گفت آسان گیر کارها... - صفحه 31


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفت آسان گیر کارها...
    8MB
    9 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

562 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1228 روز

    سلام به همگی

    روز چهل و دوم از سفرنامه ام

    چه شعر زیبایی و تفسیر زیباتری

    این شعر از حافظ، واقعا چقدر قشنگ و واضح داره راجبه قوانین خدا صحبت میکنه

    و به گفته خود استاد، تا وقتی که تو فرکانسش نباشی نه میفهمی، نه میشنوی..!

    واقعا خداروشکر که ما الان تو این فرکانس هستیم و میتونیم درک کنیم

    گفت آسان گیر کارها…

    این موضوع حتی تو کوچیک ترین مسئله ها هم خودشو نشون میده،

    مثلا وقتی یه مهمونی میخواد بیاد اگه از صبحش هی نگران و درحال دوییدن باشی اخرش با کلی خستگیو نارضایتی تموم میشه

    اما وقتی از همون لحظه به خودت میگی اکی، قراره کلی خوش بگذره، دیدت کلا به قضیه عوض میشه جوری که همه کارها خودش پیش میره، از زمین و زمانم کمک میرسه ( منم تجربش کردم و تصمیم گرفتم که تو همه کارهام بتونم که اینجوری باشم، چون خدا میبینه که من چی میخوام بعد وقتی با حس و حال خوب ترکیب میشه، میشه یه معجون که فقط باید ازش لذت برد )

    استاد من همیشه سعیم بر اینکه اونچیزی که شما میگید رو انجام بدم، که وقتی تجربش میکنم انقدر باورم تغییر میکنه و انقدر حس خوبه پر رنگ میشه که نمیخوام حتی یه لحظه ام به شرایط قبلم برگردم و واقعا امیدوارم که خدا همیشه هدایتم کنه

    امیدوارم که هممون انقدر تو کنترل ذهن خبره بشیم که فقط صدای قلبمون بشنویم، همیشه خدا رو تو زندگیمون داشته باشیم

    پس

    گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور…

    غصه خوردن و ناراحت شدن هم ممنوع

    فقط خوشی

    فقط حس خوشحالی

    فقط با شادی و لبخند پیش رفتن

    مسیری که میشه با یه کفش راحت ، دل خوش و پر از زیبایی و هیجان، دست خدارو گرفت رو رفت

    آرزوی کلی اتفاقات خوب و خوش برای هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سکینه برجی گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    بنام یگانه خالق قدرتمند هستی

    سلام به استاد گرانقدر وتمام دوستان گلم

    خدا روبابت این فایل واگاهی های نابش و استاد عزیزم که آگاهی هایش را با ما به اشتراک میگزارد بینهایت سپاسگزارم

    این شعر را بارها دیدم و شنیدم ولی هرگز درکی که الان ازش پیدا کردم به لطف خدا و استاد عزیزهیچ وقت نداشتم خدا رو بابت این درک هزاران بار شکر میکنم

    آگاهیهای این شعر از زبان استاد مهربانم:

    خداوند پنهان کاردان جهان هست و سر خوشبختی و شادی را از ما پنهان نمیکند واون راز و سر، آسان گرفتن کارهاست

    اگر ما غر نزنیم ،ناسپاسی نکنیم ، نق نزنیم ،زندگی را جدی نگیریم واحساس خوب داشته باشیم زندگی آسونه وجهان طبیعتشه که بر سخت کوشان سخت میگیره وسخت گیری جهان از روی بدی ومشکل داشتن با کسی نیست بلکه طبیعت جهانه

    تاوقتی باخدا همفرکانس نشی وخودت را بالا نکشی وتوکل نکنی این آگاهی ها والهامات را نمیشنوی،وقتی کارهای آرامش بخش میکنی مث یوگا، مدیتیشن، گوش دادن آهنگای آرامبخش،مراقبه ، خوندن کتابهای خوب ،شنیدن فایلهای استاد و خوندن کامنت بچه ها

    اتفاقات خوب ودریافتهای ناگهانی داری

    شنیدن این فایل هم یک نشونه هست برای ما و حتما یک وقتی از خدا درخواست هدایت داشتیم ،وقتی هدایت بخواهی خداوند از هر طریقی که شده پیغام را به گوش ما می رساند

    پیغامی که از مروارید هم گرانبهاتر هست و اگه در زندگی استفاده کنیم خوشبخت میشویم اینه ( به خاطر دنیا غم مخور) کسانی که بخاطرمسایل زندگی غصه میخورن آنها در زندگی هیچ موفقیتی بدست نیاوردن به این خاطر هست که اولین مسئله زندگی شون را جدی گرفتن و نتونستم الخیر فی ما وقع را ببینندوهمش به خاطرباور های اشتباهشون بوده

