عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2 - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2
    549MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2
    50MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

876 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو مجاور گفته:
    مدت عضویت: 1094 روز

    استاد عباسمنش عزیزم

    من از شما قانون توجه و تمرکز را یاد گرفتم، چند ماه فایلهای شما را هر روز گوش می دادم یعنی طوری بود که هر روز صبح که بلند می شدم بعد از صبحانه و قبل از انجام هر کاری، فایلهای شما را گوش می دادم و می دیدم، درونم می گفت این حرفها درسته هر چند الان زیاد در عمل نمی تونم پیاده کنم ولی فقط می گفتم من انگار احساس درونم داره خوب میشه پس ول نمی کنم و ادامه میدم. تا جایی شد که مثلا در مورد موضوع گاز و ترمزها که صحبت می کردید انگار بعد از بارها و بارها که گوش می کردم انگار برایم کلیک خورد و جاافتاد که اااااا پس من این خواسته هایی که دارم و با وجود اینهمه کار و تلاش بهشون نمیرسم و اینکه جهان هستی هم که فقط یک آینه هستش، پس من ته ذهنم باورهایی دارم که متضاد با خواسته ام هست و واقعا هم داشتم که احساس و باوری که داشتم اینه که کارم خوب نیست و به خیال خودم تازه دارم تواضع هم میکنم….

    بعدش در مورد کانون توجه و تمرکز هم که فایلهاتون را گوش دادم و خیییییلی هم گوش دادم و فهمیدم که من خیلی مواقع از دستم در میره و نمی تونم توجه روی نکات مثبت کنم و گفتم باید ریشه را پیدا کنم و یک آن انگار فهمیدم که من درگیر هر تضاد و هر ناراحتی ای که پیش میاد میشم و این از لحاظ روانی منو فلج میکنه اصلا فلج فلج… طوری که ناراحت میشدم عصبانی میشدم و مرتب می گفتم چرا اینطوری شد، چرا فلانی اینطوری کرد و…

    یک آن حس کردم پس گیر من، درگیر شدن با تضادهاست و اینکه بلد نیستم چیکار کنم و همین موضوع بلد نبودن زیربنای قانون توجه و تمرکز هستش و اگر اونو بلد نباشم پس من نمی تونم کانون توجهم را درست کنم…

    عید برای خودم عیدی خریدم و دوره ارزش تضاد را گرفتم و استاد عزیزم نمی دونید تا حالا چندین بار شده که دارم این فایلها را گوش میدم از دستم در رفته و انگار جواب سوالهام بود و طوری به عمق دلم نشست مثل آدمی که تشنه هست و حالا آب خنک و گوارا پیدا کرده …… حال و احساسم از زمین تا آسمون فرق کرده و اصلا شما نمی دونید دیگه چه احساسی دارم….. و دقیقا درسته انگار حالا دیگه می تونم از عمق وجودم توجهم را بیارم روی نکات مثبت و زیبایی ها….

    عاشقانه دوستتون دارم و انشاالله همیشه سلامت و خوشبخت باشید

    خدارو شکر میکنم که خداوند منو به سایت شما هدایت کرد

    خداروشکر میکنم که جزو دانشجوهای شما هستم

    اصلا دیگه نمیدونم چطوری سپاسگزاری کنم کلمات را دیگه کم می آورم

    زندگیتان سرشار از برکت و عشق استاد بزرگوارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1991 روز

    عرض سلام و ادب خدمت استاد و دوستان عزیز.

    در رابطه با اینکه در مورد چیزی که اذیتمون میکنه،نباید صحبت کنیم چون بهش انرژی میدیم،باید بگم من هم سابق که با آموزه‌های استاد عباسمنش آشنا نشده بودم،خبر نداشتم و نمیدونستم توجه کردن و حرف زدن در مورد مشکل،اون رو بزرگ‌تر میکنه و شرایط بدی ازنظر یک رابطه عاطفی ویرانگر داشتم که یکی از علت‌های بزرگش،همون صحبت کردن در موردش با عالم و آدم بود و بعد که قانون رو فهمیدم،دیگه اینکار رو نکردم و به حدی در این مورد حرف نزدم و فکر نکردم که یک روز چشم باز کردم و دیدم اون رابطه بیمارگونه تموم شده و اون کابوس چون از ذهن من (با توجه نکردن) پاک شد،از زندگی واقعیم هم حذف شد.

    پس قدم اول این هست که باور کنیم حرف زدن با دیگران در مورد مشکل،اون رو بزرگ‌تر میکنه. قدم بعدی حداقل در مورد من این بوده که متوجه شدم و باور کردم که تو بدترین شرایط هم یه چیز خوب برای توجه کردن،هست؛به قول استاد مثلا میشه گفت خداروشکر که بدتر از این نشد.

    در رابطه با ندیدن نازیبایی‌ها هم باید بگم تاحدی موفق هستم؛چراکه برای مثال به هیچ عنوان فیلم ژانر وحشت نمیبینم،حتی اگر به‌علاوه 15 باشه و بر کنجکاویم غلبه میکنم یا تصاویر جنگ و خونریزی رو نمیبینم،دوره جنایات داعش فیلم‌های خشنی پخش می‌شد که هیچوقت اون‌ها رو دانلود نمیکردم،الان هم به اخبار جنگ غزه و دیدن تصاویر اون ترغیب نمیشم.

    در مقابل متاسفانه خیلی از افراد هستند که فقط به نازیبایی‌ها توجه میکنن،مثلا ما یه دوست داریم که میاد کوه،اما در کمال تعجب تو کل سال و تو هر فصلی،از طبیعت زیبا و بی‌نظیر یه ایرادی میگیره،مثلا زمستونا میگه چقدر سرده،تابستونا میگه چقدر گرمه،پاییزا میگه چقدر باد و ….این آدم حتی تو زندگی مشترک هم دائم می‌ناله و دعوا داره،من یبار ازش پرسیدم مشکل خاصی با همسرت داری؟شاید باورتون نشه گفت نه!اونجا بود که فهمیدم تو زندگی هم مثل کوه،بجای دیدن خوبی‌ها فقط داره بدی‌های ریز رو میبینه و بخاطر همین افسردگی داره و متاسفانه پول زیادی رو هم از دست داد(البته شاید با خودتون فکر کنید چرا من به این مورد بد توجه کردم!باید بگم چون وقتی اینجور زندگی‌ها رو میبینم،می‌فهمم که قانون داره درست عمل میکنه و باورم قوی‌تر میشه که این ماییم که تصمیم میگیریم به چی توجه کنیم و جذبش کنیم و به چی توجه نکنیم و جذبش نکنیم)

    خبر خوب اینه که وقتی مدتی اینکار رو انجام میدیم،دیگه عادت به معنای واقعی عادت میشه و نیاز به مراقبت نداره،یعنی هر ماجرایی پیش میاد اتوماتیک فقط خوبی‌ها رو میبینی،یا اگه توجه‌ت به بدی جلب بشه،یه صدای درونی بهت هشدار میده که داری از راه خارج میشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سعید حسین زاده گفته:
      مدت عضویت: 1131 روز

      افرین چقد زیبا قانون درک کردین و چقد سلیس و زیبا بیان کردین الان میشه بگین دستاورد جدید ازین توجه و حتی تجسم هم داشتین که حال دلتون عالی بشه چون همین نحوه توجه و شکلش یک کم پیچیده و‌گاهی میگی مثلاذبقیه چه میکنند و چطور توجه انجام میدن که ایقد نتایج با شکوهی مسگیرن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2227 روز

    به نام خدا

    من می ترسیدم کنترل ذهن کنم

    من می ترسیدم روی نکات مثبت توجه کنم

    چون در ناخودآگاه خودم می گفتم اگر بقیه بفهمند چی

    اگر موافق نباشند چی

    یعنی اگر داشتم به یک نکته مثبت توجه می کردم و تحسین می کردم همیشه در طرف دیگه ذهنم داشتم به بقیه فکر می کردم تا ببینم عکس العمل اونها چیه عکس العمل اونها چی خواهد بود

    در صورتیکه من باید کار خودم را بکنم

    این جوری خودم را از ثروت ها از نعمت ها از برکت های بیشمار و بی نهایت دور می کنم

    یعنی توجه صدر در صد باید بزاریم روی نکات مثبت و گور بالای بقیه . بقیه اصلا چیکاره هستند در افکار من در کانون توجه من در زندگی من

    این جوری دارم سوالات منفی هم از خودم می پرسم ناخودآگاه و خودم متوجه اش نیستم

    در صورتیکه اگر عاقل باشم و آگاه فقط به خودم فکر می کنم نه از سر خودخواهی بی اثر از سر اینکه من زندگی خودمو دارم و کار به بقیه هم ندارم بقیه زندگی خودشون را دارند

    الان من این هستم با این طرز فکر با این روش با این شخصیت

    باید ایمان را به جهان نشون داد

    وقتی پای حرفت وایسادی جهان هم کمکت می کنه

    جهان و خداوند هم میگه این بنده من فرق داره

    دیگه افسوس نمی خوری

    بلکه سوالات خوب از خودت می پرسی به صورت مداوم با تکامل و بدون کمالگرایی

    ….

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    فاطمه صدوقی گفته:
    مدت عضویت: 500 روز

    بنام خالق جهانیان…

    سلام استاد…

    شاید این حرفام به این فایل ربطی نداشته باشه اما من امشب یه حس خیلیییی خوبی دارم که نمیدونم واقعا از ذوق میتونم امشب رو بخابم یانه…

    من توی این چند روزی ک هدایت خداوند رو متوجه نمیشدم بهش گفتم خدایا من رو واضح هدایت کن و اونقدر این جمله رو گفتم تا رسیدم به امشب…

    امشب توی یوتیوب یه ویدیوی تصادفی از پسری رو دیدم گفت علاقت تواین زندگی چیه و برو دنبال علاقت فقد برو نشین توخونه بگو من ب فلان چیز علاقه دارم یا نمیدونم اصن ب چی علاقه دارم پاشو برو بگرد پیدا کن ک ب چی علاقه داری فقد انقد نشین تو سویشال مدیا وقتتو نگذرون…

    خلاصه که من همونجا گوشیو خاموش کردم و تو تاریکی شب خیره شدم به سقف…

    گفتم راستی فاطمه تو به چی علاقه داری؟

    فاطمه تو اصن ب چیزی علاقه داری؟و هرچی فک کردم دیدم من اونقدر همیشه ب فکر محدودیتایی ک خانوادم بهم دادن و نه میزاشتن برم بیرون نه کار کنم حالا ازینا بگذریم من همش ب نکات منفی توجه میکردم…یهو ذهنم جرقه زدبووووووووم…

    باترسهات غلبه کن…

    از ترسهات رها شو…

    به عوامل بیرونی(خانواده)انقدر توجه نکن…

    عوامل بیرونی رو انقد سخت نبین…

    انگار هدایتای خدا پشت ی چیزی مخفی بودن ک یهو اون چیزه پاره شد و پیامهای الهی رو دینگ دینگ دینگ دریافت میکردم…

    آره من فهمیدم چند روزه که ب وسیله ی چنتا ویدیو،فکر خودم حتا چندتا فیلم خداوند چن روزه داره بمن میگه با ترسهات روبرو شو وفکر میکنید ترس من چی بود که حتا نمیخاستمم به روی خودم بیارم ک میترسم؟

    ترس من انجام کار خلافه میله خانوادم بود…من ازینکه که جلوی خانوادم بایستم و بگم میخام برم کار کنم میخام فلان کنم میخام حق انتخاب داشته باشم میخام برای خودم زندگی کنم میترسیدم و اینطوری بگم هم ک حوصله ی دعواها و حرفها و دلشکستنه خودم رو نداشتم…و اسمشو میزاشتم احترام به خانوادم..اما من درحقیقت خودم،خواسته هام،زندگیم رو فدای خانوادم کردم…

    اما ازامشب همه چیز تغییر می‌کنه و من فاطمه ای جدید میسازم که جز خدا از هیچی نمی ترسه کم نمیاره و ازین ببعد میخام ک برای خودم زندگی کنم و برم دنبال علاقه هام…

    خدایااااا

    من امشب اونقدر خوشحالم که هدایتت رو متوجه شدم

    سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    تو برام کافی هستی,حمایت تو برام کافی هست و من به حمایت و تکیه گاهه کسی نیازی ندارم…

    خدایاشکرت… شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1977 روز

    به نام الله یکتا

    سلام دوستان عزیزم

    خدارو شکر میکنم بابت این فایل و طبیعت زیبا

    و چقدر به موقع بود یعنی همه فایل های استاد به موقع هستند و وقتی من در مدار اون اگاهی قرار بگیرم برام جذابیت و همزمانی رخ میده

    از دیروز تا به امروز دارم بال بال میزنم که این فایل رو ببینم زیبای هاش رو و اونجا که گفتین صوتیش رو جدا گانه گوش بدین

    این ذهنیت برام پیش اومد که واقعا همینه هر چقدر ذهنت مثبت باشه تمرکز کنی روی نازیبایی ها تاثیر میزاره روی ذهنیتت و هر چقدر ذهنت منفی باشه تمرکز کنی روی زیبایی ها تاثیر میزاره روی این ذهنیت و ابزارش رو هم نوشتن معرفی کردین استاد که فوقالعادست

    واقعا این روشی که گفتین نوشتن واقعا برای من کار ساز بوده به طوری که اون اوایل که هنوز به خوبی درک نکرده بودم قانون رو و باور هام هنوز ساخته نشده بود مینوشتم مثلا میگفتم این بدهی پرداخت بشه اون بدهی حالا ی خواسته کوچیک هم کنارش

    و به حدی ذهنم منفی بود که میگفتم بابا تو کل داراییت اینقدره ولی به خودم میگفتم قانون اینه کار من تمرکزه و نوشتن و در خواست کردن بعد میدیدم سرماه بیشتر اون بدهی ها پرداخت شده هیچ خواسته ای که هم داشتم تیک خورده و باور میکردم که میشه و جواب داده و هی بیشترش میکردم

    مثلا من خرید نقدی میخواستم بکنم مینوشتم از کوچیک ده میلیون مثلا بعد انجام میشد کلی ذوق میکردم و خوشحال میشدم و سری بعد میشد سیزده یا پونزده میلیون و هی این روش ادامه داره که اخرین خریدی که کردم برای کسب و کارم نزدیک دویست میلیون از یجا بغیر جاهای دیگه و این ها بهم قدرت میده انگیزه میده

    از ی برگه کوچیک که بیشترش بدهی بود نوشتم ی کاغذ باطله و دارمش هنوز نوشتم بالاش {مرحمت بفرما یا رب }

    و این کار رو همیشه دارم انجام میدم هر ماه خواسته های اون ماه رو مینوسم و انجام میشه به قول استاد نه به خاطر اینکه من ادم خاصی هستم به خاطر این که خدای من خدای خاصیه

    خوب به لطف خدا با این تمارین و باور کردن مدام گوش دادن و تحسین زیبایی ها ذهن بعد ی مدت جوری میشه که دیگه نمیتونه نبینه زیبایی ها رو توی دل ی تضاد توی دل ی نازیبایی یا فیلم نکات مثبت و زیباش رو کلیدی در میاره

    من فیلم بعضی موقع نگاه میکنم به دنبال این نستم ببینم اخر این فیلم چی میشه یا سرنوشت اون بازیگره چی شد به دنبال حرف های زیبا به دنبال باور های مناسب و زیبایی های اون فیلم هستم

    من همین چند روز پیش بود با چند تا از فامیل ها رفتیم کوه شبم قرار بود بمونیم

    یکی از ذهنیت هام این بود که تمرکز کنم روی زیبایی ها و عکس بگیرم و عکس میگرفتم و تحسین میکردم گلهای زیبا رو عکس میگرفتم یهو یکی از اون بچه ها داخل کولش رو باز کرد دنبال چیزی میگشت دیدم ی دفتر و خودکار داخلش بود

    اقا منو میگی انگار گنج دیده بودم گفتم خدایا شکرت چقدر خوب که دفتر و خودکار هست حالا بماند با گوشی نکات مثبت رو نوشتم و از اون دفتر و خودکار استفاده نکردم ولی این ذهنیت مثبته که کار ها رو انجام میده

    چقدر خوبه که بچه ها اون صلوات شمار رو برای دیدن زیبایی ها مثال زدن

    بعد مدتی که اینجا بودم و به دنبال ادم هایی بودم که بتونم در مورد زیبایی ها و قوانین باهاشون حرف بزنم به ی ادمی رسیدم از اشناهامون ده سال ندیده بودمش یا بیشتر فکر کنم بیشت سال بعد برخورد کردیم اومده بود توی شهر ما ی مغازه ای زده بود و دیدم که این ادم قبلا با شیوه های دیگه و با اساتید دیگه کار کرده و ی ذهنیتی داره و جالب بود که صلوات شمار رو داشت

    بعد خیلی صحبت میکردیم در مورد زیبایی ها قوانین و سلامتی بیزینس و … یعنی بیشتر به دنبال تمرین بودم صحبت کردن از هر فرصتی استفاده میکردم که تمرین کنم حرف بزنم در مورد زیبایی ها نعمت هایی که دارم اتفاقاتی که تجربه کردم .

    وخیلی بهم کمک میشد و میشه وقتی این کار رو انجام میدم

    خلاصه به این دوستمون گفتم این صلوات شمار برای چیه صلوات میفرستی گفت نه این نکات مثبت زیبا رو میبینم و یکی میزنم روش و همین روشی که دوستان گفتن

    یا تحسین کردن موفقیت های دیگران از لباسشون گرفته ساعتشون گرفته ماشینشون گرفته ادکلنشون گرفته یا صحبت هایی که میکنن گرفته تا اینا خیلی کمک میکنه نوشتن واقعا غوغا میکنه من این کار رو اینجوری انجام میدم

    ی دفتر دارم مخصوص شکر گذاری مینوسیم از اتفاقات خوب ماه روز ساعت خیلی زیاد این کار رو نکردم ولی دارم سعی میکنم هر روز انجامش بدم

    اما به نصبتی که انجام میدم همون روز یا فرداش اتفاقات جالبی رو تجربه میکنم

    استاد عزیزم سپاسگذارم بابت این فایل فوقالعاده زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 881 روز

    به نام خدا

    ردپای5

    سلام به استاد وخانم شایسته و دوستان عزیز ،امید که حالتون خوب باشه

    چقدر این فایل فوق العاده بود هم تصاویر بی نظیر و هم صحبت های گوهر بار

    من چون هم سفر خوبی اطرافم نداشتم ،همیشه خودم رو از رفتن به دل طبیعت و مسافرت محروم میکردم و خونه بودن ترجیح میدادم

    شما حتی نقش خیلی خوبی برای آشتی دوباره من با طبیعت داشتید و البته چه هم سفری بهتر از استاد و بانو .این مدت بیش از کل عمرم زیبایی ها طبیعت دیدم حتی با اینکه تو اون محیط نبودم عطر و بوی و حس اون محیط هم درک میکردم ،بابت اشتراک زیبایی ازتون ممنونم

    یادآوری قانون امروز برای من ،ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ،بود

    آنقدر با گوشت و پوستم این باور درک کردم که قدم اول کاری که مدت ها به خاطر تجارب تلخ قبلی ترس داشتم ،استارت زدم

    واقعا میگم که مثل یک دانشجو واقعی مطالب گوش می‌کنم مینویسم و ازشون در زندگی روزمره استفاده میکنم

    شوق من برای تکامل سریع تر باعث میشه که زودتر دست به عمل بزنم و تجارب بیشتری کسب کنم تا به رویاهایی که قبلا دست نیافتنی بود برسم

    ازتون ممنونم که باعث شدید یک قدم به رویا هام نزدیک تر بشم و دیگه فکر نکنم محال و غیرممکنن

    بدون تشکر از مریم جان نمیشه که ،دارم قسمت های اول سفر به آمریکا میبینم و چقدر خوشحالم بابت پیشرفت در مسیر ساخت سریال ها

    من باور محدودکننده ای داشتم که فکر میکردم آدم یه مدت تلاش میکنه و بعد چند وقت استراحت میکنه!پیشرفت شما در این مسیر چند ساله الگو خوبی برای من بود که آدمی که عاشق کارشه، کار و استراحت و زندگیش جدا از هم نیست که نیاز باشه برای استراحت کردن از فضای اصلی دور بشه،میشه مداوم پیشرفت کرد و از مسیر رشد لذت برد

    سپاسگزارم. سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ص گفته:
    مدت عضویت: 2596 روز

    با سلام

    واقعا این جمله استاد که گفتن در این لحظه من به خاطر چه‌ چیزهایی از خداوند سپاسگزارم ، منو ساخت

    از لحظه انتشار این فایل مدام اینو از خودم میپرسم و واقعا خیلی خوب میتونم جهت بدم به کانون توجه ام و نسبت به قبل میتونم چیزهای مثبت کوچکتری رو که قبلا نمی‌دیدم و ببینم

    واقعا لذت بردم از این فایل بهتر از هر محصولی بهم کمک کرد میلیون دلاری به قول استاد ارزش داشت

    استاد. جون می‌بوسمت و عاشقتم دمت گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سید شهبد موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    به نام خداوند زیبایی و رحمااان و وهاب

    خدارو سپاسگزارم بابت داشتن شما که میتونم انرزی بگیرم از صبحتها و انرژی های آسمانیتون که قطعا بی دلیل نیست

    من خودم روشی رو برای خودم ابداع کردم البته شاید دیگر دوستان هم از این روش استفاده میکنن و اون روش اینه که من هر بار اثناخواسته از کلمات منفی یا نازیبا استفاده میکنم خودمو جریمه میکنم به نوشتن 100 بار کلام مثبت یا حرف مثبت و انجام یه کار خوب

    ممنون از دوستان بابت حضورشون و انرژیشون و همچنین خانم شایسته

    و استادعزیز بینهایت سپاسگزارم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سارا ماه گفته:
    مدت عضویت: 1212 روز

    با سلام به روی ماه استادان عزیزم‌ آقای عباسمنش و مریم جان شایسته

    و سلام به دوستان عزیزم در این قطعه از بهشت که هرگز روی ماهشون رو از نزدیک ندیدم، اما قلبم بسیار بهشون نزدیکه….

    او هدایتم کرد به این فایل به شکل کاملا اتفاقی و او گفت بنویس! برای همین عاشقانه و با اشتیاق از زبان هدایتگر او می‌نویسم….

    از اونجایی که چندین ماهه به برکت تمرینات مستمر و آگاهانه هر روز دقیقا به صحبت‌ها ، آیات و اتفاقاتی هدایت میشم که شرح حال و یا راه حل همون زمان یا همون روز من هست دیشب هم هدایت شدم به این فایل و وقتی خواستم دانلودش کنم دیدم قبلا دانلودش کردم و همین چند لحظه پیش گوش دادنش رو تمام کردم و یادم اومد که قبلا تصویری اون رو دیده بودم و

    متوجه شدم که چقدر به لطف الله الان مدارم بالاتر رفته چون حالا داشتم توش راهکارهایی رو می‌شنیدم که قبلا اصلا نشنیده بودم….

    بگذریم …. برم سر اصل مطلب….

    اتفاقا همین دیروز توی باشگاه در حالی که داشتم توی رختکن آماده میشدم یه دفعه توجهم به موهای بلند یکی از بچه هایی که تا حالا ندیده بودمش جلب شد و نتونستم احساساتم رو کنترل کنم و با شور و اشتیاق بهش گفتم : چقدر موهاتون بلنده!

    و از اونجایی که توی رفتار و ری اکشن آدمها جدیدا خیلی خیلی بیشتر دقت میکنم که ازشون یاد بگیرم، متوجه رفتار بسیار نامناسبی رو در اون آدم شدم،

    او بدون اینکه به من نگاه کنه با حال بی تفاوتی گفت : مرسی….

    خودم رو جمع و جور کردم و در لحظه‌ی اول از اینکه از او تعریف کرده بودم پشیمون شدم …

    بعد سریع رفتم داخل سالن و تمرینم رو در حالی شروع کردم که این مسأله رو در ذهنم تحلیل میکردم،

    توی ذهنم گفتم : ببین سارا چه مرز باریکی بین توجه به زیبایی ها و اعتراض از نازیبایی ها وجود داره!

    چون من یک ثانیه بعد از اون رفتار در حالی که هنوز پامو توی سالن نگذاشته بودم، داشتم به این فکر میکردم که رفتاری که دیدم حاصل عدم اعتماد به نفس اون آدمه! من رفتارم کاملا درست و انسانی بود …..

    گفتن ببین چقدر این جهان هر لحظه‌ش عجیب و آموزنده هست…. گویی مدام در بوته آزمایشی!

    میخواد ببینه آیا تو همواره متعهدی؟ آیا در ناخواسته ها پایبند تقوا هستی ؟

    من می‌تونستم دیروز بابت اون رفتار نامناسب خودم رو ناراحت کنم بهش بال و پر بدم و از اون دختره بَدم بیاد و قلب خودمو سیاه کنم و از تمرینم لذت نبرم

    یا

    می‌تونستم بلافاصله بهش بی‌توجهی کنم و اینطور فکر کنم که او آسیب دیده هست و ….

    و یادم اومد که چقدر من بارها و بارها از بچه های باشگاه از سر شوق تعریف کرده بودم و چه ری‌اکشنهای خوبی و … چقدر ازشون یاد گرفته بودم.

    خداوندا از تو بینهایت ممنون و سپاسگذارم برای هر لحظه هدایت تو….

    من برای هر قدمم، برای هر نفسی که میکشم ، برای هر پلکی که بر هم میفشارم به هدایت تو نیازمندم ….

    خداوندا من برای آلایش وجودم به شدت به تو نیازمندم ، برای دوری از منیّت‌های وجودم بسیار به تو نیازمندم …

    خدایا ای هدایتگر وهّابم مرا هدایت کن به آنچه تو میدانی، در زمانی که بی‌شک بهتر از من، از آن با خبری و به طریقی که تنها تو از آن آگاهی…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عباس امیدعلی گفته:
      مدت عضویت: 469 روز

      سلام سارا خانوم شبخیر

      من معمولا جواب کامنت کسیو نمیدم

      مگه اینکه خیلی برام جذاب باشه

      کامنت شما اینجاش جذاب بود

      که گفتین

      اون خانوم بخاطر عدم اعتماد بنفسش بد رفتاری کرده ،،جالب بود برام

      و یاد خودم افتادم

      که قبلا با یه نفر من بحثم شد و دیدم یه هو رفت چاقو برداشت

      و من چون 2 ساله تو این مسیرم و برنامه های استادو دنبال میکنم نمیدونم چطور شد خودمو کنترل کردم و باهاش درگیر نشدم

      شاید اگه 5 سال پیش بود با اون چاقوی خودش تیکه تیکش میکردم

      ولی اینسری تعغیرو در واکنش ندادن به اون حرکت در خودم دیدم ،،،

      ولی بعدا خیلی خود خوری کردم که چرا نزدمش

      گاهی میگم کار درستی کردم گاهی میگم اشتباه کردم خلاصه ذهنم هنوزم درگیره

      الان کامنت شما منو یاد اون داستان انداخت ،،

      موفق باشید ،،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2227 روز

    به نام خدا

    .

    در حین دیدن تصاویر و صحبت های استاد و سوالات متن بالا…

    من نوشتن خیلی کمکم می کنه ولی فایل های استاد جونم هم خیلی کمک کننده است خدا را شکر.

    .

    امروز رفتم خرید و یه مغازه بود که نمی دونم چرا

    من فکر می کردم جنس هایش گرونه

    و عمدا امروز ازشون خرید کردم . فروشنده خوش اخلاقی هستند ولی یه کم جنس هاشون رو بالاتر از جاهای دیگه می گویند

    الان با دیدن فایل تصویری این فایل فهمیدم که من چقدر به گرونی اجناس توجه دارم و همین توجه و تمرکز من روی گرونی باعث شده سخت پول به حسابم واریز شود

    .

    یه مورد دیگه که فهمیدم این بود که من توجه به آدمهای بداخلاق داشتم و همیشه ادمهای بداخلاق

    و عنق را به سمت خودم جذب می کردم

    این را هم امروز فهمیدم . از برخورد آقایی با من که

    خیلی سعی کردم اون توجه به اون آقا را بازگو نکنم

    و در خونه عنوان نکنم

    چون می دونم دوباره از اساس همین افراد را برای خودم جذب می کنم و من این رو نمی خواهم

    من خودم آدمهای عالی . خوب . جذاب . خوش فکر . خوش اخلاق . را می خواهم و باید به همین افراد توجه کنم تا همیشه و پایدار و پیوسته همین

    جنس از افراد را چه خانم و چه آقا سمت خودم

    بیارم

    خدایا شکرت.

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: