی ما نسبت به زیبا دیدن جهان اطرافمون بیشتر میشه. چون در دل هر اتفاق زیبایی رو میتونیم ببینیم خارج از شرایط جامعه و اطرافیانمان.
و خدا رو شکر میکنم که با شما و سایت و فایل های شما آشنا شدم تا کیفیت زندگی و نگاهم به زیبایی های زندگی روز به روز بهتر و بهتر بشه.
ممنون از توجه شما.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان قشنگم
وقتی که دیدم فایل گذاشتید یعنی انگار دنیا رو بهم دادن خدایاشکرت که استاد بازم سخاوتمندانه فایل گذاشتن ممنون..
واستاددد چقدربی نظیره این دریا انگار بی نهایت رنگ رو پاشیدن و هرلایه اش یه طیف زیبایی داره استاد وقتی شما تو شنهای سفید راه میرید انگارمن دارم احساس میکنم اونجا واین نرمی و زیبایی شنهارو لمس میکنم..
واستاد واین ازادی و رهایی افراد اونجا که چه ارامشی دارن چه حال خوبی رو دارن که خیلی معلومه حتی توفیلم خداشکرت…
وگفتید تجربه تون رو بگید خدا شاهده که از وقتی زیبایی ها رو نگاه میکنم و فقط شکر میکنم فقط بازخوردمثبت ازاطرافیان فقط قربون صدقه.فقط زیباییها رو میبینم و لمس میکنم و هرقدرررر بگم کم گفتم و اینکع استاد معجزه است معجزه که تو زیباییهارو ببینی وشکرکنی و همه چی دست خودت میشه بما قدمت ایدیهم میشه…استاد نمی دونم چطوری تو کلمه ها حرفم رو بگم یا چطوری این شوقم رو بیان کنم..یا حتی چطوری تعریف کنم که چه اتفاقاتی میفته فقط بگممم خدایاااااشکرتتتتت
به نام خالق زیبایی ها
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته
درود خدمت تمام بچه های فعال گروه
خدا رو شکر برای دیدن این فایل پر از زیبایی و آگاهی دهنده
اول از همه استاد صمیمانه از شما و خانم شایسته تشکر میکنم که چقدر چقدر شما همیشه و همیشه ما رو شریک میکنید در این همه زیبایی و نعمت که تجربه میکنید
شما هم میتونستید مثل بقیه توی اون هوا و ساحل و آب فقط عشق کنید
ولی این قلب شما و این وسعت عشق شما به ما رو نشون میده که دوست دارید به ما نشون بدید با تغییر باور ها
با تغییر کانون توجه
به ندیدن و نشنیدن نا زیبایی ها
و توجه به نکات مثبت زندگی رو رویایی کنیم
من بیشتر اون حس تلاش برای انتقال اون احساس عالی رو به ما رو در چهره تون دیدن
حسی عمیق که فقط باید در فرکانسش باشی تا در فاصله هزاران کیلومتر بفهمی و درک کنی و وصل بشی به اون جریان لذت بردن از زیبایی ها
استاد شما و خانم شایسته عشقید
با ی قلب گنده به وسعت تمام زیبایی هایی که هر روز باهاشون برخورد میکنید
…..
خدا رو شکر که در این مسیر خوشبختی دارم حرکت میکنم
دارم روی خودم کار میکنم
دارم مهارت پیدا میکنم توی قانون هایی که از شما یاد میگیرم
خیلی جاها برام مثل آزمون و خطاست
و بازم عشق هست و برای طی کردن تکاملم لازمه بعضی جاها
و بودن در این مسیر باعث شده ناخودآگاه تفاوت در نوع نگاهم به بقیه رو خیلی جاها ببینم
و ی لحظه به خدا بگم شکرت به خاطر تغییر باور هام
من با اومدنم به این سایت داره روزبروز سوال هایی که سالها جواب قانع کننده ای براش پیدا نکرده بودم و در جهل بودم .
بی جواب و منگ این همه سوال توی ذهنم
الان داره روز به روز زندگیم برام معنا پیدا میکنه
میدونم الان اول راهم و خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم و همین قدش هم بی نهایت لذت بخشه
….
برای موضوع فایل چیزی که الان به ذهنم میرسه اینکه دیدن زیبایی
عادت دادن ذهن برای دیدن نکات مثبت
ی روند هستش
یه تکامل هستش
یک تغییر شخصیت هستش
یک تلاش آگاهانه برای دیدن زیبایی ها هستش.
و این رو فقط و فقط خود خود خود من میتونم شروع کنم به انجام دادن
هیچ نیرویی بیرون از من نمی تونه بیاد برام ی کار کنه ذهن من نکات مثبت رو ببینه.
….
راهکار من در این روند دیدن زیبایی ها
در شرطی کردن ذهن برای زیبای ها
اول اول صحبت نکردن در مورد زیبای هاست
من اگه اول راهم و هنوز قدرت دیدن نکات مثبت رو ندارم و نمیتونم نکات رو در بیارم و در مورد زیبایی ها شکر گذاری عمیق بکنم و یا این چیز ها رو ی کار بیهوده میدونم
به نظر من صحبت نکردن در مورد نازیبایی هاست
و به طبع گوش ندادن به حرف های نازیباست چون برای شروع و تعهد دادن به خودم این اول راه قابل اجراست
بعد کم کم و ذره ذره در حالت خنثی شاید قرار بگیرم انگار اول آدم با صحبت نکردن و نشیدن نا زیبایی ها ذهن رو خاموش میکنه یا ساکت ترش میکنه آتیش بیار ذهن نمیشه که اونم شروع کنه به تاخت و تاز
بعد شروع به دیدن زیبایی ها میکنم.
برای شروع زیبایی ها
اولین کار شکر گذاری هستش
فکر کردن به نعمت هایی که الان در اختیار دارم
که اگه همین ها هم الان نبود باید چه رنج هایی میکشیدم
آقا الان من توی ذهنم فلان ماشین خارجی رو میخوام اوکی دمتم گرم خیلی عالی
آیا با همین ماشین پرایدی که زیر پات داری که اگه نداشتی کلی باید رنج می کشیدی
خوشحال هستی
حال میکنی
اصلا فکر میکنی اگه همینم نداشتی چی میشد
وقتی اینطوری به داشته هامون فکر کنیم
و ببینیم و بابتشون قدر دادن خدا باشیم
کم کم نعمت ها وارد زندگی ام میشه
اول کار اون ماشین دلخواهم نمیاد ولی همین ماشین خراب نمیشه
بعد باهاش کلی مسافرت و خوش گذارانی میکنم و با ادامه دادن این روند
و تغییر شخصیت خودم کم کم در مدار رسیدن به خواسته هام حالا هرچی باشه قرار میگیرم
….
وقتی قبلا ها که با قانون آشنا نبودم همش میگفتم چرا خدا به ی عده خیلی حال داده
و از ی عده چرا حالشون رو گرفته
و در جواب چیز هایی می شنیدم که راضیم نمی کرد
پس چرا انقد میگن خدا بخشنده مهربونه عادل ترینه
ولی خدا رو شکر با ادامه دادن در این مسیر
دارم کم کم به عدالت خدا پی میبرم که خدای من عدالتش کل جهان هستی رو گرفته
تمام قدرت رو در اختیار من گذاشته گفته خودت بساز
خودت زیبایی ها رو پیدا کن
خودت قدم بردار به سمت زیبایی ها
و منم توسط قوانینم حمایتت میکنم
کاری میکنم که توی رویاهاتم نمیگنجه
خدایا بی نهایت شکر
ممنون از همه
سلام به همه عزیزانم. تو سفر هستم ولی بعضی وقتها نجواهای شیطانی میاد سراغم که ای وای باز باید هفته بعد تو سرما کارم را شروع کنم، یا بسه سفر و برگردم به کار و زندگیم برسم
ولی به این فایل هدایت شدم و خواستم بنویسم از تحربه های زیبای امروز . امروز سوار متروی زیبا و تمیزی تو شهر آتن شدم که قرار بود باهاش برم ساخل. دریایی زیبا در اواخر مهر که واقعا نمیتونم از زیبایی بیش از حدش وصفش کنم. قدم زدن تو ماسه ها و صدای موج و کشتی ها و ساحل شفاف مدیترانه بخشی از نعممتهای امروز من بود. غذای لذیذ و تخت ساحلی و شنا در دریا و ریلکسی بسیار زیاد . دیدن پسرم که با عشق رو شنها پهن شده بود و بازی میکرد و همراهی همسرم واقعا جای شکر و سپاسگذاری داشت. خرید بعد از شنا و هدایت به محله ای بسیار زیبا در آتن باز هم بخشی از این نعمتها بود. شام بسیار خوشمزه و ساده هم بسیار لذت بخش بود. خدایا شکرت برای این همه زیبایی . امروز سعی کردم به محض اینکه مسایلی چون ترافیک یا دیر اومدن اتوبوس یا راه اشتباه به ساحل را به خودم گوشزد کنم تا تمرکز را از روی ارنها بردارم و دیدن اسمان ابی بالای سر را جایگزین فکرم کنم و یا اینکه با خودم تکرار کنم که اسکالی نداره، با این اشتباه این قسمت شهر را هم دیدم. امیدوارم روزی بتونم این نجواهای شیطانی را خیلی خیلی زودتر خاموش کنم
بنام خداوند هدایتگر
سلام استاد عزیززززم و مریم جانم چقدر دلم براتون تنگ شده بود
سلام دوستان گرامی
این فایل نشانه ی دیروز من بود خواستم بعنوان اولین نفر کامنت بنویسم ولی حسم گفت یه چندبار گوش بده بعد الان که دارم این کامنت رو مینویسم ساعت چهارونیم صبح هست
وای چقدر زیبایی چقدر آرامش
اول از همه استاد خوش تیپ و عزیززززم واقعا خیلی خوش تیپ شدین مریم جانم با چه عشقی فیلم برداری میکنند این رابطه عاشقانه شما رو تحسین میکنم یک رابطه باورنکردنی عاشق هم هستین بدون هیچ وابستگی مطمئنم منم همچین رابطه رو تجربه خواهم کرد
و چی بگم ازاون دریای عظیم و پر از آرامش که بی هوا منو هوایی کرد چقدر خوش رنگ با تن آبی
و رنگ سبز آبیش منو مدهوش خودش کرد که با رنگ عینک استادم یکی شده بود وای احساس میکنم تو آسمونام چقدر آزادی امنیت مردم چقدر بدون هیچنگرانی خودشون هستن من تو این فایل دوتا دریا دیدم که هردوتاشون از عظمت رب و پروردگارم میگفتند یکیش با اون رنگ زیبا و مدهوش کننده و با صدای آرام جزرو مد
و دیگری با اون تیپ عالی و صدای دلنشین که از خدا و قوانینش صحبت میکنه دریایی از آگاهی و آرامش
وقتی شما لب به صحبت باز میکنین انقد با شوروشوق گوش میدم منتظرم که دوباره از قوانین بگین میدونین چیه استاد تو این فایل گفتین که بارهزارم اومدین این ساحل ولی همچنان براتون تازگی داره فایل های شما هم همینطور هزاربار که گوش بدم انقد ناب و خالص هستن که بار اول دارم گوش میدم اونجا که مهم ترین قانون جهان رو گفتین مست شدم خنده به لبم اومد تو خودم عمیق شدم که ببینم کانون توجهم به چی هست چون از جنس همون وارد زندگیم میشه زیبایی های این فایل مثل هر فایل دیگه انقدر زیبا و حیرت انگیزه که زبان از گفتنش قاصره.
استاد دوست داشتننننی منننن
در مورد تمرینی که تو این فایل مطرح کردین
وقتی یه کم احساس میکنم که شرایط داره بد میشه یا اطرافیانم بخصوص خانوادم میخوان حرف های منفی بزنن سریع آگاهانه خودمو ازونجا دور میکنم میرم آشپزخونه خودمو بار کار مشغول میکنم یا میرم اتاق با گل های خوشگل و عزیزم صحبت میکنم از زیبایی هاشون و از پروردگار باهاشون حرف میزنم
یا میرم توی حیاط خونه به آسمون خدا خیره میشم گاهی با مورچه هام صحبت میکنم با ماه و ستاره ها از قوانین خدا میگم که تمرکزم رو قدرت و عظمت خدا باشه خیلی هم نتیجه میده مهم ترین نتیجش آرامشم هس و اینکه آگاهانه ورودیهامو کنترل میکنم اما گاهی وقتا سیل این صحبت های منفی غر زدنا انقد بیشتر میشه که چاره رو تو این میبینم از خونه بزنم بیرون من کلا با طبیعت عشق میکنم بیرون حال دلم خیلی خوبتر میشه آب و صدای آب منو مدهوش میکنم واقعا عشقبازی با طبیعت حال دلمو خیلیییی خوب میکنه وقتی با خونوادم میرم بیرون شرط بندی میکنم غر زدن ممنوع بخصوص تو ترافیک و اونام قبول میکنن تا مقصد من فرصت میکنم تو آرامش به ساختمونای بلند با نماهای متفاوت به ماشین های لوکس به درختان توجه میکنم و به راحتی به مقصد میرسم
من یه مدته اگاهانه آدمای اطرافمو حذف کردم سعی میکنم تو گفتگوهاشون شرکت نکنم فقط خانوادم مونده که واقعا حجم افکارمنفیشون زیاده اما طبق قانون من اگر فرکانس و مدارم بالابره خیلی راحت ازوناهم جدا میشم
اما و اما
وقتیکه که گفتگوهای ذهنی نجواهای ذهنی قضاوت ها میان سراغم سریع آگاهانه بخودم گوشزد میکنم که ای باارزش ترین بنده ی خدا
داری به چی فک میکنی برگرد مسیرت اشتباهه دست و صورتمو میشورم سریع میام سایت کامنتارو میخونم فایلارو گوش میدم نعمت هایی که خدا بهم داده رو یکی یکی واسه خودم تکرار میکنم کتاب میخونم هرزگاهی میزنم بیرون تنهایی تو مسیر با خدا صحبت میکنم
استاد جانم خیلی تلاش میکنم آگاهانه ورودیهامو کنترل کنم امیدوارم نتایج هروز تو زندگیم واضح تر بشه ملموس تر بشه تا بیام تو سایت راجبش با همتون صحبت کنم و نقطه تاییدی دوباره باشم بر مسیر درست هدایت استادم که برای ذهن و منطق خیلیا باور کردنی بشه قوانین هیچ تغییری نمیکنند و این خیلی عالیه که قوانین تغییری نمیکنند و ثابتن
استاد عزیزم و مریم جانم سپاسگزارم بابت این فایل زیبا و حیرت انگیز عاشقتونم خیلی دوستتون دارم
خدای مهربونم سپاسگزارم ازت که از زبان استاد تکلیفمو بهم گفتی سپاسگزارم بابت هدایت بینظیرت خداجونم خیلی دوستت دارم عاشقتم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباس منش عزیز و استاد مریم خانم شایسته
چقدر زیبایی تو تصویر بود دریای چند رنگ که بصورت فوقالعاده انعکاس نور رو به تصویر کشیده بود و یه صحنه خیلی زیبا رو خلق کرده و ساحل عالی با شن هایی به نرمی آرد و سفیدی برف که همگی در کنار هم خیلی رویایی شده و کنار این همه زیبایی این همه صلح و صفای مردم تصویر زیبای استاد عزیز دیگه همه چیز رو تکمیل کرده بود و الحق که این همه زیبایی با وجود شما استاد عزیز و مرور قانون خیلی مهم توجه احساس فوقالعاده مثبتی به من داد چقدر خوشحال شدم شمارو دیدم و لذت بردم از صحبتهای خوب و پرانرژی تون و چقدر حال دلم خوب شد. به اتفاق همسرم در حال تماشا کردن شما بودیم و از این همه صلح و صفای میان شما استاد عزیز و مریم خانم کلی لذت بردیم و چقدر انگیزه درون ما فعال شد که بتونیم در عمل توجه خودمون رو روی نکات مثبت هرچیزی بزاریم و انرژی اون رو دریافت کنیم و وارد مدار و سیکل زیبایی ها بشویم و هرلحظه منتظر باشیم تا جهان زیبایی های بیشتر و متنوع تری بهمون نشون بده. این فایل ارزشمند نکات کلیدی و طلایی خیلی زیادی داشت قوانین زیادی مرور شد که به قول استاد هرکسی نسبت به تلاش و تعهدی که به این مسیر داره به همون اندازه برداشت و درک داره و میتونه خیلی چیزها رو ببینه و بهشون عمل کنه تا بتونه زندگیش رو به شیوه ای که دوست داره رهبری کنه و یه احساس خوب همیشگی داشته باشه.
نکته اول: جستجوی زیبایی توی هر شرایط و هر جایی که هستیم و صحبت در مورد زیباییها و توجه کردن به هرچیزی که احساس خوبی در ما بوجود بیاره و اعراض از ناخواسته ها و نازیبایی هایی
نکته دوم:باور به اینکه توجه کردن به هرچیزی باعث گسترش اون توی آینده زندگی مون میشه و با تکرار اون باعث تجربه کردنش میشه و آگاهانه تلاش کنیم توی هر شرایطی کانون توجه مون رو بزاریم روی چیزی که میخایم تا خلقش کنیم
نکته سوم: تضادها میان که خواسته های ما مشخص و واضح بشه و بتونیم قوی تر از قبل بشویم تا به خواسته هامون برسیم
نکته چهارم؛به میزان درک قانون و عمل به اون نتیجه میگیریم و بدونیم که قانون همیشه ثابت و پایدار هست
استاد عزیز بینهایت سپاسگذارم که چنین فایل های با ارزشی رو بصورت رایگان در اختیارمون میزارید فعلا خدانگهدار
به نام پروردگار هدایتگرم
سلام به خانواده صمیمی خودم
این فایل هم مثل سایر فایل ها تو بهتریت زمان ممکن اومد روی سایت
چقدر این بحث کنترل ذهن مهمه
این چند وقت یه جوری انگار فریز شده ام
از ابتدای سال اونقدر برنامه چیدم و انتظار نتایج داشتم که اصلا فریز شدم، انگار نمیدونستم باید چیکار کنم! احساس میکردم اونقدر باید سخت کار کنم که ذهنم؛ نیومده در رفت!
ذهنم بخاطر بی هدفی هزارجا میره، جاهای بیتود و بیجهت.
تا اینکه فایل های جدید رایگان استاد اومد. اونم چی؟ کنترل ذهن… اصلا دیگه چی از این بهتر؟!
من عاشق فایل های این قسمتم. توانایی کنترل ذهن.
بخدا باید هزاران بار این فایلارو گوش کرد تا اون موقع که باید، بتونی عمل کنی.
وقتی این فایل رو داشتم گوش میکردم برای دو یا سومبن بار، ارائه ای داشتم درباره ی یک سری بیماری ها.
و من از این قضیه خوشم نمی اومد! فایل داشت پخش میشد و من داشتم سرسری یه نگاهی به مطلب مینداختم، گفتم اه! چیه اینا اخه! من بدم میاد درباره اینا حرف بزنم. همینجوریشم باورام در این باره اوکی نیس بعد بیام درباره اشون بخونم و ارائه هم بدم! و من ترسیدم. چون همون موقع فکرای منفی با توجه به مطلب شروع شدن. و من عبارات مثبت میگفتم به جاش. اون فکر منفیهدیه جوری خودشو قوی نشون میداد ک من احساس ناتوانی میکردم در تغییرش چون هربار می اومد به شدت حال من رو بد میکرد.
مطالب رو سرسری رد میکردم و توجهم اون لحظه به حرفای استاد که داشت از هندزفری تو گوشم پخش میشد جلب شد…«اگر یه چیز نازیبا میبینی، خیلی ساده، اعراض کن، توجه نکن بش» و من گفتم آره، اینه. من مطالب رو دارم میخونم ولی اجازه نمیدم ذهنم نوشخوارشون کنه.و دیگه توجه نکردم.فقط خوندمشون و تمام.
وقتی سر کلاس تایم ارائه من بود، به زیبایی هرچه تمام تر، من هـــــدایت شدم به یک حس و حال زیبا… من این مطالب رو زمانی که دبیرستان بودم در کتاب زیست شناسی ام خونده بودم. اون موقع ها اونقدر عاشق رشته پزشکی بودم که اصلا نسبت به خوندن بیماری ها و… حس بد و همزاد پنداری و ترس نداشتم. اتفاقا با لذت میخوندم و توضیحشون میدادم. اون موقع حس من با کتاب زیست شناسی ام وصف ناشدنی بود. و من پرت شدم به همون دوران و این ایده بهم الهام شد، خیلی درونی، که طبق همون چیزایی که اون موقع خوندی ارائه اش بده. و من ایستادم و گفتم استاد سعی، میکنم طوری توضیح بدم ک برای بچه ها قابل فهم باشه و استاد گفت آره خلاصه اش کن…
و من پرت شدم به همون دوران دوست داشتنی دبیرستانم، و طبق همون مطالب توضیح دادم بدون اینکه به پاورپوینت ارائه حتی یک نگاه بندازم. تمام مطالب رو گفتم. با حس خوب. هر مطلبی ترکیب میشد با یک بازه ای از زندگیم که من اون اطلاعات رو شنیده بودم واصلا نسبت بهشون حس بد نداشتم و اون ارائه خیلی راحت برای من پیش رفت و مطالب من رو اذیت نکرد.
وقتی تو حیاط دانشگاه داشتم قدم میزدم و هندزفریم توی گوشم بود، این حرف استاد برام مثل یک کلید شد«باورها افکاری هستند ک تکرار شدن، همین» و منی که درباره ی یک سری از باورها و افگار منفی ام خیلی میترسیدم و خودم رو در تعییرشون ناتوان میدیدم، و حال من رو بدمیکردن، این حرف آرومم کرد. اونا چیزی نیستن، فقط، حاصل تکرارن، از این به بعد من آگاهانه اون چیزی ک میخوام رو تکرار میکنم و باور مثبت جایگزینش میشه. همین.
وقتی داشتم نوشته استاد روی فایل رو میخوندم، که گفته بودن شما با نوشتن اوکی اید یا حرف زدن؟ خیالم راحت شد… چون همش فکر میکردم باید حتما بنویسی ک تاثیر کنه ولی خب من خیلی دوست دارم درباره قانون صحبت کنم تا برام تکراربشه. صحبت کنم و گوش بدم. گاهی میخوام بنویسم ولی گاهی واقعا حوصله ندارم و اون موقع حس میکنم کاری نکردم! ولی الان با خوندن این متن فهمیدم ک اونجوری هم اوکیه، مهم اون حس خوبه اس