    هیچ چیز ارزش غصه خوردن را نداره وبا غصه خوردن فقط غصه بیشتری را جذب میکنیم

    اگر میخوای به کسی کمک کنی اول باید روی خودت کار کنی

    در هر تضاد و اوضاع به ظاهر نامناسب سعی کنید نکات مثبتی پیدا کنید وبه خود سخت نگیرید

    خدایا شکررررررررت

    استاد عزیزوخانم شایسته نازنین فرشته های زندگیم از صمیم قلبم براتون سعادت دنیا و آخرت را خواهانم و سپاسگزارم به خاطر این مسیر و راه راستی که برای ما ایجاد کردید

    بچه های نازنین از شما هم ممنون و سپاسگزارم به خاطر تجربیاتتون که با ما به اشتراک میگذارید که راه را برای من هموار تر میکنید

    برای همه عزیزان در سایت عباسمنش آرزوی موفقیت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام بر استاد مهربان

    سلام بر دوستان خوبم

    چقدر این فایل پر از نکته بود

    هر چند 9 دقیقه بیشتر نبود ولی خیلی حرف در آن وجود داشت

    حتی حافظ هم زیبا گفته است در قدم اول صحبت کردن در مورد خدای مهربان

    دوم اینکه راز خوشبختی را در این می داند که

    آسان گرفتن این زندگی و این جهان است

    اگر من این جهان را سخت بگیرم بالطبع جهان هم بر من سخت می گیرد

    وقتی من در فرکانس قرار بگیرم بی شک خداوند هم در بی نهایت طریق راه را به من نشان خواهد داد

    حتی حافظ هم از قانون این جهان آگاه است

    غم نخوردن

    غصه نخوردن

    حال خوب داشتن

    و در دل تضاد ها حال خوب داشتن

    توانایی کنترل ذهن داشتن

    من با غصه خوردن کمک می کنم به خودم که حالم بد و بدتر بشود

    اما با داشتن آرامش

    با داشتن حال خوب

    این را برای خودم رقم می زنم که همیشه برایم آرامش و حال خوبی به ارمغان داشته باشد

    من تنها وظیفه ام این است که سعی کنم در هر لحظه حال خودم را خوب نگه دارم و از لحظات خودم لذت ببرم

    ممنونم استاد عزیز از این فایل گرانبها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محدثه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 2104 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم

    سلام به استاد عزیز مریم جان و همسفران گلم

    خداروشکر میکنم که تونستم آگاهی های این فایل رو در حد ظرف خودم دریافت کنم و به گذاشتن کامنت هدایت شدم…

    در فایل روز قبلی با خودم قرار گذاشتم که سخت نگیرم… و حالا گفت آسان گیر کارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش!

    حس کمالگراییم میخواد من هر روز یک فایل از سفرنامه رو گوش کرده باشم و روزهایی که عقبم رو هم جبران کنم اما مهم اون آگاهی و درکی هست که از سخنان استاد میگیریم وگرنه چه اهمیتی داره امروز یا فردا؟؟؟ این فایل رو بارها گوش کردم تا به جانم بشینه هم دیروز و هم امروز و عجله رو برای رفتن به روز بعدی کنار گذاشتم… حتی اون تایمی که میتونستم درحال کار گوش بدم اما حس اون لحظم نمیطلبید خودم رو مجبور نکردم اما چند ساعت بعد با گوش جان نشستم و این کلمات گوهر بار رو شنیدم….

    میدونم که نباید به خودم سخت بگیرم… میدونم که نباید نگران اتفاق های نیامده باشم… میدونم که استرس و نگرانی و غم و ناراحتی فرکانس خواسته های من نیست و باید ازشون دوری کنم… و هربار که به جای نگرانی و برنامه ریزی ریزجزییات فقط سپردم به خدا تا ببینم چی پیش میاد و چطور پیش میره به بهترین صورت پیش رفته… من راجع به کارهای شخصی خودم دارم این دیدگاه رو پیاده میکنم پس چرا درباره خانواده نتونم؟؟ چرا بهشون سخت میگیرم… چرا وقتی مسئله بزرگتر میشه وقتی به جای پول خودم حرف پول چند صد میلیونی پدرم هست از خونسردیشون حرص میخورم و ازشون میخام جدی باشن؟؟؟ چرا بحث میکنم که باید جدی پیگیر باشین تا پول رو پس بگیرین اصلا شده باید شکایت کنید یا به خشونت بکشونید معلومه که طرف کلاهبرداره نمیاره پول رو دو دستی تقدیمتون کنه چرا انقدر ساده میگیرید؟؟ چرا عین خیالتون نیست مگه مبلغ کمیه؟؟؟ چرا نگران نیستید؟؟؟؟؟؟…… وای خدای من! چه فرکانس وحشتناکی!! چه فشار عصبی بدی! چه استرس و اضطرابی!مگه نه اینکه نباید غصه خورد؟ نباید حرص خورد و باید تو حال خوب موند؟ حالا فقط برای مسائل خودم این راهکار درسته؟ وقتی مسئله از نگاه من و از ظرف من بزرگتر میشه قانون یادم میره؟! آره محدثه؟؟ ظرفت همینقدره؟؟؟ فقط لب و دهنی؟ مگه نه اینکه تضاد ها برای همه هستن؟ این مسئله نه فقط تضاد برای بابا که برای من هم هست… منم باید خودم رو نشون بدم… باید بتونم به قانون عمل کنم… باید حس خودم و خانواده رو خوب نگه دارم… این مسئله فقط صورت فیزیکی یه فرکانسه و اگه حل نشه به یک صورت دیگه ای خودش رو نشون میده پس نباید حرص بزنم برای حل کردن این مشکل خاص باید بسپرم به خدا و در عوض ریشه رو پیدا کنم… اون باور و فرکانسی که این تضاد رو بوجود اورده پیداش کنم و این ترمز رو هم به گاز تبدیل کنم… و این فقط در شرایط آرامش ذهنی ممکنه… پس آروم باش دختر… خداروشکر کن که پدر و مادرت هم آرومن و حتی به این مشکل میخندن… خداروشکر کن که درمسیر درستی ان و دست از احساس گناه دادن بهشون بردار…. حالا خودت هم احساس گناه نکن اگر از مسیر درست خارج شدی اگر باعث تنش و نگرانی شدی ولی تونستی ببینی که اشتباهه و تونستی برگردی تونستی راه درست رو درک کنی تو همچنان در مسیر درستی که به این فایل هدایت شدی و تونستی بشنوی… از کنار این اگاهی ها رد نشدی و تونستی با گوش جان بشنوی و دریافتشون کنی… همین مهمه.. ادامه بده دختر که بهترین ها تو راهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 42

    روز شمار زندگی شروع کردم تو قسمت چگونه درآمد خود را سه برابر کنیم استاد گفتند از خودتون بپرسید که چکار کنم روز اول هیچ پاسخی نشنیدم بی خیال شدم روز دوم یک بار دیگه از خودم سوال کردم چند لحظه بعد خداوند پاسخ داد رو باورات کار کن و از اون وقت سعی بیشتر من تمرکزی رو باورام بوده و خداوندو هزاران بار شکر میکنم که در سفرنامه هستم و هر روز خودمو چک میکنم و روز به روز یه کم بهتر از روز قبل میشم

    قبل از اینکه وارد روز شمار بشم سوال از خودم این بود که من چکار کنم که تغییر و تو خودم ببینم و از اون روز من بیشتر از قبل تو سایت بودم و کامنت می‌خوندم و کامنت می‌نوشتم تا اینکه فکر کنم با

    نشانه من وارد روز شمار شدم و الان تو روز 42 هستم خواستم اینو بگم وقتی که من خواستم تغییر کنم خداوند مسیر و برام نشون داد خیلی راهت و بدون تقلا کردنم و الان وقتی که خودمو با قبل از روز شمار قیاس می‌کنم می‌بینم که چقدر خوب و آروم دارم پیش میرم و واقعا دارم تغییر و تو خودم میبینم خیلی از روزای سفر نامم بوده که من همون کاری رو انجام دادم که تو سفر نامم گفته شده و وقتی اومدم روز شمارمو فایلشو ببینم دیدم درست همونی هست که بهم الهام شده و انجامش دادم و چقدر بابت همین سپاسگزار خداوندم هستم

    من از خودم می‌پرسیدم من می‌خوام تغییر کنم ولی از کجا شروع کنم خودم اولین قدمی که برداشتم روانشناسی ثروت بود که داشتم فایلای مربوط به اونو نگاه میکردم که وارد روز شمار شدم و خداوند منو هدایت کرد به این سفرنامه

    من گفتم خدایا من تسلیمم اگه قرار بود من کاری انجام بدم تا حالا انجام داده بودم پس خودمو میسپارم به تو چون من خیلی تقلا کردم خیلی به آب و اتیش زدم ولی نتیجه‌ای نگرفتم خودت پازل زندگیمو با دستای خودت بچین من که نتونستم و این شد که خودمو سپردم به خداوندم و اون هم منو اینطور که می‌بینید رسوندن اینجا تا جایی که حالم خیلی خوبه خیلی آروم شدم خیلی امیدوار شدم و خودم قشنگ دارم هدایتمو میبینم طرز نگاهم به زندگی کلی فرق کرده خیلی آروم هستم و آرامشو واقعا دارم تو زندگیم میبینم و بعد این نمی‌دونم که چه اتفاق خوبیبرام میخواد رقم بخوره الان متوجه میشم که تو خود پا در راه بنه و هیچ مپرس که خود ره بگویدت که چون باید کرد یعنی چه چون وقتی برمی‌گردم دوماه قبلمو نگاه میکنم میبینم که مسیری که رفتم جاهایی هم بوده که به عقل نناشتباه بوده ولی الان میبینم همون اشتباه چقدر توش نعمت برام آورده چقدر برام آرامش آورده و فقط سپاسگزاری میتونم کنم کاره دیگه ای بلد نیستم

    احساس خوب الان داره درون من نهادینه میشه و اصلا دوستت آرم که به قبلم برگردم تو این مسیر که به تضاد خوردم خودمو دلداری میدادم و میگفتم که من به هیچ وجه به عقب بر نمی‌گردم اگه اشتباهم کردم درستش میکنم و دیدم همون به اصتلاح اشتباهم نقطه قوتم شده و تمام اینها در آرامش برام رقم خورده و به هیچ وجه مثل قبل تو استرس نبودم یا اصلا عجله کاری رو انجام ندادم و امروز نتیجه این 42 مین روزمو دارم میبینم و چقدر رازی هستم از خودم و چقدر خودمو تحسین میکنم بابت این پیشرفتی که تو تغییرات خودم برام رقم خورده چقدر عزت نفسم عالی شده و دارم بیشتر روش کار میکنم جالبه که ورود من به روز شمار مصادف شد با خرید دوره عزت نفس نازنینم و دارم با کار کردن رو اعتماد به نفسم و شناسایی پاشنه آشیل ام دارم پیش میرم و اینو که عزت نفس و خریدم با نشانه رفتم جلو و موقعی که خریدم واقعا وقتش بوده خدایا شکرت.

    فقط چیزی که بلدم بگم اینه که خدایا سپاسگزارم من همینو میتونم بگم

    اینم برگی از سفر نامه من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    بنام خداوند زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

    واز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

    گفت آسان گیر کارها که از روی طبع

    سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    قربون خدا برم که هر وقت ما بخواهیم با ما حرف میزنه میگه بنده من تو آماده شو با من حرف بزن منم حرف تو را گوش میدم

    خدا قانون هاشو اگه درک کنیم و بریم جلو اونوقت نتایج را می بینیم

    فقط طبق قانونهاش پیش بریم بعد هدایت را می بینیم

    کی این اتفاق می‌افته وقتی در ک کنیم و روی خودمون کار کنیم غر نزنیم نق نزنیم از منفی ها و جامعه ی که در آن از اتفاقات منفی حرف میزنن اعراض کنیم و دور شویم و فقط روی زیباییها توجه کنیم روی نعمت ها که خداوند به ما داده توجه کنیم و شکر گزار باشیم

    و هیچ چیز را سخت نگیریم

    طبیعت این جهان اسونیه

    ولی اگه میخوای سخت بگیری سخت میشه

    اگه آسون بگیری آسون میشه

    پس هی رو خودت کارکن و کار کن مراقبه کن خودت را بشناس و سعی کن در تمام اوقات آرام باشی و احساست را خوب نگه داری

    تا بتوانی پیغام خدارا دریافت کنی و هدایت بشی

    این فرکانس را فرستاده بودی زینب که الان داری این فایل را با تمام وجودت گوش میدی و دوست داری دوباره و چندین بار بشنوی چون اگه تو فرکانسش نبودی اصلا نمی‌فهمید استاد چی میگه

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    بله تا آماده نباشی دریافت نمیکنی تا رو خودت کارنکنی و فول فول نشی پیامی هم دریافت نمیکنی

    همیشه و در همه حال روی خودت کار کن و نزار نجواهای شیطان تو را از مسیرت دور کنه

    میخوای یک پیام بهت بدم مثل یه گنج از اون محافظت کن و اونه که هیچ وقت حرص نخور هیچ وقت غصه نخور هیچ وقت نباز هیچ وقت کم نیار وفقط حرکت کن و برو جلو خدا درها را برات باز می‌کنه

    و در همه حال احساس خوبت نگه دار و در همین احساس بمون چون احساس خوب =اتفاقات خوب

    و همیشه توکلم فقط و فقط روی خدا باشه

    من یاد گرفتم از استاد بی نظیرم

    هر اتفاقی بیافتد بگم الخیر فی ما وقع

    استاد بابت تمام فایلاتون متشکرم

    از خانم شایسته که اینقدر برای سایت زحمت میکشند متشکرم

    و برای شما سعادت در دنیا و آخرت را خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    به نام خدای مهربانم

    به نام خدای وهابم

    سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستانم

    گفت آسان گیر کارها از روی طبع ..‌.

    چی رو آسون بگیرم؟ آن چیزی که ارزش داره نه چیزهایی که باید نادیده بگیرمش

    چون این چیزهای بیهوده باعث نشتی انرژی میشه،وقت و انرژی رو میگیره،ساعت های زیادی باعث مشغول شدن ذهن میشه ،باعث عصبی شدن و در نهایت احساس بد ایجاد می‌کنه

    پس برای چیزی که ارزش ندارد غم نخور پونه و بی خیالش شو.پس بجای این، کانون توجه ات رو بذار رو مسایل اصلی

    آسان گرفتن نه به معنای بی تفاوت بودن،بلکه به معنی جدی نگرفتن مسائل بیش از حد واقعی شأن است،چرا؟ چون کار ذهن از کاه،کوه ساختنه

    بزرگ جلوه دادنه

    مهم نشون دادنه

    آسان گرفتن فرار از مسایل نیست چطور؟

    اینگونه که اراده کن و با مسایل روبرو شو،صبور باش

    قدم های کوچک ولی پیوسته بردار و برو جلو نتیجه میشه احساس خوب

    آسان گرفتن یعنی پیچیده نکردن مسائل،پشت گوش ننداختن ،،به تعویق ننداختن وجلو رفتنه و نتیجه احساس خوبه

    آسان گرفتن یعنی بدون تاخیر اقدام کردن

    یعنی مهم ندانستن زیاد موضوعات زندگی

    یعنی از دیدگاه وسیع ترس دیدن به مسایل و پیداکردن راه حل بجای غصه خوردن

    یعنی منعطف بودن

    خوب

    نتیجه چی میشه؟

    میشه احساس خوب

    احساس خوب هم میشه اتفاقات خوب

    خدایا شکرت برای این فایل زیبا

    استاد سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فایل کوتاه ولی مهم

    دوش با من‌گفت پنهان کاردانی تیز هوش

    کز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

    گفت اسان گیر بر خود کارها کر از روی طبع

    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    تو کمتر نق بزن – تو کمتد غر بزن – تو زندگی رو اسون بگیر

    تا جهان هم کار ها رو برات اسون کنه.

    تو تا موقعی که با آگاهی ها هم فرکانس نشی این اگاهی ها بهت داده نمیشه که…

    برای دریافت الهامات باید هم فرکانس بشی با الهامات – باید باور کنی الهامات رو..

    اونهایی که غصه میخورن نمیتونن توکل کنن به خدا – نمیتونن دیدگاه الخیر فی ما وقع اجرا کنن

    با غصه خوردن به خودمون کمک میکنم تا افسرده بشیم.

    تمرین عملی این فایل – اجرای الخیر فی ما وقع در عمل

    شکر خدا بابت حضورم در این سایت – بابت حضورم در سفرنامه – به خاطر تعهدم در ادانه دادن – به خاطر تعهدم در ردپا گذاشتن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    گفت آسان گیر بر خود کارها

    کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    درود و سلام به  استاد   عباسمنش  عزیز  جانم..

    استاد جان امشب یهویی با خواندن یک کامنتی از بروبچه های اینجا به این  قسمت    ارزشمند  هدایت شدم..

    دوش با من گفت پنهان کاردانی  تیز هوش 

    وزشما پنهان نه شاید کرد سِر مِی فروش  

    گفت آسان گیر بر خود کارها

       

      کز  روی  طبع جهان    سخت میگیرد بر مردمان  سختکوش

    انگار  برای من نوشته شده بود .. یعنی یک جورایی  کلمه به کلمه مخاطب  این شعر  من  بودم..

    گاهی وقتا  آدمها  اون نعمت ها  و اون  زیبایی ها  و  اون نکات  مثبت زندگی شونو  نمی بینند  و  فقط تضادها و نجواها  رو  می بینند و  می شنوند و  همش  غر میزنند و  خشم  و  کینه و  حسد  و غیبت   و  غیره     می ورزند 

      امشب  از  اون  شبهایی  بود  که  از  مسیر  گل و بلبلم  خارج  شده بودم و زده بودم جاده خاکی …  انگار  نشسته بودم  فقط  به ناخواسته ها و نداشته ها و  احساس  خود کم بینی ها  و  دلتنگی ها و غیره ….. فکر می کردم … همش  توی  کله ام   نجواهای  شیطانی  بود    .. هر  چند  میدونستم اینی  که  داره  توی  کله ام  حرف  میزنه   من  نیستم      همش   میگفتم       این  من     نیستم     ..  خلاصه  با  وراجی هاش        داشت     منو   از   راه   بدر      می کرد         هی   توی   کله    ام       سوال   پیچم       می کرد    …..می گفت   این چند سالی  که  با  استاد  آشنا  شدی  چرا  به  اون هدف  اصلی ات  نرسیدی و هی  داشتم   با ذهنم   کلنجار  می شدم بخاطر  تضادهایی  که در  روابط خانوادگی بعد از فوت شوهر   با  دختر  و  پسرم  بخاطر  ورشکستگی هام  بوجود  اومده  بود  ..  داشتم  به خودم  سخت  می گرفتم      …  البته    اون    نجواه ها    ولم  نمی کرد  و  هی  غر  میزد و صداشو برام بلند می کرد …‌.. بهش گفتم هزاران هزار مسیرهای زندگیم سر و سامان گرفت.. هزاران هزار بار توانایی کنترل ذهن رو یاد گرفتم .‌.. الان هم دارم همین کار رو می کنم… هزاران هزار بار خداوند منو بسمت بهترین ها هدایت کرد و دستمو گرفت..

    هزاران هزار نعمت و خیر و خوشی و برکت و رحمت هاشو نثارم کرد و هزاران هزار نعمت و وفور و فراوانی موهبت هامو به یاد آوردم ……‌

    و  اینجا  بود  که  نشونه ها  رو  دریافت  کردم   و  خداوند  خیلی آروم  توی  گوشم  ی چیزایی رو    درِ گوشم  گفت   و    خداوند  دستمو  به گرمی  گرفت  و  آورد  اینجا  و  بهم  پیغام  سروش  رو  توی  گوشم  خوند..  یک  لحظه  بعد  از  خوندن  کامنت  برو بچه ها   و   شنیدن   صدای  گرم  و  صمیمی  و  دلسوزانه ی    استادم        ..   چشم هامو  بستم  و گفتم  خدایا  کمکم  کن که  نعمت هامو  بشمارم  ..  خدایااا   کمکم  کن   فقط  تو   رو  ببینم  ..

    خدایااا   میدونم  که  این  تضادها  دوست  و  رفیق  و  شفیق ام  هستند  پس  چرا …    این  تضادهای   در   روابط  با  نزدیکترین   عزیزانمو    نمی پذیرم   و  مقاومت  می کنم ..   منی  که  با  تضادهای ورشکستگی های  پولی و مالی و مادی  و  معنوی  و  سلامتی و تندرستی و.غیره   تونستم    خودمو   بکوبم  و   دوباره     بسازم   و  راحت تر   بر  مقاومت  هام     غالب  شدم  ..   ولی  انگار  توی  زمینه ی  روابط    هنوز    مقاومت  دارم  و  میخوام  به شیوه ی  قدیمی       برم  جلووووو    …   ولی      دیگه   وقتشع   که  روی  این   موضوع  هم  شروع  کنم    به  باز  سازی  کردن  خودم   …   خدایا  شکرت  که      محرم    راز    شدم   و  پیغام   سروش   رو  دارم   می شنوم   و  به این  فایل    ارزشمند   و    به  سمت پیغام    سروش   هدایت  شدم    ..  یعنی  بخاطر  همین  تضادهاااااا  رفیق  شفیقم     به  سمت  استاد   عزیزم   هدایت  شدم  ..  بخاطر  همین  تضادهایم     اینقدر  تغییر  و  تحول  بنیادی  و  اساسی  در  زندگیم  بوجود    آمد   ..    البته  با تعلیمات   استاد  عزیزم      و پشتکار و مداومت  و  کار  کردن  روی  افکار   و  باورهام در  همه ی  زمینه های  زندگیم      از   اون   دره های  تاریکی    با  ریسمان    نورانی    استادم     بیرون   اومدم  ….     وووواااای    خدای  من     ممنونم   ..

    چقدر  خوبع  که  باید جهان  رو  آسون بگیرم .. 

    نه  اینکه  بیخیال  بشم  بلکه از  لحظاتم  لذت  ببرم و  شاد  باشم  و  برای  رسیدن  به  هداف  و  خواسته هام  مسیر  رو  لذت بخش  کنم  ..  چطوری؟؟؟ 

    آخه  چه طوری    مسیرمو   لذت  بخش  کنم  که   به  خودم  سخت  نگیرم  و  از  سختی  های   زندگی   غر  نزنم  و  زیاد  بهش  بها  ندم

    که  به یادم  اومد  که   استاد  عزیزم  این ( پیر طریقت)  منظور چراغ هدایت مسیرم    گفته بود   تمرکز  روی  زیبایی ها  و  تمرکز  روی  داشتن  نعمت  ها   به  احساس  خوب  میرسم   و   وقتی   به  احساس  خوب  رسیدم  باید   پله ی   مداومت  و  ماندن  در  زمان  طولانی  تر  احساس   خوبم  رو   حفظ  کنم…..  و

    اینها تکامل می خواست .. صبر و بردباری می خواست… جنم می خواست… وقت و زمان رو طلب می کرد .. آخه یک شبه که نمیشه… اگر می خواستم یک آبگوشت هم درست کنم باید زمان پخت و پز رو بگذرونم تا پخته بشه و لعاب بده و جا بیوفته..

    اتفاق  های  خوب  و  فرصت های  جدید  و  موقعیت  های  خوب  و  عالی  هم یواش     یواش     از  راه  میرسند   فقط  باید  حواسم  به  نشونه  ها  باشه  .. باید چشم چشم کنم و بر در و دیوار این شهر همه از تو نشانه است

      خوب  حالا   چطوری  نشونه ها  رو  ببینم  و  بشنوم   ؟؟؟؟     بازم  استادم   گفت  با  تمرین..

        و  گفتم    آخه  چقدر  باید  تمرین کنم؟؟؟؟؟؟ …..   

    و  تازه   شروع   کردم  به    تمرین کردن…    و  استادم   هر  روز  به  یک  شیوه ای   جدیدی    میاد  و   ازم    حساب   پس   میگیره   ..      و     امروز      با   این  شعر   زیبا         و     هوشمندانه   اومد      و    در      گوش   من    پیغام       سروش    رو       خواند  ..

    وانگهی  در   داد جامی کز فروغش بر فلک

    زهره در  رقص آمد و بر بت زنان می گفت نوش

    تا نگردی  آشنا  زین پرده  رمزی  نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    باید  اینقدر   به  زیبایی  ها  توجه  کنم  و  اینقدر  نکات  مثبت  رو   ببینم  و  بشنوم   که  دیگه هیچ  نا زیبایی   رو نبینم   و  دیگه  هیچ  حرف و  صدای  نا زیبایی  رو  نشنوم  ..

    گوش کن  پند  ای  پسر

    و از بهر  دنیا  غم مخور

    گفتم  نباید  اینقدر  به مسایل  حساس باشم  و غصه بخورم  و  باید خیلی  مسایل  و منفی ها  رو نگاه  نکنم و بهشون  توجه  نکنم  ..  وقتی  به  چیزهای  خوب  توجه  کنم  خُب  احساس ام  هم  خوب  میشه   قانون  جهان  همینه  دیگه..  به  هر  چیزی  توجه  کنی  از  همون  جنس  توجه ها  رو  بخودم  جلب میکنم..

    گفتمت چون در حدیثی     گر توانی دار گوش

    در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنود

    زانکه   آنجا  جمله اعضا     چشم باید بود و گوش

    گفتم  خدایا  منو  به  راحتی  ها  هدایت  کن

    خدایااا  آسان  کن  آسانی های  نعمت هایت  رو  بر  من

    خدایاااا  کمکم  کن  که  صدای  بلند  الهام و شهودم  رو بشنوم

    خدایااا کمکم کن که نشانه های  پُر  رنگ   و  بشارت های خوب و شادمانی  رو  ببینم.. و

    چشمامو  بستم  و به  درونم توجه کردم و باخودم شروع  به  صحبت  کردم  و گفتم  .(.البته  ایندفع  کله ام ساکت شده  بود   )و  داشتم  با  قلبم  صحبت می کردم  .. آخه  قلبم خونه ی خداست..

    بر بساط نکته دانان  خود فروشی  شرط  نیست

    یا سخن  دانسته گوی ای مرد عاقل یا خموشششششش

    و  چشمای  بیرونی ام  رو  بستم  و چشمای  درونی  ام  رو  باز  کردم  و  احساس  کردم  که  باید  نعمت هامو  بشمارم….

       گفتم  خدایاااا  شکرت  که  الان  توی  رختخوابم  خوابیدم  ..

    خدایا  شکرت  توی  این  هوای سرد آخرین  روز  از  بهمن ماه 1401  توی خونه ی گرم  و نرمم  توی  رختخواب  گرم  و نرمم  دارم  این  کامنت  ارزشمندم  رو  می نویسم

    خدایاااا  شکرت  از  اتاق خوابم  بدلیل داشتن پنجره ی  قدی  رو  به  بالکن می تونم  آسمان  پُر  ستاره تو رو ببینم و لذت  ببرم..

    البته الان  دیگه داره صبح میشه و یواش  یواش  سپیده  دم  و بعدش  هم  خورشید  طلایی  رو  ببینم  خدایا  شکرت

    خدایاااا  شکرت که  یک  حقوق بازنشستگی همسر  خدابیارمزم  رو  دارم  که  می تونم  اجاره خونه  و شارژ و هزینه های  آب و برق و گاز  و اینترنت و تلفن و  گرمایشی اولیه ی  زندگی مو  پرداخت  کنم  خدایااا شکرت

    خدایااااا  شکرت بخاطر  نعمت  سلامتی  و  تندرستی میتونم تمام  کارها  و  امورات  زندگی مو  انجام  بدم خدایااا  شکرت  و  با  انگشتانم   کلمه ها  رو  کلیک  کنم  خدایااا  شکرت

    خدایاااا  شکرت  که  نعمت  اینترنت  رو دارم  و می تونم  از  این  سر  دنیا  تا  اون  سر  دنیا  آموزه های  استادم  رو   دریافت  کنم  و  رد جا پای  استادم  رو  پیدا  کنم 

    خدایااا  شکرت  که  هر  روز  در  مدار  آگاهی  بیشتر  و بیشتری  هستم

    خدایااا  شکرت  که  صبح  تا شب    هم  اگر  توی  این  سایت  بچرخم  حوصله  ام  سر  نمیره  و  دوستان  واقعی  من  اینجا  هستند   و به  همه  چیز  نظارت  می کنند  و  جواب  کامنت  ها  تو  میدن  و  در  نبود  استاد  حواسشون  به  همدیگه  هست.. 

    هر  چند  استاد  از  اون  بالا  داره  روی  همه  نظارت  می کنه و حواسش  به  همه  چی  هست  ..  خدایااا  شکرت  که  در  دانشگاه علم و تربیت  خوشناسی و خدا شناسی و جهان شناسی که  پایانی  نداره  حضور  دارم

    خدایاااا  وقتی  داشتم  به  نعمت هام  توجه  می کردم  و  داشتم  می شمردم    دیدم  هزاران  هزار  نعمت هایی  در  زندگیم  دارم  که  قادر  به  شمارش  آنها  نیستم  و  باید    این  نهیب  رو  بخودم  بزنم   که  من  خوشبخترین    آدم    روی  زمین  هستم   که     نعمت  هام    اینقدر  زیاده  که     یادم  رفت   غر  بزنم نق بزنم    و  سخت  بگیرم    و   غصه  بخورم   ….  یهو  چشمانم  هم  به  پیغام  های  سروش  باز  شد

    خدا رو شکرت

    ساقیا می ده که رندی های حافظ  فهم کرد

    اسف  صاحب قرآن جُرم بخش و عیب پوش

    خدایاااا شکرت  که  حرف  های  کله  ام  رو  بخشیدی  و  خطا هامو نادیده گرفتی و عیب هامو  پوشاندی  و هر چقدر توبه شکستم بهم گفتی باز آی

    خدایااا شکرت که بهم یادآوری کردی که دنیا رو جدی نگیرم

    خدایاااا شکرت بهم گفتی که اگر هر کسی حرف نامناسبی گفت و یا کاری کرد بهش توجه نکنم و دلگیر نشم حتی نزدیکترین افراد خانواده ام

    خدایاااا شکرت که من قلبمو بسمت هدایت های الهی تو باز کرده ام

    خدایاااا  شکرت  که سپاسگذاری صبحگاهی  مو  اینجا  توی  سایت  عزیزم  انجام  دادم  و  خدا رو  شکرت  که  هر   روز  من  یک  طلوع  و  یک  روز   شگفت  انگیزی  به  این  جهان  هستی  است  خدایااا شکرت

    خدایاااا شکرت که  در  زمان  درست و مناسب  و  در  مکان  درست  و مناسب  هدایت  شده  ام  تا  بهترین همزمانی  رو  برای  بهترینع  بهترین هدایت ها  و  آموزه ها  رو  از  استاد  عزیزم   در  این  سایت گوهر نشان  داشته باشم  خدایاااا  شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    زهرا دشتی گفته:
    مدت عضویت: 974 روز

    بسم الله رحمان رحیم

    سلام ازروز شمار 42 ام

    خداراشکر بابت آگاهی دیگر خداروشکربرای نوری دیگر درمسیر هدایت و رشد به سعادت و ثروت

    چندوقته که سعی میکنم خیلی رعایت کنم این حس راحت گرفتن و رها بودن در مورد مسائل نه چندان مهم و حتی گاهی مهم

    نه که بیخیال باشم برای اهدافم نهههه

    اتفاقا به شدت انگیزه دارم و برام مهمه آمل دوس دارم تو جریان الهی در آرامش و نهایت عشق به خودم و خدا و رعایت قوانین جلو برم

    دوس دارم بیشتر توکل کنم و کمتر سخت بگیرم

    کمتر خودم دخالت بدم به کارای جهان هستی و مسئولیت حال خوب و زندگی خودم داشته باشم

    دوس دارم انرژی و تلاشم بذارم روی مسائل قائل کنترل و لاغیر

    من این حس آسان گرفتن خیلی دوس دارم چون آرامش میده بهم .

    ومن عاشق آرامشم چون احساس خوب و مطمئنی بهم میده.

    الهی شکر برای روز دیگری از سفرنامه فوق العاده ه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: